0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 266

تاريخ: 5/5/59

بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون مناطق تركمن صحرا، گنبد، كلاله، مراد تپه و گاليكش

جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از بركات اين نهضت اين است كه ما سابقاً با آقايان، علماء بزرگى كه در اطراف كشور بودند، ملاقات نمى‏كرديم و نمى‏شناختيم ولى حالا از نزديك مى‏آيند ملاقات و زيارتشان مى‏كنيم و به آنها دعا مى‏كنيم و از آنها هم دعاخواهيم. آنچه كه راجع به اين گروه‏هائى كه به عناوين مختلف در اطراف شما هستند، نوشتيد، مع الاسف اينها در همه ايران هستند و اينطور كه احساس مى‏شود در بين اينها اشخاصى هستند كه مى‏خواهند كارى بكنند كه اين نهضت را در بين مردم ايران بد جلوه بدهند. ما همانطورى كه تاكنون قلم‏ها و صحبت‏ها به صورتى واقع مى‏شده است كه مى‏خواسته‏اند اين نهضت را در خارج از كشور بد جلوه بدهند، حالا مى فهميم اين گروه‏هاى مختلفى كه در اطراف، به اسم‏هاى مختلف مشغول فعاليت هستند و به اصطلاح خودشان گروه‏هاى اسلامى هستند، افراد غير اسلامى در آنان وجود دارد و بناى آنها بر اين است كه در خود كشور هم مردم را به نهضت بدبين كنند. بايد وقتى كه مجلس شروع به كار كرد، مسائل و كارهاى شما، اين گروه‏ها، در مجلس انعكاس پيدا كند و مجلس آنها را بخواهند، از آنها باز خواست نمايند. اين منحصر به گنبد و اطرف گنبد نيست، هر جايى كه الان آنها مشغول فعاليت هستند، گاهى فعاليت‏هاى برخلاف موازين شرع صورت مى‏گيرد.

جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد. الان از طرف آيت الله آقاى گلپايگانى، آقازاده‏شان آمده بود اينجا، ايشان هم راجع به اين مسائل ناراحت هستند، ساير علماء اسلام هم ناراحت هستند. بايد مجلس رسيدگى كند و افرادى كه بناى آنها بر اين است كه به اسم اسلام كارهايى انجام دهند كه برخلاف اسلام است و يا موافق با ماركسيسم و كمونيسم است، جلوى آنها را بگيرد. دولتى كه حالا انتخاب خواهد شد بايد افرادى باشند كه به اسلام عقيده داشته باشند و گرايش به مكتب هاى انحرافى نداشته باشند. در هر صورت مسائلى است كه بايد درست طرح كند و مجلس رسيدگى نمايد و اگر چنانچه چيزى برخلاف موازين شرع از مردم اخذ شده است، برگردانند و اگر اشخاصى بر خلاف اسلام عمل كرده اند، تربيت و بازخواست شوند. اميدوارم كه انشاءالله در اين مجلس كه اكثراً افرادش مردم صالحى هستند و شوراى نگهبان هم از علما هستند، به اين امور رسيدگى كنند و طرح‏هايى كه دولت مى‏دهد و چه طرح هايى كه دولت قبلاً داده است بايد در مجلس رسيدگى بشود، هر

صحيفه نور ج 12 صفحه 267

طرحى كه مخالف با اسلام است بايد رو بشود. اميدوارم مجلس به اين امور رسيدگى كند. من هم پيشنهاد به آنها مى‏كنم كه رسيدگى صحيح كنند و هر يك از پيشنهاداتى كه قبلاً شده و آن چيزهايى كه گذشته است، اينها بخوانند و مطالعه كنند و شوراى نگهبان هم مواظبت بكند كه هيچ كلمه‏اى مخالف با اسلام نباشد. ما مى‏خواهيم جمهورى اسلامى و اسلام باشد. اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و در اين ماه مبارك رمضان از بركات ليلةالقدر محروم نباشيد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 268

تاريخ: 12/5/59

بيانات امام خمينى در ديدار با اسقف هيلارين كاپوچى

آقاى پاپ بايد طرفدار مظلومان باشد، نه ظالمان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين دفعه دومى است كه آقاى پاپ براى من كاغذ مى‏دهند و اشخاص را مى‏فرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود كه جوان‏هاى عزيز ما اطلاع پيدا كردند كه اين مركزى كه در ايران به اسم سفارت آمريكا هست سفارتخانه نيست و اشخاصى كه در آنجا هستند اشخاص ديپلمات نيستند بلكه جاسوسانى هستند كه در يك مركز جاسوسى متمركز هستند و براى ضرر ملت ما، كشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شايد ندانسته توصيه كردند براى آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتى به ايشان دادم. و اين دفعه براى مدارس خودشان به اسم مدرسه انديشه كاغذ نوشته‏اند و رسول فرستاده‏اند و از ما سفارش خواسته‏اند براى اينكه مدارسشان در اينجا باشد. ما با نصارى و با يهود و با ساير اقشار ملت‏ها هيچ دشمنى نداريم و از مدارس به هيچ وجه جلوگيرى نمى‏كنيم، مادامى كه مدرسه باشد و براى تعليم و تعلم باشد، حالا چه تعليم و تعلم دستورات مسيح عليه‏السلام يا دستورات ديگران، لكن اگر ما فهميديم كه در ايران مدارس طور ديگرى هست، آنجا هم نظير همان لانه جاسوسى است، نمى‏توانيم تحمل كنيم كه در مملكت ما به اسم تعليم و تربيت و به اسم مدارس، يك امور ديگرى انجام بگيرد و البته اين با دولت است كه در اين موضوع تأمل كند و اين موضوع را درست بررسى كند. اگر چنانچه مدارس، مدارس همانند، براى تعليم و تربيت هستند، هيچ ممنوعيتى ايجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خداى نخواسته اين مدارس هم يك وضع ديگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل مى‏كند و ما نمى‏توانيم تحمل كنيم.

و من بايد اين مطلب را براى آقاى پاپ به وسيله شما پيام بدهم كه شما آيا از اوضاع اين آمريكا و اين اشخاصى كه خودشان را منتسب كرده‏اند به مسيحيت بى‏اطلاع هستيد يا اينكه مطلع هستيد و بدون اينكه توجهى به آن بكنيد از آن مى‏گذريد؟ آيا شما مطلع هستيد كه ما پنجاه سال در تحت سلطه انگليس و آمريكا تمام هستى‏مان به باد رفت؟ شما توجه داريد به اينكه كشور ما در تحت سلطه‏اى كه توسط رضاخان، انگليس‏ها به ما تحميل كردند و توسط محمدرضا كه انگليس‏ها و آمريكائى‏ها و شوروى‏ها به ما تحميل كردند، اينها چه كردند با مملكت ما، با كشور ما؟ شما آيا داد مظلوم‏ها را هيچ وقت بناى‏تان هست كه گوش كنيد؟ يا همان فرياد ظالم‏ها را به آن ترتيب اثر مى‏دهيد؟ شما مى‏دانيد كه با

صحيفه نور ج 12 صفحه 269

اين جوان‏هاى ما، با اين دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الان آمريكا چه مى‏كند و پليس آمريكا با آنها چه كرده است؟ مى‏دانيد كه خائن‏هائى كه مى‏خواستند در امريكا بر ضد كشور مظلوم ما ميتينگ بدهند و تظاهر كنند پليس امريكا حمايت از آنها كرد و آنها كارهاى خودشان را كردند و وقتى دانشجويان مسلمان ما كه مى خواستند آنها هم يك تظاهرى بكنند و مظلوميت ملت ما را برسانند پليس آمريكا چه كرد با آنها؟ آيا آقاى پاپ مى‏دانند كه الان جوان‏هاى ما در غل و زنجيرند با دنده‏هاى شكسته، بعضى در حال بيهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس، در غل و زنجير هستند و بعضى در حال بيهوشى؟ ايشان اين مسائل را اصلا توجه به آن دارند؟ توجه به اين دارند كه حضرت مسيح عليه‏السلام با بشر چه جور بود و شما كه مدعى نيابت از او هستيد توجه به اين مسائل هيچ نمى‏كنيد؟ كاش يك پيكى هم براى كارتر ايشان مى‏فرستادند. كاش شما را مى‏فرستادند با يك نامه اى پيش كارتر كه با اين جوان هايى كه مى‏خواهند احقاق حق بكنند،خواهند مظلوميت ملت ما را اظهار كنند، آنها را گرفته‏اند و از حبسى به حبس ديگر مى‏برند و دست و پاى آنها را غل زده اند، زنجير زده‏اند و دنده آنها را با چكمه شكسته‏اند و الان هم آنها در زير زنجير آنها و در زير چكمه دژخيمان كارتر و امريكا از بين دارند مى‏روند. من چطور جواب ملت را بدهم كه ملت ما اگر بگويند كه اين روحانيت مسيح در خدمت ابرقدرت هاست، ما چطور جواب آنها را بدهيم؟ من متأسفم كه نمى‏توانم جواب اينها را بدهم براى اينكه اگر من بخواهم دفاع كنم از روحانيت مسيح، علائمى كه در كار است، شواهدى كه در كار است ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مى‏كشند. چرا بايد ايشان در اين مدت طولانى كه ما در زير رنج بوديم و جوان‏هاى ما را در خيابان‏هاى ايران مى‏كشتند و خون آنها را روى آسفالت‏ها جارى مى‏كردند ايشان يك كلمه سفارش اينها را نكنند؟ اين تبعيض را چرا ايشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسيح تعليماتش تعليمات تبعيضى است؟ مگر حضرت مسيح با يك طايفه خوبند و آن ثروتمندان؟ و با طايفه ديگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى كه بيچاره و فقير هستند؟ كه شما داريد اين كار را مى‏كنيد. من مى‏دانم كه مذهب مسيح اين نيست و هر كس كه دنبال مسيح باشد بايد حامى مظلومان باشد و بايد با ابرقدرت‏ها مقابله كند، همانطورى كه كسى كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرت مخالفت كند و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد. چرا بايد آقاى پاپ احوالى از اين دخترها و پسرهايى كه امروز، الان كه من دارم با شما صحبت مى‏كنم در حبس‏ها و زنجيرها و گرفتارى‏ها و شكنجه‏ها بسر مى‏برند، ايشان يك كلمه راجع به اين مسائل صحبت نكنند؟ چرا نبايد به اين اشخاصى كه خودشان را مسيحى مى‏دانند و خودشان را اهل كليسا مى‏دانند يك كلمه نگويند كه كه شما مسيحى هستيد چرا اين كارها را مى‏كنيد؟ من جواب اين مظلوم‏ها را چه بدهم؟ اينها كه به ما اشكال مى‏كنند كه شما طرفدار روحانيت هستيد و اين روحانيت هيچ كلمه‏اى در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و ظلم‏هايى كه بر مردم مى‏شود، بر مظلومين مى‏شود، حتى ظلم‏هائى كه بر خود اشخاصى كه در آمريكا هستند مى‏شود، يك كلمه صحبت نمى‏شود و يك پيام فرستاده مى‏شود و يك رسول فرستاده نمى‏شود لكن وقتى كه يك لانه جاسوسى را ما مى‏گيريم كه جاسوسيتش مسلم است، ايشان رسول مى‏فرستند و نامه مى‏فرستند و

صحيفه نور ج 12 صفحه 270

حالا هم كه مدارس اينجا، مدارس علمى‏شان اينجا هست و اشخاص مى‏گويند (من اين را مطلع الان نيستم) اشخاص كه رفته‏اند و ديده‏اند مى‏گويند اينجا هم مركز تعليم و تعلم نيست بلكه مركز ديگرى است، الان ايشان حالا باز نامه فرستاده‏اند و سفارش كرده‏اند. مگر ما با علم مخالفيم؟ مگر ما با تعليمات مخالفيم؟ مگر ما با مدارس مخالفيم؟ با مدارس نصارى، با مدارس زرتشتى، با مدارس يهود ما كى مخالف هستيم؟

اما اگر مدارس جور ديگرى باشند، ما نمى‏توانيم تحمل بكنيم. ايشان اول بايد ببينند اين مدارس چه بوده است، بفرستند اشخاص را مشاهده كنند كه اين مدارس چه وضعى داشته است كه دولت ما نتوانسته تحمل كند و البته اين با دولت است لكن آنچه كه من به شما مى‏گويم كه به آقاى پاپ بگوئيد اين است كه شما رويه خودتان را كه روحانى هستيد عوض كنيد و با مظلومين و با اشخاصى كه زير چكمه امريكا دارند از بين مى‏روند و با اين دختر و پسرهاى جوان ما كه الان در حبس‏هاى آمريكا بسر مى‏برند و آنها را از يك حبسى به حبس ديگر و اخيراً در يك سلول‏هاى منفرد آنها را حبس كرده‏اند، بپرسند چرا اين كار شده است. چرا گوشمان نمى‏شنود يك وقت از آقاى پاپ كه طرفدارى مظلومينى كه مال ايران هست يا افرادى كه در خود مملكت آمريكا هست و تحت ظلم و شكنجه هستند يك بازخواستى نمى‏كند؟ شما از قول من به ايشان سلام برسانيد و بگوئيد كه اين رويه را طرد بكنيد، شما طرفدار مظلوم باشيد، شما طرفدار باشيد از اشخاصى كه چپاول شده‏اند، مظلومند، زير چكمه هستند، شما از اين جوان‏ها و دخترها و پسرهاى ما كه الان در زير چكمه دژخيمان آمريكا هستند طرفدارى كنيد، به اين اشخاصى كه اظهار تبعيت از شما مى‏كنند دستور بدهيد كه اينها را رها كنند. ما نمى‏توانيم ديگر زير بار امريكا برويم. امريكا اگر تمام افراد ما را هم از بين ببرد، ديگر نمى‏تواند در اينجا بيايد منافع خودش را جبران كند و منافع خودش را تأمين كند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شكنجه و اختناق قرار بدهد. امريكا بايد اين را بداند كه ديگر گذشته است از اينكه او خيال بكند كه مى‏تواند باز در ايران با اين شيطنت‏ها برگردد و آقاى پاپ هم سفارش كند به اين امريكا كه نكنند اينطور با بشر، اينطور دژخيمى نكنند با بشر، اينطور ظلم نكنند به بشر. بشر اشخاصى هستند كه عبادالله هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اينطور نكنند، اينقدر ظلم نكنند، اينقدر ستم نكنند. من اميدوارم كه آقاى پاپ به وظيفه دينى خودشان، به وظيفه مسيحيت خودشان عمل كنند و اين كارهايى كه دژخيمان امريكا مى‏كنند و پليس امريكا مى‏كنند جلوگيرى كنند. و ما در مقابل امريكا ايستاده‏ايم تا آخر و نخواهيم گذاشت امريكا باز برگردد يا آن اشخاصى كه تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرين نفس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.

والسلام على من اتبع الهدى


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 271

تاريخ: 15/5/59

بيانات امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس

اگر مسلمين با هم اتفاق پيدا بكنند هيچ مصيبتى پيش نمى‏آيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز قدس را بايد مسلمان‏ها زنده نگه دارند. من كراراً راجع به طمع اسرائيل تنبه داده‏ام كه اسرائيل اينطور كه اكتفا كند به آن زمين‏هائى كه غصب كرده است، حالا ديديد كه پايتخت خودش را در قدس قرار داده است. و تمام اين چيزهائى كه از آمريكا و از طرفدارهاى حقوق بشر و از اين محافل و مجالسى كه در خارج هست، اينها تمام يك شعرهاى غير موزون است و لهذا مى‏بينيد كه انكار مى‏كنند و اسرائيل هيچ اعتنا نمى‏كند، تنبه مى‏دهند، اسرائيل آنها را محكوم مى‏كند. اين براى اين است كه مسأله، مسأله جدى نيست اينطور نيست كه آمريكا جداً مخالف باشد با اينكه پايتخت اسرائيل در قدس باشد و معذلك اسرائيل بتواند يك همچو كارى بكند، اينها همه يك مانورهائى است كه مى‏دهند، يا مثلاً مجالس حقوق بشر و مجالس ديگرى كه از همين ابواب هست در آنجا، در آن ممالك هست، اينها همه دستشان توى هم است و براى چاييدن ما مسلمين و كسانى كه در آسيا، در افريقا، در آنجا هستند، و مع الاسف مسلمين متنبه نمى‏شوند.

ملت‏ها بايد خودشان راجع به اين مسائل قيام كنند براى اينكه دولت‏ها هم غالباً الا كمى اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرت‏ها توى هم هست و لهذا مى‏بينيد كه اينطور جناياتى كه از آمريكا واقع مى‏شود، مسلمان‏ها يعنى دولت‏هاى اسلامى هيچ از خودشان گرايشى نشان نمى‏دهند، گاهى هم اگر يكى‏شان يك چيزى بگويد، يك حرفى است، بيش از يك حرف نيست. الان شما ديديد كه امريكا با اين جوان‏هاى عزيز ما، با اين دخترها، با اين پسرها، با اين دانشجوهاى عزيز چه رفتار وحشيانه كرد و آنها چه شجاعتى در مقابل پليس آمريكا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرت‏هائى كه آنجا بود و همه پليس‏ها و همه دستگاه‏هاى انتظامى، اينها با مشت گره كرده ايستادند، تحمل كتك‏ها را كردند، تحمل جنايت‏هاى امريكا را كردند لكن از آن مسأله اى كه پيش آنها مسأله بود، اصلاً نگذشتند. مسلمين بايد از اين جوان‏ها، از اين جوان‏هائى كه از ايران در خارج هست، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امريكا هست، تنبه پيدا كنند كه بايد چه كرد. ما دولت‏ها را ازشان مأيوس هستيم لكن ملت‏ها ميزانند، ملت‏ها در مقابل اين جنايتى كه امريكا كرده است و اخيراً هم انگلستان نسبت به اين جوان‏هاى غيور ما، چه نشان دادند؟ چه عكس‏العملى نشان دادند؟ اگر در بلادى باز عكس‏العملى

صحيفه نور ج 12 صفحه 272

بود، از جوان‏هاى ايرانى و گاهى هم از آنها بود اما ملت‏ها خيلى عكس‏العملى نشان ندادند و اين براى اين است كه ملت‏هاى اسلامى باز تنبه به اين پيدا نكردند كه تعليمات اسلام چى است.

اسلام همه مسلمان‏ها را وادار مى‏كند به اينكه با هم متفق باشيد، اختلاف نداشته باشيد، اگر اختلاف داشته باشيد، فشل مى‏شويد و رنگ و بويتان از بين مى‏رود و مع‏الاسف - با اينكه - ما مى‏بينيم كه ما هر چه مصيبت پيدا كرديم از سال‏هاى طولانى تا حالا از اين اختلافاتى بوده است كه در داخل خودمان بوده. دولت‏هائى كه، دولت‏هاى ممالك اسلامى، نه دولت‏هاى اسلامى، من مى‏توانم بگويم دولت اسلامى، چطور من به دولت عراق بگويم دولت اسلامى؟ چطور من به دولت مصر بگويم دولت اسلامى؟ اين دولت‏هائى كه در ممالك اسلامى هستند، اينها را مى‏بينم كه بر ضد مسلمين، بر ضد اين مسلمينى كه الان در ايران مقابل امريكا و مقابل شوروى ايستاده‏اند، آنها پايگاه درست مى‏كنند براى امريكا كه بيا حمله كن به مسلمين. ما چطور مى‏توانيم امثال سادات را كه پايگاه درست مى‏كند و دعوت مى‏كند از امريكا كه هجوم كنند به ايران و به مملكت اسلامى، چطور ما مى‏توانيم اين را مسلم بدانيم؟ و چطور مى‏توانيم عراق را، دولت عراق را مسلم بدانيم در صورتى كه اسلحه مى‏فرستند به ايران و دائماً ايران را دارد مورد هجوم قرار مى‏دهد و براى امريكا دارد كار مى‏كند؟ و من گمانم اين است كه امريكا، شوروى را هم بازى داده. شورورى الان به عراق كمك مى كند در صورتى كه عراق آمريكائى است، نه شوروى. كمك‏ها را از او مى‏گيرد كه به ايران صدمه وارد كند و راه را براى امريكا باز كند نه اينكه مى‏خواهد راه را براى شوروى باز كند. امريكا بازى داده اين شوروى را هم و آنها اسلحه مى‏دهند كه براى امريكا كار مى‏كنند. آنها به خيال اينكه اين اسلحه را كه مى‏دهند به نفع شوروى هست و حال آنكه نيست به نفع شوروى. و در هر صورت مسلمين اگر چنانچه با هم اتفاق پيدا بكنند و وحدت كلمه پيدا بكنند، نه قضيه قدس پيش مى‏آيد و نه قضاياى افغانستان پيش مى‏آيد و نه قضايائى كه براى مسلمين در جاهاى ديگر پيش مى‏آمد و پيش مى‏آيد، پيش مى‏آيد.

تا يك دولت اسلامى به تمام معنا روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارى‏ها را داشته باشيم

بايد تا كى ملت‏هاى مسلم هم در غفلت باشند؟ چرا اين ملت‏ها در مقابل اين ابرقدرت‏ها قيام نمى‏كنند؟ ايران قيام كرد، الان هم دو سال است كه مى‏گذرد بر امر و تمام قدرت‏ها هم مخالفت كردند معذلك ايران سر جاى خودش هست و ايستاده است و ابداً اعتنا به اين هياهو نمى‏كند و همه كارهائى هم كه اينها كردند فلج كرده. خوب همين كودتائى كه تمام اين دولت‏هاى اطراف و آن دولت‏هاى بزرگ دست در آن داشتند و لكن نتوانستند كارى بكنند، چرا؟ براى اينكه مساله، مسأله ملت است. اگر دولت شاه بود و امريكا مى‏خواست كودتا بكند فوراً مى شد اما حالا مسأله، مسأله ملت است يعنى اينطور نيست كه دولت و ملت دو تا باشند، اينطور نيست كه مثل دولت عراق باشد كه ملت با او دشمن است، مثل دولت مصر باشد كه ملت با او دشمن است. اينجا ملت اسلامى است كه حكومتش اسلامى است و

صحيفه نور ج 12 صفحه 273

ملت با اين حكومت موافقند، از اين جهت توطئه‏ها را خود ملت به دست مى‏آورد. خود اين سربازها توطئه‏هائى كه در داخل سربازخانه‏ها انجام مى‏گيرد به دست مى‏آوردند و گزارش مى‏دهند. پاسدارها همه دنبال اين مطلب هستند كه اين توطئه‏ها را خنثى كنند و خود ملت است كه ناظر است، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف، اين جنايتكارها را به تدريج پيدا مى‏كنند و معرفى مى‏كنند و خودشان مى‏گيرند و تحويل مى‏دهند. اگر دولت‏ها بفهمند اين معنا را كه اگر اينها با ملت خودشان درست رفتار كنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد، اگر اين خوفى كه اين ابرقدرت‏ها ايجاد كردند در اين دولت ها بفهمند كه در دولت ايران هم اين اخافه‏ها هميشه بوده است و حالا هم هست لكن دولت فعلى ايران ديگر گوش به اين حرف‏ها مى‏دهد، اگر بفهمند كه طرفدارى ملت از يك دولتى چه معنا دارد، بفهمند اين معنا را كه اگر ملت‏ها را دلشان را به دست بياورند و حكومت بشود يك حكومتى كه مال خود ملت باشد، از خود ملت جوشش كند و عقائد، عقائد اسلامى باشد، احكام، احكام اسلامى باشد و زير سايه اسلام بخواهند زندگى بكنند و ملت‏هائى كه به اسلام عقيده دارند همراه آنها بشوند، آنوقت مى‏فهمند كه هيچ يك از دولت‏هاى بزرگ نمى‏توانند كارى انجام بدهند چنانچه در اينجا نتوانستند. تا الان دو مرتبه، سه مرتبه به حسب تظاهر، هى قيام كردند يا چيز كردند كه كودتائى بكنند يا بريزند در ايران لكن فشل شدند و دائماً هم در صدد هستند، نه اين است كه در صدد نيستند، لكن من مطمئنم و اطمينان مى‏دهم به ملت خودمان كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. ملت بايد توجه داشته باشد كه تا توجه به خدا دارد، تا توجه به اسلام دارد، تا خدمتگزار اسلام است كسى نمى‏تواند به او آسيبى برساند، مگر كه اين حيثيت از دستشان برود. بايد اين جهت اسلاميت را - خالص اسلاميت - حفظ كند. اين ملى‏گراها و اينها كه هى فرياد ملى ملى مى‏زنند، همين‏هائى هستند كه بعضى‏شان در اين كودتا هم دخالت داشتند، بر ضد اين مملكت خودشان براى ديگران، همين‏ها هستند كه بعضى‏شان به طورى كه شواهد هست دخالت در اين امر داشتند. اين جهات مختلفه، گروه مختلفه‏اى كه در ايران هست و هى داد خلق را مى‏زنند و داد اينكه ما چطور هستيم، اينها هم همين‏هائى هستند كه در اين مسائل دخالت داشتند، اينها هم همين‏هائى هستند كه مى‏روند در امريكا اين جوان‏هاى عزيز ما كه گرفتار هستند، همين اشخاص كه دعوى خلقيت و - نمى‏دانم - چه مى‏زنند، همين‏ها آنجا مى‏روند به آنها مى‏گويند اى مرتجعين. اينها چه جمعيت‏هائى هستند؟ در داخل اين كارها را مى‏كنند، در خارج اين كارها را مى‏كنند. تا ملت‏ها بيدار نشوند و اين ريشه‏ها را نكنند و تا يك دولتى كه دولت اسلامى باشد به تمام معنا، دولتى باشد كه متعهد باشد به احكام اسلام، دولتى باشد كه غربزده نباشد، به اسلام گرايش داشته باشد، روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارى‏ها را داشته باشيم.

تمام مقصد ما مكتب ماست

مجلس بايد به تمام قوه اى كه دارد و قوه او از همه قوه‏ها بالاتر است و تمام مسلمين واجب است بر آنها كه پشتيبانى كنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص، بايد با تمام معنا كوشش كند كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 274

افرادى كه سركار مى‏آيند، نخست‏وزير، ساير وزرا و ساير كسانى كه كارهاى مهم را دارند، از اشخاص مسلمان متعهد، متوجه به كارهائى كه در دنيا مى‏شود، مدبر، لكن متعهد به اسلام، متعهد به مكتب. مكتب بزرگترين چيزى است كه از براى ما مطرح است، نبايد راجع به مكتب يك كلمه‏اى كسى بگويد اشتباه مى‏كنند اگر مى‏گويند مكتب چطور. تمام مقصد ما مكتب ماست و مسلمان‏هاى ما براى مكتب ماست كه اينطور قدرت دارند و اينطور در مقابل ديگران مى‏ايستند. اگر چنانچه ساير ممالك اسلامى هم مكتب خودشان را حفظ كنند، اين مكتب اسلام را، اگر مكتب اسلام را حفظ بكنند مطمئن باشند كه هيچ قدرتى به آنها آسيب نمى‏رساند. و اگر ما مكتب خودمان را حفظ نكنيم، كه يكى از تعليمات مكتب ما اين است كه متفق با هم باشيم، هر يك از اين گروه‏ها يا هر يك از اين افراد كه بر ضد آن رفيق خودش يك كلمه‏اى بگويد، از مكتب خارج شده است و به درد - اصلاً - ايران ديگر نمى‏خورد. هر كدام از اينها كه ديگرى را بخواهند تضعيف كنند، مجلس بخواهد يكى ديگر را تضعيف كند يكى ديگر بخواهد مجلس را تضعيف كند، دولت بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد دولتش را تضعيف بكند، رئيس جمهور بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف كند، تمام اينها بر خلاف مكتب اسلام است، مخالفت با اسلام است. بايد اين آقايان همانطورى كه مدعى هستند اسلامى هستيم، واقع مطلب اين است كه بايد در علمشان، در قولشان، در خطابه‏هايشان، در حرف‏هايشان، در نوشته‏هايشان، در روزنامه‏هايشان نشان بدهند كه ما مسلمان هستيم. اين چه مسلمانى است كه هر روزنامه‏اى كه مال يك طايفه است به طايفه ديگر فحاشى مى‏كند؟ ما چى جواب اين مردم را بدهيم كه هى مى‏آيند از من الان وقت خواسته‏اند از بازار تهران كه بيايند بگويند اين چه خبر است، كه اين آقايان چه‏شان است با هم. اين آقاى رئيس جمهور با مجلس، مجلس با رئيس جمهور چرا، چرا اينطور رفتار مى‏كنند؟ چرا بايد اينطور باشد كه صداى مردم دربيايد؟ من نصيحت به آنها مى‏كنم، من از لسان اسلام به آنها نصيحت مى‏كنم كه با هم اختلاف نكنيد. شما اگر اختلاف بكنيد راه را براى ديگران باز مى‏كنيد، شما اختلاف با هم نداشته باشيد. سر چه اختلاف مى‏كنيد؟ چه ميراثى هست كه شما مى‏خواهيد قسمت كنيد و سرش اختلاف مى‏كنيد؟ اينهمه مردم جوان‏هايشان را دادند، ميراث براى شما گذاشتند كه اختلاف با هم بكنيد و اينطور توى سر هم بزنيد و اينطور فساد ايجاد كنيد؟! يك قدرى با هم رفيق باشيد، دوست باشيد، برادر باشيد. آقاى رئيس جمهور افرادى كه به درد جامعه اسلامى ما بخورد، به درد مكتب ما بخورد بايد تهيه كند، معرفى كند يعنى نخست‏وزير را او تهيه مى‏كند بايد يك شخصى باشد كه همه آن صفاتى كه من گفته‏ام درش باشد كه در راس همه صفات، مكتبى بودن است. فكر بكند، فكر مكتب اسلام، در صدد باشد كه اسلام را تقويت بكند، در صدد باشد كه احكام اسلام را پياده بكند، نه در صدد اين باشد كه مليت را احيا بكند. آنهائى كه مى‏گويند ما مليت را مى‏خواهيم احيا بكنيم، آنها مقابل اسلام ايستاده‏اند، اسلام آمده است كه اين حرف‏هاى نا مربوط را از بين ببرد. افراد ملى به درد ما نمى‏خورند افراد مسلم به درد ما مى‏خورند. اسلام با مليت مخالف است. معنى مليت اين است كه ما ملت را مى‏خواهيم و مليت را مى‏خواهيم و اسلام را

صحيفه نور ج 12 صفحه 275

نمى‏خواهيم. آن مرديكه در خارج گفت كه اول من ايرانى هستم، ملى هستم دوم ايرانى هستم سوم اسلام. اين اسلام نيست، تو سوم هم اسلامى نيستى.

روز قدس فرصتى براى قيام يكپارچه ملت‏هاى مسلمان عليه مفسدين‏

بايد آقايان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند، روز قدس روزى است كه بايد تمام ملت‏هاى اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه دارند. اگر يك هياهوئى از تمام ملت‏هاى مسلمين بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك كه روز قدس است همه ملت‏ها قيام بكنند، همين كه حالا همان تظاهرات، همان راهپيمائى‏ها را بكنند اين مقدمه مى‏شود از براى اينكه انشاءالله جلوى اين مفسدين را ما بگيريم و كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هى سست مى‏گيريم، مسلمان‏ها هى سست مى‏گيرند، ملت‏ها بيطرف مى‏مانند كم قيام مى‏كنند و نهضت مى‏كنند، كم تظاهر مى‏كنند راجع به اين امور. اسرائيل وقتى كه ديد خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست، وقتى اين چيزها را ديد هى قدم به قدم پيش مى‏رود و شما مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات خواهند بروند، اينها همه اينجا را ملك خودشان مى‏گويند هست. شما بايد محكم بايستيد در مقابل اينها و اگر چنانچه مسلمين، ملت‏هاى مسلم بايستند در مقابل اينها و اگر دولت‏هايشان بخواهند مخالفت كنند، مشت توى دهنشان بزنند چنانكه ايران مشت در دهن محمدرضا زد، محمدرضا از همه دولت‏هاى مسلمين، از همه آنها قويتر بود و از همه آنها پشتوانه‏اش بيشتر بود معذلك ملت ما قيام كرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و الله اكبر را فرياد كشيد و اين قدرت را از بين برد و قدرت‏هاى ديگر را هم و تا آخر هم همه قدرت‏ها اگر روى هم باشند نمى‏توانند آسيب به يك همچو ملتى برسانند.

يك همچو ملتى كه ما داريم به اين صفا، به اين خوبى كه در همه قضايا پشتيبان دولتشان هستند، پشتيبان رئيس جمهورشان هستند، پشتيبان مجلسشان هستند حيف است كه اين ملت را ما عواطفشان را جريحه‏دار كنيم و ما بنشينيم با هم مخالفت كنيم، نه خدا را خوش مى‏آيد از اين و نه ملت را. ملت ناراحت است از اين كار. اين روزنامه‏هايتان را جلويش را بگيريد. آقايان روزنامه‏هائى كه به آنها مربوط است جلويشان را بگيرند. اين عذر نمى‏شود كه ما روزنامه‏ها را نمى‏دانيم چه نوشته است. نخير اين عذر نيست، بايد روزنامه‏ها را ببينند چه نوشته‏اند. خودش نمى‏رسد، خود آقايانى كه مثلاً در مجلس هستند يا آقايانى كه در خارج مجلس هستند نمى‏رسند بخوانند، روزنامه‏ها را يك كس ديگر را وادار كند كه بخوانند، روزنامه‏ها ببينند چه است. در روزنامه مشغول فتنه‏انگيزى هستند و مشغول اين هستند كه دولت را با رئيس جمهور، مجلس را با رئيس جمهور، رئيس جمهور را با مجلس مخالف كنند و اين يك توطئه‏اى است كه در روزنامه‏ها ايجاد شده است و بايد خود آقايان جلويشان را بگيرند قبل از اينكه ملت جلويش را بگيرد، قبل از اينكه خود ملت بيايد و بى‏ملاحظه از كسى تمام اين روزنامه‏ها را خفه كند خودشان جلويش را بگيرند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 276

و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با هم باشيم، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به او بدگوئى كند، خوب، اين اسباب ناراحتى مسلمان‏ها هست. آقايان مى‏گويند، مسلمان‏ها مى‏گويند خوب ما خون بچه‏هايمان را داده‏ايم يك قبرستان در اينجا پر است از جوان‏هاى ما، قبرستان‏هاى شهرستان‏ها پر از جوان‏هاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلام اينها كشته شده‏اند حالا كه اينها كشته شده‏اند گويا آقايان آمده‏اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته‏اند دعوا مى‏كنند. سر چه ميراثى دعوا مى‏كنيد؟ ميراث پدر كدامتان است؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمين است، خلاف انسانيت است، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست. نكنيد اين كار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كنار بگذاريد. تمام گرفتارى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم، اعدى عدو انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است، اين اعدى عدو انسان است. يك قدرى جلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد.

ترغيب مسلمانان جهان به اتحاد بر عليه اسرائيل

خداوند انشاءالله ما را موفق كند به اينكه يك روزى برويم و در قدس نماز بخوانيم و مسلمان‏ها اميدوارم كه روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامى در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند. وقتى يك ميليارد جمعيت فرياد كرد، اسرائيل نمى‏تواند، از همان فريادش مى‏ترسد. اگر همه مسلمينى كه در دنيا هستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خانه، فرياد كنند مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل و مرگ بر شوروى، همين قول مرگ بر شوروى براى آنها مرگ مى‏آورد. جمعيتشان يك ميليارد، ذخائرشان اينهمه زياد كه همه دولت‏ها محتاج به ذخائر شما هستند معذلك شما را وادار مى‏كنند با هم مختلف باشيد اختلاف كنيد و ذخائرتان را ما ببريم و هيچ كدام صحبت نكنيد. خوب است يك مقدار ملت‏هاى غير ايران از ايران سرمشق بگيرند و از اين ملت نجيب عزيز ما، و خوب است يك قدرى از اين جوان‏هائى كه در امريكا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر مى‏كنند و در مقابل پليس مى‏ايستند و آنها را غل و زنجير مى‏كنند در حال غل هم فرياد مى‏زنند و احقاق حق مى‏خواهند بكنند يك قدرى ما متنبه بشويم و ما تعليم بگيريم از اين جوان‏ها كه آنها براى اسلام فرياد مى‏كنند و ملت‏ها بيطرف هستند كانه آنها براى اسلام دارند فرياد مى‏كنند و ما اينجا با هم اختلاف مى‏كنيم و انصافاً انصاف نيست.

صحيفه نور ج 12 صفحه 277

هى نگوئيد من، بگوئيد مكتب من‏

خداوند همه‏تان را توفيق بدهد و همه مسلمين را توفيق بدهد كه با هم يداً واحده بشوند و خصوصاً ملت ايران را توفيق بدهد و اين نهادهائى كه هستند و در دولت و در مجلس و در ساير جاها به اينها توفيق بدهد كه با هم تفاهم كنند و با هم باشند تا اينكه اين ملت آسيب نبيند. اگر خداى نخواسته آسيبى ديد، روى ماها سياه است و روى دولت‏ها و روى اشخاصى كه در رأس هستند، در دنيا سياه است در آخرت هم سياه است. به خود باشند، براى خدا قيام كنند، براى خدا آرام باشند، براى خدا به هم نپرند، براى خدا اين نگويد كه توطئه بر عليه من است آن يكى بگويد توطئه بر عليه من است. نه، توطئه خارجى عليه افراد نيست افراد قابل توطئه نيستند، عليه اسلام است، افراد قابل نيستند كه امريكا توطئه كند به ضد - اين - اين آدم يا توطئه كند به ضد آن آدم. آمريكا مى‏فهمد چه هست، امريكا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است، نه از افراد، نه از فرد، او از اسلام سيلى خورده است، او از ملتى كه مى‏گويد اسلام، سيلى خورده است، نه از من سيلى خورده و نه از آقاى رئيس جمهور سيلى خورده و نه از اشخاصى كه در مجلس هستند و نه دولت‏ها، هيچ كدام، از ما سيلى نخورده است، از اين زاغه‏نشين‏ها سيلى خورده است، از اين ملت سيلى خورده و او در صدد است، اگر توطئه كند بر ضد ملت توطئه مى‏كند نه اينكه بر ضد من يا برضد تو يا بر ضد آن. خير، اين حرف‏ها نيست در كار. اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است. انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مكتبش فانى كند، هى نگويد من، بگويد مكتب من. هر وقت مى‏گوئيد، مكتب من بگوئيد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بوده‏اند، نه دنبال خودشان، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشته‏اند و نه اينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم، خير، اين حرف‏ها نبوده‏آنها - از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم. آدم، وقتى مى‏شود كه خودش را هيچ نبيند و هر چه مى‏بيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات والارض تمام قدرت‏ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك بكنيم.

اگر چنانچه مسلمين ادراك بكنند كه ما از خدا هستيم و براى خدا بايد باشيم، ديگر آسيب نمى‏بينند، ديگر اسرائيل قدمش را باز پيش نمى‏آورد و ما بايد جديت كنيم كه اسرائيل را برانيم از اين زمين‏هاى اعراب نه اينكه بگوئيم در بيت المقدس چيزت را قرار نده، خير و نبايد گول بخوريم از آمريكا و از اين مجالسى كه درست كرده‏اند و تعزيه گردانى مى‏كنند براى خوردن ما، از آنها گول بخوريم. هر كس بايد خودش قيام، مسلمين بايد خودشان قيام كنند در مقابل اينها، دنبال اين نباشند كه دولت‏هايشان يك كارى بكنند، دولت‏ها كارى نمى‏كنند، خودشان بايد بكنند، دنبال اين نباشند كه در آغوش آن يكى برويم براى نگهدارى ما از آن يكى، خير، همه گرگ هستند و همه شما را مى‏خورند بايد خودتان را حفظ كنيد، توجه به خدا بكنيد، توجه به اسلام بكنيد و براى خدا و براى اسلام قيام بكنيد و براى خدا و براى اسلام به پيش برويد و پيروز هستيد انشاءالله.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 253

تاريخ: 29/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضائى

ما در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر روزى كه از اين انقلاب مى‏گذرد توجه به اين معنا بيشتر پيدا مى‏كنم كه ملت ما انقلابى عمل كردند و ما نكرديم. ما يا مقصريم يا قاصر، و در هر دو جهت آن، در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم. مردم ريختند همانطور كه مى‏دانيد اين جرثومه فساد را بيرون كردند و به پيروزى نسبى رسيدند. وقتى كه امر دست ماها افتاد، هيچ كدام انقلابى عمل نكرديم. و اگر چنانچه ما تجربه داشتيم يعنى يك انقلابى كرده بوديم و از بين رفته بوديم و يك انقلاب ديگر كرده بوديم، اينطور عمل نمى‏كرديم. ما با بى‏تجربگى اين انقلاب را ايجاد كرديم يعنى ملت كرد و ما با بى‏تجربگى آن كارهاى انقلابى كه بايد در اول انقلاب بشود، با مسامحه گذرانديم و همان مسامحه هم موجب شد كه اين گرفتارى‏ها را تا حالا پيدا كرديم و از اين به بعد هم داريم، مگر اينكه انقلابى جبران كنيم. ما ملاحظه مى‏فرمائيد، الان كه مدت‏هاست يا عزاى عمومى اعلام مى‏كنيم يا تشييع جنازه مى‏رويم يا راهپيمائى مى‏كنيم براى كشتارهائى كه شده است، يا مجلس عزا منعقد مى‏كنيم. كار ما اين شده است كه در اين مملكت پاسدارهاى ما اينطور قتل عام مى‏شوند و اينطور كشته مى‏شوند و اين براى اين است كه ما انقلاب را آنطور كه بايد راه نبرديم اگر راه برده بوديم، اگر آن روزى كه مى‏خواستند در كردستان بروند براى مذاكره، من به آنها تذكر دادم كه اگر بخواهيد مذاكره، بايد با موضع قدرت برويد، اول بايد ارتش و پاسدارها و اينها احاطه كنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما برويد صحبت كنيد. مسامحه شد، اين اسباب اين شد كه آن گرفتارى طولانى براى ما پيش آمد و آنقدر ضايعه واقع شد و الان هم مى‏بينيد كه ضايعه پشت سر ضايعه. همين چند روز چقدر جمعيت از پاسداران شهيد شدند و اين همه‏اش براى اين است كه ما دو دسته بوديم يك دسته‏مان از مدرسه آمده بوديم وارد شده بوديم و يك دسته‏مان از خارج آمده بوديم و وارد شده بوديم. نه ما آن تجربه انقلابى را داشتيم و نه آنها آن روح انقلابى را و لهذا از اول هم كه ما به حسب الزامى كه من تصور مى‏كردم، دولت موقت را قرار داديم خطا كرديم. از اول بايد يك دولتى كه قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملكت را اداره كند، نه يك دولتى كه نتواند، منتها آنوقت ما نداشتيم فردى را كه بتوانيم، آشنا نبوديم بتوانيم انتخاب كنيم، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم كه دولت مى‏خواهد در مجلس شورا دولت ايجاد بشود، حالا ما بايد اين مطلب را به مجلس

صحيفه نور ج 12 صفحه 254

شورا اعلام كنيم كه بايد يك دولت متدين تمام، صد در صد اسلامى و قاطع، يك نفر وزير اگر مثل بعضى از اين وزرا كه الان هستند باشد، اينها نپذيرند، تمام وزرا يكى يكى بايد بررسى بشود، وزير متدين صد در صد انقلابى، مكتبى و قاطع. اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور ديد را داشته باشد، ما بايد عزاى اين نهضت را بگيريم و پيروزى ما امكان ندارد و لهذا ما بايد اين اشتباهات سابق را جبران كنيم. اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هى آمدند به من گفتند، هى گفتند، هى گفتند اين مصلحت انديشان كه اينهائى كه، سازمان‏هائى كه نكشته‏اند آدم و چه نكرده‏اند، اين عفو بشود اين عفو بر خطا واقع شد و اينها ريختند مشغول توطئه شدند. يك جمعيتى كه در دست ما بودند رهايشان كرديم، يك دسته‏اى را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم.

توصيه به مجلس در اجراى حدود الهى با كمال قاطيعت و اصلاح سازمان‏هاى دولتى

ما اگر مثل آن انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع مى‏شود از اول عمل كرده بوديم كه به مجرد اينكه پيروزى حاصل شد تمام درها را ببنديم و تمام رفت و آمدها را منقطع كنيم و تمام اين گروه‏ها را خفه كنيم يا كنار بگذاريم و منحل كنيم تمام اين گروه‏هائى كه بودند و با شدت عمل كنيم با آنها، اين گرفتارى‏ها براى ما پيدا نمى‏شد كه ما هر روز عزا بگيريم، هر روز شهيد داشته باشيم. و اين از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار مى‏كنيم. از اين به بعد نبايد اين تكرار بشود. بايد دولت قاطع باشد، بايد مجلس قاطع باشد. اگر در مجلس اشخاصى هستند كه اينها باز همان طبل را مى‏زنند و همان حرف‏ها را مى‏زنند، به اينها نبايد گوش بدهند. بايد مجلس، يك مجلسى باشد كه با قاطعيت عمل كند و دولت اگر بخواهد يك قدم كنار بگذارد، با قاطعيت بخواهند آن را ردش كنند و از اول هم كه مى‏خواهند قرار بدهند يك دولتى را، تصويب كنند يك دولتى را، يك دولتى بايد باشد تمام افرادش، وزرايش تمامشان اشخاصى باشند كه بفهمند چه شده است، بفهمند كه ما در چه حالى واقع هستيم، بفهمند كه اسلام چه جور بايد در ايران پياده بشود. اينها بسيارشان اصلاً توجهى به اين مسائل ندارند. وزارتخانه‏ها الان هيچ كدام يك وزارتخانه صحيح نيست. هر روز تقريباً از خارج به ما اطلاع مى‏دهند كه سفارتخانه كجا به چه جور است، سفارتخانه كجا، اموال ايران در سفارتخانه‏ها دارد از بين مى‏رود، ميلياردها اموال ايران در آنجا هست، ميلياردها خانه‏هائى كه ساخته شده‏اند، قيمت دارند، دارند از بين مى‏روند و كسى نيست كه به اينها رسيدگى كند، ما نداريم كسى كه رسيدگى كند. الفاظ زياد است هى مى‏آيند همه جا درست شد، همه چيز شد، لكن واقعيت ندارد. بايد يك هياتى از طرف مجلس تعيين شود از اشخاص قاطع، راه بيفتد دور ممالكى كه سفارتخانه داريم سفارتخانه‏ها را اصلاح كنند، اين اشخاص سازمانى، اين اشخاص فاسد را كنار بگذارند كه سفارتخانه يك سفارتخانه انسانى بشود.

سفارتخانه حالا در هر جا كه دست رويش مى‏گذارند فاسد است، هر جا كه دست مى‏گذارند جز خوردن و خوراك و جز تفريح و فحشا چيزى در آن نيست. اينها بايد اصلاح شود، اين نمى‏شود كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 255

تقريباً قريب دو سال است كه مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، هيچ چيز اسلامى نباشد هر جاى آن دست بگذاريم مى‏بينيم خراب است، اينجا هم وزارتخانه‏اش همين طور. اين نمى‏تواند دوام پيدا بكند ما نمى‏توانيم تحمل كنيم اين مطلبى را كه آقايان مى‏خواهند با آن مغزهائى كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مى‏خواهيم اسلام را چه بكنيم. يكى از اينها آمده بود گريه مى‏كرد كه چرا بعضى از اينها را مى‏كشند، نه اين آخرى‏ها را، آنهائى كه آقاى خلخالى مثلاً مى‏كشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام در عين حالى كه تربيت است، يك مكتب تربيت است لكن آن روزى كه فهميد قابل تربيت نيست، 700 نفرشان را در يك جا، يهود بنى‏قريضه را در حضور رسول الله مى‏كشند گردن مى‏زنند به امر رسول الله. اينها همين حرف غربى را مى‏زنند كه ما بايد اصلاح كنيم، اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد، اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم. اگر يك كسى حالا شرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم، اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود. اينها يك حرف‏هاى غلطى است، بايد حدود جارى بشود، بايد وزارتخانه‏ها اصلاح بشود.

مجلس امروز رسميت پيدا كرد. با رسميت مجلس، ديگر بايد تمام امور را مجلس اصلاح بكند، يعنى با تمام قدرت، دولتى كه تعيين مى‏كند، دولت صد در صد اسلامى داراى قدرت باشد و كارهائى را كه مى‏كند دولت، همين طور كارهائى كه در وزارتخانه‏ها مى‏شود، كارهائى كه در استان‏ها مى‏شود، همه تحت نظر باشد و مجلس بازخواست كند از اينها، بخواهد اينها را و استيضاح كند اگر يك وقت خطا كردند، كار را درست انجام بدهند. اگر ارتش ما كارش را درست انجام داده بود كه ما حالا باز گرفتار بلوچستان نبوديم، گرفتار كردستان نبوديم. اينها كارها را درست انجام نمى‏دهند زحمت كشيده‏اند البته من نمى‏خواهم تقدير نكنم از زحمت‏هائى كه كشيده شده است لكن مسامحه دارد مى‏شود رها مى‏كنند دنبالش را. بايد استيضاح بشود كه چرا اين 14 نفر آدم در آنجا كشته شده‏اند، با چه وضع اينجا كشته شده‏اند، چرا بايد اينطور بشود؟ اينهائى كه در اين كوهستان مى‏رفتند و براى خودشان چيز كرده‏اند، چرا رهايشان كرده‏اند؟ چرا نمى‏روند پاكسازى كنند؟ همه اين حرف‏ها براى اين است كه ما نه رؤساى ارتشمان يك اشخاصى هستند انقلابى و نه وزارتخانه‏هايمان اينطورند و نه يك دولت انقلابى ما داريم و نه هيچ كداممان، انقلابى نيستيم ما و صدمه خواهيم خورد و صدمه خورديم. تا كى ما عزا بگيريم؟ تا كى ما مجلس عزا بگيريم؟ تا كى اين جوان‏هاى بيچاره ما تلف بشوند و باز هم قدردانى از آنها نشود و توى سرشان زده بشود؟ هى كشته بدهند و هى تو سرى بخورند، هى كشته بدهند و هى تكذيب بشوند. تا كى ما بايد اينها را تحمل بكنيم؟ بايد اين كارها اصلاح بشود.

قضاوت در اسلام بايد به دست اسلام‏شناس باشد

از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است. قضاوت در اسلام نمى‏شود دست اينها باشد، دست اين جمعيتى كه حالا هست. كدام يكى اينها قاضى اسلامى هستند؟ كدام اينها، شما

صحيفه نور ج 12 صفحه 256

تشخيص مى‏دهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبى كه اسلام گفته قضاوت، قضاوت بكنند؟ حالا ما مى‏گذريم از اينكه خير، مجتهد جامع‏الشرايط، ما به اندازه اين، قضات نداريم، به اندازه احتياج نداريم. اما اشخاصى باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامى، بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روى - فرض كنيد - تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است، وضع قضاوت اسلامى چيست. اگر ما بخواهيم مسامحه كنيم در قضاوتش، در عرض مى‏كنم پاكسازى آنجا مسامحه بكنيم، تا آخر ما گرفتار هستيم قضاوتمان گرفتار است - عرض مى‏كنم كه - ارتشمان هست، همين طور همه سازمان ما هست. ما بايد از حالا به بعد اينطور رفتار نكنيم كه تا حالا كرديم، تا حالا خطا كرديم، اين خطا را بايد جبران بكنيم و بايد با كمال قدرت تمام اين كارها عمل بشود و ما با هيچ كس قوم و خويشى نداريم. ما با اسلام، مطيع اسلام هستيم و احكام اسلام را مى‏خواهيم جارى بكنيم. اگر در وزارتخانه‏اى، اگر در جائى احكام اسلام بخواهد جارى نشود، ما در وزارتخانه را مى‏بنديم. وزارتخانه‏اى كه ضرر داشته باشد براى اسلام، براى حكومت اسلامى، به چه درد ما مى‏خورد. بودجه را تصويب مى‏كند شورا، آقاى مثلاً وزير بودجه نمى‏دهد، آنجا به هم مى‏خورد، آن وضع به هم مى‏خورد. وضع اينطورى است كه اشخاصى هستند افكارشان افكار انقلابى نيست افكارى است كه مى‏گويند نه، ما بايد حالا با مسامحه، با چه، با چه رفتار كنيم.

ما اسلام را مى‏خواهيم و از ملى‏گرائى سيلى خورده‏ايم

اين اشخاصى كه انقلابى نيستند بايد در راس وزارتخانه‏ها نباشند و آقاى بنى صدر بايد امثال اينها را معرفى به مجلس نكند و اگر كرد، مجلس رد بكند و هيچ اعتنا نكند الا اينكه وزيرى باشد كه كارآمد باشد، اسلامى باشد، مسامحه كار نباشد، انقلابى باشد تا يك مملكتى ما دستمان باشد. اگر بنا باشد اينطورى باشد بايد ما عزاى اصل جمهورى را بگيريم، عزاى اصل همه مسائل را بگيريم. آقايان سر يك ملى شدن چيز، امروز ديديد كه التماس مى‏كنند كه بگذاريد يك قدرى بگذرد، يك قدرى بگذرد ببينيم ملى چطورى است. ما چقدر سيلى از اين مليت خورديم. من نمى‏خواهم بگويم كه در زمان مليت، در زمان آن كسى كه اينهمه از آن تعريف مى‏كنند، چه سيلى به ما زد آن آدم، من نمى‏خواهم بگويم كه طلبه‏هاى مدرسه فيضيه را به مسلسل بستند در آن زمان، همانطور كه در زمان پهلوى بستند كه من و آقاى حائرى بالاى سر اين جوان‏هائى كه از مدرسه فيضيه به تير بسته شده بودند، رفتيم و اطباء جرات نمى‏كردند بنويسند اين زخمى شده است. بروند كنار اينها، بروند گم بشوند اينها، اينها منحل بايد باشند. ما نمى‏توانيم تحمل كنيم به اينكه هر كس هر جورى دلش مى‏خواهد خير، من دلم مى‏خواهد كه حالا دموكرات باشد، من دلم مى‏خواهد كه ملى باشد، من دلم مى‏خواهد كه ملى و اسلامى باشد ما از اينها ضربه ديده‏ايم، ما اسلام را مى‏خواهيم، غير اسلام را نمى‏خواهيم، مجلس بايد اسلامى باشد، مجلس بايد افكارش افكار اسلامى باشد تا ما بتوانيم چه بكنيم. من نمى‏توانم تحمل بكنم كه اينقدر ما جوان‏هايمان از بين بروند براى اينكه ما مسامحه داريم مى‏كنيم مسامحه‏ها از كار بايد بروند و بايد

صحيفه نور ج 12 صفحه 257

حالا كه مجلس تأسيس شد و مجلس رسميت پيدا كرد، همه امور بايد بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد و با جديت و با قاطعيت و بدون مسامحه، هر كس خلاف كرد بخواهند او را و اگر خلافى واقعاً كرده بدهند او را دست دادگاه‏ها و دادگاه‏ها محاكمه‏اش كنند.

از اينجهت حالا عرض مى‏كنم تمام كميته‏ها در سرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقى باشد، تمام سپاه پاسداران در سرتاسر كشور بايد به قدرت خودش باقى باشد، تمام دادگاه‏هاى انقلابى در سرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقى باشد. بايد دادگاه‏ها با همان قدرت باشند منتها بر شماهاست، بر آقايان است كه اگر چنانچه يك قاضى نمى‏تواند قضاوت بكند يا منحرف است، عوضش بكنيد اما اينها بايد، اين نهادهاى انقلابى تمامش بايد بدون اينكه دستى به آنها زده شود تمام اينها بايد سر جاى خودش باشد و كارها به طور انقلابى بگذرد. ما نمى‏توانيم اين كارها را به آنطورى كه فرض كنيد كه حالا دادگسترى سابق مى‏خواسته بگذراند بگذرانيم. اين انقلاب است انقلاب غير آنطورى است و ما خطا كرديم، انصافاً خطا كرديم كه اينطور عمل كرديم. از اين به بعد بايد اين خطا نشود و عمل شود، به طور قدرت عمل بشود، به طور قاطعيت عمل بشود. اين حرفى است كه من عرض مى‏كنم، آقايان هم البته موافقند با همين حرف، از اول هم موافق بوديد و بايد از اين به بعد هم اين عمل همين طور باشد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 278

تاريخ: 18/5/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره، آزادى قدس

مشكل مسلمين حكومت‏هاى مسلمين است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد و مبارك آن روزى است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.

مشكل مسلمين فقط قدس نيست، اين يكى از مشكلاتى است كه مسلمين دارند. افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكلى كه در همه اقطار مسلمين هست، از كجا پيدا شده است؟ و راه حلش چيست؟ چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومت‏ها و ابرقدرت‏ها هستند و راه حل اين مسأله چيست؟ تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.

مشكل مسلمين، حكومت‏هاى مسلمين است. اين حكومت‏ها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده‏اند، ملت‏ها مشكل مسلمين نيستند، ملت‏ها با آن فطرت ذاتى كه دارند، مى‏توانند مسائل را حل كنند لكن مشكل، دولت‏ها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامى را وقتى كه ملاحظه كنيد كم جائى را مى‏توانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومت‏هايشان ايجاد نشده. اين حكومت‏ها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرت‏ها و سرسپردگى‏شان با ابرقدرت‏هاى چپ و راست، مشكلات را براى ما و همه مسلمين ايجاد كرده‏اند. اگر اين مشكل از پيش پاى مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راه حلش با دست ملت‏هاست.

علماى همه بلاد اسلامى بايد مردم را بيدار كنند

شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود و قدرت شيطانى شاه مخلوع از همه قدرت‏ها بيشتر بود و طرفداران او، ابرقدرت‏ها و همه حكومت‏هاى اسلامى و غيراسلامى بودند، ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشورى يا يك قدرتى يا يك ابرقدرتى نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از يأس به اطمينان و از توجه خود

صحيفه نور ج 12 صفحه 279

به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. اين تحول، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را، مشكلى را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مى‏دانستند حلش را، حل كند شما گمان نكنيد كه ايران داراى سلاح بود، ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت، لكن سلاح معنوى داشت، سلاح معنويش ايمان به مكتب، ايمان به خداى تبارك و تعالى و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه. حالا كه مى‏بينيد دست ملت ما، يعنى غيرنظامى‏ها تفنگ است، اين تفنگى است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر كجا برويد، يك كلمه مى‏گفتند. آن روز اين گروه‏هاى فاسد مفسد زير خاك بودند، مثل حيواناتى كه در سوراخ بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات هر جا مى‏رفتى، حتى بچه‏هاى كوچك صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، مريض‏هائى كه در بستر در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند، جوان‏ها هم همين منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همين منطق، زن‏ها و مردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گرانى كه ما را ابرقدرت‏ها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى كه بايد به آن توجه داشت، كرده بوديم ناگاه بارقه‏اى از جانب خداى تبارك و تعالى پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد. مشكل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يك تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجى به ما كمك كرد. بلكه آنها مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، كويت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم كه حالش را مى‏دانيد و ساير ممالك را دولت‏هايشان را مى دانيد، در عين حالى كه همه قدرت‏ها يك طرف صف آرائى كرده بودند و ملت ما با دست خالى يك طرف، ملت ما هجوم كرد و اين سد كه خيال مى‏كردند ممتنع است شكستش، شكستند.

بايد كارى كرد كه ملت‏ها هر جا هستند، ملت‏ها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاه‏هاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشكله اسلام و ممالك اسلامى بشود، بايد مردم را بيدار كنند. اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باور آورده بودند كه نمى‏شود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد و الان هم باور ملت‏هاى ديگرى هست، بايد اينها به ايشان فهماند كه مى‏شود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولت‏هاى ديگر، ملت ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده و عده بيشتر داشت، خير. شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنه‏دارى كه شده است، شستشو كرده‏اند و از اسلام مأيوس كردند و اين مغزها را پر كردند از اينكه با اين ابرقدرت‏ها نمى‏شود طرف شد. اين از چيزهائى است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است. بايد آنهائى كه در همه ممالك هستند، آنهائى كه دلشان براى ملت‏ها مى‏تپد، آنهائى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مى‏خواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند تا ملت خودشان، خودشان را كه گم كرده‏اند، پيدا كنند. ملت‏ها خودشان را گم كردند، مملكت خودشان را گم كردند، هر چه در ذهنشان وارد مى‏شود،

صحيفه نور ج 12 صفحه 180

اينكه نمى‏شود با اين قدرت‏ها طرف شد، اينها چه‏ها و چه خواهند كرد. بايد از مغز ملت‏ها اين نمى شودها را بيرون كرد و به جاى آن مى شودها را گذاشت. نه مى‏شود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت تقريباً، جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمين‏هاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى الهى نبايد در ذهنشان بيايد كه نمى‏شود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى كه با تمام قوا افغانستان را مى‏خواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را بخواهند، نمى‏شود تحميل شان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهى‏ها گفتند، كم كم رسيد به تظاهر، كم كم رسيد به ريختن در خيابان‏ها، كم كم رسيد به الله اكبر، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل الله اكبر نتوانست بماند و همه مى‏خواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرت‏ها مى‏خواستند كه‏اين نوكرى كه براى همه‏شان خدمتگزار بى‏چون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمى‏شود. بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مى‏كرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمى‏شود، بيدارش كرد كه مى‏شود و ملت از دولت‏هاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند والا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملت‏ها، اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاه‏ها معلم مى‏كنند و معلم‏هاى دانشگاه جوان‏هاى ما را خراب مى‏كنند. مانع، اين حكومت‏هاست، حكومت‏ها با اختلاف مراتب، حكومت‏ها جلوى رشد جوان‏هاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.

ملى گرائى اساس بدبختى مسلمين است

آنهائى كه، آن قدرت‏هاى بزرگى كه مطالعه كردند روى كار ما سال‏هاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه كردند روى گروه‏ها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه كردند، حتى روى زمين جنگل‏ها و همه جا، در جامعه ما اين را يافته‏اند كه اسلام است كه مى‏تواند جلويشان بايستد. از اين جهت آن چيزى كه از همه چيز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چيزى كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومت‏هاى فاسدند. با دست حكومت‏هاى فاسد و با تبليغ حكومت‏هاى فاسد، اين نژادپرستى‏ها و گروه‏پرستى‏ها در بين مسلمين رشد كرده است. عرب‏ها را در مقابل عجم‏ها و ترك‏ها قرار دادند و عجم‏ها را در مقابل عرب‏ها و ترك‏ها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم. اينكه من مكرر عرض مى‏كنم كه اين ملى‏گرائى اساس بدبختى مسلمين است، براى اين است كه اين ملى‏گرائى، ملت ايران را در مقابل ساير ملت‏هاى مسلمين قرار مى‏دهد و ملت عراق را در مقابل

صحيفه نور ج 12 صفحه 281

ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشه‏هائى است كه مستعمرين كشيده‏اند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق، حكومت عراق، حكومت سابق‏تر از اين حكومت، - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مى‏كردند كه ما مى‏خواهيم مجد بنى‏اميه را احيا كنيم در مقابل اسلام. اسلام كه آمده بود همه مجدها را فانى كند در مجدالله، اينها مى‏گفتند ما مجد بنى‏اميه را بايد احيا كنيم و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرت‏ها مى‏كردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سال‏هاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل، ولو فرض كنيد بعضى‏شان مغرض نبودند، اينها هم هى طبل مليت را كوبيدند، همان مليتى كه مى‏خواست اساس اسلام را در ايران برچيند.

اسلام آمده است كه همه نژادها به هم‏اند، مثل دنده‏هاى شانه مى‏مانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اينها تبليغاتى بوده است كه، تلقيناتى بوده است كه از ابرقدرت كه مى‏خواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحيح هم، باورشان آمده است. در چندين سال قبل محتمل است، گمان مى‏كنم زمان رضاخان بود يك مجمعى درست كردند و يك فيلم‏هائى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابه‏هائى خواندند براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرده، عرب بر ايران غلبه كرده. شعر خواندند، فيلم به نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريه‏ها كردند. همين ملى‏ها، همين خبيث‏ها گريه مى‏كردند، دستمال‏ها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا به يك صورتى به ملت‏ها تحميل شده است. در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است، اين مخالف با قرآن است. در ممالك غير عربى هر كدام خودشان را بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد اين برخلاف تعليمات اسلام است، اين آنى است كه اين ابرقدرت‏ها آرزويش را مى‏كنند و كردند و عمل كردند. وقتى اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثمانى، عثمانى را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند و هر كدام يك نوكرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتى به آن نمى‏دادند و الان هم نمى‏دهند.

ما تا به اسلام برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست

مشكل ما الان دولت‏هاى ماست، مشكل اسلام دولت‏هاى اسلامى هستند، اين مشكل بايد حل بشود. اگر دولت‏هاى اسلامى به خود بيايند و گرايش كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل مى‏شود مسائل، و اگر چنانچه آنها نكنند، اين مشكل هست تا وقتى ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت

صحيفه نور ج 12 صفحه 282

خودشان اين مشكل را رفع كنند. ما نبايد بنشينيم كه حكومت‏هاى ما كارى براى ما انجام بدهند. حكومت‏هاى ما براى خودشان هستند، اين حكومت‏هائى كه در بلاد مسلمين هست، اينها به اسلام هيچ كارى ندارند، اگر يك دفعه اسلام بگويند، براى اين است كه شما را بازى بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است، اسلام آن مصرى هم، سادات هم، مثل اسلام صدام است. اين يك اسلامى است كه در لفظ گفته مى‏شود، لكن پايگاه درست مى‏كند و مى‏گويد ما همراه هم مى‏شويم، برويم ايران را از بين ببريم. ايران يعنى چه؟ يعنى يك مملكت اسلامى. با كافر هم عهده مى‏شود براى كوبيدن مسلمين، اين فرم اسلام آقاى سادات، اسلامش اين فرم است و آقاى صدام هم اسلامش اين فرم است كه مى‏گويد اسلام، مى‏گويد مسلم، مى‏گويد چه. مى گويد ما با ملت ايران، در بعضى از نطق‏هايش گفته كه با ملت ايران ما كارى نداريم، ما همراه هستيم، با حكومت ايران هم همراهيم، اما روزى نمى‏شود الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت را به آتش و توپ‏هاى كذا مورد تجاوز قرار مى‏دهد. اين يك فرم اسلامى است، اسلام وارداتى از آمريكا و وارداتى از شوروى. ما تا به اسلام برنگرديم، اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سرجاى خودش هست، نه مى‏توانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملت‏ها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومت‏ها هم با ملت‏ها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملت‏ها بايد حساب خودشان را از حكومت‏ها جدا كنند و با حكومت‏ها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگيريم، فرياد بزنيم، هى آقايان اجتماع كنند و حرف بزنند، فرياد و حرف جلوى آنها را نمى‏گيرد، بلى گاهى مى‏گيرد منتها ما حرف هم نمى‏زنيم.

اگر در روز قدس تمام ملت‏ها قيام مى‏كردند و فرياد مى‏زدند، نمى‏توانست آن حكومت احمق جلوى فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمى قيام مى‏كنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملت‏ها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمدرضاخان را بيرونش كرديم، شما خيال مى‏كنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست، شما ببينيد فريادهائى كه حالا از ايران بلند مى‏شود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت مى‏بينيد كه سپاه پاسداران امر مى‏كند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاى پشت بام الله اكبر بگوئيد، همه اطاعت مى‏كنند. در قبل از اين انقلاب مگر مى‏شد كه يك دسته‏اى بگويند برويد بالاى منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مى‏گويند كه فلان روز بايد راهپيمائى بشود، همه ملت راهپيمائى مى‏كنند. و همين طور بايد ملت‏ها اينطور بشوند كه وقتى يك گروه‏شان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرمانى بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند. ملت ما حالا اينطور شده، ما ميل داريم ملت‏ها همه اينطور بشوند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 283

ما مى‏خواهيم معنويت انقلاب اسلامى‏مان را به جهان صادر كنيم

ما كه مى گوئيم انقلاب ما مى‏خواهيم صادر كنيم مى‏خواهيم اين را صادر كنيم، مى‏خواهيم اين مطلب را، همين معنائى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلى كه در ايران پيدا شده، ما مى‏خواهيم اين را صادر كنيم. ما نمى‏خواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم. عراق با ما الان مدت‏هاست دارد حمله مى‏كند و ما هيچ حمله‏اى به آنها نمى‏كنيم، آنها حمله مى‏كنند ما دفاع مى‏كنيم، دفاع لازم است. ما مى‏خواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگى‏مان را، انقلاب اسلامى‏مان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب، مشكل حل مى‏شود.

شما كوشش كنيد كه اينطورى كه ايران انقلاب كرد و اينطورى كه ايران الان هم حاضر براى همه چيز است، ملت‏هاى خودتان را بيدار كنيد. آنهائى كه براى اسلام دلشان مى‏سوزد، آنهائى كه براى كشورشان دلشان مى سوزد، ملت‏هاى خودشان را بيدار كنند تا اين تحولى الهى كه در ايران پيدا شد، در آنجاها بيدار بشود. هر جا پيدا بشود حل مسأله است، ديگر آنوقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايد مسجدالاقصى را بگيرد، آنوقت ديگر ترس نكنيد، حل است مساله، اما وقتى يك ملتى، دو طايفه، ده طايفه صد طايفه مى‏شوند و هر كدام به خلاف ديگرى هستند و حكومت‏ها هم اينجور حكومت‏ها هستند، ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت بتوانيد غلبه كنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همانطورى كه اسلام دستور داده است كه مومنين، همه مومنين در همه جا برادر هستند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبل‏الله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مى‏شويد، مسلمين وقتى مى‏توانند از گير ابرقدرت ها و از گير حكومت‏هاى فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند، اين دعوت الهى است، از صدر اسلام، تا آخر اين دعوت را اجابت كنند، اگر دعوت را اجابت نكنند و هى بخواهند بگويند كه آقا بيائيد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كار از ما نمى‏آيد. كار وقتى از ما ساخته است كه اسلامى فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم، به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه از اطراف آمديد براى روز قدس، موفق بشويد و همه مسلمين موفق بشوند و انشاءالله يك روزى همه مسلمين با هم برادر و همه ريشه‏هاى فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصى و از كشور اسلامى ما كنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برويم و در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 284

تاريخ: 20/5/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر

مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مى‏كنم، و مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابرقدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.

و من حالا مى‏خواهم يك قدرى از ويژگى‏هاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است به شما عرض مى‏كنم و ما مى‏خواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگى‏ها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.

من بعضى از ويژگى‏هاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مى‏شنوند كلام من را، عرض مى‏كنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كهن در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيت‏هاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.

ما مى‏ديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مى‏خواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانهارا و تمام خانه‏هاى اطراف خيابانهارا خالى مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و محافظت مى‏كردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود. و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است، در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مى‏رود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مى‏رود و مردم را ارشاد مى‏كند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مى‏داند و ملت هم او را از خودش مى‏دانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مى‏كند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مى‏كنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس

صحيفه نور ج 12 صفحه 285

منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر - شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شماسراغ داريد كه رئيس ديوانعالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوارى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دوله‏ها، ممالك‏ها، سلطنه‏ها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. والان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمى‏كنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مى‏روند و از همين جمعيت هستند، عده‏اى‏شان از علما و فقها هستند و عده‏اى‏شان از چهره‏هاى متدين هستند و مجلس شوارى اسلامى ما - نظير - الان در هيچ جا نظير ندارد. چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جعميت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مى‏شوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور، و در راه اسلام فدا مى‏كنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتا سر كشور، اين سپاه پاسداران، اين كميته‏ها، اين دادگاه‏ها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مى‏كنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائله‏اى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مى‏كند؟

ما كه مى‏گوئيم انقلابمان را مى‏خواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مى‏خواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مى‏خواهيم بين ملت‏ها و دولت‏ها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلم‏هاى مسموم خارج، قلم‏ها و نوشته‏ها و مطبوعات خارجى، رسانه‏هاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مى‏كنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مى‏دانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه‏ها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى كنند، البته منافع ابرقدرت‏ها ديگر نمى‏شود تعيين بشود، يك حكومتى نمى آيد

صحيفه نور ج 12 صفحه 286

روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبى‏ها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مى‏ايستد و نمى‏گذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاه‏هاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.

روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرت‏ها هستند

ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مى‏كنند، بعضى‏ها كه در راس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مى‏كنند و دنبالش تكفير مى‏كنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطاكار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مى‏گويند و به نقع چه كسى كار مى كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را باهم آشتى بدهد و ماقبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مى‏كنند و مع‏الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمى‏دانند كه اين كارها بر ضد اسلام و بروفاق ميل ابرقدرت هاست؟ اينها نمى‏دانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرت‏ها دارند خدمت مى‏كنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آن همه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمى‏ايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى كنيم و ميگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جوراً ما كه راجع به آن مى گوئيم و مى گوئيم كه انبياء موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچاره‏ها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مى‏دانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مى‏كند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم(ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تاويل كنند حرف‏ها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرت‏ها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرت‏ها دانسته يا ندانسته هستند و مى‏خواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نميدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرت‏ها هستند؟ ما مى‏خواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولا در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 287

حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مى‏خواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا- اينطور- از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مى‏ماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 13

تاريخ: 25/5/59

بيانات امام خمينى در جمع قضات شرع و دادستان‏هاى انقلاب اسلامى كشور

قواى ثلاثه اساس يك كشور است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد به ملت ايران تبريك عرض كنم كه بحمدالله اين قواى ثلاثه كه اساس يك كشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتى و منحرفين نيستند و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را مى‏خواهم در اينكه همه خدمتگزار به اسلام باشيم و با جديت و كوشش همه، اين نهضت اسلامى به پيش برود و حكومت عدل الهى مستقر بشود به جاى حكومت طاغوتى. شما همه مى‏دانيد و ملت هم مى‏داند كه اين سه قوه‏اى كه در زمان طاغوت بود، نمى‏شود گفت كدام خبيث‏تر از كدام بودند. قوه مقننه ما به دست اشخاصى افتاده بود كه به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانه‏ها تعيين مى‏شدند و ملزم بودند اينها همان‏ها را به كار وا دارند و از اين راه ماهيت قوه مقننه بر ملت ما روشن مى‏شود كه ليستى كه امريكا بدهد و نوكر او اجراء كند، بهتر از اين مجلسى كه ما داشتيم و بهتر از سنائى كه ما داشتيم، يعنى آنها داشتند، نخواهد بود. آنها در طول مدتى كه متصدى بودند هيچ گاه قدمى براى خدا بر نمى‏داشتند، اگر اينها براى خدا مى‏خواستند قدم بردارند، حتماً نه آمريكا آنها را پيشنهاد مى‏كرد و نه شاه مخلوع آنها را تعيين مى‏كرد. ما از همان حرف شاه، شاه مخلوع سند اتخاذ مى‏كنيم كه اين قوه مقننه چه جور اشخاصى بودند و قوه مجريه هم كه همه مى‏دانند كه چه جنايت‏هائى در اين كشور مرتكب شدند و خود آن مرد كه يك مقام غير مسؤول به حسب اصطلاح آنها داشت در رأس همه جناينتكارها بود، جنايتكارها همه الهام از او و او الهام از اجانب مى‏گرفت. قوه قضائيه كه در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حكم را يا نبى يا وصى نبى بايد متصدى بشود و اگر غير نبى و وصى نبى، سفارش شده از طرف نبى اكرم باشد، آن ثالث مى‏شود كه شقى. قوه قضائيه ما هم به دست يك اشخاصى افتاد كه من گمان نمى‏كنم در تمام افرادى كه متصدى فضا بودند، يك نفرشان صالح باشد. اگر گفته مى‏شود كه در بين اينها يك اشخاصى بودند كه مثلاً يك قدرى متدين بودند، لكن صالحيت براى قضا غير از تدين است، امر مهمى است كه شايد در اسلام كمتر چيزى مورد توجه بوده است مثل قوه قضائيه و نكته‏اش هم معلوم است براى اينكه در دست قوه قضائيه همه چيز ملت است، جان مردم است، مال مردم است، نواميس مردم است، همه در تحت سيطره قوه قضائيه است و قاضى اگر چنانچه خداى نخواسته نالايق باشد، ناصحيح باشد، اين در اعراض و نفوس مردم سلطه پيدا

صحيفه نور ج 13 صفحه 14

بكند، معلوم است كه چه خواهد شد. از اين جهت من به ملت ايران تبريك مى‏گويم كه در اين زمان نه قوه مقننه يك قوه‏اى است كه ليستش را داده باشند و تعيين كرده باشد كسى آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اينكه كسى تحميل به آنها بكند، اينها را تعيين كرده است و هر كدام هم كه ناصالح بودند، خود مجلس كنار گذاشته است. بنابراين قوه مقننه ما قوه‏اى است كه صالح است و اكثر افرادش، افراد متعهد هستند و همه‏شان از همين جمعيت ملت هستند و از آن كاخ‏نشين‏ها نيستند و قوه قضائيه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصى كه طاغوتى باشند در اينها نيست و اهل علم هستند كه با زندگى طلبگى امرار معاش كردند و در متن جامعه بوده‏اند و از گرفتارى‏هاى جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده‏اند خودشان هم، اينها مى‏توانند كه به درد مستضعفين برسند و قوه مجريه هم كه عبارت از رئيس جمهور و نخست وزير و بعد هم انشاء الله وزرائى كه تعيين خواهند شد، اشخاصى هستند كه خود ملت تعيين كردند، كسى تحميل به آنها نكرده است و مجلس هم كه از خود ملت است، بعد كابينه را راى به آن مى‏دهد و بلااشكال به كسى كه بر خلاف موازين اسلامى رفتار كند و غير متعهد باشد و از حال مستضعفين بى اطلاع باشد، راى تمايل نخواهند داد.

لكن بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است. اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلم‏ها و مخالفت‏ها و اينها با دست اينها بايد بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدابكند، و خطرناك است براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته حكم بر خلاف ما انزل الله باشد ولو در دو و در هم على حد الكفر و قاضى على شفير الجهنم بسيار خطرناك است لكن امرى است كه واجب كفائى است و بايد تكفل كرد. هر يك از اشخاصى كه متصدى هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند، مستقلا مى‏توانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعيين مجتهد در يك زمانى كه ما فاقد هستيم، افرادى كه تمام جهات را مجتمع باشند، با تعيين مجتهد تصدى مى‏كنند. نبايد از كارى كه اهميت دارد، شانه خالى كرد كار آن كس اهميت دارد در نظر شارع مقدس، اين را نمى‏توانيم ما از آن شانه خالى كنيم، واجب كفائى است، اگر چنانچه شانه از زيرش خالى كردند، مورد مواخذه خواهند بود. بايد تصدى كرد حتى در زمان بعضى از امراى سابق مثل خلفاى بنى عباس و بنى‏اميه و اينها بعضى از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر مى‏رفتند و اشخاص بسيار صحيحى بودند براى جلوگيرى از بعضى مظالم، اينطور نيست كه اگر يك حكومتى هم ظالم شد، كسى بداند كه مى‏تواند رقع ظلمى از مردم بكند، مى‏تواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، بتواند از آن شانه خالى كند. حالا كه بحمدالله يك كشور اسلامى داريم و همه اركانش اسلامى است نمى‏شود امروز گفت كه دولت هست و ما زير بار دولت نمى‏رويم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمى‏شويم. اين حرف‏ها مال زمان طاغوت بود. زمان رسول الله هم دولت بود، زمان اميرالمومنين هم دولت بود، مى‏شد بگوئى كه دولت است و ما استخدام در اين دولت نمى شويم ؟! دولت از امورى است كه بايد در مملكت باشد، از واجبات حسبيه‏اى است كه واجب است براى حفظ نظم دولت باشد. اگر دولت باطل باشد، استخدام در او جايز نيست مگر اينكه براى يك احقاق حقى باشد، چنانچه در صدر اسلام

صحيفه نور ج 13 صفحه 15

هم اين مسائل بوده است و اگر دولت صحيح حقى بود، نبايد اشخاص بگويند كه ما دراين دولتى كه صحيح و حق است، رويم براى اينكه اسمش دولت است. حكومت‏هاى اسلامى، همه دولت‏هاى اسلامى بودند، همه متولى امور مردم بودند. عمده اين است كه دولت چه دولتى باشد، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد كه اركانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مى‏خواهند خدمت بكنند، نبايد كسى تحاشى كند از اينكه من نمى‏خواهم وارد بشوم دراين دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است، زمان حضرت امير هم اشخاصى بودند كه شرطه بودند، اشخاصى بودند حكومت بودند، استاندار بودند، اشخاص مومنى بودند كه كار فرما بودند در جاهائى و اينطور كلى‏اش را آدم بگويند كه، آنوقتى كه زمان طاغوت بود بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نمى‏شويم، حالا هم كه زمان الله است بگويند كه ما در خدمت واقع نمى‏شويم اين كج فهمى است. اگر چنانچه قضا مثلاً"، در قوه قضائيه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند، وقتى به مقدار كفايت نباشد واجب است بر اينكه تصدى بكند و قضاوت بكند نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمى‏شويم. خدمت دولت، نيست خدمت خداست. الان دولت، دولت الهى است و خدمت به الله است، نه خدمت به طاغوت است بنابراين نبايد بعضى از آقايان تحاشى كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نمى‏شويم. اين استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامى است، نه اين است كه خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است، همه خدمتگزار اسلام هستيم.

حقظ نظام از واجبات الهى است‏

و البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى كه پايه امور بر نظم شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بايددر قوه قضائى هم اين نظم محفوظ باشد يعنى اينطور نباشد كه قاضى يك روز بخواهد بيايد و يك روز هم دلش بخواهد نيايد. اين يك يا بايد در استخدام، استخدام الله بر آيد و وظيفه شرعى الهى خودش بداند كه بايد روى موازينى كه هست، ساعاتى كه تعيين شده است براى كار، كار بكند و اگر چنانچه نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند يا اصلش تصدى نكند يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى كه اگر آمد نظام را حفظ كند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من يك هفته دلم نمى‏خواهد بيايم، الزامى كه من ندارم، نمى‏خواهم يك چنين آدمى، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مى‏تواند كه روى موازينى كه تعيين مى‏شود و شوراى قضائى تعيين مى‏كند عمل بكند، ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روى موازين باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاين داشت خوب برود پيش شورا و استعقا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، اين صحيح نيست. بايد يك مملكتى همه چيزش نظام داشته باشد، همانطورى كه اگر در شهربانى بخواهند اينهائى كه پاسبان هستند بگويند كه ما امروز مى‏خواهيم نيائيم، امروز ميلمان كشيده است كه منزل باشيم، اين نمى‏شود اين پاسبان نمى‏شود و اين شهربانى هم نمى‏شود و در ساير ادارات هم يك اداره‏اى بگويد كه من امروز نمى‏خواهم بيايم، اين خواستنى نيست. كسى كه يك امر را تصدى كرد بايد نظامش را حفظ

صحيفه نور ج 13 صفحه 16

بكند. آقايان هم كه از همه قشرها از حيث كا راهميتشان بيشتر است بايد اين نظام را حفظ بكنند و همانطورى كه در ساير جاها يك نظامى هست و بدون نظم يك امرى تحقق پيدا نمى‏كند يعنى فاسد مى‏شود، بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزى را كه تقبل كردند با نظم و با ترتيب، اين را اجراء بكنند و عمل بكنند.

قضاوت يكى از عبادات الهى است‏

و از مهمانى كه بايد عرض كنم دقت در امر قضاست. وقتى كه نواميس مردم، جان‏هاى مردم، مال‏هاى مردم تحت نظر شماست، نبايد كه مسامحه بشود خداى نخواسته يك غير مجرمى مجرم شناخته بشود يا يك مجرمى كه بايد حد الهى برايش جارى بشود، اين غير مجرم شناخته بشود. بايد در امر قضا كمال دقت را كرد و با دقت اجراء كرد، مبادا خداى نخواسته به دست يكى، يك ظلمى واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است، اگر چنانچه يك غير مجرمى، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر يك مجرمى، غير مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهائى است كه اين جرم مرتكب شده است براى آنها. بايد تمامش را با كمال دقت، با كمال مواظبت و احتياط عمل كنيد كه مبادا يك وقت خداى نخواسته يك كسى به قتل برسد در صورتى كه جرمش به مقدار قتل نيست، كسى يك حبس طولانى بشود در صورتى كه جرمش به مقدار اين حبس نيست، يا قاتلى فرار كند از زير بار قصاص به توهم اينكه خوب، يك ترحمى بايد به آن كرد. نه، قاضى بايد با تمام شدت توجه بكند به مواضع قضا، قاضى بايد جسارتا عرض مى‏كنم قسى القلب باشد، تحت تاثير واقع نشود، قاضى كه نفسش جورى است كه اگر مثلاً اين مجرم يك قدرى گريه كرد، يك قدرى ناله كرد، يك قدرى التماس كرد، تحت تاثير واقع بشود، اين نمى‏تواند قاضى واقع بشود. يا اگر حس مثلاً انتقام جوئى در قاضى باشد، آن هم نمى‏تواند قاضى باشد. قاضى يك نفر آدمى است كه بدون اينكه هيچ نظرى داشته باشد راجع يه قضيه، اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند، همانطور باشد كه اگر دشمنان را آوردند، يعنى در قضا آنطور باشد، حكمى كه مى‏خواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش، در حكم فرق نگذارد. نمى‏گويم در عوارض نفسانى، نخير در حكم يعنى همانطورى كه براى برادرش حكم بحق بايد بكند، براى دشمنش هم همانطور، على السواء باشد پيشش همه، شما شنيده‏ايد كه حضرت امير با آن ظاهرا يهودى بود كه در محضر قاضى واقع شدند در صورتى كه حضرت امير رئيس بود، وقتى كه احضارش كرد رفت پيش قاضى، قاضى وقتى كه اباالحسن به ايشان گفت، اشكال كرد به او كه نه، به آن هم هر چه مى‏گويى به من هم همين طور بگو. اين دستورى است براى همه ماها كه بايد در مسند قضا يكى كه نشست، همه ملت پيشش با يك نظر باشد، تمام نظرش به اجراى عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اينجا مسامحه بكند و نه آنجا سختگيرى كند. و بالاخره اين امور مهم در دست شما آقايان است و از قرارى كه الان آقايان كه پيش من آمده‏اند از شوراى قضائى، خيلى اميدوار بودند به اين چهره‏هاى نورانى، بايد در هر جا كه باشيد و هر مطلبى كه پيش شما بيايد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 17

هر قضاوتى كه پيش شما بيايد، به‏طور حق، به طور عدالت، بدون نظر به اينكه اين آدم چه است و آن آدم چيست، حتى يك مجرم در جه اول وقتى كه آمد، روى حق نظر بكنيد، اين سابقه‏اش چه جورى است اين را نظر نگيريد، روى حق و عدالت به آن نظر بكنيد و حكمى كه صادر مى‏كنيد يك حكم عادلانه باشد كه محضر حق تعالى كه وارد مى‏شوند مورد اشكال نباشيد و روسفيد باشيد. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى شما را موفق بكند، هم جهات شرعى كه عرض كردم، آن جهات ديگر هم شرعى است، اين منتها در متن است كه راجع به حكم عدالت انشاء الله موفق بشويد و هم راجع به نظم و اينكه روى يك موازين باشد و شوراى قضا اگر يك چيزى را گفت، شما نگوئيد كه من خودم مستقلم و مى‏خواهم چه بكنم، اين غير نظم است، اين نظم نيست. هر كس در خودش اينطور مى‏بيند كه اگر بيايد گوش نمى‏دهد به اينكه يك نظمى باشد، برايش جايز نيست تصدى اين امر، برود كنار، الزامى نيست و هر كسى كه به خودش اين را مى‏بيند كه وقتى آمد روى موازين عمل بكند و روى نظام عمل بكند و شوراى قضائى اگر يك چيزى را گفتند بپذيرد و انشاء الله ماجور باشد پيش خداى تبارك و تعالى و اين را شما يكى از عبادات حساب بكنيد كه قوه قضائيه هستيد و قضاوت مى‏كنيد و احقاق حق مى‏خواهيد بكنيد، اين يكى از عبادات الهى است.

و انشاء الله موفق و مويد باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه خدمت بكنيم، مملكت ما احتياج مبرم به خدمت دارد، احتياج مبرم به نظام دارد، بعد از انقلاب است، انقلاب البته يك مصائبى در آن هست لكن بعد از اينكه همه اركان تمام شد با كمك هم، همه با كمك هم انشاءالله اين بار را به منزل برسانيم و اينطور نباشد كه در خارج به ما بگويند كه اينها هرج و مرج هست در ايران و نه، در ايران ديگر نمى‏شود و چه، اين حرف‏هائى كه مى‏زنند. لااقل بهانه‏اى ما دست آنها ندهيم و هر كس هر كارى را متصدى است، او را خوب انجام بدهد. شما كار نداشته باشيد كه يك قاضى در بلخ مثلاً فلان عمل را كرده است و يك قاضى در كجا، شما كارتان اين باشد كه اين كارى كه خود شما مى‏كنيد، اين خوب باشد. اگر همه افراد يك مملكتى آن كارى كه دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، اين مملكت يك مملكت الهى عالى مى‏شود و اگر بنا باشد كه اين كه كار خودش را مى‏خواهد بكند، به كار ديگرى هم دخالت بكند، به يك كارى كه مربوط به او هم نيست دخالت بكند، اين قاضى است بخواهد قوه مجريه هم خودش باشد، قوه مجريه است، بخواهد قاضى هم خودش باشد، اين هرج و مرج همين‏هاست. اين قوا كه هست و اساس هستند، اينها عليحده و مستقل و متجزى از هم هستند و هر كدام بايد كار خودشان را انجام بدهند. اگر بنا شد كه يك قاضى بخواهد اجرا هم بكند، اين از حد خودش تجاوز كرده است و كارش فاسد خواهد شد و مملكت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر كسى كار خودش را همانطورى كه هست، خوب انجام بدهد، انشاء الله تعالى موفق خواهد شد اين مملكت به اينكه نظامش درست برقرار و شما هم انشاء الله ماجور پيش خداى تبارك و تعالى و در نامه اعمال شما ثبت بشود كه قاضى است كه براى خدا قضاوت كرده است.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 21

تاريخ:26/5/59

بيانات امام خمينى در جمع مردم شهرستان اروميه‏

اميدوارم كه اين نهضت منتهى به ظهور امام عصر سلام الله عليه بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر ملت عزيز آذربايجان. سلام بر شما جوانان مرزنشين كه به واسطه جديت‏تان و همت بزرگتان، از ميهن دفاع مى‏كنيد و كرده‏ايد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را و همه ملت ايران و عزت و سعادت همه را خواستار هستم. من از اشخاصى هستم كه براى خدمت شما عزيزان حاضر و اميد است كه اين آخر عمر در خدمت شما باشم. من شكر مى‏كنم خداى تعالى را كه به واسطه اين نهضت و به واسطه اين انقلاب ما را با همه ملت روبرو كرد و ما، شما آقايان، علماى اين حدود، مرز و جوانان عزيز ما و تمام كسانى كه در اينجا هستند مواجه هستيم و شما را از نزديك مى‏بينيم، در صورتى كه اين امر قبلاً براى ما ميسر نبود و دست‏هاى خائن بين اهل علم و بين ما و شما جدائى افكنده بود و خداى تبارك و تعالى خواست كه ما با هم مجتمع باشيم و با هم براى اسلام خدمت كنيم و براى كشورمان عزت ايجاد كنيم.

بحمدالله موفق شديد شما و موفق شدند ملت ايران كه نام نامى اين كشور را در همه جاى دنيا منتشر كنند و همه اهالى ممالك اسلامى و غير اسلامى توجه به شما، توجه به ملت عزيز ما دارند و اميدوارم كه اين نهضت و اين انقلاب منتهى بشود به ظهور امام عصر سلام الله عليه و اميدوارم كه اين انقلاب ما به همه دنيا و براى همه مستضعفين، براى نجات همه مستضعفين به همه دنيا صادر بشود و همه همان را كه براى شما هست و غلبه كرديد بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفين هم غلبه كنند بر مستكبرين. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنايت كند و من متشكرم از شما كه از راه دور با زحمت تشريف آورده‏ايد و دراين مكان تنگ، با گرمى هوا، اينجا تشريف داريدمن آنچه كه در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقدارى كه مى‏توانم، توانائى دارم، خدمت به شماست.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 18

تاريخ: /5/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه

ما هر چه داريم از خداست و براى خدا بايد خرج كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه حالم الان مقتضى نيست خيلى ولى دو، سه كلمه با آقايان عرض مى‏كنم كه من از زحمات شما، اولا از زحمت اينكه از راه دور آمديد اينجا تشكر مى‏كنم و ثانيا از زحماتى كه شما مرزنشين‏ها براى اسلام و براى كشور خودتان تحمل مى‏كنيد متشكرم لكن بايد بدانيد كه امروز كشور شما مال خود شماست. در زمان شاه مخلوع شما زحمتكش‏ها بايد زحمت بكشيد و همه چيز شما در جيب اجانب بريزد. بحمدالله با همت والاى ملت و خصوصا شما مرزنشين‏ها، دست اجانب را از اين كشور كوتاه كرديد و مملكت مال خود شماست، دولت از خود شماست. مجلس از خود شماست، رئيس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به اين ملت هستند و من هم كه چند روزى بيشتر تا آخر عمرم نمانده است، در خدمت شما هستم. خداوند شماها را عزت و عافيت عنايت كند. آن چيزى كه همه سختى‏ها را آسان مى‏كند اين است كه كارها براى خداست. ما و شما و همه هر چه داريم از خداست و هر چه توان داريم، براى خدا بايد خرج كنيم. توان همه اعطائى است كه خدا كرده است بر شما و بر همه، و آن چيزى كه خدا به همه داده است، بايد تسليم او بشود.

هر چه زحمت بكشيد، در محضر حق تعالى ثبت مى‏شود و اميدوارم كه اجر كشورهاى صدر اسلام بر شما ملت ايران و بر شما مرزنشين اعطاء بشود و خداوند تبارك و تعالى كشور شما را از شر اجانب حفظ بفرمايد و مادامى كه شما بانوان و مردها، جوان‏ها با هم هستيد و اختلاف نداريد و مقاصد خودتان را صرف نظر مى‏كنيد و به مقاصد اسلام فكر مى‏كنيد، آسيبى بر شما وارد نخواهد آمد. خداوند انشاء الله شماها را حفظ كند تا سعادت اين دنيا و آن دنيا را نصيب شما بكند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 23

تاريخ: 27/5/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى استان سيستان و بلوچستان، جيرفت و دزك آباد يزد و اقشار مختلف مردم

طرح‏هاى اساسى ابر قدرت‏ها اين است كه با اسماء مختلف و با صورت‏هاى متعدد بين برادرها اختلاف بيندازند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداى تبارك و تعالى را شكر گزاريم كه ملت ايران، همه طوائف برادران شيعى مذهب و برادران اهل سنت در كنار هم و با برادرى براى پياده كردن احكام اسلام كوشش مى‏كنند. برادران و خواهران من! ما امروز در يك عصرى واقع هستيم كه تمام دنيا، تمام كشورها از اقصى نقاط عالم تا اينجا به منزله يك خانه شدند. در سابق اگر چنانچه قضيه‏اى واقع مى‏شد در يك شهرى، براى يك شهر ديگر هيچ مطرح نبود و شهر ديگر از آن مطلع نمى‏شد يا اگر مطلع مى‏شد، براى او قضيه‏اى نبود لكن امروز وضع عصر ما طورى شده است كه قضايائى كه در يك كشور واقع مى‏شود، در همه كشورهاى دنيا، در اقصى كشورهاى دنيا منعكس مى‏شود و براى آنها مطلب است، اينطور نيست كه اگر ما در اينجا با هم اختلافى بكنيم، منحصر باشد به يك شهرى يا يك كشورى مثل كشور ايران، بلكه انعكاسش در تمام كشورهاى دنيا هست و بازتابش در همه جا هست. امروز وضع سياسى دنيا طورى است كه تمام كشورهاى عالم در تحت نظر سياسى ابر قدرت‏ها هستند، همه جا را ناظر هستند و براى شكست همه طوائف و قشرهاى ديگر طرح‏ها دارند و مهم طرح‏ها اين است كه بين برادرها اختلاف ايجاد كنند. طرح‏هاى اساسى سياسى آنها اين است كه با اسماء مختلف و با صورت‏هاى متعدد بين برادرها، بين دوست‏ها اختلاف بيندازند.

اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است، همين حكمى كه در قرآن هست كه مومنين برادر هستند، اين يك حكم اخلاقى است، يك حكم اجتماعى است، يك حكم سياسى است. اگر مومنين، طوائف مختلفه‏اى كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند اينها با هم برادر باشند، همانطورى كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامى است و نتايج بزرگ اخلاقى دارد، يك حكم بزرگ اجتماعى است و نتايج بزرگ اجتماعى دارد. شما ببينيد كه در همين برهه از زمان كه اسلام در اينجا يك سايه ضعيفى انداخته است، اين برادرى كه مقدار ناقصى الان درايران ايجاد شده است چه آثار رحمتى هست در آن

صحيفه نور ج 13 صفحه 24

و چه انعكاس رحمانيت الهى در اين كشور هست. اين جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت را در تحت لواى خودش قرار داده است و جوان‏هاى ما از هر قشرى در اين جهاد سازندگى وارد مى‏شوند، اين اثر آن اخوت اسلامى است كه دارند، اينها برادر هستند، توى يك كشور با هم برادر هستند و لهذا با نظر برادرى به هم نگاه مى‏كنند و اخوت اسلامى اقتضاى اين را مى‏كند كه در اين جهت اجتماعى همه با هم كمك كنند و اين كشورى كه از خودشان هست همه آباد كنند آن را و پاكسازى كنند آن را و بسازند آن را و اين يك حكم اخلاقى است كه در آن حكم اجتماعى هم هست و علاوه بر اين جهات سياسى دارد. جهات سياسى آن همين بوده، همه ديديد كه ملت ايران وقتى كه با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در كنار هم بودند و همه توجه به برادرى اسلامى خود داشتند، قدرت‏هاى بزرگ نتوانستند در مقابل اين برادرها، در مقابل اينهائى كه مجتمع با هم شدند، نتوانستند در مقابل اينها قيام كنند و تاب مقاومت بياورند، همه راه خودشان را گرفتند و رفتند، گر چه بعضى از ريشه‏هاى فاسدشان مخفيانه در اين ملت و در اين كشور هست لكن اين ريشه‏هاى فاسد نمى‏توانند اين اخوت ايمانى كه الان در شما هست اين را به هم بزنند.

اين اخوت ايمانى كه خداى تبارك و تعالى امر به اخوت كرده است و عقد اخوت بين مومنين انداخته است انحصار به مومنين ايران ندارد، انحصار به مومنين يك كشور ندارد، اين عقد اخوت بين تمام مومنين دنياست، تمام ممالك اسلام بايد با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالك اسلامى مثل برادر با هم باشند و توده‏هائى كه در هر كشورى زندگى مى‏كنند با توده‏هاى كشور ديگر مثل برادر نظر داشته باشند، اينها بر همه قدرت‏هاى عالم مسلط خواهند شد. امروز شما گمان نكنيد كه اگر در يك گوشه عالم يك قضيه واقع بشود، ساير ممالك ديگر مطلع نمى‏شوند، امروز دنيا يك عائله شده است، دنيا يك موجود شده است كه همه عالم از هم مطلع مى‏شوند، با اين راديو و تلويزيون مى‏بينيد كه مطلب كه در يك گوشه ديگر عالم واقع مى‏شود در همه جا منتشر مى‏شود. بايد اين اخوت ايمانى طورى باشد كه يك كشورى با كشور ديگرى نظر خلاف نداشته باشند، كشورهاى اسلامى با هم نظر دوستى داشته باشند و مخالفين ما كوشش مى‏كنند كه در تمام جاهائى كه ممالك مستضعفين هست و ملت‏هاى مستضعف هست، چه ملت اسلامى و چه غير اسلامى كه مستضعف هستند، كوشش مى‏كنند كه با فعاليت‏هاى متعدد بين اينها جدائى بيندازند، بين اينها تفرقه بيندازند، ممالك را از هم جدا كنند، كشورهاى اسلامى را از هم جدا كنند، ملت‏هاى اسلامى را از هم جدا كنند و لهذا مى‏بينيد كه گويندگانشان، آنهائى كه ادعاى اسلام‏مى كنند در عين حالى كه با يهود موافقت كرده‏اند يعنى با صهيونيست موافقت مى‏كنند لكن جديت دارند كه بين برادرهاى مسلم تفرقه بيندازند و يا هر طورى شده است برادرهاى مسلم را از هم جدا كنند. اينها يك نقشه‏هاى سياسى است كه كشورهاى بزرگ به واسطه عمالشان مى‏خواهند در ممالك اسلامى پياده كنند. مسلمين بايد بيدار باشند، مسلمين بايد هوشيار باشند كه امروز مثل ديروز نيست، اين عصر ما مثل عصرهاى سابق نيست كه هر طايفه‏اى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بياورند، امروز منافع همه كشورهاى اسلامى پيوند به هم

صحيفه نور ج 13 صفحه 25

است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند به هم است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند هستند، اگر چنانچه اختلافى بين ملت ايران با ملت‏هاى ديگر بيفتد، اختلافى ما بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع ما واقع بشود، اين به ضرر همه‏مان هست، به ضرر همه مسلمين هست. و آنهائى كه مى‏خواهند ايجاد تفرقه بكنند اينها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشيع هستند، آنها كسانى هستند كه كارگردانان دولت‏هاى ابر قدرت هستند و در خدمت آنها هستند. آنهائى كه كوشش دارند بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع تفرقه بيندازند، اينها اشخاصى هستند كه براى دشمن اسلام، براى دشمن‏هاى اسلام مشغول توطئه هستند و مى‏خواهند دشمن‏هاى اسلام را بر مسلمين غالب كنند، آنها طرفدار آمريكا هستند، بعضى طرفدار شوروى هستند و بايد مسلمين در هر جا كه هستند، توجه كنند كه امروز تفرقه ما بين يك مملكتى ولو در اقصى بلاد دنيا باشد با مملكت ديگرى كه با او در شرق و غرب با هم جدا هستند، امروز مثل سابق نيست، امروز هر مسأله‏اى در يك گوشه دنيا واقع بشود، مسأله دنياست، نه مسأله همانجا. اگر چنانچه يك تفرقه‏اى بين شما برادرها در ايران واقع بشود، اين يك مسأله‏اى است در همه دنيا و اگر تفرقه‏اى مابين برادران ايرانى و برادرهاى عراقى واقع بشود، يعنى ملت عراق بشود، اين يك مسأله‏اى در دنيا هست، نه يك مسأله‏اى بين اينجا و عراق هست، اين را در دنيا رويش حساب مى‏كنند و در دنيا آنهائى كه مى‏خواهند تمام منافع دنيا را به جيب خودشان بزنند و سلطه خودشان را به تمام ممالك دنيا تحميل بكنند، آنها همين تفرقه‏اى كه بين برادرهاى شيعه ما وسنى ما فرضا اتفاق بيفتد در ايران، آنها بهره بردارى مى‏كنند و همين طور اگر بين برادرهاى ايرانى ما و برادرهائى كه در پاكستان هستند يك اختلافى واقع بشود، بهره بردارى مى‏كنند آنها. ما بايد بيدار باشيم و بدانيم كه اين حكم الهى كه فرموده است انما المومنون اخوه ، برادر هستند اينها و هيچ حيثيتى جز برادرى با هم ندارند و مكلفند كه مثل برادر با هم رفتار كنند، اين يك حكم سياسى است كه اگر ملت‏هاى مسلم كه تقريبا يك ميليارد جمعيت هستند، اينها برادر با هم باشند و به برادرى با هم رفتار كنند، هيچ آسيبى بر اينها واقع نمى‏شود و هيچ يك از ابر قدرت‏ها قدرت اينكه تجاوز به آنها بكنند ندارند. برادرها! بايد متوجه اين معنا باشيد.

علاوه بر جهاد سازندگى، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد

اما قضيه جهاد سازندگى كه شما آقايان از اين جهاد سازندگى هستيد و كار پر ارزشى شما داريد، بايد توجه داشته باشيد كه علاوه بر اينكه جهاد سازندگى مى‏كنيد، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد.

اگر خداى نخواسته در اين جهاد سازندگى يك كارى بشود كه بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت انقلاب است، اسباب دلسردى مردم مى‏شود. خداى نخواسته اگر بعضى از اشخاص غافل يك وقت يك عملى بكنند بر خلاف مقررات دولت اسلامى و بخواهند يك شلوغكارى بكنند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 26

اينها جهاد نفس نكرده‏اند و جهاد سازندگى‏شان هم مفيد نيست.

بايد شما آقايانى كه يك همچو عمل بسيار شريفى را متكفل هستيد و ارزنده است اين عمل شما پيش اسلام، بايد توجه بكنيد كه اين اخلاق اسلامى كه اخوت اسلامى است و برادرى است و برابرى است، اين را ملاحظه كنيد و مبادا يك وقت در يك جائى بر خلاف مقررات و بر خلاف نظم عمل بكنيد. اين يك امرى است براى همه كشور ما هست، براى همه نهادهاى كشور ما هست كه بايد انتظام نظم را، مقررات جمهورى اسلامى و مقررات حكومت اسلامى را بايد مو به مو دريافت كنند و مو به مو عمل كنند و برخلاف مقررات عمل نكنند. اين يك مطلب اسلامى است. حكومت حالا مثل حكومت زمان شاه مخلوع نيست كه اگر چنانچه تخلف بكنيد، اين جزء فضائل شما مى‏شود، حالا اگر تخلف از احكام حكومت اسلامى بكنيد، اين جزء رذائل است، اين رذيله است، اين پيش خدا صحيح نيست، در اسلام بايد نظم مقرر باشد. اين را من به همه مسلمين كه در همه جا هست عرض مى‏كنم و بخصوص به ملت شريف اسلام از هر طبقه‏اى هستند، اگر بنا باشد كه در قواى انتظامى، قواى مسلح، در ارتش نظم نباشد و بخواهد هر كسى به خيال خودش عمل بكند و سلسله مراتب را ملاحظه نكند، اين يك امرى است برخلاف مقرره اسلامى است، حكمى است كه اسلام كرده است كه بايد اين نظم محفوظ باشد، بايد مراتب محفوظ باشد و اينطور نباشد كه هر كس هر طورى دلش بخواهد تضعيف كند قواى انتظامى را، ارتش را، ژاندارمرى را و ساير قواى مسلح مثل پاسداران را. همانطورى كه همه ملت موظفند كه اين قواى انتظامى را حفظ كنند و پشتيبانى كنند و نظم را مراعات كنند و دخالت در امور نظام نكنند، خود نظامى‏ها هم و خود اشخاصى كه در قواى انتظامى هستند بايد مقررات را حفظ بكنند و از فرماندهان خودشان فرمانبردارى كنند. هم جهاد سازندگى بايد مقررات را حفظ بكنند و هم كسان ديگرى كه در هر جا مشغول كارى هستند، اينطور نباشد كه جهاد سازندگى دخالت در يك امر ديگرى كه وظيفه او نيست بكند يا مثلاً پاسدارها دخالت در يك امرى كه در وظيفه آنها نيست بكنند يا ارتشى‏ها اينطور، يا ديگران در ارتش دخالت بكنند يا ديگران در ژاندارمرى دخالت بكنند، بايد هر نهادى روى همان مقرراتى كه دارد عمل بكند و امروز اين يك مسأله اسلامى است. شما خيال نكنيد كه ما حالا يك دولتى داريم كه جداى از مسلمين و جداى از مقاصد اسلام است. امروز تمام افرادى كه متكفل امور اين مملكت هستند و متكفل اداره اين مملكت هستند همه از جنود الله هستند و همه خدمت به اسلام دارند مى‏كنند و نبايد آنها را تضعيف كرد، ملت بايد پشتيبان همه اين نهادها باشد و همه نهادها هم بايد خودشان مقررات را به طورى كه در هر نهادى مقررات هست عمل بكنند و بر خلاف مقررات، خلاف شرع است، نبايد عمل بكنند و هيچ طايفه‏اى و هيچ نهاد ديگرى نبايد دخالت بكند. نبايد كميته‏ها مثلاً دخالت بكنند در امر ارتش، نبايد ارتش دخالت بكند در امر كميته‏ها، نبايد قوه اجرائيه دخالت در قوه قضائيه يا تقنينيه بكند و نبايد آنها در قوه قضائيه دخالت بكنند، بايد به همانطورى كه قانون اساسى اسلامى مقرر كرده است و ملت به آن راى داده است، بايد به همانطور عمل بشود و اسباب اين نشود كه‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 27

هر طايفه‏اى براى خودشان يك حكومتى داشته باشند و يك كارهاى بر خلاف مقررات بكنند. اگر بخواهيد اسلام را پيش ببريد و اگر بخواهيد مملكت خودتان را از دست ابر قدرت‏ها و چپاولگرهاى بين المللى نجات بدهيد، بايد همه مقرراتى كه تحت عمل هر يك هست، آن مقررات عمل بشود و هيچ نهادى با نهاد ديگر معارضه نكند و تمام برادر باشند و با برادرى با هم رفتار بكنند، و من اميدوارم كه تمام برادرهاى ما در اطراف ايران، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و تمام كسانى كه در اين ملت هستند از اقليت‏هاى مذهبى همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار كنند تا اينكه اين مملكت به پيش برود و احكام اسلام در او جارى بشود و رفاه همه مسلمان‏ها و همه كسانى كه در كشور اسلامى سكونت دارند حاصل بشود. و من اميدوارم كه همه ملت‏هاى اسلامى، گمان نكنند اين ملت‏هاى اسلامى كه ما در يك گوشه‏اى هستيم و آنها در گوشه ديگر، قرآن همه شما را برادر خوانده است، قرآن عقد اخوت بين همه شما، آن كسانى كه در آخرت نقطه عالم هست و مسلم است و مؤمن است، با آن كسى كه در اول نقطه عالم هست و بين مشرق و مغرب، با آنها جدائى هست، اينها جدائى از هم ندارند و همه با هم برادرند و بايد به حكم اسلام همه با هم برادرى كنند و متفرق نشوند و جداى از هم نباشند و مصالح خودشان را مصالح اسلام و مصالح همه ملت‏ها بدانند و هر ملتى مصلحت ملت ديگرى را مصلحت خودش بداند و مومنين در هر جا كه هستند برادر باشند و به برادرى رفتار كنند و اگر يك جائرى به يكى از ممالك اسلامى تعدى كرد، اين تعدى را به خودشان بدانند و من اميدوارم كه با نظر كردن به اين حكم اسلامى كه همه مردم، همه مسلمان‏ها برادر هستند، اين مملكت مصالح خودش را به دست بياورد و همه ممالك اسلامى بر ابر قدرت‏ها غلبه كنند و موفق به اين بشوند كه احكام اسلام را تا آخر اجرا بكنند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 31

تاريخ: 27/5/59

بيانات امام خمينى در جمع بانوان اردبيلى

ملتى كه شهيد در راه اسلام دارد آسيب نخواهد ديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، خوش آمديد و خداوند انشاء الله شما را سعادتمند فرمايد. ملتى كه بانوانش در صف مقدم براى پيشبرد مقاصد اسلامى هست آسيب نخواهد ديد. ملتى كه بانوانش در ميدان‏هاى جنگ با ابر قدرت‏ها و با مواجه شدن با قواى شيطانى، قبل از مردها در اين ميدان حاضر شده‏اند پيروز خواهد شد. ملتى كه شهيد در راه اسلام، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را، هم بانوان طلب مى‏كنند و هم مردها، آسيب نخواهد ديد. ما اميدواريم به اين سيل خروشان ملت كه در جلوى آنها بانوان محترم كه ارزشمندترين قشرهاى ملت هستند و براى پيشبرد آمال اسلامى مجاهدت مى‏كنند، به ملت ايران تبريك عرض مى‏كنم و باك از هيچ قدرتى نداريم براى اينكه يك ملتى كه زن و مردش براى جانفشانى حاضرند و طلب شهادت مى‏كنند، هيچ قدرتى با آن نمى‏تواند مقابله بكند. قدرت شما قدرت الهى است. شما بانوان محترم براى خدا قيام كرديد و براى خدا در اين قيام پايدار هستيد و آسيب نخواهيد ديد. هر چه مى‏دانيد - مى‏توانيد اين صف‏هاى خودتان را فشرده‏تر كنيد و انقلاب را حفظ كنيد و به پيش برويد. گوش به حرف‏هاى مفسدينى كه مى‏خواهند بين شماها تفرقه بيندازند يا شما را از انقلاب دلسرد كنند ندهيد كه اينها بلندگوهاى شيطان هستند و خداى تبارك و تعالى آنها را انشاء الله سركوب خواهد كرد. من از شما بانوان محترم قدردانى مى‏كنم و تشكر مى‏كنم كه راه‏هاى دور به اينجا تشريف آورديد. خداوند انشاء الله شما را عزيز و عظيم و مرفه قرار دهد و شما را براى مسلمين و اسلام حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 36

تاريخ: 28/5/59

بيانات امام خمينى در جمع بانوان كرمانشاه و اعضاى بنياد مستضعفان و بنياد فرهنگى امام در شيراز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، از نزديك سر حدات آمديد تشكر مى‏كنم و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا مصمم بوديد كه جمهورى اسلامى را به ثمر برسانيد، از حالا به بعد هم اين تصميم را داشته باشيد و با صفوف فشرده جلوى مردها در پيشبرد اهداف اسلامى اقدام كنيد. خواهران من و برادران پاسدار! ما پيروز شديم انشاء الله ولى خسارت هم زياد ديديم. امروز روزى است كه منطبق است با روز آتش زدن سينما ركس در زمان آن شاه معدوم غدار. آنطورى كه شواهد شهادت مى‏دهد و در آنوقت شواهد زياد بر اين مطلب بود، سينما ركس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شايد نظرشان به اين بود كه اذهان ملت را منصرف كنند از نهضت و متوجه كنند به اين مصيبت، و ما زمينه جنايتكارى اين رژيم را مى‏فهميم كه يك عده بيگناه را محصور كنند در جائى و آتش بزنند كه ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصيبت بشود. او به جزاى اعمال خودش رسيد و الان در محضر خداى تبارك و تعالى بر او چه خواهد گذشت خدا مى‏داند. من اين مصيبت را به ملت ايران تعزيت عرض مى‏كنم و اميدوارم كه آن شهدا در محضر خداى تبارك و تعالى رو سفيد باشند. ما خسارات زياد برديم و منجمله در كردستان كه امروز باز روز شهادت عده‏اى از مسلمين در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابكارى هستيم و بايد خرابكاران بدانند كه ملت ايران مهياست براى همه مصيبت‏ها در راه خدا. ما كه براى خدا قيام كرديم و مى‏خواهيم مملكت اسلامى ما احكام اسلام در آن جارى بشود باك از اين مصيبت‏ها نداريم و خرابكارها و اشخاصى كه در محالى انفجار ايجاد مى‏كنند بايد بدانند كه ملت ايران از اين خرابكارى‏ها، از راه خودش منصرف نمى‏شود و مملكت ايران و ملت عزيز ما مصمم است كه تا آخر در مقابل ابر قدرت‏ها و در مقابل شياطين بايستد و آنها را اجازه ندهد كه ديگر در مملكت آنها وارد بشوند و ذخاير آنها را از بين ببرند و به جيب خودشان بريزند. شما بانوان حق بزرگى بر ملت ايران داريد، همانطورى كه اين پاسداران از بين ببرند و عزيز كه در اين محضر، در آن بالا حاضر هستند، آنها هم حق بزرگى بر ملت ما دارند. شما همه سربازان اسلام هستيد و خداى تبارك و تعالى به همه شما كه براى خداى تبارك و تعالى عمل مى‏كنيد اجر جزيل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد كرد. از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيشبرد مقاصد اسلام را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 51

تاريخ: 6/6/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم شهر قم

قم مركز علم، تقوا، شهادت و شهامت است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قم حرم اهل بيت است، قم مركز علم است، قم مركز تقواست، قم مركز شهادت و شهامت است. قم علم به همه جهان صادر شده است و مى‏شود و از قم شهادت به همه جا صادر مى‏شود. قم شهرى است كه آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته. از آنوقتى كه قم بوده است، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر مى‏شود و صادر خواهد شد. علمائى كه در قم من ادراك كرده‏ام كسانى بودند كه در دنيا نمونه بودند، در علم و تقوا و من اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مى‏كنم. دل من پيش قم است و قمى و دل من پيش همه اهل تقواست و همه كسانى كه به اسلام خدمت مى‏كنند. من گر چه از قم مع الاسف تا يك مقدارى دور هستم لكن به حسب قلب نزديكم. از شما جوان‏هاى عزيز تشكر مى‏كنم كه آمده‏ايد و در اين جاى تنگ و تاريك و پر زحمت نشسته‏ايد و من هم بيش از اين نمى‏توانم تصديع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوى همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمين جهان را و شما برادران عزيز را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. سلام من را به اهل قم برسانيد و از همه شما اميدوارم كه اين نهضت را به آخر برسانيد و انشاء الله اسلام را به همه معنا در همه جا پياده كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 96

تاريخ: 3/7/59

پيام امام خمينى در رابطه با مانور هوائى جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در دو سه ساعت قبل يك صدائى در بالاى آسمان پيدا شد و از جاهاى مختلف از قرارى كه گفتند اظهار نگرانى كردند. در صورتى كه مسأله نبود كه نگرانى داشته باشد ما قوى هستيم و قدرتمند هستيم و ما بر آنها غلبه خواهيم كرد. ملت ايران بايد از اينطور مسائل هيچ نترسد، در صورتى كه مسأله‏اى نبوده است و فقط آنطورى كه به ما اطلاع دادند يك مانور هوائى بوده است براى امتحان و هيچ خوفى نيست در كار و همه ما سالم و سلامت هستيم و در اينجا هم هيچ قضيه‏اى واقع نشده و من از ملت بزرگ ايران خواهانم كه در هر مسأله‏اى كه پيش مى‏آيد قواى باشند، قدرتمند باشند، متكى به خداى تبارك و تعالى باشند و از هيچ چيز باكى نداشته باشند. ما از آن قدرت‏هاى بزرگ نترسيديم، اين كه قدرتى ندارد، عراق كه چيزى نيست. در صورتى كه در خود عراق و در بغداد از قرارى كه اطلاع دادند الان در بغداد مشغول به تفنگ‏اندازى و انفجارات است و اينها در حال انفجار هستند، در حال احتضار هستند و انشاء الله با دست قوى ملت و با تأييد خداى تبارك و تعالى اين ريشه‏هاى فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پيدا خواهد كرد در همه جا و ما متكى به خدا هستيم و با اتكاء به خدا از هيچ چيز ترسى نداريم و شما ملت عزيز مجتمع باشيد، مصمم باشيد و از هيچ چيز هراس نداشته باشيد كه هراسى هم نيست.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:38 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 71

تاريخ 20/6/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت برادر محمد على رجائى

حب نفس و غفلت از خدا بزرگترين خطر براى هر انسانى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول دعا مى‏كنم كه خداى تبارك و تعالى شما آقايان را از عنايت خودش محروم نكند و شما را به راهى كه رضاى اوست هدايت بفرمايد و شما به مقصدى كه مقصد اسلام است و آرزوى ملت است برسيد. آنچه كه خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفس است. رأس همه خطاهائى كه انسان مى‏كند، حب نفس است. هر بلائى سر انسان خودش مى‏آيد يا جامعه از دست قدرتمندان مى‏بيند اين در اثر هواى نفس و خود خواهى است. در روايات ائمه ما فرموده‏اند: رأس كل خطيئه، حب النفس يعنى همه خطاهائى كه از انسان صادر مى‏شود در اثر همين خود خواهى و غفلت از خداست. انسان بايد كوشش كند كه اين حب نفس را اگر نمى‏تواند تمام كند كم كند، البته مسأله بسيار مشكلى است و محتاج به رياضت است، لكن مسأله نشدنى نيست، مشكل است، لكن نشدنى نيست. اگر انسان در هر امرى كه وارد مى‏شود در آن امر خودخواهى را كنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بكند و خدا را ملاحظه بكند، هم موفق مى‏شود و هم از خطراتى كه بر اين خودخواهى است در امان مى‏ماند. شما كه الان از وزراى محترم هستيد و مملكت اسلامى به شما سپرده مى‏شود و پست‏هاى شما پست‏هائى است كه بايد در آن اعمال بسيار شايسته انجام بگيرد، كوشش كنيد كه اولاً گمان نكنيد كه رياست، از رياست درجه اول تا آخر، يك چيزى باشد، يك امر اعتبارى است، يك دسته‏اى جمع مى‏شوند يكى را مى‏گويند تو كارها را انجام بده. در نظر داشته باشيد كه حضرت امير سلام الله عليه در حالى كه به حسب فهم جامعه، رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق، ايران، همه را داشت، آنوقت چه جور بود وضعش، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارش‏هايى كه به عمالش يا به حكومت‏هائى كه از طرف او بودند، چه سفارش‏هاى ارزشمندى فرموده است. البته ما نمى‏توانيم خود او باشيم، لكن مى‏توانيم كه شيعه او باشيم، پير و او باشيم، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم. او تمام مقصدش خدا بود، اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى را در يك دنيا برقرار كند، والا پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند يا خلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند. ما بايد از آنها درس بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم عمل

صحيفه نور ج 13 صفحه 72

كنيم و از آن چيزهائى كه دام شيطان است كه بزرگترين دام همان خودخواهى انسان است، از اين دام رهائى پيدا بكنيم و به صراط مستقيم الهى راه برويم تا بتوانيم هم خودمان رااصلاح كنيم و هم جامعه مان را.

ما هر چه داريم از اين ملت اسلامى است كه با فرياد الله اكبر پيروز شد

شما ببينيد كه چه حكومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و كى به شما اين حكومت را محول كرده. اگر چنانچه پنج سال پيش از اين، ده سال پيش از اين را شما در نظر بياوريد، وضع آنوقت را در نظر بياوريد، حكومت آنوقت را در نظر بياوريد، ملت را نسبت به حكومت و حكومت را نسبت به ملت در نظر بياوريد و حبس‏ها و زجرها و تبعيدها و قتل‏ها را كه در آن حكومت واقع مى‏شد به نظر بياوريد و از خودتان سؤال كنيد كه چه شد كه اين شد؟ چه شد كه يك روز آنطور جنايتكارى‏ها واقع مى‏شد واختناق‏ها و آن مسائل و مصائب براى كشور ما بود و حالا چه شده است كه ما آزادانه اينجا باهم نشستيم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مى‏كنيد و مردم هم آزادانه يا انتقاد مى‏كنند يا تعريف مى‏كنند از شما، اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى‏تواند دخالت كند در كشور ما، اين را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى‏تواند دخالت كند در كشور ما، اين راكى به ما داد؟ جز اين بود كه اين پا برهنه‏ها و اين زاغه نشين‏ها و اين دانشگاهى‏هاى محروم و اين مردم كوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خدا قيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى كه در تصور كسى نمى‏آمد كه شكسته بشود، شكستند و ما را به آنجا رساندند كه وزير بشويم و رئيس جمهور بشويم و وكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اين ملت است. ما هر چه داريم از اين ملت است، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند.

ما بايد ببينيم اين ملتى كه ما را به اين مقام‏ها رسانده‏اند از ما چه مى‏خواهند

ما بايد ببينيم كه اين ملتى كه ماها را به اين مقام رسانده‏اند، از ما چه مى‏خواهند و مابايد براى آنها چه بكنيم از ما مى‏خواهند كه تمام اين ارگان‏هائى كه هستند، تمام اين رؤسايى كه هستند از رئيس جمهور گرفته و نخست وزير و وزرا را تا وكلاو عرض مى‏كنم كه وزارتخانه‏ها و هرچه در آنها هست، اينها مى‏خواهند كه اينها همه در راه اسلام كه خواست ملت بود و همه كوشش‏شان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق كرد، اينها هم در همان طريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را حمايت كنند، بيشتر توجه شان به آنها باشد. در طول تاريخ، حمايت حكومت‏ها از قلدرها بوده است. شما هر حكومتى را كه در اين 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگيريد، هر حكومتى، هر چه عادل بوده، هر چه جنت مكان بوده در نظر بگيريد، آنوقت برويد سراغ وزراى او كه از چه طايفه‏اى بوده‏اند، آنهائى كه بهره بر مى‏داشتند از اين ملت‏هاى ضعيف، چه اشخاصى بودند، پيدا نمى‏كنيد يك حكومتى كه براى مستضعفان باشد، براى اين كوچه و بازارى‏ها باشد، براى همين پابرهنه‏ها باشد. هر

صحيفه نور ج 13 صفحه 73

چه بودند، براى ملك دارها بودند و براى قدرت دارها و براى سرمايه دارها و براى رؤسا و خان‏ها و هر چه بود براى آنها بود. يك وقت در بعضى از حكومتها تيول مى‏كردند، خراسان را مى‏دادند دست يك عده تيول، او چقدر مى‏داد براى اين، فرض كنيد كه در پول آنوقت پنجاه هزار تومان، پول پنجاه هزار تومان آنوقت، پنجاه ميليون هم بيشتر بود و به او خراسان را مى‏دادند، برو سراغ خراسان، يعنى ديگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمى‏كنيم، تو برو، آنجا مال تو. آنجا هم مردمش و عرض بكنم - ناحيه‏اش و در آمدش مال اين بود، اين بايد اين پنجاه هزار تومانى كه اينجا به نخست وزيرش داده است يا به صدر اعظم داده است، بايد اين پنجاه هزار تومان را در آورد و چندين پنجاه هزار تومان هم براى خودش در آورد، براى اينكه يك تجارتى بود، فروخته بودند اينجا را، اين پول او را بايد بدهد، بايد به نفع هم ببرد. اين با مردم چه مى‏كرد، با كدخداهاى ده يا بست و بند مى‏كرد و ده را مى‏چاپيد يا اگر كد خدايى بود كه يك تخلفى مى‏كرد، آنطور مى‏كرد كه شاه مخلوع به مردم. اين وضع حكومت جبار است. حكومت اسلام كه الان شما مدعى هستيد كه نخست وزير اسلام هستيد، دولت اسلامى هستيد و آقايان، وزراى اسلام هستند و آقاى رئيس جمهور، رئيس جمهور يك كشور اسلامى هستند و وكلا، وكلاى كشور اسلامى هستند بايد از آنچه كه در سابق گذشته نسيان كنند او را، دفن كنند آنها را، از ديكتاتورى‏ها، از چپاولگرى‏ها، از خودخواهى‏ها و خود پسندى‏ها، همه اينها را بايد دفن كنند و وارد بشوند در يك مملكت تازه‏اى كه از صدر اسلام كه بگذريم ديگر يك همچو چيزى نبوده است. در صدراسلام هم براى ايران نبود اينها حتى آنوقت هم كه ايران را فتح كردند باز سپردند به دست همان‏هايى كه اداره مى‏كردند و جنايات هم همان جنايات بود، نتوانستند اين كار را بكنند.

هر كه گفت بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است

شما امروز بايد فكر اين را بكنيد كه از يك چاه عميقى اين مردم شما را نجات دادند. شما حبس‏ها را ديديد و زجرها را چشيديد و الان هم آزادى را و شهد آزادى را داريد مى‏چشيد. براى شكر اين نعمت، شماها خدمتگزار باشيد. براى شكر اين نعمت همه باهم در يك راه باشيد. اين را من كراراً گفتم اگر همه انبيا جمع بشوند در تهران و بخواهند كار بكنند، بخواهند دخالت در امور بكنند، هيچ با هم اختلاف پيدا نمى‏كنند، امكان ندارد، براى چه؟ براى اينكه آنها نفس خودشان را كشته بودند و مبداء خلاف، نفس انسان است. مبداء همه خلاف‏هايى كه پيدا مى‏شود، انسان خيال مى‏كند كه نه، من براى مصلحت اين كار را مى‏كنم، عمر خودش را انسان نمى‏فهمد، وضع خودش را انسان نمى‏فهمد. شما اگر بخواهيد مقايسه كنيد، شمايى كه مى‏گوئيد كه من براى مصحلت مسلمين فلان كار را مى‏كنم، شما فكر اين را در خلوت بكنيد كه اگر يك كسى ديگر به جاى شما بود و بهتر هم مصالح مسلمين را انجام مى‏داد، شما باز همانطور بوديد؟ خواستيد خودتان نباشيد و او باشد؟ يا نه مى‏خواهيد كه اين مصلحت مسلمين به اصطلاحتان به دست شما انجام بگيرد؟ منم كه اين مصلحت را دارم ايجاد مى‏كنم،

صحيفه نور ج 13 صفحه 74

اين همان شيطان است، همان شيطانى كه اغوا مى‏كند آدم را، اكثر اغوائاتش اين است كه انسان را بازى مى‏دهد وسوسه مى‏كند در انسان، وسوسه‏هاى دامنه‏دار از همه طرف، وسوسه مى‏كند كه تو حالا صاحب قدرت هستى، تو حالا صاحب كذا هستى، ديگران چكاره‏اند؟ شما حالا وزير هستيد ديگران بايد اطاعت بكنند، چشم بسته بايد اطاعت بكنند، شما وكيل هستيد ديگران بايد از شما اطاعت بكنند و چشم بسته هم باشند. اين، همه براى اين است كه انسان خودش را نساخته، اگر انسان خودش را ساخته بود، هيچ بدش نمى‏آمد كه يك رعيتى هم به او انتقاد كند، اصلاً بدش نمى‏آمد، از انتقاد بدش نمى‏آمد اين چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض كنيد يكى خودتان يكى ديگرى، هر دو داراى يك صفت متوازى هستيد، اگر يك كسى از آن رفيقتان تكذيب كند براى خاطر آن صفتش، شما خوشتان مى‏آيد براى اينكه آن را مقابل خودتان مى‏دانيد، از اين جهت همان صفتى كه در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مى‏آيد، او بدش مى‏آيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مى‏آيد او بدش مى‏آيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما عيبجوئى مى‏كنند خوشش مى‏آيد و اگر خودش، از خودش عيبجوئى كنند، بدش مى‏آيد. اينها همه از حيله‏هاى شيطان است كه شيطان، بزرگتر از همه شيطان حتى از اين شيطان بزرگ معروف، اين شيطان نفس اماره خود آدم است. ما كه الان يك مملكت اسلامى به ما سپرده شده است يعنى اين مردم با فريادهايشان سدها را شكستند و راى به همه شماها دادند و به وكلا و به عرض مى‏كنم كه به رئيس جمهور و بعد هم وكلاى آنها به شما و اينها، اين مردمى كه با اين زحمت راى به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند، حالا شما بخواهيد سر مسند با هم اختلاف كنيد، ببينيد پيش خدا چه هست. يك دسته زحمت كشيدند و جوان‏هايشان را دادند و الان هم شما كردستان را مى‏دانيد چه جور هست و اين پاسدارها در كردستان و اين ارتشى‏ها در آنجا هر روز دارند جان مى‏دهند، هر روز دارند خون مى‏دهند، مردم آنجا دارند بمباران مى‏شوند، دشمن‏هاى ما مشغول فعاليت زياد هستند، در اين حالى كه همه جوانب بر ضد ما هست، همه قدرت‏هاى بزرگ و كوچك بر ضد ما هست و اين ملتى كه با اين زحمت به دست شما اين مملكت را داده است شما حالا بنشينيد سر اينكه من چطور، شما چطور و همه‏اش هم از شيطان است. هيچ شكى در اين نكنيد كه هر كه گفت من، اين من، شيطان است. هر كه گفت كه بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است. ما بنشينيم سر اين معنا كه شما بگوييد كه من، آن هم بگويد من، آن هم بگويد من، اين سرسفره شيطان بنشينيم و با هم تسابق بكنيم به اينكه آن طعمه شيطان را كه خودخواهى است هى تقويت كنيم. شما ببينيد كه در بارگاه خدا اين چه جور، چه صورتى دارد و در پيش ملت كه بشنود يك همچو چيزهائى هست، ببيند يك همچو مسائلى طرح است، خوب، اين ملت بر فرض اينكه حالا صحبت هم نكند اما اين زن داغدار كه بچه‏اش را براى اين جمهورى داده و براى اسلام داده، حالا در ذهنش چه مى‏آيد، چه ناراحتى در اين زن‏هاى داغدار و در اين پدرهاى جوان مرده، چه وضعيتى در قلب آنها پيدا مى‏شود ولو حرفى نزنند، ولو هيچ صحبت نكنند، براى خدا آنها صحبت نكنند، براى آنها، آنها قيام بر ضد نكنند اما ببينيد چطور داغدارها چه حالى پيدا مى‏كنند كه ببينند كه جوان‏هايشان را براى جمهورى اسلامى دادند و حالا در جمهورى اسلامى داد و قال است

صحيفه نور ج 13 صفحه 75

سر اينكه من جلو باشم يا شما جلو باشيد. اين روزنامه‏هائى كه من امروز ديدم و بعضى‏شان را هم ديروز ديدم، اين روزنامه‏ها ببينيد كه در آن چه مسائلى هست كه مردم وقتى اين روزنامه‏ها را بخوانند چه خواهند گفت. يك قدرى توجه داشته باشند همه كسانى كه متصدى امرند.

اگر براى مصالح خودمان دعوا كنيم نه براى مصالح ملت، ما هم طاغوتيم

اينها خيال نكنند كه ما حكومت هستيم و مارأس هستيم و ما وزير هستيم و ما نخست وزير هستيم و ما رئيس جمهور هستيم و ما بايد هر كارى دلمان بخواهد بكنيم. نه، مملكت اسلامى است، نه طاغوتى. مملكت اسلامى را به طاغوت نكشيد. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته اگر چنانچه اين امور زياد انباشته بشود، يك وقت همان مسائلى پيش بيايد كه مردم با طاغوت عمل كردند. طاغوت براى خاطر اينكه پسر كى بود و نوه كى بود كه نبود، براى اعمالش بود. اگر اعمال ما هم يك اعمال طاغوتى باشد، براى خود باشد، نه براى ملت، دعوا بكنيم سر خودمان، نه براى مصالح ملت، اين همان طاغوت است منتها به يك صورت ديگرى درآمده اما طاغوت است، طاغوت هم مراتب دارد، يك طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و يك طاغوت هم مثل كارتر و امثال آنهاست، يك طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابليس مى‏شويم شما فكر اين ملت، فكر اين زاغه نشين‏ها، فكر اين مردمى كه همه چيزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فكر آنها را بكنيد. شب وقتى خلوت مى‏كنيد فكر بكنيد كه من امروز كه كار كردم براى خودم كردم يا براى مردم ،امروز كه صحبت مى‏كنم براى خودم صحبت مى‏كنم يا براى مصالح كشور.

جنگ و نزاع بين شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است

اگر اينها را فكر بكنيد، توجه بكنيد و خطراتى كه در كشور ما الان در موجود است فعلاً و در... موجوديت است، خطراتى كه از خارج و از داخل براى ما دارد پيش مى‏آيد، اگر اينها را ما توجه به آن بكنيم و يك ملتى كه يك مملكت را به شما سپرده است براى اينكه حفظش را بكنيد و مصالحش را ايجاد بكنيد و متحقق بكنيد، اگر بنا باشد كه شما با هم شروع كنيد به جنگ و نزاع و آن هم نه براى خاطر اينكه يكى مصلحت را اين مى‏داند يكى نمى‏داند، اينها شعر است، همه خودمان را خواهيم، اگر من يك دفعه گفتم به اينكه بيائيد فلان كار را بكنيد براى مصلحت و انتقاد از شما كردم براى اينكه شما چنين مى‏كنيد، اين از نفس اماره است كه بروز مى‏كند و لهذا مقايسه‏اش همين است كه اگر آن ديگرى همين كار را بكند، اين آقايى كه مثلاً حالا اعتراض كرده او، ديگرى همين كار او را بكند، اگر او همين اعتراض را بكند، اشكال مى‏كنند به او. اين حيله‏هاى نفسانى، حيله‏هاى شيطانى بسيار دقيق است و بسيار مشكل است شناختنش كه ما بتوانيم بفهميم، لكن خوب، حالا اين چيزهاى واضح‏ترش كه انسان مى‏تواند بفهمد. خوب، شما انصاف مى‏دهيد كه يك مملكتى كه خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بكنيد، دعوا بكنيد، هر روز صحبت بكنيد، هر روز انتقاد بكنيد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 76

روزنامه‏ها هر روز انتقاد بكنند، هم را بكوبند، به هم تهمت بزنند، به هم افترا بزنند، آخر اين انصاف است پيش خدا چه مى‏خواهد شد اين؟ پيش ملت چه انعكاسى دارد خارجى‏ها چه استفاده از آن مى‏كنند؟ آنها همه دلشان مى‏خواهد كه شما سروكله هم بزنند و از مصالح مملكت غافل باشيد و آنها يك وقتى كار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آنها در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال كوشش كردند كه جوان‏هاى ما و ملت ما را غافل كنند و احياناً به جان هم بريزند و خدا خواست كه آن خدعه آنها تا اين حد باشد و از بين بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تكرار كنيم، يعنى مسائلى كه امريكا براى ما پيش مى‏آورد كه مارا از مسائل اصلى غافل كند، به مسائل ديگر متوجه كند، به هروئين متوجه كند، به فحشا متوجه كند، براى اينكه از آن راهى كه بايد برود منحرف بشود، برود دنبال عشرتخانه‏ها، امريكا در يا ابرقدرت‏هاى ديگر، آنهائى كه مى‏خواستند ما را غارت كنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه و چند سال كوشش كردند كه جوان‏هاى ما را بى‏تفاوت بار بياورند. آن روز آنها مى‏كردند، حالا دست شما افتاد. اگر حالا هم شما كارهايى بكنيد كه توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چيز ديگر متوجه بشود، عوض اينكه فكر حل مشكل كردستان را بكنيد بنشينيد و با هم دعوا بكنيد، عوض اينكه براى اين پابرهنه‏ها، براى اين ضعفا، براى اينهايى كه زحمت كشيدند و شما را به اينجا رساندند و حالا هم توقع از شما خيلى ندارند براى اينكه يك آب و نانى، يك آبى، يك نانى، يك برقى، آن چيزهاى اوليه را به اينها برسانيد،از اين غفلت كنيد و برويد سراغ جنگ - نمى دانم اعصاب و بساط، خوب، اين همان است كه آنوقت امريكا مى‏كرد، حالا شما مى‏كنيد، آنوقت آن طاغوت مى‏كرد، حالا شما مى‏كنيد. شما هم طاغوتيد، آنها هم طاغوتند، فرقى نمى‏كند، يكى شيطان است، يكى شيطان كوچكتر. اگر بناباشد كه شما به جاى اينكه اقتصاد مردم را درست كنيد، به جاى اينكه اين كشور را بررسى كنيد ببينيد كجاهاست كه مخروبه است و مردم از همه چيز ساقط هستند، به جاى اين اگر چنانچه بنشينيد سر مسند و با حرف و با فحاشى به هم مسائل را غفلت از آن بكنيد، اين همان است كه قدرت‏هاى بزرگ مى‏خواهند تا اين مملكت خرابه بماند و صداى مردم در آيد، اين همان است. شما هم عمال امريكائيد منتها ملتفت نيستيد. يك عاملى داريم كه مستقيماً از سفارت امريكا دستور مى‏گيرد، يك عاملى داريم كه براى او كار كند و خودش نمى‏فهمد، خود آدم نمى‏فهمد كه براى كى دارد كار مى‏كند. اگر شما به مردم كار نداشته باشيد، به مصالح مردم، به مصالح كشور كار نداشته باشيد، فقط مشغول اين باشيد كه من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطوريد، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فكر اين باشيد، اين همان است كه امريكا مى‏خواهد و شما از عمال امريكا هستيد و در عذاب با آنهائى كه از عمال امريكا بودند با توجه، مشترك هستيد با كم و زيادش.

خودتان را حاكم مردم ندانيد، خدمتگزار بدانيد

ملتفت باشيد كه شمايى كه الان به حكومت رسيديد، حكومت نيست، خدمتگزار هستيد. اسلام

صحيفه نور ج 13 صفحه 77

حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سركوبى آنهايى كه مى‏خواهند خيانت بكنند والا نه اين است كه اگر خيانتكار نباشد ديگر چيزى نمى‏خواهند، آنها نمى‏خواهند كه حكومت كنند به مردم و خود فروشى كنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خيال مى‏كنيد آنطور كه محمد رضا در خيابان‏ها مى‏آمد، حضرت امير هم با اينكه ده مقابل او سعه مملكتش بود، در خيابان‏ها آنطورى، در كوچه و بازار آنطور، خوب، در كوچه و بازار مثل يك آدمى مى‏آمد كه نمى‏شناختندش بعضى‏ها. مالك اشتر كه يكى از سردارهاى بزرگ اسلام بود، خيال مى‏كنيد كه مثل يكى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه، اين توى مردم مى‏آمد نمى‏شناختندش. آن روز يك كسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببينيد كرامت او را، رفت مسجد به او دعا كرد. اين اخلاق را، اين تاريخ اسلام را بايد مطالعه كرد و خصوصاً حكومت‏هائى كه در اسلام بوده است مطالعه كرد و از آن پند گرفت. شما خودتان را حاكم مردم ندانيد، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اين پيش خدا ثوابش بيشتر از اين است كه خودتان را حكومت بدانيد. حكومت هم همان خدمتگزار است، ارتش هم بايد خدمتگزار مردم باشد. اگر همه شماها خدمتگزار، خودتان را حساب بكنيد، نخواهيد كه هى به شما مدح بگويند و ثنا كنند و نمى‏دانم فرياد بكشند و با هم دعوا بكنيد، اگر اين چيزها را كنار بگذاريد و خودتان باهم تفاهم كنيد و دوستى داشته باشيد، اين براى ملت چه لذتى دارد. آن كه ديده است بچه‏هايش از بين رفته، حالا اين حكومتى پيش آمده است كه همه‏شان باهم برادرند و همه كوشش مى‏كنند كه براى مردم يك كارى بكنند، تا توان دارند براى مردم مى‏خواهند كار بكنند، اگر به جاى اين ببينند كه حالا كه اينها رسيدند به يك چيزى و آمدند سر يك سفره‏اى نشستند، اينها باهم سر اينكه بيشتر اين طعام سفره را ببرد يا آن يكى بيشتر ببرد دارند جنگ مى‏كنند، خوب، ببينيد چه تلخ است در ذائقه اين ملت و در ذائقه اسلام و پيش خداى تبارك و تعالى، به ما چه مى‏گويد.

بدون اختلاف همّ‏تان را صرف خدمت به ملت كنيد تا پيش خدا آبرومند باشيد

اين عنايت خدا بود كه همه رابه اين آزادى و به اين عرض كنم استقلال و به اين مقام رسانده است. حالا ما عوض اينكه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم تمام هم مان را صرف كنيم كه اين بيچاره‏هائى كه توى اين زاغه‏ها باز هم نشسته‏اند اينها را از اينجا بيرون بياوريم، جائى برايشان درست بكنيم، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم و الان شما مى‏دانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند، هيچ. بعضى از جاهائى كه، ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آنجاها، مى‏گفت مردم همه اخلاص دارند اما هيچ ندارند. بعضى جاها هيچ ندارند، براى اين هيچ ندارها يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همانطورى كه در طاغوت مى‏كرد شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه هم دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتى‏ها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهرى ها، براى اين بيچاره‏ها اسلام است، حكومت اسلام است، براى

صحيفه نور ج 13 صفحه 78

اينها فكر بكنيد، هم تان را صرف اين بكنيد، نه صرف اينكه دعوا كنيد. وقت، وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمى‏رسد انسان، مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت، براى اين بيچاره‏ها. من تقاضا مى‏كنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آنهايى كه در وزارتخانه‏ها و در طبقه پايين‏تر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در عرض مى‏كنم كه جاهاى ديگر بودند من از همه‏شان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب كنيد اين دنيا چند روزش آمده پيش شما، اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا، اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم. اگر برويد سراغ مردم، ديگر دعوا پيش نمى‏آيد براى اينكه وقت دعوا نمى‏ماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل، نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نه امنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى، همه‏اش دعوا و همه‏اش با هم دعوا، همه توى تهران نشستند دعوا مى‏كنند اين صحيح نيست، اين خلاف اسلام است، خلاف اخلاق اسلامى.

اگر كسى قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقامجوئى، اين همان شيطان است

به همه آقايان من مى‏گويم با هم جنگ نكنيد، روزنامه‏هارا پر نكنيد دوباره از بدگويى از هم و از انتقاد از هم. انتقاد غير انتقامجوئى است. انتقاد، انتقاد صحيح بايد بشود. هر كس از هر كس مى‏تواند انتقاد صحيح بكند اما اگر قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقام جوئى، اين همان قلم شيطان است. اگر روى مصالح عامه يك كسى به كسى اشكال مى‏كند و همچون است كه اگر خودش را بردارند يك كسى ديگر را اينجا بنشانند و همين حرف‏ها را بزند خودش ناراحت نشود، اين ميزان دستش باشد كه قلم دست شيطان است مى‏نويسد يا دست رحمان است، زبان، زبان شيطان است يا زبان رحمان است.

سعى كنيد كارهايتان ضربتى و براى مردم باشد

اين را بايد انسان توجه بكند به اينكه اين چند روز مى‏گذرد، اين رياست‏ها مى‏گذرد، شما هر چه هم بخواهيد چيز بكنيد از محمد رضا توانيد بالاتر برويد، هر چه هم دست و پا بكنيد، آنها را پيدا نمى‏كنيد و انشاء الله نخواهيد پيدا كرد و نخواهيد كه بخواهيد. او رفت تمام شد، حالا پيش خداست. چه خواهد شد، خدا مى‏داند. ما هم اين روز را داريم، ما هم فردا يكى مثل من ديرتر و زودتر و آن هم كه معلوم نيست كه كى زودتر ولى خوب، ما آخر است و بايد برويم، شما كه الان جوان هستيد، به فكر اين باشيد كه اصلاح كنيد خودتان را، به فكر اين باشيد كه براى اين مملكت كار بكنيد، ننشينيد بازتو وزارتخانه‏ها و هى همان حرف‏هاى سابق باشد و همان كاغذبازى‏ها و يك بودجه‏اى كه براى يك جائى مى‏خواهند، اينقدر، اين طرف و آن طرف برود كه منسى بشود. اينها را به طور ضربتى كار بكنيد.

صحيفه نور ج 13 صفحه 79

براى مردم كار بكنيد. اين غائله كردستان را هم جمع بشويد با هم طرح بدهيد كار بكنيد تا اين غائله رفع بشود نه اينكه وقتى در كردستان فرض كنيد كه يك جوان‏هايى مى‏خواهند فداكارى كنند، يك هليكوپتر هم به آنها ندهند كه اين كار را بكنند. امروز نظارت مى‏خواهد، بايد اين كار بشود، اينها بايد نظارت بشود، بايد توبيخ بشوند، بايد محاكمه بشوند آنهايى كه نمى‏گذارند كارها انجام بگيرد. در هر صورت من از همه شما خواهان اين برادرى‏اى كه سفارش خداى تبارك و تعالى است و خدا شما را، مومنين را برادر قرار داده و با هم برادر باشيد، برابر باشيد و با هم براى اين مملكت كار بكنيد و در رأس برنامه‏تان براى اين بيچاره‏ها و اين مستضعفينى كه هستند براى اينها كار بكنيد، امنيت كشور را ايجاد بكنيد.

خداوند انشاء الله همه شمارا موفق كند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد كه براى ملت كار بكنيد و پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند برويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:38 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها