0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 36

تاريخ: 17/11/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب، روحانيون و كاركنان هواپيمائى و شركت نفت

ضرورت حفظ وحدت كلمه براى نيل به پيروزى نهايى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از همه طبقات ملت تشكر مى‏كنم. من اين اشتراك مساعى كه بين دولت ما، بين ملت ما حاصل شده است از ملت تشكر مى‏كنم. موفقيت شما مرهون پيوستگى بعضى به بعض است. من از اينكه روحانيون با دانشگاهى، روحانيون با كاركنان نفت، روحانيون با كاركنان هواپيمائى با هم اينجا آمدند و اتصال خودشان را به هم اعلام به همين معنا كرده تشكر مى‏كنم.

آقايان روحانيون كه در حوزه علميه قم و در ساير حوزه هاى مقدسه و در مراكز ايران، تهران و ساير جاها همه هم پيوسته‏اند و در راه اسلام يك تشريك مساعى مى‏كنند مأجورند. خداوند تعالى همه شما را عزت و عظمت عنايت فرمايد. خداى تعالى دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر سلام الله عليه است، بايد اجانب در او دست نداشته باشند، بايد كسانى كه پيوند با امام عصر سلام الله عليه ندارند كنار بروند.

ما گرفتارى‏هاى زياد داشتيم و گرفتارى‏هاى زياد هم در راه داريم. تاكنون آنقدر كه عمل شده است و پيروزى بحمدالله حاصل شده است، رمز اين پيروزى وحدت كلمه است. وحدت كلمه ايرانى‏ها، همه اقشار ايران موحب شد كه ابرقدرت‏ها را به زانو در آورد، آن قدرت شيطانى را رفض كرد، قدرت‏هاى بزرگ شيطانى كه پشت سر او بودند، همه را رفض كرد، همه را كنار زد. اين رمز وحدت كلمه است، اين وحدت كلمه را بايد حفظ كنيد و با حفظ وحدت كلمه تا آ خر انشاءالله خواهيد رفت.

بايد همه آقايان، همه اقشار، همه كسانى كه علاقه‏مند به اسلام هستند، علاقه‏مند به مسلمين هستند، علاقه‏مند به امام زمان سلام الله عليه هستند، بايد همه در صف واحد به مبارزه ادامه دهند، در صف واحد به نهضت ادامه دهند. اين نهضت مقدس هست تا آنوقتى كه به نهايت ما برسيم، به پيروزى نهائى كه عبارت از رفتن همه قواى شيطانى و جانشين شدن قواى رحمانى در مملكتى كه تعلق به امام دارد، تعلق به امام زمان دارد، تعلق به خدا دارد، تعلق به پيغمبر اسلام دارد، همه باهم، هم كلمه بايد بشويم تا اينكه رفض كنيم اين قواى شيطانى را، اين قواى شيطانى را كه الان ديگر در حال تزلزل‏

صحيفه نور ج 5 صفحه 37

هستند وحشاشه‏اى بيشتر از آنها باقى نمانده است.

باز هم گاهى يك صحبت‏هائى غير صحيح مى‏كنند. اگر اينها به ملت احترام قائل شدند، اگر اينها احترام به آراء ملت مى‏گذارند، آراء ملت اين است كه الان در خيابان‏ها فرياد مى‏زند، در تمام شهرستان‏ها فرياد مى‏زند، وحدت ملت و آراء ملت آن است كه فردا در تمام شهرهاى ايران، در تهران، در ساير شهرهاى ايران همراهى خودشان را يا اين معنايى كه ما عرض كرديم. پيوند دادند و همراهى خودشان را اعلام مى‏كنند. آن كسى كه قائل است به اينكه ما تابع ملت هستيم، اگر صحيح مى‏گويد بايد بپيوندد به ملت.

اعلام پشتيبانى از ارتش واظهار پيوستگى با اقليت‏هاى مذهبى واهل تسنن

ارتش بايد بپيوندد به ملت. ارتش از ملت است، ملت از ارتش است. ما پشتيبانى ارتش را اعلام مى‏كنيم، روحانيت پشتيبانى خودشان را از ارتش اعلام مى‏كنند. ارتش هم بايد مثل ساير مسلمان‏ها بيايند در صف مسلمين و ارتش امام زمان سلام الله عليه باشند، نه ارتش دشمنان امام زمان. اى ارتش محترم! شما مسلم هستيد، شما تابع پيغمبر و قرآن هستيد، شما تابع پيغمبر اسلام و امام زمان سلام الله عليه هستيد، بايد شما هم در صفوف مسلمين با هم همصدا باشيد. ما با همه مسلمين همصدا هستيم، ما با همه ملت همصدا هستيم.

ما پيوستگى خودمان را به اقليت‏هاى مذهبى اعلام مى‏كنيم. ما برادرى خودمان را به برادران اهل سنت اعلام مى‏كنيم، دشمنان اسلامند كه ميخواهند ما را با برادرهاى خودمان مختلف كنند، دشمن‏هاى اسلام يا گول خورده‏هاى از آنها هستند كه در اينوقت اعلام مى‏كنند مخالفت ما بين دو دسته را. اعلام مى‏كنيم وحدت كلمه مسلمين را. اگر مسلمين وحدت كلمه داشتند، امكان نداشت اجانب بر آنها تسلط پيدا بكنند. اين تفرقه در بين مسلمين است كه باعث شده است كه اجانب بر ما تسلط پيدا بكنند، اين تفرقه مسلمين است كه از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پيدا كرد و الان هم ما گرفتار هستيم. واجب است بر همه همسلمين كه باهم باشند. يك زمان حساسى است. ما بين حيات وموت مردد هستيم. ما الان مملكتمان يا بايد تا ابد زير يوغ استعمار و استبداد باشد يا بايد الان از اين يوغ خارج بشود. اگر وحدت كلمه را حفظ نكنيد تا آخر بايد مبتلا باشيد.

حضرات آقايان! همه ما مسئول هستيم. روحانيون در درجه اول داراى مسئوليت هستند. روحانيون بايد بروند در بلاد و در جاهائى كه در دوردست هستند، لازم است كه بروند در دهات و قصبات و اعلام كنند مسائلى را كه ما مى‏گوئيم. در جاهاى دور افتاده ممكن است كه يك اغفال‏هائى باشد، يك تبليغات سوئى باشد. اينها در مراكز مثل تهران يا ساير بلاد عظيم نمى‏توانند تبليغات خلاف بكنند لكن - در دور افتاده‏هاى در قراء و قصبات دور افتاده، يك حرفهاى غير ناظاهر مى‏زنند، غير صحيح مى‏زنند، مثلا مى‏گويند كه اقليت‏هاى مذهبى در حكومت اسلام بايد از بين بروند. اين خلاف اسلام است، اسلام اقليت‏هاى مذهبى را احترام گذاشته است، اسلام اقليتهاى مذهبى را در

صحيفه نور ج 5 صفحه 38

مملكت ما محترم مى‏شمرد و همين طور در اسلام بين شيعه وسنى ابدا تفرقه نيست، بين شيعه و سنى نبايد تفرقه باشد. بايد وحدت كلمه را حفظ كنيد.

ائمه اطهار ما سفارش كردند به ما كه بپيونديد با هم و با هم اجتماعمان را حفظ كنيم و كسى كه اين اجتماع را بخواهد كه بهم بزند، يا جاهل است و يا مغرض و نبايد به اين حرف گوش بكنند. برادران سنى ما نبايد به يك تبليغاتى كه از طرف دشمنان اسلام مى‏شود ترتيب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستيم، آنها با ما برادر هستند. اين مملكت مال همه ما هست، مال همه ما، مال اقليت هاى مذهبى، مال مذهبيون ما، مال برادران اهل سنت ما. همه ما باهم هستيم و آن چيزى كه الان بر شما آقايان اهل علم و طلاب محترم و فضلاء معظم عظم الله اجرهم آن چيزى كه بر شما هست اين است كه بايد متفرق بشويد در بلاد و مسائل ما را به بلاد تبليغ بفرمائيد، در بلاد و آنجاهاى دور افتاده اين مسائل را تبليغ بكنيد كه اين اختلافات رفع بشود و اين اشتباهات بر كنار برود.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه علما را ميخواهم. از قرارى كه گفتند خدمه محترم قم هم در اينجا تشريف دارند، من از آنها هم تشكر مى‏كنم، آنها هم از ما هستند، ما هم از آنها هستيم، آنها هم برادران اسلامى ما هستند، آنها هم خدمتگزار به فاطمه، به حضرت فاطمه معصومه هستند و بزرگند پيش ما و من خدمتگزار همه شما هستم. خداوند همه را توفيق بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 10

تاريخ 12/11/57

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از روحانيون

نابودى نيروهاى خادم و فعال انسانى از بزرگترين جنايات سلسله پهلوى

بنده در اين مدت كه از ايران خارج بودم و دعاگوى همه آقايان بودم و حالا كه برگشتم به خدمت آقايان براى خدمتگزارى، خدمت به روحانيت، خدمت به آقايان علماء و فضلاء، خدمت به جامعه ايرانيها، حالا مى‏بينم كه رفقائى كه ما داشتيم، با ريش سياه اينجا گذاشتيم با ريش سفيد تحويل مى‏گيريم. مااشخاصى در زندان داشتيم كه وقتى كه از پيش ما رفتند در زندان، سالم بودند، قوى بودند، وقتى كه از زندان بيرون آمدند، آنهائى كه زنده مانده‏اند و از زندان بيرون آمده‏اند، ضعيف شده‏اند، پيرمرد شده‏اند، مريض شده‏اند.

اين نيروهاى انسانى كه از دست ما رفته است، اين از همه چيزها بالاتر بود. جناياتى كه سلسله پهلوى در جامعه ما كرد، شايد هيچ جنايتى بالاتر از اين جنايت نبود كه نيروهاى فعاله انسانى ما را يا از بين بردند يا فعاليت آنها را خنثى كردند براى مدت‏ها ى زياد. آنهائى كه بايد به اين امت خدمت كنند مثل علماى اعلام و اشخاص روشنفكر، اينها را در زندان بردند، ده سال پانزده سال، پنج سال در زندان اينها را بردند، صرف نظر از آن زجرهائى كه به اينها كردند، آن خلاف انسانيت‏هائى كه با اين اولياء خدا كردند، اين نيرو را هدر دادند، يعنى نيروئى كه بايد در جامعه فعال باشد اگر مدرس است، عده‏اى را تربيت بكند، اگر محصل است خودش تربيت بشود، اگر فعاليت‏هاى سياسى دارد، فعاليت سياسى بكند، فعاليت‏هاى مذهبى دارد فعاليت‏هاى مذهبى بكند، تمام اينها را اينها به هدر دادند.

اداى حق الناس، شر ط قبولى توبه شاه

گاهى گفته مى‏شود، گفته مى‏شد به اينكه خوب، شاه مى‏آيد توبه مى‏كند و توبه هم كرد، خوب، ديگر چه مى‏گوييد؟ خدا كه توبه را قبول مى‏كند، شماها چه مى‏گوييد ديگر؟ اين را من كرارا عرض كردم كه اولا توبه شرايطى دارد كه تا آن شرائط تحقق پيدا نكند، خداى تبارك و تعالى قبول نمى‏كند. آنچه بى شرط، خداى تبارك و تعالى قبول مى‏كند، آن چيزهائى است كه مربوط به حقوق الله است كسى نماز نخوانده، كسى روزه نگرفته، كسى حج نرفته است، اينها چيزهائى است كه اگر توبه بكند شرطى ندارد، توبه‏اش را قبول مى‏كند. و اما حقوق ناس، حقوق ناس را توبه‏اش را تا اين حق رد نشود قبول

صحيفه نور ج 5 صفحه 11

نمى‏كند. شما بفرمائيد كه حالا اين شخص كه آمده توبه كرده - فرضاً عرض مى‏كنم - اين راضى است به اينكه بيايد اموالى را كه از مردم برده پس بدهد و كارهائى كه از قبيل چپاول هست اينها را جبران بكند، فرضا كه يك همچو كارى بكند و او مالى داشته باشد تا بتواند جبران كند، مال ملت را كه نمى‏شود به خود ملت داد، براى جبران مالهائى كه اينها دارند. همه‏اش مال ملت است، مال خودشان نيست، برداشتند و فرار كردند و در بانك‏هاى خارجه انبار كردند و اگر چنانچه ما دستمان رسيد محاكمه‏اش مى‏كنيم، توانستيم كه او را بياوريم به اينجا و محاكمه بكنيم، يعنى تحويل ما دادند، محاكمه‏اش مى‏كنيم، محاكمه حضورى و اگر تحويل ندادند او را ما محاكمه غيابى مى‏كنيم و او را محكوم مى‏كنيم و آن مقدارى كه در ايران دارد از او مى‏گيريم، آنى كه در بانك‏ها دارد اعلام مى‏كنيم كه اين محكوم است و مال ملت است، حق ندارد بانك به محمدرضا بدهد چيزى را كه از مردم خورده است. حالا ما فرض مى‏كنيم كه خير ايشان اموال شخصى دارد و آن اموال شخصى را به ارث از پدرش فرض كنيد رسيده به او و آن اموال شخصى را مى‏دهد و جبران مى‏كند. خوب، اين ده سال حبسى كه كرده و اين قدرت انسانى را تلف كرده كى جبران مى‏كند؟ كى مى‏تواند جبران كند اين ده سال حبس، پنج سال حبس اين علما، اين دانشمندان، اين رجال سياسى كه اينها را به به هدر داده است يعنى در يك محفظه‏اى نگه داشته اينها را تا قوايشان هدر رفته، فعاليت هايشان هدر رفته، اينها ديگر جبران نمى‏خواهد؟! اگر يك كسى را هدر دادند همه زندگيش را، اينها را جبران كى ميكند؟ اينهمه جراحت كه بر اشخاص، بر قلوب مومنين، بر قلوب پيرزنها، پيرمردها، جوانها وارد كرده است، اينها را كى جبران مى‏كند؟

يك نفر آدم يك شخص را اگر كشت، اين قصاصش به اين است كه اين يك نفر را در مقابل او بكشند اگر يك نفر آدم هزاران آدم را كشت، حالا ما چطور آن را جبران بكنيم؟ اين كه هزاران نفر از بهترين اولاد اين وطن را، بهترين اولاد اين اسلام را در اين حبس -ها كشته پاهايشان را اره كردند. ما اطلاع از داخل زندان نداريم، يك مقدار كمى را اطلاع داريم، آن چيزى كه در زندان مى‏گذرد و مى‏گذشته است بر مردم، ما اطلاع نداريم، ما فقط مى‏بينيم كه يك نفر از علما را پايش را اره كردند، بعض اشخاص را توى تاوه گذاشتند بو دادند يعنى برق را متصل كردند به اين سطح اين شيئى و اين را خواباندندش روى آنجا او را بو دادند. حالا ما فرض مى‏كنيم كه يك جان دارد اين وما يك جان را در مقابل يك جان گرفتيم، بقيه‏اش چه؟

ما چطور قبول بكنيم از يك آدمى‏توبه را و بگوئيم كه اين سلطان باشد و حكومت نكند، همان سلطنت بكند. آخر ما جواب اين پيرزنى كه چهار تا از اولادش رفته، ديشب سر سفره، خودش و شوهرش و چهار تا اولاد بوده، امشب خودش و شوهرش، جواب اين را ما چه بدهيم بگوئيم حالا ايشان اعليحضرت باشند و آن بالاها بنشينند و مراسم عيدهم علماى دربارى بروند سراغش - و عرض مى‏كنم - كه اين نظامى‏ها و اين تمام اشخاصى كه در اين مراسم مى‏رفتند بروند و او را به اعليحضرت بشناسند و - عرض ميكنم كه - در مملكت هم ياكل ويمشى هر كارى دلش ميخواهد بكند.

صحيفه نور ج 5 صفحه 12

دوران حقه بازى و فريبكارى بسر رسيده است

فرض مى‏گيريم كه اين آدم توبه‏اش از روى حقيقت است، والا شما وما همه مى‏دانيم كه اين بيش از اينكه يك نيرنگى هست، نيست چيز ديگرى، اين نيرنگ براى اين بود كه ما را بازى بدهد و ما راضى بشويم به اينكه اين آقاسلطان باشد و حكومت نكند، تا اين بخوابد، انقلاب كه خوابيد، شمشيرش را بكشد پاى همه شما را قطع بكند يعنى نه عالم دينى ديگر بگذارد، نه رجل سياسى، نه دانشگاهى بگذارد، نه مدرسه فيضيه‏اى. اين نقشه است نقشه بوده، حالا هم كه الان ما مبتلا به يك نقشه ديگرى هستيم شما از اول ديديد چند جور اينها حقه بازى كردند، خدعه ميخواستند بكنند، يكى آمد مقابل مردم، اى علما!مراجع عظام! اى علماء اعلام! اى چه! اى چه! ما يك كارهائى كرديم واشتباهاتى كرديم و حالا از اين اشتباه برگشتيم. همين علماى اعلام و مراجع عظامى كه در آنجا مى‏گويد كه اينها مثل حيوان نجس مى‏مانند، از ايشان احتراز كنيد همين علماى اعلامى كه اين آقا مى‏گويد كه اينها مثل كرم‏هائى مى‏مانند كه توى نجاست مى‏لولند، آن روز منطقش آن بود، حالائى كه دمش را گرفتند و گير افتاده، حالا روباه بازى درآورده، علماء اعلام و مراجع عظام مى‏گويد. اين جز خدعه چيزى هست همين آدمى كه در همان حال علما اعلام و مراجع عظام مى‏گويد و در مقابل مردم و ملت مى‏ايستد و چه مى‏كند، همين آدم دولت نظامى مى‏گذارد در همان روز. اين ماها را مثل اينكه خيلى نادان مى‏داند، يا خودش احمق است كه خيال مى‏كند همه مثل خودش مى‏مانند. در همان روز، همان روز وشبى كه آن دستش را به توبه نامه گرفته، آن دستش را به سرنيزه گرفته و مردم را با سر نيزه مى‏كوبد، اين توبه است؟! اين حالا توبه كرده ؟! ما از او قبول كنيم كه آقا حالا ديگر توبه كردند و - عرض مى‏كنم - عابد و مسلمان شده است؟!

مردم فريبى شاه با حربه مليت و آزاديخواهى

حالا هم بعد از اين كه‏اين آدم اين حرف را زد وقبلش هم همين طور حكومت آشتى درست كرد، دولت آشتى، دولت آشتى او همان بود كه آنقدر جمعيت جوان‏هاى ما را به خون و خاك كشيدند، اين آشتى آنها حالا هم يكى ديگر را آوردند توى كار، نه او آورده، امريكاست آقا. همه بدبختى ما از اين امريكا و شوروى و انگلستان است. حالا هم يكى ديگر را روى كار آوردند كه با حربه مليت، مليت، با حربه آزاديخواهى همان آزاديخواهى كه خود مردك گفت آزادزنان و آزادمردان، همان آزادى را مى‏خواهند بدهند، همان آزادى كه مى‏گفت من آزادى دادم به ملت در صورتى كه پشتش مسلسل بود و توپ بود و تانك بود.

غير قانونى بودن سلطنت شاه ودولت منبعث از آن

آقا يك دولتى كه منشعب مى‏شود، منشاش عبارت از يك شاهى است كه مخلوع است، يك شاهى است كه خائن است، يك شاهى است كه پسر رضا شاه است كه مجلس موسسان سر نيزه‏اى

صحيفه نور ج 5 صفحه 13

فرمايشى درست كرد، اين را كه من يادم هست ديگر، مجلس موسسانى كه درست كرد، با سرنيزه مجلس موسسان را درست كرد، وقتى با سر نيزه مجلس موسسان درست شود، اين مجلس موسسان قانونى است؟ اين يك دليل بر اينكه اين مرد سلطنتش قانونى نيست و اما دليل ديگرش بر اينكه قانونى نيست، اين است كه به حسب قانون اساسى، سلطنت يك موهبتى است الهى (حرف مفتى است كه حالا من نقل مى‏كنم، حرف مزخرفى است) يك موهبتى است الهى كه ملت مى‏دهند به شخص اعليحضرت. اگر موهبت الهى است، ملت ميدهد يعنى چه؟ چطور ممكن است كه يك موهبت الهى، به يك ظالم خدا موهبت بكند؟ چطور امكان دارد كه خدا يك كسى كه فوج‏ها از مسلمان‏ها را از بين برده، اينهمه خيانت (به) اسلام و مسلمين كرده، خداى تبارك و تعالى او را تاييدش كند؟ موهبت به او بكند؟ عنايت به او داشته باشد؟

از اينهم كه شما صرف نظر بكنيد، موهبتى است الهى كه ملت داده است به يك كسى، اين ملت است كه داريد مى‏بينيد مى‏گويد نه، تمام شد. اين ملت اول كه نداده بود. خوب، حالا مى‏گوييم داد، از اول كه ملت اصلا اينها را نمى‏خواستند. رضا شاه با زور سر نيزه آمد وبا زور سر نيزه مجلس موسسان درست كرد و با زور سر نيزه مجلس درست مى‏كردكى مجلس، مجلس ما بود؟ همين مردك گفت كه اين مجلس‏هائى كه درست كردند اينها، از سفارتخانه‏ها مى‏آوردند وليستش را مى‏دادند منتها حالا ديگر نه، اينطور نيست، حالا ديگر مملكت خيلى قدرتمند شده، ديگر اينطورها نيست !! خودش را مسخره مى‏كند.

اين مجلسى كه ما الان داريم، مجلس شورا و مجلس سنا، يكى از اين وكلا بيايند ادعا كنند كه من وكيل ملتم، تا ما دستشان را بگيريم ببريم توى آن ملتى كه اين وكيلش است، از ملت بپرسيم كه آقا اين وكيل شماست؟ اينها را نمى‏شناسند ملت، اين وكيل محمدرضا خان است، محمد رضا خان هم سفارت به او گفته اينها را تعيين كن. يك همچو مجلسى كه شاهش او كه رسميت ندارد، مجلسش، اينكه رسميت ندارد، دولتش ديگر چه مى‏شود؟ دولتى كه از شاه غير رسمى و از مجلس غير رسمى، همين مجلسى است كه خود اين آقا تا چند روز پيش از اينكه به وزارت نرسيده بود و به صدارت نرسيده بود مى‏گفت غيرقانونى است اين، از حزب رستاخيز است و غيرقانونى است، چرا اينجور حالا قانونى شد!!

نمايندگان غيرقانونى اگر تابع و دلسوز مردم هستند بايد كناره گيرى كنند

اگر انسانى، آدمى در راس دولتى واقع بشود به غير قانون، اين مجازات دارد. اگر وكيلى بدون اينكه مردم او را تعيين كرده باشند، در مجلس برود وراى بدهد و رتق وفتق امور را بخواهد بكند، اين مجازات دارد. اينها بايد مجازات بشوند. همه بساط ايران اينطورى بوده و آنطورى هست. حالا، حالا هم كه خود آن مردك رفته، يك حشاشه‏اى مانده اينجا، باز همين حرف‏ها و همين مزخرفات را مى‏زنند. حالا ديگر مى‏خواهند ما را بازى بدهند به اينكه نه ما، هر چه كه ملت بگويد قبول داريم و هرچه

صحيفه نور ج 5 صفحه 14

كه ملت بگويد ما ردش نمى‏كنيم، ما هم تابع ملت هستيم و آزاديم اگر شما تابع ملتيد، اين ملت، اين ملت ايران، اين ملت ايران كه سرتا پاى ملت ايران غير اين ده بيست تا يا پنجاه تا يا صد تا چماق به دستى كه شما پول به او مى‏دهيد، يعنى آنهائى كه بايد بدهند پول به او، مى‏دهند و مى‏اندازندشان به جان مردم، يا زن و بچه مثلا آن كارمندى كه تحت نظر آنها هست، مى‏آيد شعار ميدهد، آن شعار مفتضح كه خودشان هم خجالت مى‏كشيدند. آن يك شعار بود اين هم يك شعار، اين سر نيزه آورده اينها را؟! اينها ملت نيستند؟! اين شعارهائى كه الان همه دارند مى‏گويند مرگ بر اين سلطنت، همه دارند مى‏گويند مرگ بر فلان مرداينها ملت ايران نيستند؟! اينها هم باز از آن طرف مرزها با شناسنامه اشتباهى وارد شده‏اند؟!! اينهمه مردم كه توى اينجا هستند و هر روز هستند با شناسنامه چيز، اينهمه مردم دهات و شهر و همه اينها كه فرياد مى‏زنند كه ما نمى‏خواهيم اين سلطنت فاسد را، اينها همه از آن طرف مرزها با شناسنامه چيز وارد شده‏اند ؟! بايد دست بردارند اگر واقعا اينها براى ملت دلسوز هستند، بروند كنار.

تلاش غرب براى حفظ رژيم شاه

شما ديديد كه ديروز اينهمه جمعيت، امروز هم اينهمه جمعيت از آن طرف شهر تا بهشت زهرا رفتند و آنهم، آن همه اجتماع بود، يك خلاف قانون، يك خلاف عدالت، هيچ يك از آنها كار خلاف كردند اگر كردند بگوييد. چطور مى‏شود كه گاهى وقت‏ها اين كارها واقع ميشود براى اين مى‏شود كه يك وقت مامورها بيرونند از اين جمعيت، مى‏بينند نمى‏توانند توى اين جمعيت بايستند، اينها را غرقشان مى‏كنند آنوقت هيچ ناراحتى واقع نمى‏شود، ناآرامى نيست، تظاهر آرام، رفت و آمد آرام، همه چيزهايش آرام. يك وقت مامورين وارد مى‏شوند، اين مامورين وقتى كه وارد مى‏شوند دستور دارند كه بزن، آنجا را بشكن، يا الله مى‏شكند. دنبالش تفنگ بزن، دچه بكن. شماها برويد، اگر شماها مى‏خواهيد كه منطقه ثبات داشته باشد، ايران ثبات داشته باشد، اصلاح بشود، شما برويد كنار، ما خودمان درست ميكنيم. شماها نمى‏گذاريد كه اين منطقه مثلا يا اين ملت يا اين مملكت آرام باشد، شما ناآرامى مى‏آوريد، شما دزدها را راه مى‏اندازيد اين طرف و آن طرف مردم را بزنند و چپاول كنند، شما نجف آباد را به صورت يك خرابه در آورديد، شما آنقدر قتل عام در تبريز و قم و تهران و همه شهرها قزوين كرديد و آن بساط (را) درست كرديد، همه را شماها درست كرديد. اگر شما كنار برويد و كارى به مردم نداشته باشيد، مردم دعوا ندارند، مردم آرامند، مسلمند، مردم مى‏دانند كه قواعد اسلام اقتضاى اين چيزها را نمى‏كند.

شما كنار برويد، از فردا شما برويد كنار شما يك آدم عادى هستى، نه نخست وزيرى ونه آن وكيل هست و آن كس ديگر، يك آدم عادى هستى مثل ساير افراد براى اينكه مقامت رسمى نيست يك آدم عادى هستى غاصب، منتها، يعنى تو را وادار كردند به اينكه بايد اين كار را بكنى. اينكه من مى‏گويم وادار كردند، براى اينكه همان اشخاص، همان دولت هائى كه پشتيبانى مى‏كردند از شاه، همان

صحيفه نور ج 5 صفحه 15

اشخاص پشتيبانى مى‏كنند از اين آقا، مى‏فرستند كه اين را كه مى‏گويند كه ما پشتيبان اين هستيم. آدم فرستادند اينجا، به ارتش گفتند كه شما بايد حتما پشتيبانى بكنيد از دولت و اگر ملى هست كه محال است (امريكا مليت را اصلا زير پا دارد مى‏گذارد و گذاشته است) اگر ملى بود كه محال بود كه امريكا تاييدش بكند انگلستان تاييدش بكند. حالا اينها يك اشخاص ملى شدند دلسوز به حال ملت ما؟! يا خير، همان چپاولگرى و همان خيانت و همان بساطى كه محمد رضاخان مى‏كرد، حالا با دست اينها مى‏كنند. حالا چه اين حيله باشد براى اينكه باز آن آلت بى اراده را برگردانند، چه از او مايوس شده باشند و بخواهند كه همين دولت‏هاى، اين نيمه مرده را نگه دارند و اين رژيم سلطنتى و اين قضايا.

اصل رژيم سلطنتى مغاير با عقل و قانون اساسى و ضد حقوق بشر است

اصلاً رژيم سلطنتى از اول خلاف عقل بوده، خلاف قانون، خلاف قانون اساسى است. رژيم سلطنتى، در قانون اساسى، در حقوق بشر اين است كه هر ملتى بايد خودش سرنوشت خودش را تعيين كند، يعنى ما الان خودمان بايد سرنوشت خودمان را تعيين كنيم، ما حق نداريم سرنوشت اعقابمان را تعيين كنيم، اعقاب ما بعد مى‏آيند، خودشان سرنوشتى دارند به دست خودشان بايد باشد، نه به دست من و شما.

رژيم سلطنتى اگر معنايش اين باشد كه يك سلطان خودش باشد و ملت تعيينش كند، اين رژيم سلطنتى نيست، اين يك سلطانى است كه مردم تعيينش كرده‏اند كه شاه باشد اما اگر مردم ما فرض كنيم كه تعيين بكنند سلطان را و اعقاب او را، آقا سرنوشت خود شما با شماست، سلطان را سلطان كرديد، چون خودتان بوديد، بسيار خوب، شما چه حقى داريد كه اعقاب يك كسى را كه براى يك كس ديگر مى‏خواهد سلطنت بكند شما تعيين مى‏كنيد چه حقى دارند پدرهاى ما كه سرنوشت ما را تعيين بكنند؟ رژيم سلطنتى خلاف قانون اساسى است، خلاف حقوق بشر است، لهذا نبايد باشد. رژيم سلطنتى فاسد است همه‏اش، حالا فرضاً كه خيلى عادل هم باشد، خلاف حقوق بشر است.

سكوت و عدم شركت در سرنگونى رژيم شاه خيانت به اسلام و كشور است

وضع مملكت ما تا حالا يك چيز مخلوط درهمى است كه معلوم نيست اسمش چيست، اصلا معلوم نيست اسم اين چه است. مملكت را مشروطه اسمش را بگذاريم، مشروطه كه نيست، ديكتاتورى است اما رژيم نيست ديكتاتورى. من به شما آقايان عرض بكنم و به همه ملت ايران عرض بكنم كه امروز مملكت ما در يك موضع حساسى وارد شده است كه اين ملت بين موت و حيات است. يا بايد تا آخر اسير باشيم و احكام دين و اسلام دستخوش مفسده جوها باشد، يا حالا پيروزى را به دست بياوريم. امر داير بين اين دوتاست. هر فرد از افراد ملت كه در اين امر شركت نكند خائن است، خيانت به اسلام است، خيانت به اسلام مى‏كند، خيانت به كشور مى‏كند. اگر ما دم اينها را نگيريم و بيرونشان نيندازم، فردا دوباره يا او را بر مى‏گردانند و يا همه منافع ما را با اين دست مى‏دهند به آمريكا

صحيفه نور ج 5 صفحه 16

و غيره و الان و بعد هم كه فهميدند كه آن چيزى كه مى‏تواند جلوى اينها را بگيرد، عبارت از اسلام و مسلمين و روحانيون هستند اين دفعه اگر خداى نخواسته تسلط پيدا بكنند، نه روحانى مى‏گذارند باقى بماند، نه اسلام. وقتى مطلب به اينجا رسيد، كدام آدم مى‏تواند مخالفت بكند؟ كدام آدم مى‏تواند ساكت باشد؟ ساكت در حكم مخالف است، خائن است ساكت. امروز روزى نيست كه شما بنشينيد توى خانه‏تان و بگوييد تكليف من اين است كه بروم مثلا فرض كن دكان، برگردم بروم مسجد و برگردم بروم محراب و برگردم. امروز، آن روز نيست. اگر آن روز بود، خوب، من هم قم بودم و مشغول درسم بودم مشغول بحثم بودم و مشغول استفاده از آقايان. امروز آنطورى نيست آقا، امروز مطلب مهم است، از مهماتى است كه جان بايد پايش داد. همان مهمى است كه سيدالشهدا جانش را داد برايش، همان مهمى است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمى است كه حضرت امير سلام‏الله عليه هيجده ماه با معاويه جنگ كرد، در صورتى كه معاويه دعوى اسلام مى‏كرد و چه و چه، جنگش چه بود؟ براى اينكه يك سلطان جائر بود براى اينكه يك دستگاه جائر بود، بايد به زمينش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به كشتن داد، آنقدر از اينها را هم كشت براى چه؟ براى اينكه اقامه حق بكند، اقامه عدل بكند.

ما بايد اقامه عدل بكنيم عذر نيست كه ماقوه نداريم، اين ملت قوه ماست، اين ملتى بود كه با مشت جلوى تانك و توپ را گرفت، كشته هم داد. البته افتخار مى‏كنيم به آنها، رحمت مى‏فرستيم، ما هم كشته مى‏شويم انشاءالله. روز سكوت نيست، روز فعاليت است. هر كس در هر منصبى كه هست، در هر مقامى كه هست نبايد ساكت باشد. اين فريادى كه اينها مى‏زنند، زنها را شما ببينيد چه فرياد مى‏زنند، مردها چه فرياد مى‏زنند، اينها پشتوانه شما هستند شكرالله سعيهم اگر اينها نبودند، ما هيچ قدمى بر نمى‏داشتيم، اينهايند كه من را وادار مى‏كنند به قدم برداشتن.

خواست ملت، استقلال و اصلاح ارتش است

من به ارتش مى‏گويم كه ما صلاح شما را مى‏خواهيم، ما نمى‏خواهيم كه ارتش در دنيا نباشد، ما مى‏گوئيم به شما نوكر نباشيد شما، مستشار امريكائى بر شما حكومت نكند، صاحب منصب‏هاى اسرائيلى به شما حكومت نكند، ما يك همچو چيزى مى‏گوئيم، اين منطق ماست. ما فرياد مى‏كنيم كه استقلال مى‏خواهيم، استقلال ارتشى مى‏خواهيم، ارتشى‏ها استقلال ندارند، ما فريادمان اين است. ما داريم مى‏گوئيم آقا شما مى‏خواهيم حاكم خودتان باشيد، مستقل باشيد آنوقت آن آقا، فرض كنيد كه ارتشبد يا فلان، مقابل ما مى‏ايستد. مقاومتشان يعنى، ما مى‏خواهيم حاكم نباشيم و ما مى‏خواهيم نوكر باشيم. ما مى‏گوئيم آقا باش. فرياد مى‏زنيم و فعاليت مى‏كنيم كه آقا باشيد، بعضى از اينها كه از فطرت انسانى بيرون هستند و بودند و رفتند، اينها مى‏گويند نه، ما نمى‏خواهيم باشيم، ما بايد حتماً تابع مستشارهاى امريكا و مستشارهاى اسرائيل باشيم.

صحيفه نور ج 5 صفحه 17

فرهنگ استعمارى و اقتصاد وابسته، مصيبت وارده از رژيم شاه‏

مى‏گوئيم كه اين اقتصاد را ما بايد درستش كنيم. اينها كه سر كار بودند و اين سر سلطنت و دولت و اينها، اين حرف‏ها بودند، ديديد كه چقدر از اين مال مردم خوردند، اقتصاد ما را به عقب راندند. آقا مصيبت‏ها بر اين ملت وارد شده و ما غافليم. ما الان زراعت نداريم، مخازن ما هم اگر چند سال ديگر اين مرديكه بود از بين رفته بود، ايران مى‏ماند يك مملكتى كه هيچ موونه ندارد، هيچى ندارد. موونه ما نفت است، نفت را، همه‏اش را گفت و هى هم وعده مى‏داد كه ده تا بيست سال ديگر تمام است اين. آنوقتى كه تمام مى‏شد چه داشتيم. وعده‏ها زياد است البته، وعده به اينكه صنعتى مى‏كنيم مملكت را. كجا صنعتى كرديد شما ذوب‏آهنتان براى اين بوده است كه يك دسته شوروى‏ها را بياوريد در اينجا بر شما حكومت كند. شما كارى نكرديد، شما از آنجا همه چيزها را گرفتيد آورديد اينجا چفت و بندش مى‏كنيد، مونتاژ. نه صنعتتان صنعت است، نه زراعت ما داريم، نه فرهنگ داريم.

آقا نيروى انسانى ما را به باد دادند اينها. اين فرهنگ ما، يك فرهنگ استعمارى است كه نگذارد اين نيروى انسانى رشد بكند، اينها را به يك حد محدودى نگه بدارد نگذارد اينها رشد بكنند، رشد انسانى را نمى‏گذارند بكنيم. من كه در فرانسه بودم، از اين اطراف مى‏آمدند سراغ من، من جمله از آلمان مكرر آمدند اينهائى كه در نيروهاى اتمى كار مى‏كنند، مطالبى اينها مى‏گفتند، من جمله اينكه نمى‏گذارند كه ما چيز بفهميم. چند صد نفر آنجا برده‏اند و مى‏خواهند نيروى اتمى درست كنند براى خودشان، مى‏گويند نمى‏گذارند كار بكنيم، علاوه بر اين مى‏گويند كه، اينكه الان دارند درست مى‏كنند، براى مملكت مضر است. آنهائى كه در همانجا كار مى‏كردند به ما گفتند كه اين كار براى مملكت مضر است خطر دارد براى مملكت اينها. هر جا الان شما دست بگذاريد، اسم محمدرضاخان رويش نوشته و خيانتش. هر جا ارتش را دست بگذارى، اين مستشارهاى امريكائى كه آمده، اسم او رويش ثبت است و خيانتش فرهنگ را رويش دست بگذارى، عقب ماندگى است، اسم او رويش ثبت و خيانتش. زراعتمان را دست رويش بگذاريم همين طور. مراتعمان را همه را دادند به اين و آن. ملى كردند. ملى كردن معنايش اين است كه آدم يكى از آن را يك مرتع بسيار بزرگى كه غنى‏ترين مراتع مى‏گويند هست، به ملكه انگلستان و بعضى از كسانى كه (شركتى كه با او هست) دادند. مراتع ما از بين رفته، داده‏اند به آنها، جنگل‏هاى ما را به كسان ديگر دادند، ملى كردند يعنى دست مردم را از آن كوتاه كردند و به غير دادند.

ادامه نهضت، واجب شرعى و عقلى است

ما نمى‏توانيم تصور كنيم خيانت‏هائى كه اينها به ما كردند. اگر انشاءالله يك حكومت عدلى روى كار آمد يك حساب و كتابى در كار بود، يك قلم آزاد بود، حتى براى نوشتن آن چيزهائى كه اينها دزدى كردند، آنوقت خواهيد ديد كه اين روزنامه‏ها، چه مطالبى پيششان هست كه پيش ما نيست، و اين مردمى كه الان در انزوا زندگى مى‏كنند چه مسائلى را اطلاع دارند كه من و شما اطلاع نداريم. اينها مملكت ما را به نيست بردند و ما برايمان واجب عقلى است، واجب شرعى است كه در اين موقع

صحيفه نور ج 5 صفحه 18

دنبال بكنيم و اين نهضتى كه ايران بپا كرده است به آخر برسانيم. دست اجانب را از اين خزائن ملى كوتاه كنيم و دست اجانب را از مسائل دينى‏مان كوتاه كنيم و اين اختناقى كه از همه اطراف بر ما سلطه داشت و اين اختناق را از بين ببريم و مملكت براى خودمان باشد، خودمان اداره‏اش بكنيم، خودمان چه، نمى‏توانيد اداره بكنيد؟! مگر دزدى بايد كرد؟ حتما بايد يك دزدى باشد تا بتواند اداره كند؟! اين همه مردم امين كه ما داريم در خارج كشور، در كشور كه اينها همه تحصيل كرده، همه جهات را مى‏دانند، در خارج تحصيل كردند، مطلع هستند، امين هم هستند، يك دزدى را بر مى‏داريم، يك امينى را جايش مى‏گذاريم و مملكت بهم مى‏خورد؟ خير بايد مسئله انتقال قانونى باشد. اين، اينقدر ادراك نمى‏كنيد كه مسئله، مسئله انقلاب است، نه مسئله يك رژيمى با رژيم ديگر، مسئله انقلاب است. در مسئله انقلابى، اين حرف‏ها نيست. شوراى انقلاب يا آن كسى كه انقلاب را بپا كرده، اين مى‏تواند اين كار را بكند و در دنيا نظيرش مكرر اتفاق افتاده. همين رژيم افغانستان كه چند روز پيش از اين در افغانستان واقع شد، همين بود كه انقلاب بود و دنيا هم پذيرفت. نه آراء عمومى بود و نه هيچ چيز. خير، انقلاب بايد كه جنگ بشود ما حالا دو سال است جنگ داريم مى‏كنيم، مردم با اسلحه سرد، با مشت و - عرض مى‏كنم كه - اينها و آنها با اسلحه گرم و مسلسل. جنگ مگر بايد حتما طرفين مساوى با هم باشند؟ اين حرف‏ها چيست آنها مى‏زنند؟

صلاح ارتش در پيوند با ملت است

من به اين ارتش نصيحت مى‏كنم كه به اين ملت بپيونديد صلاح شماست، صلاح ملت شما هست كه به اين ملت بپيونديد. مملكت مال خود شماست، ملت مال شماست، شما مال ملتيد. خدمتگزار به ملت باشيد. دست از اين كارهائى كه بعضى گردن كلفت‏هايتان مى‏كرد، برداريد از اين، توبه كنيد، توبه را خدا قبول مى‏كند، ملت هم قبول مى‏كنند. جنايت شما مثل آن نيست كه ملت قبول نكنند، گناه شما جور ديگر است. برگرديد به دامن اين، چنانچه برگشتند يك عده‏اى، عده‏اى شرافتمند برگشتند و گفتند كه ما با ملت موافق، همبستگى خودشان را اعلام كردند. از همين نظامى‏ها در اصفهان، در تهران، در همدان، در جاهاى ديگر، در خراسان، شما هم برگرديد، چيزى نشده.

دولت بايد توبه كرده و خودش كنار برود

يك نصيحتى هم به دولت مى‏كنم كه آقا شما يك آدم عادى هستيد، آبرويت را مى‏ريزى، برو كنار، من سر لج افتادم!! آخر براى چه انسان سر لج بيفتد و يك ملتى را، مقدرات يك ملتى را ملعبه كند كه من لرم، سر لج افتادم؟! حتما بايد با پس گردنى ردشان كنند؟ خوب، مثل آدم بيا توبه كن، بگو صحيح است حرف‏هاى ملت. امر، امر ملت است.

من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را خواهانم و اميدوارم كه خداوند همه شما را سلامت بدارد و ما را موفق كند به اينكه به شماها خدمت بكنيم و شما را موفق كند كه به خدا خدمت بكنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 39

تاريخ 17/11/57

بيانات امام خمينى در جمع صادركنندگان خشكبار و دانه‏هاى كشاورزى

نابودى سرمايه‏هاى انسانى ومادى در طول پنجاه سال حكومت سياه پهلوى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عرض كنم كه شما آقايان شايد بهتر از من مطلع باشيد كه در اين پنجاه سال حكومت سياه پهلوى، براى ايران تقريبا بايد گفت هيچ نگذاشتند، يعنى سرمايه‏هاى انسانى را و سرمايه‏هاى مادى ما را اينها از بين بردند. دانشگاهها كه بايد سرمايه انسانى براى ما درست كنند، اين‏ها به وضع عقب افتاده‏اى نگه داشتند و دستور داشتند كه نگذارند آنجاها كه يك انسان كامل و خدمتگزارى بار بيايد و سرمايه‏هاى ماديمان آنكه زيرزمينى بود نفت بود، دادند به اين و آن و در ازاء آن چيزهائى گرفتند كه به درد ما نمى‏خورد، بلكه پايگاه درست كردند براى آمريكا يعنى نفت ما را دادند و به اسم اينكه ما اسلحه مى‏خواهيم، مى‏خواهيم كه در مقابل همه دول چه بكنيم، با اين اسم اسلحه‏هائى آوردند كه در مملكت ما كارشناسى ندارد نسبت به اين مسائل و بايد خود آنها باشند و اين براى اين بود كه اگر شوروى يك ايرادى مى‏كرد كه چرا پايگاه درست كرديد، اينها بگويند كه پايگاه مال خود ايران است و اسلحه هم پول نفت است، لكن واقع مطلب اين بود كه اسلحه‏ها پول نفت نبود بلكه نفت را بردند و به ازاء او براى خودشان كار درست كردند، اين يكى از خيانتها بود كه در تاريخ بايد ثبت بشود و وضع اقتصادى مملكت هم، شما بهتر مى‏دانيد كه چطور به چه زمينه‏اى رسانده‏اند.

مملكت ما را خراب و قبرستانهاى ما را آباد كردند

عمده چيزى كه در ايران، خاصيتى كه در ايران بود كشاورزى بود، كشاوزى ايران غنى بود و محصولاتش زائد بود بر آن مقدارى كه احتياج داشت و بايد صادر كننده باشد و ما امروز وارد كننده هستيم و هرچه داريم بايد از غير، از خارج بياوريم. مراتع ما را، مراتعى كه بسيار مراتع عالى است، به غير دادند. يكى از مراتعى كه كارشناسان گفتند كه بهترين مراتعى است كه در دنيا از حيث تربيت دام، آن را آنطورى كه به من نوشته بودند به ملكه انگلستان و آن شركتى كه او شريك بوده است به آن‏ها واگذار كرده است و جنگلها را منع كردند از مردم، لكن دادند به غير، به خارجى‏ها، بالاخره مملكت ما را به صورت مفتضحى درآوردند كه من كرارا گفتم كه مملكت ما را خراب كردند، لكن قبرستانهاى ما را آباد كردند، جوانهاى ما را در قبرستانها بردند و مخازن ما را به خارج به غارت

صحيفه نور ج 5 صفحه 40

بردند، حالا هم كه فرار كردند، با جيب پر فرار كردند. چه خودش، چه كسانى كه مربوط به خودش بود، جيب‏ها را پر كردند و در خارج رفتند و مملكتى كه الان دست شما افتاده است، يك مملكتى است كه از همه چيز وارفته است، حالا بايد بسازيد و يك مملكتى است كه اجنبى زده بايد گفت جنگ زده، زلزله زده، اين بايد ساخته بشود نه اينكه خيال كنيد كه يك قشرى بتواند، نه يعنى نه حكومت مى‏تواند اين كار را بكند، نه بازرگان مى‏تواند اين كار را بكند، نه كشاورز مى‏تواند، همه بايد دست به هم بدهيد، جامعه ملى انسانى ايران كه انشاءالله از زير بار اين اختناق و اين گرفتاريها بيرون بيايد، دست به دست هم بدهند و اين وظيفه ملى را انجام بدهند كه مملكت خودشان را از اين انهدامى كه دارد پيدا مى‏كند، نجات بدهند، از جمله اشخاصى كه (يعنى اصنافى كه) در اين امر خيلى چيز دارند، بازرگانها هستند، اينها هم بايد در حد خودشان تشريك مساعى بكنند، ماها موعظه بكنيم و صحبت بكنيم و آنها هم فعاليت‏هاى ديگرى، ديگر از ما كار ديگرى كه ساخته نيست. ما بايد همان - صحبت بكنيم و اينها، آقايان هم فعاليت بكنند و اميدوارم انشاءالله كه ما اگر هيچ پيروزى پيدا نكرده بوديم الا رفتن اين طايفه، اين سلسله كافى بود بر ايمان، لكن البته كافى الان نيست بايد ما دنبال بكنيم تا اينكه نهضت را به آخر برسانيم و يك حكومت عادل در اينجا باشد، يعنى يك حكومتى باشد كه نخواهد جيب خودش را پر بكند، يك حكومتى باشد كه خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقاى ملت بداند اين حكومتهايى كه داشتيم سلاطين هميشه اينطور بودند كه اينها عقيده‏شان اين بوده است كه همه اينها عبد ما هستند، همه اين ملتها عبيد ما هستند، اين بر خلاف سنت انبياء بوده است برخلاف سنت اولياء بوده است، بر خلاف عقل انسانى است، بر خلاف حقوق بشر است، بر خلاف قوانين دنياست و اينها هيچ وقت عمل نمى‏كردند.

اميدواريم كه سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد

بايد حالا انشاءالله حكومتى پيش بيايد كه مسئول باشد پيش ملت، مجلسى باشد كه از خود ملت باشد. مادر 50 سال، مجلسى كه از خودمان باشد نداشتيم. هميشه مجلسى بوده است كه ديگران، حالا يا خارجى براى ما افرادى را تعيين مى‏كردند، چنانچه محمدرضا خان گفت كه ليست مى‏فرستادند، يا اينكه نه، اگر آنها هم نمى‏كردند، خود اينها، سر نيزه اينها بود كه تعيين مى‏كردند. ما سرنوشتمان سرنوشت سر نيزه بود و ما اميدواريم كه سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد. انشاءالله خداوند انشاءالله همه شما را موفق كند و همه ما را موفق كند به خدمتگزارى.

سئوال يكى از حضار: خيلى متشكريم عوض همگى استدعا مى‏كنم در تاييد فرمايشاتتان اگر مصلحت باشد، عين همين كميته‏هايى كه هست يا هر كس ديگرى را كه تعيين كنيد، صلاح بدانيد يك نقر را تعيين بفرمائيد كه به امر صادرات اين مملكت برسد و ما بتوانيم با او تماس بگيريم و انشاءالله به حول وقوه خداوند صادرات مملكت را سر و صورت بدهيم. يك وضع خيلى بدى

صحيفه نور ج 5 صفحه 41

در آمده در اثر حكومتهاى فاسد.

پاسخ امام: انشاءالله اميدواريم كه اين كار درست بشود و آقاى مهندس بازرگان را ما انتخاب كرديم براى اينكه دولت تشكيل بدهد، يعنى دولت موقت و ايشان را من مى‏شناسم و مرد صالحى است و آقايان هم بايد پشتيبانى كنند از او و در روزنامه پشتيبانى خودشان را اعلام بكنند و ايشان انشاءالله دولتشان را تشكيل مى‏دهد و مجارى امور انشاءالله اميدواريم به خواست خدا به حال اول برگردد واين طور مسائل، اين طور مشكلات انشاءالله حل بشود، البته

يكى از حضار: خيلى متشكريم البته انتخاب ايشان مورد تائيد همه هست و واقعا همانطور كه اول حضورتان عرض كردم، به طور كامل تبريك مى‏گوئيم به همه ملت و ما صددرصد پشتيبان ايشان هستيم و هرچه بتوانيم تا سر حد جانمان از اين حكومت آتى كه انتخاب فرموديد حكايت مى‏كنيم، چشم امر فرموديد، در روزنامه‏ها و هر وسائل ديگرى كه بتوانيم در تاييد و پشتيبانى از ايشان كوشا باشيم.

امام :موفق باشيد.

يكى از حضار :فقط مطلب اين بود كه بعضى آقايان در اين چند روزى كه من مى‏خواستم خدمتتان شرفياب بشوم و اينها، يك چند تا آقايان كه به من مراجعه كردند، راجع به يك امر خير بود كه اگر يك وقتى از حضرت آيت الله يك غيبتى شده، ايشان حلال بفرمايند.

امام: من همه را بخشيدم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 29

تاريخ: 15/11/57

بيانات امام خمينى در جمع خبرنگاران داخلى و خارجى در مورد معرفى مهندس بازرگان

ملت خواستار برپايى حكومت عدل اسلامى است

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان آشفتگى چند ساله ملت ما را مى‏دانند، مطلعند كه تمام دستگاه‏هاى ملى و دولتى فلج شده است، وضع اقتصادى ما رو به نابودى رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاه‏ها تعطيلند، مدارس علمى ما تعطيل است و بازارها تعطيل است. تمام اينها مضافاً به خونريزى‏هاى كه تاكنون شده است و آشفتگى‏هايى كه در مملكت ما هست، از اينها اطلاع دارند و كسانى كه مربوطند به اين، دست بردارند از شلوغكارى و با تعقل اشياء را فكر كنند و كنار بروند. ما همه اين مسائل را انشاءالله با پشتيبانى ملت حل خواهيم كرد.

شما خبرنگارها در اين مدت‏ها ملاحظه كرديد كه ملت ما از مركز تا هر جا كه چشم انداز باشد، شهرستان‏هاى بزرگ و كوچك، دهكده‏ها، قراء، قصبات، همه با هم يك فكر و يك نظر و با اراده مصمم از ما مى‏خواهند كه رژيم سلطنتى كه يك رژيم پوسيده غير عقلائى است، غير عقلى است و رژيم سلطنت محمدرضا خان، همه مردم گفتند كه اينها بايد سراغ كارشان بروند و همه مردم يكدل و يك جهت جمهورى اسلامى را مى‏خواهند. ملت ما مسلم است، علاقه‏مند به اسلام است، عدل اسلامى را ديده است، تاريخ ما از حكومت‏هائى كه در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است كه وضع حكومت‏ها چه بوده است، وضع حاكم چه بوده است. حضرت اميرالمومنين على ابن ابيطالب كه حاكميت بر يك صحنه بزرگ، يك ممالك بزرگ از عربستان سعودى گرفته تا مصر، ايران، عراق و سوريه و ساير جاها را داشته است، همين قاضى كه خودش قرار داده براى قضا، وقتى كه يك نفر يهودى به او دعوى كرده است و ادعا كرده است چيزى را، قاضى او را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضى و با يهودى در عرض هم نشسته‏اند و دادخواهى شده است و قاضى حكم بر خلاف حضرت امير سلام الله عليه يعنى حكومت وقت كرده است و تسليم بوده است. يك همچو وضع حكومتى در بشر معلوم نيست تحقق پيدا كرده باشد و ما آرزوى يك همچو حكومتى داريم، يك حكومت عادل كه نسبت به افراد رعيت علاقه‏مند باشد، عقيده‏اش اين باشد كه بايد من نان خشك بخورم كه مبادا يك نفر در مملكت من زندگيش پست باشد، گرسنگى بخورد.

صحيفه نور ج 5 صفحه 30

رژيم پهلوى و مجالس منبعث از آن متكى بر سر نيزه و غير قانونى است‏

ما مى‏خواهيم يك همچو حكومت عدلى ايجاد كنيم و چنانچه شما مى‏داند - كه - يعنى خبرنگارها به واسطه اطلاعاتى كه كه در ممالك خودشان هست و ما هم بواسطه اطلاعاتى كه در اين مملكت داريم و مشاهداتى كه داشتيم، از اول كه رضاخان كودتا كرد و آمد به ايران، تا آنوقتى كه مجلس موسسان درست كرد و وكلايى خودش درست كرد، تمام اينها با سر نيزه بود و اراده ملت هيچ دخالت در اين مسائل نداشت و ملت به هيچ وجه به حساب نمى‏آمد و يك همچو جمعيتى كه او جمع كرده بود و با سر نيزه مساله موسسان را تاسيس كرد و آنها راى دادند، اين راى، راى باطل بوده است، اين مجلس، مجلس ملى نبوده است و چون مجلس ملى نبوده است، رژيم سلطنتى پهلوى يك رژيم متكى بر سر نيزه بوده است و قانونى نبوده است و وقتى رژيم قانونى نشد، مجالسى كه بعدها هم تهيه كردند، ملى نبوده است، قانونى نبوده است.

معرفى دولت موقت براى اختتام به آشفتگى هاتا تعيين دولت دائمى‏

تمام اين مسائل به ما مى‏فهماند كه الان نه دولت قانونى است، نه مجلس قانونى است (نه اين مجلس و نه آن مجلس) ولهذا چون مجلس را غير قانونى مى‏دانيم و دولت را هم غير قانونى مى‏دانيم و اوضاع كشور را آشفته مى‏بينيم، براى اينكه خاتمه بدهيم به وضع كشور، ما به واسطه اتكاء به اين آراء عمومى كه شما الان مى‏بينيد و ديديد تاكنون كه آراء عمومى با ماست و ما را به عنوان وكالت بفرمائيد يا به عنوان رهبرى، همه قبول دارند، از اين جهت ما يك دولتى را معرفى مى‏كنيم، رئيس دولتى را معرفى مى‏كنيم موقتا دولتى تشكيل بدهد كه هم به اين آشفتگى خاتمه بدهد و هم يك مساله مهمى كه مجلس موسسان است، انتخابات مجلس موسسان را درست بكند و مقدمات آن را درست كند و مجلس موسسان تاسيس بشود و همين طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمى را انتخاب بكنند و مجلس موسسان كه به آن القاء مى‏شود كه جمهورى اسلامى را در رفراندم بگذارد، در رفراندم بگذارد جمهورى اسلامى را. با اينكه من اعتقادم اين است كه ديگر احتياج به رفراندم نيست و مردم مكرر به جمهورى اسلامى راى داده‏اند لكن براى اينكه بهانه‏ها تمام بشود و شمارش آراء بشود و ما آزادانه بايد يك همچون كارى بكنيم تا مردم بدانند، تا همه عالم بدانند كه راى آزاد كه مردم مى‏دهند به چه كسى مى‏دهند و به چه رژيمى مى‏دهند، لهذا ما دولت موقت را تعيين كرديم و چون جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان را سالهاى طولانى است از نزديك مى‏شناسيم و يك مردى است صالح، متدين، عقيده‏مند به ديانت و امين و ملى و بدون گرايش به يك شيئى كه بر خلاف مقررات شرعى است، من ايشان را معرفى مى‏كنم كه ايشان رئيس دولت باشد و ايشان وزراى خودشان را بعد تعيين خواهند كرد و به ما معرفى مى‏كند تا اينكه شوراى انقلاب ما كه پيشنهادشان اين بوده است كه ايشان رئيس دولت باشند، شوراى انقلاب وزراى ايشان را هم بررسى بكنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبى انجام بگيرد.

صحيفه نور ج 5 صفحه 31

مخالفت با حكومت اسلامى، قيام بر عليه خداست

و من بايد يك تنبه ديگرى هم بدهم و آن اينكه، من كه ايشان را حاكم كردم، يك نفر آدمى هستم كه به واسطه ولايتى كه از طرف شارع مقدس دارم، ايشان را قرار دادم. ايشان را كه من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت بايد از او اتباع كند و يك حكومت عادى نيست، يك حكومت شرعى است، بايد از او اتباع كنند. مخالفت با اين حكومت مخالفت با شرع است، قيام بر عليه شرع است. قيام بر عليه حكومت شرع جزايش در قانون ما هست، در فقه ما هست و جزاى آن بسيار سخت زياد است. من تنبه مى‏دهم به كسانى كه تخيل اين معنى را مى‏كنند كه كارشكنى بكنند يا اينكه خداى نخواسته يك وقت قيام بر ضد اين حكومت بكنند. من اعلام مى‏كنم به آنها كه جزاى آنها بسيار سخت است در فقه اسلام. قيام بر ضد حكومت خدايى قيام بر ضد خداست، قيام بر ضد خدا كفر است و من تنبه مى‏دهم به اينها كه به روى عقل بيايند، بگذارند مملكت ما از اين آشفتگى بيرون برود، بگذارند خون‏هاى محترم ريخته نشود، بگذارند جوانهاى ما ديگر اينقدر خون ندهند بگذارند اقتصاد ما صحيح بشود، ما به تدريج كارها را اصلاح بكنيم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه توفيق بدهند به آقاى مهندس بازرگان كه اين ماموريت را به وجه احسن انجام بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 42

تاريخ 17/11/57

بيانات امام خمينى در ميان گروهى از پرسنل ارتش در دبستان علوى

جديت طاغوت براى انهدام مملكت و غارت اموال ملت

شما تا حالا در خدمت طاغوت بوديد. متاسفانه اين جمعيتى كه بايد به ايران خدمت بكنند و يك ايران صحيح براى ما بسازند در خدمت كسى بودند كه جديت براى انهدام اين مملكت داشت. ما پنجاه سال يود مبتلا بوديم به حكومت رضاخان و محمد رضاخان كه در اين 50 سالى كه او بود خيانت خيلى زيادتر شده از آن پنجاه سال اول و اين 28 سال و 38 سال دوم كه زمان ايشان بود خيانت زيادتر شد تا آنوقت. اين شخص براى ما هيچى نگذاشت، اينها فرار كردند، اموال اين ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند، حالا يادم نيست جائى كه مجله بود يا در يك جائى كه اين را براى من فرستادند كه يك ويلائى يك خواهر ايشان (كدام خواهر است آن را هم نمى‏دانم) خريده‏اند به فلانقدر و اين فلانقدر هم يادم نيست. اينكه يادم هست اين است 6 ميليون دلار خرج گلكارى، مى‏فهميد؟ تصور مى‏توانيد بكنيد؟ ما مى‏توانيم بفهميم يعنى چه؟ 6 ميليون دلار، 37 ميليون تومان خرج گلكارى اين ويلاى خانم شده. از مال كى؟ پدر ايشان كه آمد كودتا كرد چه چيز داشت سيصدعباسى از مال اين ملت بود و از مال ماها بود ديگر. اين ملت را اينها فقير كردند و برداشتند. اين مال خودش اين مال عائله خودش كه در چيز بود كه 3 بيليون دلار بود نمى‏دانم ياتومان، 3بيليون و چند صد دلار آنها كه اتباعشان بودند آن سر لشكرها و آن ارتشبدها و آن كذا و كذا آنها هم برداشتند و رفتند. شماهائى كه خدمت كرديد به مملكت شماها محروم، آنهائى كه آن بالا بودند و خيانت مى‏كردند به اين مملكت، آن بالائى‏ها خوردند و برداشتند و رفتند.

حالا، از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشيد، ملت خودتان را خدمت بكنيد. اين آب و خاك مال شماست، اينجا مال خودتان بايد باشد، دست اين اجانب بايد كوتاه بشود، چقدر آمريكا بايد از اين مملكت ببرد و بخورد يا انگلستان يا ساير جاها؟ ما بايد يك وقت هم زنده بشويم، بيدار بشويم، ملتفت بشويم، آزادى را بگيريم. حق را بايد گرفت با سرنيزه، با مسلسل بايد حق را گرفت از اينها، خودشان كه نمى‏دهند، بايستيد در مقابل اينها، شما ديديد كه اين ملت، همين پا برهنه‏ها ايستادند در مقابل توپ، تانك نمى‏دانم مسلسل، ايستادند و پيش بردند كارشان را. اين ابرقدرت‏ها همه پشتيبان شاه بودند و اين مردم پابرهنه با مشت ايستادند در مقابل تانك، خون دادند و عقب زدند آنها را كه ديگر نتوانست اين بماند خودش اينجا، آنها هم كه رفتند.

صحيفه نور ج 5 صفحه 43

وظيفه اقشار ملت اتحاد براى اصلاح امور و بازسازى خرابى هاست

شما از اين به بعد يك قدرى توجه داشته باشيد، رفقايتان را متوجه كنيد، همقطارانتان را متوجه كنيد، بگوئيد آقا، ما خير شما را مى‏خواهيم، ما فرياد مى‏كنيم كه بايد ارتش ما مستقل باشد يعنى نوكر نباشد، اين خير شماست، يا اينكه خير ما؟ بايد ارتشمان تحت نظر آمريكا باشد و بدتر از او اسرائيل؟ بايد اينها اصلاح بشوند. اينها را بايد همه‏تان دست به دست هم بدهيد و اين كارها را اصلاح بكنيد، درست بكنيد. مملكت را بايد بسازيد از سر. اينها خراب كردند و رفتند و حالا بايد بسازيم. اينها يك كارى كه كردند قبرستانهاى ما را خوب آباد كردند، جوان‏هاى ما را، همه را زير خاك كردند و رفتند. ما حالا بايد بنشينيم و بسازيم و همه دست به هم بدهيم، آنهائى كه در ارتشند و پاكدامنند ارتش را بسازند، آنهائى كه بيرونند در اداراتند و پاكانند ادارات را درست كنند، مردم بازار را درست كنند، زراعت را درست كنند. اينها به كلى كشاورزى ما را از بين بردند. شما مى‏دانيد كه ايران يك جائى بود كه صادر مى‏كرد، حالا براى همه چيز دستش به دنبال يا آمريكاست يا جاى ديگر.

انشاالله خدا همه تان را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد. انشاالله.

سوالات ارتشيان وپاسخ‏هاى امام به آنان

يكى از حضار: مى‏بخشيد، البته من مى دانم كه خسته هستيد، مى‏خواهيم مزاحمتان نشويم اما راجع به ارتش مطالبى داريم: مى‏خواستم به عرضتان برسانم كه اينكه شما فرموديد در خدمت طاغوت بوديد، اگر خداوند قبولمان كند با وجود اينكه بنده به سهم خودم 25 سال توى ارتش بودم، لباس خدمت طاغوتى تنم بود، اگر مورد قبول خداوند باشد خيانت نكردم.

پاسخ امام: درخدمت معنايش اين است كه در جائى بوديد كه طاغوت سر وكار داشت والا البته من مى‏دانم كه در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند، مردم صحيح هستند، پاكدامن هستند، ما دلمان به همين ارتش خوش هست كه پاكدامن‏ها زيادند و انشاالله اصلاح مى‏شود مملكت ما به واسطه همين‏ها. اينكه گفتم همه در طاغوت - در چيز - بوديد يعنى در يك جائى بوديد كه طاغوت با شما سر و كار داشت، نه اينكه شما هم خدمتگزار بوديد. انشاالله موفق باشيد.

ادامه سخنان فرد مزبور در تكميل گفته‏هايش: و گاهگاهى عملا همين بوده و گاهگاهى دستورات اينها را ناچار بوديم اجرا كنيم.

پاسخ امام: انشاالله موفق باشيد.

صحيفه نور ج 5 صفحه 44

سخن ديگر اين برادر ارتشى خطاب به امام: يك موضوع ديگر اجازه مى‏دهيد به عرضتان برسانم اينكه الان خيلى انتظار تشريف فرمائى شما را به قم دارند و منتظر هستند كه شما تشريف ببريد آنجا و معتقدند كه راحت مى‏شوند، كه آقا مى‏روند قم و ديگر از اين دردسرها راحت مى‏شوند.

پاسخ امام: نه. بگوئيد كه تا شما را راحت نكنم، نمى‏روم.

يكى ديگر از برادران ارتشى: قم را مى‏توانند خيلى زود محاصره‏اش كنند و خيلى خوب ارتباط را قطع كنند.

پاسخ امام: نخير شما خاطر جمع باشيد. من اهل تهران و اهل كرمان، من اهل ايرانم، من در ايران هستم و با همه ايرانى‏ها ارزانى‏ها رفقيم.

يكى از ارتشيان: خداوند توفيقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد كه بتوانيد ما و اين ملت را از شر اين خونخوارها نجات بدهيد.

پاسخ امام: محتاجيم به كمك همه، همه كمك كنيد. انشاالله موفق باشيد، سلامت باشيد، خدا حفظتان كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

  

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 220

تاريخ: 24/10/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس

پشتيبانى آمريكا از دولت براى حفظ رژيم پوسيده شاه‏

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

حالا كه امريكا پوسيدگى شاه را فهميده است و به اصطلاح آنقدر شور بوده است كه خان هم فهميده است، حالا راه‏هاى ديگرى را پيش گرفته است. تا حالا تاييد از شاه مى‏كرد و پشتيبانى از شاه را اعلام مى‏كرد، اخيراً پشتيبانى از دولت را اعلام كرده است و مى‏خواهد از راه پشتيبانى از دولت، رژيم را حفظ كند و بالاخره خيال دارند كه اينها همين نوكر كهنه را برگردانند كه مردم را آرام كنند به خيال خودشان، شاه را ببرند و بعد، بعد از يك مدتى دوباره، او را برگردانند با يك زور بيشتر و با يك درندگى بالاتر.

امر بر قيام يكپارچه ملت بر عليه انتصابات غيرقانونى

اينها يكى از راه‏هايشان اين است كه اين دولت را پشتيبانى كنند و ما قبلاً هم گفتيم، حالا هم مى‏گوئيم كه اين دولت به تعيين شاه آمده است و شاه به حسب رفراندمى كه شد قانونيت ندارد و غاصب است و ياغى است و شاه نيست، بنابراين دولتى كه به تعيين او آمده باشد قانونى نيست و به پشتيبانى از مجلسين آمده و مجلسين هم از باب اينكه برگزيده ملت نيستند و ملت اصلاً از اين وكلا اطلاعى ندارد و آنها را تعيين نكرده است، مجلسين هم قانونى نيستند و دولت برگزيده مجلسين هم نمى‏تواند قانونى باشد. بنابراين، اين نقشه‏شان كه بخواهند دولت را يك دولتى حساب بكنند و يك مشروعيتى به آن بدهند، اين پيش ملت ايران به جايى نمى‏رسد و ملت ايران بايد تظاهر كنند بر ضد اين دولت و بر آنها لازم است كه برخلاف اين دولت مثل دولت‏هاى سابق قيام كنند و تظاهرات را بكنند و اين دولت را ساقط كنند، چنانچه ساقط است و اين دولتى نيست كه بتواند آرامش را در مردم ايجاد كند. مردمى كه در مقابل دولت نظامى ايستادند و در مقابل حكومت نظامى ايستادند، در مقابل يك دولتى كه اين نحوه است، ديگر نمى‏نشينند و معطل بشوند كه اين چه مى‏كند.

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 221

وعده‏هاى پوچ دولت مبعوث شاه خائن

وعده‏هايى كه اين دولت داده است مثل وعده‏هائى است كه دولتهاى سابق داده‏اند. دولت سابق يعنى اسبق خيلى وعده‏ها داد، وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل اين صلح را مى‏خواست برقرار كند. اين هم وعده اين را مى‏دهد كه ما اشخاصى كه استفاده غير مشروع كردند محاكمه مى‏كنيم. ما از ايشان مى‏پرسيم كه خوب شاه چطور؟ شاه اين اموالى را كه الان دارد، اين اموالى را كه به خارج منتقل كرده است، اينها همه مشروع است؟! يا استفاده غيرمشروع است؟ اگر استفاده مشروع مى‏دانيد، خود شما مجرم‏تر از همه مجرم‏ها هستيد (و تا ديروز هم اين را نمى‏گفت، امروز شروع كرده) و اگر غيرمشروع مى‏دانيد، شاه را مجرم مى‏دانيد، به اقرار شما شاه مجرم است، يك شخصى است كه استفاده‏هايى از ملت كرده است، دزدى‏هايى از ملت كرده و غارتگرى‏هايى كرده است و خيانت به ملت كرده است و شاه به حسب قوانين اگر خائن باشد، شاه نيست. بنابراين شما مقر به اين هستيد كه از طرف شاهى مبعوث شديد كه خائن به مملكت است و اموال مملكت را چپاول كرده است. خوب شما وعده مى‏دهيد كه من محاكمه مى‏كنم اين اشخاصى كه خيانت كرده‏اند، خوب شاه را بگيريد، شما كه چنين قدرتى داريد شاه را بگيريد، نگذاريد فرار كند، محاكمه كنيد اموال مردم را از او بگيريد. هيچ يك از اين دزدهايى كه اسمشان ثبت شده است درآن ورقه‏اى كه بانك يك جزئى آن را ابراز كرده است، قلم هيچ كدام به بزرگى قلم خود ايشان نيست. شمايى كه مى‏گوئيد ما اين خائن‏ها را مى‏گيريم، خوب راس خائن‏ها ايشان هستند، اگر خائن نمى‏دانيد شما و همه ملت مى‏دانند كه خلاف مى‏گوئيد و اگر خائن مى‏دانيد شما و همه ملت مى‏دانند كه مبعوث از طرف خائن هستيد، مبعوث از طرف خائن يا كنار برود، خودش كنار برود، خوب مردم كه كنارش مى‏كنند، يا خودش زود عاقل باشد و كنار برود، يا خائن است.

اين يك نقشه بوده است كه يك دولتى بياورند كه وعده به مردم بدهد كه ما محاكمه مى‏كنيم اينها را، ما اوقاف را برمى‏گردانيم به علما. علما چه احتياجى به اوقاف دارند كه مى‏خواهى رشوه بدهى به علما. علما احتياج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بياورند مى‏دهند به آنهايى كه بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف مى‏دهند. تو با اين كلمه مى‏خواهى علما را بازى بدهى كه ما اوقاف را بر مى‏گردانيم به علما، ما ساواك را منحلش مى‏كنيم، يك اداره اطلاعات درست مى‏كنيم. يعنى اين عبارت را بر مى‏داريم آن عبارت را به جايش مى‏گذاريم. كلمه ساواك را بر مى‏داريم كلمه ديگرى مى‏گذاريم و مطالب همان مطالب من حتى باور نكردم كه اين دزدهائى كه گرفتند و الان به خيال خودشان توى محبس ولى شايد به حسب واقع يك جاى خيلى خوبى برايشان هم باشد، من تا حالا باز باورم نيامده است كه اين شركاء شاه را، شريك جرم‏هاى شاه را، اينها به قاعده بخواهند حبسشان كنند ولى بعيد نيست، خوب شاه اين كاره است، بعيد نيست لكن باز من باور نكردم كه اينهايى كه 15 سال شريك جرم بودند، مثل نخست وزير سابق و رئيس امنيت سابق كه از رفقاى شاه بودند و رفقاى جرم شاه بودند، اينها را بخواهند واقعاً محاكمه كنند و قضيه محاكمه باشد.اين هم مثل

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 222

همه حرف‏هاى آنهاست كه اصلاحات مى‏خواهند بكنند، مثل اصلاحاتى است كه شاه مى‏خواست بكند. باورش نمى‏آيد آدم از اينها كه يك قدمى بخواهند بردارند، بر فرض اينكه اگر قدم هم بر دارند ديگر از آنها قبول نيست.

دولت و شاه برحسب قانون و شرع غيرقانونى هستند

ما اگر فرض بكنيم كه شاه يا دولت شاه بخواهند يك مملكت مثل بهشت براى ما درست كنند، ما بهشتى كه به دست شاه درست بشود نمى‏خواهيم، ما بهشتى كه به دست نوكر شاه درست بشود نمى‏خواهيم، با اينكه خوب، نخواهد شد لكن اگر بشود هم ما نمى‏خواهيم براى اينكه شاه برحسب قوانين و بر حسب شرع مطهر غير قانونى است و اصلاً سلطنت ندارد، دولت هم همين طور. بنابراين همه كارهائى كه اينها بكنند، چه بهشت درست كنند و چه جهنم درست كنند مقبول ملت نيست و مقبول ماها نيست.

انجام كودتاى نظامى ديگر امكان ندارد

يك راه ديگرى كه به ما رسيده است، از طريق‏هاى مختلف گفته‏اند (ولو اينكه من خيلى باورم نيامده است) قضيه اين است كه اينها مى‏خواهند كه كودتا بكنند. اين را چند جور تا حالا گفته شده، يك جور اينكه اين چند نفر از اين قصاب‏ها را آوردند و جاهاى حساس به آنها دادند، اين اشخاص خيلى خونخوار را سر چند تا از اين مقام‏هاى حساس گذاشته‏اند و بنا دارند كه به مجرد اينكه شاه برود اينها كودتا كنند و كودتاى خشن و چه كنند و چه كنند. اين را من تا حالا باورم نيامده است براى اينكه اگر شاه بخواهد اين كار را بكند، شاه يك آدم پوسيده‏اى است ديگر اين هيچ هويتى ندارد كه ارتش از او عرض كنم كه طرفدارى بكند يا چى، اينكه مى‏بينيد الان برقرار است، براى اين است كه اين صاحب منصبان كه شريك جرم او هستند مى‏بينند كه اگر او برود ممكن است براى خودشان بد بشود، چسبيدند دو دستى اين بهانه را نگه داشته‏اند (مثل اينكه يك مرده‏اى را توى يك تابوتى نگه داشته باشند) اينطور نيست كه شاه يك چيزى باشد حالا و از او تصميم دفاع بگيرند.

و اينكه ارتش بى‏اذن امريكا آن كار را بكند، آنها هم همه نوكرند يعنى آنهايى كه سركار هستند، اين چند نفرى كه مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند كردند و حالا مى‏خواهند فرار كنند، آنها هم خودشان مستقلاً اين كار را نمى‏توانند بكنند. باقى مى‏ماند كه كار را آمريكا به گردن آنها بخواهد بگذارد. اين به نظر من بعيد مى‏آيد، اينكه امريكا يك همچو كارى را بكند، براى اينكه كارشناس‏هاى امريكا مطالعه اين معنا را كردند ولو اينكه فهمشان خيلى كم بود، ذره ذره جلو رفتند و مرتب شكست خوردند. آنها از اول شاه را تقويت كردند و دنبال شاه رفتند (شاه چه و شاه چه) و حكومت نظامى گذاشتند و ديدند كه با كمال شدت حكومت نظامى عمل كرد و مردم به آن اعتنا نكردند. او اعلام مى‏كرد كه از دو نفر بيشتر اگر بيرون بيايند، چه خواهد شد، مردم يك ميليون جمعيت بيرون مى‏آمدند، قاعده

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 223

هم همين است، اين يك معنايى است كه بايد ملت ما به آن توجه كنند. ما اگر يك روزى گفتند كه اگر اهل منبر مثلاً فلان مطلب را بگويند، راجع به اسرائيل اگر حرفى بزنند چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر اهل منبر بخواهند اين را فلج كنند، اين حرف را فلج كنند، همه آنها بروند بالاى منبر و بگويند، هيچ غلطى نمى‏كنند. اينها استفاده از اختلافات هميشه مى‏كنند، يك دسته را مى‏ترسانند اينها نروند منبر، يك دسته ديگرى كه اقليت هستند اگر بروند منبر، آنها هم مى‏بينند همه نرفتند، چيزى نمى‏گويند. دو تا، سه تا هم اگر بگويند مى‏گيرند آنها را. اگر اينها بگويند كه اگر دانشگاه‏ها را ببنديد ما چه خواهيم كرد، همه دانشگاه‏ها با هم باز كنند، هيچ كارى نمى‏كنند ولى اگر اختلاف بين آنها بيندازند، با اختلاف آنها استفاده مى‏كنند. آنها مى‏گويند كه حكومت نظامى است اگر دو نفر زيادتر با هم توى كوچه‏ها راه بروند، چه خواهيم كرد و اگر شب كسى بيرون بيايد ولو يك نفر هم باشد چه خواهيم كرد. ملت ما يك ميليون جمعيت آمد بيرون، هيچ غلطى هم نكردند. شب‏ها ماندند در خيابان راه بندان كردند براى اينكه بمانند در خيابان‏ها ماندند در خيابان‏ها. جمعيت كه زياد شد كارى نمى‏توانند بكنند. بر فرض اينكه يك كارى هم بكنند، يك كار جزئى مفتضحانه‏اى اينها مى‏كنند، نه اينكه يك كار عاقلانه‏اى كه از آن يك نتيجه‏اى بتوانند ببرند. اينها از حكومت هاى نظامى كه در 12 تا شهر حكومت نظامى گذاشتند هيچ استفاده‏اى نتوانستند بكنند، در همه اين شهرها انقلاب شد، حالا هم هست. حالا هم كه اين دولت مى‏گويد ما حكومت نظامى را بر مى‏داريم، ولو درست نمى‏گويد لكن بر داريد و بر نداريد على السواءاست. مردم ديگر نه اعتنائى به حكومت نظامى دارند، نه اعتنائى به نظامى دارند. اين معنا كه ديدند آمريكائى‏ها كه حكومت نظامى كه اثرى نكرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامى درست كردند كه دولت نظامى باشد، حكومت نظامى هم باشد. يك مدتى هم با دولت نظامى سركوبى خواستند از مردم بكنند باز مردم مقاومت كردند، مقابل دولت نظامى هم ايستادند. همان شعارهائى كه سابق مى‏دادند، دادند، همان كارهائى كه سابق مى‏كردند، كردند، همان كشته‏هائى كه سابق مى‏دادند، دادند. اين هم اثر نكرد.

خوب، وقتى كه چندين ماه است كه مردم مواجه با نظامى هستند، با حكومت نظامى سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فكريشان شكوفائى پيدا نكرده بود، آن وقت ساواك در نظرشان يك چيز مهمى بود، شاه در نظرشان ديگر شاه بود لكن اين مطلب شكست يعنى ملت شكست اين بساط را، اين بت را شكست اين ملت. اين ديگر حيثيت از خودش ندارد، نه خودش حيثيت دارد، نه آنهايى كه مربوط به او هستند، نه صاحب منصب‏هاى بالاى دستشان حيثيت دارند. اگر حيثيتى پيش ملت الان باشد، براى صاحب منصب‏هائى هست كه دستش به خون ملت آغشته نشده است و اكثر، آنها هستند. آنهايى كه خونخوارى كردند و دستشان تا مرفق به خون ملت ما آلوده است، اينها يك چند تا معدود هستند كه مردم هم مى‏شناسند آنها را، به ما هم معرفى‏شان كرده‏اند، انشاءالله براى بعد.

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 224

ملت با شاه مخالف است، نه با ارتش

اما اينطور نيست كه ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصب ها، با درجه دارها، با افسرها، اينها همه برادرهاى ما هستند، ما مخالف با اينها نيستيم، ما با خونخوارى‏ها مخالفيم، قواى انتظامى بايد باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مى‏بوسيم. ارتش خيال نكند كه اگر اعليحضرت نباشد، ارتش هم نباشد، ايران هم نيست. نه اين حرف‏ها نيست در كار. شما ديديد كه اعليحضرت الان پوسيده است و ايران هم سرجاى خودش هست شما هم سرجاى خودتان هستيد، اين چهار تا آدم دزد هم كه حالا به شما دارند حكومت مى‏كنند، اين چهار تا دزد هم بعد از چند روز ديگر پول‏ها را برمى دارند و فرار مى‏كنند. اگر ملت بگذارد و بيعرضگى بكند، فرار مى‏كنند. شما سرجاى خودتان هستيد، ملت شما را مى‏خواهد، شما هم ملت را مى‏خواهيد، شما ارتش شاه نيستيد، شما ارتش ملت هستيد. اين دروغ است كه مى‏گويند ارتش شاه، شاه چكاره است كه ارتش بخواهد، ملت است كه ارتش مى‏خواهد، شاه هم بايد از ملت باشد لكن احمقى مى‏كند و خودش را از ملت جدا كرد.

ايستادگى ملت در برابر تمام قواى پشتيبان دولت

اگر اينها پيوسته بودند به ملت اين بساط پيش نمى‏آمد، نه من اينجا بودم حالا نه اين آقايان. اينها خودشان را از ملت جدا كردند، خيال كردند كه مى‏توانند تا آخر ملت را سركوب كنند، خودشان را از ملت جدا كردند، افتادند به اين وضعى كه ملاحظه مى كنيد. تمام قواى عالم جمع شد پشتوانه اين، پشت سرش ايستاد، چون ملت نمى‏خواست، نشد. همه قوا جمع شدند، از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب، همه قدرت جمع شدند گفتند بايد باشد، ملت مى‏گويد نه، وقتى ديدند كه ملت مى‏گويد نه، آنها هم فهميدند كه بايد بگويند نه، گفتند نه. حالا راجع به شاه مى‏گويند نه. قدم دوم را برداشتند كه اين دولت آره، اين بله، اين باشد، اين كارى مى‏كند كه ميانه رو است، چه است. ملت مى‏گويند نه، تمام قدرت‏هاى عالم جمع بشوند دنبال اين، وقتى ملت گفت نه، نمى‏شود. وزرا را مى‏گويند راه ندادند توى وزارتخانه. خود ملت، خود دستگاه، خود دستگاه مخالف است، نه اينكه بازارى تنها مخالف است، نه اينكه دانشگاهى تنها مخالف است، نه اينكه دهقان و كشاورز تنها مخالف است، ادارات دولتى هم خون دل ديدند. آنها بيشتر اطلاع دارند كه چه كثافت كارى‏هايى شده است، آنها هم مى‏گويند وزرا را راه ندادند، عذر خواستند، گفتند شما وزير نيستيد، ما قبولتان نداريم. يك دولتى كه وزراء آن را راه نمى‏دهند، مى‏تواند وزرات بكند؟ خيالات است اينها، اگر اين مجلس (مجلس كه نيست) يا اگر اين آدم‏هايى كه اينجا مسوول درست كرده‏اند و نشاندند آنجا به عنوان وكيل، اگر اينها عاقل باشند، اين وقتى كه آمد توى كار مى‏گويد بابا مردم دارند توى وزارتخانه، تو را راه نمى‏دهند، تو آمدى مى‏گوئى من وزيرم؟! من اصلاحات مى‏خواهم بكنم؟! كجا را مى‏خواهى اصلاح كنى؟ آنها راهت نمى‏دهند توى وزارتخانه. شما وزرا را راه نمى‏دهند، كجا مى‏خواهى وزارت كنى و حكومت كنى؟ آمريكا فهميده است اين مطلب را كه نظامى فايده ندارد، با ملت، نظامى نمى‏تواند،

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 225

ارتش نمى‏تواند. اين ارتش هم كه مخالف ملت نيست، اين چهار نفر، چند نفر آدمى كه در راس حالا واقع شده‏اند و آنها را در راس قرار داده‏اند و سايرين، ساير قشرهاى نظامى محترم خون دل مى‏خورند از اينها، اينها هم نمى‏توانند كارى انجام بدهند، حتى راجع به اين قتل‏هايى كه شد، به ما گفته بودند كه از اسرائيل آمده ولى من سند درست نداشتم. در چند روز پيش از اين يك نفر آمد اينجا گفت كه فلان آدم (يك شخصى را كه من حافظه‏ام حالا نمى‏تواند ضبط كند، گفت كه) آمده است پيش من گفته است كه ما مى‏خواستيم برويم براى آبادان و براى كجا، در بين راه يك جايى ايستاديم كه بپرسيم راه از كدام طرف است، ديديم يك سرباز آنجا ايستاده، صدا كرديم ديديم كه او زبان فارسى نمى‏داند، عربى با او صحبت كرديم (عربى يكى بلد بود با او صحبت كرد) ديديم كه عرب است و عربى، عرب اسرائيلى است و اين آدم هم خودش اعتراف كرد كه من را از اسرائيل آورده‏اند اينجا، يك اتوميبل هم آنجا بود كه پر بود از سربازها كه از همين سنخ بودند. اينها اين ملت ما را با سربازهاى اسرائيل كشته‏اند ولى معذلك ملت ايستاد و كشته داد، جوان داد و ايستاد گفت كه نمى‏خواهيم. (نه) ملت يك همچو نه‏اى است. آخر يك وقت اين است كه يك شهر است، يك محله است، يك استان است، اين قابل اين است كه انسان بگويد كه خير مى‏شود كه اين از بين برود. يك وقت يك مملكت است. الان يك مملكت است كه دارد مى‏گويد شاه نه، رژيم سلطنتى نه، اسلام آره. يك مملكت است، با يك مملكت نمى‏تواند هيچ قوه‏اى طرف بشود و لهذا مى‏بينيد كه هى مهره مهره مى‏آورند مى گذارند كه بلكه بتوانند يك كارى بكنند، نمى‏شود. اين كارشناس‏هاى آمريكا ديدند كه حكومت نظامى كار را بدتر كرد، دولت نظامى كار را از آن هم بدتر كرد، حالا مى‏خواهند فرض كنيد طرح بدهند كه كودتاى نظامى. كودتاى نظامى مگر غير از نظامى است؟ كودتاى نظامى معنايش اين است كه باز يك نظامى مى‏آيد سركار و باز يك خرده زيادتر مردم را مى‏كشند. مردم كه ايستادند برايش، مقابلش، اينها بايد، اين كودتاچى‏هائى كه احتمال من مى‏دهم كه بكنند (احتمال است ولى بعيد به نظر من مى‏آيد) اينها بايد بدانند كه ما اينها را شناختيم، اينها بايد بدانند كه نمى‏توانند خودشان را هيچ جا غايب كنند، اگر يك همچو غلطى بكنند نمى‏توانند اينها فرار كنند، هر جا بروند، انتقام مى‏گيرند. اين را بدانند، عاقل بشوند، عقل داشته باشند دست خودشان را آلوده نكنند به همچو كثافت كارى. تا حالا هر چى كثافت كارى كردند، كردند، از اين به بعد اينطور نكنند. خيال نكنند كه نمى‏دانيم چه كسانى هستند، اينها را ما مى‏شناسيم، ملت هم خواهد شناخت. بعيد مى‏دانم كه آمريكا اينقدر بى‏عقل باشند كارشناس هايش، اين قدر بى‏عقل باشند كه آنجا سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند، دوباره سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند. نمى‏شود اين. اين هم يك نقشه است كه مى‏گويند اينها دارند كه به نظر من بعيد است.

نقشه امريكا براى جداسازى ارتش از مردم

نقشه ثالثى كه شيطنتش بيشتر است و احتمالش هم بيشتر است اين است كه مى‏گويند اينطورى امريكا طرح را داده است كه اگر شاه

برود، يك دسته‏اى را از آن اشرارى كه دارند اينها، اينها را

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 226

بياورند به اسم ملت و هجوم كنند به ارتش و به ارتشى‏ها بگويند ملت مى‏خواهد شما را بكشد، ارتشى‏ها را در مقابل اينها وادارند. اين دسته هم از خودشان است، حالا به صورت بيايند، مردم بازى بخورند از اينها و دنبال كنند اينها را، آنها غيبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و كشتار زياد بكنند. يك نقشه آخرى است اين تقريباً كه به اين صورت مردم را قتل عام كنند كه به اسم اينكه اگر شاه برود، ملت ارتش را خواهد از بين برد و همه صاحب منصب‏ها را خواهد قتل عام كرد. مردمى را كه خودشان تهيه كرده‏اند، اشرارى را كه خودشان تهيه كرده‏اند، از كماندوها و از كولى‏ها و از اينجاهائى كه دارند و مزدورهايى كه دارند يك عده‏اى را تحريك كنند و بياورند كه اينها هجوم كنند طرف شهربانى‏ها و طرف پادگان و ستادها و طرف اينها هجوم كنند، به آنها بگويند كه، به آنهايى كه بى‏اطلاعند بگويند كه اعليحضرت كه رفت ملت مى‏خواهد شما را قتل عام كند. خوب آنها مى‏خواهند از خودشان دفاع كنند و دفاع آنها را مشروع كنند در دنيا كه اينها خوب، مى‏خواستند بكشند آنها را، خوب دفاع كردند از خودشان. يك كشتار عظيمى بكنند به عنوان دفاع از جان خودشان كه ملت مى‏خواهند آنها را بكشند و لهذا ما به ملت هشدار داديم كه توجه به اين معنا داشته باشند و به سربازخانه‏ها و به صاحب منصب‏ها و به افسرهاى جوان و سايرين كه متوجه اين توطئه باشند. اين محتمل است، متوجه اين توطئه باشند و گول نخورند. صاحب منصب‏ها و افسرها و سربازها و ارتشى‏ها خيال نكنند، يا شهربانى‏ها، همه، ژاندارمرى‏ها خيال نكنند كه ملت با اينها دشمن است، ملت با آن مرديكه دشمن بود كه او هم رفت، مى‏رود انشاءالله. ملت نه با ژاندارمرى مخالف است، نه با شهربانى مخالف است، نه با هيچ كدام، نه با ارتشى مخالف است، نه با نظامى‏ها مخالف است، اينها همه از خود ملت هستند و ملت هم از اينها. اين را ملتفت باشند كه يك نقشه اى است كه از طرف شياطين كشيده شده است كه دو قشر از ملت را به روى هم وادار كنند و برادر كشى راه بيندازند يعنى قشر صاحب منصب و افسر و عرض مى‏كنم اينها را و سربازها را گول بزنند به اينكه ملت به شما حمله كرده، با اينكه اينها از خود اينها بوده‏اند. اگر يك همچو كارى كرد، اين صاحب منصب‏ها و افسرها، اين بزرگترها را كه وادار كردند مردم را اينطور بكشند، بكشند اينها را، از بين ببرند. ببينند كه ملت با اينها خوب است، دوست است، برادر است و اينها مقاماتشان محفوظ است و كارشان هم همانطورى بوده است كه هست، به استثناء تعدياتى كه به آنها مى‏شده و مى‏كردند و كارشناس‏هاى آمريكا به آنها تحميل كرده‏اند، هيچ آن تحميلات ديگر نيست و مستقل مى‏شود ارتش و مى‏شود ارتش ملى، نه ارتش امريكائى، يك ارتش ملى مى‏شود كه مال ملت است، ملت آنها را مى‏خواهد، آنها هم ملت را مى‏خواهند. آن هم يك راهى بوده است كه اينها چنين مى‏كنند.

كودتاى نظامى آرام! نيرنگ جديد آمريكا براى حفظ منافع و سلطه‏اش بر ايران

يك راه سومى هم احتمال مى‏رود باشد و آن اين است كه يك كودتاى نظامى غير خشن بكنند يعنى يك كودتاى نظامى بكنند و شروع كنند به سالوسى. در عين حالى كه كودتاى نظامى است شروع كنند به‏

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 227

سالوسى. شاه را اگر هست او را بگيرند، بكشند او را، او را ردش كنند، اموال شاه را بگويند مى‏دهيم به ملت، اذان‏ها را توى ماذنه‏ها بلند كنند عرض مى‏كنم كه مجالس دعا و اينها را راه بيندازند. اين هم يك راهى است كه با سالوسى بخواهند اين ملت را بازى بدهند و آمريكا را تسلطش را بر ما حفظ كنند و اگر شاه هم محفوظ ماند، بعد از اينكه آتش خاموش شد، يا برگردانند يا يك مهره ديگر به جاى او كارهاى او را انجام دهد يعنى نوكر آمريكا باشد و باز همان بساط كه نفت را ببرند و پايگاه برايشان درست بكنند، منافع ملت را از بين ببرند.

با اتكال به خدا و حفظ شكيبائى نهضت اسلامى را ادامه دهيد

ملت اين را هم بايد ملتفت باشد كه همه اين نقشه‏ها كه احتمال مى‏رود پيش بيايد، بايد مهيا و مجهز باشد ملت براى جواب گفتن از اين، براى خنثى كردن اين شيطنت‏ها و ملت نترسد از هيچ چيز. الان ملت به جايى رسيده كه توجه تمام دنيا را به خودش جلب كرده، يك آبرويى ملت ايران در دنيا تحصيل كرده است.

من توجه دارم كه از همه اطراف دارند ثناى اينها را مى گويند و به من مى‏فرستند و پيش من مى‏فرستند. از هر جا كه ملاحظه مى‏كنيد، از آمريكا گرفته تا دولت‏هاى عربى تا ساير دول. اين مسائل پيش آنها جز يك معجزه‏اى كانه هست و به نظر من هم مطلب، مطلب الهى است، نه يك مطلب بشرى. دست خدا با شماست. ملت ايران! نترسيد از چيزى، اگر دست خدا نبود ممكن نبود بشر بتواند بچه اينقدرى را تا پيرمرد 80 ساله، به يك راه ببرد، نمى‏شود اين با دست بشر باشد خداست همراه شما، از چه مى‏ترسيد؟ تمام قوا در مقابل خداى تبارك و تعالى هيچ است. اعتماد كنيد به خداى تبارك و تعالى و نهضت‏تان را ادامه بدهيد و تظاهرات خودتان را ادامه بدهيد و از هيچ نترسيد، اعتصاباتتان را ادامه بدهيد، نزديك است انشاءالله فرج، نترسيد قوى باشيد، صبر داشته باشيد، پيغمبر اكرم تمام عمرش در زحمت بود، تمام عمرش. نمى‏توانيد در تاريخ پيغمبر پيدا كنيد كه يك ماه ايشان راحت نشسته باشند، تمامش زحمت شما را كشيده است، الان دينش دست شماست و مى‏خواهند از بين ببرند، برماست كه بايد نگه داريم. ذخائر اسلام را دارند مى‏برند، برماست كه حفظش كنيم. نترسيد، قوى باشيد، صبور باشيد، از پيغمبر اسلام ياد بگيريد، 13 سال آنقدر معذب بود در مكه و باقيش هم همه‏اش به جنگ و جدال و به دفع اشخاص ظالم مشغول بود، ما حالا يك مدت كمى است كه اين كارها را داريم مى‏كنيم، از چى مى‏ترسيم ما؟ ما اگر كشته بشويم انشاءالله بهشت مى‏رويم اگر بكشيم هم به بهشت ميرويم. اين منطق اسلام است براى اينكه براى حق كار مى‏كند. نمى‏خواهيم ما كه يك دنيا برايمان باشد. ما مى‏خواهيم حق را پابرجا كنيم، ما مى‏خواهيم عدالت درست بكنيم، نه اين عدالت اجتماعى كه آقاى شاه مى‏فرمايند كه تمام اموال مردم را ببرند بعد بگويند عدالت اجتماعى اسلام!! انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد. انشاءالله خداوند ملت ايران را پيروز كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 42

تاريخ 17/11/57

بيانات امام خمينى در ميان گروهى از پرسنل ارتش در دبستان علوى

جديت طاغوت براى انهدام مملكت و غارت اموال ملت

شما تا حالا در خدمت طاغوت بوديد. متاسفانه اين جمعيتى كه بايد به ايران خدمت بكنند و يك ايران صحيح براى ما بسازند در خدمت كسى بودند كه جديت براى انهدام اين مملكت داشت. ما پنجاه سال يود مبتلا بوديم به حكومت رضاخان و محمد رضاخان كه در اين 50 سالى كه او بود خيانت خيلى زيادتر شده از آن پنجاه سال اول و اين 28 سال و 38 سال دوم كه زمان ايشان بود خيانت زيادتر شد تا آنوقت. اين شخص براى ما هيچى نگذاشت، اينها فرار كردند، اموال اين ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند، حالا يادم نيست جائى كه مجله بود يا در يك جائى كه اين را براى من فرستادند كه يك ويلائى يك خواهر ايشان (كدام خواهر است آن را هم نمى‏دانم) خريده‏اند به فلانقدر و اين فلانقدر هم يادم نيست. اينكه يادم هست اين است 6 ميليون دلار خرج گلكارى، مى‏فهميد؟ تصور مى‏توانيد بكنيد؟ ما مى‏توانيم بفهميم يعنى چه؟ 6 ميليون دلار، 37 ميليون تومان خرج گلكارى اين ويلاى خانم شده. از مال كى؟ پدر ايشان كه آمد كودتا كرد چه چيز داشت سيصدعباسى از مال اين ملت بود و از مال ماها بود ديگر. اين ملت را اينها فقير كردند و برداشتند. اين مال خودش اين مال عائله خودش كه در چيز بود كه 3 بيليون دلار بود نمى‏دانم ياتومان، 3بيليون و چند صد دلار آنها كه اتباعشان بودند آن سر لشكرها و آن ارتشبدها و آن كذا و كذا آنها هم برداشتند و رفتند. شماهائى كه خدمت كرديد به مملكت شماها محروم، آنهائى كه آن بالا بودند و خيانت مى‏كردند به اين مملكت، آن بالائى‏ها خوردند و برداشتند و رفتند.

حالا، از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشيد، ملت خودتان را خدمت بكنيد. اين آب و خاك مال شماست، اينجا مال خودتان بايد باشد، دست اين اجانب بايد كوتاه بشود، چقدر آمريكا بايد از اين مملكت ببرد و بخورد يا انگلستان يا ساير جاها؟ ما بايد يك وقت هم زنده بشويم، بيدار بشويم، ملتفت بشويم، آزادى را بگيريم. حق را بايد گرفت با سرنيزه، با مسلسل بايد حق را گرفت از اينها، خودشان كه نمى‏دهند، بايستيد در مقابل اينها، شما ديديد كه اين ملت، همين پا برهنه‏ها ايستادند در مقابل توپ، تانك نمى‏دانم مسلسل، ايستادند و پيش بردند كارشان را. اين ابرقدرت‏ها همه پشتيبان شاه بودند و اين مردم پابرهنه با مشت ايستادند در مقابل تانك، خون دادند و عقب زدند آنها را كه ديگر نتوانست اين بماند خودش اينجا، آنها هم كه رفتند.

صحيفه نور ج 5 صفحه 43

وظيفه اقشار ملت اتحاد براى اصلاح امور و بازسازى خرابى هاست

شما از اين به بعد يك قدرى توجه داشته باشيد، رفقايتان را متوجه كنيد، همقطارانتان را متوجه كنيد، بگوئيد آقا، ما خير شما را مى‏خواهيم، ما فرياد مى‏كنيم كه بايد ارتش ما مستقل باشد يعنى نوكر نباشد، اين خير شماست، يا اينكه خير ما؟ بايد ارتشمان تحت نظر آمريكا باشد و بدتر از او اسرائيل؟ بايد اينها اصلاح بشوند. اينها را بايد همه‏تان دست به دست هم بدهيد و اين كارها را اصلاح بكنيد، درست بكنيد. مملكت را بايد بسازيد از سر. اينها خراب كردند و رفتند و حالا بايد بسازيم. اينها يك كارى كه كردند قبرستانهاى ما را خوب آباد كردند، جوان‏هاى ما را، همه را زير خاك كردند و رفتند. ما حالا بايد بنشينيم و بسازيم و همه دست به هم بدهيم، آنهائى كه در ارتشند و پاكدامنند ارتش را بسازند، آنهائى كه بيرونند در اداراتند و پاكانند ادارات را درست كنند، مردم بازار را درست كنند، زراعت را درست كنند. اينها به كلى كشاورزى ما را از بين بردند. شما مى‏دانيد كه ايران يك جائى بود كه صادر مى‏كرد، حالا براى همه چيز دستش به دنبال يا آمريكاست يا جاى ديگر.

انشاالله خدا همه تان را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد. انشاالله.

سوالات ارتشيان وپاسخ‏هاى امام به آنان

يكى از حضار: مى‏بخشيد، البته من مى دانم كه خسته هستيد، مى‏خواهيم مزاحمتان نشويم اما راجع به ارتش مطالبى داريم: مى‏خواستم به عرضتان برسانم كه اينكه شما فرموديد در خدمت طاغوت بوديد، اگر خداوند قبولمان كند با وجود اينكه بنده به سهم خودم 25 سال توى ارتش بودم، لباس خدمت طاغوتى تنم بود، اگر مورد قبول خداوند باشد خيانت نكردم.

پاسخ امام: درخدمت معنايش اين است كه در جائى بوديد كه طاغوت سر وكار داشت والا البته من مى‏دانم كه در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند، مردم صحيح هستند، پاكدامن هستند، ما دلمان به همين ارتش خوش هست كه پاكدامن‏ها زيادند و انشاالله اصلاح مى‏شود مملكت ما به واسطه همين‏ها. اينكه گفتم همه در طاغوت - در چيز - بوديد يعنى در يك جائى بوديد كه طاغوت با شما سر و كار داشت، نه اينكه شما هم خدمتگزار بوديد. انشاالله موفق باشيد.

ادامه سخنان فرد مزبور در تكميل گفته‏هايش: و گاهگاهى عملا همين بوده و گاهگاهى دستورات اينها را ناچار بوديم اجرا كنيم.

پاسخ امام: انشاالله موفق باشيد.

صحيفه نور ج 5 صفحه 44

سخن ديگر اين برادر ارتشى خطاب به امام: يك موضوع ديگر اجازه مى‏دهيد به عرضتان برسانم اينكه الان خيلى انتظار تشريف فرمائى شما را به قم دارند و منتظر هستند كه شما تشريف ببريد آنجا و معتقدند كه راحت مى‏شوند، كه آقا مى‏روند قم و ديگر از اين دردسرها راحت مى‏شوند.

پاسخ امام: نه. بگوئيد كه تا شما را راحت نكنم، نمى‏روم.

يكى ديگر از برادران ارتشى: قم را مى‏توانند خيلى زود محاصره‏اش كنند و خيلى خوب ارتباط را قطع كنند.

پاسخ امام: نخير شما خاطر جمع باشيد. من اهل تهران و اهل كرمان، من اهل ايرانم، من در ايران هستم و با همه ايرانى‏ها ارزانى‏ها رفقيم.

يكى از ارتشيان: خداوند توفيقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد كه بتوانيد ما و اين ملت را از شر اين خونخوارها نجات بدهيد.

پاسخ امام: محتاجيم به كمك همه، همه كمك كنيد. انشاالله موفق باشيد، سلامت باشيد، خدا حفظتان كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

  

صحيفه نور ج 5 صفحه 45

تاريخ 17/11/57

بيانات امام خمينى در جمع كثيرى از پزشكان و داروسازان و گروههائى از مردم

لزوم اصلاح تباهى‏ها وبازسازى ويرانگرى‏هاى رژيم سابق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از عواطف شما متشكرم، انشاءالله خداوند شما را سعادتمند كند. من اميدوارم كه در اين وقت حساسى كه مملكت ما گرفتارى عظيم دارد همه آقايان، همه اقشار، همه اصناف مردم بهم كمك كنند، همه بهم كمك كنند و اين مملكتى را كه اينها خراب كردند و گذاشتند و رفتند، اين مملكت - را بهمت همه انشاءالله دوباره نو ساخته بشود.

الان مملكت ما همه چيزهايش خراب است از همه كشور، از اين طرف دانشگاه را عقب نگه داشتند، نگذاشتند كه درست تربيت بشود، از آنطرف ساير اقشار فرهنگ را بعقب راندند، مطبوعات را بوجهى درآوردند كه بعضى از آنها ورقهاى پخش فحشا بود و ساير جهاتى كه در اين مملكت بود از قبيل اقتصاد، از قبيل ارتش، هر چيزى كه ما داشتيم، اينها از بين بردند. آن چيزى كه مهم است، يكى نيروى انسانى است كه بهدر دادند براى آنكه آنچيزهاى اعتيادى را از قبيل ترياك و هروئين و اينها منتشر كردند و اينها را كشاندند به آنجاها، مراكز فحشاء درست كردند و جوانهاى ما را بردند آنجا، سينماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهاى ما را بردند آنجا، جوانهاى ما را بكلى خراب كردند، و از آن طرف اقتصاد ما را خراب كردند، زراعت الان ما نداريم، نفت ما را بهدر دادند و بعوض او يك آهن پاره‏هايى بنفع خود آنها آوردند براى ما.

ما بايد از سر، يك مملكتى را از سر بسازيم و اين، نه دولت همچو كارى مى‏تواند بكند نه بعضى اقشار ملت، بايد همه با هم دست به هم بدهند، اگر انشاءالله همه دست به هم دادند اين مملكت از اين آشفتگى خارج مى‏شود، چنانچه ديديد كه همه دست به هم داديد و بحمدالله بر قدرتهاى دنيا غلبه كرديد.

معاوضه با يك ملت محال است

شما بدانيد كه دنبال سر اين مرد كه خودش هم در اينجا ديگر قدرتمند شده بود و ارتشش كذا و فلان، پشت سر اين تمام قدرتهاى دنيا واقع شده بود: شوروى، امريكا، منتها بعضى‏ها تصريح مى‏كردند، بعضى تلويحاً، انگلستان چين، ممالك عربى، تمام اينها پشت سر اين ايستاده بودند، لكن ملت

صحيفه نور ج 5 صفحه 46

مشتهايش را گره كرد و ايستاد، همه را عقب زد و يك آدمى كه اگر مهلتش داده بودند دعوى فرعونيت والوهيت هم مى‏كرد، همچو شد كه آمد مقابل ملت، با كمال ذلت ايستاد استغفار كرد و ملت قبول نكرد، گفت خير، نمى‏شود، بايد بروى، حالا هم رفته، آمريكائى‏ها هم قبولش نكردند، الان در رباط است، كجاست، كه نشسته دست و پائى مى‏زند لكن همه اعصابش از بين رفته، يعنى شما خرد كرديد اعصابش را، مشت زديد تا اعصابش را خرد كرديد، حالا همين مشتها را گره كنيد و فرو بياوريد به مغز اينهايى كه اين تتمه را مى‏خواهند نگه دارند و حال آنكه اين تتمه ديگر چيزى نيست، بايد اينها عاقل باشند، آخر مگر ميشود با يك ملتى معارضه كرد؟ يك ملت است، يك آدم و دو آدم كه نيست، يك حزب و دو حزب كه نيست، يك ملت يك چيزى را مى‏خواهد، مگر ممكن است كه يك چيزى را كه ملت خواست، نتواند اخذ كند و نگيرد از اينها.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مى‏خواهم، موفق باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 47

تاريخ 17/11/57

بيانات امام خمينى در ديدار با قضات و وكلاى دادگسترى

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تضعيف مذاهب راهى براى غارت خزائن و تخدير توده‏ها

من از جهتى بايد اظهار تاسف بكنم و از جهتى بايد اظهار شادمانى. آنكه موجب اظهار تاسف است، اين است كه طبقات ملت ايران به واسطه فعاليت‏هاى اجانب همچو از هم دور شدند كه ما در تمام عمر مواجه با اين وجوه كريمه نشديم و هر كدام، هر صنفى در يك طرف واقع شدند، دانشگاهى در يك طرف بود، روحانى در يك طرف بود، قضات دادگسترى در يك طرف بودند، علماء روحانى در يك طرف بودند و وكلاى دادگسترى همين طور و اين دستى بود كه از اجانب در اين مملكت فعاليت ميكرد. كارشناس هاى آنها از سابق الايام مطالعه كردند اين ممالك شرق را و زمين‏هاى اينجا را، وجب به وجب رفتند و گردش كردند و چيزهاى مادى كه در آن بوده است كشف كردند. روحيات ما و طوائف ما را و آن چيزهائى كه ما به آنها متمسكيم اينها را مطالعه كردند و در اثر اين مطالعه‏اى كه كه اينها كردند، يافتند كه اگر چنانچه مذهب در بين اين مردم باشد و همه تحت يك لوا باشند نمى‏توانند بر اينها غلبه كنند و اين خزائن را ببرند و كوشش كردند اينها براى اينكه تضعيف كنند مذاهب را واصل مذهب را بگويند كه اينها چيزهائى بودند كه قدرتمندها درست كردند، اينها افيون جامعه است، اصل ديانت افيون جامعه است. و اين براى اين بود كه مى‏خواستند كه مذهب را در نطر مردم و در نظر روشنفكرها نازل كنند و از دست بدهند اينها اعتصام به مذهب را در صورتى كه كسى كه به تاريخ انبياء توجه بكند، مى‏بيند كه انبياء از توده‏ها در آمدند و حمله كردند به قدرتمندها، از بين همين توده‏ها. حضرت موسى يك شبانى بود با يك عصا از همين توده‏ها و بر ضد فرعون قيام كرد و تا آنجا رساند. پيغمبر خودمان كه تاريخش نزديك است و همه آقايان لابد مى‏دانند، اين يك شخصى بود كه از همين توده‏ها و جمعيت‏ها بود و با همين‏ها بود و از بدو بعثت تا آخر، با قدرتمندها و باغدارها و مكنت دارها سرمايه دارها هميشه در جدال بود. پيغمبرها از اين توده‏ها بودند و قدرتمندها را مى‏ترساندند، نه از قدرتمندها بودند براى اينكه توده‏ها را چه بكنند. اين يك مطلبى است كه واضح است لكن دست تبليغات اجانب خيلى قوى است.

صحيفه نور ج 5 صفحه 48

تفرقه ميان احزاب و كوبيدن روحانيت از جمله دسائس اجانب

از آنطرف ديدند كه خوب، بين خود اقشار ملت اگر اينها با هم متحد باشند، باز هم آن منافعى كه مى‏خواهيم ببريم، نمى‏توانيم ببريم، بين اقشار اين ملت را ما اختلاف بيندازيم. اول متوجه شدند به روحانيت، در زمان رضاخان (اگر چنانچه كسى يادش باشد، آقايان هر كدام يادشان باشد) همچو روحانيت را كوبيدند كه ديگر نه خطيبى براى ما گذاشتند، نه امام جماعتى، تمام را كوبيدند، نه مجلس خطابه‏اى براى ما ماند و در بين ملت آنطور اينها را ذليل كردند كه حتى شوفرها، ملاها را به اتومبيل‏ها گاهى نمى‏نشاندند، مى‏گفتند نمى‏نشانيمت در اتومبيل. ملا را نمى‏نشاندند در اتومبيل، تضعيف كردند روحانيت را از يك طرف، از يك طرف اختلاف بين احزاب درست كردند واين هم يك راه اختلافى شد كه اينها به سر هم زدند و اين هم يك بساطى شد.

دانشگاهى را با دانشگاه‏هاى ما از هم جدا كردند، آنها، اينها را يك جور طرد ميكردند و اينها كه تفصيلش زياد است و من هم حالم مقتضى نيست. خود آقايان بايد متوجه باشند كه همه اينها عواملى بود كه اين ملت كه بايد يكپارچه در تحت يك لوا مليت خودشان را حفظ كنند، اين يكپارچگى را اينها بگيرند و اينها را با هم مختلف كنند، بلكه دشمن كنند با هم. اين جهتى است كه موجب تاسف است و لهذا قبل از اين نهضت، ما هيچ وقت با شما آقايان مواجه نبوديم و با يك طائفه ديگر مواجه بوديم.

نهضت اسلامى ايران مايه نقصان و نابودى اختلافات

آنچه اسباب خوشحالى است اين است كه اين نهضت اسلامى ايران موجب شد كه اين اختلافات رو به نقصان گذاشت ورو به نابودى، دانشگاه با دانشجوهاى ما با هم شدند. الان اين مجلس كه از آقايان قضات، آقاى وكلاى دادگسترى هست، هيچ وقت براى ما نبوده است، حالا ما با شما مواجهيم و درد دل‏ها را با شما مى‏خواهيم بكنيم

عدم آزادى و استقلال در امور مملكتى طى 50 سال سلطنت پهلوى

ما زياد درددل داريم آقا، و آن درددلى است كه شماها داريد. ما پنجاه سال است كه هيچ چيز آزاد نداشتيم، همه شما مى‏دانيد، از آنوقتى كه رضا شاه آمد تا به الانى كه من اينجا نشسته‏ام ما غير از اينكه حالا، اخيرا شده است، ما هيچ چيز آزاد نداشتيم، نه مطبوعات آزاد داشتيم، نه يك دادگسترى مستقل داشتيم، نه يك كانون وكلاى مستقل داشتيم، همه‏اش آنها تصرف داشتند، نه يك دانشگاه داشتيم، نه مى‏توانستند جوان‏هاى ما را تربيت صحيح بكنند اينها، اينها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما، يك فرهنگى است كه بر مى‏گرداند بچه‏ها را به طرف عقب. يك باب مفصلى است اينكه راجع به فرهنگ اينها چه كردند. از آنطرف مراكزى كه براى فحشاء درست كردند در تمام كشور خصوصا در تهران، اين همه مراكز فحشاء در تهران و اطراف تهران درست شد، جوانهاى ما را كشيدند به اين مراكز و در آن مراكز اين نيروى انسانى ما را از بين بردند. از آنطرف اقتصاد ما را به آنطور كه مى‏بينيد

صحيفه نور ج 5 صفحه 49

رساندند. كشاورزى ما را آنطور كه ملاحظه مى‏كنيد، عقب بردند و از بين بردند و همه چيز ما الان از بين رفته است. از آنطرف ارتش ما يك ارتشى است كه بر آن حكومت مى‏كند مستشارهاى آمريكائى و مستشارهاى اسرائيلى. اينها مصيبت‏هائى است براى اين مملكت و براى ما.

اين ملت الان ايستاده است و مى‏گويد كه ما مى‏خواهيم آزاد باشيم. اين يكى از حقوق بشر است كه همه عالم اين معنا را قائلند و مى‏گويند ما مى‏خواهيم مستقل باشيم. اين هم يكى از حقوقى است كه هر كسى سرنوشت خودش بايد دست خودش باشد و مى‏گويد ما يك حكومت عدل مى‏خواهيم، حكومت عدل اسلامى مى‏خواهيم. اين هم آرزوى هر آدمى است كه يك حاكمى باشد براى آن حكومت بكند كه بعد از چند وقتى جيب‏هايش را پر نكند و از اين مرز برود. شما ملاحظه بكنيد كه بعد از سى و هفت سال كه اين آدم حكومت داشته است در اينجا، حكومت غير قانونى داشته در اينجا، چقدر اينها از منافع ما بردند و خوردند و از بين بردند. الان بانكهاى آمريكا و انگلستان و سوئيس و كذا پر است از مال‏هاى ملت ما كه به دست اينها ثبت شده است، در اسم اينها ثبت شده و ما اميدواريم كه يك وقت دادگسترى ما به عرض ملت برسد و محاكمه كند اين آدم را، اگر شد بخواهيم او را در اينجا و محاكمه‏اش كنيم، از او بگيريم و اگر اين معنا نشد، محاكمه غيابى كنيم و اموالش را توقيف كنيم در بانك‏هائى كه هست.

بايد همه با هم اين مملكت را از سر بسازيم

لكن شما آقايان بدانيد كه آن‏ها رفتند و يك مملكت خراب براى ما گذاشتند، يك مملكتى كه همه چيزش ريخته است، هر جادست بگذاريد فساد است و خيال نكنيد كه اين با يك سال، دو سال و با يك قشر، دو قشر بشود تعمير كرد، نمى‏شود. براى همه ما الان تكليف ست كه اولا راجع به اين نهضتى كه شده است و تا حالا اين نتائج را داشته و ما اميدواريم تا آخر برسد، بر همه ماست كه كمك كنيم به اين نهضت.

شماها اهل قلم هستيد، بنويسيد، بحث كنيد - عرض مى‏كنم - صحبت بكنيد، تبليغات بكنيد، اين نهضت را بزرگ كنيد، پشتيبانى كنيد، از اين دولت پشتيبانى كنيد، اظهار كنيد، در روزنامه‏ها اعلام كنيد و بعد هم كه انشاءالله يك دولت حقى برقرار شد، آنوقت بايد همه بنشينيم و مع الاسف يك خرابه را بسازيم. اين مملكت را اينها خراب كردند و رفتند و خوردند و بردند و حالا بايد شماها و ماها همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را از سر بسازيم. بايد اين زلزله‏اى كه آمده است بايد بسازيم از سر.

انشاءالله اميدوارم كه خداوند اين قشرها را، همه را به هم نزديك كند، نه من به شما بدبين باشم و نيستم و نه شماها به ماها بدبين باشيد و انشاءالله نيستيد. خداوند همه شما را توفيق دهد، تائيد كند. متشكرم از اينكه تشريف آورديد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 56

تاريخ 19/11/57

بيانات امام خمينى به مناسبت راهپيمائى روز 19/11/57

تظاهرات عظيم ملت در پشتيبانى از دولت اسلامى و اظهار تنفر از مخالفين

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از عموم ملت ايران كه در اين سال‏هاى طولانى زحمات كشيدند و صفوف خود را فشرده كردند و براى مبارزه با دستگاه ظلم رنجها بردند، مصيبت‏ها كشيدند تشكر مى‏كنم.

از اين اجتماع عظيم ملت ايران در اين روز كه براى پشتيبانى از دولت جناب مهندس بازرگان كه دولت شرعى و دولت امام زمان سلام الله عليه است تشكر مى‏كنم.

بايد همه خبرگزارى‏ها بدانند كه اين اجتماع عظيمى كه در ايران، از مركز گرفته است تا آخر شهرستان‏ها و قصبات براى پشتيبانى از اين دولت بوده است، اين كافى است براى جواب آنها كه گفته مى‏شود و مى‏گويند بايد ملت بگويد ملت با چه زبانى بگويد؟ ملت فرياد زند، ملت چندين وقت است، چندين سال است كه در اين امورى كه دارد فرياد مى‏زند. امروز هم با فريادها، با شعارها پشتيبانى خودشان را از دولت اسلامى اعلام كردند و اظهار تنفر از مخالفين كردند.

خوب است كه اين مخالفين دست از اين خطاها بردارند، دير نشده است، اينها برگردند به دامن ملت، باز هم توبه آنها قبول است، اينقدر با اين ملت لجاجت نكنند، اينقدر اين ملت را اذيت ندهند. الان به من اطلاع دادند كه در گرگان و بعضى جاهاى ديگر در اين روزها كشتارها شده است، چرا اينطور كارها مى‏شود؟ اين چماقدارها كى‏ها هستند؟ اينها از چه سازمانى هستند؟ آخر چرا با ملت اينطور عمل مى‏كنيد؟ چرا اينقدر خونريزى راه مى‏اندازيد؟ چرا اينقدر با مردم لجاجت مى‏كنيد؟ ما مى‏خواهيم كه اين مملكت آرامش داشته باشد، ما صلاح همه ملت را مى‏خواهيم، ما مى‏خواهيم كه يك ارتش مستقل داشته باشيم، يك ارتشى كه مربوط به غير نباشد؟ مربوط به ملت باشد. ارتش بايد برگردد به دامن ملت، همانطورى كه عده كثيرى، گروه‏هاى كثيرى برگشتند و ما با آغوش باز آنها را پذيرفتيم، شما هم برگرديد و همه ارگان دولت برگردند.

صحيفه نور ج 5 صفحه 57

مخالفت با طاغوت و پشتيبانى از دولت اسلامى يك تكليف شرعى است

من اعلام مى‏كنم كه موافقت كردن با اين دولتى كه ما فراهم آورديم، تكليف شرعى هم هست و مخالفت كردن بر همه محرم است. ما اعلام مى‏كنيم كه خدمت كردن به اين دولت طاغوتى، خدمت به طاغوت است، خدمت به كفر و شرك است، نبايد خدمت بكنيد، خدمت به اجانب است، نبايد خدمت به اينها بكنيد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ايران يك ايران آزاد و مستقل باشد.

رمز پيروزى وحدت كلمه است

من از ملت مى‏خواهم كه همين طور كه ادامه دادند تاكنون نهضت خودشان را، باز هم ادامه بدهند تا اينكه انشاءالله به پيروزى نهائى واصل شويم. پيروزى انشاءالله نزديك است و رمز پيروزى وحدت كلمه است. بايد همه كلمه خود را واحد كنيد، بايد همه پشتيبان هم باشيد تا اينكه به پيروزى برسيد. و اخيراً چيزى به من اطلاع دادند كه موجب تأثر شد و آن اينكه در بعضى از مناطق اشخاصى كه از اهالى آنجاست، حمله كردند به اين جنگل‏ها و جنگلها را خراب مى‏كنند. اين جنگل‏ها مال ملت است، نبايد در او خرابى كرد. بايد به نظر ولى امرش، به نظر حاكم باشد. جايز نيست بر آنها كه بروند و جنگل‏ها را ببرند و خرابى كنند. بايد برادرهاى ما نصيحت كنند آنها را، جلوگيرى كنند، نگذارند كه اين چيزهائى كه تاكنون هست و ديگران بردند، حالا ما خرابى بكنيم. اينها خرابى است، نبايد اين خرابى‏ها بشود، چنانكه نبايد اشخاص را بيخود و بى‏جهت مورد شتم و مورد آزار قرار داد. اينها يك موازينى دارد، موازين شرعى دارد، موازين قانونى دارد و هرج و مرج نبايد واقع بشود. خودتان را معرفى نكنيد به اينكه يك مردم هرج و مرج طلب هستيد.

شما مردم، ملت شريف ايران ثابت كرديد كه با يك قدم راسخ و با يك نظم و يك اراده مصمم كارها را داريد پيش مى‏بريد و يكى پس از ديگر، اين قواى شيطانى را منهدم مى‏كنيد. خداوند انشاءالله به شما همه توفيق بدهد و به ما توفيق اين را بدهد كه خدمتگزار همه باشيم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 58

تاريخ: 19/11/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل نيروى هوائى و زمينى

امروز سربازان در خدمت امام عصر و زير بيرق قرآن كريم هستند

اعوذبالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله عليه. همانطور كه فرياد زديد، تاكنون در خدمت طاغوت بوديد، طاغوتى كه تمام هستى ماها را ساقط كرد، طاغوتى كه خزائن ما را تهى كرد، طاغوتى كه ما را برده خارجى‏ها كرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله عليه و در خدمت قرآن كريم هستيد. قرآن كريمى كه سعادت همه بشر را بيمه كرده است، قرآن كريمى كه هر كس در زير بيرق او واقع بشود، در دنيا و آخرت سعيد است، قرآن كريمى كه آزادى و استقلال را توصيه كرده است. ما همه تابع قرآن كريم و تابع موازين اسلام و قواعد اسلام هستيم. ما همه از شماها، روحانيت از شما تشكر مى‏كند.

ما اميدواريم كه با پيوستگى به هم بتوانيم اين طاغوت‏ها را تا آخر از بين ببريم و بجاى آن يك حكومت عدل اسلامى كه مملكت ما براى خودمان باشد و همه چيزمان به دست خودمان باشد. ما مى‏خواهيم كه سرنوشتمان را خودمان تعيين كنيم، نه سفارت آمريكا و سفارت شوروى. ما مى‏خواهيم كه مملكت خودمان را خودمان تعيين كنيم، نه يهوديان و اسرائيل. ما مى‏خواهيم مملكتمان را آزاد كنيم، اختناق در مملكت ما نباشد. ما مى‏خواهيم ارتش ما آزاد باشد، اسرائيل در آن تصرف نكند، امريكا در آن تصرف نكند.

نهضت را حفظ كنيد تا بر پائى حكومت عدل انسانى - اسلامى

درود بر شما كه قدر نعمت خدا را دانستيد و به دامن قرآن پيوستيد. درود بر شما كه ترك كرديد حكومت طاغوت را و به حكومت الله پيوستيد.

من اميدوارم كه ساير اشخاصى كه در امور خدمت هستند آنها هم وظيفه خودشان را بفهمند و به ملت بپيوندند. ما صلاح همه شما را مى‏خواهيم، ما مى‏خواهيم كه شماها آزاد باشيد، ما مى‏خواهيم كه مملكت را شما مستقل كنيد و ما مى‏خواهيم كه ديگران، كسانى ديگر كسانى كه مى‏خواهند بر شما تصرف بكنند، اينها نباشند، دست اجانب كوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنايت كند. بايد اين نهضت را حفظ كنيد تا انشاءالله به آخر نقطه و نهايت كه قيام يك حكومت عدل انسانى اسلامى است به جاى يك حكومت طاغوتى.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 59

تاريخ: 19/11/57

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از مهندسين و پزشكان‏

وحدت بين اقشار مختلف مردم از محسنات نهضت اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از محسنات اين نهضت اسلامى اين بود كه ما قبل از اين با اين چهره‏ها مواجه نبوديم، شما مشغول اعمال خودتان و ما هم مشغول كار خودمان بوديم و اينطور اجتماعات ميسر نبود. نه شما ما را ديده بوديد و نه ما شما را و نه مواجه شده بوديم كه مطالبى كه داريم با هم صحبت كنيم و اين نهضت مقدس اسلامى كه همه قشرها را فرا گرفت، اين فرصت را داد كه وسائل را مهيا كرد كه ما با آقايان مواجه باشيم و بتوانيم مسائلى را پيش آقايان طرح بكنيم.

شما مى‏دانيد كه گرفتارى ملت ايران از پنجاه و چند سال پيش از اين تا حال چقدر بوده است و جرائم اين پدر و پسر در اين مملكت چقدر زياد بود و همه اقشار اين مملكت در اختناق و در زحمت بسر مى‏بردند. از آن طرف دانشگاه‏ها، دانشكده‏ها، همه آنها، دانشسراها نمى‏توانستند كوشاى وظيفه‏اى كه محول به آنهاست بكنند و همين طور مهندسين و ديگر قشرها آزاد نبودند كه مطالبى را كه دارند بگويند و يا اعمالى را كه مى‏خواهند به نفع ملت است انجام بدهند.

ما مواجه شديم در اروپا به بسيارى از محصلين كه در آنجا هستند و بسيارى از آن‏ها كه دولت فرستاده بود آن‏جا، منجمله مسئله انرژى اتمى كه چهار صد نفر در آلمان هستند و اينها عده‏اى‏شان آمدند پيش ما و مطالبشان اين بود كه اولاً ما را عقب نگه داشته‏اند، نمى‏گذارند كه ما ترقى علمى بكنيم و ثانياً اين انرژى اتمى براى ايران ضرر دارد، نه فايده. تا آنوقتى كه اين قابل كار است، در ايران نفت و گاز هست آنوقتى كه نفت و گاز تمام بشود اينها قابل عمل نيستند و لهذا ضررهاى مادى ديگر دارد و اين تعمدى بوده است كه از دستگاه دولتى شده است بر اينكه هم جوان‏هاى ما را عقب نگه دارند و نيروى جوانان ما را از بين ببرند و هم نگذارند كه اين مملكت ترقى بكند. با اسم مترقى كردن مملكت، مملكت را به عقب راندند. و انشاءالله اميدواريم كه با همت همه اقشار مملكت بتوانيد شما اين مملكتى را كه عقب رانده شده است و اينها رفتند، و اينجا را خراب كرده رفتند، بتوانيد كه همه با هم دست به هم بدهيد، با وحدت كلمه، با وحدت فعاليت، ايران را از سر بسازيد. معلم‏ها بچه‏هاى ما را تربيت كنند، يك تربيت صحيح، مهندسين ما كارهاى نافع بجا بياورند و همين طور ساير اقشار.

صحيفه نور ج 5 صفحه 60

اگر آزاد و مستقل باشيم از همه ذخائر بهره‏منديم

من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم كه همه ما را به وظايف ملى و اسلامى آشنا كند، و اميدوارم كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه بشود كه شما مملكت خودتان را خودتان اداره بكنيد و خزائن مملكت شما مال خود شما باشد. مملكت ايران از ممالكى است كه همه چيز دارد خودش لكن اينقدر خورنده دارد كه به ملت نمى‏رسد آنقدر چپاولگر هست و بود كه ملت دستش كوتاه بود از اين ذخائر، ما همه چيز داريم هيچ چيز نداريم. همه چيز داريم كه اگر آزاد باشيم، اگر مستقل باشيم. هيچ نداريم در اين وضعى كه زندگى مى‏كرديم و من اميدوارم كه ديگر از اين به بعد اينطور زندگى نكنيم.

مسئوليت خطير روشنفكران در پيشبرد نهضت و استقرار حكومت عدل

الان وقتى است كه شما طبقه روشنفكر بيشتر از ديگران مواخذ هستيد، بيشتر از ديگران بايد كار بكنيد، بيشتر از ديگران مسئول اين مملكت و ملت هستيد. همه شما بايد هر چه فعاليت داريد اولاً در اين راه نهضت، اين نهضت را به پيش برانيد تا اينكه به آخر برسد و مملكت شما مستقل بشود و اين اختناق‏هائى كه تا حالا بوده است تكرار نشود و ثانيا به استقرار يك حكومت عادل، يك حكومت عدل و مستند و مبتنى بر آراء خود ملت....


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 65

تاريخ: 20/11/57

بيانات امام خمينى در حضور نماينده شوارى هماهنگى اعتصاب

ترميم اين مملكت در هم ريخته امكان ندارد مگر به تشريك مساعى همه اقشار

اعوذبالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان و خانم‏ها تشكر بكنم كه زحمت كشيدند و اينجا تشريف آوردند و ما بحمدالله در اين نهضت اين برخوردارى را داريم كه با امثال شماها مواجه مى‏شويم كه شما مسائل خودتان را به ما بگوئيد ما هم دردهاى خودمان را به شماها.

شما مى‏دانيد كه الان ما پس از اينكه انشاءالله دولت انقلابى هم تحقق پيدا بكند راه بسيار دورى داريم براى ترميم خرابيهايى كه در اين پنجاه و چند سال در مملكت ما به اسم تمدن بزرگ، به اسم آزادى كذا تحقق پيدا كرده است . اينها رفتند و فرار كردند و خزائن مملكت ما را يا به باد دادند يا همراه بردند و ما وارث يك مملكت در هم ريخته هستيم كه تحقق صحت آن و ترميم آن امكان ندارد الا به تشريك مساعى همه قشرهاى ملت، اگر چنانچه هر كس در هر مقامى هست در اين مسئله كوشش نكند و بخواهد به عهده قشر ديگر بگذارد اين بار زمين خواهد ماند. خرابى اندازه‏اى نيست كه دولت بتواند ترميم بكند، يا قشر يا اقشارى از ملت بتواند ترميم بكند، اين خرابى‏ها بسيار است در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ در جهت ارتش، در جهات ديگر و اين با كوشش همه جانبه همه اقشار ملت بايد ترميم بشود.

لهذا با اينكه شما سهم بزرگى داريد، اين آقايان فرهنگى‏ها و آقايان اعتصابيون و ديگران سهم بزرگى در اين نهضت دارند و اين نهضت را اين اعتصابات خيلى ثمربخش كرد لكن ما حالا قدم اول را برداشته‏ايم مثل اينكه يك مملكتى جنگ زده باشد و اجانب در آن باشد، كوشش كنيد اجانب را بيرون كنيد. اين قدم اول است، قدم دومى كه قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مى‏شود و هر جاى اين مملكت شما دست بگذاريد خرابى هست. اين ادارات دولتى را بواسطه اينكه اشخاصى كه در راس بودند بسيارشان اشخاص غير صحيح بودند و همين طور وزارتخانه‏ها و اشخاصى كه در راس بودند اشخاصى نبودند كه ملى باشند، ادارات دولتى را تقريباً بايد گفت اينها خراب كردند و همين طور شما ملاحظه مى‏كنيد كه وضع زراعت ما كه يكى از چيزهاى بزرگ مملكت است و اقتصاد مملكت ما بسته به اوست، اينها به اسم اصلاحات ارضى از بين

صحيفه نور ج 5 صفحه 66

بردند و الان كشاورزى شما ورشكسته است و شما محتاجيد به اينكه از خارج همه چيزها را بياوريد و همين طور مراتع ما را از بين بردند و به غير دادند به اسم ملى، ملت را از آن محروم كردند و دامدارهاى ما از بين رفتند. اين دامدارها، اين كشاورزها كه در محال خودشان نتوانستند زندگيشان را ادامه بدهند رو به شهرستان‏ها آوردند كه اينجا يك كارى پيدا كنند، اينجا هم كارى صحيح نبوده است، خير، از قرارى كه من شنيده‏ام در خود تهران محله‏هاى بسيارى هست كه اين محله‏ها، محله‏هاى زاغه‏نشين، چادرنشين و امثال اينها است كه اين بيچاره‏ها در آنجا به وضع فلاكت بارى زندگى مى‏كنند.

بايد همه اين آقايان دست به دست هم بدهند، همه اقشار با هم اتحاد پيدا بكنند و با كمال دلسوزى در اين خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر كس اهل اداره است مواظب باشد كه در آن اداره مفاسدى كه بوده تذكر بدهد به دولت، هر كس هر جا هست مفسده‏هاى آنجا را يادداشت كند تذكر بدهد تا بلكه انشاءالله با كوشش‏هاى زياد اينها هم رفع بشود.

بپرهيزيد از اختلاف كه به نفع دشمن است

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواستارم و اميدوارم كه همه با وحدت كلمه، همه با هم اين مسائل را حل بكنيد و اختلاف نظر، اختلافات صنفى، اختلافاتى كه در ايران آنها انداختند بين مردم، اختلافات را و اينها را، توجه كنيد كه برداشته بشود كه دشمن شما از اختلاف شما نتيجه مى‏گيرد و شما ملاحظه كرديد كه با اين اتفاق كلمه‏اى كه ايران پيدا كرد، اين قدرت‏هاى بزرگ را به زانو در آورد به طورى كه نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند.

خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و مؤيد كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صحفه 67

تاريخ: 19/11/57

بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان سوم شعبان

همه چيز در نظر خدا محفوظ است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايانى كه در بيمارستانها هستند بيشتر از ساير مردم مصيبتها را ديده‏اند، حتى از آنهايى كه در خيابانها بوده‏اند. آنهائى كه در خيابان بوده‏اند، ديده‏اند كه جوانى تير خورد و افتاد لكن آنها بالاى بستر او بوده‏اند، ديده‏اند چه گذشته است، پدر و مادر او آمده‏اند لابد، اگر گذاشته باشند بيايند، آمده‏اند در بيمارستان و شما حال آنها را ديده‏ايد، مصدومين را، مجروحين را، آنهائى را كه كشته شده‏اند و برده‏اند كه شما هم نديده‏ايد، همه در نظر خدا محفوظ است.

گناه اين ملت اين بود كه مى‏خواستند كه اجانب در مملكتشان تصرف نكند، گناهشان اين بود كه مى‏خواستند آزاد باشند، اختناق نباشد، مى‏خواستند غارتگرها را بيرون بكنند، اينها گناه اين ملت بود كه به روى آنها اينطور مسلسلها را كشيدند و حالا هم دست بر نمى‏دارند، همين چند روز هم باز در شهرستانها از اين كارها بوده است.

سركوبى ملت با حربه مليت!

اينها هر روزى با يك صورت، يعنى عمال اجانب در پرده‏ها و در چهره‏هايى هستند، اينها عمالشان را ممكن است بيست سال، سى سال به صورت يك آدم ملى در آورند و بر ملت معلوم نباشد كه اين چه كاره است، وقتى كه چهره، چهره واقعى پيدا شد آنوقت ملت مى‏فهمد چه بوده. يك نفر سى سال، بيست سال در چهره مليت بوده است، در چهره ديانت بوده است آنوقتى كه آن محفوظ بوده است اين و نگه داشته‏اند اين را براى يك روزى، يك روزى كه احتياج دارند كه با حربه مليت، ملت را بكوبند مثل امروز. امروز با حربه مليت و رفتن سر قبر دكترمصدق ملت را دارند مى‏كوبند، چنانچه شريف امامى با حربه صلح آمد و ملت را كوبيد. اينها با اين حربه آمدند و اين ملت كه الان دارد صدايش ديروز سر تا سر مملكت، تمام مملكت، يك صدا مى‏گفتند كه ما دولت جديد را مى‏خواهيم، اينها را ملت حساب نمى‏كنند، ملت اين است كه امريكا بشناسد كه او ملت است، اگر آمريكا تثبيت كرد مليت يك كسى را، آن هم تثبيتش به اين است كه منافع او را تامين بكند، والا آن اشخاصى كه مى‏گويند ما ملى هستيم و ما مطيع ملت هستيم و به آراء ملت احترام مى‏گذاريم، ديروز اين آراء ملت

صحيفه نور ج 5 صفحه 68

نبود؟ ديروز چند ميليون مردم فرياد كردند، اينها ملت نيستند باز هم آن ملتى كه بايد در نظر آمريكا و عمال آمريكا باشد، اينها نيستند. اين ملت آنهائى هستند كه مى‏گويند بايد همه چيز را داد به آمريكا، همه چيز را داد به خارجيها.

خزائن اين ملت را خالى و مملكت را تباه كردند

شما كه در بيمارستانها بوديد مى‏دانيد كه به اين ملت چه گذشت، شما يك گوشه‏اش را مى‏دانيد، بيمارستانهاى ديگر هم گوشه‏هاى ديگرش را مى‏دانند، بسياريش هم از چشم شماها و ساير برادرهاى شما مخفى بوده است، چنانچه دزديهائى كه اينها كردند، خيانتهائى كه اينها كردند از چشم ماها اكثرش مخفى است و ما نمى‏دانيم اينها چه كردند.

آقا من يك قصه‏اى را برايم نوشتند يا در مجله ديدم يادم نيست الان، كه يكى از خواهرهاى اين محمدرضا در خارج يك ويلائى خريده است كه قيمت او را من الان نمى‏دانم چقدر بود لكن نوشته بود كه شش ميليون دلار خرج گلكارى آن ويلاست، اينها يك همچو كارهائى كرده‏اند و ما بى‏اطلاعيم و نمى‏دانيم چيست. شش ميليون دلار يعنى تقريبا 32 ميليون تومان خرج گلكارى!! اينها برداشتند هر چه ما داشتيم رفتند، ارتشبدهايشان چقدر بردند و خودش و عائله‏اش چقدر بردند و خزائن ملت را خالى كردند و يك مملكت خراب و ويران گذاشتند و رفتند.

خداوند انشاءالله شماها كه زحمت كشيديد براى اين ملت و تعب كشيديد، خوب من مى‏دانم كه كسى بالاى سر يك كسى كه مظلوم است و كتك خورده است و مجروح شده است دارد مى‏ميرد (شايد در حضور شما بسيارشان مرده‏اند) من مى‏دانم به شما چه گذشته است، خدا هم مى‏داند، شما اجرتان با خداست، خدا مى‏داند كه شما چه كشيده‏ايد و خداوند جبران خواهد كرد. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد. رفقا همه تشريك مساعى كنيد در اين امور، در اين نهضت متحد بشويد. اگر در اين نهضت شكست بخوريد، تا آخر شكست خورده‏ايد. همه با هم باشيد، همه با هم تشريك مساعى بكنيد تا اينكه پيروزى برايمان حاصل بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 83

تاريخ: 27/11/57

بيانات امام خمينى در جمع استادان دانشگاه ابوريحان بيرونى و پرسنل نيروى هوائى

تلاش و تبليغات اجانب به منظور تضعيف روحانيت و وارونه جلوه دادن حقيقت اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبل از هر چيز تشكر مى‏كنم از آقايان اساتيد و دانشجويان كه تشريف آوردند و مامواجه با هم واقع شديم. مع الاسف در اين دوران گذشته وضع را طورى كرده بودند كه بين ما و دانشگاه و همه دانشگاه‏ها جدائى انداخته بودند و لهذا در اين مدت‏هاى طولانى ما با اين وجوه كريمه مواجه نشده بوديم و حالا تقريبا اول امراست و من اميدوارم كه تا آخر رابطه بين روحانيت و دانشگاه كه آن هم روحانيت است برقرار باشد.

شما آقايان مى‏دانيد كه اين اختلافى كه بين جناح در ايران واقع شد و واقع مى‏شود اگر فرصت داده بود، اينها چيزهائى بوده است كه اجانب با مطالعات خودشان به آنجا رسيده بودند كه بايد جاهائى كه مى‏تواند انسان تربيت كند آنجاها را بكوبند. آنها بعد از مطالعاتى كه كردند هم در ماديات ما و هم در معنويات ما و هم در انسان‏ها مطالعات زياد كردند و كارشناس‏هايشان از شايد دويست سال پيش از اين مشغول به اين كارهابوده‏اند و همه زمين‏هاى ايران را اينها گرديده‏اند و هر چه بوده است در اينجا نقشه برادرى كردند و مطالعات راجع به وضع فرهنگ مملكت‏هائى كه مى‏خواهند آنها ازشان بهره بردارند، در وضع دانشگاه‏هاى ما، در وضع دانشگاه‏هاى دينى ما مطالعات زياد اينها كردند و به آنجا رسيدند كه چند چيز مانع از استفاده آنهاست يكى اسلام است. آنها فهميدند كه اگر چنانچه اسلام با آن وضعى كه دارد و با آن تعليمات واقعى كه دارد، اسلام در اين ممالك پياده بشود، براى آنها هيچ حظى و هيچ بهره‏اى نخواهد بود و آنها را قطع مى كنند دستشان را و لهذا يك افرادى را چه از داخل و چه از خودشان وادار كردند كه اسلام را وارونه نمايش بدهند. اسلامى كه از اول قيام كرده است بر ضد طاغوت، آنها مى‏گويند اسلام در خدمت طاغوت است. وقتى كه شما تاريخ را مى‏بينيد و ملاحظه مى‏كنيد، از آن اول كه رسول اكرم قيام كردند، با همين مردم فقير، با همين مردم مستضعف ايشان قيام كردند. در مقابل آن قلدرها و آن زورگوها و آن باغدارها و آن مكنت دارها و قافله‏دارها كه در آنوقت مظهر طاغوتى بود، اسلام قيام كرد و بعد هم تمام عمر، اسلام و ائمه ما د ر مقابل طاغوت هميشه ايستاده بودند. اين معناكه گفته بشود كه اسلام در خدمت طاغوت است ، اسلام افيون

صحيفه نور ج 5 صفحه 84

است، اين چيزى است كه آنها القاء كردند و آنهائى كه دنباله‏رو آنها بودند و از خدام آنها بودند، آنها هم تعقيب كردند در ايران. اينها مشغول شدند، آنها هم از خارج مشغول شدند به طورى كه شايد در بين بسيارى از مردم يك همچو چيزهائى در ذهنشان بيايد و حال اينكه كسى كه (سند اسلام قرآن است) قرآن را مطالعه كند و ببيند كه وضع قرآن چه بوده است و كسى كه شارع اسلام را، رسول اكرم را ملاحظه كند و تاريخ او را ببيند و وضع زندگى او را ببيند مى‏داند كه قرآن در مقاتله با قلدرها آيات زياد دارد و رسول اكرم (ص) سيره‏اش اين بود كه از اول مقاتله مى‏كرد با اين اشخاص كه مى‏خواستند مردم را استثمار كنند، مى‏خواستند مردم را استخدام كنند، بر اينها قيام كرد. بنابراين يك رشته تبليغات آنها اين بوده است و شما دانشمندان بايد در كتابها و در مسائلى كه مى‏نويسيد، اين مسائل را طرح بكنيد و نقاط ضعف را بگوئيد.

يك مسئله ديگر اين بوده است كه روحانيون را كه مى‏ديدند كه اشخاصى موثر هستند و در تاريخ ديده بودند كه در مقابل قدرت‏ها اينها قيام مى‏كنند، اينها را بشكنند پيش ملت و لهذا گفتند روحانيون دربارى هستند، آنها اصلاً عمال دربار هستند، اينها اشخاصى هستند كه مى‏خواهند مردم را خواب كنند و ديگران از اين مردم استثمار كنند و حال اينكه كسى كه تاريخ را ديده است مى‏بيند كه روحانيون هم هميشه در هر عصرى، آن كه قيام كرده بر ضد طاغوت روحانيون بودند. در زمان مشروطه روحانيون قيام كردند، زمان تحريم تنباكو روحانيون قيام كردند، در اين زمان هم كه شما مشاهده مى‏كنيد كه قشر روحانى قيام كرد و هم خون داد، هم حبس رفت، هم زجر كشيد، هم تبعيد كشيد، همه اين كارها را كشيد، لكن قيام كرد.

اشاعه تعليمات انحرافى در دانشگاه‏ها از اقدامات استعمارى

يكى از مواردى كه اينهاباز ديدند كه اگر چنانچه اينها هم قدرت پيدا كنند، نمى‏گذارند آنها كارهاى خودشان را بكنند، دانشگاه‏هاى ما بود. اينها دانشگاه‏ها را با هر قدرتى كه داشتند عقب نگه مى‏داشتند، نمى‏گذاشتند كه اساتيد ما درست بچه‏هاى ما را تعليم كنند، نمى‏گذاشتند كه بچه‏ها تعليماتشان درست بشود. اين هم براى اين بود كه مى‏ديدند كه اگر چنانچه دانشگاه بطور صحيح عمل كند، مستقل باشد، بعد كه اين جوانها از دانشگاه بيرون بيايند ضد استعمار بيرون مى‏آيند. اين هم يكى از چيزهائى بود كه اينها، نقشه‏اى بود كه اينها كشيده بودند.

كوشش اجانب براى ايجاد اختلاف بين روحانى و دانشگاهى

روى هم رفته براى رسيدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دين قرار دادند، دين را در مقابل دانشگاه قرار دادند، يعنى علما را مقابل دانشگاهى‏ها قرار دادند، دانشگاهى‏ها را مقابل علما. سالهاى طولانى مى‏گذرد كه روابط ما بين ما و شما نيست و اين براى اين است كه تعليمات آنها از اول اينطور بوده است كه اينجور وضع را موجود كنند كه ما و شما را از هم جدا كنند و

صحيفه نور ج 5 صفحه 85

شما آن آيه اول را كه خوانده‏ايد، حالا بخوانيد آن آيه اول را. نماينده حضار: بسم الله الرحمن الرحيم و اذكروا نعمه الله عليكم اذ كنتم...

امام: همين آيه شريفه را شما بايد مد نظر قرار بدهيد كه ما با هم به جنگ تقريبا بايد گفت بوديم در اين مدت و خداوند به ما منت گذاشت كه ما هم با هم برادر شديم. الان بايد حفظ اين برادرى را ما بكنيم، شما به ما نظر سالم داشته باشيد، ما به شما نظر سالم داشته باشيم. همه ما برادر هستيم، همه ما اهل يك دين هستيم، اهل يك كتاب هستيم، اهل يك ملت هستيم.

وحدت و برادرى لازمه سازندگى كشور است

الان شما مى‏بينيد كه ايران آشفته است، ايران را خراب كردند و رفتند، وضع كشاورزى ما را بكلى از بين بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند. وضع ارتش ما اين بود كه ديديد و همه چيزهاى ما الان تقريبا آشفته و بهم ريخته است و بايد همه اقشار ملت از دانشمندان كه در درجه اول هستند واز ساير اقشار همدست و هم قوه با هم براى ساختن يك مملكتى كه بواسطه اين سلطنت پنجاه و چند سال اينها رو به خرابى رفت و هى بوق زدند كه تمدن بزرگ و هى خراب كردند!! الان ما هيچ تقريبا بايد گفت نداريم، ما يك مملكت خراب عرض مى‏كنم كه برق زده، زلزله زده (هر چه اسمش را مى‏خواهيد بگذاريد) داريم كه هر جاى آن دست مى‏گذارند مى‏بينند خرابى هست و ما الان همه مان با هم موظفيم كه دست به دست هم بدهيم، برادر باشيم با هم و همه با هم بسازيم ايران را.

خرابكارى عمال اجانب تحت پوشش ملى گرائى

شما آقايان كه در دانشگاه هستيد، الان هم يك دسته‏اى كه اينها هم از اجانبند يعنى از عمال اجانبند، الانى كه ما مى‏خواهيم يك ايران آزاد مستقل درست بكنيم، اينها نمى‏توانند ببينند. يك دسته‏اى كه الان شلوغ دارند مى‏كند اينها نمى‏توانند ايران را مستقل ببينند، ايران را بايد حتماً يا پيوسته به شوروى ببينند يا پيوسته به امريكا و اينها بيشتر به نظر من مى‏رسد كه اينها وابسته به امريكا هستند به اسم ديگرى كه نزديك به شوروى است. اينها را شما هدايت كنيد، اگر چنانچه قابل هدايتند، هدايت كنيد و جوانهاى ما را هدايت كنيد كه اين آشوبى كه الان دارد مى‏شود مقابل انقلاب، يك انقلاب اسلامى كه همه مردم را با هم متحد كرده است، الان يك دسته اى افتاده‏اند توى كار و اين انقلاب را مى‏خواهند آلوده بكنند و اينها را معرفى كنيد به شاگردان خودتان، به جوانهاى ما كه اينها براى عمال غير هستند. اينها آمده‏اند با يك صورت ملى، عمله‏اى هستند براى غير و مى‏خواهند وضع ايران را باز به همان حال اول برگردانند منتها با يك صورت ديگرى. اين وظيفه‏اى است كه الان براى شماها هست و نگذاريد در دانشگاه اين آلودگى‏ها پيدا بشود و اين تظاهراتى كه، شنيدم ديروز

صحيفه نور ج 5 صفحه 86

تظاهراتى بوده است اينها، پيدا بشود. شما بدانيد كه اين تظاهر كنندگان از تتمه همان رژيم فاسد هستند، با اين صورت الان در آمده‏اند چنانچه آن آدمى كه نخست وزير بود، از تتمه همان رژيم فاسد بود به صورت ملى و سر قبر مرحوم دكتر مصدق برو و از آن كارها، حالا يك صورت ديگرى پيدا كرده‏اند بصورت مثلا روشنفكرى و امثال ذلك. شما بايد آقايان همه‏تان با هم دست به دست هم بدهيد و نگذاريد اين آشوبگران آشوب بكنند در محيط شما وباز شما را ناراحت كنند وباز دست‏هاى شما را عقب بزنند نگذارند شما مستقلا كار بكنيد. خداوند انشاءالله همه شما را نصرت بدهد و همه ما را به وظيفه خودمان آشنا كند و سلام من بر همه شما.

نماينده استادان: ما مى دانيم كه وقت شما را نبايد بگيريم ولى اتفاقاً در همين جائى كه فرمائيد، يك نقطه نظرهايى ما داريم. همين‏هائى كه حضرتعالى فرمائيد، صحبت آن كسى است كه شكل مار را كشيد و بعد به مردم گفت كه خوب حالا اين مار است، يا اينكه نوشته. مى‏آيند عقايد مردم را با يك عينيت‏هاى مسلمى كه بسيار بهتر از آن را در اسلام گفته اند، به مردم مى‏گويند منتها به آن طريق و مردم را به آن سمت‏كشند و الان شديداً دارند فعاليت مى‏كنند. به نظر بنده الان در تلويزيون و در راديو، اگر كه كسانى از آن‏ها ما بخواهيم اعلام بكنيم، آقايان كمونيست‏ها، آن تئوريسين‏ها يشان، آن دانشمندانشان، آن نخبه‏ترين آنها بيايند، ما توى تلويزيون جلوى مردم مى‏نشينيم با آنها بحث كنيم.

امام: آن‏ها حاضر به بحث نيستند، آنها همه شلوغ كارى مى‏كنند.

نماينده: بله حداقل اين است كه مردم قانع مى‏شوند، اينها الان دارند تحميق كنند و شديداً هم دارند تحميق مى‏كنند. اين را به عرضتان برسانم كه درست به عرضتان برسانم تو كارخانه‏ها الان هم رفته متاسفانه، جاهاى مختلف، تو دانشگاه‏ها رفتند. خيلى راحت و واضح اعلام مى‏كنيم، ما توى راديو تلويزيون اعلام مى‏كنيم ما حاضريم با اينها به بحث بنشينيم مردم خودشان ببينند.

بررسى زندگى سران اسلام و مقايسه با ادعاى كذب سران كمونيست در طرفدارى از توده‏ها

امام: مردم را بايد آگاه كرد. ما بايد هر طايفه‏اى را از روساى آن طايفه بشناسيم مثلا وقتى وارد شديم در اسلام ببينيم آن كه اسلام را ايجاد كرد، آن كه اسلام را تقويت كرد، خودش چه كاره بود. مطالعه كنيم در پيغمبر اسلام، در حضرت امير سلام الله عليه، ببينيم اينها خودشان چه كاره بودند، اينها خودشان كه دعوت مى‏كردند به اينطور مسائل، خودشان هم عامل بودند يا نه. تاريخ نشان ميدهد كه خودشان عامل‏

صحيفه نور ج 5 صفحه 87

بودند و در درجه اعلاء هم عامل بودند. حضرت امير در عين حالى كه ممالك كثيره اى كه الان هست از معموره‏هاى دنيا تحت سيطره‏اش بود، وقتى كه يك يهودى به او ادعا كرد، ادعا به يك سلطان وقت، به يك امير وقت كرد كه ايران و عراق و حجاز و مصر و همه اينها تحت سيطره‏اش بود، رفت پيش همان قاضى كه حضرت امير او را قاضى كرده بود، ادعا كرد كه فلان چيز از من است و پيش حضرت امير است، قاضى خواست حضرت امير را، آمد نشست جلو، جلوى قاضى نشست، محاكمه كردند و حكم بر خلاف حضرت امير داد، قبول كرد حضرت امير منتها يهودى مسلم شد به وسيله اين جهت كه ديد وضع اينطورى است. اين يك نمونه از قضيه دمكراسى بودن اسلام. نمونه ديگر راجع به وضع زندگى خود او، خود او همان روزى كه بااو بيعت كردند، بيل خود را برداشت رفت سراغ كارش، تيشه‏اش را برداشت رفت سراغ (يك قناتى مى‏كند با دست خودش) كارش، زندگى‏اش هم از همه افراد رعيتش پائين‏تر بود، براى اينكه يك آرد جوئى، يك نان جوئى، سرش را مى‏بست كه اولادش نروند يك چيز، مثلا روغن،، چيزى داخلش بكنند و خوراكش اين بود در صورتى كه امير اين همه بود. از آنطرف مى‏آئيم سراغ اين آقايانى كه مى‏گويند كه ما توده هستيم، كمونيست هستيم، مى‏رويم سراغ سران اينها. در جنگ عمومى من خودم شاهد بودم كه سران سه دولت آمدند، متفقين، سران سه دولت، يك چيزى، مجلسى در ايران داشتند، يك كنفرانسى در ايران داشتند، آمدند ايران. شايد اكثر شما يادتان نباشد ولى خوب من يادم هست اينها، چرچيل يكى‏شان بود، روزولت يكى شان بود، استالين يكى شان. چرچيل را آنطورى كه نقل كردند چرچيل آمد به فرودگاه و از آنجا با تا كسى آمد و رفت سراغ كارش. آن يكى هم همين طور ساده آمد. اما آقاى استالين گاو هم همراهش آورده بود كه مبادا شير غير اين گاو را بخورد. زندگى اشرافى اى كه او داشت هيچ كس نداشت، در عين حال مى‏گفتند ما با ساير افراد مثل هم هستيم! وقتى خود من در همان وقتى كه اين با اين وضع آمد كه همه چز برايش مهيا بود و چقدر با تشريفات وارد شد، حتى گاو را آوردند كه مبادا از شير گاو مثلاً ايران بخورد يا گاو غير تربيت شده بخورد، من خودم مى‏رفتم به مشهد با اتوبوس و از تهران، از آن طرف تا طرفهاى مشهد مال آنها، مال لشكر روسيه بود، اين افرادى كه نظامى بودند مى‏آمدند براى سيگار گدائى مى‏كردند، در عين حال تبليغات اينطور بود كه مى‏گفتند قارداش، به هم مى‏گفتند قارداش يعنى برادريم ، مثل هم هستيم. بايد به اينها گفت كه شما مى‏گوئيد كه مثلاً بايد همه يك جور باشند، اسلام را ملاحظه كنيد با آنها، با سران خودتان، سران مسلمين را ملاحظه كنيد با سران خودتان ببينيد وضع اينها چه جورى بوده است، آنهائى كه تاسيس اين امور را كردند خودشان چه وضعى داشتند، آنهائى كه چيز بودند، خودشان چه وضعى داشتند. آن كسى كه اصل ماركسيسم را به جا آورده براى خاطر يك زن اين كار را كرده. شما بايد ملاحظه كنيد، يك خرده به اينها بفهمانيد و ببينيد چه چيزى اينها، چه تئورى اينها دارند كه در اسلام نيست آن و بهتر از آن نيست. چه چيزى آنها مى‏خواهند كه در اسلام بيشتر از او نيست و بهتر از او نيست.

صحيفه نور ج 5 صفحه 88

بكوشيد در شناسائى چهر ه واقعى خرابكاران و آگاه‏سازى جوانان

اينها يك مردمى هستند كه اينطور نيست كه منطق سرشان باشد، شمابگوئيد بيائيد بنشينيم با هم مباحثه بكنيم. منطق ندارند، اينها حمله مى‏كنند به اين طرف و آن طرف، منزل‏هاى مردم را دارند غارت مى‏كنند. اين براى اين است كه مى‏خواهند شلوغى به پا كنند. اينها مى‏خواهند الان وضع را شلوغ كنند و از اين شلوغى استفاده كنند براى ارباب‏ها و من احتمال ميدهم كه امريكا باشد، نه شوروى باشد. من احتمال ميدهم چون اينها در دربار هم بودند، همين كسانى كه عرض بكنم طبل كمونيست را زدند، سران بزرگشان توى دربار خدمتگزار بود. بنابراين بايد شما بر فرض حالا آن‏ها دارند شلوغى مى‏كنند، بايد شما جوانها را آگاه كنيد، جوانهايى كه الان پيش شما هستند برايشان صحبت كنيد، آگاه كنيد، بفهمانيد به ايشان كه احتراز كنند از اين دسته‏اى كه الان افتاده‏اند توى ايران و دارند خرابكارى مى‏كنند و اين خرابكارى حتماً بدانيد كه به نفع ديگران است و اينها از عمال غير هستند منتها به اين صورت در آمدند، مثل اين آقا كه از عمال غير بود و مى‏خواست باز شاه را برگرداند به اينجا، با صورت مليت و امثال ذلك و انشاءالله خداوند همه را توفيق بدهد، مويد كند و ايران امروز محتاج به وجو د شما هست، محتاج به همه چيز هست. ما همه با هم بايد دست به دست هم بدهيم و اين احتياج را رفع كنيم. انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند.

نماينده حاضرين: اين افتخار براى ما امروز و خودمان و فاميلمان و بستگانمان واقعا فراموش نشدنى است وبراى تمام ملت ايران و ملل مسلمان جهان عيد بزرگى است.

امام: من خدمتگزار همه شماها هستم.

نماينده: بزرگترين درس را به ماها داديد و ما از اين جهت از شما واقعاً تشكر كنيم‏

امام: خداوند حفظ كند شماها را موفق باشيد و سلامت باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:48 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها