بانک مقالات زیست شناسی

استفاده گسترده از جنين جوجه در آزمايشات جنين شناسي در سطوح مختلف، از اندام تا سلول و ملکول، بررسي هرچه بيشتر سيستمهاي بدن را در شرايط طبيعي و غير طبيعي ضروري مي نمايد. اطلاع از مراحل رشد نرمال سيستمهاي مختلف بدن جنين بمنظور درک و فهم صحيح از پديده هاي دوران جنيني و نيز انجام مطالعات کارآ و دقيق در زمينه تراتولوژي، امري مهم و ضروري مي باشد. در اين مطالعه، با بهره گيري از تکنيک رنگ آميزي دوگانه آليزارين قرمز – آلسين آبي، نمونه هاي جنين جوجه طي روزهاي مختلف دوران جنيني، جهت مطالعه بخشهاي مختلف اسکلت ناحيه بال و پا آماده گرديد. در اين روش ماتريکس غضروفي آبي رنگ و ماتريکس استخواني قرمز رنگ مي شود. مجموعا 13 قطعه در ناحيه اسکلت بال و 22 قطعه در ناحيه اسکلت پا تشخيص داده شد و جدول زماني تشکيل قالبهاي اوليه غضروفي و تبديل آنها به قطعات استخواني استخراج گرديد.تمامي اين قطعات بروش داخل غضروفي مراحل استخواني شدن را طي مي نمايند، هر چند که در پايان دوران جنيني هنوز قطعاتي از اسکلت بصورت غضروفي باقي مي مانند. بطور کلي از لحاظ روند تکوين اسکلت، پا نسبت به بال جلوتر مي باشد. نخستين علايم تشکيل قالبهاي غضروفي، روز ششم انکوباسيون در استخوانهاي اصلي بال و پا مشاهده مي شود. اولين مرکز استخواني شدن، روزيازدهم انکوباسيون در ناحيه پا ظاهر مي شود. مراحل نرمال تکوين اسکلت جنين جوجه نه تنها در مطالعات جنين شناسي تجربي و تراتولوژيک بعنوان کنترل استفاده دارد، بلکه جهت مقايسه در بدشکليهاي اسکلتي حاصل از موتانتها نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

درک به موقع نشانه هاي خطر براي بقاي موجودات زنده ضروري است. موجودات زنده هنگام مواجه شدن با خطر، دچار ترس مي شوند و پاسخ هاي رفتاري نشان مي دهند که با استفاده از (ماز + مرتفع)، Elevated plus - maze مي توان اين پاسخهاي رفتاري را مورد بررسي قرار داد. افزايش در دو پارامتر، يکي درصد ورود به بازوي باز (%OAE) و ديگري درصد زمان سپري شده در بازوي باز (%OAT)،Elevated plus–maze  (ماز + مرتفع) نشاندهنده کاهش ترس مي باشد. در مطالعه حاضر اثر تستوسترون بر روي رفتار ترس در موشهاي صحرايي (رت) گنادکتومي شده به وسيله Elevated plus–maze مورد بررسي قرارگرفته است. تزريق زير جلدي (SC) دوزهاي مختلف تستوسترون(100, 200, 300, 450 mg/rat)  موجب افزايش وابسته به دوز %OAE و  %OATگرديد. بيشترين پاسخ را دوز 450 mg/rat دارو ايجاد نمود (<0.001). با توجه به اين يافته ها مي توان نتيجه گرفت که تستوسترون موجب کاهش رفتار ترس مي گردد.

 نسخه قابل چاپ

Fusarium graminearum عامل بيماري بلايت فوزاريومي گندم، فيتوتوکسين DON را توليد مي کند که از دسته تريکوتسنهاست وعلاوه بر تشديد بيماريزايي قارچ عامل، مخاطراتي را براي سلامتي انسان و حيوانات در بر دارد. براي مطالعه راههاي احتمالي کاهش تاثيرات DON، ژن استيل ترانسفراز با استفاده از آغازگرهاي اختصاصي از DNA مخمر توسط PCRجداسازي، تکثير و سپس به آگروباکتريوم منتقل گرديد . گياه مدل توتون توسط اگروباکتريوم با اين ژن تراريخت شد AYT1 آنزيمي را کد مي کند که يک گروه استيل را به گروه هيدروکسيل C3 تريکوتسنها اضافه مي کند. بررسيهاي ملکولي و آزمونهاي در شرايط کشت درون شيشه، حاکي از کاهش سميت DON و تحمل نسبي به آن در گياهان تراريخت كه نتيجه بيان تراژن مذکور مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

بيشتر مطالعاتin vitro  در سيستم عصبي مركزي روي كشت خالص آستروسيتها انجام مي گيرد. در اين مطالعه با استفاده از مغز موش صحرايي نوزاد كشت خالص سلولهاي آستروسيت نوعI  وII  بر اساس روش پايه  McCarthy & Vellis (1980)و با تغييراتي در جهت ساده شدن آن انجام شد. جداسازي سلولهاي كورتكس مغز بصورت مكانيكي و بدون استفاده از آنزيم ،انجام و سلولهاي منفك شده در محيط كشت 10%FCS+DMEM بدون استفاده از فاکتورهاي رشد وچسبندگي كشت داده شد. از كشت مخلوط كورتكس، آستروسيتهاي نوعI  وII  با خلوص بالا بدست آمد. خلوص بالاي آستروسيتها توسط آنتي بادي عليه GFAP ماركر اختصاصي محسوب شده براي آستروسيتها محسوب مي شود، تاييد گرديد. از کشت خالص آستروسيتها مي توان براي انجام آزمايشهاي مختلف بيوشيميايي، ژنتيک ملکولي، فيزيولوژي، فارماكولوژي و الكتروفيزيولوژي در سيستم عصبي مركزي استفاده نمود.

 نسخه قابل چاپ

در پي بررسي ميکروبيولوژيک شوينده هاي بهداشتي آلوده، دو باکتري متعلق به سرده (جنس) Pseudomonas جداسازي شد و پس از شناسايي با روشهاي مورفولوژيک و بيوشيميايي به طور موقت Pseudomonas aeruginosa strain MS1 وPseudomonas putida strain MP2  نامگذاري شد. بررسي مقاومت نسبت به آنتي بيوتيکها و بيوسايدها طيف مقاومت گسترده و متفاوتي را در اين دو سويه نشان داد. سويه MS1 نسبت به آنتي بيوتيکهايي نظير توبرامايسين و افلوکساسين مقاوم و نيز نسبت به آنتي بيوتيکهاي مورد استفاده اختصاصي عليهPseudomonas aeruginosa  نظير کاربني سيلين، نورفلوکساسين و سفتازيديم، نسبتا مقاوم است. سويهMP2  نسبت به آنتي بيوتيکهاي مذکور حساس بوده و نيز بر خلاف سويه MS1 غلظتهاي بالاتري از بيوسايدها را تحمل مي كند. اين سويه در بالاترين تراکم مورد آزمايش فرمالين (^1-800 µg ml) و دي متيلول و دي متيل هيدان توين (^1-1276 µgml) در محيط TSB، همچنان توانايي رشد را دارد. در هر حال هر دو سويه در مقايسه با سويه هاي استاندارد گزارش شده، نسبت به بيوسايدهاي پر مصرف تجارتي مقاومت بالايي نشان مي دهند. ايجاد آلودگي در يک محل بدليل فراهم آمدن امکان تبادل دو جانبه ژنهاي مقاومت در ميان چنين سويه هايي مي تواند براي سلامت و بهداشت همگاني بسيار خطرناک باشد كه تاكيدي همچنان بر خطرات ناشي از مصرف بيو سايد در ترکيب شوينده هاي بهداشتي است.

 نسخه قابل چاپ

در بررسي تاكسونوميك سخت‌بالپوشان خانواده Meloidae استان تهران در سالهاي 1378-1380، نمونه ‌برداري‌هايي از مناطق مختلف استان انجام شد و حشرات جمع‌آوري شده به همراه نمونه‌هاي متعلق به موزه حشرات هايك ميرزايانس مورد مطالعه قرار گرفت. در اين بررسيها 29 گونه‌ از 9 سرده (جنس) شناسايي و کليد تشخيص آنها تدوين گرديد. براي نوشتن كليد شناسايي گونه‌هاي مختلف، از صفات ريختي حشرات كامل مانند خصوصيات شاخك، پيش‌گرده، سطح زيرين ميان قفس سينه و همچنين ويژگيهاي اندام توليد مثلي در نمونه‌هاي نر استفاده شده است كه از مهمترين صفات تفكيك گونه‌ها مي‌باشند.

 نسخه قابل چاپ

فعاليت حركتي يكي از پديده هاي مهم و حياتي فيزيولوژيك است. نشان داده شده كه عصاره هيدروالكلي گل بابونه (Matricaria Chamomilla) بر فعاليت حركتي در موش نر و ماده به شكل متفاوت عمل مي كند. هدف از اين مطالعه مقايسه اثر هورمونهاي جنسي، در حضور عصاره هيدروالكلي بابونه بر رفتار حركتي در موشهاي نر و ماده مي باشد كه غدد جنسي آنها برداشته شده است. موشهاي كوچك آزمايشگاهي فاقد غدد جنسي نر و ماده از نژاد NMRI به گروه هاي 7 تايي دريافت كننده عصاره هيدروالكلي گل بابونه، هورمون تستوسترون، استراديول بنزوات و پروژسترون تقسيم شدند. دستگاهMotor Activity Monitor  جهت ارزيابي شاخصهاي فعاليت حركتي (حركت آرام و سريع، حركات كليشه اي آرام و سريع، بلند شدن (Rearing) آرام و سريع) همه گروه ها استفاده شد. نتايج نشان داد كه: تستوسترون به تنهايي در موشهاي نر فاقد غدد جنسي تاثير چنداني در ميزان شاخصهاي فعاليت حركتي ندارد اما توام با عصاره بابونه باعث كاهش شاخصهاي فعاليت حركتي مي شود. استراديول بنزوات بتنهايي و توام با عصاره بابونه باعث افزايش شاخصهاي فعاليت حركتي در موشهاي ماده فاقد غدد جنسي مي گردد. پروژسترون به تنهايي و توام با عصاره بابونه تاثيري در ميزان شاخصهاي فعاليت حركتي نشان نداد همچنين تزريق توام استراديول و پروژسترون، در حضور و غياب عصاره بابونه تغييري در فعاليت حركتي ايجاد ننمود. بنظر مي رسد استراديول و عصاره گل بابونه از طريق سيستم مشترك برخي شاخصهاي فعاليت حركتي را در موشهاي ماده فاقد غدد جنسي افزايش و اثر همديگر را تعديل و يا تقويت مي كنند. ضمن اينكه تصور مي شود بين استراديول و پروژسترون و همچنين بين عصاره بابونه و پروژسترون تداخل اثر وجود داشته باشد.

 نسخه قابل چاپ

سيانوباکتريهاي ديازوتروف که معمولا در همه جا وجود دارند نقش مهمي را در تثبيت نيتروژن و در نتيجه در نگهداري و باروري خاک بازي مي کنند. چرخه زندگي سيانوباکترهاي هتروسيست دار با توجه به نقش آنها در تثبيت ازت بويژه در شاليزارهاي ايران مطالعات ناچيزي انجام شده است. در تحقيق حاضر نمونه برداري، جداسازي و خالص سازي و شناسايي سيانوباکترهاي هتروسيست دار از شاليزارهاي استان گلستان انجام شد و نتايج نشان داد که دو گونه Nostoc ellipsosporum وNostoc muscorum فراوان ترين آنها هستند. بمنظور رسم منحني رشد، هر گونه بصورت مجزا در محيط کشت مايع آلن کشت داده شدند و منحني رشد با استفاده از غلضت کلروفيل رسم و زمان دو تاشدن هر گونه محاسبه گرديد. نتايج حاصل از رسم منحني رشد و محاسبه زمان دو تاشدن نشان داد که گونه N. ellipsosporum داراي فاز لگاريتمي و زمان دو تا شدن طولاني تري نسبت به N.muscorum است که مي تواند باعث افزايش مدت فعاليت نسبت به گونه ديگر و در نتيجه تثبيت مقدار بيشتر ازت شود.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش بمنظور بررسي اثر تنش خشکي و آبسيزيک اسيد برون زا بر ساختار مريستم زايشي، دانه هاي گرده، صفات ريخت شناسي، عملکرد و اجزاي عملکرد گياه کلزا (Brassica napus L.) انجام شد. آزمايش در مزرعه تحقيقاتي موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر کرج در قالب طرح بلوکهاي کامل تصادفي در سه تکرار انجام گرفت. تيمارهاي مورد بررسي شامل گياهان آبياري شده بدون اعمال آبسيزيک اسيد، تحت تنش خشکي بدون اعمال آبسيزيک اسيد و اعمال سه غلظت آبسيزيک اسيد برون زا همراه با تنش خشکي بود. مريستم زايشي و بساک گياهان مورد آزمايش پس از تثبيت با تثبيت کننده مناسب با روشهاي متداول سلول - بافت شناختي مورد بررسي قرار گرفتند. بوته ها براي مطالعه صفات ريخت شناسي، اجزاي عملکرد، عملکرد بوته و روغن جمع آوري شدند. نتايج نشان داد که تنش خشکي بهمراه غلظت پايين آبسيزيک اسيد برون زا سبب بلوغ زودرس مريستم، افزايش تعداد دانه هاي گرده، سلامت نسبي بيشتر گرده ها، فراواني ريبوزومها و ميتوکندريها مي شود. عملکرد بوته ها در گياهان تحت تنش خشکي بهمراه غلظت پايين آبسيزيک اسيد در مقايسه با ساير گياهان تحت تنش خشکي افزايش يافت. اين گياهان افزايش 2 تا 3 درصدي در مقدار روغن دانه ها داشتند.

 نسخه قابل چاپ

كادميوم در زمره فلزات سنگين مي باشد كه در گياهان تنش اكسيد اتيو ايجاد مي ‎نمايد. اين يون،‌ سميت بالايي براي گياهان و حيوانات دارد. در اين تحقيق اثرات سميت كلريد كادميوم بر روي گياه كلزا (Brassica napus L. cv.Fusia) بررسي شد. گياهان در محيط حاوي ورميكوليت و با محلول غذايي Long Ashton ((pH=5.5 حاوي غلظتهاي مختلف كادميوم از 0 تا 800 ميكرومولار) ‌رشد كردند. نمونه هاي موردنظر از بافتهاي برگ و ريشه گياهان 30 روزه برداشت شد و جهت سنجش پارامترهاي بيوشيميايي و مورفولوژيکي مورد استفاده قرار گرفت. نتايج نشان داد که غالبا کادميوم در ريشه تجمع و مقدار کمي به برگها منتقل مي شود كاهش وزن تر برگ در غلظتهاي 600 و 800 ميکرومولار کادميوم چشمگير بود، اما کاهش وزن خشک برگ و سطح آن علاوه برغلظتهاي فوق در غلظت 400 ميكرو مولار نيز قابل توجه بود. كادميوم بطور معني داري سبب کاهش مقدار كلروفيل كل، کلروفيل a، b و كاروتنوئيدها در غلظتهاي 400، 600 و 800 ميکرومولار کادميوم شد.در حاليكه مقدار قندهاي احياکننده ومالون دآلدئيد در غلظتهاي 600 و 800 ميکرومولار كادميوم در بافتهاي برگ و ريشه گياهان تحت تيمار، افزايش يافت (p£0.05)

 نسخه قابل چاپ

گياهاني كه انسان مصرف مي‌كند شامل هزاران نوع تركيبات مختلف از جمله پلي فنلها مي‌باشند. فنلهاي موجود در رژيم غذايي بدليل اثرات آنتي‌اكسيداني و احتمالا ضد سرطاني، قابل توجهند. يكي از اندامهاي درگير بدن با مقادير بالاي اكسيدانها و مواد سرطانزا كبد است كه تركيبات آنتي اكسيداني مي‌تواند اثرات مفيدي بر سلامت اين عضو داشته باشد. در اين مطالعه اثر حفاظتي عصاره پلي فنلي هميشه بهار و خارمريم در برابر مسموميت كبدي ايجاد شده با تيواستاميد در موشهاي صحرايي (رت) مورد بررسي قرار گرفته است. عصاره‌ها پس از استخراج و خالص سازي با دوز mg/kg 25 همراه با تيواستاميد با دوز mg/Kg50 و بصورت درون صفاقي تزريق گرديد. پس از خون گيري و جداسازي سرم، ميزان فعاليت آمينوترانسفرازهاي سرمي (SGOT و SGPT)، آلكالين فسفاتاز، بيلي روبين، سديم و پتاسيم درون سرم اندازه‌گيري شد. كاهش ميزان فعاليت آمينوترانسفرازهاي سرمي، آلكالين فسفاتاز و بيلي روبين در گروههاي دريافت كننده عصاره نسبت به گروه تيمار شده با تيواستاميد به تنهايي، معني دار بود. اين نتايج نشان دهنده اثر حفاظتي اين عصاره‌ها بر روي كبد مي‌باشد كه احتمالا بواسطه توانايي آنها در مهار فعال سازي زيستي تيواستاميد و در نتيجه مهار فعاليت سيتوكروم P450 و اثر خنثي كنندگي راديكالهاي آزاد مي‌باشد.

 نسخه قابل چاپ

گياه علوفه اي يونجه مملو از ساپونينهاي تري‌ ترپنوئيدي شامل متابوليتهاي ثانويه اي است كه باعث تلخي گياه و پايين آمدن خوش خوراكي و مقاوم شدن گياه نسبت به حمله آفات و بسياري از بيماريها در اين گياه مي شوند. با اين وجود، آفات و پاتوژن هاي اختصاصي يونجه نيز يافت شده اند كه قادرند اثر اين تركيبات را خنثي و در حمله به گياه يونجه فائق آيند. لذا تنوع ساپونين ها در ارقام و نتايج حاصل از تغذيه شته خالدار يونجه بر روي ارقام داخلي گوران طالقان، خورونده، و اهر و يك رقم خارجي بنام اور (Euver) بعنوان شاهد مورد بررسي قرار گرفت. ارقام در گلخانه و در گلدانهاي پلاستيكي كشت شدند تا در مرحله گياهچه اي مورد مطالعه قرار گيرند. تعداد شته هاي زنده در روي ارقام، تعداد پوره هاي توليدي و اندازه جثه حشرات ارزيابي شد. ساپونينهاي برگي در متانول 80 درصد و متعاقبا با بوتانل استخراج و خالص سازي شد. براي آناليز ساپونينها TLC بكاررفت. در الگوهاي نواري روي TLC تفاوت وجود داشت. تجزيه آماري نشان داد كه تعداد شته هاي زنده و پوره هاي توليدي در مرحله گياهچه اي تفاوت معني داري ندارند. نتيجه اين كه ساپونينها در ايجاد مقاومت اين ارقام نسبت به شته خالدار يونجه نمي توانند نقشي داشته باشند.

 نسخه قابل چاپ

گاو ماهي شني خزري با نام علمي Neogobius fluviatillis pallasi (Berg, 1916) از خانواده گاوماهيان Gobiidae بوده كه بعلت عدم بهره برداري و جمعيت زياد در درياي خزر نقش مهمي در چرخه غذايـي آن ايفا مي كند. تحقيق حاضر بر روي رژيم غذايي زير گونه مذكور در آبهاي كم عمق ساحلي منطقه نور واقع در جنوب درياي خزر بمدت يك سال از تير ماه 1383 تا خرداد 1384 انجام شده است. بدين منظور240 نمونه گاو ماهي شني خزري مورد آزمايش قرار گرفت و تغذيه آنها بررسي شد. متوسط شاخص طول نسبي روده (RLG)، 099/0 576/0 بدست آمد. بر اساس ميانگين شاخص تهي بودن معده (VI)، كه براي تمام نمونه ها معادل 58/39 محاسبه شد گاو ماهي شني خزري بطور كلي زير گونه اي نسبتا پرخور شناخته شد. اما در فصل توليد مثل اين شاخص در نرهاي بالغ افزايش يافته آنها را در گروه با تغذيه متوسط قرار داد. از لحاظ شدت تغذيه بيشترين مقدار شاخص وزن نسبي دستگاه گوارش(GSI) همچنين بيشترين فراواني معده هاي پر در ماههاي فروردين ارديبهشت و خرداد مشاهده شد. در بررسي محتويات دستگاه گوارش در مجموع 9 ماده غذايي مورد شناسايي قرار گرفت. كه بترتيب شاخص ارجحيت غذايي شامل: گاماروسها از راسته Amphipoda، لارو ماهي، کشتي چسبها از خانواده Balanidae، پالمونها از خانواده Palaemonidae، دوكفـه ايهاي خانواده Mytilidae، دوكفه ايهاي خانواده Cardidae، خرچنگ گرد از خانواده Xanthidae، كرمهاي كم تار از ردهOligochaeta و تخم ماهي بودند. براساس مقدار اين شاخص هيچيك از مواد غذايي مذكور در كل دوره نمونه برداري بعنوان طعمه اصلي شناخته نشد. بنظر مي رسد متناسب با تغييرات زيست محيطي تغييراتي در رژيم غذايي گاو ماهي بوجود مي آيد بطوريكه در فصول مختلف ارجحيت غذايي گاو ماهي شني خزري تغييرات زيادي را نشان مي دهد.

 نسخه قابل چاپ

بر اساس برخي منابع گونه Rana ridibunda واجد ارزش اقتصادي بوده و حدود 30 سال پيش در منطقه تالاب انزلي مورد بهره برداري قرار گرفته است. اين مطالعه نتيجه بررسي رشد لارو و بر آورد جمعيت گونه در تالاب انزلي طي سال 1379 مي باشد .  بررسي‌ رشد لارو بطور متوسط هر 10 روز يكبار با نمونه برداري از 5 ايستگاه تالاب انجام گرفت و تعداد حدود 2182 لارو بيومتري گرديد. برآورد جمعيت‌ قورباغه ها در 20 ايستگاه انجام گرفت و بسته به نوع ايستگاه از روشهاي علامتگذاري و بازيافت علامتدارها همچنين تراکم شکني استفاده گرديد. نتايج نشان داد كه بيشينه طول كل لارو 7/87 ميلي متر با ميانگين 2/11 ± 6/22، حداكثر وزن 1/5 گرم با ميانگين 45/0 ± 4/2 گرم بوده است و تعداد لاروهايي كه به كلاسه طول كل بالاتراز 56 ميلي متر يا طول‌ بدن‌ بالاتر از 26 ميلي مترمي رسند بسيار اندك‌ مي باشد. همچنين فراواني كلي لاروها با گذشت زمان روند كاهشي را نشان داده است، بعبارت ديگرتلفات‌ لاروها بسيار بالا بوده‌ و داراي ميانگين‌ 97 درصد بود. طي اين مطالعه اولين‌ نمونه‌ دگرديسي‌ يافته‌ در نيمه خرداد مشاهده شد. نتايج تخمين جمعيت نشان داد كه ميانگين بقا قورباغه در كليه ايستگاههاي مورد بررسي 16/±? 64/0 بود. ميانگين تراكم جمعيت با اعمال برخي ملاحظات حدود 033/1 فرد در متر مربع بود. حداكثر محصول‌ قابل‌ برداشت‌ 304/0 فرد در متر مربع و 43/10 گرم در متر مربع محاسبه گرديده است.

 نسخه قابل چاپ