0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):300-311.
 
تاثير شيكونين، داروي گياهي مورد استفاده در آسياي شرق، بر فعاليت و آپپتوز سلولهاي ملتهب ميكروگليا در in vitro
 
علي زاده مريم,صابوني فرزانه*,عباسي شاه صنم,مقيمي علي,حق بين كمال الدين
 
* تهران، پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيست فناوري
 
 

شيكونين (b-آلكانين) رنگيزه نفتوكينوني استخراج شده از ريشه Arnebia euchroma از خانواده Boraginaceae در آسياي شرق در درمان زخمها و عفونتها بسيار كاربرد داشته است. مطالعات نشان داده اند كه اين تركيب داراي خواص ضد التهابي و ضد توموري در شرايط in vitro و in vivo مي باشد. در اين مطالعه نيز تاثير شيكونين بر سلولهاي ميكروگلياي فعال شده در in vitro مورد بررسي قرار گرفته و بررسي تغييرات سطح (Nitric Oxide) NO و همچنين ميزان آپپتوز سلولي در حضور و غياب (Lipopolysaccharide) LPS كه يكي از فاكتورهاي اساسي در القا التهابCNS  مي باشد مورد توجه است. ميكروگليا، سلولهاي داراي منشا مونوسيتي مقيم در سيستم عصبي مركزي هستند كه قادر به آزاد سازي انواعي از سيتوكين ها، كموكين ها، نيتريك اكسايد و ... به منظور تنظيم ارتباط بين نوروني و انواع ديگر سلولهاي گليا مي باشند. هنگامي كه فعاليت ميكروگليا به دليل به هم خوردن تعادل پاتولوژيكي مشخصي افزايش مي يابد مي تواند موجب دژنره شدن نوروني و بيماريهاي التهابي همچون ايسكمي مغزي، آلزايمر، پريون،MS ، پاركينسون، AIDs، تروما و انواع ديگر شود. افزايش ميزان NO توليد شده توسط اين سلولها در CNS نيزمرتبط با پاتوژني بيماريهاي نورودژنراتيو و التهابي در انسان مي باشد. عصاره گياهي Arnebia euchroma موجب مهار ويژه اي در توليد NO و آپپتوز سلولهاي تيمار شده مي شود كه اين مهار وابسته به دوز مصرفي شيكونين است. نتايج نشان مي دهد كه شيكونين در غلظتهاي 10-30mg/ml موجب القا آپپتوز در اين سلولها شده و همچنين در غلظتهاي 1-5mg/ml، 0 موجب كاهش مشخصي در توليد NO مي شود كه اين نتايج را مي توان به ترتيب، با رنگ آميزي آكريدين اورنج / اتيديوم برومايد و با معرف گريس به دست آورد. با توجه به نتايج كسب شده مي توان شيكونين را به عنوان ماده اي با منشا گياهي دانست كه در غلظتهاي تعيين شده قادر به كنترل التهاب ايجاد شده در سلولهاي ميكروگليا و نيز القا روند آپپتوز در اين سلولها مي شود از اين رو مي تواند به عنوان تركيبي دارويي در بيماريهاي نورودژنراتيو مورد استفاده واقع شود.

 
كليد واژه: شيكونين، Arnebia euchroma، ميكروگليا، NO، آپپتوز، LPS، نورودژنراتيو
 
 
 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):321-332.
 
بررسي کاريولوژيکي بعضي از جمعيتهاي گونه هاي تتراپلوئيد جنس اسپرس (Onobrychis) موجود در بانک ژن منابع طبيعي ايران
 
حسام زاده حجازي سيدمحسن*,ضيايي نسب مهدي
 
* تهران، موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع، بانک ژن
 
 

جنس اسپرس داراي حدود 342 گونه مي باشد که از نظر مورفولوژي و كاريولوژي تنوع زيادي را نشان مي دهد. براي بررسي تنوع كاريولوژيكي از سيستم آناليز تصويري استفاده شد. بدين منظور بذور 19 جمعيت متعلق به 5 گونه مختلف كشت شد و پس از جوانه زني بذور از مريستم انتهايي ريشه براي مطالعات كاريولوژيكي استفاده شد. تعداد كروموزومهاي پايه در جمعيتهاي مورد بررسي 7=x بود و همگي داراي 28 كروموزوم، اما از تنوع کروموزومي قابل توجهي برخوردار بودند كه اين امر بيانگر وجود تنوع بين گونه اي و درون گونه اي است. دو گونه (6012) O. persica و (6014) O. viciaefolia به ترتيب داراي بيشترين و كمترين ارزش نسبي كروماتين بودند و دو گونه (3026) O. viciaefolia با فرمول كاريوتيپي 16m+10sm+2st و (3396) O. sativa با فرمول كاريوتيپي 28m نيز به ترتيب نامتقارن ترين و متقارن ترين کاريوتيپ (از لحاظ تقارن درون کروموزومي) را نشان دادند. جمعيت (2399) O. sativa با داشتن بيشترين تغييرات بين كروموزومي از نامتقارن ترين كاريوتيپ از لحاظ بين كروموزومي، برخوردار بود. جمعيت مذکور به همراه جمعيت (182)O. sativa  برخلاف ساير جمعيتها که در کلاس A قرار گرفته بودند، كلاس B را بخود اختصاص دادند که اين امر مويد عدم تقارن بين کروموزومي در آنها است. تجزيه واريانس داده هاي حاصل از اندازه گيري صفات کروموزومي بيانگر اختلاف معني دار بين جمعيتها از لحاظ كليه صفات كروموزومي در سطح 1 درصد بود. با توجه به تنوع موجود در جمعيتها، در تجزيه به مولفه هاي اصلي، دو مولفه اول و دوم، در مجموع 99 درصد از اين تنوع را توجيه نمودند به طوري که در مولفه اول، صفات طول كل كروموزوم و طول بازوي بلند و در مولفه دوم صفات طول بازوي کوتاه، نسبت بازوها و شاخص سانترومري داراي بيشترين اهميت بودند. در تجزيه خوشه اي به روش UPGMA (Cophenetic Value: r=0.73) بر اساس صفات کاريوتيپي، با برش دندروگرام در فاصله 2.43 جمعيتها در سه گروه متمايز قرار گرفتند که بر اين اساس جمعيتهاي (3026) O. viciaefolia، (281) O. sativa، (6012)O. persica ، (2759) O. persica و (242) O. major در کلاس 1، جمعيتهاي (2399) O. sativa و (2260) O. altissima در کلاس 2 و ساير جمعيتها در کلاس 3 قرار گرفتند. در اين بررسي كمترين فاصله (0.053) بين دو جمعيت (2985) O. sativa و (3002) O. sativa و بيشترين فاصله (4.09) بين دو گونه (2260) O. altissima و (242) O. major مشاهده شد. در تجزيه خوشه اي به روش UPGMA ((r=0.75 بر اساس دو پارامتر A1 و A2 با برش دندروگرام در فاصله 56.1 جمعيتها از لحاظ تکاملي در سه گروه متمايز قرار گرفتند. بر اين اساس جمعيتهاي (1586) O. sativa و (3981) O. sativa كمترين مقدار فاصله (0.278) را نشان دادند در حالي که بيشترين فاصله (2.46) بين دو گونه (2260) O. altissima و (1586)O. sativa  مشاهده شد.

 
كليد واژه: اسپرس، تجزيه کلاستر، تتراپلوئيد، کاريولوژي، Fabaceae
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 
بررسي امكان پرورش سوسك شاخك بلند سارتا (Aeolesthes sarta Solsky (Col.: Cerambycidae روي محيط غذايي مصنوعي و مطالعه برخي از خصوصيات زيستي آن
 
فرآشياني محمدابراهيم*,احتشام حسيني مژگان,صلاحي علي,شامحمدي داوود
 
* تهران، موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع
 
 

اگر چه سوسك شاخك بلند سارتا Aeolesthes sarta Solsky يكي از مهمترين آفات درختان ميوه، جنگلي و زينتي در ايران و بعضي از كشورهاي ديگر مي باشد ولي تا كنون محيط غذايي مصنوعي براي آن ساخته نشده است. براي اولين بار در جهان سعي شد كه محيط غذايي مصنوعي براي پرورش آزمايشگاهي اين آفت ساخته شود. براي اين منظور از آب به مقدار  70سانتيمتر مكعب، پودر چوب نارون 20 گرم، مخمر 4 گرم، آگار - آگار 5 گرم، هيدروكسي بنزوآت 4.0 گرم، اسيد بنزوئيك 0.3 گرم و نيپاژين 0.3 گرم استفاده شد. تركيبات بالا كاملا با هم مخلوط شده و آب مقطر كم كم به مخلوط اضافه و نهايتا خمير همگني بدست آمد. از اين خمير به مقدار 150 سي سي به ظروف مخصوص (ارلن ماير 250 سي سي) ريخته شد و نهايتا ظروف محتوي ماده غذايي اتوكلاو شد. سپس لاروهاي زمستانگذران و لاروهاي جوان در ظرفهاي غذا قرار داده شد و ظروف مذكور در آزمايشگاه (درجه حرارت 1±25 سانتي گراد، رطوبت نسبي 60-70 درصد و تاريكي) نگهداري گرديد. پرورش لاروهاي زمستانگذران در ارديبهشت ماه شروع گرديده و لاروها در شهريور ماه به شفيره تبديل شد. سر انجام 3-2 ماه بعد حشرات كامل ظاهر شدند. نتايج به دست آمده از اين آزمايش با نتايج به دست آمده از مطالعات صحرايي (مشاهدات چرخه ي زندگي آفت در تهران) تقريبا مطابقت داشت. همچنين لاروهاي جوان نيز بطور موفقيت آميز روي محيط غذايي مصنوعي پرورش پيدا كرده و در كمتر از دو سال (22 ماه) توانستند چرخه زندگي خود را روي محيط غذايي مصنوعي تكميل نمايند.

 
كليد واژه: سوسك شاخك بلند سارتا، Aeolesthes sarta، محيط غذايي مصنوعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 17 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):363-370.
 
معرفي کفشدوزک (.Oenopia conglobata ( L بعنوان شکارگر شته نارون Tinocallis saltans Nevsky در استان گيلان و بررسي زيست شناسي آن در شرايط آزمايشگاهي
 
مجيب حق قدم زهرا*,جلالي سندي جلال,صادقي سيدابراهيم,يوسف پوررشتي محسن
 
* لاهيجان، ايستگاه تحقيقات گل و گياهان زينتي
 
 

فعاليت شکارگري کفشدوزک Oenopia conglobata (L., 1758) به عنوان شکارگر فعال آفات راسته جوربالان ار روي درختان مثمر، غير مثمر و گياهان زاراعي از اکثر نقاط کشور گزارش شده است. به منظور بررسي زيست شناسي کفشدوزک مذکور روي شته Tinocallis saltans Nevsky,1929 در شرايط آزمايشگاهي، مراحل رشدي حاصل از اولين نسل پرورش يافته در آزمايشگاه انتخاب و به طور انفرادي در داخل ظروف پتري در اتاقک رشد نگهداري شد و به طور روزانه زمان تفريخ تخمها، طول دوره رشد و نمو و ميزان تغذيه هر يک از مراحل مختلف رشدي مورد بررسي قرار گرفت. همچنين تعداد 6 جفت کفشدوزک براي تعيين ميزان تغذيه از شته مذکور و تخمگذاري حشرات ماده انتخاب و در اتاقک رشد قرار داده شدند. کليه آزمايشهاي فوق در حرارت 25 درجه سانتي گراد، رطوبت نسبي 5±65 درصد، 14 ساعت روشنايي و 10 ساعت تاريکي با تغذيه از شته T. saltans انجام شد. نتايج حاصل از آزمايشهاي فوق نشان داد که متوسط طول دوره رشد و نمو هر يک از مراحل رشدي شامل تخم، سنين اول تا چهارم، پيش شفيره و شفيره اين کفشدوزک با تغذيه از شته نارون به ترتيب 0.03±2.4، 0.02±2.13، 0.02±2.13، 0.01±1.93، 0.03±4.33، 1، 0.03±4.33 روز بود. متوسط تخمگذاري روزانه 0.84±30.28 عدد، متوسط مجموع تخمگذاري به ازاي هر حشره ماده در طول عمر 92.31±1854.17 عدد و متوسط طول دوره تخمگذاري 2.56±60.83 روز بود. همچنين متوسط تغذيه روزانه براي لارو سن اول 0.69±12.31، لارو سن دوم 0.41±24.46، لارو سن سوم 0.67±44.53، لارو سن چهارم 0.8±62.02 و حشرات ماده 0.4±40.16 عدد بود.

 
كليد واژه: Oenopia conglobata (L.), Tinocallis saltans Nevsky,1929، زيست شناسي، شرايط آزمايشگاهي، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 18 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):371-380.
 
اثر هيپوگليسيمي و هيپوليپيدمي عصاره هيدرو الكلي كنگر فرنگي در رت هاي ديابتي شده با آلوكسان منوهيدرات در مقايسه با گلي بنكلاميد
 
مدني حسين*,طالب ‌الحسيني مليحه,احمدي محمودآبادي نارگل,محزوني پروين,وحدتي اكبر,مسائلي شهره
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

کنگرفرنگي Cynara scolymus L. گياهي از خانواده کاسني (Compositae) است که در طب گياهي استفاده مي شود. در اين مطالعه تاثير عصاره هيدروالکلي کنگرفرنگي بر ميزان گلوکز، ليپيدها و ليپوپروتئينهاي سرمي در رتهاي ديابتي شده با آلوکسان منوهيدرات مورد بررسي قرار گرفت و با داروي ضد ديابتي گلي بنکلاميد مقايسه شد. مطالعات بافت شناسي پانکراس نيز انجام گرديد. به منظور انجام اين مطالعه از 20 رت نر نژاد ويستار بالغ در چهار گروه پنج تايي استفاده شد. به رتهاي گروه اول به عنوان گروه شاهد تنها سرم فيزيولوژي تزريق گرديد. گروه دوم با دريافت آلوکسان منوهيدرات به ميزان 20mg/kg ديابتي شدند. گروههاي سوم و چهارم بعد از ديابتي شدن به ترتيب داروي گلي بنکلاميد با دوز 0.5mg/kg و عصاره هيدروالکلي کنگر فرنگي با دوز 300mg/kg دريافت نمودند. 48 ساعت پس از آخرين تزريق خونگيري از قلب انجام گرفت و ميزان فاکتورهاي سرمي اندازه گيري شد. نتايج به دست آمده نشان مي دهد که عصاره هيدروالکلي کنگر فرنگي ميزان گلوکز، کلسترول، تري گليسريد، VLDL و LDL را نسبت به گروه ديابتي به طور معني داري کاهش داده است و ميزان HDL افزايش معني داري را نشان مي دهد (p<0.05). تفاوت ميان گروه سوم و چهارم معني دار نمي باشد و نتايج نشان مي دهد که تاثير عصاره هيدروالکلي کنگرفرنگي در حد داروي گلي بنکلاميد مي باشد. بر اساس نتايج بافت شناسي نيز عصاره تاثير معني داري در افزايش اندازه جزاير پانکراسي، تکثير سلولي و تعداد سلولها در اين جزاير نسبت به گروه ديابتي داشته است. با توجه به نتايج به دست آمده عصاره هيدروالکلي کنگرفرنگي تاثير قابل توجهي در کاهش قند خون، ليپيدها و ليپوپروتئينهاي سرمي در رتهاي ديابتي شده دارد و همچنين اين عصاره مي تواند در بازسازي بافت پانکراس آسيب ديده موثر باشد. بنابر اين مي توان اظهار کرد که عصاره هيدروالکلي کنگرفرنگي داراي اثرات ضد ديابتي مي باشد.

 
كليد واژه: ديابت، کنگرفرنگي، آلوکسان منوهيدرات، گلي بنکلاميد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):470-478.
 
بررسي ميكروارگانيسم هاي شايع در ابزار و وسايل بي هوشي درچهار بيمارستان استان سيستان و بلوچستان
 
برهاني فر ايمان*,حسيني تقوي سيدعباس,يوسفي بهزادي رضا,نسيمي اصل عليرضا
 
* جهرم، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد جهرم، باشگاه پژوهشگران جوان
 
 

اين بررسي در سال 86 درچهار بيمارستان استان سيستان و بلوچستان بصورت راندوم انتخاب و انجام گرديد. هدف از اين بررسي، شناسايي ميزان آلودگي ميکروبي وسايل مورد استفاده درعمليات بي هوشي، همراه با شناسايي ارگانيسم هاي شايع بود. روش كار به صورت برداشتن نمونه و كشت دادن آنها در وضعيت كاملا استريل بود. از كل 147 نمونه برداشته شده 49 مورد از نظر كشت مثبت گزارش شدند كه درصد بالاي آلودگي را مشخص مي نمايد. بيشترين ميزان آلودگي وسايل در بيمارستان يک و كمترين ميزان آلودگي در بيمارستان سه مشاهده شد. پاتوژن هاي عامل آلودگي وسايل، به ترتيب عبارت بودند از : باسيلهاي گرم مثبت، كورينه باكتريوم، باسيل گرم منفي، نايسرياها، استافيلوكوك، ديپلوكوك گرم مثبت. از بررسيهاي انجام گرفته مي توان نتيجه گرفت كه «فقدان توجه به استريليزاسيون وسايل» و همچنين «فقدان توجه به نگهداري وسايل به طور استريل» مي توانند از علل آلودگي باشند.

 
كليد واژه: استريليزاسيون، ميكروارگانيسم هاي پاتوژن، ابزار و وسايل بي هوشي، باكتري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):479-489.
 
طراحي و ساخت ناقل مناسب براي توليد آنتي باديهاي فلورسنت نوتركيب
 
خليلي يزدي علي اکبر,گلچين مهدي*
 
* كرمان، شهيد باهنر، دانشكده دامپزشكي، بخش ايمونولوژي
 
 

آنتي باديهاي نوتركيب مولكولهاي جديدي هستند كه به وسيله روشهاي مهندسي ژنتيك و به اشكال مختلف ساخته مي شوند. با توجه به اينكه اين آنتي باديها امروزه استفاده هاي زيادي در تشخيص آنتي ژنهاي مختلف دارند، هدف از انجام اين تحقيق دستكاري ژنتيکي يك وکتور فاژميد با توانايي بيان آنتي باديهاي نوترکيب بوده است، به گونه اي كه بتوان با قرار دادن ژن EGFP در آن، اين دسته از آنتي باديها را به آساني به شکل آنتي بادي نوتركيب فلورسنت توليد نمود. بدين منظور، با انجام دستکاريهاي لازم، ژن EGFP تکثير و در وکتور بيان كننده آنتي بادي كلون گرديد. وكتور نوتركيب به دست آمده به سلول باكتري E. coli سويه HB2151 منتقل شد و فعاليت وكتور نوتركيب با مشاهده سلولهاي حاوي آن توسط ميكروسكوپ فلورسنت و انجام آزمون ELISA مورد بررسي قرار گرفت. نتايج اين تحقيق نشان داد كه ژن فوق با موفقيت در داخل وكتور قرار گرفته و وكتور جديد توانايي توليد آنتي باديهاي فلورسنت نوتركيب را دارا مي باشد. آنتي باديهاي فلورسنت نوتركيب توليد شده در قسمت سيتوپلاسم باكتري قرار داشته و علاوه بر فلورسنت بودن، توانايي شناسايي آنتي ژن را دارند.

 
كليد واژه: آنتي بادي نوترکيب، GFP، آنتي بادي فلورسنت نوترکيب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):111-123.
 
مقايسه روند تكامل تخمدان ماهيان تمام ماده ديپلوئيد و تريپلوئيد قزل آلاي رنگين كمان Oncorhynchus mykiss در طول سال دوم پرورش
 
سوري نژاد ايمان,كلباسي محمدرضا*,خدابنده صابر,رضائي مسعود
 
* نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده علوم دريايي، گروه شيلات
 
 

توليد و پرورش جمعيتهاي تمام ماده تريپلوئيد از ماهيان قزل آلاي رنگين كمان در صنعت آبزي پروري اهميت زيادي دارد. كاهش يا توقف روند تكامل تخمدان جمعيت ماهيان تمام ماده تريپلوئيد باعث افزايش رشد و كيفيت گوشت آنها مي گردد. به همين دليل در تحقيق حاضر روند تكامل تخمدان ماهيان تمام ماده تريپلوئيد قزل آلاي رنگين كمان در سال دوم پرورش در مقايسه با جمعيت تمام ماده ديپلوئيد با روش بافت شناسي كلاسيك مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفت. نتايج بررسي يكساله در طي 6 مرحله نمونه برداري نشان داد كه تكامل سلولهاي جنسي در تخمدان ماهيان تريپلوئيد حداكثر تا زير مرحله 2a توسعه يافت و سپس تا پايان دوره بررسي تا مرحله 4b و 5 توسعه يافت. در نتيجه گيري كلي مي توان بيان نمود القاي تريپلوئيدي بر روي جمعيتهاي تمام ماده ماهيان قزل آلاي رنگين كمان، باعث توقف قابل توجه روند تكامل تخمدان در اين ماهيان و به تبع اين امر افزايش رشد پيكري در مقايسه با جمعيت مشابه ديپلوئيد مي گردد.

 
كليد واژه: تكامل تخمدان، بافت شناسي،‌ تمام ماده،‌ القاي تريپلوئيدي، قزل آلاي رنگين كمان Oncorhynchus mykiss
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران بهار 1388; 22(1):137-142.
 
تاثير تزريق مركزي Oxyntomodulin برگيرنده هاي GLP-1R در تنه مغز مرغان گوشتي
 
غضنفري مقدم علي,يعقوبي محمدمهدي*,جنيدي حسين,عباس نژاد مهدي,ترك زاده مسعود,سپهري حوري
 
* كرمان، مركز بين المللي علوم و تكنولوژي پيشرفته و علوم محيطي، گروه بيوتكنولوژي
 
 

GLP-1 يا پپتيد شبه گلوكاگن 1- و oxyntomodulin هورمونهايي قوي هستند كه از دستگاه گوارش ترشح شده و داراي اثرات مهمي در بافتهاي محيطي و سيستم عصبي مركزي بويژه در تنظيم اشتها مي باشند. فيبرها و پايانه هاي عصبي حاوي گيرنده GLP-1 به ميزان وسيعي در مغز توزيع شده اند و بخصوص تراكم بالايي در هيپوتالاموس، تالاموس و مناطق سپتال مغزي دارند. هدف از تحقيق حاضر بررسي اثر تزريق مركزي Oxyntomodulin بر بيان گيرنده Glp-1 در تنه مغز مرغان گوشتي به روش RT-PCR مي باشد. نتايج حاصل نشان داد كه در زمانهاي 30 و 90 دقيقه پس از تزريق OXM بيان ژن GLP-IR كاهش پيدا مي كنند. اين يافته ها حاكي از وجود اثر تنظيمي منفي OXM بر بيان GLP-IR در تنه مغز مرغان گوشتي مي باشد.

 
كليد واژه: GLP-IR؛ oxyntomodulin؛ تنه مغز، مرغ گوشتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):498-505.
 
القاي آپوپتوز و نکروز به وسيله اسيد پکتيک در دودمان سلولي هيپوفيزي GH3/B6
 
عطاري فرنوش,سپهري حوري*,اژدري سهيلا,گليايي بهرام,دلفي لادن
 
* تهران، دانشگاه تهران، دانشكده زيست شناسي، گروه فيزيولوژي جانوري
 
 

مرگ برنامه ريزي شده سلولي يا آپوپتوز يکي از شايع ترين اشکال مرگ در سلولهاي يوکاريوتي مي باشد. آپوپتوز در واقع يک مکانيسم خودکشي فيزيولوژيکي است که باعث حفظ هوموستازي مي شود. اثرات آپوپتوزي مشتقات پکتيني در شرايط in vivo و in vitro مشاهده شده است. در اين مطالعه اثر اسيد پکتيک بر روي آپوپتوز سلولهاي GH3/B6 بررسي شده است. اين ماده بخش عمده پلي ساکاريدهاي ديواره سلولهاي گياهي را تشکيل مي دهد و سبب مهار رشد متاستاز سلولهاي سرطاني مي گردد. سلولهاي GH3/B6 سلولهاي لاکتوتروپ هستند و از تومور هيپوفيز موش کلون شده اند و به ويژه داراي قدرت سنتز و ترشح هورمونهاي رشد (GH) و پرولاکتين (PRL) مي باشند. در اين مطالعه، سلولها در محيط کشت Ham’s F12 غني شده با 15 درصد سرم اسب و 2.5 درصد سرم جنين گاو کشت داده شدند. پس از 3 روز پيش انکوباسيون، سلولها تحت تاثير مقادير مختلف اسيد پکتيک در زمانهاي 6، 24 و 48 ساعت قرار گرفتند. کنترل مثبت در اين آزمايش بروموکريپتين، عامل شناخته شده القا کننده آپوپتوز در اين سلولها انتخاب گرديد. درصد زيستايي سلولها در حضور مقادير مختلف اسيد پکتيک و بروموکريپتين توسط تست MTT بررسي شد. سپس با استفاده از رنگ آميزي آکريدين ارنج (AO) و اتيديوم برمايد (EB) تغييرات هسته سلولها مورد بررسي قرار گرفت. همچنين با استفاده از روش فلوسايتومتري و تستTUNEL  ميزان آپوپتوز در سلولها مشخص گرديد. آزمايشها نشان دادند که در حضور مقادير مختلف اسيد پکتيک درصد زيستايي سلولها بطور معنا داري کاهش مي يابد و رنگ آميزي AO/EB و تست TUNEL نشان داد که انکوباسيون 24 ساعته اسيد پکتيک در يک حالت وابسته به دوز از غلظت250 mg/ml  تا غلظت 1 mg/ml سبب القاي آپوپتوز در اين سلولها مي شود. همچنين نتايج رنگ آميزي فلورسنت مشخص نمود که اسيد پکتيک با غلظتهاي بالا 1 mg/ml) تا (5mg/ml سبب ايجاد نکروز مي شود .(p<0.001)

 
كليد واژه: پکتين، آپوپتوز، سلول GH3/B6، هيپوفيز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):490-497.
 
جداسازي باکتريهاي نمک دوست نسبي توليد کننده آنزيمهاي هيدرولازخارج سلولي و تحمل كننده نمك و بررسي اثر غلظت نمك سديم كلرايد بر توليد آنزيم
 
زنجيربند مريم*,كسري كرمانشاهي روحا,گلبانگ ناصر
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي، بخش ميكروبيولوژي
 
 

باكتريهاي نمك دوست نسبي گروه هتروژني از ميكروارگانيسمها را تشكيل مي دهند و قادر به رشد در دامنه نسبتا وسيعي از نمك سديم كلرايد هستند. غلظت نمك داخل سلولي اين گروه از نمك دوستها، كمتر از محيط خارج سلولي آنهاست، بنابراين پروتئينهاي غشايي و خارج سلولي آنها، صفات نمك دوست/ تحمل كننده نمك از خود نشان مي دهند. براي جداسازي باكتريهاي نمك دوست نسبي نمونه گيري از آب خليج فارس و كارخانه چرم سازي انجام شد. نمونه ها در محيط كشت اختصاصي نمك دوستها غني سازي شد و باكتريها به روش استريك پليت خالص سازي شدند. در اين پژوهش 62 باكتري از كارخانه و 16 سويه از آب خليج فارس جداسازي شد. در اولين مرحله غربالگري باکتريهايي که قادر به تحمل دامنه بالاتري از نمک (NaCl) بودند، (42 سويه از كارخانه چرم سازي و 9 سويه از آب خليج فارس) جداسازي شدند و سپس دومين مرحله غربالگري براي بررسي حضور آنزيمهاي مختلف انجام شد. از 42 سويه جداسازي شده از كارخانه چرم سازي، 22 سويه (52.4 درصد) و از 9 سويه جداسازي شده از آب خليج فارس، 8 سويه ( 88.9درصد) قادر به توليد آنزيمهاي متفاوت بودند. نتايج نشان داد باكتريهاي نمك دوست جداسازي شده پتانسيل نسبتا بالايي در توليد آنزيمهاي مختلف داشتند و تغيير غلظت نمك (NaCl) در توليد آنزيم عاملي تاثيرگذار بود.

 
كليد واژه: آنزيم، باكتريهاي نمك دوست نسبي، غربالگري، نمک
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):516-525.
 
همسانه سازي و انتقال ژن فعال کننده پلاسمينوژن بافتي(tPA) با منشا انساني به گياه توتون
 
معصومي اصل اسد,جلالي جواران مختار*,مهبودي فريدون,عليزاده هوشنگ
 
* تهران، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده كشاورزي، گروه اصلاح و نباتات
 
 

گياهان جهت توليد پروتئينهاي نوترکيب به عنوان يک جايگزين اميدبخش سيستمهاي تخمير ميکروبي و کشت سلولهاي جانوري پيشنهاد شده اند، به دليل اينکه مزايايي همچون ايمني بالا، هزينه پايين، تغييرات پس از ترجمه و حجم بالاي توليد دارند. در اين تحقيق،cDNA  ژن فعال کننده پلاسمينوژن بافتي(tPA) به گياهان توتون منتقل شده است. اين ژن نوترکيب تحت کنترل پيشبرنده CaMV 35S و خاتمه دهنده NOS قرار گرفت. توالي افزايش دهندهKozak  و ترادف کد کننده پپتيد نشانه KDEL، به ترتيب به انتهاي آميني و کربوکسيلي ژن tPA افزوده شدند. سازه تهيه شده pBI(tPA) به روش انتقال ژن مبتني بر اگروباکتريوم به ژنوم گياه توتون منتقل و گياهان تراريخته روي محيط حاوي کانامايسين انتخاب شدند. جوانه هاي تراريخت ريشه دار شده ابتدا به پرليت و سپس به خاک منتقل گرديدند و بذور نسل اول (T0) از آنها جمع آوري شد. ارزيابي گياهان تراريخت با استفاده از واکنش زنجيره اي پليمراز(PCR)  و RT-PCR و وسترن بلات انجام شد.

 
كليد واژه: پروتئين نوترکيب، فعال کننده پلاسمينوژن بافتي، انتقال ژن، توتون
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 16 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):535-545.
 
بررسي مقايسه اي ويژگيهاي ريخت سنجي و شمارشي ماهي سوف معمولي (.Sander lucioperca (L در آبهاي ايراني درياي خزر و درياچه سد ارس
 
اكبرزاده آرش*,كرمي محمود,نظامي بلوچي شعبان علي,مجازي اميري باقر,خارا حسين,ايگدري سهيل
 
* كرج، دانشگاه تهران، دانشكده منابع طبيعي، گروه شيلات و محيط زيست
 
 

در اين مطالعه ساختار جمعيتي ماهي سوف معمولي (Sander lucioperca) در آبهاي ايراني درياي خزر و درياچه سد ارس با استفاده از ويژگيهاي ريخت سنجي و شمارشي مورد بررسي قرار گرفت. نمونه ها از مناطق اصلي صيد اين گونه در سواحل ايراني درياي خزر يعني سواحل غربي و شرقي گيلان و همچنين درياچه سد ارس به دست آمد. 29 فاصله ريخت سنجي شامل فواصل سيستم تراس، قطر چشم و فاصله بين دو چشم و نيز 13 ويژگي شمارشي در هر ماهي اندازه گيري گرديد. در نتايج حاصل از تحليل واريانس يک طرفه (One- way ANOVA) نشان داد که 14 ويژگي ريخت سنجي اصلاح شده و 6 ويژگي شمارشي در بين نمونه ها در سطوح مختلف داراي تفاوت معني دار بود، که نشان دهنده وجود تنوع نسبتا بالاي فنوتيپي در ماهيان سوف سه منطقه مورد مطالعه مي باشد. نمودار حاصل از توابع متمايز کننده 1 و 2 براي ويژگيهاي ريخت سنجي تمايز بالايي را در بين ذخاير ماهي سوف در 3 منطقه مورد مطالعه نشان داد. در حاليکه در مورد ويژگيهاي شمارشي ميزان تفکيک کم بود و نمونه هاي مربوط به 3 منطقه مورد مطالعه همپوشاني بالايي داشتند. از سوي ديگر به طور ميانگين، درصد افرادي که به طور صحيح در جمعيت اصلي خود جاي گرفتند براي ويژگيهاي ريخت سنجي و شمارشي به ترتيب 89.5 درصد و 67.5 درصد بود.

 
كليد واژه: ماهي سوف، درياچه سد ارس، درياي خزر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 18 : زيست شناسي ايران پاييز 1388; 22(3):558-565.
 
بررسي ساختار سني و رشد گاوماهي Neogobius fluviatilis pallasi در نهر مادرسو پارك ملي گلستان
 
رحماني حسين*,عبدلي اصغر
 
* ساري، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي، گروه شيلات
 
 

در سالهاي 1376و 1377، ساختار سني و رشد 320 نمونه گاوماهي Neogobius fluviatilis نهر مادرسو پارك ملي گلستان مورد بررسي قرار گرفت. نسبت جنسي نر به ماده در جمعيت مورد مطالعه 27.4 درصد نر و 75.3 درصد ماده بودند و اختلاف معني داري بين نسبت جنسي نر و ماده در جمعيت فوق وجود دارد (0.05?P). رابطه طول كل و وزن براي نرها  W =0.004L3.32و ماده ها W =0.001L4.02 محاسبه گرديد. تعيين سن گاوماهيان بوسيله اتوليت انجام شد. نتايج نشان داد که حداکثر سن نر و ماده گاوماهيان سه ساله بود و دو ساله ها فراوانترين گروه سني را در هر دو جنس نر و ماده دارا بودند. معادله رشد برتالانفي براي جنس نر L(t) = 26.78(1 – e -0.1(t+1.776)) و ماده L(t) = 29.04(1 – e -0.1(t+1.472)) محاسبه شد. بيشترين ميزان رشد لحظه اي در هر دو جنس نر و ماده در سنين صفر به يک ساله مشاهده شده و با افزايش سن، ميزان رشد لحظه اي کاهش محسوسي نشان داده است. بر اساس فرمول پاولي، الگوي رشد براي هر دو جنس نر و ماده آلومتريك مثبت تعيين شد.

 
كليد واژه: نهر مادرسو، پارك ملي گلستان، Neogobius fluviatilis، سن و رشد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 3 : زيست شناسي ايران تابستان 1388; 22(2):218-228.
 
بررسي اثر مقدار اضافي عنصر روي (Zinc) بر القاي تنش اکسيداتيو و تجمع برخي عناصر در گياه نعناع سبز (.Mentha spicata L)
 
زارع ده آبادي سعيد*,اسرار زهرا
 
* کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

آلودگي خاکها با فلزات سنگين، از طريق فعاليتهاي بشري در مناطق صنعتي، در حال حاضر به عنوان يکي از مهمترين تنشهاي محيطي براي گياهان محسوب مي شود. اين تحقيق به منظور مطالعه تاثير غلظتهاي مختلف عنصر روي بر القاي تنش اکسيداتيو در گياه نعناع سبز و تاثير آن بر پاسخهاي آنتي اکسيداني و تجمع برخي عناصر ضروري در اين گياه انجام گرفت. گياهان به مدت 16 هفته در اتاق رشد با شرايط کنترل شده و محلول غذايي حاوي غلظتهاي متفاوت فلز روي کشت داده شدند. ميزان وزن خشک يا بيوماس اندامهاي مختلف، به عنوان مهمترين پاسخ گياه در برابر تنش، در گياهان تيمار شده با غلظتهاي بالا روي کاهش معني داري داشت. محتواي ترکيبات فنلي مانند فلاونوئيدها و آنتوسيانين ها در گياهان تيمار شده نسبت به گياه کنترل با افزايش غلظت روي در محلول غذايي افزايش نشان داد. افزايش ميزان پراکسيداسيون ليپيدهاي غشايي و نيز افزايش محتواي آسکوربات کل در اثر تيمار عنصر روي مي تواند دليلي بر اين فرضيه باشد که فلز روي سبب القاي تنش اکسيداتيو در گياه نعناع شده است. غلظتهاي بالاي روي در محلول غذايي موجب کاهش غلظت عناصر آهن و روي در اندام هوايي نسبت به ريشه، کاهش ميزان جابجايي اين عناصر و تجمع بالاي آنها در ريشه گياه گرديد. بطور کلي شايد بتوان گفت، غلظتهاي بحراني روي با تحريک واکنشهاي اکسيداتيو و اختلال در عملکرد آهن باعث بروز برخي اثرات سميت در گياه نعناع شده است.

 
كليد واژه: آسکوربيک اسيد، تنش اکسيداتيو، فلاونوئيدها، روي، نعناع خوراکي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:17 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها