0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 178

تاريخ: 18/11/61

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاه‏ها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز

آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم مشكلات دادگاه‏هاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مى‏دانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مى‏دانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مى‏دانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزه‏هاى علميه نمى‏توانند، حالا من سفارش زياد كرده‏ام و مى‏كنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكته‏اش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزه‏ها نبودند، يعنى حوزه‏ها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزه‏ها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كرده‏ام و باز هم مى‏كنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مى‏آيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مى‏كنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مى‏كنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مى‏گويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضى‏شان خلافش را هم مى‏گويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مى‏خواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مى‏دانم و من در آن نوشته‏اى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مى‏بينم سوأل مى‏كنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمى‏توانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائله‏اى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 179

هستند كه يك جرم‏هائى كرده‏اند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.

حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است

راجع به اموال، اگر اموال‏هايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسأله‏اى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مى‏دهيد.

و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمى‏گويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندان‏ها بايد زندان‏ها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندان‏ها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عده‏اى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خورده‏اند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خورده‏اند كم كم درست مى‏شوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مى‏خواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مى‏زنند رها مى‏كنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مى‏كنم كه همه بدانند كه در غير دادگاه‏هاى انقلابى كه مربوط به اين گروهك‏هاست، ساير دادگاه‏ها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كرده‏ام و مى‏كنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.

معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد

شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمى‏توانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دسته‏اى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مى‏شود در ايران واقع

صحيفه نور ج 17 صفحه 180

نمى‏شود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همه‏اش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عده‏اى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بوده‏اند و يك دسته‏شان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانى‏هائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مى‏كنند. و از باب اينكه ناراحتى‏هايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مى‏كنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاه‏ها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.

بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند

در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دسته‏اى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقه‏اى به يك مسائلى داشتند، علاقه‏اى به مباحثه داشتند، علاقه‏اى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصه‏ها را او مى‏كند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمى‏كنند رها) كار خودش را زود انجام مى‏دهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مى‏دهد.

منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند

آن مسأله‏اى كه همه كس مى‏گفت، هر كس مى‏رسيد مى‏گفت كه نمى‏شود، نكنيد، خونريزى مى‏شود، چه مى‏شود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 181

ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمى‏دانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضى‏ها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرف‏هايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.

در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانى‏ها، خارجى‏ها تبريك مى‏گويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنى‏ها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مى‏بينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مى‏ريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مى‏كنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مى‏كند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مى‏شود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مى‏خواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مى‏خواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مى‏گويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مى‏گويند كه، از اين خارجى‏ها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمى‏آيد اين اطرافى‏ها دارند اداره مى‏كنند او را، آن اطرافى‏ها را من تا حالا نشناخته‏ام كه او هى دارد به من مى‏گويد عرض مى‏كنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناخته‏اند مى‏دانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمى‏شوم، انجام مى‏دهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مى‏شد كه كشته مى‏شود، چه مى‏شود، شلوغ مى‏شود، چه مى‏شود، پيش هم نمى‏رود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مى‏كنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم

صحيفه نور ج 17 صفحه 182

هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانى‏ها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مى‏گويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مى‏شود، مردم چه صلاح مى‏بينند و آنهمه صلاحديد مى‏كردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مى‏گفت من نمى‏توانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مى‏كند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.

والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 137

تاريخ: 12/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه‏

تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارى‏هائى كه دارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسان‏ها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركت‏هاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شرك‏ها و پليدى‏ها بود، تبريك عرض مى‏كنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيض‏ها و حامل پيام‏هاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مى‏كنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مى‏كنم و خوشامد مى‏گويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمى‏كنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.

مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارى‏هائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارى‏ها آمده است و علل آمدن اين گرفتارى‏ها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مى‏دانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملت‏ها بودند، با طرح‏هاى خود دولت‏هاى عقب مانده و دولت‏هاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولت‏ها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مى‏گرفتند به حسب ظاهر از قدرت‏هاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرت‏ها بالاتر مى‏تواند در مقابل اجانب و قدرت‏هاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان

صحيفه نور ج 17 صفحه 138

كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مى‏دانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مى‏دانند موفقيت پيدا نمى‏كنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شده‏اند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مى‏شود.

رسول‏الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است

يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مى‏دانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعه‏هاست و براى اين امر نقشه‏هاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه مع‏الاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارى‏هاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راه‏هاى ديگر. الان هم بوق‏هاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مى‏زنند و اسلام را از سياست جدا مى‏دانند و براى مسلمان جايز نمى‏دانند كه در سياست دخالت كند و دامن مى‏زند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولت‏ها هستند و دربارى هستند آنها دامن مى‏زنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مى‏گويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مى‏كنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.

رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‏كرد به اسلام و دعوت مى‏كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومت‏هاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمى‏شود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مى‏كند و مسلمين را كه مى‏خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مى‏كند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مى‏خواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بوده‏از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 139

خودشان و حكومت‏هايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كرده‏اند، تبليغ كرده‏اند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسه‏ها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملت‏ها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوق‏هاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مى‏كنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مى‏كنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مى‏شد و نقشه‏هاى جنگ در آنجا كشيده مى‏شد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبه‏هاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمى‏گذاشتند بروند و اگر مى‏گذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارى‏هاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارى‏هايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومت‏ها اين گرفتارى‏ها بوده است يا از دست قدرت‏هاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آورده‏اند و امروز هم كه يك طايفه‏اى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرت‏هاى بزرگ براى آنها پيش آورده‏اند و گرفتارى‏هائى كه حكومت‏ها براى آنها پيش آورده‏اند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفه‏اى مى‏خواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مى‏كنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مى‏كند و مسلمين ايران را مسلم نمى‏داند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارى‏هاى شما مسلمان هاست.

ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند

و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومت‏هاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمده‏اند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارى‏هاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل

صحيفه نور ج 17 صفحه 140

گرفتارى چه بوده و راه‏حل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومت‏ها نمى‏توانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملت‏ها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچه‏ها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با توده‏هاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد اين‏در اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيده‏اند و مى‏بينند كه ايران مى‏خواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوق‏ها كه ايران را مى‏كوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمى‏دانند و ايران را مملكت اختناق‏دانند، مملكت آدمكشى مى‏دانند، مملكتى مى‏دانند كه بچه‏ها را مى‏كشند و زن‏هاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيده‏اند و مى‏خواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعه‏ها كه در همه بلاد هستند و تشريف آورده‏اند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولت‏هاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.

من اگر بخواهم همه گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مى‏كند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آورده‏ايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مى‏كنيد يكى از بررسى‏هاى مهم قضيه گرفتارى‏هائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرت‏ها و راه‏هائى است كه آنها به آن راه‏ها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مى‏كند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مى‏كند و همراهى مى‏كند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 141

قدرت‏هاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مى‏دادند، همه به او امكانات مى‏دادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرت‏هاى شرقى و چه قدرت‏هاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسان‏هاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مى‏برند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولت‏ها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولت‏ها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.

گرفتارى‏هائى كه مسلمين دارند از دست قدرت‏هاى بزرگ است

گرفتارى‏هاى مسلمين همه از اين قدرت‏هاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقه‏ها و تمام گرفتارى‏هايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارى‏ها رفع نمى‏شود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مى‏كند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مى‏كند و مى‏خواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مى‏شود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمرده‏شود و دشمن بشريت شمرده مى‏شود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكاره‏اى كه در لبنان دخالت مى‏كنى ؟ تو چكاره‏كه در مصر دخالت مى‏كنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مى‏گويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مى‏خواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكاره‏ايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرت‏هاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مى‏كند و دولت‏هاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مى‏خواهند كه دخالت بكند و اين مجلس‏هاى عمومى نمى‏گويند چرا دخالت مى‏كنى، تو از آن ور دنيا چكاره‏اى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مى‏خواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوق‏هاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مى‏كنند و در عين حال ايران را متهم مى‏كنند كه از اسرائيل اسلحه مى‏خرد و با هم هستند و گاهى هم مى‏گويند ايرانى‏ها با امريكائى‏ها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبت‏هاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مى‏كنند به اينكه از اسرائيل چيز مى‏آورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مى‏كند و اسرائيل از او پشتيبانى مى‏كند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبت‏هائى

صحيفه نور ج 17 صفحه 142

است كه مسلمين نشسته‏اند گوش و چشم باز و قلب‏ها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مى‏كند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مى‏كند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مى‏خواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مى‏كند، هم دخالت سياسى مى‏كند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مى‏رود. امريكا با دست خود دولت‏هاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مى‏برد و مسلمين نشسته‏اند و اين نويسندگان مى‏نويسند و اين گويندگان مى‏گويند و اين دربارى‏ها و روحانيون دربارى كمك مى‏كنند به اين قدرت‏هاى بزرگ و مردم نشسته‏اند و گوش مى‏دهند و مى‏بينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عده‏اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمى‏شود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمى‏شود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومت‏هايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مى‏كنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزش‏هاى اسلام و براى يك پارك و يك نمى‏دانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.

حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مى‏خواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مى‏خواستند نشد، آنها همه دنيا را مى‏خواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 143

معنا را موفق بشوند، موفق مى‏شوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.

مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا

شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمى‏دانيد در ايران چه بود و چه شد و چه‏گذشت. ايران چه حالى بود، خيابان‏هاى ايران به چه حالى بود. ميكده‏ها از كتابخانه‏ها بسيار بيشتر بود و عشرتكده‏ها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكده‏اى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حل‏كند. اگر نبود اين جوان‏ها و اين رزمنده‏هائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندان‏هاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزش‏هاى انسانى. ارزش‏هاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزش‏هاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مى‏گويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مى‏كنند، در امور اجتماعى دخالت‏كنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمى‏آيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مى‏كنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مى‏كنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 169

تاريخ: 10/11/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور

يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور از اصناف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم، يك مقدار هم راجع به دولت. آنكه راجع به بازار است، همه مى‏دانيم، مى‏دانيد كه بازار يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائله‏اى كه براى اسلام پيش آمده است، اين بازار است كه پيشقدم است. در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان، از قرارى كه نقل شده است يكى از بازرگان‏هاى معتبر بوده است، تمام تنباكوهائى كه داشته است و آنوقت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است - پس از حكم ميرزا، آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند، حتى شهيد هم دادند و پس از آن، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت، باز در هر زمينه، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است، عمل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياه‏تر از رژيم‏هاى سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقف‏ها را خراب كنند، از زير اين سقف‏ها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيلى‏هائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مى‏كند و از اسلام عزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مى‏كند.

ميرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق، او نمى‏توانست كه خودش يا طلبه‏هائى كه آنجا دارند بسيج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى. او حكمى فرمود، علماى بلاد هم نمى‏توانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملت بود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مى‏كردند و آنهائى كه به راه استبداد مى‏رفتند، آنها را به

صحيفه نور ج 17 صفحه 170

زمين مى‏زدند و در همين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم. باز، بازار است كه تعطيلات طولانى كرد و با تعطيلات طولانى و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائيد كند. اين بازار است كه از اول، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مى‏آيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.

متصديان امور همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند

آن چيزى كه مربوط به دولت است، بايد من عرض بكنم و شما هم مى‏دانيد و شايد بعضى‏ها كمتر بدانند، بعضى‏ها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضى از آنها سال‏هاى طولانى با آنها بوده‏ام و از نزديك ملاقاتشان مى‏كرده‏ام و بعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم. ما يكى، يكى از اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم، به شما عرض مى‏كنم. شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى‏اش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمى‏كنيد. ايشان را من سال‏هاى طولانى مى‏شناسم و در آن زمانى كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيام‏ها تشريف مى‏بردند و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده.

مجلس‏مان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مى‏شناسم، يعنى سابقه طولانى دارند مثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزارى و هر چه توان دارند، آنها را مى‏شناسم و در اين طول مدتى كه مجلس برپاست مى‏دانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمى‏توانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست، در علما هم هست، در مجتهدين هم هست، در شما آقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكه خدمتگزارند و همه مى‏خواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمى‏توانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلى علاقه ندارد، همه‏شان علاقمندند با اختلاف سليقه‏اى كه دارند. و شوراى نگهبان، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من از نزديك سال‏هاى طولانى مى‏شناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كرده‏ام آنها هم كه حالشان معلوم است. و اما دولت آنها را هم بعضى از آنها كه سال‏هاى طولانى من با آنها آشنا بودم، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتى كه متصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم، اينها هم همه‏شان مى‏خواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچه كه توان دارند اينها، هم توان خودشان را انجام مى‏دهند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مى‏كنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 171

اشخاصش، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند، متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمى‏خواهم بدهم.

گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست، يك قضيه الان قضيه جنگ است

من مى‏خواهم حالا به شما آقايان گرفتارى، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را، بعضى گرفتارى‏هائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتارى‏هاى الان هم بسيارى از كارها را انجام داده‏اند و در سر تا سر كشور خدمت‏هائى كرده‏اند كه در اين پنجاه سال نشده است. اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم از آنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است. شما شايد بعضى‏تان بدانند كه جنگ در هر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مى‏خواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ. نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابى‏هايى كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است. دنبال اين جنايات، آواره‏هايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون، دو ميليون هست كه حالا من عددش را خيلى نمى‏دانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق، از ايرانى‏هايى كه سابق در عراق بودند و زندگى در عراق مى‏كردند، بيرون كردند و دولت متكفل امور آنهاست، آواره‏هائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارند آنها هم، اين خرابى‏هائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مى‏كند در همه اين امور لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسؤول اين امور هست، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است. مى‏خواهد كه كاميون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است، معذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مى‏دارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجه‏هائى كه ملاحظه مى‏كنيد اينها نمى‏تواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.

حالا من عرض مى‏كنم به شما، ما فرض مى‏كنيم كه حضرت امير سلام‏الله عليه امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مى‏كرد كه يك جمعيتى، صدام و آنهائى كه با او موافقند، يعنى همه دولت‏هاى دنيا به استثناى بعضى، اين هجوم كرده است به ايران و خرابى كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابى. حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و مأجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان. اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه كرد؟ مى‏نشست موعظه مى‏كرد؟ مى‏گفت كه خودم تنها درست مى‏كنم؟ پول نداشت، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مى‏كرد به اينكه مردم

صحيفه نور ج 17 صفحه 172

به حسب توانشان، مستضعفين، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفه‏هائى كه پر درآمدند، صد ميليون مثلاً اينها هر سال در مى‏آورند و بيشتر و خصوصاً آنهائى كه كارى به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوع كسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست، شما هم مى‏شناسيد كه يك معامله چند صد ميليونى مى‏كند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مى‏برد و حساب و كتابى هم در كارش نيست. اميرالمؤمنين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مى‏كرد؟ همه افراد را مى‏فرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها را مى‏گرفت و مى‏فرستاد و اگر نمى‏رسيد عباى خودش را مى‏داد، عباى من را هم مى‏داد، كلاه شما را هم مى‏داد براى حفظ كشور اسلام، براى حفظ نواميس خود اين مردم. شما مى‏دانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براى شما اموال مى‏گذارد؟ براى شما اعراض مى‏گذارد؟ براى شما نفوس مى‏گذارد؟ مى‏دانيد چه خواهد كرد؟ مى‏دانيد كه خطر دارد الان؟ خطر، صدام قابل آدم نيست، اما صدام و آنهايى كه پشتوانه او هستند، دولت‏هايى كه پشتوانه او هستند، آنهايى كه كمك مى‏كنند به آنها، قدرت‏هاى بزرگى كه اسلحه مى‏دهند، قدرت‏هاى بعد از او كه آدم مى‏فرستند، تجهيزات مى‏فرستند، و افراد مى‏فرستند، خوب، يك همچو خطرى الان براى ايران هست. آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است، نه متوجه يك قشرى، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مى‏كنم كه - آنجاهايى را كه آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ، اين متوجه به همه است. انصاف است كه در يك همچو وقتى احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتى گرانفروشى بشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت؟ تكليف نداريم ما كه كمك مى‏كنيم؟ تكليف شرعى، اين اصناف محترم، اين بازارى‏هاى محترم، اينها مى‏توانند مبارزه كنند با گرانفروشى، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند، آن مقدار كه گيرشان آمده، اگر اجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مى‏روند، نمى‏توانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مى‏كنيد در يك همچو وقتى كه همه چيز ما در معرض خطر است، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلاً فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است؟ خوب نمى‏توانيم. مسأله بالاتر از اين معنايى است كه من و شما خيال مى‏كنيم، مسأله، مسأله آمريكا است نه مسأله صدام. مسأله فرانسه هست، مسأله شوروى است.

بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند

خوب، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اين بعد هم مقاومت كرده است و مى‏كند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كارى بكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرف‏هائى كه رضاخان مى‏گفت، معلوم شد

صحيفه نور ج 17 صفحه 173

همه‏اش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمى‏شد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيره‏بندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس. ما امروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست. مسأله جنگ شوخى نيست، خرج جنگ شوخى نيست، مقاومت در مقابل جنگ شوخى نيست، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براى مقابله، اينها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مى‏كند. ما اين دولتى كه خدمت مى‏كند بايد تقديرش بكنيم، كمكش بكنيم. چهار نفرى كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگرى هم كه منافق هستند مى‏آيند هى به او يك چيزى مى‏گويند، به آنها يك چيزى مى‏گويند، ناراحتى ايجاد مى‏كنند در مردم. خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعى كه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمك‏ها و كارشكنى‏هايى كه هست و آن تبليغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست، معذلك دولت ايستاده است و دارد خدمت مى‏كند، اين اعجاز است. بايد ما كمكش بكنيم، زير بغلش را بگيريم تا بتواند كار بكند. بايد اشكالاتى كه حتماً مى‏دانند، خود آنها هم مى‏دانند كه اشكال زياد است، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مى‏خواهد بكند؟ خوب، يك عده هستند كه وارد مى‏كنند و به قيمت‏هاى چندين مقابل مى‏فروشند، يك عده هستند كه احتكار مى‏كنند، يك عده هست نمى‏كنند خوب، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مى‏شود؟ آوارگان را رهايش كند مى‏شود؟ مستضعفان را رها كند، مى‏شود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اينها مقاومت كرده، چقدر ساختمان كرده براى مردم، چقدر راهسازى كرده براى مردم. من مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مى‏كنيد، بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مى‏دانيد اكثر شايد بدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كه قدرت داشته دولت، عمل كرده و خوب عمل كرده است. بنابر اين ما بايد از يك همچو دولتى كه نمونه است، شما خيال مى‏كنيد كه صدام اينطورى عمل مى‏كند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايى كه از عراق مى‏آيند ببينيد چه مى‏كند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فرار كردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم، اين حبس‏هاى او و اشخاص اخيار را در حبس‏هايش چه مى‏كند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. از آن طرف بازار را ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همه‏مان موظفيم. بازار است كه ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت. آقاى موسوى، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهراً كاسب است. خوب، آن كه چيزى ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاى ديگر هم همه از اين قبيل‏اند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مى‏خواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب، ما خودمان بايد اين كار را تكفل بكنيم و آن مقدار كه مى‏توانيم، اينهايى كه سرمايه‏هاى كلان دارند. اگر يك وقتى شما

صحيفه نور ج 17 صفحه 174

شنيديد كه اين آقايان بعضى مى‏گويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مى‏گويند، محتكرين را مى‏گويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمى‏كنند. يك دسته هستند كه هم نق مى‏زنند، هم كارى به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مى‏كنند و گران مى‏فروشند و بازار سياه درست مى‏كنند، يك دسته هم اينها، اينطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه در بازار يك حرفى زده باشد. خوب، اين بازارى است كه بازار مسلمين است، اين بازارى است كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مى‏كند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابر اين ما هم در گرفتارى‏هاى دولت بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى مستضعفين و بيچاره‏ها بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى اين آواره‏هايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمى‏توانيم اين آواره‏ها را، خصوصاً اين آواره‏هايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از - عرض كنم - خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده‏اند، بالاخره از جاهاى ديگر هم آمده‏اند و همين طور ميهمان‏هايى كه داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچاره‏ها را از خانه‏هايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم. خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كارها را مى‏كند. عمق كار دولت را ما نمى‏توانيم درست بفهميم، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان، دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتارى‏مان چى هست، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمى‏توانيم بكنيم. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. يعنى از همه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است، براى همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت، پاشيم برويم، آن كه مى‏تواند بايد پا بشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عده‏اى داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان، الحمدلله خوب است، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تأييد دولت، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چند ميليون خرج جنگ فقط مى‏كند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمى‏گذارند ما استخراج كنيم زياد. نمى‏شود هم نفتى كه مال نسل‏هاى آينده است همه‏اش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهار روز ديگر زندگى نتوانند بكنند. باقى‏اش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواه‏ها كمك كنند، ما نصيحت مى‏كنيم، استدعا مى‏كنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كه مشغول گرفتاريش هست و آنهمه گرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند، طرفينى است قضيه، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مى‏تواند بايد خدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران، از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مى‏گويم، به گوش يك عده زياد اما كم مايه، كم سرمايه، به گوش آنها مى‏رود، اما يك عده‏اى هم هستند كه سرمايه‏هاى هنگفت دارند، آنها

صحيفه نور ج 17 صفحه 175

اين حرفها را خيلى گوش نمى‏دهند، حساب آنها با خداى تبارك و تعالى است. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم و احكام اسلام را و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مى‏شويم و خداوند همه شماها را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 191

تاريخ: 21/11/61

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، شعراى شركت كننده در جشنواره شعراى عرب و عده‏اى از نونهلان متولد 22 بهمن سال 1357

ما كشورمان يك كشورى است كه جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

برادران بسيار عزيز كه از شعرا و علما و روشنفكران و نويسندگان از كشورهاى مختلف جهان در اينجا آمده‏اند خوش آمدند. خوش آمديد در كشورى كه زير بار ستم ستمشاهى در طول تاريخ و ستم رژيم پهلوى در پنجاه سال خرد شده. خوش آمديد در كشورى كه براى اينكه قيام براى اسلام كرده است و مى‏خواهد كه اسلام در اين كشور حكومت كند، و مورد تجاوز قدرت‏هاى بزرگ بى‏واسطه يا با واسطه شده‏اند، در اين كشور آمديد و خوش آمديد در كشورى كه به واسطه اينكه با ابرقدرت‏ها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت كرده است مورد تجاوز دشمن‏هاى اسلام، از عراق (يعنى حزب بعث عراق) شروع شده است به دستيارى آمريكا و كمك تقريباً همه كشورهاى جهان و مورد تجاوز همه اينها شده است. كشورى كه مى‏خواهد عدل الهى را در جهان و ابتدائاً در مركز خود كه ايران است، بپا كند و در همه جا حكومت، حكومت اسلامى باشد و دست قدرت‏هاى بزرگ از كشورهاى اسلامى كنار باشد. شما مى‏دانيد كه كشورهاى بزرگ از ابتداء اين نهضت اسلامى ايران تاكنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ايران با همه قدرت‏ها مخالفت كردند، كار شكنى كردند و هجوم نظامى كردند و وا داشتند دشمنان اسلام را كه هجوم نظامى كند به مناطقى از كشور عزيز اسلام، به جرم اينكه اسلامى است. و شما مى‏دانيد كه الان كه جنگ بين جوان‏هاى متعهد به اسلام و بين صداميان بعثى عفلقى پشت كرده به اسلام، درگير است، علاوه بر كشورهاى بزرگى كه منافع خودشان را در اين كشور و در كشورهاى اسلامى ديگر و در سرتاسر جهان، در كشورهاى استضعافى در خطر مى‏بينند، همه به كمك اين حزب اشتراكى عفلقى عراق شتافتند و كمك نظامى، كمك مالى و كمك تبليغاتى به طور وسيع انجام مى‏گيرد. و ما كشورمان يك كشورى است كه بايد بگوئيم جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد، و ملت‏ها كه با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان كه با اسلام آشنا و با عدل و كرامت انسانى علاقه دارند، در تحت فشار دولت‏هايى واقع شده‏اند كه براى خاطر چند روز عيش و نوش دنيوى اسلام را بركنار و بر ضد اسلام قيام مى‏كنند و به ملت‏هاى خودشان فشار مى‏آورند از خوف اينكه مبادا آنها هم ادعاى عدالت و ادعاى فرهنگ انسانى بكنند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 192

بايد مستضعفان جهان را آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده‏

امروز تكليف همه شما آقايانى كه از خارج تشريف آورديد، شعراى شما، نويسندگان شما، گويندگان شما، اين است كه شعرا در اشعارشان قضاياى اين انقلاب را منعكس كنند، اگر توانستند در مجامع عمومى و اگر نتوانستند حتى در مجامع خصوصى هم محفوظ بماند براى نسل‏هاى آتيه‏اى كه فرزندانشان الان بعضى‏شان از كوچولوهايى كه در 22 بهمن متولد شده‏اند و آنهايى كه در طول تاريخ مى‏آيند. بايد مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه كنيد، آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده است و در تحت چه شرايطى زندگى كنند و آنان كه به آنها حكومت مى‏كنند تحت چه شرايطى هستند و وضع زندگى مالى‏شان چطور است. و آنهائى كه از دولت‏هاى اسلامى هستند، ذخائر خودشان را به كجا خرج مى‏كنند و در جيب كى مى‏ريزند در عين حالى كه ملت‏هاى آنها گرسنه هستند، ملت‏هاى آنها فقير هستند و بسيارى از آنها از گرسنگى تلف شدند و اينها ذخائر خودشان را، ذخائرى كه مال خود اين ملت است و آنها غاصب هستند، به جاى اينكه براى ملت خودشان ولو عشرى از اعشار آن خرج مى‏كردند و اينها به رشد مى‏رسيدند، تمامش را تسليم مى‏كنند به آنهائى كه دشمن اسلامند. شعرا در طول تاريخ بايد بنويسند اين امور را و به شعر، مردم را بيدار كنند و نويسندگان اگر مى‏توانند در نطق‏ها و نوشته‏هاى خودشان، در مجامعى كه مى‏روند در شهرهاى خودشان، در كشورهاى خودشان مسائل ايران را ابلاغ كنند و اگر نمى‏توانند در كتب و رساله‏هاى خودشان ثبت كنند كه بعدها وقتى كه مردم در نسل‏هاى بعد مى‏آيند، ببينند كه دشمن‏هاى آنها كى هست و دوستان آنها كى و تكليف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چيست. اگر ما در تبليغ قصور كنيم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور كنيم، ما مديون نسل‏هاى آينده هستيم كه ممكن بود با نوشته‏هاى شما، با نوشته‏هاى نويسندگان عزيز و با اشعار آنها، بيدار بشوند و مطلع بشوند بر اينكه بر اين ملت‏ها در اين زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج كرديم، بلكه آنها در صدد علاج برآيند، و امروز نيز ما بايد در صدد علاج برآئيم. همه شما و همه ملت‏هاى ضعيف دردها را مى‏شناسند، مى‏دانند كه از كجا صدمه مى‏بينند و كى به آنها صدمه مى‏زند و چه رژيمى آنها را تحت فشار قرار مى‏دهد و درمان را بايد بدانند كه تا جهان مبتلاء به اين جنايتكاران است و وابستگان به اين جنايتكاران، روى خوش نخواهد ديد. و ما، همه شماها كه نويسنده هستيد و خصوصاً شعرا كه لسان شعر بالاترين لسان است، بايد مردم را آگاه كنيد، نسل‏هاى فعلى را، نسل‏هاى آينده را و بنا بگذاريم بر اينكه اگر نمى‏شود در جوامع عمومى، از جوامع خصوصى و از افرادى كه با آنها آشنا هستيم شروع كنيم و شمه‏اى از اين مسائلى كه در ايران وارد شده، واقع شده است، از مصيبت هائى كه در زمان رژيم سابق واقع شده است (و شايد بسيارى از شما بدانند) با مصيبت‏هائى كه در اين زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه كنيد و از شيوه مبارزه‏اى كه در اينجا شروع شد از اول، و به خواست خداى تبارك و تعالى تا اينجا كه آمده است هر روز رشد كرده است، اين شيوه را به آنها گوشزد كنيد. لازم نيست كه ابتدائاً يك عده كثير باشند، عده‏هاى كوچك و افراد كم، كم كم اين قطره‏ها با هم جمع شوند و دريا تشكيل مى‏دهند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 193

آنهائى كه شرقزده و غربزده نيستند بايد شروع كنند ولو از صفر

ما از صفر شروع كرديم، ايران از صفر شروع كرد، ايران در آنوقتى كه همه چيزش در خطر بود و اختناق به طورى بود كه زن به شوهر و شوهر به زن نمى‏توانست يك كلمه خلاف رژيم بگويد، از صفر اشخاصى كه بيدار شدند و بودند، شروع كردند و اين صفر كم كم بزرگ شد و اين قطرات كم كم بزرگ شدند و شكل گرفتند و به صورت مشت‏هاى گره كرده و بدون اينكه در آنها يك تشكيلات منظمى باشد و بدون اينكه داراى يك سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هيچ وجه نبود، لكن اينها از هيچ شروع كردند تا اينكه سلاح‏ها را از دست دشمنان گرفتند و كم كم با فرياد اينها براى اسلام، از ارتش، جناح‏هاى بسيارى به اينها ملحق شدند كه تا الان هم هستند و خدمت مى‏كنند و در بين خود ملت هم بسيج شد عده كثيرى و الان هم بسيج مى‏شود.

و ما اميدواريم كه ايران به اندازه افرادى كه دارد، جوانانى كه دارد، ارتش داشته باشد. يك ارتش ملى اسلامى انسانى كه در مواقعى كه احتياج به آن هست، چندين ميليون از افراد حاضر به خدمت باشند. كشورهاى ديگر هم آنهائى كه بيدارند، آنهائى كه توجه به مسائل دارند، آنهائى كه غربزده و شرقزده نيستند، آنهائى كه منافع خودشان را از شرق نمى‏دانند و آنهائى كه منافع خودشان را از غرب نمى‏دانند و آنهائى كه غرب و شرق را غارتگرانى مى‏دانند، آنها هم بايد شروع كنند ولو از صفر. و همانطورى كه در ايران از صفر شروع شد و تا حدود بيست سال دائماً در خدمت آمدند و كردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، اين رژيمى كه تا دندان مسلح بود و او را مسلح كرده بودند، همه قدرت‏ها هم با او همراه بودند، با همين مردم عادى كشور ما كه متحول شدند به يك انسان‏هاى الهى و به يك انسان‏هاى توحيدى، اين رژيم شكسته شد و دنبال او هم دست امريكا از اينجا قطع شد و دست همه قدرت‏ها از منافع ما - قطع شد - قطع شد. و در اين هنگام كه شما تشريف داريد در اينجا، ما كارهاى خودمان را، دولت ما كارهاى خودش را و كارهاى ايران را با شايستگى انجام مى‏دهد و كارخانه‏ها را به راه مى‏اندازد و مسائلى كه دارد و مشكلاتى كه دارد يكى پس از ديگرى حل مى‏كند و در ظرف چهار سال تمام چيزهايى كه يك كشور مستقل بايد داشته باشد دارا هست، در عين حالى كه هميشه در فشار بوده و هميشه در محاصره اقتصادى و در محاصره نظامى بود. مأيوس از خدا نباشيد، خدا را حاضر بدانيد و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانيد و مراجعه به صدر اسلام بكنيد كه يك نفر انسان به تمام معنا، لكن در نظر كفار ضعيف و مستضعف، قيام كرد و يك انقلاب به اين بزرگى را كه دنيا را در تحت سيطره خودش در آورده است ايجاد كرد. از وحدت افراد و كمى افراد هراس نكنيد كه خداى تبارك و تعالى به شما كمك مى‏كند و وقتى كه شما نصرت بكنيد از خداى تبارك و تعالى، وعده نصرت داده است و كمى عده با اينكه قدرت روحى در كار باشد و انسجام در كار باشد و تعهد به اسلام در كار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.

صحيفه نور ج 17 صفحه 194

شما دولت ها، مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام رامى‏كوبيد

الان كه شما ملاحظه مى‏كنيد و صداميان اشتلم مى‏كشند كه حتى در اين نبرد آخر گاهى مى‏گويند هفت هزار، گاهى مى‏گويند پانزده هزار، ما از ايرانيان را (يعنى از اين سپاهيان ايران را) كشتيم و از بين برديم، بيش از چهار هزار ما نفرستاديم در جبهه‏ها. ما ارتشمان و قوايمان در كنار هستند الان، و ما مى‏خواهيم كه اين دولت‏هائى كه دارند كمك مى‏كنند به يك جنايتكار تاريخ، به يك جنايتگر كه از اولى كه اين حزب در عراق پيدا شد با اصل جنايت پيدا شد و با تز اسلام نبايد باشد. اين دولت هائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، ما چطور مى‏توانيم از آنها اين ادعا را بپذيريم، دنيا چطور مى‏تواند اين ادعا را بپذيرد، كه شما مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام را مى‏كوبيد و دشمنان اسلام را تقويت مى‏كنيد. آمريكا كه دشمن همه اديان است حتى مسيحيت، آمريكا كه اصلاً اعتنا به اديان ندارد و جز منافع خودش را نمى‏خواهد، حتى منافع امريكائى‏ها هم نمى‏خواهد، منافع دولت امريكا را مى‏خواهد و همه جهان را به آتش‏زده است و دارد آتش مى‏كشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال مى‏كنيد و ارتش او را در مناطق اسلامى پذيريد براى اينكه ارعاب كنيد لبنان را و ارعاب كنيد ايران را. مسلمين با اين مردمى كه بنايشان بر اين معناست بايد چه بكنند؟ مسلمين كه گرفتار يك همچو حكومت‏هائى هستند و گرفتار يك همچو سردمدارانى هستند بايد چه بكنند؟ بايد ساكت بنشينند، تماشاگر باشند؟ اگر ايرانى‏ها هم اين فكر را مى‏كردند كه به ما چه ربط دارد، ما مشغول كسب خودمان هستيم و كارى به اين مسائل نداريم، خدا مى‏داند كه اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اينجا آورده بود، اگر مهلت پيدا مى‏كرد اين رژيم غير انسانى، اسلام را از محتواى خودش بكلى خالى مى‏كرد و يك صورت بى‏محتوا، حتى صورت را هم نمى‏گذاشت حفظ بشود. فجايعى كه در زمان او واقع شد، تاريخ اميد است كه ثبت كند و متفكران و متوجهان به مسائل بنويسند و باشد در مخزن‏ها تا ببينند اشخاصى كه بعدها مى‏آيند. بنا، بر اين بود كه اصل اسلام در اينجا محو بشود، شروع كردند تاريخ اسلام را تغيير دادند و شروع كردند و جوان‏هاى ما را از اسلام مى‏خواستند جدا كنند، مواد مخدره و موادى كه انسان كش است، در اينجا به دست همين خاندان پهلوى خريده مى‏شد و پخش مى‏شد. اين نه براى اين بود كه فقط منافع مادى مى‏خواستند، براى اين بود كه اطاعت امر آنها را بكنند كه بايد ايران عقب مانده بماند و يك عده افيونى و هروئينى و عياش نمى‏توانند كشور خودشان را حفظ كنند، آنها بنشينند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالى كنند. خداى تبارك و تعالى با قدرت غيبى خودش به اين ملت عنايت فرمود و اين جوان‏ها را متحول كرد به يك انسان‏هاى عارف مسلك كه براى خداى تبارك و تعالى و به عشق خداى تبارك و تعالى از جا نشان مى‏گذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشيدشان گذرند و اين فداكارى موجب اين شد كه ما در عين حالى كه بسيار از بزرگانمان را از دست داديم و بسيار از جوانان ارزشمندمان را از دست داديم و خسارات بسيار بر ما وارد شد از دست دشمن ها، معذلك آنچه كه به دست آورديم اسلام عزيز بود و اسلام ارزش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود، چنانچه اولياء خدا چنين كردند. پيغمبر

صحيفه نور ج 17 صفحه 195

اسلام هر چه داشت در راه اسلام داد، در تمام عمر آسودگى نداشت اين سرور، و حسين بن على سلام الله عليه همه چيزش را فداى اسلام كرد و در صدر اسلام همه چيز فداى اسلام بود، و ما هم بايد اقتداى به آنها بكنيم و ما هم امت همان پيغمبر و شيعه و پيرو همان اشخاصى هستيم كه در صدر اسلام بودند. ملت‏ها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها چه براى جهات مادى‏شان و چه براى جهات معنوى‏شان ديگران بيايند و كارى بكنند اين اشتباه است و اسباب اين مى‏شود كه هيچ كارى نتوانند انجام بدهند و در طول تاريخ به همانطورى كه هستند باشند و فرزندان آنها هم به همين ترتيب باشند و اگر توجه به خدا بكنند و با توجه به خدا اشتغال به كار بكنند و اشتغال به فعاليت براى اسلام بكنند، خداى تبارك و تعالى راه‏ها را بر آنها باز مى‏كند. شايد تاريخ نتواند بنويسد آن راه‏هايى كه براى ايران باز شد، آن هدايت‏هايى كه بدون اينكه ماها متوجه او باشيم، هدايت‏هائى كه تحميل به ما شد. ما مى‏خواستيم يك كار بكنيم يك وقت مى‏ديديم كه كار ديگر داريم انجام مى‏دهيم و كار ديگر آن بوده است كه بايد انجام داد. اين را در تاريخ نمى‏شود ثبت كرد، اين علومى است كه مال سينه‏هاست.

بكوشيد ملت‏هاى خودتان را اسلامى و بيدار كنيد، همه تبليغات دنيا بر ضد ماست

بكوشيد كه ملت‏هاى خودتان را اسلامى كنيد، ملت‏هاى خودتان را بيدار كنيد و تاريخ صدر اسلام را براى آنها بخوانيد و كوشش هاى آنها را براى اسلام و مسائل ايران را در آنجا منعكس كنيد. ما كه دستمان از تبليغات كوتاه است، نسبت به آنها نمى‏توانيم آنقدر تبليغ داشته باشيم، همه رسانه‏هاى گروهى در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبليغ مى‏كنند و هر روز هم ايران را محكوم مى‏كنند. اين سازمان‏هايى كه همه‏شان نوكر آمريكا و امثال او هستند. سازمان عفو بين المللى نمى‏دانم شوراى امنيت و امثال اينها كه ملاحظه مى‏كنيد در طول اين جنگى كه صدام و صداميان به ما تحميل كردند و آنقدر از شهرهاى ما را كوبيدند و آنقدر جوان‏هاى ما را كشتند و آنقدر صغير و كبير و مرد و زن را زير آوارها دفن كردند، يك كلمه راجع به اين مسائل ذكر نكردند و كاش ذكر نمى‏كردند، امروز ما را محكوم مى‏كنند، امروز به ما نسبت‏ها دهند و روى همان نسبت‏ها محكوم مى‏كنند، قول دشمن‏هاى ما سند اين سازمان‏هاست و گاهى هم خودشان سند درست مى‏كنند، اگر چيزى ندارند، يا در مطبوعاتشان يا در راديوهاشان يك مصاحبه درست كنند، مصاحبه با كى؟ مصاحبه با آن كه اينجا را چاپيده و فرار كرده، اين را سند قرار مى‏دهند و بر ضد ما تبليغ مى‏كنند. همه تبليغات دنيا بر ضد ماست. ملت‏ها هم ممكن است بسيارى‏شان بازى بخورند، يك عده‏شان هم توجه دارند. تكليف شما آقايان اين است كه آنچه ديديد ولو به تدريج برسانيد به كشورهاى خودتان، به دوستان خودتان كه اينجا همچو نيست كه در بين خيابان‏ها كسى نتواند راه برود براى اينكه او را مى‏كشند و همچو نيست كه بچه‏هاى كوچك را هر روز در خيابان‏ها مى‏كشند و اينطور نيست كه زندان‏هاى اينجا شكنجه مى‏كنند و چه مى‏كنند و آنطور نيست كه ما حمله كرده‏ايم به عراق و آنطور نيست كه عراق از مملكت ما باز به طور كلى خارج شده باشد، لكن خارج خواهد شد انشاءالله و تسليم هم خواهد شد و قدرت‏هاى بزرگ هم نمى‏توانند او را

صحيفه نور ج 17 صفحه 196

نجات بدهند، و اين دولت‏هاى كوچك همسايه، من خوف اين را دارم كه اگر يك ادامه‏اى اينها بدهند يك روزى پشيمان بشوند كه پشيمانى براى آنها سودى ندارد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما عزيزانى كه وقت صرف كرديد و در اين كشور ستمديده آمديد و ستم‏هايى كه به آنها شده است ملاحظه كرديد و قدرتى كه جوان‏هاى ما دارند و پشتكارى كه دارند و تعهدى كه به اسلام دارند ملاحظه كرديد، من تشكر مى‏كنم و تشكر بيشتر اينكه شما هم مبلغ اسلام باشيد در مقابل اين مبلغين زيادى كه مبلغ كفرند و مبلغ مبلغ ظلمند. خداوند همه شما را توفيق بدهد و خداوند كشورهاى اسلامى را از دست تبهكاران نجات بدهد و همه ستمديدگان اسلام و غير اسلام را از ستمگران نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 183

تاريخ: 19/11/61

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى

تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين پيروزى‏هاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مى‏كنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.

اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمى‏شود تلقى‏اش كرد، اما در اول انقلاب مى‏دانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سال‏هاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمن‏هاى امريكا مجهز كرده بودند و مى‏دانيد كه همه قدرت‏ها هم دنبال او بودند و به او كمك مى‏كردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرت‏ها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبه‏ها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحله‏اى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از

صحيفه نور ج 17 صفحه 184

همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزى‏ها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشسته‏اند، سنگرهاى بسيار عظيم نشسته‏اند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابان‏ها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مى‏دانيد. يك مسأله‏اى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمت‏هاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

امروز شما مى‏بينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار

و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مى‏كنيد زياد مى‏كند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مى‏كنم. نعمت‏هاى خودش را زيادكند. امروز شما مى‏بينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزه‏هاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مى‏خواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مى‏گذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملت‏هاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليف‏مان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راه‏هاى هدايت را، راه‏هاى پيروزى را به او نشان مى‏دهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مى‏انداخت پيروز مى‏كرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مى‏شود فوج فرار مى‏كنند، سنگرها را خالى مى‏كنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند

صحيفه نور ج 17 صفحه 185

كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مى‏شود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمى‏شود، اختلاف حاصل نمى‏شود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.

كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند

و به اين بوق‏هاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مى‏كنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مى‏كنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمى‏دهند شكست را، يك مدتى هم مى‏گويند كه اين مى‏گويد اينطورى، آن مى‏گويد اينطورى. الان هم مى‏گويند كه دولت ايران مى‏گويد كه ما چه كرديم، صدام هم مى‏گويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولت‏هاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مى‏تواند آنها را از شر همه قدرت‏ها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مى‏كند، نداشته باشند. خوب، ما همان‏هائى كه شما مى‏ترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوس‏هاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مى‏خواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرت‏ها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مى‏تواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمان‏ها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مى‏زنند، دولت‏هايشان با ملت‏هايشان مخالفند، ملت‏ها هم با دولت‏ها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مى‏گويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مى‏كرد كه من وابستگى

صحيفه نور ج 17 صفحه 186

به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مى‏فهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مى‏خواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرف‏ها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرف‏هائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمى‏شناختند، يعنى ايران را خيال مى‏كردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمى‏دانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مى‏فهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمى‏فهمند، نه آنها نمى‏فهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمى‏دانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مى‏كردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيست‏ها مى‏گفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقت‏ها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزش‏هاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمى‏شود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 210

تاريخ: 22/12/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو مؤسسه خيريه 12 فروردين قم و تهران و اعضاى انجمن اسلامى پرستاران

شما بانوان در پشت جبهه، آن فعاليتى را مى‏كنيد كه سلحشوران در جبهه‏ها مى‏كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بايد از خانم‏هاى محترم و بانوان معظم قم و حضار محترم كه امروز در اينجا تشريف دارند تشكر كنم و قدردانى.

شايد من بهتر از ديگران مشكلاتى كه بر اين مملكت در طول سلطنت اين پدر و پسر گذشت شاهد بوده‏ام و به اندازه من كمتر كسى از باب اينكه عمرش وفا نكرده است، شاهد اين مسائل بود. اكثر شما خانم‏ها آن زمان را ياد نداريد و شايد در بين شما بسيار كم باشد كه آن زمان اسف بار را ياد داشته باشد. در آن زمان به اسم اينكه مى‏خواهيم نيمى از جمعيت ايران را فعال كنيم، آن شقى جنايتكار دست به يك جنايت زد و آن جنايت كشف حجاب بود و به جاى اينكه نيمى از جمعيت ايران را فعال كند آن نيم ديگرى هم كه نيمه مردان بود به طور بسيار زيادى از فعاليت انداختند و اين عروسك‏هائى كه درست كردند و در همه ادارات جا دادند و در همه خيابان‏ها راه انداختند، آنهائى كه در ادارات بودند، ساير افرادى كه در ادارات بودند را هم از كارهاى خودشان بازداشتند و آنهائى كه در خيابان‏ها رها بودند، جوان‏هاى ما را به فساد كشاندند و فعاليت جوان‏هاى ما را از دست آنها گرفتند. به اصطلاح خودشان مى‏خواستند كه تمدن شرق را وارد ايران كنند و با آن وضعى كه درست كردند، تمدن بزرگ اسلامى را هم از بين بردند. و بحمدالله در شهر مقدس قم آنچنان پايدارى كردند خانم‏ها و بانوان كه مشت به دهن آنها زدند و در تهران و ساير شهرها هم اكثريت زن‏ها، اكثريت بانوان با آن مخالفت كردند و تو دهنى زدند و همان مقدار از عروسك‏هائى كه خودشان را مهيا كرده بودند براى اينكه ايران را به فساد بكشند، كافى بود كه جوان‏هاى ما را، چه دخترها و چه پسرها را منحرف كنند. و خداى تبارك و تعالى بر ما، بر ملت ما منت گذاشت و نجات داد اين ملت را، اين بانوان را از آن نقشه‏هائى كه آنها كشيده بودند. و شما ملاحظه كنيد در طول سلطنت اين دو نفر فاسد، اين خانم‏هائى كه آمدند بيرون و وارد جامعه شدند، اينها چه كار مثبتى انجام دادند؟

الان را مقايسه كنيد با آنوقت. الان ايران تقريباً يك مدرسه شده است و در هر جاى ايران كه انسان نگاه مى‏كند، بانوان آنجا مشغول فعاليت اسلامى، دينى و حتى فعاليت سياسى هستند، با حفظ

صحيفه نور ج 17 صفحه 211

عفاف‏شان، با حفظ شرفشان. آنها در طول اين مدت كه رها بودند در بين مردم، جز فساد ايجاد نكردند و اين بانوان در اين مدت كم، آنقدر فعاليت كردند كه شما نمونه‏اش را در قم ملاحظه مى‏كنيد و از اين نمونه در شهرهاى ديگرى هم هست و البته من بايد تشكر كنم از اهالى قم و از بانوان معظم قم كه در يك همچو اوقاتى كه ما گرفتار ابرقدرت‏ها و قدرت‏هاى فاسد هستيم و ايران از هر طرف مورد حمله آنها هستند، شما بانوان در پشت جبهه، آن فعاليتى را مى‏كنيد كه آن سلحشوران در جبهه‏ها، و همانطورى كه آنها مشغول فعاليت هستند، شما مشغول فعاليت هستيد، يك راه از راه ساختن خود و جوان‏هاى خود و خانم‏هاى جوان و يك راه از راه پشتيبانى به آنهائى كه در جبهه هستند و اين يك امرى است كه بسيار مورد تشكر است و بسيار ارزنده است و در پيش خداى تبارك و تعالى ارزندگى شايان دارد. و اما هر كارى كه انسان اشتغال به آن دارد، خصوصاً كارهاى اسلامى و انسانى، البته يك دسته هم پيدا مى‏شوند كه در مقابل اين كارها براى اينكه يا حس حسادت دارند و يا حس رقابت و اينها، يا انحراف دارند، البته آنها مخالفت مى‏كنند و شما كسانى كه مشغول به اين مؤسسه هستند و مديران اين مؤسسه هستند و كسانى كه در اين مؤسسه مشغول خدمت هستند و كسانى كه در اين كلاس‏هاى درس مشغول درس خواندن هستند، توقع اين را نداشته باشيد كه همه بانوانى كه هستند و همه زن‏هائى كه هستند با شما موافق باشند. هستند در بين اشخاص كسانى كه آنها نمى‏توانند اين مسائل اسلامى را ببينند و بعضى از آنها مسائل اسلامى را يك مسائلى مى‏دانند كه با تمدن شرق چون مخالف است، با تمدن غرب چون مخالف است از اين جهت ارتجاعى است. پيشرفتگى را آنها به اين مى‏دانند كه يا تابع غرب باشند و غرب زده و يا تابع شرق باشند و شرق زده و امروز كه ايران دست رد به سينه هر دو گروه زده است و نه متمايل به شرق است و نه متمايل به غرب و مى‏خواهد انسانى زندگى كند، با شرافت و ارزندگى انسان شروع كند به كار، البته كارشكنى هست لكن آنهائى كه كارشكنى مى‏كنند اگر مسلمان هستند اين خدمت بزرگى كه اين خانم‏ها و اين بانوان دارند مى‏كنند و پيش خدا خدمت شايسته است، از معاصى كبيره است كه كارشكنى در اين موضوع بكنند و اگر چنانچه آنها هستند كه پايبند به اسلام نيستند و مى‏خواهند هرزگى بكنند فصل هرزگى گذشت، ديگر به شما اجازه نمى‏دهند بانوان ايران كه كارهائى كه سابق مى‏كرديد اين كارها را اعاده بدهيد. و من بايد از همه شماها تشكر كنم و البته شماها بحمدالله مشغول فعاليت دينى هستيد و بينش سياسى هم در بين شماها هست و در بين بانوان ايران، هم بينش دينى هست و هم بينش سياسى و از آن چيزى كه شما را باز مى‏داشت از اينكه فعاليت سياسى و دينى بكنيد آن موانع مرتفع شد و اميدوارم به زودى شما به يك پايه‏اى برسيد كه هر كدامتان بتوانيد عده‏اى را تربيت كنيد. و انشاءالله ايران يك ايران زنده، يك ايران پاينده، يك ايران مقاوم در مقابل شرق و غرب و در مقابل آنهائى كه در مقابل ما ايستاده‏اند باشد.

كشورهاى غير متعهد اول بايد كنفرانس خودشان را از عناصر وابسته تصفيه كنند

و اما يك كلمه هم راجع به مسائلى كه در اين اوقات پيش آمده است عرض كنم. يكى از مسائل،

صحيفه نور ج 17 صفحه 212

اين كنفرانس سران به اصطلاح غيرمتعهدهاست. اين كنفرانسى كه سران اول در سابق تأسيس كردند افراد بسيار متعهدى به اسلام و به كشورهاى خودشان بودند و غير متعهد نسبت به قدرت‏هاى بزرگ، لكن امروز مخلوط شده است از يك جنس‏هاى مختلف، بسياريشان آنها هستند كه غير متعهدند و بعضى از آنها، آنها هستند كه اگر اينها غيرمتعهد باشند ما متعهد نبايد باشيم. اگر بنا باشد كه حسين اردنى و حسن و حسنى مبارك و امثال اينها غيرمتعهدند همه غيرمتعهدند پس نبايد بگويند كه يك دسته متعهد، يك دسته غيرمتعهد. و از كارهائى كه بايد اين كنفرانس متعهدين غيرمتعهدين انجام بدهند كه در رأس همه كارهاست و بايد بعدها هم اين مطلب را انجام بدهند اين است كه اول متعهد و غيرمتعهد را از هم جدا كنند. هر كس ادعا كرد كه من غيرمتعهدم، در بين خودشان راه ندهند. چه بسا افرادى كه وابستگى آنها و غلام حلقه به گوش بودن آنها نسبت به شرق و نسبت به غرب از آن متعهدينى كه هستند زيادتر است و اگر وارد اينها باشند و نفوذ در اينها بكنند راه را منحرف مى‏كنند و ديگران را منحرف مى‏كنند.

بايد اول اين كشورهاى غيرمتعهد، اين كشورهايى كه مى‏خواهند مستقل باشند، اين كشورهائى كه خودشان را غيرمتعهد مى‏خواهند... بكنند اول تصفيه كنند اين مجلس خودشان را، اين كنفرانس خودشان را، اين جنبش خودشان را، تصفيه كنند از عناصرى كه اينها به اسم غيرمتعهد وارد مى‏شود و مى‏خواهند خدمت كنند يا به آمريكا كه اكثراً اينطورند يا به شوروى كه آن هم بسيارند. اگر اينها در بين شما باشند نمى‏گذارند كه شما غير متعهد بمانيد، نمى‏گذارند كه شما براى كشورهاى ضعيف كار بكنيد، نمى‏گذارند كه شما وابستگى‏هاى خودتان را از كشورها جدا كنيد. اينها در شعار از شما پيش‏اند. شما ببينيد كه در اين كنفرانسى كه اخيراً همين چند روز تأسيس شد و پايان يافت يكى از كسانى كه طرفدارى كرد آمريكا بود. آمريكايى كه همه عالم را مى‏خواهد تحت قدرت خودش بياورد، اگر چنانچه اين كنفرانس را او مى‏ترسيد ازش گمان مى‏كرد كه اين كنفرانس بر ضد او خواهند قيام كرد، هيچ وقت از او تعريف نمى‏كرد، از اينها تعريف نمى‏كردند، لكن آنها از اين كنفرانس تجليل كردند. براى اينكه دلبستگى آنها به افرادى است كه وارد اين كنفرانس شده‏اند مثل حسين اردنى و حسنى و امثال اينها و صدام، اينها وارد شدند به اسم اينكه ما غيرمتعهد هستيم و اين غيرمتعهدها مى‏خواهند همه شما را به مثل خودشان غيرمتعهد بكنند. اگر شما بخواهيد كه واقعاً يك جمعيت غيرمتعهد، يك سران غيرمتعهد باشيد و بتوانيد به آن عدم تعهد خودتان عمل بكنيد، در رأس امور تصفيه است. اگر يك نفر فاسد در بين شما باشد نمى‏گذارد كار شما انجام بگيرد. بايد اول امثال اينها را، صدام را، حسين را، حسنى را، حسن را و امثال اينها را از بين خودتان طرد كنيد تا بتوانيد يك كنفرانس صحيح تشكيل بدهيد و يك جنبش غيرمتعهد باشد. والا هر چند سال يك دفعه شما اجتماع مى‏كنيد با آنهمه زحمت، با آنهمه خرج، با آنهمه گرفتارى، بيش از يك مسائلى كه طرح مى‏شود و گفته مى‏شود و بعدش هم عمل نمى‏شود، بيش از اين كارى انجام نمى‏دهيد و اين براى اين است كه بين شما نمى‏گذارند اينهايى كه نفوذ كرده‏اند نمى‏گذارند كه كارها انجام بگيرد. بايد در رأس امور اين باشد كه اينها كنار بروند و خودتان

صحيفه نور ج 17 صفحه 213

بنشينيد، همانطور كه ايران دستش را پيش هيچ كس دراز نمى‏كند و نكرده است در اين چند سال و مستقل ايستاده است و زن و مردش ايستاده است در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى و در مقابل هر غير - هر متعهدى. اينها غير متعهدند واقعاً، نه تعهد فرهنگى دارند، نه تعهد - چيز - نظامى دارند، نه تعهدهاى ديگرى دارند اما اگر باشد اگر يك جايى باشد كه بگويند كه ما تعهد نظامى نداريم اما تعهد فرهنگى داشته باشند تعهد فرهنگى بدتر از تعهد نظامى است، وابستگى است نه تعهد. آنها هم كه مى‏گويند تعهد و لاتعهد، اصلاً شما وابسته هستيد و غلام حلقه به گوش اينها، بعضى از اينها هستند. اگر بخواهيد كه متعهد نباشيد بايد اساس را عوض بكنيد نه تعهد از يك راه نظامى، فقط بايد شما غيرمتعهد و غير وابسته باشيد، در صنعت، در فرهنگ، در همه امورى كه يك كشورى احتياج به آن دارد، اگر اينطور شد غيرمتعهد مى‏شويد و مى‏توانيد سرپاى خودتان بايستيد و اگر اين افراد وارد شما باشند نمى‏گذارند شما غيرمتعهد بمانيد و شما را وابسته مى‏كنند و شما را بدتر از تعهد درست مى‏كنند براى اينكه تعهد طرفينى است اين براى او تعهد مى‏كند او براى اين تعهد مى‏كند اما اينها مى‏خواهند وابسته كنند و بى چون و چرا همانطور كه خودشان وابسته هستند و براى آنها كار مى‏كنند و همه دارائى كشور خودشان را با آن فقرائى كه سرتاسر كشورشان هست به جيب ابرقدرت‏ها مى‏ريزند اينها وقتى كه وارد بشوند در بين شما همين كار را سر شما در مى‏آورند. من اميدوارم كه غيرمتعهدهاى واقعى در فكر بيفتند و اين اشخاص فاسد تفاله را بيرون بريزند تا بتوانند براى كشورهاى خودشان و براى ملت‏هاى ضعيف يك كارى انجام بدهند.

انشاءالله خداوند به همه شما سلامت و صحت عنايت كند و همه ما و شما را فعال كند در راه خدمت به مستضعفين، در راه خدمت به مستمندان، در راه سواد آموزى، در راه آموزش، در راه پرورش و همه شما انشاءالله به خدا سپرده باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 160

تاريخ: 4/11/61

بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمت‏شان مى‏رسيم.

من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمان‏هاى سابق را ادراك كرده‏ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده‏ام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مى‏بينند و ديده‏اند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دوره‏ها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچ‏گاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خان‏ها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرت‏هايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مى‏شدند، انتخاب مردم بود و باقى‏اش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمى‏شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى‏كنيم.

مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع شده است

من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بى‏اشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 161

كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمى‏تواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بى‏عيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بى‏عيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجه‏مان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمى‏گويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مى‏شود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مى‏شود در چشم انسان و نمى‏تواند عيوب خودش را ببيند.

من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مى‏دانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مى‏خواهند، خدا را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مى‏خواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مى‏دانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مى‏كنند، لكن از اسلام بى‏اطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبه‏هايى را در آن مطالعه مى‏كنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبه‏هاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بى‏چون چرا قبول كنند. شما مى‏دانيد كه مردم اسلام را مى‏خواهند، ديانت را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه‏ها مبارزه مى‏كنند و در پشت جبهه‏ها هم مبارزه مى‏كنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمى‏پذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلس‏هاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبس‏ها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شده‏ها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمى‏توانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوان‏هايشان

صحيفه نور ج 17 صفحه 162

را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مى‏كردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دسته‏اى گمان مى‏كنند كه مكتب سرمايه‏دارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مى‏كنند. آن كه خيال مى‏كند او بهتر است، مى‏رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مى‏روند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مى‏روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مى‏ديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثى‏ها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج‏البلاغه، آنهائى كه در نهج‏البلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايه‏دارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مى‏شود، اينطور شعارها را مى‏نوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج‏البلاغه چه مى‏گويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مى‏خواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بى‏توجهى به همه اطراف مسأله، مى‏بينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمى‏خواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عده‏اى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه‏دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مى‏گويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‏ايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمى‏شود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعه‏ها پيش مى‏آيد كه بايد يك احكام ثانويه‏اى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مى‏دهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتب‏هاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مى‏گذرد و كارها بهتر مى‏گذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 163

است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عده‏اى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عده‏اى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مى‏شوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مى‏رود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمى‏توانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مى‏شوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مى‏گفتم اين را كه اينها نمى‏فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مى‏فهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مى‏كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مى‏شناسند، اينها رأى‏هائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مى‏كند، خوب، درشان شبهه پيدا مى‏شود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصب‏العين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمى‏كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسب‏هاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه ماليات‏ها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريق‏شان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مى‏آيد، آن روز است كه نه جنگ مى‏تواند پيروز بشود ونه مجلس مى‏تواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مى‏شود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسأله‏اى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمى‏سازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مى‏كند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 164

آن ديدى كه بايد باشد بعضى‏شان نيست و الا نه اينكه بى‏تدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مى‏شود. و اما اگر بنا باشد كه يكى‏اش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمى‏گويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مى‏گويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقت‏ها مى‏شود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مى‏كرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مى‏گردد و مورد سوأل واقع مى‏شوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملت‏ها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مى‏شود.

ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم

و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.

و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقت‏ها يك كلمه‏اى فرض كنيد كه من مى‏گويم، يك چيزى من مى‏گويم، به نظر شما هم خوب مى‏آيد، مثلاً، آنوقت مى‏بينى كه در جاهايى، از اين يك برداشت‏هائى كرده‏اند كه مشمول معصيت شده‏اند. به من اطلاع داده‏اند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع داده‏اند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مى‏دهم به آن كسى كه مى‏خواهد اينها را از اطراف خيابان‏ها بيرون كند، اين دكان‏هايى كه اين كارها را مى‏كنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى

صحيفه نور ج 17 صفحه 165

اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمى‏شود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمى‏كنند. و به من نسبت مى‏دهيد، دروغ نسبت مى‏دهيد، من همچو كارى نمى‏توانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مى‏گوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.

بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مى‏شوند، از بين مى‏روند و اين به اين است كه مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاه‏ها مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. مى‏دهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مى‏شود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مى‏نشيند مى‏گويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عده‏اى مى‏گويند نيست اضطرارى. اينكه نمى‏شود گفت كه حالا كه يك عده‏اى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلث‏اش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعى‏تان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بس‏مان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مى‏دهند و آن شعارهايى كه منافقين مى‏دهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمى‏كند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمى‏دانند اين مسائل را، توده مردم كه نمى‏توانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مى‏شود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأى‏هايى كه شما مى‏دهيد، مشورت‏ها زياد باشد، بلكه گاهى وقت‏ها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مى‏شوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مى‏كنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مى‏دهد

صحيفه نور ج 17 صفحه 166

ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگان‏ها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمان‏ها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عده‏اى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرف‏هاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبهه‏ها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقت‏ها هم آنها مى‏گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازى‏ها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مى‏دانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مى‏شوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول امل‏ها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مى‏شود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مى‏كند، هر چه مى‏خواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مى‏گويد، نقى مى‏زند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مى‏گويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 214

تاريخ: 1/1/62

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو خطاب به ملت ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم كه اين سال جديد را به همه مسلمين جهان و مسلمان‏هاى ايران و خصوصاً قشرهاى مجاهد، بازماندگان شهدا، بازماندگان خود معلولين و متعلقين آنها و بسيجى‏ها و همه قواى مسلح ارتش و غيرارتشى، سپاه پاسداران و همه اينها مبارك كند و بر ملت ايران انشاءالله اين سال مبارك باشد و سالى باشد كه پيروزى دنبالش باشد. انشاءالله در اين سال پيروزى براى ملت‏هاى مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود و براى ما و براى ملت عزيز ايران اين نعمت‏هائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت فرموده است قدردانى كنيم، قدردانى كنند. خداوند به همه عالم نعمت فراوان داده است و قابل احصاء نيست و ما هم قدرت بر اينكه احصاء كنيم نعمت‏هاى خداى تبارك و تعالى را نداريم لكن اما بنعمه ربك فحدث تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم آن چيزى كه به ملت ما خداى تبارك و تعالى عنايت فرموده است بسيار است، از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگى و اخلاقى و وصول به مراتبى از مراتب اخلاق و فرهنگ و پيروزى در جبهه‏ها و بالاتر از آن پيروزى بر نفس كه براى جوان‏هاى ما در قشر وسيعى حاصل شده است و من اميدوارم كه براى همه ما اين پيروزى معنوى و اين تسلط بر نفس و اين تسلط بر شيطان نفس حاصل بشود و ما امروز غرق به نعمت‏هائى هستيم كه نمى‏توانيم آن نعمت‏ها را شكرگزارى كنيم الا به طور اجمال كه از خداى تبارك و تعالى تشكر مى‏كنيم كه به ما يك همچو ملتى عنايت فرموده است كه در همه جبهه‏ها، در همه صحنه‏ها حاضرند و ما را و جوان‏هاى ما را و بانوان ما را از آن منجلابى كه براى آنها درست كرده بودند خداوند نجات مرحمت فرمود و جوان‏هائى كه مى‏رفت بكلى از دست اسلام و از دست مسلمين بروند خداوند به ما برگرداند و آنها را همچو متعهد كرد كه الان براى شهادت داوطلب مى‏روند و در جبهه‏ها در حالى كه جنگ مى‏كنند تكبير مى‏گويند، نماز مى‏خوانند و در شب‏ها مناجات با خدا مى‏كنند و اينها از نعمت‏هائى است كه ما بايد تشكر كنيم. بانوان ما را كه البته يك حدودى‏شان را به راه غيرصحيح هدايت كرده بودند و مى‏رفت كه باز بيشتر بشود خداوند به ما عنايت فرمود و نجات داد از آن چيزهائى كه به دست استكبار و به دست اشخاصى كه نوكر استكبار بودند خداى تبارك و تعالى ما را از آنها نجات داد، بانوان ما را نجات داد كه امروز بانوان ما به طورى غرق در نعمت خدا هستند و خودشان هم شايد از آن نعمت‏هاى بزرگ الهى غافل باشند كه حدى ندارد و من اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 215

اين ملت كه در حال مظلوميت است و همه كشورهاى دنيا الا معدودى كه با ما دشمن هستند، با اين ملت براى خاطر اسلام، خداوند اين ملت را تقويت كند و دشمنان اينها را از بين ببرد و اين روز سعيد را بر همه سعادتمند كند. نكته‏اى كه مى‏خواستم عرض كنم اين است كه در اعيادى كه مسلمين اسلام به ما عنايت فرموده است، در همه آن اعياد آنچه كه انسان ملاحظه مى‏كند همه‏اش ذكر و دعاست، نماز است، روزه است، ذكر است، دعاست و در اين عيد هم كه عيد ملى است و اسلامى نيست لكن اسلام هم مخالفتى با او ندارد باز مى‏بينيم كه در روايتى كه وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است، از آداب امروز دعا كردن است، نماز خواندن است و اين به ما مى‏فهماند كه ملتى بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادى خودش را بخواهد حفظ كند بايد در عيدش و غير عيدش تذكر داشته باشد، ذكر خدا بكند، ياد خدا باشد، براى خدا باشد. حتى در عيدش دستور روزه است، دستور استحبابى، روزه‏اى كه بايد انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه به خداى تبارك و تعالى شود، و اين دليل بر اين است كه ما بايد هر قدمى كه براى پيروزى پيش مى‏رويم، هر قدمى كه براى ساختن كشورمان پيش مى‏رويم، چند قدمى براى ساختن خودمان، براى پيروزى بر نفس خودمان، براى پيروزى بر شيطان باطنى خودمان قدم برداريم.

من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه خداوند اين ملت را و اين جوان‏هاى عزيز ما را و اين شهداى ما را و تمام معلولين ما را، همه را غرق به رحمت خودش كند و ما را به هدايت خودش به راه راست هدايت بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 216

تاريخ: 1/1/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، فرماندهان و پرسنل نيروهاى سه گانه ارتش و سپاه، اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه، مسؤولان شهردارى، گروهى از مسؤولان لشكرى و كشورى و اقشارمختلف مردم به مناسبت حلول سال جديد

عنايت حق تعالى مردم را وادار كرده است به خدمت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در اين آغاز سال جديد تبريك به همه آقايانى كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانى كه در جبهه‏ها مشغول به فداكارى هستند و بازماندگان شهداى عزيز و به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مى‏كنم و من اميدوارم كه همانطورى كه خداوند تبارك و تعالى از ابتدا اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرموده‏اند به راه پيروزى، عنايات خودشان را براى پيروزى اسلام و مسلمين مستدام بدارد. آنچه كه در اين چند سال شده است آقايان شمه‏اى از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمى‏شود كه به اين گفتارها و مجالس احصاء كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصاء كنيم. و من كراراً به متصديان امور عرض كرده‏ام كه كارهايى كه انجام داده‏ايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد خصوصاً مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام اشخاص منحرف دائماً به گوش جهانيان القاء مى‏كنند كه اين پيروزى براى اسلام تا كنون حاصل نشده است، بلكه اين جمهورى رو به زوال است. آنچه كه عمل كرده‏ايد به مردم بگوييد، ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناى به مسائل نيستند يك وقت خداى نخواسته تأثير بگذارد. ما آن مقدارى كه از متصديان امور شنيديم، در هر جنبه‏اى از جنبه‏ها، ديديد كه حجم كارى كه اين جمهورى اسلامى براى طبقه ضعيف و مستضعفان كرده‏اند، يك حجم بزرگى است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف حاصل نشده است. مى‏بينيم كه در هر جا اينها مى‏روند، متصديان مى‏روند و عمل مى‏كنند، مردم آنجا تقريباً به آنها مى‏گويند كه ما چه نداريم، چه نداريم. حتى اينها يك راه درست براى اين مستمندان و بيچاره‏ها درست نكردند و يك درمانگاه براى اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت بسر بردند. و در اين مدت كمى كه با تمام گرفتارى‏هاى داخلى و خارجى مبتلا بوده است جمهورى اسلامى، متصديان امور و خود ملت آنقدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتارى‏ها بتوانند، لكن چون عنايات حق تعالى پشت سرشان هست و مردم را همان عنايات وادار كرده است به خدمت، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 217

هر رشته‏اى، اين كوخ نشينان بوده‏اند. طبع كاخ نشينى منافات دارد با ترتيب صحيح، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت. اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكى دو تا و چندتاست. تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريباً و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريباً. ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه مى‏كنيم كه فقه ما آنطور غنى است و فلسفه ما آنطور غنى است، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخ‏نشينان بودند. شيخ طوسى كه مبدأ اين امور و ارزنده‏ترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است، اگر كاخ نشين بود نمى‏توانست اين كتبى كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمى‏شود يك همچو كارى انجام بگيرد. وقتى كه در متأخرين از علما ملاحظه مى‏كنيم مى‏بينيم كه صاحب جواهر يك همچو كتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند و اين كاخ‏نشين نبوده يك منزل آنطور كه نقل مى‏كنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب را نوشته‏اند سرداب در نجف نبوده، سرداب را شيخ انصارى از ايران براى نجف سوغات برده، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالانى از قرارى كه نقل مى‏كنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى، نسيم داغى مى‏آمده است و ايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمى‏آيد، طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگى شيخ انصارى را همه شنيده يعنى بسيارى شنيده‏ايد چه وضعى داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمى‏توانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمى‏توانست آن كتاب‏هاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد.

ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ‏نشينى را از اين ملت بزداييم

ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ‏نشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخ‏نشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مى‏آورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه مبادا اين ملتى كه الان كوخ‏نشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخ‏ها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخ‏نشينى مضر است، خودش مضر نيست، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمى‏تواند آدم بشود، كسى كه تمام توجهش به باغدارى است او نمى‏تواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 218

اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوى‏هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مى‏كنم - كه مدرسه‏نشين‏ها، اينها كه زحمت مى‏كشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مى‏كنند، اينها همين كوخ‏نشين‏هايند. حجره‏هاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليت‏شان چيست، منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است، منزل مدرسين جامعه‏هاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشان چى است. و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخ‏نشين نيستند، دولت ما يك دولت كاخ‏نشين نيست. آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوى كوخ‏نشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مى‏شود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخ‏نشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخ‏نشين‏ها خيلى صدمه خورديم، مجلس‏هاى ما مملو از كاخ‏نشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخ‏نشين‏ها بودند و همين معدودى كه از كوخ‏نشين‏ها بودند از خيلى از انحرافات جلو مى‏گرفتند و سعى مى‏كردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.

مادامى كه اين ملت، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اين جوان‏هاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مى‏خرند، مادامى كه اين محفوظ است، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچ كس نمى‏تواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان در بين ما را پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرت‏ها مى‏توانند در ما تأثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخ‏نشين‏ها تباهى داشته است. اين سلاطين جور كه همه كاخ‏نشين تقريباً بودند، اينها به فكر مردم نمى‏توانستند باشند، احساس نمى‏توانستند بكنند فقر يعنى چه، احساس نمى‏توانستند بكنند بى‏خانمان يعنى چه، اينها اصلاً احساس اين را نمى‏توانستند بكنند. وقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است، گرسنگى معنايش چى است، اين نمى‏تواند به فكر گشنه‏ها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعه بزرگ شده‏اند و احساس كردند فقر چى است، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مى‏كردند، ملموس‏شان بوده است كه فقر يعنى چه، اينها مى‏توانند به حال فقرا برسند. كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگان‏هاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه، در قواى قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از اين صحراى گرم

صحيفه نور ج 17 صفحه 219

عربستان و از آن مركز همه جهالت‏ها منبعث مى‏كند و يك همچو بساط عالى و يك همچو انسان‏هايى را تربيت مى‏كند و يك همچو ملتى را ايجاد مى‏كند. از شاهنشاهى اين چيزها نمى‏آيد. شبان است كه مى‏تواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمى‏آيد. ما بايد آدم تربيت كنيم، نه شكمباره. اسلام مى‏خواهد انسان درست كند، اسلام مى‏خواهد كه استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايى كه الان هم براى ملت‏هاى خودشان آنطور تباهى ايجاد مى‏كنند اينهايى‏اند كه در كاخ نشسته‏اند و نمى‏دانند گرسنگى يعنى چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مى‏بينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مى‏كند، منافع خودش را حفظ مى‏كند و منافع اينها هم تا آن حدودى كه اينها محفوظ باشند براى خودش، حفظ مى‏كند. يك همچو اشخاصى نمى‏توانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايى كه همه توجه‏شان به اين است كه كاخ براى خودشان درست كنند، حتى براى حيوانات خودشان، براى سگ‏هاى خودشان كاخ درست مى‏كنند اينها، اينها نمى‏توانند به فكر مردم و آن گرسنه‏هايى باشند كه در كشورهاى خودشان هست و لهذا مى‏بينيم كه نفت همين بيچاره را مى‏برند به جيب آمريكا مى‏ريزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينها احساس انسانى از دست‏شان رفته. اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انسانى‏اش مى‏برد، يك حيوان است در بين مردم راه مى‏رود. كوشش كنيد معنويت را تقويت كنيد در بين اين ملت. با معنويت است كه شما مى‏توانيد استقلال خودتان را حفظ كنيد و آزادى خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.

مسأله قضا يك مسأله‏اى است كه به عهده اهل علم است‏

و اما گرفتارى‏هايى كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكى مسأله قضاوت است. اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراى قضايى آمد پيش من و گفت ما امروز در عين حالى كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، معذلك كمبود داريم از حيث قاضى. ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضى معمم لازم داريم، روحانى لازم داريم و من قبلاً هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزه‏ها دراز مى‏كنيم، حوزه‏هاى بزرگ مثل حوزه قم (قم خيلى كار كرده است در اين امر) مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربايجان. آقا، مسأله قضا يك چيزى است كه به عهده شماست، مسأله قضا يك مسأله‏اى است كه به عهده اهل علم است، اينها مسؤول هستند پيش خدا و نمى‏شود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعى باشد كه نتوانند، شوراى قضايى نتواند در هر جا يك قاضى متوسط بفرستد. البته آن قضايى كه اسلام فرموده است و آن شرايطى كه اسلام فرموده است آن در بايد به تدريج به دنبالش برويم، بايد حوزه‏ها دنبال اين مطلب بروند كه قاضى به آن نحوى كه شارع مقدس مقدر فرموده است پيدا بكنند، لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقى بماند. بايد ما كوشش كنيم و آنقدرى كه مى‏توانيم حوزه‏ها بايد كوشش كنند و افرادى كه الان در حوزه‏ها هست و صلاحيت دارند از براى اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 220

كار و در حوزه‏ها هم مدرس مثلاً نيستند، مشغول كارهاى تدريسى و امور اينطورى نيستند اينها، خوب اشخاص زيادى هستند كه مى‏توانند بروند، از حوزه اصفهان مى‏تواند يك عده كثيرى را، از مشهد مى‏شود، از تبريز مى‏شود، از اينجاها مى‏شود، از حتى دهات هم ما داريم افرادى را، كه اين كارى است كه بايد انجام بگيرد. ما هى بنشينيم كه كى براى ما انجام بدهد، كى قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزه‏هاى علميه، كى قدرت اين مطلب را دارد؟ البته، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضى‏هاى صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستيم و بخواهد معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگى به گرفتارى‏هاى مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، يك عده‏اى بايد متصدى اين امر بشوند كه مى‏دانند به طور فرض كنيد تقليدى هم حتى كار را انجام بدهند و اين يك تكليفى است از براى همه ما. و يكى هم خود قوه قضائيه، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است، نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت بار است، خطايش هم بزرگ است، بايد خيلى در اين معنا توجه كنند و آن چيزى كه من عرض كردم در آن اعلاميه‏اى كه دادم، راجع به اين اعلاميه 8 ماده‏اى ، البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانى‏هاى اين كشور رفع بشود.

ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم

حالا اگر يك كلمه من وقتى مى‏گويم بايد بشود، الان، شب وقتى كه باز مى‏كنيم راديو فلان و فلان را، مى‏گويد كه معلوم مى‏شود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع، براى اينكه فلانى گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مى‏شود در اسلام اصلاً تقوا نيست؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب، ارشاد مردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است. خداى تبارك و تعالى پيغمبر را نصيحت مى‏كند، امر به تقوا مى‏كند، حالا اگر راديوى فلان بگويد كه خوب، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبى اتق الله پس معلوم مى‏شود تقوا نداشته؟! نخير.

- اينها - من الان يكى از نعمت‏هاى بزرگى كه مى‏خواستم عرض بكنم اين وضعى است كه ما الان در ايران داريم، ما نمى‏توانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان، هم ائمه جمعه‏مان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعه‏هايى كه در ايران، سرتاسر ايران بپا مى‏شود ملاحظه مى‏كنيد كه در حال سر ما با آن وضع سرما، در رطوبت، در يخبندى وارد مى‏شوند، در آن گرماى تابستان هم در بلاد گرم وارد مى‏شوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مى‏شود و مردم در نماز جمعه حاضر مى‏شوند. اين چى است؟ اين چه چيزى است كه براى ما حاصل شده؟ اين را كى كرده غير از خداى تبارك و تعالى؟ اين نعمت‏هايى است كه خدا به ما داده.

ما بحمدالله الان يك مجلسى داريم، كه انشاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسى داريم كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 221

خواست اسلام را دارد ايجاد مى‏كند. وقتى كه ملاحظه مجلس را مى‏كنيم، ملاحظه شوراى نگهبان را مى‏كنيم، ملاحظه دولت را مى‏كنيم. ملاحظه قوه قضائيه را مى‏كنيم، وقتى همه اين را ما ملاحظه مى‏كنيم اينها مورد تشكر است كه يك دسته‏اى از همين مردم، نه آن بالانشين‏ها و كاخ‏نشين‏ها، از همين مردم متعارف خودمان، متصدى شدند و دارند زحمت مى‏كشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مى‏كنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مى‏كند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوان‏ها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مى‏كنند، دارند صحت خودشان را از دست مى‏دهند و دارند زحمت مى‏كشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مى‏كنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الان ما داريم، وقتى مى‏رويم جبهه‏ها مى‏بينيم كه جبهه‏ها جوان آنطور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند، وقتى مى‏رويم در بيمارستان‏ها، اين بيمارها آنطور، اين عليل‏ها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آنطور روحيه اسلامى دارند الان همه شما ژاندارمرى آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آنوقت كى‏ها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همه‏شان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.

در مجلس مخاصمه در كار نيست، مباحثه علمى است‏

انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه قرآن يك آدم سازى مى‏خواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشته‏اند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد. كسانى كه اخلاق مى‏خواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمى‏شود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مى‏بينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسان سازى اينجورى است، هر صفحه را باز مى‏كنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، صفحه را هم باز مى‏كنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مى‏كند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر مى‏كند، قصه نمى‏خواهد بگويد كه، يك دفعه وقتى گفت، خوب، بس است. اينهايى كه قرآن را نمى‏شناسند، اين خارجى‏ها كه نمى‏فهمند قرآن چى است، مى‏گويند خوب بود باب باب باشد، هر بابى يك كلمه‏اى باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند، آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمى‏شود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كند برود نمى‏شود، بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هى بگويد، بگويد، بگويد تا در دل‏ها بنشيند. ما بايد دائماً به هم سفارش كنيم. حوزه‏هاى علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت، دعوت كنند به تقوا، مردم، هركس با هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 222

مى‏نشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مى‏كنند و بايد زيادتر بكنند، مجلس بايد در بين صحبت‏هايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقيه مى‏ماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند، از صدر اسلام تا حالا اگر اين نظرها تصادم با هم نمى‏كرد فقه ما به اين قوت نبود، نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن. بعضى حوزه‏هايى كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزى را مى‏گفت، شاگرد مى‏ايستاد در مقابلش مى‏گفت، او مى‏گفت، اين گفت، او مى‏گفت تا يك مطلب را ديگران استفاده مى‏كردند از آن، در مجلس هم بايد اينجور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است، بايد اخلاق به مردم ياد بدهد، دعوا نبايد باشد در آن.

بايد همه به هم خدمت كنند و حسن نيت داشته باشند

و همين طور مادامى كه ما منسجم هستيم با هم، دست‏هايمان تو هم است و دعاى وحدت مى‏خوانيم، هستيم. آن روزى ما از بين خواهيم رفت كه اين دست‏ها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به او بكند. و ما بحمدالله الان يك ملتى داريم كه دست‏شان در دست هم است و كسى نمى‏تواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيبانى از هم و اين كمك كردن، حوزه‏ها به دولت، به قوه قضائيه، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همه كمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين بارى كه الان به دوش دولت هست نمى‏تواند تنهايى اين بار را بردارد. اين يك مسأله واضحى است، اگر پشتيبانى اين ملت نباشد، اگر پشتيبانى همه قشرها نباشد همه به هم مى‏خورد و هيچ كارى نمى‏شود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براى اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست و خداى تبارك و تعالى اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتى شما خوب كار كنيد براى ملت، آنها هم پشتيبانند. وقتى دولت خوب كار كند براى ملت، پشتيبانند.

وقتى مجلس خوب كار كند براى مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضائى باشند و همه به هم خدمت كنند، همه حسن نيت داشته باشند براى خدمت كردن به هم و بدانند اين خدمت عبادتى است كه كمتر عبادت به اين بزرگى هست. امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهن‏هايمان هست و كدورت‏هايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم، دست برداريم، براى خدا با هم باشيم. اگر اينطور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته، خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمى‏تواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است، حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست، وحدت روحانى و مردم، مردم و روحانى، ارتشى و ژاندارمرى و قواى مسلح با دولت، همه اينها با هم. همه وقتى دست به هم داديم و

صحيفه نور ج 17 صفحه 223

همه شديم يد واحده على من سواها همانطورى كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان، اگر دست واحد شديم براى من سواها هيچ كس نمى‏تواند به ما ضررى بزند. آن روز به ما ضرر مى‏خورد كه خللى در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمى‏تواند در اين كشور كودتا كند، با وضع فعلى هيچ كس نمى‏تواند. آن روزى كه اختلاف پيدا شد بين‏تان، آن روز بدانيد كه آن شياطينى كه نشستند آنجا و نگاه مى‏كنند، آن شياطين يك كودتاچى درست مى‏كنند، مى‏تراشند، اختلاف اين كار را درست مى‏كند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظ باشد و اين سال جديدى كه آمده است، وحدت ما زيادتر از آنوقتى كه بوده است باشد و به بركت اين وحدت، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكرى براى مستمندان، فكرى براى اين بيخانمان‏ها، فكرى براى اينها بكنيم.

ما بايد به حال اين مردم فقير برسيم

و من اميدوارم كه كسانى كه تمكن دارند، كسانى كه خانه‏هاى زيادى دارند، كسانى كه چيزهاى زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زيادى‏هاست. يك نفر آدمى كه كم دارد ولى به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگى را، همين زندگى مادى را، لذتش را بيشتر از آن مى‏برد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست. لذت زندگى را او نمى‏تواند بفهمد چى است. هزاران غذا در اينجا هست (شما گاهى وقت‏ها شايد ديده باشيد در اين چيزهايى كه نمايش دادند، مثلاً در فيلم‏ها هست) اينقدر غذا هست ميل نمى‏كند كه دست دراز كند، نه اينكه نمى‏خواهد، اصلاً ميل ندارد، نه اينكه مى‏خواهد حالا خودنمايى كند كه من كم مى‏خورم، نمى‏تواند. يك درويش وقتى كه يك نان پيدا مى‏كند و مى‏خورد لذتش از آن آدمى كه صد تا كاخ دارد و نمى‏تواند استفاده كند بيشتر است. لذت به دارايى نيست، لذت يك مطلبى است كه انسان در خودش بايد پيدا بشود و آن نمى‏شود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن كسى كه تزلزل دارد در زندگى، شما خيال مى‏كنيد كه حالا رئيس جمهور آمريكا با رئيس شوروى خيلى در رفاه هستند؟ و تزلزلى كه در دل آنها هست در هيچ كى نيست، در هيچ فردى نيست، هر يكى مى‏خواهند ديگرى را بخورند. نمى‏دانم شنيديد اين را، من شنيدم كه گرگ‏ها وقتى كه مى‏خواهند بخوابند (جمعيت هستند و مى‏خواهند بخوابند) رو به هم مى‏خوابند، يعنى يك دايره مى‏شود، هيچ كدام پشت به هم نمى‏كنند براى اينكه اگر پشت بكنند مى‏ترسند آن يكى بخوردش. اين ابرقدرت‏ها اينطورى هستند. الان آنقدرى كه آمريكا در فكر اين است كه شوروى را به هم بزند وضعش را، آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاح‏هاى هسته‏اى دعوا دارند. اينها تزلزل خاطرشان اينقدر زياد است، اينقدر از هم مى‏ترسند، اين از او مى‏ترسد، او از او مى‏ترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمى كه در دنيا هست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصى كه زحمت دارند براى اين ملت مى‏كشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايى كه داراى املاك زياد هستند و داراى ثروت زياد هستند، به اينها عرض مى‏كنم

صحيفه نور ج 17 صفحه 224

كه يك قدرى به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانه‏هايى كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مى‏گيريد مى‏گوييد من سه هزار تومان مى‏خواهم، خوب يك قدرى كم چيز بكنيد اينها هم زندگى داشته باشند. هى دنبال اين نباشيد كه يك زورى تو كار بيايد. ما اميدواريم كه احتياج به اين حرف‏ها نداشته باشد و خود مردم داوطلب اين كار را حل كنند و اين مستمندها را به يك زندگى، آنها بيچاره‏ها قانع هستند به يك زندگى متوسط، به يك زندگى كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سرى داشته باشند. خداوند همه شما را انشاءالله موفق كند و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملت‏هاى دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 230

تاريخ: 21/1/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و گروهى از مسؤولين و اعضاى كميته‏هاى مركزى انقلاب اسلامى سراسر كشور

زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از برادران تشكر مى‏كنم كه در اينجا تشريف آورديد تا از نزديك خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است كه در آنوقتى كه اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يك شلوغى‏هايى و بى‏امنى‏هايى هست، شما بحمدالله توانستيد شهرها را امن كنيد و تسلط پيدا كنيد بر شهرها از جهت امنيت و از آنوقت تاكنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به كشور عزيز خودتان بوديد. و اين امرى است كه پيش خداى تبارك و تعالى ثبت است و اميدوارم كه تا آخر هم اين امر ادامه پيدا بكند و در درگاه خداى تبارك و تعالى نام شما ثبت بشود با نام كسانى كه در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت كردند.

رفتن در خاك عراق، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است‏

آنچه كه معلوم است و شما همه مى‏دانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد لكن شما مى‏دانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمين‏هاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپ‏هاى دوربرد و موشك‏هاى دشمن است و ما و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشك‏هاى خودش شهرهاى ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است. نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مى‏خواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم. ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمه‏گر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، با توپ‏هاى دور بردشان و موشك‏ها از خارج، از جاهاى دور مى‏اندازد و كشور ما را ويران مى‏كند و عزيزان ما را مى‏كشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مى‏گويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى. از اول

صحيفه نور ج 17 صفحه 231

جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمان‏ها و نه در رسانه‏هاى گروهى. امروز كه ما براى دفاع خودمان مى‏خواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مى‏كنند همين است. بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. كميته‏ها بحمدالله در داخل دفاع مى‏كنند و در مرزها هم هستند و در جبهه‏ها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشى‏ها هم همين طور و اين براى اين است كه ما يك ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از كميته و كميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم. ما يك برادرهايى هستيم كه اسماءشان مختلف است لكن ارواحشان يكى است. چند تا برادر هر كدام اسم دارند، اسم‏شان مختلف است اما گروه‏هاى مختلف نيستند، برادرند. گروه‏هاى ما اسماءشان مختلف است، بسيج است، سپاه است، ارتشى است، كميته است و امثال اينها لكن روح آنها يكى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است كه شماها توانستيد اينهمه قدرت‏هاى بزرگ را بشكنيد و در مقابل تمام قدرت‏ها در عالم بايستيد و تا اين روح برادرى محفوظ است و كميته نمى‏گويد من در مقابل ارتش، ارتش نمى‏گويد من در مقابل سپاه، سپاه نمى‏گويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد و اين كشور را از آسيب‏هايى كه در آتيه براى او تهيه دارند مى‏بينند محفوظ بماند. و ما ايستاده‏ايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم. مهاجم مى‏خواهد ابرقدرت باشد، مى‏خواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست. ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مى‏كنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است كه ما در راه خدا شهيد مى‏شويم و اين غايت آمال جوان‏هاى ماست. و من اميدوارم كه اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد. و چون در حال دفاع هستيم، مادامى كه جبهه‏ها احتياج دارند به اينكه كمك بشود برايشان، بر همه واجب است كه در جبهه بروند و دفاع كنند. البته كميته‏ها چون كارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند. دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى كه در كردستان هستند و در آنجا زحمت مى‏كشند، همانطورى كه كسانى كه در جبهه‏هاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى كه در كردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مى‏كشند مورد تقدير همه ملت است و ما از باب اينكه يك ملت واحد هستيم، يك جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه كسانى كه براى اين كشور زحمت مى‏كشند و براى اين ملت جانفشانى مى‏كنند و براى اسلام فداكارى مى‏كنند، دعا مى‏كنيم و همه ملت شكرگزارند نسبت به همه شماها.

در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمن‏هاى نظامى و دشمن‏هاى تبليغاتى

و شما مى‏بينيد كه در مقابل شما جوان‏هاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر كشور، جوان‏هاى

صحيفه نور ج 17 صفحه 232

برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمن‏هاى نظامى هست، دشمن‏هاى تبليغاتى هست. شما الان ملاحظه مى‏كنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مى‏اندازند و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست. نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه صدام بزند و نفت‏تان بيايد، اين تقصير با شماست كه نفت داريد، اين تقصير با شماست كه مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست كه اينها را مى‏كشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هستند و كشته مى‏شوند. اينها وضع‏شان اينطورى است كه يك كلمه راجع به صدام كه چرا اين كار را كردى، چرا اين نفت را، حالا ما كار نداريم به،- ما - ما كه احتياج به اين نفت جزيى نداريم بحمدالله، ما راجع به اين حرف مى‏زنيم كه خوب اين برادرهاى عربى كه الان در اطراف خليج هستند، از كويت و نمى‏دانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمى‏گويند كه چرا اين كار را كردى، اين دولت‏ها نمى‏گويند صدام چرا اين كار را كرده، مى‏گويند نفت‏هاى ايران آمده اينجا! نفت‏هاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلاً وضع دنيا يك وضع تأسف بارى است كه نمى‏شود گفت كه اين چه جور وضعى پيدا كرده، اين چه روحيه‏اى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى اينهايى كه رسانه‏هاى گروهى دست‏شان است و اينهايى كه قدرت‏ها دست‏شان است اجتماع مى‏كنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نگفتيد شماها، خوب اين جنايت به ما بوده، تقصير ما هم اين است كه مى‏گوئيم اسلام بايد باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است، به ما كه اين جنايت نشده، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه كرده؟ زن و بچه خليج چه كرده؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم كه اشتباه مى‏كنند نمى‏توانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند كه تضمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند اينجا را. اين وضع، يك وضع عجيبى پيدا كرده است اين دنيا، و خداوند انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضعى كه الان، اين روحيه‏اى كه الان بشر به خودش گرفته است، اين خود باختگى كه الان اين دولت‏هاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مى‏دهند نسبت به قدرت‏هاى بزرگ. اينها گمان مى‏كنند كه اگر صدام مثلاً دستش برسد يكى از اينها را مى‏گذارد سركار باشد؟ صدام يك روحى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمى‏تواند جلويش را بگيرد، اگر مى‏توانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نرسانده بود. باز اينها كمك او مى‏كنند، اينها خيال مى‏كنند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مى‏آيد و جلوى اين را مى‏گيرد كه مبادا به آنها صدمه‏اى وارد بشود. امريكا شماها را براى نفت‏تان مى‏خواهد، امريكا شما را براى اين مى‏خواهد كه بازار درست كند كه نفت‏تان را ببرد و بنجل‏ها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چه حال داريد. شما هر حالى مى‏خواهيد داشته باشيد، ملت‏هاى شما هر چه

صحيفه نور ج 17 صفحه 233

مى‏خواهند گرسنه باشند، ملت‏هاى شما هر چه مى‏خواهند تشنگى بكشند الان، او چه كار به اين كارها دارد. او مى‏خواهد كه از شما استفاده ببرد، نه استفاده‏اى كه يك انسان از انسان مى‏برد، نه استفاده‏اى كه يك انسان از يك عبد مى‏برد، استفاده‏اى كه حتى از حيوانات هم پست‏تر ما را حساب مى‏كنند و مى‏خواهند استفاده ببرند.

ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مى‏گذاريم‏

تا مجتمع نشويد، تا دست‏تان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نكنيد، نمى‏توانيد در مقابل اين قدرت‏ها بايستيد. تمام شيره جان شما را مى‏كشند و مى‏برند و ملت شما را آنطور ضعيف و زبون و بيچاره مى‏كنند و همه نشسته‏ايد هى منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى براى ما بكند، ما نشسته‏ايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشسته‏ايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند، ما امريكا را زير پا مى‏گذاريم در اين امور، نمى‏گذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمى‏گذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمى‏گذاريم اينها طياره‏هايشان پياده بشوند. چتربازهايشان را بين هوا مى‏كشيم، از بين مى‏بريم. مگر آنها مى‏توانند به اينجا هجمه كنند؟ ولى آنها هيچ وقت عقل‏شان به اين كمى نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشه‏اند كه ما را به جان هم بيندازند.

آن روزى كه اين وحدت از بين برود همه نواميس ما و زحمت‏هاى انبياء عليه السلام به باد فنا خواهد رفت

من اين را كراراً عرض كرده‏ام و كراراً هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم، كه مادامى كه شما با هم هستيد، كميته‏اى نمى‏گويد من كميته بايد چه باشم، كميته‏اى مى‏گويد ما مسلمان‏ها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمى‏گويد من ارتشى بايد چكاره باشم، اين هم مى‏گويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مى‏گويد، عشاير هم همين را مى‏گويد، بازارى هم همين را مى‏گويد، كوچه‏اى هم همين را مى‏گويد، مادامى كه اينطور هستيد محال است كه قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمى‏شود، براى اينكه اين قدرت‏هاى بزرگ دنبال اين هستند كه يك منافعى پيدا كنند، دنبال اين نيستند كه يك ضررى بزنند، مى‏خواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت براى آنها باشد، خوب است. اما يك كشور اينجورى را مى‏بينند كه منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر كردند. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت - ما دولت افغانستان از ما خواسته، گفتم نكنيد اين كار را شما ضرر مى‏بريد، حالا هم فهميدند كه ضرر بردند. مى‏دانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمى‏شود به آن هجمه كرد، منفعت در اينجا نيست، همه‏اش ضرر است. لكن دنبال اين هستند كه بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست،

صحيفه نور ج 17 صفحه 234

يك دسته هى فرياد بزنند كه ما كم داريم، كم داريم. اينها خيال مى‏كنند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صف‏هاى طولانى بيشتر از اينجا است، اينجا قحطى نيست كه، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مى‏شود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم كه گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شكاف پيدا بشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته هم نمى‏دانم تبليغات سوء بكنند و بين خود ملت هى داخل هم و خصوصاً بين سپاه و ارتش و كميته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمت‏هاى انبيا عليهم‏السلام نسبت به اين كشور خودمان و نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.

شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح، اشخاصى كه كنار نشسته‏اند و فحش مى‏دهند، اشخاصى كه بيرون نشسته‏اند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور، تا آخر ديگر بايد ملت‏ها تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند كرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوه‏اش به همه جا برسد و مستضعفين از زير بار اين ظلم‏ها بيرون بروند. آنهايى كه نق مى‏زنند براى اين كشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مى‏سوزد، آنها بدانند كه اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد. باز هم برگردد به آنجايى كه يك نفر پاسبان بيايد همه‏تان را وقتى كه از بين ببرد به همه اهانت كند جرأت حرف زدن نداشته باشيد. زمان رضا شاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيراً البته زورش به اينقدرها نمى‏رسيد. تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى كه به نوايى نرسند خيال كنند آن نواست. والله خدا مى‏داند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينكه نوا دارد، بى‏نواست. رئيس جمهورش همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبان‏هايش و نمى‏دانم قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مى‏كنند بايد اينها را حفظشان كرد. نبايد نق زد، بايد نگهدارى كرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر كشور خودتان، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مى‏رود. شما داريد تبليغ مى‏كنيد. با تبليغ، شماها مى‏خواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و پيمان بستن با نمى‏دانم صدام، كشور ما را حفظ مى‏كند؟! وادار كردن نمى‏دانم دولت‏هاى خارج را به اينكه به اينجا چه بكند كشور را حفظ مى‏كند؟! خوب، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مسائل. و من اميدوارم كه هر كس هر كارى مى‏خواهد بكند، شما جوان‏هاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همه‏شان با هم همين طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما

صحيفه نور ج 17 صفحه 235

را حفظ كند و موفق باشيد و مؤيد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 237

تاريخ: 4/2/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارگران سراسر كشور، معلمان و مربيان پرورشى و اعضاى ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى

بايد ارزش‏هاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلام‏الله عليه ما در خدمت دو قشر عظيم‏الشأن معلمين و كارگران هستيم. و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه دو بازوى كشور هستند و ملت، موفق باشند كه هر كدام در سنگر خودشان مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور خودشان را از آن ظلماتى كه در زمان طاغوت بود نجات بدهند. اينها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و كار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مى‏خواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مى‏بيند و هم خودش كار مى‏كند.

برادران عزيزم! ما در عصرى واقع شده‏ايم كه ظلمت دنيا را گرفته است. ما در عصرى واقع شده‏ايم كه ارزش‏هاى انسانى بكلى از بين رفته و به جاى آن ارزش‏هاى غيرانسانى و شيطانى نشسته است. ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم هجوم به انسان‏ها و ارزش‏هاى انسانى آورده‏اند و مى‏خواهند كه دنيا را به سلطه شيطان در آورند. ما در اين عصر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم، جهاد در دانشگاه‏ها و دانشكده‏ها، جهاد در كارخانه‏ها و كارگرى‏ها، جهاد در كشاورزى‏ها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاه‏ها، جهاد در همه جا، جهاد در جبهه‏ها و جهاد در پشت جبهه‏ها. شياطين در همه اين گروه‏هائى كه براى خدا قيام كرده‏اند ممكن است نفوذ كرده باشد.

ما بايد تمام قشرهائى كه داريم، خودشان در مقابل شياطين و در مقابل منافقان بايستند. در كارخانه‏ها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين كشور را به زير سلطه ابرقدرت‏ها بكشانند. لازم است كه برادران كارگر متعهد در داخل كارخانه‏ها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تبليغات سوء آنها جوان‏هاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاه‏ها و در دانشكده‏ها و در دبيرستان‏ها و مراكز علمى بايد خود معلمين و متعلمين، خود اساتيد و خود دانش‏آموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و غير منافقينى كه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 238

همه فاسد هستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق بود درآورند. بايد معلمين و قشر دانشگاهى و دانش‏آموزى با فيضيه پيوند خودشان را قوى كنند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند كه محور اقتصاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و علماى اسلام قوى كنند. اگر بخواهيد به همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه محكم بايستيد در مقابل همه قدرت‏ها، بايد مهيا كنيد خودتان را در مقابل همه مشكلات، بايد ارزش‏هاى انسانى را از اينجا به همه جا صادر كنيد، و استقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه، اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه قشرها برادر دانستن يكديگر است. دشمن‏ها در كمينند، شما ملاحظه مى‏كنيد كه از اطراف دشمن‏ها در تبليغاتشان چه مى‏كنند با ما و در تأييد دشمن‏هاى ما چه كارها مى‏كنند و ما جز خداى تبارك و تعالى به كسى اتكاء نداريم، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داريم. و خدا داريم. شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مى‏كنند با خوزستان چه مى‏كنند و با دزفول عزيز چه كرده‏اند. به گمان فاسد اينكه با موشك انداختن در خانه‏ها و اطفال و زن‏هاى پير و جوان را كشتن اسباب اين مى‏شود كه ما تسليم بشويم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا كراراً تجربه كرده‏اند و تخريب كرده‏اند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رسانده‏اند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كه مقاوم ايستادند و ملت ايران و دزفول عزيز مقاوم ايستاده است در مقابل آنها و امروز هم كه اينهمه مصيبت وارد كرده‏اند باز فرياد جنگ، جنگ تا پيروزى از جوان‏هاى ما در دزفول بلند است.

آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مى‏كنند و علماء بزرگ ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مى‏كنند و با دولت صدام كه اين جنايت‏ها را به ايران كرده است و اين جنايت بزرگ را به دزفول كرده است پيوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز كرده‏اند، اينها امروز هم حاضر نيستند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث را محكوم كنند. وضع دنيا اينطور شده است. شما ملاحظه مى‏كنيد كه يك همچو جنايت بزرگى كه واقع شده است و در اين سال‏ها كراراً واقع شده است و اين چند روز دنبال هم واقع شد، در تمام رسانه‏هاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مى‏كردند به طور گذرا و يك كلمه مى‏گفتند كه ايران اينطور مى‏گويد، عراق هم در مقابل او مى‏گويد كه ما تلافى كرديم. ارزش‏هاى انسانى دفن شده است در دنيا. انسانيت در دنيا دفن شده است. آنهائى كه دعوى حقوق بشر مى‏كنند و سازمان‏ها و كذا كه با عرض و طول و طمطراق زياد در دنيا هستند، نديديم كه محكوم كنند اين عمل را. به دروغ از آنهائى كه با ما دشمنند چيزى را مى‏گيرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ايران، ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مى‏كنند و هشدار مى‏دهند به ما و دليلشان اين است كه دشمن‏ها اينطور گفته اند. دليل محكم سازمان‏هاى دنيا اين است كه شما بچه‏هاى كوچك را در خيابان‏ها مى‏كشيد و هر روز در اوين صدها

صحيفه نور ج 17 صفحه 239

نفر را تيرباران مى‏كنيد، دليلش اين است كه منافقين گفته‏اند. اين دليل بزرگى است براى سازمان، اما سازمان‏ها نمى‏پرسند كه صدام چه كرده است در اينجا. وضع دنيا اينطور شده است، و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزش‏هاى فاسد را دفن كند و اسلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا تا ارزش‏هاى اسلامى كه دفع شده است و ارزش‏هاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و احيا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشيم به اينكه اگر امر داير بشود بين ارزش‏هاى انسانى و الهى و ارزش‏هاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم.

اگر امر داير بشود بين خدمت كردن به كشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى كه براى خودمان است، انتخاب كنيم. آنهائى كه در همين كشور هستند و تفاله‏هائى كه مانده اند، اينها يك دسته‏شان براى شرق سينه مى‏زنند و يك دسته‏شان براى غرب سينه مى‏زنند و درعين حال دعوى مى‏كنند كه ما از ملت هستيم. آن كسى كه در كارخانه‏ها مى‏خواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مى‏كند مى‏خواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، اينها اجنبى‏هايى هستند به صورت ملى و به صورت ايرانى، اينها از ايران اجنبى هستند و ايران آنها را ديگر به ايرانيت نمى‏شناسد. آن كه تمام ارزش‏هاى اسلامى را و ملى خودش را فداى شوروى كند يا تمام ارزش‏هاى خودش را فداى آمريكا مى‏كند او را ما ايرانى نمى‏دانيم.

ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد

برادران و خواهران! ما در راهى وارد شديم كه آن راه، راه انبياست و تاريخ تا آنجا كه نشان مى‏دهد انبيا با مشكلات روبرو بودند، هميشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار زياد بوده است، طاقت فرسا بوده. ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا به ما رسيده است مى‏بينيم كه تمام انبيا مبتلا بودند به طاغوت‏هاى زمان خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بيست و چند سال دعوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به همه مشكلات تن در داد، به مشكلات اقتصادى كه آن را در يك غارى محبوس كردند و چندين وقت در آنجا تشريف داشتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست نكشيدند، قريش با او آن كردند كه تاريخ نشان مى‏دهد و دست از مقصد برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بودند. وقتى مقصد الهى شد راه هر چه مشكل باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسان باشد. مى‏بينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديك‏تر مى‏شد افروخته روتر مى‏شد، رويش افروخته‏تر مى‏شد براى اينكه مى‏ديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مى‏دهد از دست نداده

صحيفه نور ج 17 صفحه 240

است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما كه مهيا هستند براى اسلام خدمت بكنند و كارخانه‏ها را راه بياندازند و با جديت عمل بكنند و كه استقلال خودشان را حفظ بكنند مشكلات دارند لكن مشكلات مشكل نيست. دانشگاهى‏ها و آموزگارها و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مى‏كنند مشكلات دارند لكن در راه خداست، مشكلات در راه خدا مشكل نيست. اگر ما حساب كنيم، مشكلات حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مشكلاتى كه ما امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صابرين است و ما بايد صبر بكنيم و بايستيم در مقابل قدرت‏هايى كه مى‏خواهند ما را ببلعند و سر آنها را بكوبيم.

برادران! عزيزان من! خواهران! عزيزان اسلام! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و هيچ تزلزل به خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم. ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه قدرت‏ها در مقابل ما بودند ايستاديم و امروز بحمدالله يك ملتى داريم كه يكپارچه در مقابل همه قدرت‏ها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده است و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده‏اند و همه جاى ايران اينطور است. و امروز ما بحمدالله تعالى قوى هستيم و منطقه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستاده‏ايم و هيچ قدرتى نمى‏تواند به ما صدمه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد. پدران و مادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مى‏كنند، مشكلاتى براى آنها پيش نمى‏آيد، آنها مشكلات بر مشكلات غلبه كرده اند. كشور ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آورده‏اند و تحمل كرده است وان الله مع الصابرين .

بعد از آنكه اتكايمان به خداى تبارك و تعالى است و بر حق هستيم و دنبال حق هستيم ديگر از چه بترسيم، از شهادت نمى‏ترسيم و بحمدالله امروز قدرت ايرانى و قدرت اسلام در ايران به طورى است كه توجه همه ملت‏هاى ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا. از اين سياه‏هاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد پيدا كرد.

خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شده‏اند و خصوصاً عزيزان اخير دزفول ما را به رحمت خودش متصل كند و اهالى خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:03 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 245

تاريخ: 18/2/62

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان شوراى مركزى كميته‏هاى امداد سراسر كشور

سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً تشكر مى‏كنم از آقايان علما و مؤمنين كه در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم. از امورى كه بايد توجه به آن كرد اين است كه ا نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.

بعد از انقلاب يك گروه‏هايى پيدا شدند و يك جمعيت‏هايى كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من نشنيده‏ام كه در يك كشورى يك همچو كميته‏اى باشد كه همشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتاده‏ء شهرها قرار گرفته‏اند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج. اينها يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.

بيسابقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مى‏شود يك عده‏اى به نام پاسدار، يك عده‏اى به نام كميته، يك عده‏اى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤمنين يك كميته‏اى به اسم كميته‏اى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را در سراسر كشور رسيدگى كنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروه‏هاى عزيز و كميته‏ها و همين طور اين كميته امداد يك عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند كه با اين عمل انشاءالله مى‏توانند ريشه فقر را از سرتاسر كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بكنند. و عمل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تبارك و تعالى خواهد بود. خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.

مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند

و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است. و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم، گر چه خودشان توجه دارند كه بايد

صحيفه نور ج 17 صفحه 246

اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شده‏اند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعه‏اند. مستمندان و فقرا و دور افتاده‏ها در صف مقدم جامعه هستند و همين‏ها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همين‏ها هستند كه الان در جبهه‏ها مشغول به فداكارى هستند و جوان‏هاى همين‏هاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام. و ملت شريف ايران قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه داده‏اند مى‏داند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترى‏ها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم. همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاسته‏ايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم. همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم. آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرت‏ها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمى‏كنيم، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرت‏ها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم. ما يك ملت مستقل هستيم. يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشه‏هاى فساد را كنده‏ايم، يا انشاءالله اگر يك ريشه‏هاى پوسيده‏اى هم مانده است، مى‏كنيم و اين به بركت همين محرومان است. همين زاغه نشينانى كه من يادم نمى‏رود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانه‏اى از اين زاغه‏ها يك عده‏اى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مى‏رويد، گفتند مى‏رويم تظاهر، تظاهرات. همين‏ها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همين‏ها هستند كه پشتيبانى مى‏كنند و در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولت‏هاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملت‏هاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوه‏هاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رسانده‏اند به اينكه آزاد شديم. پس آنها به ما منت دارند و ما بايد

صحيفه نور ج 17 صفحه 247

خدمت به آنها بكنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.

يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است

كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مى‏توانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مى‏كند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمى‏ماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مى‏دهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است، خدمت به انسان‏هاى محروم است. اين است كه براى انسان جاودان مى‏ماند و در عالم ديگر به درد انسان مى‏خورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمى‏خورد. اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علماء اين ريشه‏ء فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.

حقوق بشرى‏ها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند

و اميدوارم كه انشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و ملاحظه مى‏كنيد كه مدتى است كه دولت ايران از سازمان ملل خواسته است كه نماينده‏اى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفول و به ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى كه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مى‏گويند كه الان روزى صدها نفر را در خيابان ها، بچه كوچك را مى‏كشند و در اوين چه مى‏كنند و اينها، آنها مستندشان را قول يك دشمن اسلام قرار مى‏دهند و هياهو مى‏كنند و اطلاعيه و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كه يك نماينده بفرستند كه ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خوزستان چه كردند. اينهايى كه مى‏گويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه كردند، با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كردند. حاضر نيستند اين كسانى كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گوش كنند به حرف اين مظلومانى كه زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظالم كه تمام گرفتارى‏هاى ما با دست اوست، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است. از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مى‏كنند و اعلاميه صادر مى‏كنند و محكوم مى‏كنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر مى‏دهيم و به اين نه به اين نيامدن.

من ثانياً از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد. و

صحيفه نور ج 17 صفحه 248

برادران عزيز خودتان رانگذاريد كه اينها در طول تاريخ اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز محروميت بكشند. در رژيم اسلامى نبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا كنند اينها هم از محروميت. و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتاده‏اى كه هيچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها شده است، لكن همت‏تان در اين باشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:04 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 250

تاريخ: 21/2/62

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوانعالى كشور؛ اعضاى شورايعالى قضايى، نخست‏وزير و اعضاى دولت، اعضاى شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى اسلامى و مسؤولين سازمان‏هاى دولتى و نهادهاى انقلابى

مسأله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين بلكه جميع مستضعفان جهان تبريك عرض مى‏كنم. مسأله مبعث و ماهيت آن و بركات آن چيزى نيست كه بتوان با زبان‏هاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. مسأله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه‏هاى خشك يونانى را كه به دست يونانى‏ها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بعدش براى كسى تاكنون منكشف نشده است مگر من خوطب به و در بعضى ابعادش حتى براى من خوطب به منكشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفه‏هاى قبل از اسلام و فلسفه‏هاى بعد از اسلام و خصوصاً قرن‏هاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مى‏فهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است. در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجل هستند در كشف حقايق قرآن، لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهل و ممتنع است. بسيارى شايد گمان كنند كه قرآن را مى‏توانند بفهمند، از باب اينكه به نظرشان سهل است. بسيارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مى‏كنند كه قرآن را مى‏توانند بفهمند، براى اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس اين ابعاد است براى آنها معلوم نشده است. قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولى‏اش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازه‏اى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول

صحيفه نور ج 17 صفحه 251

به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست ماست نازله‏ء هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است و همين نازله‏ء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى، در عرفان جهانى بوجود آورد كه اهل معرفت شمه‏اى از آن را مى‏دانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن كريم كه باز از بركات بعثت است مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه انسان گمان مى‏كند كه خوب، ظاهر است، لكن تاكنون كشف نشده است هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معكم الله نور السموات و الارض اينها آياتى است كه نه مفسرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف. هركس ادعا كند كه معنى او را فهميده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انما يعرف القرآن من خوطب به به وسيله من خوطب به به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمه‏ء معصومين عليهم السلام تحويل داده شده است و به وسيله‏ء آنها يك حدودى كه قابل فهم است براى بشر تفسير شده است، لكن آنكه لطيفه‏ء وحى است همان آيه شريف الله نور السموات والارض وقتى دست مفسر افتاده است الله نورالسموات والارض معنا كرده است كه هيچ مربوط به قرآن نيست. اين مفسرين در عين حالى كه زحمت‏هاى زياد كشيده‏اند لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است، نه از باب آنكه آنها تفسيرى كرده‏اند، از باب اينكه عظمت قرآن بيشتر از اين مسايل است. مسأله معرفت الله كه در قرآن مطرح است فرمايد كه به حسب نقل ما عرفناك حق معرفتك البته معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است ما نشناختيم، نه ما عرفناك حق معرفتى اياك او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى است كه حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتى به حسب اين روايت، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مى‏فرمايد كه ما عرفناك و عبد ناك امافرمايد كه ما عرفناك حق معرفتى اياك و ما عبدناك حق عبادتى اياك براى اينكه آن را ادا كرده، اما آن حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چيزى است كه نه ملك مقرب مى‏تواند آن معرفت را پيدا كند و نه رسول مرسل و اين از بركات بعثت است. اينقدرى كه معرفت براى اهل معرفت حاصل شده است. اين از نازله‏ء كتاب خداست كه به وسيله‏ء نزول بر قلب رسول الله كه آن هم از اسرار بزرگ است. كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند با اينكه از او الهام گرفته‏اند كيفيت نزول وحى را كسى نمى‏تواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عامى‏ها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مى‏كند، با آسمان معرفى مى‏كند، با زمين معرفى مى‏كند، با خلق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مى‏توانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهائى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد. و آن فلسفه يونانى يك باب ديگرى است كه در محل خودش بسيار ارجمند است براى اينكه با استدلال ثابت مى‏كند، نه معرفت حاصل مى‏شود، باب دليل اثبات مى‏شود وجود خداى تبارك و تعالى.

صحيفه نور ج 17 صفحه 252

معرفت غير اثبات وجود است و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقه‏هاى متعارف و طريقه‏هاى بلكه گاهى نازل‏تر از او و هم پرده‏ء ديگرش عرفان قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمى‏يابيد حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.

بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند

يك نحوه ديگرى هست، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است. اتصال - معنا - به معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمى‏رسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مى‏كند، استدلال هم مى‏كند، حكومت هم مى‏كند و وحدت را هم سفارش مى‏كند و قتال را هم سفارش مى‏كند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن، به همان بعدى كه قرآن براى اداره امور بشر آمده است، براى رفع ظلم از بين بشر آمده است يعنى يك بعدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مى‏دانند، مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت اسلامى است، در جهان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مى‏شود كه صورت ظاهر قرآن مى‏شود. و ما ملت ايران كه نهضت كرديم و دست ظلم را كوتاه كرديم بايد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان كوتاه كنيم و با هدايت اين نور ساير كشورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرت‏هاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در روز مبعث بايد توجه به آن بكنيم اين است كه با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمت‏ها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت

صحيفه نور ج 17 صفحه 253

داشته باشند، تفرق نداشته باشند.

همه قشرهاى ملت مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند

برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرت‏هاى شيطانى بشر هستيم، ما بايد توجه بكنيم به اينكه تكليف الهى ما در امروز كه همه به ما حمله كرده اند چى است. تمام اقشار ملت از آنهايى كه در سطح كشور كارفرما هستند و دست اندركاران دولتى هستند، آنهايى كه قوه قضايى به آنها محول است، آنهايى كه كارهاى ديگر به آنها محول است، آنهايى كه پاسدارى از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غيره، آنهايى كه همه چيز به آنها محول است و ساير قشرهاى ملت مكلفند به اينكه اسلام را حفظ كنند، مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند و اين تكليف، تكليفى است كه از بزرگترين تكاليفى است كه اسلام دارد و آن حاصل نمى‏شود الا با تفاهم، الا با اينكه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايمانى در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هر كسى براى خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براى مقصد بخواهد هيچ كس‏تواند به اين كشور تعدى كند. و اگر خداى نخواسته در بين آقايان، در بين مردم، در بين دولتيان، در بين مجلسيان، در بين اقشار ملت، كارگرها، كارفرماها و كشاورزان، همه اگر چنانچه اين اخوت ايمانى سست بشود، آن روز است كه رخنه مى‏كنند در بين شما شياطين و شما را به جان هم مى‏ريزند و استفاده‏اش را قدرت‏هاى بزرگ مى‏كنند. آنها، قدرت‏هاى بزرگ نشسته‏اند آنجا كه با ايادى خودشان در اين كشور راه‏هايى درست كنند كه خود اهل اين كشور براى آنها جاده را صاف كند. آنها مستقيماً نمى‏آيند سراغ شما، آنها با اين راه ها، با قلم‏هاى فاسد، با فكرهاى فاسد كه در خدمت مى‏گيرند در سراغ شما مى‏آيند و باشايعه افكنى‏ها و دروغپردازى‏ها در بين شماها هركس را به ديگرى بدبين‏خواهند بكنند. و آن روزى كه قشرهاى ملت خداى نخواسته برخلاف الان كه هستند، به هم بدبين بشوند، آن روز است كه رخنه كرده‏اند آنها و استفاده خواهند كرد. و همه مسؤول هستيم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماى بلاد اسلامى تا دست اندركاران، مجلس، رئيس جمهور، ارتشى ها، پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسؤولند و همه يك روز در پيشگاه خدا خواهيم رفت و از ما سوأل خواهد شد، نعمت را از ما سوأل مى‏كنند و آن نعمت، اسلام است. ما هستيم، ما بايد پا روى غرض‏هاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورالسموات والارض است و ما موظف هستيم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان كه به آن كسى كه ولى همه چيز ما هست خدمت بكنيم و آمال و آرزوى ما اين باشد كه دين او را تقويت بكنيم و اسلام را در بين بشر پياده كنيم و اين نمى‏شود الا به وحدت كلمه‏ء شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خداى نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من اميدوارم كه با وحدت كلمه و با اخوت ايمانى محكم بايستيم و بايستيد و اين كشور را از حوادث دهر حفظ كنيد. خداوند انشاءالله به همه ما

صحيفه نور ج 17 صفحه 254

سعادت دريافت معنويات مبعث پيغمبر اكرم را عنايت فرمايد، خداوند تعالى از نور معرفت خودش كه به وسيله قرآن القا شده است به ما هم بهره‏اى عنايت فرمايد، و خداوند تعالى وحدت اسلامى اين ملت را حفظ بفرمايد و دولت‏هاى اسلامى را بيدار كند و ملت‏هاى اسلام را به هم پيوند بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:04 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 264

تاريخ: 7/3/62

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، مسؤولان و مقامات لشكرى و كشورى به مناسبت فرا رسيدن نيمه شعبان‏

مناجات شعبانيه از بزرگترين و عظيم ترين معارف الهى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً اين عيد بزرگ عظيم اسلامى مذهبى را به حضار محترم و اعاظم كشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظيم الشان ايران تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه انشاءالله با عنايات خاصه ولى عصر ارواحنا له الفداء اين كشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبران ظالم پيروز شوند. و اميد است كه حكومت بزرگ همگانى حضرت سلام الله عليه به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد. اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان بركات بسيار نصيب انسان، انسان‏هائى كه مى‏توانند استفاده كنند از اين بركات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى كه هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على ابن ابيطالب سلام الله عليه و بعض ائمه ديگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است و شرافت اين سه ماه در زبان ها و در بيان‏ها و در عقل‏ها و در فكرها نمى‏گنجد و از بركات اين ماه‏ها ادعيه‏اى است كه وارد شده است در اين ماه ها. ما امروز در ماه شريفه واقع هستيم و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيم ترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است كه آنهائى كه اهلش هستندتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است كه هركس گمان مى‏كند كه اين عناوين را فهميده است و امور استدلاليه‏ء قرآنيه هم در عين حالى كه دقيق است، ليكن سهل الادراك است. بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشكل‏تر است، كه ايمان گفته مى‏شود به آن و چه بسا كه اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند. اين يك مساله‏اى است كه بايد با تلقينات و تكرار و رياضات به قلب رساند. شما ملاحظه مى‏كنيد كه به حسب ضرورت يك كسى كه مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمى‏شود، لكن الا بعض اشخاص ديگران اگر چنانچه در يك قبرستانى باشند و كسى نباشد يا با يك مرده‏اى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند، براى اينكه آن برهان ضرورت عقلى به دل نرسيده است. آن معنايى كه عقل ادراك كرده است ضرورت هم دارد، لكن به دل نرسيده است. لكن آنهائى كه مثلاً

صحيفه نور ج 17 صفحه 265

مرده‏شور هستند و سر و كار دارند با مرده ها، از باب اينكه تكرار شده است اين مطلب پيش‏شان به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست. چه مسائلى عقلى هست كه با برهان، با برهان قوى ثابت است لكن در انسان تأثير نكرده است، براى اينكه نتيجه برهان به عقل رسيده است لكن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراك كرده است لكن قلب ايمان به او نياورده است. و چه بسا مسائل عرفانى كه در قرآن و اين مناجات‏هاى ائمه اطهار سلام الله عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمى‏توانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبت‏ها كردند لكن آن ذوق عرفانى كم شده است. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك اينها عناوين‏شان را خيال مى‏كند انسان، خوب، ما هم مى‏دانيم. نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب كنند چى هست مساله. مسأله فصعق لجلالك كه مبداش قرآن است فخر موسى صعقا مسأله‏اى است كه انسان گمان مى‏كند كه خوب افتادغش كرد صعق يعنى غش كرد، اما اين غش چى بوده است، غش حضرت موس چى بوده است، اين مسأله‏اى نيست كه غير موسى بفهمد. يا دنافتدلى را، اين مسأله‏اى نيست كه غير آن كسى كه دنو پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتى كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى كه در آن هست مسائلى است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار مى‏خواهد تا انسان بتواند بفهمد كه ناجيته (با فتح تا) نه ناجيته (با ضم تا)، ناجيته اين چى است؟ خدا با آدم مناجات مى‏كند، چى است مناجات؟ چه خواسته‏اند ائمه؟ اين از دعاهائى است كه من غير از اين دعا نديدم كه همه ائمه روايت شده است همه‏ائمه اين دعا را، اين مناجات را مى‏خواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است كه همه ائمه اين مناجات را مى‏خواندند. چى بوده است اين؟ بين آنها و خداى تبارك و تعالى چه مسائلى بوده است؟ هب لى كمال الانقطاع اليك كمال انقطاع چى است؟ و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى خوب آدم به حسب ظاهر مى‏گويد خوب، همه چيز با اوست، اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضررى به ما نمى‏رسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمى‏رسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است كه دست ماها از آن كوتاه است و دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظى ولو يك جلوه كوچكى در دل‏ها و قلب‏هاى ما واقع بشود و لااقل مؤمن به اين بشويم كه قضيه صعق چه قضيه‏اى است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چى هست. مناجات را مؤمن بشويم به آن، انكار نكنيم، نگوئيم اينها حرف‏هاى درويشى است. همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيه‏ء ائمه هدى وارد شده است همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت

صحيفه نور ج 17 صفحه 266

قرآن لكن به نحو لطيف. آنها و همه اشخاصى كه بعدها اين اصطلاحات را به كار برده‏اند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند و ممكن است كه اصل سندش هم درست ندانند، البته به حقيقت‏اش هم كم آدمى است كه مى‏تواند پى برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح بچشد اين را. چشيدن ذائقه يك مسأله فوق اين مسائل است.

اگر امريكا واقعاً انساندوست يك كلمه به كارهاى عراق اشكال كند

و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين ملتى كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براى او قيام كرده است و براى او نهضت كرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلى كه بايد برسد. لكن تا اين قدرت‏هاى بزرگ به اريكه‏ء قدرت خودشان نشسته‏اند، اين امرى است كه يك قدرى به نظر مشكل مى‏آيد. نمى‏دانم كه در بعضى از راديوها كه پخش كردند صحبت رئيس جمهور امريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همه دنيا استمداد كردند براى اينكه اين بهائى‏هايى كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و به جز مراسم مذهبى به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براى همين كه اينها مراسم مذهبى‏شان را بجا مى‏آورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كرده‏اند، ايشان از همه دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمى هستند دخالت در هيچ كارى ندارند و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مى‏گويند. اگر ايشان اين مسائل را نمى‏گفت، خوب - ما گاهى اذهان ساده احتمال مى‏دادند كه خوب اينها هم يك مردمى هستند كه ولو اعتقاداتشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتى كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آنكه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اينكه آقاى ريگان گفته‏اند، شهادت دادند به اينكه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم مى‏توانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتى كه حزب توده را مى‏گيرند شوروى صدايش بلند مى‏شود كه يك عده مردم بيگناهى كه با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى كردند و حالا هم همين طو رهستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاى ريگان مى‏گويد كه اين بهائى‏ها، بيچاره‏ها مردم آرامى، ساكتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجاآورند و ايران براى خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمى‏آمد. شما براى خاطر اينكه اينها يك دسته‏اى هستند كه به نفع شما هستند، والا ما شما را مى‏شناسيم، آمريكا را مى‏شناسيم كه انساندوستى گل نكرده است كه حالا براى خاطر 22 نفر بهائى كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همه عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد. مردم شما راشناسند. شمايى كه عراق را وادار كرديد كه هر روز به سر اين كشور ما آن مى‏آورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان را هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت الله آسيد يوسف كه من او را مى‏شناسم كه چه مرد سالم صحيحى

صحيفه نور ج 17 صفحه 267

است، براى خاطر (به نظرآيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عده كثيرى از بچه‏ها و بزرگ‏هاى اين فاميل را گرفته است، شما اگر چنانچه انساندوست بوديد يك كلمه خوب بود بگوئيد، اشارتاً بگوئيد كه خوب چرا اين كار راكنيد، يك كلمه در رسانه‏هاى گروهى شما اشكال كنند به اينكه اين كارها در عراق و ايران چى هست كه شما مى‏كنيد. شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اينكه پرونده‏هاى آنها را مطالعه كرديد و گوئيد؟ يا غيب مى‏دانيد؟ اگر دليلى ما نداشتيم به اينكه اينها جاسوس آمريكا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، كافى بود. لكن ما به شما بگوئيم نه حزب توده را به واسطه‏ء حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف‏هايشان را زدند و سابقه دارند اينها. بهائى‏ها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبى كه در سابق انگلستان پشتيبانى آنها را مى‏كرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيبانى مى‏كند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتى دارند، كمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند لكن مردم محاكم ما به واسطه كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بكنند. حزب توده هم مادامى كه توطئه نكرده بود، مادامى كه اشتغال به توطئه‏اش زياد نشد (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مى‏كنند چون سابقه داشتند اينها) ولى مادامى كه نزديك نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آنوقت بود كه پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاى خودشان هم مى‏رسند.

مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاى ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاى فرض كنيد شوروى هست و اين دليل بر اين است كه اينها يك وضع خاصى دارند كه آنها نفع به اينها مى‏رسانند و اينها نفع مى‏رسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مى‏تواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها. اين گرفتارى است كه كشور ما امروز دارد با اين ابر قدرت‏ها و اين منحرفين.

ما با تضعيف جمهورى اسلامى مخالفيم

از آن طرف هم در داخل كشور شياطينى هستند كه اينها هم يا كارگرند براى آنها يا نفهمند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مى‏آيد اصلاً، مى‏گويند يك چيز ديگر باشد يا اگر واقعاً متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند همه چيز را هم با شما آقايان مشترك هستند لكن از ساده لوحى شان استفاده مى‏شود و از آنها كار كشيده مى‏شود. من كه يك وقت مى‏گويم كه مثلاً اينطور صحبت‏ها نبايد بشود، اينطور حرف‏ها نبايد در كجا گفته بشود، نمى‏گويم كه اختناق است، هر چه مى‏خواهند بگويند و هر چه مى‏خواهند انتقاد كنند، انتقاد غير توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثه‏ء علمى همانطورى كه علوم اسلامى بى‏مباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه

صحيفه نور ج 17 صفحه 268

نمى‏رسد به مقصد. مباحثه مى‏خواهد، اشكال مى‏خواهد، رد و بدل مى‏خواهد، اين را هيچ كس جلويش را نمى‏گيرد، لكن يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است ولو اينكه ديكته كردند به او دادند، نفهمد كه اينطورى است لحن، اين لحن است ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست. توطئه آزاد نيست انتقاد آزاد است. بنويسند، بگويند، انتقاد كنند اما توطئه كردن و دنبال اين باشند كه تضعيف كنند جمهورى اسلامى را، تضعيف كنند ارگان‏هاى اين جمهورى را آن است كه دست در كا راست و ماوراى او دست‏هايى است كه گرداننده هستند. اين دولت دارد با تمام توانى كه دارد، در يك وقتى كه هركس باشد ناتوان است، در يك همچو وضعيتى كه ما داريم، هر كسى كه بخواهد يك عمل مثبتى انجام بدهد با توانائى زياد نمى‏تواند انجام بدهد، دولتى كه تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مى‏كند و زحمت مى‏كشد، آنوقت در مقابلش بيايند يك وقت نخست وزيرش را متهم كنند كه چه هست، يك وقت وزير كذايش را. اينها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد كنند، بگويند فلان جا كج است فلان جا راست. اما همه، مسائل را كنار گذاشتن، كارهائى كه اين دولت بيچاره كرده است كنار گذاشتن، كارهائى كه مجلس كرده است كنار گذاشتن، ناديده حساب كردن كه اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابسته‏تر شده است، خوب، اينها معلوم است يك دستى پشتش هست كه مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون كند و به جاى او آنهائى كه بايد بيايند بيايند. ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانى‏اى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است. آقا مردم زحمت كشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى كه حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوان‏هاى عزيز رسيده است به آنجائى كه مى‏خواهد حالا يك رشدى بكند و محكم كند پاى خودش را و بحمدالله شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مى‏خواهيد هى يكى يكى تضعيف كنيد. آن توطئه گر هست، آن چه هست و آن كمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرف‏هاى مزخرف كه هى گفته مى‏شود. اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوئيد، بنويسيد امضاء كنيد كه اين من مى‏گويم اينجا و آنجا درست نيست ولو اينكه دولت خيلى كار كرده لكن اينجا ناقص است. اگر يك وقت هم ديديد كه فلان دادگاه عمداً خلاف كرده است، فلان دولت، فلان وزير عمداً خلاف كردند، شما با يك دليلى ثابت كنيد اين معنا را. از آن دولت، از او بازخواست مى‏شود. اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر كند و هى تهمت بزند و منتشر كند، چرا بى امضاست؟ اگر راست مى‏گوئيد خوب امضا كنيد. نبايد انسان متوجه شود به اينكه حالا از باب اينكه يك دسته‏اى يك به خيال آقايان، به خيال اينها يك چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان؟ اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف كردن كه بايد در امور علمى صرف بكنند حالا آمدند در امورى كه بايد صرف بشود صرف مى‏كنند، چى هست برايشان؟ چه چيزى به آنها دادند؟ اين روحانيت مبارز تهران جز اينكه زحمت دارند مى‏كشند و دارند خون دل مى‏خورند چى به آنها رسيده است؟ اين دادگاه‏ها و اين دادسراها و اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 269

قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبان‏ها كه جان عزيزشان را دارند فداى شماها مى‏كنند و فداى اسلام مى‏كنند و فداى مسلمين كنند، آنوقت سزاوار است كه انسان تضعيف كند اينها را؟ با تضعيف دولت آنها را تضعيف كند؟ چيزهائى بگويد آنجا هم منتشر بكنند كه مردم تضعيف بشوند؟ اينها است كه انسان را به صدا درمى آورد و مى‏گويد كه آقا بنشينيد سرجايتان، بس است. ديگر نمى‏شود آن ترتيب برگردد. و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند. ما با تضعيف جمهورى اسلامى تضعيف جمهورى اسلامى، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. كدام مسلمان است كه مخالف نيست با اين؟

با اتكال به خداى تبارك و تعالى نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم

در هر صورت انشاءالله اميدواريم كه خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارك كند و با دلگرمى به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين كشور، اين كشورى است كه نمونه است در اينكه متعهد به اسلام است، اين كشورى است كه دولت و ملتش، مجلس و روحانيت‏اش همه دست به هم داده‏اند كه اسلام را در اينجا و انشاءالله در همه جا پياده كنند. خداى تبارك و تعالى مطمئن باشيد كه عنايت دارد و ولى عصر سلام الله عليه و ارواحناله الفداه عنايت به اين جامعه دارد و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم. من كراراً اين را عرض كرده‏ام كه خوف آن دارد كه براى آن عالم يك چيزى قائل نيست. اين جوان‏هاى ما كه مى‏آيند و مى‏گويند ما مى‏خواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن؟ اينهائى كه قسم مى‏دهند انسان را كه ما شهادت نصيبمان بكنيد، خدا بكند، اينها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اينهائى كه مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است كه خداى نخواسته مورد اصابه چيزهائى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد كه آن طرف را قبول ندارد. آن كه فهميده است كه يك طرف ديگرى هم هست، فهميده است كه اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد، آرزويش اين است كه به مقصدش برسد. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا ارواحنا معلقه بعز قدسك .

خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند و لشكريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين كشور كوتاه بشود.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:04 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 257

تاريخ: 1/3/62

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر كشور، فرمانده كل و فماندهان نواحى و مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى‏

شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اين كشور زحمت مى‏كشيد و براى سازندگى محرومان رنج بريد مواجه هستيم و از چهره‏هاى نورانى عزيز شما بهره مى‏بريم. خداى تبارك و تعالى اين زحمت‏هاى طاقت فرساى شما عزيزان، را هرگز فراموشى راه نمى‏داده است. شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنج‏ها برديد و چه خدمت هاى شايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد. آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كه براى ميليون‏ها مستمند و ميليون‏ها مستضعف خدمت مى‏كنيد جز خداى تبارك و تعالى كسى نمى تواند احصاء كند اجر شما را! و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مى‏گويند، مخالفين درباره شما چه مى‏گويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكر مى‏كنم، تشكر مى‏كنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مى‏كنند. كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتان هستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. از اول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميته‏ها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند. چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانواده‏جوان‏هاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه از دست دادند. آنكه محفوظ است، آنكه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است كه در راه اسلام و آن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام از اول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به

صحيفه نور ج 17 صفحه 258

اين پيروى بايد ادامه بدهيد.

موجب تأسف است كه يك نفر مسلم در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را

من امروز بعضى صحبت‏ها را با شما برادران عزيز مى‏كنم و در عين حالى كه از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوى الهى تقدير مى‏كنند و شما را در اين خدمت بزرگ مى‏شمارند، البته گروه‏هايى هم هستند كه براى اينكه با اين كشور مخالفند، با استقلال اين كشور مخالفند، با آزادى اين كشور مخالفند و بالاخره با اسلام كه اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفند، باز دست از شيطنت بر نمى دارند. روش اسلام و طريقه اسلام همان است كه از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوان‏هاى عزيز در سرتاسر كشور بود كه ما استقلال خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى. اين شعار نه شرقى و نه غربى كه در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مركزها به گوش مى‏خورد و هر روز طنين انداز است.

ما در مدتى كه، آنوقتى كه جوان‏هاى پاسدار لانه جاسوسى را فتح كردند و جاسوسان آمريكايى را از ايران راندند گرفتار يك راهى بوديم و يك روشى برخلاف كشور و اسلام بوديم كه مدت‏ها از آن رنج برديم و مدت‏ها جوان‏هاى ما محكوم شدند. جوان‏هائى كه مى‏خواستند كه از زير يوغ آمريكا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان كشورشان را اداره كنند مورد اهانت واقع شدند و تقصيرشان اين بود كه لانه جاسوسى را گرفتند. مدت‏ها همه ما در اين قضيه رنج برديم و پس از آنكه آن مسائل درست شد و اين افرادى كه با صراحت لهجه اكثر آنهايى كه در رأس هستند تصريح كردند كه ما جاسوسانى بوديم براى شوروى و دنبال آن وزارت خارجه عده‏اى را بيرون راند و همين قدر و منزلتى كه ملت ما و مابراى آن عزيزانى كه جاسوسخانه آمريكا را از بين بردند، براى اين جوانانى كه اين جاسوس‏هاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با كشور و ملت اسلام را دستگير كردند، همان اجرى كه براى آنها و همان ارزشى كه براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم و همان ارزشى كه براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم كه عده‏اى را كه تشخيص دادند كه عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج كردند براى اينها هم قائليم. همانطورى كه آنها اثبات كردند كه ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به كارشكنى‏ها و انتقادات آنهايى كه بر خلاف آنها بودند اعتنا نكردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالى‏اش همين كار را كردند و بدون اينكه هراسى از اين كشورهاى بزرگ و قدرت‏هاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى كه در داخل كشور بودند و خودشان را ايرانى مى‏شمردند (ولو ما آنها را ايرانى نمى‏دانيم) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانه‏هاى جاسوسى آنها را تصاحب كردند و وزارت خارجه در دنبال او، عده‏اى را از كسانى كه در ايران جاسوسى مى‏كردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج كرد بدون اينكه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب. دنبال اين قضيه ما امروز

صحيفه نور ج 17 صفحه 259

باز مبتلا هستيم به اشخاصى كه براى خاطر چپى خاطر توده‏اى‏ها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و كشور مشغول تبليغات سوء هستند و به نظر مى‏رسد كه امروز هر دو دسته، دسته سابق كه ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند و دسته ديگرى كه ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند دست به هم داده‏اند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند. من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم كه دست از اين شيطنت‏ها برداريد. امروز نغمه اينكه براى ايران، دولت ايران هيچ كارى نكرده است و مستكبر مستكبرتر شده است و مستضعف مستضف تر، اين نغمه شوم را كه بايد از دهن آمريكا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى كه در ايران خودشان را مسلم مى‏دانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند. البته يك دسته هستند فضول و شيطان كه از اسلام ضربه ديده‏اند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست داده‏اند و اينها هم اخيراً ارباب بزرگشان را از دست داده‏اند، اينها براى خاطر اينكه ارباب‏ها از دست شان رفته است شيطنت مى‏كنند و همين‏ها وادار مى‏كنند يك دسته ساده لوح را كه بى غرض هستند اينها را وادار مى‏كنند تبليغات مى‏كنند و آنها هم هر جا - دست‏شان - يك اجتماعى به دست شان برسد، در نماز جمعه مثلاً اگر يك وقت دست شان برسد، در مجلس اگر يك وقتى تريبون به دستشان بيايد همان حرف‏هايى را كه بايد از حلقوم آمريكا و شوروى بيرون بيايد كه براى اين ملت هيچ كارى نشده است همان مطلب - را - از حلقوم اين بيچاره بيرون مى‏آيد. يك دسته گول خورده و يك دسته شيطان، يك دسته كه مى‏خواهند جمهورى اسلامى نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، آن مى‏گويد شوروى باشد و كمونيسم، آن مى‏گويد امريكا باشد و غرب و اين دو دسته كه به نظر مى‏رسد با هم تفاهم كرده‏اند، يك اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مى‏كنند كه مسائلى را طرح بكنند كه هر چه بيشتر ملت ايران را مأيوس كنند. شما برادرانى كه چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مى‏كنيد و خدمت‏كه شما براى اين ملت كرده‏ايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است. آنها همه خدمت شان را براى كاخ نشينان كرده‏اند و شما خدمت‏تان را براى كوخ نشينان، اينها را در نظر نمى‏آورند. پاسدارهايى كه اينهمه خدمت در جبهه‏ها كرده‏اند و در خارج جبهه‏ها كرده‏اند و اينطور دست منافقين را از اين كشور كوتاه كرده‏اند اينها خدمت نيست؟! خدمت بايد به طرز آمريكائى‏اش باشد يا به طرز شوروى؟! خيلى موجب تاسف است كه يك نفر مسلم گول بخورد از يك دسته شيطان خبيث و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را. بسيار تاسف دارم من از اينكه اين جمعيت پاكدل اينقدر پاكدل باشند كه خيال كنند هر چه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى كه مى‏گويند هيچ كارى براى ايران نشده است، همين شياطينى كه مى‏گويند زمان شاه بهتر بود از حالا. اين نغمه شوم مستكبر مستكبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف مستضعف‏تر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى. آنهايى كه مى‏فهمند و از روى شيطنت صحبت مى‏كنند با آنها جز اينكه با قدرت رفتار بشود راهى نيست. لكن اينهايى كه گول خورده‏اند از اين شياطين، با اينها صحبت است كه برادران! شما چرا گول مى‏خوريد؟

صحيفه نور ج 17 صفحه 260

شمايى كه عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانت‏هاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مى‏بينيد كه از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتارى‏ها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مى‏كشيد، به طور استقلال زندگى مى‏كنيد، شما چرا مى‏گوييد كه حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعيف دولت كوشش مى‏كنيد؟ شما چرا يك وقتى يك قصورى را مى‏بينيد، يك چيزى را مى‏بينيد كه در ايام جنگ ناگزير است كه واقع بشود و در هر انقلابى ناگزير است كه واقع بشود جمع مى‏كنيد و روى هم مى‏گذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مى‏گوييد تا مردم را تضعيف كنيد؟ شما چرا آن چيز خدمت‏هايى كه اين ملت كرده است و خدمت‏هايى كه اين جهاد سازندگى كرده است و خدمت‏هايى كه پاسدارها كرده‏اند؟ كميته‏ها كرده‏اند، خدمت‏هايى كه دولت كرده است، چرا آنها را نمى‏بينيد؟ چه شده است شما را كه گول چند تا شيطان را در گوشه و كنار كشور مى‏خوريد و نمى‏دانيد چه مى‏كنيد، نمى‏دانيد تيشه برداشته‏ايد و به ريشه اسلام داريد مى‏زنيد، نمى‏دانيد كه تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمى‏خواهيد، لكن از روى نادانى شما را وادار مى‏كنند تا اين مسائل را طرح بكنيد.

به خود آييد، توجه كنيد و اينقدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مى‏گويم كه سر جاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشكار شد و شما به آنجا خواهيد رفت كه منافقين رفتند. همانطورى كه منافقين اظهار اسلام مى‏كردند و حالا هم مى‏كنند، اسلام راستين خواهند، نه اسلامى كه در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى كه در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى كه ابرقدرت‏ها را بيرون بكند از كشور، نه اسلامى كه كمونيست را سركوب كند و نه اسلامى كه غرب را سركوب كند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر، به اسم دلسوزى براى مردم، همانطور كه منافقين كردند به اسم دلسوزى براى كشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف كنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را. و درد شما اين است كه دست‏تان از آن فسادها كوتاه شده است و من به شما قول مى‏دهم كه ديگر آنها برنگردند. و به شما عرض مى‏كنم كه بزك نمير بهار مى‏آد نخواهد شد. - نه - در نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار. شما به جاى خودتان بنشينيد اينقدر توطئه نكنيد، آنقدر تضعيف نكنيد جمهورى اسلامى را، كه آن مسائل برگشتنى و ملت ما آن ملت نيست كه براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بكند. آنهايى كه وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند. آمريكا با آن قدرتش در ايران سركوب شد و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سركوب شد و طرفدارهايش را علناً از ايران يك دسته‏اى را بيرون كرده‏اند و يك دسته اى را حبس كرده‏اند و به جزاى خودشان خواهند رساند. منافقين كه عده‏شان زياد بود و تبليغات‏شان دامنه دار بود و جوان‏هاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زباله‏دان ريخته شده اند. شما چند نفر چه مى گوييد، شما چند نفر روشنفكر به اصطلاح خودتان كه مى‏خواهيد كمونيسم را در ايران تقويت بكنيد يا چند نفر ديگرى كه مى‏خواهيد به خيال خودتان آمريكا باز گردد، من به شما عرض مى‏كنم تا شما زنده‏ايد آمريكا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد. در نسل‏هاى آتيه، اگر ملت‏ها در

صحيفه نور ج 17 صفحه 261

نسل‏هاى آتيه به همين روش حركت كنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءالله نخواهد شد. و اگر خداى نخواسته در يك مدت‏هاى طولانى سستى براى كشور پيدا بشود يا شياطين رخنه بكنند در اين كشور، آنوقت امرى است كه بايد خدا اعانت كند ما را.

خدا از ما هم مى‏خواهد كه از جوانهاى خدمتگزار به اسلام قدردانى بكنيم‏

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم و به روحانيون جميع كشور چه در روستا و چه در شهرستان‏ها و هر جا كه هستند سفارش مى‏كنم كه اين جوان‏ها را تشويق كنند، بروند سراغ اين جوان ها، با آنها صحبت كنند، ملاطفت كنند اين جوان‏هايى كه عزيزانشان از دسته رفته است، اين جوان‏هايى كه تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به كشور خودشان خرج كرده‏اند، اينها در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر مى‏دهد لكن خدا از ما مى‏خواهد كه به اينها خدمت بكنيم و از اينها قدردانى بكنيم. خداوند همه شما را حفظ كند و براى ملت ما ذخيره كند و آنهايى كه كجروش هستند. انشاءالله خداوند راست‏شان كند و يا اينكه به جايگاه خودشان برساند.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها