صحيفه نور ج 16 صفحه 89
تاريخ 1/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم
ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مىدهد، با اين توطئهآسيب نمىبيند
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مىكنم و به همه ملت و ملتهاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزىهاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.
من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كردهاند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرتها، آزمايش قلمها، آزمايش زبانها و آزمايش فعاليتهاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولتهاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروههاى مختلف روى هم رفته آزمايش كردهاند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرتها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورىهاى ديگر يا رژيمهاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنهدار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئههاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايشها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمىآورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مىخواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئهها، با اين قدرتها و با اين شيطنتهاى قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمىبيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مىگفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمىتواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايشها را كردند، آزمايش نظامى
صحيفه نور ج 16 صفحه 90
كردند، آزمايش توطئههاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مىبينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده مىدهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروههائى كه بازى خوردهاند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.
مقايسه دستگاههاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق
من امروز يك مقايسه عبورى مىكنم بين دستگاههاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مىگويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مىگويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مىريزند و من مىدانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگانهاى مختلف است و من مقايسه مىكنم.
از رئيس جمهور شروع مىكنم، اين آقايانى كه مىگويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنهاى را مىگويند از شاه ظالمتر است!! آقاى خامنهاى را مىگويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مىچاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مىگويند! مىتوانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مىكنند؟ مقايسه مىشود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرضهاى داخلى خودشان را نمىتوانند ببينند اين مطلب را مىگويم، اگر مىگويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.
بعد مىآئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزندهاى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مىترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.
مىآئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،
صحيفه نور ج 16 صفحه 91
ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مىگوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمىتوانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مىگوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مىگوئيد، آن را هم باز بنويسيد.
مىآئيم سراغ دولت، من مىتوانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقتها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مىخواستند تصحيح بكنند، لكن در دولتها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملكها و سلطنهها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مىشود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مىشود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمىداد، لابد حالا دارد جواب مىدهد!!
مىآئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مىخواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مىدانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مىكردند، قضاوت مىكردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مىگوئيد اين شوراى قضائى از قدرتهاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصهاى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمىتوانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مىگوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستانها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مىگوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، مندانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.
خوب، مىآئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مىكند و دارد در جبههها خون خودش را مىدهد و مىخواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشىها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائينترها مىكردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مىكند، معرفى كنيد، لكن نمىتوانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مىدانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مىكرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مىآمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مىكرد؟ چه جور رفتار مىكرد؟ و
صحيفه نور ج 16 صفحه 92
در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.
اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مىآيد
عمده اين است كه آقايان يا بىاطلاعند و وارد در مسائل نبودهاند، يك مسجدى رفتهاند و يك درسى هم گفتهاند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفتهاند، يا مطلعند لكن مىخواهند بگويند. شمائى كه مىگوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيهاى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمهالله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوانالله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مىآمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مىآمد، هر كارى با هر يك از شما مىكرد احدى صحبت نمىكرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مىپرسم بسيار خوب، تمام اينها همهشان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مىدهند دست شما؟ مىآيند مىگويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مىآيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مىدانيد كه چشمها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مىشد؟ شما مىدانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مىآيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مىتوانيد فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد؟ مىشود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمهاى بر اسلام ممكن است بزند؟
شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد
من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مىدانيد كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 93
مقدس مابهاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مىكردند، با پيغمبر چه مىكردند؟ شما مىدانيد كه قرآن مىگويد اين را، خواندهايد اين را؟ كه اگر به آنها مىفرمود كه جنگ برويد نمىرفتند، اگر مىرفتند با بهانه بر مىگشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مىريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريبتر و مظلومتر بود از حالا، اطاعتش را نمىكردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمىكردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مىكردند. همان مقدسها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شدهاى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمىكنيد؟ چرا از خدا تشكر نمىكنيد كه در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهايد و دلتان را باز كردهايد براى عقدهها و اينطور انتقاد مىكنيد؟ ما از شما همراهى نمىخواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مىكنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كردهاند، كارشكنى برايش كردهاند، شما دوستان هم كارشكنى مىكنيد؟ شما مىدانيد كه كارشكنىهاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيهاى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مىگويند كه ما اسلام راستين مىخواهيم، اسلام راستين. مرديكه مىگويد ما اسلام راستين مىخواهيم، نه آن اسلامى كه مىگويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مىآيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مىگوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقهاى است. شما خيال مىكنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.
همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف
صحيفه نور ج 16 صفحه 94
هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شدهايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابىها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوانها، اين بچهها، اين بچههاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچارهها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مىخواهد پياده بشود و اين جمهورى نمىگذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مىخواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.
برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است
را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مىنشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مىدانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبىاش در آنجا به ما مىرسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمىدهند. ما هستيم كه بنا مىكنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مىشود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مىبرد، خودش را مىبيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مىبيند، خود آن عمل را در آنجا مىبيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبتهائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مىپرند مثل سگ و يكى از كرامتهائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانىمان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مىخواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثهاى كه هست و همه ارتشىها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.
دست به دست هم بدهيد و نقيصهها را رفع كنيد
و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود. سالهائى كه گذشت، همهاش سازنده بود و همهاش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون
صحيفه نور ج 16 صفحه 95
آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دورهها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصهها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله