صحيفه نور ج 14 صفحه 119
تاريخ: 14/12/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و روحانيون دفتر تبليغات اسلامى حوزههاى علميه قم و مشهد
جهانخواران روحانيت را منزوى كردند تا هر چه مىخواهند بر سر ملتها بياورند
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه وقت كم است و تقريباً گذشته است لكن من چند كلمه با شما روحانيون و شما برادران و فرزندان اسلام در ميان مىگذارم. دستهاى مرموز جهانخواران به وسيله اشخاص و گروههايى كه در قشرهاى ملتهاى اسلامى نفوذ كردهاند، در طول ساليان دراز يك برنامهاى را انجام دادند و مع الاسف انجام گرفت و ثمرات خبيث خودش را هم تحويل ملتها داد و آن اين معنا كه روحانيون بايد در مساجد و در حجرهها و در زاويهها منزوى باشند و تمام كار آنها اين است كه پيرمردانشان از منزل تا مسجد و از مسجد به منزل بروند و كنار از جامعه و بىتوجه به چيزهايى كه بر جامعه مىگذرد باشند و حتى دخالت روحانيين در امور اجتماعى و سياسى كشور يك ننگى بود و خلاف عدالت و مقام روحانيت. وظيفه جوانهاى روحانى هم خزيدن در گوشه مدارس و حجرههاى مرطوب و فقط تحصيل علوم، آن هم نه آنى كه مربوط به جامعه است و نه آنكه مربوط به سياست جامعه، حتى لباس جندى جزء چيزهائى حساب مىشد كه اگر روحانى آن لباس را به تن كند، از عدالت خارج مىشود، و دخالت در امور سياسى يك وضعى تعبير شده بود كه اين برخلاف روحانيت است و فلان آقا كه سياسى است، ديگر نبايد در جرگه روحانيت باشد. اين امرى بود كه براى منزوى كردن روحانيت و كشاندن آنها را به گوشههاى انزوا و حجرههاى مدارس و گوشههاى مسجد طرحريزى شده بود و به باور اكثر از روحانيون و اكثر قريب به اتفاق ملت واقع شده بود. اگر يك امرى كه مربوط به سياست، مربوط به اجتماع، مربوط به گرفتارى سياسى و اجتماعى اسلام و كشور اسلام بود روحانيين نبايد دخالت كنند. اين امر را از اروپا گرفته بودند كه آنها هم روحانيت خودشان را منزوى كرده بودند تا هر كارى كه مىخواهند به سر ملتها بياورند و كسى نباشد چرا بگويد. در اينجا هم، در مملكت ما و در بلاد ديگر اسلامى هم همين نقشه بود و روحانيين اگر دخالت در يك امر سياسى مىكردند، ملت به آنها ايراد مىگرفت و خود روحانيين هم ايراد مىگرفتند. آنها بايد منعزل باشند از سياست و از گرفتارىهاى اسلام مسلمين و اين امور بايد به دست سلاطين و وابستگان به آنها سپرده بشود. اين يك نقشهاى بود كه سالهاى طولانى كشيده شده بود و استفادههاى بزرگى هم كردند. اگر اين نقشه نبود يا به ثمر نرسيده بود، كشور ما و كشورهاى اسلامى كه روحانيينشان بايد در امور كشور دخالت
صحيفه نور ج 14 صفحه 120
كنند و بايد سياست مدن را در رأس برنامههاى خودشان بگذارند، كشورهاى اسلامى اين گرفتارىها را پيدا نمىكرد. آنها خوب فهميده بودند كه اين طايفه كه پيش مردم هستند و نفوذ دارند و كليد باب ملت هستند، بايد به طورى عمل بشود كه ملت هم اجازه ندهد به اينها كه در امور سياسى دخالت كنند و خودشان هم باورشان بيايد كه نبايد در امور سياسى دخالت كنند. همانطورى كه غربىها اين مطلب را نسبت به كليسا انجام دادند و كليسا منعزل بود و شد از ملتها، اين امر در اينجا به دست آنها انجام گرفت و ما را به اينجا رساند.
براى دخالت در امور سياسى، اجتماعى و مشكلات مسلمين مهيا باشيد
امروز كه يك تحول بزرگى در ملت پيدا شده است و خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرموده است و اين تحول را به قدرت خود ايجاد فرموده است، در روحانيين هم اين تحول حاصل شده است و الان در صف مجاهدين جهاد مىكنند و كشته مىدهند و شهيد مىدهند و با سلاح صلاح در بين تودههاى مردم ظاهر مىشوند و آن سد عدم دخالت روحانى در امور اجتماعى و سياسى و جنگى شكسته شد و بحمدالله شما آقايان و همه علماى بلاد و همه طلاب و روحانيين بلاد حاضر در صحنه هستند و همراه با برادران سپاهى خودشان و برادران ارتشى خودشان در جبههها مىروند و فداكارى مىكنند.
برادران عزيز من! فرزندان اسلام! توجه داشته باشيد كه باز يك جريانى در كار است كه شما را منعزل كنند از اين امرى كه در او هستيد، مبادا گروهها يا آنهايى كه نمىخواهند روحانيون در اين كشورها نفس بكشند شما را اغفال كنند و برگردانند به كنجهاى مدارس و منزوى كنند در حجرهها. شما همانطورى كه علم را بايد بياموزيد و تقوا در رأس برنامه شما باشد، مهيا بودن از براى دخالت در امور سياسى و امور اجتماعى و دخالت در مشكلات مسلمين و حاضر بودن از براى دفاع از كشور اسلامى بايد كوشش كنيد. همين معنايى كه براى روحانيين نقشه كشيده بودند، براى جوانهاى غير روحانى، چه دانشگاهىها و چه ساير جوانها با طرزهاى ديگرى نقشه كشيدند تا آنها در ميدان سياست حاضر نباشند و در امورى كه كشور احتياج به آن دارد دخالت نكنند. عده كثيرى كه در دانشگاهها و در مدارس بودند با گماردن معلمين و اساتيدى كه بسيارى از آنها بر خلاف مسير اسلام و بر خلاف مسير ملت اسلامى بودند جوانهاى ما را از آن راه منحرف مىكردند و آنها را مانع مىشدند از اينكه براى اسلام زحمت بكشند. بدبين كرده بودند آنها را به روحانيت و روحانيت را به آنها. دو جبهه تشكيل شده بود جبهه روحانيت و جبهه دانشگاه و از همين دو جبهه شدن آنها استفاده مىكردند و الحمدلله اين سد هم شكسته شد و روحانى در كنار دانشگاهى و دانشگاهى در كنار روحانى مشغول به فعاليت و مشغول به امور سياسى، امور اجتماعى و امور جنگى هستند. مبادا در بين شماها كسى بيايد و از دانشگاه بخواهد انتقاد كند و نبادا در بين دانشگاهىها بروند و از روحانيت انتقاد كنند اين انتقاد از اينها و انتقاد از آنها نه براى نفع شماست و نه براى نفع آنها، بلكه براى نفع ابرقدرتهاست. آنها به
صحيفه نور ج 14 صفحه 121
اين زودى دست از اين كشورهاى اسلامى برنمى دارند و از ايران، كه سرچشمههاى نفت ما به جيب آنها بود و تمام مخازن ما به نفع آنها بودند و تمام اشخاصى كه از آنها كارى انجام مىگرفت به نفع آنها بودند، اينها الان دستشان كوتاه شده است و به اين زودى از ما دست برنمىدارند.
عزيزان من! برادران من! خواهران من! تمام قشرهاى ملت توجه بكنيد كه جريانهائى در كار است كه روحانيين را در چشم مردم يك نحو ديگرى كه هستند جلوه بدهند و مردم را از روحانيت جدا كنند و دانشگاه را از روحانيون جدا كنند و مقاصد خودشان را انجام بدهند ولو با يك رژيمى كه به طور سالوسى در ملت ايجاد كنند، يعنى يك رژيم به صورت صد در صد اسلامى و بيشتر از شما فرياد وا اسلاما بكشد لكن در باطن منافق باشد و در باطن برخلاف مصالح كشور عمل كند. امروز حيلههاى شيطانى قدرتهاى بزرگ در كار است كه ملت را از روحانيت جدا كند و ملت را و اينها را از ملت جدا كند و اينها را از دانشگاهها جدا كند و از قشر جوامع ملت جدا كند و اين همان نقشهاى است كه آنها مىخواهند كه روحانيين منزوى بشوند در حجرات و در مساجد و آنها كارهاى خودشان را انجام بدهند. اينهائى كه از روحانيون انتقاد مىكنند كجا هستند؟ در كدام زاويه هستند كه وقتى انقلاب شد ريختند و اسلحهها را به غارت بردند و الان هم اسلحهها در دست آنهاست و آن روز كه جنگ بود آنها كنار نشستند و منتظر اينند كه عراق يا قدرت ديگرى غلبه كند و آنها ملحق به آنها بشوند. روحانيين ما در صحنه حاضرند، شهداى آنها الان در مقابل چشم من بسياريشان يا بعضىشان حاضرند و خود جوانهاى روحانى با اسلحه از جنگ برگشتند. آنهايى كه انتقاد از روحانيين مى كنند، در كدام جبهه رفتند؟ كدام شهيد را دادند؟ بياورند عرضه كنند. آنها اسلحهها را غارت كردند و نشستهاند كه شكست به ايران بدهند. و آنهايى كه، خوبان آنها اگر در بينشان باشد مىخواهند استفاده، خودشان، بكنند و آنهايى كه خون دادهاند آنها به كنار بروند و آنها، منافعى كه اينها به دست آوردهاند آنها - ببرند و آنها كه منحرفين هستند نه اسلام را قبول دارند و نه روحانيت را و نه دانشگاه را. با رفتارتان اسلام را آنطور كه هست عرضه كنيد بايد توجه داشته باشيد، بايد دانشگاهها و مدارس و همه جا توجه داشته باشند، دانشگاه پيوند خودش را با فيضيه محكم كند و فيضيه محكم كند پيوستگى خودش را به دانشگاه. شما دو قشرى هستيد كه اگر شما اصلاح بشويد اصلاح مىشود ملتها و اگر خداى نخواسته شما اصلاح نشويد يا منزوى بشويد مملكتتان و كسانى كه مىتوانند در مملكت كارى بكنند منزوى خواهند شد و قدرتهائى كه منافع خودشان را از دست دادهاند به ميدان مىآيند و يك حكومت وجيه المله مىآورند روى كار و آن حكومت وجيه المله تمام چيزهاى ما را به باد فنا خواهد داد. شما برادران و عزيزان من همانطورى كه الان سلاح در دستتان است بايد در دست ديگر صلاح باشد، بايد شما صلحا باشيد، بايد شما رفتارى بكنيد كه اسلام را آنطور كه هست عرضه كنيد. شما
صحيفه نور ج 14 صفحه 122
بدانيد كه اگر خداى نخواسته از روحانيين و از كسانى كه ملبس به لباس روحانى هستند، مطلبى كه بر خلاف دستورات اسلام است صادر بشود، روحانيت را با اين اعمال منزوى خواهيد كرد و قلمها بر ضد شما به كار مىافتد و شما را از ملت جدا مىكنند و ملت را از شما جدا مىكنند و به سر اين كشور آن مىآورند كه در زمان رضاخان و پسرش آمد.
اين اسلام، امروز در دست همه ماها سرتاسر كشورهاى اسلامى و خصوصاً ايران كه جمهورى اسلامى - انسانى را در اين كشور اعلام كرده است امانت است، امانت بزرگ است. اين امانت به دست ماهاست و اگر چنانچه به اين امانت خيانت بكنيم خيانت به اسلام است، خيانت به احكام نورانى خداست و خيانت به ملتهاى ضعيف است. توجه كنند روحانيون در سرتاسر كشور، چه جوانها كه در ميدانها مىروند و فداكارى مىكنند و چه آنهائى كه در مدارس مشغول تحصيل علوم هستند و چه آنهايى كه مشغول به تدريس هستند و چه آنهايى كه ائمه جمعه و جماعات هستند و چه آنهايى كه در دادگاهها و مقامات قضايى هستند و چه آنهايى كه در كميسيونها و جاهاى ديگر هستند، توجه كنند كه اسلام در دست شما طايفه بالخصوص امانت است و انحراف شما ولو بعضى از شما موجب مى شود كه اشخاصى كه با شما و با اسلام دشمن هستند با قلم خودشان و گفتار خودشان به شما حمله كنند و يك مطلب را بزرگ كنند، مجاهدات شما را يك كلمه از آن گفته نشود، لكن انحراف شما دائماً گفته بشود و به گوش مردم خوانده بشود، مردم را از مجاهدات شما اغفال كنند، از زحماتى كه از 15 خرداد تاكنون بر شما وارد شده است و بزرگان شما را بردهاند در حبسها و زجرها و اينها انجام دادند كارهائى كه با دزدان آنطور انجام نمىدهند، اينها را ذكرى از آنها نديدم بكنند. قلمها راجع به اين مسأله شكسته است اما اگر در يك دادگاهى يك كارى بشود كه مثلاً در نظر آنها انحراف باشد يا خداى نخواسته به حسب واقع انحراف باشد، آنها، عمال آنها، دور بيفتند و اين طرف و آن طرف و تبليغ كنند كه اين ديكتاتور آخوندى در كار است، ديكتاتور روحانى در كار است. اين كلمه، كلمهاى است كه دشمنهاى اسلام درست كردهاند و مىخواهند كه روحانيون را كنار بگذارند و روحانى برود گوشه مسجد و مسائل اسلامى را، نه آنكه مربوط به جامعه است، نه آنكه مربوط به مشكلات جامعه و اسلام است بلكه مسائل ديگر را، عبادى را فقط انجام بدهند، لكن ديگران در صحنه باشند و آن كنند به ما كه محمدرضا كرد.
تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند
بايد بيدار بشويد شما، بايد ملت بيدار بشوند، ملت ما در خيابانها، در بازارها، در ساير نقاطى كه هستند، در كارخانهها، در صحراها مشغول به خدمت هستند، بيدار باشند كه اينكه گفته مىشود ديكتاتورى آخوندى اين كلمهاى است كه به باطل گفته مىشود براى مقصد باطلتر، والا پيدا كنند آنها اين روحانيونى كه ديكتاتورى مىكنند. اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه احقاق حق مظلوم را از ظالم مىكنند و اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه در دادگاهها امثال نصيرىها را از بين مىبرند،
صحيفه نور ج 14 صفحه 123
اين چيزى است كه اسلام كرده است و امرى است كه با امر اسلام انجام مىگيرد و اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه تحميل به ملت چيزى را مىخواهند بكنند، مىخواهند با قدرت ملت را آزار بدهند و مقاصد خودشان را انجام بدهند، اين يك دروغ واضح است كه بايد مردم از اشخاصى كه اين را مىگويند، بگيرند آنها را و از آنها بپرسند كه اين كدام يك است و چه كرده است و چه كار ديكتاتورى انجام داده است، تا بفهمند ريشه اين مطلب از كجاست. شما آقايان تكليف داريد كه كارهايى كه انجام مىدهيد، در تمام قشرهاى از روحانيت كه در ملت هستند و مشغول خدمت هستند كارهاى آنها بر وفق موازين شرعيه باشد و هيچ تخلف از موازين شرعيه نشود تا بهانه به دست دشمن ندهد. اين تكليف شماست كه تخلف از احكام اسلام نكنيد و انشاءالله نمىكنيد و تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند و حرفها و تبليغاتى كه بر ضد روحانيت مىشود گوش به آن ندهد. و پيگيرى كند اگر يك جايى گفتند، ببينند كه آيا اين ديكتاتورى كه آنها مىگويند در كجا واقع شده است. آيا رئيس مجلس ما يك ديكتاتور است و دارد ديكتاتورى مىكند؟ يا مقامات ديگرى كه در كشور هستند؟ كدام يك از اينها مشغول ديكتاتورى هستند؟ يا زبانهاى غير متعهد اشخاص دارند ديكتاتورى مىكنند و مىخواهند روحانيت را تضعيف كنند و جمهورى اسلامى را تضعيف كنند. زبانهائى كه برخلاف مصالح اسلام به روحانيت حمله مىكنند بدون يك حجت شرعى، يا به جمهورى اسلامى حمله مىكنند بدون يك دليل واضح، اينها زبانهائى هستند كه گويندگان آنها ديكتاتورند و مىخواهند روحانيت را از صحنه بيرون كنند و آنوقت يك حكومتى به دست بياورند كه اين حكومت موافق ميل آقاى ريگان باشد يا مطابق ميل شوروى باشد.
اسلام بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است
من به همه روحانيين سرتاسر كشور اعلام خطر مىكنم، من به همه ملت اعلام خطر مىكنم. به روحانيون اعلام خطر مىكنم كه اگر چنانچه خداى نخواسته در بين شما كسى است كه برخلاف موازين اسلام عمل مىكند، او را نهى كنيد و اگر نپذيرفت از جرگه روحانيت اخراج كنيد. اگر نكنيد اين كار را، خداى نخواسته صورت روحانيت كه عز اسلام است اين را مشوه مىكنند و با مشوه كردن صورت روحانيت، اسلام به انزوا خواهد كشيد. اسلام بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است. گويندگان شما و دانشمندان شما بايد توجه داشته باشند كه حوزهها را با تدبير، با نصيحت و همين طور جاهاى ديگرى كه روحانيين مشغول كارهايى هستند، آنها را با تدبير و با نصيحت وادار كنند به اينكه خداى نخواسته از آنها چيزى صادر نشود كه بهانه به دست آنهايى كه مىخواهند شما را از صحنه خارج كنند بيفتد و قلمها به كار برود و خدمتهاى شما ناچيز و ناديده گرفته بشود و لغزشى اگر در يكى از شما يا در دو تا از شما پيدا شد به حساب روحانيت بگذارند. بايد تهذيب بشويد شما، خودتان را تهذيب كنيد و كسانى كه در حوزهها هستند، اساتيدى كه در حوزه هستند كوشش كنند كه حوزهها مهذب باشد. و اعلام خطرى را كه به ملت مىكنم اين است كه جريانى در كار است كه روحانيت را
صحيفه نور ج 14 صفحه 124
كنار بگذارند و جريانى در كار است كه شما را از روحانيت جدا كنند و آن كنند به سر ملت كه در زمان محمدرضا آمد، منتها به يك صورت ديگرى. بيدار بشويد اى ملت! و بيدار بشويد اى روحانيت! و بيدار بشويد اى دانشگاهيان! و بيدار بشويد اى كارگران! اى كارمندان! اى بزرگان! اى كوچكان! اى زنها! اى مردها! بيدار بشويد و اين جريان را خنثى كنيد و نگذاريد ملت شما و مملكت شما انحراف پيدا كند از آن راهى كه شما داريد كه راه اسلام و راه خدا و خط رسول اكرم (ص) است.
امروز بايد دست از تمام اختلافات برداريم، اين يك تكليف شرعى - الهى است
من يك كلمه هم تكرار مىكنم و مكرر گفتهام و آن كلمه براى اشخاصى است كه متصدى امور مملكت هستند از رئيس جمهور تا هر جا كه باشد و هر كس كه باشد و هر ارگانى كه اشتغال به يك كارى در اين كشور داشته باشد، از ارتشىها و ژاندارمرى و سپاه پاسداران و پاسبانها و همه عشاير و قشرهايى كه از ملت هستند و مشغول خدمت هستند، به همه آنها اين كلمه را مىگويم كه توجه كنيد كه شما را دارند مىكشند به سوى اختلاف. توجه نداريد به اين مطلب مىآيند پيش اين دسته از آن دسته شكايت مىكنند. اشخاصى در مرزها هستند و در آنجاهايى كه جوانهاى ما دارند خون خودشان را مىدهند، مىروند و مىخواهند پاسدارها را از ارتش جدا كنند و ارتش را از پاسدارها و هر دو را از ژاندارمرى و بين خود ارتش قشرهاى مختلفى درست كنند و اختلاف بين خود ارتش هم بيندازند. توجه كنند كه اينهايى كه به عنوان خيرخواهى پيش آقاى رئيس جمهور مىروند و حرفهايى از ديگران مىزنند، اينها شياطينى هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان. و آنهايى كه پيش اجزا دولت مىروند، پيش نخست وزير مىروند، پيش ديگران مىروند و از آقاى رئيس جمهور انتقاد مىكنند اينها هم شيطانهايى هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان. آنهايى كه مىخواهند بين شماها اختلاف بيندازند، دشمنى ايجاد كنند، مىخواهند كه اين مملكت را به دست غير بسپارند همه شما را از بين ببرند و يك دولتى به دست امريكا يا به دست شوروى در اين مملكت ايجاد كنند. عقل سياسى اقتضا مىكند كه ما امروز با آن اشخاصى كه در رويه هم حتى با ما مخالفت دارند لكن در اصل مقصد با ما موافقند، باملت موافقند مسيرشان مسيرملت است، عقل سياسى اقتضا مىكند كه ما امروز دست از تمام اين اختلافات برداريم تا اين مملكت را آرام كنيم و اين مقصدى اصلى كه ما داريم و آن اينكه اسلام در اين مملكت پياده بشود و جمهورى اسلامى با محتواى حقيقى خودش در اينجا پياده بشود، موفق بشويم انشاءالله. من به همه، به همه آنها عرض مىكنم كه شما دست از اختلافات برداريد اينطور نباشد كه هر كدام در يك اجتماعى كه پيدا كرديد، بر ضد ديگران صحبت كنيد اينطور نباشد كه هر كدام قلم به دست گرفتيد بر ضد ديگران قلمفرسايى كنيد. همه شما اميدوارم كه به اسلام معتقد و به جمهورى اسلامى متعهد باشيد و در اين صورت همه شما مسيرتان يك مسير است ولو عقايدتان در بعضى از امور، رويههاتان اختلاف دارد لكن امروز وقت اعمال رويههاى مختلف نيست. من اين را از همه كسانى كه متصدى امرى هستند، چه آقايانى كه در مجلس هستند و چه
صحيفه نور ج 14 صفحه 125
آقايانى كه در جاهاى ديگر متصدى امر هستند، من به آنها با كمال اخلاص سفارش مىكنم كه اين يك تكليفى است شرعى، الهى و تخلف او خلاف مسير اسلام است.
ما همه پشتيبان ارتش هستيم
ما همه پشتيبان ارتش هستيم و ما همه پشتيبان فرماندهان ارتش هستيم و اگر كسى بگويد كه ملت با ارتش نيست اين يك دروغ واضح است كه شاهدش اين است كه ارتش كه در آنجا دارد خدمت مىكند، تمام مردم اين ملت دنبال او دارند به آنها خدمت مىكنند. آنهايى كه مىگويند ارتش و روحانيت با هم مخالف هستند دروغ مىگويند براى اينكه همين روحانيون عزيزند كه از بلاد مختلف و الان از قم و مشهد دو مركز بزرگ علمى در اينجا حاضرند با تفنگها، كه هم شهيد دادهاند و هم مجروح البته و الان آمدهاند اينجا و بعد هم انشاءالله مىروند و انشاء الله پيروز مىشوند. همه ملت بايد پشت سر ارتش باشد و آنها جبهه را نگهدارى كنند، پاسدارها و پاسبانها و ژاندارمرى و ارتش. همه آنها و ساير قواى مسلح و غيرنظامى و آنها همه در آنجا با هم هماهنگ باشند و ملت هم پشت سر آنها باشد تا اينكه انشاءالله اين جنگ تحميلى به آخر برسد و انشاءالله با پيروزى شماها به پيش برويد. و من به شما و تمام نسلهايى كه بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار مىدهم كه ملت و روحانيت، دانشگاه و روحانيت از هم جدا نشوند كه جدا شدن اينها از هم هلاكت ملت و هلاكت اسلام و هلاكت كشور است.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته