شاید درک این ارتباط و تأثیر در گذشته دشوارتر بود و بیشتر از راه استدلالهای عقلی به اثبات میرسید، اما امروزه علم تجربی نیز به اثبات رسانده است که عالم طبیعت یکپارچه است و هیچ خلائی در آن وجود ندارد و نمیتواند داشته باشد. لذا تمامی اجزای این عالم به هم پیوسته هستند و بالتبع هر فعل و انفعال در بقیه اجزا تأثیر میگذارد. البته رابطه عالم ماده با ماوراء هم چنین است، اگر چه مادهگراها نخواهند بپذیرند؛ چنان چه یک اندیشه، یک تعقل، یک اراده، یک احساس و... که هیچ کدام مادی نیستند، در عالم ماده فعلیت مییابد و تأثیر میگذارد.
اما در مورد «گناه» باید دقت داشته باشیم که اساساً «گناه» یعنی خارج شدن از مسیر، یعنی ناهنجاری و انجام فعلی که انطباق با نظام هستی ندارد. خداوند حکیم، عالم را بر اساس علم و حکمت خلق نموده و بر همین اساس چه باید کردها و چه نباید کردها را نیز تبیین نموده است و هر فعلی خارج از این چارچوب، گناه نامیده میشود.
بهعنوان مثال، اگر انسان بر اثر جهل یا تجاهل به شکل بیرویهای درختان جنگل را قطع کرد، یا آب را بیرویه مصرف کرد و هدر داد، یا بیضابطه اقدام به شهرسازی و آپارتمانسازی نمود، یا روی گسلهای زلزله شهر بنا کرد، یا برای استخراج سنگ، بیمحاسبه کوهها را منفجر کرد و...، از آثار گناهش در طبیعت این خواهد بود که آتمسفر را به هم میزند، تصفیه هوا را نابود میکند، سبب آلودگی میگردد، اسباب خشکسالی را فراهم میکند، لایه اوزون را سوراخ میکند، حرارت زمین را بالا میبرد، یخهای قطبی را آب میکند.... و البته همین اختلالهایی که در طبیعت به وجود آورده، تأثیر متقابلی در رفتارهای بعدی انسانها دارد، مثلاً مهاجرت پیش میآید، قحطی و بیآبی پدید میآید، سومالیها به وجود میآید، افرادی بیمار و کشته میشوند، خانوادههایی متلاشی میگردند، فسادی حاکم میشود و...، همین طور این ناهنجاریها در طبیعت تأثیر میگذارد و طبیعت نیز تأثیر متقابل در رفتارهای آدمی دارد.
همینطور «ظلم» از بدترین گناههایی است که از انسان صادر میشود؛ خواه ظلم به انسان باشد، یا ظلم به طبیعت. لذا در اسلام برای چگونگی رفتار با طبیعت، از خاک گرفته تا گیاه و حیوان نیز قوانین الهی وجود دارد. تأثیر «ظلم» در طبیعت را امروزه به خوبی شاهدیم.
بهعنوان یک مثال مشهود برای همه: به غیر از بمبهای اتمی، آیا میدانیم که سالانه چقدر انفجار برای کشتار انسانها صورت میپذیرد؟ چقدر مواد شیمیایی، رادیوآکتیو پخش میشود و چه تشعشعات یا تخریبهایی به صورت مستقیم و غیر مستقیم در طبیعت رخ میدهد و این تخریبها چه آثار سوئی در همین طبیعت به جای میگذارند؟ و این آثار سوء در طبیعت، زمینه را برای پدید آمدن حوادث طبیعی و تولد انسانهای ناقص یا بیمار فراهم میکند و همین پدیدهها متقابلاً در رفتارهای انسان تأثیر میگذارد.
حال از مسائل کلی، کمی به جزئیات توجه کنیم. مثلاً «زنا» یا ارتباطات ناهنجار جنسی چه تأثیری در طبیعت دارد؟ در حدیث نبوی چنین آمده است که خداوند متعال به تناسب گناهان جدید، بلاهای جدید میفرستد.
حال بهعنوان مصداق نمونهای ذکر کنیم: شاید 200 سال پیش روابط جنسی بیضابطه و غیر منطبق با نظام هستی به این گستردگی نبود. بیماری ایدز و انواع بیماریهای روحی و روانی هم وجود نداشت. در حدیث قید شده است: «در جامعهای که زنا زیاد شود، مرگ جوانان نیز زیاد میشود». دقت فرمایید که در اینجا بحث از بهشت و جهنم نیست. هم «زنا» یک رابطه طبیعی (مادی) بین دو شخص است و هم «مرگ» به لحاظی یک حادثه طبیعی (مادی) است و حدیث از ارتباط، تأثیر و تأثر مستقیم این دو میفرماید و امروزه مستندات و شواهد نشان میدهد که همینطور است.
افزون بر این که چرا باید طبیعت را فقط خاک و گیاه و حیوان و جو در نظر بگیریم؟ مگر انسان خود یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین عناصر این طبیعت نیست؟ بدیهی است وقتی شرابخواری یا خوردن گوشت و لقمه حرام زیاد شود، بیماریهایی مانند آلزایمر یا پارکینسون هم زیاد میشود. به راستی چرا مبتلایان به اینگونه بیماریها در کشورهای اروپایی که ظاهراً مرفهتر هستند، به مراتب بیشتر از کشورهای اسلامی است که شاید در برخی مناطق آن حتی قحطی و مرگ و میر ناشی از گرسنگی و تشنگی هم وجود دارد و اغلب به لحاظ علمی عقب ماندهتر هستند؟ آیا یکی از علتها تغذیه غلط نیست؟ خودشان اذعان دارند که گوشت خوک و شراب و آبجو از علل اصلی شیوع این گونه بیماریها میباشد.
اگر همین معنا و تأثیر و تأثر رفتارهای آدمی با طبیعت را تعمیم دهیم، تعجب نمیکنیم اگر گفته شود که گناه، قحطی میآورد، دعا باران میآورد، صله ارحام عمر را طولانی میکند، صدقه دفع بلا مینماید و...
منبع :پرتو سخن
http://www.partosokhan.ir/page.asp?Number=624&Category=380