0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 48

تاريخ: 3/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان بابل

آشوب ضدانقلابيون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در كشور

بسم الله الرحمن الرحيم

من اين چيزهائى كه شما خوانديد، نه اينكه دفعه اول بوده كه مى‏شنوم، ما از اول كه اين انقلاب بحمدالله به آن پيروزى نسبى رسيد و سى و پنج ميليون جمعيت از حبس‏ها بيرون آمدند و بيرون ريختند، و بعد از آنى كه از آن جهت هجمه‏اى بيرون آمدند، به فكر خودشان افتادند و توجه‏شان از نهضت كم شد و به فكر گرفتارى‏ها افتادند، تقريبا هر روز چندين مرتبه يا در كاغذها مى‏خوانيد يا در صحبت‏ها مى‏شنويد. نه اين است كه ما غافل باشيم از اين مسائل، اين مسائل معلوم است و شما مى‏دانيد كه اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بكنيم، در اين پنجاه و چند سال برنامه اين بوده است كه وضعيت ايران - آشوب - به آشوب بكشند، به تباهى بكشند، يعنى همه چيز ما را از بين ببرند. كشاورزى را كه خود شما مطلع بر آن هستيد مى‏بينيد كه چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چيز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند كه الان كه از هر جا كه مى‏آيند مى‏گويند، هر گروهى كه مى‏آيند مى‏گويند كه اينجائى كه ما هستيم از همه جا بدتر است. از كردستان همين حرف را مى‏زنند، از بختيارى همين حرف را مى‏زنند، از بلوچستان همين را مى‏گويند، از خوزستان همين را مى‏گويند و اين براى اين است كه در همه جا اين حرف‏ها هست. اين عقب‏افتادگى‏ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخاير ملت و دادن به دشمن‏هاى اسلام به طور رايگان، تقريبا اين مساله، مسائل را پيش آورده است و مسائل هم بيشتر از اينهاست كه شما مى‏گوئيد. شما يك مقدارش را البته گفتيد، لكن مى‏دانيد كه بيشتر از اينهاست، لكن به مملكتى كه اولا جمعيت سى و پنج ميليونى يكدفعه از اختناق بيرون آمد و آزاد شده، اين تقريبا بعد از آزادى، همه براى خودشان حق قائلند كه در همه مسائل دخالت كنند و بايد هم بكنند. خوب، مسائل، مسائل خودشان است، لكن بايد فكر اين هم بكنند كه آيا اين مسائل كه ذكر مى‏شود، همه‏اش قابل حل است به اين زودى‏ها؟ اين خانه ندارى مردم، اين فقر و فلاكت مردم، اين زاغه‏نشينى مردم، اين عقب‏ماندگى اقتصاد، اين فاسد شدن رژيم، كار كردن و - عرض مى‏كنم - كشاورزى و امثال ذلك، اينها قابل اين است كه يك دولتى، يك جمعى مثلاً بتوانند اين را به اين زودى‏ها به حال اول، يعنى نه به حال اول، به حال صحيح برگردانند؟ اين البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم كه شما مى‏بينيد كه مهلت نمى‏دهند به دولت، مهلت نمى‏دهند به ما كه بتوانيم با يك فراغى

صحيفه نور ج 10 صفحه 49

فكر اين مسائل را درست بكنيم، آشوب بپا مى‏كنند. خوب، در يك كردستانى كه آشوب هست، زد و خورد هست و دائما فتنه‏گرى هست، مى‏شود در آنجا حالا اسفالت بكنند؟ در نظر بگيرند آسفالتش بكنند؟ جنگ است در يك حال جنگ نمى‏شود كه اسفالت كرد، نمى‏شود كه خانه سازى كرد، نمى‏شود كه كارهاى عمرانى كرد و در يك حالى كه دامن دارند مى‏زنند به اينكه مردم را مايوس كنند از اين مسائل، باز مردم را مى‏خواهند كنار بگذارند، مايوس بكنند تا اينكه آن قدرتى كه مى‏تواند كارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مايوس بشود و نتواند كار بكند، بايد همه اين امور را در نظر گرفت.

پوچى شايعات مفسده جويان‏

اين مسائل كه گفتيد بسياريش در دست مطالعه است كه انجام بدهند. همين ديروز كه بعضى از آقايان اينجا بودند، راجع به همين، بعضى از مسائل كه گفتيد، با من صحبت كردند و - عرض مى‏كنم كه - بناست كه مطالعه كنند و عمل بكنند. شما خيال نكنيد كه به فكر ما نيستيم. - ما - مى‏بينيد كه الان همه اينجا هستند و مسائل خودشان را مى‏گويند و بعد از شما هم باز يك دسته ديگر هستند، بعد از آنها هم باز يك دسته ديگر هستند و ما بايد بالاى پشت‏بام برويم با مردم تماس بگيريم، پائين و اينجا و در عين حال مى‏بينيد كه آنهائى كه مى‏خواهند مفسده كنند مى‏گويند كه فلانى اصلاً كسى با او ملاقات نمى‏كند. الان شما كه اينجا هستيد، آنها نشسته‏اند با قلم خودشان مى‏گويند كه با فلانى كسى ملاقات نمى‏كند، يك كانال دارد و آن هم مثلاً بعض از اهل علم هست. در صورتى كه من از صبح كه پا مى‏شوم (كه شما مى‏دانيد خوب، من سنم هشتاد سال است) از صبح كه پا مى‏شوم تا ظهر كه گاهى وقت‏ها نماز ظهرم يك قدرى هم عقب مى‏افتد، با مردم مختلف، با اشخاص مختلف، با زن‏ها، با مردها، با اهل علم، با غير اهل علم طوايف مختلف با من صحبت مى‏كنند و حرف‏هايشان را مى‏زنند، همانطور كه شما داريد مى‏گوييد، شما حرف‏هايتان را زديد. اينها كه مى‏گويند كه فلانى كسى با او ملاقات نمى‏كند نظرشان اين است كه به مردم حالى كنند كه فلانى نمى‏تواند كار بكند براى اينكه هيچ اطلاعى از هيچ جا ندارد، براى اينكه هيچ اطلاعى از جائى ندارد نمى‏تواند يك كارى انجام بدهد. در صورتى كه من از همه جاها مطلعم. الان مسائلى كه آقا راجع به كردستان مى‏گفتند، من مطلع بودم، آن مسائل را بيشترش را مطلع بوديم.

اسلام، خطرى براى مستكبران و رباخواران‏

و مسائلى كه الان شما چيز كرديد، مسائلى است كه مكرر صحبت شده است، عرض مى‏كنم كه در فكر هستيم و شما مطمئن باشيد كه اسلام براى مستضعفين است. من اشخاصى كه سرمايه‏دارها بودند، اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - كارخانه‏دارها بودند، مكرر اينجا، جمعيت‏شان گاهى آمدند اينجا، من با آنها صحبت كردم گفتم به اينكه نمى‏شود اينطور كه يك دسته‏اى آنطور زندگى بكنند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 50

آنطور حتى براى سگ‏هايشان اتومبيل داشته باشند و يك دسته ديگر توى اين زاغه‏ها باشند كه هر ده نفرشان يك سوراخى، اصلاً قابل تحمل نيست. و من اعلام خطر كردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته يك وقت مردم، در متن اسلام انفجار پيدا بشود، يك وقت اين است كه در زمان طاغوت يك چيزى واقع مى‏شد، خوب، مى‏گفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مى‏گفتيم كه انشاءالله اسلام اگر تحقق پيدا كند، كارها انشاءالله درست مى‏شود و حالا هم همان معنا را مى‏گوييم، يك وقت اين است كه در اسلام خداى نخواسته يك ياسى پيدا بشود براى خاطر اينكه ما هم نتوانيم اين اشخاص فاسد را بكشيم يك قدرى پايين و اين مستضعفين را يك قدرى بالا و به هم نزديكشان بكنيم، اگر يك انفجارى پيدا بشود با ياس از اسلام، هيچ قدرتى نمى‏تواند خاموشش كند و اين خطرى است براى اين طبقه‏اى كه به فكر نيستند. من به آنها نصيحت كردم، حالا هم به همه كسانى كه داراى اموال زياد هستند نصيحت مى‏كنم كه شما فكر بكنيد، بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جمعيت مايوس بشوند، انفجار در آنها پيدا بشود، همه شما، همه ما از بين خواهيم رفت. بايد فكرى بنشينيد بكنيد خودتان، خودتان فكر بكنيد، البته آنها فكر نكنند، ما فكر مى‏كنيم، اينطور نيست كه ما فكر نكنيم، ما با وجوه شرعيه، با ولايت الهيه با آنها عمل مى‏كنيم. من در نجف هم كه بودم، در صحبتى كه، مصاحبه‏اى كه از لوموند آمدند كردند گفتم به آنها كه ما وضعمان چه جورى است. خودمان آنهائى كه داراى كذا و كذا هستند به حساب مى‏كشيم و حساب‏هايشان را رسيدگى مى‏كنيم و اسلام اينطور نيست كه همچو اجازه بدهد كه اين دسته آنطور، آن دسته آنطور، اين ابدا اسلام همچو اجازه‏اى را نداده. اينها بايد حساب‏هايشان كشيده بشود، اينها اصلاً حساب نداشتند با اسلام، رباخوارها بايد حسابشان كشيده بشود در موقعش، البته حالا هم مى‏كنند اما بايد به طور صحيح بشود. در هر صورت شما متوجه باشيد به اينكه ما مى‏دانيم اين گرفتارى‏ها را و من مى‏دانم كه در بعض از جاها. و اما راجع به اينكه گفتيد هماهنگ نيستند اين دادگاه‏ها، همين معنا در چند روز پيش از اين، در قم يك اجتماعى از همه اينها شد و همه را دعوت كردند و يك وضع هماهنگى را پيشنهاد كردند، و انشاءالله اين هم درست خواهد شد و ما مى‏دانيم كه خوب بعضى از اشخاص هستند و حتى بعضى از معممين هستند كه درست عمل نمى‏كنند و ما بايد البته با تدريج آنها را اصلاح بكنيم. درست خواهد شد، مطمئن باشيد.

شما بوديد كه با مشت خالى اين دولت قوى را، اين قدرت شيطانى را شكستيد و به جهنم فرستاديد. شما حالا از چه مى‏ترسيد؟ از چهار تا دموكرات كه ترس ندارد و چهار تا دزد. اينها دزدهائى هستند كه من يادم هست، شما شايد هيچ كدام يادتان نباشد كه دزدها مى‏آمدند، حتى در خمين كه ما بوديم، وقتى ريختند كه مى‏خواستند خمين را بگيرند منتها مردم جلوگيرى كردند، اينها هر روز سر گردنه‏ها بودند و دزدى مى‏كردند. ولى در يك مدتى دزدى‏ها همه متمركز شد در يك جا و او در پيش رضاخان و پسرش، همه دزدى‏ها را متمركز كردند در يك جا، جلو گرفتند از ساير دزدها اما دزدى‏ها را خودشان كردند. حالا آنها رفتند و يك قدرى بر آنها آزادى پيدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مى‏كند. از اين چهار تا دزد چه كسى بايد بترسد؟ هيچ كس از اين چهار تا دزد نمى‏ترسد. اينها اصلاح مى‏شود،

صحيفه نور ج 10 صفحه 51

درست مى‏شود.

برترى انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابات به دليل ماهيت اسلامى آن است‏

شما اگر ملاحظه كنيد آن انقلاباتى كه در ساير جاها و كشور پيدا شده، انقلابات، انقلابى كه در شوروى پيدا شده است، شصت و چند سال از آن مى‏گذرد الان هم نابسامان است، الان هم در آن فساد هست. ميليون‏ها آدم را اينها مى‏كشتند در اين انقلابات، ميليون‏ها آدم. الان يك انقلاب‏هاى جزئى كه واقع مى‏شود مى‏گويند - كشتارش - دو ميليون جمعيت كشته شده. اين انقلاب ايران از باب اينكه انقلاب اسلامى بود، يك انقلابى بود كه وقتى آنها كه بر انقلاب تسلط پيدا كردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمى‏ريختند بيخودى مردم را قتل عام بكنند، اين انقلاب بهترين انقلاب‏هائى است كه تاكنون واقع شده است. البته كشتار هم داشته است، لكن كم بوده زياد نبوده، از آن طرف هم اشخاصى كه در مركز فساد بودند، اشخاصى كه چندين سال مردم را به آتش كشيدند، چندين سال قتل عام كردند، اينها هم به سزاى خودشان يك مقدارى رسيدند هم فرار كردند وليكن از همه انقلاب‏هائى كه در عالم پيدا شده است اين انقلاب اسلامى ايران براى خاطر اينكه اسلامى بوده از همه بهتر است و يك انقلاب صحيح است، يك انقلاب اسلامى است. و لهذا بعد از انقلاب يك آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خيال مى‏كنيد در انقلابات ديگر آزادى مى‏دهند؟ آزادى به مردم نمى‏دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلويش مى‏گرفتند، تمام مجالس را جلويش مى‏گرفتند، همه دستجات را جلويش مى‏گرفتند، همه را به طور اختناق جلويش مى‏گرفتند به اسم اينكه انقلاب، در انقلاب بايد اين چيزها بشود، لكن اين انقلاب اسلامى جلوى هيچ طايفه‏اى را نگرفته، جلوى هيچ قلمى را نگرفت. چند ماه كه معلوم شد كه مى‏خواهند توطئه كنند، توطئه‏گرهائى كه بر ضد اسلام مى‏خواستند توطئه بكنند، يك چند نفرى را جلويشان را گرفتند كه نه، چه بكنيد. حالا هم يك قلم‏هاى فاسد باز مى‏گويند چرا جلوى فلان مجله، چرا فلان مجله، نمى‏دانند اينها، خوب، آن مجله، روزنامه كذا تمام چيزش از اسرائيل بوده است. اينها مى‏خواهند كه، توقع اين را دارند كه اسرائيل هم كه در اينجا مى‏خواهد توطئه كند نبايد جلويش را گرفت، بايد آزاد كرد قلم را. قلم آزاد، قلمى است كه توطئه‏گر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامه‏اى آزاد است كه نخواهد اين ملت را به عقب و به تباهى بكشد. اين قلم‏ها همان سرنيزه سابق است كه مى‏خواهند ملت را به تباهى بكشند اينها. البته ملت تحمل نمى‏كند كه جوان‏هايشان داده، حالا چهار نفر پشت ميزنشين و بالانشين بنشينند و طرح بدهند و درست بكنند و بگويند كه قلم آزاد نيست، چه آزاد نيست. كدام قلم‏ها آزاد نيست؟ قلم‏هاى فاسد آزاد نبايد باشد. الان هم فاسدهاشان خيلى‏هايشان آزادند منجمله همين قلم‏هائى كه مى‏گويند چرا آزاد نمى‏گذاريد، اينها هم توطئه‏گر هستند.

با دل محكم و مشت گره كرده نهضت را به پيش ببريد

در هر صورت شما مطمئن باشيد، با دل محكم، با مشت گره كرده و محكم به جلو برويد و شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 52

پيروزيد، اما شرط اين است كه آن نهضت به همان وضعى كه آمد، به همان قدرتى كه آمد، حفظش كنيد. حالا هى نرويد سراغ اينكه من چيزى ندارم، توى اداره مثلاً جاى من كمتر از كسى است. اينها چيزهاى بعد از انقلابى است يعنى يك بيمارى بعد از انقلاب. بيمارى‏هاى بعد از انقلاب مضر است، آن توجه كردن به اينكه حالا، حالا من چه بايد داشته باشم، ندارم، مثلاً من بايد مقامم چه باشد، نيست.

و اين چيزهائى كه مى‏بينيد گفته مى‏شود، البته يك دسته ما مى‏دانيم كه دسته‏اى هستند كه زاغه‏نشين‏ها، ما مى‏بينيم، متاسفيم براى آنها، متاثريم براى اينها، لكن اينطور نيست كه به فكر اينها نباشند، به فكر اينها هستند، به تدريج دارد مى‏شود. همين الان كه اينهائى كه در بنياد مستضعفين بودند، آمدند اينجا چيزهايشان نشان دادند كه ما اينقدر عمل كرده‏ايم، اينقدر خانه درست كرده‏ايم. دارد مى‏شود. البته سى ميليون جمعيت كه بيشترشان (اگر نگوييم بسيارى‏شان) بى‏خانمان و زندگى صحيح ندارند، يك همچو چيزى بايد با تدريج درست بشود، پهلويش بگذاريد اينكه اقتصاد ما را از بين بردند بكلى، قرض‏ها را هم گذاشتند به دوش ملت ما و از بانك‏ها قرض كردند و هر چه كه داشتند برداشتند بردند، همه اينهائى كه شما مى‏بينيد، فرض كنيد اين چيزهائى كه اينها داشتند گرو بانك‏هاست و پول از آن گرفته‏اند، اينها در چند ماه قبلش معلوم مى‏شد كه به فكر اين بودند كه از بين خواهند رفت، دنبال اين بودند كه همه چيز را ببرند و بردند همراه خودشان.

قيام براى خدا شكست ندارد

ولى خدا با ماست و خدا با شماست و كسى كه براى خدا كار مى‏كند، قيام براى خدا مى‏كند اين از هيچ چيز نبايد بترسد، يعنى از اينكه شكست هم بخورد نبايد بترسد. اين شكست نيست. ما براى خدا كار مى‏كنيم. سيدالشهدا هم شكست خورد اما براى خدا كار مى‏كرد و شكست داد، در عين حالى كه در صورت شكست خورد، شكست داد شما هم انشاءالله پيروز خواهيد شد و انشاءالله اميدواريم كه آنطورى كه ما مى‏خواهيم اسلام تحقق پيدا بكند، اسلام متحقق بشود وقتى كه متحقق شد همه چيزها درست خواهد شد.

و از مجلس خبرگان گله نكنيد آنها علماء هستند، آنها در فكر همه چيز هستند، طرح دارند آنها - خيال نكنيد - همين كسى كه از مجلس خبرگان و عضو آنها بود ديروز پيش من بود، طرح دادند اينها. خيال نكنيد كه اينها مى‏خواهند مستكبرين را دوباره سر كار بياورند، اصلاً مطرح نيست اين مسائل، نه در مجلس خبرگان مطرح است و نه پيش مسلمان. يك كسى كه مسلمانى فكر مى‏كند، مطرح است كه بخواهند دوباره بساط غارتگرهاى سابق و رباخورى‏هاى سابق و نمى‏دانم سوار شدن به دوش كشاورزها و اينها و آن بساطى كه خان‏ها براى كشاورزها درست مى‏كردند؟ هيچ اين مطرح نيست و هيچ خوف اينها را نداشته باشيد و گول اينهائى كه از مجلس خبرگان هى تكذيب مى‏كنند، فريب نخورند، اينها همان‏ها هستند كه مى‏خواهند كه مجلس خبرگان نتواند كار بكند و اين نهضت نتواند به نتيجه برسد و برگردد به آن حالى كه خودشان مى‏خواهند، آن حال، آنهائى كه خوب‏هايشان

صحيفه نور ج 10 صفحه 53

هستند يك جمهورى دموكراتيك مى‏خواهند منهاى اسلام، آنهائى كه وابسته هستند كه همان مسائل را مى‏خواهند.

ولايت فقيه مجرى قانون و مخالف ديكتاتورى است‏

در هر صورت، ما بايد خودمان، شما، همه ملت‏مان دست به دست هم بدهيم و همانى كه از اول فرياد مى‏كرديم كه آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، همين را تعقيب كنيم. جمهورى اسلامى، احكام، احكام اسلام، بايد احكام، احكام اسلام باشد. اين حرف‏هايى كه مى‏زنند كه خير، اگر چنانچه ولايت فقيه درست بشود ديكتاتورى مى‏شود، از باب اينكه اينها ولايت فقيه را نمى‏فهمند چيست. - اگر ولايت - ولايت فقيه نبايد بشود، براى اينكه بايد به حكومت ملت باشد. اينها ولايت فقيه را اطلاع از آن ندارند. مسائل اين حرف‏ها نيست، ولايت فقيه مى‏خواهد جلوى ديكتاتورى را بگيرد، نه اينكه مى‏خواهد ديكتاتورى بكند. اينها از اين مى‏ترسند كه مبادا جلو گرفته بشود. جلو دزدى‏ها را مى‏خواهد بگيرد. اگر رئيس جمهور بايد با تصويب فقيه باشد، با تصويب يك نفرى كه اسلام را بداند چيست، درد براى اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمى‏گذارد اين رئيس جمهور يك كار خطا بكند. اينها اين را مى‏خواهند. اينها اگر يك رئيس جمهور غربى باشد همه اختيارات دستش بدهند هيچ مضايقه‏اى ندارند و اشكالى نمى‏كنند، اما اگر يك فقيهى كه يك عمرى را براى اسلام خدمت كرده، علاقه به اسلام دارد، با آن شرايطى كه اسلام قرار داده است كه نمى‏تواند يك كلمه تخلف بكند. اسلام دين قانون است، قانون، پيغمبر هم خلاف نمى‏توانست بكند، نمى‏كردند، البته نمى‏توانستند بكنند. خدا به پيغمبر مى‏گويد كه اگر يك حرف خلاف بزنى رگ و تينت قطع مى‏كنم. حكم قانون است، غير از قانون الهى كسى حكومت ندارد، براى هيچ كس حكومت نيست، نه فقيه و نه غير فقيه، همه تحت قانون عمل مى‏كنند، مجرى قانون هستند همه، هم فقيه و هم غير فقيه همه مجرى قانونند. فقيه ناظر بر اين است كه اينها اجراى قانون بكنند، خلاف نكنند، نه اينكه مى‏خواهد خودش يك حكومتى بكند، مى‏خواهد نگذارد اين حكومت‏هائى كه اگر چند روز بر آنها بگذرد برمى‏گردند به طاغوتى و ديكتاتورى، مى‏خواهد نگذارد بشود، زحمت براى اسلام كشيده شود. خون‏هاى جوان‏هاى شما در راه اسلام رفت، حالا ما دوباره بگذاريم كه اساسى كه اسلام مى‏خواهد درست بكند و زمان اميرالمومنين بوده و زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم بوده، بگذاريم اينها را براى خاطر چهار تا آدمى كه دور هم جمع مى‏شوند و پاهايشان را روى هم مى‏اندازند - عرض مى‏كنم - چائى و قهوه مى‏خورند و قلمفرسائى مى‏كنند، مگر ما مى‏توانيم اينها را بزنيم، مگر ما مى‏توانيم؟ قدرت جائر است براى كسى، براى يك مسلمان كه تمام اين خون‏هائى كه ريخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاريم كنار و چيزهائى هم كه ولايت فقيه يك همچو ولايت فقيهى نداريم خوب شما نمى‏دانيد، شما فقيه را اطلاع بر آن نداريد كه مى‏گويند ولايت فقيه نداريم. ولايت فقيه از روز اول تا حالا بوده، زمان رسول الله تا حالا بوده. اين حرف‏ها چه است كه مى‏زنند اينها، همه اين اشخاص غير مطلع بر فقه، غير مطلع بر مجارى

صحيفه نور ج 10 صفحه 54

امور، اين حرف‏ها را مى‏زنند و اذهان را مشوب مى‏كنند و اشخاص خيال مى‏كنند كه هى اينها نشسته‏اند اينجا براى سرمايه‏دارها، حالا اين هم يك حرفى بود كه حالا - شما - امروز من شنيده بودم كه براى سرمايه‏دارها. مساله اين حرف‏ها نيست، اين مطالب تبليغات است. هيچ ابدا دنبال اين مطلب نباشيد كه اينها چيز بودند. اشخاص صالحند، دائما مشغول كار هستند و آنهائى كه از اسلام مى‏ترسند البته بايد به همه چيز، چيز بكنند، اشكال، به همه چيز اشكال دارند، از آن طرف به هر فردى كه پيش مى‏آيد اشكال دارند و به هر جمعى كه پيش مى‏آيد اشكال دارند، هر كه بگويد اشكال، به او اشكال دارند. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد. من خدمتگزار همه شما هستم و ما انشاءالله اميدواريم كه به آن مقصدى كه همه‏مان داريم، مال همه است، اسلام مال همه است، به آن مقصد انشاءالله برسيم.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 63

تاريخ: 6/8/58

بيانات امام خمينى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم

قم، شهر هميشه پيشقدم در امور نهضت

بسم الله الرحمن الرحيم

من در اين حالى كه هستم و ملاحظه مى‏فرمائيد، كمتر موفق شدم كه برادرهاى قمى خودم را از نزديك ببينم و آن علاقه‏اى كه من به اين جوان‏ها دارم، البته به همه جوان‏ها لكن قم كه محل خود ماست و م ما سوابق زياد با اين آقايان داريم، علاقه خودم را به آنها تقديم كنم، اين مساله بايد براى همه ملت، توجه به آن بشود كه امروز كه اين مملكت به دست تواناى شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و كشور مثل خانه خود شما هست بايد خود صاحبخانه‏ها به فكر خانه‏هايشان باشند. صاحبخانه‏ها ملت هستند و خصوصاً اين طبقه‏اى كه كار مى‏كنند، اين طبقه‏اى كه زحمت مى‏كشند براى ملت خودشان و اين خانه‏اى كه الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است بايد خودتان به فكر آن باشيد. قم هميشه پيشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمت‏هاى شما و فعاليت‏هاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، بايد تشكر كنم، هم از آقا و هم از همه آقايانى كه شركت كردند در اين امور و مى‏كنند. بايد همه استان‏ها و شهرستان‏ها و روستاها، يك دست با هم مشغول بشوند براى ساختن.

قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعاليت همه جانبه اقشار

من اين را باز هم گفتم به بعضى از گروه‏ها كه انسان خجلت مى‏كشد كه يك كشورى كه بايد صادر كند و صادركننده باشد دستش را پيش آمريكا، اين دشمن ملت و دشمن بشريت دراز كند و از او كمك بخواهد و او هم كمك را همين طورى به ما نمى‏دهد. آنها روى مقاصد خودشان اگر بخواهند كمك بكنند كمك به خودشان هست، نه كمك به ما و اين بايد ما اين عار را از كشور خودمان بزدائيم. به فعاليت جوانها، به فعاليت قشرهاى مختلف، كشاورزى مان را بايد همچو تقويت بكنيم كه بعد از يكى دو سال صادر كننده باشيم، ديگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مى‏دانيد كه اگر چنانچه ما احتياج داشته باشيم در ارزاقمان به خارج، اين وابستگى براى ما اسباب اين مى‏شود كه در امور سياسى هم وابسته باشيم، و ما بايد وابستگى‏مان را از اجانب و از غرب و شرق قطع كنيم. اگر ما بخواهيم كه مملكتمان يك مملكت مستقل آزاد مال خودمان باشد، بايد در اين امورى كه مربوط به

صحيفه نور ج 10 صفحه 64

اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور ديگر كشور است خودمان فعاليت كنيم و ننشينيم ديگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما يكى از افراد اين مملكت است، آن هم به اندازه قدرتش بايد همراهى كند لكن ما نبايد بنشينيم كه دولت همراهى بكند و اگر او نكند ما كارى نكنيم. شما الان مى‏بينيد كه به طورى كه آقا فرمودند آنقدر كار پيش برديد با همت خودتان بدون اينكه به شما يك كمك صحيحى كرده باشند، حالا از اين به بعد هم همه ملت اينطور بايد باشد. بايد همه دست به دست هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.

اغفال يك ملت رشيد و متحول، رويائى است باطل

شما مى‏بينيد كه الان توطئه‏ها باز در كار است و امريكا كه دشمن شماره اول بشر و ماست باز اين شخص خائن را با بهانه اينكه مريض است برده است امريكا و ما نمى‏دانيم كه آيا صحيح مى‏گويند يا نه، بلكه بعضى اطبائى كه در آنجا بودند و مطالعه بعضى پرونده‏ها را كردند گفتند مرض اين مرضى نيست كه احتياج به آمدن آمريكا باشد، او در همانجا هم كه بود مى‏شد كه همانجا باشد و معالجه كند. از اين معلوم مى‏شود كه يك توطئه اى در كار است، البته ديگر محمد رضا قابل اينكه يك آدمى بشود و بتواند يك نفسى بكشد اين نيست لكن اين را آلت قرار مى‏دهند. اين قدرتمندها و شياطين اين را آلت قرار مى‏دهند براى اينكه با آليت اين، يك فعاليت‏هاى ديگرى بكنند و بك تيپ‏هاى ديگرى و قشرهاى ديگرى برايشان خدمتگزارى بكنند لكن بايد اين مطلب را بدانند كه شما ديگر دستتان كوتاه شد از ايران، ديگر شما نمى‏توانيد دوباره همان مسائلى را كه براى بدبختى اين ملت پيش آورديد پيش بياوريد. ملتى است كه خودش ديگر بپاخواسته است و همه تكليف خودشان را مى‏دانند. اين تحولى كه الان در ملت پيدا شده است كه يك نمونه‏اش شما جوان‏هاى عزيز من هستيد كه مشغول اينطور فعاليت‏ها هستيد، زن‏ها مشغول فعاليت هستند، مردها مشغول فعاليت هستند، جوان‏ها همه مشغول فعاليت هستند، اين تحول ديگر طورى است كه پشتوانه اين كشور است. آنوقت اينها مى‏توانستند رخنه بكنند به اينجا كه اين تحول حاصل نشده بود، اين بينائى براى ملت ما حاصل نشده بود. حالائى كه از هر فردى بپرسى كه دشمن تو كيست مى‏گويد دشمن من غرب و شرق است و امريكا هم در درجه اول است، صهيونيست هم در درجه اول است اين را ديگر نمى‏توانيد شما اغفال بكنيد، اين ملت را نمى‏توانيد اغفال بكنيد. بيخود متشبث شديد كه يك جنازه‏اى را ببريد در كشور خودتان و او را بخواهيد آلت دست قرار بدهيد. البته ما اعتراض داريم به اينكه دشمن ما را و جنايتكار درجه اول را به ملت ما خيانتكار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مى‏كنيم كه بايد اين را به ما تحويل بدهند. ما از او طلبكار هستيم، ما خزائن مان پيش اينهاست، بانك‏هاى خارجى از پول‏هاى ملت ما كه به وسيله شخص او و اتباع او ذخيره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داريم و بايد براى ملت خودمان اخذ بكنيم و امريكائى كه ادعا مى‏كند كه ما در اين نهضتى كه بوده است ما هم حالا خوشحال هستيم، اين حرف‏هائى است كه مى‏زنند والا در حالى كه نهضت بود، همين آمريكا، من كه پاريس بودم كراراً

صحيفه نور ج 10 صفحه 65

فرستادند به اينكه شما شاه را حالا كاريش نداشته باشيد، بگذازيد باشد چه بعد هم بختيار را. در عين حالى كه اينطور بوده است حالا آن آمريكا هم انقلابى شده است!!

اشكالتراشيهاى بيمورد دليلى روشن بر عدم رشد سياسى

همانطورى كه حالا ملاحظه مى‏كنيد كه هر كس مى‏آيد اينجا اشخاصى كه من مى‏شناسم آنها را چه جور اشخاصى هستند، مى‏آيند اينجا ادعا مى‏كنند كه ما در زمان سابق چه فعاليت‏ها كرديم و چه مجاهده‏ها كرديم و چه زجرها كشيديم، در صورتى كه من مى‏دانم كه در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هيچ فعاليتى هم نكردند، اگر هم فعاليت كرده باشند فعاليت‏هائى بوده است كه برخلاف مسير ملت بوده. حالا اين يك مساله‏اى است كه ديگر رسم شده و چون ديدند كه يك سيل خروشانى در حركت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف اين را بگويند اين سيل آنها را مى‏برد، البته بعضى از آنها باز هم يك حرف‏هائى مى‏زنند و من ميل دارم كه اين همه اين روشنفكرهاى به اصطلاح و همه اين دانشگاه و روساى دانشگاه و معلمين دانشگاه و اساتيد دانشگاه و همه اين قشرها، من ميل دارم كه اينها همه به فكر اين مملكت باشند، هى به فكر اينكه اشكال بكنند و بنشينند هى اشكال به اين، اشكال به دادگاه‏ها و اشكال به پاسبان‏ها و اشكال به پاسدارها و اشكال به دولت و اينها، اين كاشف از اين است كه ما باز رشد سياسى نداريم. اگر يك ملتى رشد سياسى داشته باشد، آن روزى كه مى‏بينيد كه از چنگال اين گرگ‏ها، اين ملت نجات پيدا كردند و ممكن است كه آن ريشه‏هاى پوسيده باز به هم پيوند بكنند و اسباب زحمت بشوند براى اين ملت، بايد همه اينها با هم دست به هم بدهند، ديگر آن ننشيند توى منزلش با الفاظش يا قلمش يا با مقاله‏اش مطالبى بگويد كه برخلاف مسير ملت است، اين دليل بر اين است كه ما رشد نداريم، هر چه هم روشنفكر باشيم لكن رشد سياسى يك مساله ديگر است. هر چه هم عالم باشيم لكن رشد سياسى يك باب ديگر است. ما اگر رشد سياسى داشته باشيم حالا يك كشورى كه از خودمان شده و مى‏توانيم در اين كشور زندگى صحيح بكنيم، زندگى انسانى بكنيم، زندگى آزاد و مستقل بكنيم، نبايد همه گروه گروه بشويم كه در ظرف مثلاً چند ماه دويست گروه با اسماء مختلف و با حرف‏هاى مختلف و باز همان مسائلى كه در صدر مشروطيت براى شكستن آن قدرت‏هائى كه آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اينها و مع الاسف احزاب هم كه در اين ممالك پيدا مى‏شود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مى‏زنند. نبايد حالا مردم يك همچو كارى را بكنند. اقشار ملت ما بايد همه دست به هم بدهند و اين مملكت را نجات بدهند نه اينكه حالا بنشينند هر چه مى‏خواهند به دولت حمله بكنند، هر چه خواهند به ملت حمله بكنند، هر چه مى‏خواهند به مجلس خبرگان حمله بكنند، هر چه بخواهند به كميته‏ها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اينها حمله بكنند و تضعيف بكنند. امروز تضعيف ملت و پاسدار و اين قشرى كه الان مشغول خدمت هستند، خيانت به اين مملكت است. بايد ما دست برداريم از اين افكارى كه داشتيم و داريم كه ما هر چه دلمان مى‏خواهد

صحيفه نور ج 10 صفحه 66

بنويسيم چون خوب مى‏نويسم فكر اين نباشم كه چه چيز مى‏نويسم گاهى نويسنده‏ها اينطورى هستند، نويسنده‏اند، خوب چيز مى‏نويسند لكن چيز خوب نمى‏نويسند، يك مساله مضر به مملكت را خيلى قشنگ و آب و تاب‏دار و طورى كه پسند مثلاً بعضى جوان‏ها باشد نويسند لكن محتوايش مضر به مملكت.

دعوت از روشنفكر نمايان و مدعيان خلق به حركت در مسير ملت‏

آقايان! به خود بيائيد نويسنده‏هاى ما! گوينده‏هاى ما روشنفكرهاى ما! اين مملكت حالا از خودتان هست، بنشينيد همه دست به دست هم بدهيد، با اين قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند شما هم فعاليت كنيد. اين بيچاره‏هائى كه خانه مى‏سازند، حمام مى‏سازند، مسجد مى‏سازند، داروخانه درست مى‏كنند و امثال ذلك كه حالا آقا شرح يك مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشينيد كمك بكنيد. نمى‏توانيد برويد حمام بسازيد، لااقل حمام را خراب نكنيد، نمى‏توانيد برويد در بين كشاورزها درو بكنيد، لااقل با قلم‏هاى خودتان اين دروگرهاى ما را اذيت نكنيد. من متاسفم واقعاً كه مى‏بينم يك اشخاصى كه ممكن است به درد يك مملكتى بخورند دارند يك كارهائى مى‏كنند كه اگر چنانچه انشاءالله اين نهضت پيش ببرد و پيش مى‏برد (مطمئن باشيد كه شماها پيروز هستيد و متكى به خدا چون هستيد خداوند با شماست) من متاسفم كه اگر اين مملكت آنطورى كه ما مى‏خواهيم پيش ببرد، آن آنوقت اينها ديگر به درد ما بايد بگوئيم نمى‏خورند براى اينكه كسى كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مى‏كند، كسى كه در بين انقلاب شروع مى‏كند چيزهائى را گفتن كه در امريكا عمال صهيونيسم مى‏گويند (اينها نيستند، من نمى‏گويم اينها عمال او هستند، نفهمند بعضى‏شان همان حرف‏هائى كه آنجا مى‏زنند، اينها مى‏زنند) خوب وقتى اين انقلاب به آخر رسيد ديگر جاى شما را نمى‏گذارند در اين مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توى اين مملكت چرا خودتان را در بين ملت ضايع مى‏كنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا مى‏كنيد؟ چرا يك نهضتى كه تا اين اندازه جلو رفته است شما كارى مى‏كنيد كه خداى نخواسته اين توقف بكند يا يك قدرى ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مى‏رسد لكن ممكن است كه حرف‏هاى شما ديرتر اينها را به مقصد برساند چرا هر روز يك كارى مى‏كنيد كه جوان‏هاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمى‏دانم بروند در خيابان‏ها و اين كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ آخر فكرى بكنيد شما، بنشينيد همه‏تان با هم جلسه كنيد، فكر بكنيد. هى ننشينيد و بنويسيد و بر خلاف مسير ملت هم بنويسيد. من همين امروز يك روزنامه معوجى كه پيش من آمد ديدم، سرتاسر ديشب يك قدرش را نگاه كردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر يك روزنامه‏اى با اينكه خودش را مثلاً گويد كه ما با خلق، كذا هستيم سرتاسرش همه چيزهائى است كه برخلاف مسير ملت است، آخر چرا بايد اينطور باشد؟ چرا شمائى كه مدعى هستيد كه ما با ملت موافقيم، مدعى هستيد كه ما خدمت براى ملت كنيم، چرا بايد روزنامه شما اينطور تحريك آميز باشد؟ چرا روزنامه شما بايد اينطور باشد كه جوان‏هاى ما را منحرف كند؟

صحيفه نور ج 10 صفحه 67

يك قدر فكر بكنيد، يك قدر توجه بكنيد، به خود بيائيد.

من از شما قمى‏ها هميشه متشكر بودم و حالا هم متشكرم و براى شما و براى همه ملت دعا مى‏كنم. خداوند انشاءالله شمارا حفظ كند. همه ما را در پناه امام زمان سلام‏الله عليه حفظ كند و خدمتگزار به اين مملكت قرار بدهد. همه را تاييد كند انشاءالله.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 55

تاريخ: 4/8/58

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از دبيران عضو انجمن اسلامى آذربايجان شرقى

راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه كه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همه قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارند وظيفه است و لازم، اينكه اين مغزهائى كه در طول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطه اجانب بايد بگوئيم غربزده شدند، نجات بدهيد، اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه‏ها بايد طرح بشود. مادامى كه ما پيوستگى مغزى داريم به خارج و اجانب، هيچ يك از اين گرفتارى‏هايى كه شمرديد، نمى‏توانيم از زيرش فرار كنيم. راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوان‏هاى ما از اين وابستگى به غرب، غرب بسيار چيزهاى مفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايت‏ها به ممالك شرق. آن چيزى كه آنها به اسم علم صادر مى‏كنند، به اسم فرهنگ صادر مى‏كنند، به اسم ترقى و تعالى صادر مى‏كنند آن غير از آنى است كه پيش خودشان است. آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مى‏كنند. اگر ملاحظه كرده باشيد، همين چند روز، قبل، چند هفته قبل در يكى از روزنامه‏ها يا مجلات نوشته بود كه فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمريكا ممنوع است لكن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائى كه در خارج مى‏روند و تحصيل مى‏كنند و داراى جواز مى‏شوند، ديپلم مى‏شوند و اين كارهايشان را تمام مى‏كنند، بسيارى از آنها را اجازه اينكه در خود آن كشور طبابت كنند نمى‏دهند، مى‏گويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد. كيفيت تحصيلى كه جوان‏هاى ما مى‏روند به آنجا تحصيل مى‏كنند و به خيال خودشان براى ترقى مى‏روند، كيفيت تحصيل صحيح نيست يعنى آنها اين معنا، اين چيزهائى كه نفع دارد براى همه به اختيار ما نمى‏گذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بكنند، يك تعليم جزئى است و بايد بگوئيم تعليم استعمارى. همه چيز ما را وابسته به خودشان در عين حال مى‏كنند و به ما هم چيزى نمى‏دهند. ما الان در همه چيز به گمان همه يك نحو وابستگى داريم كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است. افكار جوان‏هاى ما، پيرمردهاى ما، تحصيلكرده‏هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار وابسته به غرب است، وابسته به آمريكاست و لهذا حتى آنهائى كه سوءنيت ندارند و خيال مى‏كنند مى‏خواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان، از باب اينكه راه را درست نمى‏دانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم، اين وابستگى را دارند و اين

صحيفه نور ج 10 صفحه 56

وابستگى سرمنشاء همه رابستگى‏هاست كه ما داريم. اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست، وابستگى اجتماعى هم هست، سياسى هم هست، همه اينها هست.

مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژيم سابق و غربزدگان

شما معلم‏ها و همه اساتيد، توجه كنيد به اين معنا كه غرب به ما چيزى نمى‏دهد كه مفيد باشد. دارد چيز مفيد، اما به ما نمى‏دهد، صادر نمى‏كند، آنى كه - به ما صادر - براى ما صادر مى‏كند آن چيزهايى است كه مملكتهاى ما را به تباهى مى‏كشد. آزادى صادر مى‏كند، اما آزادى براى اينكه هر كه هر فحشائى را مى‏خواهد بكند آزاد است. مع‏الاسف اينهائى هم كه در ايران هستند و آزادى‏طلب هستند باز وقتى كه مى‏بينيد يك چيزى كه براى مملكت ما تباهى داشته است و جلويش را گرفتند آنها فريادشان در آمده است كه اختناق است. اختناق اين است كه قلم‏هائى كه بخواهند به نفع يك كشورى، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به كار برود، جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يك چيزى كه بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر كشور ما هست، توطئه در كار باشد جلويش را بگيرند اين اسمش اختناق نيست، اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد، اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوان‏ها را به اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست، اسمش عمل كردن به نفع خود جوان‏هاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزهائى آزاد بودند، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند - كه - دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى بخواهند بكنند، دامن هم به آن مى‏زدند. مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر و از مراكز صلاح بسيار بيشتر بود. مى‏گفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است. مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مى‏كردند براى اينكه بچه‏ها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد، دامن هم به آن مى‏زدند، وسائل هم برايش فراهم مى‏كردند، تبليغات هم از همه طرف مى‏كردند، از تلويزيون تبليغ مى‏كردند، از راديو تبليغ مى‏كردند، از مجلات - چيز مى‏كردند - از روزنامه‏ها تبليغ مى‏كردند. گفته‏هايشان اينطور بود، نطق‏هايشان اينطور بود، اين تبليغات آزاد بود و جوان‏هاى ما را فاسد كرد لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتارى‏هاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مى‏خواست از كسى صادر مى‏شد، سرنوشتى به دست ساواك بود و به آن بساط. آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بودند و فرياد هم مى‏زدند: آزاد زنان و آزاد مردان همين‏ها بودند مقصودشان كه اينها آزادند هر كارى كه مى‏خواهند بكنند، به هر مركز فحشائى مى‏خواهند بروند. اختناق در يك جبهه ديگر بود، براى قلم‏هائى كه اگر مى‏خواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد،

صحيفه نور ج 10 صفحه 57

اينها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم كه ملاحظه مى‏كنيد، بعضى از قلم‏ها همين جور، همين طور دارند مشق مى‏كنند، وقتى كه يك توطئه‏گرى را، يك توطئه‏گرهائى را كه فسادشان براى ملت ثابت است جلويشان را مى‏گيرند، فريادشان در مى‏آيد كه اى كذا و كذا! اگر جلوى يك فحشائى را بخواهند بگيرند باز هم صداى اين آقايان در مى‏آيد كه آزادى نيست لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است، براى آتيه كشورش مفيد است، بيمه مى‏كند استقلال كشور را، صدايشان در مى‏آيد كه چرا بايد اينطور بشود. مى‏خواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلم‏هاى خودشان، منتها زورشان نمى‏رسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلم‏هاى خودشان مى‏خواهند سانسور كنند حتى مجلس خبرگان را مى‏خواهند سانسور كنند، انتقاد مى‏كنند، وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد مى‏بينيد كه ريشه انتقاد برمى‏گردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم است، برخلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است لكن در لفظ جور ديگر جلوه مى‏دهند. الان ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم و جوان‏هاى ما هم گرفتار، اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد.

روابط ما با آمريكا و شوروى، مثل رابطه بره با گرگ است

من فكر مى‏كردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند و حتى ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم به نفع ما بيشتر است، حتى آنهائى كه - به اسم - ترقى به ما مى‏دهند - به اسم - شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمدرضا، اين خائن بدبخت كه حالا نمى‏دانم آيا صحيح است كه مى‏خواهد به جهنم برود باز توطئه است اين الان در دست بررسى است، در زمان اين چقدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانى‏ها نمى‏توانند استعمالش كنند چقدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت صرف شد براى خريدن اينها، چيزهائى كه به درد ما نمى‏خورد و براى پايگاه درست كردن براى آمريكا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما اين معنا را دادند كه پايگاه براى امريكا درست كردند. عوض پول نفتى كه از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش يك اسلحه‏هائى، يك چيزهائى كه ما خودمان نتوانيم استعمال كنيم و محتاج به كارشناس باشيم و مستشار باشيم و امثال ذلك و به درد خود آنها بخورد، پايگاه، خود آنها درست كنند در اين مملكت و از پول ما براى خودشان پايگاه درست كنند. وارد كردن چيزهاى مترقى آنها اينطورى است، براى خودشان است. شما تصور نكنيد كه اينها براى ما و براى صلاح ما يك قدم بردارند. هر كه اين را تصور بكند اين جاهل است، كه اينها بخواهند ممالك شرق يك قدم رو به ترقى برود. اينها نمى‏خواهند. ممالك شرق بايد فكر خودشان باشند، نسيان كنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان. اگر ما مى‏توانستيم كه بكلى منقطع بشويم از اينها، اجازه مى‏داد اين مسائل كه بكلى منقطع بشويم از اينها، به صلاحمان بود. خيال نكنيد كه روابط ما با امريكا و روابط ما با - نمى‏دانم -

صحيفه نور ج 10 صفحه 58

شوروى و روابط ما با اينها يك چيزى است كه براى ما يك صلاحى دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندى براى بره نيست. اينها مى‏خواهند از ما بدوشند. اينها نمى‏خواهند به ما چيزى بدهند. اينها اعلام مى‏كنند كه اين دوا در آنجا قدغن است، در شرق بفروشيد. به حال ما چه فكرى مى‏كنند اينها؟ آن دوائى كه آنجا قدغن است، دوائى است كه مضر است لابد، تا قدغن كردند، اگر مضر نباشد كه قدغن نمى‏كنند، اين بايد آنجا فروش برود. آنها چه فكر مى‏كنند در حال شرق و در حال دنياى سوم؟ اينها چه فكرى مى‏كنند؟ اينها را چه جورى تصور مى‏كنند؟ همين‏هائى هستند كه براى حقوق بشر و نمى‏دانم براى حتى حقوق حيوانات مجامع دارند اما همه‏اش اين مجامع، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مى‏كنند و حقوق ما را پايمال مى‏كنند. اينكه مى‏گويند حقوق حيوانات هم بايد باشد، طرفدارى از حتى حيوانات، يك طايفه‏اى مى‏گويند طرفدارى از حيوانات كه در ويتنام هزارها مردم را در ساير شهرها هزارها، صدها ميليون مردم را به آتش مى‏كشند!! يك طايفه‏اى قضيه حقوق بشر را مى‏گويند كه اين بشر را پايمال كردند و ما مع‏الاسف باورمان مى‏آيد از اين مسائل و گويندگان ما از همين حقوق بشر و از همين‏ها پشتيبانى مى‏كنند. حقوق بشر را اسلام مى‏تواند پايه‏گذارى كند كه سرانش مثل على ابن ابيطالب است، نه كسانى كه بشر را مى‏خورند و اسم حقوق بشر رويش مى‏گذارند. شرق بايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند، از اين غفلتى كه آنها ايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم. اگر بيدار نشويم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايد دانشگاه‏ها بيدار بشوند، بايد از همين دبستان تا آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهى بشوند و شرق روى پاى خودش بايستد. اگر شرق روى پاى خودش نايستد، باز وابسته باشد، وابسته فكرى عمده است، خيال كند كه همه چيزى از اوست، تا يكى مريض مى‏شود به اطباء اينجا رجوع نمى‏كنند فورا بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان، نمى‏شود اينجا، با اينكه يك دسته از اطباء كه آمدند اينجا من گفتم كه شماها، دانشگاه‏هاى ما چه كردند تا حالا كه حالا وقتى كه يك مريضى مى‏شود بايد بروند آنجا. مى‏گفتند ما مى‏توانيم معالجه كنيم لكن مردم اينجور شدند. اين افكار، افكارى است كه مملكت ما را به تباهى دارد مى‏كشد كه همه چيز ما از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبيل ما از آنجاست و برق ما هم نمى‏دانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس بايد فرهنگ ما از آنجا باشد، پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا بدانيد كه اينها براى ما هيچ صلاحى نمى‏خواهند، اينها كوشش مى‏كنند كه ما از حيوانات پست‏تر باشيم، اينها كوشش مى‏كنند كه ما يا اشخاصى بار بيائيم غربزده، براى آنها كار بكنيم و اگر نه بمانيم در اين حال عقب‏افتادگى و ببرند آنها همه چيز ما را. شرق بايد بيدار بشود، بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آنقدر كه مى‏تواند. اگر مى‏توانست بايد تا آخر جدا كند، حالا كه نمى‏شود، تا آنقدر كه مى‏تواند بايد جدا كند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.

صحيفه نور ج 10 صفحه 59

اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟

جوان‏هاى ما را نجات بدهيد. دولت‏ها موظفند جوان‏هاى ما را نجات بدهند دانشگاه‏ها موظفند اين جوان‏ها را نجات بدهند. مع‏الاسف افرادى كه از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امريكا و امثال اينهاست، الان در بين دانشگاه‏ها موجود، در بين دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در كردستان موجود، در بلوچستان موجود، اينها اشخاصى هستند كه از آنها ارتزاق مى‏كنند و براى آنها خدمت مى‏كنند والا جوان‏ها پول از كجا آوردند كه يك وقت بگويند به دو هزار نفر، سه هزار نفر كارمند، نفرى چقدر ما مى‏دهيم كه كار نكنند. پولشان كجا بود؟ از كجا آمده اين پول؟ اينها كه پول ندارند خودشان. اينها از آنجا دارد برايشان مى‏آيد. اين اسلحه‏هائى كه الان در كردستان به كار مى‏رود از كجاست؟ اگر اينها خودشانند، واقعاً مردمى هستند كه براى مملكت خودشان دارند خدمت مى‏كنند، اسلحه‏ها را بايد بپرسيم از آنها كه شما از كجا آورديد. اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟ شما وقتى كردستان فساد هست مى‏رويد به كردستان، حالا كه كردستان مى‏بينيد كه نمى‏توانيد عمل بكنيد از قرارى كه مى‏گويند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى و آنجا. اسلحه را از كجا، پول را از كجا مى‏آوريد شما؟ جز اين است كه از خارج است؟ از هر خارجى وقتى كه جوان‏هاى ما استفاده بكنند خائنند. از هر خارجى، پول از خارج بگيرند براى فلج كردن مملكت، اسلحه بگيرند براى فلج كردن مملكت، بالاترين خيانت اين است. معذلك خودشان را روشنفكر و از آن طرف مردم را مى‏كشند، از آن طرف منتشر مى‏كنند كه جمهورى اسلامى دارد كرد را مى‏كشد. جمهورى اسلامى مى‏خواهد كرد را نجات بدهد از دست شما، نمى‏خواهد كه كرد را بكشد. اينها گرفتارى‏هاست و گرفتارى زيادتر از اين است لكن من به شما مژده مى‏دهم كه ما پيروز هستيم من به شما مژده مى‏دهم كه اين حالى كه ملت ما الان پيدا كرده است و اين حال بيداريى كه ملت ما پيدا كرده است، نتوانند آنها پيروز بشوند و خود شما خواهيد پيروز شد. با قدرت فكر و تصميم، با قوه به پيش برويد كه شما پيروزيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 74

تاريخ: 7/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان مدرسه عالى ترجمه مفيدى

ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

مثل كشور ما مثل بيمارى است كه لااقل پنجاه و چند سال بيمارى كشيده است و همه قشرها به بيمارى او دامن زدند و الان از بار قشرهائى كه دامن به بيمارى او مى‏زدند فارغ شده است لكن بيمار است. از بيمارى كه پنجاه و چند سال به بيمارى او كمك كردند و خائنين دامن زدند، نبايد متوقع بود كه به مجرد اينكه دامن زن‏ها خارج شدند بيمار فوراً صحيح بشود. اين بيمارى كه در جامعه ما از غرب پيدا شده است، از ممالك خارجى كه مى‏خواستند ما را همه چيزمان را ببرند، اين بيمارى غربى را توقع نداشته باشيد كه با هشت ماه يا با هشت سال يا با بيست سال اين بيمارى رفع بشود. اينهايى كه در دانشگاه‏ها هستند بعضى‏شان البته پنجاه سال اينها از غرب به مغزهاى آنها بيمارى تزريق شده و تربيت شدند اينها به همان تربيت‏هاى غربى و آنها اينها را آماده كردند براى اينكه جوان‏هاى مارا آنطورى بار بياورند. شما بخواهيد كه فوراً اين بيمارها سالم بشوند يا اين بيمارها را كنار بگذاريد و سالم پيدا بكنيد، اين توقع غير معقولى است. من مى‏دانم كه در همه قشرها و خصوصاً در مراكز تعليم و تربيت كه بيشتر خارجى‏ها عنايت داشتند به نگهدارى آنها در يك سطح معينى يا منحرف كردن آنهيا از آن راهى كه بايد بروند آنقدرى كه به دانشگاه‏ها آنها عنايت داشتند كه نگذارند رشد بكند بلكه آنها را به مسير ديگرى ببرند، به راه ديگرى ببرند، شايد به جاهاى ديگر اينقدرها عنايت نداشتند. در يك همچو مسيرى كه آنها عمال خودشان را وادار كردند و جوان‏هاى ما را به مسير ديگرى بردند، شما متوقع نباشيد كه فوراً آنها از آن مسير برگردند و به مسير ملت بيايند. لكن مايوس نباشيد، ملت راه خودش را پيدا كرده است، شما جوان‏ها راه خودتان را پيدا كرديد.

اگر امروز نشود تصفيه، فردا تصفيه مى‏شود، ناچار از اين تصفيه است يعنى يك ملتى كه فهميده مرضش چيست، ابتداى هر چيزى فهم اين است كه گرفتارى چيست. در اين پنجاه سال ما را از اينكه بفهميم گرفتارى ما چيست اغفال كرده بودند ما آن ميكروب‏هاى فاسد را و مفسد را براى خودمان درمان مى‏دانستيم. ما آنهايى كه ما را به تباهى مى‏كشيدند براى خودمان معالج مى‏دانستيم. ما را اينطور درست كرده بودند، اين تبليغات دامنه‏دارشان به ما اينطور حالى كرده بودند كه شمابايد هر چه كه مى‏خواهيد، هر تمدنى كه خواهيد، هر فرهنگى مى‏خواهيد، از غرب بايد، به دست خودتان نداريد.

صحيفه نور ج 10 صفحه 75

به اين افكار پوسيده‏اى كه اينها تزريق كردند به وسيله قلم‏هاى فاسد و به وسيله گفتارهاى منحرف كننده و اينها ما را همچوبار آوردند و جوان‏هاى ما را همچو بار آوردند كه آنكه زهر مهلك براى جامعه ما بود، خيال كند دواى دردش است. الان هم همين فاسدها بعضى از همين فاسدها در جامعه ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست، در همه جاى مملكت ما هست و توقع اين را نداشته باشيد كه يك درد پنجاه و چند ساله، يك چند روزه و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود. شما ملاحظه كنيد، يك كسى كه يك ربع ساعت سرماخوردگى برايش پيش مى‏آيد يك ماه گاهى احتياج به معالجه دارد و يك جامعه‏اى كه 2500 سال زير يوغ اشخاص بوده است كه براى خودشان مى‏خواستند جاه و مقام درست كنند و ظلمشان بر جامعه همه طرف بوده است و آنكه ما يادمان است پنجاه و چند سال بدترين اوقات را مملكت ما گذارند، بدترين اوقات تاريخ ما بود يعنى از همه اطراف به ما هجوم آورده بودند، به مملكت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد از مطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بكلى تهى كرده بودند.

بايد ما، نه ما تنها، شرق بايد شرق خودش را كه گم كرده پيدا كند. اينها با تبليغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده كردند كه همه چيز خودمان را، همه مفاخر خودمان را يادمان رفت، براى خودمان ديگر چيزى قائل نيستيم. همين چند روز پيش از اين يك آقايى كه من او را نمى‏شناسمش آمد اينجا نشست همچو تند تند هى شروع كرد گفتن كه آقا ما محتاجيم به آنها، محتاجيم به آنها، ما از آنها بايد همه چيز بگيريم، من اصلاً جوابش را ندادم لكن يك همچو مغزهايى است. ما تا نفهميم كه محتاج به آنها نيستيم، نفهميم كه آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمى‏توانيم اصلاح بشويم. شرق همه چيز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگ غرب از شرق رفته است همه چيزش از غرب بهتر است فقط تهى‏اش كردند از خودش، فقط تبليغات دامنه‏دارى كه به وسيله نوكرهاى اينها كه الان هم موجودند در مملكت ما، الان هم با صورت‏هاى مختلف در مملكت ما موجودند و مع الاسف اشخاصى دامن مى‏زنند به اينكه. اينها را بزرگ كنند، اينها ما را از خودمان تهى كردند به طورى كه ما خيال مى‏كنيم هر چيز هست از آنجاست. ما تا خودمان را پيدا نكنيم، تا شرق خودش را پيدا نكند، تا آن گمشده پيدا نشود، نمى‏توانيم سر پاى خودمان بايستيم. بايد از مغزهاى ما اسم غرب زدوده شود. در مقابل آنوقت كه هر خيابانى كه مى‏خواستند بيشتر ترويجش كنند خيابان روزولت، خيابان نمى‏دانم زهر مار هى از آنها هر دواخانه‏اى كه مى‏خواستند بيشتر مشترى پيدا كند يك اسم خارجى رويش مى‏گذاشتند. هر دوائى را كه مى‏خواستند دوا را خودشان درست مى‏كردند لكن مى‏خواستند ترويج بشود، يك اسمى از آنها رويش مى‏گذاشتند. هر پارچه‏اى را كه مى‏بافتند، اصفهان پارچه مى‏بافت لكن اسم آنها را رويش مى‏گذاشت. ما همه چيزمان را باختيم. حالا دزدها را بيرون كرديم اما خودمان را پيدا نكرديم بايد خودمان را پيدا كنيم. شرق بايد در غرب را ببندد، در غرب را به روى خودش ببندد. تا غرب راه به اينجا دارد شما به استقلال خودتان رسيد و تا اين غربزده‏هايى كه در همه جا موجودند از اين مملكت نروند يا اصلاح نشوند شما به

صحيفه نور ج 10 صفحه 76

استقلال نخواهيد رسيد، اينها نمى‏گذارند. ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم و بفهميم ما هم موجودى هستيم.

تمام گرفتارى‏هاى مسلمين از امريكاست

غرب به ما يك چيزى كه مفيد به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به اين طرف فرستاده آنهائى بوده كه براى خودش مفيد بوده است حالا مضر به حال ما باشد يا نباشد مطرح نيست. من اين را مكرر گفته‏ام و از بس متاثر شده‏ام اين را باز مكرر مى‏كنم كه در چند روز پيش از اين، چند وقت پيش از اين در مجله، در روزنامه خواندم كه دواهايى در امريكا قدغن شده است كه استعمال بكنند آنجا، لكن مجازند كه به دنياى ثالث بفرستند. شما ببينيد اينها چه نظرى به ما مى‏كنند ما را مثل يك موجود زنده شايد فرض نمى‏كنند، و الله براى هر موجود زنده هم انسان اينطور حاضر نيست كه يك دوايى كه مضر است، بفرستد كه به حيوان بدهد. شما ببينيد كه ما با چه موجوداتى مقابل هستيم، با چه موجودات كثيفى در آمريكا ما مواجه هستيم. آمريكا (ملت را نمى‏گويم دولت را مى‏گويم) دولت‏هاى ابر قدرت با ما چه معامله مى‏كنند و ما باز خاضع آنها هستيم باز براى آنها كار مى‏كنيم. بشكند قلم‏هايى كه براى اينها دارد كار مى‏كند و بشكند زبان‏ها و ببرد زبان‏هايى كه به نفع اينها دارد صحبت مى‏كند و باز ملت را مى‏خواهد تباه كند. شما فكر كنيد كه دوايى كه آنجا نبايد استعمال بشود، بفرستند به دنياى ثالث، بفرستند پيش ما، جهنم، ما هر چه به سرمان آمد از اين دواها مانعى ندارد، آنها پولش را بگيرند. از اول همين بوده است، چيزهايى كه به حال ما مفيد باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتارى‏هاى شرق از اين اجانب است، از اين غرب است، از اين آمريكاست. الان تمام گرفتارى ما از آمريكاست. تمام گرفتارى مسلمين از آمريكاست، از اين آمريكايى است كه صهيونيسم را آنطور تقويت كرده است و آنطور دارد تقويت كند و برادران ما را فوج فوج مى‏كشند.

تا فكر شما مستقل نباشد كشور شما مستقل نمى‏شود

ما تا تمام حيثيت خودمان را نفهميم، نفهميم كه چى بوديم، ما در تاريخ چه بوده و چه هستيم، چه داريم، تا اينها را نفهميم استقلال نمى‏توانيم پيدا بكنيم. تا فكر شما مستقل نباشد، كشور شما مستقل نمى‏شود. برويد دنبال اينكه فكرتان را مستقل كنيد. دانشگاه‏ها بروند دنبال اينكه جوان‏هاى ما را مستقل بجا بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنگ دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند، بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزى در عالم هستيم و ما خودمان مى‏خواهيم خودمان را اداره كنيم.

بايد اينطور تربيت بشود حالا، بايد تصفيه بشود از اين مغزهاى پوسيده‏اى كه عاشق آمريكا هستند و عاشق غرب هستند، بايد تصفيه بشود از اين موجودات، بايد ادارات ما تصفيه شود از آن خائن‏هايى كه الان هم به نفع رژيم سابق يا كم عمل مى‏كنند و يا عمل نمى‏كنند و يا ضدش را عمل

صحيفه نور ج 10 صفحه 77

مى‏كنند. تصفيه مى‏خواهد اين مملكت و البته تصفيه وقت مى‏خواهد، بايد بشود اما يك دفعه نمى‏شود. تكليف ما چيست؟ تكليف هر يك از ما و هر يك از افراد ملت اين است كه آن كارى را كه مى‏كند خوب انجام دهد. شما متوقع اين نباشيد كه استاد چه جور هست آن را هم بايد دنبالش باشيد اما نايستيد به اينكه او عمل خوب بكند، خوب، اول عمل خوب را بكن. اول خودمان، از خودمان شروع بشود تا برسد به جامعه‏مان. اصلاح از اول بايد از خود آدم شروع بشود تا برساند به اينكه ديگرى را اصلاحش كند. خوب كار بكنيد، جدى كار بكنيد. كشاورزانمان جدى كار بكنند، كارگرانمان جدى كار بكنند، گول اينهايى كه مى‏خواهند ما را دوباره برگردانند به حال سابق، به حال اينكه وابسته، همه چيزمان وابسته به خارج باشد گول اينها را نخورند، گول تبليغات اينها را نخورند. تكليف ما اين است كه اولا هر كارى كه محول به ماست خوب انجام دهيم. محصليد خوب تحصيل كنيد، معلميد خوب تعليم كنيد، استاديد خوب استادى كنيد، كارگريد خوب كار كنيد، كشاورزيد خوب كشاورزى كنيد، ملائيد خوب ملائى‏ات را بكن، هر چى هستى همان كارى كه به تو محول است او را خوب انجام بده. اگر يك ملتى يك چنين هوشيارى برايش پيدا شد كه هر كه، هر شخصى كار خودش را خوب انجام بدهد، يك ملت اصلاح مى‏شود زود هم اصلاح مى‏شود.

اما اگر من بنشينم براى اينكه يكى ديگر كار بكند، شما بنشينيد كه من كار بكنم، من بنشينم شما كار بكنيد، نه من كار انجام مى‏دهم نه شما انجام مى‏دهيد. منتظر نباشيد ديگران براى شما كار بكنند اين انتظارى بود كه ما منتظر باشيم آمريكا براى ما دلسوزى بكند، منتظر باشيم كه آمريكا به ما اسلحه بدهد. اسلحه‏هايى به ما دادند كه به دردمان نمى‏خورد و به ضرر ما بود. قراردادهايى با ما كردند كه همه قراردادهايشان به ضرر ما بود يا اكثرش. آنها براى ما كار نمى‏كنند. ننشينيد ديگران براى شما كار بكنند، خودتان كار كنيد. ملت خودش كار بكند، هم خودش عملى را كه مى‏خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد وهم به رفيقش بگويد خوب انجام دهد، هم به جامعه. كلكم راع و كلكم مسئول همين است. همه مسووليم در مقابل ملت و مسووليم در مقابل خودمان. خودم را اصلاح كنم ديگران را هم اصلاح كنم، به هر مقدارى كه مى‏توانيد، باز ننشينيد به اينكه من اهل منبر نيستم نمى‏توانم يك جامعه اى را دعوت كنم، من اهل خطابه نيستم نخير، شما همان مقدارى كه مى‏توانيد خودت عمل بكن، به رفيقت هم به همان زبانى كه دارى بگو كه خوب عمل كن، او هم خودش عمل كند به رفيقش بگويد. اگر يك همچو حسى در يك مملكت پيدا شد، مملكت زود اصلاح شود كه ما ننشينيم كه ديگران براى ما كار بكنند، ما ننشينيم كه از غرب براى ما وارد بشود، ما خودمان كار بكنيم و خودمان كارهايمان را انجام بدهيم و غرب را فراموش كنيم. خداوند انشاءالله همه شمارا حفظ كند و موفق و مويد و به پيش برويد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 86

تاريخ: 9/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى پانزده خرداد سال 42 و شهداى حوادث بندر انزلى

قيام پانزده خرداد نقطه عطفى در تاريخ و مبداء نهضت ما

بسم الله الرحمن الرحيم

پانزده خرداد كه ما مردان با اراده‏اى را از دست داديم و جوانانى از دست ملت ما رفت، نقطه عطفى در تاريخ و مبدا اين نهضت است. آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند و در مقابل دژخيمان نه گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبدا اين نهضت عظيم شدند. من از خداى تبارك و تعالى براى آنها رحمت استدعا مى‏كنم و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت. همين قيام‏ها بود كه امروز مى‏بينيد در يك مجلس گروه‏هاى مختلف مجتمع مى‏شوند با مقصد واحد. همين قيام‏ها بود كه مابين دانشگاه و مدارس قديمى ما را جوش داد و مابين قشرهاى مختلف را جوش داد به طورى كه همه با حال وحدت و با وحدت اراده، با وحدت مقصد اين راه را طى كردند و تا آنجا رساندند و به اين نحو كه ملت ما الان زنده است و راه خودش را يافته است اين راه را هم طى خواهد كرد و نهضت را به ثمرهاى انسانى - اسلامى خواهد رساند. اين خواهرهائى كه از بعض نعمت‏ها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اينجا، اين خود اسباب اميدوارى است كه همه قشرها مجتمع هستند در اين مقصد الهى، خداوند آنها را حفظ كند و به سعادت برساند.

اينها (روشنفكرنماها) اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد، مى‏دانند

من اميدوارم كه اين قشرهاى مختلفى كه هست، همه توجه داشته باشند كه اين توطئه‏هائى كه الان در بين هست با توجه خودشان خنثى كنند. شما ديديد و خانم‏هاى به قول خودشان روشنفكر ديدند كه يك دروغى در تهران منتشر كردند و اين خانم‏ها بدون اينكه رسيدگى كنند به خيابان‏ها مى‏خواستند بريزند در صورتى كه اصلاً يك همچو قانونى كه آنها خيال مى‏كردند مطرح نبود، معذلك، مع‏الاسف اين روشنفكرها معلوم شد كه اينقدر بى‏توجه به مسائل روز هستند و به مسائلى كه مربوط به سرنوشت‏شان هست كه مطالبى كه در راديو، در راديو و تلويزيون، در مطبوعات منتشر شده است اينها نگاه نكردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه كردند و بدون توجه خواستند ترتيب اثر بدهند. اينها توطئه نيست؟ اينها كشف از يك توطئه فاسد نيست كه يك مساله‏اى كه اصلاً مطرح نشده

صحيفه نور ج 10 صفحه 87

است نسبت بدهند كه گذشت در قانون اساسى كه زن هيچ حقى ندارد؟ در صورتى كه اصلا مطرح نشده است و از امورى نيست كه مربوط به قانون اساسى باشد. بيدار نمى‏شوند اين جوان‏هاى ما؟ اين جوان‏هاى زن و مرد ما بيدار نمى‏شوند كه يك همچو توطئه‏هائى در كار هست؟ توجه نمى‏كنند كه يك دروغ را كه بعد از يك روز كشف مى‏شود معذلك آنها منتشر مى‏كنند و از جهالت اشخاص بهره‏بردارى مى‏كنند؟ به كجا بايد گفت كه شمائى كه اينقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفكر هستيد، به يك قانونى كه سرنوشت شما بستگى به آن دارد اينقدر بى‏عنايت هستيد كه نه روزنامه را نگاه كرديد، نه راديو گوش كرديد، نه راديو تلويزيون را. و همين‏طور بى‏جهت اسباب اين شد كه ما را سرشكسته كنيد كه روشنفكرهاى ما اينطور مردم هستند، اينطور جمعيت هستند كه تحت تاثير يك دروغى كه بعد از يكى دو روز فاش مى‏شود واقع مى‏شوند و خودشان اينقدر بى‏اطلاعند كه از گزارش‏ها و از چيزهائى كه مى‏گذرد در مملكت‏شان هيچ توجه ندارند، هيچ اطلاعى ندارند. خودتان را اصلاح كنيد، توجه كنيد به سرنوشتهاى خودتان. اينهايى كه اين دروغ‏ها را پخش مى‏كنند اينها براى شما نمى‏خواهند يك سعادتى ايجاد كنند، اينها همان‏ها هستند كه با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوان‏هاى ما را به تباهى كشيدند. اينها اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد مى‏دانند، و اما آن چيزهائى كه تباهى ندارد، آن چيزهائى كه براى سرنوشت ملت است در آن چيزها آزادى نمى‏دهند. اينها همان طائفه هستند و اينها مى‏خواهند همان مسائل را پيش بياورند و از چيزهائى كه اينها منتشر مى‏كنند، شما توجه داشته باشيد. اسلام براى همه شماست.

ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است‏

اين معنا كه از من قبلاً سوال شده است و جواب دادم كه طلاق در صورتى كه در ضمن عقد با مرد (وقتى كه مى‏خواهند عقد كنند) شرط بكنند و در ضمن عقد اين شرط بشود كه - طلاق - وكيل در طلاق خودش يا مطلق. يا در شرائطى يك سوالى پيش آورده است به اينكه اين زن‏هائى كه حالا تحت زوجيت هستند چه؟ اين ولايت فقيه را مخالفت مى‏كنند در صورتى كه نمى‏دانند از شؤون فقيه هست كه اگر چنانچه يك مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصيحت كند و ثانيا تأديب كند و اگر ديد نمى‏شود اجراء طلاق كند. شما موافقت كنيد با اين ولايت فقيه. ولايت فقيه براى مسلمين يك هديه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى داده است. منجمله همين معنائى كه شما سؤال كرديد و طرح كرديد كه زن‏هائى كه الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارى‏هائى داشته باشند چه بايد بكنند؟ آنها رجوع مى‏كنند به آنجائى كه فقيه است، به مجلسى كه در آن فقيه است به دادگاهى كه در آن فقيه است و فقيه رسيدگى مى‏كند و اگر چنانچه صحيح باشد، شوهر را تاديب مى‏كند، شوهر را وادار مى‏كند به اينكه درست عمل كند و اگر چنانچه نكرد طلاق مى‏دهد. ولايت دارد براى اين امر كه اگر چنانچه به فساد مى‏كشد، يك زندگى به فساد كشيده مى‏شود طلاق مى‏دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لكن فقيه در جائى كه مصلحت اسلام را ديد، مصلحت مسلمين را ديد و در جائى كه ديد نمى‏شود

صحيفه نور ج 10 صفحه 88

به غير اين، طلاق بدهد اين ولايت فقيه هست. ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است. در هر صورت ما الان گرفتار يك مشت اشخاصى مختلف‏السليقه و مختلف‏العقيده‏اى كه - همه در اين معنائى كه - همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت به سر و سامان برسد شريكند، در عقائد مختلفند، بعض گروه‏هاشان با بعض گروه‏هاى ديگر دشمن هم هستند لكن در يك چيز موافقند و آن اينكه مخالف با اسلام، مخالفت با آن چيزى كه همه ملت ما به آن راى دادند، در اين، اينها موافقند يعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشيد اين باطلها نمى‏توانند كارى بكنند شماها توجه داشته باشيد كه اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفيد است. اسلام يك طرحى است كه براى مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است و براى همه مفيد است. از اسلام نترسيد و نترسانيد مردم را. شماهائى كه قلم دستتان مى‏گيريد و هر چه دلتان مى‏خواهد مى‏نويسيد، يا هر چه دلتان مى‏خواهد صحبت مى‏كنيد، شماها اسلام را بى‏اطلاع از آن هستيد، شما يك كلمه اسلامى شنيديد، گاهى هم يك كتابى خوانديد كه نويسنده‏اش هم از اسلام اطلاع صحيحى نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفه احكام اسلام، شماها سمپاشى مى‏كنيد و معلوم هم نيست كه واقعا مقصدتان اين باشد كه يك كار صحيحى انجام بدهيد، منتها اشتباه بكنيد. نخير، من خيلى احتمال مى‏دهم كه بسيارى از اينها، نه همه، بسيارى از اينها اشخاصى باشند كه حالا كه ديدند آن رژيم به هم خورده است و آن - چيزهائى كه - منافعى كه آنها در آن رژيم مى‏بردند و آنقدر فاصله‏اى كه مابين آنها و مابين مردم بوده است، در طرح اسلامى آنطور نمى‏تواند مطرح باشد، اينها حالا به دست و پا افتادند كه بلكه نگذارند اين نهضت پيش برود. شما ملاحظه كرديد كه قدم به قدم مخالفت كردند، آن روز كه نهضت بود همين در تهران و در ساير جاها، هى مخالفت‏ها بود و دست و پا مى‏زدند به اينكه (همين داخلى‏ها، خارجى‏ها كه سر جاى خودشان دست و پا مى‏زدند) به اينكه شاه را نگه دارند، وقتى كه شاه رفت دست و پا مى‏زدند به اينكه بختيار را نگه دارند، توى خيابان‏ها راه مى‏افتادند و قانون اساسى مى‏گفتند. قانون اساسى معنايش حفظ شاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهى‏اش مى‏خواستند نه ساير مسائلش. وقتى كه بختيار هم رفت، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مى‏خواستند حفظش كنند. من كه در پاريس بودم مى‏آمدند آنجا پيغام مى‏دادند، خودشان مى‏آمدند كه بگذاريد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد و با شوراى سلطنتى يك كارهائى بكنيد بعد ما كارهائى بكنيم بعد چه. خوب من مى‏دانستم اينها يا نمى‏فهمند مطلب را يا مقصدشان اين است كه همان مسائل حفظ بشود. شوراى سلطنتى را ما فرض كنيد قبول كنيم معنايش اين است كه سلطنت را قبول كرديم والا شوراى سلطنتى با - چيز - شاه است، هر وقتى بخواهد كنارش مى‏گذارد. اين معنايش اين است كه ما خود شاه را قبول داريم. مى‏آمدند بعضى از همين روشنفكرها و بعضى از همين اشخاصى كه حالا انقلابى شدند، همين‏ها مى‏آمدند مى‏خواستند ما را اغفال كنند يا خودشان هم نمى‏فهميدند، كه شما كارى بكنيد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد در صورتى كه آن كه رئيس شوراى سلطنتى بود آمد پاريس من گفتم تا استعفاء نكردى من با تو ملاقات هم نمى‏كنم، استعفا هم كرد او. ولى معذلك از

صحيفه نور ج 10 صفحه 89

اينجا هى مى‏آمدند هى مى‏گفتند هى چه. - اين - آن قدم هم كه از بين رفت و ملت ما بحمدالله پيروز شد، بعد در هر قدم مخالفت واقع مى‏شد، در رفراندمش باز مخالفت مى‏كردند، در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش باز مخالفت مى‏كردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد، بعد هم با رئيس جمهورى مخالفت خواهند كرد. اين مخالفت‏ها همين طور سلسله مراتب محفوظ است براى اينكه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اينها فروع آن اساس است، و با آن مخالفت مى‏كنند. لكن بايد بدانند كه اين دست و پا زدن‏ها ديگر فايده ندارد. ما هيچ وقت از اين دست و پا زدن‏هاى شما نمى‏ترسيم. ما مى‏دانيم كه شماها ديگر كارى از شما نمى‏آيد، اين نويسندگى از شما مى‏آيد و يك گفتن از شما مى‏آيد، خوب هر چه مى‏خواهيد بنويسيد و هر چه مى‏خواهيد بگوئيد، لكن شما بيدار بشويد، شما بفهميد كه بايد در مسير اين راه برويد. دنياتان هم در مسير اين ملت است، اگر شما دنياتان هم بخواهيد اداره بشود، يك سيلى راه افتاده، برخلاف مسير اين سيل هلاكت مى‏آورد. شما بخواهيد برخلاف مسير اين ملت كه مسير اسلام است، برخلاف مسير اينجا، اين سيل خروشانى كه اين سلسله خبيثه را و آن رژيم شاهنشاهى را به هم كوبيد شما چهار نفر بخواهيد مقاومت بكنيد و مقابلش بايستيد، شما را اين سيل مى‏برد. براى دنياى خودتان هم (اگر اهل دنيا هستيد) براى دنياى خودتان فكر بكنيد. اينقدر مخالفت نكنيد با ملتى كه جوان‏هايش و همه چيزش در راه اين نهضت داده و در راه اسلام داده و شماها هيچ كاره بوديد. اگر مخالفت هم نمى‏كرديد كارى به اين كارها نداشتيد، نشسته بوديد تو منازل خودتان و كاخ‏هاى خودتان و مشغول تعيش خودتان بوديد، حالا آمديد و باز مخالفت با اين ملت مى‏كنيد. اين صلاح خودتان نيست، صلاح دنياتان نيست، صلاح دين‏تان نيست. بيائيد با اين سيل همراه بشويد تا اينكه بتوانيم ما اين نهضت را تام و تمام به آخر برسانيم و به زودى انشاءالله، گر چه مخالفت‏هاى شما اسباب اين نمى‏شود كه اين سيل خروشان توقف كند، لكن براى ما يك عيبى است كه بگويند اين اشخاصى كه مثلا داراى كذا و علم كذا و كذا هستند اينها با ملت خودشان مخالفت دارند مى‏كنند، اين اشخاصى كه مدعى اين هستند كه بايد دموكراسى باشد و آن حرف‏هائى كه مى‏زنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مى‏كنند، با همين ملتى كه نود و هشت و بيشتر درصد مردم راى داشتند، با اينها دارند مخالفت مى‏كنند، با همين مجلس خبرگانى كه با آراء عمومى آنطور تعيين شدند، حالا اينها دارند باز مخالفت مى‏كنند، اينها اصلا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست، اصلا از سر و ته ولايت فقيه سر در نمى‏آورند كه اصلا چى چى هست، در عين حالى كه سر در نمى‏آوردند مى‏نشينند مى‏گويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مى‏شود، كذا مى‏شود. مگر اميرالمؤمنين كه ولى امور مردم بود ديكتاتورى بود، مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود. مگر بگويند كه ولايت براى پيغمبر هم نيست، پيغمبر هم مثل ساير مردم، و از اينها بعيد نيست اين را بگويند، لكن جرات نمى‏كنند بگويند. ديكتاتورى كدام است، در اسلام همچو چيزى مطرح نيست، اسلام ديكتاتور را محكوم مى‏كند، اسلام يك نفر فقيه بخواهد اگر ديكتاتورى بكند از ولايت ساقطش مى‏كند. چطور ديكتاتورى مى‏گوئيد مى‏كند اسلام و اين حرف‏ها را

صحيفه نور ج 10 صفحه 90

مى‏زنيد. اگر مى‏دانيد و مى‏گوئيد، چرا بايد در مخالف مسير ملت سير بكنيد و اين مسائل را بگوئيد. و اگر نمى‏دانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفى را بزند همين بيخود بدون اينكه بفهمد چى هست مساله بيايد يك همچو مسائلى را بگويد.

انشاءالله من اميدوارم كه ما همه با هم، آنهائى كه از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائى كه الان مشغول به فعاليت هستند، همه باهم مقصد را طى بكنيم و به آن نقطه آخر پيروزى برسيم. خداوند همه‏تان را حفظ بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 91

تاريخ: 10/8/58

بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى

عيد مسلمين وقتى است كه مسلمين استقلالشان را به دست بياورند

بسم الله الرحمن الرحيم

من اين عيد بزرگ اسلامى را به همه ملت بزرگ اسلام تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه عيدها برملت هاى اسلامى مبارك و سعيد باشد و از شما آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد تا از نزديك ما با شما مطالبمان را در ميان بگذاريم. عيد مسلمين وقتى سعيد و مبارك هست كه مسلمين خودشان استقلالشان را و مجدشان را، آن مجدى كه در صدر اسلام براى مسلمين بود به دست بياورند. مادامى كه مسلمين در اين حال هستند، در حال تفرق و تشتت، و در حالى كه همه چيزشان پيوسته به غير است، هيچ روزى براى آنها مبارك نيست. مبارك آن روزى است كه دست اجانب از ممالك ما، از ممالك اسلامى كوتاه شود و مسلمين روى پاى خودشان بايستند و امور مملكتشان را خودشان به دست بياورند.

من نمى‏دانم كه اين مشكلاتى كه هم دولت‏هاى اسلامى و هم ملت‏هاى اسلامى به آن توجه دارند، چه وقت بايد حل بشود. يك مشكل، مشكل بين ملت‏ها و دولت‏هاى آنها. از مشكلات بزرگى كه مسلمين به آن گرفتار هستند مشكلى است كه بين ملت‏ها و دولت‏هاست، هر دولتى با ملت خودش. و مشكل ديگر اشكالى است كه بين دولت‏هاى اسلام است، بعضى‏ها با بعضى. مشكل دولت‏ها و ملت‏ها اين است كه دولت‏ها باز خودشان را نشناختند و ملت خودشان را نشناختند، اينها باز گمان مى‏كنند كه بايد فرمانفرمائى كنند و ملت بايد كوركورانه اطاعت. مادامى كه اين مشكل هست كه دولت‏ها مى‏خواهند فرمانفرمائى كنند و براى خاطر اين فرمانفرمائى سركوبى كنند ملتهاى خودشان را، اين مشكل نخواهد رفع شد و اگر اين مشكل رفع نشود، مشكل‏هاى اساسى ما كه گرفتارى ماست به دست ابرقدرت‏ها، حل نخواهد شد و مادامى كه دولت‏ها باز تكاليف خودشان را ندانند، مشكل را مى‏دانند، مى‏دانند كه اين اختلافاتى كه بين خودشان هست موجب گرفتارى‏ها و نابسامانى‏هاى ممالكشان هست، لكن به واسطه بعضى از مسائل يا اغراض يا خيانت بعضى از جناح‏ها اين مشكل را حل نمى‏كنند، تا كى ما بايد گرفتار اين مشكلات باشيم و وابسته به غرب و شرق؟ كى مى‏خواهيم، كى دولت‏هاى اسلامى مى‏خواهند بيدار بشوند؟ و كى دولت‏هاى اسلامى با ملت‏هاى خودشان آنطور كه در صدر اسلام بين دولت‏هاى اسلامى و اسلام و ممالك خودشان و كشور خودشان و ملت خودشان بوده است، تا كى ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 92

مى‏خواهيم جدا باشيم از ملت؟

اسلام مى‏خواهد كه دولت‏ها خدمتگزار ملت‏ها باشند

شما ملاحظه بكنيد اين دو حالى را كه ملت ما داشتند، يك حال، حال زمان رژيم شاهنشاهى از اول شاهنشاهى تا آخر و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال كه من تمامش را يادم هست و شايد شماها يادتان نباشد لكن خوب بعضى‏اش را ادراك كرديد، مقايسه با آن زمان، با زمانى كه ملت ما غلبه كرد بر همه قدرت‏ها و اين سد بزرگ را شكست، مقايسه ما بين اين دو حال را بكنيد و حكومت‏ها هم مقايسه كنند در بين اين دو حال و ببينند بايد چه بكنند. در حالى كه رژيم سابق بود، ملت از دولت جدا بود، نه جداى بى‏تفاوت، جدائى كه در مقابل هم ايستاده بودند. دولت و شاه مخلوع تمام همش را بر سركوبى ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را مى‏كوبيد، حبس مى‏كرد، زجر مى‏كرد، اعدام مى‏كرد و اجازه نفس كشيدن نمى‏داد، ملت هم با او مخالفت داشت و اگر مشكلى براى دولت پيدا مى‏شد اگر ملت بر آن مشكل اضافه نمى‏كرد از آن مشكل هم چيزى را كسر نمى‏كرد، معاونت نمى‏كرد، بلكه اگر چنانچه شكست مى‏خورد دولت، ملت خوشحال بود و اگر دولت يا شاه غلبه مى‏كرد، ملت متأثر بود، ما ديديم و شما هم شنيديد و من هم بعضى‏اش را شنيدم و بعضى‏اش را ديدم، رضاخان در اينجا حكومت كرد، حكومت جائرانه و غيرقانونى و با ملت آن كرد كه تاريخ ثبت خواهد كرد. آن روزى كه كشورهاى اجانب هجوم آوردند و كشور ما را گرفتند و همه چيز ما در معرض خطر بود لكن من شاهد بودم كه وقتى كه رضاخان از ايران بيرون رفت و بيرونش كردند، ملت ما، در عين حالى كه آنقدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد، اين را يك هديه آسمانى مى‏دانست. من به پسر بى‏رشد او سفارش دادم كه نكن كارى كه مثل پدرت وقتى اگر از بين بروى مردم شادى بكنند. نشنيد و بعد وقتى كه رفت ملت ما شادى‏ها كردند، در خيابان‏ها شادى‏هاى زياد كردند. اين دولتى كه با ملت خودش مخالف هست، و حالا را ملاحظه كنيد دولتى كه در مقابل ملت نايستاده است. ملت هر روز نمى‏ترسند كه مامورين دولت بريزند و بگيرند و ببرند و حبس كنند و آزار بدهند آنها را. الان ملت طورى است كه اگر براى دولت مشكلى پيدا بشود خود ملت پيشقدم مى‏شوند براى رفع اشكال. الان كه دولت نمى‏تواند اين گرفتارى‏هايى كه ملت ما پيدا كرده است به واسطه رژيم سابق، نمى‏تواند همه اطراف او را حل بكند، ملت ما ريختند و در همه قشرها دارند كمك مى‏كنند. همين امروز قبل از آمدن آقايان - كه جهاد سازندگى - اشخاصى كه در جهاد سازندگى در خود قم مشغول فعاليت هستند، آمدند پيش من و فعاليت‏هائى كه خودشان كرده بودند، بدون اينكه از دولت هم كمكى باشد، براى من شمردند كه بسيار زياد بود، چقدر ساختمان و چقدر درو كردن گندم‏ها و زراعت‏ها براى كشاورزها و چقدر حمام و چقدر بهدارى و امثال اينها. اين ملتى كه كشور خودش را از خودش مى‏داند و دولت خودش را هم از خودش مى‏داند، وقتى كه كشور از خودش شد و دولت از خودش، نه دولت احساس اين را مى‏كند كه بايد با سرنيزه با ملت رفتار كند و نه ملت مى‏ترسد كه دولت همچو كارى بكند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 93

احساس اين را مى‏كند كه اجنبى است و اگر خدمت به او كند، خدمت به اجنبى است. شما اين دو حال را ملاحظه كنيد، آن حال، حالى بود كه ملت از دولت جدا بود و اين حالى است كه ملت از دولت جدا نيست اين حال همانى است كه اسلام مى‏خواهد كه دولت‏ها خدمتگزار ملت‏ها باشند مشكله بزرگ ما مسلمين اين است كه مع‏الاسف بايد بگويم ما رشدمان كم است، رشد سياسى‏مان كم است. ما باز گمان مى‏كنيم كه با سرنيزه و با فشار و با سازمان امنيت و با ارتش مى‏شود كه يك ملتى را اصلاح كرد و يك مملكتى را استقلالش را به دست آورد، ما باز اينطور فكر كنيم، دولت‏هاى ما باز فكر اين هستند كه ملت خودشان را با هر طورى كه هست سركوبى كنند. اين مشكل كى بايد رفع بشود؟ و اين دولت‏ها كى به خود بيايند كه با ملت‏هاى خودشان، با ملت‏هايى كه شما كه زندگى مى‏كنيد براى زحمت‏هايى است كه آنها دارند مى‏كشند، با ملت‏هاى خودتان دوست باشيد و آنها پشتيبان شما و شما خدمتگزار آنها اگر ملت‏ها احساس بكنند كه دولت‏ها براى پشتيبانى و خدمت به آنها آمدند هيچ اشكال نيست كه آنها هم در خدمت حاضرند و بيشتر حاضرند، اين مشكله را به دست خود دولت‏هاست كه حل بكنند و مع‏الاسف نمى‏كنند. اين يكى از مشكلات ماست كه تا اين مشكل حل نشود اميد اينكه ما بتوانيم با ابرقدرت‏ها مخالفت كنيم و بتوانيم آنها را از ممالك خودمان بيرون كنيم، نيست.

مشكل دوم هم كه مثل همين مشكل است، مشكل دولت‏هاست با هم، چرا بايد دولت‏هاى اسلامى با هم اينطور باشند كه هر كدام به طرف ديگر بكشند؟ چرا بايد يك كشورهائى كه داراى همه چيز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عده كم بيايد و به آنها اينطور حكمفرمائى كند؟ چرا بايد اينطور باشد؟ جز اين است كه ملت‏ها از هم جدا و دولت‏ها جدا و دولت‏ها از هم جدا و يك ميليارد جمعيت، يك ميليارد جمعيت مسلمين با همه تجهيزاتى كه دارند نشسته‏اند و اسرائيل آن جنايات را به لبنان مى‏كند و به فلسطين مى‏كند و آنها نشسته‏اند و تماشا مى‏كنند؟ تماشاگر هستند؟ آنقدر صداى برادرهاى ما از آنجا بلند است و ما گوش مى‏كنيم و نشستيم تماشاگر هستيم. كى ما بايد قدرت خودمان را بيابيم؟

ما بايد با سلاح ايمان با قدرت‏ها مقابله كنيم

شما مى‏دانيد، در تاريخ ديديد كه مسلمين صدر اسلام با يك عده كم اما مجتمع و با ايمان غلبه كردند، در ظرف كمتر از نيم قرن بر تقريبا معموره آنوقت غلبه كردند براى اينكه با هم بودند و اسلحه ايمان دست آنها بود. كى ما مى‏خواهيم اين اسلحه ايمان را كه كنار گذاشته شده است به دست بگيريم و با اين قدرت‏ها با اسلحه ايمان مقابله كنيم؟ شما ديديد كه يك ملتى كه عددش كم و هيچ اسلحه نداشت و هيچ ابزار جنگى نداشت و هيچ نظاميگرى نداشت ابزار ايمان داشت و با ابزار ايمان غلبه كرد بر يك قدرت شيطانى كه همه قدرت‏ها دنبال او بودند، نه همان ابرقدرت‏ها، همه قدرت‏ها دنبال او بودند. اين قدرت ايمان بود كه يك مشت مردم را كه هيچ نداشتند غلبه داد، اين همان قدرتى بود كه در صدر اسلام با يك ابزار كم و يك عدد كم غلبه كردند بر روم با آن بساط. بر امپراطورى

صحيفه نور ج 10 صفحه 94

ايران با آنهمه ابزار و با آن چيز، آنها تهى بودند از ايمان و اينها دست پر بودند در ايمان، غلبه كردند. كى ما مى‏خواهيم، مسلمين كى مى‏خواهند از اين خواب بيدار بشوند؟ و كى مى‏خواهند كه مشكلات بين خودشان را رفع بكنند؟ تا مشكلات بين خودتان رفع نشود، تا - مشكل بين - مشكلات بين دولت‏ها و ملت‏هاى خودشان رفع نشود و مشكلات بين خود دولت‏ها رفع نشود، اميد اينكه شما بتوانيد مجد خودتان را به دست بياوريد، نداشته باشيد. ما از سال‏هاى طولانى در اين مطلب هى گفتيم و هى نوشتيم و هى گفتيم و آنها هم شنيدند و تماشاگر بودند. خداوند انشاءالله ما مسلمين را بيدار كند و ما مسلمين را به وظايف اسلامى خودمان، به وظايف الهى خودمان آشنا كند و خداوند انشاءالله يك توفيقى بدهد كه ما عيدهايمان عيد باشد، نه عيدهايمان عيدى باشد كه ما گرفتار ابرقدرت‏ها هستيم، عيدهاى‏مان عيد باشد. خداوند همه شما را تاييد كند و همه ممالك اسلامى را تقويت كند و ايمان به همه ما بدهد و توجه به مشكلات و رفع كردن مشكلات.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 115

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عربستان سعودى مقيم ايران

نهضت اسلام نمى‏تواند محصور در يك كشور باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مع الاسف آقايان وقتى آمدند كه ظهر است و من وقتى ندارم لكن چند كلمه عرض كنم. اين نهضت ايران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست، براى اينكه اسلام مال طائفه خاصى نيست، اسلام براى بشر آمده است، نه براى مسلمين و نه براى ايران. انبياء مبعوثند بر انسان‏ها و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسان‏ها، خطاب به ناس يا ايها الناس و ما كه نهضت كرديم براى اسلام نهضت كرديم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت براى اسلام نمى‏تواند محصور باشد در يك كشور و تواند محصور باشد در حتى كشوررهاى اسلامى نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبياست. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است، پيغمبر اكرم اهل عربستان است لكن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.

براى مناديان حقوق بشر سياست و موجوديت شان مطرح است، نه جان انسان‏ها

انبيا آمدند كه انسان را بسازند. انسان يك موجودى است در ابتدا مثل ساير حيوانات است، اگر رشد بكند يك موجود روحانى مى‏شود كه بالاتر از ملائكه الله مى‏شود و اگر طرف فساد برود يك موجودى است كه از همه حيوانات پست‏تر است الان شما در اين انسان‏هائى كه در دنيا هستند و ادعاى انسانيت مى‏كنند، ادعاى طرفدارى از بشر مى‏كنند، ادعاى حمايت از حيوانات مى‏كنند، شما الان اين اشخاص را كه بك همچو ادعاهايى دارند ملاحظه مى‏كنيد، كه گمان ندارم در تمام حيوانات يك حيوانى به درندگى اينها پيدا بشود، يك حيوانى كه، يك موجودى كه تمام اين بشر و بشريت را براى نفع خودش مى‏خواهد، ميليون‏ها آدم را مى كشد براى اينكه يك نفعى ببرد. حيوانات اگر چنانچه حيوانخوار باشند، به اندازه شكم شان وقتى سير شدند رها مى‏كنند، و عده ديگر سراغ كار، اما اين انسانى كه انسان كه از حيوانات است و بدترين حيوان است براى يك منفعت جزئى حاضر است كه فوج فوج اين انسان‏ها را بكشد، انسان‏هاى ديگرى، آنهائى كه سر راه نفع او ايستاده‏اند يا لااقل به نفع او عمل نمى‏كنند، اين انسان‏ها پيش آنها اصلا موجوديت شان مطرح نيست. آنها حاضرند كه چند صد هزار، چند صد ميليون جمعيت را بكشند تا اينكه يك جائى را براى سياست خودشان

صحيفه نور ج 10 صفحه 116

تصاحب كنند. جنگ‏هائى كه الان در دنيا هست و بوده است و سابق بوده است شما ملاحظه كنيد كه چه مى‏كنند اينها با اين بشرى كه ادعا مى كنند كه ما براى حقوق بشر مثلا طرح داريم، مجله داريم. همين‏ها وقتى كه چهار نفر در ايران به واسطه جنايات پنجاه ساله‏شان كشته شوند، در محاكمه اينجا محكوم به اعدام مى‏شوند. همين‏هائى كه در آنجا در روزنامه‏هايشان شروع مى‏كنند به نوحه سرائى كردن و انتقاد از محاكم اينجا، همين‏هائى كه الان در ميدان‏هاى جنگ براى سركوبى و كشتن آدم‏ها براى رسيدن به يك چيزى كه مثلا فرض كنيد براى او يك به حسب تو هم يك نفعى دارد.

داشتن زندگى شرافتمندانه در گرو يافتن اسلام واقعى و انسان ساز است‏

اينهائى كه الان مشغول كشتن فوج فوج آدم هستند، از دو سه نفر چند آدمى كه در اينجا پنجاه سال جنايت كرده اند و چند صد نفر آدم كشته يا امر به كشتن كرده‏اند وقتى كه اينها را در محاكم محكوم به اعدام مى‏كنند فريادشان بلند مى‏شود، در همين حالى كه افراد آنها الان مشغول آدمكشى هستند، فوج فوج مردم را كشند. همين‏ها براى اينها نوحه خوانى مى‏كنند و مع الاسف در بين خود جمعيت‏هاى اسلامى، جمعيت شرقى، در مملكت، در ممالك شما موجودهايى هستند كه يا باورشان آمده است حرف‏هاى اينها را كه آدم بگويد اينها بسيار عقب مانده‏اند. از حيث افكار، يا باورشان نيست لكن براى آنها كار مى‏كنند كه بايد بگوئيم خيانتكارند. در بين ما هست در بين شما هم هست افرادى كه همان مسائلى كه آنها مى‏خواهند، همان مسائلى كه در غرب گفته مى‏شود آنها در بطن جامعه خودشان طرح كنند و مى‏گويند. همانطورى كه مطبوعات آمريكا، مطبوعاتى كه تحت نظر مستقيم صهيونيسم هستند، اينها همان مطالبى را كه آنها مى‏نويسند در نويسنده‏هاى ما بعضى شان، در گوينده‏هاى ما بعضى شان، همان مسائل اينجا هم هست، در ممالك شما هم هست. الان تا ممالك شرق، ممالك اسلامى تا اسلام را نيابند نمى‏توانند زندگى شرافتمندانه بكنند. مسلمين بايد اسلام را پيدايش كنند، اسلام از دست‏شان فرار كرده. ما الان اسلام را نمى‏دانيم چيست. اينقدر به مغز ما خوانده است اين غرب و اين جنايتكارها كه اسلام را ما گمش كرديم. تا اسلام را پيدا نكنيد نمى‏توانيد اصلاح بشويد. از آن مركز كه كعبه معظمه است و مركز اجتماع مسلمين است در هر سال گرفته تا آخر بلاد مسلمين، اسلام گم است نمى‏دانند چيست و لهذا مسلمين جمع مى‏شوند و در مكه معظمه در يك محلى كه خداى تبارك و تعالى آن محل را قرار داده براى اجتماع مسلمين، اجتماع معنوى مسلمين، جمع مى‏شوند و نمى‏دانند چه مى‏كنند، استفاده اسلامى از آن نمى‏كنند. يك همچو مركز سياسى را متبدلش كردند به يك امورى كه اصلا غفلت از همه مسائل مسلمين، بايد اسلام را پيدايش كنند. مسلمين اگر حج را پيدا كنند آن سياستى كه در حج به كار رفته است از طرف اسلام، همان را پيدا كنند كافى است براى اينكه استقلال خودشان را پيدا كنند، ولى مع الاسف ما گم كرديم اسلام را. آن اسلامى كه الان دست ماست بكلى از سياست جدايش كردند، سرش را بريدند، آن چيزى كه اصل مطلب است از آن بريدند و جدا كردند و مابقى‏اش را دست ما دادند. همان ما را به اين روز نشانده است كه ما نمى‏شناسيم سر

صحيفه نور ج 10 صفحه 117

اسلام را، ما نمى‏شناسيم. ما تا پيدا نكنيم اسلام را، تا همه مسلمين پيدا نكنند اسلام را نمى‏توانند به مجد خودشان برسند.

اسلام براى اصلاح جامعه شمشير كشيده، نه براى كشورگشائى

مجد اسلام آن بود كه در صدر اسلام بود، آن بود با يك جمعيت كم دو تا امپراطورى را از بين برد. آن مجد اسلام بود، نه براى كشورگشائى، براى آدم سازى. اين خيال است، اشتباه است كه خيال مى‏كنند كه كشورگشائى مى‏كند اسلام، اسلام كشورگشائى نمى‏كند. اسلام مى‏خواهد همه كشورها آدم بشوند. اسلام دنبال اين مى‏رود كه آنهائى كه آدم نيستند آدمشان كند. در يك جنگى وقتى كه اسير كرده بودند يك عده‏اى را، به حسب تاريخ هست كه اينها را بسته بودند داشتند مى‏آوردند رسول اكرم گفت ببين من بايد با زنجير اينها را به بهشت ببرم. اسلام براى اصلاح جامعه است و اگر شمشير كشيده، شمشير را براى اين كشيده است كه مفسدهائى كه نمى‏گذارند اين جامعه اصلاح بشود را از بين ببرد تا سايرين اصلاح بشوند مسائلى هم كه آن آقا خواندند مسائل كثيرى بود. اينها انشاءالله اميدوارم كه اگر ما توفيق پيدا بكنيم، اگر مسلمين توفيق پيدا كنند، بتدريج درست بشود. حالا ما گرفتارى‏هاى زيادى داريم كه محتاجيم به دعاى همه مسلمين. خداوند همه شما را تاييد كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 111

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از زندانيان سياسى رژيم گذشته‏

سعادت از آن كسانى است كه تكليف خويش را ادا كردند

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند، چه در حبس چه در زير شكنجه و چه بيرون از حبس. بايد مهيا باشيد براى مصيبت‏ها، يكى بعد از ديگرى. شما يك انقلابى كرديد و يك سدى را شكستيد كه در دنيا نظيرش كم يا نبوده است، منتظر نباشيد كه بعد از شكستن اين سد و كوتاه شدن دست ابرقدرت‏ها از خزائن شما و رفتن خائنين از اين كشور و كوتاه شدن دست استفاده جوها همين طور به اين سادگى مطلب بگذرد.

به دنبال شهادت مردان بزرگ بايد اراده‏ها مصمم تر گردد

ما بايد مهيا باشيم كه باز شهيد بدهيم. چنانچه ديروز، ديشب يكى را داديم، مرحوم آقاى قاضى رحمه الله به شهادت رسيد و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لكن اين شهادت‏ها اراده‏هاى شماها را بايد مصمم تر كند. شما در يك راهى قدم بر مى‏داريد كه در اين راه شهادت‏هاى بسيار از مردان بزرگ واقع شده. راه اسلام است، براى اسلام قيام كرديد و براى حق قيام كرديد و كسى كه براى حق قيام كند، براى اسلام قيام كند، همه چيز بايد پيش او سهل و آسان باشد. شهادت يك هديه‏اى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند و دنبال هر شهادتى بايد تصميم‏ها قوى‏تر بشود و بفهمانيد به اينهائى كه اينطور كارهاى ناجوانمردانه كنند كه ديگر نمى‏توانند با يك همچو كارهائى اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلكه اين نحو كشتن كه به طور ناگهانى و دزدكى مى‏كشند اين دليل بر شكست آنها است. اگر اينها قدرتى داشتند در ميدان مى‏آمدند، تا آن وقتى كه يك قدرتى داشتند در ميدان بودند و شما هم در ميدان و ملت ما آنها را عقب زد، ديگر اين آشفتگى‏هاى جزئى و اين دست و پازدن‏هائى كه گاهى يك كسى را به شهادت مى‏رسانند، گاهى يك دزدى كنند، سرگردنه‏ها دزدى مى‏كنند، اين دغلبازى‏ها دليل بر اين است كه اينها ديگر مايوس هستند و شكست خورده هستند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 112

براى پياده كردن محتواى مترقى اسلام، مردانه در ميدان باقى بمانيد

شما هم قويدل باشيد و از اين شهادت‏ها هيچ ابدا باكى نداشته باشيد و مردانه همانطورى كه تا حالا قيام كرديد و نهضت كرديد و اين سد عظيم را شكستيد، مردانه در ميدان باقى باشيد و جلو ببريد اين نهضت را تا اينكه انشاءالله اسلام با آن محتواى مترقى‏اش پياده بشود و مملكت ما يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود يعنى تمام قشرهايش اسلامى بشود يعنى هم دولت يك دولت اسلامى باشد هم وزارتخانه‏ها يك وزارتخانه‏هاى اسلامى باشد، هم ادارات، ادارات اسلامى باشد هم استاندارى‏ها استاندارى‏هاى اسلامى باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلك.

بايد ما كوشش كنيم براى اين مقصد بزرگ يعنى اين مقصدى كه انبيا دنبال اين مقصد بودند و تا آخر هم دنبال اين مقصد بودند و به پيش رفتند، ماها بايد به تبعيت از انبياء خدا، به تبعيت اولياء خدا اين مكتب را به پيش ببريم و انشاءالله اين مملكت را يك الگوئى قرار بدهيم از براى ساير كشورهاى اسلامى و بلكه ساير كشورهائى كه مستضعفين گرفتار مستكبرين هستند و اميدوارم كه موفق بشويد.

در انجام كارها توجه‏تان به خدا باشد كه عمل براى خدا باخت ندارد

شما در اين كارهائى كه انجام مى‏دهيد، چه در جهاد سازندگى، چه در پاسدارى و چه در دادگاه‏ها و هر جا هستيد، ادارات، توجه‏تان به خدا باشد. كى كمك به من مى‏كند كى نمى‏كند خيلى مطرح نباشد پشتيبان. شما داريد يك عمل انسانى - اسلامى براى خدا انجام مى‏دهيد، توانستيد انجام بدهيد كه به آن نتيجه هم رسيديد، اگر نتوانستيد هم انجام بدهيد باز شما برد داريد، براى اينكه پيش خداست، مطلب الهى است. كسانى كه براى خدا كار مى‏كنند هيچ وقت باخت در آن نيست آنهائى كه براى دنيا كار مى‏كنند باخت دارند كه اگر نرسيدند خوب، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لكن آنهايى كه براى خدا قيام مى‏كنند، اطاعت امر خدا را مى‏خواهند بكنند، نهضت براى خدا، قيام براى خدا، عمل براى خدا، اين هيچ وقت شكست ندارد. در ظاهر هم اگر خيال بشود كه ما نتوانستيم عمل بدهيم پس شكست خورده‏ايم، به حسب واقعش شكستى نخورديم، براى اينكه ما براى خدا كار كرديم و كسى كه براى خدا كار بكند همين دنيا نيست قضيه، جاهاى ديگر ما داريم، برد آنجا است. البته دولت مكلف است، استاندارها مكلف هستند كه همراهى كنند و اين جهاد سازندگى كه جوان‏ها مشغول هستند يا ساير كارهائى را كه جوان‏ها مشغول هستند، به قدر احتياجى دارند، احتياجات آنان را برآورند به مقدارى كه مى‏توانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم بايد عمل بكنند. يعنى همه ما موظفيم به اينكه يك كشوررى كه از گلوى استعمار بيرون كشيديم، حالا خودمان اداره‏اش كنيم به طورى كه ديگر محتاج به آنها نباشيم. اين احتياج به دشمن تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد يك وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش، اينهم خوب نيست لكن يك وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش، يعنى آنى كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده، در طول تاريخ به ما خيانت كرده، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاقمان، دستمان را پيشش دراز

صحيفه نور ج 10 صفحه 113

كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار بده، اين به نظر انسان تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد كه پيش دشمنش، پيش آنكه همه چيزش را از بين برده، دست دراز كند كه به من ارزاق ما را بده. بايد ملت ما اين تحول را پيدا كند كه عارش بيايد كه به آمريكا بگويد گندم به ما بده يا مستشار به ما بده، خودش بايد دنبال كار خودش باشد، خودش بايد قيام كند و حوائج خودش را برآورد.

همه اقشار ملت قيام كنند براى رسيدن به خودكفائى و رفع حوائج خويشتن

همه بايد با هم كمك بكنيم، يعنى ملت، همه قشرهاى ملت بايد در صدد اين باشند كه خود كفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر كشاورز، كشاورزيش بايد توسعه بدهد و زياد توسعه بدهد. الحمدلله در اين سال توسعه پيدا كرده بود بلكه در جائى ديدم كه راجع به قم و اطراف قم بود كه چهار مقابل قم و اطراف قم زياد شده است امسال از سال‏هاى سابق. ما اميدواريم كه سال‏هاى بعد زياد جورى بشود كه ما صادر كننده باشيم و آنها محتاج به ما باشند، نه جورى باشد كه ما پيش كسانى كه به ما آنطور رنج دادند برويم و بگوئيم شما به ما گندم بدهيد. بعدش هم بايد در همه امور اينطور باشد.

اگر يك مملكتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط اين است كه احتياج نداشته باشد به غير اگر احتياج داشت كه نمى‏تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگى است. اگر يك روزى آن كسى كه ما به او محتاج فرض كنيد باشيم، يك روزى جلويش را بگيرد، خوب ما بايد تسليمش بشويم. ما بايد كارى بكنيم كه مستقل بخواهيم بشويم، كارى بكنيم كه محتاج نباشيم. اين هم به اينكه دانشگاهى بنايش را بر اين بگذارد در دانشگاه خودش كارى بكند كه آن مقدارى كه مملكت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بكند. اطبا، عار است براى يك مملكتى كه خارج از طب او استفاده كرده، حالا هم هر كس هر چيز مى‏شود از اينجا پا شود و برود به لندن پيش دشمن‏هاى ما، پيش آن كه الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت مى‏كند، آمريكا، پيش آن كه دشمن بزرگ ما را دارد حمايت مى‏كند و پشتيبانى از او مى‏كند و توطئه گرى مى‏كند. عار است براى ما كه مريض‏هاى ما بروند در يك چنين مملكتى كه آنطور هستند. ما بايد اطباءمان هم در خود مملكت ما تربيت بشوند هى مايوس نباشند از اينكه ما نمى‏توانيم اينقدر خودشان را نبازند. خوب پيش هم هى مى‏گفتند: خوب نمى‏شود با اين قدرت‏ها، نمى‏شود با اين قدرت‏ها در افتاد، بيائيد بسازيم، بيائيد بسازيم لكن شما ديديد وقتى ملت خواست شد. وقتى يك ملتى يك چيزى را مى‏خواهد بشود، خدا همراهش است. همانطورى كه آن وقت مى‏گفتند نمى‏شود اين قدرت را به هم زد و شما عمل كرديد و شد، حالا هم كه مى‏گويند ما نمى‏توانيم مثلا خود كفا بشويم راجع به چيزها، خير مى‏توانيم و بايد همت كنيم و بشويم. بايد طبيب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چيز از خود ما باشد، احتياج به اين نداشته باشيم كه ما از خارج وارد كنيم، مغز از خارج وارد كنيم، ما خودمان بايد داراى مغز صحيح باشيم. اين مغزهائى هم كه مى‏گذارند مى‏روند، اينها هم به درد ما نمى‏خورند. خودتان بايد حالا از اول بسازيدخودتان را براى

صحيفه نور ج 10 صفحه 114

اينكه كشور خودتان را خودتان اداره بكنيد خيلى هم دنبال اين نباشيد كه حالائى كه داريد كار مى‏كنيد خير بايد حتما همه ادارات هم با شما همراهى كنند، شما براى خدا كار بكنيد البته آنها بايد اين كار را بكنند لكن اگر يك وقتى يك لنگى پيدا شد هيچ ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و ياس به خودتان راه ندهيد. خودتان قدرتمنديد، خودتان مى‏توانيد عمل بكنيد.

كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد

من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كه براى خدا كار بكنيم تا شكست در آن نباشد. اين از همه توفيق‏ها بالاتر است كه ما خودمان طورى بكنيم كه كارهايمان براى او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است. خدمت به مملكت خود شما خدمت به خداست. مملكت، مملكت خداست. خدمت كردن براى اينكه ما محتاج به اجانب نباشيم، اين خدمت بزرگى است، خدمت الهى است، براى خداست اين. كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد وقتى براى خدا باشد از هيچ چيز باك نداشته باشيد، خدا همراه شماست و كسى كه خدا همراهش است از هيچ نبايد باك داشته باشد.

اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و موفق باشيد و اگر مطالبى هم هست ممكن است بنويسيد چون من وقت اينكه حالا بنشينم يك مدتى صحبت كنم ندارم.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 123

تاريخ: 12/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميته‏ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان

هراس منحرفين از تحقق اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عتبه بوسى مولا على ابن موسى (ع) از آرزوهاى من است. كراراً هم از خراسان اظهار لطف كردند آقايان و دعوت كردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم، آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان، لكن شما مى‏دانيد كه الان من گرفتارى‏هائى دارم و در يك اجتماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم، از اين جهت عجالتاً، موقتاً معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ.

اسلام يك خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى كه از اول نمى‏توانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلم‏ها و قدم‏ها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت، حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژيم جمهورى اسلامى شد، اينهائى كه اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتى كه مى‏بينيد با شماها دارند، با كميته‏ها دارند، با دادگاه‏هاى انقلاب دارند، با روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهائى كه نمى‏توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است و انشاءالله با مختواى خودش تحقق پيدا مى‏كند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، با اسماء مختلف، با اسم اسلام، با اسم خدمتگزارى به مردم، با اسم فدائى خلق، با اسم‏هاى مختلف، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمده‏اند و اينها نمى‏فهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به نتيجه كه خواهد مى‏رسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمى‏رسد، لكن مشكلاتى ايجاد مى‏كند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت، آنجا را آباد كنند لكن آنها كه نمى‏خواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمى‏خواهند، در آنجا به يك طورى فتنه‏گرى مى‏كنند و در هر مركزى با يك اسمى. همان‏ها باز اسلام را نمى‏خواهند، بعضى‏شان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مى‏خواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 124

است، وحى را هم در آن تصرف مى‏كنند و به صورت ديگر در مى‏آورند.

اشاعه ماديت، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام

من كراراً اين مطلب را در نجف هم گفتم و اينجا هم گاهى گفته‏ام كه ما در يك مدتى گرفتار بوديم به يك قشر از مردم و به قشرى از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لكن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيه‏اى در جهاد مى‏آمد آنها همان جهاد نفس را مى‏گفتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است، جامع همه اطراف است نظر مى‏كردند. من گفتم ما يك مدت‏هائى مبتلاى به آنها بوديم كه البته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مى‏ديدند، يك بعد اسلام را نظر مى‏كردند. و يك مدتى اخيراً ما مبتلا شديم به يك عده‏اى كه اينها عكس آنها هستند، تمام معنويات را اينها به ماديات برمى گردانند. مى‏گويند مسلميم، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامى است و نه بعثت‏شان بعثت اسلامى است و نه نبوت‏شان نبوت اسلامى است و نه امامت‏شان و نه معادشان، همه‏اش بر خلاف اسلام است، نه اينكه تازه، يعنى ده سال، پانزده سال است پيدا شده‏اند. در وقتى كه اوائل شايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدم‏ها كه معمم بودند يك روزى آمدند بعضى‏شان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است، جزا هم همين عالم است. اين آدم‏ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد از طرف يك گروهى و بيشتر از بيست روز، بعضى‏ها مى‏گويند بيست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پيش من، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج‏البلاغه، تمام صحبتش، من سوءظن به او پيدا كردم و يادم آمد قصه‏اى كه مرحوم سيد عبدالمجيد همدانى داشته است كه نقل مى‏كنند كه يك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چند وقتى ايشان ديده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش، گفته بود تو من را مى‏شناسى؟ گفت بله شما از علمائيد. مى‏دانيد كه من مثلاً اولاد پيغمبر هستم؟ مى‏دانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه، چه) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت؟ بله همه اينها را مى‏دانم. خودت را هم مى‏شناسى؟ بله، يهودى زاده‏ام. همه پدرهايت يهودى بودند خودت هم يهودى و تازه مسلمان شدى، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از من بيشتر مسلمان شدى، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم. شنيدم كه بعد رفته و ديگر ايشان را نديده بود. معلوم شد حيله‏اى بوده براى يك كارهائى. از اين حيله‏ها هست. من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج‏البلاغه و فلان و در خلال حرف‏هايش ديدم كه روى اعوجاج دارد مسائل را، حرف‏هائى را مى‏زند. من هيچ حرف با او نزدم، جوابش را ندادم، فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمى است، فقط يك كلمه‏اى كه او گفت كه ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مى‏بريد و كارى ازتان نمى‏آيد. يك دسته‏اى از اينها كه حالا شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 125

مى بينيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مى‏كنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرم فرموده است، يك چيز ديگرى، وارونه‏اش مى‏خواهند بكنند به يك صورت ديگرى، در ارتش همه چيزش را مى‏خواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسيار اسم اسلام را مى‏برند و بسيار هم دلسوزى براى اسلام مى‏كنند، اما اگر دلسوزى بكنند، براى آن اسلام خودشان، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلاً نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابى نيستم . همه هم مى‏گويند ما از اول بوديم. الان همه اينهائى كه مى‏آيند، مى‏گويند ما حبس‏ها رفتيم، چه كرديم، مخالفت‏ها كرديم در زمان طاغوت. حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست. اينها الان از اسلام مى‏ترسند، سخت هم مى‏ترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است، لكن اينها وحشت‏شان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست، هيچ دين توحيدى براى اسلام خوب نيست، اسلام مخالف با خيانت‏هاست، مخالف با اين است كه اين جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطور كه ديديد كشيدند، به اسم تمدن بزرگ. اينها هم كه مى‏گويند اسلام، نظير تمدن بزرگ آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمى‏توانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مى‏خواهند بكلى اسلام را كنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام، ترويج ماديت را مى‏كنند بعضى‏شان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمان‏ها، همراه با جوان‏ها، همراه با اين روحانيون عزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مى‏بينند. يك وقتى است كه بايد رفت، وظيفه است.

لزوم بقاى كميته‏ها و دادگاه‏هاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور

اين كميته‏ها بايد باشد. غلط مى‏كند كسى كه مى‏گويد كميته نه. كميته‏ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاه‏ها اگر نباشند، كى مى‏تواند اين مملكت را اداره كند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوان‏هائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگى‏ها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى. اين كميته‏ها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مى‏كند كه به اينها حرفى‏زند. دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 126

روساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان، نبايد بنشينند و حكمفرمائى كنند و به دادگاه‏هاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا به اهل علم ما كه در كميته‏ها هستند حرفى بزنند. غلط مى‏كنند اينها، اينهائى كه بايد بروند گم بشوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى‏زنند. همين طور اشخاص ديگرى كه در استان‏ها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمى‏توانند و نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمان‏ها، راجع به اين اهل علمى كه مشغول براى خدمت به اين خلق هستند، براى پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براى كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براى دادگاه‏ها كه مشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمى‏توانى هى حرف مفت بزنى. اينها اصلاً كارى كردند كه مجال دادند به شما كه مى‏توانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئيد.

قدرتمند باشيد، شما خراسانى‏ها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع) است كه كسى كه يك همچو پناهگاهى دارد اين قدرتمند است. كميته‏ها قدرتمند باشند، دادگاه‏ها قدرتمند باشند، علمائى كه در آنجا در كميته‏ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرف‏هاى مفتى كه بعضى‏ها كه مخالف با اين انقلاب هستتند و اسلام در چشم‏شان مثل خارى فرو رفته است، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورى كه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشه‏هاى گنديده هم زير خاك گندند، اگر يك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچى‏شان مى‏كنند تمام مى‏شود. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم، خدمتگزارى مطرح است. ما همه با هم، همه مجتمعاً با هم دست به دست هم، از پاسدارهاى عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميته‏ها، تا اهل همه، ما همه ملت با هم. يك مملكتى است مال همه، يك مملكتى مال همه است، همه موظفيم اين مملكت را خودمان اداره بكنيم. حال ديگر مال خودمان، منافع مملكت ما را ديگر امريكا نمى‏تواند ببرد، منافع مال خودتان است، مملكت هم مال خودتان، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 127

تاريخ: 13/8/58

بيانات امام خمينى در جمع دانش‏آموزان و دانشجويان در دبيرستان حكيم نظامى قم به مناسبت روز دانش‏آموز

تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز آمده‏ام در ميان شما دانشجويان عزيز به دو منظور: يكى بزرگداشت روز شهادت جوان‏هاى عزيز در دانشگاه در اثر هجوم وحشيانه مامورين جبار و يكى براى پيوند بين قشر روحانى و قشر دانشگاهى و دانشجويان، من اين پيوند را تبريك عرض مى‏كنم به روحانيون و تبريك عرض مى‏كنم به دانشگاهيان. من آمده‏ام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملت‏هاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ايران، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيون، خدمتگزار همه قشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان.

همه گروه‏ها در يك معنى مجتمع شوند و آن حفظ كشور و كيان اسلام است

يك پيوند بايد بين اين دو قشر مترقى و اين دو مغز متفكر باشد، يعنى روحانيون عزيز و دانشگاهيان عزيز و يك پيوند بايد بين روشنفكران، نويسندگان، تمام كسانى كه منور الفكر هستند، با قشرهاى ملت، با اين دو قشرى كه قبلاً ذكر كردم باشد، برادران ما در هر جا كه هستند و به هر شغل كه اشتغال دارند و به هر لباس كه هستند و به هر مرتبه‏اى كه از دانش و علم هستند بايد بدانند كه اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فكرى نداشته باشند، براى اين ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى اين كشور اسلامى خدمتگزار نباشند، كار اين كشور و بار اين كشور به منزل مشكل رسد، مى‏رسد لكن مشكل مى‏رسد و اگر چنانچه اين قشرهاى متفرق، اين گروه‏هاى متفرق، اين آراء متفرق، اين مسلك‏هاى متعدد در يك معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ كشور و حفظ كيان اسلام، با تحقق يك همچو معنا ما به مقاصد عاليه اسلامى كه همان مقاصد عاليه ملت‏ها و همان مقاصد مستضعفين است به زودى خواهيم رسيد.

مقصد ما، استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى است

ما اينهمه جوان داديم، در دانشگاه‏ها جوان داديم، در مدرسه‏هاى قديمى جوان داديم، در مدارس‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 128

علمى و اسلامى و فرهنگ جوان داديم، در خيابان‏ها و بازارها و كوچه‏ها شهيد داديم كه به مقصد برسيم، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فرياد كشيدند و آن را خواستند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى.

برادرهاى عزيز من، برادرهاى روشنفكر، برادران نويسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهى، دانشجويان محترم، روحانيون معظم، بازاريان محترم، كارگران عزيز، كارمندان محترم بيائيد به هم بپيونديد، بيائيد تمام قلم‏ها و تمام قدم‏ها و تمام گفتار ما بر منافع اين قشر مستضعف باشد، نگذاريد خون اين شهيدان هدر برود، نگذاريد زاغه‏نشينان ما باز ادامه بدهند به زاغه‏نشينى، نگذاريد ابر قدرت‏ها باز به طمع بلعيدن ما بيفتند، نگذاريد توطئه‏هاى ابر قدرت‏ها و خائنين رشد پيدا كنند.اى قشرهاى روشنفكر واى قشرهاى نويسنده، قلم‏ها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اى دانشمندان ما، اى دانشجويان ما،اى فرهنگيان ما،دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راه اين مستضفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمه حبس رفتيد و اينمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان، خلاصى از چپاولگرى چپاولگران، نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلم‏ها را در راه خدمت به اين خلق به كار بيندازيد، گفتار را در راه خدمت به مستضعفين و اعمال را در خدمت به مستضعفين.

با وحدت، اعجاز بزرگ تاريخ يعنى شكست همه ابرقدرت‏ها را ايجاد كرديد

اى دوستان من!اى برادران من! از تفرقه بپرهيزيد و همانطور كه امروز روز پيوند روحانى و دانشگاهى و دانشجويان است، ادامه بدهيد به اين پيوند و روشنفكران و نويسندگان، تمام قشرها به اين دو پيوند عزيز بپيوندند. شما ديديد با پيوند قشرهاى مختلف اعجاز بزرگ تاريخ را ايجاد كرديد و آن شكست همه ابرقدرت‏ها بود، امروز آنها از كار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مى‏دادند، وا مى‏دارند و از اجتماع باز مى‏دارند، هر قشر شما با قشر ديگر تفرقه افكنى مى‏كنند، آنها بين اقشار تفرقه افكنى مى‏كنند، كمك نكنيد به اين تفرقه افكنى‏ها كه اين، كمك به دشمنان كشور است، به دشمنان اسلام است انتقاد اينقدر نكنيد بدون جهت، بهانه‏گيرى نكنيد بدون جهت كه اين به نفع دشمنان ماست. هر روز نگوئيد انقلاب شد و هيچ نشد اين خيانت به ملت است. ملت همه چيز داد و بزرگترين چيز را به دست آورد و آن آزادى و كوتاهى دست دشمنان و براى همين فرياد مى‏كرد و اين را به دست آورد، نگوئيد چيزى نشد، شد و معجزه شد، آنهائى كه مى‏گويند نشد، براى تضعيف روحيه ملت است، براى سست كردن اراده ملت است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به استعمار است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به رژيم منحط شاهنشاهى است. كارهاى بزرگى شد، كارهاى معجزه آسا، شكست طاغوت، شكست ابرقدرت‏ها، امروز مملكت ما مستقل است احدى در او تصرف نمى‏تواند بكند و اجازه نمى‏دهيم كه چپ و راست در اين مملكت دخالتى بكند، اجازه دهيم كه ذخائر ما را به چپاول ببرند، از اين چيز بهتر چه مى‏خواستيد از يك انقلاب؟ همان كه ملت مى‏خواست، آزادى را

صحيفه نور ج 10 صفحه 129

مى‏خواست، حاصل است، همه الان آزاد نشسته‏ايد و در همه جا آزاد مجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ توانستيد يك همچو اجتماعى را ايجاد كنيد. آزاديد، اين چيزى بود كه ملت مى‏خواست و شد، مستقل هستيد، هيچ قدرتى به شماتواند حكومت كند، مستقل هستيد و اين مطلبى است كه شد، اين چيزى است كه ملت مى‏خواست و شد. رژيم را ساقط كرديد و جمهورى اسلامى را ايجاد كرديد و اين امرى است كه شد، اين سه مطلب را ملت ما مى‏خواست و هر سه مطلب شد.

اشكال تراشى براى تضعيف ملت است

اى كوتاه فهمان! اى خيانتگران! اينقدر تزوير نكنيد كه چه شد، همان كه ملت مى‏خواست شد. ملت ما براى شكم قيام نكرده بود، ملت ما براى اين امور منحط قيام نكرده بود، ملت ما براى آنچه قيام كرده بود، شد، چطور مى‏گوئيد نشد؟ و از اين به بعد هم تمام خواست‏هاى دست دوم ملت انجام خواهد گرفت. و نه قدرت‏هاى خارجى و نه توطئه‏هاى داخلى و نه قلم‏ها و نه گفتارها نمى‏تواند جلوگيرى كند از اين سيل خروشان. برادران من بدانيد كه اين مسائلى را كه طرح مى‏كنند و اين اشكالاتى كه مى‏تراشند همه براى تضعيف شماست، همه براى اين است كه شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از اسلام مايوس كنند، آنهائى كه منافع خودشان را از دست داده‏اند يا در خطر مى‏بينند خواهند شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از قدرت خودتان مايوس كنند تا سست بشويد و آنها به مقاصد خودشان برسند لكن بايد بدانند كه ملت ما ديگر نه سست خواهد شد و نه شما ديگر به مقاصد خودتان مى‏رسيد.

اى ملت عزيز، قوى باش كه پشتيبان تو خداست

اين اشخاصى كه طرفدارى مى‏كنند از قدرت‏هاى بزرگ ولو به واسطه تضعيف ملت، اينها هستند كه فرانسه‏شان آنطور است كه بختيار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس كشيده و آمريكايشان آن است كه جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مى‏كند اگر دست برندارند از اين شيطنت‏ها، اگر او بختيار را بخواهد حفظ بكند و او محمد رضاى مخلوع را، ما با آنها به طور ديگر معامله مى‏كنيم، ما نخواهيم گذاشت كه توطئه‏هاى آنها به ثمر برسد و ما با وضع ديگر با آنها معامله خواهيم كرد، ملت ما براى همه چيز حاضر است، توطئه‏ها را مى‏شكنيم و اين جرثومه‏هاى فساد را يا اصلاح مى‏كنيم و يا طرد.اى ملت عزيز! قوى باش كه پشتيبان تو خداست، با اراده مصمم به پيش برو كه نگهدار تو خداست، تو براى خدا و براى جمهورى اسلامى قيام كردى، قويدل باش كه پيروز خواهى شد.

خداوند انشاءالله جوان‏ها را براى ما حفظ كند، همه طبقات را براى ما حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 98

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانش آموزان مدارس تهران

همه مسائل پيش من مى‏آيد، من بى‏اطلاع از مسائل نيستم‏

بسم الله الرحمن الرحيم

اينطور نيست كه من مطلع نباشم، افراد و گروه‏ها مرتب مى‏آيند و وضع مناطق خودشان را مى‏گويند و نامه مى‏دهند، اين اجتماعات بيرونى و اين اجتماعات داخلى و از اين مسائلى كه شما گفتيد، من اكثرش مطلعم. اينكه مى‏گوئيد روزنامه‏ها را نمى‏دهند، من، روزنامه‏ها پيش خودم مى‏آيد خلاصه‏اش هم پيش من مى‏آيد هم از ناحيه ارتش، هم از ناحيه ژاندارمرى، هم از ناحيه وزارت ارشاد مسائلى مى‏آيد پيش من، من بى‏اطلاع نيستم. اينكه مى‏گوئيد كه نمى‏گذارند به شما برسد، روى همين حرفى است كه اشخاص غرضمند گفته‏اند و مع‏الاسف شما هم با آن ذهن صافتان باور مى‏كنيد، باور كرديد اما مى‏بينيد كه شما اينجا هستيد و از صبح تا حالا دستجات مختلف در همين اطاق بودند و در اين محل جمعيت‏هاى زياد كاغذهاشان را مى‏دهند و منتها اكثر كاغذها چيزهائى است كه به من ارتباط ندارد.

مقابله ملت ايران با تمام قدرتها

شما مثل اينكه از انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، كم توجهش كرديد و انقلاب مثل يك تبديل مثلاً نخست‏وزيرى يا يك رئيس جمهور مى‏دانيد شما مى‏دانيد كه اين انقلاب ايران يك انقلاب نمونه است، از حيث اينكه انقلاب‏هائى كه در دنيا بوده است و در اين صد سال اخير زياد هم بوده است، آنها با يك كودتاى نظامى بسيارى از اوقات واقع مى‏شده است يك قدرت شيطانى مى‏رفته است، يك قدرت شيطانى ديگر جايش مى‏آمده است. به مجرد اينكه انقلاب مى‏شده است و اين كودتا تحقق پيدا مى‏كرده است، دست و دهان و قلم همه را مى‏شكستند. در همين چند روز كه ملاحظه مى‏كنيد يك انقلابى در يكى از ممالك واقع شده است و دنبالش به طورى كه رسانه‏ها مى‏گفتند تمام مطبوعات تعطيل، تمام فعاليت‏هاى سياسى تعطيل، تمام احزاب تعطيل و خفقان براى همه. و باز انقلاباتى كه در دنيا شده است مثل انقلاب اكتبر، انقلاب فرانسه، اينها در سال‏هاى طولانى، تا سال‏هاى طولانى اين دنبالش زحمت‏ها، قحطى‏ها و كشتارهاى چند ميليونى. همين شوروى‏ها كه حالا اينقدر هو بلند كرده كه شصت و چند سال است انقلاب كردند و انقلاب هم در عين حالى نظامى بوده است معذلك باز

صحيفه نور ج 10 صفحه 99

استقرار ندارد، قتلى كه در آنجا واقع شده، آنقدر كشتارى كه در آنجا واقع شده است قابل احصاء نيست. انقلابى كه در ايران واقع شده است اكثر مردم نمى‏دانند چه شده است، نمى‏دانند مقابله كى با كى بوده است، اطلاع ندارند كه اين انقلاب بى‏نظير است. يك جمعيت سى و چند ميليونى دست خالى بدون ابزار جنگ و بدون اينكه نظاميگرى داشته باشند، اينها براى خاطر توجه‏شان به اسلام، توجه‏شان به ديانت، آنها حركت كردند و نهضت كردند و چه كردند.

تمام قدرت‏هائى كه، تقريبا تمام قدرت‏هاى بزرگ و كوچك همه مخالف بودند، شوروى مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در راس آنها آمريكا مخالف بود، دول غربى همه مخالف بودند، بعضى اظهار موافقت مى‏كردند، آنها براى اينكه كم‏كم ديده بودند كه دارد جلو مى‏رود، و الا مخالف ايران بودند. ملت ايران بود با همه رژيم‏ها، مقابله ايران بود با تمام قدرت‏ها.

يك همچو انقلابى كه همه قدرت‏هائى كه چشم طمعشان به اين مملكت دوختند، دستشان از منافع زيادى كه از اين مملكت مى‏بردند بريده شده است، بازار از دستشان گرفته شده است، نفت از دستشان گرفته شده است، گاز از دستشان گرفته شده است، منابع زيرزمينى و روزمينى ازشان گرفته شده است و اينها الان همه در مقابل اينها ايستادند و همه توطئه مى‏كنند. شما در يك همچو انقلابى توقع داريد كه به مجرد اينكه اين انقلاب واقع شد، مثل اينكه نخست‏وزيرى را تغيير دادند يا رئيس جمهورى را تغيير دادند. اينها، بايد همه اين امور درست باشد. يك نخست وزيرى تغيير كرده؟ اما توجه نمى‏كنيد كه قضيه اين حرف‏ها نبوده است، قضيه مقابله يك عده بى‏سلاح با تمام قدرت‏هائى كه در عالم روابط داشتند با اينجا، چشم داشتند به اينجا، همين دول عربى كه مى‏گوئيد، همين‏ها مخالف بودند، عراق مخالف بود، كويت مخالف بود - عرض مى‏كنم كه - يمن بود، مصر بود، چه، چه... و آمريكا و انگليس و همه‏شان، فرانسه بود، همه مخالف بودند، آنوقت يك انقلاب و همه اينها را عقب زده با اينكه اكثر اينها يا بيشتر از اينها و با بسيارى از اينها منافع داشتند اينجا و حالا چشمشان را هم باز نمى‏توانند بپوشند از منافعشان. آمريكا نمى‏تواند چشم از منافعش بپوشد، انگلستان هم نمى‏تواند، سايرين هم نمى‏توانند، آنوقت شما مى‏فرمائيد كه هيچ قضيه‏اى تا حالا تحقق پيدا نكرده است و هيچ چيز درست نشده است، عوض نشده است، در صورتى كه اين چيزهائى كه شمرديد، بسياريش درست شده منتها عرضه نشده است. شايد من هم خيال مى‏كردم گاهى كه خوب، چه مى‏كردند، گاهى وقتى عرضه مى‏كنند مى‏بينيد كه يك دولت هشت ماهه با اين ترتيب، با اينكه وضع آشفته است از همه جهت، يعنى بعد از اينكه ملت ما پيروزى را تحصيل كرد، پشت ديوارى كه شكست، يك خرابه‏اى هم گذاشته بودند اسمش ايران بود. سى و پنج ميليون جمعيت كه همه در حبس بودند، شما، براى حتى اين خانم‏ها همچو ساده نبود كه يك وقت اينجا جمع بشويد، براى ما امكان نداشت. اگر براى همچو حرف‏هائى راجع به اجتماع خودمان، راجع به سياست، راجع به اجتماع، راجع به مملكت مى‏خواستيد بگوئيد، امكان نداشت برايتان كه بيائيد اينجا بنشينيد و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانيد و مقصد خودتان را طرح بكنيد. شما اينها را كم نگيريد، كم حساب نكنيد. شما نمى‏دانيد كه الان در چه حالى

صحيفه نور ج 10 صفحه 100

هستيد، پنج سال پيش از اين در چه حالى بوديد. شما نمى‏دانيد كه مملكت ما سى و پنج ميليون حبسى، از حبس بيرون رفته. اگر صد نفر حبسى را، در حبس را باز كنند، يكدفعه بگوئيد بيائيد بيرون، خراب مى‏كنند، براى اينكه ديگر يك آشفتگى اين است كه خرابكارى مى‏كنند.

سى و پنج ميليون جمعيت كه در همه جايش سازمان امنيت و ساير قواى انتظامى و دولتى در همه جا مردم را به سيخ كشيده بود، يا حبس، يا نفس نكشيدن، يك روزنامه نداشت كه يك كلمه بتواند بنويسد، اگر بخواهد بنويسد يك كلمه، در راديو تلويزيون امكان نداشت كه جز مدح آريامهر چيز ديگرى بگويند. تمام رسانه‏ها، رسانه بود كه براى آنها داشتند فرياد مى‏زدند و تبليغات مى‏كردند. امكان نداشت كه يك نفر بتواند يك اجتماعى داشته باشد، يك راهپمائى امكان نداشت. در تمام آن مدت امكان نداشت براى كسى كه يك پانصد نفر جمع كند و راه بروند، بر فرضى كه بخواهند يك مطلب صحيحى هم بگويند، برسد آنجائى كه در مقابل دولت بخواهند يك مطلبى را بگويند، هيچ امكان نداشت برايشان. اين مطلب را شما هم كم حساب مى‏كنيد كه در پنج سال پيش از اين نفس‏ها همه قطع شده بود، قدم‏ها و قلم‏ها همه شكسته شده بود، مطبوعات همه در اختناق بودند، مردم همه در گرفتارى بودند، جوان‏ها در حبس بودند، مردم، سياسيون نفس‏شان قطع شده بود، روحانيون امكان نداشت برايشان يك مطلبى را در منابر بگويند، امكان نداشت برايشان يك مساله مربوط به جامعه را بگويند. الان همه اين مسائل يكدفعه حل شد، يكدفعه همه سر بلند كردند و ديدند و ديدند كه بيرون حبسند و آزاد، آزادى بعد از اختناق و حبس پنجاه ساله، امكان ندارد كه دنبالش آن تقاضاهاى سى و پنج ميليونى نباشد، همه تقاضاها هم اين است كه شما نمى‏كنيد، هى به من مى‏گويند. خوب - من - مگر من همه كاره‏ام، من يك طلبه هستم، هستم اينجا منتها من نصيحت مى‏كنم، اينها هم كه ملاحظه مى‏كنيد از دولت و از قواى مردمى كه اطراف هستند، همه مشغولند. شما نمى‏دانيد كه چقدر خانه درست شده است در اين دهات و در اين اطراف، چقدر اسفالت كردند، خود مردم يا دولت چند مدرسه درست كردند. همه اينها درست شده است.

همه بايد براى هم كار بكنند

اما يك مملكتى اينطور دست شما داده است، درست شدنش، سى و پنج، پنجاه سال خراب كردند، اگر در اين دو هزار و پانصد سال، پنجاه سال، تيشه برداشتند و بيل و كلنگ برداشتند و خراب كردند، مملكتى كه پنجاه سال خراب شده است نمى‏شود هشت ماه، شما هر چه دلتان بخواهد توى سينى بگذارند جلويتان و تعارفتان بكنند، خودتان بايد خدمت بكنيد، شما خودتان را كنار نگذاريد و بگوئيد نكردند. بگوئيد نكرديم. ما بايد بگوئيم چه كرديم. مگر اين مملكت مال وزير است، مگر مملكت مال امير است، مگر مملكت مال روحانى است، مملكت مال همه است، همه بايد بگوئيم چه كرديم، ننشينيد هى بگوئيد چه كردند، آنها هم مثل شما مى‏مانند مثل سابق نيست كه يك هيأت حاكمه‏اى باشد كه همه چيز بايد دست او باشد و شما هم قدرت نداشته باشيد كه كارى بكنيد و هيچ حرفى نزنيد همه

صحيفه نور ج 10 صفحه 101

منافع هم تو جيب او برود. سابق اينطور بود كه هر چه منفعت تو جيب هيأت حاكمه مى‏رفت و بستگان او، وقتى اينطور بود خوب مردم بايد بگويند شما همه منافع را مى‏بريد و هيچ كارى هم براى ما نمى‏كنيد جز خرابى، منتها جرات نمى‏كردند بگويند، مساله اينطور بود ولى جرات نمى‏كرد نفس بكشد. حالا كه اين مملكت مال همه شده است، يك هيات حاكمه بخواهد هر چه دست مى‏آيد بگذارد جيبش، ما نداريم، شما خيال كنيد اينها يك كدامشان يك شاهى استفاده نامشروع داشته باشد، نيست در كار - كارشان هست - خودشان مردم صالحى هستند منتها نبايد ما بنشينيم همه‏مان، خانم‏ها و آقايان - عرض كنم - جوان‏ها، پيرمردها بنشينند بگويند كه براى ما چه كردند. مگر آنها با شما فرقى دارند كه براى شما، شما براى آنها چه كرديد. همه بايد براى هم كار كنند. همانطورى كه آنها موظفند كه كار بكنند، شما هم موظفيد كه كار بكنيد براى مردم، من هم موظفم كار بكنم. يك مملكتى است مال همه‏تان، مال يك دسته خاصى نيست كه شما بگوئيد كه اين كه منافعش مى‏برد پس چرا كار نمى‏كند. منافع مال همه است، مضارش هم مال همه است، مملكت هم مال همه است، اما توقع نداشته باشيد كه يك بچه ششماهه، هشتماهه، ده ماهه اين بتواند كارهاى فلاسفه را بكند. اين مملكت ما الان مثل يك بچه هفت هشتماهه مى‏ماند كه تازه تولد شده با همه دردها، با همه رنج‏ها، با همه بيمارى‏ها يك همچو مملكتى كه مثل يك طفل هشتماهه مبتلا به تمام بيمارى‏ها خصوصا بيمارى‏هاى بعد از انقلاب زياد است، بسيار سخت است. شما يكى‏تان يك روز بيائيد اينجا بنشينيد و ببينيد اين افرادى كه مى‏آيند اينجا چه مى‏گويند، چه مى‏خواهند. فلان مرد مى‏گويد كه من زن ندارم براى من يك زن، فلان دختر مى‏نويسد كه من يك شوهر مى‏خواهم. خيلى از كاغذها از اين سنخ حرف‏هاست، از اين سنخ حرف‏ها كه اينهائى كه مى‏آيند اينجا دست‏هاشان، شما يك وقت بيائيد تماشا كنيد ببينيد كه خيلى از اينها دست‏شان بلند است و يك پاكت دست‏شان است آنوقت شما خيال مى‏كنيد كه اين يك پاكت راجع به يك مسائل سياسى و يك مسائل اساسى است و اينها را كه ما نمى‏گيريم، اطلاع بر جائى نداريم. الان تو اين اطاقى كه من نشستم آن يك جاى بزرگى است كه براى كاغذ است، آن كاغذهائى كه آمده است و ما ديديم كه چه مى‏خواهند، چه مى‏گويند اينها الان اينطورى هست كه هر كه هر گرفتارى دارد، خيال مى‏كند، خوب ما انقلاب كرديم كه زمين چطور بشود، ما انقلاب كرديم شوهر داشته باشيم، ما انقلاب كرديم چه بشود - نمى‏دانستيم - ما انقلاب كرديم، حالا كه انقلاب كرديم خودتان درست كنيد. به ما چه زحمت كشيدند، خود ملت زحمت كشيده و خودشان انقلاب كردند و خودشان اين جرثومه فساد را از اينجا بيرون كردند. الان خودتان هستيد، خودتان چرا، به من چكار دارد كه به من مراجعه كنيد. من هم مثل يكى از شما، من هم مثل شما هستم، الحمدلله نعمت جوانى هم داريد و قدرت هم داريد من آنش را هم ندارم و دولت هم مثل شما مى‏ماند، شما دولت را - يك چيزى هست - يك چيز ديگرى حساب نكنيد، آن هم يك قدرت محدود دارد، يك اشخاص محدود. اينها الان وقتى كه كار يك نفر را مى‏خواهند عوض كنند مدت‏ها بايد بگردند، فكر كنند كه چه باشد، سابقه‏اش بايد چه باشد. مثل سابق نيست كه همه معلوم بشود كه چه مردمى هستند، مردم جرارى

صحيفه نور ج 10 صفحه 102

هستند كه معلوم مى‏شود، آنها هم همان مردم جرار مى‏خواستند سر كار بگذارند و مى‏گذاشتند. حالا مى‏خواهند يك آدمى باشد كه مسلم باشد، متدين باشد، امين باشد، تمايل به راست و چپ نداشته باشد شرائط دارد براى پيدا كردن يك نفرى كه چه بكند و ندارند آن را من مى‏دانم كه الان در ادارات خيلى هست اشخاصى كه ناباب هستند، اين اداره بخواهند اين را برش دارند، كسى نيست كه اينجا بنشيند اين كار را درست كند معذلك دارند تصفيه مى‏كنند، مشغولند، بسيار هم از اينها بيرون كردند، بسيار هم از اينها تغيير داده شده است لكن شما توقع‏تان زياد نباشد. آقا ما به شما بگوئيم كه شما براى ما چه كرديد، ما اينقدر زحمت كشيديم حبس رفتيم، شما هم حبس رفتيد ما هم حبس رفتيم، چرا شما به ما مى‏گوئيد كه براى ما چه شده، ما به شما مى‏گوئيم چه مى‏كنيد، براى ما چه كرديد. فرقى نمى‏كند، همه‏مان بايد بگوئيم كه ما بايد چه بكنيم بايد چه بكنيم بگوئيد. اما بايد چه بكنيد شما، شما بايد كارى بكنيد كه اين صداها هى كم بشود. اگر بخواهيد مملكت‏تان را درست بكنند، با آرامش بايد درست كنند. اگر يكى جائى تظاهر و دعواست نمى‏شود اسفالتش كرد. اگر يك مدرسه‏اى كه صبح وارد مى‏شويد مى‏بينيد كه يك دسته از آن ور ريخته، يك دسته از آن ور ريخته، تو سر هم مى‏زنند نمى‏شود تو اين مدرسه درس خواند، نمى‏شود هم اصلاحش كرد. نمى‏شود بگوئيد شما، آموزش و پرورش چرا كار نمى‏كند. خوب نمى‏گذارند.

عمال رژيم منحوس شاهنشاهى نمى‏گذارند براى كردها كارى انجام بگيرد

اين كردستانى كه الان مى‏بينيد كه به اين خرابى است، يك دسته از همين انگل‏ها و از همين‏هائى كه مربوط به رژيم منحوس شاهنشاهى است يا مربوط به چپ و راست، يا همه راست (چپى‏ها فعلا دخالت و اينها نمى‏توانند داشته باشند، الان آمريكائى به صورت چپ و راست) خوب اينها نمى‏گذارند كه براى كردها يك كارى انجام بگيرد. بودجه برايشان تعيين كردند اما خوب يك مملكتى كه وقتى كه يك فوج از آنجا راه مى‏رود و با تفنگ مى‏زنند، مى‏توانند بروند آنجا آسفالت كنند، مثلا بروند مدرسه بسازند، مى‏توانند بروند آنجا حمام و دبيرستان و آن چيزهائى كه احتياج دارند؟ خوب نمى‏شود اين. كوشش كنيد كه اين منحرف‏هائى كه هى تضعيف مى‏كنند شماها را هيچ كارى نشده، هيچ كارى نشده الان تضعيف شماست. خيلى كار تاكنون شده، يعنى من بايد بگويم به شما كه اين هشت ماهى كه اينها كار كردند در يك همچو محيطى ...... كه كار تمام است در يك همچو محيطى، با همچو وضعى، با همچو كارشكنى‏هائى، خيلى كار شده منتها اين كارها عرضه نشد به مردم كه بگويند چقدر كار كرديم. همين ديروز كه آمدند اينجا يك دسته‏اى كه مال قم بودند، اينجا وقتى كه خواندند راجع به كارهائى كه كردند، راجع به حمام‏ها، راجع به - عرض مى‏كنم - اسفالت‏ها و راجع به خانه‏سازى‏ها و امثال ذلك، شمردند زيادش صفحه بزرگى بود كه نوشته و قبل از آن هم راجع به همين جهاد - چيز - بنياد مستضعفين، شما خيال مى‏كنيد بنياد مستضعفين چيزى در آن نشده، نه چيز خيلى زياد شده منتها زيادتر از آن بايد بشود. مستضعفين تقريبا جندين ميليونند، چندين ميليون

صحيفه نور ج 10 صفحه 103

اشخاصى هستند كه ضعيفند و همه هم از رژيم سابق به ارث برده شده. همه اينها كه مى‏بينيد كه مثلا خانه ندارند، زندگى‏شان درست نيست، اسفالت ندارند، اينها كه در انقلاب اينجور نشده، اين در رژيم سابق اينها شده. در رژيم سابق جرات نمى‏كردند، آب نداريم، به حبس مى‏بردندشان اگر مى‏گفتيد اسفالت نداريم، كتك‏شان مى‏زدند. حالا ديگر نه كتك است، نه حبس و نه زجر، هيچ اين حرف‏ها نيست در كار وقتى نيست همه صداشان در مى‏آيد، تمام مستضعفين صداشان در مى‏آيد كه نه آب داريم و نه برق داريم. خوب از شما مى‏پرسم خوب شمائى كه نه آب داريد نه برق، تازه اين كار شده؟ مى‏گويند نه، ما از سى سال چهل سال اينجور بوده. خوب از اول اينجور بوده، اينها هم كه دارند مى‏سازند. اگر بگويند هيچ كارى كردند، نخير! خيلى كار كردند. اينقدرها لوله‏كشى كردند آب بردند و آب رساندند، اينقدر جاده‏ها را ساختند، در هر جا كه برويد اين مسائل هست، خانه‏ها زياد ساخته شده، اما براى چند ميليون جمعيت به اين زودى درست نمى‏شود آنها هم قبول دارند، البته خيلى از چيزها مانده است، اما نه اين است كه كارى نكردند، تا حالا هيچ كارى نشده، انقلاب شده مثل اول. اگر انقلاب نشده بود و مثل اول بود كه شما اينجا ننشسته بوديد، اگر شما اينجا آمده بوديد، وقتى بيرون مى‏رفتيد جايتان حبس بود. انقلاب شده مثل اول يعنى چه؟ اينها تضعيف مى‏كنند روحيه شما را. شما قوى باشيد، قدرتمند باشيد، با همان قدرتى كه همچو سد بزرگى را شكستيد، جلو برويد، درست مى‏شود مملكت‏تان، نترسيد از اين حرف‏ها يك دسته‏اى ماندند از اين دسته‏هائى كه مثل دزدها، دزدها هم هستند كه سر گردنه مى‏روند دزدى مى‏كنند، من خودم اطلاع دارم، از آنوقت‏هائى كه در زمان احمد شاه يادم هست ما مبتلا بوديم به دزدها، مبتلا بوديم به اين اشخاصى كه مى‏آمدند مثل رجبعلى و مثل نايب حسين كاشى و مثل آن ميرزا علينقى‏ها و آنها كه شما حالا اسم‏شان را هم نشنيديد، اينها مى‏رفتند غارت مى‏كردند، دهاتى كه ما در آن بوديم غارت مى‏كردند. كاشان، اصل حكومت در كاشان نمى‏توانست كارى بكند، همه‏اش اين غارتگرها بودند، غارتگرها آنجا غارت مى‏كردند، همه كارها را انجام مى‏دادند، تا زمان رضاشاه همه غارت‏ها را منحصر كردند به يك غارتگر، همه را سركوب مى‏كردند، يك غارتگر جاى همه نشست و آن غارت مى‏كرد. پيشتر غارتگرها متعدد بودند بعدش همه سركوبى شدند، آن هم به - چيزى - كه دستورى كه از خارج داشتند، همه را سركوبى كردند و متمركز شد قوا در يك نفر كه آن هم غارتگر بود. شما خيال نكنيد كه كارى نشده. نه خيلى كار شده، معجزه شده، اعجاز شده. اين فريادى كه اينجا مى‏بينيد امكان نداشت كه سابق يك كسى بيايد و يك صدائى بكند. مى‏بينيد آزادى، نعمت آزادى از همه چيزهاى دنيا بيشتر است. شما الان طورى هستيد كه مى‏آئيد منزلتان فكر اين نيستيد كه خوب اينجا هستيم، مبادا سازمان امنيت بيايد مثلاً برادرم را بگيرد، پدرم را بگيرد، شوهرم را بگيرد - عرض مى‏كنم - آنطور چيزها، اين خوف‏ها را داشتيد. حالا راحت مى‏خوابيد نه سازمان امنيت مى‏آيد و كسى را بگيرد و نه دولت مى‏فرستد كسى را بگيرد و نه چى و دزدها را دولت گرفته، آن غارتگرها را، آنهائى كه شما را اذيت كردند در طول تاريخ، آنها را دارند خوب يكى يكى مى‏گيرند، بعضى‏شان را به جزايشان مى‏رسانند بعضى‏شان را نمى‏رسانند. اما شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 104

باورتان نيايد كه به شما مى‏گويند كه هى چه شد، چه شد، چه شد اين حرف‏هائى است كه همين كسانى كه مربوط به رژيم سابق هستند اين حرف‏ها را مى‏زنند براى اينكه به شما بگويند كه اصلاً اسلام هم مثل آنها. نمى‏دانند كه بركت اسلام بود كه دزدها را از اين مملكت بيرون كرد، از بركت اسلام است كه اين آزادى الان هست، بركت اسلام بود كه بعد از انقلاب همچو آزاد كردند همه را، تمام مطبوعات آزاد شد، منتها بعدش ديدند كه، پنج، شش ماه كه گذشت، ديدند كه اين مطبوعات وابسته به اسرائيل است بعضى‏شان، بعضى‏شان دارند توطئه مى‏كنند بر ضد مملكت، خوب روى يك قواعدى نباشد كه رسيدگى بشود و هر كدام كه اينطور هستند جلوشان گرفته بشود. كه هيچ انقلابى در دنيا نمى‏توانيد پيدا كنيد مثل انقلاب ايران كه بعد از انقلاب ابدا گرفتارى در كار نبود و آزادى مطلق بود، اجتماعات آزاد بود و حزب‏ها همه آزاد بود و مردم همه‏شان بطور آزادى مسائلشان را مى‏گفتند مطالبى كه داشتند مى‏كردند، انتقادات مى‏كردند. اين معنا هم كه گفتيد كه به شما مطالب را نمى‏رسانند، اين هم از جمله حرف‏هائى است كه اينها مى‏زنند براى اينكه بفهمانند به مردم كه من يك آدم بى‏اطلاعى هستم، وقتى من يك آدم بى‏اطلاعى هستم نمى‏توانم حرفم يك حرف صحيحى باشد. من بى‏اطلاع نيستم. تا شما الان آمديد چقدر حرف زديد پيش من نشستيد حرفتان را زديد، آن هم يك كسى او را نمى‏بيند. صبح و ظهر و شب و همه وقت هستم، منتها از صبح تا ظهرش بنا بود كه اجتماعات باشد و بعدش من را يك قدرى آزاد بگذارند. اين وقت آزادى من است كه الان شما داريد مى‏بينيد. انشاءالله كه همه‏تان موفق باشيد. من به همه دعا مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 135

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان

محكوم كردن اقدامات اسلامى - انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چاره نيست كه ما تحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مملكت قطع كرديم و ما ارتجاعيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از اينكه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاه‏ها به واسطه توطئه‏اى كه شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما بايد تحمل كنيم اين مسائل را و بايد هم از همين‏هايى كه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نويسنده و امثال ذلك هستند و خرابكار هستند، اين برچسب‏ها را قبول كنيم.

شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى‏

مسائل اسلام مسائلى نيست كه الان بشود در يك مجلسى يا چند مجلس مسائل اقتصاديش را، مسائل اجتماعى‏اش را، مسائل سياسى‏اش را طرح كرد. مساله مالكيت به يك معنا، مالكيت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لكن معنا اين نيست كه هر كس هر كارى مى‏خواهد بكند و مالكيت از هر جا مى‏خواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كه روى موازين شرعى باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بى‏جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادند. من نمى‏دانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است، چه كسى است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت در صورتى كه مشروع باشد، روى موازين باشد، محترم است، چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم، و مالكيت غير مشروع محترم نيست. اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حسابى نداشتند و هيچ موازينى نداشتند، مال‏هاى مردم را اينها اندوخته كردند، مال‏هاى مردم مصادره بايد بشود لكن اين معنا بايد معلوم بشود كه مصادره اموال روى موازين ادارى، روى موازين قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس برسد، بريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است، هرج و مرج نبايد - در يك مملكتى، حالا كه شما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ - هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد. دادگاه‏هاى

صحيفه نور ج 10 صفحه 136

انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايه‏ها كه اينها پيدا كردند، آنها كردند، از غيرمشروع بوده، آن رسيدگى مى‏كند، اگر چنانچه غير مشروع بوده مصادره مى‏كنند اما به مجرد اينكه فرض كنيد كه كسى بگويد كه مال زاغه‏نشين‏هاست، ما هم حالا مى‏گوييم كه مملكت اولى هست به زاغه‏نشين‏ها تا ديگران، اما معنايش اين نيست كه الان زاغه‏نشينان بريزند و مردم را از خانه‏شان بيرون كنند يا بگيرند جاها را معنايش اين است كه روى موازين بايد عمل بشود به طورى كه زاغه‏نشين‏ها هم - عرض بكنم كه - خانه‏نشين بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مى‏كنند اين اشخاصى كه دشمن با شما هستند، از هر تربيتى، از هر جوى استفاده و استفاده‏ها مى‏كنند. يكى‏اش همين است كه بريزند مردم را به هم، آنها بريزند بگيرند و آنها بريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مى‏شود. موازين بايد داشته باشد، اسلام اينطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه، هرج و مرج جايز است، اسلام حدود دارد و بايد روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند كه مال مردم را بردند، هر كس نمى‏تواند برود مال را از او بگيرد كه اين مال مردم است، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض كنيد مالى يا زمينى يا آپارتمانى يا هتلى مال مردم باشد و يك كسى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره، يك مساله است، مساله هرج و مرج، يك مساله ديگر.

آقايان بايد توجه داشته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست، بريزند و بشكنند - و عرض بكنم - كه مصادره كنند و بعد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج است، همانى است كه مى‏خواهند يك عده‏اى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كشيده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بكنند.

نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج

شماها كوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ باشد و روى موازين پيش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت، ظلم به كسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسته اشخاص جوان افتاد كه آدم‏هاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افتادند، اين كم‏كم مى‏رسد به هرج و مرج و كم‏كم به زد و خورد و كم‏كم به كشت و كشتار و يك شهرى را، يك مملكتى را ناآرام مى‏كند وقتى ناآرام كرد ديگر نمى‏شود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و بگويد كه ما انقلابى هستيم، حالا كه انقلابى هستيم ديگر نه دادگسترى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست، ما خودمان هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. نخير مساله اينطور نيست، در هيچ حكومتى، در حكومت على بن ابى‏طالب هم اينجور نبوده كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 137

هرج و مرج باشد، هر كس هر كارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مى‏كرد، حضرت امير مى‏آورد و حدش مى‏زد. اينطور است مسأله.

شما خيال نكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. ضد انقلابى‏ها جزء شماها مى‏شوند، شما هم نمى‏شناسيد آنها را، تحريك هم مى‏كنند، مى‏ريزيد مى‏شكنيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مى‏دهيد كه اينجا هرج و مرج است، يك مملكت هرج و مرجى است، هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، هر كس هم هر خانه‏اى را مى‏خواهد بگيرد و هر هتلى را هم مى‏خواهد بگيرد. اينها صحيح نيست، اينها را من نصيحت مى‏كنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مى‏خواهد مى‏كند، نه موازين قانونى هست، نه موازين شرعى هست، نه رجوع به دادگاه‏ها هست، نه رسيدگى هست و هر كس، هر كى را تشخيص داد به اينكه فرض كنيد كه ناباب است، بدون اينكه مراجعه به مواردش بكند، خودش برود عمل بكند. يك همچو چيزى حكومت جنگل است. كارى نكنيد كه ايران را متهم كنند به اينكه حكومت جنگل دارند، حكومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسلامى را بايد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به اينكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس هر كارى، هر كميته‏اى دلش مى‏خواهد هر كارى بكند، از او بپرسند چرا، مى‏گويد انقلاب است. هر پاسدارى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند از او بپرسند، مى‏گويد اين انقلاب است. هر جوانى هر كارى مى‏خواهد بكند، بگويد انقلاب است، معنايش اين است كه اصلاً انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است، انقلاب اسلامى حكومت جنگل است. اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها اموال‏شان، اموال غير مشروع بوده است، مصادره شده است و به بيت‏المال برگشته است، آنجا هم همين طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه اين آدم مال مردم را مصادره كرده، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى موازين نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خواهد شد ولى با يك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايه‏دارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايه‏دارها روى مشروعيت به اين زيادى نمى‏شود، اينها را حسابشان را مى‏كشند و آن مقدارى را كه غير مشروع است، ازشان مصادره مى‏كنند. اما نه معنايش اين است كه شما بگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كسى است، بريزيم و بگيريم، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته باشد نه اينكه هر كسى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و هر كس هر طورى عمل بكند و اسمش هم اين است كه انقلاب است. انقلاب اسلامى معنايش اين است كه متحول شده است يك مملكت طاغوتى كه هر كس مى‏خواست ظلم بكند، مى‏كرد به اتكال سرنيزه، مبدل شده است به يك مملكت اسلامى كه روى موازين اسلامى عمل مى‏شود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است، خودش نمى‏تواند برود آن جرم را عوض كند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 138

بايد برود به محكمه، محكمه عرض حال بدهد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غير مشروع مى‏داند از كسى يا طلبى از كسى دارد، مال غير مشروعى دست كسى هست، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله اينطورى است كه اين آدم اموالش چطور است، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.

اين يك عرضى است كه مى‏كنم كه اگر شما بخواهيد مملكت‏تان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملكت، يك مملكت اسلامى باشد، اول چيزى كه بر همه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم. نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلاً حد و مرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوان‏ها و خود اشخاص كه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بدانيد كه اشخاصى كه با اسم اسلام توى شما وارد مى‏شوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مى‏شوند و آنها مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كارهايى را انجام مى‏دهند، يك درگيرى‏ها را درست مى‏كنند، يك تظاهرات درست مى‏كنند - عرض مى‏كنم - مدارس را به هم مى‏زنند، همه جهات را به هم مى‏زنند براى اينكه مقصد خودشان كه عبارت از آن است كه ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى، با توجه بايد اين كار را بكنيد.

دخل و تصرف در حدود مالكيت‏ها از اختيارات ولى فقيه است

اسلام با مستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم اموالشان همانطورى كه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست، اسلام اينطور اموال را به رسميت نمى‏شناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است، لكن اموال طورى است كه حاكم شرع، فقيه، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نبايد اينقدر باشد، براى مصالح مسلمين مى‏تواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چيزهايى كه مترتب بر ولايت فقيه است و مع‏الاسف اين روشنفكرهاى ما نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه، يكى‏اش هم تحديد اين امور است. مالكيت را در عين حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مى‏تواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.

انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 130

تاريخ: 13/8/58

بيانات امام خمينى در جمع مسوولين امور تربيتى نواحى نوزده‏گانه و دانش‏آموزان مدارس تهران‏

قيام ملت ايران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما برادرها و خواهرها چه فكر مى‏كنيد راجع به امور انقلاب و چه تزريقاتى به شما مى كنند راجع به اين نهضت؟ من بايد به شما عرض بكنم كه نهضت ما با پيروزى آمده است و با پيروزى جلو مى‏رود و هيچ‏نگران اين معنا نباشيد براى اينكه يك ملتى وقتى كه يك مطلبى را خواست آن هم مطلبى كه حق است، حق ملت‏هاست، يك ملتى كه تمام قشرهايش نهضت كرد و بپا خاست و اين قيام هم قيامى بود كه حق خودش را مطالبه كرد، آزادى را مطالبه مى‏كرد، استقلال را مطالبه مى‏كرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را، يك همچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش، همين اسباب اين شد كه نتوانستند. اين ابرقدرت ها سال‏هاى دراز اين حق را از اين ملت سلب كرده بودند و آزادى به هيچ وجه نبود، استقلال نبود، رژيم، رژيم غير قانونى سلطنتى بود، نتوانستند كه حفظ كنند آن رژيم را و نتوانستند آن اختناقى كه سابق بود و سابقه داشت در اين مملكت، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگى ما را به غير حفظ كنند.

توطئه دشمنان جهت مايوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى

ما الان مستقليم، مملكت مال خود شماست، نه شرق، نه غرب، نه قدرت‏هاى بزرگ، هيچ كدام تصرف در اينجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى كه شما بيرونشان كرديد، با همان قدرت حفظ مى‏كنيد استقلال خودتان را، حفظ مى‏كنيد اين آزادى خودتان را، حفظ مى‏كنيد رژيم حاضر كه جمهورى اسلامى است. هيچ نگرانى نداشته باشيد، من به شما اطمينان مى‏دهم كه با اين روحيه‏اى كه در ملت ما پيدا شده است و با اين قيام مردانه‏اى كه ملت ما كرد، شكست داد قدرت‏هاى بزرگ جهانى را، قضيه، قضيه محمد رضا تنها نبود، قضيه، قضيه آمريكا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضيه اينها هم نبود، قضيه همه ممالك، دولت‏هائى كه يك روابطى با اينجا داشتند، همه دولت‏ها مخالفت مى‏كردند، منتها بعضى‏ها به صراحت مخالفت مى كردند و بعضى‏ها به كنايه. در عين حال كه شما يك طرف بوديد همه قدرت‏ها يك طرف و نبايد به حسب حساب‏هائى كه اين حسابگرها كنند، نبايد ما پيروز بشويم، نبايد اين سد را ما بشكنيم براى اينكه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا

صحيفه نور ج 10 صفحه 131

تفنگ شما مى‏بينيد دستتان است اينها از غنائم جنگى است، شما قبل از اين دستتان چيزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چيز داشتند و شما با دست خالى لكن با قلب پر از ايمان، قلب‏هاى نورانى پر از ايمان و فريادهاى الله اكبر، در مقابل فرياد الله اكبر نمى‏تواند كسى بايستد. يك ملت سرتاسر، يك بچه اينقدرى كه تازه زبان باز كرده، با ساير مردم هم صدا الله اكبر و مرگ بر شاه، اين سيل خروشان خراب كرد همه سدهائى كه در مقابل شما بسته بودند و الان شما پيروز هستيد منتها آنها حالا به دست و پا افتادند كه ناراضى درست كنند در صورتى كه شما از اين پيروزى خودتان راضى هستيد، شما همان‏ها را كه مى‏خواستيد دستتان آمد. اين فريادها چه بود؟! اين بود، آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، الان دست شماست. چطور اين خانه خراب‏ها مى‏گويند چيزى گير ما نيامده، اينهائى كه خواهند شما را باز مايوس كنند، سست كنند، اينها مى‏گويند چيزى نشده است. مگر ملت چه مى‏خواست كه بشود. شما هيچ وقت صدا، فرياد كرديد كه نان مى‏خواهيم؟! فرياد كرديد منزل مى‏خواهيم كى همچو فريادى؟ همه‏تان با هم جمع شديد، زن و مرد، بچه و بزرگ فرياد كرديد آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى. همانى كه ملت ما خواست دستش آمد، چطور اينها مى‏گويند كه جمهورى اسلامى، انقلاب شد چيزى دست ما نيامد. مگر انقلاب براى چه شده بود. انقلاب براى اين سه تا مقصد، سه تا مطلب بود كه اساس مطلب است. آقا شما آزادى را كم چيزى فرض مى‏كنيد. از بالاترين نعمت‏هائى كه در عالم هست آزادى انسان است. انسان حاضر است همه چيزش را فداى آزادى خودش بكند. اين حبس سى و پنج ميليونى شكست و شما آزاد شديد. انقلاب شما كارى ازش نيامد؟ اينها اينطور تحقير مى‏كنند ملت ما را، اين نويسنده‏هاى ما اينطور تحقير مى‏كنند ملت را كه ملت انقلاب كرد چيزى گيرش نيامد.

خائنين تلاش مى‏كنند براى اينكه مردم را بازى بدهند

ملت هر چه خواست گيرش آمد. ملت گندم نمى‏خواست، آن هم گيرش مى‏آيد، اما هيچ كس فرياد كرد در اين فريادها - كه ما فرياد كنند - كه ما گندم مى‏خواهيم؟ فرياد كرد كه ما خانه مى‏خواهيم؟ ما اجاره خانه مى خواهيم؟ ما منفعت مى‏خواهيم؟ اينها اصلاً مطرح نبود پيش ملت ما، ملت ما هر چيزى كه خواست به تمام عيار گيرش آمده، البته رژيم جمهورى اسلامى آمده است، لكن خوب، بايد محتوايش هم به تدريج گير بيايد. هيچ از اين صحبت‏هائى كه اين گوينده‏ها مى‏كنند، از اين مقالاتى كه اين نويسنده‏ها مى‏نويسند و از اين شب نامه‏هائى كه اين چپى‏ها منتشر مى‏كنند هر روز منتشر امروز شايد هفت، هشت‏تايش پيش من آمد، اين خانه خراب‏ها مى‏گويند كه حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، براى اينكه الان زندانى سياسى بيشتر از آن وقت‏ها، سرتاته بگرديد اگر يك زندانى سياسى آدم پيدا كرديد كه توى حبس باشد، بله، زندانى سياسى به آن معنا كه مى‏خواهد اين مملكت را به عقب براند، هست در حبس‏هاشان از همان رژيم سابق، از همان رژيم سابق باز هم هست، اما آنى كه آن وقت بود، با اينى كه حالاست مقايسه بكنيد، آنى كه آن وقت بود، بهترين فرزندهاى اسلام و بهترين

صحيفه نور ج 10 صفحه 132

فرزندهاى ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند. اينها فكر نمى‏كنند، مى‏دانند اما براى اينكه مردم را بازى بدهند، جوان‏هاى ما را بازى بدهند اين را نويسند كه حالا هم با آن وقت فرقى نكرده، آن وقت زندانى سياسى داشتيم حالا هم زندانيان سياسى. اولاً دروغ مى‏گويند كه اين سرتاسر مملكت پر زندانى، خوب، حالا كه مى‏گوئيم كه صحيح، اما كى‏ها آن وقت زندان بودند، كى‏ها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانى و امثال اينها زندان بودند، حالا امثال نصيرى زندان است. حالا فرقى نكرده با آن وقت؟! حالائى كه تمام آزادگان از زير بند ستم بيرون آمدند و آزادند الان، الان همه مان با هم آزادانه نشستيم صحبت مى‏كنيم كه پيشتر امكان نداشت بر ايمان، اينها آزاد، خائن‏ها در حبس، آن وقت خادم‏ها به ملت، خادم‏هاى به انسانيت، به اسلام در زندان بودند، خائن‏ها بيرون بودند اشتلم مى‏كردند، حالا خادم‏هاى ملت، دوست‏هاى ملت، خدمتگزارهاى به ملت بيرون هستند، خيانتكارها، آن هم يك مشتشان، خيانتكارها بيش از اينهاست بسيارشان فرار كردند، بسياريشان هم اين زيرها گم شدند و بسياريشان هم خودشان را جا زدند كه اينها بايد به تدريج درست بشود. پس فرقى مابين آنوقت و حالا نيست؟! در نظر توى بى‏اطلاع از همه چى يا بااطلاع و خائن فرق نيست. تو فرقى مابين طالقانى و نصيرى چون نمى‏گذارى، از اين جهت نصيرى در حبس باشد يا طالقانى، پيشت فرق نمى‏كند بلكه بعكس است، تو مى‏خواهى او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا كه امثال اينها بيرون آمدند و دارند - و دارند - خدمت مى‏كنند و امثال آن خيانتكارها يا فرار كردند يا چيز كردند، اين فرق كرده است. البته جنابعالى و امثال شما و امثال شب‏نامه‏نويس‏ها و امثال آنهائى كه مى‏خواهند باز رژيم سابق را يا امثال او را به ميدان بياورند، به اين معنا مى‏گوئيد فرقى نكرده شما، البته پيش شما هم باز فرق كرده، شما متأسفيد از اينكه اين جمعيت خدمتگزار بيرون بيايند و آن جمعيت در حبس باشند، براى اين حبسى حالا دارد فرياد مى‏زند كه اى حبسى‏هاى ما چه، اى حبسى‏هاى ما چه. اين حبسى‏هائى كه الان هستند، اين آقاى نويسنده‏اى كه به يك گروهى هستند، نمى‏دانم چه گروهى، زهر مارى هستند، اين اظهار تأسف مى‏كند بر اينهائى كه حالا در زندان هستند مثل اظهار تأسف امريكا بر قتل نصيرى و هويدا و امثال اينها. البته همه از اين سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشيد، جوان‏ها خواهرها! عزيزان من! همه‏تان با هم باشيد. اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند درست تامل كنيد در آن كه اساس چه است كه مى‏گويند چيزى نشده است، مى‏گويند آنجا هم حالا حبسى هست، اين اساس مطلب درد اينها ببينيد چه است، نمى‏فهمند اينها كه آنى كه ملت مى‏خواهد، شد. نشد يعنى چه؟ يعنى حالا باز رژيم سلطنتى است؟ حالا باز امريكا در اينجا حكومت مى‏كند؟ حالا باز مستشارهاى آمريكا در اينجا حكومت مى‏كنند؟ حالا باز ما در توى حبس و تبعيد - عرض مى‏كنم - اينها هستيم؟ حالا مملكت ما مال خودمان نيست، ديگران مى‏برند؟ حالا باز آن ظالم‏هائى كه آنقدر ستم به ما مى‏كردند باز مشغول همان كارها هستند؟ اينها نيست در كار، همه چيز تحقق پيدا كرد يعنى آنى كه ملت مى‏خواست، ما خواست ملت را از فريادش بايد بفهميم، خواست ملت، يعنى همه ملت خواستشان اين بود كه داد مى‏زدند، خواستشان اين بود كه - مى‏توانستند -

صحيفه نور ج 10 صفحه 133

مى‏گفتند، فرياد مى‏زدند روز و شب در پشت بام‏ها و در توى خيابان‏ها به فرياد مى‏نشستند و فرياد مى‏كردند، سر تا ته فريادشان هر چه بپرسيد جز اين سه تا كلمه نبود، ما در هيچ يك از اين فريادها نشنيديم كه خانه ما مثلاً خانه خوبى نيست، حتى اين زاغه‏نشين‏ها به فكر اين نبودند كه توى زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست، اين سه تا مطلب بود و اين سه تا مطلب تمامش حاصل است.

لزوم تحول فرهنگى در همه شؤون كشور براى نيل به پيروزى نهائى‏

چطور جمهورى، انقلاب واقع شد و هيچ چيز نشد؟ انقلاب براى آن كه واقع شد، شد، انقلاب براى چيزهاى ديگر نبود، براى اين بود. بله، جمهورى اسلامى شده است اما محتوايش الان محتاج به يك زمانى است كه اسلامى بشود. شما توقع داريد كه دو هزار و پانصد سال تعليمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اينها را گذاشتيم، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع داريد كه يك جمعيتى كه پنجاه سال جوان‏هايش با اين تبليغات بزرگ شدند، بچه‏ها از سن كوچكى كه چشمشان را باز كردند تا وقتى كه به دانشگاه رفتند، تا وقتى كه به بازار رفتند، تا وقتى كه به كارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندند كه تمدن بزرگ و آريامهر كذا، و يك رژيمى كه تمام اداراتش اداراتى بود كه برخلاف مصالح كشور بود، از همه‏اش، حتى هر جايش بگرديد، مصالح كشور مطرح نبود، مصالح خود آنها يا مثلاً فرض كنيد كه ارباب‏ها. اگر دانش به ما مى‏خواستند به جوان‏هاى ما دانش بياموزند، يك دانش استعمارى مى‏آوردند، اگر تعليم و تربيت بود، تعليم و تربيتى بود كه به نفع آنها باشد، تعليم و تربيتى كه به نفع خود كشور باشد، در كار نبود. شماها توقع داريد كه اينها كه پنجاه سال در اين اداره كار خلاف كردند، فورا متبدل بشود يك شيطان به يك ملائكه؟ امكان ندارد، تدريج لازم دارد، بخواهند اينها را، ادارات را خالى كنند از اين جمعيتى كه اينقدر تربيت شدند، خوب، اداره نمى‏شود، اين بايد به تدريج هى فرد خوب پيدا بشود جاى اين بگذارند، فرد بد را بگذارند كنار بايد بشود، هيچ چاره ندارند. اگر مملكت بخواهد يك مملكت مستقل براى خودتان باشد، بايد اين تحولات حاصل بشود، يك فرهنگ استعمارى برگردد به يك فرهنگ استقلال، مستقل. همه چيز بايد عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به يك مغزهاى مستقل، تا اين نشود، ما نمى‏توانيم به آن پيروزى نهائى برسيم. به اين پيروزى رسيديم كه اين پيروزى يعنى آنى كه ملت خواست اولش بود و از دلش فرياد مى‏كرد، به او رسيد، خدا به او داد، لكن خوب، تتمه دارد. حالا خواست‏هاى ثانى هست، خواست‏هاى ثانى اين است كه همه ادارات ما اسلامى باشد - بشود - بازار ما يك بازار اسلامى باشد، در كشاورزى كه مى‏رويم، ببينيم كه اسلامى است، در ادارات مى‏رويم در كارخانه‏ها مى‏رويم، هر جا برويم ببينيم كه قدم اسلام در آنجاست. خواست دوم هر مسلمانى است - و تو نگويد، اگر صحبتش نكند او خواست است، - هر مسلمانى مى‏خواهد كه اسلام كه يك مذهب مترقى است و ابعادش تمام اينجاها را مى‏گيرد به همان تربيت و تعليم اسلامى كه با آن تربيت و تعليم انسانى يك جوان‏هائى رشد بكنند، يك ملتى رشد بكند و به آن تربيت تمام چيزهايش درست مى‏شود، ديگر از

صحيفه نور ج 10 صفحه 134

استعمار بوئى پيدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد بود، از اين اشتباهاتى كه مى‏شود و از اين غلطاندازى‏هائى كه مى‏شود و از اين كاغذ بازى‏هائى كه مى‏شود و از اين رفتن توى عدليه، در اين گير و بندى‏هاى عدليه، از اينها هيچ اسمى نخواهد بود. اين خواست ماست، خواست ملت است لكن خواست دومى است كه اولش حاصل شد، آنى كه ايستاد و گفت مى‏خواهم، او شد. بيخود اين را مى‏گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، مى‏دانند هم، بعضى از اينها شياطينند مى‏دانند، لكن مى‏خواهند اينطورى بگويند براى اينكه شماها را، مردم را سست كنند. جوان‏هاى ما بايد متوجه اين معنا باشند كه اين شياطين را بشناسند و اين وسوسه‏ها، وسوسه‏هاى خناس است، اينها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس كه در رأسشان آمريكاست و اذناب او تا برسد به آنهائى كه در بين قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است.

خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد، مؤيد باشيد و همه با هم باشيد و من هم به خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 144

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع شهرداران سراسر كشور

لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غير مرفه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ميل دارم كه عمل ما بيشتر از قولمان باشد يا موافق با قولمان. الان شهرها و روستاهاى ايران و حتى شهر تهران گرفتار كمبودهائى بوده و هست و اين به عهده شهردارى ماست كه با كمك مردم اقدام كنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد كنند و آنچه كه مهم است اين است كه آن قشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد، آن حاشيه‏هاى اطراف تهران، آن زاغه‏نشين‏ها و آن چادرنشين‏هاى اطراف تهران بيشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهاى ديگر، روستاهاى ديگر توجه به اين قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بيشتر باشد.

مع‏الوصف در رژيم سابق اين قشر اصلاً مورد عنايت نبود و اگر كارى مى‏كردند براى همان قشر مرفه مى‏كردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غير از جنوب شهر است، اصلاً آنجا يك شهر ديگرى است اين هم يك شهرى ديگرى و اين غير مطابق بودن دو طبقه به اين شديدى، خداى نخواسته سبب مى‏شود انفجارى حاصل بشود كه كسى نتواند مهارش كند. شما شهردارى‏هاى محترم بايد توجه كنيد كه امروز شهرها و دهات و روستاها همه مال خود ملت است و در تصرف ديگرى نيست و حتى مال خود ملت شده. خود ملت و خود شهردارها كه از ملت هستند بايد در آباد كردن اين مملكت كوشش كنند خصوصاً آن طرف‏هائى كه خرابى داشته و به آنها نرسيده بودند. دهات و شهرهائى كه دو طرف دارند يك طرف مرفه و يك طرف غير مرفه شروع كنيد وقتى به درجه مرفه رسيد آنوقت يك كار اساسى شما كرديد. من اميدوارم خداوند همه شما را تاييد كند و در راه خدمت به اين كشور و خدمت به اسلام همه موفق باشيد و همه ما موفق باشيم در اين خدمت.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 139

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران

اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند

بسم الله الرحمن الرحيم

در يك روايتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطان‏ها را دور خودش جمع كرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مى‏كند و چه بچه شيطان‏هائى كه در ايران هستند و چه شيطان‏هائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است.

شما مى‏دانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برهه‏اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمده‏اش آمريكا. رضاخان را انگليس‏ها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (به حسب گفته خودش) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمى‏ديدند صلاح خودشان را مى‏ديدند. در طول اين مدت هم گرفتارى‏هاى همه جانبه ملت ما را، چه زن‏ها و چه مردها همه مى‏دانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده‏ها دريدند از اين مملكت، چه زورگوئى‏ها كردند و چه بچه‏ها سقط شد در اثر حمله‏هايى كه اينها مى‏كردند به زن‏ها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليس‏ها كه آورده بودند، همان‏ها او را از اينجا بردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد، برديم. و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدان‏ها را بست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نقل كرده بودند، بين راه يك كشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بردند و او گفته بود كه چمدان‏ها، گفتند چمدان‏ها بعد مى‏آيد. او را بردند به آن جزيره و چمدان‏ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كه آن را اكثرا يادتان است، يعنى اواخرش را كه همه يادتان است، از اولش هم بسياريتان يادتان است كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسماء فريبنده. مع‏الاسف از اين تبليغات همه جانبه‏اى كه اينها كردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضى‏ها هم كه شريك جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعاليت هستند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 140

اينها همان شياطينى هستند كه حالا به فرياد آمريكا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى، با بيدارى اين توطئه‏ها را خنثى كند. و مهم توطئه‏ها اين دروغ پراكنى‏هائى كه، شايعه‏سازى‏هائى است كه الان متعارف است، شايعه‏هاى زياد براى تضعيف روحيه ملت، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مى‏كشند، يكوقت مى‏بينيم كه خبر مى‏رسد كه صد نفر را كجا كشتند، 25 نفر را سر بريدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را كشتند و حال آنكه اينها نبوده است. اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند براى تضعيف. تمام پاسگاه‏ها از بين رفت، تمام چه شد همه‏اش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تضعيف كنند روحيه شما را، روحيه ما را. از جمله حرف‏هايى كه هى زده مى‏شود و هى پراكنده مى‏شود از اطراف كه يك انقلابى شده است اما چيزى نشده است فقط يك انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلاً چيزى نشد.

جوان‏هاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند

اين يك مطلبى است كه من ديروز هم باز گفته‏ام، حالا هم عرض مى‏كنم كه آنكه ملت مى‏خواسته همه آن شده است. چه ملت مى‏خواست؟ ملت آن فرياد كه مى‏كرد چه مى‏گفت؟ نمى‏گفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ كدام يكيش نشده است؟ الان آزادى هست، به طورى كه من و شما مى‏توانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، پنج سال پيش از اين مى‏توانستيم؟ استقلال هست. الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هياهويى كه اين شيطان بزرگ فرياد مى‏زند و شياطين را دور خودش جمع مى‏كند اين، براى اين است كه دستش كوتاه شده است، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كوتاه شده است و ترس اين را دارد كه ديگر تا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مى‏كند و آن مركزى هم كه جوان‏هاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پايگاهى هم اينجا براى توطئه درست كنند و جوان‏هاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشه‏هاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوان‏ها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از - چيز - آنجائى كه رفتند. جوان‏ها يك كارى كردند براى اينكه ديدند، خوب ناراحت كردند اين جوان‏ها را، يك شاهى كه در طول 50 سال اين مملكت را به غارت كشيده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از اين آنقدر قتل نفس كرده است، كشتار عمومى كرده است، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هزار نفر كشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مقتول داشته‏ايم و چند صد هزار نفر ما معلول داشته‏ايم كه ما هر روز مواجه با اين معلول‏ها هستيم. الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دسته‏اى از اينهاست، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند كه روز عيد غدير خم جلسه‏اى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مى‏روم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است در پناه

صحيفه نور ج 10 صفحه 141

خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مريض بودن (فرقى نمى‏كند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان‏هاى ما كه آنجا اظهار مخالفت مى‏كنند، آنها را يا متفرق مى‏كنند يا حبس مى‏كنند، به همين دو، سه روز كه در اين مجسمه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى، جوان‏هاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را متفرق كرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع اين هست كه جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايى كه توطئه‏گرى است درست بكنند - و تربيت - نمى‏دانم همه چيزهايى كه مى‏خواهند بكنند و ملت ما و جوان‏هاى ما و جوان‏هاى دانشگاهى ما و جوان‏هاى روحانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر برود براى اينكه احترامى قائل بشوند به آقاى كارتر و امثال اينها!! توطئه‏ها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارى‏ها نبود، اگر آن كار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كار، وقتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مى‏گيرد، ناراحت مى‏كند جوان‏هاى ما را، جوان‏ها توقع دارند در اين دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقتى مى‏بينند توطئه است كه مى‏خواهند كه دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمى‏توانند بنشينند. توقع نبايد باشد كه اينها بنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرى‏هايشان را كردند حالا توطئه‏هاشان را بكنند و رشد پيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوان‏هاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند.

با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد

امروز روزى نيست كه ما بنشينيم و نگاه كنيم. امروز، حال از آنوقتى كه محمدرضا بود يكقدرى عميق‏تر است، بدتر است. آنوقت معلوم بود كه اين خائن ايستاده در مقابل ملت، ملت هم مى‏شناخت او را و مقابل ايستاده بود. امروز خيانت‏هاى زيرزمينى است، يك توطئه‏هاى زيرزمينى است كه توطئه‏هاى زير زمينى در همين سفارتخانه‏ها كه هست، دارد درست مى‏شود كه مهمش و عمده‏اش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد و نمى‏شود بنشينيد و آنها توطئه‏شان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرف‏هاى نامربوط دموكراسى و امثال ذلك ما را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كس حق دارد توطئه بكند. اين حرف‏هاى نامربوط را بايد كنار گذاشت و ملت ما همانطورى كه تا حالا پيش آمده، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانك‏ها مقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانك‏ها سپرده است و همه مال ملت است، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنها رفتار مى‏كنيم، با انگلستان هم طورى ديگر رفتار مى‏كنيم. اينها خيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مى‏كنيم كه هر غلطى اينها مى‏خواهند بكنند. نخير، اينطور نيست. مسأله، مسأله - باز - انقلاب است.

صحيفه نور ج 10 صفحه 142

يك انقلاب زيادتر از انقلاب اول خواهد شد. بايد سر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كند و افراد دور خودش جمع كند و - عرض بكنم - روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بكند و جوان‏هاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضد شاه يا بر ضد بختيار كرده‏اند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانى‏ها را تحويل ندهند يا لااقل بيرون نكنند از مملكت خودشان، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مى‏كنيم به آن تكليف.

تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى

بايد به قدرت پيش برويم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شديم - احساس بكنند - اگر اين تضعيف‏هايى كه اين نويسنده‏هاى بى‏انصاف ما از اين ملت مى‏كنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشته‏ها در ما تأثير كرده است، اين احساس را اگر بكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسنده‏ها بنويسند كه چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست و همانطور در يك نوشته‏اى كه من پريروز ديدم نوشته است كه در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حبسند، هيچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است. خوب اين براى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مى‏كنيم اين را، در رژيم سابق عده‏اى محبوس بودند، عده‏اى گرفتار بودند، حالا هم عده‏اى محبوسند، اين شك ندارد، اما چه كسانى هستند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مى‏شدند؟ - در رژيم حالا هم اعدام - ما ببينيم در رژيم سابق كى اعدام مى‏شد و در اين رژيم كى اعدام مى‏شود؟ اين را ديگر حساب نمى‏كنند اينها. سربسته مى‏گويند، كه خيال مى‏كنند جوان‏ها بازى مى‏خورند از اين حرف‏ها. در رژيم سابق آنهائى را كه مى‏كشتند، بهترين جوان‏هاى ما و متعهد و مسلم، براى اينكه مى‏گفتند كه خلاف نكنيد، مى‏گفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدت‏ها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدت‏ها در حبس بود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقت‏ها در حبس، اين آقاى لاهوتى كه الان در - چيز - پاسداران هست، ايشان مدت‏ها حبس بود و چه زجرهايى اين مرد ديده است و چه اهانت‏هايى ديده است. در تبعيد فضلاى اين حوزه، علماى اين حوزه، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف، آن طرف اينها را مى‏بردند و تبعيد مى‏كردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم اين طرف قضيه را ببينيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست. اعدام شده است هويدا، نصيرى، اينها براى او دارند سينه مى‏زنند. اينهايى كه الان دارند مى‏نويسند كه فرقى نكرده، اينها

صحيفه نور ج 10 صفحه 143

همين‏هايى است كه در آمريكا صحبتش را مى‏كنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بى‏انصاف‏هاى طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مى‏شود. همان‏هائى كه در آنوقتى كه دارد مى‏نويسد چرا در ايران اعدام مى‏شود؟ در جاهاى زيادى از قبيل همين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مى‏شود، يك كلمه راجع به آن نمى‏گويند، اما اين طرفش را كه هويدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صداى هياهوشان در آمده و اينها هم كه در اينجا و از عمال آنها هستند مى‏نويسند كه فرقى نكرده است، حالا هم اعدام هست، آنوقت هم اعدام بود. حبسى‏ها چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مى‏كنيد كه اين يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مى‏كنيد يك آدم متدين، يك آدم ملى يك آدم باشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند - و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك و حالا كى حبس هست؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را با آن جنايتكاران. با آن مردم صحيح، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حبس بودند بشنويد چى شده است. اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم، كه مهمش تهران است، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كرده‏ايم، ابدا تعدى به كسى نمى‏كنند. از حبس‏ها، حبس‏هايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بى‏انصاف‏ها مى‏نويسند كه در حبس بدتر مى‏گذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبس‏ها، آن حبس‏ها پاى يكى از علماى ما را اره كردند (اينطورى كه نقل كرده‏اند) اين حبس‏هاى حالا بدتر از آن حبس‏ها هست؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه به فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين، همانطور كه آن شيطان بزرگ از قرآن و اسلام مى‏ترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مى‏ترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مى‏كنند روحيه ملت ما را. بايد ملت ما، جوان‏هاى برومند ما بايد با كمال قدرت پيش بروند و از اين توطئه‏ها اصلاً نترسند، اينها قابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغى‏ها هم كه گاهى وقت‏ها همين شياطين ايجاد مى‏كنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مى‏كنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها