0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

2 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):204-217.
 
مقايسه گرده شناختي گياهان در ماههاي مختلف فعاليت زنبور عسل در منطقه «سيراچال» استان تهران
 
تقوي زاد راضيه,مجد احمد,نظريان حسن
 
 
 

به منظور دستيابي به مقايسه گرده شناختي گياهاني كه توسط زنبور عسل درماههاي مختلف مورد ملاقات و جمع آوري قرار مي گيرند از روشهاي مشاهده مستقيم و نصب تله گرده گير استفاده گرديد. جمع آوري و برداشت گرده هاي حمل شده به هر كندو با رعايت فواصل زماني 3 روز، در ماههاي خرداد تا پايان شهريور سال 1383 در منطقه سيراچال با وسعت 1500 هکتار و با حداقل ارتفاع 1780 متر و حد اكثر 2910 متر از سطح دريا انجام پذيرفت. از گرده هاي نمونه هاي گياهان منطقه و گرده هاي به دست آمده از تله گرده گير با روش استوليز ارتمن لام ميكروسكوپي تهيه شد و شناسايي بر اساس مقايسه آنها انجام شد. مشاهده نمونه ها و عکس برداريها توسط ميكروسكوپ « آناليز تصويري» با نرم افزار Live 3000 و در برخي موارد با ميكروسكوپ الكتروني SEM نيز انجام گرديد. مقايسه ها بر اساس خصوصيات دانه گرده (شکل، اندازه، تعداد منفذ و شيار ...) از دو نماي استوايي و قطبي و از دو ديد کناري و سطحي انجام شد. ساچمه هاي گرده به دست آمده از تله گرده گير در هر ماه بر اساس رنگ جدا و وزن شده و درصد تراكم آنها تعيين گرديد. بررسيها نشان داد كه 18تيره با 85 گونه گياهي مورد استفاده زنبور عسل هستند. بيشترين ميانگين درصد وزني گرده هاي جمع آوري شده در تله گرده گير 47.6 درصد مربوط به گرده هاي زرد رنگ بود كه به طور عمده از گياه غالب منطقه يعني زرشك L. Berberis vulgaris مي باشد. گرده هاي زيتوني رنگ با درصد وزني 23 به طور عمده از گياه چوبک ايراني Boiss. Acanthophyllum microcephalum و بعد از آن گرده هاي نارنجي رنگ با درصد وزني 9.58 بيشتر از گياه ريش قوشCrepis sancta L. در درجات دوم و سوم قرار داشتند. فراوان ترين گونه هاي گياهي مورد استفاده زنبور عسل به ترتيب متعلق به تيره هاي زرشک، ميخک، مرکبان، گل سرخيان و بارهنگ بودند ولي متنوع ترين تيره هاي گياهي مورد استفاده زنبورعسل به ترتيب: مرکبان، نعنائيان، بقولات، شب بو و جعفري بودند. اندازه اکثر گرده هاي آورده شده به کندوها، (84.7 درصد کل گرده ها) کوچک و بسيار کوچک بوده اند، بنابراين گرده افشاني غير مستقيم شانس باروري در اين گياهان را افزايش مي دهد. گرده هاي شياردار، چسبناک، خاردار و چند منفذي که حمل راحت تري براي زنبور دارند فراوان تر بودند. گرده هاي داراي اشکال کروي و نزديک به کروي بيش از سايرين (44.7 درصد کل گرده ها) به کندوها آورده شده بودند.

 
كليد واژه: جام گل، دانه گرده، زنبور عسل، فنولوژي، گرده افشاني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 5 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):237-248.
 
بررسي وضعيت عناصر مس و روي در خاک و ريشه گياهان ميکوريزي مناطقي از استان کرمان
 
نوري اعظم سادات,منوچهري كلانتري خسرو,شريفي مظفر*,طاهرنژاد عباس,ميرتاج الديني سيدمنصور
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده علوم پايه، گروه علوم گياهي
 
 

به منظور بهبود وضعيت پوشش گياهي و زير کشت بردن زمينهاي باير کشور شناخت و بررسي عوامل موثر بر رشد گياهان به ويژه عواملي که باعث افزايش مقاومت و سازگاري گياهان با شرايط نامساعد محيطي مانند کمبود آب و مواد غذايي مي شوند، ضرورت دارد. ميکوريزاي وزيکولار آربوسکولار يکي از رايج ترين همزيستي ها مي باشد که بر بقا و سازگاري گياهان در محيط هاي سخت موثر است و در جذب آب و عناصر غذايي مانند فسفر، نيتروژن، پتاسيم و ساير مواد معدني به گياه کمک مي کند. با توجه به اهميت قارچهاي ميکوريزي و شرايط محيطي موثر بر همزيستي ميکوريزي 14 گونه گياهي از 11 منطقه در استان کرمان بررسي شدند. در اين مطالعه سنجش غلظت عناصر مس و روي در خاک و ريشه گياه، ويژگيهاي فيزيکي خاک شامل pH و بافت، پارامترهاي بيولوژيکي شامل درصد آغشتگي ميکوريزي، تعداد هاگ در خاک و شناسايي گونه قارچ و گياه صورت گرفت. نتايج نشان داد که اختلاف معني داري در غلظت روي موجود در ريشه گياهان و غلظت مس خاک مناطق مختلف وجود داشت، ولي همبستگي معني داري بين تغييرات غلظت عناصر خاک و ريشه مشاهده نشد. بررسي آغشتگي ميکوريزي نشان داد که از بين 14 گونه مطالعه شده 10 گونه آغشتگي ميکوريزي داشتند و همبستگي معني داري بين تعداد هاگ و درصد آغشتگي، بين pH و غلظت روي موجود در خاک، بين pH و بافت خاک مشاهده شد. گونه هاي گياهي مشاهده شده متعلق به خانواده هاي Chenopodiaceae، Fabaceae، Asteraceae، Lamacieae، Zygophylaceae، Boraginaceae، Euphorbiaceae، Thymelaceae، Cupressaceae و گونه هاي قارچ متعلق به سه جنس Glomus، Entrophospora و Acaulospora بودند. هدف از اين تحقيق بررسي عوامل محيطي بود و هيچ گونه تيماري اعمال نگرديد. بطور کلي براي استفاده گسترده از ميکوريز در عرصه کشاورزي و توسعه پوشش گياهي بايد مطالعات بيشتري در طبيعت و تاثير عوامل محيطي بر روي همزيستي ميکوريزي صورت گيرد.

 
كليد واژه: روي، کرمان، مس، همزيستي ميکوريزي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 7 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):259-270.
 
افزايش توليد کلاولانيک اسيد توسط Streptomyces clavuligerus با بهينه سازي ميزان اکسيژن محلول و دور همزن
 
حامدي جواد*,مقيمي حميد,عباسي روح الهي عباس
 
* تهران، دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشکده زيست شناسي، بخش ميکروبيولوژي
 
 

کلاولانيک اسيد يك آنتي بيوتيک مفيد تجاري است كه توسط Streptomyces clavuligerus در فرمانتورهاي همزن دار توليد مي شود. اين باکتري رشته اي، بشدت هوازي و حساس به نيروي برش است. با توجه به اهميت فراوان ميزان اکسيژن محلول (Dissolved oxygen tension-DOT) دور همزن در رشد سويه مولد و توليد کلاولانيک اسيد، در اين پژوهش اثر غلظتهاي مختلف اکسيژن محلول و دورهاي مختلف همزن در رشدS. clavuligerus DSM738  و توليد کلاولانيک اسيد بررسي شده است. نتايج به دست آمده نشان مي دهد ميزان DOT 20 درصد و دور همزن 700 به ترتيب با g/l 0.61 و 0.85 موجب توليد بيشترين ميزان کلاولانيک اسيد شده اند. همچنين افزايش دور همزن بيشتر از 700 اثر منفي شديد در توليد آنتي بيوتيک داشته است. افزايش ميزان اکسيژن محلول از 20 درصد باعث افزايش رشد سلولي شده اما توليد آنتي بيوتيک را کاهش داده است. در rpm 200 و اکسيژن محلول 10 درصد، رشد و توليد آنتي بيوتيک نيز بشدت کاهش يافته است.

 
كليد واژه: دور همزن، اکسيژن محلول، کلاولانيک اسيد، Streptomyces clavuligerus
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 6 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):249-258.
 
بررسي تاثير اسانس سه گونه مرزه (Satureja mutica،S. edmondi وS. bachtiarica) بر سالمونلا پاراتيفي
 
سفيدكن فاطمه*,عسكري فاطمه,صادق زاده ليلا,اوليا پرويز
 
* تهران، موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور
 
 

امروزه بيش از 22000 سويه سالمونلا، به عنوان عوامل ايجاد بيماريهاي عفوني تشخيص داده شده اند. با شناسايي سويه هاي مختلف سالمونلا، تدريجا ارگانيسم هاي مقاوم به دارو نيز پديدار شده و بر معضلات درماني، افزوده است. هرچند اين پديده را به علل مختلفي نسبت داده اند ولي يكي از علل مهم آن را مصرف گسترده آنتي بيوتيكها در حيوانات ذكر كرده اند. با توجه به مقاوم بودن سويه هاي مختلف سالمونلا به بسياري از آنتي بيوتيكهاي رايج، در حال حاضر، يافتن داروهاي موثر بر سالمونلا به ويژه تركيبهاي طبيعي از اهميت ويژه اي برخوردار است. در اين تحقيق اثر اسانس سه گونه مرزه بر عليه سالمونلا پاراتيفي A و B مورد مطالعه قرار گرفت. بدين منظور، سرشاخه گلدار , S. bachtiarica S. mutica و S. edmondi در مرحله گلدهي كامل از رويشگاههاي طبيعي آنها در استانهاي يزد، خراسان و كرمانشاه جمع آوري گرديد و پس از خشك شدن در محيط آزمايشگاه، به روش تقطير با آب، مورد اسانس گيري قرار گرفت. سپس تركيبهاي تشكيل دهنده اسانسها با استفاده از كروماتوگرافي گازي تجزيه اي (GC) و گازكروماتوگراف متصل به طيف سنج جرمي (GC/MS) و محاسبه انديس هاي بازداري، مورد شناسايي قرار گرفت. براي بررسي اثر ضد ميكروبي اسانسها، با استفاده از DMSO غلظتهاي 2.5 درصد و 5 درصد از اسانس تهيه شده و به روش ديسك ديفيوژن اثر اين غلظتها بر روي رشد دو نوع ميكروب (Salmonella paratyphi) با اندازه گيري قطر هاله عدم رشد به دست آمد. ميكروبهاي مورد مطالعه سالمونلا پارا تيفي A و B بودند. نتايج نشان داد كه بازده اسانس S. bachtiarica , S. mutica و S. edmondi به ترتيب 2.15، 2.31 و 1.0 درصد بود. كارواكرول (66.5 درصد) و پارا - سيمن (15.2 درصد) اجزاي اصلي اسانس S. bachtiarica، كارواكرول (30.9 درصد)، تيمول (26.5 درصد)، گاما - ترپينن (14.9 درصد) و پاراسيمن (10.3 درصد) تركيبهاي عمده در اسانس S. mutica و پارا - سيمن (61.1 درصد)، گاما - ترپينن (9.6 درصد) و تيمول (5.0 درصد) بيشترين تركيبها در اسانس S. edmondi بودند. نتايج حاصل از ميانگين سه تكرار اين مرحله نشان داد كه غلظتهاي 2.5 و 5 درصد اسانسها باعث ايجاد هاله عدم رشد براي سالمونلا پارا تيفي A به ترتيب در مورد S. bachtiarica به ميزان 8 و 11، در مورد S. mutica 8 و 10 و در مورد S. edmondi 7 و 11 ميلي متر و به همان ترتيب هاله عدم رشد براي سالمونلا پارا تيفي B (9 و 11)، (8 و 12) و (6 و 12) ميلي متر شده است. نتايج حاصل نشان از قدرت مهار كنندگي و ميكروب كشي بالاي اسانسهاي فوق داشت. به نظرمي رسد حضور تيمول، كارواكرول، پارا - سيمن و گاما - ترپينن در اسانسهاي مورد مطالعه مي تواند باعث وجود خواص ضد ميكروبي در آنها باشد.

 
كليد واژه: سالمونلا پاراتيفي، اثرات ضدميكروبي، اسانس، Satureja mutica, Satureja edmondi Satureja bachtiarica، تيمول، كارواكرول
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 

 10 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):293-299.
 
مقايسه الگوي بيان پلي پپتيدها در گياهچه زيتون تحت شرايط تنش شوري با گياهچه شاهد در شرايط غير تنش
 
معتمد نسرين*,هادي فرانك,رستگاري جزي فردوس,ابراهيم زاده معبود حسن
 
* دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشکده زيست شناسي
 
 

در اين پژوهش براي مطالعه پاسخ گياهچه به شرايط تنش شوري، ابتدا رويانهاي رقم زرد زيتون Olea europea c.v zard بر روي محيط MS باغلظت2.1  كشت و بعد از يک ماه نيمي از گياهچه ها به محيط MS با غلظت 1.2 حاوي 170 ميلي مولار NaCl انتقال و به مدت دو هفته در اين محيط واکشت شدند. نيمي ديگر از گياهچه ها در محيط MS باغلظت 1.2 فاقد NaCl واكشت شدند (شاهد). با توجه به وجود ترکيبات مزاحم براي سنجش و بررسي پروتئين در گياه زيتون روشهاي مختلفي براي استخراج پروتئين آزمايش شد. پس از استخراج پروتئين کل از گياهچه تحت تنش شوري و گياهچه شاهد (در شرايط غيرتنش) غلظت پروتئين با روش برادفورد و اسپكتروفتومتري سنجيده شد. مجموعه پلي پپتيدهاي آنها بر روي ژل الكتروفورز دو بعدي، جداسازي و مقايسه گرديدند؛ آشكارترين تفاوتها شامل افزايش بيان سه لكه و كاهش بيان سه لكه پلي پپتيدي بود.

 
كليد واژه: گياهچه زيتون، تنش شوري، پروتئين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):312-320.
 
رابطه بين برخي از پارامترهاي بيوشيميايي و اسپرم شناختي مني فيل ماهي (Huso huso Linnaeus 1758) در حوضه جنوب شرقي درياي خزر
 
باغفلكي مريم*,شالويي فردين,ايمان پور محمدرضا
 
* گرگان، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان، دانشكده شيلات، گروه شيلات
 
 

برخي از خصوصيات بيولوژيکي مني فيل ماهي شامل شاخصهاي پلاسماي سمينال (ترکيبات يوني و آلي)، اسمولاريته و روابط آنها با تحرک اسپرماتوزوآ مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت يونهاي سديم، پتاسيم، کلسيم و منيزيم به ترتيب 18.67±84.88، 0.31±3.33، 0.20±0.92 و 0.23±0.78 ميلي مول در ليتر بود. پلاسماي سمينال حاوي 0.028±0.065 گرم در دسي ليتر پروتئين، 7.85±26.40 ميلي گرم در دسي ليتر کلسترول، 7.04±20.61 ميلي گرم در دسي ليتر گلوگز بود. ميزان اسپرماتوکريت0.42 ±2.39 درصد، محدوده pH 0.49±7.75 و طول دوره حرکت اسپرم72.48 ±319.27 ثانيه بود. نسبت سديم به پتاسيم و کلسيم به پتاسيم به ترتيب 25.48 و 0.27 بود. دامنه اسمولاريته پلاسماي سمينال از 36 تا 96 ميلي اسمول بر کيلوگرم بود. روابط معني دار مثبتي بين برخي از شاخصهاي پلاسماي سمينال مشاهده شد که شامل طول دوره حرکت اسپرماتوزوآ با سديم (r=0.764 و p<0.05)، اسمولاليته با سديم ( r=0742و p<0.05)، پروتئين با گلوکز (r=0.821 و p<0.01) بوده است. همچنين روابط معني دار منفي بين کلسيم و پتاسيم ( r=-0.703و p<0.05pH و اسمولاريته (r=-0.779 و p<0.05) وجود داشت. درکل، تفاوت بين ترکيبات پلاسماي سمينال و اسمولاريته در بين ماهيان عمدتا بواسطه تفاوت ترشحات بيضه ميان گونه اي مي باشد. از نتايج به دست آمده مي توان در بهبود روشهاي نگهداري کوتاه مدت و بلند مدت مني فيل ماهي استفاده کرد.

 
كليد واژه: فيل ماهي، پارامترهاي اسپرم شناختي، پارامترهاي بيوشيميايي، مايع سمينال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 8 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):271-281.
 
بررسي تنوع ژنتيکي توده هاي بومي خربزه ايراني (.Cucumis melo L) با استفاده از نشانگرهاي ملکولي بين ريزماهواره اي (ISSR)
 
فابريكي اورنگ صديقه,شمس بخش مسعود*,جلالي جواران مختار,احمدي جعفر
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده کشاورزي، گروه بيماري شناسي گياهي
 
 

با توجه به قدمت کشت و کار ارقام متنوعي از خربزه و طالبي در ايران، بنظر مي رسد ذخاير ارزشمند و غني ژنتيکي از اين گياه در ايران وجود داشته باشد. در اين پژوهش، تنوع ژنتيكي 54 توده خربزه و طالبي جمع آوري شده از يازده استان کشور شامل استانهاي اصفهان، خراسان جنوبي، خراسان شمالي، خراسان رضوي، يزد، كرمان، كرمانشاه، ايلام، زنجان، اردبيل و همدان با استفاده از نشانگرهاي ISSR بررسي گرديد. در مجموع 11 آغازگر كه داراي تواليهاي ساده تكراري (ريزماهواره اي) بودند براي تكثير قطعاتي از DNAي ژنومي گياه استفاده شد. در اين بررسي 84 مكان ژني امتياز بندي شدند كه از اين تعداد 63 مكان چند شكلي نشان دادند. براي ارزيابي شباهت ژنتيكي ميان توده ها از تحليل خوشه اي با استفاده از ضريب تشابه جاكارد با روش UPGMA استفاده گرديد. ميانگين فاصله ژنتيكي ميان توده ها (با استفاده از ضريب تشابه جاكارد) 0.74 و ميانگين محتواي اطلاعات چند شكل (PIC) 0.84 بود. آغازگر (AC)8G بالاترين مقدار PIC (0.92) را دارا بود. بررسي دندروگرام حاصل از تجزيه خوشه اي تنوع بالايي را در بين ژنوتيپهاي مورد مطالعه نشان داد. بيشترين فاصله ژنتيكي بين ژنوتيپ هاي بيرجند و تيل زرد و كمترين فاصله ژنتيكي بين ژنوتيپهاي گرگاب و يزدي بود. نتايج اين پژوهش نشان داد كه نشانگرهاي ISSR بطور موثري مي توانند براي مطالعه تنوع ژنتيكي توده هاي خربزه و طالبي استفاده شوند و از ميان آغازگرهاي استفاده شده، آغازگر (AC)8G مناسب ترين آغازگر براي مطالعات بعدي تشخيص داده شد.

 
كليد واژه: خربزه، طالبي، تنوع ژنتيكي، نشانگر ISSR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):333-342.
 
اثرات تزريق هورمونهاي GnRHa، HCG و عصاره هيپوفيز روي پارامترهاي بيوشيميايي پلاسماي اسپرمي در ماهي قرمز (Carassius auratus gibelio)
 
زادمجيد وحيد*,ايمان پور محمدرضا,سوداگر محمد,شعباني علي
 
* گرگان، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي، دانشكده شيلات، گروه شيلات
 
 

در اين مطالعه اثرات تزريق هورمون هاي GnRHa، HCG و عصاره هيپوفيز روي پارامترهاي بيوشيميايي پلاسماي اسپرمي (سديم، پتاسيم، كلسيم، منيزيم، پروتئين كل، كلسترول و گلوكز) مولدين نرماهي قرمز (Carassius auratus gibelio) مورد بررسي قرار گرفت. هورمون هاي GnRHa، HCG، و عصاره هيپوفيز با دوزهاي تزريقي (10 ميکروگرم به ازاي کيلوگرم وزن بدن، IU/Kg1500 و 3 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن به ترتيب) مورد استفاده قرار گرفت. بين غلظت يون سديم در تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري وجود داشت (P<0.05)، بطوري که بالاترين غلظت يون سديم در تيمارهاي دوم (GnRHa) و سوم (HCG) مشاهده گرديد، (به ترتيب 15.04±202.33 و 10.69±195.66 ميلي مول در ليتر). بين غلظت يون پتاسيم در تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري وجود داشت (P<0.05)، به گونه اي که بالاترين مقدار يون پتاسيم در گروه شاهد اندازه گيري گرديد (1.24±31.40 ميلي مول در ليتر)، اما بين غلظت يون هاي کلسيم و منيزيم در تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري مشاهده نشد (P>0.05). بين ميزان پروتئين کل و گلوکز در تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري وجود داشت (P<0.05)، به گونه اي که بالاترين ميزان پروتئين کل و گلوکز در تيمار سوم مشاهده شد (0.001±0.06 گرم در دسي ليتر و 0.04±0.13 ميلي گرم در دسي ليتر به ترتيب). همچنين بين ميزان کلسترول در تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري وجود داشت (P<0.01)، به گونه اي که بالاترين ميزان کلسترول در تيمارهاي سوم و چهارم (هيپوفيز) اندازه گيري شد (0.001±0.018 و 0.003±0.020 ميلي گرم در دسي ليتر به ترتيب). در اين تحقيق مشاهده گرديد كه هورمون هاي مختلف عملکرد متفاوتي روي ترکيبات شيميايي پلاسماي اسپرمي در ماهي قرمز دارند، بطوري که هورمون (HCG) نسبت به ساير هورمون ها تاثير معني داري روي ترکيبات شيميايي پلاسماي اسپرمي در ماهي قرمز داشت.

 
كليد واژه: ماهي قرمز، GnRHa، HCG، عصاره هيپوفيز، پارامترهاي بيوشيميايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):124-136.
 
مطالعه فراساختار و عمل غدد سبز در خرچنگ دراز آب شيرين Astacus Leptodactylus
 
خدابنده صابر*,شكري ناهيد
 
* نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده منابع طبيعي، گروه بيولوژي دريا
 
 

در اين مطالعه ساختار عمومي، فراساختاري سلولها و مكان يابي آنزيم Na+-K+ATPase در غدد شاخكي Astacus leptodactylus بررسي شد. هر غده از چهار بخش تشكيل يافته كه شامل سلوموساك، لابيرنت، لوله ها و مثانه اي حجيم است كه توسط يك مجراي كوتاه به سوراخ ادراري متصل شده است. مطالعه فراساختاري نشان داد كه سلولهاي سلوموساك ماهيت پودوسيتي دارند. اين سلولها داراي سيستمهاي كمپلكس گلژي، واكوئلها، وزيكولهاي آندوسيتوزي مي باشند و پديسل هاي مجزا دارند. سلولهاي لابيرنت به دو شكل مكعبي و استوانه اي بوده و داراي چين خوردگيهاي غشايي پايه اي، وزيكول هاي راسي، ميكروويلي هاي راسي و زوائد سيتوپلاسمي راسي هستند. لوله ها شامل دو زير واحد است (لوله هاي پروگزيمال و ديستال) و سلولها داراي چين خوردگيهاي غشايي پايه اي متصل به ميتوكندري ها و سيتوپلاسم حاوي تعداد زيادي واكوئل و ميتوكندري هستند. اين سلولها فاقد ميكروويلي هاي راسي بوده و همچنين خصوصيات منحصر به فرد در هر ناحيه دارند. آنزيم Na+-K+ATPas از طريق ايمنوفلوئورسانس در لوله ها و سلولهاي مثانه مشاهده شد. يك رنگ پذيري فلوئورسانسي ضعيف نيز در لابيرنت ديده شد ولي در سلوموساك هيچ گونه رنگ پذيري مشاهده نشد، سلولهاي لوله و مثانه از لحاظ ريخت شناسي و آنزيمي ماهيت يونوسيتي نشان مي دهند، بنابراين غده هاي شاخكي A.leptodactylus توانايي تبادل فعال يونها را دارند و در تنظيم اسمزي شركت مي كنند.

 
كليد واژه: Astacus Leptodactylus، غدد شاخكي، مكان يابي فعاليت Na+-K+ATPas
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 15 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):343-353.
 
اثر تماسي شبه هورمون جواني، فنوکسي کارب، بر رشد و توليد مثل سوسري آلماني Blattella germanica(Dictyoptera:Blattellidae)
 
فتح پور حسين*,مفتاحي غلام حسين,افروز تاجي
 
* دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

سوسري آلماني، Blattella germanica يک حشره آفت فراگير جهاني است که در منازل مسکوني، بيمارستانها و ساختمانهاي تجاري يافت مي شود و ناقل انواعي از قارچها، ويروسها و باکتريهاي بيماري زا مي باشد. به دليل مقاومت روز افزون سوسريها نسبت به حشره کشهاي متداول يکي از راههاي مناسب براي کنترل آنها استفاده از شبه هورمونهاي جواني (Juvenoids)، مانند فنوکسي کارب، مي باشد. اين شبه هورمون جواني يک کربامات سمي غير عصبي تنظيم کننده رشد و توليد مثل حشرات است. با توجه به اينکه ماده مزبور سريعا در محيط تجزيه شده و فاقد خاصيت سمي براي انسان است، مي تواند براي کنترل حشرات به کار برده شود. در اين پژوهش، اثر تماسي فنوکسي کارب روي سوسري آلماني مورد بررسي قرار گرفت. براي اين منظور، تعدادي ازپوره هاي اين حشره که در اواخر سن پورگي پنجم به سر مي برند تحت تيمار غلظتهاي مختلف فنوکسي کارب تا زمان رسيدن به سن بلوغ قرار گرفتند. غلظتهاي مورد استفاده ppm) 10، 1، 0.1، 0.01 و 0.001) با حل کردن اين ماده در استون تهيه شد. نتايـج حاصل از اين پژوهش نشان داد که فنوکسي کارب موجب پيدايش افرادي با ظاهر غير طبيعي به صورت فرخوردگي و پيچيدگي بال، و پوره هاي غول پيکر مي شود. علاوه بر اين، حشرات ملانيزه نيز در تمام غلظتها مشاهده شدند و طول مدت زمان سن پورگي ششم نيز با افزايش غلظت فنوکسي کارب افزايش يافت. دوز موثر ((ED50 فنوکسي کارب با استفاده از روش پروبيت براي جنس نر 0.060ppm و جنس ماده 0.034ppm محاسبه شد و دز عقيمي ((SD50 در حشرات نر و ماده به ترتيب 0.011ppm و 0.010ppm به دست آمد. با افزايش غلظت فنوکسي کارب درصد حشرات عقيم افزايش يافت، به طوري که در دو غلظت 10ppm و 1 تمام حشرات عقيم بودند. نتايج نشان داد که ارتباط مستقيمي بين پيچيدگي بال و احتمال عقيمي وجود دارد، اما اختلاف معني داري بين تعداد پوره هاي حاصل از کپسولهاي تخم بارور حشرات تيمار شده و شاهد مشاهده نگرديد.

 
كليد واژه: سوسري آلماني، فنوکسي کارب، جونوئيد، ED50 و SD50
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 15 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):151-160.
 
بررسي و تفكيك كلن هاي صنوبر تبريزي (Populus nigra L) شمال استان لرستان
 
اميري مجتبي*,آزادفر داوود
 
* گرگان، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي، دانشكده جنگلداري، گروه جنگلداري
 
 

صنوبرها به دليل رشد سريع، امكان كشت انبوه، رويش بالاي ساليانه و كوتاه بودن دوره بهره برداري گونه هايي هستند كه امروزه در نقاط مختلف ايران كشت مي شوند، بنابراين تفكيك كلن هاي موفق صنوبر و مطالعه ويژگيهاي رويشي در مراحل اوليه رويش اين گونه درختان با ارزش كه در حال حاضر سهم عمده اي از توليد چوب در صنايع كشور را به عهده دارند، از اهميت ويژه اي برخوردار است. به منظور بررسي اثرات صفات رويشي و مورفولوژيكي گونه بومي صنوبر بومي در مراحل اوليه رويش، قلمه هاي حاصل از جمع آوري در سه منطقه مختلف در شمال لرستان (الشتر، خرم آباد و نورآباد) در گلدانهاي پلاستيكي در خزانه كاشته شدند. در اين تحقيق فاكتورهاي طول و پهنا برگ، نسبت طول به پهنا، ضريب شكل، محيط و مساحت برگ، طول دمبرگ، تعداد برگ، قطر يقه، ارتفاع در دو مرحله اندازه گيري و ثبت شد. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از آناليز واريانس يك طرفه و مقايسات چندگانه دانكن نشان داد كه فاكتورهاي مورد مطالعه نهالها (بجز نسبت طول به پهنا و ضريب شكل برگ) در مناطق سه گانه فوق در سطح اطمينان 99 درصد (P<0.001) اختلاف معني داري با هم داشت و عوامل مورد مطالعه كارآيي خوبي به عنوان نشانگر مورفولوژيك در تفكيك كلن هاي مناطق مختلف محيطي دارند كه در اين بين مشاهده شد كه كلن نورآباد داراي عملكرد رويشي بهتري در سال اول رشد از دو منطقه ديگر است و براي تكثير، كاشت، توسعه اين گونه در مناطق فوق حايز اهميت زيادي است.

 
كليد واژه: صنوبر، نشانگر مورفولوژيك، كلن، لرستان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 16 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):161-169.
 
بررسي تندش، نفوذ و گسترش Alternaria alternate عامل بيماريهاي لكه قهوه اي و پوسيدگي سياه در برگ و ميوه مركبات شمال ايران
 
ده پور جويباري عباس علي*,مجد احمد,علوي سيدوحيد
 
* قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامي، گروه زيست شناسي
 
 

قارچ Alternaria alternate يكي از عوامل بيماريزاي مهم مركبات در جهان مي باشد. بيماري لكه قهوه اي (Brown spot) به ويژه روي برگ و ميوه نارنگي پيچ و تانجلو و بيماري پوسيدگي سياه (Black rot) مخصوصا در ميوه پرتقال تامسون ناول از جمله بيماريهايي بوده كه به وسيله قارچ آلترناريا ايجاد شده است. و در سالهاي اخير گسترش يافته و موجب بروز خسارت زيادي در مركبات شمال ايران گرديده است. در اين بررسي سرشاخه هاي سالم و بيمار اقدام مركبات تانجلو مينولا و نارنگي پيچ، و ميوه هاي سالم و آلوده پرتقال تامسون ناول در مراحل مختلف تكوين از باغهاي شمال ايران جمع آوري و به آزمايشگاه منتقل شدند. نمونه ها به قطعات حدود 2×2 ميلي متر برش داده شده، و با گلوتار آلدئيد 3 درصد در بافر فسفات تثبيت گرديد. تثبيت تكميلي با اسميوم تتراكسيد انجام شد. پس از آبگيري اوليه به كمك درجات رو به افزايش اتانول، نمونه ها با روش انجماد خشك كاملا آبگيري و با طلا پوشش داده شد، نمونه هاي آماده شده با ميكروسكوپ الكتروني نگاره مورد بررسي قرار گرفت. مطالعات هيستوپاتولوژيكي نشان داد كه مهمترين راه نفوذ قارچ در بافتهاي ميزبان روزنه هاي هوايي بوده است. هاگهاي قارچ ايجاد لوله تندشي نموده و بدون تشكيل چنگك (appresorium) پس از رشد در سطح برگ خود را به روزنه هاي هوايي رسانده و وارد اطاقك زير روزنه گرديدند. بعضي از انشعابات اين ريسه ها نيز به درون بافت مزوفيل برگ نفوذ نموده، ترشحات ريسه، منجر به تخريب ديواره هاي سلولي و از هم گسيختگي بافتها و سلولها مي گردد در حالي كه ريسه هاي قارچي به درون كيسه هاي ترشحي برگها و پوست ميوه مركبات نفوذ نكرده بودند. بر اين اساس احتمال دارد كه محتواي كيسه هاي ترشحي برگها و مخصوصا پوست ميوه مركبات نقش بازدارنده در برابر نفوذ، گسترش و آلوده كنندگي ريسه هاي قارچ آلترناريا داشته باشد.

 
كليد واژه: ميكروسكوپ الكتروني، آلترنارياي مركبات، لكه قهوه اي مركبات، پوسيدگي سياه تامسون ناول
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 17 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):170-182.
 
اثر سميت دو عنصر نيكل و روي بر رشد و انباشت اين عناصر در شش گونه از فلور آذربايجان
 
كاسبي ناصر*,حاجي بلند رقيه
 
* تبريز، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي
 
 

در اين پژوهش، اثر غلظتهاي مسموم كننده (تا 100 ميكرومول) از دو عنصر نيكل و روي بر رشد و مقدار انباشت اين عناصر در چند گونه از فلور آذربايجان در محيط كشت هيدروپونيك بررسي شده است. تعدادي از اين گونه ها از عناصر مهم خاكهاي غني از فلزات سنگين در استان و تعدادي نيز از گونه هاي غائب اين خاكها بوده اند. شش گونه بررسي شده شامل كاسني (Cichorium intybus L.)، چاودار كوهي (Secale montanum Guss.)، علف باغ (Dactylis glomerata L.)، مريم گلي (Salvia sclarea L.)، قدومه گلريز (Alyssum strigosum Banks.) و سيلن (Silene compacta Fisch) بوده است. با توجه به پاسخ رشدي اندام هوايي و ريشه، چاودار كوهي از گونه هاي متحمل به نيكل و كاسني و سيلن از گونه هاي حساس به نيكل با كاهش رشد معادل 90 درصد معرفي شدند. غلظت نيكل در اندام هوايي قدومه گلريز و سيلن تا 2000 ميكروگرم در گرم وزن خشك بالغ شد گرچه مقدار آن كمتر از محدوده گونه هاي بيش انباشت گر نيكل گزارش شده (5000 ميكروگرم در گرم)، ولي نشان دهنده پتانسيل بالاي انباشت نيكل در اين دو گونه است. نتايج اين بررسي در مورد عنصر روي نشان داد كه چاودار كوهي و مريم گلي از گونه هاي متحمل به غلظتهاي بالاي روي بوده و سيلن با كاهش رشدي معادل 80 درصد در اندام هوايي حساس به سميت اين عنصر است. مشابه نيكل، بيشترين انباشتگي روي اندام هوايي در قدمه گلريز و سيلن مشاهده شد (1100 تا 1700 ميكروگرم در گرم)، ولي اين مقدار با حد بيش انباشت گري روي (10000 ميكروگرم در گرم) فاصله زيادي داشت. نتايج اين بررسي نشان داد كه ارتباطي بين حساسيت به غلظت هاي بالاي نيكل و روي و مقدار تجمع اين عنصر در اندام هوايي يا ريشه وجود ندارد و اجتناب و جذب نزد هر دو گروه گياهان متحمل و حساس به نيكل و روي يافت مي شود.

 
كليد واژه: سميت عناصر فلزي سنگين، گونه هاي اجتناب گر، گونه هاي انباشت گر، نيكل (Ni)، روي (Zn)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):1-11.
 
كلونينگ و بيان ژن آنزيم پني سيلين آسيلاز از باكتري Arthrobacter viscosus در Escherichia coli
 
ابراهيمي پور غلام حسين*,بمبئي بيژن,خدابنده مهوش,تركي نژاد فهيمه
 
* تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده علوم زيستي
 
 

پني سيلين آسيلاز (پني سيلين آميداز يا (PAC; EC 3.5.1.11 آنزيمي كليدي است كه در توليد صنعتي آنتي بيوتيك هاي نيمه سنتتيك بتا لاكتام نقش دارد. اين آنزيم واكنش تبديلي پني سيلين G (بنزيل پني سيلين) را به 6-APA و PAA از طريق هيدروليز زنجير آسيل جانبي كاتاليز مي كند. نكته حايز اهميت در مورد اين آنزيم انجام واكنش به صورت دوطرفه با دو ويژگي هيدرولازي و ترنسفرازي است. اين تحقيق با هدف كلون و بيان ژن پني سيلين G آسيلاز از باكتري A.viscosus در E.coli به منظور رسيدن به افزايش سطح بيان انجام گرديد. پس از تكثير ژن pac از ژنوم A.viscosus، محصول PCR در وكتور بياني pET-26b(+) طوري كلون شد كه (6xHis tag) موجود در انتهاي MCS نيز بيان شود. بعد از تعيين توالي سكانس كلون شده، كلونهاي مثبت بر اساس ايجاد هاله در سلولهاي Serratia marcescens حساس به پني سيلين G غربال شد. به علاوه SDS-PAGE و وسترن بلات با آنتي بادي مونوكلونال عليه توالي شش هيستيدين انتهايي، پردازش اتوكاتاليتيكي را در سيتوپلاسم E.coli تاييد كرد. نتايج اين تحقيق، توانايي سويه ميزباني E.coli (BL21) را در بيان ژن pac متعلق به باكتري گرم مثبت نشان داد. به علاوه، نتايج نشان داد پروموتور T7 و القا آن بوسيله IPTG براي افزايش سطح بيان آنزيم پني سيلين آسيلاز متعلق به A.viscosus در ميزبان E.coli مناسب است.

 
كليد واژه: Arthrobacter viscosus، پني سيلين آسيلاز، بيان پروتئينهاي نوتركيب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 18 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):183-192.
 
مقايسه شاخصهاي تنوع گونه هاي چوبي در ارتباط با مشخصه هاي توده هاي طبيعي پايين بند چالوس
 
كوچ يحيي*,جليلوند حميد,بهمنيار محمدعلي,پورمجيديان محمدرضا
 
* نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده منابع طبيعي و علوم دريايي، گروه جنگلداري
 
 

به منظور مقايسه شاخصهاي تنوع گونه هاي چوبي، جنگل خانيكان با مساحت 2807 هكتار واقع در قسمت جنوبي شهرستانهاي چالوس و نوشهر انتخاب شد. تعداد 60 قطعه نمونه با روش تصادفي - سيستماتيك و به مساحت 400 مترمربع براي بررسي فاكتورهاي شاخص تنوع بكار گرفته شد. مساحت قطعات نمونه با توجه به منحني سطح - گونه محاسبه گرديد و داخل هر قطعه نمونه آماربرداري صددرصد براي اندازه گيري فاكتورهاي نوع گونه چوبي، قطر برابر سينه (قطرهاي بزرگتر از 7.5 سانتيمتر) و ارتفاع گونه انجام شد. براي آناليز شاخصهاي تنوع از شاخصهاي سيمپسون، شانون وينر، مكپنتاس، هيل (N1) و هيل (N2) در ارتباط با مشخصه هاي حجم سرپا، سطح مقطع برابر سينه و قطر برابر سينه در هكتار استفاده شد. نتايج نشان داد كه بين شاخص سيمپسون با موجودي سرپا، سطح مقطع برابر سينه و قطر برابر سينه در هكتار همبستگي خطي و مثبتي وجود دارد. در حالي كه بين شاخصهاي مكينتاش، شانون وينر، هيل (N1) و هيل (N2) و مشخصه هاي مذكور همبستگي خطي و منفي وجود دارد. از بين شاخصهاي مورد بررسي، شاخص سيمپسون بيشترين همبستگي را با موجودي سرپا (r=0.71) و قطر برابر سينه (r=0.69) در هكتار نشان داد در حالي كه مقدار هيل (N1) بيشترين همبستگي را با سطح مقطع برابر سينه در هكتار (r=0.66) نشان مي دهد.

 
كليد واژه: شاخصهاي تنوع،‌ گونه هاي چوبي، مشخصه هاي توده طبيعي، خانيكان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:35 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها