0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 127

تاريخ: 16/6/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت و نخست وزير (كابينه 17 شهريور)

اين ترورها، هر چه باشد در كشور ما هيچ تغييرى نخواهد داد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته اين برنامه‏اى كه جنابعالى ذكر كرديد همين برنامه‏اى است كه ما مى‏خواهيم و من اميدوارم كه موفق بشويد كه از برنامه به خارج تحقق پيدا بكند و مثل دولت‏هاى زمان طاغوت نباشد كه يكى مى‏آمد برنامه مى‏داد، دومى مى‏آمد برنامه‏اى برخلاف مى‏داد و همين طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدى چيزى نبود.

يك دليل بر اينكه رشد كرده است همه ارگان‏هاى ما، همين است كه برنامه شما عين برنامه دولت سابق است، همچو نيست كه شما حالا بخواهيد يك برنامه ديگرى درست كنيد و چه. همه هم متحد هستيد در اينكه هم امنيت داخلى و هم جنگ خارجى بايد تامين بشود و همين طور راجع به اقتصاد و رسيدگى به امور ضعفا كه بالاترين چيز است. من اميدوارم كه خداوند موفق كند شما را كه اين برنامه‏ها را تحقق بدهيد انشاءالله، هم نزديك مدت و هم بلند مدت، هم كوتاه مدت و هم بلند مدت را، انشاء الله موفق باشيد. من خواستم چند تا نكته را عرض بكنم: يكى اينكه لابد همه آقايان دانند كه در تبليغات خارج، همه گروه‏ها تقريبا، همه راديوهاى فاسد تبليغ كنند كه ايران به يك مويى بند است، كانه ديگر اصلا رفته، ديگر اين آخر عمرش هست، تمام مى‏شود.ما مى‏خواهيم ببينيم كه عدم ثبات يك كشور از كجا بايد سرچشمه بگيرد و آيا در ايران يك همچو مطلبى شده است يا نشده است. خوب، يكى اين است كه عدم ثبات براى اين است كه چند نفر آدم را در عين حال كه بسيار عزيز بودند كشته‏اند، پس بنابراين حالايى كه رئيس جمهور يك كشورى راكشند، پس معلوم مى‏شود كه اين مملكت ثبات ندارد. من چند نفر از رئيس جمهورها را مى‏دانستم كه، رئيس جمهورهاى آمريكا را كه كشته‏اند، لكن گفتم سوال كنم، گفتند كه هشت نفر ترور شده‏اند كه چهار نفرشان كشته شدند، چهارنفرشان هم كه يكى‏اش اين آخرى بود، موفق نشدند كه بكشند آنها را. خوب، هشت تا رئيس جمهور آمريكا كه بزرگترين كشورهاى سرمايه‏دارى است كشته شده است، پس اگر رئيس جمهور وقتى كشته مى‏شود ثبات از بين مى‏رود، بايد آمريكا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همين اولى كه ريگان سركار آمد ترور شد، همان تقريبا روزهاى اول ترور شد، خوب چه شد كه آمريكا به هم نخورد؟ و نبايد هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دليل بر اينكه اين ترورها هر چه باشد، كشور

صحيفه نور ج 15 صفحه 128

ما را هيچ در آن تغيير نداده، اين، اين است كه يك نخست وزيرى ترور مى‏شود، همان روزش نخست وزير ديگر تعيين مى‏شود، يك رئيس جمهور ترور مى‏شود، در موعد قانونى‏اش يا زودتر شايد، يك رئيس جمهور تعيين مى‏شود.

به مجرد اينكه يك ملتى كه 15 خرداد را با پانزده هزار نفر شهيد به طورى كه گفته شده است، پشت سر گذاشته است و 17 شهريور را با آنهمه كشتارى كه در ميدان شهدا شد پشت سر گذاشته است و ابدا كنار ننشسته، البته بين 15 خرداد تا زمانى كه باز چيز شد، اين طولانى شد، يك مقدارى طولانى شد، لكن از آنوقتى كه نهضت دوباره شروع كرد، خوب 17 شهريور يك قضيه‏اى بود براى ما و فرداست ظاهرا 17 شهريور، آن يك قضيه‏اى بود براى ايران و كسانى كه مطلع از اسلام نيستند و روحيه مردم مسلم را نمى‏دانند، خيال مى‏كردند شايد آنوقت ديگر خوب، تمام شد، سركوب شدند و رفتند سراغ كارشان، چندين هزار نفر را در ميدان شهدا به مسلسل بستند و مساله ديگر تمام شد و ما ديديم كه دنبال او زيادتر شد همه چيزها، يعنى قدرت ملت كه همان قدرت اسلام است و قدرت الهى است هيچ ابدا تزلزلى در آنها پيدا نشد و دنبال كردند مطلب را. در هر مطلبى كه پيش مى‏آيد ما مى‏بينيم كه اين ملت ما مستعدتر مى‏شوند و بهتر پيش روند. بنابراين اگر تزلزل از ناحيه اين است كه افراد زياد كشته شدند، در 17 شهريور و 15 خرداد هم چندين هزار كشته شده است واگر اين است كه شخصيت‏ها از بين رفتند، البته ما متاسفيم و مى‏دانيم كه شخصيت‏هاى بزرگى از دست رفته‏اند و يادشان گرامى، لكن شخصيت‏ها اسباب اين نمى‏شود كه يك مملكتى كه سى و چند ميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يك افرادى كه وقتى كه همين شخصيت‏ها به شهادت مى‏رسند، خانواده‏هايشان و برادرهايشان و بچه‏هاى كوچكشان مى‏آيند و صحبت مى‏كنند و دلدارى به مردم مى‏دهند، بچه كوچك مى‏آيد مى‏گويد كه مردم بايد به انسجام خودشان ادامه بدهند، يك همچو كشورى كه اينطورى شده و اين از بركت اسلام است كه مردم اينطورى در صحنه حاضرند، وقتى اينطور شد ديگر معنا ندارد كه كسى بگويد كه به يك مويى بسته است و تزلزل حاصل شده است. خوب، يك نفر البته بسيار عزيز از دست ما رفته است، يك نفر ديگرى به جاى او مى‏آيد يا آمده است، اينها يك مطلبى است كه آنها هى به آن مى‏خواهند باد كنند و باد به آن بزنند و بزرگش كنند و اينها. هر قصه‏اى كه در ايران واقع مى‏شود، مشابهش در جاهاى ديگر هم واقع شده است، حالا كه در ايران واقع شد پس ايران چه خواهد شد، پس چه خواهد شد. نه اينكه اينها نمى‏فهمند، اينها مى‏فهمند كه مساله‏اى نشده است، لكن مى‏خواهند خوب صحبت كنند، بايد يك صحبتى كرد و اين مسئله اسباب هيچ چيز نشده. مى‏گويند فلانى دلدارى به مردم مى‏دهد. مردم به ما دلدارى دارند مى‏دهند، نه من دلدارى به مردم ميدهم، اين مردمند كه دلدارى به همه ما مى‏دهند، اين جمعيت‏ها و اين زن و اين مرد و اين بچه و اين بزرگ كه هميشه حاضرند، دلدارى به ما مى‏دهند نه اينكه ما دلدارى به آنها مى‏دهيم. اين مسائل اصلا مسائلى نيست كه متزلزل كند يك ملت را و يك دولت را. دولت ما الان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است و اگر خداى نخواسته باز هم خيانت كنند واين دولت را، ما ها را از بين ببرند باز هم همين مردمند

صحيفه نور ج 15 صفحه 129

و باز هم همين ملتند و باز هم همين بساط. هيچ ما تزلزل روحى، هيچ نداريم ما، هيچ كداممان، بچه‏هاى كوچكمان ندارند، زن‏ها تزلزل ندارند، جمعيت‏هاى ميليونى مردم هيچ تزلزلى ندارند. البته آنها هر چه دلشان مى‏خواهد گويند، ورشكسته هستند، رفته‏اند از بين، خوب ما متوقع نيستيم كسانى كه ورشكسته‏اند و فرار كردند و رفتند، براى ما تعريف كنند، البته بايد بگويند و بيشتر از اينها هم بايد بگويند كه خير، اسلام چطور شد، اسلام.

سادات هم جزء اسلام شناس‏هاست، اخيرا هم كارتر، فردا بگين!

من فكر مى‏كردم كه اسلام شناسى، قبلا يك مقاله‏اى كسى مى‏نوشت مى‏شد اسلام شناس، چند تا مقاله در روزنامه، در يك جا مى‏نوشت ميشد اسلام‏شناس گاهى يك كسى يك تاريخى مى‏نوشت، ميشد اسلام‏شناس، بعد كتاب سوزى هم مى‏كرد مثل كسروى، بلكه دعوى نبوت هم مى‏كرد. اسلام شناسى تقريبا رو به تورم است، خوب صدام هم اسلام شناس شده است، آقاى سادات هم جزءاسلام شناس‏هاست كه تشخيص دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست، اخيرا آقاى كارتر هم جزء اسلام شناس‏هاست، در يك جلسه‏اى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهائى كه در ايران، فلان مى‏كند موافق اسلام نيست، خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسى اضافه مى‏شود فردا بگين هم اسلام شناس مى‏شود و يا شده است اين. هى مى‏گويند موافق اسلام نيست، اسلام چطور. خوب شما كه اسلام را نمى‏دانيد با صاد مى‏نويسند يا با سين مى‏نويسند، شما به اسلام چكار داريد؟ يك كتاب مى‏نويسد بعد مى‏گويد من اسلام شناسم، اسلام را من مى‏شناسم. آن يكى يك مقاله مى‏نويسد، مى‏گويد من اسلام شناسم و اشخاصى كه مثلا هشتاد سال زندگى كردند، هفتاد سال زندگى كردند همه‏اش هم در اسلام بودند، نه اينها نمى‏دانند، لكن آقاى كارتر مى‏داند و رفقاى ايشان.

اگر يك روزى اينهائى كه شكست خورده‏اند به ما خوب نوشتند، آنوقت ما مصيبت داريم‏

در هر صورت، اين مسائل براى انقلابات هست كه هم آنهائى كه خارج و داخل ضرر ديدند، بايد البته بد بگويند. ما نبايد متوقع باشيم كه اينهائى كه شكست خوردند و رفتند، براى ما خوب بنويسند، يا ما نبايد متوقع باشيم كه روزنامه‏هاى آمريكا و كسان ديگر به ما چيزهاى خوب بنويسند. خوب، آنها رفته‏اند از بين، منافعشان از دستشان رفته است، خوب كسى كه تمام منافعش را شما از او گرفتيد، ملت ما همه منافع آمريكا را گرفته، الان يكشاهى ندارد كه يك سير نمى‏تواند نفت از اينجا صادر كند و همين طور ساير كشورهايى كه منافعشان از دستشان رفته نبايد ما متوقع باشيم كه اينها براى ما مقاله عرض بكنم كه خوب بنويسند، البته آنها بايد به ما فحش بدهند. اگر يك روزى اينها به ما خوب نوشتند، آنوقت است كه ما مصيبت داريم. من يك وقتى اين كلمه را گفتم كه اينها

صحيفه نور ج 15 صفحه 130

نمى‏فهمند، اگر مى‏فهميدند مى‏آمدند تعريف از فلان آدمى كه مثلا پيش مردم يك ارزشى دارد، هى شروع مى‏كردند تعريف كردن، همين اسباب اين مى‏شد كه ارزشش از بين مى‏رفت. اگر بگين به ما فحش بدهد ما ارزشمان شايد پيش مردم، اگر باشد، زيادتر بشود. به دولت ما بد بگويد بگين يا صدام يا ديگران كه در اين طريق هستند، آنها اگر به ما بد بگويند، من مى‏گويم خوب حق دارند براى اينكه صدام مى‏خواست كه سه چهار روزه يك كشورى را بگيرد حالا يك سال است كه باز مى‏بينيم كه او شكستش زياد است و ما بحمد الله جلوتر داريم مى‏رويم و انشاء الله زودتر هم جلو خواهيم رفت. وقتى صدام مى‏بيند تمام آبرويش بسته به اين است كه يك كارى بكند، يك صلحى، يك صلحى كه براى او لااقل يك قدرى سرپوش باشد بكند و ايران حاضر نمى‏شود مذاكره كند مگر اينكه او كنار برود و از بين برود، خوب البته او بايد دشمن بشود و بگويد كه ما پنج هزار نفر را كشته‏ايم. همين چند روز كه شكست فاحش در دو سه جا خوردند، او گفته است كه ما پنج هزار نفر از ايرانى‏ها را كشتيم و چه كرديم و چه كرديم. خوب اگر اين را نگويد، چه بكند؟ بايد يك همچو چيزهايى بگويد. يا آنهايى كه از اينجا شكست خوردند و رفتند، اگر اين شيطنت‏ها را نكنند، چه بكنند؟

اگر از يك ملتى كه آنها را بيرون كرده است و بجاى آنها وفادارى خودش را به اسلام اعلام كرده است و در خيابان‏ها مى‏ريزد و اعلام مى‏كند و مى‏گويد كه ما خودمان حاضريم بياييم شماها را حفظ كنيم و دولت خودمان را، مجلس خودمان را حفظ كنيم، اين چيزى را كه از ملت مى‏بينند كه در غياب آنها، آنها فرار كردند و در غياب آنها مردم اينطور سرشوق هستند و اينطور مردم متوجه به حفظ دولت خودشان هستند و مجلس خودشان هستند، خوب آنها بايد به ما بد بگويند، نمى‏شود نگويند، بايد ما را خونخوار حساب كنند كه اينها آدمكشند و اينها. آنها خودشان اين آدم‏ها را مى‏كشند، بسيار مردم صالح خيلى خوبى هستند كه رجائى را، آقاى باهنر را نمى‏دانم آقاى قدوسى را، اينها را كشته‏اند، خيلى آنها كارهاى بزرگ كرده‏اند!!

ايران با ثبات‏ترين ممالك است و اين انفجارات دليل بر ثباتش هست‏

اين كار بزرگى نيست كه يك بمب بگذارند يك جائى، بكشند يك نفر را. اين كارها، انفجارات، الان در همه دنيا هست چهارتايش هم اينجا باشد. ما وقتى مقايسه كنيم مملكت خودمان را بر همه ممالكى كه در عالم هست، با ثبات‏تر از مملكت ما كدام مملكت است؟ كجاست كه وقتى يك نخست وزير ترور بشود به مجرد اينكه شد، يك نخست وزير ديگرى به جاى او مى‏آيد و زمام امور را دست مى‏گيرد؟ كجاست كه يك رئيس جمهورى وقتى كه با يازده ميليون به قول خودشان راى دارد، وقتى مردم ببينند انحراف پيدا كرد همان يازده ميليون بر ضد او قيام مى‏كند كه نتواند در اين كشور بماند و فرار كند با آن وضعى كه داشته است و دنبالش رئيس جمهور تعيين كردند. كجاست كه اينطور ثبات داشته باشد؟ كجاست كه هيچ يك از ارگان‏هايى كه الان هست، متزلزل نشده‏اند به واسطه كشتن يكى يا دو تا؟ در صورتى بود كه يك شاه مردگى سابق البته اينطور بود تا يك كسى مى‏مرد، شاهى

صحيفه نور ج 15 صفحه 131

مى‏مرد، فورا در همه جا شلوغ مى‏شد، حالا ما ديديم رئيس جمهور شهيد شد و همه ايران ثباتش محفوظ است و بالاتر شده است و همه براى او سينه زنند و عزادارى مى‏كنند و از همه مى‏خواهند كه حفظ كنيد ديگران را. چه ثباتى نيست؟ چه تزلزلى در ايران هست؟ همه جهاتش تمام است، همه جهاتش خوب است. البته ما خرابكارى هم زياد شده است در ايران كه ما بايد اصلاحش بكنيم و شما آقايان بايد اصلاح بكنيد، بايد همه، هر يك وزارتخانه خودش را بسيار در تحت نظر بگيرد و اشخاصى را كه شناسند، اشخاصى را كه سابقه‏شان را دارند بياورند و اشخاص ناشناس را، اشخاصى كه احتمالا يك چيزى هست، امروز احتمالش منجز است، براى اينكه احتمال، احتمال كشتن يك مسلمى است يا چند تا مسلمان.

در هر صورت بحمد الله ايران با همه حرف‏هائى كه همه بوق‏هاى خارجى دارند مى‏زنند و ايران را كانه ديگر هيچ در ايران كسى نمى‏تواند در خانه خودش هم حتى زندگى كند و آنطورى كه نمايش مى‏دهند الان رفته از بين، ديگر خبرى نيست در ايران جز اينكه چند نفر را هى مى‏كشند، هى هر روز مى‏كشند ديگر خبرى در كار نيست رغم انف همه اينها، ايران باثبات‏ترين ممالك است الان و اين انفجارات و اينطور چيزها دليل بر ثباتش هست، اگر متزلزل بود، اين كارها نمى‏شد، همان مى‏گذاشتند به تزلزل خودش از بين برود. آنها طرحشان اين بود كه بگذاريد خودشان، خودشان را از بين ببرند، ديدند نمى‏شود، حالا ايستاده‏اند كه انفجار پيدا كند.

هيچ مملكتى با انفجار از بين نمى‏رود و هيچ مملكتى با ترور از بين نمى‏رود، تمام ترورها را روى هم وقتى كه بگذارند تا آخر هم وقتى بشود، به‏اندازه 17 شهريور ما شهيد نمى‏دهيم و مردم 17 شهريور را شهيد دادند و آنطور شهيد دادند و آنطور فداكارى كردند و ابدا تزلزلى در ايران حاصل نشد و پيش رفتند و آنوقت در آن حالى كه آنها داشتند سركوب مى‏شدند، به پيش رفتند و شاه را از بين بردند و همه آنها ئى كه در اينجا منفعت داشتند منافعشان را قطع كردند.

حالا كه بحمد الله ديگر ما مقابلى نداريم، چهار تا دزد كه مقابل نمى‏شود، اين دزدها هميشه بودند. هميشه ايران اينطور مسائل را داشته منتها ما از هر كسى از بعضى جاهايش اطلاع داريم، مثلا ما ديديم كه در همان طرف‏هاى ما دزدها مى‏ريزند يك ده را غارت مى‏كنند، در زمان همان سلطنت سابق، رژيم قبل از اين رژيم، مى‏ريختند يك عده را غارت مى‏كردند، مى‏ريختند مردم را مى‏كشتند. در همه جاى ايران اين شلوغى‏ها بود، منتها آنوقت وسائل نبود كه همه جمع بشود توى روزنامه نوشته بشود، يا اخيرا نمى‏گذاشتند در روزنامه‏ها چيزى بنويسند يا آنوقت روزنامه‏اى نبود تا بنويسد، مى‏آمدند غارت كردند، مردم را مى‏كشتند، چه مى‏كردند دزدهاى سرگردنه، آنوقت از يك گردنه‏اى اگر مردم مى‏خواستند رد بشوند، نمى‏توانستند رد بشوند معذلك ايران سرجاى خودش بود. الان ما نه دزد سر گردنه اينقدرها داريم و نه اينقدرها كشتارى در كار هست، اينقدرها غارتگرى در كار هست، اينها نيست. در هر صورت ما نمى‏ترسيم از اينكه به ما بگويند چه شد و ما بحمد الله در داخل‏مان وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم، خوب بيايند اشخاصى هم كه در خارج هستند و خيال مى‏كنند يك همچو مسائلى است‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 132

بيايند ببينند و مطالعه كنند ايران را، ببينند دولتش آيا نقصى دارد؟ آيا تزلزلى در دولت هست؟ آيا مردم متزلزلند؟ بازارهاى ايران بسته شده است؟ اعتصابات در كار است؟ از هيچ يك از اينها نيست، مردم زندگيشان سر جاى خودش و به زندگى خودشان، روزمره خودشان دارند ادامه مى‏دهند و همه هم حاضر در وقعه هستند و در صحنه هستند و كشور را از خودشان ميدانند و دولت را از خودشان ميدانند و همه چيزهابه دست خودشان هست و هر وقت هم هر يك از شما آقايان خداى نخواسته تخلفى بكنيد خود مردم به حسابتان رسند، اين مردمند كه در صحنه هستند. بنابراين ما چه تزلزلى داريم كه هى، هر روز در اين مقالاتشان مى‏نويسند و براى من مى‏آيد، اين خبرگزارى‏ها ميدهند براى من، هر روز نوشته مى‏شود به اينكه ايران ديگر رفته از بين و تمام شد و عرض مى‏كنم كجايش تمام شد؟ همين ايران هست و همين بازارها به جاى خودش هست و وفور نعمت هم بحمد الله هست، البته گرانى هم هست، گرانى كجاست كه نيست؟ جاى ديگر مگر گرانى نيست؟ همه جاى دنيا گرانى است، همه جاى دنياانفجار است، همه جاى دنيا خرابكارى است، ايران را اگر مقايسه كنيم با ممالك ديگر، معلوم نيست كه بيشتر از آنها اين چيزها را داشته باشد، بنابراين ما چه گرفتارى داريم؟ شما با دل محكم و دژ شما اسلام است، پشتوانه شما خداى تبارك و تعالى است، صاحب اين مملكت امام زمان سلام الله عليه است، با دل محكم مشغول كارتان بشويد و از هيچ يك از اين مسائل نترسيد.

البته بايد اوضاع امنيتى هم با كمال دقت ملاحظه بشود براى اينكه هر يك از شما موظفيد كه خودتان را حفظ كنيد، وظيفه اسلامى است كه خودتان را حفظ كنيد و علاوه بر اين، وظيفه حالا بيشتر است از سابق از حفظ خود آدم و به مسائلى كه مردم دارند رسيدگى كنيد و كارها را انشاء الله بر وفق مراد اسلام و خودتان انجام بدهيد و موفق و مويد باشيد انشاء الله و سلامت باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:39 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

تاريخ: 17/6/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى

اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند به نفع اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من گاهى فكر مى‏كنم كه از اولى كه اين نهضت شروع شد، كه بايد گفت مبداش 15 خرداد بود، تا حالا هر قصه‏اى كه واقع شده است و هر چيزى كه ما از دست داديم، آيا ما در ازائش دريافتى كرده‏ايم يا نه. مثلا آنوقتى كه قبل از 15 خرداد كه خوب، يك اجتماع كوچكى براى مخالفت با آن چيزهائى كه آنوقت واقع شده بود چيز شد، آنوقت اگر چنانچه شاه مخلوع به ما يك روى خوشى نشان مى‏داد، اين انقلاب حاصل نمى‏شد. اگر قبول مى‏كرد، ما مسائل خيلى بزرگى آنوقت نداشتيم. اگر آنوقت قبول مى‏كرد آنها را، خوب، قهر است مى‏شدند آنهائى كه چيز بودند و نمى‏رسيد به اين مساله. آن سختى‏هائى كه آنها كردند كه حالا من بخواهم يكى يكى آنها را بگويم يادم هم نيست، طولانى هم هست، در ازاى آن فشارها و آن گاهى فحاشى‏هائى كه مى‏آمدند بخصوص پيش آقايان مى‏كردند، البته من راهشان ندادم اما يك وقت آمدند، گمان هم مى‏كنم آنوقتى بود كه مرحوم آقاى حكيم يك تلگرافى كرده بود و آنها مى‏خواستند جلو بگيرند از جواب گمانم اين بود كه شايد قبل هم بود آمدند كه مى‏خواهند چند نفرى هستند، بيايند از طرف دستگاه شما را ببينند. من گفتم كه من با آنها ملاقات نمى‏كنم از باب اينكه اينها اشخاصى هستند كه اگر بيايند يك چيزى اينجا بگويند، دروغ مى‏روند مى‏گويند و من ملاقات نمى‏كنم. لكن با بعضى آقايان ديگر ملاقات كرده بودند و آن آقايى كه با او ملاقات كرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناك پيش من گفت كه اينها آمدند و مى‏گويند كه ما مى‏ريزيم در منزل‏هايتان، اگر جواب آقاى حكيم رابدهيد مى‏ريزيم در منزل‏هايتان خودتان را چه كنيم، زن‏هايتان را چه مى‏كنيم و از اين حرف‏هاى اراذلى، و حالا بايد چه بكنيم؟ گفتم شما هم باور كرديد حرفشان را؟ گفت ما چه بكنيم؟ من همان وقت پاشدم جواب آقاى حكيم را دادم. اگر آنوقت هم به ما اينها يك روى خوشى نشان مى‏دادند و چه مى‏كردند باز ما يك بهره حسابى نمى‏توانستيم برداريم، منتهى نمى‏شد به اينها و اگر 15 خرداد پيش نيامده بود و آن كشتار ناهنجار و ظلم و ستم بزرگ واقع نشده بود، باز ممكن بود كه منتهى به اين مسائل نشود. در هر قصه‏اى كه واقع شد، يك بهره‏اى قهرا برداشته مى‏شد. اگر چنانچه 17 شهريور آن مسائل واقع نمى‏شد و آنها گذاشته بودند مردم صحبتشان را مى‏كردند، چه كردند، منتهى به اين نمى‏شد كه بايد برود، يا آنها يك چيزهائى را كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 138

آنها مى‏خواستند آنوقت، شايد آنوقت خيلى چيزهاى مهمى هم نبود، يا شاه معدوم مى‏گفت كه من حاضرم كه عمل كنم به قانون اساسى و چه بكنم، خوب اين صحبت‏ها پيش نمى‏آمد لكن آن شرارتى كه آنها كردند، در مقابلش بهره‏اش اين بود كه منتهى شد به سقوط، سقوط شاهنشاهى 2500 ساله. در هر قصه‏اى كه پيش آمد و به ما صدمه‏اى وارد شد، در ازاى او يك بهره خوبى ما برداشتيم. شما مى‏بينيد كه در زمانى كه مرحوم آقاى بهشتى زنده بودند، چه وضعى پيش آوردند اين اراذل و ايشان را يك چهره ديگرى نشان داده بودند كه آن روز در خيابان‏ها هم بر ضد ايشان تظاهر مى‏كردند، صحبت مى‏كردند و نمى‏دانستند قصه را. شهادت ايشان اسباب اين شد كه يك بهره بزرگى ما برداشتيم و آن اينكه ثابت شد كه آن انحراف بوده است، آن كار آنها انحرافى بوده است و همين طور هر قصه‏اى كه اينها خواستند از آن بهره بردارى كنند، ما بهره بردارى كرديم و البته ما خيلى خسارت به ما وارد شد لكن خسارت در مقابل اسلام، يعنى ما مقصد داشتيم، هدف داشتيم و هدف ما يك هدف الهى بود و روحى بود. افرادى را كه از دست مى‏داديم البته مهم بودند لكن در راه هدف، اگر بهره بردارى براى هدف بود ارزش داشت و ما بهره بردارى كرديم براى هدف. اگر اين مسائل واقع نشده بود، شما، حزب شما هم مى‏دانيد چه جورى بود وضعش بين مردم؟ بين مردم شماها را يك صورت كريهى، حزب حاكم، الان هم دارند در خارج هى حزب حاكم، حزب حاكم مى‏گويند و شماها را كه در راس حزب هستيد، يك صورت مشوهى آنوقت نشان مى‏دادند كه شايد مردم غير آگاه همه شايد قبول مى‏كردند كه مساله اين است و اينها هستند كه دارند انحصار طلبى، اينها هستند كه دارند همه چيز را براى خودشان چه كنند، اينها هستند كه دارند اسلام را چه مى‏كنند. از اين مسائل هى پيش مى‏آوردند لكن هر ضررى كه به ما وارد شد يك نفعى هم پهلويش بود بزرگتر، يعنى ما عمده نظرمان اين بود كه براى اسلام نتيجه بگيريم، ما مى‏خواستيم بهره بردارى براى اسلام بكنيم. پانزده هزار جمعيت در 15 خرداد از دست مسلمانان آنطورى كه مى‏گفتند رفت و اين نيروى بزرگى بود براى اسلام لكن در ازاى آن يك ظلم 2500 ساله و ستم 2500 ساله مبداء اين خرابى و بعد تلف شدن او داشت. يا 17 شهريور كه امروز است، خوب آن صدمه وارد شد به ايران و اشخاص شايد خيال مى‏كردند ديگر مساله تمام شد لكن بهره‏اى كه اسلام از اين برداشت، همان بهره‏هائى بود كه در صدر اسلام از كشتن سيدالشهدا سلام الله عليه برداشته مى‏شد.

آنهائى كه توجه به اين مسائل معنوى ندارند، در آنوقت اگر مثلا كسانى بودند، مى‏گفتند كه سيدالشهدا آمد اينجا و همين چرا آمد. خوب، چرا آنوقت مى‏گفتند، مقدس‏هائى كه آنوقت آنوقت آنجا بودند، اينها چرا را مى‏گفتند كه خوب چرا رفت؟ چرا بچه‏هايش را برد؟ اول هم از ايشان سوال مى‏كردند كه چرا اينها را مى‏بريد. لكن شهادت سيدالشهدا كه در اسلام بسيار ناگوار بود، چون در راه عقيده و مقصد بود و عقيده راپيش برد، يعنى همان شهادت، بساط بنى اميه را پيچيد به هم و از بين برد، تمامش كرد. و در هر موقعى كه هر چه واقع شد، خداى تبارك و تعالى حالا در اين مواقعى كه براى ما پيش آمد خداى تبارك و تعالى يك چيز زيادترى نصيب ما كرد قهرا بدون اينكه ديگر محتاج باشد به

صحيفه نور ج 15 صفحه 139

اينكه تبليغات اطرافش بشود و اينها.

شما ديديد كه صبح آن روزى كه مرحوم آقاى بهشتى و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آنطور به وضع فجيع شهيد شدند مردم فرق كردند، يكدفعه تمام صحبت‏ها برگشت. همان‏هائى كه بهشان تزريق كرده بودند كه اين آدم چطور و كذا و كذاست و آنطور براى ايشان شعار ضد ايشان مى دادند، يكدفعه شعارها برگشت و به نفع ايشان شد يعنى به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفى‏اش آنطورى كه در آنوقت مى‏كردند همين طورها بود كه اين حزبى است كه حزب حاكم و انحصار طلب و كذا و كذا و چنان. خوب، من افراد البته تمام حزب را كه من نمى‏شناختم و نمى‏شناسم لكن افرادى كه اين حزب را ايجاد كردند، خوب، من‏شناختم، من آقاى خامنه‏اى را بزرگش كردم، من آقاى هاشمى را بزرگ كردم، من آقاى بهشتى را بزرگش كردم. ديدم اينها از اول تا آخر، بسيارى از اينها، خوب، من مى‏شناختم كه اينها اشخاصى نيستند كه نه‏انحصار طلب به آن معنائى كه آنها مى‏گويند، البته انحصار به اين معناكه بايد اسلام باشد و غير اسلام نباشد، همه ما انحصار طلبيم و اسلام اصلا اينطورى است. پيغمبر اسلام هم لا اله الا الله اين انحصار است ديگر يعنى فقط همين، ديگر غير از اين نه، ما هم حرفمان اين است كه فقط اسلام غير از اين نه. اين انحصارى كه مى‏گويند، اگر اين است، مسلمين همه انحصار طلبند، پيغمبرها هم همه انحصار طلب بودند و خداى تبارك و تعالى هم انحصار طلب، انحصار، اين صحيح است. انحصار طلبى فى نفسه يك امر فاسدى نيست كه هر انحصار طلبى فاسد است. انحصار كه بخواهد همه چيز را به نفع ماديت تمام بكند، براى خود آدم باشد، اين انحصار طلبى فاسد است. البته اگر چنانچه شما و ما و هر كدام اينها بخواهيم بهره بردارى براى خودمان بكنيم از اين شهدائى كه خون خودشان را دادند، ما هم انحصار طلبى به آن معناى فاسدش هستيم، اما من كه شماها را مى‏شناختم و مى‏ديدم اينطورى نيست مساله و مقصد شما اسلام است، خوب من گاهى هم به اشخاص مى‏گفتم كه صحيح نيست. در هر صورت شهادت آقاى بهشتى و اين هفتاد نفر مظلوم يكدفعه متحول كرد مردم را به اينكه كم كم بيدار شدند. الان بعضى از آن اشخاص كه در آنوقت چيزهائى مثلا مى‏گفتند، برگشتند و پشيمان شدند و اظهار ندامت مى‏كنند و توبه مى‏كنند و مثل قضيه تائبين شده است الان و هر قصه‏اى كه واقع مى‏شود اينطور است. آقاى قدوسى خدا رحمتش كند، خوب من مى‏شناختم چه آدمى است و چقدر به اين آدم چيز كردند كه مردم را دارد چه مى‏كند، مى‏كشد، چه مى‏كند، فلان مى‏كند، و من مى‏دانستم چه آدمى است. محتاط، در احتياط، حتى در اين ماليات آنقدر از او شكايت مى‏كردند كه اين آقا احتياط مى‏كند نمى‏گذارد يك چيزى را كه بايد خرج كرد، خرج كند لكن وقتى كه به شهادت رسيد، يك دفعه يك دسته بيدار شدند كه اينها يك همچو افرادى را دارند شهيد مى‏كنند. اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند، به نفع اسلام است و ما از اين خوفى نداريم و به ضرر آنهاست. اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند و آنطورى كه بعضى جبهه‏هاى سياسى عمل مى‏كنند كه آنها هم مثل همين‏هايند، اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند، حالا هم رئيس جمهور همان بود و هم آن وكلائى كه فاسد بودند همان جا بودند و مى‏توانستند كه به تدريج كم كم بكشانند اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 140

جمهورى اسلامى را به مسائل غربى، همه هم رو به غرب نماز خواندند لكن خدا خواست اينكه اينها نتوانند خوددارى كنند و سياست را نمى‏فهميدند، نمى‏فهميدند كه چه جور بايد رفتار كرد، ملت را نشناخته بودند، اسلام را توجه به آن نداشتند، ملت مسلم را نمى‏دانستند يعنى چه و اين بود كه دستپاچه شدند و زود خودشان را لو دادند، آنطور هر صحبتى كه كردند لو دادند و يك قدرى پايه‏شان سست شد تا وقتى كه واقعا قيام كردند و عرض مى‏كنم كه معلوم شد كه اينها با كى‏ها مربوطند و از كجا آمدند و با كى روابط داشتند و با چه بوده و خودشان خودشان را از بين بردند. خداى تبارك و تعالى گاهى اينطور مى‏كند كه يك كسى خودش خودش را زمين بزند مثل، مثل آن كه روى شاخه نشسته بود و پائينش را اره مى‏كرد، اينطور شد كه خودشان خودشان را از بين بردند و براى ما همه اينها صلاح بود، يعنى انسان مى‏فهمد كه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين ملت با شهادت، همانطورى كه عنايت به اسلام داشت و با شهادت بزرگان ما اسلام را بزرگ كرد، حالا هم همين طور است كه خداى تبارك و تعالى عنايت به اين كشور دارد و با دست دشمن‏ها اين اسلام و اين كشور را دارد حفظ مى‏كند به دست خود آنها، به دست خود آنها خودشان را رسوا مى‏كند و آن راهى كه آنها پيش گرفته بودند كه ما را منحرف كنند و ببرند آن طرف، با دست خودشان راه خراب شد. اين از چيزهائى است كه ما تدبير نمى‏توانيم بكنيم، خداست كه اينطور تدبيرها را مى‏كند و ما دلمان بسته است به يك مبدائى كه آن همه چيزها در دست اوست.

اينها هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان از ايران اينها همه‏شان ديگر مايوسند

و آن چيزى كه مى‏خواهم به شما آقايان بگويم اينها از اول معلوم شد كه بناى شيطنت داشتند، همانطورى كه دولت‏هاى بزرگ اينطور هستند. آنها يكدفعه يك كسى را نمى‏آورند خلق الساعه در اينجا بگذارند كه كار انجام بدهد. آنها از اولى كه نقشه استعمار همه جا را كشيدند در هر جائى مامورينى دارند بسيار مقدس، بسيار خوب، در لباس مليت، در لباس روحانيت، در همه چيزها دارند آنها. يك وقت آدم مى‏بيند كه اين آدمى كه سى سال مى‏گفت كه‏اى ملت، ملت، كذا، يك وقت بختيار از كار در مى‏آيد. بايد خيلى توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينها، از آنها چيزى نباشد كه در آن آنها باشد، ممكن است يك وقت يك جمعيتى را منحرف كنند با تبليغات و با چيزها يواش يواش منحرف كنند و ممكن است وقتى كه از انحراف عاجز شدند، انفجار درست كنند. يا انحراف است يا انفجار. الان اينها همه مايوسند از اينكه ملت ايران را اينها بتوانند منحرف كنند، اينها هر كارى كردند ملت ايران فهميد اينها منحرف هستند، هر صحبتى كردند انحرافشان معلوم شد، هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان مايوسند از اينكه بتوانند به طور سياسى عمل بكنند، به طور سياسى كه از آن بهره بردارى سياسى بكنند. از ايران، اينها همه‏شان ديگر مايوسند، آمريكا هم مايوس است، البته آمريكا براى دراز مدت تا دويست سال بعد هم ممكن است نقشه‏هائى دارد، اما اينهائى كه بطور بچگانه دارند عمل مى‏كنند اينها ديگر كارشان، همه چيز تمام شد، اما وقتى كارشان تمام شده و مايوس از همه جا

صحيفه نور ج 15 صفحه 141

شدند، مثل همان گربه‏اى كه به شير مى‏پرد، وقتى مايوس شد همان كار راكند. الان اينها دارند كارهاى مايوسانه مى‏كنند و مى‏بينند كه خودشان چيزى نيستند، مى‏گويند خوب حالا كه مانيستيم اينها هم نباشند. چنانچه من به آقاى رفسنجانى اين را مكرر گفته‏ام كه شما بايد، اين يكى از مسائل مهم است، مجلس الان يكى از مسائل مهم است و حتما بدانيد هدف است مجلس، از اول هم بوده، مجلس هدف است و شما بايد آنجا را يك اشخاصى كه مى‏خواهند حفاظت آنجا را بكنند يك اشخاصى باشند كه صد در صد بشناسيد اينها را، بدانيد كه اينها كه مى‏خواهند حفاظت كنند، چه اشخاصى هستند، يا همان كه آدم را مى‏خواهد حفاظت كند همان است كه فاجعه به بار مى‏آورد. در هر صورت در عين حالى كه ما هر قضيه‏اى انجام گرفت و انجام بگيرد به نفع اسلام و به نفع ملت مسلمان ماست لكن ما هر يك از شما را لازم داريم، هر يك از شما لازم است براى اين مملكت، رفتن هر يك از شما فاجعه است. آنها كه رفتند فاجعه بود، بهره بردارى هم شد ماها هم برويم همين است لكن بايد ما نگذاريم اينطور بشود.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى‏خواهم و من اميدوارم كه روزنامه شما كه حالا ديگرآن مسائلى كه قبل بود ديگر ندارد، يك روزنامه‏اى باشد كه هدايت كند مردم را، هادى باشد براى همه روزنامه‏ها، بايد همين طور باشد و شما موفق باشيد كه روزنامه‏تان يك روزنامه اسلامى آبرومند، مفيد براى جامعه اسلامى و براى كشور اسلامى ما انشاء الله تعالى باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:39 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 181

تاريخ: 17/7/60

بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنه‏اى

اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد

بسم الله الرحمن الرحيم

ما قبل از هر چيز همگى بايد از خداوند تعالى تشكر كنيم كه ملت ما را توفيق اين خدمتگزارى‏هاى به اسلام را عطا فرموده است و از ملت تشكر كنيم كه در همه مراحل از قبل از انقلاب تا زمان انقلاب و تا پيروزى انقلاب يكدل و يك جهت براى اقامه عدل اسلامى و براى دفع اشرار و رژيم هاى فاسد و اقامه رژيم جمهورى اسلامى كوشش كردند و از زمانى كه بپا خاستند تاكنون در صحنه بوده‏اند و با تمام توان خود و بذل مال و جان و فرزند و خاندان براى پيدا شدن عدل الهى و مستقر شدن احكام آسمانى كوشا بوده‏اند و در صحنه الان هم بيش از پيش حاضرند و دليل اينكه بيش از پيش هست اين مراتب آراء در روساى جمهورى است كه هر كدام از ديگرى بالاتر و اين راى اخير رايى است كه من گمان نمى‏كنم در دنيا سابقه داشته باشد كه به اينطور بدون اينكه تبليغات دامنه دارى شده باشد با فرصت كم و بدون اينكه يك خوف يا طمعى در كار باشد همه قشرهاى ملت از مراجع بزرگ اسلام و علماى اعلام بلاد و قشرهاى ديگر مستضعف و بپاخاسته به پاى صندوق‏ها رفته‏اند و راى خودشان را دادند، يعنى راى به اسلام. ما مرهون اين زحمات و اين خدمات هستيم همه ما و همه آقايانى كه حاضر هستند، چه كشورى و چه لشكرى، همه ما مرهون زحمات اين ملت هستيم. اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد. و اين ملت دست همه شما را گرفت و از حبس‏ها بيرون كشيد و دست جور ستمكاران را از سر اين كشور قطع كرد. خداوند انشاء الله اين ملت را پايدار و اين اشخاصى كه براى اسلام در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها زحمت مى‏كشند سعادتمند و پيروز فرمايد. تمام اين مسائل براى اين است كه اولا اسلام ايده ما و شما و ملت است و ثانيا ملت همراه هست با دولت، با ارتش، با مجلس، با قوه قضائيه و ساير ارگان‏هايى كه هست، ملت در صحنه است. همانطورى كه پيروزى براى حضور ملت در صحنه بود، ادامه پيروزى هم همين معنى را دارد. و شما مقايسه كنيد ما بين اين كشور و كشورهاى ديگر از قبيل كشور مصر، عراق و ساير كشورهاى نظير آنها و كشورهاى بزرگى كه در پس اينجا واقع شده‏اند و هدايت مى‏كنند آن نوكرهاى خودشان براى به دست آوردن قدرت. مقايسه كنيد ببينيد رئيس جمهورى شهيد مى‏شود در ايران هيچ اتفاقى نمى‏افتد، دنبال او و بعد از مدت كوتاه يك رئيس جمهور به جاى او مى‏نشيند. رئيس جمهور فاسد در مصر كشته مى‏شود مصر

صحيفه نور ج 15 صفحه 182

به هم مى‏خورد، اعلام حكومت نظامى يك سال. فرق ما بين اينجا و آنجا و اين رئيس جمهور با آن رئيس جمهور اين است كه اينجا اتكاء به اسلام است و همه ملت زير پرچم اسلام قيام كردند و رئيس جمهور شهيد بشود ملت در صحنه است و به جاى او يكى ديگر را اقامه مى‏كنند و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است و قواى نظامى است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا. اتكال اين ملت به خداست و اتكال دولت مصر و عراق به اروپا وآمريكا و شوروى است. ملتها اينجا در صحنه هستند و ملت‏ها آنجا در خارج صحنه، از اين جهت است كه با كشته شدن رئيس جمهور در اينجا هيچ اتفاقى نمى‏افتد كه دنباله كشتن رئيس جمهور باشد و در آنجا همچو به هم مى‏خورد كه براى تشييع جنازه نامبارك او نمى‏گذارند، بايد جواز داشته باشند، نمى‏توانند تشييع جنازه كنند. براى چه؟ براى اينكه ملت مخالف آنهاست.

همه ملت‏هاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را پيش بگيرند و از اينجا بايد به همه كشورهاى اسلامى تذكر بدهم و اخطار كنم كه شماها در اشتباه هستيد شماها كه اتكالتان را از خدا برداشته و به قدرت‏هاى دنيوى مثل شوروى، مثل آمريكا اتكال پيدا كرده‏ايد و ملت‏هاى شما از شما متنفرند و لهذا اگر يك روز سرنيزه را برداريد نابود خواهيد شد. شما به خود آئيد و اين رويه را ترك كنيد، شما از ملت ايران و دولت ايران الگو بگيريد، ملت ايران الان آرامش را در كشور ايجاد كرده است و خود آرامش را ايجاد مى‏كند بدون اتكال به يك قدرت ديگرى. دولت هم اتكال از سرنيزه را برداشته و اتكال به خدا و به ملت كرده است، از اين جهت هيچ اتفاقى نمى‏افتد از كشته شدن و شهيد شدن رئيس جمهور يا شهيد شدن نخست وزير. اينها براى اين است كه ما در زير پرچم مبارك اسلام و اتكال به خداى تبارك و تعالى و ملت ما وفادار به اسلام است. ملتهاى اسلامى ديگر هم اتكالشان به خدا و اسلام است. دولت‏ها كارى بكنند كه جلب نظر ملت را بكنند، دولت‏ها بناشان بر اين نباشد كه در سايه سرنيزه حكومت كنند. شما دولت‏هاى اسلامى به‏اندازه محمدرضا نه قدرت داشتيد و نه پشتيبان، پشتيبان او همه قدرت‏هاى عالم بود. من آنوقتى كه در پاريس بودم فهميدم كه همه پشتيبان اين آدم هستند معذلك اين ملت كه قيام كرده بود آن سرنيزه را شكست و آن مسلسل‏ها را درهم كوبيد و آن قدرت هاى بزرگ را از ايران بيرون كرد و هر چه خواستند او را نگه دارند و دنبال او كارهاى خودشان را انجام بدهند نتوانستند براى اينكه ايران متكل به خدا و متكل به قدرت خود بود. دولت‏هاى وابسته به آمريكا، وابسته به شوروى كه مخالف با نص قرآن است وابستگى آنها، بيايند بيدار بشوند، توجه كنند كه عزت مال اسلام است و اگر آنها دست بردارند از شيطنت‏هائى كه به آنها تعليم مى‏دهند و برگردند به دامن ملت‏هاى خودشان، اگر امكان برگشتن برايشان باشد برگردند و به ملت‏هاى خودشان بپيوندند تا محتاج به سرنيزه نباشند و محتاج به حكومت نظامى نباشند. شما ديديد كه با اين انقلاب عظيمى كه در ايران واقع شد يك روز حكومت نظامى اعلام نشد، يك روز وضع غير عادى در هيچ جاى اين كشور اعلام نشد براى اينكه حكومت نظامى براى سركوبى ملت

صحيفه نور ج 15 صفحه 183

است و ما كسى را نداشتيم كه با ملت جدا باشد و بخواهد ملت را سركوب كند. اينكه صدام اينقدر بعد از به دام افتادن و كار غير عقلائى كردن و روى تخيلاتى كه به او تحميل كرده بودند به ايران حمله كرد و امروز مى‏خواهد خودش را از اين دام بيرون بكشد و هر روز يك جور، يك نحو يك توطئه انجام مى‏دهد يك روز با اسرائيل مى‏سازد و يك جائى از كشور خودش را بمباران مى‏كند يك بنگاهى را بمباران مى‏كند و به گردن ايران مى‏گذارد و ايران را با اسرائيل موافق مى‏داند، هم پيمان مى‏داند. ايرانى كه از قبل از انقلاب با اسرائيل مخالف بوده است و از اول انقلاب تاكنون هميشه مخالف بوده است و اعلام مخالفت كرده و همه چيز را به روى او و دوستان او بسته است، اين ايران را مى‏گويد مخالف با اسرائيل نيست بلكه هم پيمان با اسرائيل است. خوب، اين مرد چه داعى داشت كه خودش را به اين دام بيندازد تا محتاج به اينطور دروغ‏هاى شاخدار و اينطور توطئه‏ها بشود. و يك روز هم در كويت يك عملى انجام مى‏دهند و مى‏گويند كه اين عمل را ايران انجام داده است اين كويت و ساير شيخ نشين‏ها تنبه پيدا بكنند به اينكه اينطور امور براى آنها صرفه ندارد، بدانند اين معنى را كه ابرقدرت‏ها از شما استفاده مى‏كنند و آن روزى كه ديدند از شما استفاده حاصل نمى‏شود تفاله شما را به دور مى‏ريزند.

ما ديديم كه قبل از اينكه سادات ساقط بشود، امريكا جانشين براى او معين مى‏كرد. سادات باز زنده بود و داشت مثل حيوانات راه مى‏رفت لكن امريكا پيش بينى كرد كه بايد به جاى او كه باشد. آن نوكرى كه همه حيثيت خودش را به باد داد در خدمتگزارى به آمريكا، آن روزى كه كشته شد و آنطور بساط در مصر پيدا شد. اين رئيس جمهور تحميلى ثانى كه خيال دارد در مصر مثل آن حكومت كند و دربست خودش را در اختيار امريكا گذاشته است، قبل از اينكه به رياست برسد اعلام همبستگى خودش را با اسرائيل و امريكا كرده است، نديده است كه همانطورى كه سلف طالح‏اش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد او را هم خواهند همين عمل را با او كرد. ملت مصر بايد اين مطلب را بداند كه اگر قيام كند بر خلاف اين توطئه‏ها، همانطورى كه ايران قيام كرد آنجا هم خواهد پيروز شد. ملت مصر از حكومت نظامى نترسد و به او اعتنا نكند و همانطور كه ايران حكومت نظامى را شكست و به خيابان‏ها ريخت آنها هم بشكنند و به خيابان‏ها بريزند و اين تفاله‏هاى امريكا را بيرون بريزند. ملت مصر ننشينند تا اين قدرت از بين رفته دوباره دست و پاى خودش را جمع كند و نفوذ خودش را بر ملت تحميل كند. امروز روزى است كه ملت مصر بايد قيام كند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت، بايد قدرت را نشان دهد و اعتناى به اين حكومت نظامى بر خلاف همه موازين نكند و بشكند اين حكومت نظامى را و به خيابان‏ها بريزد و اين دولتى كه مى‏خواهد با سرنيزه با اسلام مخالفت كند و به صراحت مى‏گويد كه هر كس كه به اسلام وفادار باشد او را سركوب مى‏كنيم، اين تكليفى است براى ملت مصر، براى علمائى كه وابسته به حكومت نيستند، اين تكليف است براى علما، علماى مصر بپاخيزند و براى خاطر خدا از اسلام دفاع كنند. چه عذرى است براى علماء مصر، كه اعلام ضديت با اسلام را اين حكومت قبل از آمدنش به سر كار اعلام كرده است كه هر چه با اسلام ربط داشته باشد ما او را سركوب مى‏كنيم. چه عذرى است براى علماى اسلام در مصر كه نشسته‏اند و گوش مى‏كنند تا

صحيفه نور ج 15 صفحه 184

اينكه اينها دوباره غلبه كنند. امروز شما پيروزيد. ملت مصر امروز قدرت دستش است، ارتش معلوم نيست كه با دولت باشد مگر آنهائى كه جيره خوار آمريكا هستند. ارتش مصر توجه كند به اينكه اگر چنانچه بخواهد پشتيبانى كند از اين حكومتى كه اعلام كرده است كه من تابع آمريكا هستم و اسرائيل و من هر كس دم از اسلام بزند او را خفه مى‏كنم، اين ننگ را به خودش ارتش مصر راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از اين باز اسرائيل بيايد و به شما حكومت كند و اسرائيل و آمريكا مقدرات شما را در دست بگيرند. ارتش عراق چه بهره‏اى برد از اين كار؟ خطاى صدام كه به واسطه خدمتگزارى به امريكا و خدمتگزارى به اسرائيل كه از ايران صدمه ديده بودند به ايران حمله كرد، ارتش عراق چه بهره‏اى از اين برد جز اينكه هزاران نفر از افرادش در اينجا كشته شدند؟ ارتش عراق كه مى‏بيند ملت عراق با اين حزب فاسد، با اين حزب كافر مخالف است او هم مخالفت كند و ديگر اجازه ندهد بيش از اين جوانانشان كشته بشود. ما و ارتش ما نمى‏خواهيم كه جوانان مسلمين كه با فشار به ايران مى‏آيند براى اينكه عمل كنند بر طبق افكار فاسد صدام، كشته بشوند. ما همه ملت اسلام و جوانان اسلام را دوست داريم و مى‏خواهيم كه به راه حق و به راه اسلام و به راه ملت‏هاى خود سير كنند. ارتش عراق چرا نشسته و صدام دارد مملكت عراق را تباه مى‏كند وارتش عراق را تباه مى‏كند و اسلام را زير پا ميگذارد؟ ارتش عراق! ملت عراق! بپا خيزيد و اين تفاله ها را بيرون ريزيد. همه ملت‏هاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را به پيش بگيرند. همه دولت‏ها بايد برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت، البته از صدام گذشته است مثل اينكه از سادات هم گذشته بود.

چرا جوانان گول خورده در احوال سرانشان مطالعه نمى‏كنند؟

و اينهائى كه در داخل كشور ما به تخيلات فاسد مشغول به شرارت هستند ما هيچ ميل نداريم كه اين جوانهاى گول خورده و اين دختر و پسر گول خورده در اين بيغوله‏ها پيش اين شياطين باشند و از آنها الهام بگيرند. شما جوانها دختر و پسر چه ديديد از اين سران فاسد خودتان جز ادعا و جز انحراف؟ مگر همين‏ها نبودند كه ادعا مى‏كردند ما با خلق موافقيم، با ديگران مخالف و با اجانب مخالف، مگر اينها ادعا نمى‏كردند و باز هم نمى‏كنند لفظا كه ما با امريكا مخالفيم و با غرب مخالف. شما ديديد كه عملا بر خلاف اين عمل كردند و به دامن امريكا پناه بردند و امريكا از آنها پشتيبانى مى‏كند. شما جوانها چرا فكرتان را در اختيار ديگران گذاشتيد؟ چرا استقلال فكرى نداريد؟ چرا خودتان مطالعه نمى‏كنيد در احوال اين سرانتان كه شما را دارند تباه مى‏كنند و خودشان يا در بيغوله‏ها هستند يا فرار از اين كشور كردند و شما را به هلاكت بيندازند و مى‏گويند بعد كه شما كارها را انجام دهيد ما مى‏آئيم و به شما حكومت مى‏كنيم. چرا تفكر نمى‏كنيد؟ چرا توجه نداريد به مصالح خودتان؟ آن روزى كه اينها بيايند و سلطه پيدا كنند بر اين كشور معلوم نيست كه با شماها هم چه خواهند كرد. كسى كه طريقه اسلام را ندارد وفادار نيست. همين‏ها بودند كه افراد خودشان را ترور مى‏كردند به مجرد اينكه بر خلاف رايشان عمل كردند و همين‏ها هستند كه اگر خداى نخواسته به فرض محال قدرت

صحيفه نور ج 15 صفحه 185

در دستشان بيايد جز حزب خودشان و جز اشخاصى كه مربوط به خودشان است تمام هواداران را اگر بيدار بشوند و يك كلمه بخواهند بر خلاف آنها بگويند قتل عام خواهند كرد. شما گمان نكنيد كه اينها براى ملت، براى شما و براى اسلام ارزش قائل هستند. شما ديديد كه با همه ادعاها كه اينها داشتند به جايى فرار كردند كه آنها را مى‏گفتند ما دشمن با آنها هستيم و پناه بجائى بردند كه دشمن همه ملت‏ها هست و ملتهاى ضعيف. چرا فكر نمى‏كنيد و چرا به خودتان رحم نمى‏كنيد؟ بيدار بشويد، توجه كنيد و دست از اين شرارت‏ها برداريد و شما را اغفال نكنند براى مقاصد خبيث خودشان و شما را به كشتن ندهند. ما ميل نداريم كه شماها جوانانى كه براى اين ملت مى‏توانيد يك ذخيره باشيد تباه بشويد، تباه فكرى بشويد و بعد هم تباه جانى. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملت‏ها را و خصوصا مستضعفين را خواستارم و از همه كسانى كه اين ملت با زحمت خودش آنها را به مقامى رسانده است مى‏خواهم كه تمام توان خودشان را براى خدمت اين مستضعفين و خدمت اين بيغوله نشين‏هاى بيچاره و خدمت به اين زاغه‏نشينان صرف كنند. و انشاء الله بعد از استقرار حكومت كه الان ديگر تمام شد همه جهات، عذرى براى هيچ يك از شماها نيست براى اينكه سابقا كارشكنى مى‏شد و حالا شما همه تفاهم داريد و كار شكنى هيچ يك براى ديگرى نمى‏كند. همه همفكر و همصدا قيام كنيد و براى اين مستضعفين و براى اين ملت كه به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، براى آنها خدمت كنيد و انشاء الله موفق شويد. و از قواى نظامى مى‏خواهم كه با قدرت تمام اين تتمه اين اشخاصى كه به ناحق در مملكت ما وارد شدند، به اينها خاتمه دهند و آنها را از كشورمان انشاء الله به زودى اخراج كنند. واميد است كه خداوند به همه شما، لشكرى و كشورى، ملت و همه ملت‏هاى مستضعف دنيا سعادت بدهد و دست مستكبرين را از سر مستضعفين كوتاه كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:39 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 142

تاريخ: 18/6/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات استان خراسان و گروهى از روحانيون كاروان‏هاى حج عازم بيت الله الحرام

دولت‏هاى قدرتمند، خصوص آمريكا در كشورهاى مورد نظر خود، مطالعات بسيار دقيق كرده‏اند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ابتدا از همه علماى اعلام، علماى خراسان، مشهد مقدس و علماى شهر رى و علمائى كه با كاروان‏ها بنا دارند انشاء الله مشرف بشوند، تشكر مى‏كنم كه در اين محل تنگ حاضر شدند و با هم ملاقات بكنيم و مسائلى كه لازم است، تا اندازه‏اى عرض كنيم. دولت‏هاى قدرتمند خصوص آمريكا نقشه‏هايشان را از سالهاى بسيار طولانى كشيدند و قبل از اينها هم، قبل از آمريكا انگلستان كسى بود كه نقشه‏كش بود. اينها مطالعاتشان را در همه كشورهائى كه در دنيا هستند خصوصا كشورهائى كه مورد نظر است از حيث مخازن و از حيث محلى كه، جغرافيائى كه دارد، نقشه‏هاى بسيار دقيق كشيده‏اند و حتى كشور ما و ساير كشورهائى كه نظير ما هستند، آنها از مخازن و از جاهائى كه مورد نظرشان هست از ما بهتر مطلعند، آنها كارشناس‏هاى خودشان را آنوقتى كه ماشين و اتومبيل و اينها نبود، مى‏فرستادند و با شتر همراه كاروان‏ها مى‏رفتند و همه جا را گردش مى‏كردند و با آن ابزراى كه داشتند، آنجاهائى كه ما مخازن زيرزمينى از هر حيث، چه نفت و چه طلا و چه ساير چيزها داشتيم، شناسائى كردند و اين را من باز هم گفته‏ام كه يكى از اهل علم حوزه علميه قم كه بعد خارج شده از اين وضع، اهل همدان و از آقازاده‏هاى همدان بود، من سفرى كه رفته بودم به همدان، يك ورقه بزرگى آورد پيش من راجع به خود همدان بود، گفت اين ورقه از وضع كشورهائى است (كه حالا من يادم نيست، مثلا انگلستان را گفت يا جاى ديگر) گفت كه اين ورقه تمام دهات و تمام روستاها را و همه را دارد. و جالب اين بود كه در آن، نقاط زيادى بود. من پرسيدم اين نقطه‏ها چيست. گفت اين نقطه‏ها جاهائى است كه در آن يك چيزهائى پيدا مى‏شود، يك معدنى، يك چيزى زيرزمينى هست.آنوقت كه با شتر مى‏شد رفت، رفتند و همه جاى ايران را حتى كوير را رفتند و ديدند، بعد كه رفت و آمدها زياد شد، البته بيشتر كارشناس‏ها هم ترقى كرده بودند و بيشتر اطلاعات داشتند و همين طور كارشناس‏هائى كه مردم را مى‏شناختند، وضع مردم را، چه گرايش‏هائى مردم دارند و چه دستجاتى در بين مردم هست، احزاب چه وضعى دارند، جبهه‏ها چه وضعى دارند، بازار وضعش چطور است، روحانيين چه وضعى دارند، رابطه بين روحانيون و مردم چطور است، خود روحانيون چه جور اشخاصى يا گروه‏هائى

صحيفه نور ج 15 صفحه 143

هستند، همه اينها بررسى شده است و ماها غافل بوديم از شيطنت اينها و آن كارهائى كه آنها به دست عناصر داخلى و گاهى هم به دست خودشان انجام مى‏دادند، ما از آن غفلت داشتيم و آنها هوشيارانه عمل مى‏كردند، از جمله چيزهائى كه آنها بررسى دقيق كردند و دنبالش هم با تبليغات و با طورهاى ديگرى عمل كردند، قضيه بررسى رابطه بين روحانيون با هم و رابطه بين روحانيون و مردم و كيفيت اينكه اينها در چه اوقاتى مى‏توانند چه اعمالى را انجام بدهند و در چه زمانهائى مى‏توانند اينها مردم را بسيج كنند. تمام اين كارشناس‏هاى آنها در دفاترشان حتما نوشته‏اند و دنبالش هم فعاليت كرده‏اند، نه فعاليت يك بعدى، فعاليت چندين بعدى، آنقدرى كه ميتوانستند روحانيون را در بين مردم خفيف مى‏كردند و آنقدرى كه توانستند مردم رااز روحانيت جدا ميكردند و بين خود روحانيين اختلاف ايجاد مى‏كردند و اگر چنانچه اين مطلب را كافى نمى‏دانستند و نمى‏دانستند، آنها با گماشتن بعضى عوامل خودشان با فشار كارها را انجا مى‏دادند. شما، شايد كم از شما باشد كه زمان رضاخان را درك كرده باشد. قضيه آمدن رضا خان به تهران و كودتاى رضا خان يك امر عادى نبود كه من باب اتفاق يك نفر آدم مثلا عامى لشكرى بيايد و كودتا كند و دنبالش هم آنطور اعمال باشد دنبال دنبالش هم آنطور اعمال. ابتدا اين را آوردند و كلمه به كلمه آنطور كه انسان حدس مى‏زند به او برنامه دادند و راه نشان دادند. ابتدا با ظاهر مقدسى و علاقه به اسلام، علاقه به روضه حضرت سيدالشهدا، اينطور علاقه‏ها را به او نشان دادند و او هم خوب عمل مى‏كرد. من در روضه‏اى كه گمان مى‏كنم كه مال ارتش بود، در جوانى، در اوايل جوانى در روضه آنها رفته ام و دستجاتى كه از ارتشى‏ها نوحه خوانى مى‏كردند و سينه زنى مى‏كردند ديدم. اين ابتدائا با اين سلاح وارد شد در كشور ما، يعنى آوردندش در كشور ما. با قلدرى، آنهائى كه مراكز قدرت بودند، كنار گذاشت و عشاير و كسانى كه قدرتى در ايران داشتند، آنها را با قلدرى و نقشه شكست داد و كنار گذاشت و بعد از اينكه يك قدرى استقرار پيدا كرد پايش، شروع كرد به آن نقشه دوم. نقشه دوم اين بود كه اسلام را هر چه مى‏تواند، از آن قيچى كند. به روحانيون كه مبدا امور مردم بودند و مرجع مردم بودند، هر كدامشان در يك ده و يا در يك شهر يا در يك استان نفوذ داشتند و مى‏توانستند يك وقت مردم را بسيج كنند، روحانيون را آنقدر تضعيف كرد، آنقدر با تبليغات اينها را تضعيف كرد كه شوفرها اينها را سوار نمى‏كردند يكى از دوستان من خدا رحمتش كند، گفت من اراك بودم مى‏خواستم بيايم قم، رفتم كه اتومبيلى را اجاره كنم براى آمدن، آن شخص گفت كه ما قرار داده‏ايم با خودمان (آن شوفر گفت) كه دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم: يكى فواحش را و يكى آخوندها را، اينطور تحقير كردند. اين تحقير نه اينكه يك مطلبى بود كه من باب اتفاق رضاخان مى‏خواست اين كار را بكند، اين نقشه‏اى بود كه روحانى از باب اينكه مى‏توانست يك وقت يك كشورى را به هم بزند يا يك ناحيه‏اى را بسيج كند، اين قدرت بايد گرفته بشود، اين قدرت را كوشش كردند و گرفتند، يعنى روحانيون را منزوى كردند و از هر جا هم كه يك صدائى از آنها بلندشد و يك قيامى مى‏كردند، آن را خفه مى‏كردند، از مشهد بود، علماى مشهد يك وقت قيام كردند، گرفتند همه را مثل مرحوم آقازاده‏اى كه آنوقت آنقدر قدرت داشت، او را هم گرفتند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 144

مرحوم آقا مير يونس آنوقت در مشهد بودند و عده زيادى از علما را گرفتند و آوردند در تهران و مرحوم آقازاده را با يك شبكلاه از توى خيابان مى‏بردند به دادگاه براى محاكمه. يك نفرى كه در خراسان آنقدر قدرت داشت اينقدر او را تحت سلطه آوردند و اين يك مساله‏اى نبود كه رضاخان با آقازاده مخالف باشد، نه، مساله اساسى بود كه بايد آخوند نباشد، زور دنبالش، تبليغات دامنه دار، اشعار اشخاصى كه منحرف بودند و هكذا. و يك نقشه ديگرى كه قبلا هم كشيده بودند و در عرض همين هم بود و توسعه‏اش دادند كه ما همه اهل علم، الا، البته يك نادرى باورشان آمده بود كه بايد اينجور باشد و او اينكه معممين را از سياست جدا كنند، مجالسى كه تشكيل مى‏شود و اهل علم در آنجا خواهد صحبت بكند، نبايد راجع به سياست صحبت كند. آنقدر راجع به اين معنا كه آخوند را به سياست چه؟ ترويج كرده بودند كه علما هم بسيارى از آنها باور كرده بودند و اگر يك كلمه‏اى گفته شد، مى‏گفت اين سياست است، به ما ربطى ندارد. اگر يك ملائى دخالت مى‏كرد به يك امرى كه مربوط به جامعه بود، مربوط به گرفتارى مردم بود، خواست يك وقت با دولتى مثلا طرف بشود، ساير آقايان كه باورشان آمده بود كه نبايد در سياست دخالت كرد، او را به عنوان آخوند سياسى از خودشان جدا مى‏دانستند. وظيفه آخوند اين بود كه از منزل بيايد به مسجد و مسجد هم اگر مى‏رود منبر، مساله بگويد و اخلاق بگويد، يك كلمه راجع به گرفتارى‏هاى جامعه نبايد بگويد، يعنى خودشان اينطور تربيت شده بودند و تبليغات اينطور در مغزهاى آنها اثر كرده بود. گاهى هم در مجلس فاتحه‏اى، رفت و آمد و ديد و بازديد و اين جمعيتى كه بايد اقتدا به پيغمبرها بكند و اقتدا به ائمه بكنند، بكلى از اين بعدى كه در راس امور بود پيش انبيا و پيش ائمه ما، اينها بكلى از اين خودشان را منعزل كرده بودند و هر كدامشان بيشتر دخالت نمى‏كردند، بيشتر منعزل بودند از مسائل، بلكه گاهى وقت اينكه بيشتر ملتفت مسائل نبودند، نمى‏فهميدند، اين در بين مردم بيشتر ارزش پيدا مى‏كرد، مردم هم اينطورى تربيت كرده بودند كه قربانش بروم اين آقا نمى‏فهمند پنير يعنى چه. اينطور نفوذ كرده بودند در همه جا كه آقا يك كلمه نبايد در سياست دخالت بكند و آقا نبايد مسائل را اصلش بفهمد. چه كار دارد آقا به اين مسائل؟ نمازت را بخوان و برو مساله‏ات را بگو و برو، آن هم مساله، نه اينكه مسائل اسلامى و اصولى اسلام را، اگر مى‏گذاشتند كه آقايان مسائل اسلام را مى‏گفتند، اگر مى‏گذاشتند، مسائل اسلام همه چيز در آن بود لكن مسائل اسلام فقط در كتب استدلاليه مدفون شده بود و رساله‏ها نداشت از مسائل اصلى اسلام.

دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست

شما ببينيد الان در مصر همين مساله است. سادات تمام مساجد را از قرارى كه خبرگزارى‏ها نقل مى‏كنند، تمام مساجد را تحت كنترل خودش در آورده و همه اينها را ممنوع كرده از اينكه در سياست دخالت كنند. علماى مصر به قول سادات نبايد در امور سياسى دخالت بكنند، مسجد بروند، منبر هم بروند لكن همان مسائلى كه متعارف بود سابقا در اينجا و آنجا، همين اينها را بايد بگويند ديگر غير از اين پا را فراتر نگذارند. ما امروز مى‏فهميم اين معنا را، اگر چنانچه سابق بود و ديروز بود، ما

صحيفه نور ج 15 صفحه 145

مى‏گفتيم خوب راست مى‏گويد، سادات راست مى‏گويد: آقايان چه كار دارند به سياست؟ چنان براى اينكه خود آقايان هم دخالت نمى‏كردند. اما امروز ما مى‏فهميم، ملت ما مى‏فهمد، علماء اسلام فهمند در ايران كه اين نقشه‏اى كه سادات دارد انجام دهد، اين همان طرحى است كه سابقا در ايران هم انجام گرفت. و لكن حالا چون علماى مصر يك قدرى توجه به مسائل دارند، مى‏خواهند در امور دخالت كنند، او وحشت كرده از اينكه مبادا اينها دخالت كنند و حكومت او را متزلزل كنند. هم ملت‏ها را اينها اغفال كرده بودند و هم علما را. آدم بسيار مقدس آن بود كه هيچ كار به كار جامعه نداشته باشد، دولت هر كارى مى‏خواهد بكند دولت است، تسليم باشد در مقابل دولت، مامورين دولت هر كارى مى‏خواهند بكنند، تسليم باشند در مقابل او و هيچ دخالتى نكنند. اين البته اگر چنانچه شما آقايان هم دخالت نكنيد و ماها هم هيچ دخالت نكنيم، احترامات محفوظ است، سلام را با خيلى مد هم سلام به آدم مى‏گويند، دست هم ممكن است يك وقت ببوسند لكن به شرط اينكه حدود محفوظ باشد، سياست مال ما و مساله گوئى هم مال شما، مسجد مال شما، صحنه سياست مال ما. اگر اين مطلب را آقايان قبول بكنند محترم هم هستند واگر آمريكا خاطر جمع باشد كه آقايان ديگر بنا ندارند در سياست دخالت كنند، دستش را از روى اين ملت و از اين شيطنت‏ها برمى‏دارد، براى اينكه آنى كه از او مى‏ترسد، از آخوند مى‏ترسد. اينها ديدند كه آخوند هميشه دنبال اين بود كه يك صدائى درآورد، همان وقتى هم كه در زمان رضاخان آن اختناق عجيب و غريب بود كه هر كسى از همسر خودش مى‏ترسيد، آن اختناقى كه در زمان رضاخان بود هيچ ربطى به آن اختناقى كه در زمان محمدرضا بود نداشت. در همان زمان اختناق، خوب چندين قيام از علما شد، از آذربايجان شد، از اصفهان شد كه از اصفهانش همه علماء ايران را دعوت كردند به قم و از مشهد شد، ديدند كه خوب اين مردم، اين جمعيت با اينها باز هستند و آن نقشه‏اى كه اينها را از هم جدا كنند و اينها را مرفوض كند انجام درست نگرفته است و اين قيام‏ها در زمان اختناق هم هست، دنبال اين بودند كه اين طايفه را كنار بگذارند و اگر اين طايفه را كنار بگذارند، همه مقاصدشان با سهولت انجام گيرد. شما خيال نكنيد كه اين قشرهاى روشنفكر و ملى گرا و امثال ذلك كار از آنها مى‏آيد، اينها پيش مردم كه حسابى ندارند، مردم به اينها كارى ندارند، آنى كه از او مى‏ترسند از جامعه مى‏ترسند، از ملت ترسند،آنى كه با ملت سر و كار دارد شما آقايان هستيد. ايران در هر دهش يك اهل علم هست، حالا اگر نباشد هم خوب، خيلى نادر است و در هر شهرى عده‏اى هستند، در هر استانى عده‏هائى هستند و اينهايند كه آنها از آنها مى ترسند مى‏گويند كه اينها مردم به آنها توجه دارند.

ائمه جماعات وقتى كه در مسجد مى‏روند هر كدام يك عده‏اى دارند و يك عده مريد دارند، يك عده ماموم دارند، اگر يك وقت صدايشان در آيد، خوب، اين اسباب زحمت مى‏شود. اين دژ را بايد بشكنند، با هر قيمتى كه شده است دنبال اينند كه اينها را از بين ببرند، الان هم هستند، آنوقتى كه اينها درست ادراك نكرده بودند و حدس مى‏زدند، خوب حدسى بود هم كه درست بود كه اين طايفه در بين مردم اينطور هستند كه مى‏توانند مردم را بسيج كنند، با اينكه نشده بود يك همچو امرى، معذلك آنقدر

صحيفه نور ج 15 صفحه 146

جديت كردند با دست عمال خودشان، با روزنامه نويس‏ها، با همه بوق‏هاى تبليغاتى كه اين جمعيت را از مردم جدا كنند و يك وقت همه عمامه‏ها را بايد بردارند، عمامه‏ها را برداشتند، طلبه‏ها نمى‏توانستند در خيابان‏ها بروند، در زمان رضاخان اينطور بود، بعد هى هر چه گذشت، ديدند نه نمى‏شود، اين جمعيت به اينطور از بين نمى‏رود، با زور و فشار، حبس و تبعيد و امثال ذلك لكن خوب، جنبه‏هائى كه جنبه‏هاى سياسى بود و جنبه‏هائى بود كه مردم را از اينها دلسرد كنند، اينها را از مردم جدا كنند، امثال اينها، همه اينها را آن روزى كه اينها نديده بودند باز مطلب را آنطور با جديت دنبالش بودند، امروزى كه ديدند و سيلى را خوردند از اسلام و ازاين روحانيت معظم اسلام و فهميدند، احساس كردند اين معنا را كه اينها مى‏توانند مردم را بسيج كنند. اين بسيج عمومى كه الان در ايران هر وقت يك فرض كنيد سپاه پاسداران بگويند، مردم بسيج مى‏شوند. اين دنبال همين معناست كه مسجدها مركز اين مسائل بود و شد و اين كار در ذهن مردم وارد شد. علماى اسلام احساس كردند، اكثريت قريب به اتفاقشان احساس كردند كه بايد مااين سد عدم دخالت در سياست را بشكنيم و ما بايد وارد بشويم در امور، بايد ما دخالت كنيم، بايد اهتمام به امر مسلمين داشته باشيم. اهتمام بر امر مسلمين اين نيست كه اين من بروم نماز بخوانم و او اقتدا كند. اين كه امر مسلمين نيست، اين امر خداست. امور مسلمين عبارت است از امور سياسى و اجتماعى مسلمين است. تمام انبيا از صدر بشر و بشريت، از آنوقتى كه آدم عليه السلام آمده است تا خاتم انبياء صلى الله عليه و آله و سلم، تمام انبيا براى اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند و فرد را فداى جامعه مى‏كردند. ما فردى بالاتر از خود انبيا نداريم، ما فردى بالاتر از ائمه عليهم السلام نداريم، اين فردها خودشان را فدا مى‏كردند براى جامعه. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه انبيا را ما فرستاديم، بينات به آنها داديم، آيات به آنها داديم، ميزان برايشان داديم و فرستاديم ليقوم الناس بالقسط غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند عدالت اجتماعى در بين مردم باشد، ظلم‏ها از بين برود، ستمگرى‏ها از بين برود و ضعفا به آنها رسيدگى بشود، قيام به قسط بشود. دنبالش هم مى‏فرمايد وانزلنا الحديد تناسب اين چيست؟ تناسب اين است كه با حديد بايد اينها انجام بگيرد، با بينات، با ميزان و با حديد (فيه باس شديد يعنى اگر چنانچه شخصى يا گروهى بخواهند يك جامعه را تباه كنند، يك حكومتى را كه حكومت عدل است، تباه كنند ،با بينات با آنها بايد صحبت كرد، نشنيدند با موازين، موازين عقلى، نشنيدند با حديد.

اينهائى كه دلسوزى مى‏كنند براى اين افراد فاسد، مفسد، مشغول به انفجار و ترور امثال ذلك، اينها لغت انبيا را نمى‏دانند چيست، آنها خيال مى‏كنند كه انبيا آمده‏اند مساله بگويند، تمام شما كدام يك از انبيا را سراغ داريد كه در امور اجتماعى به آنطور حادش شركت نكرده و سردمدار نبوده است؟ موسى عليه السلام يك شبان با عصايش راه مى‏افتد مى‏رود سراغ فرعون، نمى‏آيد توى بازار مساله بگويد اين هم هست البته اما مى‏رود سراغ فرعون، خدا هم او را فرستد دنبال فرعون برويد او را دعوت كنيد، دعوتش كنيد، به قول لين هم دعوتش كنيد و امثال ذلك، وقتى كه قول لين نشد آنوقت قيام خواهد. پيغمبر اكرم كدام روز نشست همين طورى فقط مساله بگويد، كارى به كار جامعه نداشته‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 147

باشد؟ اينهائى كه مى‏گويند آخوند چه كار دارد به امور سياسى، پيغمبر اكرم كدام روزش از مسائل سياسى خارج بود؟ دولت تشكيل مى‏داد، با اشخاصى كه بر ضد اسلام، ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه ميكرد، جنگ مى‏كرد. ما را آنطور مى‏خواستند منزوى كنند كه لباس جندى را مى‏گفتند با عدالت منافات دارد. حضرت امير لباس جندى داشت، با عدالت منافات داشت؟! حضرت سيدالشهدا نداشت لباس جندى؟ اينها با آن تبليغات بسيار وسيع‏شان ما را منزوى كرده بودند، يعنى خود ما را به مغزهاى ما آنقدر خوانده بودند كه خودمان باور كرده بوديم كه نبايد مادر سياست دخالت كنيم. نخير، مساله اين نيست، مساله دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست، مساله جنگ مسلحانه با اشخاصى كه آدم نمى‏شوند و خواهند ملت را تباه كنند، در راس برنامه‏هاى انبيا بوده است. ما همه تعليمات انبيا را كنار گذاشتيم، فقط به آن تعليماتى كه با عرض مى‏كنم دخالت نكردن در سياست و دخالت نكردن در جامعه، اينها فقط همينش را گرفته ايم، نمازش را گرفته‏ايم و باقى را رها كرديم. مگر امكان دارد كه انسان مسلمان باشد به فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و امثال ذلك و در امر مسلمين دخالت نكردن؟ اگر اهتمام به امر مسلمين كسى نكند مسلم نيست، به حسب روايت منسوب الى رسول الله. ملت ما بايد همانطور كه بيدار شده است و هشيار و توجه به مسائل پيدا كرده و فهميده است كه اينهائى كه با روحانيون مخالف هستند با ملت مخالفند، نه با روحانيون، اگر روحانيون كارى به كار دولت‏ها نداشتند خيلى هم محترم بودند و خيلى هم معززا ما يك احترام ميان تهى آبرو پيش خدا رفته و اين حاكم شهر به آدم احترام مى‏گذارد. امروز همه فهميدند اين را، مگر آنهائى كه خودشان را به نفهمى مى‏زنند و آنهائى كه مغزهايشان خشك است كه نمى‏فهمند هيچ چيز را كه اين مساله دخالت در امور سياسى از بالاترين مسائلى است كه انبيا براى او آمده بودند. قيام بالقسط و مردم را به قسط وارد كردن مگر مى‏شود بدون دخالت در امور سياسى؟ مگر امكان دارد بدون دخالت در سياست و دخالت در امور اجتماعى و در احتياجات ملت‏ها كسى بدون اينكه دخالت كند، قيام بالقسط باشد؟ يقوم الناس بالقسط باشد؟ مگر مى‏شد ما و شما با محمدرضا بسازيم كه بيا، ديگر ما كارى به شما نداريم و ما خيلى هم آمد گفت ديگر كه اى مراجع اسلام اى چه، اى چه، من ديگر از آن كارها دست برداشتم، همانى كه مراجع اسلام را مى‏گفت كه اين سياه روزها و اين كذا و كذا، بدگوئى مى‏كرد به آنها، همان آمد گفت. چرا آمد گفت؟ براى اينكه دوباره بازى بدهد، خيال مى‏كرد حالا دوباره مى‏شود بازى داد. بازى يك وقت نخوريد، يك وقت اين شياطين نيايند بگويند كه به شما چه دخالت در اسلام، دخالت در سياست، شما برويد سراغ مساله گفتن‏تان، خيلى هم معزز هستيد و اگر چنانچه مساله مى‏گفتيد ديگر قتلى واقع نمى‏شد، براى دخالت در سياست بود كه چندين هزار معلول و مقتول داريد. اين اشكال اولش به نبى اكرم وارد است، اگر ايشان هم به سرمايه دارهاى مكه و حجاز كارى نداشت و توى مسجد مى نشست و مساله مى‏گفت، جنگ پيش نمى‏آمد، كشتار نمى‏شد، عموى معظمش كشته نمى‏شد. و به سيدالشهدا وارد است، اگر سيدالشهدا مى‏رفت پيش يزيد و بيعت مى‏كرد و مساله گو، مساله گفت، با او مى‏ساخت و مساله مى‏گفت، يزيد خيلى هم احترام مى‏كرد و دستش هم

صحيفه نور ج 15 صفحه 148

مى‏بوسيد، ولى تكليف اين بود؟ ما وحشت داريم از اينكه چند هزار آدم از ما كشته شده است؟ اگر ما وحشت داريم بايد ما اصلا طريقه انبيا را كنار بگذاريم، بايد آن چيزى كه انبيا آوردند، آن چيزى را كه خدا امر كرده به آنها كه برويد اين سردمدارها را دعوت كنيد، دعوت همين نبود كه بروند بگويند آقا مسلمان شو، اگر چنانچه نشد ديگر بروند سراغ كارشان. نخير، دعوت مى‏كردند با شمشير توى سرشان مى‏زدند تا آدم بشوند، كشته مى‏دادند و مى‏كشتند. مگر شهادت يك امرى است كه انسان براى آن عقب‏نشينى بكند. هى گفته بشود به اينكه خوب اگر اينطور مسائل نبود، اگر ما با شاه كنار آمديم ديگر اينقدر كشتار واقع نمى‏شد، پيغمبر هم اگر با ابوسفيان كنار مى‏آمد، نمى‏شد، سيدالشهدا اگر با يزيد، حضرت امير هم اگر با مخالفينش كه مخالف اسلام بودند، كنار مى‏آمد ديگر كشتارى نمى‏شد، ديگر جنگ صفينى در كار نمى‏آمد، جنگ جملى در كار نمى‏آمد. چشم‏ها را، هم گذارند و خودشان را يا به نفهمى ميزنند يا نفهمند و نمى‏بينند كه انبيا چه كردند و چه زحمتهائى و چه جانفشانى‏هائى براى مقاصد خودشان كردند و اسلام از صدر اسلام تا آخر اولياء خدا چه كردند و چه جانفشانى‏هائى كردند و چه فداكارى‏هائى كردند. اگر الان به شما ملت مسلمان و به شما روحانيون معظم اشكال بكنند كه آقا اگر چنانچه نشسته بوديد سر جايتان، خوب، چى تان لنگ بود؟ خوب، محمدرضا كارها را انجام داده بود، حالا آمريكا هم يك قدرش را ببرد، خوب به ما چه؟ مال دنيا كه اينقدر ارزش ندارد، نفت هم يك چيز بو گندى است كه ارزشى ندارد، ببرندشان جان ما را فارغ كند از نفت. اگر شما با آنها ساخته بوديد، حالا ديگر اين اجتماعات نبود و اين راهپيمائى‏ها نبود و اين زحمت‏ها نبود و اين تعطيلات نبود و اين كشتارها نبود و اين گرانى‏ها مثلاً نبود و امثال ذلك، همه اين حرف‏ها به انبيا وارد است. اگر شما خودتان را دنباله رو انبيا مى‏دانيد و ملت ما خودش را دنباله رو پيغمبر اكرم ميداند، بايد اين مسائل را با كمال جديت همانطورى كه پيغمبر اكرم در همان وقتى كه زمان رحلتش بود، همان وقت يك جيشى را فرستاده بود بيرون مدينه مهيا بودند كه بروند به جنگ. كدام روز پيغمبر خالى از اين مسائل سياسى و اجتماعى بود، از جنگ بود، پيغمبر نمى‏دانست اگر در احد اينقدر كشته مى‏شد و در فلان، اينهمه عزيزان از بين مى‏روند؟ لكن تكليف بود، خدا گفته بود اين را، پيغمبر هم نمى‏توانست تخلف كند، امر خدا بود. خدا بينات فرستاده و ميزان فرستاده و حديد فرستاده ليقوم الناس بالقسط اگر شد با بينات، با ميزان، موازين هر چه هست، اگر نشد حديد است، تو سر مردم با حديد زد تا اينكه اينها را آدم كرد، تا جامعه را جامعه صحيح كرد.

تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده‏اند

تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده‏اند، تمام. و همه آنها اين مسأله را داشتند كه فرد بايد فداى جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر ازهر چيز است در دنيا، وقتى كه با مصالح جامعه معارضه كرد اين فرد بايد فدا بشود. سيدالشهدا روى همين ميزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداى جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود.

صحيفه نور ج 15 صفحه 149

ليقوم الناس بالقسط بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند. جان‏ها را دادند، مال‏ها را دادند، زحمت‏ها كشيدند، نمى‏شود گفت پيغمبر يك شب و روز راحت خوابيده باشد، تمام زمان عمرش صرف اين شد كه با هر ترتيبى كه مى‏شود، با قرآن، با احاديث خودش، با كلمات خودش، با موعظه‏هاى خودش، وقتى كه مى‏بيند نمى‏شود اين، با شمشير، با شمشير مى‏زند و اشخاصى كه مى‏خواهند اين جامعه را از بين ببرند و ملت را تباه بكنند، آن با شمشير، وقتى نمى‏شود با بينه و ميزان عمل كرد، با حديد عمل مى‏كند. ما همان ادعا مى‏كنيم كه ما امت رسول الله هستيم و شيعه على ابن ابيطالب، ما بايد مطالعه بكنيم ببينيم آنها چه كردند. شيعه اين نيست كه فقط بگويد من شيعه هستم، اين است كه ببيند چه كردند آنها، دنبال كند همان چيزهائى را كه آنها كردند. پيغمبر اكرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد براى اينكه اصلاح كند جامعه را، براى اينكه دست ستمكارها را كوتاه كند، دست اين سرمايه دار چپاولگر را كوتاه كند، دست آن جبارهاى ظالم را كوتاه كند، تمام عمرش مشغول اين بود در مكه، به آنطور نمى‏توانست، به بينات و به ميزان و به موعظه‏ها عمل مى‏كرد تا وقتى كه در صدد بود، نه اينكه نشسته بود همين طور، صدد بود آدم جمع مى‏كرد تا وقتى كه مدينه مهيا شد و ايشان هم آمدند مدينه، ديگر همه‏اش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سياست بود و اينها. اگر امت رسول الله هستيم، اين رسول الله، اگر شيعه على ابن ابيطالب هستيم، على ابن ابيطالب چقدر در جنگ‏ها رفت در ركاب رسول الله بود تا آخر كه رسول الله تشريف بردند، بعد يك جنگ باطنى داشت كه صلاح اين مى‏ديد كه بايد اجتماع محفوظ بماند و بايد اين استقرار پيدا بكند. آنروزى هم كه بعد از مسائل ايشان با او بيعت كردند، آنروز هم مطلب خودشان را گفتند. اول برنامه‏شان را گفتند و مهمترين برنامه اين بود كه من حتى آن چيزهايى كه صداق كرديد از چپاولگرى‏ها براى زن‏هايتان، آن هم ازتان مى‏گيرم. از آنجا كه ايشان را ندا را در داد، ديدند نمى‏شود با اين زندگى كرد، اين باهاش زندگى نمى‏شود، اين غير مسأله قبلى است، شروع كردند به چيز كردن و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امير، چقدر كشته شد از مسلمان‏ها، چقدر كشته شد از آن طرف، همه هم مسلمان بودند، مسلمان. آن مسلمان بازيخورده بود، آن طرف مسلمان بازيخورده بودند، اين طرف مسلمانان هدايت شده بودند لكن وقتى مسلمانى هم بازى خورد و به جنگ با مسلمانهاى هدايت شده برخاست، او هم جوابش حديد است، اگر بينات و ميزان نتوانست كار خودش را بكند، جوابش حديد است.

علما اگر نباشند اسلام از بين مى‏رود بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند

حالا اين مطلب را هم بايد عرض كنم به عموم حوزه‏هاى علميه، حوزه قم، حوزه مشهد و همه حوزه‏هاى علميه كه شما مى‏بينيد كه در رأس اهداف خبيثه دولت‏هاى بزرگ واقع شديد، اين براى چيست؟ براى اينكه ملت شما را به عنوان فقها، به عنوان علما، به عنوان علماء دينى مى‏شناسد و تكليف الهى خودش را تبعيت مى‏داند، پس حفظ اين حوزه‏ها، حوزه‏هاى فقاهت، حفظ اين حوزه‏هاى علمى به همان معنائى كه سابق بود بايد بماند. جديت بكنيد در اينكه تحصيل بكنيد و محصل زياد

صحيفه نور ج 15 صفحه 150

بكنيد، ملا زياد كنيد. خيال نكنيد كه حالا ما ديگر احتياجى نداريم، ما تا آخر احتياج به علما داريم، اسلام تا آخر احتياج دارد به اين علما. اين علما اگر نباشند اسلام از بين مى‏رود. اينها كارشناس‏هاى اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را تاكنون و بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند. اسلام با روشنفكر محفوظ نمى‏ماند، روشنفكرش آن هست كه آيه صريح قرآن را مسخره مى‏كند. اسلام با شماها، با اين طبقه تا اينجا رسيده است و بايد شما با تمام جديت فقيه درست كنيد، ملا درست كنيد. فقيه در همه چيز، منافات ندارد كه فقيه باشد، دخالت در امور مسلمين هم بكند هيچ منافات باهم ندارد، اما طبقه جوان بايد مشغول باشند به تحصيل و اين حوزه‏هاى فقاهتى هر چه بايد و هر چه بيشتر بايد بشود و مراجع به اينها عنايت زيادتر بكنند و مدرسين عنايات زيادتر راجع به اينها داشته باشند و حوزه فقهى به همان معنائى كه تاكنون بوده است حفظ كنيد، كه اگر اين حفظ نشود فردا مردم ديگر شما را قبول نمى‏كنند. مردم معمم نمى‏خواهند، مردم عالم مى‏خواهند، اين منتها علامت علم است. اگر يك وقت خداى نخواسته حوزه‏هاى علميه ما سست شدند در تحصيل، سست شدند در اينكه فقاهت را تقويت بكنند، بدانند كه اين يك خيانت بزرگى به اسلام است. و اگر چنانچه اين فكر تقويت بشود كه ما ديگر لازم نيست خيلى چه بكنيم و فقاهت تحصيل بكنيم، اين يك فكر شيطانى است، موافق آمال امثال آمريكا در دراز مدت. اگر شما حوزه هاى فقاهتى را، شما آقايان خراسان، آقايان قم، آقايان تبريز، ساير جاها، هر جا يك حوزه علميه دارد، اگر تقويت نكنيد اينها را به همان فقه كه تاكنون بوده است، به همان فقه سنتى و اگر فقها تحويل جامعه ندهيد، علما تحويل جامعه ندهيد مطمئن باشيد نمى‏گذرد يك نيم قرن الا اينكه از اسلام هيچ اسمى ديگر نبايد باشد. اگر فقهاى اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند الان ما از اسلام هيچ نمى‏دانستيم. اين فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدريس كردند و نوشتند و زحمت كشيدند و به ما تحويل دادند و ما بايد همين جهت را حفظ بكنيم و يك تكليف الهى شرعى است به اينكه حوزه‏ها بايد تقويت بشود و البته در بين حوزه‏ها اشخاصى هستند كه آنها دخالت در امور اجتماعى و سياسى مى‏كنند و بايد هم بكنند. اما غفلت از اينكه ما ديگر به فقاهت كار نداشته باشيم، اين غفلت اسباب اين مى‏شود كه اسلام را خداى نخواسته منسى كنيد بعد از چند وقت. بايد حوزه‏ها به قوت خودش، بلكه هر روز قوتش زيادتر. حالا مزاحم‏ها ديگر رفتند، آنهائى كه با عمامه شما كار داشتند حالا ديگر مدفون شدند، شما بايد خودتان حفظ كنيد اسلام را به حفظ فقاهت. اسلام همه‏اش توى اين كتاب‏هاست. با حفظ فقاهت، با حفظ اين كتب، با نوشتن، با بحث كردن، با حوزه‏هاى علمى تشكيل دادن از همه علوم اسلامى، آن كتبى كه منسى شده بود، آن كتب را باز به صحنه آوردن و بحث كردن و حفظ كردن اين دژ محكمى كه تاكنون اسلام را نگه داشته است. ما موظفيم كه اسلام به همانطورى كه آمده است و به دست ما رسيده است ما هم تحويل بدهيم به نسل‏هاى آتيه انشاءالله، آنها هم به نسل‏هاى بعد و بعد تا صاحبش بيايد و تسليم او بكنند. و من اميدوارم

صحيفه نور ج 15 صفحه 151

كه اين آقايانى كه مى‏خواهند مكه مشرف بشوند با اين كاروانها خيلى توجه به مسائل داشته باشند و حجاج را متوجه بكنند كه حجاج ايرانى نمونه‏اى باشد از اسلام و از انقلاب اسلامى و آنطور نباشد كه خداى نخواسته يك وقتى بعضى از افراد يك تخلفاتى بكنند كه اسباب وهن باشد. بايد موعظه كنند آقايان، بايد علما جلسه داشته باشند در موارد مختلف، هر جا هستند با مردم صحبت كنند، مردم را ارشاد كنند، توجه بدهند مردم را به مسائل و مظلوميت ايران را به مسلمين جهان عرضه كنند و بگويند كه با ما دولت‏هاى بزرگ و آن اشخاصى كه وابسته به آنهاست براى خاطر اينكه ما مى‏خواهيم اسلام باشد، با ما چه مى‏كنند. خداوند انشاء الله اسلام را تقويت كند و علماى اسلام را انشاء الله تقويت و تهذيب كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:39 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 194

تاريخ: 26/7/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى استان‏هاى مركزى، لرستان، چهارمحال بختيارى، كرمان، سرپرست بنياد شهيد و اعضاى انجمن اوليا و مربيان كشور

اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم كه تسليت بگويم به اين خانواده‏هاى شهدا، تسليت بگويم به پيغمبر اسلام وائمه هدى، تسليت بگويم به امام عصر ارواحنا له الفداء يا تبريك. تبريك براى اينكه يك همچو ملتى و يك همچو انسانهاى ارزنده‏اى اسلام تربيت كرده است، يك همچو جوانانى كه الان عكس بسيارشان در منظره هست و سيماى نورانيشان در پيش چشم است اسلام تربيت كرده است، يك همچو مادران و پدران و اقرباء شهدائى كه در اينجا عده‏اى شان حاضر هستند اسلام تربيت كرده است. من گمان ندارم كه در غير محيط اسلامى يك همچو مسائلى تحقق داشته باشد كه پيرزن جوان مرده اظهار بكند كه من جوانان ديگرى دارم كه آن را هم تقديم اسلام مى‏كنم و پيرمرد جوان از دست داده اظهار كند كه من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهيد بشوم و جوان‏هاى زيادى كه مى‏آيند تقاضا كنند كه دعا كنيم كه در راه اسلام شهيد بشوند، جوان بخواهد كه دعا كنيم به شهادت برسد. شما در كجا مى‏توانيد در غير سايه اسلام و تربيت اسلامى چنين جوانهائى و چنين باز ماندگان از جوانهاى شهيد پيدا بكنيد؟ اينها در عين حالى كه جوانان خودشان را از دست داده‏اند و در جبهه‏ها خاندان خودشان را از دست داده‏اند و آواره شدند معذلك ايستاده‏اند و شجاعانه در مقابل دشمن‏ها ايستاده‏اند و براى فداكارى حاضرند.اين سازمانهاى بين‏المللى، عفو بين المللى كه مى‏خواهند و تقاضا كرده‏اند كه بيايند در ايران اعدام‏ها را ببينند و مى‏خواهند بيايند و به نفع ابرقدرت‏ها نظر بدهند، اينها از ايران اطلاعى دارند؟ اينها از شرارت اين منافقين اطلاع دارند؟ بدانيد كه اطلاع دارند اينها از اين انفجارهايى كه حاصل مى‏شود. از اين كشتارها و حريق‏هايى كه مردم را به باد فنا مى‏دهد و اموال مردم را از بين مى‏برد بى اطلاعند؟ اينها نمى‏دانند كه اتوبوس‏ها را آتش مى‏زنند و كودكها را توى اتوبوس به آتش مى‏كشند و هلاك مى‏كنند؟ اينها از خبرگزارى‏ها نشنيدند كه همين ديروز در شيراز يك اتوبوس را اشرار، همين اشرارى كه بعضى‏شان گرفتار شدند و به جزاى خودشان رسيده‏اند آتش زدند و دو كودك را شهيد كردند و سى نفر يا چهل نفر را مجروح كه حال بعضى از آنها وخيم است؟ چطور در اين شرارت‏ها يك كلمه آنها اظهار نمى‏كنند؟ چه شد كه سازمان حقوق بشر ايرانى‏ها را

صحيفه نور ج 15 صفحه 195

بشر نمى‏داند كه همين بشر را دارند با دست آمريكا و با توطئه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ از بين مى‏برند به جرم اينكه مى‏خواهند خودشان اين زندگى فقيرانه كه دارند به استقلال و آزادى بگذرانند؟ اين سازمانهاى فاسد بين المللى چطور در اين امور يك كلمه نمى‏گويند لكن يك مجرمى كه در طول عمرش مجرم بوده امثال هويدا و نصيرى ها را كه ايران به جرمهاى زياد اعدام مى‏كند فريادشان بلند مى‏شود؟ چطور اين سازمان‏هاى انفجارى كه در حزب جمهورى پيدا شد و بيش از هفتاد نفر عالم ومتقى و مسلم و بيگناه را به آتش كشيدند و در نخست وزيرى دو نفر آدم متعهد را و مومن را به آتش كشيدند از اينها هيچ صدايى در نمى‏آيد؟ لكن چند نفر كه در خيابان‏ها ريختند و مسلح خواستند مرم را، مردم بيگناه را بكشند، گرفتند و بعد از محاكمه كه ثابت شده است كه اينها افرادى را كشته‏اند، اعدام كرده‏اند، فريادشان بلند شده است؟

برادران و خواهران محترم كه از اماكن مختلف در اينجا آمديد! بدانيد كه همه قدرت‏هاى شيطانى، همه وابستگان به قدرت‏هاى شيطانى مثل سازمان عفو بين المللى و ديگر سازمان‏ها همه دست به هم داده‏اند كه اين جمهورى اسلامى را در اينجا خفه كنند و نگذارند شكوفا بشود و خوف اين را دارند كه اين انقلاب به جاهاى ديگرى كه منافع آنها در آنجاها هست صادر بشود، وشماها را سرد كنند و شماها را سست كنند، به خيال اينكه با اينطور توطئه‏ها مى‏توانند. ملتى كه براى خدا و اسلام قيام كرده است، اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مى‏كند. اين ملت براى دنيا قيام نكرده است كه اگر چنانچه جوانش گرفته شد رو برگرداند.اين ملت قيامش نظير قيام انبيا و قيام ائمه هدى است، نظير قيام حضرت ابى عبدالله سيدالشهد است. ملتى كه انگيزه قيامش اسلام و ايمان است، به اينطور امور سرد و سست نمى‏شود. همه قدرت‏هاى عالم هم كه بر ضدش قيام بكنند و قيام كرده‏اند، اينها را از مقصد خودشان و انگيزه خودشان نخواهند برگرداند و ما مى‏دانيم كه اين سازمان عفو بين المللى كه تقاضا كرد ه است بيايد در ايران و ببيند در اينجا چه مى‏گذرد، اين مامور است كه بيايد در ايران و ايران را محكوم كند. اينها مامورند كه همه‏شان دست به هم بدهند و اين نهضت اسلامى را سركوب كنند يعنى اسلام را سركوب كنند. اينها از اسلام ترسيده‏اند و از اول هم از اسلام ترسيدند لكن اكنون كه سيلى خوردند از اسلام، خوف آنها بيشتر است.

با قيام همگانى مستضعفين جهان، فاتحه ابرقدرت‏ها خوانده خواهد

شد اينها مى‏بينند كه در تمام دنيا، در حتى سياه‏هاى خود آمريكا زمزمه‏هاى فناى آنها دارد بلند مى‏شود، اينها ديدند كه اسلام قدرتى دارد كه خودش به پيش مى‏رود و خودش مردم را و جناح‏ها متدين را و جناح‏هاى مظلومين را بسيج مى‏كند و انشاء الله با اين قيام همگانى مستضعفين جهان فاتحه ابرقدرت‏ها خوانده خواهد شد. اينها از اين مى‏ترسند. اينها به ايران كار ندارند، به ملت ايران كار ندارند، اينها به اسلام كار دارند. ملت ايران چون سمبل اسلام است و با هدايت اسلام قيام كرده است و اين قيام صادر شده است به كشورهاى ديگر و هر يك از كشورها قيام كرده‏اند و در صدد قيام هستند

صحيفه نور ج 15 صفحه 196

و پشتيبانى مى‏كنند از اين قيام انسانى اسلامى ايران، آنها خوف اين را دارند كه در منطقه بلكه در همه جهان منافع خودشان را و سلطه خودشان را از دست بدهند. الان مصر قيام كرده است، عراق مشغول به قيام است و ساير جاها همين طور و با خواست خدا ملت‏ها وقتى كه اطلاع پيدا بكنند از انگيزه‏اى كه ايران دارد خود آنها هم همين انگيزه را دارند و قيام مى‏كنند و افرادى مثل صدام و مثل ديگر جنايتكاران را مثل سادات را و ديگر جنايتكاران را خودشان تصفيه خواهند كرد. شما برادرها و شما خواهرهاى محترم كه از اطراف ايران و بعضى مراكز آمده‏ايد و من اگر بخواهم اسم ببرم ممكن است بعضى‏ها را غفلت كنم، از اين جهت همه شما برادر هستيد و همه شما در راه اسلام هستيد، شما همه و همه ايران و همه زن و مرد ايران بايد بدانند كه در مقابل قدرت‏هاى دنيا ايستاده‏اند و تاكنون هيچ كشورى اينطور عمل نكرده است. هيچ كشورى تاكنون در مقابل تمام قدرتها نايستاده است و هيچ كشورى مورد ظلم به اندازه‏اى كه ايران موردش واقع شده است نشده‏اند. در عين حالى كه كشور اسلامى ايران مورد ظلم ابرقدرتها واقع شده است و از همه اطراف هجوم بر او مى‏شود، تبليغات همه بلندگوهاى دنيا تقريبا به ضد اين جمهورى اسلامى است معذلك چون ملت براى خدا قيام كرده است و براى استقرار احكام اسلام قيام كرده است، در مقابل همه ايستاده است و به پيش رفته است و هيچ انقلابى در دنيا مثل اين انقلاب نبوده است كه با ضايعات كم پيروزى‏هاى چشمگير و زياد به دست آورده باشد. شما جوان خيلى داديد و خانه و خانمان خيلى از دستتان رفته است و گرفتارى و زحمت خيلى داشتيد، ولى مى‏دانيد چه به دست آورده‏ايد؟ رژيم شاهنشاهى 2500 ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه پشتيبانى همه قدرت‏ها با او، چه ابرقدرت‏ها و چه قدرت‏هاى دست دوم الا نادرى از آنها، در عين حال شما بدون اينكه يك اسلحه صحيحى در دست داشته باشيد با مشت گره كرده ايستاديد و يك همچو رژيم شاهنشاهى را شكست داديد و در زباله دان‏هاى تاريخ ريختيد. اين يك اعجازى است، اين كوچك نيست، اين يك اعجاز بزرگى است كه خداى تبارك تعالى به دست شما ملت شريف ايران ايجاد كرد. شما مى‏دانيد كه كوتاه كردن دست قدرت‏هاى بزرگ از ايران و بيرون كردن همه مستشارها و انگل‏ها را از ايران چه كار معجزه آسايى بود؟ در عين حالى كه شما مظلوم واقع شديد لكن كار خودتان را انجام داديد. در عين حالى كه همه بوق‏هاى تبليغاتى جهان و خصوصا آمريكا و اسرائيل بر خلاف شما تبليغات مى‏كنند و دروغپردازى مى‏كنند و اگر يك خطايى يا يك غير خطايى از شما واقع بشود بزرگ مى‏كنند و اگر در يك محكمه‏اى با تمام مقررات صحيح آن يك نفر را اعدام كنند آنها مى‏گويند كه بچه‏ها را اعدام كردند، كودك‏ها را گرفتند و اعدام كردند. گفته‏اند كه در خيابان‏ها همان جا اعدام كنيد و اصلا دادگاه نمى‏خواهيم!! اين تبليغات سرتاسرى دنيا براى اين است كه آنها دستشان از ايران و نفت ايران و ذخاير ايران و ساير چيزها كوتاه شده است زبانشان باز شده است به هرزه‏گويى و فحاشى و تهمت. شما ملت مظلوم ايران كه از همه طرف به شما حمله شده است و مى‏شود، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، در مقابل همه ايستاديد و ايستادگى شما هر روز افزون مى‏شود و اميدوارم كه هر روز افزونتر بشود. شما در اين قرن معجزه كرديد. ملت ايران ملت‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 197

معجزه آساى قرن است. هيچ ملتى در دنيا نمى‏تواند بگويد كه ما در مقابل همه قدرت‏ها ايستاديم، در صورتى كه قدرت‏هاى بزرگ اسلحه‏هاى محير العقول دارند و حتى محمدرضا هم مجهز به تمام سلاح‏هاى مدرن بود معذلك شما، بچه‏هاى شما، جوانهاى شما، مرد شما، زن شما، آمدند بيرون و با دست خالى در مقابل مسلسل‏ها و تانك‏ها و توپ‏ها ايستادند و آنها را شكست دادند و شما از اين به بعد هم همين ملت هستيد و از اين به بعد هم انگيزه شما همه اسلام است و اگر چنانچه شهيد بشويد در آن عالم در صف شهداى صدر اسلام و شهداى كربلا هستيد و اگر پيروز بشويد آن هم به نفع شماست. شهادت به نفع شما، پيروزى به نفع شما، همه پيروزى است. بوق‏ها هر چه مى‏خواهند بگويند، مفسدين هر چه مى‏خواهند عمل كنند، انفجارها هر چه مى‏خواهد بشود، آتش سوزى‏ها هر چه مى‏خواهد بشود، همه اينها را اين ملت رزمنده بزرگ تحمل مى‏كند و به پيش مى‏رود و ما ديديم كه از اول نهضت تا حالا هر روز قدم‏ها بلندتر شد و صف‏ها فشرده‏تر. از اول انقلاب تا حالا هيچ شما سستى به خودتان راه نداديد. اين قشر توده ميليونى مردم، اين توده مستضعف و اين زاغه نشينان و متوسطين در اين ميدان حاضر و ناظر بوده‏اند و هستند و ايستاده‏اند و در مقابل همه قدرت‏ها تا آخر ايستاده‏اند و زن و مرد ايران با اينكه شهداى بسيار داده است و نمى‏شود گفت در شهرى نيست كه شهيد نداشته باشيم، شهدا نداشته باشيم معذلك به قدرت آنها افزوده شده است و به قيام و انقلاب آنها زياد شده است و انشاء الله تعالى صف‏ها فشرده‏تر خواهد شد و تا آنجايى كه ظلم‏ها وريشه‏هاى فاسد ظلم را و قدرت‏ها و ريشه‏هاى فاسد قدرت را از اين كشور بيرون كنند و قطع كنند ايستاده‏اند و من اميدوارم كه ملت‏هاى ديگر هم توجه بكنند و اقتدا بكنند به اين ملت ايران. ملت مصر اعتنا نكند به اين حكومت جائرى كه اعلام مى‏كند كه ما هر كس اسم از اسلام ببرد سركوب مى‏كنيم. بدانند كه اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى كه قيام كنند و اين حكومت فاسد را كه از اول اعلام جنگ با اسلام داده است سركوب كنند. و زن و مرد عراق قيام كنند و اين شخص فاسد را كه از اول با اسلام مخالف بود لكن خودش را به اسلام مى‏بندد براى اينكه مردم را اغفال كند و ما حزب بعث عراق را مى‏شناسيم و مى‏دانيم كه اينها به اسلام عقيده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خودشان مى‏دانند، بر همه ملت عراق است كه قيام كنند و اين جرثومه فساد را از بين ببرند. و بحمد الله در ايران در حال شكست هستند و به زودى انشاء الله از ايران، به زودى انشاء الله خاك ايران از لوث وجود اينها پاك خواهد شد.

هدف مخالفين شما اين است كه جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند

يك كلمه هم راجع به اين مربيان و اولياء اطفال كه آمدند در اينجا هستند عرض كنم و آن اينكه شماها بايد با هم دست به دست هم بدهيد و اين بچه‏ها را تربيت كنيد به تربيت اسلامى. شما ببينيد كه اسلام بود كه شما را از شر قدرت‏ها و از سلطه قدرت‏ها نجات داد، تعليمات اسلام است كه شما را آنطور پايدار مى‏كند كه در مقابل همه مشكلات ايستاديد. هدف مخالفين شما اين است كه بچه‏هاى شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 198

را از اسلام منحرف كنند، جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند. توجه كنيد كه كودك‏ها را، جوانها را به تعليمات اسلامى و تربيت‏هاى اسلامى تربيت كنيد تا انشاء الله كشور شما از آسيب مصون باشد و جوانهاى آتيه شما و اطفال آتيه شما كه اميد ما هست و اميد اسلام است، اسلام را همانطور كه شما زنده كرديد زنده نگه دارد. و همين طور از جهاد سازندگى كه از بعضى جاها آمده‏اند من تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه به كارهاى خودشان ادامه بدهند و انشاء الله سازندگى را زيادتر كنند. و من بايد از آقاى كروبى تشكر كنم كه ايشان يك فردى هستند كه خدمتگزار به اين ملتند و بنياد شهدا بهترين بنيادهايى است كه ايشان بحمد الله موفق شدند و با توفيق الهى اداره مى‏كنند. خداوند امثال اين خدمتگزاران را براى شما حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 201

تاريخ: 4/8/60

بيانات امام خمينى در جمع گويندگان، وعظ و خطباى مذهبى و اعضاى انجمن اسلامى شهردارى تهران

بررسى اصل انقلاب در ايران و ساير انقلابات جهان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين مجلس كه آقايان خطباء محترم از قم و تهران تشريف دارند و بعضى قشرهاى ديگر هم تشريف دارند، لازم است كه من بعضى مسائلى كه امروز براى ما مهم است و فرداها هم مهم است، عرض كنم. مساله انقلابات در دنيا و انقلاب‏هائى كه در ايران شده است، اصل انقلاب حالا در خود ايران را عرض مى‏كنم اصل انقلاب بسيارى از وقت‏ها به نتيجه ابتدائى رسيده است لكن در ادامه‏اش اشكال پيدا شده‏است. مى‏گويند كشورگيرى آسان است لكن كشور دارى مشكل است. انقلاب شد و همه قشرهاى ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانيون و خطباءمحترم سرتاسر كشور هم حاضر بودند و با كمك همه قشرها از زن و مرد و روحانى و غير روحانى و خطباى محترم به پيروزى رسيد، يعنى پيروزى‏هاى چشمگير لكن پيروزى‏هاى اولى، بيرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى لكن حفظ اين نتيجه كه عبارت از جمهورى اسلامى است، مهم است و امروز براى ما اين مطرح است. امروز ديگر ما نبايد نگاه كنيم به اينكه ما پيروز شديم و جمهورى اسلامى را برقرار كرديم و ديگر در فكر نباشيم و هر كدام به كارهاى خودمان مشغول بشويم. اگر اسلام عزيز فقط با پيروزى بر كفار و جانشين شدن جمهورى اسلامى به جاى آنها تمام مقاصدش حاصل مى شد، خوب ما هم ديگر راحت بوديم و هر كدام مى‏رفتيم سراغ زندگى‏هاى شخصى خودمان لكن بايد همه ما بدانيم كه مساله اين نيست.

مساله اين است كه با اين پيروزى چشمگيرى كه ملت اسلام، ملت ايران پيدا كرد، با اين تمام قدرت‏هاى بزرگ عالم را متوجه به خودش كرد يعنى چشم‏ها همه دوخته شده است و ايادى قدرت‏هاى بزرگ به كار افتاده شده است و توطئه‏ها يكى بعد از ديگرى در كار است براى اينكه نگذارند اين جمهورى اسلامى به آنطورى كه اسلام مى‏خواهد و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است (اراده تشريعى) تحقق پيدا كند. و امروز مى‏بينيد كه در همه جا حكومت‏هائى كه امريكائى هستند يا شوروى هستند در فكر اين هستند كه در مراكز خودشان اسلام اصلا تحقق پيدا نكند. يعنى اين جنبش اسلامى كه از ايران شروع شد و موجش رسيد، بدون اينكه مايك تبليغات صحيحى داشته باشيم، موج خود اين حق، حقانيت رسيد به كشورهاى اسلامى و غير اسلامى و توده‏هاى مردم را و مردم مسلم را در همه‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 202

جا به يك جنبشى وادار كرد، براى خاطر همين جنبشى كه در همه جاپيدا شده است، در ممالك اسلامى بلكه در ساير ممالك دنيا پيدا شده است اين موجب شده است كه شما دشمن‏هايتان زيادتر بشود و هدف شما باشيد. شايد اينها اعتقاد دارند كه اگر اين مركز جنبش و مبدا جنبش كه ايران است، اين را سركوب كنند، ساير جاهاى ديگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم كنار مى‏نشينند.

كوشش براى تداوم نهضت بر عهده روحانيت و ساير اقشار ملت

امروز آن چيزى كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتر است و بر دوش خطباء اسلام، گويندگان هم بيشتر است اين است كه كوشش كنند كه باقى بماند اين جنبش و جلو برود. توده‏هاى مردم آنطور كه ملاحظه مى‏كنيد حاضرند براى پذيرائى حرف‏هائى كه گفته مى‏شود از روحانيون يا از خطبا و لهذا حجت بر روحانيون و بر خطبا و بر گويندگان، بر ائمه جماعت و همه قشرهاى روحانى از طرف خدا تمام است. شما در زمان محمد رضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم، ما كه با دست خالى نمى‏توانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم، مردم هم كه به ما گوش نمى‏دهند كه ما حرف بزنيم، حرف‏ها را هم نمى‏گذارند گفته بشود. اينها عذرهائى بود كه در آنوقت بود لكن امروز اين عذر هست؟ پيش خدا پذيرفته است؟ امروز گويندگان، نويسندگان، علما، در هر جا كه هستند، پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامى به اينجا كه رسيده، ديگر ما بى طرف باشيم، كنار برويم؟

در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت. اينقدرى كه آنها مى‏خواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسى در كار باشد، شد لكن بعد از آنكه شد، دنباله‏اش گرفته نشد.مردم بى طرف بودند، روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش، از آن طرف عمال قدرت‏هاى خارجى و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائى كه مى‏توانند به قول آنها، يعنى فرنگ رفته‏ها و غربزده‏ها و شرقزده‏ها و كردند آنچه را كردند. يعنى اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد، آن استبداد تاريك ظلمانى، شايد بدتر از زمان، و حتما بدتر از زمانهاى سابق.

اخيرا اگر روحانيون، ملت، خطبا، علما، نويسندگان، روشنفكران متعهد سستى بكنند و از قضاياى صدر مشروطه عبرت نگيرند، به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمن‏هاى انقلاب بيشتر از آن روز و دشمن‏هاى مشروطه بودند. امروز دو قدرت بسيار بزرگ در مقابل ايستاده است كه آنوقت از اينها اينقدرها خبرى نبود. امروز در مقابل اين نهضت، در مقابل اين انقلاب تمام قدرت‏هاى بزرگ عالم كه شامل همه قدرت‏هاى وابسته است و ما قدرت وابسته‏اى كه وابستگى نداشته باشيم، الان در دنيا نداريم، يا بسيار كم است، اينها همه در مقابل اين جنبش و اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 203

انقلاب، انقلاب الهى ايستاده‏اند تا اينكه از حركت اين و از موج اين جلوگيرى كنند و خودش هم در همين جا خفه كنند، ترورها روى همين زمينه است.

حفظ جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است

اشخاص بارزى كه در كارها مى‏توانند فعاليت داشته باشند و مى‏توانند اداره كنند كشور را و متعهد به اسلام و ديانت هستند، مى‏بينيد كه يكى بعد از ديگرى ترور شدند يا در اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند و الان هم باز همان عمال خارجى در صدد هستند كه كسان ديگرى هم كه در امور كشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند اينها را هم از بين ببرند.

اگر چنانچه همه ما، همه شماها، همه ملت و خصوصا روحانيت و خطبا در صحنه نباشيم و حاضر نباشيم در قضايائى كه مى‏گذرد، مطمئن باشيد كه با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد (ولو حالا در دراز مدت هم باشد ) كه بر سر مشروطه آمد. اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است بالاتر از تمام فرائض، يعنى هيچ فريضه‏اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. اگر حفظ اسلام جزء فريضه‏هاى بزرگ است و بزرگترين فريضه است،بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانيون حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است. اگر بنا باشد كه روحانيون كنار بروند و همين گاهى با يك قلمى فرض كنيد كه اشكالات را بگويند و در رفع اشكالات كوشش نكنند و خطبا در منابر خودشان مسائل روز را فراموش كنند و مسائل انقلاب را فراموش كنند، اين انقلاب صدمه خواهد ديد. اسلام به دست روحانيون تا حالا زنده مانده، هيچ قشرى،هيچ قشرى در اين مساله دخالت نداشته است جز خود روحانيون و خطبائى كه در دنبال آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا اسلام به دست اينها به اينجا رسيده است. قشرهاى ديگر روشنفكر و امثال اينها از اسلام خيلى اطلاع ندارند اگر هم داشتند كارى نداشتند به اين كارها. در زمان رضا شاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضا شاه كه آنهائى كه يادشان هست مى‏دانند چه خبر بود همين حوزه‏هاى علميه با تمام ورشكستگى كه پيدا كرده بودند و تو سرى كه از همه افراد مى‏خوردند مقاومت كردند و حفظ كردند و همين خطبا باز اشخاصى بودند كه گاهى صحبت مى‏كردند و مسائل را يا به صراحت يا به كنايه به مردم مى‏گفتند.

از اين به بعد كه هيچ عذرى نه من دارم و نه شما و نه هيچ روحانى و نه هيچ نويسنده و نه هيچ گوينده، بايد ما براى ادامه اين فريضه الهى، براى ادامه اين انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى كوشش كنيم و كوششمان را افزون كنيم، براى اينكه آنها، مخالفين ما، مخالفين اسلام كوشش شان را هر روز افزون مى‏كنند، هر روز توطئه‏هايشان را زياد مى‏كنند ما هم بايد در مقابل آنها هر روز كوششمان را، دفاع از حق و حقيقت را افزون كنيم. بايد ماها و شماها در گفتارى كه داريم و خصوصا در اين ماه محرم و صفر كه ماه بركات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع سنتى با همان وضع مرثيه سرائى و روضه خوانى، شياطين‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 204

به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوئيم و مسائل كه در سابق بود حالا ديگر منسى بايد بشود، خير.

ماه محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است

ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضى به راه افتند تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سيدالشهدا سلام الله عليه است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنت‏ها را حفظ كنيد. البته اگر چنانچه يك چيزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بى اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدرى تصفيه بشود لكن عزادارى به همان قوت خودش بايد باقى بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مى‏خواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مى‏خواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند براى فداكارى.

اين خون سيدالشهد است كه خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مى‏كند. در اين امر سستى نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود، بايد در همه منابر به اين جوانهائى كه گول خورده‏اند از اين منافقين و امثال آنها نصيحت بشود، دعوت به حق بشود، بايد آنها را فهماند به ايشان كه اينهائى كه شما را دعوت مى‏كنند كه به ضد جمهورى اسلامى قيام كنيد اينها با اسلام بد هستند، با اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند، اينها يك روز با مقاصد اسلامى همراه نبوده‏اند، اينها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند براى اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند و اين جوانهاى بى اطلاع، اين دخترهاى بى اطلاع، اين پسرهاى بى اطلاع دستخوش اين تبليغات سوء اينها شده‏اند و در مقابل ملت ايستاده‏اند و در مقابل ملت مى‏خواهند كارى انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. اگر چنانچه بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مى‏كنند قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اينها را مى‏گيرند. شما بچه‏ها و جوانها چرا خون خودتان به هدر مى‏دهيد، شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصى كه شما را اغوا مى‏كنند و بيائيد توبه كنيد قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آنوقت مشكل است.

آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهائى كه بايد براى كشور خودشان خدمت كنند در خدمت آمريكا باشند بوسيله اين اشخاصى كه به اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضائل

صحيفه نور ج 15 صفحه 205

اخلاقى، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد هم مسائل روز را براى مردم بگوئيد و هم مفاسدى كه مترتب بر فعل اين گروهك‏ها هست كه مى‏خواهند اين جمهورى را به هم بزنند به نفع آمريكا يا به نفع شوروى، اينها را تنبه بدهيد به مردم و همه جنبه‏هاى اخلاقى را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كسانى كه به اين پست بسيار مهم گماشته شده‏اند و خودشان داوطلب آمده‏اند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شده‏اند بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبيق بدهند عامل به احكام اسلام باشند.

فساد اخلاقى خداى نخواسته مبادا در بين آنها يكى دوتائى پيدا بشود كه فساد اخلاق دارند بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرف‏هايشان در مردم تاثير كند. اگر خداى نخواسته يك گوينده‏اى خودش آلوده باشد نمى‏تواند با گفتار خودش ديگران را از آلودگى جلوگيرى كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه انشاء الله خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم. اين طايفه بايد در منابر، در مساجد و هر جائى كه مقتضى است با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روز را مى‏گويند مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامى آشنا كنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند، دو كلمه نباشد. همانطورى كه در سابق عمل مى‏شد، روضه خوانى بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضائل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند، در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترويج اسلام كردند اگر آنها يك سازش مى‏خواستند بكنند، همه جهات مادى برايشان مهيا بود لكن خودشان را فداى اسلام كردند و با ستمكاران سازش نكردند.

بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان و از مردم هم تقاضا ميشود كه راهپيمائى‏ها به عنوان راهپيمائى نباشد، به عنوان دستجات باشد همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى، و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمى در اين باب داريد و مسووليت بزرگى هم داريد، چنانچه تمام علما هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ، هر كس به‏اندازه خودش مسئوليت دارد.

حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تربيت كنند

علما بايد كمك كنند به اين جمهورى اسلامى، كنار ننشينند، كنار نشستن مثل كنار نشستن صدر مشروطيت است و حالا بدتر از آنوقت است. كنار ننشينند و بگويند كه قضاوت كذا و كذاست. خوب قضاوت به عهده شماهاست اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است شما كنار مى‏نشينيد و مى‏گوئيد كه چرا قضاوت خوب نمى‏شود. قضاوت خود به خود خوب بشود؟ قضاوت با كوشش شما بايد خوب بشود. در هر حوزه‏اى علماى آن حوزه قاضى درست كنند. يك كشور سى و چند ميليونى، چند، چندين هزار قاضى لازم دارد و ما از باب اينكه قضاوت به عهده مان هيچ وقت نبوده است دنبال

صحيفه نور ج 15 صفحه 206

اين نبوديم كه مسائل قضا را بحث كنيم و مسائل قضا را ياد بگيريم و الان ما براى قضاوت احتياج داريم، دنبال قاضى دارند مى‏گردند. آقايان كه مى‏توانند قاضى بشوند، مى‏توانند كمك كنند به قضاوت، تربيت كنند قضات را. كنار مى‏نشينند و اشكال مى‏كنند، اشكال آسان است حلش مشكل است. خوب بعد از اينكه ما افراد كم داريم، كمبودى از حيث قضاوت خصوصا در اين مملكت كمبودى دارد، آقايان مكلف نيستند كه تربيت كنند قضات را؟ حوزه‏هاى علميه موظف نيستند كه حالا قضاوت مى‏خواهد به طور مشروع عمل بشود قاضى‏اش هم بايد قاضى شرعى باشد. اين مى‏شود به اينكه همه كنار بنشينند و هى اشكال كنند؟ اول اشكال به خود آقايانى است كه كنار مى‏نشينند. خود آقايان وارد بشوند در ميدان. آقا اسلام امروز آمده است در اينجا و مى‏خواهد پياده بشود و فرياد مى‏زند كه نصرت كنيد. نصرت اين است كه قاضى لازم داريم، حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تهيه كنند براى دادگاه‏ها، ما بسيار لازم داريم قاضى، بايد تهيه بكنند. و اگر خداى نخواسته اينهائى كه در شغل قضاوت خواستندالان يك وقت اعمال غرضى بكنند، انحرافى داشته باشند، علاوه بر آنكه پيش خداى تبارك و تعالى مسوول هستند پيش ملت هم مسئول هستند، پيش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقيب خواهد كرد از آنها. ما بايد هم قاضى تحويل جامعه بدهيم يعنى حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تهيه كنند، فقهائى كه از قضاوت، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت راى دارند آنها را بايد تربيت كنند و آنها هم ديگران را تربيت كنند تا اينكه انشاء الله قضيه قضاوت حل بشود. كار بسيار مشكلى است لكن بايد بشود. البته كار مشكل است لكن بايد بشود و اين بايد هم به عهده علماء بلاد و علماى حوزه‏هاست بالخصوص.

ايرادهاى مغرضانه به جمهورى اسلامى

اگر ما برويم كنار و صحنه را رها كنيم كى مى‏تواند قضاوت را اداره كند؟ كى مى‏تواند قاضى درست كند؟ ما قضاوت لازم نداريم؟ دارند الان مى‏گويند ما قضاوت شرعى مى‏خواهيم بكنيم، كى بايد اين كار را انجام بدهد؟ ما بنشينيم كنار و بگوئيم كه بچه‏ها رفتند دارند قضاوت مى‏كنند، خوب شما كه بزرگان هستيد بيائيد درست كنيد، بچه‏ها هم نيستند منتها به نظر شما مى‏آيد كه بچه‏ها هستند. نخير بچه‏ها نيستند و قضاتى كه هستند از امثال شماها بهتر هستند لكن شماهائى كه نشسته‏ايد كنار و قلم‏ها را به دست گرفته‏ايد و هى اشكال به جمهورى اسلامى مى‏كنيد، جمهورى اسلامى اشكالى در آن هست يعنى اصل اساس جمهورى اسلامى را در آن اشكال داريد و مى‏گوئيد رژيم شاهنشاهى خوب است. آدم اينقدر چشم و گوشش باز باشد و نبيند چيزى را و نفهمد چيزى را!! آنهمه جور و ستمى كه در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدى كه در زمان آنها بود و آنهمه فحشائى كه و مراكز فحشائى كه بود و آنهمه خمر فروشى و امثال اينها كه بود الان ديگر هيچ چيز آن نيست، زمان او بهتر از حالا ست؟! آنوقت شما مى توانستيد يك اشكال بكنيد به آنها؟ يا زبان‏هايتان يا تبع آنها بود يا بريده مى‏شود. خوب امروز الان مى‏گويند ما قاضى لازم داريم شما هم مى‏گوئيد كه اينها جوانند نمى‏توانند قضاوت كنند، خوب شما بيائيد قضاوت كنيد، شما لااقل يك نفر قاضى هستيد بيا قاضى بشو، چرا اشكال مى‏كنيد؟ اشكال به‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 207

خود شما وارد است كه وارد نمى‏شويد. خودتان نمى‏توانيد، سن‏تان اقتضا نمى‏كند، حالتان اقتضا نمى‏كند، قاضى تربيت كنيد و همين طور ساير چيزها را. هى آدم كنار بنشيند و هى اشكال كند كه اين حكومت چه، حكومت، در تمام دوران سلطنتى، رژيم سلطنتى به اندازه اين سه سالى كه در اين دهات به مردم رنجديده رسيده است دولت، هيچ نرسيده بودند منتها من به آنها هر كدام آمدند هى چيزهايى را، عمل‏هايى را كه كردند گفتند، گفتم آقا بگوئيد به مردم.

از آن طرف هى گفته مى‏شود، به گوش مردم خوانده مى‏شود كه اين رژيم اسلامى هم آمد و هيچ كارى براى هيچ كس نكرد. خوب، اين رژيم اسلامى كه از همه اطراف به آن هجوم است، از خارج و داخل تا حالا نگذاشتند يك نفس راحتى بكشد معذلك در دهات، در راه سازى، در مخابرات، در خانه سازى، در تعليم و تربيت در مدرسه سازى آنقدرى كه در اين سه سال شده است با همه ابتلائاتى كه اين حكومت دارد و با همه گرفتارى‏هايى كه از همه طرف از دوست و دشمن براى اين ملت تحصيل مى‏شود و گرفتارى ايجاد مى‏شود معذلك با همه اينها بيشتر از زمان، لااقل بيشتر از زمان اين دو تا قلدر خدانشناس عمل شده است و براى مردم رفاه حاصل شده است. بالاخره از آسمان كسى نمى‏آيد اين مملكت را اصلاح كند و شما همه و ما همه مكلف هستيم. اگر اينجا بتوانيد يك اشكالاتى بكنيد و خودتان هم اشكال دار باشيد، پيش خدا هم مى‏توانيد؟ جواب مى‏خواهد.

ملت ايران همواره مورد تاييد خداوند است

خداى تبارك و تعالى به ما حجت را تمام كرده است تاييد كرده اين ملت را كه سرنوشت خودش را به دست خودش بگيرد ديگران دخالت نكنند، تاييد كرده اين ملت را كه جمهورى اسلامى را به جاى آن رژيم‏هاى فاسد شاهنشاهى بنشانند، تاييد كرده اين ملت را كه دنبال مقاصد اسلام هستند، هر كلمه‏اى كه پيدا مى‏شود، هر چيزى كه پيدا مى‏شود اينها مشغول مى‏شوند و تاييد مى‏كنند، جنگ واقع مى‏شود پيرزنها هم تاييد مى‏كنند پيرمردها هم تاييد مى‏كنند، عمل مى‏كنند. خوب وقتى كه ملت اينطور است، جمعيت‏ها اينطور هستند، زن و مرد اين كشور اينطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است اين اسلام و اين مسلمين، به جاى اينكه بنشينيد، با هم همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اصلاحش كنيد، ننشينيد كنار و هى اشكال كنيد. خوب حالا شما نيستيد سر كار خوب يكى ديگر باشد وقتى بنا باشد كه نظر اسلام باشد وقتى بنا شد كه ما همه مكلفيم كه اسلام را حفظ كنيم.

مى‏گوئيد نابسامانى‏ها هست، همه، همه قبول دارند اين را، كى هست كه قبول نداشته باشد؟ مگر مى‏شود يك انقلاب به اين بزرگى باشد و همين طور همه چيزها سر جاى خودش باشد؟ خوب شما يك قدرى نگاه كنيد به همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده، بعد از شصت و چند سال انقلاب شوروى باز هم نتوانستند كار را درست كنند باز ديكتاتورى با كمال قوت در آنجا هست. شما مى‏خواهيد سه سال با همه دشمن‏ها، با همه گرفتارى‏هائى كه براى اين كشور دارد پيش مى‏آيد و پيش آوردند مى‏خواهيد كه بعد از سه سال تمام امور همين طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند

صحيفه نور ج 15 صفحه 208

كنار، جلوى شما، خودتان هم آن كنار بنشينيد و اشكال كنيد. خوب اين، شما يكى هستيد ديگران هم هر كدام يكى هستند، اين يكى يكى‏ها بايد پهلوى هم باشند و پهلوى هم كار بكنند تا اين كشور را بتوانند نجات بدهند. كشاورزها، كشاورزى بكنند و مى‏كنند و بحمد الله امسال مى‏گويند بهتر از سالهاى قبل بوده، آنها به كار خودشان عمل مى‏كنند. كارگرها هم و اهل كارخانه‏ها هم اينها هم به اندازه‏اى كه مى‏توانند حالا ديگر دارند انجام وظيفه مى‏كنند، خوب ماها چى؟ خطبا چى؟ علما چى؟ آنها هم بايد بكنند ديگر.

اينها كه مى‏توانند حفظ كنند اسلام را، اينها هستند كه مى‏توانند عقايد مردم را حفظ كنند مردم را در صحنه نگه دارند تا اين هجوم‏هايى كه از اطراف مى‏شود نتواند صدمه بزند. اينها هم بايد هر كسى به اندازه خودش، من يك پير مرد هستم مى‏توانم چهار تا كلمه بگويم بايد بگويم، شما جوانها هم بايد بگوئيد، علمايى كه در حوزه‏ها هستند بايد تربيت كنند، خطيب تربيت كنند، قاضى خصوصا تربيت كنند و همه و در اين ماه محرم البته طلاب علوم دينيه هم منتشر مى‏شوند در بلاد.

آنها هم همين چيزهايى كه من عرض كردم وظيفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقايق اسلامى بكنند و آنها را ارشاد بكنند. آنوقت اين جوانهايى كه گول خورده‏اند، در همه جا، در هر دهى كه مى‏رويد، در هر شهرى كه مى‏رويد به اين جوانها سفارش كنيد كه رها كنند، خودشان را تباه نكنند، زندگى خودشان را تباه نكنند. اينها نمى‏توانند كارى انجام بدهند اين سران شما فرار كردند خارج، هى شما را وادار مى‏كنند به اين كارها، كارى هم از شما نمى‏آيد جز اينكه خودتان را تباه بكنيد. ما ميل نداريم كه شما در وقتى كه گرفتار شديد جورى باشد كه اسلام حكم جزمى كرده باشد و دادگاه‏ها هم نتوانند تخلف بكنند، ما ميل داريم كه جورى باشد كه دست اين دادگاه‏ها باز باشد براى اينكه شما را عفوتان كنند، شما را رهايتان كنند، نكنيد كارى كه دست آنها هم بسته بشود و اسلام آن حكم جزمى كه دارد اجرا بشود.

انشاء الله خداوند همه شما را، همه ما را موفق كند كه به راه اسلام باشيم و دعوت كنيم مردم را به اسلام و همه ملت را موفق كند كه در اين عاشورا به همان سنت‏هاى سابق عمل كنند، دستجات به همانطور قوت خودش باقى باشد و دستجات سينه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باقى باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانى‏ها، به همين اجتماعات، به همين دستجات است. اللهم صل على محمد و آل محمد نسئلك و ندعوك يا الله يا الله ياالله يا الله ياالله ياالله ياالله ياالله يا الله يا الله خداوندا! به شهادت ابى عبدالله قسمت مى‏دهيم اسلام و مسلمين را توفيق بده، و ما را براى خدمت به اسلام و مسلمين توفيق عنايت كن، دست اشرار را از سر اين كشور كوتاه بفرما، علماى اعلام و خطباى عظام و ساير قشرهاى ملت را عزت و عظمت عنايت بفرما.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 214

تاريخ: 23/8/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و كليه اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى

بايد هماهنگى ميان ملت و دولت را به هر قيمتى كه شده حفظ كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من گمان مى‏كنم كه بعضى تحولاتى كه بعد از انقلاب در ايران پيدا شد، اين تحولات بود كه ما را به مسائلى كه تاكنون رسيده‏ايم، رسانده است و منجمله از تحولات اين هماهنگى ملت با دولت است، اين در رأس شايد ساير تحولات باشد. ما بايد اين هماهنگى را با هر قيمتى كه شده است، با هر زحمتى كه شده است حفظ كنيم. اگر خداى نخواسته از دست ما اين هماهنگى بيرون برود، كارهاى شما فشل خواهد شد و مملكت به همان مسائلى كه سابق بود خداى نخواسته كشانده خواهد شد. ما الان در ايران، گمان ندارم كه در جاى ديگرى، لااقل آنجاهائى كه ما اطلاع از آنها داريم، اين معنا باشد كه اينجور هماهنگى بين ملت و دولت باشد. ما بناى بر اين نداريم، يعنى دولت ما بناى بر اين ندارد كه يك مسأله‏اى را در يك اتاق سر بسته اين مسأله را خودش طرح بكند و تحميل كند بر ملت مثل قضيه پيشنهاد فهد. دولت‏هاى منطقه، همه دولت‏ها، ما حالا دولت‏هاى منطقه بيشتر در نظرمان هست، دولت‏هاى منطقه اگر عموماً گفته نشود، به طور اكثريت قاطع اينطورند كه خودشان يك چيزى را طرح مى‏كنند كارى به اين ندارند كه - ملت - مصالح ملت چيست، نظر ملت چيست، مردم چكاره هستند. اگر يك جائى هم فرض كنيد كه يك مجلس شورائى باشد، يك صورتى است كه مثل مجلس شوراى زمان محمدرضا و زمان رضا شاه كه يك صورتى است كه خوب ما هم مجلس داريم، و الا مجلس به آن معنائى كه واقعاً برگزيده‏هاى خود ملت باشند، بدون تحميل نظر خود ملت باشد، بدون اينكه تحميل بشود، من گمان ندارم كه جائى را شما بتوانيد پيدا كنيد كه اينطور باشد كه صد در صد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزيده از ملت است و خدمتگزار ملت. ما نمى‏خواهيم كه، و شما هم نمى‏خواهيد كه برگردد مسأله به مساله زمان محمدرضا يا زمان رضا خان. و اگر سست ما بيائيم و اين هماهنگى را حفظ نكنيم، خوف اين معنا هست كه آنهائى كه از اسلام سيلى خوردند و آنهائى كه نگران اوضاع ايران، بلكه نگران اوضاع منطقه هستند، يك كارى بكنند، يك راهى را پيش بگيرند كه ملت را خسته كنند، اختلاف ايجاد كنند بين افراد ملت، اختلاف ايجاد كنند بين دولت و ملت، و يك راهى باز كنند كه يك رضا شاهى را دوباره بياورند به عنوان رئيس جمهور اسلامى، به عنوان شاهنشاهى نمى‏آورند، به عنوان رئيس جمهور صد در صد اسلامى، بسيارى از مسائل اسلامى را هم از من و شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 215

بيشتر عمل كند. از اين جهت در رأس برنامه‏هاى دولت بايد اين مطلب باشد كه اين هماهنگى را حفظ بكنند، خيال نكنند كه ما دولت هستيم و بايد مسأله‏اى را كه ما طرح مى‏كنيم ملت بپذيرد، چه روى مصالحش باشد، چه نباشد. شما مى‏بينيد كه خودشان مى‏روند طرح درست مى‏كنند، مى‏روند در آمريكا بين مصر و تل آويو و واشنگتن يك طرحى درست مى‏كنند و بعد هم مى‏گويند كه اين طرح بايد اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه ملت مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اينها شده است چه، اينها را هيچ كار ندارند، روى مصالح خود قدرتمندها اين مطالب را پيش مى‏آورند و دولت‏ها، ملت‏ها را به هيچ حساب مى‏كنند، همين طورى كه شما ديديد كه در زمان محمد رضا و رضا شاه، دولت، ملت را هيچ حساب مى‏كرد چنانچه آن كسى كه در رأس بود، آن خائنى كه در رأس بود، همه را هيچ حساب مى‏كرد، رضا خان همه را هيچ حساب مى‏كرد، و محمدرضا هم اينطور بود و اين اسباب اين مى‏شد كه آنها بتوانند سلطه خودشان را تحميل كنند، براى اينكه غير از يك نفر كسى نيست، با يك نفر مى‏شود تفاهم كرد. اينكه اينها نمى‏خواهند پاى ملت در كار باشد، براى اينكه با ملت تفاهم كردن كار آسانى نيست اما با يك نفر رئيس جمهور، با يك نفر نخست وزير، با يك نفر شاه، اينها مى‏توانند تفاهم كنند و مسائل‏شان را به او بگويند و اين هم به مردم تحميل كند، مردم هم كه در صحنه نيستند و ابرقدرت‏ها نمى‏خواهند باشند. دولت‏هائى را هم كه سر كار مى‏آورند با همين ميزان كار مى‏آورند كه به ملت‏ها كار نداشته باشيد شما، شمائيد كه حاكم هستيد، شما بايد همه كارها را خودتان انجام بدهيد.

الان اين تحولى كه در ايران است اين مساله را از بين برده، مساله اينكه ما رئيس جمهورى داريم كه بايد حتما به مردم حكومت كند و نخست وزير و هيات دولتى داريم كه همه امور دست اينهاست و ملت چكاره است، ما هستيم كه هستيم. اين مسأله در ايران مطرح نيست و يكى از تحولات بزرگى است كه ايران به خواست خداى تبارك و تعالى به دست آورده و اين تحول موجب اين شده است كه كارهاى شما پيش برود. شما نمى‏توانيد كارهائى كه الان در ايران هست انجام بدهيد الا با هماهنگى ملت، هماهنگى با ملت هم اين است كه شما توجه كنيد به خواست‏هاى اينها. مردم يك استاندار خوب مى‏خواهند، اين كه تقاضاى صحيحى است، خوب، شما يك استاندارى كه فرض كنيد در فلان جا هست و با مردم نمى‏سازد، اين استاندار را برداريد يك استاندار ديگر بگذاريد، تفاهم كنيد. علما هم فرض كنيد كه در بلاد هستند، آنها نمى‏خواهند كه سلطنتى بكنند، حكومتى بكنند، آنها مصالح مردم را ملاحظه مى‏كنند، فرض كنيد مى‏گويند فلان رئيسى كه در اينجا هست اين با مصالح مردم سازگار نيست، اين كارى ندارد، خوب اين را آنجاى ديگر مى‏گذارندش يا اگر آدمى است كه واقعاً هر جا بگذارند خراب است، كنارش مى‏گذارند و چه مى‏كنند. مقصود من اين است كه تفاهم بين دولت و ملت و تفاهم اساس بين ملت و دولت وقتى است كه بين روحانيت و ملت باشد. اينكه ديديد كه در همه اين زمانها روحانيت مورد هجمه بود، زمان رضا شاه را شايد هيچ يك از شما ادراك نكرده باشد

صحيفه نور ج 15 صفحه 216

درست كه بداند چه مى‏كردند. تمام صدمه‏ها بر روحانيت بود، اين روى همين معنا بود كه آنها مى‏ديدند كه روحانيت با ملت دست‏شان توى هم است و اگر چنانچه اينها زنده بمانند و اينها داراى يك هويتى باشند، اگر يك كارى بخواهند بكنند، اينهايند كه مى‏توانند صدا كنند، خوب رضا شاه هم ديد كه در خيلى از جاها قيام از طرف روحانيت شد، از خراسان شد، از اصفهان شد، از جاهاى ديگر هم شد، از آذربايجان شد، از اين جهت اينها مى‏خواهند، اساس مطلب اين است كه ملت را از مسائل روز كنار بگذارند، تماس با ملت نداشته باشد هم مسائل روز و اين يك ضررى است كه بر دولت‏ها وارد مى‏شود و خودشان ملتفت نيستند. شمائى كه الان متوجه اين مطلب هستيد و احساس اين مطلب را كرديد كه هر چه داريد از مردم است، اگر مردم نبودند، اگر اين مردم خصوصاً اين مستضعفين، خصوصاً اين جنوب شهرى‏هاى به اصطلاح پابرهنه‏ها اگر اينها نبودند شماها يا در حبس الان بوديد يا در تبعيد بوديد يا در انزوا، همه شما. يا بايد بنشينيد توى خانه‏هايتان و نتوانيد يك كلمه صحبت بكنيد يا اگر صحبت كرديد بايد حبس برويد، زجر بكشيد، بايد تبعيد بشويد و امثال ذلك. اين ملت است كه آمد شما را از اينهمه گرفتارى‏ها بيرون آورد و آورد با راى خودش مجلس درست كرد و جمهورى اسلامى را تنفيذ كرد و رئيس جمهور درست كرد و آنها هم دولت درست كردند، همه چيزهائى كه ما داريم از اين مردم است خصوصاً از اين مستضعفين، آن بالائى‏ها به مردم كارى ندارند، آنها مشغول كار خودشان هستند، آنها ناراضى مى‏خواهند درست كنند و نكته‏اش هم معلوم است كه از آن شهواتى كه به طور آزاد داشتند حالا نمى‏توانند داشته باشند، آن شهوات آزادانه‏اى كه آنها داشتند، هر كارى دلشان بخواهند بكنند، هر مجلسى بخواهند تهيه كنند، هر بساطى بخواهند درست كنند، حالا ديگر در جمهورى اسلامى نمى‏شود اين معنا، از اين جهت آنها يا كارشكنى مى‏كنند يا كارى به شماها ندارند. اما آنى كه شما رااز آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتارى بيرون آورد و آورد به مقام دولت رساند اين مردم بودند، تا اين مردم را داريد خوف اينكه بتوانند به شما آسيب برسانند، هيچ نداشته باشيد، براى اينكه آنها آسيب را با يك نقشه‏هائى درست مى‏كنند، نمى‏آيند بريزند ملت را بكشند، آنها ملت را مى‏خواهند از آن كار بكشند، نمى‏خواهند مملكت، خراب كنند، مى‏خواهند مملكت آباد باشد از آن چيز ببرند. آنها با يك نقشه‏هائى بين دولت و ملت شكاف ايجاد مى‏كنند، بين دولت و روحانيت شكاف ايجاد مى‏كنند، اين شكاف كم كم اگر زياد شد، اسباب نارضايتى شد، مردم از دولت منحرف مى‏شوند. شما يا بايد با سرنيزه با مردم رفتار كنيد يا برويد كنار. اين موهبت الهى كه به شما شده است و به همه ما شده است و به همه مسلمين شده است. اين موهبت الهيه را همين طور بگيريد و محكم نگه داريد. هم به آقاى رئيس جمهور اين را عرض مى‏كنم و هم به آقاى نخست وزير و هم به همه شما، هر كدام شما در هر جائى كه هستيد مامورينى كه مى‏خواهيد بفرستيد به اطراف، اين مامورين را درست توجه كنيد كه با ساخت مردم موافق باشند، همانطورى كه خود شما مى‏خواهيد با مردم همفكر باشيد، اينها هم با مردم همفكر باشند، با روحانيون همفكر باشند طورى باشد كه هماهنگى داشته باشد و عمال دولت هماهنگى با مردم داشته باشد، با روحانيت كه داشته باشد با مردم هم دارد و اين اسباب اين مى‏شود كه بين دولت و ملت هميشه

صحيفه نور ج 15 صفحه 217

همبستگى هست و اين موجب اين مى‏شود كه ايران مصون بماند، نتواند كسى در آن كارى بكند. عمده آنچه كار مى‏شود از آن ايجاد اختلاف است، حالا توانستند بين اين ملت و ملت ديگر و ملتهاى ديگر، ملتها را نتوانستند، بين ملت‏ها و دولتهايشان. خيلى آسان است، اين دولت‏ها را امر مى‏كنند كه شما طرح فلان را بده. مردم ناراضى مى‏يشوند از اين، كارى هم از آنها نمى‏آيد اختلاف پيدا مى‏شود، كم كم اين اخلاف مى‏رسد به آنجائى كه ممكن است سقوط بيايد.

انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند، نه حاكم

الان در منطقه اينطورى است كه يك عده معدودى مى‏خواهند بر همه منطقه حكومت كنند و هيچ كار نداشتند چنانكه ملت چكاره است و ملت چه مى‏خواهد و ما با ملت، - بايد - همه ملت‏ها بايد اين مطلب را بدانند كه امروز مثل ديروزها نيست، امروز مردم توجه پيدا كردند به اينكه نبايد يك اقليتى بر يك اكثريتى قاطع حكومت كنند. اين مطلب پيدا شده در ذهن مردم، در بلاد اسلامى اين مساله طرح است الان كه بايد مايك جمهورى اسلامى داشته باشيم. ما نبايد يك جمهورى دموكراتيك داشته باشيم به اصطلاح اينها، يك مساله غربى داشته باشيم، اسمش را عوض كنيم، سال شاهنشاهى را برداريم يك شاهنشاهى ديگرى جايش بگذاريم به طور مسائل غربى. الان همه ملت‏ها، تقريباً ملتهاى اسلامى همه توجه به اين مسئله پيدا كرده‏اند كه آنى كه در ايران هست ما مى‏خواهيم، آنى كه در ايران پيدا شده است. شما اين را حفظش كنيد. آنى كه در ايران شده است ادامه‏اش مشكل است، بايد اين ادامه را با همه اشكالاتى كه دارد بدهيد اين ادامه را و بايد انشاء الله همه‏تان خودتان را احساس كنيد كه، واقعاً احساس كنيد خدمتگزاريد، انبيا اينطور احساس را داشتند، انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند نه اينكه يك نبى‏اى خيال كنند حكومت دارد به مردم، حكومت در كار نبوده، اولياء بزرگ خدا، انبياء بزرگ همين احساس را داشتند كه اينها آمدند براى اينكه مردم را هدايت كنند، ارشاد كنند، خدمت كنند به آنها، شما هم احساس قلبى‏تان اين مطلب باشد كه واقعاً ما آمديم كه به اين مردم خدمت كنيم و اين خدمت به مردم، خدمت به خودمان است يعنى ما اگر اين مملكت را با اين وضعى كه الان دارد به پيش ببريم، با اين حاضر بودن مردم در صحنه به پش ببريم و با اين همراهى مردم با دولت، هر قصه‏اى كه براى دولت پيش مى‏آيد مردم پيشقدم هستند، شما ملاحظه بفرمائيد بيشترها با فشار (الان هم جاهاى ديگر اينطور است با فشار) يك سربازى را مى‏بردند در جبهه، شما ديديد كه به من گفته بودند كه شما بگوئيد، من نشده يك وقت صحبت كنم، خودشان گفتند، به مجرد اينكه گفتند به اينكه ما سرباز لازم داريم، ما اشخاص لازم داريم، آنجا اينقدر جمعيت رفت اسم نوشت كه صدايشان در آمد كه نه نمى‏خواهيم ديگر بس‏مان است. در صورتى كه مى‏روند به جنگ، مى‏روند به قتال، مى‏روند به كشته شدن. يك همچو مملكتى كه اينطور شده است و به خواست خدا اين مطلب شده است، با تاييد خدا اين مطلب شده است، اين را بايد حفظش كرد، بايد قدرش را دانست. ما بايد خدمت كنيم به اينها. من واقعاً گاهى وقت‏ها كه مى‏بينم بعضى از اين جوانها اينطور هستند، من خجلت مى‏كشم كه اينها چه

صحيفه نور ج 15 صفحه 218

مى‏گويند، ما چه مى‏گوئيم، اينها چه حالى دارند و ما چه حالى داريم. اينها را خدا به دست ما داده. اين كار، كارى است الهى، كارى نيست كه يك بشر بتواند انجام بدهد، همه بشر هم جمع بشوند يك نفر را نمى‏توانند داوطلب مرگ كنند، آن خداست كه اين كار را كرده.

بنابراين آن چيزى كه در رأس برنامه‏هاى دولت است تفاهم بين ملت و دولت و آن هم نه اينكه هى بگوئيم تفاهم داريم. شمائى كه وزير دارائى هستيد آن افرادى كه مى‏فرستيد به اطراف، افرادى باشند كه صالح باشند، افرادى باشند كه با مردم بسازند نخواهند بروند آنجا مثل سابق انجام بدهند. آن كسى هم كه وزير كشور است مى‏خواهد بفرستد، حكومت‏هائى كه مى‏فرستند، استاندارى‏ها كه مى‏فرستند، استاندارى‏هائى باشند كه با علما، با مردم بسازند نه اينكه اختلاف پيدا كنند، آن اختلاف كم‏كم زياد بشود، در يك جائى اختلاف بين حاكم و ملاى آنجا بشود، باز اختلاف بين بيايد به سطح پائين‏تر، مردم با آن اختلاف پيدا كنند، مردم هم هيچ وقت حاكم را نمى‏گيرند و ملا را دست از او بردارند. مردم ملاها را مى‏خواهند براى اينكه اساس اسلام هستند، مردم اسلام مى‏خواهند، اينها هم معرفى هستند، معروفند به اينكه اينها اسلامى هستند. بنابراين هر يك از شما كه مى‏خواهيد يك مامورى در يك جائى بفرستيد مامور را درست ملاحظه كنيد ببينيد چكاره است و چه بوده است و چه بايد باشد وبه او سفارش كنيد كه تو ماموريتت تا آن حدود است كه با مردم بسازى، با روحانيون بسازى، نروى آنجا معارضه بكنى. و ما بايد همين مسائل را حفظ بكنيم، اگر چنانچه اين مسائل حفظ بشود، شما خيال نكنيد از خارج بتوانند به شما يك صدمه‏اى بزنند، انشاء الله كه نمى‏توانند و انشاء الله خداوند شما را حفظ مى‏كند. و شما اگر در خدمت مخلوق باشيد، در خدمت اين بندگان خدا كه خدا علاقه به آنها دارد باشيد، خداوند هم حفظ مى‏كند شما را، انشاء الله موفق و مويد باشيد. و دولت، شما خودتان باهم، آقاى رئيس جمهور با شما، شما با آقاى رئيس جمهور، همه با مجلس، همه اين ارگان‏ها با هم دست به هم بدهيد كه اين بارى كه افتاده بلندش بكنيد، انشاء الله موفق خواهيد شد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 227

تاريخ: 2/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان‏هاى فارس، كهكيلويه، بويراحمد و بوشهر

روحانيون در هر كجا هستند، جلوگيرى نمايند از دستهائى كه اختلاف ايجاد مى‏نمايند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از همه آقايان علماى اعلام استان فارس كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آورده‏اند تا از خدمتشان استفاده نمائيم و عرض ارادت كنيم تشكر مى‏كنم.

ابرقدرت‏ها و قدرتها وقتى ديدند توطئه‏هائى كه تاكنون چيده‏اند به نتيجه نرسيده است، به فكر افتاده‏اند تا در داخل به اختلافات دامن بزنند كه اگر اختلافات داخل اوج بگيرد ديگر احتياجى به توطئه خارجى هم نيست. در داخل هم دو نوع اختلاف در رأس مى‏باشد: يكى اينكه بين مردم با روحانيت جدايى بيندازند كه در زمان رضاخان هم اين توطئه‏ها بود و الان بيشتر است، زيرا با اتحاد مردم و روحانيت، كارهاى بسيار مثبت انجام مى‏گيرد. لذا آقايان توجه داشته باشند كه هر كجا دست‏هائى را يافتند كه مى‏خواهد بين خود روحانيون و روحانيت و مردم اختلاف ايجاد نمايد، جلويش بايستند كه اين از مسائل بسيار مهمى است كه بايد به آن توجه شود و ائمه جمعه در خطبه‏هاى جمعه و ائمه جماعات اين مساله را گوشزد نمايند. شايد همين منحرفين و منافقين باشند كه نسبت به بعضى از مراجع اهانت مى‏كنند و به اسم اينكه من با فلان مرجع يا فلان شخص دوست هستم، به مرجع و يا روحانى بزرگى اهانت مى‏كند و اين خود مبدا دودستگى مى‏شود. بايد آقايان روحانيون در هر كجا كه هستند جلوگيرى نمايند و از طرف ديگر، آقايان توجه دارند كه آن كسانى كه با روحانيت مخالفند، مترصدند تا نقطه ضعفى پيدا كنند و بزرگ نمايند تا وجهه‏اش را در ميان مردم از دست بدهد. لذا روحانيون بايد توجه نمايند كه كارى نكنند تا عده‏اى دست بگيرند. مطلب دوم اينكه باز دسته‏اى در كار هستند تا بين ارگان‏هائى كه از خود مردم هستند، مناقشاتى ايجاد نمايند. آقايان بلاد بايد با كمال جديت جلويش را بگيرند. اميدوارم امروز كه دست خارجى‏ها از كشورمان كوتاه شده است و مردم، دولت و ارتش و سپاه و روحانيون متحدند براى آرامش و پيشرفت كارها اقدام نمايند و نگذارند اختلافى بوجود آيد. اگر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و توجه به ذات مقدس حضرت حق تعالى و توجه به استمداد از ولى عصر سلام الله عليه كارهايمان را پيش ببريم، انشاء الله آسيبى نخواهيم ديد. خداوند همه آقايان را حفظ بفرمايد و هم ما را متوجه به تكاليف شرعيه الهى بفرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 228

تاريخ: 3/9/60

بيانات امام خمينى در جمع سرپرستان و مسؤولين بنياد مستضعفان و بنياد امور جنگزدگان، گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى، مهاجرين مناطق جنگى و اقشار مختلف مردم تهران‏

اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است. اگر شما گمان كنيد كه تمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند و بتوانند يك قلب را تحويل و تحول بدهند، هرگز نخواهد شد. اين خداست كه در يك شب كانه قلب‏هاى اين ملت را متحول كرد و تمام اين ملت را در مقابل آن قدرت‏هاى بسيار عظيم شيطانى به ايستادگى وا داشت و دست همه قدرتها را از كشور شما كوتاه كرد. و اين قدرت الهى است كه به جنگزده‏هاى ما، به عزيزان ما كه آواره شده‏اند از محل خودشان، قدرت عنايت كرده است كه در مقابل نارسائى‏ها و در مقابل زحمت‏ها و كمبودها ايستادگى كنند، بلكه خودشان كمك كار باشند و اين قدرت الهى است كه شما جوانها را وادار مى‏كند كه در بنياد مستضعفين به خدمت مستضعفين باشيد.

اين ملت را خداى تبارك و تعالى بادست عنايت خودش و با قدرت كامله خودش قدرتمند كرد و متحول كرد به انسانهاى الهى، انسانهائى كه براى خدا قيام كردند و براى خدا ادامه مى‏دهند، براى خدا در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند و براى خدا در خارج جبهه خدمت مى‏كنند، براى خدا در بنياد مستضعفين خدمت مى‏كنند و براى خدا زحمت و مشقت را خريدارى مى‏كنند. و اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه جوانهاى ما راعاشق شهادت كرده است كه اين عزيزان بيايند اينجا و از آنها كسانى اصرار كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند و من به آنها عرض مى‏كنم كه پيروز باشيد و انشاء الله ثواب شهيد داريد.

شما عزيزان كه متكفل امور هستيد كار جنگزدگان را به خوبى اداره بكنيد

شما عزيزان كه متكفل امور جنگزدگان هستيد و متكفل تدبير در اين امر هستيد كه كارجنگزدگان را به خوبى اداره كنيد و من مى‏دانم كه كار بسيار مشكل است، كارى است كه نمى‏شود با فوريت انجام داد و كارى است كه اگر به طور معمولى بخواهد دولت انجام بدهد، قدرت اين مطلب را ندارد لكن اين دست خداست كه عنايت كرده است و جوانهاى ما را وادار كرده است به اينكه به اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 229

برادران و خواهران و كودكان جنگزده خدمت كنند و آنها را در اين مصيبت‏هايى كه وارد بر آنها شده است، تسليت عنايت كنند. و اين خداى تبارك و تعالى است كه جنگزده‏ها را، در صورتى كه اگر به طور معمول بود، بايد بسيار نارضايتى داشته باشند، لكن معذلك در هر جا هستند كمك كار هستند و مقاوم هستند و امروز آقاى ميرسليم كه به من اطلاع دادند، گفتند جنگزده‏ها يك قدرتى شده‏اند در مقابل صدام، اين امرى است كه با دست غيبى الهى انجام گرفته است و دست عنايت حق تعالى بر سر شماست و آسيبى انشاء الله نخواهد ديد. ما البته مى‏دانيم كه هم در فعاليتهاى جهاد مستضعفين، بنياد مستضعفين و هم در فعاليت اداره كننده امور جنگزدگان يك نواقص هست و علاوه شيطان‏هائى هستند كه اين برادرهايى كه براى خدا دارند كار مى‏كنند، آنها را مى‏خواهند سست كنند و بعضى مسائل به آنها مى‏گويند لكن خداست كه قلب‏هاى شما را نگه داشته است و شما را هشيار كرده است كه كيد كائدين و مكيدها را خنثى كنيد و خودتان در صحنه باشيد. ما خدا را شكر مى‏كنيم كه اين ملت، سرتاسر كشور، زن و مرد، بزرگ وكوچك در خدمت به اسلام كمر بسته‏اند و دست از اين بر نخواهند داشت انشاء الله تا اينكه به پيروزى نهائى برسد.

من رنج‏هائى كه در جنوب و در غرب به برادران و خواهران ما وارد مى‏شود، مى‏دانم و متاثر هستم و همه مومنين و همه مسلمين متاثر هستند لكن شما بدانيد كه اينطور دست و پا كردن و اينطور بر خلاف موازين همه كشورهاى عالم و همه جنگ‏هاى دنيا عمل كردن و از خارج و دور، موشك به شهرها انداختن و اينطور كارهاى ناجوانمردانه كردن، اينها از ضعف آنهاست. آنها كه رانده شدند از آبادان و شكست مفتضحانه خوردند و اميد است كه انشاء الله از جاهاى ديگر هم رانده شوند و شكست مفتضحانه بخورند، آنها نمى‏توانند مقابله كنند. از دور، از راه‏هاى دور موشك پرتاب مى‏كنند، آن هم در خانه‏هاى مسكونى، در مساجد، در بيمارستان‏ها و جاهائى كه مردم بيگناه هستند، لكن ما بر حقيم، ملت ايران بر حق است و ما در مقابل ظلم ايستاديم، از اول هم كه ملت ايران قيام كرد، در مقابل ظلم ايستاد و در مقابل كفر ايستاد و مقصدش اين بود كه جمهورى اسلامى باشد و از قيد و بند گرفتارى‏هاى خارجى رهائى يابد. و اين مقصد، مقصدى است الهى و اين مطلب، مطلبى است كه اسلام امر فرموده است و شما برادرهائى كه در جبهه جنگ مى‏كنيد و شما برادرهائى كه آسيب جنگى ديديد و شما برادر و خواهرهائى كه مصيبت ديديد براى خدا بوده است و خداوند تبارك و تعالى جبران خواهد كرد. و من اميدوارم كه به زودى جبران بشود و خانه‏ها بهتر از اول ساخته بشود و انشاء الله زندگى عادى خودشان را اين مسلمين عزيز و اين ساكنين جنوب و غرب، زندگى اصيل خودشان را از سر بگيرند. عمده اين است كه چون ما بحق هستيم و ما اسلام را مى‏خواهيم و ما پياده شدن احكام اسلام را مى‏خواهيم، تمام ضربه‏هائى كه وارد مى‏شود، تمام اينها قابل تحمل است.اين ضربه‏ها به ما تنها وارد نشده است، شما در طول تاريخ از زمان آدم ع تاكنون ملاحظه مى‏كنيد كه تمام انبيا و تمام اوليا وتمام بزرگان دين در مقابل ظلم ايستاده‏اند و صدمه ديده‏اند، ايستاده‏اند و با آتش‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 230

آنها را سوزانده‏اند و با اره آنها را دو نيم كرده‏اند و در كربلا آنطور كردند با اولاد رسول الله، لكن چون براى خدا بود و چون حق بودند، تمام مشكلات آسان مى‏شود. مشكلات، مشكلات مادى است، مشكلات مادى در مقابل معنويات نمى‏تواند عرض اندام كند، آنهائى كه به معنويت مجهزند، آنهائى كه به خدا متصل هستند و آنهائى كه به مبدا و حق متصل هستند، آنها را امور مادى از مقاصد خودشان باز نمى‏دارد.

كسى كه انجام وظيفه براى خدا مى‏كند پيروز است

و شما توجه داشته باشيد، شمائى كه خدمت به مستضعفين مى‏كنيد و شمائى كه خدمت به جنگزدگان مى‏كنيد و اميد است انشاء الله و هست اينطور كه انگيزه‏هاى شما انگيزه‏هاى اسلامى انسانى باشد، شما بدانيد كه در يك طاعت بزرگ هستيد و هميشه به طاعت حق تعالى قيام كرديد و ثواب شما، ثواب عبادتهاى پنجاه شصت ساله ديگران است و من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيدارى كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقى باشد اين نهضت و اين انقلاب و قيام تا صاحب اصلى انشاء الله بيايد و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسليم كند و شما عزيزان متعهد، عزيزان متعهد و عزيزانى كه براى خداى تبارك و تعالى كار مى‏كنيد از هيچ امرى از امور، از انتقاداتى كه ممكن است بعضى از جناح‏هاى فاسد بكنند، چه در بنياد مستضعفين و چه در بنياد جنگزدگان، دلسرد نباشيد براى اينكه شما براى خدا انجام وظيفه مى‏كنيد و كسى كه انجام وظيفه براى خدا مى‏كند پيروز است. با قدرت، كارهاى خودتان را انجام بدهيد و با قدرت بهتر از سابق رسيدگى كنيد به امور و شما بدانيد كه رسيدگى به امور مستضعفان و رسيدگى به امور جنگزدگان كه اينها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنايت دارد، از عبادات بزرگ است. خداوند انشاء الله به همه شما توفيق عنايت كند و به جنگزده‏هاى ما و به آنهائى كه جوان از دستشان رفته است، آنهائى كه خانمانشان از دستشان رفته است، صبر و اجر عنايت فرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 220

تاريخ: 26/8/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولين شركت كننده در سمينار بنياد شهيد سراسر كشور، اعضاى خانواده‏هاى شهداى شهرستان كرج و مجروحين و معلولين انقلاب اسلامى‏

رحلت علامه طباطبائى ضايعه‏اى براى مسلمين

بسم‏الله الرحمن الرحيم

 من قبلاً بايد از اين ضايعه‏اى كه براى حوزه‏هاى علميه و مسلمين حاصل شد و آن رحلت مرحوم علامه طباطبائى است اظهار تاسف كنم و به شما و ملت ايران و خصوص حوزه‏هاى علميه تسليت عرض كنم. خداوند ايشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولياء اسلام محشور فرمايد و به بازماندگان ايشان و به متعلقين و شاگردان ايشان صبر عنايت فرمايد. آقاى كروبى قبل از اينكه من بيايم اينجا با من ملاقات كردند و از متصديان امور آن بنگاه‏هاى شهيد در همه شهرستانها و از مامورين دولتى كه تماس با اين مسائل دارند و خصوصاً از ملت بزرگ ايران كه در اين مسائل كوشا هستند اظهار تشكر كردند و من هم از همه تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه خداوند شما جوانهاى عزيز را كه در خدمت اسلام هستيد و شما جوانهاى معلول را كه در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست داديد و شهداى عزيز ما و بازماندگان شهداى عزيز ما را حفظ كند و به شما شفا عنايت كند و به ما و به همه صبر در اين امور.

البته بنياد شهيد، يك بنيادى است كه من تاكنون يك كلمه انتقاد از آن نشنيده‏ام و آقاى كروبى خدمتگزار خوبى است براى شهدا و معلولين و اميدوارم كه همه شماها موفق باشيد كه خدمت خودتان را افزون كنيد و اين شهدا را و اين خانواده شهدا را و اين معلولين را و اين بازماندگان شهدا را مثل عائله خودتان محسوب كنيد و در راه خدمت به آنها كوشش كنيد كه اين خدمت بسيار ارجمندى است، بسيار بزرگى است و مطمئن باشيد كه خداوند تبارك و تعالى به شما اجر در دو دنيا عنايت مى‏فرمايد.

حفظ جمهورى اسلامى يك تكليف الهى است براى همه

من در محضر شما آقايان و در محضر ملت يك مطلب از مسائل داخلى بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه. در مسائل داخلى آنطور كه احساس مى‏شود و به من اطلاع داده شده است يك جريانى در كار است كه مى‏خواهند با اين جريان ايجاد اختلاف بين ملت بكنند. اينها كه از هيچ راهى تاكنون نتوانسته‏اند توفيق پيدا بكنند هر جور اقدامى كردند، اقدام نظامى كردند، هجمه به كشور

صحيفه نور ج 15 صفحه 221

ما كردند، جنگ ايجاد كردند در داخل، جنجال‏ها و كارهائى راه انداختند، ترورها را كردند و انفجارات را انجام دادند و ديدند كه با اين، ملت ما مستحكم‏تر شده است و از ميدان خارج نمى‏شود و البته هم بايد خارج نشود، براى اينكه ملتى كه براى خدا قيام كرده است و براى اسلام قيام كرده است و حكومت اسلامى را به دست آورده است با اين مسائل كنار نخواهد رفت و اين در گرانبهائى كه به او رسيده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد كرد. بعد از اينكه از اين راه‏هاى مختلف اينها مأيوس شدند و طرفى نبستند باز به آن مسئله‏اى كه در همه دنيا مطرح است كه اختلاف ايجاد كنيد تا بتوانيد سلطه پيدا كنيد و حكومت كنيد، دوباره يك جريان اختلافى در ايران يعنى جريانى كه با آن جريان مى‏خواهند ايجاد اختلاف بكنند به چشم مى‏خورد. من بعضى از آن جريانات را عرض مى‏كنم و به ملت تنبه مى‏دهم كه بيدار باشند و يك وقت خداى نخواسته، يك وقتى بيدار نشوند كه كار از دست گذشته باشد. منجمله از جريانات اين است كه به من كراراً اطلاع دادند كه بعض از جوانها و بعض از بى‏خبرها يا اشخاصى كه با طرح وارد شدند و آنها را اغفال كرده‏اند، به بعضى مراجع بزرگ اسلام اهانت مى‏كنند، در شهرهاى مختلف اين مطلب ديده مى‏شود و شما بدانيد كه اين مطلب اهانت كردن به مراجع جز اينكه يك اختلافى در بين ملت ايجاد كند و جز اينكه يك مطلب بر خلاف رضاى خدائى واقع بشود، نتيجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا مى‏كنم كه هر جا يك همچو مسائلى ديدند، اين جوانها اگر گول خورده‏اند، آنها را نصيحت كنند و اگر كسى است كه مخصوصاً از اين گروه‏هاى اختلاف انداز در بين آنها وارد شده، شناسائى كنند و به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، اطلاع بدهند. امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مى‏كنند براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهم تكليف‏هائى است كه خدا دارد، يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر باشد، اهميتش بيشتر است، براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مى‏كند براى اسلام. همه انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متحمل، متكفل شدند و جانبازى‏ها را كردند همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملت‏ها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است. يعنى همه - چيز هستيم - مكلف هستيم حفظ كنيم تا آنوقتى كه يك عده‏اى قائم بشوند براى حفظ او كه آنوقت تكليف از ديگران برداشته مى‏شود. امروز ايجاد اختلاف، هر اختلافى باشد، و كارهائى كه اختلاف انگيز است، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است. و از همين رشته است اينكه باز يك جريانى در كار است كه نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمه جماعات اهانت بكنند و اين يك چيزى است كه، جريانى است كه اگر چنانچه خداى نخواسته اين جريان به توفيق خودش كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از

صحيفه نور ج 15 صفحه 222

مردم بگيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد، شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد. براى اينكه روحانيون در همه بلاد حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودند.

اگر روحانيون نبودند ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم

اگر روحانيون نبودند، ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم. اين مجاهدت روحانيون هست كه از خود شما هستند - آنها هم - مجاهدت آنهاست كه براى ما اسلام را تاكنون نگه داشته است و در هر مساله و گرفتارى كه براى اسلام پيش مى‏آمده باز پيشقدم همين‏ها بودند و همين‏ها بودند كه قيام مى‏كردند، حالا يا موفق مى‏شدند يا سركوب مى‏شدند. در همين مدتى كه من اطلاع دارم و من شاهد بودم قيام‏هاى مختلفى بر ضد رضاخان و محمد رضا شد و اين قيام‏ها همه از مبدأش روحانيون بودند، از آنجا شروع مى‏شد لكن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند موفق نمى‏شدند يا كم موفق مى‏شدند.اگر شما، اگر ملت ما اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند لكن دوباره بواسطه اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه، يك اسم بى‏مسمائى بود و گفته مى‏شد كه ما مجلس داريم و مشروطه داريم و مشروطه خواه هستيم لكن استبداد به تمام معناى خودش، به تمام كلمه خودش بر ما حكومت مى‏كرد، چه در زمان قاجار كه من يادم است و چه بعد از او زمان رضا خان كه بدترين زمانها بر اين ملت گذشت و چه زمان محمد رضا، اگر چنانچه شما توجه به اين نكنيد كه روحانيت را اينها مى‏خواهند از صحنه بيرون كنند و در پيش ملت روحانيت را بد نمايش بدهند. همين امروز صبح كه اينجا من قبل از اينكه بيايم خدمت شماها يكى از علماى اصفهان آمد شكايت زياد از اينكه با روحانيون رفتار بد مى‏شود، چه آن مطلب درست به عرض ايشان رسيده بود يا نادرست، من كلى مطلب را مى‏گويم كه جريانى است كه روحانيت را كنار بگذارند. شما ديديد كه در زمان قبل از اين جمهورى‏هاى اخير، اوايل امر يك جريانى بود كه اين روحانيت‏ها، روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند با دروغ و حيله، آقاى بهشتى رحمه الله عليه كه يك نفر آدمى بود كه مجاهد براى اسلام بود، به درد مى‏خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدير بود، مدبر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت‏ها در آوردند اشرار، و مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتى اى در كار نبود. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته ملت ما يك وقت بيدار بشود كه روحانيت كنار رفته است و سلطه اجانب بر اين مملكت بازگشته است و آنوقت تاسف‏ها فايده نداشت. همانطورى كه در زمان امام حسين سلام الله عليه آنطور درست كرده بودند چهره پسر پيغمبر را كه مردم كوفه‏اى كه پدر او را ديده بودند، مجاهدات او را ديده بودند، همين مردم كوفه براى كشتن پسر پيغمبر مسابقه مى‏كردند و مردم كوفه يك وقت متوجه شدند كه امام حسين ديگر نبود. من خوف اين را دارم كه شما ملت بزرگ ايران كه براى خدا قيام كرديد و براى خدا جوانهايتان را داديد و براى خدا

صحيفه نور ج 15 صفحه 223

زحمات طاقت فرسا كشيديد و همه چيزتان را فداى اسلام كرديد، با اين جريانى كه به نظر مى‏آيد كه دارد پيش مى‏رويد، يك وقتى متوجه بشويد كه خداى نخواسته با انعزال اين مردم، اينهائى كه خدمتگزار هستند، يك حكومت قلدرى با اسم اسلام، با اسم جمهورى اسلامى، با اسم خدمتگزار به اسلام بيايد و همه زحمتهاى شما و خونهائى كه داديد، هدر ببرد. رضاخان هم اول كه آمد در همين سينه زنى‏ها مى‏رفت سينه مى‏زد، در تكيه‏ها مى‏رفت دور تكيه‏ها مى‏گرديد و شمع روشن مى‏كرد، آنوقت كه پايش محكم شد تمام آثار اسلام را اين نانجيب خواست از بين ببرد. در سرتاسر ايران مجلس روضه آشكار، يكى نبود. اگر يك مجلسى بود، نصف شب بود، قبل از اذان صبح بود. شما خوف اين را داشته باشيد كه اگر تشكر اين نعمتى كه خداوند به شما داده و آن اسلام است و تشكرش به وحدت كلمه است و تشكرش به احترام به اولياء اسلام است، اين تشكر را بجا نياوريد، خداوند عنايتش را برگرداند و خداى نخواسته ما را برگرداند به سالهائى كه قبلاً بود و تلخى‏هايش در كام ما هست. اين يك رشته‏اى است كه من به همه ايران تكليف خودم را ادا مى‏كنم و عرض مى‏كنم كه بيدار باشيد كه دارند يك دسته‏اى كه يا بازى خورده‏اند و متوجه نيستند و يا در بين آنها از همين منافقين، از همين گروه‏هاى منحرف وارد شدند و مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند، دسته‏ها مختلف ايجاد كنند، طرفدارهاى آن مرجع، طرفدارهاى آن مرجع و طرفدارهاى آن ملا و طرفدارهاى آن ملا درست كنند و كم كم ملاها را كنار بگذارند و اين پيروزى كه براى شما حاصل شده است از دست شما بگيرند. اين يك رشته است كه عرض كردم.

يك رشته ديگرى كه باز فى الجمله به من اطلاع دادند، بعضى اختلافاتى است كه بين گروه‏هاى متعهد است. گروه‏هائى كه متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند، در بعضى از بلاد همين گروه‏ها با بعض گروه‏هاى ديگرى كه آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند ايجاد اختلاف دارند مى‏كنند. من به اين گروه‏ها هر جا و هر كس است، تمام گروه‏ها اين تنبه را مى‏دهم كه توجه داشته باشيد كه دست جنايتكار خارجى‏ها از هر راهى مى‏خواهند اختلاف ايجاد كنند. اگر شما براى اسلام مى‏خواهيد خدمت بكنيد، همه با هم يكصدا باشيد تا بتوانيد خدمت بكنيد. اگر هر كدام بخواهيد يك صداى عليحده داشته باشيد و يك بساط عليحده‏اى داشته باشيد، آن هم با هم به خلاف برخيزيد، اختلاف با هم بكنيد، مطمئن باشيد كه اين اختلاف بين گروه‏هاى متعهد با اينكه حسن نيت دارند، به جائى مى‏رسد كه يك وقت خداى نخواسته بين دو گروه متعهد در سرتاسر كشور مخالفت بيفتد و يك وقت منتهى بشود به جنگ مسلحانه و دشمن‏هاى شما از خداى مى‏خواهند كه بين شما يك همچو چيزهائى واقع بشود. و من البته اطمينان دارم كه شما هوشيارتر از اين هستيد كه يك همچو مسائلى پيدا بشود لكن من تذكر را لازم مى‏دانم كه بدهم. تمام امورى كه از او بوى نفاق و بوى اختلاف مى‏آيد بايد كنار گذاشت. شما الان از تمام اطراف دنيا هدف هستيد، يعنى اين انقلاب اسلامى ايران همچو در دنيا چهره پيدا كرده است كه همه قدرت‏هاى بزرگ را به وحشت انداخته است كه نبادا اين انقلاب به آن چهره واقعى كه دارد همه جا توجه به آن بكنند و يك وقت ابرقدرت‏ها ببينند كه ممالك اسلامى و

صحيفه نور ج 15 صفحه 224

ممالك ديگر هم از دست آنها رفت، از اين جهت كوشش مى‏كنند، به همه قوا كوشش مى‏كنند كه اينجا كه هسته مركزى اين انقلاب و نهضت اسلامى است، اينجا را بكوبند، كوبيدن و بهترين كوبيدن‏ها آن است كه از داخل اين مساله واقع بشود، اختلاف داخلى، خودمان توى سر خودمان بزنيم.

من اعلام خطر مى‏كنم به واسطه طرح فهد

بيدار باشيد شما و همه، و همه مسلمانها كه نبادا يك همچو اغفالى بكنند ما را و غفلتى بكنند، با يك صورت مناسبى بيايند جوانها را بازى بدهند كه اين جمهورى اسلامى هم مثل زمان محمدرضا شاه است بلكه بدتر، آخوندها هم كه جز فساد، كارى انجام نمى‏دهند. از اين حرفهائى كه بازى بدهند جوانها را. اين راجع به مسائل داخل كه اهميت دارد. در مسائل منطقه، مهمترين چيزى كه الان مورد صحبت است اين طرح‏هائى است كه به دست آمريكا و صهيونيست و بعضى نوكرهاى آنها ريخته شده است و اين طرح‏هائى است كه دولتهاى اسلامى مى‏خواهند، دولت‏هاى عرب مى‏خواهند اين طرح را طرح بكنند و تحميل بكنند بر همه. اين طرح هيچ نقطه مثبت ندارد. آنهائى كه گمان كرده‏اند نقطه‏هاى مثبتى در اين طرح هست يا توجه به مسائل ندارند يا طور ديگرى است. نكته مثبت در اين طرح‏ها هيچ نيست. كشور ما، ملت ما كه اينهمه شهدا داده است و اينهمه معلولينى كه الان بسياريشان در اينجا هستند و خداوند آنها را شفا بدهد تقديم كرده است، براى اسلام است و ما اسلام را منحصر به ايران نمى‏دانيم. اسلام، همه جا اسلام است. مصر هم همين اسلام است و سودان هم همين اسلام است و عراق هم همين اسلام است و حجاز همين اسلام است و سوريه و ساير جاها. ما نمى‏توانيم حساب خودمان را از حساب ساير مسلمين جدا كنيم. ما با اينهمه خسارتى كه بر ما وارد شده است و اينهمه شهيد كه داديم و معلول كه داديم و آواره كه پيدا كرديم، همه اينها براى اسلام بوده، ايران هم از باب اينكه يك كشور اسلامى است ما اين زحمات را برايش كشيديم. ما نمى‏توانيم كه اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانيم، مقدرات ساير كشورها را از خودمان جدا بدانيم. همه جا اسلام است و همه مسلمين - كه ما هم جمله آنها هستيم - موظفيم كه اسلام را در هر جا حفظ كنيم. ما مكلف هستيم كه آن مقدارى كه مى‏توانيم هدايت كنيم اين كشورهاى اسلامى را كه امروز در فكر اين طرح بسيار بسيار مضر هستند و مى‏خواهند آن طرح را تصويب كنند. ما بايد به ملتهاى مسلمين و اسلام و به كشورهاى اسلامى تذكر بدهيم. من اعلام خطر مى‏كنم براى اين مساله و براى اسلام به واسطه اين طرح. آنهائى كه اين طرح را داده‏اند يا جاهلند و يا تحت تأثير آمريكا و صهيونيسم واقع شده‏اند. آنهائى كه در اين طرح نقطه مثبت قائل هستند آنها هم همين طور. اگر هيچ نقطه‏اى در اين نبود جز اينكه اسرائيل به رسميت شناخته شود، يكى از موارد اين پيشنهادها اين است كه اسرائيل به رسميت شناخته بشود و تامين داده بشود به اسرائيل، اگر هيچ نبود الا اين و تمام نقاط ديگر، نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه بر خلاف بود. معنى اينكه تامين داده بشود به اسرائيل اين است كه اين اسرائيل كه سال‏هاى طولانى است زمينهاى مسلمين را غصب كرده‏اند و كشتار دستجمعى در فلسطين و در لبنان و در

صحيفه نور ج 15 صفحه 225

جاهاى ديگر ايجاد كردند، مسلمين را بى‏خانمان كردند و اعراض و نفوس مسلمين را در خطر، معرض خطر قرار دادند و دستخوش مقاصد فاسدشان كردند، حالا همه مسلمانها اين را تامينش بدهند! يعنى اينكه اگر يك كسى خواست تعرض بكند به اين غاصب، به اين دولتى كه دولت غاصب جانى است، همه مسلمانها و همه دولتهاى منطقه موظفند كه با او مخالفت كنند براى حفظ اسرائيل. اسرائيلى كه خون مسلمين را مكيده است و فلسطين را و قدس را آنطور كرده است و لبنان را به آن صورت در آورده است و مسلمين را قتل و غارت كرده است، حالا همه موظفيم كه براى خاطر اينكه يك دستمزدى به او بدهيم، همه حافظ او باشيم، همه تامين كنيم او را! آن كسى كه از اول كه وارد شده است در قدس و فلسطين، همه كارهايش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسميت بشناسيم! يعنى مملكتهاى عرب، اين رژيم فاسد، فاسق، كافر را به رسميت بشناسند، دستمزد بدهند به اسرائيل بعد از آنهمه جنايات. اگر نقطه مثبتى كه بعضى‏ها مى‏گويند، اين است كه يكى از مواد اين است كه اسرائيلى خارج بشود تا جنگ كذا، - از - تا آن حدودى كه در جنگ كذاست، اين از نقاط منفى اين است. اين معنايش اين است كه اسرائيل اينهمه جاها را كه گرفته است مال خودش، حالا يك چند جا را رها كند مثل اين است كه ما بيائيم با عراق مصالحه كنيم كه خوزستان يك مقدارش مال ما و يك مقداريش مال شما. اين از نقاط منفى اوست و ساير نقاط تمام در خدمت اسرائيل است و مى‏خواهد اسرائيل را حاكم كند بر اعراب و من اخطار مى‏كنم بر ملت‏هاى اسلامى و خصوصاً ملتهاى عرب و بر ارتش‏هاى اسلامى و ارتش‏هاى دولت‏هاى عربى كه گذشتن اين طرح در يك جاى سربسته بدون توجه ملت‏ها جز اينكه شما را به اسارت اسرائيل در آورد و تا آخر عمر نوكر اسرائيل باشيد و دست بسته و چشم بسته به اختيار اسرائيل و آمريكا در آئيد هيچ چيز ديگرى نيست. براى ملت‏هاى اسلامى و براى عرب هيچ ننگى بالاتر از اين نيست كه تسليم اين طرح فاسد خراب صد در صد مخالف با اسلام بشود. ننگ عرب است كه قبول كند اين آقائى اسرائيل را. من به همه اخطار مى‏كنم كه اگر اين طرح بگذرد، فردا اسرائيل مكه و مدينه را از چنگ شما بيرون مى‏آورد.

بيدار باشند ملت‏ها و بيدار كنند دولت‏ها را و مخالفت كنند با اين طرح كافر فاجر. اين طرح را كه مى‏خواهند بريزند، آمريكا چنگ و دندان نشان داده براى اينكه تسليم كند اينها را، كماندوهاى خودش را پياده كرده است در منطقه و لشكرهاى خودش را در منطقه پياده كرده است، مانورها را نمايشگرها را آورده است نمايش بدهند، بترسانند اهل منطقه را. اگر دولت‏ها بترسند، ملتها زنده باشند و نترسند. اگر ما همه از بين برويم، بهتر است از اينكه ذليل باشيم زير دست صهيونيسم و زير دست آمريكا. و اين يك قدم بلندى است كه به دستور آمريكا اين قدم بلند برداشته شده است براى ذلت عرب و ذلت مسلمين. ننگ بر آن اعرابى كه براى خاطر سلطه كمى كه به كشورى پيدا كنند و براى خاطر استفاده‏هائى كه پيدا كنند تن به يك همچو ذلتى بدهند و ننگ بر همه ما اگر چنانچه ساكت بنشينيم. و اگر چنانچه دولت‏ها هم، دولت‏هاى بى‏توجه به مسائل يا متعمد در اينكه خيانت به اسلام بكنند و به ملت عرب بكنند و به مسلمين بكنند، اين طرح را بگذرانند، هيچ ارزشى ندارد براى اينكه

صحيفه نور ج 15 صفحه 226

ملتها با اين مخالفند. هيچ ملتى از ملتهاى اسلامى نيست كه موافق با اين باشد كه نوكر اسرائيل باشد و ذليل اسرائيل و ذليل آمريكا باشد. اگر فرضاً هم اين دولتها بگذرانند اين را، ارزش يك پشيز ندارد اين گذراندن‏ها و مسلمانها و ملتها با اين مخالفند. بايد اين دولت‏ها اين مطلب را از سر خودشان بيرون كنند كه همانطورى كه سابق مى‏كردند حالا بايد بكنند، يعنى خودشان را قيم بدانند نسبت به ملت‏ها. يك نفر شيخ يا يك نفر رئيس حمهور يا يك نفر ملك به اصطلاح خودشان چه حقى دارد كه بر يك مملكت حكومت كند و يك مملكتى را بخواهد به مصالح اسرائيل فدا كند. بايد حكومتها بيدار بشوند، با گذراندن اين طرح گور خودشان را مى‏كنند. نبايد ديگر از اين به بعد اين فكر بيايد در سر اين حكومت‏ها كه كار با ماست و به ملت‏ها مربوط نيست. شما در مقابل ملت هيچ كاره‏ايد. ملتها هستند كه بايد كارها به تصويب آنها برسد. البته ما هم گرفتار يك همچو مسأله‏اى بوديم در زمان رضا خان، در زمان محمدرضا خان همين مساله بود كه به ملت كار نداشتند، ملت چكاره است؟ آنها ملت را هيچ كاره مى‏دانستند. هر چه هست اعليحضرت است، غير اعليحضرت خبرى نيست. لكن ملت ايران شكست اين را و فهماند كه هر چه هست ملت است و حكومت‏ها بايد بر طبق اميال ملت عمل بكنند، بر طبق مصالح ملت عمل بكنند و حكومت ما و مجلس ما و همه ارگانهاى لشكرى و كشورى ما الان همين طور هستند، خدمتگزار ملت هستند. هيچ يك از آنها نيست كه اين فكر در كله‏اش بيايد كه بخواهد يك حكومتى بكند، تحميلى به ملت بكند. ملتهاى ديگر هم بايد همين كار رابكنند. چاره‏اى ندارند جز اينكه در مقابل اين قرارداد داد و طرح فاسد قيام كنند، نهضت كنند، جان بدهند تا اين طرح را نگذارند عملى بشود. بر فرض اينكه آنها اين طرح را تصويب كنند، مخالفت كنند و بدانند كه با مخالفت ملت نمى‏شود اين طرح درست بشود.

من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همه ملت‏هاى اسلام را، بيدارى همه دولتها را، بيدارى همه جوانها را، من اين پيامى كه دارم به مدارس كشورها هم هست به دانشگاه‏ها، به همه جا.

هر كس با طرح فهد مخالفت نكند خائن به اسلام است

اين جوانهاى دانشگاهى، اين نويسنده‏ها، اين گوينده‏ها، اين علما، اين ارتشى‏ها، همه اينها با اين طرح خبيث كه اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت مى‏كند به خيال خودشان، و به دست اسرائيل مى‏دهد، مخالفت كنند. هر كس مخالفت نكند، خائن به اسلام است. و بدانيد كه ملت‏ها اگر با يك چيزى مخالفت كردند، دولت‏ها نمى‏توانند اجرا بكنند. امروز مثل سابق نيست كه يك دولتى بيايد هر غلطى مى‏خواهد بكند. خير، بايد موافق اميال صحيح ملت عمل بكند. نوكر ملت بايد باشد، نه آقاى ملت. او كاخ طلا درست نكند با پول ملت و ملتش ضعيف‏ترين و فقيرترين ملت‏هاباشد. انشاء الله خداوند به همه ما و به همه شما و به همه ملتهاى اسلامى يك روشنائى عنايت كند و يك نور هدايتى عنايت كند كه همه ما در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى و اطاعت رسول خدا باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 237

تاريخ: 10/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه اهل تشيع و تسنن استانهاى يزد و هرمزگان

اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته آقايان توجه دارند و داشتند به اينكه اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است كه از خود مردم و با اسم اسلام و با تكبير همه جانبه همه ملت تحقق پيدا كرده است و خداى تبارك و تعالى بر همه ملت ايران منت گذاشته است كه قلوب همه را متوجه كرده است به همين جمهورى اسلامى و همه خواهان اسلام و خواهان جمهورى اسلامى هستند. و البته توجه هست به اينكه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، تمام انقلابات را بايد بگوئيم كه ضايعاتش بيشتر از اين انقلاب بوده است و برداشتش كمتر بوده است و آن برداشتى كه اين انقلاب كرده است كه آن تحقق اسلام و احكام اسلام است، در هيچ جا همچو برداشتى نشده است. اگر هم اسم جمهورى روى جمهورى اسلامى روى بعضى از كشورها بوده است، محتوايش نبوده است. و همين طور توجه داريد كه مشكلات بعد از انقلاب در كشورهاى بزرگ دنيا الان هم رفع نشده است. شوروى كه يكى از ابرقدرت‏هاى عالم است، الان شصت و چند سال كه انقلاب كردند و الان هم در مشكلات هستند، همه جور مشكلات و نمى‏توانند مشكلاتشان را رفع كنند.

و ايران يكى از ويژگى‏هاى بزرگش اين است كه الان ما يك دولتى و يك ملتى جداى از هم نداريم، يك ارتشى و يك ملتى و يك دولتى جداى از هم نداريم. ملت با ارتش، با دولت، همگام است و مشكلات اگر براى دولت پيش بيايد، اگر براى ارتش پيش بيايد، براى هر جهتى، براى يك طرف مملكت مثل زلزله مثلاً پيش بيايد، خود اين مردم بهتر از دولت مشغول مى‏شوند به فعاليت، چنانچه در كرمان اين زلزله‏اى كه پيش آمد، ديديد كه با فعاليت حضرت آقاى صدوقى و توجه مردم، بسيارى از مشكلات رفع شد و من الان هم اميد اين معنا را دارم كه چون مردم حاضر در صحنه هستند، مشكلات برطرف بشود. البته مساله پاكسازى ادارات در دست اجراست.

علماى بلاد همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را

الان اين بازرسى عمومى كه بناست به فعاليت وارد بشود و شده است، اين مسائل را اميدواريم كه با فعاليت و با همفكرى همه مردم و خصوصاً علماء بلاد از امورى كه بسيار اهميت دارد قضيه اين‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 238

است كه علماء بلاد هدايت كنند مردم را، همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را و نگه دارند مردم را در اين حال نهضتى كه هستند و الان در حال انقلابند، مردم را در صحنه نگه دارند و مردم را از اينكه يك اختلافى خداى نخواسته بخواهند درش ايجاد كنند و در جاهائى ايجاد كنند، مردم را تنبه بدهند به اينكه دستهاى خبيثى هست كه مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد. از اين جهت يكى از امور مهمى كه به عهده علماى بلاد و خصوصاً ائمه جمعه هست همين است كه در خطبه‏هايشان كه يك فرصتى است كه مردم مجتمعند و مطالب را مى‏شود گفت، تنبه بدهند مردم را كه غفلت نكنند از اين دستهائى كه به خيانت مى‏خواهند اين انقلاب را متلاشى كنند. تمام توطئه‏هائى كه در خارج و در داخل بوده است تاكنون، خنثى شده است و بحمد الله جنگ هم دارد به پيروزى ختم مى‏شود و كشور هم كشور خود شماست و اسلامى است و تعهد به اينكه ما بايد اسلام را حفظ بكنيم.

از تكاليف اوليه خداى تبارك و تعالى است حفظ اسلام، و همه ما و همه ملت و همه علما و همه مى‏دانيد كه مكلف به اين هستيد كه اين هديه الهى را حفظ بكنيد و الان اسلام به دست ما سپرده شده است. ما سابق اگر عذرى داشتيم به اينكه قدرتها را نمى‏گذارند ما كارى انجام بدهيم و قدرتهائى بودند كه مخالف بودند، علما را مانع مى‏شدند از اينكه در پستهاى خودشان، وظايف خودشان را انجام بدهند، امروز ديگر ما همچو عذرى نداريم و همه آقايان در هر جا كه هستند مى‏توانند كه مسائلشان را، مشكلاتشان را، مشكلات مردم را گوشزد كنند و مردم را هدايت كنند و همين طور دولت را هدايت كنند، ادارات را هدايت كنند و انشاء الله من اميدوارم كه به زودى مشكلات رفع بشود.

وحدت كلمه نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد اين وحدت را حفظ كنيم

البته انقلاب بوده است و يك دسته هم اشخاص فاسد كه از اول انقلاب معلوم شد نقشه داشتند. ما حالا كم‏كم توجه پيدا مى‏كنيم اينها از اول كه نهضت شده است و انقلاب شده است و آن روزى كه فهميدند به اينكه اين انقلاب پيروز مى‏شود، اينها مشغول نقشه‏كشى خودشان بودند و لهذا در زمان انقلاب كه يك مقدارى چيز بود چيزهائى بود كه نمى‏شد نظمش را حفظ كنيم، اينها مشغول شدند به اينكه اسلحه بدزدند، اسلحه‏ها را دزديدند. شما الان مى‏بينيد كه گاهى نشان مى‏دهند يك خانه تيمى چقدر اسلحه تويش هست و چقدر مواد منفجره در آن هست و چقدر چيزهاى ديگرى هست در آن. اينها براى اين است كه اول وارد اين مساله كه شدند كارى به اسلام و كارى به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى نداشتند، آنها يك مقصد خاصى داشتند و دنبال آن مقصد دويدند و افرادشان را فرستادند هر جا و غارت كردند اموال مسلمين را. و انشاء الله من اميدوارم كه با همت مردم، مهم همين توجه خود مردم است، با همت مردم و گزارش دادن از اين به اينكه اين خانه‏ها در كجاها هست كه باز هم يك مقدارى هستش، انشاء الله اين هم به زودى حل بشود و همه ما مشغول بشويم به اينكه اسلام را در اين مملكت پياده كنيم و اگر نقيصه‏اى هست در هر جا، انشاء الله رفع بشود.

و من اميدوارم كه با همت همه آقايان، علماى اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهاى اهل

صحيفه نور ج 15 صفحه 239

سنت و برادرهاى اهل شيعه مجتمع باهم باشند و از اختلافى كه مى‏خواهند فاسدها و مفسدها ايجاد كنند بين ماها، از اين اختلافات پرهيز كنند. و هر كس در محل خودش مردم را تنبه بدهد به اينكه اين اختلاف جز براى اينكه به هم بزنند اوضاع ايران را و باز مسلط كنند به ما آن قدرتهاى بزرگ را، چيز ديگرى عايدمان نمى‏شود و البته از اول هم اين اختلافات يا از جهل پيدا شده است يا از اينكه باز دستهائى در كار بوده است كه نگذارند يك مملكتى وحدت كلمه داشته باشد. و شما الان و همه برادرهاى ما در هر جا كه هستند، الان ديدند كه با وحدت كلمه چه بركتى خداى تبارك و تعالى به ما عطا فرموده است. اين را حفظ بكنيم و اين نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد تشكر كنيم و تشكرش به اينكه با چنگ و دندان اين وحدت را حفظ كنيم و اسلام را انشاء الله پياده كنيم و همه ما در زير سايه اسلام و پرچم توحيد با هم انشاء الله زندگى كنيم تا ظهور ولى عصر سلام الله عليه.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 240

تاريخ: 11/9/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى، اعضاى دايره مديريت مهمات لجستيكى، پرسنل پايگاه نيروى هوائى شيراز و هوانيروز تهران و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

يكى از ثمرات بزرگ اين جنگ، تحرك بى سابقه‏اى است كه در جوانان حاصل شده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان ارتشى‏ها و پرسنل‏هاى ارتش كه از نقاط مختلف تشريف آورده‏اند من دعاگوى همه هستم و از آنها تشكر مى‏كنم.

بسيارى از امور است كه انسان از آن خوشش نمى‏آيد، لكن وقتى كه تحقق پيدا كرد مى‏بيند خيرش در آن بوده است عسى ان تكرهوا شيئا وهو خير لكم . ما و ملت اسلامى ما جنگجو هجوم‏گر نبوده‏ايم و نيستيم و از اين جنگ تحميلى هم خوشمان نمى‏آمد و كراهت داشتيم كه دو طايفه از مستضعفان به تحريك مستكبران و تحريك آمريكا و اغفال حزب بعث به روى يكديگر حربه بگشايند و آتش، لكن همه مى‏دانيد و همه هم در جهان مى‏دانند كه اين جرم متوجه به حزب بعث و صدام و صداميان است. در عين حالى كه ما از جنگ گريزان هستيم، لكن دفاع كه حق هر انسانى است و واجب است بر هر انسانى دفاع از خود و دفاع از كشور خود و دفاع از دين خود، ما به عنوان دفاع در مقابل اين قدرت‏ها ايستاديم.

اين جنگ پيش آمد و يك سال و نيم تقريبا طول كشيده است و ثمرات بزرگى براى ما داشته است كه اول غافل بوديم و كم‏كم متوجه شديم. يكى از ثمرات بزرگ اين، اين تحرك بى سابقه است كه در جوانهاى ما در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها اين تحرك بزرگ حاصل شده است و كانه از آن رخوت و سستى كه براى اشخاصى است نشسته‏اند و كارهاى معمولى را مى‏كنند اين رخوت و سستى از بين رفته است و جاى خودش را به فعاليت و تحرك داده است كه امروز ارتش ما، سپاهيان ما، بسيج ما و عشاير ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرك و در مقابل همه ناگوارى‏ها ايستاده‏اند و جنگ را براى خودشان گوارا مى‏دانند براى اينكه جنگ ما دفاع است هجوم نيست و جنگ دفاعى از تكلفهاى شرعى و وجدانى و انسانى همه است و از چيزهائى كه ما متوجه قبلا نبوديم و بعد متوجه شديم اين است كه اين مشتى كه شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و ساير قواى مسلح و امدادى به دهان اين مهاجمين زديد اين يك عبرتى مى‏شود از براى ديگر حكام جورى

صحيفه نور ج 15 صفحه 241

كه شايد يك وقت در مغز خودشان اين تخيل پيش آمده است كه ايران به هم ريخته است و خوب است كه ما هم يك هجومى بكنيم.

تبليغات خارجى و خصوصاً تبليغات راديوهاى منحرف مثل بى.بى.سى و راديوى امريكا و راديوهاى ديگرى كه ملاحظه مى‏شود، اينها به عالم جلوه داده بودند كه ايران به واسطه اينكه يك نظم و يك ترتيب خاصى ندارد آشفته است و در هم ريخته است و جاى اين است كه هر كس كه بتواند و از اين خوان نعمت يك چيزى بردارد! و همين موجب اين شده بود كه صدام بى خرد را اغوا كردند كه برو و فتح قادسيه را تجديد كن و ايران يك لقمه چرب و نرمى است كه به آسانى مى‏شود آن را بلعيد! و اين احمق هم بدون اينكه توجه به اطراف قضايا بكند به واسطه آن غرور شيطانى كه داشت و آن اغواهائى كه شياطين به او كردند و او را وادار كردند به اينكه حمله به ايران بكند اين كار ابلهانه را كرد و جزاى خودش را ديد و دارد مى‏بيند.

ما با تكبير اين جبهه‏ها را فتح مى‏كنيم

اين فتح‏هائى كه از براى شما پيش آمده و انشاء الله پيش خواهد آمد، اين ثابت كرد كه بوق‏هاى تبليغاتى همه بر خلاف واقع بوده است. گر چه ملت‏ها اكثراً مى‏دانستند لكن ممكن بود كه در بين آنها هم گروه‏هائى باشند كه ندانند مسائل را. فهميدند كه ايران امروز از ديروز و از ديروزها قوى‏تر و منسجم‏تر و بهتر از آنوقت است كه آن رژيم شيطانى يا رژيم‏هاى شيطانى سابق بر او بوده‏اند. امروز ايران يكپارچه تحرك است، يكپارچه فعاليت است، يكپارچه هواى عشق به شهادت و هواى عالم غيب است. در رژيم‏هاى سابق اسمى از اين مسائل نبود. اشخاصى كه در آن رژيم‏ها تربيت شده بودند غايت حرفشان اين بود كه ملت بايد چه باشد و ملى‏گرائى به آن وضع بد، و دست اجانب به همه جاى اين كشورها دراز شده بود و هر كس را به عنوان ملى‏گرائى مقابل ديگرى قرار داده بود. امروز ايران ثابت كرد كه ما با همه ملتهاى اسلامى و با همه مستضعفان جهانى، با همه آنها هستيم و خود را از آنها و آنها را از خود مى‏دانيم و با كسانى كه بخواهند تهاجم كنند يا به ايران يا به جاهاى ديگرى، ما با آنها در جنگ هستيم. ما همه ممالك اسلامى را از خود مى‏دانيم و خودمان را هم از ممالك اسلامى مى‏دانيم. ما مى‏خواهيم به امر خداى تبارك وتعالى همه با هم مجتمع باشيم و همه يد واحده باشيم و بر ضد مستكبرين جهان.

از امورى كه در اين جنگ كه ما مكروه داشتيم، پيش آمد براى ما، اين بود كه به واسطه شجاعت سربازان دلير ما وشجاعت ملت بزرگ ما كه توانست اين مطلب را تثبيت كند كه كسى نمى‏تواند به اين مملكت رخنه كند و كسى نمى‏تواند آسيب به اين كشور برساند. برادران عزيز من!آنچه كه مهم است براى همه ما و براى همه ملت ايران اين است كه توجه به خداى تبارك وتعالى را ازش غفلت نكنند، توجه به اينكه ما براى خدا قيام كرديم، نهضت كرديم، انقلاب كرديم و براى خدا به پيش مى‏رويم.

صحيفه نور ج 15 صفحه 242

الان من گاهى كه وصيت نامه بعض از شهدا را مى‏بينم يا وضع جبهه‏ها را مى‏بينم يا شعارهائى كه در جبهه‏ها همان شبى كه فردا احتمال دارد كه شهيد بشوند مى‏بينم، مى‏بينم كه ملت الهى شده است. فرق است ما بين يك جمعيتى كه در شبى كه فردا براى او خطر است و مى‏خواهد به لشكر كفر هجوم ببرد به مناجات خدا مى‏ايستد با آن كسانى كه وقتى كه خواهند به جنگ بيايند اول با فشار است و بعد هم كه محال آنها را بينند آلات لهو و لعب در آنجا هست. فرق است مابين آنهائى كه براى خدا قيام كرده‏اند و آنهائى كه براى طاغوت.

شما در راه خدا داريد جنگ مى‏كنيد و اين علامت ايمان شماست و آنها در راه طاغوت دارند جنگ مى‏كنند و اين علامت كفر آنهاست. مادامى كه اين مطلب در بين شما باقى است توجه به خدا و يارى خواستن از مبداء قدرت شما قدرتمند هستيد. شما را اين وحدت كلمه در زير سايه توحيد و در زير پرچم اسلام به اين فتح‏ها و پيروزى‏ها مى‏رساند. اين تكبيرهايى كه در شبى كه براى شهادت كمر بستيد مى‏گوئيد، اينها پشتيبان شماست. جنود غيبيه همانطور كه در صدر اسلام پشتيبان لشكر اسلام بود و آن لشكر كوچك اسلام بر لشكر روم با آن بساط و بر لشكر ايران آنوقت با آن بساط غلبه كرد، به واسطه آن تاييدات غيبى و ملائكه الهى بود. شما امروز همان وضعيت را داريد. براى خدا قيام كرديد و مقابل مستكبرين و مقابل كفار و مطمئن باشيد كه جنود غيبيه با شماست و هر يك شما در مقابل چندين نفر از آنها مى‏توانند عرض اندام كند. شما مى‏دانيد كه تمام كشورها تقريبا پشتيبان صدامند و به او هم پول مى‏رسانند و هم اسلحه مى رسانند و هم نفرات مى‏فرستند بسياريشان، و ما بحمد الله نه احتياج به پول ديگران داريم و نه احتياجى به پرسنل ديگران داريم و نه احتياج به تأييد ديگران. ما كه اتكائمان به خداست از كى تاييد بخواهيم؟ ما كه اتكائمان به مبداغنى مطلق است از كى خواستار جهات مادى بشويم؟ ما كه با تكبير اين جبهه‏ها را فتح مى‏كنيم از كى بخواهيم كه با ما همراهى كند؟ ما از خدا مى‏خواهيم. ما از خدا مى‏خواهيم كه با آن جنود غيبيه كه دارد و با آن ملائكه الله كه هست به ما كمك بفرمايد و مى‏فرمايد، لكن شرط اين است ما به عهد خود باقى باشيم، عهدى كه با اسلام داريم، حفظ اسلام، حفظ كشور اسلامى، حفظ نواميس اسلامى. ما بايد اين توجه را هيچ وقت از خود بيرون نكنيم، از مغز خود بيرون نكنيم كه ما بندگان خدا هستيم و در راه او و در سبيل او حركت مى‏كنيم و پيشروى مى‏كنيم. اگر شهادت نصيب شد سعادت است و اگر پيروزى نصيب شد سعادت است.

امريكا مى‏خواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد

ما در عين حال كه غلبه بر دشمن را نزديك مى‏دانيم، معذلك نصيحت آنها را لازم مى‏دانيم. من نصيحت مى‏كنم به ارتش عراق كه بى خود براى طاغوت خودتان را به جهنم نفرستيد. من نصيحت مى‏كنم به كسانى كه پشتيبانى از صدام مى‏كنند - از دولتهاى منطقه - كه خودتان را به زحمت نيندازيد و پشتيبانى طاغوت نكنيد و در مقابل اسلام و قرآن مجيد صف‏آرائى نكنيد. من نصيحت مى‏كنم به حزب بعث كه خود آنها قبل از اينكه كنار كنند آنها را، خودشان كنار بروند صدام هم برود به

صحيفه نور ج 15 صفحه 243

پاريس و آنجا پيش رفقايش يك دولت تشكيل بدهد. من صلاح اينها را مى‏دانم كه دست از اين كارها بردارند و بى خود خودشان را زحمت ندهند و خون جوانان ريخته نشود. ما نمى‏خواستيم كه به ملت عراق و ملت ايران اينهمه خسارات وارد بشود به واسطه شيطنت‏هائى كه دست‏هاى ماوراى اينها عمل مى‏كند و وادار مى‏كند اينها را به هجوم. صدام چه جوابى تهيه كرده است براى ارتش عراق و براى فرماندهان ارتش، چه جوابى تهيه كرده است كه بى خود ميلياردها دلار به خودشان خسارت وارد كرده‏اند كه مجبور شده است از جاهاى ديگر وام بگيرد. من به همه حكومتهاى منطقه نصيحت مى‏كنم كه از پشتيبانى صدام دست برداريد و بترسيد از آن روزى كه خداى تبارك و تعالى بر شما غضب كند و بر شما آن بيايد كه به محمدرضا آمد و به صدام. از غضب خدا بترسيد اى حكومتهاى منطقه و بهوش بيائيد و با اسلام و قرآن مقابله نكنيد. همه ملتهائى كه در منطقه هستند همه اسلامى هستند و اسلام را مى‏خواهند. شما چرا يك اقليت‏هاى بسيار ضعيف در مقابل اسلام ايستاده و همه توان خودتان را صرف مى‏كنيد كه صدام را تقويت كنيد در مقابل قرآن كريم در مقابل اسلام؟ من همه شماها را نصيحت مى‏كنم، همه دولتها را نصحيت مى‏كنم كه به راه اسلام برگردند و مقاتله با كفار بكنند، نه مقاتله با مسلمين، قتال در راه خدا بكنند، نه قتال در راه طاغوت.

امروز اگر بر اينها ثابت نشده باشد كه اين طرح‏هائى كه امريكا مى‏دهد مخالف با مصالح خود منطقه هست و مخالف با مسلمين هست، بايد بسيار نادان باشند. امريكا باز از طرحها دست بردار نيست. آمريكا مى‏خواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد. شما ببينيد كه در اين طرحى كه اخيرا دادند، بين طوايفى از مسلمين، بين حكومتهاى مسلمين اختلاف واقع شد و بيشتر خواهد شد و اگر اين طرح هم شكست خود و شكست خورده است، طرح ديگر خواهد داد و بايد مسلمين توجه داشته باشند كه طرح امريكائى براى شرق و براى ملل اسلامى و دولت‏هاى اسلامى صرفه ندارد. بايد همه مسلمين توجه كنند و به حكومتهاى خود تذكر دهند كه زير بار طرحهاى امريكائى كه از اين بعد، يكى بعد از ديگرى خواهد آمد نروند و بازى نخورند از اين شياطين. اينها مى‏خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و ذخاير شما را بچاپند. آمريكا نظر سوء به شما دارد. شما را براى مصالح خودش مى‏خواهد استخدام كند و استخدام كرده است. چرا شما ذخاير خودتان را در راه مقاصد شوم و پليد امريكا صرف مى‏كنيد؟ و چرا در مقابل اسلام ايستاده‏ايد و در مقابل مسلمين؟ شما مى بينيد كه دولت مصر، دولت غاصب مصر به صراحت مى‏گويد كه ما كسانى كه از اسلام اسم مى‏برند سركوب مى‏كنيم. امريكا به شما به نظر يك بنده نگاه مى‏كند، به نظر يك برده نگاه مى‏كند و شما را از هر طرف كه مى‏خواهد مى‏كشاند. صدام اگر عقل داشت و امريكا به او مى‏گفت حمله به ايران بكن، خلاف او را مى‏كرد، لكن خداى تبارك و تعالى عقل را از سر اينها برداشته است كه بر ضد خود و بر ضد كشور خود و بر ضد ملت خود عمل مى‏كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 244

وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد

من از همه شما دوستان، از همه شما برادران ارتشى ايران و پاسداران ايران مى‏خواهم كه توجه داشته باشيد كه در بين خودتان خداى نخواسته يك وقت اختلافى حاصل نشود. شما گمان نكنيد كه قدرتهاى بزرگ دست برداشته‏اند و امروز شما را به حال خود گذاشته‏اند. آنها هر روز در نقشه هستند و هر روز در كمين هستند كه شما را با هم اختلاف ايجاد كنند، بين شما اختلاف ايجاد كنند و آنها بهره بردارند. شما مى‏بينيد كه در هر جائى كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواى مسلح باهم مى‏شوند پيروزى عظيم نائل مى‏شود. شما مى‏بينيد كه وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد. شما مى‏بينيد كه اين طعمه‏اى در دهان امريكا بود اسمش ايران بود، با وحدت كلمه از دهان او بيرون كشيديد و استقلال را براى خودتان تثبيت كرديد. شما مى‏بينيد كه اگر يك اختلاف بين شما بيفتد خداى تبارك و تعالى خواهد - خداى نخواسته - نظر عنايت را بردارد و آن روز همان خواهد شد كه در زمانهاى سابق بر ايران مى‏گذشت. همه بهوش باشيد، زن و مرد، جوان و پير، همه بهوش باشيد، ارتشى و غير ارتشى بهوش باشيد كه مبادا رخنه كنند اين اشخاصى كه فاسد هستند رخنه كنند بين شما و خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنند. باهم باشيد و يد واحده باشيد على من سواكم چنانچه دستور است. تفرقه پيدا نكنيد و باهم اعتصام به حبل الله كنيد و در راه خدا به پيش برويد كه شما پيروزيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:42 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 247

تاريخ: 18/9/69

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، گروهى از مسلمانان جنوب شرقى آسيا، دانشجويان تربيت معلم، كاركنان سازمان صدا و سيما و پرسنل نيروى هوايى جمهورى اسلامى

حوزه‏هاى علميه سراسر كشور تكليف شرعى الهى دارند كه مبلغ بفرستند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گروه‏هاى مختلفى كه جناب آقاى رئيس جمهور اسم بردند، چون ما همه مشترك در مقصد هستيم ديگر لازم نمى‏بينم يكى يكى را اسم ببرم. من مسائلى كه مشترك بين همه ما هست فى الجمله عرض مى‏كنم. اين انقلاب اسلامى ايران بايد بگوئيم كه يك جهش ناگهانى بود كه ملت ما در هر امرى كه از امور پيش مى‏آمد، تازه كار بود براى اينكه در رژيم‏هاى سلطنتى و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال اخير براى هيچ يك از گروه‏ها فرصت اينكه در مسائل فكر كنند، قبل از اينكه عمل كنند نبود. حوزه هاى علميه ايران، چه حوزه‏هاى علميه قديمى و چه دانشگاه‏ها يك وضعى داشتند كه با اين جهش بايد آن وضع را متحول كنند و تهيه قبلى نداشتند. ناگهان تكليف‏هائى به دوش همه آمد و چون مهيا نبودند هيچ يك از قشرهاى ملت، از اين جهت بار سنگين بود لكن معذلك بحمد الله همت والاى همه قشرهاى ملت اين بار سنگين را هم دارد به پيش مى‏برد لكن كافى نيست اين مقدار. حوزه‏هاى علميه علوم شرعيه فعاليت‏هايشان در رژيم‏هاى سابق و خصوصا اين پنجاه و چند سال اخير بسيار محدود بود، هم برنامه‏هاى تحصيلى‏شان محدود بود و هم فعاليت‏هاى خارجى‏شان كه آن در حد تقريبا صفر بود. مساله قضاوت كه يك مساله مهم اسلامى است، حوزه‏هاى علميه چون از اين مساله منزوى شده بودند و آنها را منزوى كرده بودند، مهيا نبودند كه يك همچو بار سنگينى را به زودى از دوش خودشان بردارند و چون حدود و تعزيرات و قضا و امثال اينها درآن رژيم‏ها اصلا مطرح نبود، رجالى كه بايد اينها را تكفل كنند و عمل كنند بسيار ناقص بودند حوزه‏ها از اين جهات، نه از باب اينكه تقصيرى كرده باشند، از باب اينكه مجالى براى آنها نبود. خطباى ما در سرتاسر كشور خطابه‏ها و صحبت‏هايشان محدود به يك مسائل كوچك بود وراجع به مشكلات كشور حق اينكه اظهار نظرى بكنند نداشتند و لهذا در اين امر آنها هم مهيا نبودند. نماز جمعه آنطورى كه آقاى رئيس جمهور سلمه الله فرمودند، از باب اينكه به حسب فتواى فقهى واجب تخييرى بود توجه به اينكه اين قسم از لنگه تخيير چه اهميتى دارد، نداشتند و اگر نماز جمعه‏اى هم در بعضى از بلاد انجام مى‏گرفت، آن چيزى كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 248

بايد ائمه جمعه به مردم القا كنند، قدرت نداشتند، نمى‏توانستند راجع به فساد حكومت يك كلمه بگويند، نمى‏توانستند راجع به گرفتارى‏هاى عمومى ملت، اجتماعى ملت يك كلمه صحبت كنند. خطباى ما و ائمه جماعت و جمعه ما تماسى كه با مردم داشتند يك تماس بسيار محدود و در يك مسائل محدود، و مهمات مسائل اسلام در طاق نسيان گذاشته شده بود از باب اينكه امكان نداشت براى اين طوايف نظرهائى كه دارند ابراز كنند. دادگاه‏هاى ايران، سرتاسر ايران به دست اشخاصى كه صلاحيت براى قضاوت نداشتند، الا شايد بسيار كم، از اين جهت دادگاه‏هاى ما هم يك نحو آشفتگى داشت كه بايد متحول بشود به يك دادگاه‏هاى اسلامى. با نبودن افراد از باب اينكه مهيا نبودند حوزه‏ها براى تسليم افراد، آن هم الان باز گرفتارى و كمبودى دارد.

مردم عادى هم سرتاسر مملكت، چه بازارى‏ها و چه كشاورزها و چه آنهائى كه كارمند دولت يا كارگر هستند، آنها هم، آنهائى كه در ادارات بودند يك وظايف تحميلى داشتند كه تخلف از آن نمى‏توانستند بكنند و آنهائى كه خارج از ادارات بودند كه اكثريت مردم بودند، به كارهاى عادى خودشان مشغول بودند، ابدا راجع به امور اجتماعى، راجع به امورى كه مشكلات است براى كشور و راجع به مسائلى كه در سياست كشور و در اقتصاد كشور و در ساير گرفتارى‏هاى كشور دخالت داشت هيچ نظرى نداشتند، از باب اينكه مجال نمى‏دادند به آنها كه دخالتى بكنند، اختناق بزرگى براى همه طوايف بود و اداره مى‏شد اين كشور، يك اداره ظالمانه بدست يك عده قليل و تحميل مى‏كردند مسائل خودشان را بر جامعه و نمى‏گذاشتند كه جامعه يك نظرى در كارها به طور استقلال بكند. از آن طرف بين طوايف مختلفه كوشش داشتند كه اختلاف ايجاد كنند و به اختلاف حكومت كنند، اختلاف ايجاد كنند بين برادرهاى اهل سنت و شيعى مذهب اختلاف ايجاد كنند در هر نقطه‏اى بين اشخاصى كه در آن نقطه يا احزابى كه در آنوقت بود و همه اقسام اختلاف را ايجاد كنند و با اين اختلاف نگذارند كه توجه به مسائل بشود.

امروز كه ما فجاة رسيديم به يك آزادى و از آن اختناق فكرى و عملى خارج شديم مى‏بينيم كه مشكلات فراوانى در پيش داريم كه بايد اين مشكلات را با همت همه كشور و همه قشرهاى ملت اين مشكلات را از سر راه برداريم. حوزه‏هاى علميه سراسر كشور خصوصاً حوزه قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان بايد كوشش كنند كه امروز كه مى‏توانند، مبلغ بفرستند به آن نحوى كه بشناسد جامعه را و بفهمد كه مشكلات چه است و بايد چه بكند و چه بگويد، تربيت كنند و قاضى تربيت كنند و مخصوصاً مبلغين را زياد احتياج به آن است. در سرتاسر كشور، ما احتياج به مبلغ داريم، علاوه بر آن در خارج كشور احتياج به مبلغ بيشتر داريم و الان ما كمبود داريم، ما نبايد امروز را مقايسه به ديروزها بكنيم. حوزه‏هاى علمى آنوقت در اختناق بسر مى‏بردند، نمى‏توانستند كه قاضى تحويل جامعه بدهند، از آنها پذيرفته نبود، نمى‏توانستند يك مبلغى كه بتواند مسائل جامعه و مشكلات جامعه را به گوش مردم برساند تحويل جامعه بدهند. امروز را ما نبايد، حوزه‏هاى علميه نبايد مقايسه كنند با ديروزها، امروز بايد همه علماء بلاد و همه مراجع و همه مدرسين و دانشمندان حوزه‏هاى علميه كوشش كنند كه اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 249

تكليفى كه به عهده همه آمده است به طور شايسته انجام بدهند. شايد سرتاسر كشور حدود مثلا سه چهار هزار نفر ما قاضى لازم داريم و چندين هزار نفر مبلغ لازم داريم. بلادى هست كه الان يك نفر مبلغ، يك نفر روحانى آنجا نيست. اين حوزه‏هائى كه افراد زياد درشان هست، اجتماع زياد هست، بايد توجه به اين مسأله داشته باشند كه آمدن و درس خواندن به حسب امر خداى تبارك و تعالى مقدمه انذار است، مقدمه اين است كه بروند در بلاد خودشان يا بلاد ديگر مردم را تربيت كنند، مشكلات كشور را گوشزد كنند. امروز ديگر ما عذرى نداريم كه بگوئيم نمى‏توانستيم، امروز مى‏توانيم همه كارها را بكنيم و البته محتاج به صرف وقت است، صرف طولانى وقت است و چون تكليف است بايد بكنيم. مدرسين حوزه‏ها، خصوصاً حوزه علميه قم، فضلاى حوزه‏هاى قم و مشهد و ساير حوزه‏ها بايد ترتيبى بدهند كه اين احتياجى كه در سرتاسر كشور به ملا هست، به مبلغ هست، به قاضى هست اين را رفع كنند. اگر چنانچه الان وضع قضا بر خلاف يك موازينى كه بايد بشود، خداى نخواسته انجام بگيرد، اين عهده ماست كه نگذاريم انجام بگيرد، به عهده علماى بلاد و علماى حوزه هاى علميه است كه نگذارند اينطور بشود. افراد بيايند در حوزه‏ها و بروند، بايد رفت و آمد باشد، يك دسته معلم و مدرس ثابت و يك دسته هاى اكثريتى وقتى كه آمدند و كار خودشان را انجام دادند، خودشان را موظف بدانند كه بروند در بين مردم، در يك جا متورم نشود و در يك جا هيچ. اينطور نباشد كه يك شخصى در حوزه هيچ نحو فعاليت نداشته باشد و معذلك بماند، اين به حسب وضع كشور ما مشروع نيست. امروز كسانى كه كارخودشان را تمام كردند، تحصيل خودشان را تمام كردند لكن در حوزه‏ها فعاليت تدريسى و فعاليت‏هاى تبليغى و اينها ندارند، اينها بايد بروند در بلاد ديگر كه محتاج هستند و در آنجا اداى وظيفه كنند. بايد اشخاص، همان طلاب جوان كه مشغول به تحصيل هم هستند علاوه بر اينكه ايام تعطيل را بايد بروند و تبليغ كنند سرتاسر كشور و آنوقت‏ها هم، تا اندازه‏اى مى‏روند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت، قرار داد، نگذارند همه جاى ايران، يعنى بسيارى از جاهاى ايران بى روحانى بماند، بسيارى از جاهاى ايران بى مبلغ بماند بايد اينها تكليف دارند، تكليف شرعى الهى دارند كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند. تحصيل وسيله است از براى تربيت، آيه نحل مى‏فرمايد كه چرا نمى‏رويد تحصيل كنيد تا برگرديد مردم را انذار كنيد. تحصيل براى اين است كه مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود. البته حوزه‏ها بايد باشد، حوزه‏هاى فقه بايد باشد لكن اين مساله را هم بايد منسى نشود. ممكن است كه در سال يك عده قابل اينكه هم درس بخوانند و هم تبليغ بكنند و هم مردم را آگاه كنند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت قرار بدهند كه يعنى مدرسين آنجا، مراجع قرار بدهند به حسب نوبت، يك عده‏اى چند ماه اينجا، دو سه ماه اينجا، دو سه ماه هم جاى ديگر. ما مى‏خواهيم تكليف الهى را ادا كنيم. همانطوركه تحصيل يك تكليفى است، تبليغ بالاتر است از او، تحصيل مقدمه تبليغ است، مقدمه انذار مردم است.

صحيفه نور ج 15 صفحه 250

بايد در دانشگاه علوم معنوى هم تدريس بشود

دانشگاه‏ها هم همين طور است، ما يك وقت چشم باز كرديم، ايران چشم باز كرد، دانشگاه چشم باز كرد ديد از آن اختناق بيرون آمده است، آنوقت يك دسته‏اى بودند كه هر مطلب فاسدى را داشتند در دانشگاه به مغز جوانهاى پاك ما وارد مى‏كردند وكسى هم حق نداشت يك كلمه بگويد، لكن حالائى كه اين اختناق فكرى و اختناق عملى از بين رفته است عذرى از براى دانشگاهى‏ها، روشنفكرها و اشخاصى كه مى‏توانند اين دانشگاه را به طور صحيح اداره كنند، عذرى نمانده است، جواب خدا بايد بدهند. بايد در دانشگاه همانطورى كه علوم مادى تدريس مى‏شود، علوم معنوى تدريس بشود. بايد آن امور انسانى، امور تربيتى به دست اشخاصى كه بدانند تربيت اسلامى چه و بدانند اسلام چه است. گمان نكنند اين بعض از اين اشخاص كه در اسلام راجع به جامعه چيزى نيست يا راجع به فرض كنيد كه امور تربيتى كم است، اسلام عميق‏تر از همه‏جا و از همه مكتب‏ها راجع به امور انسانى و راجع به امور تربيتى دارد كه در راس مسائل اسلام است، چنانچه امور اقتصادى دارد. ما نمى‏توانيم امروز همانطور كه انبار مى‏كردند از غرب براى ما سوغات مى‏آوردند و در دانشگاه‏هاى ما بچه‏هاى ما را فاسد مى‏كردند امروز هم بنشينيم كه مغزهائى كه تربيت غربى دارند براى ما تربيت كنند بچه‏هاى ما را. بايد تربيت، تربيت قرآنى باشد. قرآن غنى‏ترين كتاب‏هاى عالم است در تربيت، در تعليم و تربيت، منتها متخصص لازم دارد. اينطور نيست كه بعضى گمان كردند كه ما دو تا آيه را بلديم پس ما قرآن شناسيم، اسلام شناسيم. كسانى كه قرآن را از رو نمى‏توانند درست بخوانند خودشان را اسلام شناس حساب مى‏كنند، كسانى كه اطلاع از احكام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلى اسلام اطلاع ندارند، اينها مى‏گويند كه در اسلام نيست. خوب، تو كه اطلاع ندارى، به چه مناسبتى يك همچو حرفى مى‏زنى؟ متخصص لازم است و در اين امر بايد از حوزه‏هاى علميه متخصص بياورند، دستشان را دراز كنند پيش حوزه‏هاى علميه كه در آنجا اين نحو متخصصين هست و دانشگاه را باز كنند، لكن علوم انسانى‏اش را به تدريج از دانشمندانى كه در حوزه‏هاى ايران هست و خصوصا در حوزه علميه قم استمداد كنند.

ائمه جماعات و جمعات توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى - اجتماعى

و همين طور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتيم، جمعه هم كمى داشتيم، بين برادرهاى اهل سنت ما رايج‏تر بود، لكن نه آنها و نه ما نمى‏توانستيم مسائل روز را در خطبه‏هاى جمعه بيان كنيم، مسائل سياسى را بيان كنيم از باب اينكه اختناق بود. امروز كه اين اختناق برداشته شده است بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همه‏شان توجه كنند به اينكه تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً ائمه جمعه كه بحمد الله امروز در سرتاسر كشور جمعه‏ها بسيار خوب است و مردم هم بايد بيشتر باز توجه كنند، مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. اين مسائل، مسائلى است كه بايد بروند و گوش

صحيفه نور ج 15 صفحه 251

كنند و عمل كنند و همين طور ناگهان ما بيدار شديم از خواب كه محتاج بوديم به پاسدار، لكن مردم خودشان اين مساله را حل كردند و امروز هم كه احتياج باز هست و در جبهه‏ها احتياج هست، بايد داوطلب‏ها زيادتر باشند و بروند و نگذارند كه در آنجا جوانهائى كه هستند، خسته بشوند. در هر صورت همانطورى كه عرض كردم ما ناگهان وارد شديم در يك رژيمى كه منسى شده بود به حسب واقع، احكام اسلام در اين رژيم‏ها اصلا نبود. احكام اسلام كه بايد اداره كند كشور را، بايد اداره كند مملكت را، اصلا منسى بود و افكار غرب اداره مى‏كرد ما را، مستشارهاى غرب مى‏آمدند و خواستند ما را اداره كنند. آنروز همه عذر داشتيد، از باب اينكه قدرت نداشتيد اما امروز كه بحمد الله فهميديد قدرت داريد، اجتماع كرديد، قدرت‏نمائى كرديد، خداى تبارك و تعالى به شما قدرت عنايت كرد و اين خارها را از سر راه برداشتيد. امروز ديگر همه ملت موظف است به وظيفه الهى كه در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت كند از اين باب، گرگ‏ها خواهند آنها را خورد. بايد در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد كنند و حضور آنها در صحنه گوشزد كنند و بحمد الله خود مردم حاضرند. توجه كنند به اينكه ما در نيمه راه هستيم، ما راه را طى نكرديم، راه ما آن روز تمام مى‏شود كه همه احكام اسلام جارى بشود و آن روز به كمال مى‏رسد كه مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين خارج بشوند. و من از خداى تبارك وتعالى خواستارم كه شما برادرها را كه در نماز جمعه آنطور فعاليت مى‏كنيد و تنظيم مى‏كنيد امور را و امر مهمى است اين امر، و آنهائى كه در كارهاى ديگر مشغول هستند، همه را موفق كند وهمه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربيتى بشويم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:42 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 255

تاريخ: 21/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان سمنان

روحانيت بيش از همه مورد سوء توجه قدرت‏هاى بزرگ است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان متشكرم كه اظهار لطف كردند و آمدند اينجا كه من زيارتشان كنم و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما و همه شما توفيق عنايت كند كه در اين وقتى كه همه قلم‏ها و زبانها در همه جا و همه راديوها و تلويزيون‏ها در خارج از كشور به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى فقط به جرم اينكه اسلامى است. قيام كرده‏اند و اقدام مى‏كنند، ما وشما و همه ملت ما بتوانند اين بار سنگين را به منزل برسانند و احكام اسلام را انشاء الله در اين كشور اول و در ساير كشورها انشاء الله بعدها به دست خود ملت‏ها پياده كنند.

شما مى‏دانيد كه آن كه بيشتر از همه مورد توجه قدرت‏هاى بزرگ است روحانيت است و آنچه بيشتر هدف است براى آنها و تفاله‏هاى آنها كه در داخل هستند، روحانيت است و لهذا مى‏بينيد كه چه اشخاصى را بدون اينكه يك جرمى، يك خطيئه‏اى داشته باشند فقط براى اينكه يك مسلمى هستند كه هدايت مى كنند مردم را، آنطور شهيد مى‏كنند و لابد مى‏دانيد كه ديروز مرحوم آقاى دستغيب را به آن وضع ناگوار اينها شهيد كردند و دنبال هر پيروزى‏اى كه براى كشور اسلامى ما، جمهورى اسلامى ما تحقق پيدا مى‏كند اين طرفدارهاى آمريكا كه خودشان را طرفدار خلق مى‏دانند، اينها يا افراد كوچك و حتى طفل‏هاى شيرخوار را هدف قرار مى‏دهند يا اشخاصى كه بخواهند بر ايشان جرمى ثابت كنند، جز اينكه ارشاد مردم را مى‏كنند، جرمى ندارند. آقاى دستغيب را شايد شما آقايان كمتر بشناسيد لكن من مى‏شناسم ايشان را، ايشان يك مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت‏هايش هست معنويات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلك اينها بنايشان بر اين است كه آنهائى كه بيشتر دعوت به اسلام مى‏كنند آنها را بيشتر هدف قرار بدهند. از قرارى كه گفتند در اعلاميه‏اى كه اين مجاهدين فاسد، منافقين داده‏اند به افراد خودشان، اين است كه معمم را بكشيد، هر معممى ديديد ديگر سوال نكنيد كه اين چه كرده، اين عمامه خودش جرم است. و اين عمامه جرمى است كه در سابق هم بود اين جرم و لهذا هدف نوكرهاى انگليس هم در سابق همين بود كه اين عمامه را از بين بردارند و هر چه صالحتر، بيشتر بايد از بين برود و نكته‏اش هم اين است كه آن چيزى كه آنها از آن مى‏ترسند از اسلام است و آن چيزى كه باز تشخيص دادند اين است كه اينها داعى اسلام هستند

صحيفه نور ج 15 صفحه 256

و اينها به مردم اسلام را ياد مى‏دهند و دعوت مى‏كنند مردم را به اسلام، از اين جهت بيشتر از ساير طوايف مورد نظرشان هست و هدفشان.

آقايان بايد توجه كنند كه مسائل اينطورى مخصوص به زمان ما نيست، از صدر اسلام تا حالا هدف، هدف مستكبرين همين بوده است كه براى چاپيدن مستضعفين، آنهايى كه طرفدار آنها هستند كه علماى بلاد هستند، آنها را از بين ببرند. اين يك سيره‏اى بوده است از آنها و سنت سيئه‏اى بوده است از آنها و ما بايد به آنچه تكليفمان هست عمل بكنيم. و بحمد الله الان هر چه از اين فسادها واقع مى‏شود و هر چه از اين جنايات واقع مى‏شود، مردم بيشتر توجه به عمق مساله پيدا مى‏كنند. اگر آنوقت اين گروه‏هاى فاسد مى‏توانستند يك دسته‏اى را بازى بدهند به اينكه ما براى خلق داريم كار مى‏كنيم و مى‏خواهيم اشخاص فاسد را از بين ببريم و اين حكومت، حكومت فاسد است، كم‏كم دارند خودشان مسائل خودشان را رو مى‏كنند و خودشان روابطشان را با عراق، روابطشان را با دموكرات طرف غرب و روابطشان را با حتى انگلستان دارند كم‏كم ظاهر مى‏كنند و بحمد الله اينها ديگر آبروئى ندارند. اين خرابكارى‏ها هم يك قدرتى نيست، خوب، يك دزدى مى‏تواند بيايد يك خانه‏اى را آتش بزند، اينها الان مثلشان مثل همان دزدهاست كه گاهى خرابكارى مى‏كنند، ديگر كار ديگر از اينها بر نمى‏آيد و اينها پيش ملت ما ديگر آبروئى ندارند و خرابكاريهائى كه مى‏كنند شايد براى تشفى باشد والا مى‏دانند خودشان هم كه كارى از اين ساخته نيست، حكومتى از بين نخواهد رفت به واسطه انفجار. من اميدوارم كه آن چيزى كه هميشه من مورد نظرم بوده و به طبقات علمائى كه تشريف آوردند اينجا عرض مى‏كردم اين است كه آقايان متوجه باشند كه خداى نخواسته يك وقتى از بعضى جوانهاى طلبه‏ها و اينها يك چيزى صادر نشود كه بهانه دست آنها بيايد. حالائى كه هيچ كارى نمى‏كنيد جز صلاح و جز ارشاد مردم، دارند براى شما مى‏گويند، حالائى كه اين حكومت جز دفاع از حق كارى نمى‏كند، هيچ وقت هجمه‏اى نكرده، دفاع است، معذلك اينهمه در راديوهاى خارج و در خبرگزارى‏هاى خارج گفته مى‏شود و در خبرگزارى‏ها، در راديوها، در اينها، اينهمه فتوحى كه براى ايران دارد حاصل مى‏شود و اينطور پيشروى مى‏كند با اينكه در مقابل او همه قدرتها ايستاده‏اند، يا به سكوت مى‏گذرانند يا مى‏گويند ايران اينجور گفته، عراق اينجور گفته، ايران مى‏گويد اين، تاكنون هم معلوم نشده درست. با اينكه آمدند ديدند و بعضى از خبرگزارى‏ها هم اطلاع دادند كه نخير، مساله اينطورى، معذلك با شك تلقى كنند يا سكوت مى‏كنند از آن. اين اخير كه همين ديشب، پريشب باشد، يك همچو فتحى از براى ايران حاصل شده است، غالبا اصلا سكوت كرده‏اند، تا حالا صحبتش را نكرده‏اند كه چه بوده. يك اشاره‏اى به اينكه اينها زيادتر دارند فعاليت مى‏كنند و عراق هم گفته چطور، فورا پشتش عراق را مى‏آوردند كه نه، عراق گفته است كه ما چند هزار نفر از ايرانيان را كشته‏ايم و كذا.

صحيفه نور ج 15 صفحه 257

مادامى كه انسجام بين مردم و گروه‏هاى مختلف محفوظ باشد، ايران محفوظ است

آن چيزى كه بسيار مورد توجه آقايان بايد باشد، اين است كه مردم را ارشاد كنيد، مردم را اطمينان بدهيد كه پيروز هستيد و خداى تبارك و تعالى وعده‏اش تخلف ندارد. وعده پيروزى داده به كسى كه براى خدا قيام مى‏كند و نصرت مى‏كند اسلام و دين خدا را. و جوانها را از اينكه خداى نخواسته يك وقتى به دام اين اراذل بيفتند، بايد خيلى تحذير كنيد. جوانها و بچه‏ها هم زود انفعال پيدا مى‏كنند از يك صحبتى و نمى‏گذارند آنها هم كه مسائل ايران به آنها برسد، آنها را نمى‏گذارند گوش كنند به اين مسائل. شما در نمازهاى جمعه، در جماعات، ساير آقايان در جماعاتشان، در جمعاتشان مردم را اطمينان بدهند كه پيروزى هست براى شما. مردم هم بحمد الله حاضرند در صحنه و مادامى كه اينطور انسجام هست بين مردم و گروه‏هاى مختلف، بين ارتش و مردم، بين روحانيون و ارتش، تا اين محفوظ باشد، ايران محفوظ است، هيچ نمى‏شود كه كاريش كرد و من اميدوارم كه آقايان جديت كنند مردم را دعوت به تقوا، دعوت به آرامش، دعوت به توجه به مسائل.

و البته مى‏دانيد كه مساله، مساله سمنان تنها نيست كه نارسائى‏هائى هست، انقلاب است، پشت سر انقلاب نارسائى‏ها زياد است، خصوصاًيك جائى كه همه چيزش را داده بودند به غير. آن نفت فراوان را به طور شايد رايگان دادند به خارج و اگر يك پولى هم به آنها دادند، خرج خودشان كردند و پول‏ها را در خارج براى خودشان حفظ كردند و همه جهات ايران را وابسته كردند، همه جهات ايران را منحرف كردند و رفتند، فرار كردند. در يك همچو محيطى البته بايد همه جديت كنند كه انشاء الله اصلاح بشود و نبايد توقع از اين داشت كه دولت بتواند يك همچو چيزى را زود انجام بدهد. دولت هم از خود مردم است و مى‏دانيد كه يك دولتى كه بخواهد يك كارى را عمدا بكند نيست. البته نارسائى‏ها من مى‏دانم هست، نه اينكه فقط در شهر شما و استان شما، در همه جا يك مسائلى هست، اما بايد با توجه دادن مردم به اينكه مردم هم امروز بايد اين كارها را با پشتيبانى‏شان از دولت انجام بدهند، اميدوارم كه به زودى اين مسائل حل بشود و انشاء الله باز سازى بشود ايران، از آن فسادهائى كه در آن بود، بكلى تطهير بشود و بحمد الله تا حالا هم خيلى شده است، تا حالا هم خيلى كار براى مردم كرده‏اند و اميدوارم كه بعدها كه يك قدرى آرامش پيدا بشود، زيادتر انجام بگيرد. عمده توجه مردم است و همراهى مردم است كه بحمد الله تا حالا داشته‏اند و از اين به بعد هم انشاء الله خواهند داشت. و آقايان هم البته بايد اين پست‏هاى ارشادى را تقويت كنيد، صحبت‏هايتان را تقويت كنيد، مردم را تقويت كنيد، روحشان را دعوت به صلاح بكنيد كه اگر چنانچه صلاح در يك جامعه‏اى باشد، احتياج به سلاح ديگر ندارد. خداوند همه‏شان را توفيق بدهد و همه ما را خدمتگزار براى اسلام و مسلمين قرار بدهد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:42 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 258

تاريخ: 21/9/60

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست سازمان تربيت بدنى و اعضاى تيم ملى كشتى آزاد ايران

پهلوان‏ها از ايام سابق توجه خاصى به اسلام داشتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين چهره‏هاى شما و اين حال بشاشتى كه در چهره‏هاى شما ديده مى‏شود، اين خودش پيروزى است و من اميدوارم كه شماها انقلاب ايران را عملاً صادر كنيد به كشورهاى ديگرى كه مى‏رويد و اميدوارم كه در جهان شما پيروز باشيد و مهم اين است كه در كنار اين پيروزى‏ها همانطور كه توجه داشتيد و داريد، انشاء الله پيروزى بر نفس خودتان هم داشته باشيد. پهلوان‏ها از سابق ايام، اينها كه در زورخانه‏ها آنوقت چه مى‏كردند، توجه خاصى به اسلام داشتند مخصوصاً در صحبت‏هاشان، در كارهاشان همه با ذكر خدا و ذكر اميرالمومنين سلام الله عليه توأم بود و اين در روحيه‏هايشان تأثير داشت. اين ذكرها در روحيه‏ها تاثير دارد و شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با كردار خودتان انشاء الله كه اين وجهه اسلامى جمهورى اسلامى را صادر كنيد به خارج. وقتى كه شما پهلوان‏هاى عزيز و شما قهرمانان در خارج از كشور رفتيد و پيروزى چشمگير به دست آورديد و ديدند مردم كه شما وضع روحى تان هم يك وضع خاصى است، با ديگران فرق دارد، اعمال‏تان هم با ديگران فرق دارد، اين موجب اين مى‏شود كه اينهمه بوق‏هائى كه بر ضد اسلام و مسلمين و بر ضد ملت ما هست اينها خنثى بشود. شما مى دانيد كه الان همه كوشش‏هاى قدرتهاى بزرگ اين است كه ايران را منزوى كنند بكلى و اصلا از نقشه دنيا ساقطش كنند. و اينها نمى‏دانند كه خدا را نمى‏شود منزوى كرد، اسلام را نمى‏شود منزوى كرد و اين جوانهاى اسلام كه بحمد الله در صحنه حاضرند و براى اسلام كوشش مى كنند، براى پيروزى اسلام فداكارى مى‏كنند، اينها را نمى‏شود منزوى كرد و شما جاى خودتان را در دنيا انشاء الله باز مى‏كنيد و نام ايران و نام اسلام را همه جا مشهور مى‏كنيد و بيرق اسلام را سرافراز كنيد و ملت مسلمان را مفتخر مى‏كنيد. و آنى هم كه قسمت من هست اين است كه دعا كنم به شما و من دعا مى‏كنم و سلامت و سعادت و توفيق همه شما را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و پيروزى شما را خواستارم. خداوند اين پهلوان‏هاى اسلامى را بر همه نقاط دنيا پيروز كند. خداوند تاييدتان كند انشاءالله.

والسلام عليكم ورحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها