0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 61

تاريخ 17/12/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى تيم‏هاى فوتبال منتخب تهران‏

من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم. احب الصالحين و لست منهم از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما جوانان را كه ذخيره اين كشور هستيد و مايه اميد ملت و اسلام هستيد هر چه بيشتر موفق كند كه در همه ابعاد انسانى ورزش كنيد. يك بعدش آن بعدى است كه شما متخصص در آن هستيد و اميد است كه بعدهاى ديگرى هم كه انسان دارد و انسانيت دارد در شما رشد كند. ورزشكارها هميشه اينطور بودند كه يك روح سالمى داشتند، از باب اينكه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به يك فعاليت جسمى داشتند كه عقل سالم در بدن سالم است. شما اگر دقت كنيد در حال جوان‏ها و طبقات جامعه مى‏بينيد كه آنهائى كه در عيش و عشرت مى‏گذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست. بدن‏ها افسرده، روح‏ها پژمرده و كسالت سرتاپاى آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت مى‏كنند، بيست و دو ساعت در ناراحتى آن هستند و آنهائى كه اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمى مى‏كنند و ورزش روحى، آنها در تمام مدت، اشخاصى هستند كه پژمردگى در آنها نيست، افسردگى در آنها نيست و اين نعمتى است از خداى تبارك و تعالى كه خداوند نصيب همه بكند انشاءالله.

يكى از وجوه صدور اسلام، شما جوانانيد

شما نمونه باشيد در كشورهاى ديگر كه شماها از جمهورى اسلامى هستيد. ما امروز احتياج به اين داريم كه اسلام را در هر جا تقويت كنيم و در هر جا پياده كنيم و در مملكت خودمان اسلام را به جاهاى ديگر به آن معنايى كه در مملكت الان حاصل شده است صادر كنيم. يكى از وجه صدورش همين شما جوان‏ها هستيد كه در ساير كشورها مى‏رويد و جمعيت‏هاى زيادى به تماشاى شما مى‏آيند، به تماشاى قدرت‏هاى شما مى‏آيند. بايد طورى بكنيد كه اين جمعيت‏هاى زياد را دعوت كنيد عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در كردارتان طورى باشد كه نمونه باشيد براى جمهورى اسلامى و جمهورى اسلامى با شما به جاهاى ديگر هم انشاءالله برود.

همه موفق و مويد باشيد و ادامه بدهيد به كارتان و همانطورى كه آقا خواندند و گفتند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 62

همانطورى كه در ورزشكارى داريد قدم بر مى‏داريد، براى ملت‏تان هم قدم برداريد و اين هم براى ملت است، لكن امروز احتياجات زيادى ملت دارد، پشت جبهه‏ها، در خود جبهه‏ها و شما بازوان قدرتمند اين جامعه هستيد.

و ما در بين دولت‏هاى مرتجع و دولت‏هايى كه مردم را مى‏خواهند چپاول كنند، ما در بين دولت‏ها منزوى هستيم براى اينكه آنها همه بر ضد ما هستند، لكن بين ملت‏ها اينطور نيست. ملت‏ها باحقند، ملت‏ها با چيزهايى هستند كه، ارزش‏هايى هستند كه ارزش‏هاى انسانى است. اين دولت‏ها هستند كه بسيارى از آنها از اين ارزش‏هاى انسانى هيچ اطلاعى ندارند. شماها هم با ملت‏ها وقتى كه آنجاها مى‏رويد با ملت‏ها تماس داريد و ملت‏ها به تماشاى شما مى‏آيند، همانطورى كه عرضه مى‏داريد ارزش‏هاى بدنى خودتان را، قدرت‏هاى بدنى خودتان را، براى ايران ارزش قائل مى‏شويد و ارزش ايران را به آنها نمايش مى‏دهيد، ارزش‏هاى اخلاقى، ارزش‏هاى اعمالى، ارزش‏هاى عقيدتى، اينها هم توسط خود شما انشاءالله در آنجاها منتشر بشود و در اين ايران هم كه هستيد به خدمت اين جامعه باشيد. جامعه ما احتياج به جوان‏ها دارد و خدمت جوان ها. اسلام امروز احتياج دارد به اينكه اين جوان‏ها كه در اينجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند هستند و قدرت خوبى هم دارند، اينها همه كوشش كنند تا اين كشور از شر مفسدين نجات پيدا كند. خداوند همه شما را موفق و مويد و منصور كند و براى ما نگهدارد شما را.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:46 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 63

تاريخ 17/12/60

بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل و كاركنان گسترش شبكه راديويى و تلويزيونى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى‏

شما جوانان موفق شديد كه باورهاى غلط را بشكنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قدم شما جوانانى كه براى اسلام، براى كشور خودتان كوشش مى‏كنيد گرامى مى‏دارم. اين نكته را من سابق هم گفته بودم كه تبليغات دامنه‏دار مخالفين با بشر، مخالفين با اصلاح بشر، اينها كوشش كرده بودند كه در همه جاهايى كه مى‏خواهند تحت سلطه خودشان درآورند، طورى كنند كه باور بياورند به اهالى آنجا كه ما خودمان هيچ نيستيم و هر چه هست ما بايد از آن طرف‏هاى مرز، از امريكا، از روسيه بياوريم. و يكى از علل عقب ماندگى اين كشورها همين بود كه اصلاً افكار خودشان را نمى‏گذاشتند كه اينها به راه بيندازند و تبليغات طورى شده بود كه مى‏ترسيدند اصلاً وارد يك عملى بشوند. و خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت كه اين جمهورى اسلامى را موفق شديد شما جوانان اينجا متحقق كنيد و موفق شديد كه از اين باور غلطى كه در بين كشور ما معروف شده بود، اين باور غلط بشكنيد. شما مگر چه چيزتان از ساير بشر كمتر است، بشر همه جا يك جنس است و يك نوع است و يكى است. و اينجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نيست، لكن نگذاشتند كه اين بهترها و اين مغزهاى متفكر به كار بيفتند. آن مغز متفكرهايى كه از ايران فرار كردند، آنها بودند كه تفكرشان را براى آنها داشتند، براى خارجى‏ها به كار مى‏انداختند و اگر چنانچه يك نفر متفكرى كه وطن خودش را مى‏خواهد، اسلام را مى‏خواهد كشور خودش را مى‏خواهد، اين معنا ندارد كه فرار كند. كجا فرار كند؟ و لهذا بهتر اين بود كه اين مغزهايى كه براى خارجه و براى امريكا و براى شوروى در ايران كار مى‏كردند، اينها بروند و مغزهاى متفكرى كه براى خود كشور عمل مى‏كنند، آنها باشند. و بحمدالله در اين دو سه ساله شماها اثبات كرديد، جوان‏هاى ما اثبات كردند كه مى‏توانند خودشان عمل بكنند و شما مطمئن باشيد كه در دراز مدت شما همه كار مى‏توانيد بكنيد. و اميدوارم كه مغزها را به كار بيندازيد و آن خوف‏هايى كه ايجاد كرده بودند در كشور ما، آن را هم كنار بگذاريد و با شجاعت وارد بشويد و كار خودتان را انجام بدهيد. همانطورى كه با شجاعت ابرقدرت‏ها را خارج كرديد با شجاعت در فرهنگ خودتان كار بكنيد و در كارهاى خودتان، خودتان عمل بكنيد و اتكاء خودتان را هر روز به كم خارج بكنيد و يك وقتى برسد كه هيچ اتكاء به خارج ما نداشته باشيم، همه چيز خودمان را خودمان تهيه‏كنيم، انشاءالله.

صحيفه نور ج 16 صفحه 64

و يكى از امور ديگرى هم كه باز من گفته‏ام اين است كه ما را جورى بار آورده بودند كه يا بايد فرنگى مآب باشيم يا هيچى. يك نفر جوان، يك نفر خانم اگر سرتاپايش فرنگى مآب است، اين معلوم مى‏شود خيلى عاليمقام است و اگر چنانچه مثل ساير مسلمان‏ها است، اين خيلى عقب افتاده است. عقب افتادگى و جلو رفتن را به اين مى‏دانستند كه فرنگى مآب باشد، يعنى فرض كنيد فرم لباسش چه جور باشد، فرم كفشش چه جور باشد، يا مثلاً هر چه كه از خارج مى‏آيد صرف بكند. مصرفى بار آوردند ما را، براى همين جهت ما را مصرفى بار آورده‏اند. امثال تقى‏زاده كه در اين ايران يك وقتى قدرت داشته‏اند، تقى‏زاده گفته بود كه ما بايد سرتاپامان انگليسى باشد يا فرنگى باشد و بايد اينطور باشيم تا اينكه آدم بشويم. آدم بودن را به كلاه و كفش و لباس و بزك و امثال ذلك مى‏دانستند. و آن چيزى كه تعليمات انبيا بود كه انسان را با تقوا، قدرت تقوا، قدرت انسانيت، با علم، با عمل، آنها را اينطور مى‏دانستند، ميزان انسانيت را تقوا و علم مى‏دانستند، اينها به جورى كرده بودند كه بين ماها اينطور بين خودشان اينجور نيست، بين ماها اينطور جلوه داده بودند كه آدم اگر بخواهد پيشرفته باشد زبان و حرف وقتى مى‏زند به حرف خود مادريش نزند، وقتى صحبت مى‏كند در هر چند كلمه، دو سه تا كلمه انگليسى هم باشد، دو سه تا كلمه فرض كنيد كه اروپايى هم باشد. اين تمام اينها چيزهايى بود كه به ما تزريق كرده بودند، خائن‏هاى داخلى زيادتر و الهام هم مى‏گرفتند از خان‏هاى آن آن خائن‏هاى خارجى و ما را اينطور داشتند بزرگ مى‏كردند. اگر يك مدت ديگرى اين ايران خداى نخواسته به دست اين رژيم فاسد باقى مانده بود، ما ديگر هيچ بايد باشيم، از بين تمام رفته باشيم.

كشور مال خودمان است و خودمان بايد اداره‏اش كنيم‏

خداوند به ما منت گذاشت كه اسلام را و ايران را به ما برگرداند و ما خودمان انشاءالله الان كار خودمان را انجام مى‏دهيم و بايد بدانيم كه بايد فكرمان اين باشد كه ما خودمان مى‏خواهيم كار بكنيم اصلاً فكر اينطور بايد برگردد كه مملكت، مملكت خودمان است، خودمان هم بايد آبادش كنيم. كشاورز بايد همين فكر را داشته باشد، آنهائى كه در كارخانه‏ها عمل مى‏كنند بايد همين فكر را داشته باشند، آنهايى كه در موارد صنعتى و اينها كار مى‏كنند بايد كارشان همين، فكرشان اين باشد كه كشور مال خودمان است، وقتى مال خودمان است، معنا ندارد كه يكى ديگر بيايد اداره‏اش كند، بايد خودمان اداره‏اش كنيم. آنجور نباشد كه سر هر كارخانه‏اى بايد كسان ديگرى بيايند و بيايند كه نگذارند اينجا پيشرفت كند. آمدن، براى اين بود كه كارها را آنها تكفل كنند، پادوئى را به اينها بدهند. شما، ايرانى‏ها بيش از اينكه پادو باشند، بيش از اينكه در يك اداره‏اى پادو باشند، در يك جايى كه صنعت است كارى به آن نداشته باشند. اينها براى اين جهت مى‏آمدند اينجا و حالا بحمدالله گور خودشان را گم كردند و رفتند و شما خودتان هستيد و خودتان و پشتيبان شما خداست. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد و تشكر مى‏كنم از شما كه راديو تلويزيون را راه انداختيد. و ما بايد تبليغاتمان زياد باشد و پوشش - چيزمان - راديومان، تلويزيونمان زياد بشود تا بتوانيم مطالب خودمان را به عالم برسانيم.

صحيفه نور ج 16 صفحه 65

حالا همه مطالبى كه ما داريم، همه چيزهايى كه داريم اصلاً نمى‏گذارند به جايى برسد. بله اگر يك چيز خلافى يك ذره وارد بشود، آنوقت راديوها ببينيد چه خواهند كرد. در هر صورت خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و من هم آنقدرى كه سهم خودم است، دعا كردن به شماهاست و دعا مى‏كنم شما را. سلامت باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 67

تاريخ 18/12/60

بيانات امام خمينى در جمع رزمندگان ارتش جمهورى اسلامى ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

اولياء ما نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقيه‏الله اروحنافداه تسليت عرض مى‏كنم. اين خانه كوچك فاطمه سلام الله عليها و اين افرادى كه در آن خانه تربيت شدند كه به حسب عدد، چهار پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمت‏هايى كردند كه ما را و شما را همه بشر را به اعجاب در آورده است. خطبه فاطمه زهرا سلام الله عليها در مقابل حكومت و قيام اميرالمومنين و صبر اميرالمومنين در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمك كارى به حكومت موجود و بعد هم فداكارى در راه اسلام و فداكارى دو فرزند عزيزش امام مجتبى كه يك خدمت بسيار بزرگ و دولت جابر اموى را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سيدالشهدا، چيزهايى بود كه همه مى‏دانيد و مى‏دانيم و با اينكه عده كم و اسباب و ابزار جنگ پيش آنها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان آنها را آنطور كرد كه بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه پيدا كردند و اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند كه ما از كمى عده و كمى عده و كمى ابزار جنگ در مقابل تمام قدرت‏هايى كه امروز با ما به جنگ برخاسته‏اند، مقاومت كنيم و همانطورى كه اولياء ما عليهم السلام نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد به جاى خودشان نشاند، ما هم الگوى آنها را، تبعيت از آنها را مى‏پذيريم. و شما جوان‏ها نشان داديد كه در اين ميدان‏هاى نبرد بين حق و باطل با اينكه آنها از ابزار جنگى فراوان و از افراد هم همين طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقيماً به آنها كمك مى‏شد و از ساير كشورها هم كمك مالى و كمك اسلحه و همه اينها مى‏شد، معذلك يك جمعيت كمى به حسب عدد، و قوى و شوكتمندى به حسب روح در مقابل همه ايستادند و شكست دادند آنها را.

پيروزى را شمشير نمى‏آورد، پيروزى را خون مى‏آورد

برادرها! اين ايمان را حفظ كنيد، اين قدرت الهى را حفظ كنيد و اين تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ كنيد و به پيش برويد. صدام به حسب آن مثلى كه گفته شده است كه يك ديوانه سنگ را

صحيفه نور ج 16 صفحه 68

در چاه مى‏اندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نمى‏توانند بيرون بياورند، اين يك ديوانه‏اى بود كه يك اقدامى كرد و يك سنگى را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملت‏ها گرديد كه حالا دست به دامن دولت‏ها شده است تا آنها بيايند و وساطت كنند و ميانجيگرى كنند كه او را نجات بدهند. او ديگر قابل نجات نيست و ما هم يك قدم عقب نخواهيم نشست.

مصالحه با جنايتكار و سازش با جنايتكاران، اين يك جنايتى است بر مردم متعهد و يك جنايتى است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنايتكار را كه در كشورمان هست، مى‏گوئيم بايد برود. مسلمان‏ها هم موظفند به حسب شرع مطهر به اينكه بيايند و اينها را بيرون كنند. شارع مطهر فرموده‏اند كه در قرآن كريم كه اگر يك طايفه‏اى بر طايفه ديگر از مسلمين بخواهند طغيان كنند و تجاوز، بر همه مسلمين واجب است كه اين جنايتكار و طاغى و ياغى را با او جنگ بكنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشينند با او صحبت بكنند. ما حزب بعث را جنايتكارانى مى‏دانيم كه در حال صلح و جنگ در جنايتند. در طول حكومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لكن جنايت آنها بر اسلام، بر مسلمين، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علماء اسلام هر روز واقع مى‏شد و بعد هم آن ديوانگى را كه در فطرت آنها بود و طغيانگرى را كه خميره ذاتى صدام است، آن ديوانگى را عمل كرد و عقلاى اسلام و عقلاى جهان دست به هم دادند كه اين سنگ را از چاه بيرون بياورند لكن كار اين ديوانه آنطور است كه نمى‏شود اين سنگ را بيرون آورد مگر با اسلحه و قوت ايمان، شما ثابت كرديد كه مى‏توانيد در مقابل قدرت‏ها بايستيد و شما ميدان‏هاى نبردتان در تاريخ ظبط خواهد شد.

اگر امروز همه قدرتمندان و همه ياوه سرايان تبليغاتى به ضد شما و به ضد جمهورى اسلامى قلمفرسايى مى‏كنند با سخنرانى يا توطئه لكن نمى‏توانند روى حق پرده‏پوشى كنند. شما بحقيد، همانطورى كه امام سيدالشهدا بحق بود و با عده قليلى مقابله كرد و در عين حالى كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام را زنده كرد و يزيد و بنى اميه را رسوا كرد. شما هم شيعيان همان حضرت هستيد، شما هم در اين نبردهاى بزرگى مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستان‏كارى كرديد كه اعجاز بود، اعجاز بود از باب اينكه يك جمعيت كم با عده و عده كم و با ايمان بزرگ اين اعجاز را آفريدند و صدام كه اين كار غلط را به تخيلاتى كه كرده بود انجام داد، الان پشيمان شده است و به همه دولت‏ها براى كمك دست دراز كرده است و از همه كشورها كمك خواسته است و همه هم، تقريباً اكثر قريب به اتفاق هم به او كمك مى‏كنند و همه كمك‏هايى را كه آنها كرده‏اند نتوانسته‏اند يك ايمانى براى او بفرستند، براى اينكه در خودشان هم نبود.

اشتباهشان در همين است كه خيال مى‏كنند زيادى جمعيت و زيادى اسلحه كار انجام مى‏دهد و نمى‏دانند كه آن چيزى كه كار را انجام مى‏دهد بازوى قوى افراد است. افراد كم با بازوان قوى و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداى تبارك و تعالى و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اينهاست كه پيروزى مى‏آورد. پيروزى را شمشير نمى‏آورد پيروزى را خون مى‏آورد. پيروزى را افراد و جمعيت‏هاى زياد نمى‏آورد پيروزى را افراد و

صحيفه نور ج 16 صفحه 69

جمعيت‏هاى زياد نمى‏آورد پيروزى را قدرت ايمان مى‏آورد ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج حاجى خيلى مى‏رود به مكه، لكن آن كه حج الهى را بجا مى‏آورد، آن كم است. و سپاه پاسدار و بسيج و همه اينها، ارتشى و اينها. آن اقليتى هستند در جنگ و آن اقليتى هستند در نبرد كه كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله .

شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است‏

فرق است مابين ايده شماها و دشمن‏هاى شما. آنها براى قدرتمندى، براى نمايش قدرت، براى شيطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما براى خدا و براى رضاى او و براى قوت دادن به اسلام و پياده كردن احكام اسلام به دفاع برخاستيد. شما مدافع از انسان‏هاى مظلوم در طول تاريخ هستيد. مدافعات شما از اسلام و پيروزى شما انحصار به پيروزى در ميدان ندارد. شما در تمام ابعاد پيروز هستيد و شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و شما در طول تاريخ پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است در طول تاريخ. شمايى كه با آغوش باز و با روى گشاده به طرف الله و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت مى‏رويد پيروز هستيد، چه در ميدان جنگ پيروز بشويد و مى‏شويد و چه خداى نخواسته شكست بخوريد و نخواهيد خورد. شما آن چيزى را كه همراه داريد دشمنان شما ضد او را همراه دارند شما رضاى خدا را همراه داريد و آنها سخط خدا را. شما ايمان را همراه داريد و آنها طرفدارى از كفر را. شما آرامش قلبى داريد و در اين جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با اين ايده كه اگر شهيد بشوم پيروزم و اگر پيروز بشوم هم پيروزم، شما اين را داريد و آنها از مرگ فرار مى‏كنند. بين اين دو طايفه بسيار فرق است، آن كه مرگ را در آغوش مى‏گيرد براى اينكه شهادت است، براى اينكه از اسلام است، براى اينكه دفاع از حق است و آن كه از مرگ فرار مى‏كند براى اينكه براى طعمه جنگ مى‏كند. فرق است مابين ملتى كه داوطلب براى شهادت هست و براى پيروزى هست و من اميدوارم كه داوطلب‏ها بيشتر بروند و اسم بنويسند و خواهند رفت با آنهايى كه، بين اينها و آنهايى كه با سرنيزه به جنگ مى‏آيند، اگر اقدام نكنند از پشت كشته خواهند شد، آنهايى كه با اسم داوطلب، با فشار و زور و با هزار جور اذيت وادار به جنگ مى‏شوند، آنهايى كه ملت‏هايشان به آنها پشت كرده است. بين شما كه ملت پشتيبان شماست و نگهبان از شماست و به همين جهت خداى تبارك و تعالى نگهبان شماست و پشتيبان شماست با آن كه براى شيطان مى‏خواهد جنگ بكند، براى شيطان نفس مى‏خواهد جنگ بكند فرق است مابين اينها، فرق است مابين انقلاب اسلامى ايران با انقلاب‏هاى دنيا. انقلاب‏هاى دنيا بى‏استثنا براى ايمان نيست، براى خدا نيست، انقلاب ايران براى خداست و از اول هم فرياد خدا بوده است، الله اكبر بوده است و تا آخر هم همين است.

اين بدبخت‏هائى كه از ايران فرار كرده‏اند يا در خارج بوده‏اند و به تبع طمع‏هاى پوچ شيطانى نشسته‏اند و صحبت مى‏كنند و دروغپردازى مى‏كنند و يكى از دروغ‏هاى بزرگشان كه در راديوها هر

صحيفه نور ج 16 صفحه 70

شب شايد باشد و همين ديشب دو مرتبه يا سه مرتبه بود اينكه ايران از اسرائيل - چيز مى‏آورد - ابزار جنگ مى‏آورد و مى‏خرد. ايرانى كه بيست سال است با اسرائيل در جنگ است، اسرائيل را مى‏كوبد و به حسب حكم شرعش با اسرائيل نمى‏تواند هيچ تناسبى داشته باشد و نخواهد داشت. چند مرتبه همين ديشب بود كه از كى گفته است، چى گفته است، كى گفته است، كه اينها از اسرائيل چيز مى‏خرند و آنها هم كه در خارج نشسته‏اند و فكر اين را مى‏كنند كه بيايند ايران بعد از اينكه شما جوان‏ها جانبازى خودتان را كرديد ايران را تسليم يك دسته اشخاص منحرف كنند، اينها هم افكارشان مثل افكار همان صدام است. صدام هم پيش خودش فكر كرد و اين فكر را هم تقويت كردند شيطان‏هاى بزرگ در او كه توبه ايرانى كه الان به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشى ندارد و چيزى ندارد حمله كن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص كن و خودت را بگو فاتح قادسيه. غافل از اينكه اينجا بچه‏هاى نارسشان هم، بچه‏هاى كوچكشان هم در مقابل او ايستاده‏اند و تا هستند نمى‏توانند اينها يك همچو كارهائى را انجام بدهند.

شما برادرها با قدرت ايمانى و با قدرت اسلامى اين پيروزى‏ها را به دست آورديد خصوصاً با اين پيروزى اخير تنگه چزابه به آنها فهمانديد كه افكارتان غلط بوده است و آرزوهايتان برباد است. و من همانطورى كه گفتيد دعا كنم، من هميشه به شما دعا مى‏كنم، من دعاگوى شما هستم و من شما را دوست مى‏دارم. شما برادران من هستيد، فرزندان من هستيد و من در محضر خداى تبارك و تعالى به اين پيروزى‏هاى شما كه پيروزى‏هايى است كه با تعهد اسلامى، براى اسلام است و من افتخار مى‏كنم، مباهات مى‏كنم به درگاه خدا كه يك همچو در يك همچو مقطع از زمان واقع شدم كه جوانان ما اينطور هستند. در يك مقطع از زمان واقع شديم كه دست آنهايى كه به واسطه تبعيت از آمريكا جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشاندند و با همه قدرت، همه تبليغات و با درست كردن مراكز فحشا، مراكز قمار، مراكز خمارى و جلسه‏هاى فاسد، جوان‏هاى ما را مى‏خواستند به فساد بكشند و خداى تبارك و تعالى به داد ما رسيد، به داد كشور ما رسيد، به داد ملت ما رسيد و شما جوان‏ها را بسيج كرد، بسيج الهى شما را كرد كه حفظ كنيد اين كشور را و دست رد به سينه تمام شياطين و قدرتمندان بزنيد و شما پيروز هستيد.

خداوند انشاءالله شما را همانطور كه در اينجا پيروز كرده است بعدها هم پيروز كند، خداوند شما را پيروز كند بر شيطان باطنى و شما را بر نفس خودتان پيروز كند تا انشاءالله وقتى كه به محضر خدا رفتيد با نشانه‏هاى افتخارآميز در خدمت او برويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 71

تاريخ 19/12/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان‏

ما ماموريم كه مردم را ارشاد نمائيم و به خير و صلاح دعوت كنيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آوردند و از نزديك خدمتشان رسيدم. مطالبى را كه مى‏خواهم به شما تذكر دهم اين است كه شما توده‏هاى ميليونى مردم را مى‏بينيد كه چقدر خوبند و من با جرات مى‏توانم عرض كنم كه در طول تاريخ چنين وضعى پيش نيامده است. امروز ايران سى و چند ميليون نفرى به استثناى يك اقليت بسيار كم، متحول شده‏اند و همه به فكر اين هستند كه اسلام تحقق پيدا كند و در حل مشكلاتى كه براى دولت پيش مى‏آيد، پيشقدم هستند. امروز كه داوطلبين براى رفتن به جبهه‏ها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتى زمان رسول الله (ص) و اميرالمومنين سلام‏الله عليه به اين شكل نبوده است.

در قرآن آمده است وقتى پيامبر اكرم افراد را دعوت به جنگ مى‏كرده است، آنها به بهانه‏هايى نظير اينكه امروز نه، فردا، يا اينكه امروز گرم است يا سرد، اطاعت نمى‏كردند. از حضرت امير هم در كوفه آنطور كه بايد اطاعت نمى‏كردند.

اگر همراهى اين توده‏هاى محروم نبود، حكومت نمى‏توانست برقرار باشد و ارتش مى‏توانست اين جنگ را آنطور كه حالا به پيروزى رسانده‏اند، برسانند و اين موجب تشكر از همه است. آنچه ما بايد به آن توجه زياد داشته باشيم، اين است كه در اين انقلاب حفظ حيثيت روحانيت بسته به وجود آقايان است. ملاحظه مى‏كنيد كه از هر طرف به ما حمله مى‏كنند خصوصاً به روحانيون. ما بايد به فكر باشيم كه بهانه‏اى به دست دشمنان ندهيم. شما مردم را ارشاد كنيد. اگر در منطقه شما خلافى پيش آمد به دولت و مراجع قانونى ارجاع دهيد. شما آقايان بايد تبليغاتى را كه دشمنان عليه ما مى‏كنند، در نماز جمعه و جماعت جبران كنيد و به مردم اطمينان دهيد كه امروز دولت و كسانى كه در راس امور هستند كوشش مى‏كنند امور را اصلاح نمايند و مسائل اقتصادى را حل كنند. ما همانگونه كه ماموريم، بايد مردم را ارشاد كنيم و به خير و صلاح دعوت نمائيم. ايران امروز بحمدالله با همه گرفتارى‏هائى كه قدرت‏ها برايش بوجود آورده‏اند، همچنان راه خود را مى‏رود. از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مى‏خواهم. آنچه وظيفه من است اينكه به شما آقايان و همه ملت دعا كنم، كه انشاءالله به اين وظيفه عمل خواهم كرد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 82

تاريخ 27/12/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و كاركنان واحد سياسى و اخبار صداى و سيماى جمهورى اسلامى‏

امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاه‏ها بالاتر است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما خواهران و برادران كه در صدا و سيماى جمهورى اسلامى كار مى‏كنيد و زحمت مى‏كشيد، تشكر مى‏كنم و براى شما دعا مى‏كنم.

شما مى‏دانيد كه از اولى كه اين صدا و سيما در ايران وجود پيدا كرد، آنچه كه از شايد گفت از همه چيزها بيشتر صدمه وارد كرد به هم حيثيت اين ملت و هم در وابسته كردن اين ملت به قدرت‏هاى بزرگ، اين دستگاه‏ها بود. اين دستگاه‏ها در زمان اين پسر بدتر از پدر مخصوصاً خيانت‏هائى كرد به ايران از حيث تبليغ جهات فساد. شما مى‏دانيد كه اگر يك مطلبى را در راديو و تلويزيون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشى دارد در سرتاسر كشور بلكه در سرتاسر جاهائى كه اين صدا به آنجا مى‏رسد و اين سيما. در عهد آنها قبل از انقلاب، اينها و همه مطبوعات و همه گويندگان الا نادر، در خدمت قدرت‏هاى خارجى بودند و هر عملى را كه انجام مى‏دادند، آن بود كه آنها مى‏خواستند و هر فسادى كه آنها مى‏خواستند در ايران راه بيندازند يكى از عواملش تبليغاتى بود كه در صدا و سيما مى‏شد. ترويج فساد از همه طرف در مطبوعات و در راديو تلويزيون، نشان دادن فيلم‏هاى مفتضح براى تباهى طبقه جوان، مصرفى بارآوردن ملت در تبليغ كالاهاى مصرفى خارجى، همه اينها و بسيارى از چيزهاى ديگر كه در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلويزيون و راديو، يكى از راه‏هاى بزرگشان براى تبليغ اين امور اين بود و اگر خداى نخواسته اين تا چندين سال ديگر دوام پيدا مى‏كرد، ما بايد فاتحه ايران را بخوانيم و الان شما توجه كنيد به دستگاهى كه سالهاى طولانى در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش مى‏كرده و عواملى بودند براى تباه كردن جوان‏هاى ما، و شما تازه وارد شديد و مى‏خواهيد كه اين را متحول كنيد، كار ارزنده و مشكلى است.

شما الان مى‏دانيد كه اين دستگاه در همه جاى كشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از اين استفاده مى‏كنند، اين فرق دارد با آن مطبوعات ديگر، مطبوعات ديگر عكس‏هايش مال همه است لكن محتوايش چون سواد ندارند نمى‏توانند بخوانند. اما فيلمى كه شما نشان بدهيد، اگر فيلم سازنده باشد، اين در سرتاسر كشور سازندگى دارد. و اگر يك فيلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر كشور نقش دارد. شما اين را مثل ساير رسانه‏هاى گروهى حساب نكنيد، اين يك وضعيت‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 83

خاصى دارد كه اين بچه‏هاى دو سه ساله، سه چهار ساله به اين نگاه مى‏كنند و از اين در روح آنها اثر گذاشته مى‏شود تا پيرمردها، تحت تاثير همه واقع مى‏شوند و اين يك دستگاهى است كه در خدمتگزارى مى‏تواند بهترين دستگاه‏ها باشد و در خيانت مى‏تواند بالاترين خيانت را بكند. از تمام دستگاه‏هاى تبليغاتى الان، امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاه‏ها بالاتر است. اگر اين اصلاح بشود، يك كشور را مى‏تواند اصلاح كند و اگر خداى نخواسته انحراف در اين باشد، يك كشور را مى‏تواند منحرف كند. اينهائى كه سواد ندارند، خوب، فيلم‏ها را تماشا مى‏كنند، حرف‏ها را هم مى‏شنوند، آنها هم كه سواد دارند خوب هست، اينطور نيست كه اين مخصوص به يك دسته‏اى باشد. بچه‏هاى كوچولو مى‏نشيندند و اين عروسك‏هائى كه آنجا چه مى‏شود مثلاً تماشا مى‏كنند و فيلم‏ها را تماشا مى‏كنند، اگر انحراف در اينها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مى‏كند. اين از مدرسه‏ها بالاتر است، اين مدرسه عمومى سرتاسرى كشور است و صدايى كه در اينجا بلند مى‏شود، همه كشور و تا آنجايى كه موج آن مى‏رود، اين صدا مى‏رود و نقشى كه در اينجا نقش مى‏بندد، صورتى كه در اينجا و سيمايى كه در اينجا نشان داده مى‏شود، در همه كشور، در واقع هر جا كه اين پوشش دارد، مى‏رود و لهذا مسؤوليت اين، يك مسؤوليت بسيار بزرگى است و خدمت در اينجا هم يك خدمت ارزنده بسيار بزرگى است. شما هم بار مسؤوليت به دوشتان هست و هم ارزش خدمت. ارزش خدمت هست كه اگر شما در خدمت اين ملت باشيد و در خدمت اسلام باشيد، مى‏توانيد يك نقشى داشته باشيد كه آن مسائلى كه در طول زمان‏هاى طولانى، در زمان آمدن اين دو دستگاه در ايران و معوج كردن اذهان همه افرادى كه در اين نظر داشتند و حالا هم دارند، شما مى‏توانيد كه، مى‏خواهيد كه آنها را متحول كنيد به يك معناى ديگرى، اين مساله زحمت دارد.

نبايد راديو تلويزيون به طور هرج و مرج اداره بشود

يك وقت مى‏بينيد كه در اين دستگاه يك كلمه گفته مى‏شود، يك جمله گفته مى‏شود و يك بازار به هم مى‏خورد. اينهايى كه مى‏گويم، شكايت شده كه يك آدم غير مسوول مى‏آيد يك جمله مى‏گويد و اين جمله تكان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهاى ديگر. نبايد اين دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. اين دستگاه در زير نظر هر سه قوه است از باب اينكه اهميت داشته. دستگاهى كه تمام قوايى كه در ايران هست در او نظر دارند و در او نماينده دارند، اين دستگاه نبايد اينطور باشد كه هركس هر چه دلش مى‏خواهد در آنجا بگويد، افراد غير مسوول يك وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بكنند، در مصاحباتشان يك وقت مسائل اعوجاجى باشد. يك جمله ممكن ست كه شما را به وضعى مبتلا كند كه نتوانيد يك سال جبرانش كنيد. اين بايد به طورى منظم باشد، تحت نظر اشخاصى كه آشنايى دارند به مسائل سياسى، آشنايى دارند به مسائل اجتماعى، آشنايى دارند به وضع خود كشور، بايد در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد كه هر كه هر چه دلش مى‏خواهد بيايد توى راديو، توى تلويزيون بگويد، اين هم پخش بشود در همه جا يك وقت مردم گوش كنند و ببينند دولت مى‏خواهد چه

صحيفه نور ج 16 صفحه 84

بكند، در صورتى كه آنطور نيست. دولتى كه مى‏خواهد خدمت بكند به اين مردم، مى‏خواهد همه چيز را به وضع خودش حفظ بكند، اين را يك وقت مى‏بينيد كه يك نفر آدم مى‏آيد، حالا يا آن آدم، آدم فاسدى است و خودش را جازده است كه اين خيلى احتمال است و يا آدم بى‏اطلاع است، نمى‏داند چيست حساب، سياست سرش نمى‏شود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ايران اطلاع ندارد، مى‏آيد يك كلمه‏اى مى‏گويد، يك جمله‏اى مى‏گويد، يك مصاحبه‏اى مى‏كند و آشوب بپا مى‏كند، يعنى ايران را مى‏برد طرف يك امور غير مطلوب.

و لهذا همانطورى كه شايد در همه دنيا اينطور باشد كه اين دستگاه تحت كنترل يك اشخاص مطلع از مسائل، عميق در مسائل، كه اگر يك چيزى مى‏خواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببينند و بگويند اين كلمه صحيح است يا صحيح نيست، اين جمله درست است يا نيست. شما ببينيد الان وقتى كه مى‏خواهند يكى از اين مقامات عاليرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بكنند، اينها نمى‏آيند بايستند صحبت كنند، اينها مى‏نويسند. اين براى اين است كه يك نطقى كه او مى‏كند، در سرتاسر عالم منتشر مى‏شود آن، اگر يك كلمه اين ور و آن ور باشد، يك جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب، غائله بپا مى‏كند. اين دستگاه‏ها اينطور نيست كه در آنجاها، در ممالكى كه مترقى هستند به اصطلاح، در آنجاها همين طور باشد كه هر كه بخواهد، هر چه بگويد درش. همه كنترل مى‏شود، اشخاص مختلف مى‏بينند، اشخاص كه تخصصى در اين امور دارند مطالعه مى‏كنند، مى‏بينند، الفاظ را اين ور آن ور مى‏كنند، جملات را ببينند كه چه جورى است. بايد شما كوشش كنيد كه يك وقت خداى نخواسته شمايى كه مى‏خواهيد خدمت بكنيد، شمائى كه آماده‏ايد براى اينكه شب و روز خدمت براى كشور خودتان بكنيد و الان فرصت به دست شما داده شده است كه شما مى‏توانيد خدمت بكنيد، يك وقت مى‏بينيد كه يك نفر آدم نفوذ كرده در آنجا و در يك جاى حساس، آنوقت مى‏آيد يك كارى مى‏كند، يك عملى انجام مى‏دهد يا يك فيلمى كه آنها مطلع هستند، كارشناس مى‏خواهد اين فيلم ها. اين فيلم‏ها ممكن است يك نتايجى بدهد كه نتايج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. كارشناس‏ها در آن فكر كنند، تامل كنند تا اينكه يك فيلم صحيحى باشد كه مناسب با جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح كشور خودتان باشد. شما بدانيد كه تمام قدرت‏هاى عالم الان توجه به اين معنا دارند و چشم‏هايشان را دوخته‏اند كه اين طمعه‏اى كه از دستشان رفته برگردانند. كم چيزى نبوده، اينها ايران را از جهات مختلف مى‏خواستند وابسته به خودشان بكنند، وابسته هم بود. الان هم اينها دست بردار نيستند به اين زودى‏ها كه ما خيال كنيم كه ما حالا از آنها گرفتيم. حالا كه گرفتيم آنها فهميدند كه يك همچو مصيبتى بر ايشان واقع شده، آنها نمى‏نشينند همين طورى كه بيايد هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چيزهايى كه در ايران هست توجه دارند و يكى از امورى كه توجه زياد براى آن هست، همين صدا و سيماست، براى اينكه خوب معلوم است كه اين از همه دستگاه‏ها حساستر است. در دنيا هيچ ما نداريم چيزى كه به اندازه اينها حساس باشد و به اندازه اينها بتواند به همه جا برود، هيچ ديگر همچو چيزى ندارد. و لهذا روى اين خيلى حساب مى‏شود و شياطين خيلى

صحيفه نور ج 16 صفحه 85

حساب مى‏كنند روى اين واشخاص مختلفى با ايده‏هاى مختلف ممكن است بخواهند بيايند وارد بشوند و شما را بازى بدهند.

انسان غيب كه نمى‏داند، خوب مى‏آيد ظواهرش درست مى‏كند و اينها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمى كه بيست سال خودش ملى است، ملى خودش را معرفى مى‏كند، خوب، اين بختيار را شما ديديد، اين بختيار بيست سال شايد بيشتر، اينها به ملى، چه، چه، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد يكى از مهره‏هاى آنهاست، الان هم براى آنها دارد كار مى‏كند. و همين طور دارند از همه قسم‏ها، آنها از همه قسم دارند و به عبارتى ديگر در همه چيزى كه در ايران هست، اصلش هست، جلبش هم هست و ما بايد خيلى متوجه باشيم خصوصاً يك همچو دستگاه بسيار موثر و بسيار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع ديگر، اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما بايد به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردى نباشد، يك وقت يك فيلمى نباشد، يك وقت فيلمى را به صورتى كه خيلى خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بكند. مى‏توانند با يك فيلمى يك وضعى را برگردانند، مى‏توانند با يك قولى يك مصيبتى ايجاد كنند. بنابراين، آن چيزى كه بر شما هست، يكى افراد است كه افراد بايد شناسايى بشود، بايد معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولى كه پيروزى انقلاب پيش آمد، اين آقايانى كه مى‏آمدند اينجا راجع به اين صحبت‏ها مى‏شد، اين مطلب را به همه‏شان تذكر مى‏دادم كه بايد اينطور باشد.

ما الان مبتلا هستيم به گروه‏هايى كه آنها قبل از ما مشغول بودند به اين امور، قبل از اينكه ما وارد در اين امور بشويم، آنها قبل از اين مشغول بودند و نقشه داشتند و ما مبتلا هستيم به آنها. الان به اين بعضى از اين احزابى كه در ايران هستند، بعضى از اين گروه‏هايى كه در ايران هستند، اينها قبل از ما خودشان نقشه‏ها داشتند و كارها داشتند. حالا ما مى‏فهميم كه اين حزب و اين دسته منافقين چه سابقه‏ها خودشان داشتند و چه كارها مى‏خواستند انجام بدهند، در حبس چه كارها مى‏خواستند انجام بدهند و قبل از آن چه كارها و بعد از آن چه كارها و الان هم دست بردار نيستند اينها، ولو نمى‏توانند يك كارى بكنند، لكن كافى است كه يكى دونفرشان خودشان را وارد بكنند، يك وقت ببينيد كه يك انحرافى حاصل شد و از اينها انحراف حاصل شده است. و لهذا افرادى كه در موارد حساس اينجا خصوصاً واقع مى‏شوند، افرادى باشند كه سوابقشان معلوم باشد اينها چكاره بودند در آنوقت، چه كرده‏اند اينها، خانواده اينها چه خانواده‏اى هست، چكاره بودند در آنوقت، كارهايى كه در سابق كرده‏اند روى چه زمينه‏ها بوده است، اينها را بخواهيد شما. واقعاً يك دستگاهى باشد كه اين دستگاه در خدمت خود كشورتان باشد و بخواهد نجات بدهد اين كشور را از آن گرفتارى‏هايى كه در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال اخير ما داشتيم و شما داشتيد. مى‏خواهيد نجات بدهيد اين ملت را، بايد طورى بكنيد كه افرادى كه آنجاهايى كه حساس است، بسيار زياد بايد مطالعه كنيد رويش و در ساير جاها هم همين طور. على اى حال يك توجه خاصى در اينجا لازم است كه بايد بشود و افراد كارشناسى لازم داريد كه همه چيزها را، پيچ و مهره‏هاى همه امور را بتوانند يك عده از، يك عده‏اى

صحيفه نور ج 16 صفحه 86

كارشناس كه درست مطالعه كنند و بفهمند، هم در فيلم‏ها و هم در گفتارها و هم در مصاحبه‏ها، همه اينها بايد اينطور باشد تا اينكه انشاءالله موفق بشويد، و مطمئن باشيد كه موفق هستيد.

ما مى‏خواهيم مسائل الهى و مقاصد الهى در ايران جايگزين باطل‏ها بشود

و عمده اين است كه يك كشورى كه شما از دهن چند تا اژدها بيرونش آورديد، اينها، طرفين، همه‏شان اژدها هستند، يكى‏شان بدتر يكى‏شان بدتر از او بدتر، والا همه در بدى مثل هم هستند و شما الان آنها را، كشور خودتان را، اين ملت نجات داده و حالا هر گوشه‏ايش دست يك دسته‏اى افتاده است كه بايد درش كار كند. و مطمئن باشيد شمايى كه مى‏خواهيد، مايى كه مى‏خواهيم آن مسائل الهى و آن مقاصد الهى و مقاصد حق در ايران جايگزين آن باطل‏ها بشود، خداوند با ما همراهى مى‏كند. وقتى كه ما يك همچو پشتوانه‏اى داريم و ملت ما الان مى‏بينيد كه شما خيال مى‏كنيد مساله عادى است كه يك ملت سرتاسرش، يك مطلب را بگويد، اين مساله عادى نيست، يك مساله غيبى است اين كه سرتاسر كشور يك وقتى آدم ببيند كه هر جا هر صدايى بلند مى‏شود، آن چيزى كه در بندر عباس واقع مى‏شود، در آخر آذربايجان هم واقع مى‏شود همان مطلب، كى مى‏تواند يك همچو كارى را انجام بدهد، چه دستگاهى مى‏تواند، آن دستگاه‏هاى بزرگ خارجى وقتى بخواهند يك چيزى را راه بيندازند، يك ميتينگى مى‏خواهند راه بيندازند، هزار جور زحمت دارد، باز هم نمى‏توانند آنطورى كه دلشان مى‏خواهد. شما يك كلمه مى‏گوئيد، يك وقت مى‏بينيد سرتاسر كشور همه با هم همصدا هستند. اين يك دست غيبى است همراه ما و اين را حفظش كنيد. حفظ به اين است كه خدمت را خالص كنيد براى خداى تبارك و تعالى عقل اقتضا مى‏كند انسان زحمت كه مى‏كشد اين زحمت را براى خلق بكشد، همان زحمت را براى خالق هم بكشد، نتيجه‏اش هم در دنيا همان است. شما در اينجا كار مى‏كنيد، زحمت مى‏كشيد، قصدتان هر چه هست، آن مقدارى كه بايد به شما مثلاً از حيثيت برسد مى‏رسد، حالا عقل اقتضا مى‏كند كه خوب، ما وقتى كه اينطور است، چرا براى خدا نباشد، ما براى خدا هم كار بكنيم، هر مقصدى كه داريم بهتر به ما مى‏رسد، براى غير خدا هم كار بكنيم، به ما مى‏رسد، لكن براى ما ضررهاى معنوى دارد. چرا انسان همه مسايل را، معنويات را نگيرد تا ماديات هم دنبالش بيايد؟ ماديات هست، اما معنويات را وقتى شما گرفتيد ماديات هم دنبالش مى‏آيد، لازم نيست شما براى او زحمت بكشيد. شما براى معنويات، براى كشورتان، براى رها كردن كشورتان از ظلم و جورى كه كشيده‏اند، اين ملت كشيده است از اين اشخاصى كه در اينجا حكومت كرده‏اند و به اينها ظلم كرده‏اند يا قدرت‏هايى كه آلاتشان در اينجا بوده است و كارهايى كرده‏اند، شما براى نجات اين ملت كار بكنيد، خداوند به شما هم در دنيا همه چيز مى‏دهد و هم در آخرت انشاءالله. و اميدوارم خداوند شما را موفق كند كه انشاءالله اين دستگاه را يك دستگاه به تمام معنا اسلامى كه هر جا كليد باز مى‏شود، انسان بفهمد كه اين با ساير جاها فرق دارد، اين يك جور ديگرى است. خدا حفظتان كند انشاءالله، موفق‏تان كند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 87

تاريخ 1/1/61

پيام راديو تلويزيون امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران، بر خواهران، بر برادران مبارك و مسعود باشد. مبارك باشد عيد بر تمام كسانى كه در اين سال در راه، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف براى پيشرفت اسلام كردند و اميدوارم كه آن دعائى كه در اول سال در حال تحويل خوانده مى‏شود يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال براى ملت ما در آن سال تحقق پيدا كرده است و براى اين سال بالاتر از آن تحقق پيدا كند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرت‏ها در دست خداى تبارك تعالى و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير مى‏كند جهان را، ليل و النهار را و اوست كه قلوب را متحول مى‏كند و بصيرت‏ها را روشن مى‏كند و اوست كه حالات انسان را متحول مى‏كند و ما آن را در ملت عزيز خودمان، در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلب‏ها از آمال دنيوى و از چيزهائى كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالى پيوسته بشود و بصيرت‏ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگيرى حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد. اين قلب‏هائى كه قبل از انقلاب توجه به دنيا داشت، توجه به آمال دنيوى داشت و از غيب كمتر توجه داشت به غيب، و از غيب كمتر جلوه‏اى در او حاصل مى‏شد، ما امروز مى بينيم كه اين جلوه‏ها حاصل شده است و اين شوق و شعف‏ها به لقاءالله براى آنها حاصل شده است و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقيه‏الله اروحنا فداه است. بى‏انگيزه نيست كه در يك ملتى كه در طول مدت شاهنشاهى ستمشاهى و در اين پنجاه سالى كه پنجاه سال سياه بود براى اين ملت، متحول بشود به يك قلبى كه روشنى او از آفتاب روشنتر و يك بصيرتى كه نور او براى ملك و ملكوت روشنائى مى‏دهد و يك تحول معجزه آسائى كه در تمام قشرهاى ملت تحقق پيدا كرده است. مبارك باشد اين روز جديد و اين سال نو بر همه كسانى كه قدرت و ايمانشان به رشد رسيده است و اميد است به حد اعلاى رشد برسد، و نثار كردن خون پيش آنها با شجاعت و با تصميم عزم، يك چيز تازه‏اى است و يك چيزى است تحقق پيدا كرده است. ايثار در اين ملت به حد رشد رسيده است و انشاءالله در آتيه خواهد رسيد و من اميدوارم كه اين سال مثل سال سابق و مثل هميشه

صحيفه نور ج 16 صفحه 88

سالى باشد كه هم مبارك باشد و هم تمام ارگان‏هاى دولتى بر طبق قوانين اسلامى عمل كنند و مشكلات را به قدرت ايمان و پشتيبانى ملت يكى را بعد از ديگرى از بين ببرند. ما اگر چه مشكلات زياد داريم، ليكن در برابر آن مشكلات يك قدرت انسانى عجيب و يك قدرت خداوندى در دنبالش و در پشتيبانى از او ما داريم و ما كه خداى تبارك و تعالى را پشتيبان خود مى‏دانيم و مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال كشور اسلامى است، به طورى كه هيچ يك از قدرت‏هاى عالم نتواند آسيبى به آن برسانند و ما براى خاطر خداى تبارك و تعالى اين نهضت را و اين ادامه نهضت را دنبال كرديم و ملت ما بحمدالله با رشد ايمان و با قدرت الهى اين انقلاب را به پيش مى‏برد و من اميدوارم كه در اين سال آتيه بهتر از سال‏هاى قبل در امور ملت باشيم و باشيد و راه را براى خدا بهتر طى كنيد و صراط مستقيم انسانيت را بيشتر طى كنيد و به مقصود كه رسيدن به مقامى است كه خداى تبارك و تعالى براى مومنين و براى عارفان خودش وعده داده است ما برسيم و دست همه قدرت‏ها از كشور ما انشاءالله كوتاه شود و كوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامى رسيده‏ايم كه ديگر با اين وضعى كه كشور ما دارد، با اين وضعى كه جوانان ما دارند، با اين تعهدى كه بانوان ما دارند، با اين تعهدى كه كشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هيچ مشكلى انشاءالله ضعيف نخواهيم شد و بحمدالله تاكنون هم هر سال از سال ديگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من اميدوارم كه با ناگوارى‏هائى كه بر ما وارد شد ليكن ايمانى كه در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بكند و اميدواريم كه اين انقلاب يك انقلاب جهانى بشود و مقدمه براى ظهور حضرت بقيه‏الله ارواحناله الفدا باشد. من تبريك مى‏گويم بر همه مومنين، بر همه مستضعفين جهان، بر همه مسلمين جهان و از همه مسلمين مى‏خواهم كه با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتيبانى كنند تا اينكه انشاءالله دشمنان اسلام، آنهائى كه نمى‏توانند اسلام را ببينند مقصور بشوند و منزوى.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 74

تاريخ 24/12/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل هوانيروز، كاركنان، كارداران و سركنسولان جديد وزارت امور خارجه، اعضاى خانواده‏هاى شهداى حادثه آمل، گروهى از كاركنان وزارت دفاع و مربيان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

آنها حربه ايران را كه ايمان، توحيد و اسلام است نمى‏شناسند و تاييدات غيبى را منكر هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما جوان‏هاى برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداى آمل تشكر مى‏كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏نمايم. اشتباهى كه همه اين گروه‏هاى مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامى و يك رژيمى كه تمام اجزاء او منسجم باشد و يك دولتى كه از مردم و ارتشى كه از مردم باشد نبوده است، يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهى بوده و بعدش نبوده است، لهذا اينها آشنايى ندارند با يك همچو طرز حكومت. اينها هميشه در ذهنشان از حكومت‏ها مثل حكومت هيتلر و رضاخان و ديگر اشخاص غير انسانى و غير اسلامى و غير مكتبى در ذهنشان هست و مقايسه مى‏كنند مابين حكومت‏هائى كه در تمام دنيا هستند با حكومتى كه در ايران هست و نفهميدند كه اين طرز حكوكت غير آن طرزهاست، و لهذا به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكارى‏ها در اين كشور براى تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامى در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها حتى آنهائى كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابى كه شده است، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد اين كشور و اگر يك قدرتى در مقابل او بايستد، در ظرف چند روز مى‏تواند كه ايران را قبضه كند. اين اشتباهات براى همين است كه ادعا مى‏كنند ما اسلام را مى‏شناسيم و نشناختند، ادعا مى‏كنند كه ما جامعه‏ها را مى‏شناسيم و نشناختند و نكته‏اش هم همين بود كه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقه‏اى كه آنها مطلع بر آن شده باشند، نداشته و لهذا هر يك از اينها كه با آن جهالتى كه دارند و عدم ديد سياسى و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشه‏اى با هم جمع مى‏شوند و مى‏خواهند توطئه كنند، به خيال خودشان مى‏خواهند كه يا ايران را

صحيفه نور ج 16 صفحه 75

برگردانند به حال سلطنتى، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند، يا ايران را از جمهورى اسلامى‏اش برگردانند به جمهورى دموكراتيك، كه آنها هم يك دسته هستند و روى هم رفته اينها اسلام را نمى‏خواهند، حتى آنهائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند هم حكومت اسلامى را به اين وضعى كه در ايران هست، نمى‏خواهند. آنها نمى‏خواهند كه دولتشان يك دولتى باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشى باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مى‏خواهند كه يك رژيمى باشد كه يكى در آن بالا باشد و حكومت كند با يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعى كه با سرنيزه خاضع باشند. شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتى باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاى خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتى، يعنى خود ملت‏ها و خود مردم توده‏هاى ميليونى با حكومت‏ها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتى كه وقتى كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتى كه محاصره اقتصادى بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مى‏كند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مى‏شوند و افكار خودشان را به راه مى‏اندازند و قدرت خودشان را به راه مى‏اندازند و ايران را مستغنى مى‏كنند از خارج و من به شما اطمينان مى‏دهم كه اگر تا يك مدتى ما در اين فشارها باشيم، ايران بيشتر ثبات پيدا مى‏كند و مغزهاى متفكر مكتبى ايران بيشتر به كار مى‏افتد و ايران را - از - خودكفا مى‏كند. آنها حتى كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند و كارگرانى كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامى نشناختند، آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاى غربى يا به بعض كشورهاى شرقى و روى آن ديد است كه تا اينجا وارد مى‏شوند. آن حربه‏اى كه در دست ايران است، پيش آنها نيست و آنها نمى‏شناسند آن حربه را، آن حربه ايمان است، حربه توحيد است، حربه اسلام است، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبى الهى را منكر هستند، نمى‏توانند بفهمند، اينها نمى‏توانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هرگوشه از ايران يك امور خارق العاده واقع مى‏شود كه با دست عادى بشر نمى‏تواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان كردند كه مى‏توانند نيرو پياده كنند و مى‏توانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگان‏ها ايران را قبضه كنند و خداى تبارك و تعالى شن‏ها و بادها را فرستاد و آنها را شكست داد.

اينها نمى‏توانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند كه سربازهاى ايران از نظامى و پاسدار و ساير قواى مسلح با ايمان است كه دارند پيش مى‏روند. تمام قدرت‏ها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كرد و غلبه مى‏كند. اينها جامعه‏اى كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است، اين جامعه را نديدند تا بفهمند، در كتاب‏ها هم همچو جامعه‏اى را نخوانده‏اند تا بفهمند، افكار كوتاه آنها هم نمى‏رسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامى يعنى چه. در تاريخ، در عين حالى كه خوانده‏اند كه عده‏هاى بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولت‏هاى طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه، غلبه ايمان بود، آنها را آنطور غربى‏ها غربزده كردند و تبليغات برضد اسلام و برضد ايمان و برضد انبيا

صحيفه نور ج 16 صفحه 76

كردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روى آن غفلت مشغول اينطور خرابكارى‏ها هستند. اگر اين عده‏اى كه در جنگل بودند، اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمى‏كردند. اين حمله در عين حالى كه براى ما تاسف‏انگيز بود و عده‏اى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت لكن فهماند به اين دسته‏هاى غير انسانى كه اينطور نيست كه شما خيال مى‏كنيد كه اگر يك صدايى بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلمانى كه دل بسته‏اند به اسلام و دل بسته‏اند به قرآن و شهادت را براى خودشان افتخار مى‏دانند و هر كس شهيدى دارد براى خانمان خودش يك افتخارى مى‏داند و هست، چطور امكان دارد كه چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معنا واضح شد كه مساله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايى كه صدام را وادار كرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارند دست و پا مى‏زنند كه از اين دام بيرون بروند و نمى‏توانند بيرون بروند.

به حكم قرآن تجاوزگر باغى است و بايد با او قتال كرد

تبليغات زيادى كه شما مى‏دانيد در همه بوق‏هاى تبليغاتى هست، اخيراً ديگر به اينجا رسيده‏اند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمى‏كند ايران كه‏گويد ما از آن راهى كه داريم عقب نمى‏نشينيم، ببينند چه راهى را او مى‏گويد، ايران چه مى‏گويد، در عين حالى كه مى‏دانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مى‏كنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مى‏گوئيم، آيا ما صلح طلب نيستيم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر يك دزدى آمد در خانه يك انسانى و اثاث او را يك مقدارى غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بيائيد ما را صلح بدهيد، صلح بدهند كه توى دزد يك قدرى از خانه را داشته باشى و صاحبخانه هم يك قدرى؟ توى دزد اين ضررهايى كه زدى، ناديده بگيرند؟ توى دزد اين شرارت‏هايى را كه كردى، ناديده بگيرند؟ اگر ناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مى‏گويند كه ما كشورى كه به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمده‏اند و مقدارى از منزل ما را، مقدارى از خانه‏هاى ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوان‏هاى ما را كشته‏اند، حالا مى‏گويند ما سرجاى خودمان هستيم، بيائيد اى دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم، بيائيد صلح بكنيم، خوب، ما هستيم در اينجا، آنجايى كه با تجاوز آمديم و گرفتيم، آنجا هستيم، لكن بيائيد ما را صلح بدهيد، اين صلح را كدام انسان مى‏تواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش؟ ايران كه مى‏گويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرم‏هايى كه كرديد، معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايى كه به ايران زديد، جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براى اينكه صلح بدون اينها يعنى يك مقدار از خاك ما دست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان، اين ضررهايى كه به ايران وارد شده است كه ضررهاى انسانى‏اش بسيار با اهميت و ضررهاى مادى‏اش‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 77

هم همين طور، اين ضررها را زديم، حالا بيائيد صلح كنيم، يك مقدارى از خاك ايران مال ما باشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهيم خونين شهر. اين صلح است؟! ما مى‏گوئيم كه، به همه كشورهاى اسلامى و همه كشورهاى اسلامى، تمام كشورهاى عرب و غير عرب ما مى‏گوئيم كه ما حكم را قرآن قرار مى‏دهيم، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است، طايفه يا طايفه ديگرى ندارد، ما حكم را قرآن قرار مى‏دهيم، ما يك آيه‏اى از قرآن كريم را حكم قرار مى‏دهيم و عقلاى عالم، اشخاصى كه مى‏خواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم. صدام هم كه مى‏گوئيد و خودش اقرار مى‏كند كه من مسلمان هستم، در عين حالى كه ما بعيد مى‏دانيم، اين قرآن است، ساير كشورهاى اسلامى هم كه مى‏گويند كه ما، ملت‏ها قرآن را قبول دارند، حتماً دولت‏ها هم مى‏گويند ما به قرآن اعتقاد داريم، بيايند بنشينند نماينده بفرستند. ما قرآن كريم را باز مى‏كنيم، سوره حجرات را باز مى‏كنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مى‏خوانيم، مى‏گوئيم بيائيد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه اگر دو طايفه‏اى از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفه‏اى از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد، همه‏تان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتى به اطاعت خدا برگشت، صلح كنيد به عدالت، به قسط. ما مى‏گوئيم به دنيا كه بيائيد ببينيد كه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست؟ اگر ما در خاك عراقيم، شما با ما جنگ كنيد و اگر عراق در خاك ماست، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده، وفئه باغيه است وفئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدى به اين نداريم، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمى‏كنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشور اسلامى، لااقل محكوم كنيد او را و اگر محكوم هم نمى‏كنيد لااقل بى‏صدا باشيد، بى طرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بين المللى، به هيچى اعتنا ندارند، هر روز يك شايعه درست مى‏كنند، هر روز مى‏گويند بحرين را بنا بود ايران، مى‏خواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مى‏كند يك جائى ديگر ساقط مى‏شود، شايعه درست مى‏كنند كه اسرائيل داشت همراهى مى‏كرد و اسنادش موجود است. اين كدام اسناد؟ يك كشورى كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده، روابط بكلى قطع است و او را غاصب مى‏داند و مسلمين را دعوت به اتحاد مى‏كند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مى‏خندد و امريكاى فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مى‏خواهند با او مصالحه كنند بعضى از آنها به تبع امر امريكا و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران، يك دفعه از خودشان نمى‏پرسند كه آخر قضيه چيست. اينقدر سرسپردگى به امريكا، اينقدر سر سپردگى و ترس، ذخاير خودتان را تقديم امريكا مى‏كنيد و از او هم با او هم روابط داريد و از او هم عذر مى‏خواهيد و خوش خدمتى و خوش رقصى هم مى‏كنيد. ما با اينكه ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ما حدود سى و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگى ما يك ابزار محدودى است بسياريش هم غارتگرها در وقتى كه انقلاب بود، غارت كردند

صحيفه نور ج 16 صفحه 78

و قايم كردند، حالا به روى خود همين ملت مى‏كشند، ما با همه اين گرفتارى‏ها كه داريم، در مقابل همه كشورهايى كه مى‏خواهند تعدى بكنند ايستاديم، در مقابل همه قدرت‏هائى كه با ما مى‏خواهند مخالفت كنند و با اسلام مى‏خواهند مخالفت كنند، ايستاده‏ايم و مع‏الاسف اين دولت‏هاى اسلامى بسياريشان به جاى اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاى اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلى كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است، اسرائيلى كه برنامه‏اش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست، اين اسرائيلى كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مى‏داند و مى‏خواهد دست درازى كند، مع‏الاسف اين حكومت‏ها به او كار ندارند بلكه مى‏خواهند بشناسند او را و همه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامى ايران متمركز كرده‏اند. تا گفته مى‏شود كه ما از اين حدودى كه داريم و چيزى كه از اول گفته‏ايم، هيچ قدمى كنار نمى‏گذاريم، فوراً مى‏بينيد كه يك جا مى‏گويد كه ديگر صلح امكان ندارد براى اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودى كه ما گفتيم چيست؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم؟ ما قرآن مى گوئيم، ما حكم قرآن را مى‏گوئيم كه همه مسلمين بايد به اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احكام اسلام، آنوقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل. مسلمين بيايند ببينند، بابا بى خود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضرورى است كه ديگر هركس بشنود، هم، اگر راست هم اينها بگويند، مى‏گويند دروغ است. اين بوق‏هاى تبليغاتى كه هر روز يك چيز مى‏گويند و هر روز يك مطلب واضح‏الفساد را مى‏گويند، طورى اينها حيثيت خودشان را از دست داده‏اند كه هر كه بشنود كه راديوى كذايى چه گفت، مى‏گويد راديو دروغ مى‏گويد. راديويى كه مى‏گويد كه زن و مرد ايران ديگر برگشته‏اند از حكومت اسلام، از اين حكومت پشت كردند، يا نقل مى‏كند از بعض اشخاص فاسدى كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده، نقل مى‏كنند كه اينها جوان‏ها و زن‏هاى آبستن و بچه‏ها و اينها را در خيابان‏ها هر روز مى‏كشند، در عين حالى كه خود اين تروريست‏ها دارند اين كارها را مى‏كنند، اين كارها را انجام مى‏دهند و بعد مى‏گويند ايرانى‏ها اين كار را مى‏كنند. بله ايرانى است، اما كدام ايرانى؟ آن ايرانى كه به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق، با اسم فدايى خلق بر ضد خلق قيام كرده است، آن هم ايرانى است لكن انسان نيست.

اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، سپاه پاسداران و قواى انتظامى و نظامى جايز نيست‏

برادرها! ما بايد خودمان، خودمان را حفظ كنيم، نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرت‏هاى خارجى به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم. مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان. شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مى‏كنيم. ما بايد كلاه خودمان را خودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشى و ساير قواى نظامى و انتظامى، پاسدار، اينهايى كه عشايرى هستند، اينهايى كه قدرت‏هاى

صحيفه نور ج 16 صفحه 79

نظامى و انتظامى هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مى‏كنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسى، در هيچ يك از گروه‏ها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروه‏ها وارد نشويد. اصلاً تكليف الهى شرعى همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بيائيد ارتش باشيد. مختاريد، از ارتش كناره‏گيرى كنيد برويد در حزب، ميل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب، معنايش اين است كه ارتشى بايد از ارتشى‏اش دست بردارد، بازى‏هاى سياسى بايد توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهى است كه بسيار مردم خوبى هم هستند، ولو يك حزب است كه بسيار حزب خوبى هست، لكن اصل حزب وارد شدن براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جايز نيست، به فساد مى‏كشد اينها را. و من عرض مى‏كنم كه كسانى كه در راس ارتش هستند و كسانى كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا، و همين طور سپاه پاسداران و همين طور ساير قواى مسلح بايد وارد در جهات سياسى نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد، بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيد بدون اينكه در يك حزب يا در گروهى وارد شده باشيد، هر گروهى مى‏خواهد باشد. گروه فاسد كه انشاءالله وارد نمى‏شويد، گروه‏هاى بسيار خوب هم وارد نشويد، بايد شما مستقل، بدون اينكه پيوند به يك گروهى داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالى شانه. همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افراد كشور هماهنگ كنند، افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروه‏هاى مختلفى كه اسلامى هستند، اين گروه‏هاى اسلامى هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايد در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است. اين را بايد بدانيد و شرعاً جايز نيست. و من امر مى‏كنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب. دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشى باشيد، هم حزبى، نمى‏شود، يا مثل ساير مردم هر طورى هستيد.

به صدام مى‏گويم كه يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است‏

و من به همه كسانى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت مى‏كنند، نصيحت مى‏كنم كه بس است ديگر، قدرت‏هاى خودتان را سنجيديد فهميديد كه نمى‏شود با يك قدرت اسلامى در افتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمى‏شود، حالا كه فهميديد نمى‏شود، چرا لجاجت مى‏كنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگرى بشويد و به صدام هم مى‏گويم كه من يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است، همانطورى كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت، تو هم اگر مردى و مثل

صحيفه نور ج 16 صفحه 80

هيتلرى خودت را بكش.

اگر بخواهيد يك ملت قوى و آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد

برادرها! خواهرها! عرض كردم كه ما بايد خودمان، خودمان را نگه داريم. بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزى داشتيد براى اين است كه اتكال به قدرت الهى و قدرت خودتان كه از قدرت الهى است اين اتكال را داريد و يكى از نصيحت‏هايى كه چون نزديك سال نو است مى‏خواهم به همه ملت اين نصيحت را بكنم اين است كه ما در حالى كه جنگزده هستيم، در حالى كه اينهمه آواره داريم، اينهمه بيمار داريم، اينهمه معلول در بيمارستان‏ها داريم و شما هر يكى‏تان بعض همسايه‏هاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدرى راجع به مراسم عيد كوتاه بيائيد. شما همه اين قشرهائى كه براى اسلام الان دارند زحمت مى‏كشند و شهيد دادند و بازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد، مقدارى كه مى خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجوئى كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانه‏ها، برويد احوال اينها را، اينهايى كه آواره شدند، اينهايى كه در جنگ آواره شدند، اينهايى كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشى كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد. اگر بخواهيد يك ملت قوى آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد، عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان، از هر جا هست، اينها همه از شما هست، اين عيد را در بين آنها با هم عيد كنيد. يك قدرى از خودتان بكاهيد و بيفزائيد براينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبه‏اند، اينها شهيد داده‏اند، اينها معلول داده‏اند، معلول هستند و اينها امتحان داده‏اند و مادرهاى اينها امتحان داده است كه شهيد مى‏دهد و افتخار مى‏كند و مى‏گويد باز هم دارم، بيائيد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جورى رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. و من اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاى خداى تبارك و تعالى را در اين امر به دست بياورند.

از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و پيروزى اين ملت را مستدعى هستم و همه سعادتمند و پيروز باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:47 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 89

تاريخ 1/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم‏

ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مى‏دهد، با اين توطئه‏آسيب نمى‏بيند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مى‏كنم و به همه ملت و ملت‏هاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزى‏هاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.

من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كرده‏اند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرت‏ها، آزمايش قلم‏ها، آزمايش زبان‏ها و آزمايش فعاليت‏هاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولت‏هاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروه‏هاى مختلف روى هم رفته آزمايش كرده‏اند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرت‏ها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورى‏هاى ديگر يا رژيم‏هاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنه‏دار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئه‏هاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايش‏ها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمى‏آورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مى‏خواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئه‏ها، با اين قدرت‏ها و با اين شيطنت‏هاى قدرت‏ها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمى‏بيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مى‏گفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمى‏تواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايش‏ها را كردند، آزمايش نظامى

صحيفه نور ج 16 صفحه 90

كردند، آزمايش توطئه‏هاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مى‏بينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابق‏تر، منسجم‏تر است و ما به خودمان وعده مى‏دهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروه‏هائى كه بازى خورده‏اند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.

مقايسه دستگاه‏هاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق‏

من امروز يك مقايسه عبورى مى‏كنم بين دستگاه‏هاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مى‏گويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مى‏گويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مى‏ريزند و من مى‏دانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگان‏هاى مختلف است و من مقايسه مى‏كنم.

از رئيس جمهور شروع مى‏كنم، اين آقايانى كه مى‏گويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنه‏اى را مى‏گويند از شاه ظالم‏تر است!! آقاى خامنه‏اى را مى‏گويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مى‏چاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مى‏گويند! مى‏توانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مى‏كنند؟ مقايسه مى‏شود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرض‏هاى داخلى خودشان را نمى‏توانند ببينند اين مطلب را مى‏گويم، اگر مى‏گويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخ‏ها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.

بعد مى‏آئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزنده‏اى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مى‏ترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.

مى‏آئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،

صحيفه نور ج 16 صفحه 91

ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مى‏گوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمى‏توانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مى‏گوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مى‏گوئيد، آن را هم باز بنويسيد.

مى‏آئيم سراغ دولت، من مى‏توانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقت‏ها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مى‏خواستند تصحيح بكنند، لكن در دولت‏ها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملك‏ها و سلطنه‏ها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مى‏شود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مى‏شود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمى‏داد، لابد حالا دارد جواب مى‏دهد!!

مى‏آئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مى‏خواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مى‏دانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مى‏كردند، قضاوت مى‏كردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مى‏گوئيد اين شوراى قضائى از قدرت‏هاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصه‏اى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمى‏توانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مى‏گوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستان‏ها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مى‏گوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، من‏دانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.

خوب، مى‏آئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مى‏كند و دارد در جبهه‏ها خون خودش را مى‏دهد و مى‏خواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشى‏ها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائين‏ترها مى‏كردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مى‏كند، معرفى كنيد، لكن نمى‏توانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مى‏دانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مى‏كرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مى‏آمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مى‏كرد؟ چه جور رفتار مى‏كرد؟ و

صحيفه نور ج 16 صفحه 92

در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.

اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مى‏آيد

عمده اين است كه آقايان يا بى‏اطلاعند و وارد در مسائل نبوده‏اند، يك مسجدى رفته‏اند و يك درسى هم گفته‏اند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفته‏اند، يا مطلعند لكن مى‏خواهند بگويند. شمائى كه مى‏گوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيه‏اى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمه‏الله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوان‏الله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مى‏آمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مى‏آمد، هر كارى با هر يك از شما مى‏كرد احدى صحبت نمى‏كرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مى‏پرسم بسيار خوب، تمام اينها همه‏شان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مى‏دهند دست شما؟ مى‏آيند مى‏گويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مى‏آيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مى‏دانيد كه چشم‏ها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مى‏شد؟ شما مى‏دانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مى‏آيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مى‏توانيد فكر كنيد كه داريد چه مى‏كنيد؟ مى‏شود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمه‏اى بر اسلام ممكن است بزند؟

شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد

من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مى‏دانيد كه همين‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 93

مقدس ماب‏هاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مى‏كردند، با پيغمبر چه مى‏كردند؟ شما مى‏دانيد كه قرآن مى‏گويد اين را، خوانده‏ايد اين را؟ كه اگر به آنها مى‏فرمود كه جنگ برويد نمى‏رفتند، اگر مى‏رفتند با بهانه بر مى‏گشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مى‏ريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريب‏تر و مظلوم‏تر بود از حالا، اطاعتش را نمى‏كردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمى‏كردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مى‏كردند. همان مقدس‏ها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شده‏اى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمى‏كنيد؟ چرا از خدا تشكر نمى‏كنيد كه در عصرى واقع شده‏ايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شده‏ايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته‏ايد و دلتان را باز كرده‏ايد براى عقده‏ها و اينطور انتقاد مى‏كنيد؟ ما از شما همراهى نمى‏خواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مى‏كنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كرده‏اند، كارشكنى برايش كرده‏اند، شما دوستان هم كارشكنى مى‏كنيد؟ شما مى‏دانيد كه كارشكنى‏هاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيه‏اى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مى‏گويند كه ما اسلام راستين مى‏خواهيم، اسلام راستين. مرديكه مى‏گويد ما اسلام راستين مى‏خواهيم، نه آن اسلامى كه مى‏گويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مى‏آيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مى‏گوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقه‏اى است. شما خيال مى‏كنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.

همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است‏

من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف

صحيفه نور ج 16 صفحه 94

هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شده‏ايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابى‏ها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوان‏ها، اين بچه‏ها، اين بچه‏هاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچاره‏ها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مى‏خواهد پياده بشود و اين جمهورى نمى‏گذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مى‏خواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.

برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است

را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مى‏نشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مى‏دانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبى‏اش در آنجا به ما مى‏رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمى‏دهند. ما هستيم كه بنا مى‏كنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مى‏شود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مى‏برد، خودش را مى‏بيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مى‏بيند، خود آن عمل را در آنجا مى‏بيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبت‏هائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مى‏پرند مثل سگ و يكى از كرامت‏هائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانى‏مان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مى‏خواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثه‏اى كه هست و همه ارتشى‏ها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.

دست به دست هم بدهيد و نقيصه‏ها را رفع كنيد

و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سال‏ها خوب بود، سازنده بود. سال‏هائى كه گذشت، همه‏اش سازنده بود و همه‏اش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 95

آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دوره‏ها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصه‏ها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 116

تاريخ 21/1/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمان‏هاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانواده‏هاى شهدا

رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مى‏داد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مى‏كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين گروه‏هاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بوده‏اند، از همه آنها من تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.

من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامه‏ريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مى‏كنم، گرچه همه آنها را نمى‏شود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مى‏توانستند منشا اثرى باشند و گروه‏هائى كه ممكن بود در مقابل قدرت‏هاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مى‏كنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروه‏ها و در همه اين ارگان‏ها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرت‏ها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروه‏هاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروه‏هائى كه مى‏توانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرت‏هائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرت‏ها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگان‏ها را در هم بشكند با

صحيفه نور ج 16 صفحه 117

اختلاف رويه‏ها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرت‏هاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مى‏تواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرت‏هاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانه‏هاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاسته‏اند. خود او مامورين را وادار مى‏كرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانه‏هاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوشش‏هاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانه‏هاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفت‏كردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مى‏دادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرت‏ها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاه‏ها بود. دانشگاه‏ها هم اگر چنانچه يك دانشگاه‏هاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مى‏آمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاه‏ها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامه‏هائى گذاشتند، معلم‏هائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآورده‏هاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مى‏شدند و به خارج مى‏رفتند و از خارج سوغات مى‏آوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.

مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرح‏هاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من

صحيفه نور ج 16 صفحه 118

ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلس‏هاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مى‏خواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مى‏آورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاه‏هاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامه‏هاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مى‏فهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولت‏هاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوان‏ها تهيه كردند و اين مغازه‏هاى زيادى كه براى فروش عروسك‏ها و فرآورده‏هاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكان‏هاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مى‏توانند در دانشگاه‏ها جوان‏ها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمى‏شود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مى‏خواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوان‏ها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مى‏برند، برده‏اند. نفتش را دارند مى‏خورند، خورده‏اند و امثال ذلك.

رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد

و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه ده‏ها هزار نفر از خارج مستشار برايش مى‏آيد و آقابالاسر برايش مى‏آيد، نمى‏تواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مى‏دادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مى‏خواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مى‏دادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مى‏خواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مى‏بينيد كرد.

شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد

از اين طرف كارخانه‏ها و مزرعه‏ها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليون‏ها تن صادر

صحيفه نور ج 16 صفحه 119

بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانه‏ها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمى‏گذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانى‏ها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناس‏هاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.

شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مى‏شد در اين مملكت و بازار مى‏رفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مى‏ديد چه قضيه است. اگر بازار مى‏رفت، مى‏ديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مى‏خواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاه‏ها رفت، مى‏ديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مى‏خواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مى‏رفت، پاى آنها را در آنجا مى‏ديد و اگر در كارخانه‏ها مى‏فت، پاى آنها را مى‏ديد و اگر در مجلس هم مى‏رفت، در دولت و هر جا مى‏رفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.

خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مى‏كنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مى‏خواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مى‏خواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مى‏خواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مى‏ديدند. اين روحيه‏اى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمى‏تواند ادعا كند كه من اين كار را كرده‏ام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مى‏خواهيم مسلمان بشويم و ما مى‏خواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمده‏اند، متوجه به اسلام شده‏اند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مى‏بينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مى‏خواهيم، مى‏گويند و از آمريكا انتقاد مى‏كنند و از اجانب انتقاد مى‏كنند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 120

منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمى‏توان مبارزه كرد

اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنت‏هائى مى‏خواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست داده‏اند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمى‏دانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مى‏زنند و به جنگ مى‏روند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمى‏شود از اين كارها كرد، نمى‏شود با اين كشور مبارزه كرد، نمى‏شود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مى‏روند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگ‏ها وارد مى‏شوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مى‏روند، با يك همچو كشورى نمى‏شود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همه‏اش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مى‏توانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناخته‏اند. از اين جهت خارج و داخل توطئه‏هاى بچگانه، توطئه‏هاى ابلهانه‏اى به خيال خودشان درست مى‏كنند. در هر رشته‏اى كه مى‏خواهند توطئه بكنند، نمى‏دانند كه چشم‏هاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمى‏فهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مى‏اندازند. بچه‏هاى عزيز ما را مى‏خواهند گول بزنند. اين بچه‏هاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خورده‏اند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.

من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 121

تاريخ 24/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استان‏هاى آذربايجان غربى و شرقى

شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راه‏هاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كراراً گفته‏ام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلاً در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مى‏آورند و ما را سرافراز مى‏كنند و از همه تشكر مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى تشكر مى‏كنم كه اين توفيق براى بنده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثراً برداشته شده است، ما بتوانيم ادامه بدهيم. و من الان مى‏توانم خدمت شما اين ادعا را بكنم كه عجالتاً در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق) در اين عصرى كه ما الان هستيم شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مى‏كنم. شما ملاحظه كرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حكومت‏ها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب، آن حكومت‏هاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بلدى كه مى‏آمد مالك جان و مال مردم كانه بود و مردم در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند. من خودم مشاهده كردم كه حكومتى كه در مال ولايت ثلاث‏ها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم) يك آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانه‏اى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطاقش رفته بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و به كف پايش چوب زدند بعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش بود (من توى دالان وقتى داشت مى‏رفت ديدم) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديگر من نمى‏دانم. وضع حكومت‏ها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومت‏ها هم كه شما مى‏دانيد، خودتان كه ادراك كرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمى‏توانيد الان پيدا كنيد يك رئيس جمهورى در تمام روساى جمهور مثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعاً روحانى باشد، واقعاً علاقه‏مند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 122

اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد

شما مى‏بينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مى‏كنند، اين جوان‏ها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مى‏كنند و اينهائى كه پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر. اين تحول يك تحول الهى است، هيچ نمى‏شود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقه‏ء الهى است كه دميده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هست هيچ ترس از آسيب نداريم. خدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا متوجه اين باشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حفظش كنيم. و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مى‏خواهم درخواست كنم كه هر جا كه تشريف داريد، هم با مردم و هم با كسانى كه از طرف دولت مى‏آيند آنجا، با هم همفكرى كنيد و كارها را با معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فرض كنيد - يك خطائى از يك فرض كنيد كه اجزاى دولتى حاصل مى‏شود نصيحتش كنند، چه كنند، يا اگر نصيحت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است.

علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است

در هر صورت من از همه شما آقايان، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلم‏ها و قدم‏هاى خارجى تقريباً برضد اوست، كمى ما داريم از حكومت‏هاى خارج، كمى هستند كه مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه اينجا آمده، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مى‏كند، مى‏گويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مى‏بريمش. خوب، حكومت مصر اين را گفت هر جا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مى‏بريم براى اينكه اين درست نيست. الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مى‏خواهيد يك حكومت اسلامى باشد، اينها مخالفند. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسلامى در يك كشورى باشد نمى‏توانند به طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.

تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمى‏توانند اينها كارهايشان را بكنند و لهذا از اولى كه رضاخان آمد به سركار تا آخر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مى‏توانند، احكامش را يكى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مى‏خواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند و از اسلام اينها مى‏ترسند. از هيچ چيز نمى‏ترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد

صحيفه نور ج 16 صفحه 123

البته آنها هم كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفته‏اند انگليسى‏ها كه آمده بودند به عراق، كسى بالاى مناره اذان مى‏گفت، گفت اين چه مى‏گويد، گفتند اين اذان مى‏گويد، گفت به امپراطورى انگلستان كه لطمه‏اى نمى‏زند، گفت نه، گفت هر چه مى‏خواهد بگويد. ميزان، لطمه نزدن به امپراطورى هاست، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست.

مادامى كه مردم مهيا و در صحنه‏اند دشمن قادر به كارى نيست

و من كراراً اين را گفته‏ام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران، يك همسايه‏اى دارد كه خصوصيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مى‏خواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنه‏اند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمى‏كنند كارى. آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حكومت هم با مردمى است، اسلامى است، آنها نمى‏توانند كارى بكنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمى‏توانند كارى بكنند. آنوقت اينها مى‏توانند كار بكنند كه از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبليغات، با كارهاى اعوجاجى از داخل يك كارى كردند، آنوقت مى‏توانند، و ما بايد حفظ كنيم. واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را مى‏خواهيم كه بحمدالله مى‏خواهيد، همه مى‏خواهيد اسلام را، اگر اسلام را مى‏خواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضى‏ها در مى‏آيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مى‏خواهد دربيايد، از دهان اينها در مى‏آيد. آنها خودشان ابتدائاً نمى‏گويند، از اين راه مى‏گويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، ما بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم. شما مى‏دانيد كه آن روزى كه اينها بودند روحانيت اصلاً منسى بود، داشتند كنارش مى‏زدند كه ببرندش از بين، اگر اينها يك مدتى مانده بودند بكلى از بين مى‏بردند، خدا خواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مى‏دهد.

همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد

اين نماز جمعه‏اى كه در همه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه. واقعاً انسان اگر بگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريباً مردم را مهيا مى‏كند، مردم را بيدار مى‏كند اين نماز جمعه) و اگر نبود اين، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه بود و اينطور با آنهمه فساد دست ما

صحيفه نور ج 16 صفحه 124

دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مى‏دانيد كه چه فسادهائى، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكده‏ها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت برين، خوب، نمى‏شود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين همراهى مى‏خواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست، حكومت هست، قوه قضائيه هست، چيز انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مى‏خواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مى‏خواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمى‏توانند كارى بكنند. يا فرض كنيد كه ما به اندازه قضاوت در تمام كشور افراد نداريم، از باب اينكه ما از اول مجهز براى اين كار نبوديم، ما سال‏ها، يعنى از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب، تا حتى الامكان بهتر از اين است كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمى‏دانيد چه خبر بوده است، ما هم درست الان نمى‏دانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج، كمك، كمك مى‏خواهد، يعنى ملت، روحانيت خصوصاً در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحمدلله مشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى‏خواهم.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 137

تاريخ 8/2/61

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و نويسندگان دايره انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

شهدا را قلم‏ها مى‏سازند و قلم‏ها هستند كه شهيد پرورند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ابتدا بايد از شما آقايان و سپاه پاسداران تشكر كنم كه به حسب غالب افراد، متعهد و براى اسلام و جمهورى اسلامى خدمت مى‏كنند. خداوند آنان را تقويت و شهداى آنان را با شهداى صدر اسلام محشور كند و بازماندگان آنان كه همه هستند را تاييد كند تا جمهورى اسلامى كه همه قدرت‏ها بر عليه آن قد علم كرده‏اند را به منزل برساند.

اهميت انتشارات، مثل اهميت خون‏هائى است كه در جبهه‏ها ريخته مى‏شود. و مداد العلماء افضل من دماء الشهداً دماء شهدا اگر چه بسيار ارزشمند و سازنده است، لكن قلم‏ها بيشتر مى‏توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها مى‏سازند و قلم‏ها هستند كه شهيد پرورند. از اين روست كه شما بايد به ارزش كار خود توجه داشته باشيد و بدانيد هر عملى كه ارزشش بيشتر باشد، مسووليتش سنگين‏تر است. شما كه در گروه فرهنگى سپاه هستيد، بايد كارى كنيد كه نشريات شما مفيد باشد. انتشارات رژيم سابق، عاملى قوى درجهت به فساد و تباهى كشاندن نسل جوان دختر و پسر بود كه شما بايد آن را جبران كنيد و بايد در نشريات سپاه فصلى را به نصيحت خود پاسداران اختصاص دهيد تا كار شما، هم نسبت به افراد سپاه پاسداران سازنده باشد و هم تبليغات براى ديگران.

ما كه‏خواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت كنيم

امروز كه اكثر راديوهاى بيگانه و منشورات خارجى با جديت تمام كوشش مى‏كنند تا خبرهاى خوب ما را بد جلوه دهند، ما بايد تبليغات خود را گسترش دهيم و به زبان‏هاى ديگر از قبيل عربى و انگليسى مسائل خود را به ساير نقاط دنيا برسانيم. اين خدمتى را كه شما در اين زمان مى‏كنيد مى‏توانم بگويم ارزنده‏تر است از خدمت‏هائى كه در طول تاريخ براى اسلام شده است، چون كسانى كه در سابق بودند، همچو دشمنانى كه ما داريم، نداشتند. افراد آن زمان فقط با روم و ايران سر و كار داشتند و اينك سر و كار ما با همه دنياست. امروز از آن طرف درياها در اينجا دخالت مى‏كنند، قصد دارند در امور همه كشورها دخالت كنند و ما كه مى‏خواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور

صحيفه نور ج 16 صفحه 138

در صحنه دعوت نمائيم. شما، جوانان را به خير و صلاح دعوت كنيد و چنانچه اشكالى ديديد جلوگيرى كنيد كه به جاى ديگر سرايت نكند. چه بسا اشخاصى باشند كه بخواهند در بين شما وارد شوند و كارهاى خلافى انجام دهند. آنچه در كارهاى تبليغ خيلى مهم است و كراراً تذكر داده‏ام اينكه بايد افرادى را كه با آنها آشنا هستيد در اين امر مهم وارد كنيد و همانطور كه گفتيد حوزه علميه نظارت نمايد تا دچار مشكل و اشتباه نشويد. من هم به همه شما دعا مى‏كنم و از خداوند مى‏خواهم همه شما را موفق و محفوظ فرمايد و اين جمهورى اسلامى و ملت را كه براى خدا قيام كرده است به پيش ببرد تا به زمان ظهور حضرت ولى عصر سلام الله عليه متصل گردد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

تاريخ 28/1/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان ايرانى مقيم خارج كشور

شما جوانان از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين ميلاد بزرگ را متقابلاً، ميلاد حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همه آقايان كه در اينجا تشريف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبريك عرض مى‏كنم و از همه آقايانى كه دو سه گروه‏اند ظاهراً در اينجا تشريف دارند، چه آنهائى كه از خارج كشور آمده‏اند و چه شما آقايانى كه در داخل بوديد، تشكر مى‏كنم. من عرض مى‏كنم كه شما رزمندگان متوقع نباشيد كه از مثل من يا هر كس كه از سنخ بشر است، از شما تقدير كند، نمى‏تواند تقدير كند. خداوند تعالى مشترى شماست. شما آنچه كه داشتيد، بزرگترين موونه‏اى كه داشتيد و آن جان بود و روح، در راه خدا داده‏ايد، چه آنهائى كه شهيد شدند و به لقاءالله انشاءالله رسيدند و چه شما كه حاضر براى شهادتيد، عمده اين حضور است.

شما دو مطلب را متحقق كرديد كه با اين دو مطلب كسى كه از سنخ بشر جز آن كه از اولياء خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمى‏تواند تقدير شما را بكند. يكى بزرگتر سرمايه خودتان كه آن حيات است، در طبق اخلاص گذاشتيد و ديگرى اينكه اين هديه را با اخلاص در طبق اخلاص‏تان گذاشتيد. عمده اين اخلاصى است كه در شما جوانان ظاهر است. شما از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد. فتح‏هايى كه نصيب شما شده است، خصوصاً در فتح مبين، گرچه با هيج معيارى نمى‏توان آن را سنجيد و با هيچ زبانى نمى‏توان از آن توصيف كرد، لكن آنچه كه بالاتر از همه آنهاست اين صداقت شما و اين اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است. آنچه كه در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، اين ايثار از روى اخلاص است همان كه خداى تبارك و تعالى در سوره هل اتى اهل بيت عصمت را به آن توصيف مى‏كند كه ويطمعون الطعام على حبه ... طعام چيزى نيست، آن هم يك قرص نان جو، آنچه اهميت دارد على حبه هست.

آنچه در پيشگاه حق تعالى ارزش دارد و هيچ بشرى نمى‏تواند آن را توصيف كند، اين اخلاص و محبتى است كه شما داريد. شما جان خودتان را فدا مى‏كنيد و بسيار اشخاص هم هستند كه در راه‏هاى انحرافى باز هم اين كار را مى‏كنند. صورت عمل، يك صورت است لكن معنى دو تا و محتوا دوتاست. ميزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشير على ابن ابيطالب سلام الله عليه و فرود آوردن شمشير و به دشمن آن شمشير را ضربه زدن و او را كشتن، اين امرى است كه در همه جا واقع

صحيفه نور ج 16 صفحه 131

مى‏شود و بسيارى از اشخاص اين اعمال را كرده‏اند و مى‏كنند. ارزش به اينها نيست، ارزش به آن است كه در قلب على ابن ابيطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.

آن مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس مقابل كرده است. شما اين اخلاص تان و اين شهادت طلبى و اين ايثارتان براى خداست كه ارزش به شما داده است و اين ارزش را هيچ معيارى نمى‏تواند اندازه گيرى كند. عزيزان من! حفظ كنيد اين نعمت را. خداوند به شما يك همچو نعمتى داده است كه شما را با عنايت ذاتى خودش، با دست غيبى خودش متحول كرده است به يك انسان‏هاى خالص براى خود و انسان‏هائى كه جان و هر چه دارند، در راه خدا ايثار مى‏كنند. ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اين جنتى كه مشترى به شما عطا مى‏كند، با جنتى كه ديگران براى آنها تحقق پيدا مى‏كند، فرق دارد. اميدوارم كه اين جنت، جنت لقاء باشد. اميدوارم كه مشترى شما، شما را در حضور خود پذيرايى كند. اولياء خدا در آن عالم هم كه هستند، به غير خدا سرگرم نيستند. نعمت‏هاى بهشت را از آن مى‏گذرند و متوجه به لقاء حق تعالى هستند و شما كه جان نثارى داريد مى‏كنيد و ايثار مى‏كنيد و با ايده شهادت به ميدان‏هاى جنگ مى‏رويد و از اسلام دفاع مى‏كنيد و از مكتب دفاع مى‏كنيد و كشورهائى را كه طمع به اين كشور دوخته‏اند مايوس مى‏كنيد همه اينها ارزشمند و بسيار ارزشمند است، لكن آن اخلاص و محبت شما و آن ايثار در راه خدا بالاترين ارزش است براى شما. آن ايثار و اخلاص است كه حتى در ترازوى عالم غيب هم نمى‏شود كه سنجش بشود. آن پيش خداى تبارك و تعالى سنجش مى‏شود و ما مفتخريم كه در يك همچو برهه از زمان واقع شديم كه مثل شما عزيزان در آنجا و در آن زمان و در آن مكان واقع شديد و ما از هوائى تنفس مى‏كنيم كه شما از آن هوا تنفس مى‏كنيد. شما ايثار گريد و شما اخلاص منديد، شما بر نفس خود پيروز شديد و ما عقب مانديم. شما احتمال اين معنى را ندهيد كه تفنگ و ژ 3 و مسلسل شما پيروز شده است. مقابل شما بالاتر از اين را هم داشتند، شما اندك داشتيد و آنها بسيار، لكن آنچه كه شما را پيروز كرد و پيروز مى‏كند، آن ايمان شماست و آن اخلاص شماست كه در شما هست و در آنها نيست. شما براى خدا در ميدان‏ها وارد مى‏شويد و آنها براى شيطان. آنها حزب شيطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پيروز كرد و پيروز كرده و مى‏كند انشاءالله (جبهه باطنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شيطانى) آن اخلاص و ايمان شماست كه شما را پيروز مى‏كند. شما شيعه همان هستيد كه مى‏فرمود اگر همه عالم در مقابل من بايستند، تنها در مقابل مى‏ايستم. آن ايمان است كه او را آنطور در مقابل همه چيز مى‏ايستاند. آن اخلاص اوست، آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد. اميدوارم كه از روحانيت او و از علومى كه خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرده است و نفخات الهى كه در روح مبارك او دميده شده است، به شما و همه ما نصيبى داده بشود.

برادران! شما پيروزيد و شهداى شما پيروزند، ملت شما پيروز است. شما يك ملتى داريد كه در تمام دنيا مثل آن ملت پيدا نمى‏شود و ملت يك شمائى دارد كه در تمام مثل شما پيدا نمى‏شود. آنها كه داوطلب براى جنگ هستند، داوطلبى شان براى شيطان است. آنها هم داوطلب مى‏شوند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 132

شماهم داوطلب هستيد و لكن فرق هست مابين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار منحرفين. آنها براى براى رسيدن به دنيا و رسيدن به آمال و شهوات نفسانى وارد مى‏شوند در ميدان‏ها و شما براى شهادت و براى رسيدن به لقاءالله وارد مى‏شويد. شما پيروزيد، چه شهيد بشويد و چه انشاءالله پيروزى ظاهرى هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پيروز شديد، به شيطان باطنى خودتان پيروز شديد، وسوسه‏هاى شيطانى را از بين برديد و دل خودتان را براى خدا صاف كرديد و به ميدان‏ها با دل صاف و نيت خالص و عزم مصمم و رسيدن به پيروزى نهائى مى‏رويد و پيروزى نهائى از آن شماست. خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قواى مسلح را پيروز كند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پيروزى نهائى برساند و خداوند انشاءالله اين كشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرمايد. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمت‏هاى غيبيه خود بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 104

تاريخ 14/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانك‏هاى تهران‏

راس همه خطاها همين خودخواهى‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملت‏هاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانك‏ها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مى‏كنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزه‏هاى الهى پيش برويم و اين انگيزه‏هاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.

آن چيزى كه دنيا را تهديد مى‏كند، سلاح‏هاو سرنيزه‏ها و موشك‏ها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مى‏دهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاح‏هاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسان‏ها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مى‏كشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومت‏ها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مى‏كند و همه بشر را دارد سوق مى‏دهد به سراشيب انحطاط و نمى‏دانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاح‏هاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرت‏هاست، اين سلاح‏ها در چه امرى از امور به كار مى‏رود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهى‏هائى كه اين سران دارند؟

اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزه‏هاى شهوانى پيدا مى‏شود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن

صحيفه نور ج 16 صفحه 105

است سركوب كنند و نفس‏ها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مى‏خواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مى‏شود، لكن حب‏هاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حب‏هاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مى‏كنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئت‏ها همين خودخواهى‏هاست و تا اين خودخواهى‏ها در بشر هست، اين جنگ‏ها و اين فسادها و اين ظلم‏ها و ستمگرى‏ها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزش‏هاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مى‏كند و تا حد زيادى اصلاح مى‏كند و اگر حكومت‏ها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزش‏ها را در آمال نفسانى خودشان مى‏دانند، ارزش‏هاى انسانى را هم گمان مى‏كنند كه همين سلطه جوئى‏ها و شهوات است، تا اين حكومت‏ها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مى‏رود.

شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مى‏خواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمى‏كنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مى‏كنند و اداره مى‏كنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.

من نمى‏خواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مى‏خواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مى‏خواستند، طى‏كنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روح‏بخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مى‏دهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروه‏ها وارد شده‏اند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعه‏اى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمى‏توانيم بگوئيم كه افراد همه‏شان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مى‏كنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.

من نمى‏خواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مى‏كنند، آنها

صحيفه نور ج 16 صفحه 106

منحطاند، لكن مى‏خواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مى‏توانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مى‏رود و اين تشكيلات مى‏خواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مى‏كنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.

ما از بعضى موارد محدود و جزئى مى‏توانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كرده‏اند چه وضعيتى داشته‏اند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.

اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود

اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيت‏ها و گروه‏ها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مى‏رفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بين‏ها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مى‏خواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مى‏گويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرست‏اند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاه‏هاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مى‏گذرد، داشته‏اند، از اول با اسرائيل مخالف بوده‏ايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مى‏دانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مى‏دانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مى‏ديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مى‏شود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مى‏روند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع

صحيفه نور ج 16 صفحه 107

داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مى‏خواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مى‏داد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مى‏كنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مى‏كند و آنها هم مى‏دانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مى‏زنند. آنهائى كه مى‏گويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطق‏هايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاه‏هاى تبليغاتى‏مان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثه‏اى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مى‏كنند يا راديو از آن پخش مى‏شود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مى‏كند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمى‏شناسم لكن سران را مى‏شناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مى‏كنيم. من نمى‏خواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزب‏هاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مى‏بينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 139

تاريخ 11/2/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و گروهى از كارگران كارخانجات مختلف‏

يك روز شما كارگرها به يك عمر سرمايه دارها و كارفرماها و كذا و كذاها ارزش دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين روز مبارك كارگر را بر شما و همه كارگرانى كه در طول تاريخ رفته‏اند و خواهند آمد، تبريك عرض مى‏كنم. مبارك باد بر شما قشر عزيز عامل ارزش‏هاى بزرگ انسانى، و مبارك باد بر شما و بر همه ملت ما اين روز مبارك كه بحمدالله امروز كشور ما طورى است كه روز كارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجمند و يك واحد الهى را متحقق كرده‏اند. آن وحدتى را كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده‏اند، بحمدالله در قشرهاى ملت مسلمان ايران متحقق شده است و اگر يك اقليت ناچيزى هم باشد، در اين اكثريت مستهلك است. من نمى‏دانم كه راجع به كار و كارگر از چه بعدى با شما سخن بگويم، همه ابعادش كه در ذهن من است يا بيشترش در ذهن من است، نمى‏توانم در يك جلسه محدود عرض كنم، ناچارم كه بعضى از ابعادش را در اينجا خدمت شما عزيزان عرض كنم و مطالبى را كه عرض مى‏كنم، شما به وجدان خودتان عرضه كنيد و اگر پذيرفتيد، من متشكر مى‏شوم و من مى‏خواهم كه با وجدان پاك خودتان ارزيابى كنيد و بدانيد كه شما چه وضعى در كشورتان داريد و كارگران چه وضعى در كشوهاى ديگر دارند.

من يك جهت نازل كارگرى را ابتدائاً عرضه مى‏كنم و آن اين است كه شما توجه كنيد به گروه كارگران، اعم از شما كارگرانى كه در كارخانه‏ها و در صنعت‏ها هستيد و زحمت مى‏كشيد و آن گروه‏هائى كه در مزارع زحمت مى‏كشند و بالاخره گروه فعال زحمتكش كه امروز روز شماست و البته روز همه است. شما يك توجهى به اين مطلب بكنيد كه اين گروه‏هاى كارگر نشاط خودشان و جهات همان ماديت را، شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه اين گروه كارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بيشتر برخوردارند يا آن گروه‏هائى كه به اصطلاح كارفرما هستند؟ و آن سرمايه‏دارهائى كه كار نمى‏كنند و كنار نشسته‏اند و با بيكارى عمر خودشان را مى‏گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع كنيد، اگر يك همچو مجلسى كه الان نمونه‏اى از كارگر است كه بحمدالله امروز اينجا تشريف آورده‏اند، اگر اين مجلس در كنارش يك مجلس ديگرى بود از سرمايه‏دارها و بيكارها و آنهائى كه نشسته‏اند خانه و مى‏خورند و مى‏خوابند، اگر يك كسى از خارج بيايد و چهره‏هاى شما را ببيند، بازوان شما را ببيند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 140

سينه‏هاى فراخ شما را ببيند، بشاشت چهره‏هاى شما را ببيند و آهنگ صوت‏هاى شما را بشنود و بعد نظر بكند به آن مجلسى كه آن عده كارفرما و سرمايه‏دار و بيكار و هرزه‏گرد نشسته‏اند، مى‏بيند كه اينها يك جوان‏هاى سالم، سرنشاط و آنها يا چرت مى‏زنند و يا خميازه مى‏كشند و يا از درددل و پهلو و سر خودشان مى‏نالند. و اين، براى اين است كه كسانى كه كارگر نيستند به آن معناى عامش، اينها اينطور نيست كه شما گمان كنيد يك روزگار خوشى دارند، شما توجه به اين معنا شايد بسياريتان نداشته باشيد كه روزگار تلخى كه بر سرماى دارها و كارفرماها و داراى كذا و كذاها، خان‏ها و فئودال‏ها و امثال اينها مى‏گذرد، آن روزهاى سخت چقدر براى آنها ناگوارى دارد و يك روز شما به يك عمر آنها ارزش دارد. آنها براى خاطر بيكارى و پرخورى و خواب و هرزه روى پناه مى‏برند به ترياك، افيون، منقل و يا هروئين و يا مراكز فحشا، براى اينكه نمى‏توانند تحمل آن چيزهائى كه در نفسشان مى‏گذرد و آن ناراحتى‏هائى كه دارند نمى‏توانند بكنند و من آنقدرى كه اطلاع دارم و در جوانى ديدم، اكثر اين خان‏ها و فئودال‏ها به وافور پناه برده بودند، آنهائى كه تدين‏شان ديگر خيلى نيست، آنها به مشروبات و به هروئين و به امثال اين چيزها يا به مراكز فحشا و دنبال مراكز فحشا، آنطور زحمت‏هائى كه دارد و آنطور مرض‏هائى كه هست و آنطور گرفتارى‏هائى كه هست، شما كارگرها بحمدالله نديديد و اميد است كه نبينيد. شما قدر اين كارگرى را بدانيد كه اين كارگرى، هم مزاج شما را سالم نگه مى‏دارد و اگر چنانچه انسان بيكار بيفتد، آن فعاليت‏هائى كه در بدنش و در سلول‏هاى بدنش بايد بشود، آنها هم از كار مى‏افتند و كسانى كه فعاليت دارند، به اندازه‏اى كه فعاليت دارند، آنها هم به كار مى‏افتند و جبران مى‏كنند نقيصه‏ها را و شما مى‏بينيد كه در يك گروه زياد از كارگرها يكى دو نفر بشود پيدا بكنيد كه اينها مريض باشند و افسرده باشند و اينها همه الحمدلله سرحالند و خيال مى‏كنند كه آنها آسوده‏اند، اين، خيالى است كه آنها مى‏كنند، در صورتى كه آنها، آن طبقه به اصطلاح خودشان بالا و به حسب واقع پائين، آنها اينقدر افسردگى‏ها و گرفتارى‏ها را دارند كه به حساب نمى‏آيد.

اين يك مساله‏اى است كه بايد شما خودتان بعد فكرش را بكنيد و مطالعه كنيد در بين خودتان، جوان‏هاى خودتان را مقايسه كنيد با آنهائى كه بيكار مى‏گذرانند و به هرزه‏درى و به هرزه‏گرى عمر خودشان را مى‏گذرانند و آن ارزشى كه شما داريد، شما برادران داريد و آن ارزشى كه اسلام به شما داده است، از پيغمبر اكرم شنيده‏ايد كه نقل شده است كه كف دست يك كارگر را، يعنى همان محلى كه كار درش تاثير كرده و پنبه بسته، آنجا را بوسيد و اين، يك نشان ارزش است براى كارگر در طول تاريخ. پيغمبر اسلام كه اولين فرد انسان‏هاست و بزرگترين انسان كامل است، نسبت به كارگر اينطور تواضع بكند و كف دست او را كه علامت كار است ببوسد، اين نكته دارد كه كف دست را بوسيده، نه پشت دست را. كف دست آثار كار درش هست، مى‏خواهد ارزش كار را به عالميان اعلام كند، به مسلمين اعلام كند كه ارزش كار اين است كه آنجائى كه كارگر كه كار كرده است، در اثر كار يك نشانه‏اى پيدا كرده من آنجا را مى‏بوسم كه ملت‏هاى اسلامى و بشر ارزش اين كارگر را بداند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 141

امروز شما كارگرها با كار خودتان يك كشور را نجات مى‏دهيد از وابستگى‏

و من امروز عرض مى‏كنم كه كارگر امروز، با كارگر آنوقت بسيار فرق دارد. آنوقت در آن محيطى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زندگى مى‏فرمودند و ساير جاهائى كه مردم ديگر هم زندگى مى‏كردند، خصوصاً حجاز كه پيغمبر اكرم تشريف داشتند، آنجا روابط با ساير كشورها يا هيچ نبود، يا اگر بود بسيار كم و اگر چنانچه كمبودى براى يك شهر پيدا مى‏شد، آن كمبود از شهرهاى ديگر بايد جبران بشود، احتياج به همان، هم كشورى‏هاى خودشان داشتند و رفع نقيصه را اگر يك وقتى نمى‏توانست در خود يك شهرى بكند، از يك شهر ديگرى انجام اين كار را مى‏دادند. اين وابستگى‏هائى كه امروز در دنيا هست و اين زندگى كه محيط دنيا را و وضع دنيا را با سابق جدا كرده است و اينطور روابط زيادى كه امروز وقتى شما اينجا يك صحبت بكنيد، قبل از اينكه به فرض كنيد كه بيرون اينجا برسد، آمريكا هم از آن مطلع مى‏شود و وابستگى‏هائى كه دنيا به هم دارد و وابستگى‏هائى كه كشورها به كشورهاى بزرگ سرمايه دارى يا كمونيستى دارد، آنوقت در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش كار در آنوقت همين مقدار بوده است كه خود كار شريف است و خود كار براى انسان و روحيات انسان مفيد است و كار، اثرش هم علاوه بر اينكه براى خود انسان و مزاج انسان مفيد است و در روح انسان هم تاثير دارد براى يك شهرى هم فايده دارد، اما ديگر مطرح نبود كه اگر كار نكنم وابسته به امريكا مى‏شوم يا وابسته به شوروى، اين مساله آنوقت مطرح نبود. امروز ارزش كار شما به همان اندازه است كه دنيا پيشرفت كرده، همان معنائى كه در دنيا، پيشرفت‏هائى كه در دنيا شده است و اگر كارگر به آنطورى كه بايد كار كند، كار نكند، وابستگى‏هائى كه در يك كشورى، در يك محيطى مى‏شود غير از آن وابستگى‏هائى است كه در سنين سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با كار خودتان مى‏توانيد كه يك ارزشى ايجاد كنيد كه اصلش آنوقت مطرح نبوده است. با كار خودتان مى توانيد كه اين وابستگى‏هائى كه در طول تاريخ، از آنوقتى كه شرق و غرب به اينجا راه پيدا كردند و در طول سلطنت منحوس پهلوى پيدا كرده اين كشور كه مى‏دانيد همه چيزهايش وابسته شده است و همه افرادش را اينها وابسته كرده بودند و همه گروه‏ها را وابسته كرده بودند، امروز اگر شما كار بكنيد و فعال در كار كردن باشيد، ارزش اين است كه علاوه بر آن ارزش‏هاى معنوى و مادى كه براى شخص خود شما دارد، علاوه بر اين يك كشور را شما نجات مى‏دهيد از وابستگى. ما تا كى بايد وابسته به امريكا، وابسته به شوروى باشيم؟ بالاخره بايد يك عمل داشته باشد. ما بايد ادراك اين معنا را بكنيم كه ما كه در هر جا كار مى‏كنيم، در امر كشاورزى كار مى‏كنيم، در امر صنعت و در كارخانه‏ها كار مى‏كنيم، بايد خودمان به خودمان تلقين كنيم كه ما مستقليم و ما بايد مستقل باشيم و ما نبايد دستمان را به ديگرى دراز كنيم براى امورى كه كشورمان محتاج است. ارزش كار شما امروز ارزش يك امرى است كه نمى‏شود مقايسه‏اش كرد با زمان‏هاى سابق. رسول الله در آن محيط، ممكن است كه توجه، لابد توجه به همه محيطها داشته است، در آن محيط دست كارگر را آنطور كه نقل مى‏كنند، كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند

صحيفه نور ج 16 صفحه 142

و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشانى پيغمبر اكرم به شما داده، يا در بعضى روايات فرموده‏اند كه قطره عرقى كه از بدن كارگر مى‏آيد مثل قطره خونى است كه از شهداى در راه خدا مى‏آيد. چقدر اين ارزش دارد. آنهائى كه الان در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند و در جبهه بحمدالله پيروزمندانه جنگ مى‏كنند و اخيرا هم پيروزى بزرگى به دست آوردند و اميد است پيروزى نهائى را به دست بياورند انشاءالله، اين چقدر ارزش دارد، عرق شما هم كه در كارخانه‏ها مى‏ريزد، همان ارزش را دارد، براى اينكه شما هم براى احياء يك كشور، براى وابسته نبودن يك كشور به خارج، براى استقلال كشور اسلامى زحمت مى‏كشيد، آنها هم براى دفاع از يك كشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مى‏كشند. آنها كارگرند مثل شما و شما مجاهديد مثل آنها و اين يك نعمت بزرگى است كه نصيب كارگرها در قشر وسيع و شما عزيزان كه در كارخانه‏ها و در مواردى كه صنعت در آنجا حكمفرماست، كار مى‏كنيد. و بايد توجه كنيد كه نگذاشتند شما، آن اشخاصى كه خائن بودند به اين كشور، آن اشخاصى كه وابستگى داشتند به كشورهاى ابرقدرت، آنها كوشش كردند كه شما نتوانيد آن چيزهائى كه كشورتان احتياج دارد، بسازيد. اگر نبود در طول تاريخ، در اين سده‏هاى آخرى كه خارجى‏هاى به اينجا راه پيدا كردند، و نبود خيانت‏هائى كه حكومت‏هاى ما بر ما كردند، شما هم امروز، الان از همان صنعت‏هاى پيشرفته مى‏توانستيد تحقق بدهيد و امروز هم بايد در اين فكر باشيد. تا در اين فكر نباشيد، نمى‏توانيد كشور خودتان را و نسل‏هاى آينده را نجات بدهيد. بايد به اين فكر باشيد كه خودتان قادر بر اين هستيد كه آن چيزهائى كه در خارج درست مى‏كنند و شما احتياج به آن داريد و كشور شما احتياج به آن دارد، خودتان درست كنيد.

دو بلوك سرمايه‏دارى و كمونيستى كارگر را ابزار قرار داده‏اند براى منافع خودشان

و من يك نكته ديگرى هم به شما عرض مى‏كنم كه توجه كنيد كه اينهائى كه از كارگرها پشتيبانى مى‏خواهند بكنند و آنهائى كه مى‏خواهند كشور را به سوى غرب بكشند به اسم شرق و خود كشورهاى كمونيستى و سرمايه‏دارى، اين دو بلوك سرمايه‏دارى و كمونيستى، نسبت به كارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به كارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض كردم، اول شخص اسلام، مصدع اسلام بود و شارع اسلام از قبل خداى تبارك و تعالى، رفتار او با كارگر، آن بود كه عرض كردم كه كف دست كارگر را با تواضع بوسيد و اين نشان كارگرى را بوسيد و براى كارگران افتخار ايجاد كرد. ارزش انسانى را توجه داشت كه كارگر، كارگر آن روز استقلال داشت و هر چه كاركرد براى خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسيد پيغمبر اكرم و اعلام كرد ارزش كارگر را و دوم شخص اسلام على ابن ابيطالب سلام الله عليه ايشان خودش يك كارگر بوده يعنى قنات حفر مى‏كرده، مى‏رفته است قنات مى‏كنده است آب بيرون مى آورده، لكن براى خودش نه، بعد از آنكه بيرون مى‏آمده وقف مى‏كرده براى مستمندان، براى آنها. يك نفر كارگر بوده است كه براى اعاشه خودش هم كار مى‏كرده و در عين حالى كه آنطور قنات‏ها را (چندين قنات‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 143

از ايشان هست) كنده با دست خودش و همان روز (به حسب نقل) همان روزى كه بيعت به امامت كردند براى او، به خلافت، وقتى بيعت تمام شد، همان روز بيل و كلنگ خودش را برداشت دنبال كار... اين دو نفر شخص اول اسلام كه كارشان بايد سرمشق باشد براى همه ما. شما مقايسه كنيد اين احترامى كه كارگر در اسلام به واسطه عمل اين دو بزرگمرد تحقق پيدا كرده و اين ارزشى كه به شما داده است كه خودش هم در عرض شما آمده است. و اين فقط على ابن ابيطالب سلام‏الله عليه نيست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل كرده‏اند كه در يك محلى كه داشتند، مى‏رفتند كار مى‏كردند. به حضرت صادق بعضى مى‏گفتند آقا (حضرت صادق شغلش خيلى بود. شغل معنويش زياد بود و كار تبليغاتى و كار تعليماتى‏اش زياد بود، معذلك خودش تشريف مى‏برد به حسب اين نقل و در آن جائى كه داشت كار مى‏كرد) به او عرض كردند كه خوب، اين را به ما واگذار كن. فرمود من ميل دارم كه كارى كه مى‏خواهم براى خودم بكنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس كنم. اين، چقدر ارزش مى‏دهد كه يك نفر كه در زمان خودش شخص اول بود و داراى آن مقامات بود، خودش كار مى‏كند و تعليم مى‏دهد كه ارزش كار چى است. شما در بلوك كمونيستى سران اينها را ببينيد، ادعاها و شعارها زياد است، در طول زمان اينها شعار داده‏اند و ادعا كرده‏اند، لكن وقتى كه مى‏بينيد كه خود آنها وضعشان چه جورى است، سلوكشان با كارگر چى است، به كارگر چه نظرى دارند، چه جور نگاه مى‏كنند، سرمايه‏دارى هم ملاحظه كنيد آنها چه مى‏كنند، هر دو اينها كارگر را آلت استفاده خودشان قرار داده‏اند. اين هر دو بلوك اينها را، آن به يك وضعى، آن به وضع ديگر آلت قرار داده‏اند و ابزار قرار داده‏اند براى منافع خودشان و براى چى. در كشورهاى كمونيستى اصل براى كارگر (من نمى‏توانم كه نسبت به كارگر اين تعبير را بكنم) اينها را مثل يك حيوان كارگر را فرض كردند كه هيچ نبايد داشته باشند، فقط خوراك به شما مى‏دهند، شما بايد كار كنيد خوراك بگيريد، آنوقت كه كارى ازشان نمى‏آيد، طردشان مى‏كنند و به راى بعضى‏شان بايد ريختشان به دريا. آن دسته ديگر هم شما را بازى داده‏اند كارگرها را بازى داده‏اند و از راه ديگر مى‏چاپند آنها را.

صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است

اسلام براى كارگر ارزش قائل است، براى كارگر و كار ارج قائل است و احترام قائل است، يعنى همانطورى كه يك شخص عالم، يك شخص مجاهد را توصيف مى‏كند، شخص كارگر، زارع، هر كارگرى را، مى‏گويد همه‏شان مثل همند، مثل شانه‏اى كه اين رده‏هائى كه دارد، همه هم قد هستند، مثل هم هستند، آن شانه‏هاى آنوقت اينطور بودند، اينها همين طور همه برابر هستند. در قرآن كريم هم تصريح مى‏كند كه امتيازها به اين مسائلى كه سرمايه داشتن، قدرت داشتن نمى‏دانم و امثال اينها نيست، ارزش‏ها و بزرگى‏ها به تقواست، به ارزش انسانى است. ارزش انسانى را اين دو بلوك اصلاً فراموش كرده‏اند، توجه به اينكه اينها انسانند مثل خود ما هستند. آنوقتى كه استالين متولد شده، با يك رعيت ديگرى، يك رعيتى فرقى با هم نداشتند، بعداً او به قدرت رسيده آنطور عمل كرده و اين

صحيفه نور ج 16 صفحه 144

بيچاره‏ها تحت ستم، اينطور بايد عمل كنند براى آنها. يا آن بلوك سرمايه‏دارى هم همين طور ارزش براى انسان‏ها قائل نيستند، آنها ارزش براى قدرت خودشان قائلند، هر كشورى كه تحت قدرت آنها باشد به او كمك مى‏كنند.

الان اگر يك گرايش بكند اين كشور اسلامى به يك طرف از اينها، برايش سرشار، همه كارى مى‏كنند، لكن ارزش انسانى و ارزش اسلامى اقتضاء مى‏كند كه به هيچ يك از آنها گرايش پيدا نكند. هر مملكتى كه از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود مثل كشور ما، گرفتار اينها مى‏شود. الان كشور شما گرفتار اين دو بلوك هستند، هر كدام به يك راهى، به يك طورى و تمام اين فسادهائى كه واقع مى‏شود در اين كشور از اين گروهك‏هاى فاسد و تمام تبليغاتى كه خود اين گروه‏ها در خارج مى‏كنند، اينها همه براى خاطر اين است كه دستور از آنها گرفتند. آن روزى كه كشور ايران خداى نخواسته، خدا نياورد آن روز را به گرايش پيدا كند به آمريكا، خواهيد ديد كه تمام اينهائى كه در - چيز هستند - پاريس جمع شده‏اند و اسباب زحمت ايرانى‏ها را خيال مى‏كنند مى‏توانند فراهم كنند، همه قلم‏هايشان بر مى‏گردد و ثناگو مى‏شود، از اين طرف هم همين طور، ما مى‏خواهيم مستقل باشيم، ما مى‏خواهيم كه آمريكا در طول زمان، قبلاً انگلستان و بعد آمريكا، در طول سلطنت اين دو مرد فاسد به سرما آمده است، تمام ارزش‏هاى انسانى را مى‏خواستند از ما بگيرند و جوان‏هاى ما را به فساد بكشند و جوان‏هاى ما را به مراكز فساد بكشند و انسانيت را از آنها بگيرند، اينها، مى‏خواهيم ما كه ديگر تحت آن سلطه نباشيم و خودمان يك انسان مستقل باشيم. شما كوشش كنيد، صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم يك عضو بسيار مهمى در اين كشور هستيد و بسيار موثرى براى رفع وابستگى كشورتان به خارج، كشاورزان هم يك عضو بزرگ اين كشورند براى رفع وابستگى اين كشور به خارج. شما دو بازوى بزرگ اين كشور كوشش كنيد كه ما در كشاورزى محتاج به اينكه به ديگران مراجعه كنيم و از ديگر جاها بياوريم نباشيم و در امور صنعتى هم نباشيم. و بدانيد كه از حالا كه شروع كنيد مى‏توانيد اين عمل را بكنيد، منتها كشاورزها زودتر مى‏رسند به آنجا و شما يك قدرى ديرتر، منتها ارزش عمل شما بسيار زياد است و كارهاى شما فنى است. خيال نكنيد كه فقط آنها مى‏توانند كه اين كارها را بكنند، آنطورى كه تبليغاتشان تاكنون در گوش ما خوانده شده است كه ما بايد وابسته باشيم. ما نبايد وابسته باشيم، ما بايد مستقل باشيم، ما بايد هر مقدارى كه خودمان كار مى‏كنيم به همان مقدار اكتفا كنيم، در صدد باشيم كه خود را به آن حدى برسانيم كه از كشور ما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اينها صادر بشود و اين كشور بسيار مستعد براى اين معناست، و هم كوشش كنيم كه ديگران به ما محتاج باشند در امور صنعتى و مى‏توانيم، و مى‏توانيد و مى‏توانيم. ما فرضاً هم نتوانيم، ما فرض مى‏گيريم كه خير، نمى‏توانيم، اما كوشش خودمان كه يك عبادتى است، يك كار ارزشمندى است، ما كوشش خودمان را مى‏كنيم. من كراراً اين مطلب را گفتم كه ما صد در صد اينطور نيست كه كار مى‏كنيم كه پيروز بشويم، البته ميل داريم، اما اينطور نيست كه حتم داريم كه ما پيروز مى‏شويم. نه، اما در عين حالى كه حتم به پيروزى نداريم، تكليف خودمان را

صحيفه نور ج 16 صفحه 145

عمل مى‏كنيم، ما يك انسان هستيم، شما انسان هستيد و ارزشمند هستيد، شما مى‏خواهيد ارزش خودتان را حفظ كنيد، شما مى‏خواهيد كه به شما فرض كنيد كه عروسك‏ها را بياورند بفروشند، يا شما را به مراكز فحشا بكشانند و ارزشتان را از بين ببرند و شكمتان را سير كنند. شما مى‏خواهيد ارزشتان را حفظ كنيد و دنبال آن ارزش كه در مركز اعلاء واقع شده است، كشور خودتان را هم نجات بدهيد. ما و شما و همه دوستان و همه كشاورزان و همه كارگران و همه ملت ايران توجه به اين داشته باشند كه اين ارزشى كه خداى تبارك و تعالى نصيب شما كرد و اين استقلالى كه نصيب شما كرد و اين امرى كه الان در تمام دنيا شما مطرحيد، هر چه مى‏خواهند اين قلم‏هاى فاسد از شماها تكذيب كنند، از ايران تكذيب كنند، هر چه مى‏خواهند از دادگاه‏ها تكذيب كنند، از دولت تكذيب كنند، لكن دنيا فهميده است كه شما ارزش داريد و دنيا فهميده است كه شما يك ملتى هستيد كه نظير شما در طول تاريخ تا حالا نبوده است.

همه آثارى كه از آقاى مطهرى هست، بى‏استثنا خوب است‏

و من اميدوارم كه ملت‏هاى ديگر هم به تبعيت از شما و به تبعيت از اسلام عزيز نظير شما بشوند، استقلال خودشان را و آزادى خودشان را به دست بياورند. خداوند همه شما را انشاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهرى رحمه‏الله، من بايد يك كلمه هم از آن به شما عرض كنم. مرحوم آقاى مطهرى يك فرد بود، جنبه‏هاى مختلف در او جمع شده بود و خدمتى كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهرى كرده است، كم كسى كرده است. آثارى كه از او هست، بى‏استثنا همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بى‏استثنا آثارش خوب است. ايشان بى‏استثنا آثارش خوب است، انسان‏ساز است، براى كشور خدمت كرده، در آن حال خفقان خدمت‏هاى بزرگ كرده است اين مرد عاليقدر. خداوند به حق رسول اكرم او را با رسول اكرم محشور بفرمايد و خداوند همه شهداى ما را انشاءالله رحمت بفرمايد و خداوند جنگنده‏هاى ما را كه الان درصدد پيروزى آخرى هستند و انشاءالله تحقق پيدا مى‏كند، آنها را، پيروزى آخرى را نصيب به آنها فرمايد و خداوند شما كارگران عزيز را و همه كارگران را انشاءالله اجر شهدا عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 149

تاريخ 26/2/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى، ائمه جماعات قم و غرب تهران و كاركنان دفتر مركزى سازمان تبليغات اسلامى‏

هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله اين مجلس، مجلس علماست، مجلس دانشمندان متعهد است و ما موفق شديم به زيارت آقايان و اميدواريم كه همه توفيق پيدا كنيم در خدمت به اسلام.

مساله تبليغات از صدر اسلام تا ابد يكى از امورى است كه اسلام بر آن پافشارى كرده است و در اين زمان كه ما هستيم يك اولويت خاصى دارد همه مى‏دانيم كه هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است. انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است يا گرايش به راست داشته‏اند، راستى‏ها با او موافقت مى‏كرده‏اند و اگر مخالفتى بوده است، از چپى‏ها بوده است، يا گرايش به چپ داشته‏اند، بعكس بوده است. لكن اسلام چون نه شرقى و نه غربى است و صراط مستقيم است، جمهورى اسلامى هم با همان برداشت از اسلام متحقق شده است و امروز چون نه چپى است، چپى‏ها با او مخالفند و نه راستى است، راستى‏ها با او مخالفند و ملاحظه مى‏فرمائيد كه تمام رسانه‏هاى دنيا به استثناى كمى از آنها و تمام رسانه‏هاى بزرگ دنيا الان يا با صراحت و يا با تلويح با اين جمهورى اسلامى و اسلام مخالفت مى‏كنند و در هر شب و روز ساعات بسيار را براى سركوبى جمهورى اسلامى صرف مى‏كنند و از آن طرف اشخاصى امثال صدام را كه من از اول گفتم كه اين آدم، آنوقت هم كه ما در نجف اشرف مشرف بوديم، آن را يك مرد خطرناكى معرفى مى‏كردند و يك جنون عجيبى در اين آدم هست كه براى خودخواهى خودش حاضر است كه تمام ملت‏هاى دنيا را به خاك و خون بكشد، اينها را وادار كرده‏اند كه با ما مخالفت كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد، تكليفش كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد تكليفش معين مى‏شود و سقوط صدام و انشاءالله حزب بعث نزديك مى‏شود، رسانه‏هاى گروهى كه نمى‏توانند منكر اين بشوند كه پيشرفت‏هائى ايران كرده است، معذلك از راه‏هاى ديگرى مشغول سمپاشى شده‏اند. از اين راه كه اگر اين جمهورى موفق بشود و غلبه پيدا كند بر عراق، بر رژيم عراق، آيا با منطقه چه خواهد كرد، آيا با شيخ‏نشينان حكومت‏هاى منطقه چه خواهد كرد. اين حرف‏ها الان رايج شده است و در رسانه‏هاى

صحيفه نور ج 16 صفحه 150

گروهى گفته مى‏شود و تمامش براى اين است كه آنها را وادار كنند به يك كارى در مقابل ايران، در مقابل جمهورى اسلامى.

و ما امروز براى خاطر اينكه در تاريخ مساله بماند، عرض مى‏كنم كه دولت ايران و ملت ايران با همه ملت‏ها و با همه دستگاه‏هائى كه انحراف ندارند، مخالفت ندارد و از اول هم اعلام كرده است كه ما به زمين‏هاى ديگران هيچ نظرى نداريم و پيش ما اصلش زمين و طبيعت و ماديت اينقدرها نيست كه به ازاى او با مسلمانان جهان به جنگ برخيزيم. اين يك برنامه‏اى است كه مخالفين اسلام دارند و سركشان دنيا و ارباب‏هاى آنها دارند كه بايد سركوبى كرد تمام مستضعفان جهان را تا به قدرت رسيد و به نوائى رسيد و اسلام يك همچو امرى را كه محكوم مى‏كند و ما كه تابع اسلام هستيم و ملت ما كه ملتى است، تعهد دارد به تبعيت از احكام اسلام، هرگز مخالفت با احكام اسلام نمى‏كند و ما اعلام مى‏كنيم كه اين حكومت‏هائى كه در منطقه هستند يا خارج منطقه هستند توجه داشته باشند كه آنها را دارند وادار مى‏كنند كه خودشان را به هلاكت بيندازند براى خاطر امريكا يا بلوك ديگر.

ما به اينها مكرر تنبه داده‏ايم كه شما آلت دست ابرقدرت‏ها هستيد و از شما استفاده مى‏كنند، به شما استفاده نمى‏دهند. شمائى را كه امروز دارند تحريك مى‏كنند كه اگر با صدام همراهى نكنيد، چه و چه خواهد شد و ايران با شما چه‏ها خواهد كرد، اينها مى‏خواهند كه شما آليت دست آنها را داشته باشيد و به منافع آنها با صدام همراهى كنيد و به همان تله‏اى كه صدام افتاد، شما هم بيفتيد و شما بدانيد كه اگر صدام نجات پيدا كند و قدرت به دست بگيرد، آدمى نيست كه قدرشناسى از امثال شما بكند، آدمى است كه جنون بزرگ‏بينى خودش را دارد و با اين جنون با شما كه با او هم همراهى كرديد به جنگ برمى خيزد و شما را اگر قدرت داشته باشد، تباه خواهد كرد. و من و دولت ايران و ملت ايران اعلام مى‏كنيم كه شما اگر چنانچه با صدام همراهى نكنيد و اگر چنانچه بطور اسلامى با ما رفتار كنيد و به برنامه‏هاى قرآن كريم با ما رفتار كنيد و با ملتها رفتار كنيد، دولت ايران و ملت ايران با شما برادر است و از شما حمايت خواهد كرد. لكن اگر چنانچه خداى نخواسته انحرافى عمل كنيد و خودتان را به اين دام بيندازيد، مطمئن باشيد كه شما از صدام قدرتمندتر نيستيد و آنهائى كه مثل دولت مصر مى‏خواهند به او كمك كنند، آنها هم تجربه كنند ببينند كه چه خواهد شد و من نصيحت‏شان مى‏كنم كه اين تجربه را نكنند و جوان‏هاى بيگناه مردم را به تباهى نكشند و جوان‏ها را نياورند در يك ميدانى كه عاقبتش براى آنها هلاكت است.

ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم

و اما در يك همچو محيطى كه تمام رسانه‏هاى گروهى به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهورى اسلامى تبليغات مى‏كنند، امروز تبليغات يك ويژگى خاص دارد و بر همه لازم است كه تبليغات كنند. تبليغات داخلى براى اينكه مبادا خداى نخواسته مردم تحت تاثير تبليغات سوء ابرقدرت‏ها واقع بشوند و بالاتر از او تبليغات در خارج بايد بشود.

صحيفه نور ج 16 صفحه 151

ما تبليغاتمان در خارج بسيار ناقص است و اشخاصى كه از خارج مى‏آيند اينجا و با من ملاقات مى‏كنند، همه از اين مطلب شكايت دارند كه در خارج تبليغات كم است. البته وزارت خارجه و ارشاد اخيراً يك طرح‏هائى دارند و انشاءالله موفق خواهند شد، لكن بايد ما تبليغاتمان زياد بشود كه لااقل ما بتوانيم به ملت‏ها حالى كنيم كه اين تبليغاتى كه اينها بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين و بر ضد جمهورى اسلامى مى‏كنند، اينها تمام غلط است و شما ديديد كه وقتى خبرنگارها از اطراف مى‏آيند و مى‏بينند، آنهائى كه انصاف دارند اعلام مى‏كنند و همين چند روز پيش از اين يكى از آنها اعلام كرد كه كليه چيزهائى كه ارتش ايران اعلام كرده است صحيح است، لكن رسانه‏هاى گروهى دست بردار نيستند. آنها اگر يك قدم فرض كنيد كه صدامى‏ها پيش بيايند، او را قلمداد مى‏كنند كه كجا را گرفتند، كجا چه شد، محاصره كردند ارتش ايران را و اگر چنانچه ايران پيش ببرد، حتى‏الامكان ذكرى نمى‏كنند، آنوقتى كه خيلى رسوائى در مى‏آورد ذكر كمى مى‏كنند و مى‏روند دنبال اينكه آيا چه خواهد شد، اى واى كه اگر اسلام پيروز بشود چه خواهد شد. و ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم و دولت و وزارت ارشاد موظف است كه تبليغات را در خارج تقويت كند و همه آقايانى كه از اول اصل شانشان تبليغ بوده است، انبيا شانشان تبليغ بوده است، اولياء خدا شانشان تبليغ بوده است، همه آقايان علمايى كه هستند، اينها همه مبلغين اسلام هستند. بايد خطباء عظام ما كه مبلغين اسلامند، علماى اعلام ما، طلاب عزيز ما و قشرهاى ديگر كه در تبليغات دخالت دارند و مشغول اين عمل شريف هستند، بايد به سرعت خودشان زيادى بدهند و تبليغات خودشان را تسريع كنند، البته روى يك موازينى و روى يك نظامى و روى يك سازمانى كه آنطور البته بهتر خواهد بود و من هم كه وظيفه‏ام دعا كردن به شماست و از اول هم دعاگوى شما بودم، من هم اميدوارم كه موفق بشوم به وظيفه خودم عمل كنم.

اينهايى كه شب‏ها به دعا و مناجات بر مى‏خيزند در جنگ‏ها پيروز خواهند شد

و يك كلمه هم راجع به ارتش و راجع به سپاه و راجع به پيروزى‏هاى آنها عرض كنم. امروز بحمدالله در جبهه‏هاى ما جوان‏هايى هستند از ارتشى، از سپاهى، از بسيج، از مردمى كه هر كس آنجا رفته است و آمده است با من ملاقات كرده است، مى‏گويد آنها به ما دل مى‏دهند و شجاعت مى‏دهند. ما مى‏رويم كه آنها را تشجيع كنيم، مى‏بينيم كه نه، ما تحت تاثير آنها واقع مى‏شويم و حقيقتاً يك امرى است كه خداى تبارك و تعالى عنايت خاصش را به اينها كرده است. اينهائى كه شب‏ها به دعا برمى‏خيزند و به مناجات برمى‏خيزند، البته در جنگ‏ها پيروز خواهند شد. و مطمئن باشند كه اين نفس‏هاى آخرى كه صدام و صداميان و طرفداران آنها دارند مى‏كشند، اينها آن نفس‏هائى است كه محتضر مى‏كشد و اميدوارم كه اسلام در همه جا چهره نورانى خودش را نمايش بدهد و خداوند تبارك و تعالى نصرت بدهد به آنها و قوت بدهد به آنها و ملت هم در دنباله آنها هستند و آنها را تاييد مى‏كنند و آنها را پشتيبانى مى‏كنند و مبلغين هم آنها را پشتيبانى مى‏كنند. آنها با قلب پاك خودشان و بازوهاى بزرگ خودشان و قوى خودشان به كار خودشان ادامه بدهند كه انشاءالله نصرت نزديك است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 152

و ما النصر الا من عندالله

ما از خدا مى‏خواهيم كه به ما كمك بدهد و اين نصرت را نصيب ارتش ما و ملت ما بكند و همه انشاءالله موفق بشوند كه اين نور اسلام را در همه جا پرتوافكن باشند و ما اميدواريم كه شما آقايان هم موفق و مويد باشيد و همانطورى كه در روايات ما هست كه از قم علم به جاهاى ديگر منتشر مى‏شود، بحمدالله مدت‏هائى است كه اين معنا تحقق پيدا كرده است و امروز اميدواريم كه به همت علماى قم و مدرسين بزرگ قم و خطباى قم اين مساله زيادتر بشود و امروز بحمدالله همه ايران قم است و همه علما هستند و همه دانشمندان و همه اشخاصى هستند كه اسلام از آنها بهره مى‏گيرد و به آنها پشتيبانى مى‏كند. خداوند تمام ما را از فداكاران اسلام قرار بدهد و از فداكاران به امام زمان سلام‏الله عليه كه آثار رحمت خدا و آثار حمايت اين بزرگوار در جبهه‏ها براى اشخاص ظاهر شده است و مى‏شود انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها