یك لبخند به سالمندی كه روي تخت خوابیده تحویل میدهد و میگوید: این درجه را بگذار زیر زبانت. دو سه دقیقه دیگر شرح حال نوشته میشود و خانم جوان خارج میشود.
این كل رابطه سالمند با كادر درمانی است. آنها میآیند و میروند و كار خودشان را میكنند. گاهی چیزهایی میگویند كه سالمندی كه روی تخت خوابیده بسختی میشنود و فقط میگوید: آها، آها...
كسی نمیپرسد چه كمكی میتوانم به شما بكنم. كسی برایش دل نمیسوزاند و كسی حوصله شنیدن درد دلش را ندارد.
پرستار و ارتباط موثر
پرستاری از دل و جان. این توقع كمی نیست، اما همان چیزی است كه یك سالمند بستری نیاز دارد. فرقی نمیكند در خانه باشد یا بیمارستان.
نتایج پژوهشی كه حیدر علیآبادی و همكارانش در این زمینه انجام دادهاند نشان میدهد: با وجود تأكيدي كه بر ارتباط پرستار و سالمند بیمار وجود دارد، اين فرآيند همچنان روند رو به ضعف دارد.
با آموزش مهارتهاي ارتباطي به پرستاران و سالمندان و نيز افزايش آگاهي پرستاران در زمينه پديده سالمندي ميتوان ارتباط بين آنان را ارتقا بخشيد.
واقعیت این است كه با وجود افزایش امید به زندگی در سطح جامعه سالمندان با بيشترين خطر تضعيف جسمي و كاهش تواناييهاي شناختي مواجه هستند و برای حفظ سلامت، عملكرد و استقلال خود به حمايت و پرستاری بیش از دیگران نیازمندند.
مدت زماني كـه سالمندان در بيمارستان ميمانند 10 برابر بيشتر از گروههاي سني جوانتر است و پرستاران بيشترين زمان را با بيمار سپري ميكنند.
دنياي اجتماعي فرد سالمند در نتيجه رسيدن به بازنشستگي ، اختلال در سلامت و فقدانهاي ديگـر روز به روز كوچكتر میشود و یك مراقبت موثر در سايه تعاملي ماهرانه و نزديك با بيمار سالمند میتواند او را به زندگی باز گرداند.
فقط كار
فرق نمیكند شما یك پرستار خانگی داشته باشید، در خانه سالمندان زندگی كنید یا در بیمارستان بستری باشید.
هرجا نیاز به خدمات پرستاری پیدا كنید انجام وظایف حرفهای تنها چیزی نیست كه میتواند به بازتوانی شما كمك كند. شما نیاز به برقراری ارتباط انسانی دارید.
شیما ـ د، یك پرستار 25 ساله است و رابطهاش را با سالمند بیمار صرفا كاری توصیف میكند این در حالی است كه نادر تقیخانی، سالمند 67 سالهای كه به خاطر بیماری قلبی بستری است، میگوید: آنها كار خودشان را میكنند. ما هم كه كاری ازدستمان بر نمیآید. برخوردشان خشك و بدون گفتوگو است.
زهرا مجیدی، بانوی 80 ساله نیز در مورد توقعش از پرستار میگوید: دوست دارم با آنها صحبت كنم. از دردهایم بگویم و حالشان را بپرسم و از آنها تشكر كنم، اما آنها هم كمحوصلهاند و هم وقت ندارند و پركارند. در دسترس نبودن، نداشتن ارتباط آنطوري كـه سالمند ميطلبد، محتواي كمارتباط كلامي، برقرارنكردن ارتباط كلامي هنگام انجام مراقبتهاي روتين از جمله گلایههایی است كه بیماران در پژوهش یاد شده به آن اشاره كردهاند.
ارتباط مناسب
سحر وقتی به بالین بیمار میرود دیگر برایش مهم نیست در زندگیاش چه مشكلاتی دارد و كودك شیرخوارش الان كه او در حال پرستاری است خوابیده یا دارد گریه میكند.
چیزی كه برای او مهم است این است كه همان لحظاتی كه بر بستر مریض میرود به او عاشقانه خدمت كند و انرژی مثبت بدهد.
وظايف روزانه، نبود وقت، احساس نياز به حفظ يك فاصله حرفهاي با بيماران و پرداختن به كار و شغل خود مانع از آن ميشود كه پرستاران يك رابطه درماني
با بيماران خود داشته باشند
اول دستی بر موهای سفید سالمندی كه روی تخت خوابیده میكشد و میگوید: بیدار شو مادرجان. باید قرصت را بخوری و فشارت را چك كنم. ماشاءالله خیلی بهتر به نظر میرسی...
او میگوید: بیماران ما گاهی سالمند هستند و گاهی جوان، اما اگر شخص سالمندی بستری باشد من سعی میكنم ملاطفت بیشتری به خرج بدهم و با حوصله به حرفهای او گوش كنم چون آنها شكنندهترند. گاهی مثل بچهها میمانند.
در میان افراد مورد بررسی در پژوهش حیدر علیآبادی سالمندان كمی از نوع برقراری ارتباط پرستاران راضی هستند، اما آن دسته كه از این فرآیند رضایت دارند خوشبرخوردي، تواضع با سالمند، خطاب مؤدبانه، خلق گشوده و خوشزباني را از خصوصیات مثبت پرستاران خود دانستهاند.
یكی از سالمندان بستری نیز میگوید: وقتي صدايمان بزنند و با خوشحالي با ما حرف بزنند، ما هم خوشحال ميشويم. بعضيها خلقشان باز است، با خنده ميآيند. پرستـاري كه ارتباطش خوب است از در كه ميآيد تو، میبیند من پيرم، ميگويد كاري نداري، هيچي نميخواهي، نترسي، من مثل دخترتم هر موقع كاري داشته باشي من در خدمت تو هستم، اين را ميگويند پرستار خوب.»
ما هم خسته میشویم
فقدان ارتباط يا كمبود ارتباط موضوعي بود كه شركتكنندگان در پژوهش حاضر ـ چه پرستاران چه بيماران سالمند ـ به طور متناوب بدان اشاره داشتند.
یك پرستار در این باره میگوید: خستگی ناشی از كار، تعداد زیاد بیماران به نسبت پرسنل بیمارستانی و تعلیمات كم در رابطه با مراقبت و ارتباط متفاوتی كه لازمه تعامل با سالمند بیمار است همه سبب میشود گاهی نتوانیم از عهده پرستاری مناسب یك سالمند برآییم. گاهی آنها كم شنوا هستند و گاه كمی اختلال حواس دارند. به نظر من باید به همه این چیزها توجه شود. بعضی از آنها اصلا به حرف پرستار گوش نمیدهند، سرم را میكشند و دوا نمیخورند و میخواهند بلند شوند به خانه بروند كه كلی دردسرساز میشود. گاهی آنها فكر میكنند فرزندان رهایشان كردهاند و رفتهاند.
يك دليل ممكن در مورد اينكه چرا پرستاران معمولا به طريق بيمار محور عمل نميكنند، اين است كه آنان با وجود دارا بودن مهارتهاي لازم ارتباطي، ارتباط مبتني بر وظيفه را به عنوان يك مكانيسم حفاظتي و دفاعي در مقابل جنبههاي عاطفي كار خود انتخاب ميكنند.
آموزش محور اساسی
جامعه مكانيكي ما بهصورت يك تهديد جدي در رابطه بين پرستاران با بيماران خود تظاهر پيدا كرده است: وظايف روزانه، نبود وقت، احساس نياز به حفظ يك فاصله حرفهاي با بيماران و پرداختن به كار و شغل خود مانع از آن ميشود كه پرستاران يك رابطه درماني با بيماران خود داشته باشند.
فقدان آگاهي از طرف پرستاران منجر به اين ميشود كه آنان بر پايه تفكرات و پيشفرضهاي خود در مورد نيازها و خواستههاي بيماران وارد عمل شده و اين موضوع كيفيت مراقبت از بيمار را بهطور نامطلوبي متأثر ساخته. اين امر بر لزوم آموزش مهارتهاي ارتباطي در پرستاران و نيز آموزش در مورد نيازهاي بيماران سالمند و بويژه نيازهاي ارتباطي آنها تأكيد دارد.
نياز به آموزش تنها به پرسنل پرستاري معطوف نيست و با توجـه به نقشي كه خود بيماران سالمند و تواناييشان آنها در برقراري ارتباط و مطرح كردن خواستهها و نيازها دارند آموزش مهارتهاي اجتماعي و ارتباطي در اين باره نيز لازم است.
بيماران سالمندي كه مهارتهاي اجتماعي بالاتري داشته باشند تمايل دارند توجه بيشتري از طرف پرسنل پرستاري جلب كنند.
به طور كلي پژوهش در مورد آموزش مهارتهاي ارتباطي بيمار نشاندهنده مؤثر بودن آن در افزايش مشاركت بيمار و نيز افزايش برآيندهاي سلامت است.متن كامل پژوهشی كه در این گزارش به آن استناد شده، در فصلنامه سالمند منتشر شده است.
ماندانا ملاعلي