0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):384-397.
 
تنوع ايزوزيمي فسفو گلوكز ايزومراز، فسفو گلوكو موتاز، شيكيمات دهيدروژناز و فسفو گلوكونات دهيدروژناز راش Fagus orientalis Lipsky در راشستان هاي ايران
 
صالحي شانجاني پروين*
 
* موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع، تهران، ايران
 
 گونه راش يكي از فراوان ترين و از نظر اقتصادي مهمترين جنس هاي درختان چوبي شمال ايران است. تنوع ايزوزيمي Fagus orientalis Lipsky  در 14 جمعيت راش ايراني در طول گستره پراكنش اين گونه درختي در منطقه هيركاني بوسيله مطالعات آنزيمي بررسي شد. گوناگوني آنزيمي جمعيت هاي راش با استفاده از 5 لوكوس آنزيمي در 4 سيستم آنزيمي شامل فسفو گلوكز ايزومراز (PGI )، فسفو گلوكو موتاز (PGM )، شيكيمات دهيدروژناز (SKDH )، فسفو گلوكونات دهيدروژناز (6PGD) بوسيله الكتروفورز ژل نشاسته مطالعه گرديد. از ميان 19 آلل مشاهده شده، 12 آلل نادر (با فراواني كمتر از 5%) در 5 لوكوس و 8 آلل مختص به محل (با حضور در كمتر از 5 جمعيت) رديابي شدند و ملاحظه گرديد كه گرچه كليه آلل هاي مختص به محل نادر هستند، ولي كليه آلل هاي نادر مختص به محل نمي باشند. جمعيت هاي نكا در ارتفاع 900 متر از سطح دريا و خيرود در ارتفاع 2000 متر بيشترين تعداد آلل و جمعيت اسالم در ارتفاع 1900 متر از سطح دريا بيشترين تعداد آلل مختص به محل را دارا مي باشند. هيچ آلل مختص به محل يا نادري در جمعيت گرگان در ارتفاع 2000 متر از سطح دريا  مشاهده نگرديد. در اين پژوهش با توجه به وجود اختلافات آب و هوايي مهم در جمعيت هاي انتخابي (از شرقي ترين تا غربي ترين و از بالاترين تا پايين ترين منطقه پراكنش راش در جنگل هاي راش) برخي شيب هاي جغرافيايي از گوناگوني آلل هاي غالب PGI-B/B و SKDH-A/B در ميان جمعيت ها يافت گرديد.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):398-407.
 
تنوع زيستي گونه هاي گياهي اطراف منطقه حفاظت شده درياچه بزنگان
 
غلامي علي*,اجتهادي حميد,قاسم زاده فرشته,قرشي الحسيني جواد
 
* مشهد، دانشگاه فردوسي، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

اين تحقيق شامل مطالعه فلور و بررسي تنوع زيستي گياهي اطراف درياچه بزنگان واقع در شمال شرقي شهرستان مشهد است. اين منطقه با ارتفاع متوسط 860 متر، وسعتي معادل 102 هكتار، بين طول جغرافيايي 29 o و '56 و عرض جغرافيايي 36 o و '18 قرار گرفته است. با توجه به شرايط زيست محيطي و تنوع اكولوژيكي و تركيب پوشش گياهي، منطقه از نظر فلورستيك و اكولوژيك مورد مطالعه قرار گرفت. بررسي به عمل آمده نشان داد كه در منطقه مورد مطالعه 112 گونه گياهي متعلق به 96 سرده(جنس) و 35 خانواده وجود دارد. از عمده ترين خانواده هاي گياهي منطقه، کاسني، (Compositae) غلات، (Gramineae)  شب بو (Cruciferae) و چتريان (Umbelliferae) را مي توان نام برد. از نظر شكل زيستي 57 درصد گونه ها به تروفيت ها و 28 درصد به همي كريپتوفيت ها تعلق دارد. مطالعات كورولوژي نشان مي دهد كه بيش از 50 درصد گونه ها به منطقه رويشي ايران و توران و 30 درصد به ايران و توران اروپا سيبري تعلق دارد. در اين بررسي شاخص هاي مختلف عددي تنوع از جمله، غناي گونه اي، يكنواختي و تنوع گونه اي در بخش هاي اطراف درياچه محاسبه شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):408-418.
 
بررسي سه فاکتور ساليسيليك اسيد، تنش خشکي واتيلن و اثر متقابل آنها بر جوانه زني بذر كلزا (.Brassica napus L)
 
مظاهري تيراني مريم*,منوچهري كلانتري خسرو
 
* کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

ساليسيليک اسيد يا اورتو هيدرکسي بنزوئيک اسيد (SA) نقش اساسي در تنظيم فرايندهاي فيزيولوژيکي مختلف مثل رشد، تکامل گياه، جذب يون، فتوسنتز وجوانه زني ايفا مي کند. در اين پژوهش به منظور بررسي نقش ساليسيليک اسيد در جوانه زني محلول هايي با غلظت هاي 0.1، 1، 1.5، 2، 2.5 و 5 ميلي مولار تهيه و از آب مقطر بعنوان شاهد استفاده شد. پيش تيمار با ساليسيليک اسيد نيز در غلظت هاي 0.5، 1، 1.5،  2و 5 ميلي مول اعمال گرديد. در ضمن تريتون X-100 .يک صدم درصد بعنوان روکنشگر در تمام گروه ها (شاهد وتيمارها ) مورد استفاده قرار گرفت. براي بررسي اثر خشکي از محلول هايي با پتانسيل آبي برابر باMPa ،-0.4 ،-0.6 ،0.9- و -1.1 که توسط پلي اتيلن گليکول 6000 تهيه شده بود، استفاده گرديد. تيمار اتيلن در شش سطحppm  ،10 ،30 ،50 ،70 و90 اعمال شد، سپس درصد جوانه زني، ميانگين جوانه زني در روز، ميانگين سرعت جوانه زني و جمع جبري سرعت هاي لحظه اي محاسبه گرديد. براي مشاهده اثر متقابل ساليسيليک اسيد بر خشکي، از تيمار ساليسيليک اسيد در چهار سطح (mM 0،1 ،1.5 و 2) و تنش خشکي در3 سطح (0 MPa،0.4- و 0.6-) استفاده شد و آزمايش ها در قالب طرح فاکتوريل انجام شد. بذرها پس از 2 روز تيمار با ساليسيليک اسيد بمدت 3 روز نيز  در پلي اتيلن گليکول قرار گرفت. براي اثر متقابل اتيلن بر ساليسيليک اسيد و اتيلن بر تنش خشکي، تيمار ساليسيليک اسيد در4 سطح (0 mM، 1.5، 0، 1.5)، اتيلن در3 سطح (0 ppm،10  و50 ) و تنش خشکي در 3 سطح (0 MPa،0.4- و 0.6-)اعمال شد. نتايج نشان داد که درصد جوانه زني در غلظت هاي بالاتر از 1 ميلي مول ساليسيليک اسيد نسبت به شاهد در تيمار با ساليسيليك اسيد کاهش معني داري دارد. اثر متقابل ساليسيليک اسيد بر اتيلن و خشکي بر اتيلن نيز معني دار مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):419-433.
 
ارزيابي صفات ريخت شناسي و فنتيك .Secale L (خانواده Poaceae) در ايران
 
ناصرنخعي فاطمه*,رحيمي نژادرنجبر محمدرضا
 
* دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشکده کشاورزي، گروه زراعت و اصلاح نباتات
 
 

سرده(جنس) Secale L. متعلق به خانواده Poaceae و طايفه Triticeae است كه اولين بار توسط لينه (1753) معرفي شد. اين سرده (جنس) در حال حاضر بر اساس آخرين تحقيقات در دنيا داراي سه گونه، چهار زيرگونه و دو واريته است. دامنه انتشار اين سرده از مديترانه، اروپاي شرقي تا آسياي مركزي و جنوب آفريقا گزارش شده است. ايران يكي از كشورهاي مركز تنوع و تكامل اين جنس محسوب مي شود. در اين تحقيق سعي شده است صفات ريخت شناسي موثر در آرايه شناسي (تاكسونومي) اين سرده و تحليل فنتيك آن مورد بررسي قرار گيرد. داده هاي حاصل از مشاهدات و اندازه گيري ها در اين تحقيق با استفاده از آناليز فاكتور (Factor Analysis) و آناليز خوشه بندي (Cluster Analysis) تجزيه و تحليل شد. نتايج حاكي از اين است كه نمي توان براحتي در مورد انتخاب بهترين صفت جهت جداسازي آرايه ها (تاكسون ها) تصميم گرفت و اين خود ناشي از يكنواختي صفات در جمعيت هاي مطالعه شده است بطوري كه امكان جداسازي موثر گونه هاي سرده Secale بر پايه صفات ريخت شناختي كم است.

 
كليد واژه: Secale، ريخت شناسي، فنتيك، تاكسونومي، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران زمستان 1385; 19(4):434-442.
 
تاثير داروي ضد تومور دانومايسين بر روي پروتئين هيستون H1 با استفاده از روش طيف سنجي
 
رباني چادگاني عذرا*,زرگر سيدجلال,عبدالصمدي سايه
 
* تهران، دانشگاه تهران، مرکز تحقيقات بيوشيمي بيوفيزيک
 
 

در اين مطالعه ميانکنش داروي ضد تومور دانومايسين با هيستون H1 در شرايط قدرت يوني مختلف با استفاده از روش طيف سنجي UV/Vis و طيف سنجي فلوئورسانس مورد بررسي قرار گرفت. نتايج بدست آمده نشان مي دهد که دانومايسين ميزان جذب هيستون H1 در 210 نانومتر را کاهش داده و ميزان ملکول هاي پروتئين غير طبيعي شده وابسته به غلظت دارو است. ضمنا با افزايش غلظت دارو در محيط ميزان ثابت اتصال افزايش و انرژي آزاد غير طبيعي شدن کاهش مي يابد. افزايش قدرت يوني محيط اثرات دارو بر هيستون H1 را تشديد مي نمايد. ميانکنش دارو با هيستون H1 طيف نشري فلوئورسانس H1 را کاهش داده و ايجاد هيپوکروميسيتي مي کند. افزايش نمک در محيط نيز شدت هيپوکروميسيتي را افزايش مي دهد. نتايج پيشنهاد مي نمايد که در اتصال دارو به کروماتين هيستون H1 نيز بعنوان هدف دارو مي تواند در نظر گرفته شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):251-263.
 
تخليص يوبي كوييتين و توليد آنتي بادي اختصاصي عليه يوبي كوييتين
 
حجت مهشيد,شباني اشرف,طالبيان اصغر,آخوندي محمدمهدي,قدس رويا,صادقي محمدرضا
 
 
 

روشهاي ايمونوشيمي مانند الايزا، راديو ايمونواسي و ايمونوفلورسانس، روشهايي حساس و سريع جهت آناليز يوبي كوييتين و ساير مولكولهاي زيستي، بر پايه استفاده از آنتي بادي اختصاصي بعنوان شناساگر مي باشند. لذا تهيه آنتي بادي اختصاصي عليه يوبي كوييتين همواره يكي از ابزارهاي مهم در بررسي و رديابي اين پروتيين است. هدف از اين تحقيق تخليص يوبي كوييتين از گلبولهاي قرمز انسان و توليد آنتي بادي اختصاصي عليه آن وكونژوگاسيون آنتي بادي به منظور استفاده در مطالعات ايمونوشيمي مي باشد. در اين تحقيق ابتدا يوبي كوييتين از گلبولهاي قرمز خوني با دناتوراسيون حرارتي و يا  بوسيله سولفات آمونيوم جدا و نهايتا با كروماتوگرافي بر روي ژل DEAE-Sephadex تخليص گرديد. اين پروتيين بكمك گلوتارآلدييد به پلي يوبي كوييتين تبديل و بعنوان ايمونوژن در دوزهاي مناسب به خرگوش تزريق گرديد. پس از تعيين تيتر آنتي بادي در سرم خرگوشي با روش الايزا و خونگيري در حجم مناسب، جداسازي آنتي باديهاي سرم خرگوشي، از روش ايمونوافينيتي بر روي ستون كروماتوگرافي جذبي فعال شده با پروتيين A، انجام شد. سپس با اتصال يوبي كوييتين به عنوان ليگاند به ژل  CNBr activated sepharose-4Bو عبور آنتي باديهاي خرگوشي مرحله قبل از ستون كروماتوگرافي جذبي متصل به يوبي كوييتين، آنتي بادي اختصاصي عليه يوبي كوييتين خالص شد. سپس آنتي باديهاي اختصاصي، با ماده فلورسانس فلورسيين ايزوتيوسيانات كونژوگه و در پايان جهت تائيد قابليت آنتي باديهاي مذکور در شناسايي و اتصال به اپي توپهاي پروتيين يوبي کوييتين، تستي به روش ايمونوفلورسانس طراحي شد. نتايج انجام SDS-PAGE برروي يوبي كوييتين تخليص شده از ستون تعويض يوني و آنتي باديهاي سرمي تهيه شده از ستون جذبي، به صورت تك باند بر روي ژل ظاهر گرديد.همچنين بكمك تست الايزا، ويژگي آنتي باديهاي اختصاصي تخليص شده به پروتيين يوبي كوييتين تائيد گرديد . در هر بار تخليص1 mg  يوبي كوييتين به ازاي 100 ml گلبول قرمز و 0.6 mg آنتي بادي اختصاصي عليه يوبي كوييتين، به ازاي 8 ml سرم ايمن شده خرگوش حاصل گرديد. در بررسي ايمونوفلورسانس اسپرمهاي پوشيده از يوبي کوييتين با توجه به اينكه يوبي كوييتين محور بسياري از تحقيقات زيستي است به کمک آنتي باديهاي کونژوگه با فلورسيين ايزوتيوسيانات، فلورسانس قابل توجهي در مقايسه با کنترل منفي آزمايش مشاهده گرديد لذا تهيه اين ماده و آنتي بادي عليه آن، و همچنين كونژوگه كردن اين آنتي بادي با ملكولهاي فلوركروم امكان بررسي بيشتر عملكرد آن را فراهم مي سازد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

1 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):241-250.
 
مطالعه تنوع درون گروهي آناستوموز AG-2 قارچ Rhizoctonia solani Kühn جدا شده از گياه چمن (.Lolium perenne L) با استفاده از نشانگر پكتيك زايموگرم (Pectic zymogram)
 
بلالي غلام رضا,محربي زهره
 
 
 

گونه Rhizoctonia solani، يکي از متنوع ترين و پيچيده ترين گونه هاي قارچي بوده و از نظر مقايسه ريخت شناسي شبيه قارچهاي ناقص بازيديوميست است. دامنه ميزباني وسيع و فقدان صفات تشخيصي در آن، مطالعات ژنتيکي وتاکسونوميکي (آرايه شناختي) جمعيت هاي اين قارچ را با مشکل مواجه ساخته است. در اين مطالعه زايموگرم آنزيم پکتيناز بعنوان يک نشانگر مولکولي براي مطالعه تنوع ژنتيکي آناستوموز گروه 2 (AG-2) قارچ R. solani، که عامل بيماري لکه قهوه اي چمن، مورد استفاده قرار گرفت. در اين رابطه 256 جدايه بر اساس واکنش آناستوموز ريسه و وجود هسته هاي متعدد در هر سلول به عنوان گروه آناستوموزي  AG-2شناسايي شد. زايموگرافي اين تعداد جدايه دو لوکوس، يکي براي پلي گالاکتوروناز و ديگري براي پکتين استراز مشخص نمود، که بر اساس پلي مورفيسم اين دو لوکوس تعداد 10 گروه زايموگرم براي ايزوله هاي قارچ R. solani به دست آمد. به نظر مي رسداين روش نه تنها در شناسايي گروه هاي آناستوموزي قابل استفاده است بلکه در تعيين تنوع ژنتيکي درون گروهي نيز اطلاعات مفيدي ارايه مي دهد که اين اطلاعات مي تواند در مطالعه اپيدميولوژي اين قارچ مورد استفاده قرار گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

4 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):272-281.
 
اثرb- گلوكان بر تحريك ترشح پرولاكتين و مورفولوژي سلولهاي GH3/B6
 
دلفي لادن,سپهري حوري,رسولي ياسمن,خويي سميده
 
 
 

اسيد پکتيک و ?-گلوکان دو بخش جدا شده از عصاره گياهان لاکتوژن دار شد. اين دو، ماکرومولکول پلي ساکاريدي هستند و پژوهش هاي قبلي اثر لاکتوژنيک آنها را بر قطعات هيپوفيز گوسفند با افزايش ترشح پرولاکتين در آنها نشان داده است. در اين مطالعه کشت دودمان سلولي GH3/B6، تنها سلولهاي لاکتوتروپ هيپوفيز قدامي با خصوصيت ترشح پرولاکتين و هورمون رشد مورد استفاده قرار گرفت. اندازه گيري مقدار پرولاکتين مترشحه از اين سلولها در تراکم هاي مختلف -?گلوکان با روش وسترن بلات و سپس دانسيتومتري باندها انجام شده است. نمونه هاي تحت تاثير -?گلوکان با نمونه هاي شاهد يعني سلولهاي تنها انکوبه شده در محيط کشت و نيزکنترل مثبت يعني سلولهاي تحت تاثير هورمون رها کننده تيروتروپين (Thyrotropine- Releasing Hormone) با تراکم nM 50، مقايسه شد. هورمون رها کننده تيروتروپين يکي از بهترين محرک هاي ترشح پرولاکتين در سلولهاي لاکتوتروپ هيپوفيز قدامي است. انکوباسيون سلولها بمدت 24 ساعت، افزايش معني دار ترشح پرولاکتين در تمام تراکم هاي -?گلوکان نسبت به محيط شاهد را نشان مي دهد. در حاليكه انکوباسيون سلولها بمدت 48 ساعت افزايش معني دار ترشح پرولاکتين سلولها را فقط در تراکم هاي mg/ml 100 300 (p<0.05) و mg/ml 200 (p<0.01) نشان مي دهد. در اين پژوهش سلولها از نظر مورفولوژي نبز بوسيله ميکروسکوپ فاز کنتراست مورد بررسي قرار گرفتند. مهمترين تغيير در سلولها افزايش گرانول هاي ترشحي است، اما اين افزايش در وضعيت بيولوژيكي آنها در محيط کشت تاثيري ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):264-271.
 
جداسازي ژن تنظيم كننده توليد آنتي بيوتيك استرپتومايسين(strR) با PCR
 
درويشي هرزويلي فرشاد,گلبانگ ناصر,حجتي نجف آبادي زهره,متولي باشي مجيد
 
 
 

استرپتومايسين يک آنتي بيوتيك آمينوگليکوزيدي است که توسط باکتري استرپتومايسس گريزئوس توليد مي شود. ژنتيک توليد استرپتومايسين بخوبي در استرپتومايسس گريزئوس مشخص شده است. دسته ژني str با بيش از 25 ژن، اعمال مختلف بيوسنتزي، تنظيمي و ترشح آنتي بيوتيک استرپتومايسين را انجام مي دهد. هدف اصلي اين تحقيق افزايش ميزان توليد آنتي بيوتيک استرپتومايسين با استفاده از استرپتومايسس ترانس ژنيک است. بدين منظور، ژن تنظيم کننده توليد آنتي بيوتيک استرپتومايسين(strR)  مورد نياز است. در اين تحقيق DNA از باکتري استرپتومايسس گريزئوس جدا و خالص شد. پرايمرهاي مختلفي براي رسيدن به هدف تحقيق طراحي و سپس با تکنيک PCR ژن strR تکثير گرديد. صحت محصول PCR يعني ژن strR با تکنيک هاي Nested-PCR و PCR-RFLP بررسي شد.

 
كليد واژه: استرپتومايسين، استرپتومايسس گريزئوس، ژن PCR، strR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):282-289.
 
مطالعه نقش توالي نشانه HDEL در انتهاي کربوکسي پروتيين ها با استفاده از نشان دار كردن ايمنوسيتوشيميايي سلولهاي تراريخت و وحشي توتون
 
موافقي علي*
 
* دانشگاه تبريز، دانشكده علوم طبيعي، گروه علوم گياهي
 
 

با گذشت بيش از دو دهه از آغاز تحقيقات در مورد نحوه خروج پروتيينها از شبکه آندوپلاسمي هنوز بطور كامل در اين زمينه اتفاق نظر حاصل نشده است. مدل "انتقال توده اي" خروج مولكولها از شبکه آندوپلاسمي را به صورت غير انتخابي در نظر مي گيرد. در حالي كه مدل "انتقال فعال" گزينش مولكولها و در نتيجه تغليظ آنها را در زمان خروج از ER پيشنهاد مي کند. بهر حال نقش تتراپپتيد نشانه HDEL در بازگشت دادن پروتيين هاي مقيم ER از دستگاه گلژي مورد پذيرش است. از مشكلات تحقيقي موجود در زمينه پروتئين هائي که داراي اين توالي نشانه هستند، خروج کم و از طرف ديگر تجزيه سريع بسياري از آنها در خارج از ER است. براي غلبه بر اين مشکل، دو گروه از گياهان تراريخت توتون مورد استفاده قرار گرفت که سلولهاي آنها آلفا- آميلاز و يا HDEL- آلفا- آميلاز را به عنوان پروتيين ترشحي توليد مي کنند. نشان دار کردن ايمني شناختي برش هاي انجمادي سلولهاي ريشه اين گياهان با آنتي بادي تهيه شده بر عليه آلفا- آميلاز وجود اين آنزيم را در شبکه آندوپلاسمي، دستگاه گلژي و ديواره سلولي هر دو گروه از آنها مشخص کرد. مقايسه الکتروميکروگراف هاي مربوط به سلولهاي تراريخت نشان داد که اتصال مولكول هاي آلفا- آميلاز به توالي HDEL باعث تمرکز اين آنزيم در قطب نزديک يا سيس دستگاه گلژي و احتمالا بازگشت آن به سمت ER مي گردد. با اين حال، وجود تعدادي از نشانها در ساير ساکول هاي گلژي و همچنين ديواره هاي سلولي دليلي بر اشباع احتمالي ماشين بازگشت مولكول هاي داراي تتراپپتيد HDEL از بخش نزديک يا سيس بود. بعبارت ديگر، در سلولهاي تراريخت بازداري مولكول هاي آلفا- آميلاز بواسطه اتصال به HDEL نمي تواند بطور کامل باعث حفظ اين مولكولها در ER گردد. نشان دار کردن سلولهاي ريشه گياهان وحشي با استفاده از آنتي باديهاي کالرتيکولين و بيپ كمرنگ بودن نقش کم مکانيسم بازگشت بواسطه HDEL را در بازداري رتيکلوپلاسمين هاي محلول در ER تاييد نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):290-298.
 
بررسي اثرات پاكلوبوترازول بر افزايش مقاومت به سرما در نهال هاي گوجه فرنگي (.Licopersicum esculentum L)
 
جعفري سيدرضا,منوچهري كلانتري خسرو,ترك زاده مسعود
 
 
 

پاکلوبوترازول يکي از مهمترين ترکيبات تريازول محسوب مي شود. اين ترکيبات باز دارنده رشد بوده و تنشهاي محيطي را در گياهان تخفيف مي دهند. هدف از اين مطالعه بررسي تاثير پاکلوبوترازول (PBZ) در کاهش تنش سرما بر نهال هاي گوجه فرنگي و حفظ آنها در اين شرايط بود. در اين تحقيق PBZ دو غلظت متفاوت (30 و 60 ميلي گرم در ليتر) بر گياهان پنج هفته اي اسپري شد. سه روز پس از تيمارتوسط PBZ، نهالها در معرض تنش سرما قرار گرفتند. پس از تيمار نهال ها، پارامترهاي مورفولوژيکي از قبيل وزن تر و وزن خشک ريشه و اندام هوايي و پارامترهاي بيوشيميايي مانند پرولين، کلروفيل کل برگ، کاروتنوييد ها و ميزان پراکسيداسيون چربي هاي غشا اندازه گيري شد. نتايج نشان داد که تنش سرما ميزان پراکسيداسيون غشا و پرولين را در نهال هاي تحت تنش سرما افزايش مي دهد، اما در اين نهال ها ميزان کلروفيل و کاروتنوييد کاهش مي يابد. پاکلوبوترازول موجب کاهش وزن خشک اندام هوايي گرديده و طول ميانگره ها و اندام هوائي را کاهش مي دهد ولي PBZ موجب افزايش وزن خشک ريشه ها شده و آنها را گسترش مي دهد. همچنين PBZ در شرايط تنش موجب کاهش ميزان پراکسيداسيون غشاء و پرولين مي گردد. تيمار نهال ها با PBZ ميزان کاروتنوييد و کلروفيل را در شرايط تنش و غير تنش افزايش مي دهد. نتايج حاصل از اين تحقيق بهبود علايم تنش و آسيبها در نهالهاي تيمار شده توسط PBZ را نشان مي دهد و مشخص مي كند که PBZ توانايي پاسخ گياه به تنش سرما را بهبود مي بخشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):355-362.
 
بررسي مقدماتي واحد هاي رويشي پناهگاه حيات وحش قمشلو
 
يوسفي مهدي*
 
* تهران، دانشگاه پيام نور، گروه زيست شناسي
 
 

پناهگاه حيات وحش قمشلو، در 45 كيلومتري شمال غربي اصفهان (در مركز ايران) واقع شده است و در حدود 50000 هكتار وسعت دارد. در اين منطقه بروش فيزيونوميك و بر اساس گونه هاي غالب 20 واحد رويشي متفاوت تشخيص داده شد. اين واحد هاي رويشي از طريق استقرار50 كوادرات و برداشت تمام گونه هاي گياهي از هر پوششي مورد بررسي قرار گرفت. به منظور ارزيابي روابط بين اين كوادراتها از آناليز خوشه اي استفاده شد. نتايج نشان داد كه اين كوادراتها به 2 خوشه اصلي و تعدادي گروه كوچكتر تقسيم مي شود كه منطبق با واحد هاي رويشي منطقه مي باشند. گونه هاي غالب اين واحدهاي رويشي عبارتند از: Scariola orientalis، Astragalus brachyodontus، Astragalus pichleri،Centaurea gaubae ،Artemisia sieberi ، Artemisia aucheri و Anabasis haussknechtii كه روابط بين اين واحدهاي رويشي نيز بررسي شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):314-324.
 
بررسي مقايسه اي اثر اسيد ساليسيليك بر عملكرد، اجزاء عملكرد و مقاومت دو رقم حساس و مقاوم نخود نسبت به قارچ Ascochyta rabiei
 
مجد احمد,چلبيان فيروزه,مداح سيده مهدخت,فلاحيان فتح اله,صباغ پور سيدحسين
 
 
 

اسيد ساليسيليک ترکيبي درونزا و کليدي در مقاومت نسبت به بيماريهاي موضعي و همه گير در گياهان محسوب مي شود که خواص شبه هورموني نيز دارد. براي بررسي اثر ساليسيليک اسيد بر عملکرد، اجزاي عملکرد و مقايسه مقاومت دو رقم نخود، رقم بيونيج (حساس) و رقم هاشم (مقاوم) به قـارچ.Ascochyta rabiei [pass] Labr.  در سال زراعي 1383-1382 در ايستگاه تحقيقاتي ديم سرارود کرمانشاه پژوهش حاضرانجام شد. آزمايشها به صورت کرتهاي خرد شده در قالب طرح بلوکهاي کامل تصادفي در 4 تکرار اجرا شد. دو رقم (هاشم و بيونيج) به عنوان عامل اصلي و 4 غلظت اسيد ساليسيليک (0، 0.1، 0.7 و 1.5 ميلي مولار) به عنوان عامل فرعي درنظر گرفته شد. تيماردهي گياهان با پاشيدن غلظت مورد نظر اسيد ساليسيليک روي سطح برگها و از هنگام شروع گلدهي آغاز و 20 روز ادامه يافت. 10 روز پس از شروع تيمار، گياهان با سوسپاسيون خالص شده قارچ با رقت106  اسپور در ميلي ليتر آب مقطر اسپور پاشي شدند. پس از رسيدن بذرها، تعداد شاخه هاي نخستين، تعداد شاخه هاي دومين، ارتفاع بوته، طول غلاف، تعداد غلاف در بوته، وزن صد غلاف، وزن صد دانه، عملکرد هر بوته مورد ارزيابي قرار گرفت. سنجش پروتيينهاي دانه نيز به روش برادفورد انجام شد. نتايج نشان داد که غلظت 1/0 ميلي مولار ساليسيليک اسيد عملکرد بوته ها را در هر دو رقم و وزن صد دانه و طول غلاف را در رقم بيونيج افزايش مي دهد. غلظت 5/1 ميلي مولار اسيد موجب کاهش معني دار پروتئينهاي محلول دانه در رقم هاشم مي گردد. غلظت 1.5 mM اسيد باعث تاخير در بروز بيماري برق زدگي (Ascochyta blight) در رقم بيونيج مي شود. اما در نهايت شدت بيماري کاهش قابل توجهي ندارد. غلظت 7/0 ميلي مولار اثر مطلوبي بر عملکرد و اجزاي آن دارد، اما با شرايط بکار گرفته شده موجب افزايش شدت بيماري در رقم بيونيج مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):299-313.
 
بررسي كاريولوژيكي برخي از گونه هاي جنس شبدر (.Trifolium sp) موجود در بانك ژن منابع طبيعي ايران
 
حسام زاده حجازي سيدمحسن,ضيايي نسب مهدي
 
 
 

سرده (جنس) شبدر با داشتن 248 گونه، يكي از مهمترين گياهان علوفه اي از خانواده Fabaceae به شمار مي رود. بين گونه هاي مختلف آن از نظر مورفولوژيكي و سيتوژنتيكي تنوع زيادي وجود دارد. براي بررسي تنوع سيتوژنتيكي از سيستم آناليز تصويري استفاده شد. باين منظور، بذرهاي 19 ژنوتيپ متعلق به 10 گونه مختلف كشت گرديد و پس از جوانه زني بذرها از مريستم انتهايي ريشه براي مطالعات كاريوتيپي استفاده شد. تعداد كروموزومهاي پايه در ژنوتيپهاي مورد بررسي بين x=5 (دو ژنوتيپ، ديپلوييد)، x=7 (سه ژنوتيپ، ديپلوييد) و 12) x=8 ژنوتيپ، ديپلوييد و دو ژنوتيپ، تتراپلوييد) متغير بود. براساس جدول دو طرفه Stebbins ژنوتيپ هاي 7585، 27 و 5156 در گروه 2A و ساير ژنوتيپها در گروه 1A قرار گرفتند. پلات ژنوتيپها براساس دو پارامتر A1 و A2 و كلاسهاي تقارني جدول استبينز نتايج مشابهي را نشان داد. تجزيه واريانس داده هاي حاصل از كليه صفات مورد مطالعه در قالب طرح CRD نشان دهنده اختلاف معني داري بين ژنوتيپها در سطح 1 درصد است. تجزيه به مولفه هاي اصلي نشان داد كه سه مولفه اول در مجموع بيش از 92 درصد از واريانس موجود بين ژنوتيپها را توجيه مي نمايد، به طوريكه در مولفه اول صفات طول كل كروموزوم(TL) ، طول بازوي بلند (LA)، درصد نسبي طول بازوي بلند (%LA)، طول بازوي کوتاه (SA) و درصد نسبي طول بازوي کوتاه (%SA) بيشترين نقش را در ايجاد تنوع داشتند. در مولفه دوم صفات نسبت بازوها، شاخص سانترومري و درصد شكل كلي با داشتن بالاترين ضرايب بردارهاي ويژه، داراي بيشترين اهميت در واريانس بين ژنوتيپها است. براي گروه بندي ژنوتيپها براساس صفات كاريوتيپي، تجزيه كلاستر به روش UPGMA انجام شد كه با برش دندروگرام در فاصله ژنتيكي 3.89، ژنوتيپها در سه كلاس مختلف قرار گرفت. در اين بررسي بيشترين فاصله ژنتيكي بين دو ژنوتيپ (27) T.hybridum و (3704) T.hirtum و كمترين فاصله ژنتيكي بين دو ژنوتيپ 314 و 2139 متعلق به گونه T.fragiferum مشاهده شد. دياگرام حاصل از پراكنش ژنوتيپ ها براساس دو مولفه اصلي اول و دوم، ژنوتيپهاي مورد بررسي را در سه گروه متمايز قرار مي دهد كه اين امر مويد نتايج حاصل از تجزيه كلاستر است. در تجزبه کلاستر (UPGMA) بر اساس دو پارامتر A1 و A2، با برش دندروگرام در فاصله ژنتيکي 1/75 ژنوتيپها از لحاظ تکاملي در سه گروه متمايز قرار گرفت. بر اين اساس دو ژنوتيپ (Alice) T.repens و (7593) T.subterraneum کمترين مقدار فاصله ژنتيکي را نشان مي دهند و بيشترين مقدار فاصله ژنتيکي بين دو ژنوتيپ (27) T.hybridum و  (8313) T.alexandrinumمشاهده شد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران پاییز 1385; 19(3):325-340.
 
بررسي فونستيك سوسماران منطقه دامغان
 
حجتي ويدا,فقيري افشين,كمي حاجي قلي
 
 
 هدف از اين مطالعه بررسي فونستيك سوسماران منطقه دامغان از طريق آناليز صفات مورفولوژيك و استفاده از كليدهاي شناسايي معتبر است كه حاصل آن ارائه كليد خلاصه شده اي براي گونه هاي منطقه دامغان همراه نقشه پراكندگي و نمودار فراواني نمونه ها مي باشد. در اين تحقيق كه از فروردين ماه تا بهمن ماه 1383 انجام شد تعداد 231 نمونه سوسمار از 12 ايستگاه مختلف در منطقه دامغان با دست جمع آوري و به آزمايشگاه جانورشناسي منتقل گرديد. از نمونه هاي زنده عكس و اسلايدهاي محيطي تهيه شد و پس از آن نمونه ها در فرمالين 10 درصد تثبيت گرديد. سوسماران منطقه دامغان متعلق به 17 گونه از 6 خانواده مي باشند كه عبارتند از: آگاماي قفقازي Laudakia caucasia، آگاماي سروزغي دم سياه Phrynocephalus maculatus، آگامي سروزغي خاكستري P. scutellatus و آگاماي چابك Trapelus agilis از خانواده Agamidae؛ لوس مار Ophisaurus apodus از خانواده Anguidae؛ جكوي زگيل دار بلوچي Bunopus tuberculatus، جكوي انگشت خميده خزري Cyrtopodion caspium و جكوي دم پخ بدرياگا Teratoscincus bedriagai از خانواده Gekkonidae؛ ارمياس سيستان Eremias fasciata ، ارمياس مياني E. intermedia  ارمياس ايراني E. persica، ارمياس آسياي مركزي E. velox velox، مساليناي دم دراز بياباني Mesalina watsonana و سوسمار مارچشم Ophisops elegans از خانواده Lacertidae؛ اسكينك مارچشم آسيايي Ablepharus pannonicus و اسكينك علفزار طلايي Mabuya aurata transcaucasica از خانواده Scincidae و بزمجه بياباني خزري Varanus griseus caspius از خانواده Varanidae شناسايي شدند. از ميان آنها لوس مار Ophisaurus apodus و سوسمار مارچشم O. elegans براي اولين بار از استان سمنان گزارش مي شود. پيش از اين تحقيق تنها يك نمونه اسكينك علفزار طلايي Mabuya aurata transcaucasica در مرز استان سمنان و گلستان در نزديكي شهرستان شاهرود گزارش شده بود كه در اين مطالعه چند نمونه از آن در داخل شهرستان دامغان جمع آوري گرديد.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها