صحيفه نور ج 17 صفحه 137
تاريخ: 12/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه
تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارىهائى كه دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسانها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركتهاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شركها و پليدىها بود، تبريك عرض مىكنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيضها و حامل پيامهاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مىكنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مىكنم و خوشامد مىگويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمىكنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.
مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارىهائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارىها آمده است و علل آمدن اين گرفتارىها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مىدانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملتها بودند، با طرحهاى خود دولتهاى عقب مانده و دولتهاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولتها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مىگرفتند به حسب ظاهر از قدرتهاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرتها بالاتر مىتواند در مقابل اجانب و قدرتهاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان
صحيفه نور ج 17 صفحه 138
كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مىدانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مىدانند موفقيت پيدا نمىكنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شدهاند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مىشود.
رسولالله پايه سياست را در ديانت گذاشته است
يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مىدانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعههاست و براى اين امر نقشههاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه معالاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارىهاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راههاى ديگر. الان هم بوقهاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مىزنند و اسلام را از سياست جدا مىدانند و براى مسلمان جايز نمىدانند كه در سياست دخالت كند و دامن مىزند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولتها هستند و دربارى هستند آنها دامن مىزنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مىگويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مىكنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.
رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مىكرد به اسلام و دعوت مىكرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومتهاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمىشود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مىكند و مسلمين را كه مىخواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مىكند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مىخواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بودهاز اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 139
خودشان و حكومتهايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كردهاند، تبليغ كردهاند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسهها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوقهاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مىكنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مىكنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مىشد و نقشههاى جنگ در آنجا كشيده مىشد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبههاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمىگذاشتند بروند و اگر مىگذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارىهاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارىهايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومتها اين گرفتارىها بوده است يا از دست قدرتهاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آوردهاند و امروز هم كه يك طايفهاى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرتهاى بزرگ براى آنها پيش آوردهاند و گرفتارىهائى كه حكومتها براى آنها پيش آوردهاند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفهاى مىخواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مىكنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مىكند و مسلمين ايران را مسلم نمىداند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارىهاى شما مسلمان هاست.
ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند
و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومتهاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمدهاند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارىهاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل
صحيفه نور ج 17 صفحه 140
گرفتارى چه بوده و راهحل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومتها نمىتوانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملتها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچهها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با تودههاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد ايندر اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيدهاند و مىبينند كه ايران مىخواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوقها كه ايران را مىكوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمىدانند و ايران را مملكت اختناقدانند، مملكت آدمكشى مىدانند، مملكتى مىدانند كه بچهها را مىكشند و زنهاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيدهاند و مىخواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعهها كه در همه بلاد هستند و تشريف آوردهاند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولتهاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.
من اگر بخواهم همه گرفتارىهاى مسلمين و راههاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مىكند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آوردهايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مىكنيد يكى از بررسىهاى مهم قضيه گرفتارىهائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرتها و راههائى است كه آنها به آن راهها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مىكند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مىكند و همراهى مىكند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 141
قدرتهاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مىدادند، همه به او امكانات مىدادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرتهاى شرقى و چه قدرتهاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسانهاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مىبرند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولتها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.
گرفتارىهائى كه مسلمين دارند از دست قدرتهاى بزرگ است
گرفتارىهاى مسلمين همه از اين قدرتهاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقهها و تمام گرفتارىهايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارىها رفع نمىشود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مىكند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مىكند و مىخواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مىشود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمردهشود و دشمن بشريت شمرده مىشود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكارهاى كه در لبنان دخالت مىكنى ؟ تو چكارهكه در مصر دخالت مىكنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مىگويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مىخواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكارهايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرتهاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مىكند و دولتهاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مىخواهند كه دخالت بكند و اين مجلسهاى عمومى نمىگويند چرا دخالت مىكنى، تو از آن ور دنيا چكارهاى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مىخواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوقهاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مىكنند و در عين حال ايران را متهم مىكنند كه از اسرائيل اسلحه مىخرد و با هم هستند و گاهى هم مىگويند ايرانىها با امريكائىها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبتهاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مىكنند به اينكه از اسرائيل چيز مىآورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مىكند و اسرائيل از او پشتيبانى مىكند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبتهائى
صحيفه نور ج 17 صفحه 142
است كه مسلمين نشستهاند گوش و چشم باز و قلبها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مىكند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مىكند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مىخواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مىكند، هم دخالت سياسى مىكند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مىرود. امريكا با دست خود دولتهاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مىبرد و مسلمين نشستهاند و اين نويسندگان مىنويسند و اين گويندگان مىگويند و اين دربارىها و روحانيون دربارى كمك مىكنند به اين قدرتهاى بزرگ و مردم نشستهاند و گوش مىدهند و مىبينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عدهاى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمىشود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمىشود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومتهايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مىكنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى يك پارك و يك نمىدانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.
حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مىخواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مىخواستند نشد، آنها همه دنيا را مىخواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 143
معنا را موفق بشوند، موفق مىشوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.
مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا
شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمىدانيد در ايران چه بود و چه شد و چهگذشت. ايران چه حالى بود، خيابانهاى ايران به چه حالى بود. ميكدهها از كتابخانهها بسيار بيشتر بود و عشرتكدهها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكدهاى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حلكند. اگر نبود اين جوانها و اين رزمندههائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندانهاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزشهاى انسانى. ارزشهاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزشهاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مىگويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مىكنند، در امور اجتماعى دخالتكنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمىآيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مىكنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مىكنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته