0

ولادت امام هادی علیه السلام

 
mehdigerdali
mehdigerdali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 5587
محل سکونت : خوزستان

ولادت امام هادی علیه السلام

ولادت امام هادی علیه السلام

پدید آورنده : علامه مجلسی ، صفحه 73

قبله ی دهم

در معرفی آن امام

اسم شریف آن جناب، علی بودو کُنیتَ او ابوالحسن و مشهورترین القاب آن جناب، نقی و هادی بود و آن جناب را نجیب و مرتضی و عالم و فقیه و امین و مؤتَمَن و طیِّب و عسگری نیز می گفتند و در سال ولادت آن حضرت اشهر (مشهورتر) آن است که سال دویست و دوازدهم هجرت بود و جمعی کثیر، سال دویست و چهاردهم نیز گفته اند. اما ولادت مشهور، پانزدهم ذیحجّه است. و مکان ولادت آن شریف، موضعی است در حوالی مدینه ی طیبه که آن را صریا می گویند و والد ماجد آن جناب، امام محمدتقی علیه السلام بود و والده اش اُمِّ ولدی بود که او را سمانه ی مغربیّه می گفتند.

و نقش نگین آن حضرت «اللّه ُ رَبِّی وَ هُوَ عِصمَتی مِن خَلْقِهِ»؛ (خداوند پرورگار من است و او نگاهدار من از مخلوقات خود می باشد.) بود.

در مدح امام هادی علیه السلام

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی که هر کجا رود افتد، به دام صیادی
دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر مدار از همه عالم، امیدِ امدادی
مگر ز قبله ی حاجات و کعبه ی مقصود ملاذ حاضر و بادی علیِّ الهادی

شَها! تو شاهد میقات «لی مع اللّهی»تو شمع جمع شبستان مُلک ایجادی

صیحفه ی ملکوتی و نسخه ی لاهوتیولیّ عرصه ی ناسوت و بحر ارشادی

نه ممکنی و نه واجب، چو واحدی به مَثَلکه هم برون ز عدد هم قوام اعدادی

مقام باطن ذات تو قاب قوسین استبه ظاهر ار چه در این خاکدان اجسادی

کشیدی از متوکل شدائدی که به دهرندیده دیده ی گردون ز هیچ شدّادی

ز سوز زهر و بلاهای دهر، جان تو سوختکه بر طریقه ی آباء و رسم اجدادی

آیت اللّه غروی اصفهانی

آبروی محشر

شَهی که معنی والشمس رویِ انور اوست سواء سوره واللیل مویی از سر اوست
به پیش نور رِخَش نور آفتاب کجا که آفتاب خجل از رخ مُنَوَّر اوست
به ماه نسبت رویش، عین بی خردی ست مَهِ چهارده آینه برابر اوست
غلام درگه آن شاه عرش مقدارم که جبرئیل امین چون غلام، بَر دَرِ اوست
ز کهکشان فلک عارض ز من پرسید جواب دادم کاین خط و راه معبر اوست
دَهُم امام که او راست یازده معصوم تمام جدّ و پدر جز یکی که مادر اوست
ولیِّ مطلق آن حجت و خلیفه ی حق که هفت کاخِ مُطَبَّق، رواق منظر اوست
ابوالحسن خَلَفِ متّقی، علیّ نقی که این لقب، شرف تاج و زیب افسر اوست
فدای قدر و جلالش که تا خداست خدا لباس عزّت و شوکت قبای پیکر اوست
برای ذاکر غیر از دَرَش پناهی نیست که خاکِ درگهِ او آبروی محشر اوست

ذاکر


***به بهشت نمی روم اگر مــــــادرم آنجا نباشد***

آنگاه که تنها شدی و در جست جوی یک تکیه گاه مطمئن هستی ، بر من توکل نما . نمل/79

 

سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  9:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها