0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):216-230.
 
تاثير قارچ ميکوريزاي آربوسکولار Glomus intradices بر روي تنش اکسيداتيو و برخي پارامترهاي رشدي و فيزويولوژي در گياه گندم رقم آذر 2 تحت سميت کادميوم
 
خليقي جمال آباد اعظم,خارا جليل*
 
* اروميه، دانشگاه اروميه، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

کادميون يک عنصر غير ضروري است که اثر منفي بر روي رشد و نمو گياهان دارد. در اين مطالعه اثر قارچ ميکوريزاي آربوسکولار Glomus intradices بر برخي پارامترهاي رشد و فيزيولژي از قبيل وزن تر و خشک ريشه و ساقه، رنگيزه هاي فتوسنتزي، قند کل، پروتئين کل، پراکسيداسيون ليپيدها و تنش اکسيداتيو در گياه گندم تحت سميت کادميوم مورد بررسي قرار گرفت. آزمايش با استفاده از دو تيمار (ميکوريزايي و غير ميکوريزايي) و چهار غلظت کادميوم (صفر، 250، 750، 2500 ميکرومول کادميوم) انجام شد. گياهان تيمار شده با تغذيه از محلول غذايي هوگلند و محلول آزمايشي حاوي کادميوم در يک اتاقک رشد با محدود دمايي 23 تا 27 درجه سانتي گراد و دوره نوري 14:10 (روز: شب) و رطوبت نسبي 60 تا 70 درصد رشد کردند. برگ و ريشه گياهان 60 روزه بررسي شد. مشاهده شد که قارچ ميکوريزاي آربوسکولار اثر معني داري بر وزن تر و خشک ريشه و اندام هوايي داشته، بطوريکه حضور قارچ منجر به کاهش اثر منفي سميت کادميوم مي شود. با افزايش غلظت کادميوم نيز، طول ريشه کاهش مي يابد، ولي کاهش چنداني در طول ساقه مشاهده نمي شود. در پاسخ به اين تنش، کاهش در گياهان همزيست کمتر از گياهان غيرميکوريزايي است. تعيين محتواي کلروفيل a و b نيز نشان داد که همراه با افزايش غلظت کادميوم، ميزان کلروفيل هم در گياهان ميکوريزايي و هم غيرميکوريزايي کاهش مي يابد. اما اين کاهش در گياهان ميکوريزايي پايين تر از گياهان غير ميکوريزايي است. همراه با افزايش غلظت فلز، محتواي قند کل و پروتئين کل در ساقه ها و ريشه هاي گياهان ميکوريزايي افزايش مي بايد. همچنين، مقدار مالون دي آلدهيد در ريشه ها و اندام گياهان ميکوريزايي و غيرميکوريزايي تحت سميت کادميوم بعنوان شاخصي از پراکسيداسيون ليپيدها افزايش نشان مي دهد. فعاليت آنزيم هاي سميت زدا شامل گاياکول پراکسيداز (GUPX) و آسکوربات پراکسيداز (APX) گياهان ميکوريزايي و غيرميکوريزايي نيز افزايش يافته، اما افزايش فعاليت اين آنزيمها در گياهان ميکوريزايي بالاتر است. نهايتا معلوم شد که در نتيجه افزايش غلظت فلز، درصد آغشتگي ميکوريزايي کاهش معني داري پيدا مي کند. بر طبق اين نتايج پيشنهاد مي شود که قارچ ميکوريزايي آربوسکولار مي تواند در تحت سميت کادميوم به گياه زراعي گندم کمک کند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):250-260.
 
بررسي تنوع گونه ها و الگوي مقاومت آنتي بيوتيکي انتروکوکهاي جدا شده از دو تصفيه خانه فاضلاب شهر تهران
 
سيفي مهناز,رحيمي فاتح,نخست لطفي معصومه,پورشفيع محمدرضا,سلطان دلال محمدمهدي*
 
* تهران، دانشگاه علوم پزشکي تهران، دانشکده بهداشت و انستيتو بهداشتي، بخش ميكروب شناسي
 
 

انتروکوکها جزو فلور نرمال دستگاه گوارش انسان و ساير حيوانات مي باشند و بطور مستقيم يا از طريق فاضلاب وارد محيط شده و مي توانند مدتهاي مديدي در محيط باقي بمانند. اين پژوهش جهت تعيين تنوع بيوشيميايي انتروككهاي موجود در فاضلاب شهر تهران و بررسي ميزان مقاومت اين باكتريها نسبت به آنتي بيوتيك هاي مختلف، بويژه ونكومايسين صورت گرفته است. نمونه گيري در زمانهاي مختلف و طي 4 مرحله از دو تصفيه خانه شهر تهران انجام شد. در مجموع 316 ايزوله انتروكك روي محيط mEnterococcus agar جداسازي و با استفاده از آزمونهاي بيوشيميايي تا حد گونه شناسايي شد. تعيين حساسيت دارويي سويه ها نسبت به شش آنتي بيوتيك انجام و سپس MIC سويه هاي مقاوم، يا داراي مقاومت بينابيني نسبت به آنتي بيوتيک ونكومايسين تعيين شد. تعداد كل گونه هاي جدا شده بترتيب شامل موارد زير بودند: 161 سويه E. faecium،94  سويه E. hirae،37  سويه E. faecalis،12  سويه E. gallinarum،7  سويه E. mundtii،3  سويه E. raffinosus،2  سويه E. casseliflavus و 1 سويهE. avium 5% . مقاوم به ونكومايسين، %5 مقاوم به جنتاميسن، 17% مقاوم به تتراسايكلين، %21 مقاوم به سيپروفلوكساسين، %35 مقاوم به اريترومايسين و %6 مقاوم به كلرامفنيكل بودند. با آزمون MIC مشخص شد که 15 سويه مقاوم به ونکومايسين مي باشند. عليرغم اينکه انتروككها از تنوع گونه اي بسيار بالايي برخوردار بودند اما E. faecium  گونه غالب موجود در فاضلاب شهري تهران بود. در اين مطالعه بيشترين ميزان مقاومت نسبت به آنتي بيوتيکهاي اريترومايسين و سيپروفلوکساسين و كمترين مقاومت نيز نسبت به آنتي بيوتيکهاي ونكومايسين و جنتاميسين مشاهده شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):270-277.
 
تاثير قطر قلمه و بستر كاشت بر ريشه دهي و زنده ماني قلمه سماق (.Rhus coriaria L)
 
درودي هادي,اكبري نيا مسلم*,جلالي سيدغلامعلي,خسروجردي ابراهيم
 
* مازندران، نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده منابع طبيعي و علوم دريايي، گروه جنگلداري
 
 

گياهان بومي از جمله سماق مي توانند در رويشگاههاي اصلي و يا شرايط اقليمي مشابه، براي ايجاد فضاي سبز پايدار و احيا جنگلها و مراتع مورد استفاده قرار گيرند. با توجه به اهميت تکثير غيرجنسي در اين گياه، اثر برخي عوامل شامل قطر قلمه و نوع بستر کاشت در آزمايشي بصورت طرح فاکتوريل در قالب بلوكهاي كامل تصادفي مورد مطالعه قرار گرفت، تيمارها شامل قطر قلمه (قطر ريز و قطر درشت) و بستر كاشت (ماسه، ماسه + پيت ماوس و خاك معمولي) مي باشد در نهالستان طرق مشهد بررسي شد. نتايج نشان داد كه قطر اثر معني داري بر ميزان جوانه زني قلمه ها ندارد، اما اثر آن بر زنده ماني قلمه ها معني دار است. مطالعه روي بستر خاك نشان داد كه اثر بستر خاك روي درصد جوانه زني قلمه ها معني دار بوده، اما در زنده ماني نهالها تاثير معني داري ندارد. مقايسه بين تيمارهاي مختلف نيز بيانگر اختلاف معني دار بين آنها در درصد جوانه زني و زنده ماني است. همچنين بين درصد جوانه زني و درصد زنده ماني نيز يك همبستگي منفي وجود دارد. در اين مطالعه، مناسب ترين بستر، ماسه و قطر درشت نيز نتايج بهتري در بر داشت.

 
كليد واژه: Rhus coriaria؛ قلمه، قطر، بستر، جوانه زني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):278-288.
 
مطالعه همزيستي قارچ هاي ميكوريزي آربوسكولار با چند کلن صنوبر (Populus sp) در گيلان
 
گيگلويي ابوالفضل,فرقاني اكبر,كهنه احسان*,كريمي غلام حسين
 
* مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي گيلان (ايستگاه تحقيقات صنوبر صفرابسته)
 
 

بمنظور بررسي فراواني اسپور قارچهاي ميکوريزي و درصد کلنيزاسيون آنها در کلنهاي صنوبر، صنوبرکاري ايستگاه هاي تحقيقاتي صنوبر صفرابسته در صفرابسته آستانه و کولاک آور سياهکل مطالعه شد. چهار کلن مختلف صنوبر به نامهاي Populus deltoids 77/51، Populus deltoids 69/55، Populus euramericana 45/51،Populus euramericana I-214  با فواصل کاشت 5×5 متر و 25 درخت در هر پلات و سه تکرار، به صورت فاکتوريل در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي مورد مطالعه قرار گرفت. از خاک ريزوسفري و ريشه کلن هاي مختلف نمونه برداري شد. نتايج نشان داد بيشتر اسپورهاي مورد بررسي به قارچ هاي ميکوريزي آربوسکولار گونه Glomus mosseae و Glomus Intraradices تعلق دارد بعلاوه جمعيت اسپور و کلنيزاسيون ميکوريزي ريشه در منطقه صفرابسته بيشتر از کولاک آور بود. کلن هاي  P.d. 77/51 و P.e.45/51 نيز بيشترين تعداد اسپور در خاک و کلنيزاسيون ريشه را به خود اختصاص مي داد. با توجه به اينکه اثرات متقابل کلن هاي صنوبر و مکان کاشت بر تعداد اسپور قارچ ميکوريزي در خاک ريزوسفري کلن هاي صنوبر صفرابسته و کولاک آور اختلاف معني داري نداشت، ولي بر درصد کلنيزاسيون ميکوريزي ريشه، اثر معني دار بود كه مي توان نتيجه گرفت، تنها تعداد بالاي اسپور در خاک نمي تواند بيانگر فعاليت و پتانسيل تلقيح بيشتر قارچ هاي ميکوريزي آربوسکولار باشد بلكه شرايط محيطي و جغرافيايي نيز نقش تعيين کننده اي در ايجاد همزيستي ميکوريزي و کلنيزاسيون گياه ميزبان دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):315-325.
 
بررسي اثر شوري بر توان دگرآسيبي كلزا از طريق مطالعه برخي شاخص هاي رشد، ميزان كلروفيل، فعاليت آنزيم هاي آنتي اكسيداني و نيترات ردوكتاز دانه رست سويا در شرايط هيدروپونيك
 
نياكان مريم*,تجري معصومه,قربانلي مه لقا
 
* گرگان، دانشگاه آزاد اسلامي، گروه زيست شناسي
 
 

تنش شوري يكي از فاكتورهاي مهم در ايجاد تغيير مسيرهاي متابوليسمي است كه سنتز متابوليت هاي اوليه و ثانويه از جمله تركيبات آللوشيميايي را تحت تاثير قرار مي دهد. كلزا از جمله گياهاني است كه داراي تركيبات آللوشيميايي خاصي تحت عنوان گلوكوزينولات ها مي باشد. سويا يكي از گياهان كشت شده در تناوب زراعي با كلزا بوده كه نسبت به تركيبات آللوشيميايي توليد شده توسط كلزا حساس مي باشد. هدف از انجام اين پژوهش، بررسي اثر تنش شوري با درجات متفاوت (تنش ملايم و شديد) بر توان دگرآسيبي كلزا از طريق مطالعه رشد، ميزان كلروفيل و آنزيم هاي آنتي اكسيداني كاتالاز و پراكسيداز و نيترات ردوكتاز در دانه رست سويا در پاسخ به شرايط هيدروپونيك مي باشد. در اين راستا، گياه كلزا رقم هايولا تحت تيمار شوري ملايم (EC=6dS/m) و شوري شديد (EC=10dS/m)  و غيرشور (EC=0dS/m) در شرايط گلداني كشت و از عصاره آبي كل گياه در غلظت %70 تهيه و به محيط كشت هوگلند حاوي دانه رست هاي سويا اضافه شد. نتايج نشان داد كه با افزايش شدت تنش شوري بر توان دگرآسيبي كلزا نيز افزوده مي شود. بدين معني كه عصاره آبي حاصل از كلزاهاي كشت شده در خاك هاي شور سبب كاهش كلروفيل لپه، طول ريشه و اپيكوتيل، كاهش فعاليت كاتالاز و اكسيداز اندام هوايي و ريشه و نيز كاهش فعاليت نيترات ردوكتاز در لپه ها مي شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):261-270.
 
عوامل موثر بر دوره رکود و جوانه زني دو گونه يونجه يكساله
 
بلوچي حميدرضا,مدرس ثانوي سيد‌علي محمد*,علي زاده بختيار
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده كشاورزي، گروه زراعت
 
 

بمنظور مطالعه روشهاي موثر در شکستن رکود بذر و افزايش جوانه زني دو گونه يونجه يکساله، درصد جوانه زني گونه هاي يونجه يكساله Medicago rigidula (L.) All. و  Medicago polymorpha L.تحت تاثير مقادير مختلف پتاسيم نيترات، پيش سرمادهي، ژيبرليک اسيد و سولفوريک اسيد در دو زمان کاربرد 5 و 10 دقيقه در قالب سه آزمايش انجام گرفت. نتايج نشان داد که تمام تيمارها منجر به افزايش جوانه زني گونه هاي يونجه يکساله شد که اين امر در گونه هاي مختلف متفاوت بود. موثرترين روش در گونه هاي M.rigidula و M.polymorpha کاربرد 10 دقيقه سولفوريك اسيد %96 بود. از مزاياي عمده اين روش سرعت، کاربرد ساده و ارزاني را مي توان اشاره نمود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):240-249.
 
کاربرد پادتنهاي پلي کلونال در اندازه گيري آبسيزيک اسيد در جلبک سبز تک ياخته اي دوناليه لا سالينا Dunaliella salina
 
سرمد جنت,شريعتي منصور*,رسايي محمدجواد
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

بدنبال مشخص شدن اهميت اندازه گيري فيتوهورمون آبسيزيک اسيد (ABA) در جلبک سبز تک ياخته اي دونا ليه لا و بررسي ميزان حساسيت درجه اطمينان و تکرارپذيري روش هاي مختلف، روش آزمون ايمني آنزيمي (الايزا) از نوع رقابتي غيرمستقيم انتخاب شد. بعلت هاپتن بودن ملکول ABA، از آلبومين سرم گاوي (BSA) بعنوان پروتئين حامل در آماده سازي ايمن ساز مناسب استفاده شد. پس از اتصال ABA به BSA و ارزيابي فرآيند هميوغي، مراحل ايمن سازي در خرگوش انجام شد. پس از خون گيري از خرگوش ايمن شده، ايمونو گلوبولين ها از ساير پروتئين ها و اجزاي سرم جدا شدند. در اليزاي رقابتي، ابتدا هميوغ BSA-ABA، بر سطح پليت الايزا تثبيت شد. با رقابت پادگن آزاد و پادگن پوشش داده شده، در اتصال به پادتن و با استفاده از پادتن ثانوي نشاندار شده با آنزيم پراکسيدازHRP ، نتيجه واکنش آنزيمي پس از اضافه نمودن گهرمايه (TMB)، بطريق رنگ سنجي تعيين شد. منحني استاندارد بر اساس جذب نوري در طول موج 450 نانومتر در برابر غلظت ABA آزاد رسم، و غلظتABA  در نمونه هاي جلبکي خالص شده تعيين شد. جذب نوري غلظت هاي ABA آزاد در محدوده 100 پيکو گرم تا 1000 نانو گرم خطي بوده و ضريب تغييرات (CV) در ارزيابي هاي درون و بين آزموني منحني هاي استاندارد، بيانگر مقادير قابل قبول (کمتر از 10) مي باشد. همچنين درصد بازيافت ABA (RC) در آزمون اليزا در حد مطلوب (%109) ارزيابي شد. آزمون توازي (پارالليزم) در رقت هاي مختلفي از يک نمونه جلبکي استخراج شده، انجام شد. داده هاي دال بر هماهنگي منحني حاصل از نمونه با منحني استاندارد بود. ثابت تمايل (Ka) پادتن مورد نظر 0.32×109 ليتر بر مول تعيين گرديد. جمع بندي نتايج حاصل از موارد فوق نشان دهنده صحت آزمون اليزا در اين تحقيق مي باشد. در مرحله بعد مقادير ABA در کليه نمونه هاي شاهد (بدون تنش) و نمونه هاي تحت تنش شوري اندازه گيري شد. نتايج نشان داد که ABA در جلبک دونا ليه لا سالينا بعنوان يک ترکيب داخلي و نيزيک هورمون تنش وجود دارد. در ياخته هاي شاهد غلظت ABA درون ياخته پايين بوده و توليد آن شش ساعت پس از شوک شوري افزايش مي يابد. همچنين محتواي ABA درون ياخته اي در محيط 3.5 مولار نمک همواره بيشتر از محيط 1.5 مولار نمک مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):289-297.
 
باززايي گياه دارويي کور .Capparis spinosa L با استفاده از کشت قطعات هيپوکوتيل
 
موافقي علي*,حبيبي قادر,علي اصغرپور محبوبه
 
* تبريز، دانشگاه تبريز، دانشكده علوم طبيعي، گروه علوم گياهي
 
 

کور با نام علمي Capparis spinosa L. از گياهان دارويي بوته اي و چند ساله اقليم هاي گرم و خشک است که در طول تابستان رشد مي کند. علي رغم نياز روزافزون براي تکثير انبوه اين گياه اطلاعات کمي در مورد روشهاي ازدياد آن وجود دارد. با اينکه تکثير آن معمولا از طريق بذر يا قلمه زني صورت مي گيرد، اما جوانه زني بذرها به سالها زمان نياز دارد و توليد ريشه بر روي قلمه ها به سختي انجام مي شود. در پژوهش حاضر توليد شاخساره و ريشه بر روي قطعات جدا کشت هيپوکوتيل اين گياه در جهت باززايي در شرايط آزمايشگاهي مورد بررسي قرار گرفته است. در محيط کشت MS حاوي 0.1 ميلي گرم در ليتر NAA و 0.5 ميلي گرم در ليتر BAP بيشترين توليد مستقيم شاخساره هاي نوپديد مشاهده شد. افزايش مقدار NAA توليد شاخساره را مهار نمود و باعث توليد کالوس گرديد. ريشه زايي قطعات جدا کشت در محيط کشت حاوي 0.5 ميلي گرم در ليتر NAA بهينه بود. بنابراين شاخساره هاي تشکيل شده از هم جدا و به اين محيط انتقال يافت. پس از 4 هفته ريشه هاي تشکيل شده در پاي شاخساره ها قابل مشاهده بود. گياهان کامل توليد شده به خاک منتقل شد. اين گياهان به رشد و نمو خود در شرايط غير استريل گلخانه ادامه دادند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):298-314.
 
معرفي گياهان كاشته شده در سطح شهر تهران
 
ميرزاده واقفي سعيده سادات*,رجامند محمدعلي,خيامي مسعود
 
* تهران، موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع
 
 

گياهان كاشته شده شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفت. بررسي گياهان منطقه نشان داد كه از تعداد 179 گونه درخت و درختچه شناسايي شده، 149 گونه در بهار و اوايل تابستان گل مي دهند، تيره گل سرخ (Rosaceae) با 33 گونه (%16.92) بيشترين تعداد گونه ها را به خود اختصاص مي دهد. نانوفانروفيت، با فراواني %39.01 بيشترين شكل رويشي را دارا مي باشد. تعداد 28 گونه (%15.64) از گياهان كاشته شده بومي ايران مي باشند. از بين آنها 16 گونه خودروي تهران است. در مورد گياهان زينتي يكساله و چند ساله 63 گونه شناسايي شد كه تيره Compositae  با 17 گونه بيشترين گياهان فصلي را به خود اختصاص مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 15 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):326-340.
 
تاثير تجمع عناصر در تحمل شوري در هفت ژنوتيپ گندم دوروم (.Triticum turgidum l) جمع آوري شده از منطقه خاورميانه
 
هادي محمدرضا*,خوش خلق سيما نيراعظم,خاوري نژاد رمضان علي,خيام نكويي سيدمجتبي
 
* تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات، گروه زيست شناسي
 
 

تنش شوري از طريق تغيير در تعادل يوني واسمزي رشد گياه را تحت تاثير قرار مي دهد. در اين تحقيق تاثير تجمع عناصر در تحمل شوري در هفت ژنوتيپ گندم دوروم (Triticum turgidum L. susp durum) جمع آوري شده از منطقه خاور ميانه شامل ICDW19764 وICDW1026  از تركيه، ICDW751 و ICDW19697 از سوريه،ICDW859  وICDW324  از ايران وICDW446  از مصر بررسي شد. گياهان در محيط كشت هيدروپونيك در شرايط گلخانه اي رشد كردند. دو هفته بعد از جوانه زني بذرها و در مرحله سه برگي، با اضافه كردن نمك(NaCl)  به محيط كشت، تيمارهاي شوري شامل صفر (شاهد)، 50، 100، 150، 200 و 300 ميلي مولار اعمال گرديد. كليه ژنوتيپ ها در تيمارهاي شوري 200 و 300 ميلي مولار از بين رفت و در غلظت 150 ميلي مولار نسبت به شاهد كاهش رشد داشت. در تمام ژنوتيپ ها تجمع يون سديم و پتاسيم در اندام هوايي و ريشه تحت تاثير شوري قرار گرفت، در تيمار 150 ميلي مولار نمك (NaCl)  ژنوتيپ سوري ICDW751 بطور معني داري كمترين تجمع سديم (40 ميلي گرم در گرم وزن خشك) و بيشترين تجمع پتاسيم (50 ميلي گرم در گرم وزن خشك) را در اندام هوايي داشت. همچنين مقدار تجمع يونهاي كلسيم وكلر در اندام هوايي و ريشه تحت تاثير شوري قرار گرفت كه تحت تيمارهاي مختلف شوري اختلاف معني دار بود. در مجموع نتايج نشان مي دهد كه ژنوتيپ سوري ICDW751 كه داراي تجمع پايين سديم وكلر و تجمع بالاي پتاسيم و كلسيم در اندام هوايي بود، ماده خشك آن بالا بوده و متحمل ترين ژنوتيپ شناخته شد و ژنوتيپ ايراني ICDW324  با تجمع سديم وكلر بالا در قسمت هوايي و ريشه و همچنين تجمع پايين پتاسيم و كلسيم داراي كمترين مقدار ماده خشك بوده و ژنوتيپ حساس به شوري است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 16 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):341-350.
 
بررسي مرفولوژي مغز ازون برونAcipenser stellatus و قره برون Acipenser persicus
 
باني علي*,زادباقر فريبا,جديدي نسيم
 
* گيلان، دانشگاه گيلان، دانشكده منابع طبيعي، گروه شيلات
 
 

در بررسي ها و مطالعات انجام گرفته ارتباط مرفولوژي مغز گونه هاي مختلف ماهيان با رفتارهاي اکولوژيکي مشخص شده است. تحقيقات بسياري برروي مغز ماهيان استخواني و ماهيان غضروفي انجام گرفته، اما بررسي بر روي مغز ماهيان غضروفي-استخواني صورت نگرفته است. در اين پروژه مغز دو گونه از ماهيان خاوياري شامل Acipenser stellatus (ازون برون) و  Acipenser persicus(قره برون) مورد بررسي قرار گرفت. اندازه نسبي مغز (Encephalization)  و توسعه 4 منطقه مغز مورد توجه قرار گرفت، كه شامل دو منطقه تکميلي (شامل مخچه و مغز پيشين) و دو منطقه حسي (شامل بصل النخاع و مغز مياني) در دو ماهي فوق مي باشد. سپس مقايسه اي بين ماهيان استخواني، غضروفي و ماهيان خاوياري انجام شد. نتايج نشان داد که توسعه بخش تکميلي در اين دو گونه بيشتر از بخش حسي است. اين ماهيان از مخچه بزرگي برخوردار هستند که تقريبا بيشتر از 60% کل مغز را تشکيل داده و قسمت اعظم بخش تکميلي را به خود اختصاص مي دهد. اين در حالي است که در ماهيان استخواني حجم عمده مغز را مغز مياني (مزن سفالون) و در ماهيان غضروفي عمدتا مغز پيشين (تلن سفالون) تشکيل مي دهد. اندازه نسبي مغز در ازون برون كمتر از قره برون مي باشد. با اين وجود شدت تغييرات اندازه قسمت هاي مختلف مغز به اندازه كل مغز تقريبا در دو گونه برابر است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 17 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):351-360.
 
بررسي اثر عصاره گل بابونه (Matricaria recutita) بر وابستگي به مرفين در حضور و متعاقب تخريب الكتريكي جزيي هسته پاراژيگانتوسلولاريس (PGi) در موش صحرايي نر بالغ
 
عباسي زاده زهرا,كسمتي مهناز*,فتحي مقدم هادي,زادكرمي محمدرضا
 
* اهواز، دانشگاه شهيد چمران، دانشكده علوم، بخش زيست شناسي
 
 

اثر تسكيني گل بابونه بر برخي پديده هاي فيزيولوژيك نشان داده شده است. در اين مطالعه اثر عصاره هيدروالكلي اين داروي گياهي بر علايم قطع مرفين در حضور و تخريب الكتريكي جزيي هسته پاراژيگانتوسلولاريس (PGi) مورد بررسي قرار گرفته است. موش بزرگ آزمايشگاهي نر نژاد ويستار با وزن تقريبي 250±20 استفاده شد. حيوانات بطور تصادفي به گروههاي 7 تايي سالم، شاهد جراحي و تخريب هسته PGi تقسيم شدند. گروههاي سالم و تخريب هسته PGi شامل زير گروههاي دريافت کننده سالين، عصاره بابونه  (25mg/kg)بودند. تخريب هسته PGi بصورت دو طرفه با جريان الکتريکي 2ميلي آمپر به مدت 3ثانيه صورت گرفت. براي القا وابستگي، از سولفات مرفين بصورت زير جلدي به مدت هفت روز و از نالوکسان (3mg/kg) جهت ايجاد سندرم قطع استفاده شد و علايم قطع مرفين شامل رفتارهاي بالا رفتن، پرش و شستن صورت به مدت نيم ساعت در گروههاي مختلف اندازه گيري شد. نتايج نشان داد که عصاره بابونه در حضور هسته PGi اثرات تسکين دهندگي معني داري بر رفتار بالا رفتن و شستن صورت اعمال نموده ولي بر پرش اثر معني داري ندارد. تخريب هسته PGi منجر به کاهش معني دار رفتار بالا رفتن و شستن صورت نسبت به گروه شاهد جراحي شد و بر پرش اثري نداشت. عصاره بابونه متعاقب تخريب هسته PGi اثرات تسکين دهندگي قابل ملاحظه اي فقط بر رفتار پرش اعمال کرد. بنظر مي رسد كه هسته PGi در بروز برخي رفتارهاي حاصل از قطع مرفين در موش معتاد دخالت داشته و اثر تسکيني بابونه بر برخي رفتارهاي ناشي از قطع مرفين ممكن است يا از طريق كاهش فعاليت هسته مذكورو يا فعال نمودن گيرنده هاي گابا- بنزوديازپيني سيستم عصبي مركزي باشد .

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران زمستان 1386; 20(4):327-333.
 
بررسي خصوصيات فيزيکي و شيميايي مهم دانه در ده رقم کنجد (.Sesamum indicum L)
 
ديني تركماني محمدرضا*,كاراپتيان ژيراير
 
* آذربايجان غربي، اروميه، دانشگاه اروميه، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

کنجد بعلت محتواي زياد وکيفيت عالي روغن بعنوان يک منبع تغذيه اي مهم انساني مطرح بوده و هدف از مطالعه حاضر معرفي ارقام مناسب از نظر ميزان وطعم روغن و ترکيبات شيميايي ديگر آن مي باشد. در تحقيق حاضر، ده رقم کنجد بررسي شده شامل: اولتان، زودرس، يکتا، هندي، ورامين، چيني، کرج1، محلي مغان، نازک تک شاخه، نازک چندشاخه مي باشد. بمنظور اطمينان از تازه بودن دانه هاي مورد آزمايش، درصد جوانه زني آنها تعيين و نتيجه درمحدوه 100- 84 درصد بدست آمد. ميانگين وزن هزار دانه در ده رقم کنجد 2.79 گرم بود. ميزان روغن دانه برمبناي وزن خشک به روش سوکسله اندازه گيري شد و ميانگين کل برابر با 51.16 درصد بدست آمد. نتايج حاصل از آناليز واريانس نشان مي دهد که بين ميزان روغن ارقام اختلاف معني داري در سطح احتمال 0.01 وجود دارد. همچنين ميانگين ترکيب پنج اسيدچرب مهم شامل پالميتيک، استئاريک، اولئيک، لينولئيک و لينولنيک بترتيب بميزان 8.99، 5.98، 44.48، 39.69 و 0.87 درصد توسط گاز کروماتوگرافي شناسايي و اندازه گيري شد. پروتئين کل به روش کجلدال اندازه گيري و ميانگين ارقام برمبناي وزن خشک 24.02 درصد بدست آمد، که بين ميزان پروتئين آنها اختلاف معني داري در سطح احتمال 0.01 وجود دارد. در بررسي روابط همبستگي بين صفات مورد مطالعه ارتباط منفي و معني داري (r = - 0.655**) بين ميزان پروتئين و روغن دانه حاصل شد. در اين مطالعه علاوه برمعرفي ارقام از نظر ميزان روغن و ساير ترکيبات، مشخص شد که ارتباطي بين رنگ دانه با ميزان روغن و درصد اسيدلينولنيک وجود دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 

 3 : زيست شناسي ايران زمستان 1386; 20(4):334-343.
 
مقايسه كنترل شيميايي و دگر آسيبي علفهاي هرز در نخود تحت شرايط ديم
 
سيدشريفي رئوف*,فرزانه سليم,سيدشريفي رضا
 
* اردبيل، دانشگاه محقق اردبيلي، دانشكده كشاورزي
 
 

بمنظور مقايسه تاثير دگر اسيبي مقادير مختلف بقاياي گندم، جو، گلرنگ و افتابگردان در کنترل علفهاي هرز نخود و مقايسه آن با کنترل شيميايي، آزمايشي بصورت بلوكهاي كامل تصادفي با سه تكرار در مزرعه ايستگاه تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي اردبيل در سال زراعي 82 انجام شد. تيمارهاي مورد بررسي عبارت بودند از: عدم استفاده از بقاياي گياهي و علفکش، اعمال دو بار وجين دستي و استفاده از بقاياي گياهي گندم، جو، گلرنگ و آفتابگردان به مقدار دو و چهار کيلوگرم در کرتهايي به مساحت شش متر مربع. نتايج نشان داد كه تيمارهاي مختلف بجز شاهد موجب کاهش وزن خشك وتعداد علفهاي هرز و افزايش عملكرد دانه نخود مي شود. حداکثر عملکرد به تيمار دو بار وجين و اختلاط دو کيلوگرم بقاياي جو در هر کرت (بترتيب معادل 0.767 و 0.762 تن در هکتار) و حداقل آن به تيمار شاهد (معادل 0.541 تن در هکتار )تعلق داشت. آزمايش ديگري نيز بمنظور بررسي تاثير علفكش انتخابي لنتاگران بر روي علفهاي هرز نخود در همان سال و در محل مشابه ديگري در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با 9 تيمار در 4 تكرار انجام شد. تيمارهاي مورد بررسي عبارت است از: شاهد (بدون كنترل علف هرز)، دو بار وجين علف هرز (وجين دستي مرحله اول: 20 الي 30 روز، و مرتبه دوم 50 الي 60 روز بعد ازسبز شدن) و استفاده از مقادير مختلف علف كش لنتاگران بميزان 0.5، 1، 1.5، 2، 2.5،3 و 3.5 ليتر در هكتار بصورت بعد از مرحله سبز شدن. نتايج نشان داد كه حداکثر عملکرد دانه به تيمار دو بار وجين با متوسط عملکرد 0.816 تن در هکتار، مصرف دو ليتر در هكتار با متوسط عملكرد دانه 0.796 تن در هكتار، و حداقل عملکرد به تيمار شاهد بدون كنترل با متوسط عملكرد 0.542 تن در هكتار تعلق دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 18 : زيست شناسي ايران بهار 1387; 21(2):361-368.
 
بررسي فون سوسماران بخش صالح آباد تربت جام استان خراسان رضوي
 
نصرآبادي رضا*,درويش جمشيد,رستگارپوياني نصراله,اجتهادي حميد
 
* مشهد، دانشگاه فردوسي، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

اين مطالعه در منطقه صالح آباد تربت جام واقع در عرض جغرافيايي 35o 22’ تا 35o 57’ و طول جغرافيايي 60o 40’ تا 61o 17’ انجام شد. هدف از اين بررسي جمع آوري و شناسايي فون سوسماران منطقه بود که از هشت ايستگاه مختلف در فاصله ماههاي ارديبهشت تا شهريور 1384 با پياده رويهاي زياد در طي شب و روز صورت گرفت. در مجموع تعداد 160 نمونه جمع آوري شد که در 11 گونه 8 جنس و 6 خانواده جاي گرفتند. سه گونه (Laudakia caucasia, Laudakia erythrogastra, Trapelus agilis)  متعلق به خانواده Agamidae، چهار گونه(Eremias persica, Eremias velox, Eremias lineolata, Mesalina watsonana)  متعلق به خانواده Lacertidae، گونهVaranus griseus  متعلق به Varanidae، گونهEumeces schneiderii  متعلق به Scincidae، گونه Pseudopus apodus متعلق به Anguidae و گونهCyrtopodion caspium  متعلق به Gekkonidae از گونه هاي شناسايي شده در منطقه مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها