0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران تابستان 1385; 19(2):203-214.
 
خالص سازي آنزيم كيتيناز 42 از TRICHODERMA ATROVIRIDE PTCC5220
 
حريقي محمدجواد,مطلبي مصطفي,زماني محمدرضا
 
 
 

قارچها يکي از عوامل مهم بيماريزا در گياهان زراعي مختلف مي باشند. يکي از راههاي کنترل بيماريهاي قارچي، محدود کردن رشد قارچها در ريزوسفر گياه مي باشد. از موثرترين روشهاي مورد استفاده مي توان از ژنهاي کيتينازي در گياه جهت توليد آنزيمهاي کيتينازي نام برد. اين آنزيمها، غالبا با فروپاشيدن اجزاي ساختاري قارچها، به مبارزه با اين عوامل بيماريزا مي پردازند. در ميان اجزاي ساختاري قارچ، ديواره قارچي، نخستين و مهم ترين سدي است كه در برابر اثر آنزيمهاي هيدرولازي قرار مي گيرد. از اين رو، بسياري از آنزيمهاي هيدرولازي بويژه آنزيمهاي کيتينازي، وظيفه اختصاصي از بين بردن اجزاي تشكيل دهنده ديواره قارچي را بر عهده مي گيرند. . باتوجه به اهميت ويژه آنزيم کيتيناز 42 کيلو دالتوني در اين فرآيند، و جهت بررسي تاثير اين آنزيم بر ديواره قارچهاي بيماريزا، خالص سازي آن ضروري مي باشد. در اين تحقيق 31 جدايه مختلف قارچ تريکودرما از نظر توليد آنزيمهاي کيتينازي در محيط کشت مايع CZ-DOX واجد کيتين با هم مقايسه شد. جدايهTrichoderma atroviride PTCC5220 با فعاليت ويژه آنزيمي U/mg 97/0 آنزيم کيتيناز بعنوان جدايه برتر انتخاب گرديد. جهت خالص سازي آنزيم کيتيناز 42 کيلو دالتوني (Chit42)، از کروماتوگرافي تعويض يوني در بستر CM-Sepharose Fast Flow وDEAE- Sepharose Fast Flow استفاده گرديد. نتايج مربوط به خالص سازي با استفاده از بستر CM-Sepharose نشان داد که آنزيم Chit42 همراه با سه پروتئين ديگر بصورت يک قله با فعاليت آنزيمي در ناحيه غلظت نمکي 5/0 تا 6/0 مولار و در ستون DEAE- Sepharose اين آنزيم در ناحيه غلظت نمکي 25/0 تا 35/0 مولار خالص مي گردد. نتايج حاصل از SDS-PAGE قله بدست آمده از ستون DEAE، وجود يک باند با وزن ملکولي حدود 42 کيلو دالتون را نشان مي دهد. بازده خالص سازي با استفاده از کرماتوگرافي تعويض يوني CM-Sepharose و DEAE بترتيب 2/41 و 8/61 برابر حالت غير خالص (در محيط کشت مايع) مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران تابستان 1385; 19(2):215-221.
 
بررسي موقعيت پروتئين غيرهيستوني LMG160 در كروماتين هسته سلولهاي بافت کبد موش صحرايي
 
رباني چادگاني عذرا,آرياپور حسن,عبدالصمدي سايه
 
 
 

پروتئينهاي غير هيستوني دسته وسيعي از پروتئينهاي کروماتين مي باشند که علاوه بر ناهمگن بودن فعاليتهاي مختلفي را در سلول ايفا مي نمايند. دسته اي از اين پروتئينها، حرکت الکتروفورزي پايين دارند مورد توجه قرار گرفت، وبه نام پروتئينهاي LMG نامگذاري شد. در اين مطالعه موقعيت يکي از اين پروتئينها بنام LMG160 در اجزا کروماتين مورد بررسي قرارگرفت. پس از هضم کروماتين با آنزيم ميکروکوکال نوکلئاز، بخشهاي مختلف کروماتين (S1, S2) تهيه و عدم يا حضور اين پروتئين در S1 و S2 با استفاده از روش ژل الکتروفورز و ايمنوبلاتينگ بررسي شد. نتايج نشان داد که پروتئين LMG160 تمايل زيادي به ساختارهاي بالاتر کروماتين، دي و اليگونوکلئوزومي دارد، در جز کروماتين واجد منونوکلئوزوم وجود ندارد . اين امر مي تواند اطلاعاتي را در مورد موقعيت اين پروتئين در کروماتين مشخص نمايد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران بهار 1385; 19(1):5-18.
 
بررسي اثرات دماي محيط ريشه، اندازه‌ پياز و جيبرلين بر اندام هاي زيرزميني زعفران زراعي (.Crocus sativus L)
 
اميرشكاري حسين,سروش زاده علي,مدرس ثانوي سيد‌علي محمد,جلالي جواران مختار
 
 
 

در اين تحقيق، اثر دماي محيط ريشه، اندازه پياز و جيبرلين بر اندامهاي زيرزميني زعفران. با استفاده ازطرح اسپليت پلات فاكتوريل در شرايط اتاقك رشد مورد مطالعه قرار گرفت. دماي محيط ريشه بعنوان فاكتور اصلي، در سه سطح (20 و 15 و 10 درجه سانتي‌گراد)، تركيب فاكتوريل از انداز‌ه پياز در دو سطح (بزرگ و كوچك) و آغشته كردن پيازها با جيبرلين در دو سطح (غلظتهاي صفر يا 500 ppm) به عنوان فاكتورهاي فرعي در نظر گرفته شدند. نتايج نشان داد كه پيازهاي بزرگ تيمار شده با جيبرلين كه در دماهاي 15 يا 20 درجه سانتي گراد رشد كرده ‌بودند، تعداد ريشه و وزن تر وخشك ريشه آنها بيشتر از ساير پيازها بود. پيازهاي درشتي كه در دماي 10 درجه سانتي گراد قرار داشتند، حداكثر تعداد جوانه فعال و پيازهاي دختري را توليد كردند. کمترين تعداد جوانه‌هاي فعال در روي پيازهاي مادري تيمار شده با جيبرلين به غلظت ppm 500 مشاهده شد. بيشترين وزن خشك توليد شده متعلق به پيازهاي دختري حاصل از پيازهاي درشتي بود كه با جيبرلين آغشته شده و در 10 درجه سانتي گراد رشد كرده بودند. بنابراين دماهاي 15 و20 درجه سانتي گراد در مراحل اوليه رشد و دماي 10 درجه سانتي گراد در مرحله پاياني رشد، مي‌توانند وزن وتعداد پيازهاي دختري را در گياه زعفران افزايش دهند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران بهار 1385; 19(1):19-28.
 
اثرات دگرآسيبي اسانس گياه مورخوش بر جوانه زني بذور و رشد دانه گياهان زراعي گوجه فرنگي و گندم
 
مرادشاهي علي,خلدبرين بهمن,سلطاني پور محمدامين,رضايي محمدباقر,برازنده محمدمهدي
 
 
 

در پژوهش حاضر، توانايي دگرآسيبي گياه مورخوش (Zhumeria majdae Rech. f. & Wendelbo) مطالعه شد. اثر غلظتهاي مختلف اسانس برگ گياه مورخوش بر جوانه زني بذر و رشد طولي دانه رستهاي گوجه فرنگي Lycopersicon esculentum)) و گندم (Triticum aestivum)، همچنين ميزان كلروفيل برگ، وزن تر و وزن خشك ريشه و ساقه و فعاليت آنزيم پراكسيداز ريشه 21 روزه گياهان فوق در تيمار پس رويشي مورد بررسي قرار گرفت. اسانس برگ گياه مورخوش، اثرات بازدارندگي چشمگيري بر جوانه زني و رشد دانه رستها نشان داد بطوريكه درصد جوانه زني بذر گندم، در غلظتهاي 50 و 100 درصد اسانس به صفر تنزل يافت. غلظتهاي مختلف اسانس در تيمار پس رويشي، سبب كاهش ميزان وزن تر، وزن خشك و ميزان كلروفيل برگ هر دو گياه گرديد. اسانس برگ گياه مورخوش سبب افزايش فعاليت آنزيم پراكسيداز در ريشه گوجه فرنگي و كاهش فعاليت آن در ريشه گندم شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران بهار 1385; 19(1):109-116.
 
اسناد تشخيص (Barbus plebejus Bonaparte (1832 گونه‌ معتبر از خانواده‌ كپور ماهيان‌ در ايران‌
 
ولي الهي جلال*
 
* تهران، دانشگاه‌ شهيد رجايي، گروه علوم محيطي
 
 

در يک مطالعه مقايسه اي گونه هاي سرده (سرده) باربوس که تاکنون در ايران و کشورهاي همجوار گزارش يا شناسايي شده بود از نظر تاکسونومي بازنگري شد. نمونه هاي ماهيان که بطور گسترده در غرب ايران صيد شده بودند و نمونه هاي موجود در موزه تاريخ طبيعي کشور کانادا مورد سنجش قرار گرفت. در اين مقاله حضور اين ماهي در ايران و اسناد و اختلافات تاکسونوميکي گونه Barbus plebejus  و B. lacerta دو گونه از باربوس ماهيان ايران ارايه شده است. B. plebejus براي‌ اولين‌ بار در سال 1839 شرح‌ داده‌ شد و در سال 1998‌ لكتوتيپ‌ آن تعيين‌گرديد. براي‌ اين ‌گونه‌ چندين‌ زير گونه‌ توسط‌ مولفين‌ متعدد معرفي‌ گرديده‌ است. تا انتشار اين گزارش هيچكدام‌ از اين‌ گونه ها و‌ يا زير گونه‌ها در ايران گزارش‌ نشده‌ است‌. در اين‌ تحقيق‌ برخي‌ محلهاي ‌زيست‌ و جمعيت‌ ايراني‌ B. plebejus توصيف‌ شده است. اختلافات‌ اين‌ گونه‌ با گونه‌ B. laserta عمدتا در شكل‌ عمومي‌ بدن‌، طول‌ نسبي‌ سر، عمق‌ بدن‌ و درآخرين‌ خار استخواني‌ باله‌ پشتي‌ نهفته‌ است‌. در اين مطالعه همچنين جمعيت موجود در ايران با نمونه هاي يک جمعيت از ترکيه مقايسه و تشابه و اختلاف آنها بررسي شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):451-457.
 
بيان ژن، تخليص و بررسي کاهش لومينسانس لوسيفراز باکتريايي Xenorhabdus luminescence بر اثر جايگزيني گلوتامات 175 توسط گلايسين در زير واحد آلفا
 
رياحي مدوار علي,حسينخاني سامان*,خواجه خسرو,رنجبر بيژن
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده علوم پايه، گروه بيوشيمي
 
 

بهينه سازي بيان لوسيفراز جهش يافته و طبيعي، تخليص، و خاموش شدگي فلورسانس آنها در حضور غلظت هاي مختلف FMN مورد بررسي قرار گرفت. لوسيفراز باكتري ها داراي دو زيرواحد آلفا و بتا مي باشد. خصوصيات كاتاليتيكي آنزيم لوسيفراز باكتريايي بوسيله زيرواحد آلفا ديكته، و نشر نور در باکتري ها (با طول موج 490 nm) در حضور سوبستراهاي FMNH2، آلدئيد و اکسيژن مولکولي توسط آنزيم لوسيفراز کاتاليز مي شود. لوسيفراز باكتري ها را، بر پايه سرعت كاهش لومينسانس در يك بار سنجش با روش استاندارد، به دو گروه، لوسيفراز با سرعت كاهش كند و لوسيفراز با سرعت کاهش سريع طبقه بندي مي كنند. مطالعات انجام شده بروش جهش زايي اتفاقي بر روي زيرواحد آلفا در باکتري  Xenorhabdus luminescence (با سرعت کاهش کند لومينسانس) نشان داد، كه اگر در جهش يافته گلوتامات 175 بوسيله گلايسين جايگزين شود، سرعت كاهش لومينسانس آن نسبت به لوسيفراز طبيعي سريعتر مي گردد. در اين مطالعه ضمن بهينه سازي بيان و تخليص آنزيم طبيعي و جهش يافته مشخص شد يکي از دلايل اصلي تفاوت كاهش لومينسانس بين لوسيفراز جهش يافته و لوسيفراز طبيعي، کاهش قدرت اتصال FMN به آنزيم، در لوسيفراز جهش يافته است.

 
كليد واژه: بيولومينسانس، لوسيفراز، FMN، خاموش شدگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران بهار 1385; 19(1):29-42.
 
شناسايي ارقام مقاوم نخود در مقابل پاتوتيپهاي عامل بيماري برق زدگي در ايران
 
شكوهي فر فرهاد,باقري عبدالرضا,فلاحتي رستگار ماهرخ
 
 
 

شناسايي منابع ژنتيكي مقاومت در ژرم ‌پلاسم نخود، مقابل پاتوتيپهاي عامل بيماري برق‌زدگي در طراحي برنامه‌هاي اصلاحي بسيار ضروري است. ارزيابي ژرم ‌پلاسم محصولات زراعي به عنوان مخزن ژنهاي مفيد جهت مقابله با تنشهاي زيستي و غير زيستي همواره مورد توجه اصلاحگران بوده است. قارچ عامل بيماري برقزدگيAscochyta rabiei Pass. Lab. يكي از مهمترين عوامل زيستي محدود كننده كشت و توليد نخود در بيشتر مناطق دنيا و از جمله ايران بشمار مي‌رود. در مطالعه حاضر بمنظور شناسايي منابع ژنتيكي مقاومت در مقابل شش پاتوتيپ گزارش شده از عامل بيماري برق‌زدگي در ايران، واكنش 420 توده بومي و 97 دودمان و رقم خارجي نخود در شرايط مزرعه و گلخانه طي دو سال82- 1381در محوطه پرديس دانشگاه فردوسي مشهد مورد بررسي قرار گرفت. در سال اول ژنوتيپها در مزرعه كشت و در مرحله پنج تا هفت برگي بوسيله مخلوطي از سوسپانسيون اسپور پاتوتيپها مايه زني شد. رطوبت و دماي مناسب جهت شيوع بيماري با فعال نمودن سيستم مه‌پاش بمدت يك هفته فراهم شد. خسارت بيماري با استفاده از مقياس 9 درجه‌اي پس از مشاهده مرگ كامل در لاينهاي شاهد حساس يادداشت شد. در اين مرحله 63 نمونه با درجه خسارت كمتر از پنج در مقابل كليه پاتوتيپها مقاومت بالايي نشان دادند. بمنظور اطمينان از نتايج حاصل اين ژنوتيپها در گلخانه كشت و در مراحل گياهچه‌اي، گلدهي و غلاف‌دهي با مخلوط سوسپانسيون اسپور هر شش پاتوتيپ مجدد مايه‌زني شدند. علايم بيماري دو هفته بعد از هر مرحله تلقيح بررسي شد. نتايج نشان داد در مرحله غلاف‌دهي ژنوتيپهاي مقاوم و حساس با دقت و اطمينان بيشتري از يكديگر متمايزند. متوسط خسارت بيماري در شرايط گلخانه نسبت به مزرعه افزايش نشان داد. در ارزيابي گلخانه‌اي 9 نمونه با درجات 2 و 3 مقاوم شناسايي شدند. در مجموع ژنوتيپهاي MCC496، MCC133، MCC3.11، MCC299، MCC528 و MCC142 از تيپ كابلي و ژنوتيپهاي MCC54 و MCC523 از تيپ دسي در هر دو شرايط مزرعه و گلخانه با درجه خسارت 2 و 3 در برابر شش پاتوتيپ از بيماري برق‌زدگي مقاومت بالايي نشان دادند. از اين ژنوتيپها بعنوان منابع مقاومت در برنامه‌هاي اصلاحي نخود استفاده خواهد شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران بهار 1385; 19(1):64-76.
 
بررسي فعاليت بيوكنترلي مخمر Metschenikowia pulcherrima جدا سازي شده از سطح ميوه ها عليه بيماريهاي بعد از برداشت سيب
 
سيفي رحمت,نحوي ايرج,بلالي غلام رضا
 
 
 

توسعه پاتوژنهاي مقاوم براي بسياري از قارج كشهاي كليدي‏، فقدان قارچ كشهاي جايگزين و نگرانيهاي عمومي از نظر استفاده روز افزون آفت كشها، كنترل بيولوژيكي را بعنوان يكي از بهترين جايگزينهاي پيشنهادي براي مواد شيميايي مطرح کرده است. مخمرMetchnikowia  pulcherrima  با توجه به قابليتهاي بيولوژيكي آن در كنترل بيماري كپك خاكستري و كپك آبي بعد از برداشت سيب جداسازي و اثرات تيمار هاي مختلف آن در چالش با غلظتهاي 5×104 و 1×105 اسپور در ميلي ليتر پاتوژنهاي بعد از برداشت Penicillium expansum و Botrytis cinerea مورد بررسي قرار گرفت. سوسپانسيونهاي سلولي شسته شده مخمري در غلظت 1×108 واحد تشكيل كلني در ميلي ليتر فساد سيب را در 23 و 1 درجه سانتي گراد بطور معني داري کاهش مي دهد در حاليكه كشتهاي فيلتر شده از آنتاگونيستها نمي توانند محافظت بر عليه پاتوژنها را فراهم كنند. همچنين در مطالعه ديگر اثر غلظتهاي مختلف پاتوژنها و مخمرها روي فعاليت بيوكنترل و كلونيزاسيون مخمر ها در زخمهاي ايجاد شده بر روي سيب سنجشو مشخص شد که غلظت پاتوژنها و آنتاگونيستها تاثير زيادي روي اثرپذيري بيوكنترل دارد وMetchnikowia pulcherrima در زخمهاي ايجاد شده بطور خيلي سريع کلوني تشكيل مي دهد و جمعيت آن در طي 24 ساعت چند برابر شده و مي تواند بمدت طولاني در دماي پايين زنده بماند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):464-475.
 
مطالعه کنه هاي اريوفيد گردو و دشمنان طبيعي آنها در غرب ايران
 
خان جاني محمد*,ميراب بالو مجيد
 
* همدان، دانشگاه بوعلي سينا، دانشکده کشاورزي، گروه گياهپزشکي
 
 

گردو يکي از گونه هاي بومي غرب ايران است. کنه ها و حشرات متعددي، سبب تغيير شکل برگ هاي آنها مي شود. در اين مطالعه سه گونه کنه اريوفيد شامل کنه گال زگيلي گردو، (Eriophyes tristriatus (Nalepa ، کنه گال نمدي برگ گردو، E. erineus Nalepa و کنه گال کيسه اي برگ گردو، E. brachytarsus Keifer جمع آوري و شناسايي شد. در بين آنها E. tristriatus گونه غالب منطقه است. در حال حاضر خسارت آنها اقتصادي نمي باشد ولي تغيير شکل برگ توسط آنها بويژه گال زگيلي برگ بسيار قابل توجه مي باشد. اين كنه ها دشمنان طبيعي متعددي دارند و گونه هاي Typhloderomus (Amblyseius) ketanehi (Dose)، Kuzinellus kuzini (Wainestein)، Paraseiueus jirofticus Daneshvar، Tydeus caryae Khanjani &Ueckermann، Anystis baccarum (L)، سن شکارگر Orius minutum L.، لارو مگس شکارگر(Felt) Feltiella acarivora، لارو و بالغ کفشدوزک Stethorus gilvifrons (M) ، پوره و بالغين تريپس هاي شکارگر Taeniothrips inconesquens Uzel. و Thrips albapilosus Uzel. شکارگر کنه هاي اريوفيد گردو مي باشند که در بين آنها کنه هاي شکارگر فيتوزئيد و T. caryae گونه هاي غالب منطقه مي باشند و ميزان کارآيي فيتوزئيدها 14 درصد و حداکثر راندمان را در اواخر شهريور دارند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

9 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):458-463.
 
بكارگيري کلبسيلاپنومونيه در تشخيص و تعيين بيوپلي مر پلولان و بهينه سازي فاكتورهاي موثر بر فعاليت آن
 
قزلباش غلام رضا*,نحوي ايرج,امتيازي گيتي,توسلي خوزاني منوچهر
 
* دانشگاه شهيد چمران، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

کلبسيلا پنومونيه و باسيلوس اسيدوپلوليتيکوس و چند باکتري ديگر قادرند آنزيم پلولاناز را توليد کنند. آنزيم پلولاناز آنزيمي است كه بطور اختصاصي بر روي بيوپلي مر پلولان اثر مي کند، لذا اين روش قابل اعتمادترين روش در شناسايي اين پليمر است. در اين تحقيق از عمل آنزيم پلولاناز باکتري کلبسيلاپنومونيه در تشخيص و اندازه گيري كمي مقدار پلولان استفاده گرديد. در اين بررسي ابتدا کلبسيلا پنومونيه در محيط نوترينت آگـار فـعال و در محـيط حـاوي پلولان (سوبســتراي اختصاصي آنزيم) بصورت کـشت مقدمـاتي بمدت24 ساعت کشـت داده شد. سپس 2 ميلي ليتر از کشت مقدماتي فوق را به 18 ميلي ليتر از همان محيط کشت اضافه و در دماي37 درجه سانتي گراد و هوادهي 120 دور در دقيقه انکوباتور قرار گرفت. فعا ليت آنزيمي اين سويه با فاصله زماني پنج ساعت اندازه گيري شد، و بيشترين فعاليت آنزيمي بعد از 10 ساعت ديده شد. فعاليت آنزيمي پلولاناز توليد شده برحسب مقدار گرم بر ليتر مالتوتريوز آزاد شده است، که بعد از ده ساعت32.43  گرم قند بر ليتر مي باشد. فعاليت آنزيمي اين سويه بر روي پلولان خالص در pH و دماي مختلف مطالعه گرديد،pH ، 5 و دماي 40 درجه سانتي گراد شرايط بهينه براي فعاليت اين آنزيم است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):476-484.
 
نقش گيرنده هاي D2 بر اخذ آب ، غذا و تغييرات وزن جوجه ها ، در کبوتران
 
عباس نژاد مهدي*,جنيدي حسين
 
* كرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

نقش گيرنده هاي D2 دوپاميني در رفتارهاي تغذيه اي پستانداران بخوبي مشخص شده است اما در اين رابطه اطلاعات ناچيزي در مورد پرندگان وجود دارد. مطالعه اخير نقش احتمالي اين گيرنده ها را در ميزان اخذ آب ، غذا و ميزان رشد جوجه ها در کبوتران بررسي مي کند. اين تحقيق در سه مرحله صورت گرفت در مرحله نخست 8 پرنده نر و 8 پرنده ماده (350-420g) در دو آزمايش مستقل در يک طرح مربع لاتين 4×4 تکراري که در آن دوزها و پرندگان فاکتورهاي بلوک کننده بودند در قفس هاي باز و انفرادي با شرايط هوايي مناسب (درجه حرارت 70 تا 80 درجه فارنهايت و سيکل نوري 12 ساعت روشنايي- تاريکي) نگهداري شد. در هر آزمايش مقادير صفر ، 10 ، 20 و mg/kg  40سولپيرايد بعنوان آنتاگونيست D2  بصورت زير جلدي يک روز در ميان تزريق گرديد در نتيجه هر پرنده هر دوز را در طي يک دوره 7 روزه دريافت کرد. ميزان اخذ غذا و آب يک ، دو ، سه و بيست و چهار ساعت پس از تزريق محاسبه شد و نتايج زير بدست آمد. سولپيرايد با دوز 40mg/kg پس از 24 ساعت باعث افزايش معني دار اخذ غذا در ماده ها و افزايش معني دار اخذ آب در نرها گرديد. در مرحله دوم 40 کبوتر ماده به پنج گروه تقسيم شدند گروه اول شاهد (حلال)، گروه هاي دوم تا چهارم دوزهاي0 mg/kg ،1 و2 بروموکريپتين و گروه پنجم (بدون تزريق). در اين مرحله بروموکريپتين بطور معني داري باعث کاهش مصرف غذا گرديد. در مرحله سوم به کبوتران نر و ماده اجازه داده شد که با هم باشند تا جفت گيري و تخم گذاري کنند، از روز بيرون آمدن جوجه ها از تخم تا روز هفتم به والدين سولپيرايد 40 kg/mg تزريق شد و وزن جوجه ها اندازه گيري با گروه بدون تزريقي مقايسه گرديد و مشخص شد که ميزان افزايش وزن جوجه ها در گروهي که والدين سولپيرايد دريافت کردند بطور معني داري بالا رفته است (p<0.05). يافته هاي بالا نشان دهد که گيرنده هاي دوپامينيD2  در کبوتران نيز مانند موش صحرايي در تنظيم کنترل تغذيه نقش دارد و احتمالا به دليل افزايش اشتها و ترشحات چينه دان باعث افزايش رشد جوجه ها مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

12 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):485-491.
 
ارزيابي اثرات نيتروفوران ها بر دستگاه توليد مثلي رت هاي نر بالغ
 
ميرابوالقاسمي غديره*,آذرنيا مهناز
 
* تهران، دانشگاه تربيت معلم، دانشكده علوم، گروه زيست شناسى
 
 در مطالعه حاضر اثرات نيتروفورانها يى از جمله نيتروفورانتوئين، نيتروفورازون و فورازوليدون برروي اندام هاى توليد مثلى نر و بارورى در رت هاى نژاد آلبينو مورد بررسي قرار گرفت. رت هاى نر بالغ با تزريق داخل صفاقى نيتروفوران هاى مورد نظر بمدت 50 روز با دوزkg/ mg  10 بمدت 50 روز تيمار شدند، و جهت سنجش ميزان باروري براى جفتگيرى بارت هاى ماده تيمار نشده هم جوار گرديدند. سپس وزن بدن، وزن بيضه و اپيديديم سنجش هورموني، و وضعيت باروري مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج بدست آمده  نشان داد  كه نيتروفوران هاي مورد آزمايش بر وزن بدن، باروري، تعداد زاده ها هم چنين وزن بيضه ها و اپيديدم در رت هاى نر تاثيري ندارد، اما باعث كاهش معنى دار ميزان هورمون تستوسترون در گروه هاى تيمارشده با نيتروفورازون و فورازوليدون مي شود، به عبارتي قرار گرفتن کوتاه مدت در معرض دوز پايين چنين نيتروفوران هايي، قبل از جفتگيري، بر باروري موثر نبوده و فقط به تغيير سطوح هورموني منجر مي گردد.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):492-495.
 
بررسي برخي تغييرات سلول هاي خوني در ماهيان تريپلوئيد قزل آلاي رنگين کمان (Oncorhynchus mykiss)
 
جوهري سيدعلي*,كلباسي محمدرضا
 
* دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده علوم دريايي، گروه شيلات
 
 

هدف از اين مطالعه بررسي تغييرات ساختاري گلبول هاي قرمز خون در ماهيان ديپلوئيد و تريپلوئيد قزل آلاي رنگين كمان (Oncorhynchus mykiss) بود. قزل آلاي تريپلوئيد با استفاده از شوك گرمايي 26.5oC بمدت 20 دقيقه و پس از گذشت 20 دقيقه از لقاح تخمك ها بدست آمد. روي ماهيان ديپلوئيد هيچگونه شوكي اعمال نشد. بچه ماهيان ديپلوئيد و تريپلوئيد حاصل تحت شرايط كاملا مساوي، از لحاظ تغذيه و محيط قرار گرفتند. تعيين ميزان پلوئيدي با شمارش تعداد هستك سلول هاي آبشش (NOR) و اندازه گيري ابعاد گلبول هاي قرمز انجام شد. ميزان تريپلوئيدي در ماهيان تحت تيمار شوك گرمايي 80.86 درصد است. در اين بررسي مشخص شد كه درصد گلبول هاي قرمز با هسته تقسيم شده در ماهيان تريپلوئيد (13.52%) بطور معني داري (P<0.01) بالاتر از مقدار آن در ماهيان ديپلوئيد(1.06 درصد) است. همچنين در ماهيان تريپلوئيد تعدادي (0.75 درصد) گلبول قرمز دمبلي شكل مشاهده گرديد كه در هيچيك از ماهيان ديپلوئيد اين حالت مشاهده نشد. بنظر مي رسد افزايش تقسيم هسته گلبول هاي قرمز، يك خصوصيت بارز در ماهيان تريپلوئيد قزل آلاي رنگين كمان است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران زمستان 1384; 18(4):295-306.
 
اثر نوعي براسينواستروييد (24epibrassinolide) بر مقدار تجمع مالون دآلدييد، پرولين، قند و رنگيزه هاي فتوسنتزي در گياه كلزا (.Brassica napus L) تحت تنش كم آبي
 
احمدي موسوي عفت السادات,منوچهري كلانتري خسرو,ترك زاده مسعود
 
 
 

براسينواستروييدها گروهي از هورمونهاي گياهي هستند که اثرات زيستي قابل توجهي روي رشد و نمو گياهان دارند، از جمله باعث افزايش مقاومت گياهان به تنشهاي محيطي مي شوند.در بخش حاضر اثر نوعي براسينواستروييد (24-epibrassinolide) روي پراکسيداسيون ليپيد، مقدار پرولين و قندهاي احيا کننده، کلروفيل a و b و کلروفيل کل و کاروتنوييدها در گياهان کلزا (Brassica napus L. cv. Fusia) تحت تنش کم آبي مورد بررسي قرار گرفت. گياهان مورد نظر در گلدانهاي حاوي شن، رس و خاک برگ (به نسبت 1:1:1) کاشته شده و برگهاي گياهان يک، دو و سه هفته بعد از جوانه زني با محلول 10-7 مولار از 24 - اپي براسينوليد که حاوي تويين- 0.1 Tween – 20) 20 درصد) بود، محلول پاشي شد. گياهان شاهد با آب دو بار تقطير حاوي تويين - 20 (01/0 درصد) تيمار گرديدند. يک ماه بعد از جوانه زني برداشت انجام گرفت. مقدار افزايش پراکسيداسيون ليپيد تحت تنش کم آبي در تيمار با 24- اپي براسينوليد کاهش معني داري داشت که نشان دهنده کاهش مقدار خسارت اکسيداتيو در اين گروه مي باشد. مقدار پرولين و کاروتنوييدها در تيماربا 24 - اپي براسينوليد بطور معني داري افزايش يافت که بيشتر از شرايط شاهد (بدون 24- اپي براسينوليد) يا تيمار کم آبي بود. مقدار کلروفيل a و b در طي تنش کم آبي کاسته شد ولي افزايش قابل توجهي در کلروفيل a و b در گياهان تيمار شده با 24 - اپي براسينوليد مشاهده شد. افزايش در مقدار قند تحت تنش کم آبي، در گياهان تيمار شده با  24- اپي براسينوليد کمتر قابل توجه بود. حاصل آنکه تيمار گياهان با 24 - اپي براسينوليد خسارت اکسيداتيو ناشي از تنش کم آبي را کاهش داد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران زمستان 1384; 18(4):280-294.
 
بررسي وضعيت گالاكتوز در قندهاي محلول قطعات جداكشت سه گونه اكاليپتوس به عنوان يك نشانگر شرايط رشد بافتها
 
ابراهيم زاده معبود حسن,عباسي محمدرضا,فخرطباطبايي سيدمحمد
 
 
 

قطعات جداکشت زير لپه دانه رستهاي سه گونه اکاليپتوس Eucalyptus، E. camaldulensis Dehnh.، E. viminalis Labill و E. froticetorum E. Muell بر روي محيط LS با سه تيمار هورموني و در دماي 24°C جهت توليد کالوس و رشد کشت داده شد. با عصار‌ه‌گيري الكلي- آبي و سپس آبي، قندهاي محلول و پلي ساکاريدهاي ذخيره اي از بافتها استخراج گرديد. ويژگيها و تغييرات كمي و كيفي قندهاي استخراج شده توسط تكنيكهاي رنگ‌سنجي، كروماتوگرافي لايه نازك ((TLC و كروماتوگرافي گاز - مايع ((GLC مورد بررسي قرار گرفت. تيمارحاوي 0.88 µM بنزيل آدنين (BA2.6 µM نفتالن استيک اسيد ((NAA، 2.8 µM اندول بوتيريك اسيدIBA)) و 2 0.9 µM و 4- دي كلروفنوكسي استيك اسيد (2,4-D) باعث ايجاد کالوسهاي تيره و خشک چوبي شده گرديد و بيشترين ميزان رشد را در کالوسهاي هر سه گونه القا کرد. درصورتيکه در تيمار هورموني واجد 2,4-D 20 µM کالوسهاي آبدار و شفافي بوجود آمد. تيمار واجد IBA 10 µM باعث ايجاد ريشه از جدا کشتها شد. در هر سه گونه تيمارهاي ذکر شده پاسخ مشابهي را در جدا کشتها القا نمودند. عمده قندهاي عصاره هيدروالكلي هيدروليز نشده را قندهاي گلوکز و ساکارز و تا حدودي رامنوز، فوکوز، ريبوز و گلوکورونيک اسيد تشکيل مي دهند. اين عصاره فاقد گالاكتوز مي باشد. در عصاره هيدروليز شده نيز اثري از گالاکتوز ديده نمي شود، بلکه قندهاي گلوکز و فروکتوز ناشي از هيدروليز ساکارز، عمده ترين قندهاي اين بخش را تشکيل مي دهند. در عصاره آبي هيدروليز شده (پلي ساکاريد ذخيره اي) قندهاي گلوکز، گالاکتوز، مانوز - آرابينوز، گزيلوز بهمراه يک اورونيک اسيد در تمام گونه ها و تيمارها تشخيص داده شد. نتايج نشان داد که برخلاف گياهان کامل اکاليپتوس که در آنها قند گالاکتوز يکي از قندهاي عصاره هيدروالكلي هيدروليز شده است، در قطعات جدا کشت اين قند وجود ندارد. درصورتيکه در عصاره آبي هيدروليز شده کشت بافت ديده مي شود. فقدان گالاکتوز در عصاره هيدروالكلي اعم از هيدروليز شده يا نشده نشانگر وجود شرايط بهينه و عدم شرايط تنش محيطي در رشد بافتهاي قطعات جدا كشت مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها