Like a bull in a china shop
دست و پاچلفتی، بی فکر، بی ملاحظه، بی احتیاط
Each time you enter a room, you knock something down. You are really like a bull in china shop!
هروقت وارداتاق میشی، یه چیزی رو می ندازی.واقعا دست وپا چلفتی هستی!
Kick up one's heels
خوش گذرانی کردن، خوش بودن، جشن گرفتن
I like to go to their party and really kick up my heels.
دلم می خواد به جشن شون برم و واقعا (خیلی) خوش باشم.
Kick in the pants
محرک، هل، تشویق
All he needs is a kick in the pants to get him going.
همه اون چیزی که نیاز دار یه محرک تا جلو ببردش.
Turn someone off
حال کسی را گرفتن،دلسرد کردن
You really turn me off when you talk with your mouth full.
وقتی با دهن پر صحبت می کنی واقعا دلسردم می کنی.
Let sleeping dogs lie
پا رو دم سگ نگذاشتن، دنبال دردسر نگشتن، پا رو دم کسی نگذاشتن
Don't raise the issue again. It's almost forgotten. Let sleeping dogs lie.
دوباره مسئله رو به جریان ننداز. تقریبا فراموش شده. دنبال دردسر نگرد.