عنوان:راز مرگ بروس لي
نويسنده:مينا سليماني
کوتاه از بروس لي
نام کامل: لي جون فان
تولد: 27 نوامبر 1940 در کاليفرنيا. او در سال اژدها و در ساعت اژدهاي (بين 6 الي 8 صبح) متولد شد.
مرگ:20 جولاي 1973 در هنگ کنگ
القاب: اژدهاي کوچک لي، سويي لانگ لي، يام لي، زيائولونگ لي، بروس لي سويي لانگ
همسر:ليندا لي کادول (ازدواج 17 آگوست 1964)
فرزند: براندون لي و شانون لي
شهرت: بزرگترين هنرپيشه هنرهاي رزمي در قرن بيستم
نژاد: چيني ـ آلماني (پدر او چيني الاصل و مادرش دو رگه چيني ـ آلماني) بود.
«بروس لي»همان لباس سنتي چيني که در فيلم اژدها وارد شد را بر تن داشت و در تابوت آرميده بود دراواخر ماه جولاي سال 1973 در گورستان «ليک ويو» واقع در سياتل آمريکا به خاک سپرده شد.اما از مدت هاي طولاني پيش از مرگ ناگهاني و غم انگيز او در سن 32 سالگي، در آپارتمانش واقع در هنگ کنگ شايعات گسترده اي به گوش مي رسيد اينکه او در نبردهاي تن به تن زخمي يا کشته شده است.
لي خود مي گفت: «يک روز يک تلفن راه دور از يک روزنامه بزرگ هنگ کنگ داشتم. آنها از من پرسيدند آيا هنوز زنده ام؟! من جواب دادم حدس بزنيد با کي داريد صحبت مي کنيد؟»
بنابريان زماني که «بروس لي» واقعاً از دنيا رفت حرف و حديث پيرامون مرگ و علت مرگ او بر سر زبان ها افتاد و تحقيقات زيادي آغاز شد. شايعات زيادي در دنيا منتشر شد. بعضي مي گفتند؛ «گانگسترهاي هنگ کنگ او را به قتل رسانده اند چون او از پرداخت پول زور به آنها سرباز زد (البته بايد بگويم چنين اتفاقي پيش از آن بارها براي ستارگان سينماي چين افتاده بود) بر خي اعتقاد داشتند يک ضربه مهلک از سوي هنرپيشه نقش مقابل اورا کشت. بعضي ديگر مي گفتند؛ بروس لي نفرين شده بود. چون آن تازه خانه اش در هنگ کنگ را خريداري کرده و خبر نداشت آن خانه؛ خانه ارواح است!يا مي گفتند؛ چون عاشق هنرپيشه همکار خود «بتي تينگ پي» بود يا اينکه جمعيت هنرهاي رزمي چين به خاطر اينکه او به خارجي ها آموزش مي داد، از دست او عصباني بودند.
بسياري از چيني ها معتقدند «لي» قرباني تمرين هاي بيش از اندازه خود شد. خيلي ها هم اعتقاد داشتند مرگ ناگهاني اوبه دليل مصرف موادمخدر بوده است.بعضي ها هم مي گفتند سرنوشت لي از زمان تولد روي پيشاني اش حک شده بود. جالب اينجاست که گروهي نيز براي اين اعتقاد پايبند هستند که بروس لي اصلاً نمرده و منتظر فرصت مناسبي است تا دوباره به صحنه بازگردد!
حقايق مربوط به مرگ بروس اين است: لي بعد از اينکه به کما رفت جان خود را از دست داد. پزشکي قانوني گزارش خود را داد و گروه پزشکي به صورت مشترک براي مرگ نابه هنگام بروس لي در پنج دليل به توافق رسيدند.
هر چند آنها همگي علت مرگ را ورم مغزي مي دانستند (يک تورم در ناحيه اي از مغز سبب تجمع مايعات در آن شده بود) ولي دليل ايجاد اين تورم همچنان در ابهام باقي ماند. حال بايد معلوم مي شد که در آن روز خاص در ماه جولاي سال 1973 چه اتفاقاتي براي لي افتاده بود. شايد بدين ترتيب علت مرگ او عيان مي شد. طبق سخنان «ليندا» همسر بروس لي: بروس رأس ساعت 2 بعد از ظهر با «ريموندچو» تهيه کننده فيلم ملاقات داشت. اين ملاقات قرار بود در خانه و به منظور مذاکره پيرامون فيلم «بازي مرگ» صورت بگيرد.آنها تا ساعت 4 کار کردند و بعد با اتومبيل به سوي خانه «بيت تينگ پي» رفتند. تينگ پي يک هنرپيشه تايواني بود که قادر بود در فيلم بازي مرگ بازيگر نقش اصلي زن را ايفا کند. اين سه نفر در خانه تينگ پي فيلمنامه را مرور کردند و بعد «چو» آنها را ترک کرد و به يک مهماني شام رفت.
مدت کوتاهي بعد از ترک کردن «چو»، مي گفت سردرد دارد و تينگ پي يک قرص «اکواجسيک» که نوعي آسپرين قوي است به او داد. پس از آن لي به جز دو ليوان آبميوه هيچ چيز ديگري نخورد. حوالي ساعت هفت و سي دقيقه «لي» کمي دراز کشيد تا استراحت کند. او هنوز خواب بود که «چو» زنگ زد تا بييند چرا آن دو نفر هنوز طبق قرار قبلي در مهماني شام حاضر نشده اند. تينگ پي جواب داد لي خوابيده و نمي تواند او را بيدار کند. کالبد شکافي وجود مقداري حشيش در معده لي را نشان مي داد ولي درستي اين ادعا هنوز مورد بحث است. برخي مي گويند حشيش سبب واکنش شيميايي در بدن لي و تورم مغزي او شده است ولي مطالعات کالبد شکافي اين نظريه را رد مي کند. در حقيقت حشيش موجود در معده لي بسيار اندک بوده و بيشتر از يک فنجان چاي در بدن لي تأثير منفي نداشته است. دکتر لايست از بيمارستان ملکه اليزابت، مرگ لي را به دليل حساسيت شديد نسبت به يکي از ترکيبات موجود در قرص سردردي مي داند که آن روز عصر لي مصرف کرده بود.هرچند که در جمجمه او هيچ اثري از ضربه ديده نمي شد ولي مغز تا حدقابل ملاحظه اي ورم کرده و از 1400 گرم به 1575 گرم رسيده بود. هيچ يک از رگ هاي خوني دچار تصلب يا پارگي نشده بودند. بنابراين احتمال خونريزي داخلي وجود نداشت.
تمام اندام هاي داخلي بروس لي مورد بررسي قرار گرفت و تنها ماده خارجي در بدن او همان قرص «اکواجسيک» بود. «چو» به آپارتمان آمد ولي او هم نتوانست لي را از خواب بيدار کند. به دکتر تلفن زدند و دکتر قبل از رساندن او به بيمارستان ملکه اليزابت ده دقيقه وقت صرف احياي لي نمود. وقتي لي به بيمارستان رسيد، مرده بود.
بلافاصله پس از مرگ لي حرف و حديث هاي زيادي بر سر زبان ها افتاد. «چو» در يک برنامه تلويزيوني حاضر شد تا شايد بتواند خشم مردم را فرو بنشاند. او تمام آنچه اتفاق افتاده بود را براي مردم توضيح داد و البته اين موضوع را که لي در خانه نمرده بود را رد کرد.مطبوعات خيلي سريع حقيقت را کشف کردند و پشت سر هم مي پرسيدند «چو» چه چيزي را مي خواست پنهان کند؟ پروفسور تير متخصص داروشناسي در تلويزيون توضيح داد که حشيش موجود در بدن جسد به اندازه کاملاً طبيعي و بي خطر بوده است ونمي تواند عامل مرگ او قلمداد شود. او گفت علت مرگ بروس لي حساسيت شديد نسبت به داروي آسپرين بوده است. مقامات اين عقيده او را پذيرفتند و عبارت «يک حادثه ناگوار» را بر روي مرگ بروس لي نهادند. عجيب آنجاست که لي همواره مي دانست که در سن کم از دنيا خواهد رفت. همسرش ليندا مي گويد؛ او دوست نداشت پير شود زيرا نمي توانست از دست دادن قواي جسماني اش که با اين سختي به دست آورده بود را تحمل کند. او بارها گفته بود:«اگر همين فردا بميرم، هيچ تأسفي نمي خورم. من هر کاري که مي خواستم کردم. انسان نمي تواند بيشتر از حد توانش از زندگي توقع داشته باشد.»
منبع:مجله خانواده سبز(شماره 224).