فارست گامپ :: Forrest Gump
فارست گامپ (به انگلیسی: Forrest Gump) فیلمی آمریکایی به کارگردانی رابرت زمکیس، محصول سال ۱۹۹۴ پارامونت پیکچرز است. فیلم برپایهٔ رمانی به همین نام اثر وینسنت گروم ساخته شده است.
فارست گامپ یک موفقیت عظیم تجاری بود به طوری که در مجموع توانست ۶۷۷ میلیون دلار در گیشه جهانی کسب کند و تبدیل به پرفروشترین فیلم آمریکا در آن سال شود.
فارست گامپ نامزد دریافت ۱۳ جایزهٔ اسکار شد و از این تعداد ۶ جایزه را شامل جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین جلوههای ویژه، بهترین کارگردانی و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای تام هنکس را بدست آورد.
بازیگران فیلم
تام هنکس (فارست گامپ)
رابین رایت پن (جنی کوران)
گری سینایس (ستوان دن تیلور)
سالی فیلد (خانم گامپ)
میکلتی ویلیاتمسون (بوبا)
مایکل کونر هامفری (کودکی فارست)
هانا هال (کودکی جنی کوران)
هالی جوئل آزمنت (کودکی فارست گامپ)
داستان فیلم
داستان فیلم در مورد کودک کند ذهنی باضریب آی کیو ۷۵ هست که به چنان شهرت و ثروتی می رسد که برای هیچ کس قابل تصور نیست.
فارست گامپ (تام هنکس)، مرد سادهدلی است که در ایستگاه اتوبوسی منتظر نشسته است. با آمدن خانمی، او خود را معرفی میکند و داستان زندگیش را تعریف میکند. فارست کودکی با بهرهٔ هوشی پایین تر از همسالانش است و تمام دنیایش مادرش (سالی فیلد) که حوادث اطرافش را با زبانی ساده برایش توصیف میکند. او در کودکی مجبور به استفاده از اسکلت و داربست فلزی بود که به پایش بسته میشد. بچه های همسالش او را دوست نداشتند. اما یکی با او همبازی شد، جنی. طی حادثهای، آن اسکت مزاحم فلزی در هم میشکند و توانایی فارست در دویدن پدیدار میشود. فارست که حالا بالغ شده در راگبی به افتخار میرسد. جنی جوان (رابین رایت پن) که هرگز از مهر پدر الکلیاش بهرهای نداشته، آرزو دارد خوانندهٔ کانتری شود. او دختر سر به راهی نیست. در روزهای جنگ با ویتنام، فارست به ارتش میپیوندد و حتی در یک بار نامناسب خوانندگی میکنند. هنگام خداحافظی، جنی از فارست میخواهد شجاع نباشد و هر وقت خطری بود فقط بدود. فارست در دورهٔ آموزشی ارتش، دوستی به نام بوبا (میکلتی ویلیامسون) پیدا میکند. او جوان سیاهپوست سادهدلی است که آرزو دارد خانوادهٔ فقیرش را با صید میگو به وضع بهتری برساند. آنها به ویتنام اعزام میشوند و تحت فرماندهی سرگرد دن تیلور (گری سینایس) قرار میگیرند. در یکی از حملات، نیروهای آمریکا بشدت بمباران میشوند. با فرمان فرماندهش، فارست شروع به دویدن میکند و ناگهان به یاد بوبا میافتد. او باز میگردد تا بوبا را پیدا کند اما هر بار یک مجروح دیگر را مییابد و او را تا کرانهٔ رودخانه میرساند، از جمله سرگرد دن را. بالاخره بوبا را در حالیکه بشدت زخمی است مییابد. بوبا میمیرد و فارست زخمی جزئی برداشته ولی سرگرد دن هر دو پایش را از دست میدهد.
دن بخاطر آنکه تا آخر عمر فلج است و با افتخار نمرده و گمان میبرد فارست نگذاشته به سرنوشتش برسد از او خشمگین است. فارست مدال افتخار میگیرد و در دوران نقاهت استعدادش در پینگپنگ شکوفا میشود. در حالیکه او به مسابقات جهانی میرود و یکی یکی پلههای افتخار را طی میکند زندگی جنی هر روز در سراشیبی است. اعتیاد و روابط ناسالم، جوانی و زندگی جنی را میرباید. فارست سرگرد دن را با خود همراه میکند تا به آرزوی بوبا جامهٔ عمل بپوشاند. او اسم قایقش را میگذارد جنی و موفق میشود یکی از بینظیرترین صیدهای میگو را انجام دهد، چنانکه عکسش بر جلد مجله ها برود. ولی او فقط دنیای کوچک خودش را میخواهد دنیایی که تمام وسعتش آغوش مادر و داشتن جنی است.
جایزهها
برندهٔ جایزه اسکار بهترین فیلم
برندهٔ جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای رابرت زمکیس
برندهٔ جایزه اسکار بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی برای اریک راث
برندهٔ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای تام هنکس
برندهٔ جایزه اسکار بهترین تدوین فیلم برای آرتور اشمیت
برندهٔ جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه
نقد فیلم
در فیلم بازی تام هنکس بی نظیر است واقعا بی نظیر و داستان زیبایی هم دارد که با موضوعی اجتماعی و انتقاد از جامعه آمریکاست از جنگ گرفته تا نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی آن با زبانی که شما از شنیدنش خسته نمیشوید …
فیلمنامه بسیار زیبا از خاطره یی به خاطره ی دیگر می لغزد و اصلا شما را نمی آزارد بلکه با هر قدم شما را مشتاق تر به تعقیب پایان کار میکند.
فارست گامپ فیلمی است که هر چند بار ببینید خسته نمی شوید و این یعنی یک فیلم خوب.
فیلمی با جملات زیبا در فیلم نامه و حس بسیار بالای تام هنکس که شما باور نمی کنید که این یک بازیست و قطعا با آن احساس همزاد پنداری می کنید و هنر تام هنکس فراوان خودنمایی میکند …
نمایش ارتباط های انسانی از زوایای مختلف یکی دیگر از نکات برجسته فیلم است که آن را برای ما ملموس تر می کند و شاید بتوان گفت تمام فیلم ارایه ارتباط یک فرد با محیط اطرافش است از زاویه یی موشکافنه و قابل لمس.
نحوه ی ارتباط فارست با دوست سیاهش بوبا، ارتباط فارست با مادرش، ارتبا ط فارست با جنی، ارتباط فارست با فرمانده تیلور، ارتباط فارست با مسافران روی نیمکت که هریک برای لحظات کوتاهی در کنار او هستند ، موید این مسئله است.
فارست گامپ ارایه یک نوع جهان بینی ساده و دور از غرض از جامعه آمریکاست که اگر هر کسی غیر از گامپ به ظاهر کند ذهن به ما ارایه میداد غرض آلود می گشت.
و اما صحنه ی بسیار زیبا و تاثیر گذار پایان فیلم که فارست در کنار مزار همسرش دارد هرگز از یادها نخواهد رفت که خود تاکید بر حفظ ارتباط وی با موضوع عشق است.
جلوه های ویژه فیلم در صحنه های جنگ پینگ پنگ فارست و پرواز پر زیبا ارایه شده ، پری که در صحنه ی آغازین و پایانی پرواز میکند در القا خیال انگیزی فیلم در ابتدا و حفظ آن در انتها نقش بسیار ظریف و موثری دارد .