0

بانک مقالات زیست شناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):1-8.
 
بررسي خصوصيات دانه گرده در برخي گونه هاي جنس Ranunculus از خانواده Ranunculaceae در ايران
 
پاكروان منيژه,راستي پيشه ساره*,عمادي ناهيد,نعمتي سميه
 
* تهران، دانشگاه الزهرا (س)، دانشکده علوم پايه، گروه زيست شناسي
 
 

جنس آلاله بزرگترين جنس در خانواده آلاله است و داراي پراکنش وسيع در تمام نقاط دنيا خصوصا مناطق معتدله است. در اين مطالعه دانه هاي گرده به کمک ميکروسکوپ نوري مورد بررسي قرار گرفت و محور قطبي (P) و محور استوايي (E) و نسبت P/E تعيين شد. همچنين با کمک ميکروسکوپ الکتروني نيز گرده ها مطالعه شدند و شکل کلي دانه گرده در نماي قطبي و استوايي و تزيينات سطح اگزين تعيين شد. در اين بررسي دانه گرده از گونه هاي يکساله و سه گروهRadix rhizomatosa ، R. praemorsa و R. grumosa از گونه هاي چند ساله مورد مطالعه قرار گرفتند و مشخص شد که صفت اندام زيرزميني براي جدا کردن گروه ها صفتي مصنوعي بوده و مناسب نيست، لذا گروه هاي  Rhizomatosaو Praemorsa که از نظر دانه هاي گرده و ريخت شناسي شباهتهاي زيادي دارند مي توانند در هم ادغام شوند.

 
كليد واژه: گرده شناسي، آلاله،Rhizomatosa ،Praemorsa ، Grumosa
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 
اثر ضد التهابي و انعقادي عصاره هيدروالکلي گياه راعي (.Hypericum perforatum L) در خرگوشهاي با کلسترول بالا و مقايسه با لواستاتين
 
كبيري نجمه,عسگري صديقه*,مدني حسين,محزوني پروين,رحيمي پريوش
 
* اصفهان، دانشگاه علوم پزشكي، مركز تحقيقات قلب و عروق، مركز تحقيقات فيزيولوژي كاربردي
 
 

بيماريهاي قلبي عروقي و آترواسکلروز همواره موجب مرگ و مير انسانهاي زيادي در جهان مي شوند. فاكتورهاي التهابي و انعقادي دو ريسك فاكتور مهم بيماريهاي قلبي عروقي مي باشند. در اين مطالعه اثر عصاره‌گياه راعي بر روي فاكتورهاي التهابي و انعقادي در بيماري قلبي و عروقي در خرگوشهاي با کلسترول بالا بررسي شده است و اثر اين عصاره‌ با لواستاتين مقايسه شده است. در اين مطالعه 25 خرگوش نر بالغ از نژاد نيوزيلندي به طور تصادفي در پنج گروه پنج ‌تايي تقسيم شدند، به مدت 60 روز اين گروهها با رژيمهاي غذايي پايه رژيم پركلسترول، رژيمهاي غذايي پايه به همراه عصاره‌ گياه راعي با دز 150 mg /kgbw، رژيم پركلسترول به همراه عصاره‌ گياه راعي با دز 150 mg / kgbw، رژيم پركلسترول به همراه لواستاتين با دز10 mg / kgbw ، تيمار شدند. در ابتدا، اواسط و پايان دوره از خرگوشها خون‌گيري به عمل آمد و فاکتورهاي سرمي آنها مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان مي‌دهد كه عصاره‌ و همچنين لواستاتين سبب كاهش سطح CRP،WBC ، فيبرينوژن، پلاكت نسبت به گروه پرکلسترول مي‌شوند. بنابراين عصاره راعي با كاهش ريسک فاکتورهاي التهابي و انعقادي نقش مهمي در جلوگيري ازآترو اسکلروز دارد. همچنين نتايج تاثير موثر عصاره را بر كاهش اين ريسك فاكتورهاي قلبي - عروقي در مقايسه با لوستاتين نشان داد.

 
كليد واژه: خرگوش، راعي، WBC ،CRP، فيبرينوژن، پلاكت، لواستاتين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 13 : زيست شناسي ايران 1389; 23(3):436-447.
 
بررسي فلور و پوشش گياهي تالاب بين المللي گميشان
 
كريمي زهره*
 
* گرگان، دانشگاه گلستان، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

تالاب گميشان جزء تالابهاي بين‌ المللي است که با 17700 هكتار وسعت و عمق متوسط يک و نيم متر در شمال شرق بندر تركمن واقع شده است، اين تالاب از جنوب به رودخانه گرگان، از شمال به رودخانه اترك و از غرب محدود به نواري از تپه‌هاي شني است كه اين محل را از درياي خزر جدا مي‌كند. در اين تحقيق بررسي فلوريستيک و پوشش گياهي تالاب گميشان مد نظر بوده است. اين تحقيق نشان مي هد که از 116 گونه موجود در تالاب، گونه هاي Aster tripolium،Calamogrostis pseudophragmites ، Halocnemum strobilaceum در انتهاي جنوب شرقي آن به چشم مي خورند که به تناسب کاهش عمق آب، کلنيهايي از اين گياهان تا لبه هاي آب نفوذ مي نمايند. گونه هاي هالوفيت يا شوررست مانند:Halocnemun strobilaceum, Salicornia europaea, Salsola rigida, Halostachys caspica, Tamarix galica وT. Ramosissima ، در سواحل شرقي افزايش يافته، مهمترين گونه هاي شوررست غالب در سواحل شرقي و جنوب شرقي Halocnemum strobilaceum و Salicornia europaea مي باشند. همچنين مهمترين گونه هاي آبزي تالاب، که در ناحيه شمال و شمال شرقي متمرکز بوده و عموما در عمق کم رشد و يا به کناره هاي تالاب توسط آب آورده شده بودند، شامل گونه هاي Potamogeton pectinatus و Zannichelia palusteris و Ruppia maritima و Ceratophyllum demersum هستند و در برخي نقاط کم عمق، گياه Phragmites australis و Juncus sp. به سمت عمق آب پيشروي داشته و اجتماعات کوچکي به ويژه در مناطق شمال غربي تشکيل داده اند. با توجه به نتايج حاصل از اين پژوهش، تالاب گميشان از نظر پوشش گياهي و همچنين فلور گياهان آبزي غني بوده و گسترش گياهان شوررست در امتداد سواحل شرقي و شمالي نسبتا چشمگير است.

 
كليد واژه: تالاب گميشان، فلور، پوشش گياهي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 4 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):26-34.
 
رويان زايي در Tripleurospermum disciforme: تيپ جديد و نادر از رويان زايي
 
حقيرچهرگاني عبدالكريم*,زارع شاهين,حاجي صادقيان سميه
 
* همدان، دانشگاه بوعلي سينا، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

در اين پژوهش ويژگيهاي رويان شناختي Tripleurospermum disciforme مورد بررسي قرار گرفت. گلها و غنچه ها در مراحل مختلف نمو برداشت شده، در FAA70 تثبيت و در الکل 70 درصد نگهداري شد. نمونه ها پس از قالب گيري در پارافين با ميکروتوم برش گيري شد. رنگ آميزي با پريوديک اسيد شيف و نيز با هماتوکسيلين انجام گرفت. نتايج نشان داد که بساکها داراي 4 کيسه گرده بوده و لايه مغذي از نوع ترشحي است. تتراد هاي ميکروسپور از نوع چهارضلعي (تتراهدرال) و چهار گوش (تتراگونال) هستند. دانه هاي گرده در زمان انتشار دو ياخته اي هستند. تخمک از نوع واژگون، تک پوسته اي و کم خورش است. لايه آندوتليوم از يک رديف ياخته تشکيل شده است. نمو کيسه روياني بر اساس تيپ پلي گونوم صورت مي گيرد، اما افزايش ياخته هاي آنتي پود از 6 تا 8 مشاهده و هسته آنها حالت پلي پلوئيدي دارد. بر اساس نتايج اين پژوهش دو نوع رويان زايي در اين گياه وجود دارد، در برخي از گلچه ها که هرمافروديت هستند، اگر چه ياخته هاي آنتي پود افزايش پيدا مي کند، اما خاستگاه رويان از ياخته تخم است. ولي در عده اي ديگر از گلچه ها که آنها نيز هرمافروديت هستند، ياخته هاي آنتي پود افزايش پيدا کرده، پايدار مانده و بدون انجام لقاح، رويان را بوجود مي آورد. در اين موارد دستگاه تخم تحليل رفته و از بين مي رود که به نظر مي رسد علت آن عدم تلقيح ياخته تخمزا است.

 
كليد واژه: Asteraceae، ميکروسپورزايي، مگاسپورزايي، تخمک، رويان زايي، Tripleurospermum
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):9-17.
 
بررسي ساختار توده و تنوع گونه هاي گياهي در رويشگاه شمشاد، انجيل بن، گيلان
 
پوربابائي حسن*,عابدي طوبي,زارع ايوب
 
* صومعه سرا، دانشگاه گيلان، دانشکده منابع طبيعي، گروه جنگلداري
 
 هدف از اين تحقيق بررسي ساختار و تنوع گونه هاي گياهي در رويشگاه شمشاد انجيل بن است. روش آماربرداري به صورت تصادفي - سيستماتيک انتخاب شد. در داخل قطعات نمونه گونه هاي چوبي شناسايي و قطر برابرسينه آنها از دو سانتيمتر و بيشتراندازه گيري شد و نيز گونه هاي علفي شناسايي و تعداد آنها شمارش گرديد. همچنين تعداد نونهالها و نهالهاي شمشاد شمارش شدند. آناليز داده ها به کمک شاخصهاي تنوع سيمپسون،N2  هيل، شانون - وينر،N1  مک آرتور و يکنواختي ويلسون واسميت (Evar) انجام شد و مقدار اهميت گونه هاي چوبي و علفي (SIV) نيز محاسبه شد. نتايج نشان داد که غناي گونه هاي چوبي و علفي به ترتيب برابر13  و 21 عدد است. در لايه گونه هاي چوبي ميانگين غنا، شاخصهاي تنوع و يکنواختي به ترتيب برابر 3.857، 0.610، 2.852، 1.603، 3.174 و 0.711 است و مشخصه هاي مذکور در لايه علفي به ترتيب برابر 2.250، 0.559، 2.582، 1.480، 2.998، 0.593 به دست آمد. از نظر ساختاري متوسط قطر و ارتفاع درختان شمشاد به ترتيب برابر 5.37 سانتيمتر، 5 متر، متوسط سطح مقطع درختان شمشاد در هکتار برابر3547.03  سانتيمتر مربع، تعداد در هکتار درختان شمشاد از قطر دو سانتيمتر و بيشتر برابر3060  اصله، تعداد در هکتار نهال (DBH < 2cm) برابر2523  اصله به دست آمد. در لايه گونه هاي چوبي بيشترين مقدار SIV مربوط به شمشاد (186.870 درصد) و کمترين آن متعلق به گونه شب خسب (3.03 درصد) و در لايه علفي بيشترين آن مربوط به گونه ازملک (74.82 درصد) و کمترين آن متعلق به گونه هاي داردوست و شيپوري (2.94 درصد) است.
 
كليد واژه: تنوع زيستي، گونه هاي گياهي، ساختار توده، شمشاد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 10 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):94-107.
 
پاسخهاي فيزيولوژيکي و مولکولي ناقل AtNRT2.4 به شرايط محروميت نيتروژن در گياه Arabidopsis thaliana
 
ذوفن پرژك,شريعتي منصور*,دنيل ودل فرانسواز
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

نيترات يکي از مهمترين منابع نيتروژني معدني براي اکثر گياهان مي باشد. مطالعات فيزيولوژيکي نشان داده است در گياهان حداقل دو سيستم ناقل با تمايل پايين و بالا براي جذب نيترات به ترتيب براي غلظتهاي زياد و کم نيترات در محيط وجود دارد. از طرفي مطالعات مولکولي نشان داده است که خانواده ژني NRT2 ناقلين سيستم با تمايل بالا Transporter Systems High Affinity (HATS)  نيترات را کد مي کنند. در گياه Arabidopsis thaliana با توجه به رابطه قوي بين الگو هاي بيان ژن و ميزان فعاليت HATS، پيشنهاد شده است که ژن AtNRT2.1 نقش اصلي را در جذب نيترات از محيط از طريق HATS ايفا مي نمايد. در ميان ژنهاي ديگر از خانواده AtNRT2، ژنهاي AtNRT2.4 و AtNRT2.5 الگوي بيان مشابهي را نشان داده اند، هرچند عملکرد شان در جذب نيترات نامشخص است. بنابراين براي درک بهتر نقش ژن AtNRT2.4 در جذب نيترات از طريقHATS ، گياهانA.thaliana  جهش يافته در اين ژن به همراه گياهان تيپ وحشي بر روي شن و محلول غذايي کامل داراي 10 ميلي مولار نيترات کشت شدند. بعد از 35 روز، گياهان با محلول غذايي کامل و فاقد نيتروژن آبياري و در زمانهاي صفر، 10 و 17 روز بعد از آغاز محروميت نيتروژن برداشت شدند. تاثير محروميت نيتروژن بر روي بيوماس، ميزان نيترات و اسيد هاي آمينه بافتي، در صد نيتروژن کل و ميزان بيان ژنهاي  AtNRT2.1و AtNRT2.4 مورد مطالعه قرار گرفت. به طور کلي براي هر دو ژنوتيپ، ميزان نيترات بافتي به موازات مدت زمان محروميت نيتروژن از يک روند کاهشي تبعيت نمود. اين شرايط منجر به کاهش درصد نيتروژن کل هم در گياهان جهش يافته و هم در گياهان تيپ وحشي گرديد. نتايج حاصل از Real - time PCR نشان داد که فقر نيتروژن منجر به افزايش بيان ژن AtNRT2.4 مي گردد، در حالي که ميزان بيان AtNRT2.1 را کاهش مي دهد. با توجه به تغييرات مهم و معني دار در ميزان شاخصهاي فيزيولوژيکي و مولکولي به نظر مي رسد که 10 روز محروميت نيتروژن به عنوان يک نقطه بحراني جهت القاي مسيرهاي علايم درگير در تشخيص و پاسخ به شرايط كمبود نيترات حايز اهميت باشد. همچنين تصور مي شود که ژن AtNRT2.4 در مسير انتقال علايم نقش مهمي را ايفا نمايند.

 
كليد واژه: Arabidopsis thaliana، ژن AtNRT2.4، نيترات، اسيد آمينه كل، نيتروژن كل
 
 
 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):108-114.
 
مقايسه فنوتيپ مقاومت به متيسيلين با حضور ژن mecA در ايزوله هاي كلينيكي استافيلوکوکوس اپيدرميديس
 
راعي فرشته,افتخار فرشته*
 
* تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، دانشکده علوم زيستي، گروه ميكروبيولوژي
 
 سويه هاي کوآگولاز منفي استافيلوکوکوس مقاوم به متيسيلين از عوامل مهم ايجاد عفونت بيمارستاني هستند و اغلب به علت مقاومت به سايرداروها از جمله آنتي بيوتيکهاي بتالاکتام اهميت زيادي دارند. هدف از اين مطالعه، مقايسه فنوتيپي مقاومت به متيسيلين با حضور ژن مقاومت (ژن (mecA بود. تعداد 55 ايزوله استافيلوکوکوس اپيدرميديس از 3 بيمارستان شهر تهران جمع آوري و حساسيت آنها نسبت به متيسيلين به وسيله روش انتشار در ديسک بررسي شد. همچنين کمترين غلظت موثر دارو (MIC) با روش Broth Microdilution اندازه گيري و حضور ژن مقاومت به وسيله پرايمرهاي اختصاصي با روش PCR مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از روش آنتي بيوگرام نشان داد که 50 سويه (90.9 درصد) به متيسيلين مقاوم بودند که از بين آنها 8 سويه مقاومت بينابيني نشان دادند. همچنين 43 سويه (78.1 درصد) با MIC? 4µg / ml نسبت به متيسيلين مقاوم بودند. نتايج MIC براي سويه هاي داراي مقاومت بينابيني نشان داد که 5 سويه به متيسيلين حساس و 3 سويه مقاوم بودند. نتايج حاصل از آزمون PCR  نشان داد که از بين سويه هاي مقاوم به متيسيلين (با دو روش فنوتيپي)‏، 42 سويه حامل ژن mecA و تنها 1 سويه فاقد آن بود. همچنين 4 سويه با فنوتيپ حساس به متيسيلين، واجد ژن mecA بودند. نتايج به دست آمده پيشنهاد مي کند که تنها حضور ژن mecA دليل بر مقاومت در ميکروارگانيسمها نيست و بيان ژن که تحت کنترل شرايط محيطي است، اهميت بيشتري در تعيين مقاومت باکتري دارد.
 
كليد واژه: متيسيلين، استافيلوکوکوس اپيدرميديس، mecA، PCR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 12 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):115-124.
 
مطالعه الگوي بيان ژن كيتيناز طي آلودگي نسبت به بيماريهاي زنگ زرد و قهوه‌اي در لاينهاي تقريبا ايزوژن گندم داراي مكان ژني Lr34 / Yr18
 
سلطانلو حسن*,رمضان پور سيده ساناز,گودت دنيس
 
* گرگان، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي، گروه اصلاح‌نباتات و بيوتكنولوژي
 
 

زنگ زرد و قهوه‌اي از جمله عوامل بيماريزاي مخرب گياه گندم در جهان محسوب مي‌‌شود. يکي از راههاي مبارزه با اين بيماريها استفاده از ژنهاي مقاومت تدريجي مي باشد که باعث ايجاد مقاومت در يك دوره زماني طولاني، در محيطهاي مختلف و در مقابل نژادهاي متنوع قارچ زنگ مي‌شود. در بين ژنهاي مقاومت تدريجي که تاکنون در گندم معرفي شده اند، مکان ژني Yr18 / Lr34 به عنوان مهم ترين مكان ژني محسوب مي شود، چون تاکنون در هيچ يك از مناطق گندم خيز دنيا مقاومت حاصل از اين ژن شکسته نشده است. از طرف ديگر اين ژن باعث ايجاد مقاومت به بيش از شش نوع بيماري مختلف شامل زنگ زرد، زنگ قهوه اي، زنگ سياه، سفيدک پودري، ويروس پاكوتاهي جو و بيماري لكه خالي مي‌شود. ژن كيتيناز از گروه ژنهاي مسوول واكنش دفاعي مي‌باشد و معمولا پس از حمله بيمارگر، سطح بيان آن توسط سلولهاي گياهي افزايش مي يابد. به منظور مطالعه الگوي تظاهر ژن كيتيناز پس از آلودگي با بيماري زنگ زرد و قهوه‌اي در مرحله گياهچه‌اي و بلوغ، از روش واكنش زنجيره‌اي پلي‌مراز در زمان واقعي استفاده شد. مقايسه الگوي تظاهر ژن كيتيناز نشان داد پس از آلودگي با بيماريهاي زنگ زرد و قهوه‌اي، سطح بيان اين ژن در هر دو مرحله، در رقم مقاوم افزايش بيشتري از رقم حساس دارد. در رقم مقاوم سه روز پس از آلودگي با زنگ زرد در مرحله بلوغ، افزايش سطح تظاهر ژن كيتيناز 52 برابر و رقم حساس تنها 15 برابر مي‌باشد. همچنين همراه با تظاهر تاخيري ژن كيتيناز، ميسيليوم قارچ زنگ گسترش بيشتري در سلولهاي مزوفيل رقم حساس نشان داد.

 
كليد واژه: گندم، كيتيناز، Real - time PCR، بيان ژن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران 1389; 23(1):132-140.
 
بهينه سازي استخراج و تکثير DNA از بلوکهاي بافتي پارافيني با ارايه يك روش تركيبي
 
لهراسبي نژاد آزاده,يعقوبي محمدمهدي*,ناظم حبيب اله
 
* 2 کرمان، مرکز بين المللي علوم و تکنولوژي پيشرفته و علوم محيطي، پژوهشکده علوم محيطي، بخش بيوتكنولوژي
 
 

بافتهاي پارافينه موجود در آرشيو بخشهاي آسيب‌شناسي منبع بسيار غني از نمونه‌ هاي انساني براي مطالعات مولکولي به روشهايي مانند واكنش زنجيره‌اي پلي‌مراز (PCR) در بيماريهايي همچون سرطان مي‌باشند. اما مشکل موجود آن است که اسيدهاي نوکلئيک در اين بافتها در مسير تثبيت ‌شدن و پارافينه‌ نمودن، آسيب ديده و در بسياري از موارد کيفيت DNA استخراج شده براي PCR مناسب نمي‌باشد. در اين تحقيق سعي شد با بررسي چند روش متداول استخراج و تکثير DNA از بافتهاي پارافينه، نقاط ضعف آنها برطرف شده و يک روش ترکيبي جديد معرفي شود. همچنين اثر آنزيمهاي مختلف Taq polymerase، pfu و pwo و مخلوط آنها در تکثير DNA بافت پارافينه مقايسه شد. نتايج نشان داد بازدهي استخراج روش تركيبي در مقايسه با روشهاي قبلي بيشتر بوده و DNA حاصل از آن قابليت تکثير بهتري در واکنش PCR دارد.

 
كليد واژه: بلوک پارافينه، استخراج DNA، واکنش زنجيره اي پلي مراز، بافت سرطاني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 11 : زيست شناسي ايران 1389; 23(3):418-429.
 
تاثير عوامل فيزيوگرافيک بر تنوع گونه اي گياهي عرصه هاي باز جنگلي (مطالعه موردي: جنگل لاليس، چالوس)
 
شعباني سعيد,اكبري نيا مسلم*,جلالي سيدغلامعلي,علي عرب عليرضا
 
* مازندران، نور، دانشگاه تربيت مدرس، دانشکده منابع طبيعي، گروه جنگلداري
 
 

تغييرات پوشش گياهي در عرصه هاي باز جنگلي تحت تاثير عوامل متعدد قرار دارد. بي ترديد نقش عوامل فيزيوگرافيک در فرآيند تنوع زيستي عرصه ها، بسيار قابل توجه است. بدين منظور رابطه پوشش گياهي با ويژگيهاي فيزيوگرافيک، در 59 عرصه باز جنگلهاي راش لاليس واقع در جنوب چالوس مورد بررسي قرار گرفت. دامنه ارتفاعي در سه کلاس (1200 -1100 ، 1300 -1200  و 1400 -1300 ) و شيب نيز در پنج کلاس ( 20-0 ، 40 -20 ، 60 -40 ، 80 -60  و100  -80  درصد) طبقه بندي شد. جهات جغرافيايي نيز با برداشت آزيموت به صورت کمي تبديل گرديد. به منظور بررسي درصد پوشش گونه هاي گياهي، در هر عرصه باز هشت ترانسکت شعاعي در جهات جغرافيايي هشت گانه در نظر گرفته شد و سپس  17ميکروپلات با ابعاد 2x2 بر روي اين خطوط پياده و درصد پوشش گياهي در آنها ثبت شد. تعيين رابطه بين شاخصهاي تنوع زيستي و عوامل فيزيوگرافيک با استفاده از ضرايب همبستگي اسپيرمن و پيرسون صورت گرفت. نتايج نشان داد که با افزايش ارتفاع، تنوع گونه اي گياهي به طور معني داري کاهش مي يابد. در بررسي طبقات شيب، مقادير شاخصهاي سيمپسون، مارگالف و پيت، همبستگي منفي و کاملا معني داري را با افزايش شيب نشان دادند، در حالي که بين ديگر شاخصهاي مورد بررسي همبستگي معني داري مشاهده نشد. همچنين در بررسي جهات جغرافيايي، مقادير شاخصهاي شانون - وينر، منهينيك، پيت و کامارگو همبستگي معني داري را نشان دادند. در مجموع جهت دامنه شمالي، بيشترين مقادير شاخصهاي تنوع را به خود اختصاص داد.

 
كليد واژه: عرصه باز جنگلي، ارتفاع از سطح دريا، شيب، جهت، شاخص هاي تنوع زيستي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 9 : زيست شناسي ايران 1389; 23(3):397-408.
 
مطالعه اثر متيل ژاسمونات بر رنگيزه هاي فتوسنتزي، پروتئين، يونهاي سديم و پتاسيم و برخي پارامترهاي رشد در گياه گلرنگ (Carthamus tinctorius) تحت تنش شوري
 
چاوشي مريم*,آروين محمدجواد,منوچهري كلانتري خسرو
 
* كرمان، دانشگاه شهيد باهنر، دانشكده علوم پايه، بخش زيست شناسي
 
 

ژاسمونات يکي از تنظيم کننده هاي طبيعي رشد گياه مي باشد که در پاسخ به تنشهاي زيستي و غيرزيستي نقش مهمي ايفا مي نمايد. در اين تحقيق اثر تنش شوري و متي ژاسمونات بر برخي از پارامترها از جمله طول ساقه و ريشه، مقدار کلروفيلهاي a,b، فلاونوئيد، آنتوسيانين، پروتئين، يونهاي سديم و پتاسيم ريشه و برگ در دو رقم (محلي اصفهان و IL111) گياه گلرنگ (Carthamus tinctorius) مورد بررسي قرار گرفته است. گياهان مورد نظر از مرحله سه تا چهار برگي به مدت دو هفته تحت تيمار کلريد سديم با غلظتهاي 6,0 دسي زيمنس برمتر0.06)  مولار)   12 دسي زيمنس برمتر0.013)  مولار) قرار گرفت. محلول پاشي گياهان با متيل ژاسمونات نيز در غلظت هاي 0،0.1 و 0.5 ميلي مولار همزمان با تيمار شوري شروع و به مدت يک هفته ادامه داشت. بعد از دو هفته نمونه ها برداشت شدند. شوري و متيل ژاسمونات باعث کاهش طول ريشه، طول ساقه، وزن تر و خشک ريشه و کلروفيل در هر دو رقم شدند. متيل ژاسمونات آنتوسيانين IL111 را افزايش داد و شوري باعث افزايش سديم و کاهش پتاسيم برگ در اين رقم گرديد.

 
كليد واژه: تنش شوري، خسارت اکسيداتيو، متيل ژاسمونات، Carthamus tinctorius
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 14 : زيست شناسي ايران 1389; 23(3):448-459.
 
ريخت شناسي استخوان دم لامه و جايگاه آن در تاکسونومي تعدادي از ماهيان آب شيرين حوضه جنوبي درياي خزر
 
اسماعيلي حميدرضا*,غلامي زينب,تيموري آزاد,باغباني سميه
 
* دانشگاه شيراز، دانشکده علوم، بخش زيست شناسي
 
 

در پژوهش حاضر ريخت شناسي استخوان دم لامه 19 گونه ماهي از مناطق مختلف حوضه خزر شامل تالاب بابل، بابلسر، ساري، سفيدرود و مزرعه پرورش ماهي شهيد رجايي ساري از 17 جنس، 6 خانواده و 5 راسته مختلف مورد بررسي و مطالعه قرار گرفت. نتايج نشان دادند که استخوان دم لامه در ماهيان مورد مطالعه از نظر وجود و يا عدم وجود زائده در ناحيه قدامي، شکل آن از نماي شکمي، پشتي و جلويي و تعداد زائده خارمانند پشتي، وجود يا عدم وجود شکاف در ناحيه قدامي، مسطح يا شيار دار بودن ناحيه شکمي، منشاي تيغه پشتي (فاصله از بخش جلويي) و ويژگي هاي ديگر داراي تنوع هستند. سطح شکمي استخوان دم لامه کپورماهيان مورد مطالعه عمدتا مثلثي شکل بوده که در بعضي از گونه ها سطح شکمي شياردار و در بعضي ديگر مسطح مي باشد. استخوان دم لامه در ماهيان مورد مطالعه مربوط به اعضاي زير خانواده Leuciscinae داراي ويژگيهاي مشابه هستند. ناحيه قدامي در همه ماهيان مورد مطالعه مربوط به اين زير خانواده دو شاخه مي باشد. ناحيه قدامي در ماهيان مورد مطالعه مربوط به زيرخانواده Cyprininae دو شاخه نيست. در گاو ماهيان و اردک ماهيان مورد مطالعه، استخوان دم لامه يا فاقد پهلوهاي شکمي بوده و يا در صورت وجود تحليل رفته است. تيغه پشتي در دو گروه اخير چندان رشد نکرده است. با توجه به ريخت شناسي استخوان دم لامه در گروههاي مختلف ماهيان مورد مطالعه، چنين به نظر مي رسد که اعضاي مربوط به زيرخانواده هاي Leuciscinae،Squalliobarbinae  و Acheilognathinae قرابت بيشتري دارند. بر اساس يافته هاي فوق کليد مصوري جهت شناسايي برخي از ماهيان حوضه جنوبي درياي خزر بر اساس شکل استخوان دم لامه تهيه گرديد.

 
كليد واژه: استخوان دم لامه، ماهي آب شيرين، رده بندي، ريخت شناسي، حوضه جنوبي خزر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 15 : زيست شناسي ايران 1389; 23(3):460-469.
 
بررسي فراواني و پراكنش شانه دار (Mnemiopsis leidyi) درياي خزر
 
باقري سيامك*,ميرزاجاني عليرضا,كيابي بهرام,روحي ابوالقاسم
 
* بندر انزلي، پژوهشکده آبزي پروري آبهاي داخلي، بخش‌ اكولوژي‌ منابع‌ آبي
 
 leidyiاز درياي‌ سياه‌ به‌ درياي‌ خزر در اواخر دهه‌ 1990 وارد گرديده، شانه دار در درياي خزر منجر به كاهش شديد جمعيت ماهيان کيلکا و زئوپلانكتونها گرديد. در اين‌ مطالعه‌ پراكنش‌ زماني‌ و مكاني‌ شانه‌ دار در نوار جنوبي درياي خزر در چهار ‌خط‌ مطالعاتي‌ بندرانزلي، خزرآباد، بندرتركمن و خليج ميانكاله طي سال 83 به صورت فصلي انجام‌ گرديد. بررسيهاي انجام شده، نشان داد که حداكثر زيتوده و فراواني‌ M.leidyi در لايه سطحي صفر تا 20 متر عمق 50 متر، با ميزان 715.9 ± 745 گرم در متر مربع و 5830 ± 6061 عدد در متر مربع در پاييز و حداقل زيتوده و فراواني در مناطق ساحلي (10 و 5 متر) با ميزان ميانگين 9.64 ± 22.78 گرم در متر مربع و 226 ± 385 عدد در متر مربع در فصل بهار مشاهده گرديد. زيتوده و فراواني M.leidyi در جنوب شرقي درياي خزر بيش از جنوب غربي مشاهده شد. حداكثر جمعيت شانه‌ دار را لارو ها با اندازه کمتر از 5 ميلي متر با ميزان 85 درصد تشکيل داده است. بزرگترين‌ طول ‌شانه‌ دار صيد شده‌ 64 ميلي‌ متر بود. در اين بررسي اثرات برخي عوامل غير زيستي بر پراکنش شانه دار در درياي خزر مورد بحث قرار گرفت.
 
كليد واژه: فراواني، زيتوده، درياي‌ خزر،M.leidyi ، شانه دار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 1 : زيست شناسي ايران زمستان 1388; 22(4):566-573.
 
تاثير سم زنبور عسل بر رميلينه شدن در رتهاي ويستار دميلينه شده با اتيديوم برومايد
 
آذرنيا مهناز*,نبيوني محمد,رجبي زلتي ساره,ميرابوالقاسمي سيده غديره,حويزي الهام
 
* تهران، دانشگاه تربيت معلم، دانشكده علوم، گروه زيست شناسي
 
 

مولتيپل اسكلروزيس (MS) يكي از بيماريهاي التهابي مزمن تخريب ميلين در سيستم عصبي مركزي (CNS) است. تخريب ميلين يك مشخصه كلاسيك بيماريMS  مي باشد. تخريب شيميايي ميلين بوسيله اتيديوم برومايد يكي از متداول ترين مدلهاي كاربردي براي كشف ظرفيت جبراني CNS است. در اين تحقيق دخالت اليگودندروسيت هاي بالغ در ترميم ميلين پس از القا با اتيديوم برومايد در ساقه مغز رتهاي ويستار مورد بررسي قرار گرفت و سپس تاثير سم زنبور عسل (Bee Venom) بر ترميم ميلين مطالعه شد. تاکنون زنبور درماني به طور گسترده اي عليه بيماريهاي التهابي مانند MS مورد استفاده قرار گرفته است. اما مکانيسم دقيق آن تا به حال شناسايي نشده است. مطالعات پيشنهاد مي کند که ترکيبات آلرژيکي اوليه سم زنبور عسل مانند هيستامين و فسفوليپاز A2 توليد اينترلوکين 10 را توسط سلولهاي Th-2 القا کرده و تکثير سلولهاي T را سرکوب مي کنند. مطالعات نشان مي دهد که خواص ضد التهابي و ضد دردي سم زنبور عسل به فعاليت آدرنورسپتورو نوروترنسميژن سروتونرژيک مربوط مي شود. در اين تحقيق30 رت ويستار نربالغ با وزن تقريبي250-200 گرمي استفاده شد. رتها به 4 گروه تقسيم شده و به همه گروهها ( به جز کنترل و شم) تزريق10 ميكروليتر اتيديوم برومايد0.15 (EB)  درصد و يا سالين 0.9 درصد به ترتيب به عنوان گروه تجربي و شم به ناحيه سيسترنا مگنا صورت گرفت. پس از 10- 8 روز بعد از تزريق EB، رتها در هر 3 گروه به طور تصادفي کشته و بافت ساقه مغزي براي پروسه هيستوتکنيک آماده شد و اثبات القا بيماري با استفاده از دو روش رنگ آميزي لوکسال فست بلو و سولوکروم سيانين مورد بررسي قرار گرفت. پس از 13 روز از تزريق اتيديوم برومايد، سم زنبورعسل به مدت10 روز به صورت درون صفاقي به همه گروهها تزريق شد. رتها در روزهاي 9، 13 و 27 پس از تزريق اوليه كشته و ساقه مغز جمع آوري و جهت مطالعه ميكروسكوپ نوري آماده شد. آناليز آماري داده ها با استفاده از برنامه SPSS با روش ONE WAY ANOVA انجام گرفت و p<0.05 معني دار تلقي شد. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد BV يك تاثير مثبت روي آكسونهايي كه ميلين خود را از دست داده اند در جهت ترميم و توليد مجدد ميلين داشته است. مي توان نتيجه گيري کرد که سم زنبور با كاهش التهاب در مناطق آسيب ديده مي تواند سبب تحريك مهاجرت سلولهاي پروژنيتور اليگودندروسيت و افزايش ميلين سازي در آكسونهاي آسيب ديده گردد. مطالعات دقيق تر نياز به بررسيهاي مولکولي بيشتر با استفاده از تکنيک ايمنوهيستوشيمي بافت ساقه مغزي دارد.

 
كليد واژه: مولتيپل اسکلروزيس، اتيديوم برومايد، تخريب ميلين، ميلين سازي، زهر زنبور عسل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زیست شناسی

 2 : زيست شناسي ايران زمستان 1388; 22(4):574-580.
 
تعيين رژيم غذايي لارو و بچه ماهيان كپور دريايي (Cyprinus carpio Linnaeus, 1758) در استخرهاي خاكي مركز تكثير و پرورش ماهيان استخواني سيجوال (استان گلستان)
 
باغفلكي مريم*,حسيني سيدعباس,ايمانپور محمدرضا,سوداگر محمد,شالويي فردين
 
* گرگان، دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان، دانشكده شيلات، گروه شيلات
 
 

اين تحقيق به مدت 4 ماه از ارديبهشت تا مرداد ماه سال 1385 در مركز تكثير و پرورش ماهيان استخواني سيجوال واقع در استان گلستان انجام گرفت. در اين تحقيق عادات غذايي لارو و بچه ماهيان كپور دريايي تا وزن 10 گرمي در 8 استخر خاكي 2 هكتاري مورد بررسي قرار گرفت. استخرها توسط كود حيواني از نظر غذاي زنده غني سازي شده بودند. نمونه برداري از لارو و بچه ماهيان هر 15 روز يكبار صورت گرفت و در هر نمونه برداري تعداد 100 عدد ماهي از هر استخر صيد و شکم لارو و بچه ماهيان کپور دريايي شکافته شد. محتويات روده و درصد فراواني موجودات بلعيده شده در دوره هاي مختلف لاروي وبچه ماهي کپور دريايي تعيين گرديد. محتويات روده در لارو و بچه ماهي دافني، سيکلوپس، روتيفر، دتريت، غذاي کنسانتره، شيرونوميده، جلبک، سلولهاي مخاط روده، نمونه هاي مشکوک و نيمه هضم شده غير قابل تشخيص را شامل مي شدند. در انتهاي روده بيشتر مواد هضم نشده از قبيل کاراپاس، بقاياي هضم نشده گياهي و جانوري وجود داشت. موقعيت هر موجود از نظر قرار گرفتن در رژيم غذايي در دوره هاي مختلف وزني و اينکه در تراکمهاي مختلف جزو کداميک از غذاي اصلي، غذاي فرعي و غذاي اتفاقي يا اضطراري مي باشد، تعيين گرديد. در دوران لاروي روتيفر، جلبك و غذاي كنسانتره در روده يافت شد كه روتيفر جزو غذاي اصلي لارو، جلبك و غذاي كنسانتره غذاهاي فرعي به حساب آمدند. در بررسي روده بچه ماهيان انگشت قد نتايج به اين صورت بود كه دتريت و جلبك از غذاهاي اصلي و سيكلوپس، دافني و شيرونوميده جزو غذاهاي فرعي مصرف شده توسط بچه ماهي بود.

 
كليد واژه: كپور دريايي Cyprinus carpio، عادات غذايي، محتويات روده
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1391  11:01 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها