صحيفه نور ج 17 صفحه 93
تاريخ: 11/9/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و روحانيون استان همدان، گروهى از روحانيون اصفهان، اعضاى نهادهاى مختلف اجرايى، كاركنان مركز اسناد انقلاب اسلامى و وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه وبودجه
تحول روحى ملت از عنايات و تفضلات الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً بايد تشكر كنم از آقايان علماى استان همدان و از علماى اصفهان و از برادرهائى كه از خارك آمدهاند و از برادرهائى كه از تمام كشور راجع به برنامه و اينها تشريف آوردهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. و من اميدوارم كه همه آقايان در هر جا كه هستند موفق باشند و مؤيد به تاييدات خداى تبارك و تعالى.
يك صحبت من با همه آقايان، مشترك بين همه آقايان و همه ملت و همه علماى سرتاسر كشور و همه رزمندگان و قشرهاى ديگرى كه در هر جا هستند، چه آنهائى كه مشغول به يك خدمت دولتى يا مجلسى يا ملى هستند و چه آنها كه مشغول به جهاد هستند در مقدم جبههها و در پشت جبههها و بالاخره تمام خواهران و برادران كشور اسلامى ايران، و آن اين است كه همانطورى كه آقا فرمودند، خداوند تبارك و تعالى به ما عنايت فرمود و تفضل فرمود، تفضلى كه ما نمىتوانيم از عهده شكر او برآئيم. يك تفضل در جنبه نفى كه بحمدالله ملت ما با فضل الهى موفق شد كه رژيم فاسدى كه مىرفت همه ايران را، همه جوانان ايران را فاسد كند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرتهائى كه دندان و چنگشان بر اين مملكت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتارىها به بركت اسلام و به بركت ملت بزرگوار ايران رهائى يافتيم. و يك جنبه مثبت كه تحولى در ايران پيدا شد كه نمىتوانيد شما در تاريخ نظير اين تحول را پيدا بكنيد، تحولى كه تمام قشرها را از آن وضعى كه داشتند، از آن گرفتارىهائى كه داشتند، چه گرفتارىهاى اخلاقى و چه گرفتارىهاى مادى و چه گرفتارىهاى معنوى متحول كرد به يك انسانهائى كه براى خدا، براى اسلام، براى استقلال و آزادى، همه با هم كوشش مىكنند. نمىتواند انسان تصور كند كه چه انگيزهاى در تمام اين كشور، در بچههاى كوچك دو سه ساله تا پيرمردهاى مريض در بيمارستانها پيدا شد كه همه از يك حالت طبيعى به يك حالت الهى برگشتند. شما الان در هر جاى اين كشور كه برويد مىبينيد كه توجه عمومى مردم، توجه تودههاى مردم به اسلام است و هر گرفتارى كه براى دولت پيش بيايد، براى ارگانهائى كه در دولت هستند، براى ارتش پيش بيايد، براى پاسدارها پيش بيايد، براى كميتهها پيش بيايد و براى ساير رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمايت
صحيفه نور ج 17 صفحه 94
آنها مهيا هستند و عمل مىكنند. كه اگر نبود اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى نصيب كشور ما كرده است، اين اگر تحول الهى نبود و اين تجلى ايمان نبود، هرگز نمىتوانست كسى باور كند كه آن گرگهائى كه بر اين كشور تسلط پيدا كردند و با چنگ و دندان همه چيز اين كشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بيرون بروند و نمىشد تصور كرد كه همه قدرتهاى بزرگ و آنهائى كه دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حيث تبليغات، تسليحات و قواى نظامىشان و همه بر ضد اين ملت مظلومى كه براى خدا قيام كرده است كوشش مىكنند و خداى تبارك و تعالى معذلك قدرتى به اين ملت عنايت فرموده است كه تمام توطئههاى آنها را خنثى كرده است و مىكند انشاءالله. و اين از امورى است كه ما شكرگزارى او را نمىتوانيم بحق بجا بياوريم، لكن آن مقدارى كه براى ما ميسور است در سپاسگزارى و شكرگزارى در اين نعمت بزرگ، اين است كه اولاً تقوا را پيشه خود كنيم و خداى تبارك و تعالى را در تمام امور حاضر و ناظر ببنيم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهيدستى و در غنا خداى تبارك و تعالى را حاضر ببينيم. همه عالم محضر خداست، هر چه واقع مىشود در حضور خداست، هر خطراتى كه در قلب ما واقع مىشود در حضور خداست. ما بايد به شكر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى، نعمتهاى غير متناهى كه به ما عنايت كرده است و به شكر اين نعمتى كه اخيراً به ما عنايت فرموده است، توجه به او داشته باشيم و تقوا را پيشه كنيم و از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را به حال خودمان باز ندارد و عنايت خودش را از ما سلب نفرمايد.
علماى بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت كنند به تقوا و حضور در صحنه
و يك كلمه به علماى اسلام و خصوصاً علماى ايران و آقايانى كه از استان همدان تشريف آوردهاند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتى كه در تمام كشور هستند و يا امام جمعه هستند يا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند، مردم را دعوت كنيد به تقوا. در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا. با همين عنوان عربىاش را بگوئيد، فارسىاش را بگوئيد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. و در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را دعوت كنند به تقوى. و اين دليل بر اين است كه در اين خطبه واجب فرموده است كه مردم را به تقوا دعوت كنند، دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا در درجه بالايى از ساير عنايتهاست. و ما مردم را، شما آقايان علمائى كه ائمه جماعت هستيد، علمائى كه ائمه جمعه هستيد، علمائى كه مبلغ هستيد، در هر جا هستيد مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد، كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (كه انشاءالله مؤثر خواهد بود در همه نفوس) موجب اين بشود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد. و يك چيز ديگرى كه باز مربوط به علما هست و مربوط به ساير ملت، و آن اين است كه علماى بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغين، مردم را دعوت كنند به حضور در صحنه. تاكنون هر چه بركات به
صحيفه نور ج 17 صفحه 95
اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزى نايل اين ملت مظلوم، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست كه در صحنهاند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مىدانند، چنانچه از خودشان هست. اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهورى اسلامى خدمتگزار به همه است و مال همه است.
من عرض مىكنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزد كنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و از دولت و از قوه قضائيه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، اين رمز پيروزى است كه عايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنه باشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براى ارتش پيش مىآيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند. به فعاليت شماهاست كه اين جمهورى زنده مانده است و انشاءالله با فعاليتهاى شما هم زنده و شكوفا خواهد بود.
از جمله چيزهائى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان است كه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشد كه آقايان، ديگران كنارهگيرى كنند، سستى كنند. ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق راى، رأى بدهند، ملت را دعوت كنند به راى. منتها ملت و شما و هر كس آزاد است هميشه و به هر كس كه مىخواهد، رأى مىدهد، ولو آنكه آقايان و فرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند، شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كردهاند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كردهاند و با بررسى اين كار را انجام دادهاند، لكن اين اسباب اين نمىشود كه كسى الزام كند كه كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوقها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همين طورها باشد انشاءالله.
مسأله برنامه از مهمات يك كشور است
و يك كلمه هم با بعضى از گروههائى است كه اينجا تشريف دارند. اما از آنهائى كه از جزيره خارك آمدهاند، بايد من بسيار تشكر كنم. اينها آنطورى كه امام جمعه محترمشان نقل كرد الان براى من، (قبل از اينكه من بيايم نقل كرد) بچه و كوچك، زن و مرد دنبال اين رفتند كه اين مواردى را كه خرابكارها مىخواهند خراب كنند، اينها دورش خاك بريزند تا نتوانند خراب كنند. اين از همان تحولاتى است كه در ملت ما پيدا شده است كه عرض كردم. شما گمان نكنيد كه اگر همه جزيره خارك را به باد فنا مىدادند در زمان طاغوت، يكى پيدا مىشده كه بگويد چرا، شايد هم مردم خوشحال مىشدند
صحيفه نور ج 17 صفحه 96
كه اين شاه و نمىدانم شاه بازىهائى كه بوده، بگذاريد كه به هم بخورد. امروز خداى تبارك و تعالى به واسطه اسلام كه سايه افكنده است بر همه و سايه محبتش بر روى همه ملت است، با خاطر اوست كه بزرگ و كوچك در صحنهاند و در آنجائى كه احتمال اين هم هست كه يك وقت خرابكارى بشود، معذلك مىروند و اين كارها را مىكنند. و من بسيار متشكرم از آنها و دعا مىكنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ كند و خداوند توفيق عنايت كند كه خداى تبارك و تعالى توفيقات خودش را از ما سلب نكند و توفيق عنايت كند كه ما به خدمت مشهور باشيم.
و يك كلمه هم با اين گروههايى كه در برنامه هستند عرض مىكنم. مسأله برنامه از مهمات يك كشور است. اگر چنانچه بدون برنامه، يك كشورى بخواهد اداره بشود، نمىشود اداره بشود، بايد برنامه باشد. برنامه ريزىها را بايد با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسائل سياسى و مسائل اجتماعى و مسائل اسلامى دارند، اينها بايد با كمال دقت بررسى كنند و متحدا با هم برنامه ريزى كنند و براى كشور راه برنامهريزى، راهى - است - باز مىكند براى پيشبرد مقاصد كشورى، لكن يك نكته را عرض كنم و آن اينكه اگر برنامهريزى را بدون نظارت روحانيون بكنند (يعنى متخصصينى كه از روحانيون هستند) اين موجب اين مىشود كه برنامه را كه ريختيد ببريد مجلس، مجلس رد كند. آنها قبول كردند، ببريد در كميسيونى كه تخصص در اين امر دارند، آنها رد كنند. از اينجا بگذرد ببريد در شوراى نگهبان، آنجا رد كنند. اين اسباب اين مىشود كه كارها معطل بماند. شما در اين اجتماعاتى كه مىخواهيد بكنيد، روحانيونى كه در اين امر تخصص دارند، آنها را دعوت كنيد كه نظارت كنند كه يك وقت خداى نخواسته برخلاف اسلام چيزى واقع نشود، كه اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اينكه شما زحمتتان هدر رفته است، كارى نكردهايد، براى اينكه بالاخره وقتى رسيد به شوراى نگهبان، شوراى نگهبان رد مىكند، آنوقت شما مدت زحمت كشيدهايد زحمتتان از بين رفته است، دوباره از سر بايد شروع كنيد. اين را از اول يك كسى كه تخصص داشته باشد در امور اسلامى، و بينائى و توجه به مسائل كشور و به گرفتارىهائى كه امروز ما در كشور داريم، توجه به اين مسائل رويهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما كمك كند و نظارت كند تا اينكه مسائل مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، وقتى مطابق شد ديگر آسان مىشود، مجلس كه برود مجلس قبول مىكند و شوراى نگهبان هم كه برود شوراى نگهبان هم قبول مىكند. اين اسباب تند شدن كار مىشود. آنطور، اسباب اين مىشود كه كارها تعويق بيفتد، و در حالى كه برنامه لازم داريم و محتاج است كشور ما به برنامه - برنامه - چندين ماه هى دست به دست برود، از اين كانال رد بشود، آن كانال رد كنند تا آخر هم به نتيجه نرسد. و اما اگر چنانچه متضصصين در اصل برنامهريزى، متخصصين در امور اسلامى، اينها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بكنند كه مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، آنوقت ديگر به زودى كار تمام مىشود و بهتر هم خواهد شد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين كار را جديت كنيد كه بشود و عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم، تقوا داشته باشيد. تقوا براى همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 97
آنهايى كه متصدى امور نيستند، تقوا يك امرى است كه براى شخص خودشان و احياناً هم براى يك عدهاى كه با او تماس دارند موثر است و خلاف تقوا براى شخص خود آن آدم و براى اشخاصى كه با او معاشر هستند، گاهى سرايت مىكند و موثر مىشود. اما متصديان امور به حسب تصدى كه دارند، اگر خداى نخواسته تقوا نداشته باشند، يك وقت مىبينيد كه اينهائى كه در رأس امورند اگر تقوا نداشته باشند، اين به همه كشور سرايت مىكند، همه كشور را يك وقت خداى نخواسته به باد مىدهد و لهذا براى آنها اهميت تقوا بسيار بيشتر است تا براى اشخاص. آنها، هم براى خودشان خوب است، هم براى دوستانشان خوب است و هم براى كشورشان خوب است، براى تمام كشور. اگر با بىنظرى و حسن نظر و تقوا در همه جا عمل بشود، اختلافاتى پيش نمىآيد. همه اين اختلافات كه مىبينيد گاهى پيش مىآيد، همانطورى كه اختلافاتى كه در دولتهاى بزرگ پيش مىآيد، براى اينكه تقوا ندارند، تقواى سياسى ندارند، تقواى اجتماعى ندارند، تقواى شخصى و اخلاقى ندارند. اين اسباب اين مىشود كه اين مىخواهد او را بچاپد، او هم مىخواهد اين را بچاپد، اين موجب اين مىشود كه دعوا بشود. اما اگر تقوا در كار بود و اگر چنانچه هر كسى روى مرز خودش عمل مىكرد، اينهمه جنگ و جدال پيش نمىآمد.
اگر بخواهيد شما به اسلام خدمت كرده باشيد بايد كارهائى كه انجام مىدهيد با تقوا و با حسن نيت باشد
حالا ما در كشور خودمان كه بحمدالله مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احكام قرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه مىروند و آن سير را مىكنند، براى ما، براى خود ما، اين مسأله لازم است كه آنهائى كه متصدى امور اين كشور هستند، چه دولت، چه قوه قضائيه و چه مجلس، اينهائى كه متصدى راه انداختن كار اين ملت هستند و آنهائى كه در جبههها هستند و مشغول جنگ يا تهيه جنگ هستند، همه مردم و خصوصاً اينها، اينها اگر چنانچه بخواهند اين كشور پيش برود، اختلافات از بين برود، اختلافاتى كه همه مىدانيم كه اگر خداى نخواسته پيش بيايد و ملت را به تباهى خواهد كشيد، اگر اختلافات در سران قوم پيش بيايد سرايت خواهد كرد و يك وقت مىبينيم كه دسته دسته شدند و هر كسى يك طبلى مىزند، اگر بخواهيد شما به اسلام خدمت كرده باشيد، بخواهيد به قرآن مجيد خدمت كرده باشيد، بخواهيد كه در پيشگاه خدا رو سفيد باشيد، بخواهيد كه فردا كه از اينجا به آن در مىرويد رو سفيد برويد، بايد اينطور باشد كه كارهائى را كه انجام مىدهيد، بى غرض و بى مرض و با تقوا و با حسن نيت باشد. اشكال خيلى خوب است، در مجلس مثلاً، خوب، بايد يك مطلب رد و بدل بشود، اشكال بشود، لكن اشكال طلبگى. دو تا طلبه وقتى كه با هم مىنشينند و - عرض مىكنم كه - صحبت مىكنند، گاهى مىرسد به فرياد، اين فرياد مىزند سر او، او فرياد مىزند سر او براى مطلب، اما همه دنبال اينند كه حق را پيدا كنند، بعد هم كه مباحثه تمام شد دو تا رفيق هستند، مىروند با هم مىنشينند و چاى مىخورند. اينجور اشكال، اشكال سازنده است. اشكال مدرسهاى، اشكال طلبگى،
صحيفه نور ج 17 صفحه 98
اشكال سازنده است. طلبهها آزاد در پاى درس مراجع خودشان مىنشينند، آزاد صحبت مىكنند، اينطور نيست كه حق صحبت دادن به اين ندهند، به آن ندهند، به همه هم مساوى حق مىدهند، يك بچهاى هم برود، بچه طلبهاى هم برود وقتى اشكال بكند گوش به او مىدهند، جوابش را مىدهند. اين اشكال سازنده است هر دو مىخواهند حق را پيدا بكنند. شما هم همين طور است، ملت ما هم بايد همه همين جور باشند. اگر بخواهند تربيت اسلامى داشته باشند بايد توجه كنند، گوششان به اين باشد كه اسلام چه فرموده، ما هم دنبال آن باشيم. اگر آراى خودشان را، اغراض خودشان را خداى نخواسته در پيش بياورند، هم خودشان تباه مىشوند و هم ديگران را تباه مىكنند. برنامه ريزىاش همين طور است و وزارتخانههايش همين طور است و مجلسش همين طور است، ارتش و قواى مسلحش همين طور است، ساير ملتش هم همين طور است، قوه قضائىاش هم همين طور است و خصوصاً در قوه قضائيه از جاهاى ديگر اهميتش بيشتر است، براى اينكه قوه قضائيه سر و كار با همه چيز مردم دارد، اينها بايد با توجه به خداى تبارك و تعالى و حسن نيت و توجه به مسائل اسلامى (چنانچه دارند) با اينطور مشى كنند و همين طور ساير برادرهائى كه در اين كشور هستند.
اگر ما مشىمان را اينطور قرار بدهيم مطمئن باشيد كه آسيبى به ماها نمىرسد. آن روز آسيب به ما مىرسد كه از باطن بگنديم، افراد باطن شان بگندد و اين گند هم سرايت كند و يك دستهاى را از بين ببرد و متعفن كند. آن دسته، دسته ديگر را، آن دسته، دسته ديگر را. آنوقت است كه كودتا مىشود و از بين مىرويد، آنوقت است كه ممالك بزرگ به شما طمع مىكنند و با دست خودتان شما را از بين مىبرند. غالب آن جاهائى كه اين دولتهاى بزرگ و اين قدرتهاى فاسد غلبه كردهاند بر مردم، با دست خود مردم به مردم غلبه كردهاند. كم اتفاق مىافتد كه يك دولتى بيايد بريزد و خودش بخواهد كارى را انجام بدهد. هميشه نشستهاند آنجا توطئه مىكنند، آدم تراشى مىكنند در خود ملت. اگر توانستند از خود ملت يك بساطى درست مىكنند و ملت را از بين مىبرند، كشورها را از بين مىبرند. بايد ما كه يك كشورى هستيم توجه به خدا مىخواهيم داشته باشيم، مىخواهيم خودمان مستقل باشيم، مىخواهيم خودمان همين كار فقيرانهاى كه داريم، مال خودمان باشد. ما نمىخواهيم كه همه چيزهاى بزرگ را داشته باشيم و اسير باشيم. ما البته اگر الان هم تسليم هر كدام از قدرتها بشويم، هر چه بخواهيم به ما مىدهند. الان هم اگر شما دولت تان، ملتتان تسليم بشويد به آمريكا، سرشار همه چيز به شما مىدهند، اما چى، همان چيزى را مىدهند كه به حيواناتشان مىدهند، همان چيزى را مىدهند كه به اسبهايشان مىدهند، همان چيزى را مىدهند كه به نوكرهايشان مىدهند. اما اگر ما بايستيم و بگوئيم نه، ما نه شرقى هستيم و نه غربى، نه اين را مىخواهيم، نه آن را مىخواهيم و با هيچ كس هم دعوا نداريم، هر كس با ما مصالحه دارد و حاضر است كه ما با استقلال خودمان زندگى كنيم، ما با او هم روابط داريم و هركس اين معنا را ندارد، ما نمىخواهيم روابط داشته باشيم.
بالاخره اساس يك كشورى با اتحاد مردمش مىشود. استقلال يك كشورى اگر بخواهد حفظ بشود بايد مردم احساس كنند كه ما استقلال مىخواهيم. آزادى يك كشورى بايد مردم احساس كنند كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 99
ما آزادى مىخواهيم، تنفر از اينكه ما در تحت رهبرى و نمىدانم در تحت ذلت كشورهاى چيز باشيم براى شكممان. بايد ملت اين را احساس كند كه ما عروسك خارجى را نمىخواهيم كه به ما عروسك بدهيد و ما خودمان را تسليم كنيم. ما اين زرق و برق خارجى كه برايمان بيايد نمىخواهيم، ما مىخواهيم مستقل باشيم خودمان درست كنيم. اگر اين را ملت احساس كرد، هيچ وقت اين آزادى و اين استقلال را از دست نمىتواند بدهد، هيچ وقت به آن طمع نمىكنند. همه طمعها اين است كه توجه كنند، اين را با او دعوا بدهند، اين قاضى را با آن قاضى، اين حاكم را با آن حاكم، آن استاندار را با آن استاندار، مردم را با آنها، امام جمعهها را با مردم، مردم را با امام جمعهها، از اين حرف ها. اگر اين مسائل پيش بيايد، بترسيد كه به زودى خداى نخواسته عنايات خدا از ما سلب بشود و ما برگرديم به همان حال فضاحتى كه آنوقت بود، به حالى كه جوانهاى ما را مىبردند تا بكلى تباه كنند، مىبردند تا تمام حيثيت انسانى را از آنها بگيرند. و اگر انشاءالله همين طورى كه شما بيدار هستيد، همين طورى كه توجه به مسائل داريد، همين طورى كه توجه به امور الهى داريد، همين طورى كه توجه داريد كه دشمنهايتان كى هستند، توجه داريد كه دوستهايتان كى هستند، اگر اينطور پيش برويد، بدون اينكه جنگى باشد و بدون اينكه نزاعى باشد، كسى با شما چيز نمىكند. اين هم كه مىبينيد يك گوشه كشور ما فرض كنيد جنگ واقع شد و دو سال هم هست كه آنهمه هم به ما و خودشان ضرر زدهاند، براى اينكه يك ديوانهاى پيدا كردهاند، يك نفر آدم كه نفهميد چه مىكند. الان هم آنطورى كه در روزنامهها بوده (من نمىدانم صحت و سقمش را) الان هم مىگويند كه اين آدم به واسطه اينكه شكست خورده و بايد فرار كند، بنا دارد كه مخازن خودشان را از بين ببرد و از اين آدم بعيد ندانيد شما. اما اشخاص متفكر، اشخاص متوجه، فرض كنيد كه همين دولتهاى ابر قدرتى ملتفت مسائل هستند، آنها هيچ وقت خودشان نمىآيند در ميدان، آنها هميشه از اين حيوانات را وا مىدارند كه بريزند به جان هم اينها و از بين ببرند اينها را. و ما بايد ايستادگى كنيم و اين توجه را داشته باشيم كه شما خيال نكنيد كه جنگ است و ما سختى جنگ داريم. آقا! شما هر كدامتان ادراك كرده باشيد، اين جنگى كه در دنيا پيدا شد، جنگ ثانى، اين جنگ دوم، جنگ اولش را هم من يادم هست، اما اين جنگ دومى كه بسيارى از شما يادتان هست، اين جنگ با اينكه به ما هيچ ارتباط نداشت، ما داخل جنگ نبوديم، ما هيچى، كنار بوديم، در عين حال به واسطه همين جنگ، ايران قحطى شد، در ايران نان پيدا نمىشد، يك چيزى بود سياه، مثل اين عباى من سياه بود، يك چيز اينطور قلمبهاى مىدادند به مردم. يك دانه نان سنگكى شما در تهران پيدا نمىكرديد. در قم كه ما بوديم، تمام دكانها بسته شده بود و هيچ پيدا نمىشد. امروز بحمدالله نعمت مىبينيد دارد. مىگوييد گرانى است، شما يك توجهى به ساير جاها بكنيد. كجا گرانى نيست؟ قبول دارم كه بايد گرانى را جلويش را بگيرند، قبول دارم كه بايد زحمت بكشند، اما يك دولتى است كه با تمام كوشش دارد زحمت مىكشد و خدمت مىكند، حالا يك دسته فاسق غرغر مىكنند براى اينكه حكومت دست آنها نيفتاده است و دست يك آدمهايى صحيح افتاده است. خوب آنها حسابشان عليحده است ملت ما كه حسابش اين نيست، ملت ما حسابش اين است كه ببيند كه اين دولت كارش
صحيفه نور ج 17 صفحه 100
موازين اسلامى دارد، البته اگر يك اعوجاجى هم پيدا بشود مجلس رفع مىكند، اگر اعوجاجى در مجلس هم پيدا بشود شوراى نگهبان ديگر اغماض نخواهد كرد.
بنابراين مشكلات جنگ كه در دنيا اگر يك جائى واقع بشود مردم، هم را مىخورند، در ايران با اين مشكلات جنگ ارز شما بالا رفته است، ارزى كه در اول جنگ كم بوده است حالا بهتر از آنوقت شده است، ارزى كه در بين جنگ يك وقت پائين آمد الان بالا رفته است و اين براى اين است كه دولت ما يك دولت دانشمندى است و خدمت دارد مىكند، ساير ارگانها هم همه خدمت دارند مىكنند. البته در هر جا دو نفر آدم هم كه پيش قاضى مىروند، يكىشان ناراضى در مىآيد و اين حكم به عدل هم ناراضى درست مىكند، اما اين را نبايد پاى حساب آورد. ما بايد توجه كنيم به اينكه گرفتارى در حال جنگ و انقلاب هست، خود انقلاب هر جا واقع شده است، در بعضى جاها بيشتر از چند ميليون آدم كشته شده است در انقلابشان. اينجا انقلاب شده است، انقلاب هم البته ما ضايعات داشتيم اما نه ضايعات انقلاب، كم بود ضايعات در اينجا. الان هم بحمدالله همه جا امن وامان است، يك جنگ بين يك ديوانه و عاقل هم در سرحدات هست، اين هم كه بيرونش كردند تمام شد و تمام مىشود انشاءالله. بايد هركس كه غر به گوشش مىخوانند، جوابش را بدهد كه آقا كجا گرانى نيست. خوب، البته يك مملكت اينطورى است. اگر شما پيدا كردهاى يك جائى كه نعمت اينطورى كه الان هست در ايران، البته يك چيزهائى كه اساسى نيست فرض كنيد سيگار كم است، حالا هم كه سيگار زياد شده، فرض كنيد يك چيزهاى تجملى نيست، شما تجملى را مىخواهيد چه كنيد؟ تجملى همانها بود كه آنها وارد مىكردند و شما را اسير مىكردند، ارز شما را از بين مىبردند. اما آنهائى كه اساس زندگى است نان است و نمىدانم گوشت است و اينها هست حالا گران است من هم قبول دارم گران است، اما نبايد ما وقتى كه يك جنسى گران شد در حالى كه خوب بود اصلش به حسب قاعده دنيا قحطى باشد، پيدا نشود، اصلاً گوشت، من خودم با اين چشمهايم ديدم كه يك اسبى كه مرده بود يك عده ريختند سرش و گوشتش را بردند، من خودم اين را ديدم. امروز گوشت هست منتها گران است ما هم قبول داريم، اما در صدد هستند كه درست كنند. و من به شما نويد مىدهم كه انشاءالله كشور شما كشور صحيح خوب بشود به شرط اينكه متعهد به اسلام باشيد و متوجه باشيد به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت به ما كرد. و ما حفظش بايد بكنيم ناشكرى نكنيد. من مىترسم خداى نخواسته از اينكه اگر ناسپاسى خداى تبارك و تعالى از ما ديد، با اينكه اينهمه نعمت به ما عنايت كرده است، اگر ناسپاسى ببيند خداى نخواسته عنايتش را كم بكند و ما تباه بشويم. شكر نعمت خدا بكنيد، توجه به خدا داشته باشيد، انشاءالله همه موفق خواهيد شد و همه پيشبرد خواهيد كرد و مملكت شما يك مملكت نمونه خواهد شد و همهتان سلامت و سعادت داشته باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته