صحيفه نور ج 15 صفحه 201
تاريخ: 4/8/60
بيانات امام خمينى در جمع گويندگان، وعظ و خطباى مذهبى و اعضاى انجمن اسلامى شهردارى تهران
بررسى اصل انقلاب در ايران و ساير انقلابات جهان
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين مجلس كه آقايان خطباء محترم از قم و تهران تشريف دارند و بعضى قشرهاى ديگر هم تشريف دارند، لازم است كه من بعضى مسائلى كه امروز براى ما مهم است و فرداها هم مهم است، عرض كنم. مساله انقلابات در دنيا و انقلابهائى كه در ايران شده است، اصل انقلاب حالا در خود ايران را عرض مىكنم اصل انقلاب بسيارى از وقتها به نتيجه ابتدائى رسيده است لكن در ادامهاش اشكال پيدا شدهاست. مىگويند كشورگيرى آسان است لكن كشور دارى مشكل است. انقلاب شد و همه قشرهاى ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانيون و خطباءمحترم سرتاسر كشور هم حاضر بودند و با كمك همه قشرها از زن و مرد و روحانى و غير روحانى و خطباى محترم به پيروزى رسيد، يعنى پيروزىهاى چشمگير لكن پيروزىهاى اولى، بيرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى لكن حفظ اين نتيجه كه عبارت از جمهورى اسلامى است، مهم است و امروز براى ما اين مطرح است. امروز ديگر ما نبايد نگاه كنيم به اينكه ما پيروز شديم و جمهورى اسلامى را برقرار كرديم و ديگر در فكر نباشيم و هر كدام به كارهاى خودمان مشغول بشويم. اگر اسلام عزيز فقط با پيروزى بر كفار و جانشين شدن جمهورى اسلامى به جاى آنها تمام مقاصدش حاصل مى شد، خوب ما هم ديگر راحت بوديم و هر كدام مىرفتيم سراغ زندگىهاى شخصى خودمان لكن بايد همه ما بدانيم كه مساله اين نيست.
مساله اين است كه با اين پيروزى چشمگيرى كه ملت اسلام، ملت ايران پيدا كرد، با اين تمام قدرتهاى بزرگ عالم را متوجه به خودش كرد يعنى چشمها همه دوخته شده است و ايادى قدرتهاى بزرگ به كار افتاده شده است و توطئهها يكى بعد از ديگرى در كار است براى اينكه نگذارند اين جمهورى اسلامى به آنطورى كه اسلام مىخواهد و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است (اراده تشريعى) تحقق پيدا كند. و امروز مىبينيد كه در همه جا حكومتهائى كه امريكائى هستند يا شوروى هستند در فكر اين هستند كه در مراكز خودشان اسلام اصلا تحقق پيدا نكند. يعنى اين جنبش اسلامى كه از ايران شروع شد و موجش رسيد، بدون اينكه مايك تبليغات صحيحى داشته باشيم، موج خود اين حق، حقانيت رسيد به كشورهاى اسلامى و غير اسلامى و تودههاى مردم را و مردم مسلم را در همه
صحيفه نور ج 15 صفحه 202
جا به يك جنبشى وادار كرد، براى خاطر همين جنبشى كه در همه جاپيدا شده است، در ممالك اسلامى بلكه در ساير ممالك دنيا پيدا شده است اين موجب شده است كه شما دشمنهايتان زيادتر بشود و هدف شما باشيد. شايد اينها اعتقاد دارند كه اگر اين مركز جنبش و مبدا جنبش كه ايران است، اين را سركوب كنند، ساير جاهاى ديگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم كنار مىنشينند.
كوشش براى تداوم نهضت بر عهده روحانيت و ساير اقشار ملت
امروز آن چيزى كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتر است و بر دوش خطباء اسلام، گويندگان هم بيشتر است اين است كه كوشش كنند كه باقى بماند اين جنبش و جلو برود. تودههاى مردم آنطور كه ملاحظه مىكنيد حاضرند براى پذيرائى حرفهائى كه گفته مىشود از روحانيون يا از خطبا و لهذا حجت بر روحانيون و بر خطبا و بر گويندگان، بر ائمه جماعت و همه قشرهاى روحانى از طرف خدا تمام است. شما در زمان محمد رضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم، ما كه با دست خالى نمىتوانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم، مردم هم كه به ما گوش نمىدهند كه ما حرف بزنيم، حرفها را هم نمىگذارند گفته بشود. اينها عذرهائى بود كه در آنوقت بود لكن امروز اين عذر هست؟ پيش خدا پذيرفته است؟ امروز گويندگان، نويسندگان، علما، در هر جا كه هستند، پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامى به اينجا كه رسيده، ديگر ما بى طرف باشيم، كنار برويم؟
در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت. اينقدرى كه آنها مىخواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسى در كار باشد، شد لكن بعد از آنكه شد، دنبالهاش گرفته نشد.مردم بى طرف بودند، روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش، از آن طرف عمال قدرتهاى خارجى و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائى كه مىتوانند به قول آنها، يعنى فرنگ رفتهها و غربزدهها و شرقزدهها و كردند آنچه را كردند. يعنى اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد، آن استبداد تاريك ظلمانى، شايد بدتر از زمان، و حتما بدتر از زمانهاى سابق.
اخيرا اگر روحانيون، ملت، خطبا، علما، نويسندگان، روشنفكران متعهد سستى بكنند و از قضاياى صدر مشروطه عبرت نگيرند، به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمنهاى انقلاب بيشتر از آن روز و دشمنهاى مشروطه بودند. امروز دو قدرت بسيار بزرگ در مقابل ايستاده است كه آنوقت از اينها اينقدرها خبرى نبود. امروز در مقابل اين نهضت، در مقابل اين انقلاب تمام قدرتهاى بزرگ عالم كه شامل همه قدرتهاى وابسته است و ما قدرت وابستهاى كه وابستگى نداشته باشيم، الان در دنيا نداريم، يا بسيار كم است، اينها همه در مقابل اين جنبش و اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 203
انقلاب، انقلاب الهى ايستادهاند تا اينكه از حركت اين و از موج اين جلوگيرى كنند و خودش هم در همين جا خفه كنند، ترورها روى همين زمينه است.
حفظ جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است
اشخاص بارزى كه در كارها مىتوانند فعاليت داشته باشند و مىتوانند اداره كنند كشور را و متعهد به اسلام و ديانت هستند، مىبينيد كه يكى بعد از ديگرى ترور شدند يا در اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند و الان هم باز همان عمال خارجى در صدد هستند كه كسان ديگرى هم كه در امور كشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند اينها را هم از بين ببرند.
اگر چنانچه همه ما، همه شماها، همه ملت و خصوصا روحانيت و خطبا در صحنه نباشيم و حاضر نباشيم در قضايائى كه مىگذرد، مطمئن باشيد كه با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد (ولو حالا در دراز مدت هم باشد ) كه بر سر مشروطه آمد. اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است بالاتر از تمام فرائض، يعنى هيچ فريضهاى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. اگر حفظ اسلام جزء فريضههاى بزرگ است و بزرگترين فريضه است،بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانيون حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است. اگر بنا باشد كه روحانيون كنار بروند و همين گاهى با يك قلمى فرض كنيد كه اشكالات را بگويند و در رفع اشكالات كوشش نكنند و خطبا در منابر خودشان مسائل روز را فراموش كنند و مسائل انقلاب را فراموش كنند، اين انقلاب صدمه خواهد ديد. اسلام به دست روحانيون تا حالا زنده مانده، هيچ قشرى،هيچ قشرى در اين مساله دخالت نداشته است جز خود روحانيون و خطبائى كه در دنبال آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا اسلام به دست اينها به اينجا رسيده است. قشرهاى ديگر روشنفكر و امثال اينها از اسلام خيلى اطلاع ندارند اگر هم داشتند كارى نداشتند به اين كارها. در زمان رضا شاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضا شاه كه آنهائى كه يادشان هست مىدانند چه خبر بود همين حوزههاى علميه با تمام ورشكستگى كه پيدا كرده بودند و تو سرى كه از همه افراد مىخوردند مقاومت كردند و حفظ كردند و همين خطبا باز اشخاصى بودند كه گاهى صحبت مىكردند و مسائل را يا به صراحت يا به كنايه به مردم مىگفتند.
از اين به بعد كه هيچ عذرى نه من دارم و نه شما و نه هيچ روحانى و نه هيچ نويسنده و نه هيچ گوينده، بايد ما براى ادامه اين فريضه الهى، براى ادامه اين انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى كوشش كنيم و كوششمان را افزون كنيم، براى اينكه آنها، مخالفين ما، مخالفين اسلام كوشش شان را هر روز افزون مىكنند، هر روز توطئههايشان را زياد مىكنند ما هم بايد در مقابل آنها هر روز كوششمان را، دفاع از حق و حقيقت را افزون كنيم. بايد ماها و شماها در گفتارى كه داريم و خصوصا در اين ماه محرم و صفر كه ماه بركات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع سنتى با همان وضع مرثيه سرائى و روضه خوانى، شياطين
صحيفه نور ج 15 صفحه 204
به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوئيم و مسائل كه در سابق بود حالا ديگر منسى بايد بشود، خير.
ماه محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است
ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضى به راه افتند تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سيدالشهدا سلام الله عليه است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنتها را حفظ كنيد. البته اگر چنانچه يك چيزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بى اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدرى تصفيه بشود لكن عزادارى به همان قوت خودش بايد باقى بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مىخواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مىخواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند براى فداكارى.
اين خون سيدالشهد است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مىكند. در اين امر سستى نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود، بايد در همه منابر به اين جوانهائى كه گول خوردهاند از اين منافقين و امثال آنها نصيحت بشود، دعوت به حق بشود، بايد آنها را فهماند به ايشان كه اينهائى كه شما را دعوت مىكنند كه به ضد جمهورى اسلامى قيام كنيد اينها با اسلام بد هستند، با اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند، اينها يك روز با مقاصد اسلامى همراه نبودهاند، اينها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند براى اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند و اين جوانهاى بى اطلاع، اين دخترهاى بى اطلاع، اين پسرهاى بى اطلاع دستخوش اين تبليغات سوء اينها شدهاند و در مقابل ملت ايستادهاند و در مقابل ملت مىخواهند كارى انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمىتوانند كارى انجام بدهند. اگر چنانچه بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مىكنند قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اينها را مىگيرند. شما بچهها و جوانها چرا خون خودتان به هدر مىدهيد، شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصى كه شما را اغوا مىكنند و بيائيد توبه كنيد قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آنوقت مشكل است.
آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهائى كه بايد براى كشور خودشان خدمت كنند در خدمت آمريكا باشند بوسيله اين اشخاصى كه به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضائل
صحيفه نور ج 15 صفحه 205
اخلاقى، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد هم مسائل روز را براى مردم بگوئيد و هم مفاسدى كه مترتب بر فعل اين گروهكها هست كه مىخواهند اين جمهورى را به هم بزنند به نفع آمريكا يا به نفع شوروى، اينها را تنبه بدهيد به مردم و همه جنبههاى اخلاقى را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كسانى كه به اين پست بسيار مهم گماشته شدهاند و خودشان داوطلب آمدهاند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شدهاند بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبيق بدهند عامل به احكام اسلام باشند.
فساد اخلاقى خداى نخواسته مبادا در بين آنها يكى دوتائى پيدا بشود كه فساد اخلاق دارند بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرفهايشان در مردم تاثير كند. اگر خداى نخواسته يك گويندهاى خودش آلوده باشد نمىتواند با گفتار خودش ديگران را از آلودگى جلوگيرى كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه انشاء الله خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم. اين طايفه بايد در منابر، در مساجد و هر جائى كه مقتضى است با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روز را مىگويند مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامى آشنا كنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند، دو كلمه نباشد. همانطورى كه در سابق عمل مىشد، روضه خوانى بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضائل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند، در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترويج اسلام كردند اگر آنها يك سازش مىخواستند بكنند، همه جهات مادى برايشان مهيا بود لكن خودشان را فداى اسلام كردند و با ستمكاران سازش نكردند.
بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان و از مردم هم تقاضا ميشود كه راهپيمائىها به عنوان راهپيمائى نباشد، به عنوان دستجات باشد همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى، و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمى در اين باب داريد و مسووليت بزرگى هم داريد، چنانچه تمام علما هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ، هر كس بهاندازه خودش مسئوليت دارد.
حوزههاى علميه بايد قاضى تربيت كنند
علما بايد كمك كنند به اين جمهورى اسلامى، كنار ننشينند، كنار نشستن مثل كنار نشستن صدر مشروطيت است و حالا بدتر از آنوقت است. كنار ننشينند و بگويند كه قضاوت كذا و كذاست. خوب قضاوت به عهده شماهاست اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است شما كنار مىنشينيد و مىگوئيد كه چرا قضاوت خوب نمىشود. قضاوت خود به خود خوب بشود؟ قضاوت با كوشش شما بايد خوب بشود. در هر حوزهاى علماى آن حوزه قاضى درست كنند. يك كشور سى و چند ميليونى، چند، چندين هزار قاضى لازم دارد و ما از باب اينكه قضاوت به عهده مان هيچ وقت نبوده است دنبال
صحيفه نور ج 15 صفحه 206
اين نبوديم كه مسائل قضا را بحث كنيم و مسائل قضا را ياد بگيريم و الان ما براى قضاوت احتياج داريم، دنبال قاضى دارند مىگردند. آقايان كه مىتوانند قاضى بشوند، مىتوانند كمك كنند به قضاوت، تربيت كنند قضات را. كنار مىنشينند و اشكال مىكنند، اشكال آسان است حلش مشكل است. خوب بعد از اينكه ما افراد كم داريم، كمبودى از حيث قضاوت خصوصا در اين مملكت كمبودى دارد، آقايان مكلف نيستند كه تربيت كنند قضات را؟ حوزههاى علميه موظف نيستند كه حالا قضاوت مىخواهد به طور مشروع عمل بشود قاضىاش هم بايد قاضى شرعى باشد. اين مىشود به اينكه همه كنار بنشينند و هى اشكال كنند؟ اول اشكال به خود آقايانى است كه كنار مىنشينند. خود آقايان وارد بشوند در ميدان. آقا اسلام امروز آمده است در اينجا و مىخواهد پياده بشود و فرياد مىزند كه نصرت كنيد. نصرت اين است كه قاضى لازم داريم، حوزههاى علميه بايد قاضى تهيه كنند براى دادگاهها، ما بسيار لازم داريم قاضى، بايد تهيه بكنند. و اگر خداى نخواسته اينهائى كه در شغل قضاوت خواستندالان يك وقت اعمال غرضى بكنند، انحرافى داشته باشند، علاوه بر آنكه پيش خداى تبارك و تعالى مسوول هستند پيش ملت هم مسئول هستند، پيش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقيب خواهد كرد از آنها. ما بايد هم قاضى تحويل جامعه بدهيم يعنى حوزههاى علميه بايد قاضى تهيه كنند، فقهائى كه از قضاوت، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت راى دارند آنها را بايد تربيت كنند و آنها هم ديگران را تربيت كنند تا اينكه انشاء الله قضيه قضاوت حل بشود. كار بسيار مشكلى است لكن بايد بشود. البته كار مشكل است لكن بايد بشود و اين بايد هم به عهده علماء بلاد و علماى حوزههاست بالخصوص.
ايرادهاى مغرضانه به جمهورى اسلامى
اگر ما برويم كنار و صحنه را رها كنيم كى مىتواند قضاوت را اداره كند؟ كى مىتواند قاضى درست كند؟ ما قضاوت لازم نداريم؟ دارند الان مىگويند ما قضاوت شرعى مىخواهيم بكنيم، كى بايد اين كار را انجام بدهد؟ ما بنشينيم كنار و بگوئيم كه بچهها رفتند دارند قضاوت مىكنند، خوب شما كه بزرگان هستيد بيائيد درست كنيد، بچهها هم نيستند منتها به نظر شما مىآيد كه بچهها هستند. نخير بچهها نيستند و قضاتى كه هستند از امثال شماها بهتر هستند لكن شماهائى كه نشستهايد كنار و قلمها را به دست گرفتهايد و هى اشكال به جمهورى اسلامى مىكنيد، جمهورى اسلامى اشكالى در آن هست يعنى اصل اساس جمهورى اسلامى را در آن اشكال داريد و مىگوئيد رژيم شاهنشاهى خوب است. آدم اينقدر چشم و گوشش باز باشد و نبيند چيزى را و نفهمد چيزى را!! آنهمه جور و ستمى كه در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدى كه در زمان آنها بود و آنهمه فحشائى كه و مراكز فحشائى كه بود و آنهمه خمر فروشى و امثال اينها كه بود الان ديگر هيچ چيز آن نيست، زمان او بهتر از حالا ست؟! آنوقت شما مى توانستيد يك اشكال بكنيد به آنها؟ يا زبانهايتان يا تبع آنها بود يا بريده مىشود. خوب امروز الان مىگويند ما قاضى لازم داريم شما هم مىگوئيد كه اينها جوانند نمىتوانند قضاوت كنند، خوب شما بيائيد قضاوت كنيد، شما لااقل يك نفر قاضى هستيد بيا قاضى بشو، چرا اشكال مىكنيد؟ اشكال به
صحيفه نور ج 15 صفحه 207
خود شما وارد است كه وارد نمىشويد. خودتان نمىتوانيد، سنتان اقتضا نمىكند، حالتان اقتضا نمىكند، قاضى تربيت كنيد و همين طور ساير چيزها را. هى آدم كنار بنشيند و هى اشكال كند كه اين حكومت چه، حكومت، در تمام دوران سلطنتى، رژيم سلطنتى به اندازه اين سه سالى كه در اين دهات به مردم رنجديده رسيده است دولت، هيچ نرسيده بودند منتها من به آنها هر كدام آمدند هى چيزهايى را، عملهايى را كه كردند گفتند، گفتم آقا بگوئيد به مردم.
از آن طرف هى گفته مىشود، به گوش مردم خوانده مىشود كه اين رژيم اسلامى هم آمد و هيچ كارى براى هيچ كس نكرد. خوب، اين رژيم اسلامى كه از همه اطراف به آن هجوم است، از خارج و داخل تا حالا نگذاشتند يك نفس راحتى بكشد معذلك در دهات، در راه سازى، در مخابرات، در خانه سازى، در تعليم و تربيت در مدرسه سازى آنقدرى كه در اين سه سال شده است با همه ابتلائاتى كه اين حكومت دارد و با همه گرفتارىهايى كه از همه طرف از دوست و دشمن براى اين ملت تحصيل مىشود و گرفتارى ايجاد مىشود معذلك با همه اينها بيشتر از زمان، لااقل بيشتر از زمان اين دو تا قلدر خدانشناس عمل شده است و براى مردم رفاه حاصل شده است. بالاخره از آسمان كسى نمىآيد اين مملكت را اصلاح كند و شما همه و ما همه مكلف هستيم. اگر اينجا بتوانيد يك اشكالاتى بكنيد و خودتان هم اشكال دار باشيد، پيش خدا هم مىتوانيد؟ جواب مىخواهد.
ملت ايران همواره مورد تاييد خداوند است
خداى تبارك و تعالى به ما حجت را تمام كرده است تاييد كرده اين ملت را كه سرنوشت خودش را به دست خودش بگيرد ديگران دخالت نكنند، تاييد كرده اين ملت را كه جمهورى اسلامى را به جاى آن رژيمهاى فاسد شاهنشاهى بنشانند، تاييد كرده اين ملت را كه دنبال مقاصد اسلام هستند، هر كلمهاى كه پيدا مىشود، هر چيزى كه پيدا مىشود اينها مشغول مىشوند و تاييد مىكنند، جنگ واقع مىشود پيرزنها هم تاييد مىكنند پيرمردها هم تاييد مىكنند، عمل مىكنند. خوب وقتى كه ملت اينطور است، جمعيتها اينطور هستند، زن و مرد اين كشور اينطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است اين اسلام و اين مسلمين، به جاى اينكه بنشينيد، با هم همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اصلاحش كنيد، ننشينيد كنار و هى اشكال كنيد. خوب حالا شما نيستيد سر كار خوب يكى ديگر باشد وقتى بنا باشد كه نظر اسلام باشد وقتى بنا شد كه ما همه مكلفيم كه اسلام را حفظ كنيم.
مىگوئيد نابسامانىها هست، همه، همه قبول دارند اين را، كى هست كه قبول نداشته باشد؟ مگر مىشود يك انقلاب به اين بزرگى باشد و همين طور همه چيزها سر جاى خودش باشد؟ خوب شما يك قدرى نگاه كنيد به همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده، بعد از شصت و چند سال انقلاب شوروى باز هم نتوانستند كار را درست كنند باز ديكتاتورى با كمال قوت در آنجا هست. شما مىخواهيد سه سال با همه دشمنها، با همه گرفتارىهائى كه براى اين كشور دارد پيش مىآيد و پيش آوردند مىخواهيد كه بعد از سه سال تمام امور همين طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند
صحيفه نور ج 15 صفحه 208
كنار، جلوى شما، خودتان هم آن كنار بنشينيد و اشكال كنيد. خوب اين، شما يكى هستيد ديگران هم هر كدام يكى هستند، اين يكى يكىها بايد پهلوى هم باشند و پهلوى هم كار بكنند تا اين كشور را بتوانند نجات بدهند. كشاورزها، كشاورزى بكنند و مىكنند و بحمد الله امسال مىگويند بهتر از سالهاى قبل بوده، آنها به كار خودشان عمل مىكنند. كارگرها هم و اهل كارخانهها هم اينها هم به اندازهاى كه مىتوانند حالا ديگر دارند انجام وظيفه مىكنند، خوب ماها چى؟ خطبا چى؟ علما چى؟ آنها هم بايد بكنند ديگر.
اينها كه مىتوانند حفظ كنند اسلام را، اينها هستند كه مىتوانند عقايد مردم را حفظ كنند مردم را در صحنه نگه دارند تا اين هجومهايى كه از اطراف مىشود نتواند صدمه بزند. اينها هم بايد هر كسى به اندازه خودش، من يك پير مرد هستم مىتوانم چهار تا كلمه بگويم بايد بگويم، شما جوانها هم بايد بگوئيد، علمايى كه در حوزهها هستند بايد تربيت كنند، خطيب تربيت كنند، قاضى خصوصا تربيت كنند و همه و در اين ماه محرم البته طلاب علوم دينيه هم منتشر مىشوند در بلاد.
آنها هم همين چيزهايى كه من عرض كردم وظيفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقايق اسلامى بكنند و آنها را ارشاد بكنند. آنوقت اين جوانهايى كه گول خوردهاند، در همه جا، در هر دهى كه مىرويد، در هر شهرى كه مىرويد به اين جوانها سفارش كنيد كه رها كنند، خودشان را تباه نكنند، زندگى خودشان را تباه نكنند. اينها نمىتوانند كارى انجام بدهند اين سران شما فرار كردند خارج، هى شما را وادار مىكنند به اين كارها، كارى هم از شما نمىآيد جز اينكه خودتان را تباه بكنيد. ما ميل نداريم كه شما در وقتى كه گرفتار شديد جورى باشد كه اسلام حكم جزمى كرده باشد و دادگاهها هم نتوانند تخلف بكنند، ما ميل داريم كه جورى باشد كه دست اين دادگاهها باز باشد براى اينكه شما را عفوتان كنند، شما را رهايتان كنند، نكنيد كارى كه دست آنها هم بسته بشود و اسلام آن حكم جزمى كه دارد اجرا بشود.
انشاء الله خداوند همه شما را، همه ما را موفق كند كه به راه اسلام باشيم و دعوت كنيم مردم را به اسلام و همه ملت را موفق كند كه در اين عاشورا به همان سنتهاى سابق عمل كنند، دستجات به همانطور قوت خودش باقى باشد و دستجات سينه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باقى باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانىها، به همين اجتماعات، به همين دستجات است. اللهم صل على محمد و آل محمد نسئلك و ندعوك يا الله يا الله ياالله يا الله ياالله ياالله ياالله ياالله يا الله يا الله خداوندا! به شهادت ابى عبدالله قسمت مىدهيم اسلام و مسلمين را توفيق بده، و ما را براى خدمت به اسلام و مسلمين توفيق عنايت كن، دست اشرار را از سر اين كشور كوتاه بفرما، علماى اعلام و خطباى عظام و ساير قشرهاى ملت را عزت و عظمت عنايت بفرما.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته