0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 

 12 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):262-268.
 
بررسي تاثير انتخاب برخي صفات كمي پيله در سطوح گله دودمان (P3) و همبستگي آن با پارامترهاي توليدمثلي و مقاومت گله هاي هيبريد (F1) كرم ابريشم نسبت به بيماريها
 
صيداوي عليرضا*,ميرحسيني سيدضياالدين,بيژن نيا عليرضا,غني پور ماني
 
* رشت، دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، گروه علوم دامي
 
 

اين آزمايش براي سنجش تاثير سيستمهاي انتخاب صفات كمي پيله در گله هاي دودمان بر خصوصيات اقتصادي گله هاي هيبريد انجام شد. پس از تشكيل دو گله دودمان كه يكي بر اساس شدت انتخاب صفات و ديگري بدون اعمال انتخاب صفات ايجاد شدند، گله هاي فوق در سه نسل متوالي بر اساس سيستم فعلي حفظ و تكثير گله هاي دودمان كرم ابريشم ايران نگهداري شدند تا در نسل چهارم، تخم نوغان گله هيبريد توليد شود. پس از ركوردگيري و تجزيه و تحليل داده ها معلوم شد انتخاب صفات كمي پيله در سطح 3P بطور معني‌داري باعث كاهش مقاومت و افت ويژگيهاي توليدمثلي نتاج هيبريد نمي شود (05/0>P). لذا با توجه به گزارشهاي متعدد مبني بر وجود هتروزيس مثبت در صفات توليدمثلي و مقاومت، علي رغم وجود گزارشهايي از همبستگي منفي بين صفات كمي پيله با صفات توليدمثلي و مقاومت در برخي سويه ها، انتخاب گله دودمان (3P) بر اساس صفات كمي پيله، بر مقاومت و ويژگيهاي توليدمثلي گله هاي هيبريد (F1) تاثير معني داري نداشته و مي توان بمنظور افزايش ميانگين توليد در نتاج از آن استفاده نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 16 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):297-302.
 
شناسايي مولكولي ژن سنتز كننده آنزيم اسكوالن اپوكسيداز در قارچ درماتوفيت ترايكوفايتون تونسورنس (مقاله كوتاه)
 
متواضع كاميار*,نامور زهرا
 
* تهران، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال، دانشكده علوم پايه، گروه ميكروبيولوژي
 
 

قارچ ترايكوفايتون تونسورنس (Trichophyton tonsurans) يكي از قارچهاي درماتوفيت انسان دوست است كه پوست و موي انسان را مورد حمله قرار مي‌دهد. خصوصيات و ويژگيهاي متعددي از اين قارچ تاكنون مورد بررسي واقع شده اما در زمينه بيولوژي مولكولي اين قارچ مطالعات محدودي انجام گرفته است. در مطالعه حاضر سعي شده است تا وجود ژن سنتز كننده آنزيم اسكوالن اپوكسيداز در اين قارچ براي اولين بار مورد مطالعه قرار گيرد. براي انجام اين مطالعه، پرايمرهايي بطول 23 و 24 نوكلئوتيد و با استفاده از نواحي بسيار ثابت ژنهاي مشابه ديگر طراحي شد. اين پرايمرها در PCR هاي متعدد و با استفاده از DNA ژنومي قارچ مذكور بكار گرفته شد. در مرحله بعد، قطعات حاصل از PCR، تعيين توالي گرديد. در اين بررسي توالي يابي 558 نوكلئوتيد از اين ژن جديد، کد کننده پروتئيني با 186 اسيد آمينه انجام شد. اين پروتئين غني از گلايسين و لوسين بوده و ميزان تريپتوفان و گلوتامين آن ناچيز است. مقايسه تواليهاي بدست آمده در بانك اطلاعات ژني ( (NCBI, NIHIچه در مورد ژن جديد و چه در مورد پروتئين حاصل از آن، همولوژي معني داري را با ديگر ژنهاي سنتز کننده آنزيم‌ اسكوالن اپوكسيداز در ارگانيسمهاي ديگر نشان مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران تابستان 1386; 20(2):153-163.
 
اثر كمبود سولفور بر رشد سلولي، توليد بتاكاروتن، کلروفيل و فتوسنتز در جلبك Dunaliella salina جدا شده از مرداب شور گاوخوني اصفهان
 
آقايي پيمان,شريعتي منصور*
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

نظر به اينكه اطلاعات كمي در رابطه با تاثير فاكتورهاي محيطي گوناگون بر رشد سلولي و سنتز رنگيزه در سويه ايراني جلبك Dunaliella salina (جدا شده از مرداب گاوخوني اصفهان) وجود دارد و هنوز تمامي قابليتهاي اين سويه شناسايي نشده است‏‏‏‏، ضروري است كه تحقيقات دقيق تر و بيشتري در اين زمينه انجام گيرد. لذا در اين تحقيق ضمن بررسي تاثير چهار غلظت سولفات (0، 25/0، 75/0  و 5 ميلي مولار) بر روند رشد و ميزان سنتز رنگدانه ها، تغيير ميزان فتوسنتز جلبك نيز تحت شرايط محدوديت سولفات بررسي شد. بدين منظور سلولهاي جلبكي در محيط غذايي با غلظتهاي مختلف سولفات (0, 0.25, 0.75, 5 ميلي مولار) كشت، و غلظت 5 ميلي مولار سولفات بعنوان شاهد در نظر گرفته شد. سپس طي سي روز و در چهار تكرار، روند تقسيم سلولي، ميزان توليد رنگدانه ها و پاسخ فتوسنتز جلبك مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه محدوديت سولفات منجر به كاهش روند تقسيم سلولي، كاهش ميزان كلروفيل و تا حدودي افزايش بتاكاروتن سلولي مي گردد. همچنين بررسي فتوسنتز جلبك D. salina تحت شرايط محدوديت سولفور نشان داد كه كاهش غلظت سولفور ميزان فتوسنتز را بشدت كاهش مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):180-189.
 
بررسي توليد ترکيبات اندولي و فعاليت نيتروژنازي جدايه هاي بومي .Azospirillum spp هميار در نيشکرهاي ايران
 
شفيعي فرهاد,رعايايي اردكان محمد*,صعودي محمدرضا,علمائي محسن
 
* اهواز، دانشگاه شهيد چمران، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

باکتريهاي Azospirillum spp. از ميکروارگانيسمهاي تثبيت کننده نيتروژن ملکولي مي باشند که از راه همياري با ريشه بسياري از گياهان مهم خانواده Gramineae از جمله نيشکر، سبب تحريک رشد اين گياهان مي شوند. با توجه به نقشي که اين باکتريها در افزايش رشد گياهان ميزبان دارند، در گروه باکتري هاي تحريک کننده رشد گياهان قرار مي گيرند. در اين پژوهش با استفاده از محيطهاي کشت غني کننده و اختصاصي دو گونه A. lipoferum و A. brasilens  از خاک ريز و سفر و نيز بافتهاي دروني ريشه چهار واريته اصلي نيشکر که در مزارع نيشکر خوزستان کشت مي شوند جداسازي و با استفاده از آزمونهاي مختلف ميکروبيولوژيکي شناسايي شدند. سپس جدايه هاي باکتريايي مذکور از لحاظ توليد ترکيبات اندولي پس از 24، 48 و 72 ساعت گرماگذاري و با استفاده از روش کالريمتري سالکووسکي با يکديگر مقايسه شدند. همچنين آزمون احياي استيلن جهت تعيين ميزان فعاليت سيستم آنزيمي نيتروژناز انجام شد. نتايج نشان داد که تمامي جدايه هاي .Azospirillum spp مورد بررسي، از لحاظ کيفي ترکيبات اندولي را توليد کردند. بيشترين ميزان توليد اين ترکيبات در کشت باکتري خارج از گياه، پس از 24 ساعت 48, 41.696 ?g/ml ساعت به ميزان 49.187 ?g/ml و 72 ساعت گرماگذاري به ميزان 48.233 ?g/ml است. نتايج آزمون احياي استيلن نيز نشان مي دهد که بيشترين فعاليت نيتروژنازي مربوط به جدايه اي از A. lipoferum و به ميزان 21x105 nmolesC2H4/h/vial مي باشد.

 
كليد واژه: .Azospirillum spp.، همياري، تثبيت نيتروژن، ترکيبات اندولي، نيشکر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):171-179.
 
مطالعه تاثير ژنوتيپ و نوع ريزنمونه بر روي باززايي نوساقه گياهچه هاي كلزا (.Brassica napus L)
 
سلمانيان علي هاتف*,رازي كهريزي دانيال
 
* تهران، پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيست فناوري
 
 

كلزا يكي از با اهميت ترين گياهان روغني جهان بشمار مي رود. انتقال ژن به گياهان زراعي که بمنظور اصلاح ژنتيکي آنها صورت مي گيرد، وابستگي کامل به توسعه روشي كارا براي باززايي نوساقه هاي زنده و سبز از بافتهاي كشت شده و روش تراريختي مناسب دارد. هدف از تحقيق حاضر مقايسه چند ژنوتيپ كلزا با سطح زير کشت بيشتر در کشور و ارايه يك روش با كارايي نسبتا بالا براي ايجاد نوساقه و باززايي از لپه و محور زير لپه‌‌ گياهچه هاي آن مي باشد. در اين تحقيق 7 رقم تجاري PF-7045-91، SLM-046، Westar، Global، Ceres، Option 500 و Hyola 401 از نظر صفت باززايي با يکديگر مقايسه شد. براي اين منظور بذرهاي كلزا پس از ضد عفوني سطحي، در شرايط كاملا استريل، روي محيط كشت جوانه زني كاشته شدند. با حذف جوانه انتهايي از گياهچه هاي 5 روزه، لپه هاي آنها را كه داراي دمبرگ2mm  بوده، به محيط كشت ايجاد نوساقه منتقل شد. از گياهچه هاي 21 روزه، محورهاي زير لپه‌اي جدا شده و ابتدا بر روي محيط كشت ايجاد کالوس و سپس ايجاد نوساقه كشت و در شرايط کنترل شده نگهداري گرديد. در طول اين مدت تعدادي نوساقه از انتهاي لپه ها يا بر روي کالوسهاي واکشت شده ظاهر شد. نوساقه ها پس از شمارش، به محيطهاي كشت طويل شدن و ريشه زايي منتقل شدند. نتايج نشان داد كه از نظر درصد باززايي نوساقه، تفاوت بسيار معني داري بين ارقام و ريزنمونه هاي ذكر شده وجود دارد. در اين تحقيق رقم PF-7045-91 با 7/84 درصد بيشترين قابليت توليد نوساقه را از لپه ها، نشان مي دهد. همچنين براي باززايي نوساقه از طريق کشت محور زير لپه، رقم SLM-046 با 2/9 درصد باززايي، داراي بيشترين فراواني مي باشد. بطور کلي بين دو نوع ريز نمونه، لپه، ميزان باززايي بيشتري نسبت به محور زير لپه نشان مي دهد. در اين تحقيق مشخص گرديد كه با بکارگيري روشهاي خاص امكان باززايي چندين نوساقه از يك انتهاي لپه وجود دارد كه اين يافته يك خصوصيت با ارزش در تراريختي و باززايي گياهان محسوب مي شود.

 
كليد واژه: کلزا، ژنوتيپ، لپه، محور زير لپه، باززايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):190-195.
 
بررسي نقش ضد باكتريال اسانس پرتقال بر روي باكتريهاي هوازي و بي هوازي اختياري در بيماران مبتلا به ضايعات پوستي
 
مينويي سعيد*,اسلامي گيتا,مينايي تهراني داريوش,تيموري الهام
 
* تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، پژوهشکده علوم محيطي، گروه آلاينده هاي محيطي
 
 

اين تحقيق بر اساس افزايش روزافزون مقاومت نسبت به آنتي بيوتيكها و فقدان خط درماني مناسب جهت درمان عفونتها انجام شد. مطالعه توصيفي در سال 1384 در مراكز درماني دانشگاهي تحقق يافت. نمونه برداري از 100 بيمار مبتلا به ضايعات پوستي با سواب و سرنگ استريل بعمل آمد و به محيط تريپتي كيز سوي براث منتقل شد. جهت بررسي باكتريها از نظر هوازي - بي هوازي اختياري، آنها در محيطهاي بلاد آگار – مك كانكي – نوترينت آگار – آگار شكلاتي و بايل اسكولين آگار كشت و سپس در انكوباتور 37 درجه سانتي گراد بمدت 48-24 ساعت قرار داده شد. پس از تشکيل كلني، از كلنيهاي مشكوك لام تهيه شد و علاوه بر رنگ آميزي و تعيين گرم مثبت يا منفي بودن باكتري، از تستهاي افتراقي و تكميلي نيز استفاده شد. اثر آنتي بيوتيکهايي از قبيل اريترومايسين، پني سيلين، کلوگزاسيلسن، جنتامايسين، توبرامايسين، سيپروفلاکاسين، سفتازيديم و آميکاسين بررسي و با اسانس خالص پرتقال مقايسه شد. نتايج نشان داد كه اثر اسانس خالص پرتقال معادل آنتي بيوتيكهاي فوق در مورد 70 درصد از كوكسي هاي گرم مثبت جدا شده بود (حساس بودند). 10 درصد از كوكسي هاي گرم مثبت نيمه حساس و 20 درصد مابقي مقاوم بودند. از باسيلهاي گرم منفي متعلق به خانواده انتروباكترياسه، 10 درصد حساس، 10 درصد نيمه حساس و 80 درصد نسبت به اسانس خالص پرتقال مقاوم مي باشند. با توجه به نتايج تحقيق و پس از بررسي عوارض احتمالي اسانس در پروژه اي ديگر، مي توان از اسانس خالص پرتقال به عنوان يك ماده ضد عفوني كننده در سطح ضايعات پوستي استفاده نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):196-205.
 
ارزيابي كارآيي نايسين بر روي باكتري ليستريا منوسيتوژنز جدا شده از شير و مقاوم نسبت به برخي از اسيدهاي آلي در پنير
 
نصر آمنه*,كسري كرمانشاهي روحا,نحوي ايرج
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم،‌ گروه زيست شناسي
 
 

در اين تحقيق يك سويه باكتري ليستريا منوسيتوژنز بومي ايران از شير غير پاستوريزه بدون ماده نگهدارنده جدا شد و ميزان MIC و MBC اسيدهاي آلي و نمكهاي آن و نايسين به روش رقت لوله اي بر روي اين سويه تعيين و با ليستريا منوسيتوژنز PTCC1164 مقايسه شد. MIC ليستريا منوسيتوژنز جدا شده نسبت به بنزوات سديم (7 درصد)، اسيدسوربيك (1 درصد)، سوربات پتاسيم (5/2 درصد)، سيترات سديم (5/1 درصد)، اسيدپروپيونيك (25/1 درصد)، و اسيداستيك (625/0 درصد) است كه  نشانه مقاومت و نسبت به نايسين (125 IU/ml) و اسيدبنزوييك (0125/0 درصد) مي باشد كه نشانه حساسيت آن به غلظتهاي مجاز اين مواد در غذا يعني به ترتيب 2/0 درصد، 3/0 درصد، 3/0 درصد، 1 درصد، 38/0 درصد، و 1/0 درصد، مي باشد. سپس كارآيي نايسين (800 IU/ml) بر روي ليستريا منوسيتوژنز جدا شده در پنير ساخت داخل در دماي يخچال بمدت 21 روز بررسي شد. نتايج نشان داد كه اين سويه ليستريا منوسيتوژنز به شرايط ذكر شده مقاومت نشان مي دهد و در مقايسه با مطالعات ديگران که مقاومت سويه هاي مختلف ليستريا منوسيتوژنز را نسبت به نايسين در غلظت500 IU/ml  گزارش کرده اند مقاومت بالاتر مي باشد (800 IU/ml). همچنين گزارشات موجود در شرايط آزمايشگاهي است در حاليكه تحقيق حاضر مقاومت به نايسين را در شرايط طبيعي داخل پنير بررسي کرده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):206-217.
 
اثر پاکلوبوترازول بر تجمع آنتي آكسيدانها در نهالهاي گوجه فرنگي تحت تنش سرما (.Lycopersicum esculentom L)
 
جعفري سيدرضا*,منوچهري كلانتري خسرو,احمدي موسوي عفت السادات
 
* کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

سرما موجب تغيير در فرآيند هاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي گياه مي گردد. علاوه بر اين كاهش دما موجب تغيير در ساختار غشا و محتواي پروتئين مي شود. همچنين اين تنش با جلوگيري از واكنشهاي نوري و تاريكي ميزان فتوسنتز را كاهش مي دهد. در گياهان حساس به سرما كه قادر به كنترل فتوسنتز نيستند، انرژي اضافي موجب تشكيل اكسيژن فعال مي گردد. ترکيبات تريازول يکي از باز دارنده هاي رشد بوده و اثرات متعددي بر رشد و نمو گياهان دارد. تحقيقات نشان مي دهد که اين ترکيبات اثرات زيانبار ناشي از تنشهاي محيطي، از قبيل تنش سرما را کاهش مي دهند. يکي از مهمترين ترکيبات تريازول، پاکلوبوترازول (PBZ) مي باشد. هدف مطالعه حاضر تعيين تاثير تنظيم کننده رشد و نمو، PBZ بر افزايش مقاومت به تنش اکسيداتيو و افزايش مقاومت نهالهاي گوجه فرنگي در برابر تنش سرما است. PBZ در دو غلظت متفاوت (30 و 60 ميلي گرم در ليتر) بر گياهان پنج هفته اي اسپري، و سه روز پس از تيمار با PBZ، نهال ها در معرض تنش سرما قرار گرفت. سرما در انکوباتور يک درجه سانتي گراد بمدت 6 ساعت اعمال، و سرمادهي روزانه بمدت 5 روز ادامه يافت. پس از تيمار نهالها، پارامترهاي بيوشيميايي مانند مقدار آسكوربات و دهيدروآسكوربات، فعاليت آنزيمهاي پراکسيداز، پلي فنل اكسيداز و آسكوربات پراكسيداز برگ اندازه گيري، و نتايج بدست آمده با نرم افزار SPSS 9 آناليز شد. نتايج نشان داد که تنش سرما موجب افزايش مقدار آسكوربات برگ مي شود، اما مقدار دهيدرو آسکوربات را کاهش مي دهد. همچنين مشخص شد که PBZ مقدار دهيدرو آسکوربات را در برگ گياهاني که در شرايط تنش قرار دارند افزايش مي دهد. در شرايط غير تنش،  PBZ مقدار آسکوربات برگ را کاهش مي دهد. تنش سرما، فعاليت آنزيمهاي پلي فنل اکسيداز و آسکوربات پر اکسيداز را کاهش مي دهد و تيمار PBZ در شرايط تنش سرما سبب افزايش فعاليت آنزيم اسکوربات پراکسيداز گرديد. نتايج حاصل بهبود علايم ناشي از تنش و آسيبها در نهالهاي تيمار شده توسط PBZ را نشان مي دهد، بنابراين پيشنهاد مي شود که تيمار با PBZ تشکيل ترکيبات آنتي اکسيدان را تحريک نموده و باعث افزايش مقاومت به تنش اکسيداتيو در گياه گوجه فرنگي مي شود. 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):230-241.
 
اثر فلز روي بر رشد و برخي از شاخصهاي فيزيولوژيکي و بيوشيميايي در گياه نعناع خوراکي(.Mentha spicata L)
 
زارع ده آبادي سعيد*,اسرار زهرا,مهرباني ميترا
 
* کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

روي (zinc) بعنوان يک عنصر ضروري براي رشد و نمو گياهان نقش ساختاري و عملکردي فراواني در بسياري از فرآيندهاي متابوليکي گياهان بر عهده دارد، ولي مقدار اضافي آن بخصوص در خاکهاي اسيدي يک فاکتور محدود کننده رشد براي گياه محسوب مي شود. در اين تحقيق با توجه به اهميت زياد گياه نعناع در زمينه هاي دارويي و صنعتي اثر غلظت هاي متفاوت روي بر اين گياه مورد مطالعه قرار گرفت. گياهان بمدت 12 هفته در اتاق رشد با شرايط کنترل شده و محلول غذايي حاوي غلظتهاي متفاوت فلز روي کشت داده شد. بر اساس نتايج شاخصهاي رشد، ميزان کلروفيل a، کلروفيل کل و مقدار کاروتنوئيدها در تيمار 5 و 10 ميکرومولار روي در مقايسه با گياه کنترل افزايش و با بالا رفتن غلظت روي در محلول غذايي ( 40و 20) به تدريج کاهش مي يابد. محتواي آنتوسيانين برگ در غلظت 5 ميکرومولار نسبت به گياه کنترل تفاوت معني داري ندارد ولي با افزايش غلظت روي در محلول غذايي بخصوص در تيمار 40 ميکرومولار به تدريج افزايش نشان مي دهد. ميزان مالون دآلدهيد بعنوان شاخص پراکسيداسيون ليپيدهاي غشايي تنها در تيمار بالاي فلز روي اندکي افزايش نشان مي دهد. مقدار پروتئين کل در برگها نيز با افزايش غلظت روي بطور معني داري افزايش ولي در غلظتهاي بالاي اين فلز اندکي از مقدار آنها کاسته مي شود. بطور کلي فلز روي در غلظتهاي پايين موجب تحريک رشد در گياه نعناع مي شود در حالي که غلظتهاي بالاي آن باعث بروز برخي اثرات سمي در اين گياه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):162-170.
 
اثر شوك حرارتي بر دودمان سلولي GH3/B6
 
رسولي ياسمن*,دلفي لادن,دانشور كاوه,سپهري حوري
 
* تهران، دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشکده زيست شناسي
 
 

 

 

پژوهش حاضر بر روي اثر شوك حرارتي در رشد و درصد زيستايي دودمان سلولي GH3/B6 انجام شده است. اين دودمان سلولي مشتق از سلولهاي توموري هيپوفيز قدامي موش صحرايي مي باشد كه خصوصيت ويژه آنها ترشح هورمون پرولاكتين است. از آنجاييكه اين سلولها بعنوان ابزاري در نورواندوكرينولوژي مي باشند? مطالعات بيشتر در زمينه تغييرات ترشحي آنها تحت شرايط مختلف صورت گرفته است. افزايش دما در شرايط كنترل شده منجر به مشاهده تغييراتي در مورفولوژي اين سلولها مي گردد. اين تغييرات بمدت زمانيكه سلول در معرض شوك حرارتي قرار گرفته و نيز مقدار شوك بستگي دارد، طوريكه سلولها دماي 41 درجه سانتي گراد (حرارت ملايم) را بخوبي تحمل كرده و در دماهاي بالاتر (حرارت شديد) تغييراتي در ميزان چسبندگي، شكل سلولي و درصد زيستايي قابل مشاهده است.
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):242-252.
 
گزارش جديدي از بررسي تغييرات مورفولوژيک دو گونه Nostoc ellipsosporum و Nostoc muscorum در دو محيط کشت Allen's و Benecks در طي سيکل زندگي
 
نوروزي بهاره*,احمدي مقدم علي
 
* کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

در سالهاي اخير آرايه شناسي(تاکسونومي) جلبکهاي سبز آبي بعلت تغييرات مورفولوژيک در محيط کشتهاي مختلف، مورد بحث جلبک شناسان است. بمنظور تعيين يک سيستم بهتر براي آرايه شناسي (تاکسونومي) آنها، با توجه به محيط کشتهاي مختلف، هدف از اين تحقيق ارايه محيط کشتي است که بيشترين ميزان ثبات در خصوصيات بيومتري گونه ها مانند عرض فيلامان يا تريکوم، اندازه سلول، هتروسيست و اسپور را که در محيطهاي کشت بسيار متغير ظاهر، و باعث رشد نرمال ارگانيسمها بدون بوجود آوردن هيچ تغيير مورفولوژيکي شود. در اين مطالعه دو گونه خالص شده N.ellipsosporum وN.muscorum  که از فراوان ترين گونه هاي شناسايي شده در شاليزارهاي استان گلستان است در دو محيط کشت، تغيير يافتهAllen's (1955)  و (Benecks (1939 کشت داده شد. تغييرات مورفولوژيک شش فاکتور طول و قطر هتروسيست، آکاينت و سلول رويشي از ابتداي روز تلقيح تا پايان فاز ايستايي (روز 21) اندازه گيري شد: مشاهدات نشان داد که سلولهاي رويشي هر دو گونه، در محيط کشت Benecks کاملا مارپيچي و فنر مانند مي شوند و اين حالت تا پايان آزمايش ادامه دارد. هتروسيستها نيز در اين محيط استخواني شکل مي شوند اما در محيط کشت Allen's سلولها شکل طبيعي خود را حفظ مي کنند. نتايج آناليز آماري داده هاي حاصل از آزمايش فاکتوريل اجرا شده در چهار چوب طرح کاملا تصادفي، نشان داد که بين تمام پارامترهاي اندازه گيري شده تفاوت معني داري در سطح 95 درصد وجود دارد. نتايج حاصل از آزمون دانکن و ترسيم دندرو گرام نيز نشان مي دهد که در بيشتر خصوصيات اندازه گيري شده در دو محيط تفاوت معني دار است. از اين رو جهت بدست آوردن کشتهايي با ثبات مورفولوژيکي بيشتر محيط Allen's پيشنهاد مي شود. با اين حال در بررسي حاضر کليدهاي شناسايي بر اساس تغييرات بدست آمده در هر دو محيط کشت تهيه شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):269-277.
 
تاثير مقادير مختلف اکسي توسين به تنهايي و همراه با آگونيست آلفا يك آدرنرژيك بر رفتارهاي جنسي موش صحرايي نر بالغ
 
مختاري مختار*,محمدي اله كرم
 
* کازرون، دانشگاه آزاد اسلامي، گروه زيست شناسي
 
 

 اکسي توسين يک نانوپپتيد است که در هسته هاي مجاور بطني و فوق بصري هيپوتالاموس ساخته مي شود. اين پپتيد در بيشتر نورونهاي ارسالي به نواحي مغزي بويژه جايگاههاي اتصال ديده شده است و احتمالا هورمون توانمندي براي فعاليت نورو پپتيدهاي ايجاد کننده رفتارهاي جنسي نيز محسوب مي گردد. در اين مطالعه تجربي از 56  سر موش صحرايي نربالغ از نژاد ويستار با وزن تقريبي  200-220grاستفاده شد. حيوانات به 7 گروه 8 تايي تقسيم شدند، گروه كنترل هيچ ماده اي دريافت نكرد. گروه شاهد حلال دارو (نرمال سالين) دريافت کرد. گروههاي تجربي 1، 2 و 3 بترتيب 200،100 و 300 ميکروگرم بر کيلوگرم اکسي توسين به تنهايي دريافت کردند. گروه تجربي (4)، 200 ميکروگرم بر کيلوگرم اکسي توسين همراه با 100 ميکروگرم بر کيلوگرم فنيل افرين بعنوان آگونيست و گروه تجربي 5، 200 ميكروگرم بر كيلوگرم اكسي توسين همراه با 100 ميكروگرم كلونيدين به عنوان آنتاگونيست a1- آدرنرژيك دريافت كردند. تزريق دارو بصورت داخل صفاقي (ip) بمدت 20 روز انجام شد و پارامترهاي مربوط به رفتارهاي جنسي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج بدست آمده با استفاده از روشهاي آماري مناسب يعني آزمون توکي و T-test مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد گروههاي دريافت كننده اکسي توسين با مقادير 100 و 200 ميکروگرم بر کيلوگرم به تنهايي و گروه دريافت کنندهء 200 ميکروگرم بر کيلوگرم اکسي توسين همراه با 100 ميکروگرم فنيل افرين، باعث بهبود رفتارهاي جنسي و کاهش معني داري در مدت زمان تاخير در جفت گيري (ML)، تاخير در دخول (IL)، تاخير در دوره زماني پس انزالي (PEI)، تعداد دفعات جفت گيري بدون دخول (MF) و مدت زمان تاخير در انزال (EL) مي شود. همچنين تاثير اکسي توسين با مقادير مختلف به تنهايي و همراه با فنيل افرين بر تعداد دفعات جفت گيري همراه با دخول (IF)، نسبت بين جفت گيري همراه با دخول به کل جفت گيري (CF)، و دوره زماني بين دخولي (ICI) در گروههاي تجربي دريافت کننده اکسي توسين با مقادير 100 و 200 ميکروگرم بر کيلوگرم نسبت به گروه کنترل افزايش معني داري را نشان مي دهد. گروه تجربي دريافت کننده اکسي توسين با مقدار 200 ميکروگرم همراه با فنيل افرين بميزان 100 ميکروگرم برکيلوگرم در سريهاي مختلف افزايش معني داري در نسبت بين جفت گيري همراه با دخول به کل جفت گيري (CE) و دوره زماني بين دخولي (ICI) نسبت به گروه کنترل نشان مي دهد. بر اساس نتايج حاصله از اين تحقيق و مطالعات ساير محققان، اکسي توسين باعث انگيزش و عملکرد جنسي مي شود، اين عمل احتمالا بخاطر تاثير اکسي توسين بر سنتز نيتريک اکسايد و بدنبال آن افزايش LHRH و فعال شدن محور هيپوفيز - گناد است. همچنين اين هورمون علاوه بر تاثير مثبت بر ترشح تستوسترون، احتمالا بر مراکز عصبي مانند هسته پشتي - مياني هيپوتالاموس نيز تاثير گذاشته که جايگاه موثر بر پديده نعوظ، فرکانس دخول و بخش خاجي نخاع و اعصاب پاراسمپاتيک است. تداخل عمل اکسي توسين و فنيل افرين بعنوان آگونيست a1 - آدرنرژيک، باعث تحريک ترمينالهاي عصبي آزاد کننده LHRH در هيپوتالاموس شده و بدنبال آن آزاد سازي LH و تستوسترون افزايش مي يابد و باعث بهبود انگيزش و عملکرد جنسي مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):278-287.
 
بررسي نقش گيرنده هاي گابا – ب هسته قاعده اي مغز جلويي در يادگيري و حافظه در موشهاي نر نژاد ويستار
 
نورجاه پروانه,رستمي پروين*,برزگربفرويي محمدحسين
 
* تهران، دانشگاه تربيت معلم، گروه زيست شناسي
 
 

گابا بعنوان يك ميانجي عصبي مهاري در مغز مي تواند در بسياري از اختلالات رفتاري و باليني دخالت داشته باشد. كشف تركيبات جديد و اختصاصي موثر بر سيستم گابائرژيك امكان بررسي عمل آنها را بر زير گروههاي گيرنده هاي گابا در بخشهاي مختلف سيستم عصبي فراهم کرده است. هدف از انجام اين پروژه  بررسي نقش گيرنده هاي گابا – ب در ناحيه هسته قاعده اي مينرت (Nucleus Basalis of Meynert =NBM) در فرآيند يادگيري و حافظه مي باشد، بدين منظور، کانولي تنها در يک هسته NBM قرار گرفت (بصورت يک طرفي) و آزمون يک روز پس از آموزش حيوانات با استفاده از دستگاه احترازي غير فعال انجام شد. باكلوفن بعنوان يك آگونيست گيرنده هاي گابا – ب با غلظتهاي 01 /0، 05/0 و 1/0 ميكروگرم در 5/0 ميكروليتر سالين مورد استفاده قرار گرفت. نتايج نشان مي دهد كه دوز هاي 05/0 و 1/0 ميكروگرم اين دارو باعث كاهش توان حيوان در بيادآوري آموخته هاي قبلي مي شود. در حاليکه وقتي CGP35348 بعنوان يك آنتاگونيست گيرنده هاي گابا – ب با غلظتهاي 1/0، 5/0 و 1 ميكروگرم در 5/0 ميكروليتر سالين استفاده مي شود دوز هاي 5/0 و 1 ميكروگرم اين دارو توان حيوان براي بيادآوري آموخته هاي قبلي افزايش مي يابد، اما دوز 1/0 ميكروگرم اين دارو بي تاثير است. نتايج همچنين نشان مي دهند که از تزريق ترکيب توام دو داروي باکلوفن و CGP در دوزهايي با اختلاف غلظت کم سبب تضعيف حافظه مي شود  در حالي که تزريق ترکيب توام دارو هاي فوق هنگامي که غلظت CGP بيست برابر يا پنجاه برابر بيشر از باکلوفن است حافظه را تقويت مي کند. از اين نتايج چنين استنباط مي شود كه تحريك گيرنده هاي گابا – ب در ناحيه NBM باعث مختل شدن يادگيري و حافظه شده و مهار اين گيرنده ها منجر به تقويت يادگيري و حافظه مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 15 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):288-296.
 
مطالعه ترکيب يوني و فشار اسمزي شانه دار درياي خزر (Mnemiopsis leidyi) در شوريهاي مختلف
 
يزداني فشتمي مريم*,ابطحي بهروز,اسماعيلي ساري عباس,طاهري مهرشاد
 
* نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده منابع طبيعي و علوم دريايي
 
 

در اين تحقيق مکانيزم تنظيم اسمزي و يوني شانه دار درياي خزر، Mnemiopsis leidyi، با استفاده تدريجي از محيطهايي با شوريهاي مختلف (8، 13، 18 و 23ppt) با نسبت ترکيبات نمکي درياي خزر در شرايط آزمايشگاهي (دماي ثابت 2±24 درجه سانتي گراد) و شانه داراني با اندازه 3 – 5/1 سانتيمتر (طول کل) مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که M. leidyi در دامنه شوريهاي مورد مطالعه قابليت تطابق اسمزي با محيط خود را داشته و اسمولاريته مايع مزوگله (مايع پيكري شانه دار) بميزان 22 – 2 ميلي اسمول در ليتر بيشتر از اسمولاريته محيط مي باشد. نتايج بررسي تنظيم يوني نشان داد که اين موجود توانايي تنظيم بعضي از يونها از جمله کلسيم و سولفات را دارد. بطوريکه مقدار کلسيم در شوري 8ppt در مايع بدن و يون سولفات در شوري  13pptمحيط با اختلاف معني دار بيشتر است. در مورد يونهاي کلر، منيزيم و پتاسيم در شوريهاي مذکور، هيچ گونه تنظيمي ديده نشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران پاييز 1386; 20(3):253-261.
 
جنبه هايي از زيست شناسي و پرورش سيرفيد شته خوار .Diptera:Syrphidae) Syrphus ribesii L)
 
صادقي نامقي حسين*,كيوان فر نسرين
 
* مشهد، دانشگاه فردوسي، دانشكده كشاورزي، گروه گياه پزشكي
 
 

گونه S.ribesii يكي از گونه هاي شايع زير خانواده Syrphinae بوده كه لارو آنها شكارگر انواع مختلفي از شته ها مي باشد. عليرغم اهميت اين گونه در مبارزه بيولوژيك با شته ها اطلاعات زيستي و نحوه پرورش آن در ايران اندك است. همزمان با بررسيهاي فونستيك، زيست شناسي اين گونه در شرايط استاندارد آزمايشگاه بررسي شد. براي كشت آزمايشگاهي ماده هاي بالغ آماده تخم ريزي از طبيعت جمع آوري و در شرايط استاندارد در قفسي متشكل از يك چهارچوب آلومينيومي به ابعاد 60 × 60 ×100 سانتيمتر، پوشيده شده با پارچه توري از سه طرف و سقف نگهداري شد. حشرات بالغ با گرده هاي تازه گل قاصدك، حبه هاي قند و آب تغذيه شدند. براي تحريك تخم ريزي حشرات ماده از شاخه هاي بريده گل رز آلوده به شته در داخل قفس پرورش استفاده گرديد. تخمهاي گذارده شده طي مدت معين همراه با سرشاخه هاي آلوده به شته به قفس پرورش ديگر با شرايط آزمايش مشابه منتقل شدند. دو روز پس از تفريخ تخمها، لاروها بطور انفرادي به ظروف پتري به قطر 14 سانتيمتر منتقل و روزانه با شته گل رز تغديه شدند. هر روز در سه نوبت صبح، ظهر و غروب بازديد انجام و وقايع ثبت مي شد. پرورش به مدت سه ماه ادامه يافت و بدين ترتيب مدت زمان لازم براي طي هر يك از مراحل زيستي S.ribesii، بعلاوه تعداد شته مصرفي دوره لاروي، طول دوره تخم ريزي، تعداد تخم معين گرديد. در شرايط مذكور، يك نسل اين عامل كنترل بيولوژيك شته ها طي 2/27 روز تكميل گرديد. اين گونه در شرايط فوق قادر بود نسلهاي متوالي ايجاد نمايد و به اين ترتيب امكان پرورش مداوم S.ribesii نيز بررسي گرديد. نمونه برداريهاي مزرعه اي از مراحل لاروي و بالغ نشان داد كه اين گونه در طبيعت 2 نسل كامل و يك نسل ناقص ايجاد مي كند. لاروهاي نسل سوم در زير برگهاي افتاده پاي گياهان زمستان گذراني مي كنند.  

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها