0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 172

تاريخ: 16/9/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه

دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مى‏كند به صحت بيمار

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانه‏اى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مى‏كنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريض‏ها و بيمارها و مجروح‏ها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مى‏كند به خوب شدن مريض‏ها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مى‏شود از اين مرض، اين كمك مى‏كند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمى‏شود، اين او را رو به هلاكت زودتر مى‏برد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانم‏ها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مى‏كند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مى‏دهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمى‏كند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مى‏خواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمى‏شوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مى‏كند و با دل افسرده از اين دنيا مى‏رود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريض‏ها كه افسرده‏اند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مى‏رود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.

صحيفه نور ج 18 صفحه 173

پزشك‏هايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد

پزشك‏ها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقت‏هائى كه داريد بكنيد و مع‏الاسف بسيارى از پزشك‏هاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفته‏اند، يا بوده‏اند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشك‏هايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كرده‏اند، با بودجه اين كشور تحصيل كرده‏اند، خارج رفته‏اند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنج‏هايى كه به آنها مى‏دهند و با آنهمه مصيبت‏هايى كه ابرقدرت‏ها براى اينها پيش مى‏آورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مى‏كنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريض‏هاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال‏هاى طولانى و امروز كه مى‏خواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بى‏تفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريض‏هاى اينجا و آنهائى كه در جبهه‏ها معلول شدند، در جبهه‏ها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه‏ها از قرارى كه گفته مى‏شود بسيار خدمت كرده‏اند و مورد تقدير هستند.

بايد توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود

و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستان‏ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستان‏ها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مى‏آيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مى‏آيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمى‏شود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمى‏شود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مى‏كنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد

صحيفه نور ج 18 صفحه 174

داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبهه‏ها مى‏آيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست داده‏اند و مى‏بينيد كه اين ابرقدرت‏ها با مسلمين دارند چه مى‏كنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مى‏توانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.

و خصوصا باز عرض مى‏كنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.

و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مى‏دهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمه‏اى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرت‏هاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.

قدرت‏هاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند

و اين قدرت‏هاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملت‏ها باشد. شما الان ملاحظه مى‏كنيد كه در لبنان چه مى‏گذرد بر اهالى لبنان از دست همين‏هايى كه براى صلح آمده‏اند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمده‏اند و جنگ راه انداخته‏اند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مى‏كند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمى‏آورد آن بيچاره‏هايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مى‏دهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملت‏ها تحميل كنيد و آنها همين طور

صحيفه نور ج 18 صفحه 175

بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمباران‏هايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مى‏خواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كرده‏اند - فساد وارد كرده‏اند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مى‏كند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطه‏اى كه دستش برسد مى‏گويد ما براى صلح مى‏خواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مى‏كند. نمى‏دانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريه‏المنظر كه صورتش جورى بود كه بچه‏ها از او مى‏ترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مى‏كرد، اين مى‏گفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مى‏ترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مى‏شود. حالا اينها، قدرت‏هاى بزرگ، آمده در افغانستان مى‏گويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مى‏ترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مى‏گيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همين‏ها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاح‏هاى كوبنده درست مى‏كنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاح‏ها را به كار مى‏برند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مى‏كنند.

بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرت‏هايى كه مى‏گويند ما براى صلح آمديم و مع‏الاسف در خانه عرب‏ها، عرب‏ها را دارند مى‏كوبند و عرب‏ها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند. اين ننگ را عرب‏ها كجا مى‏برند كه اجانب، كفار - اجانب - آمده‏اند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مى‏كنند و اينها نشسته‏اند تماشا مى‏كنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همه‏شان تسليم مى‏شوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفت‏شان را بگيرند، دنيا به صدا در مى‏آيد، دنيا تسليم‏شان مى‏شود، لكن اينها نفت‏شان را تقديم مى‏كنند، آبرويشان را تقديم مى‏كنند، كشورشان را تقديم مى‏كنند، ملت‏شان را تقديم مى‏كنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مى‏برد. هواى نفس است كه وادار مى‏كند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملت‏هاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مى‏دهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مى‏دارد مى‏آورد در افغانستان و آن كارها را انجام مى‏دهد. هواى نفس است كه آمريكا را مى‏آورد در لبنان اين كار را مى‏كند و عمالش را در ايران مامور مى‏كند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر

صحيفه نور ج 18 صفحه 176

اين قدرت‏هاى بزرگ است والا اين كوچك‏ها اهميتى ندارند.

صدام ديگر يك مرده‏اى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مى‏كنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازى‏اش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمى‏داند چه بكند. هى فرياد مى‏زند بياييد ديگر صلح كنيم، مى‏خواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مى‏شناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مى‏خواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمى‏شود صلح كرد. كدام انسان است كه مى‏تواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرت‏ها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمى‏تواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرت‏هاست و دولت‏هاى منطقه مى‏توانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولت‏ها با ملت‏هاشان دست به هم بدهند، ملت‏ها كه حاضرند، دولت‏ها هم تسليم ملت‏هاشان بشوند، نمى‏توانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمى‏تواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن مع‏الاسف خود اينها هستند كه راه را باز مى‏كنند براى قدرت‏هاى بزرگ. شما ملاحظه مى‏كنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرت‏ها از اينها مى‏برند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مى‏برند و مى‏خورند، معذلك اينها نشسته‏اند. آنها ريخته‏اند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريخته‏اند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مى‏كنند و ملت عرب نشسته‏اند آنجا و هيچ حرف نمى‏زنند.

وقتى پاى ايران پيش مى‏آيد مى‏گويند اينها فارس‏اند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مى‏شود نه عرب سرتان مى‏شود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟

مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند

آن قدرت‏هاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار داده‏اند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مى‏كنند، معذلك بايد همه‏شان بدانند كه مردم نمى‏نشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مى‏شود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مى‏كند و آنها هم نشسته‏اند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مى‏كنند. اگر يك كسى جانش به لبش

صحيفه نور ج 18 صفحه 177

نرسيده باشد كه انتحار نمى‏كند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمى‏توانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمى‏شود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بين‏المللى هستند و نمى‏گذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مى‏كنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملت‏هاى اسلامى را بيدار كند، ملت‏هاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرت‏هاى بزرگ را قطع كنند.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 165

تاريخ: 29/8/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم

كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره‏اش كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيه‏اى كه فكر مى‏كنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مى‏گذاريم، مى‏گوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مى‏رويم سراغ آن يكى، آنجا مى‏گوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترى‏اش را و قوه قضائيه‏اش را شما نگاه كنيد مى‏بينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلس‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتش‏اش نگاه مى‏كرديم مى‏بينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترى‏اش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلس‏اش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مى‏رويم و مى‏بينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مى‏رويم و مى‏بينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفت‏هاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است

صحيفه نور ج 18 صفحه 166

كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شده‏اند و تاكنون خدمت‏هاى فراوان كرده‏اند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزه‏هايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مى‏دانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مى‏شود در اينها و احساس مى‏كنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مى‏رود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مى‏توانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مى‏شود. نه، هيچ امرى خودش نمى‏شود، با كوشش امرها تحقق پيدا مى‏كند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزه‏ها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزه‏ها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مى‏شود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مى‏كنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مى‏خواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دست‏شان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزه‏ها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزه‏ها درست عمل بشود و درس‏هائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مى‏گويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مى‏كند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند

صحيفه نور ج 18 صفحه 167

همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.

دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد

و من عرض مى‏كنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولت‏ها هستيم، گرفتار اين قدرت‏هاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مى‏بينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مى‏آورند با يك اسمى روى آن مى‏گذارند و يك بساطى درست مى‏كردند. ما آنوقت خيال مى‏كرديم كه صدام اين است كه تلافى مى‏كند، بيخودى، درجنگ شكست مى‏خورد آنوقت تلافى‏اش را سر خوزستان در مى‏آورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرت‏هاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مى‏كنند براى ملت خودشان و مى‏روند يك جائى را منفجر مى‏كنند. بعد اسرائيل تلافى مى‏كند. خوب، از اسرائيل همه متوقع‏اند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مى‏كند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مى‏داند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟

ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملت‏ها. اكثر ملت‏ها و مردم‏ها تميز نمى‏دهند كه، جدا نمى‏كنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمى‏پذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مى‏رود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مى‏شود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مى‏كند يك كسى او را مى‏زند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مى‏زند يك كس ديگرى را مى‏كشد، تلافى مى‏كند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملت‏هاى ديگر. ملت‏ها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملت‏هايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مى‏دهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مى‏دهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مى‏توانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مى‏برند اينها تروريست شده‏اند.

دولت فرانسه از آنجا كه مى‏بيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمى‏تواند بدهد، تلافى‏اش را سر ايرانى‏ها در مى‏آورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مى‏آورد، خوب عراق نمى‏تواند طلب شما را

صحيفه نور ج 18 صفحه 168

بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمى‏دانم چه مى‏دهيد كه ايران را بزند؟

ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند، مى‏خواهد همه كشورها برادر باشند

وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شده‏ايم ما بين قوه‏هاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مى‏كنند. گمان نمى‏كنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوان‏هاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مى‏گفتند كه همراه خياطها مى‏رفت، گفتند تو كجا مى‏روى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شده‏اند و مردم را دارند اذيت مى‏كنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كرده‏اند كه بگويند ما هم جزو بخيه زن‏ها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كرده‏اند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مى‏كنند و با هم مسابقه مى‏كنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مى‏خواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمان‏ها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مى‏دهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كرده‏اند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمى‏داريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مى‏خواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مى‏آييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مى‏كنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مى‏كنند نمى‏گذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مى‏شويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مى‏شود در افغانستان به اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مى‏شوند در لبنان مى‏خواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمان‏ها بيدار نيستند، دولت‏هاى مسلمين نمى‏دانند چه قوه‏دست شان هست و چه جور اينها را مى‏توانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مى‏نشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمى‏توانند، نمى‏فهمند چه بايد بكنند. آنها را ترسانده‏اند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمى‏توانند بكنند، بعدها هم نمى‏توانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ

صحيفه نور ج 18 صفحه 169

ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمى‏تواند كارى بكند. چرا مسلمان‏ها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و مع‏الاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مى‏اندازند همه را. اين را وادار مى‏كنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينى‏ها را به جان هم انداخته‏اند، جنگ بين خودشان آنطور مى‏بينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولت‏هاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دست‏شان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مى‏كنند، روابط دوستى پيدا مى‏كنند. خوب، ماهى فرياد مى‏زنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مى‏گويند نه، ايران مى‏خواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مى‏خواهد ببرد، ايران مى‏خواهد همه را اصلاح كند مى‏خواهد كه با هم باشند همه‏شان، برادر باشند همه‏شان. معذلك نمى‏فهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملت‏ها بيدار بشوند و از راه ملت‏ها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مى‏كند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مى‏كنند، به اين كشور خدمت مى‏كنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مى‏رسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مى‏شود، صادر شده و تقويت مى‏شود در خارج.

قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند

و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مى‏آيند و مشغول

صحيفه نور ج 18 صفحه 170

مى‏شوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشه‏اى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مى‏شود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.

 والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 181

تاريخ: 26/9/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيون‏هاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمان‏هاى وابسته به نخست وزيرى

شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مى‏آيد.

من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.

نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربه‏هايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربه‏هايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيده‏اند يك عده‏اى كه نمى‏خواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشه‏اى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطه‏اى باشد كه علماى نجف مى‏خواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگى‏شان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مى‏شناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مى‏خواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مى‏شد، در نظر داشتند،

صحيفه نور ج 18 صفحه 182

اعلام مى‏شد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مى‏آورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمى‏توانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمى‏توانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.

من حالا مى‏خواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مى‏بيند كه مشغول جوسازى هستند، مى‏شنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مى‏خواهند اين كار را عملى‏اش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مى‏خواهند حل كنند نتوانسته‏اند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مى‏كنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مى‏خواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مى‏خواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مى‏خواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفاده‏هايى كه از تمام دنيا مى‏خواهند بكنند، مى‏بينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقت‏ها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مى‏بينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مى‏گويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مى‏شود، اين را مى‏گويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مى‏گويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مى‏بينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مى‏بينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمى‏توانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مى‏خورد، نمى‏كنند. آنها عاقل‏تر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مى‏خواهند با وسيله‏هايى با حيله‏هايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمى‏شود بروند سراغ روحانيون. مى‏دانند كه نمى‏شود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مى‏آيند هى از پايين‏تر شروع مى‏كنند، از پائين‏تر جوسازى مى‏كنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مى‏كنند، براى دولت جوسازى مى‏كنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مى‏كند مى‏بيند كه با دولت دارند ور مى‏روند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.

الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب

صحيفه نور ج 18 صفحه 183

است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمى‏دانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مى‏كنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمده‏اند ريخته‏اند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازه‏اش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مى‏خواهند اين كار را شروع كنند.

من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مى‏دهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مى‏روم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلس‏تان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مى‏بيند كه در قم حرف در مى‏آيد، در بازارها حرف در مى‏آيد، در مساجد حرف در مى‏آيد، در منابر حرف در مى‏آيد، در منزل‏هاى علما حرف در مى‏آيد، همه‏اش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.

الان وضع اين شده است كه انسان مى‏نشيند در اينجا مى‏بيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضى‏هايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانى‏ها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمى‏دانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمى‏دانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلع‏اند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضى‏ها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دست‏شان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصه‏اى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمى‏دارند مى‏گويند عراقى‏ها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلوم‏هاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلوم‏هاى دنيا هر جا كارى مى‏كنند ايران كار مى‏كند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مى‏گيرند. يك قضيه‏اى - در چيز واقع مى‏شود - در فرض كنيد كه كويت واقع مى‏شود، يكى در لبنان واقع مى‏شود، يكى در جاى ديگر واقع مى‏شود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مى‏كنند.

اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود

من به شما عرض مى‏كنم نه دولت با من - عرض مى‏كنم كه - قوم و خويش است و نه من

صحيفه نور ج 18 صفحه 184

افرادش را اكثرش را مى‏شناسم، اما من كلى قضيه را دارم مى‏گويم. دولت با اينهمه كارى كه مى‏بينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرح‏هائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مى‏آورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مى‏كند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مى‏بينيم داريم، ما وضع انقلاب را مى‏بينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همه‏مان بريزيم سر دولت. الان مى‏بينيم در مجلس به دولت حمله مى‏شود، در محضر علما به دولت دارد حمله مى‏شود، در بازار به دولت حمله مى‏شود، مصاحبه‏هاى تلويزيونى - با - به دولت ور مى‏روند، عرض مى‏كنم كه بساط وقتى درست مى‏كنند به دولت ور مى‏روند، اين بى‏جهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مى‏رود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مى‏خواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنت‏طلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مى‏خواستند عياشى بكنند، حالا نمى‏گذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مى‏كنم كه با ظاهر خيلى خوب مى‏روند پيش فلان آقا مى‏نشينند مى‏گويند هى اسلام دارد از بين مى‏رود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مى‏خواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مى‏كند، مى‏رود مى‏گويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مى‏ماند، نه مجلس باقى مى‏ماند، نه مدرسه باقى مى‏ماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمى‏گذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مى‏كنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مى‏خواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.

الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مى‏دانم شكايت هست، مى‏دانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مى‏كنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مى‏دانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مى‏كنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقه‏اى يكى كشته مى‏شود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مى‏شود، در هر چند ثانيه حتى چه

صحيفه نور ج 18 صفحه 185

مى‏شود.شما مى‏خواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمى‏شود بازار مى‏بيند كه دولت نمى‏رسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مى‏شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مى‏خواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمى‏شود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمى‏شود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.

دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است

و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمن‏اند، با اسلام دشمن‏اند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مى‏زنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مى‏كردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همه‏مان با هم نباشيم، زمين‏مان خواهند زد. مجلس را زمين مى‏زنند، دولت را زمين مى‏زنند، روحانيت را زمين مى‏زنند، همه زمين مى‏خورند. پس عقل اقتضا مى‏كند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجت‏شان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.

الان دشمن‏هاى ما از ايرانى‏اش گرفته كه در خارج نشسته‏اند دارند بر ضد اسلام صحبت مى‏كنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مى‏شود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه

صحيفه نور ج 18 صفحه 186

خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمى‏دانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبت‏ها را، مى‏توانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مى‏ديد نمى‏تواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.

ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند

خداوند انشاءالله همه را توفيق مى‏دهد. و اين مسائلى كه مى‏فرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مى‏خواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همه‏تان را دارند تضعيف مى‏كنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مى‏كنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشم‏هايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.

آقا مى‏نويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بى‏اطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمى‏دانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگ‏مان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مى‏شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى‏توانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازه‏اى است كه همين حوزه‏ها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مى‏دهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مى‏گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريخته‏اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.

خوب، بى‏فكر حرف مى‏زنند آقايان، يك كسى مى‏رود يك چيزى به آنها مى‏گويد آنها هم باورشان مى‏آيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مى‏آيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مى‏خوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مى‏گويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد

صحيفه نور ج 18 صفحه 187

گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمى‏توانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مى‏كشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفته‏اند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمى‏توانند بكنند، اما اين شيطنت را مى‏توانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيف‏تر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مى‏كنند به دولت - عرض مى‏كنم - روحانيون را وادار مى‏كنند به دولت، بازار را وادار مى‏كنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مى‏آيند سراغ شماها. فردا مى‏روند سراغ رئيس جمهور و يا - نمى‏دانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همه‏مان با هم در رفع اين گرفتارى‏ها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مساله‏اى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 200

تاريخ: 13/10/62

بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور

شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مى‏كنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دست‏شان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارى‏ها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمى‏توانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مى‏شد فراش‏ها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مى‏زدند كه اين آقا مى‏خواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مى‏كردند و رعيت را از هر طرف تحقير مى‏كردند، توهين مى‏كردند، اذيت و آزار مى‏كردند، از آنها استفاده‏هاى مادى مى‏كردند ولى در مقابل يك سفير همه‏شان خاضع بودند. امروز ما مى‏بينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمى‏دهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مى‏شد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمى‏داد، مى‏گفت كدام يكى‏تان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مى‏آمد در

صحيفه نور ج 18 صفحه 201

مجلسى، در يك جائى وارد مى‏شد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مى‏فهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مى‏آمد مى‏ديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مى‏كنند، او نمى‏توانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.

من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرى‏شان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مى‏فرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مى‏فرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مى‏شدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلب‏هاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشم‏هاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مى‏كردند، پيغمبر شما رفتار مى‏كرد و ساير انبيا رفتار مى‏كردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانه‏ها زحمت مى‏كشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمت‏هاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مى‏گفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.

بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل‏تر است از بدست آوردن آن

و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ

صحيفه نور ج 18 صفحه 202

كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دست‏تان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دست‏تان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمى‏توانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوى‏اى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولت‏هاى ديگر تعظيم مى‏كردند خصوصا در اين قرن‏هاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمى‏نشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مى‏خواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانه‏ها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.

مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند

و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مى‏خواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند و مجلس بد همه چيز را بد مى‏كند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعى‏شان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مى‏كردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمى‏توانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را

صحيفه نور ج 18 صفحه 203

چيز بكنيد، آنوقت با حيله‏ها مى‏كردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مى‏كردند يا خان‏وادار مى‏كردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوق‏ها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.

يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مى‏دهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مى‏آيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمى‏توانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مى‏كردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مى‏شد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمى‏شد آنها را از بين مى‏بردند. مايوس مى‏كردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مى‏كنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مى‏آوردند، ارتش حتما بايد كارشناس‏اش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مى‏آوردند، براى كارخانه‏هاى ما كارشناس مى‏آمد، مى‏آمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مى‏آمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مى‏آمد به آنها تعليم كند، مى‏آمد كه جلوى تعلم را بگيرد.

مقدرات كشورتان را به‏دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند

امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمى‏تواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مى‏شد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مى‏كند و آن بازارى‏اى كه در بازار كار مى‏كند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتاده‏ترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مى‏گويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مى‏دهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمه‏اى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمه‏اى وارد بشود به گردن شماست

صحيفه نور ج 18 صفحه 204

و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مى‏شويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مى‏دهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد به‏شما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مى‏خواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مى‏كنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسل‏هاى بعد مى‏آيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مى‏كند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مى‏خواند و نماز شب مى‏خواند اين براى مجلس كفايت نمى‏كند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيون‏هاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مى‏شود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيون‏ها هستند بايد اشخاصى باشد در بين‏شان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مى‏خواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجم‏اند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مى‏شود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مى‏شود، فشارهائى كه واقع مى‏شود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مى‏گيرد، از مجلس دولت درست مى‏شود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلف‏اند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانه‏ها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به

صحيفه نور ج 18 صفحه 205

آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمن‏هاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همه‏تان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مى‏كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى‏كند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مى‏كند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مى‏بيند يا از يك گروهى مى‏بيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى‏كند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمى‏گرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مى‏كنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايق‏اند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مى‏داند و مى‏بيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مى‏كنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمه‏اى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 190

تاريخ: 1/10/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان‏

كمال تاسف است براى انسان‏ها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مى‏كنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالت‏هاى اجتماعى قبل از اسلام مى‏بينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.

در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتاب‏هاى آنها را ما ملاحظه مى‏كنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.

همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مى‏كند كه خوب، اول خلق‏الله است و آخر هم همان است و عرض مى‏كنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مى‏فهميم و فهميده‏اند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مى‏خواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 191

در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مى‏گويند قيومه ولى مساله را حل مى‏كند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده‏اند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مى‏فهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمى‏تواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطه‏اى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانى‏اى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميده‏اند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفته‏اند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مى‏توانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مى‏توانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مى‏گويد.

در هر صورت كمال تاسف است براى انسان‏ها كه نمى‏خواهند بدانند، در راه دانستن نيفتاده‏اند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشته‏اند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.

اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بوده‏اند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفه‏ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه‏اى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصله‏اش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مى‏گويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشه‏اى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.

صحيفه نور ج 18 صفحه 192

قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد

و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفره‏اى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مى‏تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.

و نكته‏اى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزه‏اى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم، بعد مى‏رويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مى‏گويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مى‏كرد با طاغوت و اينها كه مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مى‏گويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مى‏كند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مى‏دهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگى‏اش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانى‏اش هم آن وضع بود كه تاريخ مى‏گويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مى‏دانند چقدر به دنيا چسبيده‏اند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مى‏گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مى‏گويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مى‏گويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مى‏آئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مى‏كنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مى‏چسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مى‏كنند كه ما براى توده‏هاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مى‏كنيم، نمى‏خواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مى‏خواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سران‏اش مى‏رويم مى‏بينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن

صحيفه نور ج 18 صفحه 193

كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مى‏كنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مى‏آئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مى‏كنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مى‏كنند، در عين حال مى‏بينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مى‏كنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوت‏ها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوت‏ها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمى‏شود مطلب. سران دولت‏هاى اسلام همه اينطور هستند.

پيغمبر مى‏گويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مى‏كنيد. قرآن مى‏گويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمى‏گويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مى‏گوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مى‏گويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مى‏خواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مى‏گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.

ما نمى‏خواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم

آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مى‏كند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مى‏كند و او تودهنى مى‏خورد، بعدها مى‏خواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مى‏كرد و مى‏گفت كه اين مجوسى‏ها را ما مى‏خواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبان‏ها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مى‏گويد ما مى‏خواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مى‏خواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مى‏گذارند و نمى‏دانم اهواز را با حاى حطى مى‏نويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مى‏كنند آن حرف را مى‏زنند امروزى كه تودهنى خورده‏اند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مى‏كنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمى‏آيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مى‏گوئى كه صلح، چرا

صحيفه نور ج 18 صفحه 194

آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مى‏شود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقع‏شود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مى‏كند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرف‏ها مى‏زنند

اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمان‏ها كه ادعا مى‏كنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مى‏گويد و شما چه مى‏كنيد. آنها مى‏بينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مى‏آورند و مى‏گويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفت‏شان را به امريكا مى‏دهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملت‏شان است تقديم مى‏كنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مى‏شود و باز ادعا مى‏كنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مى‏شود؟ مى‏گويند ما مسلمان هستيم و مى‏خواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مى‏كند آنها مى‏گويند ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مى‏اندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مى‏گويند تفرقه مى‏اندازد. ايران مى‏گويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرت‏هاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مى‏گويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مى‏كنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مى‏كنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همه‏اش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مى‏دانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مى‏بينند. آن هم كه‏ادعا مى‏كند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمى‏داد، آن هم كه ادعا مى‏كند كه ما طرفدار ملت هستيم و توده‏ها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مى‏كوبد و مى‏زند و مى‏كشد و از بين مى‏برد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مى‏بينند، دست‏شان است، قرآن كريم دست‏شان هست، سيره پيغمبر دست‏شان هست، همه را دارند مى‏بينند معذلك عمل‏شان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولت‏هاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عمل‏هاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مى‏كنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف

صحيفه نور ج 18 صفحه 195

عمل‏هاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعى‏ها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مى‏بينيم و مى‏بينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلى‏اش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم

تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مى‏توانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحت‏شان هميشه بر دولت‏هاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمى‏خواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بوده‏ايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مى‏گفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوس‏اند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمان‏ها با هم مجتمع بشوند و اين گرگ‏هائى كه ريخته‏اند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مى‏گويند نمى‏شود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابان‏ها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمى‏شود؟ وقتى ملت‏ها بخواهند چرا نمى‏شود؟ ما حرف مان اين است كه دولت‏ها بيايند قبل از اينكه خود ملت‏ها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسه‏اى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائل‏شان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آورده‏اند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مى‏روند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مى‏كنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مى‏كردند. يك كلمه مى‏گفتند اين خاضع بود. نمى‏خواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مى‏شود، ايران گفت و نشد. من نمى‏گويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مى‏داد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مى‏كردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور

صحيفه نور ج 18 صفحه 196

مى‏كند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلب‏هاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 207

تاريخ: 27/10/62

بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى

امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مى‏بينم و مقايسه مى‏كنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مى‏كنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملت‏اند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمى‏گذاشتند بكند يا از باب اينكه مى‏ديد از بس فساد هست در كار، نمى‏كردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمى‏گرفتند، در زمان قاجار يك عده از خان‏هايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مى‏كردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مى‏رفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مى‏كرد، هر فسادى مى‏كرد صداى مردم به جايى نمى‏رسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مى‏فرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مى‏داد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مى‏خواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.

و من امروز مى‏بينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مى‏كنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفت‏هاى آنوقت باشند. نه، از خود همين‏ها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس

صحيفه نور ج 18 صفحه 208

جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضع‏تان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمى‏دانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانه‏هاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمى‏رفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آينده‏ها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مى‏آيند و سفارتخانه را مى‏بينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانه‏ها فرق دارد حتى باسفارتخانه‏هاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دوره‏هاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زنده‏ايم بشود، هر چه مى‏خواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانه‏ها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودى‏ها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مى‏دانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسى‏ها مى‏كنند غالبا براى استفاده‏هاى شخصى يا استفاده‏هاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مى‏آيند مى‏بينند ببينند كه در يك محيطى وارد شده‏اند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمى‏توانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مى‏شد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مى‏شد به ايران سفير انگليس آنوقت‏ها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مى‏كنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كله‏اش زد كه تو اين كار را چرا نمى‏كنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مى‏دانيد كه سفيرش كه نمى‏تواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمى‏تواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمى‏تواند اينجا يعنى نمى‏تواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار

صحيفه نور ج 18 صفحه 209

بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملت‏ايد، خودتان ملت‏ايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمى‏ترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مى‏گويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمى‏تواند. اين حالا اينطورى شده است.

در خارج كه هستيد وضع‏تان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد

شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويه‏اش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمى‏توانست خوبى‏اش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مى‏خواست متدين باشد نمى‏توانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمى‏دانم چه شد، نتواند به اين زودى‏ها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مساله‏اى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگ‏ها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيه‏اى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانه‏ها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضع‏تان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مى‏آيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما

صحيفه نور ج 18 صفحه 210

تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مى‏شود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسنده‏هاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مى‏كنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مى‏كنيد به آنها و انقلاب‏تان هم صادر مى‏شود. ما هم مى‏خواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مى‏خواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملت‏هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مى‏آيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 219

تاريخ: 18/11/62

بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران

ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏ها ديديم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا از آقايانى كه تشريف آورده‏اند و اظهار لطف كرده‏اند تشكر عرض مى‏كنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبت‏هايى ديديم، ما ديديم و شما بعضى‏تان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمى‏شود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوان‏مان آن ظلم‏ها را كرد كه شما نمى‏توانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مى‏خواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمت‏هايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليس‏ها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولت‏هاى مجتمع‏شان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميق‏تر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به ارباب‏هاى خودش خصوصا امريكا داد، جوان‏هاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 220

احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوان‏هاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوان‏هاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرت‏هايى كه پشتيبانى مى‏كردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مى‏شدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانه‏اى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مى‏خواهد آزاد باشد، مى‏خواهد انسان باشد، مى‏خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مى‏خواهد آزاد باشد و مى‏خواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كرده‏اند. تبليغات، همه مى‏دانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مى‏شنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مى‏گويند كه در خيابان‏ها بچه‏ها را به توپ و تفنگ مى‏بندند، تبليغات مى‏گويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مى‏گويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مى‏گويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مى‏شود به ايران نسبت مى‏دهند. هر جا مردمش به جان آمده‏اند و مثل ايران مى‏خواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مى‏دهند و آنها مى‏خواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمى‏دانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مى‏كند، نمى‏شود اينطور عمل كرد. قدرت‏هاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمى‏پذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمى‏پذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمى‏پذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مى‏خواستيم آزاد باشيم، مى‏خواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مى‏خواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مى‏دهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان

صحيفه نور ج 18 صفحه 221

گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوان‏هاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرت‏ها جمع شده‏اند كه اين را نگه دارند. مى‏خواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مى‏خواهند حفظش بكنند. آقا مى‏گويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمى‏توانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مى‏كند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مى‏كند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مى‏كنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مى‏دهد؟ يا خير، مى‏خواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عرب‏نشين، كردنشين، فارس‏نشين با موشك‏ها حمله كرده و مع‏الاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولت‏هاى منطقه بر او كمك مى‏كنند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولت‏هاى منطقه گفته‏ايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرت‏ها بيرون كنيم. مظلوم‏ها ديگر نمى‏توانند تحت ظلم ابرقدرت‏ها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مى‏كند. الان مردم امريكا هم عاصى شده‏اند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمى‏پذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولت‏هاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولت‏هاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مى‏كند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مى‏خواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مى‏خواهيم باشيم. ما مى‏خواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مى‏خواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمى‏گذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مى‏ترساند كه به شهرهاى شما، خوب،

صحيفه نور ج 18 صفحه 222

شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مى‏كنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مى‏دارند و ما را از دست مى‏دهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مى‏خواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه دولت‏هاى اسلامى را به خود بياورد. ملت‏هاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالم‏ها نجات بدهد. و من از شما آقايان مى‏خواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولت‏هاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مى‏گويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشسته‏ايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مى‏بينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجه‏اش، رئيس جمهورش، رئيس مجلس‏اش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيق‏اند. بايد با مردم آشنا شد. دولت‏ها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمى‏كند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مى‏شود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مى‏خواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 248

تاريخ: 13/11/62

بيانات امام خمينى درجمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد دهه فجر انقلاب اسلامى

مسأله تبليغات از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس امور واقع است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از كارهاى چشمگيرى كه در اين نهاد شده است تقدير و تشكر كنم و توفيق آقايان را بيشتر از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. مهم اين است كه در اينطور مسائل چون مسائلى است كه مربوط به اسلام است، همه مردم شركت دارند، امروز كارهايى كه در ايران مى‏شود، كارهايى كه مربوط به جمهورى اسلامى است، از باب اينكه مردم از خودشان مى دانند و جدا نمى‏دانند هيچ نهادى را از خودشان، از اين جهت فعالند در كارها و ما بايد هرچه بيشتر مردم را حفظ كنيم و مردم بايد هر چه بيشتر در صحنه حاضر باشند. ما الان در بين راه هستيم. يعنى آن چيزى را كه اسلام از آحاد ما خواسته است و او اينكه اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم به همه جا آن را، ما الان در اول راه هستيم كه بايد اين كار را انجام بدهيم. مسأله تبليغات يكى از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس بيشتر از امور واقع بشود و ملاحظه مى‏كنيد كه دنيا تمام تبليغاتشان به ضد ماست، تقريباً بايد اينطور گفت آنهايى كه به ضد ما نيستند ساكت‏اند والا تمام راديوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتى كه در خارج واقع مى‏شود همه را ملاحظه كرديد كه به ضد جمهورى اسلامى است. يعنى به ضد اسلام است و چون اسلام را آنها نمى‏خواهند و ايران را مى‏بينند كه در صدد اين است كه اسلام را معرفى كند به عالم و اگر معرفى بشود به عالم قبول خواهند كرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد. از اين جهت با ايران مخالفت مى‏كنند، نه اينكه ايران به اينكه يك جمعيتى در ايران هستند، يا يك انسان‏هايى در ايران هستند، با ايران به اينكه عنوان اسلامى پيدا كرده است. والا اين ايران بوده زمان محمدرضا، زمان ديگر با آن مخالفت نداشتند، بلكه موافقت هم داشتند. براى اينكه آن ايران، ايرانى بود كه در دست آنها بود و درخواست آنها بود، اما ايرانى كه در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد، آنها اين ايران را نمى‏خواهند و به عنوان ايران، اسلام را دارند مى‏كوبند و ما بايد هر چه بيشتر مسأله تبليغاتمان را خصوصاً در خارج بايد دولت و بايد ملت هرچه بيشتر تبليغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبليغاتى كه الان در دنيا هست.

شما مى‏بينيد در همين دهه فجر و در 22 بهمن كه آن جمعيت عجيب و غريب در صحنه بود، قبلش بعضى از اين ايرانى‏هايى كه بيرون رفتند، فراركردند، اينها يك شيوه خاصى

صحيفه نور ج 18 صفحه 249

دارند، مى‏گويند كه مردم بيرون نياييد. دنبال او هر چه بيرون آمده باشد آنها كار ندارند. بعد مى گويند كه ديديد هيچ كس بيرون نيامد. وضع‏شان اينطورى شده. يكجور شكست خوردگى مفتضحانه‏اى هست كه مبتذل شده است. يك كلمه، خوب، بيرون نيايد، كه معلوم نمى‏شود كى بيرون آمده، كى نيامده. بيرون آمده‏ها معلوم مى شود، بيرون نيامده. ها اينها يكدفعه نمى‏گويند بابا بيرون بياييد شما هم يك طرف شهر باشيد تا ببينيم چى‏اند، آنها كه بيرون مى‏آيند كى‏اند . از آن طرف مى گويند همه ايران با ما هستند از آن طرف مى‏گويند اگر بخواهند بيايند بيرون آنها را چه خواهند كرد. خوب، اگر همه ايران با شما هستند، چطور چه خواهند كرد؟ 22 بهمن كه به اين وضع بوده نه در رسانه هاى گروهى خارج يك چيزى گفتند كه قابل ذكر باشد و نه - در - كسانى كه درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت مى كنند. 22 بهمن را به حسب آنطورى كه همه گزارش داده‏اند، خوب ما صحنه‏هايش را مى‏بينيم يك چيز چشمگيرى بود، خيلى زياد بود. بعضى‏ها مى‏گفتند كه اين تقريبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقت‏ها بوده است. ولى معذلك در دنيا منعكس نشد و اينطور شد. وضع جنگ را ببينيد. امروز وضع جنگ اينطور است كه در هر صحنه‏اى كه وارد مى‏شوند. اينها و ارتش اسلام وارد مى‏شود، سپاه پاسداران، بسيج، وارد مى‏شوند پيشروى مى‏كنند، اسير مى‏گيرند. در همين آخر دو هزار مى‏گويند، دو هزار نفر اسير گرفتند هيچ صحبتى نيست. اما از آن ور يك چيز تلويزيونى درست مى‏كنند، حالاالبته آنها اهل فن‏اند مى‏توانند درست بكنند. آنوقت پريشب بود يا ديشب بود مى‏گفت كه در تلويزيون كجا كه در لندن درست شده است و نمايش داده شده است و در فلان جايى از اين خليج مثل اينكه بود آنجا نمايش داده شده است، فهمانده‏اند به مردم كه چقدر ايرانى‏ها كشته شده‏اند تمام لاشه‏هاى اينها افتاده است در بيانان‏ها و عراقى‏ها با شادى دارند دور و بر آنها مى‏گردند اين عراقى‏هاى بيچاره‏اى كه گرفتار شدند خودشان، اين ارتش عراقى كه بيچاره شده است، هر وقت چهارتا پاسدارها را مى‏بينند، فرار مى‏كنند همه‏شان، آنوقت يك همچو چيزى نمايش مى‏دهند وضع دنيا اينطورى شده در تبليغات. تبليغات وضعش بر اين شده است كه هر چه بتواند بر خلاف اسلام، بر خلاف ايران به عنوان اينكه اين يك جمهورى اسلامى هست و اسلام را مى‏خواهد، دارند تبليغ مى‏كنند از هر طرف. جنگ با اين اهميتى كه هست الان پيشروى دارد مى‏كند و اينطور پيشروى كرده و همه را بيرون كرده‏اند تقريباً، تقريباً از ايران بيرون كردند و الان دارند پيشروى مى‏كنند. وقتى كه راديوها مى‏گويند، آنجايى كه خيلى خوب مى‏گويند، مى‏گويند بعضى ايرانى‏ها اينجور مى‏گويند، عراقى‏ها اينجورى مى‏گويند، اما معلوم نيست چه جورى است. آنوقتى كه زياد سيلى خوردند از آن ور مى‏افتند مى‏گويند كه عراقى‏ها پيش بردند، جلو آوردند، راندند ايرانى‏ها را. انداختند به دريا، آنها نتوانستند شنا كنند رد بشوند، انداختند به آن - چيزها - آب‏ها و آنها بيچاره‏ها همه خفه شدند و مردند. اسير گرفتند، اسيرهاى بچه هشت ساله، اين ايران بچه‏هاى هشت ساله را مى فرستند به جنگ. وضع تبليغات اينطور شده. ما تبليغاتمان هر چه هم زياد بشود البته به پاى آنها نمى رسد. خوب همه رسانه‏هاى گروهى دست آنهاست. اما ما بايد تبليغ كنيم‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 250

الحمدالله خوب در صحنه هستند مردم، لكن بايد باقى بمانند در صحنه

ما بايد بگوء يم به مردم. و من اميدوارم كه موفق بشوند آنهايى كه تبليغ مى خواهند بكنند و آنهايى كه در خارج مى روند و آنهايى كه در راديو و تلويزيون صحبت مى‏كنند - اين - معلوم بشود كه وضع چه جورى هست، آنها چه وضعى دارند و ما چه وضعى داريم و آنها چه مى‏گويند و ما چه مى گوئيم. اينها اسلام را يك جورى معرفى دارند مى‏كنند كه اسلام جنگ مى‏خواهد بكند. با اينكه اسلام هيچ وقت جنگ نخواسته يعنى ما نخواستيم جنگ بكنيم، آنها جنگ را آوردند براى ما، ما دفاع مى كنيم. الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهيم به صدام، اگر اين دو ماه مهلت پيدا بكند دوباره تجهيزش مى‏كنند، مجهزش مى‏كنند و دوباره يك جاى ديگر حمله مى كند. يك همچو حيوانى را كه نمى‏شود كه ما رهايش كنيم كه سرخود هر كارى مى‏خواهد بكند. اين تا خفه نشود، اين منطقه درست نخواهد شد و آنهايى كه به اين كمك مى‏كنند نمى‏فهمند، متوجه نيستند. امريكا اينها را بازى مى‏دهد، اينها را آلت دست قرار داده. همانطورى كه صدام مبتلا شده است. با اينكه عراق طرف نسبت نيست قدرتش با ديگر جاهايى كه الان در خليج و اينها هستند، همانطور كه اينها مبتلا شدند، امريكا مى‏خواهد اينها را مبتلا كند، ديگران را هم مى‏خواهد مبتلا كند بايد اينها بفهمند كه تكليف‏شان چى هست با اسلام تكليف‏شان چى هست، با ايران تكليف‏شان چى است.

آنها بعد مى‏خواهند زندگى كنند، بعد كه صدام رفت اينها مى‏خواهند زندگى كنند. ما ميل داريم كه اينها زندگى‏شان زندگى صحيح باشد. ما هميشه ميل داريم كه در منطقه كه هستيم اسباب آسايش مردم بشويم نه اينكه اسباب گرفتارى مردم بشويم. نمى‏گذارند ما كار خودمان را انجام بدهيم اگر يك سال مهلت به ايران بدهند، آنوقت مى‏فهمند كه هم منطقه خوب خواهد شد، هم دست قدرت‏ها بريده خواهد شد، هم هر منطقه‏اى در محل خودش براى خودش زندگى مرفه خواهد پيدا كرد. لكن خوب امريكا نمى‏گذارد، از آن ور از اين ور هر طور دلش بخواهد مى‏كند. و من اميدوارم انشاء الله كه دست همه كوتاه بشود و شما هم موفق بشويد. به خدمت مال خودتان است الان ايران، دست همه كوتاه شده، خودتان بايد درستش كنيد. الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم، خوبند خيلى، بسيار خوبند، لكن بايد باقى بمانند در صحنه، اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه داشته باشند، يعنى آدم باشند. ما را آدم حساب نمى‏كردند قبلا. ما را مثل - يك - ساير چيزها حساب مى‏كردند. كه يك كالايى بوديم دست آنها كه برايمان مى‏فروخت اين به آن مى‏فروخت، آن به آن مى‏فروخت و چه مى‏كرد، ما اينطورى بوديم. حالا بحمدالله خودمان هستيم، براى خودمان هست و اميدوارم انشاء الله كه موفق بشوند به اينكه خدمت كنند به اسلام، خدمت بكنند به ايران.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 242

تاريخ: 9/12/62

بيانات امام خمينى در جمع مديران و كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى سراسركشور

بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از دوستان محترمى كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاى خدا عمل كنند. همانطورى كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم، مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتى كه در اين راه كردند آقايان و بحمدالله بسيار هم عمل شده است تشكر مى‏كنم. لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزى كه داريم، بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم. ما نبايد در تحت تأثير هيچ قدرتى واقع بشويم و در تحت تأثير هيچ تبليغاتى در عالم واقع بشويم. ما بايد در همه امور مستقل باشيم و خودمان كار كنيم، توقع نداشته باشيم كه خارج براى ما كار بكند. خارجى‏ها همه الان در صددند كه كارشكنى بكنند، براى ما كار نمى‏كنند. سابق هم همين‏طور بوده است، منتها به صورت اينكه براى ايران مى‏خواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد.

صدا و سيما دستگاهى است كه با صحت آن مردم صحيح مى‏شوند و با فساد آن فاسد

اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعى دارد كه مسؤوليت شما آقايان را خيلى زياد مى‏كند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودى كه داشتند، در مسجدى كه داشتند مى‏رفتند و براى يك چند نفرى يا يك عده‏اى صحبت مى‏كردند و ارشاد مى‏كردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشرى باشند كه محروم باشند. همه گوش مى‏كنند حتى آنهايى كه در صحرا دارند زراعت مى‏كنند، راديو هم گوش مى‏كنند و سيما راهم همانطورى كه گفتيد توسعه‏اش زياد شده است و علاوه بر اين، اين دستگاه خصوصاً راديو در خارج از كشور بسيار گسترده است. بنائاعليه مى‏تواند اين دستگاه با اندك انحرافى ميليون‏ها مردم را منحرف كند و با اندك اشتباهى ميليون‏ها مردم را به اشتباه بيندازد و مى‏تواند كه اگر چنانچه انشاءالله صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليون جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند. بنابر اين يك دستگاهى است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم. دستگاهى است كه با صحت او بسيارى از مردم در داخل و خارج صحيح مى‏شوند و با فساد او فاسد مى‏شوند. از آن طرف مسؤوليت بسيار

صحيفه نور ج 18 صفحه 243

است و از آن طرف كه راه ارشاد است، ارزش زياد است. همانطورى كه ارزش دارد اين دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى، اسلام از اين مى خواهد كه بهره بردارى زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود. صداى جمهورى اسلامى كه تقريباً به اكثر كشورها، به بسيارى از كشورها مى‏رسد، اين صدا بايد يك صدايى باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفى كند. امروز دارند همه گروه‏هايى كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونى‏شان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مى‏كنند. مسأله، مسأله ايران نيست. اگر تنها مسأله ايران بود چندان اهميت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ايران است. منتها اينها چون فهميدند كه آن چيزى كه در ايران واقع شده است، آن اين است كه اسلام را به آنطورى كه هست، (نه به آنطورى كه غربى‏ها معرفى مى‏كردند، حالا هم باز منحرفين معرفى مى‏كنند)، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنند، آنطورى كه هست پياده كنند، آنطورى كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمى است براى قدرت‏هاى بزرگ. چنانچه ملاحظه مى كنيد كه با تصريح مى‏گويند كه اسلام يك خطرى است و صحيح هم مى گويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام مى‏خواهد كه اينطور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مى‏خواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاح باشند. و ما كه مى‏گوئيم اسلام را ما مى‏خواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مى‏توانيم. اما آنكه ما مى‏توانيم اين است كه مى‏توانيم به وسيله دستگاه‏هائى كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروه‏هائى كه در خارج مى‏روند، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم. اگر آنطورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مى‏كند و قدرتمندها از همين معنا مى‏ترسند. بنابراين ما يك وظيفه بسيار بزرگ در عهده داريم. نه ما تنها، همه مسلمان‏ها و نه شما تنها، همه قشرهائى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آنطورى كه هست، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آنطورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مى‏تواند موثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برگرداند و اين كار، اين هنر از اسلام مى‏آيد و اين هنر از احكام اسلام مى‏آيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمى‏تواند كارى بكند و شما بينيد كه با اينكه قدرت‏هاى بزرگ داراى آن قدرت‏ها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مى‏خوردند.

امروز امريكا از لبنان فرار كرده و اسمش را گذاشته جابجائى!!

شما وضع آمريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد و همين طور ساير قدرت‏ها را در سابق آمريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامى‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 244

به خيال خودش يك آقائى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مى‏كرد. آنطور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامى مى‏خواست برود در امريكا، بايد مدت‏ها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مى‏رفت مدت‏ها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اينطور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح كردند. امروز وضع امريكا اينطور شده است كه از لبنان با اينكه لبنان در دست اوست بسيارى‏اش، با اينكه رئيس جمهورش با اوست، با اينكه بسيارى از جبهه‏هايش با او هستند، همين مسلمان‏هاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم، جابجائى اسمش راگذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمى‏گوئيد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است، اين از شدت عجز اين كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم جهان، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمى‏آورند، باز هم آن حرف‏هاى زمان سابق را مى‏زند.

رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمى‏دهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مى‏كند حالا هم زمان سابق است كه اجازه مى خواهد اجازه ايشان تأثير دارد! حالا اين مردم لبنانند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد و اين مردم ايرانند كه اجازه ندادند كه شما دراينجا باشيد و اين مردم ايرانند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمى‏دانند كه با كى مقابلند. آنوقتى كه با دولت‏ها مقابل بودند. ملت‏ها كارى نداشتند با دولت‏ها، كارهايشان را به دست دولت‏ها انجام مى‏دادند. دولت‏ها هم نوكر آنها بودند، حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مى‏كنند، براى اينكه دولت‏ها نوكر هستند، ملت‏ها هم كار ندارند. آنجائى كه مواجه با ملت هستند همه جا شكست مى‏خورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارى‏اش در ميدان است، مابقى‏اش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آنطور كرده امريكا را كه با همه چيزهائى كه هى مى‏گفت مامانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مى‏گفتند، رئيس جمهورشان گفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مى‏بينيد كه فرار كردند، مى‏گويند ما جابجا شديم.

ايران غير لبنان است، ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقند، با هم هستند، با يك همچو ملتى نمى‏تواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملت‏ها ايستاده‏اند، مثل ايران ايستاده‏اند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان گذرند. يك ملتى كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مى‏گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكارى مى‏كنند اين را نمى‏شود يك دولتى بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد.

امروز مظلومين بايد برخيزند و داد خودشان را از ستمكاران بگيرند

امروز وضع غير آنوقت است، آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاى دنيا با سابق يك طور است، اشتباه اينكه مقابله با ملت‏ها مثل مقابله با دولت هاست، اينها از

صحيفه نور ج 18 صفحه 245

اشتباهاتى است كه اينها دارند، يا مى‏فهمند نمى‏خواهند به روى خودشان بياورند. از اين جهت نمى‏تواند امريكا، نه شوروى، نه امريكا، نه ساير قدرت‏ها با ملت‏ها نمى‏توانند مقابله كنند. آنها مى‏توانند با دولت‏ها و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولت‏ها را تحت سلطه خودشان قرار مى‏دادند، نوكر خودشان قرار مى‏دادند، به وسيله آنها هر كارى مى‏خواستند مى‏كردند. اما امروزى وضع تغيير كرده دنيا امروز بيدار شده است. دنيا از امريكاى لاتين گرفته تا كشور شوروى، امريكاى مركزى و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شده‏اند. مظلومين دنيا نمى‏پذيرند از آنها آن چيزهايى را كه در سابق پذيرفتند. امروز قدرت‏ها بايد گوش كنند به حرف ملت‏ها، نمى‏فهمند اين را كه نبايد بنشينند بگويند كه ما اجازه مى‏دهيم يا اجازه نمى‏دهيم. اين اجازه مى‏دهيم و اجازه نمى‏دهيم مال آنوقت‏ها بود، نه مال حالا و اينكه ما فلان جا را چه مى‏كنيم، حمله نظامى مى‏كنيم، خوب، شما حمله نظامى‏تان را كرديد و ديديد چه شد، شوروى هم حمله نظامى‏اش را كرده و دارد مى‏كند و مى‏بيند كه چه مى‏شود. با اينكه در آنجا افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مى‏كنند و الان فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظر خودشان را، بايد بفهمند ين معنا را كه امروز غير سابق است و ملت‏ها غير دولت‏ها هستند.

بنابراين ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسى نمى‏داند، بداند كه امروز وضع غيرسابق است و مظلومين بايد برخيزند از جا و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدنى است و مسلمين بايد با هم باشند و مع‏الاسف باز بسيارى از سران مسلمين كارشكنى مى‏كنند. مسلمين با هم باشند، اگر مسلمين با هم باشند، يك قدرتى را تشكيل مى‏دهند كه هيچ يك از اين قدرت‏ها مثل آن قدرت نيست براى اينكه يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بى‏ايمان است، غير صد ميليارد جمعيت بى‏ايمان است. شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمى در ايران و هيچ وسايل نداشت، لكن ايمان داشت چه معجزه‏اى در دنيا ايجاد كرده و دنيا الان چطور تحت تأثير ايران واقع شده است. بنابراين ما بايد توجه بكنيم، شمايى كه دستگاه تبليغات در دستتان است، آنهايى كه مى‏خواهند صحبت كنند براى مردم، گروه‏هايى كه در خارج مى‏روند، بايد معرفى كنند اسلام را كه اسلام اين است و انشاءالله مورد قبول است.

انتخابات در انحصار هيچ كس نيست و مال همه مردم است

از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيه انتخابات است. همانطورى كه مكرر من عرض كرده‏ام و سايرين هم گفته‏اند انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‏هاست انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براى تحصيل سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيده‏ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته‏اند گفته‏اند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است تا حالا مى‏گفتند كه مجتهدين در سياست نبايد

صحيفه نور ج 18 صفحه 246

دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خورده‏اند حالا عكسش را دارند مى‏گويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مى‏گويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين كند انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين مى‏كند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى‏شان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است. اين اينطور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئه‏اى است كه مى‏خواهند همانطورى كه در صدها سال توطئه اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الان هم گرفتار ضررهاى او هستيم، حالا ديدند اين شكست خورد، يك نقشه ديگر كشيدند و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهى‏ها بدانند اين را كه همانطورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق ما بين دانشگاهى و دانشجو و مثلاً مدرسه‏اى و اينها نيست، همه‏شان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبى را گفتند، اين يك توطئه‏اى است براى اينكه شما جوان‏ها را مأيوس كنند.

بيدار باشيد، توجه كنيد، اينها با توطئه‏هايشان مى‏خواهند كار را انجام بدهند، نمى‏توانند با دخالت نظامى كار بكنند، اينها مى‏خواهند با شيطنت هايشان كار خودشان را انجام بدهند. آنوقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند، اين مطلب شكست خورده، حالا مى‏گويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقى‏شان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پيرمرد ملا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران، براى اينكه آن يك عده از علما را كنار مى‏گذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مى‏شوند، اين تمام ملت را مى‏خواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مى‏خواهد مجتهد را داخل كند، اين مى‏خواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهى‏ها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مى‏كنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مى‏كند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنت‏هايى كه الان دارند مى‏كنند، به طورى كه به من گفته‏اند براى مأيوس كردن بعضى از جوان‏هاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيد و فعال وارد بشويد در انتخابات، مى‏خواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مى خواهيد ببينيد هر قشرى كه مى‏پسنديد حرف‏هاى آنها

صحيفه نور ج 18 صفحه 247

را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائما مشغول نقشه كشى هستند و دائما مشغول توطئه هستند براى اينكه اين سيلى‏اى كه از اسلام خورده‏اند اينها، به اين زودى جبران پذير نيست. اينها مى‏خواهند و مى‏دانند كه با زور نمى‏شود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مى‏گويند كه ما با زور و نظامى مى‏كنيم، اين بيخود مى‏گويد. خودشان هم مى‏فهمند كه بيخود مى گويد. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيه خود مردم، از ناحيه دانشگاه، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانه‏ها، از اين جاها مى‏خواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملت‏تان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرف‏ها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد و من اميدوارم كه انشاءالله همه موفق بشويد و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است.

صدام رفتنى است، نه امريكا مى‏تواند نگهش دارد و نه ديگران

و شما مى‏بينيد كه الان تبليغات در دنيا همه كارها را دارد انجام مى‏دهد. شما ملاحظه مى‏كنيد كه صدام آنطور بيچاره شده است، تبليغاتش آنطور است، تبليغات ديگران نسبت به او آنطور است. آن بيچاره آنطور مفلوك شده، دور افتاده به اين طرف و آن طرف قرض مى‏كند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مى‏كند كه بياييد ما را صلح بدهيد و دروغ هم مى‏گويد، نمى‏خواهد صلح بكند، مى‏خواهد اغفال كند، از آن طرف مستاصل شده، از آن طرف رسانه‏هاى گروهى همه جا مى‏گويند ايران اينجور گفت و عراق آنطور گفت. او را با آب و تاب نقل مى‏كنند، اين هم يك كلمه نقل مى‏كنند و اخيراً مى‏گويند كه خير، حالا ديگر كار به جاهاى مهم رسيده و ممكن است امريكا وارد بشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است. صدام رفتنى است و نه امريكا مى‏تواند نگهش دارد و نه ديگران. و من اميدوارم كه انشاءالله اين غده سرطانى در بلاد مسلمين و آن غده سرطانى در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجا حزب بعث است، انشاءالله خداوند ريشه اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ايران هم انشاءالله با قدرت به پيش بروند.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 259

تاريخ :30/12/62

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم

از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه به بركت حضرت ولى امر سلام الله عليه كه اين كشور، كشور اوست، اين سال جديد را بر همه مسلمين جهان خصوصاً بر ملت عزيز مبارك كند. مبارك باد اين پيروزى بزرگ اسلام بر كفر و مبارك باد اين جهاد بزرگ مجاهدين ما در راه اسلام. انشاء الله اين روز عيد مبارك باشد بر همه و اميد است كه خداى تبارك و تعالى با عنايت خاص خودشان اين ملت را همانطورى كه تاكنون به پيروزى رسيده است به پيروزى بيشتر برساند و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شهدايى كه در اين پيروزى جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل كند و به همه ملت ما خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحين و معلولين ما و به مفقودين و به خانواده‏هاى همه اينها، به همه مجاهدين از هر طريقى كه هستند، از هر قشرى كه هستند انشاء الله اين عيد مبارك باشد و در سايه عنايات حق تعالى و در سايه عنايات حضرت ولى امر سلام الله عليه و روحى فداه، اين ملت آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى از او خواسته است به او برساند و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كند. اين عيد و اين روز جديد طليعه‏اى است انشاء الله بر اينكه اين ملت به آن خواستى كه دارد، به آن خواستى كه آن خواست، خواست خداى تبارك و تعالى است به زودى برسد و همانطورى كه تاكنون با قدرت به پيش رفته است و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كرده است، باز هم با همين قدرت به پيش برود و كشور خودش را نگه دارد. و اميدوارم كه اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمين جهان افراشته كند و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلام كوتاه كند و اين ملت را توفيق بدهد كه در راه رضاى او صرف بشود و در راه رضاى او عمل كند. البته عيدهايى كه اسلام تأسيس فرموده است برداشت‏هاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مى‏كنند با آن بسيار مختلف است. آن برداشتى كه اهل معرفت از عيد مى‏كنند، با آن برداشتى كه ديگران مى‏كنند بسيار مختلف است. آنها بعد از اينكه در ماه مبارك رمضان آن رياضت‏ها را مى‏كشند و كشيدند روز عيد روز لقاى آنهاست، لقاء الله است آن روز براى آنها. الغيرك من الظهور ماليس آنها همه چيز را از او مى‏دانند و آن روز را عيد مى‏كنند براى اينكه بعد از رياضت يوم ورود است به حضرت و عيد قربان را بعد از اينكه تمام عزيزان خودشان را از دست دادند مهيا براى ملاقات مى‏شوند، آن هم ملاقات است بعد از اينكه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 260

نفس خودشان را كشتند و هرچه عزيز است در راه خدا از آن گذشتند، آنوقت است كه روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتى كه مسلمين با هم مى‏كنند مهيا مى‏شوند اهل معرفت براى لقاء الله. پس برداشت آنها از عيد غير برداشت ماست و ما هم اميدواريم كه به تبع اولياء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسيم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.

و اميدواريم كه ملت ما همانطورى كه جوانان ما تحول پيدا كردند و راه صد ساله را با يك شب پيمودند اين تحول نصيب ملت ما همه بشود. بحمدالله نسيمى از اين مسائل در اين كشور وزيده است و لهذا پيروزى هائى كه ما داريم پيروزى‏هايى نيست كه مال يك ملت 40 ميليونى كه داراى هيچ نيست باشد، اينها پيروزى‏اى است كه اسلام براى ما آورده است، خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است. هر كس از شرق و غرب هر چه مى‏خواهد بگويد، ما راه خودمان را داريم مى‏رويم و اميدواريم كه اين راه را به آخر برسانيم، آنها البته از باب اينكه ناراحت هستند از اينكه دست شان از منافع خودشان در اين كشور كوتاه شده است و خوف اين را دارند كه از كشورهاى ديگر هم كوتاه بشود، اين است كه توطئه‏هاى خودشان را مى‏كنند و خواهند كرد بعد از اين و خداى تبارك و تعالى هم اين توطئه‏ها را خنثى خواهد كرد انشاء الله.

و من اميدوارم كه به يمن بركات حضرت صاحب سلام الله عليه و روحى فداه اين كشور، كشور پيشرفته‏اى بشود از حيث اخلاق، از حيث ديانت، از حيث معنويات و از حيث همه چيزها، ماديات و همه چيز. و بحمدالله ما هر روزى را كه مى‏گذرانيم از روز سابق براى ما بهتر است و من اميدوارم كه اين سال بهتر از همه سال‏ها باشد و خداوند همه را توفيق بدهد كه قدر نعمت‏هاى خدا را بدانند و بدانند كه همه چيز از اوست. اگر همه چيز را از او دانستند ديگر در هيچ چيز ناراحت

نمى‏شوند. ناراحتى‏ها براى اين است كه انسان از خودش مى‏بيند. ما در فقدان عزيزانمان كه ناراحت مى‏شويم براى اينكه اينها را از خودمان مى‏دانيم. اگر ما همه را از خدا بدانيم و ببينيم كه اينها نعمتى هست كه خدا داده، نعمتى هست كه خدا مى‏برد پيش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اينها را ما واقعاً در قلب مان ادراك بكنيم عيد مى‏شود براى كسانى كه شهيد دارند، عيد مى‏شود براى كسانى كه مجروح شدند، عيد مى‏شود براى كسانى كه در راه خدا عزيزان خودشان را از دست دادند، براى اينكه اين عزيزان، عزيزان خدا هستند، اينها همه از او هستند. و من اميدوارم كه اين حس و اين ايمان در ما پيدا بشود و تقويت بشود. اميدوارم كه اين مسلمين به خود بيايند. شما مى‏بينيد كه در حالى كه صدام آن كار را كرد، آن جرم را مرتكب شد، ما را محكوم كردند به جاى اينكه اينها بنشينند با هم و بگويند كسى كه روى مسلمين، روى ملت عرب، روى ملت غير عرب، روى فارس، روى همه چيزهاى شيميائى مى‏ريزد، بمب‏هاى شيميائى مى‏ريزد، اين محكوم است در دنيا، لكن مجامع دنيا يك كلمه مى‏گويند، باز هم مى‏گويند باز معلوم نيست كه مال آنجا باشد، معلوم نيست كه اينها آن باشد و ما را محكوم مى‏كنند در مقابلش در عين حالى كه سازمان بين المللى اين مسأله را تعقيب دارد مى‏كند، دنبالش بى‏فاصله ايران را براى نقض حقوق محكوم مى‏كند. اين توطئه است‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 261

براى پوشاندن او. يا بعدها نمى‏گويند يا اگر بگويند با اين توطئه مى‏خواهند روپوشى از آن بكنند، لكن ما متوسل هستيم به خداى تبارك و تعالى و اميدواريم كه اين سالى كه مى‏آيد يك سال پر بركتى براى اين كشور و براى مسلمان‏ها باشد و اميدواريم كه خداوند تبارك و تعالى ما را توفيق بدهد كه در خدمت او باشيم. وقتى در خدمت او هستيم از چيزى باك نداريم و اميدوارم كه اين سال باز مبارك باشد بر همه قشرهاى ملت و همه كسانى كه در زير سايه جمهورى اسلامى هستند و بر همه ملت‏هاى ضعيف.

والسلام علكيم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 268

تاريخ: 9/2/63

بيانات امام خمينى در سالروز بعثت رسول اكرم (ص) در جمع رئيس جمهور، اعضاى هيأت دولت، رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و مسؤولين لشكرى و كشورى

امروز هم ما مبتلاى به اين هستيم كه با اسم اسلام مى‏خواهند نگذارند اسلام محقق بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد سعيد را به همه حضار و به همه مسلمان‏هاى عالم و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم.

مسائلى كه در اطراف بعثت و بعدهاى مختلفى كه اين پديده دارد، امكان ندارد كه ما حتى آن مقدار ضعيفى كه فهميديم، بتوانيم در اين مجالس بيان كنيم. اصل بعثت چى هست؟ نزول وحى يعنى چه؟ كيفيت نزول وحى چى هست؟ اينها از امورى است كه سربسته و دربسته باقى مى‏ماند. آنچه كه ما از بعثت مى‏توانيم بفهميم بركاتى است كه از اين پديده حاصل شده است و مع‏الاسف براى خاطر گرفتارى‏هايى كه در زمان خود رسول اكرم بود، در مدينه آنهمه گرفتارى‏ها كه نتوانست پيغمبر در آنجا آنطور كه بخواهد عمل بكند و در مدينه آنهمه جنگ كه از اول ورود ايشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد كه يك حكومتى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند و نه آن معارفى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند به بشر، بعد قرآن آمد و قرآن همه چيز است، اما بيانات خود ايشان براى ابتلائاتى كه داشتند نشد و آن حكومتى كه دلخواه خود ايشان هم بود نشد و حتى در حجاز هم نتوانستند براى خاطر آن مخالفت‏هايى كه مى‏شد انجام دهند و پس از ايشان هم حضرت امير سلام الله عليه ابتلائشان بيشتر از ايشان بود و ما بايد اين تاسف را به گور ببريم كه نگذاشتند آنطورى كه حضرت امير مى‏خواست حكومت تشكيل بدهد. جنگ‏هايى كه در داخل پيش آوردند آنهايى كه مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ايشان معارضه كردند و با اسم اسلام، اسلام را كوبيدند و با اسم قرآن كريم ايشان را از مقصد باز داشتند، اگر آن حيله‏اى كه معاويه و عمر و عاص به كار برده بودند، آنهايى كه از طبقه مقدسين به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از اين كه حضرت امير بشكند آن حيله را و آن حيله شكسته مى‏شد، سرنوشت اسلام غير از اين بود كه حالا هست، نه غير از آن بود كه بعدها بود. شايد قضاياى امام حسن سلام الله عليه و آن ابتلائاتى كه او پيدا كرد و قضيه كربلا پيش نمى‏آمد و جرم گناه همه اين امور به گردن آن مقدسين نهروان بود كه لعنت خدا از ابد تا... با آنها باشد. اگر آن روز در خود زمان

صحيفه نور ج 18 صفحه 269

پيغمبر ابتلائات گذاشته شده بود، مى‏گذاشت ايشان آن حكومتى كه مى‏خواهد و آن وضعى كه مى‏خواست پيش بياورد پيش مى‏آمد باز هم اين مسائل پيش نمى‏آمد، لكن نگذاشتند، يك دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند و يك دسته احمق هم كه در اطراف ايشان بودند باز به اسم قرآن دست ايشان را بستند، دست اميرالمؤمنين را. و اين يك تأسفى است كه براى مسلمين تا ابد بايد باشد. اگر از اول آن نحوى كه مى‏خواست ايشان، تحقق پيدا كرده بود و دنبال او هم حضرت امير آن نحوى كه مى‏خواست عمل شده بود اين گرفتارى‏ها پيش نمى‏آمد لكن تقديرات الهى اينطور بود و ما بخواهيم مسائل آنجا را بگوئيم، از مسائل روز خودمان كه شبيه همان مسائل است باز مى‏مانيم. ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستيم. همان مسائلى كه آنها مبتلا به آن بودند با وضع ديگرى هستيم. دامنه‏اش، منتها توسعه‏اش براى خاطر وضع دنيا عوض شده و بيشتر شده است. آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه مبتلا بودند به يك نحو محدودى و نگذاشتند صداى آنها برسد و همان مقدار كه رسيد مى‏بينيد كه نورانيتش عالم را گرفته است، امروز با يك وضع بسيار توسعه‏دارى اسلام مبتلا به آن هست. آنها نگذاشتند كه يك حكومت اسلامى تحقق پيدا بكند، با اسم اسلام. امروز هم ما مبتلاى به همين معنا هستيم كه با اسم اسلام مى‏خواهند نگذارند كه حكومت اسلام محقق بشود يك دسته غيرمتوجه و جاهل و يك دسته عالم متهتك. پيغمبر اكرم فرمود كه، منقول از ايشان است كه دو طايفه كمر من را شكستند: آن عالم‏هائى كه متهتك هستند و آن جاهل‏هايى كه متنسك هستند. و من نمى‏دانم اسلام از كدام طايفه بيشتر صدمه ديده است، آيا از عالم متهتك يا جاهل متنسك. در هر صورت از هر دو طايفه صدمه ديده است اسلام. و اين هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتى در زمان حضور حضرت ولى امر كه در بعضى روايات هست كه علما تكفيرش مى‏كنند. اين ابتلايى است كه در دنيا هست. شيطان هم از اول به خدا عرض كرد يا - عرض كنم - تهديد كرد خدا را كه من تا آخر نمى‏گذارم كار انجام بگيرد و خيلى هم موفق است. ما بايد توجه بكنيم به اينكه مسائلى كه خودمان داريم چى هست.

بايد ايران بداند كه دست‏هايى در كار است تا حتى بين خانه‏ها اختلاف بيندازد

ما گمان نكنيم كه دست‏هاى قدرت‏هاى بزرگ قطع شده است از اينجا. ملت ايران بايد توجه كنند به اينكه توطئه‏ها هست الان. شما ملاحظه بفرماييد كه در همين انتخاباتى كه با آن خوبى و آزادى انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند و اميد است كه در دوره دوم هم در آن بعد هم كه بايد انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و اين تكليف الهى را به آن عمل كنند، الان دست‏هايى از داخل و خارج هست كه بين آقايانى كه در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بيندازند. شما گمان نكنيد كه خارجى‏ها و اذناب آنها در اين كشور كودتا مى‏كنند، نمى‏كنند چون نمى‏توانند. كشورى كه همه‏اش مهياست براى شهادت، نمى‏توانند كه آنها در اينجا وارد بشوند لكن از داخل ما را مى‏پوسانند. يكى از مواردى كه الان انگشت آنها در كار است و با جديت دارند توطئه مى‏كنند اين است كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 270

دودستگى بيندازند بين اشخاصى كه در انتخابات بردند يا به اصطلاح باختند. با اين تعبير زشت برد و باخت، شكست و پيروزى، با اين تعبيرهاى زشت مى‏خواهند بين ملت ما اختلاف بيندازند. انتخاباتى كه بايد همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحيح به آخر برسانند و بايد وحدت زيادتر بشود از اول، من مى‏ترسم كه خداى نخواسته موجب اختلاف بشود. و اين از مكايد شيطان است به دست شياطين. اگر براى خدا كسى كار بكند خودش را انتخاب كرده است كه خدمت كند به اسلام و مسلمين اگر چنانچه پيروز بشود پيروزى نبايد بگويد، براى اينكه يك خدمتى است به عهده‏اش آمده است و گرفتارى اين خدمت بسيار شديد است و اگر چنانچه در اين دوره او كنار رفته است خيال نكند كه كنار رفته است و اين عيبى است. قضيه برد و باخت نيست، قضيه خدمت است در اين پست يا در آن پست. بايد ايران بداند كه دست‏هايى الان در كار است كه حتى بين خانه‏ها اختلاف بيندازد. در يك خانه بين افراد اختلاف بيندازد. ما بايد از تاريخ عبرت ببريم و اين تاريخ در زمان مشروطه اينطور بود. در زمان مشروطه آنهايى كه مى‏خواستند ايران را نگذارند به يك سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند بين افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند حتى آنهايى كه آنوقت بودند مى‏گفتند كه در يك خانه بين برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود يك دست مستبد، يك دسته مشروطه. اين اختلاف موجب شد كه نتوانست مشروطه آنطورى كه علماى اسلام مى‏خواستند تحقق پيدا بكند بعد هم اين اختلافات موجب شد كه يك دسته از آن غربزده‏ها بريزند و به اسم مشروطه بگيرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر اين ملت تحميل كنند و ديديد كه چه شد امروز همان روز است اگر ملت بيدار نشود، اگر علماء اسلام بيدار نباشند، غفلت كنند، اگر چنانچه علماى قم، مدرسين قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانيت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانيون همه بلاد و مردم بيدار نشوند، الان دارند وضعى را، يعنى مى‏خواهند وضعى را كار كنند كه زمان مشروطه كردند و بدانيد گناهش به گردن همه ماست.

در تمام دنيا چنين انتخابات آزادى كه در ايران شده، نبوده است

مسأله كرسى مجلس در اسلام مطرح نيست، مساله رياست مطرح نيست، مسئله رياست جمهور مطرح نيست، مساله وزارت مطرح نيست، اگر كسى اينها را خيال كند مطرح هست اسلام را نشناخته است. شماها شيعه همان هستيد كه مى‏گويد كه من به اندازه اين كفش كهنه‏اى كه هيچ نمى‏ارزد امارت شما را به اندازه اين برايش ارزش قائل نيستم مگر اينكه حقى را ايجاد كند. شما كه مى‏خواهيد حق را ايجاد كنيد، شما كه مى‏خواهيد اسلام را به پيش ببريد، چه در مجلس پيش ببريد يا در مدرسه پيش ببريد يا در محافل ديگر. بايد پيش‏تان فرق نكند. بايد توجه كنيد به اينكه مبادا آن گرفتارى‏هاى آن زمان براى ما پيش بيايد، نمى‏آيد انشاء الله حالا فردا رسانه‏هاى گروهى نگويند كه معلوم شد ايران به هم خورده است و ديگر نخير نوبت ما رسيده است. خير آنها بايد آرزوهايشان را به گور ببرند. اينكه من عرض مى‏كنم، نه اينكه ما الان مبتلا به قضيه‏اى هستم، ما هميشه مى‏خواهيم جلوى فسادها را كه آنها

صحيفه نور ج 18 صفحه 271

مى‏خواهند ايجاد كنند جلويش را بگيريم. آنها گمان نكنند كه الان يك، ايران يك خبرى شده. ايران يك انتخاباتى آزاد كه در تمام دنيا يك همچو انتخابات آزادى نبوده است اينطور نيست كه كسى گمان كند كه حالا وقت اين شده است كه ما نتيجه بگيريم. نه اين وقت براى شما نخواهد آمد و نتيجه‏اى از اين مسائل دست شما نخواهد رسيد و چيزى نيست در كار. من تنبه مى‏دهم كه مبادا بشود والا مسأله نيست. در هر صورت من بايد تذكر بدهم به اينكه آقايانى كه در انتخابات دخالت كردند باز هم با كمال خلوص نيت دخالت بكنند و هرگز از اين معنا كه من نبردم و - او نبرده - او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستيد، دوستيد. اين دوست باشد در مجلس يا آن دوست باشد يا من باشم، اينها مطرح نبايد باشد پيش ملت ايران و مطرح نيست انشاء الله. من اميدوارم كه در اين دوره‏اى كه باز پيش مى‏آيد و بايد انتخابات بعد از چند روز ديگر با جديت آقايانى كه دست اندر كار هستند مثل وزير كشور و مثل شوراى نگهبان به زودى اين امر شروع بشود كه مجلس ما، ايران ما يك روز بدون مجلس نباشد و آقاى امامى مژده اين معنا را الان به من دادند كه نه همين طور خواهد شد. و من اميدوارم كه ملت ايران به همانطورى كه اين دفعه آمدند پاى صندوق‏ها دفعه ديگر هم بيايند و آراء خودشان را در صندوق‏ها بريزند و قدر اين آزادى را بدانند كه تحت تأثير هيچ كس نبودند و احدى در سرتاسر ايران الزام نكرده است كسى را كه رأى به اين بده يا به او بده. الزام به راى دادن هم نكرده است لكن تكليف شرعى گفته است.

از همه ملت تقاضا مى‏كنم مبادا تحت تأثير عناصر اختلاف‏انگيز واقع بشوند

ما اگر مى‏گوئيم، تكليف شرعى مى‏گوئيم و الا نه اين است كه ما الزامشان بكنيم. اين مكلفند شرعا به اينكه حفظ بكنند جمهورى اسلامى را و حفظ به اين است كه در صحنه باشند و حفظ به اين است كه اختلافات نداشته باشند و حفظ به اين است كه مبادا آن كسى كه فرض كنيد كه برده است به اصطلاح برود به رخ او بكشد، آن كسى كه نبرده است خيال كند كه يك چيزى از دستش رفته است. اين حرف‏ها نيست در كار. چيزى نيست اصلش. اسلام است، اسلام در دست همه شماست شما مى‏خواستيد آنجا خدمت بكنيد نشد حالا در جاى ديگر خدمت مى‏كنيد. مى‏خواستيد در مجلس خدمت كنيد نشد حالا در دولت خدمت مى‏كنيد، حالا در پست‏هاى ديگر خدمت مى‏كنيد، حالا در مدرسه خدمت مى‏كنيد، حالا مشغول به چيز مى‏شويد. من اين امر را كه عرض مى‏كنم از همه ملت تقاضا مى‏كنم كه مبادا تحت تاثير اين عناصرى كه الان در كار هستند و مى‏خواهند القاء اختلاف بكنند، تحت تاثير اينها واقع بشويد و همه برادر هم هستيد و برادروار با هم باشيد و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتى شده يا فرضا تقلبى شده است، خوب، مواردى هست كه رسيدگى مى‏شود و شوراى نگهبان هم يا ابطال مى‏كند يا فرض كنيد بعضى صندوق‏ها را يا اصل انتخابات را. يك مسأله عادى است كه در همه جا هست و اين امر مهمى نيست.

صحيفه نور ج 18 صفحه 272

ما دنبال اين باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم

من اميدوارم كه آقايان با كمال اخلاص اين دفعه هم وارد بشوند و آراء خودشان را بريزند و اين مبعثى كه نورش به همه عالم رسيده است در صورتى كه نتوانستند آنطورى كه مى‏خواستند بشود ما دنبالش باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم و نگذاريم كه خداى نخواسته آن زحمتى كه تا حالا در ايران كشيده شده است و بحمدالله به قدرت خودش رسيده است ايران و الان در همه دنيا مطرح است و تنها چيزى كه مطرح است الان بيشتر در همه جا همين معناست و اين هم براى اين است كه اينها مى‏ترسند كه مبادا اسلام تحقق پيدا بكند و آرزوهاى خودشان از بين برود. لابد شما مى‏بينيد كه الان صلح‏طلب‏ها دور هم جمع شدند آمريكا رفته چين و با هم شعر مى‏خوانند، اين براى او شعر مى‏خواند، او براى او شعر مى‏خواند و همه هم دم از صلح مى‏زنند و دم از صفا و ما مى‏خواهيم جوانان‏مان در صفا و در صلح و در آرامش زندگى كنند وضع دنيا اين شده است كه آنها آنطور آرامش را در دنيا مى‏خواهند و ما هم كه واقعا مى‏خواهيم اينطور، نمى‏گذارند آنها. پس ما بايد خودمان توجه كنيم به مسائل. ما دنبال اين باشيم كه خودمان ملت را حفظ كنيم و انشاء الله همانطورى كه ايران را نجات داديم از شر شاهنشاهى، عراق را هم نجات بدهيم از دست اين حزب بعث فاسد. خداوند انشاء الله همه شما را توفيق عنايت كند. و به همه ما توفيق خدمت عنايت كند. و خدا انشاء الله پشتيبان همه شما باشد و ملت ايران و عراق را پيروز كند. والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 251

تاريخ :14/12/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استاندارن سراسر كشور

امروز مردم مى‏دانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را و همه خدمتگزارها را مى‏خواهم كه به اين ملت مظلوم براى خاطر خدا خدمت كنند. در قضيه استانداران و آنهائى كه توابع آنها هستند، دو مطلب را مى‏خواهم عرض كنم. يكى اينكه توجه دارند آقايان كه تا ملت در كار نباشد نه از دولت و نه از استانداران كارى نمى‏آيد، يعنى همه دستگاه‏هاى دولتى به استثناى ملت كارى ازشان نمى‏آيد. از اين جهت همه‏مان و شما آقايان همه و آنهائى كه در اختيار شما هستند، همه بايد كوشش بكنيد كه رضايت مردم را جلب بكنيد در همه امور. در سابق مردم نه دولت را از خودشان مى‏دانستند، نه انتخابات را از خودشان مى‏دانستند، نه همه روسا را، هيچ كدام را از خودشان نمى‏دانستند جدا مى‏دانستند ولهذا نه شركت مى كردند به طورى كه بايد، مگر آنجاء ى كه فشار و اينها بود و نه در مشكلات با دولت هيچ وقت همراهى نمى كردند، اگر كارشكنى نمى كردند.، همراهى نمى كردند. شما مطمء ن باشيد كه در اين مشكلاتى كه براى كشور ما پيدا شد بعد از پيروزى كه يك مشكلاتى بود كه هر دولتى را كمرش را خم مى‏كرد، اينكه دولت ايستاده است و به خوبى دارد عمل مى‏كند. براى اين است كه مردم هستند،. كمك مردم است هر جا هر نقيصه‏اى پيدا مى شود مردم دنبالش هستند، براى رفعش دنبالش هستند. امروز مردم اينطور نيست كه دولت را از خودشان جدا بدانند يا انتخابات را انتخابات فرمايشى بدانند و از غير بدانند. امروز مردم مى‏دانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است . شما بايد كوشش كنيد كه اين چيزى كه الان در ذهن مردم هست، كه دولت را از خودشان مى‏دانند، اين از دل آنها بيرون نرود. يعنى شما در طول خدمتى كه انجام مى‏دهيد خداى تبارك و تعالى را در نظر داشته باشيد شما مسؤول هستيد پيش خدا، فردا از شما سوال مى‏شود. اينجا هم بر فرض اينكه بتوانيد يك چيزى را خداى نخواسته عمل كنيد و مخفى نگه داريد، پيش خدا مخفى نيست، پيش ملاء كه الله مخفى نيست، يك روزى به آن مى‏رسد انسان از اين جهت نسبت به مردم هر چى مردم ضعيف‏ترند بيشتر، عكس سابق كه هر چى قوى‏تر بودند، با خان‏ها رفتارشان چطور بود، با مثلاآنهائى كه دارا بودند چطور بود، با سرمايه دارها چه جور بود، با مردم ضعيف هيچى. شما عكس كنيد مسئله را، يعنى آنطورى كه با مردم ضعيف و مستضعف و محروم رفتار مى‏كنيد بهتر باشد از آنى كه با ديگران

صحيفه نور ج 18 صفحه 252

رفتار مى‏كنيد، با همه خوب، اما اينها شكسته‏اند، اينها محكوم بودند در طول تاريخ، اينها زحمت ديدند، اينها در انقلاب خدمت كردند، اينها امروز جوان‏هايشان را مى‏دهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد كمى از آنها داخل اين امور هستند، خيلى نيستند. بنابراين ما بايد اين طبقه از مردم را براى خاطر خدا و براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى حفظ بكنيم. در همه قشرها در در همه كارها با آنها خوشرفتارى كنيد، يك وقت خداى نخواسته يكى را كار دارد بيايد در آنجا، فراش راهش ندهد. يا مدتى معطل بشود يا توى اتاق نگذارند بيايد، اينها اينطور نباشد. اينها كارهائى بود كه بر خلاف رضاى خدا بود و سابق مى‏كردند، شما بايد عكسش باشد.

اين مسئله است كه راجع به همه كارهائى كه شما مى‏كنيد متوجه باشيد كه خدا حاضر است در همه جا و متوجه همه مسائل هست و ثبت مى‏شود كارهاى ما و پيش خدا ميرود، بعدها در قيامت پيش يعنى خودمان هم باز مى‏شود اعمالمان، از اين جهت اين يك سفارش است كه عرض مى‏كنم.

مردم در انتخابات حاضر مى‏شوند و مى‏دانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است

يك سفارت ديگر راجع به انتخابات است. شما هر چه هم خوب رفتار كنيد آنهايى كه بايد اشكال كنند مى‏كنند. ما كارى به اشكال آنها نداريم آنها - اشكال - از اول اشكال مى‏كردند حالاهم اشكال مى‏كنند. قبل از اين هم كه انتخابات در كار باشد صحبت انتخابات همچو كه نزديك شد شروع كردند به اينكه اين انتخابات آزاد نيست، مردم هيچ وقت نمى‏روند پاى صندوق‏ها، چه خواهند كرد. اينها بعدها هم خواهند گفت، اينجا ما كار نداريم، ما خودمان بين خودمان و خداى تبارك و تعالى بايد فكر بكنيم كه شما مسؤول اين مسئله هستيد، هم مسوؤل كار خودتان و هم مسؤول مسؤولين ديگرى كه تحت نظر شما هستند هستيد، كه جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات بر ديگرى مقدم نيست، همه افراد ملت يك جو هستند در انتخابات، يعنى همان آدمى كه يك كار كوچكى انجام مى‏دهد با آن كسى كه در رأس همه امور هست در باب انتخابات هيچ با هم فرقى ندارند، اين يك راى دارد، آن هم يك راى دارد. اين يك جور بايد با او عمل بشود، با آن هم يك جور عمل بشود بنابراين توجه به اينكه انتخابات جورى باشد كه مردم پسند باشد، نه جورى باشد كه فرض كن خان پسند باشد، ما او را نمى‏خواهيم. مردم پسند باشد، يعنى مردم احساس بكنند به اينكه مسء له انتخابات به آنطورى كه قانون انتخابات گفته است، به آنطورى كه اسلام مى خواهد دارد عمل مى شود. عمل مال شماست، قانون يك ثبتى است كه مى شود، يك وظيفه‏اى تعيين مى كند، لكن آنى كه مهم است در مقام عمل است، مقام عمل جورى باشد كه تطبيق بكند با قانون و مردم راضى باشند در عمل. و توجه به اين معنا هم از لازمات است كه توجه بكنيد كه اخلالگرها نيايند خرابكارى بكنند. بلااشكال در زمان انتخابات يك دسته اخلالگر هم پيدا مى‏شوند كه مى‏خواهند خدشه دار بكنند و مى‏خواهند هياهو بكنند، اين كارها را بكنند، اين را با شدت جلويش را بگيرند كه اخلال نكنند. بايد آرام هر كه مى‏آيد رايش را آرام بدهد. كسى بيايد مثلاً نزديك صندوق باشد بخواهد كه اخلال بكند يا كسانى

صحيفه نور ج 18 صفحه 253

باشند كه در نزديك صندوق بخواهند به مردم بگويند به اين رأى بدهيد. نزديك صندوق ديگر اين كارها نيست. تبليغات كه هركس كرده است در موارد خودش يك حدودى دارد، مى‏كند آنجا ديگر جاى اين حرف نيست كه آنجا بايستند و بگويند فلانى خوب است فلانى بد است. اين حرف‏ها همه‏اش - را اينها - بايد جلوگيرى بشود تا انشاء الله يك انتخابات خوبى داشته باشيم.

و من اميدوارم كه موفق بشويد در اين امر و مردم هم حاضرند در انتخاب، حاضر مى‏شوند در انتخابات براى اينكه مردم، كشور را حالااز خودشان مى‏دانند و مى‏دانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است. اينطور نيست كه حالا بگويند ما انتخاب كنيم براى كى. انتخاب مى‏كنند براى خودشان. پيش تر اين حرف بود كه خوب، به ما چه ربط دارد انتخابات، به ما كارى ندارند، آنها به مصالح ما كارى ندارند. اما امروز اين حرف نيست، مردم شركت مى‏كنند و من اميدوارم كه هر چه بيشتر شركت بكنند در انتخابات. اين وظيفه‏اى است الهى، وظيفه‏اى است ملى، وظيفه‏اى است انسانى، وظيفه‏اى است كه ما بايد عمل به آن بكنيم، همه‏مان بايد در انتخابات شركت بكنيم. شما بايد در حسن جريان انتخابات جديت بكنيد، و مردم هم انشاء الله وارد بشوند و راى بدهند. و شما منتظر اين نباشيد كه انتخاباتى كه مى‏كنيد بعدها به شما چيزى نگويند، ولو مى‏گويند اين معلوم است، يعنى به شما نه، به همه مى‏گويند، نه، انتخابات چيزى نبود و مردم هم نرفتند و مردم چه نكردند و از اين مسايل گفته مى‏شود، لكن ما بايد راه خودمان را پيش بگيريم.

ميزان دز اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتى است كه در خارج مى‏شود

يك مسئله ديگر اين مساله جنگ است كه من يك نكته را. مى‏خواستم عرض كنم به آقايان و مردم هم بدانند اين نكته را ميزان در اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتى است كه در خارج مى‏شود. هر جا هر چه بيشتر تبليغ بر ضد مى‏شود، معلوم مى‏شود كه اينجا زيادتر است. مثلاً در آنجايى كه در طول اين مدت آنجاهايى كه ما بيشتر، مثل خرمشهر، كه بيشتر از جاهاى ديگر ما پيروزى داشتيم، آنجا بيشتر تبليغات مى‏كردند. من امروز وقتى ملاحظه مى‏كنم مى‏بينم از هميشه الان بيشتر تبليغات بر ضد مى شود، از هميشه ، مثلادر راس اخبار، هيچ وقت بنابراين نبود. آنوقت دروغ‏هايى كه در آنجاها گفته مى‏شود اينكه اين ايرانى‏ها چطور شدند، اينها از بين رفتند، دور و برشان را گرفتند، محاصره شان كردند، از بين بردند. يك دفعه مى گويد، عراق مى گويد ما سى هزار نفر كشتيم، يك دفعه مى گويد هجده هزار نفر، امروز مى گفتند پنجاه هزار نفر، خوب، فردا هم لابد مى‏گويند دويست هزار نفر. آنها هر وقت شكست زيادتر باشد، به عبارت ديگر حجم شكست آنها موافق با حجم تبليغاتشان است. هر چه تبليغاتشان زياد بشود، اين ميزانى است كه بايد ملت توجه كند، هر جا ديدند كه زيادتر هياهو مى‏كنند، زيادتر راجع به شكست ما مى‏گويند، بدانيد كه آنجا ما پيروزمند زيادتر بوديم. مثل حالا، حالايى كه موارد حساس - چيز را، آن - جبهه را گرفتند اينها، حالاآنهاآمدند مى‏گويند يك وقت مى‏گويند كه ما اصلاً در عراق هيچ وقت جنگ نبوده اين در راديو عراق بود كه ما در ايران جنگ

صحيفه نور ج 18 صفحه 254

كرديم و همه كشته‏ها در ايران افتاده، فردايش يادش مى‏رود اين را گفته است يا اينكه نمى‏فهمد، مى‏گويد كه از عراق ما بيرون كرديم اينها را. يك وقت هم مى‏گويد تمام لاشه‏هايشان در عراق افتاده‏اند چطور يا محاصره‏شان كرديم - نمى‏دانم - ريختيم‏شان به دريا، به آب ريختيم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند. ممكن است كه بعض اذهان ساده يك وقت باور كنند اين مسائل را، باور نكيند، مسئله اينطور نيست. پيروزى حالابهتر از همه پيروزى‏هايى است كه ما تا حالا داشتيم و آنطورى كه بعض آقايان آمده بودند مى‏گفتند، يك مساله‏اى است كه بايد جنگ‏هاى دنيا از آن چيز ياد بگيرند، مسائلى كه اينها در اين چيز كردند آنطورى كه به من نقل كردند مسائلى كه در اينجا اينها عمل كردند مسائل بسيار بزرگى بوده است كه بايد دنيا آنهايى كه جنگ مى‏خواهند بكنند از اينها ياد بگيرند.

در هر صورت بايد ما توجه بكنيم به اينكه نبادا يك وقتى مردم تحت تأثير يك همچو مسائلى بروند، خيال كنند كه پس لابد يك مطلبى هست كه اينها اينطور مى‏گويند، وقتى مطلبى باشد آنها صد مقابلش مى‏كنند. وقتى آن چيزى كه زياد بر آنها صدمه وارد كرده آنها زيادتر مى‏كنند. الان معلوم است صدمه اين جنگ بر دوش امريكا وارد شده است مى‏بينيد كه چه مى‏كند در اينجا، مى‏آيد در خليج فارس چه مى‏كند، نمى‏دانم در كجا چه مى‏كند هياهو مى‏كند كه ما نمى‏گذاريم چه بشود، از اين حرف‏هايى كه مى‏زنند و هيچ وقت هم فايده‏اى ندارد . در ساير جاها، فرانسه هم همين طور، انگلستان هم همين طور، همه اينها چون سنگينى جنگ بر آنها واقع شده است و اينجا مى‏بينيد غيرمسائل ديگرى است، اينجا يك مسئله بالاتر از مسائل ديگر است از اين جهت آنها تبليغاتشان هى زياد مى‏شود و تشرهايشان هى زياد مى‏شود به خيال اينكه ما از اين تشرها مثلاً مى‏ترسيم. خوب، ما ديديم كه امريكا هيچ كارى از او نمى‏آيد آن آمد ايران آمد معلوم شد چكاره است در لبنان با اينكه يك عده زيادى نبودند، لبنانى‏ها بسيارشان با خود آنها هستند،. دولت‏شان هم كه با آنهاست، در لبنان آنطور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا مى‏كند و فرار مى‏كند. خوب ما اينها را مى‏شناسيم كه اينها هياهوشان زيادتر است، يعنى اصل بناى استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد،. با تشر كارش را پيش ببرد مثلاً فرض كنيد يك مسئله‏اى در مجلس سابق واقع مى‏شد، در زمانى كه مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، يك قضيه‏اى واقع مى‏شد، آنها يك مسئله‏اى را مى‏خواستند از ايران، يك وقت مى‏آمدند اگر ايران يك سستى مى‏كرد، يك كشتى از انگلستان مى آمد در نزديك‏هاى درياهاى ما، همين اسباب اين مى‏شد كه اينها عقب نشينى مى‏كردند. از اين ور روسيه يك وقتى يك اولتيماتو مى‏داده بود و ارتش‏اش هم شروع كرده بود به آمدن و در خود آنها هم اين را گفتند، يك چيزى را از مجلس مى‏خواستند هيچ كس جرأت نمى‏كرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت حالا كه ما بايد از بين برويم - چرا با دست آنها از بين مى رويم چرا با دست خودمان از بين برويم، بگذار آنها از بين ببرند. اين را ديگران هم قبول كردند و رأى بر خلاف دادند و هيچى هم نشد. اينها هميشه بنايشان اين است كه با هياهو و جنجال يا خودشان يا به دست نوكرهايشان هياهو

صحيفه نور ج 18 صفحه 255

كنند، جنجال بكنند كه ما را عقب بنشانند و مسئله اينطور نيست. و من اميدوارم كه انشاء الله اين جنگ به زودى خاتمه پيدا كند و انشاء الله به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پيدا كند.

عيد شما آنوقتى است كه جبهه را محكم نگه داريد و فتح نهائى را بكنيد

يك مسئله ديگرى كه مى‏خواستم عرض كنم اين است كه حالا نزديك به ايام عيد است. من توقعم از آقايان، از همه اين است كه يك لحظه فكر كنند به حال مردم، يك لحظه فكر كنند به حال اين مادرهايى كه جوان هايشان در جبهه‏ها از دست رفته است يا عليل شده است و همين طور. از قرارى كه به من گفته اند مثلاً همين‏هايى كه بسيجى هستند فكر كردند كه ايام عيد را بيايند به اينجا. خوب، شما مشغول يك عبادت بزرگ هستيد الان، شما بخواهيد جبهه را اگر خداى نخواسته رها كنيد و براى عيد چند روزى هم بياييد اينجا، خوب، چه بكنيد. عيد! چه عيدى شما داريد؟ شمايى كه در آنجا آنطور گرفتار هستيد و در آنجا بمب‏هاى مسموم به سر شما مى‏ريزند، خوب، شما چه عيدى داريد كه حالا بياييد عيد براى عيد جبهه را خالى بكنيد؟ جبهه را قوى نگه داريد. عيد شما آنوقتى است كه شما جبهه را محكم نگه داريد و آنها را از صحنه بيرون بكنيد و انشاء الله فتح بزرگتر و فتح نهايى را بكنيد.

انشاء الله عيدها بعد مى‏آيد براى شما در همين جا، جبرانش را انشاء الله خواهيد كرد.

آيا صلح كردن با كسى كه بعد خنجر را از پشت محكم‏تر خواهد زد شرافتمندانه است؟!

- خداوند انشاء الله به همه شما - يك كلمه ديگرى هم عرض كنم كه بعضى اشخاصى كه به نظر انسان مى‏آيد مغرض هم نيستند، به نظر انسان مى‏آيد كه متدين هم هستند اينها صحبت مى‏كنند از اينكه اصلاح چرا نمى‏شود، بياييد اصلاح بكنيد، جوان‏ها تا كى كشته بشوند.

اينها هم ديدشان ناقص است. اينها توجه به اين ندارند كه ما در اينوقتى كه هستيم، با اين وضعى كه هستيم اگر چنانچه پيشنهاد صلح را قبول بكنيم و ما بنشينيم پشت ميزى كه صدام يك طرفش نشسته، آقاى رئيس جمهور ما هم يك طرفش نشسته، دنيا به ما چه مى‏گويد؟ اسلام به ما چه مى‏گويد؟ عراق به ما چه مى‏گويد؟ ايران به ما چه مى‏گويد؟ يك كسى كه 4 سال است، 5 سال است ( عراق كه چندين سال است) ما چهار پنج سال است كه گرفتارش هستيم كه هر چه توانسته كرده، هر چه توانسته، اگر كارى نكرده باشد نتوانسته والا آنچه توانسته اين عمل كرده و هرچه بتواند عمل مى‏كند و بعدها هم هر چه بتواند عمل مى‏كند، ما اين را مهلتش بدهيم و بنشينيم با او صلح بكنيم،آقا! خوب، بسيار خوب شما تشريف ببريد ديگر به كشور خودتان و برويد و فلان و ما هم برويم سراغ كار خودمان. اين بار عزت اسلام نمى‏سازد، با شرف انسان نمى سازد. اين نمى‏شود كه يك همچو مطلبى بگوئيم. آقايان اشتباه مى‏كنند، خيال مى‏كنند كه خوب، حالا ما جوان داديم، من هم مى‏دانم كه بسيار ما خسارت ديديم، بسيار ما جوان ديديم، لكن صلح كردن با يك كسى كه بعدش خنجر را از پشت محكم‏تر خواهد زد، اين يك صلح شرافتمندانه است؟ يك صلح عقلايى است؟ و عجب اين‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 256

است كه بعضى آقايان مى‏گويند كه اگر چنانچه راجع به آنها آمده بودند توى كشور ما، ما تا فرد آخر جوان‏هامان را مى‏داديم.

خوب، اين آن ملى گرايى است كه اسلام مخالف با آن هست. مگر ما اسلام را كمتر از ملت خودمان مى‏دانيم؟ اسلام را كمتر از كشور خودمان مى‏دانيم؟ ما براى اسلام داريم فكر مى‏كنيم. ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا نمى‏دانيم. ملت عراق همانى است كه الان از ما هم آنجا، بسيارى علماى ما هم در آنجا هستند، كسان ديگر ما هم هست. يعنى ما و آنها جدا از هم نيستيم. وقتى جداى از هم نيستيم ما بياييم فكر بكنيم كه اگر براى خاك ما بود تا فرد آخرمان كشته مى‏شد اشكال هم نداشت، همانى كه مى‏گويد حالا چرا، چرا اينقدر كشته مى‏دهيد، مى‏گويد كه اگر براى چيز ما، آنوقتى كه آنها در خاك ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهيم، حالايى كه آنها رفته اند در يك جاى ديگر، كنار رفتند با اينكه - با هم - باز هم نرفتند، حالا ديگر چرا؟ بنشينيد يك صلحى بكنيد، يك صلح شرافتمندانه . آيا شرافتمندانه است؟ اين برخلاف ديد اسلام نيست كه ما براى خاكمان همه جوانان را بدهيم هيچ اشكالى هم نداشته باشد، براى دينمان اگر يك جوان بدهيم اشكال دارد؟ ما الان براى دينمان داريم جنگ مى‏كنيم، براى خاك جنگ نمى‏كنيم، ما هر روزى كه جنگ تمام شد، با روى گشاده، آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش مى‏گيريم و جنگ ديگر نداريم با آنها. جنگ ما جنگى است بين اسلام و كفر، نه جنگى است مابين يك كشور و يك كشور، مابين اسلام و كفر است. امروز اگر ما عقب نشينى كنيم اسلام را شكست داديم . امروز ما نمى‏توانيم عقب نشينى كنيم. ما امروز نمى‏توانيم صلح كنيم با اينها. اينها مى‏خواهند صلح، اظهار صلح مى‏كنند از آن ور و از آن ور هم آن جنايتكارى‏ها را مى‏كنند، خوب، اينها صلح طلب كه نيستند دروغ مى‏گويند، بر فرض اينكه يك وقت هم سر چيز بيايند اما جنايتكارى كه مسلماً جنايتش طورى است كه انسان نمى‏تواند با او بنشيند و اصلاح كند و يك چيزى را امضا كند، آقاى رئيس جمهور ما آن طرفش را امضا كند، آقاى صدام هم آن طرفش را، آخر اين مسأله‏اى است كه مى‏پذيرد كسى از ما؟ دنيا از ما مى‏پذيرد؟ بر فرض اينكه قدرت‏هاى بزرگ مى‏گويند خيلى خوب شد، الحمدلله ما برديم مسئله را - آنها - برد آنهاست ديگر مسئله را برديم، اما ملت‏ها چه مى‏گويند به ما، اسلام به ما چه مى‏گويد پيغمبر اسلام، امام زمان به ما چه مى‏گويند؟ خوب، ما مسؤول هستيم بنابراين خوب است آقايان فكر بكنند و حرف بزنند، فكر بكنند و اشكال بكنند. من اميدوارم كه انشاء الله شما آقايان موفق باشيد در همه امور و ما متوقع نيستيم كه شرق و غرب به ما كمك بكنند. ما كمك مان را از خدا مى‏خواهيم، تا حالاهم كمك كرده و ما هم نتيجه‏اش را تا حالا ديديم و من اميدوارم از اين به بعد هم ببينيم، به شرط اينكه ما هم خدمتگزار به اسلام باشيم، خدمتگزار به خدا باشيم. ان تنصرواالله ينصركم ما هم نصرت بكنيم انشاء الله .

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 262

تاريخ :19/1/63

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو مكتب اسلامى قم و مسجد جامع نارمك

در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد به مردها نشد

بسم الله الرحمن الرحيم

موجب تشكر است كه خواهران، بانوان محترم در اين مجلس آمدند تا من بعض چيزهايى كه بر خواهران ما، در دوره‏هاى سابق گذشت و آنچه كه نقش زن‏ها بود در طول تاريخ صد و چند ساله ايران، عرض كنم.

در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد، به مردها آن ظلم نشد. بانوانى كه مقيد بودند به اينكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است زى خودشان را قرار بدهند، در آن رژيم در زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. زمان رضاشاه كه من يادم است و خوب است كه شماها يادتان نيست، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصيف نيست. آن ظلمى كه بر اين قشر از ملت در آن دوران گذشت نمى‏شود بيان كرد. آن فشارى كه بر اينها وارد شد و آن مصيبت‏ها كه اينها تحمل كردند در زمان آن شاه فاسد نمى‏شود گفت كه چه اندازه بود. در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبديل شد به يك وضع ديگرى كه عمق جنايت زيادتر بوده از زمان او. او با قلدرى و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره كردن و دست به گيس‏هاى زن‏ها گرفتن و كشاندن و اينها گذراند و اين اساسا بر خلاف عفت زن‏ها قيام كرد، يعنى بر خلاف همه چيز ايران، يكى‏اش هم زن‏هاى ايران بودند كه اينها با يك وضع خاصى و با يك توطئه خاصى اينها را مى‏خواستند كه به فساد بكشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند و جز يك دسته‏اى كه جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، ساير خواهرها مقاومت كردند.

بنابراين اسلام كه در ايران زنده شد، آن خدمتى را كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازه‏اى است كه نمى‏توانيم ما توصيف كنيم. اگر نبود اين انقلاب و نبود اين تغيير و تحولى كه در ايران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثرى از اخلاق اسلامى در ايران نبود.

شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد

و بحمدالله اين مسئله حل شد و حالاطورى شده است كه خانم‏ها همدوش با ساير برادران در

صحيفه نور ج 18 صفحه 263

تحليل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء الله صنعت، فعاليت مى‏كنند. آنوقت مى‏گفتند كه نيمى از جمعيت ايران كه در پرده هستند ديگر كارى ازشان نمى‏آيد. نه اينكه مى‏خواستند كارى ازشان بيايد، براى اينكه مردها را هم آنها محروم كردند از كارهاى فعال، بلكه مى‏خواستند كه اينها را وارد كنند در جامعه به آن ترتيبى كه خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بكشند جامه را. و خداوند خواست كه موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد كه همانطورى كه برادران شما در حوزه‏ها مشغول تحصيل و تدريس و ساير كارهاى اسلامى هستند، شماها هم با آنها هستيد و اميدوارم فعالتر باشيد. و البته بايد شما توجه بكنيد و عكس عمل آن چيزى كه در رژيم سابق گذشت، شما عمل كنيد. آنها اخلاق اسلامى را مى‏خواستند ببرند و به جاى او اخلاق اروپايى بنشانند. شما عكس عمل او را كنيد كه بعضى از اين گول خورده‏هايى كه باز در ايران ممكن است پيدا بشوند، تحت تأثير شما واقع بشوند و آنها هم به طريقه شما عمل بكنند.

و اما نقش زن‏ها در جامعه آنقدرى كه من يادم است و آنقدرى كه تاريخ به ماگفته است، در چند نهضت كه در ايران واقع شد، نهضت تنباكو، نهضت مشروطه، قضيه 15 خرداد، نقش زن‏ها بالاتر از مردها اگر نبود، كمتر نبود. آنان در ميدان‏ها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در ميدان‏ها، مردها اگر قوتشان كم بود، زياد شد و اگر قوى بودند دوچندان شد. و آنچه كه خود شما شاهد بوديد در اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است، در اين انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود. يعنى شما هم خودتان فعاليت مى‏كرديد و هم مردها را به فعاليت مى‏كشانديد، بنابراين افتخارى كه شما ايجاد كرديد قابل تقدير فراوان است.

و شما بايد در همه صحنه‏ها و ميدان‏ها آنقدرى كه اسلام اجازه داده وارد باشيد. مثل انتخابات كه امروز عملى است كه بايد انجام بگيرد و صحبت روز است در ايران، خانم‏ها همانطورى كه مردها فعاليت مى‏كنند براى انتخابات، خانم‏ها هم بايد فعاليت بكنند براى اينكه فرقى ما بين شما و ديگران در سرنوشت تان نيست. سرنوشت ايران، سرنوشت همه است. يعنى آنقدرى كه اسلام خدمت به شما كرد، به مردها آنقدر خدمت نكرد. اسلام، شما را حفظ كرد و شما متقبالاً اسلام را حفظ بكنيد. حفظ اسلام به اين است كه اين انتخابات كه مى‏خواهد مجلس دوم را متحقق كند بدانيد كه انتخابات از امورى است كه در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد. و بالاترين نقش است و اين انتخابات است كه همه امور كشور را چه در داخل و چه در خارج بايد بگذارند.

ولهذا بايد شما خانم‏ها يك نقش بسيار فعال داشته باشيد كه خداى نخواسته مجلس يك مجلسى نشود كه به واسطه ورود بعض عناصر غيرصالح به تدريج كشانده بشود به طرف شرق يا به غرب و همان بشود كه در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما كه در زمان سابق مى‏گذشت.

زن‏ها هم بايد درفعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند

بحمدالله امروز مجلسى كه بپا بشود، اين مجلس اميدوارم كه بهتراز مجلس سابق باشد و

صحيفه نور ج 18 صفحه 264

بحمدالله خواهد شد. براى اينكه همه قشرها مشغول فعاليت هستند و كسانى كه بررسى كردند از اين مسائل ، امروز مى‏گويند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند، بايد همه شما در اين امر نظر داشته باشيد. در امور سياسى نظر داشته باشيد براى اينكه امور سياسى مخصوص يك طبقه نيست، همانطورى كه علم مخصوص يك طبقه نيست. همانطورى كه مردها بايد در امور سياسى دخالت كنند و جامعه خودشان را حفظ كنند، زن‏ها هم بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ كنند. زن‏ها هم بايد در فعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است، كه بحمدالله امروز در ايران جارى است.

اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود شوراى محترم نگهبان با كمال قدرت و استقلال عمل خواهد كرد

و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس بسيار خوبى باشد و مجلسى باشد كه با آزادى همه ملت شركت كنند و اعتناء به اينكه به ما بعدها خواهند گفت چه، نكنند براى اينكه آنهائى كه با ما دشمن‏اند، امروز در فعاليت هستند كه اين مجلس را لوث كنند. در خارج و داخل فعاليت هست و شما بايد آن فعاليت‏ها را با حضور خودتان، با اجتماع خودتان، با رفتن خودتان بر سر صندوق‏هاى انتخابات، آنها را همه را خنثى كنيد. و مجلس اگر باشد انشاء الله مجلس خوب باشد. با داشتن علما و قانون دان‏هاى، حقوقدان‏هاى نگهبان، شوراى نگهبان، ما آرام هست دلمان براى اينكه در مجلس انشاء الله مسائلى بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمين نخواهد گذشت و اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود، شوراى محترم نگهبان كه در اين دوره با كمال قدرت و استقلال عمل كرد، در دوره‏هاى ديگر هم همين طور باشد و اين ملت را و اين دولت را و اين كشور را به پيش ببرد. و اميدوارم كه جنگ هم به نفع ايران تمام بشود و دست و پا كردن‏هائى كه الان در تمام دنيا دارند دست و پا مى‏كنند براى اينكه صدام را حفظش كنند، نتوانند يك همچو امرى را انجام بدهند و اين جانى را نتوانند به جاى خودش حفظ كنند. و جنگ به خوبى انشاء الله تمام بشود. و همه شما و ما مشغول فعاليت براى اينكه از حيث معنويت و از حيث ماديت اين كشور را به پيش ببريم و انشاء الله اين كشور را به نحو شايسته اسلامى كنيم كه الگو بشود از براى تمام كشورهاى اسلامى. و شما مطلعيد كه اين عده‏اى كه آمدند براى رسيدگى به جنايت بزرگ صدام كه بشريت را تهديد مى‏كند، گزارش دادند، لكن آنهائى كه بايد محكوم كنند صدام را محكوم نكرده بودند و بهتر اين بود كه اينها را نفرستند، كه مشت خودشان را در دنيا باز نكنند. آنهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما مستقل هستيم و ما حامى بشر هستيم، اينها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتى كه از شرق و غرب داشتند، نتوانستند به اسم عراق را محكوم كنند و به طور كلى گفتند كه موادشيميايى را هر كه استعمال كند، محكوم است. ديگر اين كى هست كه مواد شيميائى را محكوم مى كنند كه آنها محكوم ميكنند، را ديگر نتوانستند بگويند. بهتر اين بود كه اينها اقدام به اين عمل نكنند و ما خودمان بدون اينكه به اين جنايت‏ها دست‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 265

بزنيم. با مشت محكم انشاء الله صدام را و حزب بعث را به كنار مى‏زنيم و ملت عراق را آزاد مى‏كنيم از اين قيد و بندى كه اين مرد فاسق به آنها گذاشته است.

علم همراه تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند

من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما بانوان و خواهران را مى‏خواهم كه هم در علم كوشا باشيد و هم در عمل و هم در تهذيب اخلاق. همانطورى كه علم تنها فايده ندارد، تهذيب تنها كوركورانه فايده ندارد. علم و تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما بانوان را موفق كند و ساير خواهران كه در سطح ايران هستند و همين طور برادران را موفق كند، كه اين دو جناح را كه جناح علم و عمل باشد، توام با اخلاق اسلامى به پيش ببرد و اسلام در ايران پياده بشود به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 274

تاريخ سخنرانى: 23/2/63

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات‏

دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند

بسم الله الرحمن الرحيم

قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راه‏هاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمان‏هاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكته‏اى آقايان را توجه مى‏دهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيت‏ها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده‏ترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوت‏هاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوت‏هاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مى‏شود گفت كه بى‏استثنا دعوت‏هاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مى‏كنيم كه در زمان‏هائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنى‏اميه و بنى‏العباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مى‏رساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مى‏كنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنى‏اش اين نبوده است كه مردم توى خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت

صحيفه نور ج 18 صفحه 275

كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مى‏كنيد اينطور نبودند.

پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مى‏آورد و خلوت‏ها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مى‏گفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مى‏كرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مى‏كرد براى مقاومت. تمام ادعيه‏اى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مى‏شود. مع‏الاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنى‏العباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مى‏بينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكت‏دارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همه‏شان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مى‏ديدند كه با قدرت‏هاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مى‏ديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمى‏توانستند از قرآن بردارند، تعبير مى‏كردند، كج معنا مى‏كردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مى‏كردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مى‏توانستند، مى‏كردند. لكن يكى از آنهائى كه مى‏خواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مى‏دهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمى‏توانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مى‏كنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مى‏كنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مى‏فرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مى‏كنند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 276

آمريكا و شوروى ايران را مى‏كوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است

ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مى‏كوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مى‏كنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا، تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مى‏بينيد كه تصريح به اين هم مى‏كنند. و عمال آنها كه نمى‏توانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مى‏گويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمده‏ايد، از اطراف دنيا آمده‏ايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيره‏اى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دست‏هايشان بسته بود و نمى‏توانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيه‏شان مردم را دعوت مى‏كردند، دعا مى‏كردند، با دعا مردم را دعوت مى‏كردند و هر روزى كه فرصت مى‏كردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مى‏كردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مى‏كند، دعوت به اين مى‏كند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و مع‏الاسف بعض از روحانيون وابسته به دولت‏هاى اسلامى دعوت به فشل مى‏كنند، مى‏خواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمى‏توانند حمله كنند به ايران كه مى‏خواهد اسلام را پياده كند حمله مى‏كنند. آن قاضى‏اى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مى‏كند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مى‏كند و مسلمين را از هم جدا مى‏كند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مى‏گرديد به ممالك خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه، در ادعيه‏اى كه مى‏خوانيد خطبه‏هاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبه‏ها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و مع‏الاسف در جاهايى انسان مى‏بيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملت‏ها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعه‏ها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مى‏انداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرح‏ريزى مى‏شد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، مع‏الاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرح‏هائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مى‏توانند، به صراحت وقتى كه مى‏بينند حكومت‏شان بر خلاف اسلام عمل مى‏كند، بگويند. نمى‏توانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با

صحيفه نور ج 18 صفحه 277

مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبه‏ها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبه‏ها را محتوايش را قوى كنيد.

شما بايد در خطبه‏هاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد

شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومت‏هاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرت‏هاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مى‏توانيد ننشينيد كه براى حكومت‏هايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مى‏كنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكس‏العمل نشان مى‏دهند.

اگر دولتى به واسطه خطبه‏هاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكس‏العمل مردم مواجه مى‏شود و همانى است كه ما مى‏خواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمى‏دانم - يك اسلحه‏اى پيدا بكنيد، جنگ نمى‏خواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مى‏خواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمى‏شد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانى‏اى كه همه از او مى‏كردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مى‏توانيد، اگر خيال كنيد نمى‏توانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مى‏توانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.

هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمى‏توانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيه‏اى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،

صحيفه نور ج 18 صفحه 278

از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مى‏ترسيد؟ مى‏ترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مى‏ترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مى‏ترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرت‏هاى بزرگ صحبت مى‏كنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه مى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.

تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند

اگر سست بيائيد، قدرت‏هاى بزرگ اسلام را مى‏خواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى مع‏الاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مى‏كنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مى‏كنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانه‏هاى گروهى همه جا و در مطبوعات‏شان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابان‏ها مردم را مى‏كشند، بچه‏هاى كوچك را مى‏كشند توى خيابان‏ها، زن‏هاى آبستن را مى‏كشند، شما آمديد اينجا حبس‏ها را ديديد، اگر در جبهه‏ها رفتيد و جبهه‏ها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهه‏هاى ما مسجد است الان، جبهه‏هاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مى‏شود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مى‏گويند كه در حبس‏ها شكنجه‏هاى قرون وسطائى، نمى‏دانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مى‏كند، امريكائى كه به همان شكنجه‏هاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مى‏برد و همين طور شوروى، آنوقت مى‏گويند كه در ايران حد الهى جارى مى‏كنند، كارهاى قرون وسطائى مى‏كنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مى‏دانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مى‏كنند و مى‏خواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمى‏كنند ابرقدرت‏ها بر ضد اسلام الان كمر بسته‏اند و قدرت‏هاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مى‏كند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مى‏كند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مى‏كند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مى‏دانند

صحيفه نور ج 18 صفحه 279

آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجه‏تان كم بشود اسلام را ريشه‏كن خواهند كرد

آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرت‏ها بر ضد اسلام. قيام كرده‏اند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجه‏تان كم بشود اسلام را امروز ريشه‏كن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميده‏اند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميده‏اند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مى‏خواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفت‏هاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مى‏خواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مى‏داند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مى‏آورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مى‏آوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مى‏كنند از حقوق بشر و صحبت مى‏كنند از صلح و صفا و اينها، كه مى‏دانيد، همه شما مى‏دانيد، خودشان هم مى‏دانند كه دروغ مى‏گويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مى‏خواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مى‏خواهند. آن كه مصالح مردم را مى‏خواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمى‏گذارد و همه را مى‏گويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگ‏ست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مى‏خواهند اين نباشد. اينها مى‏خواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مى‏خواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مى‏گوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مى‏كنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.

ما استقلال خودمان را حفظ مى‏كنيم، آزادى خودمان را حفظ مى‏كنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.

من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مى‏كنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 281

تاريخ: 25/2/63

بيانات امام خمينى در جمع وزراى امور اقتصادى و دارايى، كشاورزى، جهاد سازندگى، رئيس كل بانك مركزى و گروهى از كاركنان وزارت امور اقتصادى و دارايى و بانك‏ها و كشاورزان نمونه سراسر كشور

كشاورزان عزيز مى‏توانند ايران را از وابستگى نجات بدهند و اين يك عبادت است

بسم الله الرحمن الرحيم

از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورده‏اند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. اميدوارم كه همه موفق باشيد كه در هر جا كه هستيد، در هر پستى كه هستيد، در هر جاى مملكت كه هستيد موفق باشيد به خدمت به كشورى كه مورد هجوم همه قدرت‏هاست.

اول يك كلمه‏اى راجع به كشاورزان عرض كنم، كشاورزان در هر كشورى كه مثل كشور ما باشد، اصل در امور هستند. كشور ايران كشور كشاورزى است، زمين زياد دارد، آب زياد دارد و افراد هم زياد، ما اگر چنانچه از حيث كشاورزى خودكفا نشويم و دستمان پيش قدرت‏هاى ديگر دراز بشود و به عبارت ديگر گدائى كنيم از آنها يا فرض كنيد كه پول هم بدهيم به آنها، لكن وابسته‏ايم. كشاورزان عزيز مى‏توانند كه ايران را از وابستگى در اين بعد نجات بدهند و اين را يك عبادت شرعى حساب كنند و عبادت است كشاورزى كه در اسلام آنقدر به آن اهميت داده شده است و بعضى از ائمه ما خودشان مى‏رفتند سراغ اينكه سركشى به كشاورزى بكنند و گاهى هم شايد عمل. از اين جهت ما بايد اين بعد را تقويت كنيم. يعنى هم دولت تقويت كند و هم برادران كشاورز همه همت خودشان را بگمارند كه كشاورزى را تقويت كنند. شما اگر ديروز در زمان شاه با دلسردى عمل مى‏كرديد براى اينكه مى‏ديديد كه حاصل دست شماها صرف يك مسائل انحرافى مى‏شود، امروز اينطور نيست. امروز براى اسلام كار مى‏كنيد، براى خدا عبادت مى‏كنيد بنابراين من از همه كشاورزان تقاضا دارم كه در كار كشاورزى جديت كنند و ما را از اينكه دستمان پيش ديگران باشد نجات بدهند.

كسانى كه ربا مى‏خورند اعلام جنگ با خدا و پيامبر مى‏كنند

اما مسأله بانك از مسائل مهمى است كه اگر چنانچه ربا از بانك حذف نشود، مشمول آيه شريفه و روايات كثيره مى‏شويم كه آيه شريفه مى‏فرمايد كسانى كه ربا مى‏خورند اينها اعلام جنگ با خدا و پيغمبر مى‏كنند. اين تعبير در كم جائى واقع شده است كه اعلان جنگ است بين كسانى كه مى‏خواهند ربا بخورند با خدا و پيغمبر. روايات بسيار ما داريم كه هيچ جاى شبهه در اين روايات

صحيفه نور ج 18 صفحه 282

نيست كه در بعضى از آنها تعبيرى شده است كه شايد براى هيچ چيز نشده است كه يك درهم ربا شدتش بيشتر است از اينكه هفتاد زنا بكند كسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در يك كشورى مثل كشور ما خداى نخواسته باز در بانكش، در تجارتش، در بين مردمش باشد، ما نمى‏توانيم بگوئيم كه ما جمهورى‏مان جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است. از اين جهت بايد كارشناسان، علما در اين مسأله بسيار فعاليت كنند، دقت كنند كه ما را از اين گرفتارى نجات بدهند و ملت هم بايد توجه بكنند به اينكه مواجه هستند با يك همچو چيزى كه قرآن كريم مى‏فرمايد فاذنوا بحرب من الله و رسوله اعلام جنگ بكنيد با خدا. و اگر چنانچه بانكدارى به آن معنائى كه در جاهاى ديگر هست رواج پيدا بكند، مردم از صنعت و كار و ساير چيزها باز مى‏مانند مى‏نشينند توى خانه‏شان و پولشان برايشان كار مى‏كند و حال آنكه پول نبايد كار بكند. پس اصلاح بانك هم يكى از امور بسيار مهم است، چنانچه اصلاح اقتصاد و ماليات و امثال ذلك هم بسيار اهميت دارد.

بايد مجريان امور در هر جا كه هستند متعهد به اسلام باشند

كارهائى را كه مجلس بايد بكند، محول به اوست. كارهائى را شوراى نگهبان بايد بكند، محول به اوست. بعد از اينكه آن مرحله‏ها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى، قوه اجرائى مهم است. ممكن است قانون بسيار خوب باشد وارد بشود در دست مجرى‏ها و بد اجرا بشود. غالبا اينطور باشد كه قوانين را حالا در ايران كه الان همه قوانينش قوانين اسلامى است سابق هم ممكن بود قانون را در وضع قانونيش خوب درست كنند لكن وقتى به دست يك عده خائن مى‏دادند او روى افكار خودش عمل مى‏كرد وقتى هم يك رشوه‏اى به بالاترها مى‏دادند، ديگر صحبتى نبود.

امروز شما بايد وضع‏تان وضع اسلام باشد. اگر بخواهيد در مقابل قدرت‏هاى بزرگى كه هم چشم طمع به كشور شما دوخته‏اند و با صراحت اين مسائل را مى‏گويند، اگر بخواهيد كه استقامت كنيد و پايدارى كنيد، بايد مجريان امور در هر جا كه هستند، در دادگسترى، در وزارت ماليه در بانك‏ها، اينها اشخاصى باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند كه اگر چنانچه ما در يك جائى از اين جاها رو به شكست برويم، كم‏كم اين سرايت مى‏كند شكست در جاهاى ديگر و خداى نخواسته يك وقت مى‏بينيد كه كشور ما به هم ريخته شده است، وضع مالى‏اش و وضع بانكى‏اش و وضع كشاورزيش و وضع‏هاى ديگرش آن روز است كه آنها به مقاصد خودشان مى‏توانند برسند.

الان كه مى‏بينيد كه همه با ما مخالف هستند، براى اينكه شماها مى‏خواهيد اسلامى عمل بكنيد، كشور شما مى‏خواهد اسلامى عمل بكند و آنها اين را مخالف با مقاصد خودشان مى‏دانند. معنى حذف ربا به معنى‏اى است كه اگر توسعه پيدا كند و از ايران به جاهاى ديگر برود بانكدارها و آنهائى كه مى‏خواهند مال‏هاى مردم را بخورند و از بين ببرند، آنها دست‏شان كوتاه مى‏شود و لهذا با يك همچو رويه‏اى مخالفند. و ما بايد در امورمان مستقيم باشيم، همانطورى كه رسول خدا به حسب رواياتى كه

صحيفه نور ج 18 صفحه 283

وارد شده است فرموده است كه اين آيه شريفه‏اى كه وارد شده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك يعنى به آن چيزهائى كه امر به تو شده است، دستور داده شده است استقامت كن و كسانى هم كه همراه تو هستند، مؤمنين به تو هستند، آنها هم استقامت كنند. در روايت است كه پيغمبر فرمود: شيبتنى سورة هود - براى اين آيه - سوره هود مرا پير كرد براى اين آيه‏اى كه وارد شده است كه استقامت كن و همه كسى هم همراهت است استقامت كنند. فتح يك كشورى آسان است نسبتا، حفظ او مشكل است. شما دست به هم داديد همه‏تان (خدا همه را تاييد كند) و ظلم را، دست ظالم را، دست ستمكاران را، دست خارجى‏ها را از كشورتان قطع كرديد. امروز نه شرق در اينجا دخالتى مى‏تواند بكند و نه غرب، در حالى كه در رژيم سابق اصل خود كشور به حساب نبود، منافع خارج حساب بود. امروز كه شما هستيد و خودتان هستيد و كشور مال خود شما هست و منافع كشور از خود شما و از برادران شماست، بخواهيد كه آنها ديگر نتوانند رخنه كنند. استقامت بايد بكنيد. پايدارى بكنيد پايدارى به اين است كه هر كس در هر شغلى كه هست آنجا را خوب عمل بكند. همانطورى كه پاسدارها و ارتش ما در جبهه‏ها پايداريشان به اين است كه جنگ را خوب عمل بكنند و پيش ببرند. پايدارى كشاورز اين نيست كه جنگ بكند، پايدارى كشاورز اين است كه كشاورزيش خوب باشد. پايدارى بانكدارها اين است كه خوب عمل بكنند. و پايدارى افرادى كه پرسنل اداره ماليه هستند، آنها اين است كه خوب عمل بكنند، ناراضى درست نكنند. مردم اين مردمى هستند كه همه با هم دست به هم دادند و كشور را آزاد كردند، كشور را اسلامى كردند و كسانى كه انحراف دارند در صدد اينند كه ناراضى درست بكنند.

ممكن است يك وقتى در بانك، در اداره ماليه، در جاهاى ديگر افرادى خودشان را وارد بكنند براى ناراضى درست كردن نه براى منافع شخصى، براى اينكه افراد را ناراضى كنند، به تدريج يك كشورى كه سر تا تهش پرسنل ماليه هست و همين طور ساير بانكدارها و اينها هستند و ساير ادارات دولتى، ممكن است كه افراد كه بخواهند اين كشور را باز گردانند به حال سابق، نفوذ كنند در بين شما و مردم را ناراضى كنند به اينكه ماليات را وقتى مى‏خواهند بگيرند بيشتر از آن مقدارى كه بايد بگيرند، بگيرند خداى نخواسته. البته نمى‏كنند اما بايد هوشيار باشيد، مردمى كه مراجعه مى‏كنند بايد هوشيار باشيد كه راضى برشان گردانيد. مثل سابق نيست كه توى سر مردم بزنيد تا راضى بشوند امروز كسى نمى‏تواند توى سر مردم بزند كه بيا راضى بشو يا تن به رضايت بده. امروز مردم همه هوشيار هستند و زير اين بارها نمى‏روند اما ناراضى درست مى‏شود، ما بايد دنبال اين باشيم كه اين آيه شريفه را كه فرموده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك پيغمبر كه فرمود كه من ريشم سفيد شد براى اين، پير شدم براى اين. خود ايشان كه استقامت داشت، يراى اينكه و من تاب معك پهلوش است يعنى پيغمبر مامور شده است كه اشخاصى هم كه همراه او هستند، اشخاصى هم كه ايمان به او آوردند، آنها هم استقامت كنند و آن شما هستيد. بايد استقامت كنيد و ادامه بدهيد به اين نبردى كه كرديد. نبردى كه با همه كشورهاى مخالف اسلام و با ابرقدرت‏ها كرديد بايد ادامه بدهيد و ادامه به اين است كه هر كس در هر جا هست كار خودش را خوب انجام بدهد. كار به اين نداشته باشد كه ديگرى خوب انجام مى‏دهد يا

صحيفه نور ج 18 صفحه 284

نه، خودش كارش را خوب انجام بدهد. البته ديگرى را نصحيت كند يا امر به معروف و نهى از منكر كند. اما اگر ديگرى يك كار خلافى كرد، شما تكليف ازتان ساقط نمى‏شود. اگر همه دنيا هم برخلاف بكند شما يك نفر هم باشيد، شما يك نفر بايد خلاف نكنيد. توجه كنيد كه همه قشرهاى ملت با هم كارهايى كه به آنها محول است خوب انجام بدهند. همين معارضه با آنهايى است كه مى‏خواهند به اين كشور تعدى كنند. و خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد كرد. وقتى كه شما در خدمت اسلام باشيد، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد، خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد مى‏كند و تاييد از شما مى‏كند و من اميدوارم كه هميشه مويد و موفق باشيد.

اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را

و يك كلمه هم راجع به انتخابات عرض كنم كه همين دو روز بايد سراغ انتخابات رفت.

يكى از امور مهمه‏اى كه امروز همه ما به آن مبتلا هستيم و همه كشور، قضيه انتخابات است. از خارج چشم دوخته‏اند به اينكه اين انتخابات نشود درست. اعلاميه‏ها، نمى‏دانم بساط چيز كه مردم شركت نكنيد، و شركت كردند الحمدلله. اين مرحله هم كه پيش آمده است، مردم ما شركت كنند و در مقابل قدرت‏هاى بزرگى كه چشم دوخته‏اند به اينكه ملت ايران ديگر از اسلام برگشته و از مسايل اسلامى برگشته آنها بفهمند مساله اينطور نيست. فرضا كه ما بد باشيم اما اسلام كه خوب است، اسلام را كه قبول دارند همه اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را. اگر مجلس لطمه‏اى بر آن وارد بشود به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى‏شود. اگر مجلس يك مجلس قوى‏اى باشد براى خاطر اينكه پشتوانه‏اش همه ملت باشد اين مجلس مى‏تواند با دنيا كه در مقابل ايران واقع شده است، مى‏تواند كارهايش را به شايستگى عمل بكند و اين تابع اين است كه قوى باشد و قوتش هم تابع اين است كه شماها راى بدهيد.

امروز ديگر مثل سابق نيست كه يك ليستى درست بكنند و بفرستند هر جا، اينها بايد بشود غير از اينها نبايد بشود. يا يك دسته مامور بفرستند سر صندوق‏ها هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند. امروز اختيار دست خود شماهاست و احدى حق ندارد كه تصرف بكند. بله، در تشخيص خودتان اگر مى‏توانيد تشخيص بدهيد و اگر خودتان نمى‏توانيد، خوب، اشخاص متدين صحيح هستند به آنها مراجعه كنيد كه آنها تشخيص بدهند، آن هم بايد عمل بكنيد.

من اميدوارم كه همانطورى كه تا حالا ملت ما براى حفظ اسلام قيام كردند و براى حفظ اسلام تا حالا استقامت كردند، از حالا به بعد هم استقامت كنند. پيغمبر را خوشحال كنيد شما. و من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد. و همه در خدمت اسلام باشيم و دست خائنين از اين كشور كوتاه بشود و جنگ انشاءالله با پيروزى نهايى به آخر برسد و دست آنهايى كه مى‏خواهند با اين جنگ صدمه به ايران وارد بكنند، كوتاه بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله

a


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:09 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها