همانند بلاگهاي سنتي، نويسندههاي ميکروبلاگ ميتوانند هر چيزي پست کنند: از عبارات ساده مثل «من الان در حال انجام چه کاري هستم؟» تا عباراتي موضوعي چون مسابقات ماشين سواري. ميکروبلاگهاي تجاري نيز وجود دارند که سطح وبسايتها، سرويسها، محصولات و حتي همکاريهاي درون سازماني را ارتقا ميدهند.
برخي از سرويسهاي ميکروبلاگنويسي قابليتهايي مثل تنظيمات مطالب محرمانه دارند که به کاربران اجازه کنترل دسترسي به خواندن ميکروبلاگ را ميدهند. اينها شامل پيغامهاي متني، پيغامهاي فوري، ايميل يا صداي ديجيتالي ميشود.
کاربرد
مطالعات مختلفي انجام شده كه در آنها كوشش ميشود رفتار کاربردي سرويسهاي ميکروبلاگنويسي بررسي شود. بيشتر اين مطالعات نشان دادند براي سرويسهايي مثل توييتر يک گروه کوچک از کاربران فعال ميتوانند به روند بيشتر فعاليتها کمک کنند. بررسيهاي Sysomos (يک شرکت بازرگاني) روي بيش از 11 ميليون کاربر نشان داد تنها 10 درصد از کاربران توييتر مسوول 86 درصد تمام فعاليتها هستند.
توييتر، فيسبوک و ديگر سرويسهاي ميکروبلاگ به يک بستر براي روابط عمومي و بازاريابي تبديل شدند و تعداد بازاريابهاي رسانه اجتماعي در اين سرويسها بهسرعت در حال افزايش است. مطالعات Sysomos نشان ميدهد اين گروه خاص از بازاريابها در توييتر بسيار فعالتر از کاربران عادي هستند.
همچنين سرويسهاي ميکروبلاگنويسي بهعنوان يک منبع بسيار مهم براي بهروزرساني اخبار لحظهاي در شرايط بحراني مثل حملات تروريستي بمبئي ظهور کردند. طبيعت کوچک بهروزرسانيها به کاربران اين اجازه را ميدهد که آيتمهاي اخباري را در لحظه پست کنند و به اطلاع خوانندگان خود برسانند.
يافتههايي که طي يک تحقيق بهدست آمد يک راه ممکن براي رشد سريع ميکروبلاگ ذکر شد. در اين تحقيق ارتباطي بين بخشهاي کوچک فعاليت و احساسات شادي، قدرت و خلاقيت پيشنهاد شده است.
ميکروبلاگ براي استفادههاي سازماني
کاربران و سازمانها ميتوانند سرويس ميکروبلاگنويسي مختص بهخود را تنظيم کنند. براي رسيدن به اين هدف نرمافزارهاي منبعباز و رايگان زيادي در دسترس هستند. بسترهاي ميکروبلاگنويسي ميزبان نيز براي مصارف سازماني و بازرگاني در دسترس کاربران هستند.
ميکروبلاگ اين توانايي را دارد که به يک واسط ارتباطي غيررسمي جديد تبديل شود. بهويژه براي کارهاي مشترک در درون سازمانها. طي 5 سال گذشته الگوهاي ارتباطي از ارتباطهاي رودررو تغيير پيدا کردند و بيشتر به ارتباطات آنلاين از طريق ايميل، پيغامهاي اينترنتي و ديگر ابزارها تبديل شدند. ميتوان با ذکر چند دليل ثابت کرد که ايميل، امروزه يک راه کند و کماثر در برقراري ارتباط بهشمار ميرود.
براي نمونه، روند ايميلهايي که براي يک منظور فرستاده ميشود، بسيار کند است که به اين ترتيب دو يا چند نفر براي کار سادهاي مثل تنظيم جلسه مدت زيادي بايد به همديگر ايميل بفرستند. تفکر يک به چند که توسط ميکروبلاگ ارائه شد با دور زدن اين مشکل بهرهوري را بسيار بالا برد.
مفهوم ديگر همکاري از راه دور اين است که در صحبتهاي رودرروي عادي فرصتهاي کمتري براي افراد وجود دارد. در حاليکه ميکروبلاگ پتانسيل لازم براي حمايت از ارتباطات غيررسمي درميان همکاران را داراست. بسياري از اشخاص علاقه دارند حدود و حالات خود را با ميکروبلاگ با بقيه به اشتراک بگذارند.
بنابراين انتظار ميرود که ميکروبلاگنويسي همانطور که روند اطلاعات در درون سازمان را ساده کرده، رفاه روحي و اجتماعي از فشار کار را نيز بهبود بخشد. ميکروبلاگنويسي ميتواند فرصتهاي بهاشتراک گذاشتن اطلاعات را افزايش دهد، به درک و استفاده از تخصص در خلال انجام وظيفه کمک کند و کمک كند تا همکاران بتوانند محدوده خود را بسازند و از آن نگهداري کنند. از آنجا که استفاده از ميکروبلاگ هر سال بزرگتر ميشود، کمکم درحال تبديل شدن به جزئي از هسته تشکيلات نرمافزار اجتماعي است.
موضوعات ميکروبلاگنويسي
برخي از موضوعاتي که در ميکروبلاگنويسي وجود دارد عبارتند از مطالب محرمانه، امنيت و يکپارچهسازي.
مطالب محرمانه مسلما يک موضوع مهم و اصلي است چراکه کاربران ممکن است اطلاعات شخصي بسيار حساسي را براي کساني که پروفايل او را ميبينند منتشر کنند. تهيه کنندگان بستر ميکروبلاگ نيز ميتوانند از طريق تغيير يا تنظيمات پيشفرض گزينههاي اين محدوده محرمانه، سبب بروز مشکلاتي در اين حريم خصوصي شوند. براي مثال ميتوان به گوگل باز اشاره کرد که بهطور خودکار ايميلهاي افراد در تماس را بهعنوان تعقيب کنندگان قرار ميداد که در نوع خود جنجالي در سال 2010 به پا کرد. البته گوگل بعدها اين تنظيمات را اصلاح کرد.
از زمانيکه امکان انتشار اطلاعات حساس کاري در سايتهاي ميکروبلاگنويسي مثل توييتر بهوجود آمد در دنياي کسبوکار نيز نگرانيهاي امنيتي به گوش رسيد. يکپارچهسازي شايد سختترين موضوع براي غلبه است. البته از زمانيکه بهطور مستدل ثابت شد که فرهنگ سازماني بايد تغيير پيدا کند تا بتوان ميکروبلاگنويسي را در آن جاي داد.
محمدحسين کردوني