مقالات مطالعات برنامه درسی

هدف اصلي پژوهش حاضر، بررسي تاثير آموزش مهارت هاي اجتماعي بر سازگاري اجتماعي و عملکرد تحصيلي دانش آموزان پسر ديرآموز است؛ به اين منظور، 50 دانش آموز پسر ديرآموز پايه دوم (7 تا 9 سال) به روش نمونه گيري تصادفي از شهر خدابنده در استان زنجان انتخاب شدند و با استفاده از طرح آزمايشي پيش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمايشي و کنترل مورد سنجش قرار گرفتند.
آزمون هاي مقياس مهارت هاي اجتماعي ماتسون، مقياس رفتار سازشي واينلند و آزمون پيشرفت تحصيلي محقق ساخته به عنوان پيش آزمون و پس آزمون اجرا شد و سپس دانش آموزان گروه آزمايشي در 12 جلسه يک ساعته در دوره آموزش مهارت هاي اجتماعي شرکت کردند. پس از برگزاري برنامه مداخله اي، دو گروه آزمايشي و کنترل با يکديگر مقايسه شدند. يافته ها نشان داد برنامه مداخله اي اثر معناداري (p<0.01) بر بهبود سازگاري اجتماعي و عملکرد تحصيلي دانش آموزان پسر ديرآموز در گروه آزمايشي داشته است.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر بررسي روايي عاملي و پايايي پرسشنامه هيجان هاي تحصيلي پكران (2005) است. بر اين اساس 600 دانش آموز دختر و پسر از ميان دبيرستان هاي سطح شهر تهران، به طور تصادفي انتخاب شدند. براي بررسي پايايي و روايي پرسشنامه، از ضريب آلفاي كرونباخ و تحليل عاملي تاييدي بهره گرفتيم. مطالعه حاضر، همسو با نتايج پژوهش پكران (2002) نشان مي دهد پرسشنامه، همساني دروني قابل قبولي دارد و ضرايب آلفاي كرونباخ در زير مقياس هاي آن ميان 0.74 تا 0.86 است. همچنين نتايج تحليل عاملي تاييدي نشان مي دهند ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولي با داده ها دارد و همه شاخص هاي نيكويي برازش، مدل را تاييد مي كنند. بنابراين اين پرسشنامه ابزار مناسبي براي تعيين هيجان هاي تحصيلي دانش آموزان است.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر تبيين مدلي علي ميان برخي صفات موثر در خلاقيت كودكان 3 تا 6 ساله ايراني و برخي ويژگي هاي سامانه معماري است. با به كارگيري ايده هاي حاصل از مدل تحقيق، مي توان فضاهاي ويژه كودكان مانند مهد كودك ها را به گونه اي طراحي كرد كه انگيزش كودك ارتقا يافته، قدرت تخيل و كنجكاوي او افزايش يابد و به پرورش خلاقيت كودك منجر شود. تحليل داده ها بر اساس آمار توصيفي - استنباطي است. مطالعه عوامل شناختي كودكان با آزمون نگرش سنجي مربيان كودك صورت گرفته است.
روش نمونه گيري، خوشه اي تصادفي و حجم نمونه 219 نفر است. به دليل فقدان پرسشنامه استاندارد در موضوع تحقيق، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. پس از بررسي پايايي و روايي ابزار تحقيق، داده ها به روش آماري- توصيفي تحليل و عوامل تاثيرگذار به روش تحليل عاملي استخراج و بر اساس تحليل ها، مدلي خطي طرح ريزي گرديد. سپس رابطه و ميزان تاثير عوامل بر يكديگر به روش تحليل مسير، به دست آمد و مدل اصلاح شد.
يافته هاي پژوهش نشان مي دهند «تحريك كنندگي محيط طبيعي» بر سه عامل «كنجكاوي»، «بازي- مشاركت» و «خيال پردازي» تاثيري مثبت و معنادار دارد. تاثير«انعطاف پذيري عملكردها» در فضاي مهد كودك بر «كنجكاوي» و «خيال پردازي» كودكان مثبت و معنادار است. نتايج تحقيق بر اساس مدل، شامل ايده هاي معمارانه اي براي طراحي فضاي مهد كودك ها در جهت ارتقا انگيزش و خلاقيت كودكان است؛ از جمله: تغييرپذيري فضا و اجزاي آن، تداخل فضاهاي باز و بسته، تغييرپذيري، تنوع پذيري و بازسازي عناصر محرك طبيعي مانند نور، آب و گياهان.

 نسخه قابل چاپ

هدف كلي پژوهش حاضر، بررسي تاثير روش هاي فعال تدريس بر پيشرفت سواد خواندن دانش آموزان پايه هاي چهارم و پنجم ابتدايي استان مازندران مي باشد. اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر روش، با طرح گروه كنترل نابرابر با پيش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمايش و كنترل در هر پايه از نوع تحقيق «شبه آزمايشي» است. جامعه آماري آن را 40438 دانش آموز پايه چهارم ابتدايي و 40263 دانش آموز پايه پنجم ابتدايي تشكيل مي دهند. بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي 384 دانش آموز در پايه چهارم و 384 نفر دانش آموز در پايه پنجم در 40 كلاس درس از 5 شهرستان و منطقه و در دو گروه آزمايش و گواه انتخاب شدند.
ابزار گردآوري اطلاعات آزمون هاي سواد خواندن در دو بخش متن ادبي و متن اطلاعاتي مي باشند كه كارشناسان گروه هاي آموزشي، روايي آنها را تاييد كرده اند و پايايي آزمون نيز با بهره گيري از روش بازآزمايي و تحليل آماري همبستگي پيرسون به ترتيب، متن ادبي 0.92 و متن اطلاعاتي 0.88 به دست آمد. نتايج نشان مي دهد روش هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن هاي ادبي و اطلاعاتي دانش آموزان پايه هاي چهارم و پنجم ابتدايي موثرند؛ همچنين ميان پيشرفت سواد خواندن متن هاي ادبي و اطلاعاتي دانش آموزان پايه هاي چهارم و پنجم ابتدايي كه بر اساس روش هاي فعال تدريس آموزش ديده اند، تفاوت معناداري وجود ندارد.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر، بررسي نقش واسطه اي درگيري تحصيلي شناختي (راهبردهاي پردازش سطحي و عميق) در ارتباط بين اهداف پيشرفت چندگانه تبحري، رويكردي- عملكردي و اجتنابي – عملكردي) و پيشرفت تحصيلي در دانش اموزان دختر سال سوم دبيرستان در رشته رياضي- فيزيك است؛ 254 دانش آموز با بهره گيري از روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي از دبيرستان هاي واقع در شمال، مركز و جنوب شهر تهران انتخاب شدند.
پرسشنامه اهداف پيشرفت (ميگلي و همكاران، 1998) و خرده مقياس راهبردهاي يادگيري از پرسشنامه راهبردهاي انگيزشي براي يادگيري (پينتريچ و ديگروت، 1994) به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفتند. پژوهش حاضر، معدل دانش آموزان در پايان سال تحصيلي در پنج درس اختصاصي به عنوان شاخصي از پيشرفت تحصيلي آنان موردتوجه قرار داد. داده ها با بهره گيري از تحليل عاملي اكتشافي و تاييدي، محاسبه ضريب آلفاي كرونباخ و مدل معادلات ساختاري، تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها پژوهش، نقش واسطه اي درگيري تحصيلي شناختي سطحي و عميق در ارتباط ميان اهداف تبحري و اهداف رويكردي- عملكردي با پيشرفت تحصيلي و نقش واسطه اي درگيري تحصيلي شناختي سطحي در ارتباط بين اهداف اجتنابي- عملكردي با پيشرفت تحصيلي را نشان مي دهند.

 نسخه قابل چاپ

هدف اصلي پژوهش حاضر، طراحي الگوي ارتقا كيفيت آموزش براي دختران در مناطق كمتر توسعه يافته است؛ اگر الگويي بتواند سطح كيفي آموزش را در مناطق كمتر توسعه يافته ارتقا بخشد، مي تواند مبنايي براي طراحي الگوهاي مناسب ديگر باشد. بدين منظور با استفاده از نمودار پارتو، مسايل اساسي مربوط به آموزش دختران روستايي در منطقه راسك استان سيستان و بلوچستان مشخص شدند و الگوي آموزشي، طراحي و توليد گرديد. سوال اصلي پژوهش عبارت بود از: «الگوي طراحي شده ارتقا كيفيت آموزش براي دختران يك روستا در مناطق كمتر توسعه يافته، چه تاثيري بر پيشرفت تحصيلي و ميزان غيبت آنان دارد؟»
پژوهش حاضر با بهره گيري از روش نمونه گيري تصادفي، 10 روستا با 866 دانش آموز از روستاهاي منطقه راسك استان سيستان و بلوچستان را به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه قرار داد.
متغير مستقل اين پژوهش، الگوي ارتقا كيفيت بود كه با استفاده از روش هاي فعال و مشاركتي طراحي شد و در سال تحصيلي 88-1387 اعمال گرديد. تاثير اين متغير در پايان سال تحصيلي بر متغيرهاي وابسته، يعني نمرات درسي، مهارت برقراري ارتباط و نگرش دانش آموزان نسبت به مدرسه و همچنين ميزان غيبت آنان، مورد بررسي قرارگرفت.
نتايج حاصل از آزمون هاي آماري، تفاوت معنادار دو گروه آزمايش و گواه را تاييد مي كنند و نشان مي دهند استفاده از الگوي ارتقا كيفيت آموزش مي تواند پيشرفت تحصيلي دختران روستايي در مناطق كمتر توسعه يافته، شامل نمرات درسي، مهارت برقراري ارتباط و نگرش مثبت نسبت به مدرسه را افزايش داده، ميزان غيبت آنها را كاهش دهد.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش توصيفي حاضر، ارزشيابي آموزش الکترونيکي شبکه آموزشي رشد بر اساس ملاک هاي طراحي سايت هاي آموزشي است؛ بدين منظور بخش عمومي سايت و 3 درس شيمي، فيزيك و عربي به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس هم بيني و تلفيق مدل هاي 10 سي، كارس و کرزلي، پيشنويسي براي ارزشيابي بخش آموزش الكترونيكي شبكه رشد تهيه شد؛ نتايج ارزشيابي نشان مي دهد اهداف آموزشي دروس در حد نامطلوب و محتواي نوشتاري، روش هاي ياددهي- يادگيري، روشهاي ارزشيابي، طراحي صفحات وب و بخش عمومي سايت، در حد به نسبت مطلوب است.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر، بيان و بررسي چگونگي اشاعه و كاربست يافته ها و نتايج ارزشيابي برنامه درسي است. بدين منظور تلاش مي شود نخست توليد دانش برنامه درسي مورد بررسي قرار گيرد و سپس به پرسش چگونگي كاربست نتايج ارزشيابي برنامه درسي پرداخته شود. فرايند اشاعه نتايج نيز از موضوعاتي است كه در كنار كاربست يافته ها مورد توجه قرارگرفته شده است.
پس از اين مباحث، انواع الگوهاي اشاعه و كاربست، مانند الگوهاي CIHR، اتاوا و دانش فرايندي معطوف به عملكرد ارايه شده اند. در اين خصوص به الگوهايي تاكيد شده كه دست كم از دهه 1990 به اين سو كاربري بيشتري داشته اند. در نهايت، مسايل مربوط به اشاعه و كاربست نتايج ارزشيابي عرضه گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

طرح ارزش يابي حاضر به منظور بررسي وضعيت توانايي دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي در صحت و سرعت روخواني قرآن انجام شده است؛ پرسش هاي اساسي طرح عبارتند از:
1- وضعيت توانايي دانش آموزان در صحت روخواني قرآن چگونه است؟
2- وضعيت عملكرد دانش آموزان در سرعت روخواني قرآن چگونه است؟
نمونه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه برداري تصادفي چند مرحله اي انتخاب شده است. از 20 ناحيه آموزشي مركز استان و 13 منطقه آموزشي شهري و 17 منطقه آموزشي روستايي، 212 مدرسه و از هر مدرسه 12 دانش آموز (حدود 2500 نفر دانش آموز دختر و پسر ) با روش تصادفي انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. براي گردآوري داده ها و اطلاعات، از چهار آزمون (تقريبا معادل) ويژه سنجش توانايي صحت و سرعت روخواني (روان خواني) بهره گرفتيم؛ مهم ترين يافته هاي پژوهش به شرح زير است:
متوسط عملكرد دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي در روخواني عبارات و آيات كتاب درسي آموزش قرآن و آيات و عبارات قرآني خارج از كتاب درسي، با توجه به شيوه نمره گذاري مبتني بر كسر 0.25 نمره براي هر كلمه اي که غلط خوانده مي شود برابر 14.5 و بر اساس شيوه كسر 0.5 نمره به ازاي هر غلط برابر 9 و بر اساس شيوه كسر 1 نمره به ازاي هر غلط برابر صفر 0 است (در مقياس 20-0).
اگر براي قضاوت در مورد برنامه، نقطه برشي 75 درصدي تعيين شود، حدود 52 درصد دانش آموزان به حد نصاب لازم (و يا نمره بالاتر) دست يافته اند و به حد مطلوب هدف برنامه رسيده اند. البته پژوهش حاضر نشان مي دهد حدود 5 درصد دانش آموزان در روخواني صحيح تسلط كامل يافته اند. آزمون هاي آماري نشان مي دهد عملكرد دانش آموزان دو زبانه (يعني دانش آموزاني كه زبان مادري آن ها غيرفارسي است) در صحت و سرعت روخواني، در مقايسه با عملکرد دانش آموزان فارسي زبان تفاوت معناداري دارد و اين تفاوت به نفع دانش آموزان تك زبانه (فارسي زبان) است. در مقايسه دو جنس نيز، عملكرد دختران به طور معناداري بهتر است.

 نسخه قابل چاپ

طرح ارزش يابي حاضر به منظور بررسي وضعيت توانايي دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي در صحت و سرعت روخواني قرآن انجام شده است؛ پرسش هاي اساسي طرح عبارتند از:
1- وضعيت توانايي دانش آموزان در صحت روخواني قرآن چگونه است؟
2- وضعيت عملكرد دانش آموزان در سرعت روخواني قرآن چگونه است؟
نمونه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه برداري تصادفي چند مرحله اي انتخاب شده است. از 20 ناحيه آموزشي مركز استان و 13 منطقه آموزشي شهري و 17 منطقه آموزشي روستايي، 212 مدرسه و از هر مدرسه 12 دانش آموز (حدود 2500 نفر دانش آموز دختر و پسر ) با روش تصادفي انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. براي گردآوري داده ها و اطلاعات، از چهار آزمون (تقريبا معادل) ويژه سنجش توانايي صحت و سرعت روخواني (روان خواني) بهره گرفتيم؛ مهم ترين يافته هاي پژوهش به شرح زير است:
متوسط عملكرد دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي در روخواني عبارات و آيات كتاب درسي آموزش قرآن و آيات و عبارات قرآني خارج از كتاب درسي، با توجه به شيوه نمره گذاري مبتني بر كسر 0.25 نمره براي هر كلمه اي که غلط خوانده مي شود برابر 14.5 و بر اساس شيوه كسر 0.5 نمره به ازاي هر غلط برابر 9 و بر اساس شيوه كسر 1 نمره به ازاي هر غلط برابر صفر 0 است (در مقياس 20-0).
اگر براي قضاوت در مورد برنامه، نقطه برشي 75 درصدي تعيين شود، حدود 52 درصد دانش آموزان به حد نصاب لازم (و يا نمره بالاتر) دست يافته اند و به حد مطلوب هدف برنامه رسيده اند. البته پژوهش حاضر نشان مي دهد حدود 5 درصد دانش آموزان در روخواني صحيح تسلط كامل يافته اند. آزمون هاي آماري نشان مي دهد عملكرد دانش آموزان دو زبانه (يعني دانش آموزاني كه زبان مادري آن ها غيرفارسي است) در صحت و سرعت روخواني، در مقايسه با عملکرد دانش آموزان فارسي زبان تفاوت معناداري دارد و اين تفاوت به نفع دانش آموزان تك زبانه (فارسي زبان) است. در مقايسه دو جنس نيز، عملكرد دختران به طور معناداري بهتر است.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به جايگاه و كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي دوره ابتدايي از نظر معلمان و صاحبنظران برنامه ريزي درسي و تكنولوژي آموزشي شهر تهران مي پردازد كه هدف آن بررسي جايگاه و كاربرد فاوا در چهار بخش تعيين اهداف، تهيه و انتخاب محتوا، روش هاي ياددهي و يادگيري و فرايند ارزشيابي برنامه درسي دوره ابتدايي مي باشد.
اين پژوهش تحقيقي زمينه يابي به شمار مي آيد و براي انجام آن، 120 معلم مقطع ابتدايي شهر تهران به صورت نمونه گيري خوشه اي و 30 صاحبنظر برنامه ريزي درسي و تكنولوژي آموزشي از طريق نمونه گيري در دسترس، از دانشگاه هاي تهران و سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي انتخاب شدند و به پرسشنامه محقِق ساخته پاسخ داده اند. براي تعيين روايي پرسشنامه از روايي محتوايي و براي برآورد پايايي آن از آلفاي كرونباخ استفاده شده است. تجزيه و تحليل داده هاي به دست آمده از طريق آمار توصيفي (جدول توزيع فراواني، نمودار فراواني درصدي و فراواني درصدي تراكمي) انجام شده است.
نتايج به دست آمده حاكي از آن است كه به كمك فاوا مي توان اهداف و محتواي متناسب با نيازها و علايق يادگيرندگان، نيازهاي جامعه و زندگي روزمره را تعيين و تهيه كرد. هم چنين فاوا امكان يادگيري انفرادي، استفاده از روش هاي فعال تدريس، انواع ارزشيابي ها، تجزيه و تحليل سوالات، وسايل، نتايج ارزشيابي و مقايسه پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مدارس مختلف را به صورت علمي فراهم مي آورد. معلمان مي توانند به منظور بحث در مورد برنامه ها و محتواهاي درسي، از طريق فاوا با يكديگر ارتباط برقرار نمايند.

 نسخه قابل چاپ

 هدف تحقيق حاضر شناسايي مولفه هاي به كارگيري فن آوري ارتباطات و اطلاعات و بررسي موانع به كارگيري آن در آموزش و پرورش است. با توجه به مباني نظري و پيشينه تحقيق، مولفه هاي به كارگيري فناوري ارتباطات و اطلاعات كه توسط پرسشنامه سنجش مولفه هاي فناوري اطلاعات با 229 سوال، از نمونه هاي آماري تحقيق كه شامل 434 نفر (109 مدير و 325 كارمند) بود، جمع آوري گرديد.
روش شناسي اين تحقيق از نوع توصيفي– پيمايشي است. نتايج پژوهش از طريق آمار توصيفي و استنباطي مانند تحليل عاملي، آزمون همبستگي، درصد و ميانگين با استفاده از نرم افزار Spss مورد تحليل قرار گرفت.
در خصوص موانع به كارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات، پس از آزمون نمرات اختلافي (تفاوت نمرات وضع موجود با وضع مطلوب) از ميان متغيرها، 16 متغير شناسايي شد. همچنين با تاكيد بر مباني نظري ناظر بر پيش نويس مدل، مدلي طراحي گرديد كه طراحي و پايايي آن بر اساس موارد مذكور، با استفاده از روش باز آزمايي 91% تعيين شد. مطابق سنجش انجام شده، به طور كلي درجه تناسب توسط 86 درصد از افراد بالاتر از 5 (از حداكثر 7 نمره) تعيين شده است. اين مدل با توافق بالايي مورد پذيرش قرار گرفته است .

 نسخه قابل چاپ

برنامه ريزي آموزشي به طور سنتي به چگونگي آموزش تواناييهاي سواد در طيف زيادي از جمعيت کشور مي پردازد. بعد كليدي برنامه ريزي آموزشي در وهله اول، تعيين تعريف سواد و در وهله دوم، تعيين بهترين شيوه آموزش سواد با امكانات موجود در كشور است. سپس، برنامه ريزي درسي به سواد شكل مي دهد و شيوه انتقال آن را در افراد جامعه تعيين مي كند.
تعريف هاي گوناگوني براي سواد ارائه شده است كه در قالب دو رويكرد متفاوت قابل بررسي است: رويكرد «مستقل از بافت» و رويكرد «ايدئولوژيكي». در رويكرد «مستقل از بافت» فرضيات فرهنگي و ايدئولوژيكي زيربناي سواد، به طوري ناديده گرفته مي شود كه گويي بي طرفانه و جهاني هستند. از طرف ديگر، «ايدئولوژيكي» درباره سواد ديدگاهي حساس به بافت دارد. در اين رويكرد، سواد فعاليتي اجتماعي به شمار مي آيد كه از يك بافت فرهنگي- اجتماعي به بافت فرهنگي- اجتماعي ديگر متفاوت است.از اين رو، در چارچوب اين رويكرد، سواد مهارتي فني و جهاني (همگاني) به شمار نمي آيد.
پژوهش حاضر، رويكرد نظري زيربناي تعريف سواد در تدوين برنامه درسي دو كشور در حال توسعه (اندونزي و سنگال)، چهار كشور توسعه يافته (آمريكا، كانادا، انگلستان، سنگاپور) و نهايتا، در برنامه درسي ايران مطرح مي کند و درصدد است تا اين نكته روشن شود كه تدوين برنامه درسي در كشورهاي فوق به چه ميزان تحت تاثير رويكردهاي «مستقل از بافت» و «ايدئولوژيكي» قرار گرفته اند.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر، بررسي زمينه هاي فرهنگي و رواني جامعه و ظرفيت فراگيران براي تحقق آموزش زبان انگليسي در دوره ابتدايي است. در اين پژوهش از روش تحقيق توصيفي- پيمايشي بهره گرفتيم و جامعه آماري آن را همه دبيران زبان انگليسي دوره متوسطه در چهار شهرستان كشور (تهران، اصفهان، شيراز و كرمان) تشكيل مي دهند.
حجم نمونه آماري در اين تحقيق، با استفاده از فرمول كوكران، 314 نفر برآورد گرديد؛ جهت دستيابي به اطلاعات عميق تر، با 10 نفر از كارشناسان اعم از اساتيد آموزش زبان انگليسي، برنامه ريزي درسي و روان شناسي، در سطح دانشگاه هاي همان شهرستانها، مصاحبه انجام گرفت. كارشناسان با روش نمونه گيري هدفمند و دبيران با روش نمونه گيري طبقه اي متناسب با حجم انتخاب شدند. جمع آوري اطلاعات با يك پرسشنامه 60 گويه اي محقق ساخته، دو سوال كوتاه پاسخ و مصاحبه نيمه سازمان يافته، صورت گرفت. روايي صوري و محتوايي سوالات پرسشنامه و مصاحبه با بهره گيري از نظر متخصصان و پايايي پرسشنامه با استفاده از روش آلفاي كرونباخ، 0.89 برآورد شد. داده هاي حاصل از مصاحبه با روش مقوله بندي، و داده هاي حاصل از پرسشنامه با استفاده از تكنيك هاي آمار توصيفي و استنباطي، شامل فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار، tتك نمونه اي، تحليل واريانس (ANOVA)، آزمون توكي و t همبسته تحليل شدند.
نتايج پژوهش نشان داد از نظر دبيران و کارشناسان «زمينه هاي فرهنگي و رواني جامعه» و «ظرفيت و توان فراگيران»، براي تحقق آموزش زبان انگليسي در دوره ابتدايي بيش از سطح متوسط است؛ به عبارت ديگر، هم زمينه هاي فرهنگي و رواني و هم ظرفيت و توان کافي در فراگيران براي آغاز آموزش زبان انگليسي از دوره ابتدايي وجود دارد.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ