صحيفه نور ج 10 صفحه 48
تاريخ: 3/8/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان بابل
آشوب ضدانقلابيون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين چيزهائى كه شما خوانديد، نه اينكه دفعه اول بوده كه مىشنوم، ما از اول كه اين انقلاب بحمدالله به آن پيروزى نسبى رسيد و سى و پنج ميليون جمعيت از حبسها بيرون آمدند و بيرون ريختند، و بعد از آنى كه از آن جهت هجمهاى بيرون آمدند، به فكر خودشان افتادند و توجهشان از نهضت كم شد و به فكر گرفتارىها افتادند، تقريبا هر روز چندين مرتبه يا در كاغذها مىخوانيد يا در صحبتها مىشنويد. نه اين است كه ما غافل باشيم از اين مسائل، اين مسائل معلوم است و شما مىدانيد كه اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بكنيم، در اين پنجاه و چند سال برنامه اين بوده است كه وضعيت ايران - آشوب - به آشوب بكشند، به تباهى بكشند، يعنى همه چيز ما را از بين ببرند. كشاورزى را كه خود شما مطلع بر آن هستيد مىبينيد كه چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چيز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند كه الان كه از هر جا كه مىآيند مىگويند، هر گروهى كه مىآيند مىگويند كه اينجائى كه ما هستيم از همه جا بدتر است. از كردستان همين حرف را مىزنند، از بختيارى همين حرف را مىزنند، از بلوچستان همين را مىگويند، از خوزستان همين را مىگويند و اين براى اين است كه در همه جا اين حرفها هست. اين عقبافتادگىها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخاير ملت و دادن به دشمنهاى اسلام به طور رايگان، تقريبا اين مساله، مسائل را پيش آورده است و مسائل هم بيشتر از اينهاست كه شما مىگوئيد. شما يك مقدارش را البته گفتيد، لكن مىدانيد كه بيشتر از اينهاست، لكن به مملكتى كه اولا جمعيت سى و پنج ميليونى يكدفعه از اختناق بيرون آمد و آزاد شده، اين تقريبا بعد از آزادى، همه براى خودشان حق قائلند كه در همه مسائل دخالت كنند و بايد هم بكنند. خوب، مسائل، مسائل خودشان است، لكن بايد فكر اين هم بكنند كه آيا اين مسائل كه ذكر مىشود، همهاش قابل حل است به اين زودىها؟ اين خانه ندارى مردم، اين فقر و فلاكت مردم، اين زاغهنشينى مردم، اين عقبماندگى اقتصاد، اين فاسد شدن رژيم، كار كردن و - عرض مىكنم - كشاورزى و امثال ذلك، اينها قابل اين است كه يك دولتى، يك جمعى مثلاً بتوانند اين را به اين زودىها به حال اول، يعنى نه به حال اول، به حال صحيح برگردانند؟ اين البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم كه شما مىبينيد كه مهلت نمىدهند به دولت، مهلت نمىدهند به ما كه بتوانيم با يك فراغى
صحيفه نور ج 10 صفحه 49
فكر اين مسائل را درست بكنيم، آشوب بپا مىكنند. خوب، در يك كردستانى كه آشوب هست، زد و خورد هست و دائما فتنهگرى هست، مىشود در آنجا حالا اسفالت بكنند؟ در نظر بگيرند آسفالتش بكنند؟ جنگ است در يك حال جنگ نمىشود كه اسفالت كرد، نمىشود كه خانه سازى كرد، نمىشود كه كارهاى عمرانى كرد و در يك حالى كه دامن دارند مىزنند به اينكه مردم را مايوس كنند از اين مسائل، باز مردم را مىخواهند كنار بگذارند، مايوس بكنند تا اينكه آن قدرتى كه مىتواند كارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مايوس بشود و نتواند كار بكند، بايد همه اين امور را در نظر گرفت.
پوچى شايعات مفسده جويان
اين مسائل كه گفتيد بسياريش در دست مطالعه است كه انجام بدهند. همين ديروز كه بعضى از آقايان اينجا بودند، راجع به همين، بعضى از مسائل كه گفتيد، با من صحبت كردند و - عرض مىكنم كه - بناست كه مطالعه كنند و عمل بكنند. شما خيال نكنيد كه به فكر ما نيستيم. - ما - مىبينيد كه الان همه اينجا هستند و مسائل خودشان را مىگويند و بعد از شما هم باز يك دسته ديگر هستند، بعد از آنها هم باز يك دسته ديگر هستند و ما بايد بالاى پشتبام برويم با مردم تماس بگيريم، پائين و اينجا و در عين حال مىبينيد كه آنهائى كه مىخواهند مفسده كنند مىگويند كه فلانى اصلاً كسى با او ملاقات نمىكند. الان شما كه اينجا هستيد، آنها نشستهاند با قلم خودشان مىگويند كه با فلانى كسى ملاقات نمىكند، يك كانال دارد و آن هم مثلاً بعض از اهل علم هست. در صورتى كه من از صبح كه پا مىشوم (كه شما مىدانيد خوب، من سنم هشتاد سال است) از صبح كه پا مىشوم تا ظهر كه گاهى وقتها نماز ظهرم يك قدرى هم عقب مىافتد، با مردم مختلف، با اشخاص مختلف، با زنها، با مردها، با اهل علم، با غير اهل علم طوايف مختلف با من صحبت مىكنند و حرفهايشان را مىزنند، همانطور كه شما داريد مىگوييد، شما حرفهايتان را زديد. اينها كه مىگويند كه فلانى كسى با او ملاقات نمىكند نظرشان اين است كه به مردم حالى كنند كه فلانى نمىتواند كار بكند براى اينكه هيچ اطلاعى از هيچ جا ندارد، براى اينكه هيچ اطلاعى از جائى ندارد نمىتواند يك كارى انجام بدهد. در صورتى كه من از همه جاها مطلعم. الان مسائلى كه آقا راجع به كردستان مىگفتند، من مطلع بودم، آن مسائل را بيشترش را مطلع بوديم.
اسلام، خطرى براى مستكبران و رباخواران
و مسائلى كه الان شما چيز كرديد، مسائلى است كه مكرر صحبت شده است، عرض مىكنم كه در فكر هستيم و شما مطمئن باشيد كه اسلام براى مستضعفين است. من اشخاصى كه سرمايهدارها بودند، اشخاصى كه - عرض مىكنم كه - كارخانهدارها بودند، مكرر اينجا، جمعيتشان گاهى آمدند اينجا، من با آنها صحبت كردم گفتم به اينكه نمىشود اينطور كه يك دستهاى آنطور زندگى بكنند و
صحيفه نور ج 10 صفحه 50
آنطور حتى براى سگهايشان اتومبيل داشته باشند و يك دسته ديگر توى اين زاغهها باشند كه هر ده نفرشان يك سوراخى، اصلاً قابل تحمل نيست. و من اعلام خطر كردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته يك وقت مردم، در متن اسلام انفجار پيدا بشود، يك وقت اين است كه در زمان طاغوت يك چيزى واقع مىشد، خوب، مىگفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مىگفتيم كه انشاءالله اسلام اگر تحقق پيدا كند، كارها انشاءالله درست مىشود و حالا هم همان معنا را مىگوييم، يك وقت اين است كه در اسلام خداى نخواسته يك ياسى پيدا بشود براى خاطر اينكه ما هم نتوانيم اين اشخاص فاسد را بكشيم يك قدرى پايين و اين مستضعفين را يك قدرى بالا و به هم نزديكشان بكنيم، اگر يك انفجارى پيدا بشود با ياس از اسلام، هيچ قدرتى نمىتواند خاموشش كند و اين خطرى است براى اين طبقهاى كه به فكر نيستند. من به آنها نصيحت كردم، حالا هم به همه كسانى كه داراى اموال زياد هستند نصيحت مىكنم كه شما فكر بكنيد، بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جمعيت مايوس بشوند، انفجار در آنها پيدا بشود، همه شما، همه ما از بين خواهيم رفت. بايد فكرى بنشينيد بكنيد خودتان، خودتان فكر بكنيد، البته آنها فكر نكنند، ما فكر مىكنيم، اينطور نيست كه ما فكر نكنيم، ما با وجوه شرعيه، با ولايت الهيه با آنها عمل مىكنيم. من در نجف هم كه بودم، در صحبتى كه، مصاحبهاى كه از لوموند آمدند كردند گفتم به آنها كه ما وضعمان چه جورى است. خودمان آنهائى كه داراى كذا و كذا هستند به حساب مىكشيم و حسابهايشان را رسيدگى مىكنيم و اسلام اينطور نيست كه همچو اجازه بدهد كه اين دسته آنطور، آن دسته آنطور، اين ابدا اسلام همچو اجازهاى را نداده. اينها بايد حسابهايشان كشيده بشود، اينها اصلاً حساب نداشتند با اسلام، رباخوارها بايد حسابشان كشيده بشود در موقعش، البته حالا هم مىكنند اما بايد به طور صحيح بشود. در هر صورت شما متوجه باشيد به اينكه ما مىدانيم اين گرفتارىها را و من مىدانم كه در بعض از جاها. و اما راجع به اينكه گفتيد هماهنگ نيستند اين دادگاهها، همين معنا در چند روز پيش از اين، در قم يك اجتماعى از همه اينها شد و همه را دعوت كردند و يك وضع هماهنگى را پيشنهاد كردند، و انشاءالله اين هم درست خواهد شد و ما مىدانيم كه خوب بعضى از اشخاص هستند و حتى بعضى از معممين هستند كه درست عمل نمىكنند و ما بايد البته با تدريج آنها را اصلاح بكنيم. درست خواهد شد، مطمئن باشيد.
شما بوديد كه با مشت خالى اين دولت قوى را، اين قدرت شيطانى را شكستيد و به جهنم فرستاديد. شما حالا از چه مىترسيد؟ از چهار تا دموكرات كه ترس ندارد و چهار تا دزد. اينها دزدهائى هستند كه من يادم هست، شما شايد هيچ كدام يادتان نباشد كه دزدها مىآمدند، حتى در خمين كه ما بوديم، وقتى ريختند كه مىخواستند خمين را بگيرند منتها مردم جلوگيرى كردند، اينها هر روز سر گردنهها بودند و دزدى مىكردند. ولى در يك مدتى دزدىها همه متمركز شد در يك جا و او در پيش رضاخان و پسرش، همه دزدىها را متمركز كردند در يك جا، جلو گرفتند از ساير دزدها اما دزدىها را خودشان كردند. حالا آنها رفتند و يك قدرى بر آنها آزادى پيدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مىكند. از اين چهار تا دزد چه كسى بايد بترسد؟ هيچ كس از اين چهار تا دزد نمىترسد. اينها اصلاح مىشود،
صحيفه نور ج 10 صفحه 51
درست مىشود.
برترى انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابات به دليل ماهيت اسلامى آن است
شما اگر ملاحظه كنيد آن انقلاباتى كه در ساير جاها و كشور پيدا شده، انقلابات، انقلابى كه در شوروى پيدا شده است، شصت و چند سال از آن مىگذرد الان هم نابسامان است، الان هم در آن فساد هست. ميليونها آدم را اينها مىكشتند در اين انقلابات، ميليونها آدم. الان يك انقلابهاى جزئى كه واقع مىشود مىگويند - كشتارش - دو ميليون جمعيت كشته شده. اين انقلاب ايران از باب اينكه انقلاب اسلامى بود، يك انقلابى بود كه وقتى آنها كه بر انقلاب تسلط پيدا كردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمىريختند بيخودى مردم را قتل عام بكنند، اين انقلاب بهترين انقلابهائى است كه تاكنون واقع شده است. البته كشتار هم داشته است، لكن كم بوده زياد نبوده، از آن طرف هم اشخاصى كه در مركز فساد بودند، اشخاصى كه چندين سال مردم را به آتش كشيدند، چندين سال قتل عام كردند، اينها هم به سزاى خودشان يك مقدارى رسيدند هم فرار كردند وليكن از همه انقلابهائى كه در عالم پيدا شده است اين انقلاب اسلامى ايران براى خاطر اينكه اسلامى بوده از همه بهتر است و يك انقلاب صحيح است، يك انقلاب اسلامى است. و لهذا بعد از انقلاب يك آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خيال مىكنيد در انقلابات ديگر آزادى مىدهند؟ آزادى به مردم نمىدادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلويش مىگرفتند، تمام مجالس را جلويش مىگرفتند، همه دستجات را جلويش مىگرفتند، همه را به طور اختناق جلويش مىگرفتند به اسم اينكه انقلاب، در انقلاب بايد اين چيزها بشود، لكن اين انقلاب اسلامى جلوى هيچ طايفهاى را نگرفته، جلوى هيچ قلمى را نگرفت. چند ماه كه معلوم شد كه مىخواهند توطئه كنند، توطئهگرهائى كه بر ضد اسلام مىخواستند توطئه بكنند، يك چند نفرى را جلويشان را گرفتند كه نه، چه بكنيد. حالا هم يك قلمهاى فاسد باز مىگويند چرا جلوى فلان مجله، چرا فلان مجله، نمىدانند اينها، خوب، آن مجله، روزنامه كذا تمام چيزش از اسرائيل بوده است. اينها مىخواهند كه، توقع اين را دارند كه اسرائيل هم كه در اينجا مىخواهد توطئه كند نبايد جلويش را گرفت، بايد آزاد كرد قلم را. قلم آزاد، قلمى است كه توطئهگر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامهاى آزاد است كه نخواهد اين ملت را به عقب و به تباهى بكشد. اين قلمها همان سرنيزه سابق است كه مىخواهند ملت را به تباهى بكشند اينها. البته ملت تحمل نمىكند كه جوانهايشان داده، حالا چهار نفر پشت ميزنشين و بالانشين بنشينند و طرح بدهند و درست بكنند و بگويند كه قلم آزاد نيست، چه آزاد نيست. كدام قلمها آزاد نيست؟ قلمهاى فاسد آزاد نبايد باشد. الان هم فاسدهاشان خيلىهايشان آزادند منجمله همين قلمهائى كه مىگويند چرا آزاد نمىگذاريد، اينها هم توطئهگر هستند.
با دل محكم و مشت گره كرده نهضت را به پيش ببريد
در هر صورت شما مطمئن باشيد، با دل محكم، با مشت گره كرده و محكم به جلو برويد و شما
صحيفه نور ج 10 صفحه 52
پيروزيد، اما شرط اين است كه آن نهضت به همان وضعى كه آمد، به همان قدرتى كه آمد، حفظش كنيد. حالا هى نرويد سراغ اينكه من چيزى ندارم، توى اداره مثلاً جاى من كمتر از كسى است. اينها چيزهاى بعد از انقلابى است يعنى يك بيمارى بعد از انقلاب. بيمارىهاى بعد از انقلاب مضر است، آن توجه كردن به اينكه حالا، حالا من چه بايد داشته باشم، ندارم، مثلاً من بايد مقامم چه باشد، نيست.
و اين چيزهائى كه مىبينيد گفته مىشود، البته يك دسته ما مىدانيم كه دستهاى هستند كه زاغهنشينها، ما مىبينيم، متاسفيم براى آنها، متاثريم براى اينها، لكن اينطور نيست كه به فكر اينها نباشند، به فكر اينها هستند، به تدريج دارد مىشود. همين الان كه اينهائى كه در بنياد مستضعفين بودند، آمدند اينجا چيزهايشان نشان دادند كه ما اينقدر عمل كردهايم، اينقدر خانه درست كردهايم. دارد مىشود. البته سى ميليون جمعيت كه بيشترشان (اگر نگوييم بسيارىشان) بىخانمان و زندگى صحيح ندارند، يك همچو چيزى بايد با تدريج درست بشود، پهلويش بگذاريد اينكه اقتصاد ما را از بين بردند بكلى، قرضها را هم گذاشتند به دوش ملت ما و از بانكها قرض كردند و هر چه كه داشتند برداشتند بردند، همه اينهائى كه شما مىبينيد، فرض كنيد اين چيزهائى كه اينها داشتند گرو بانكهاست و پول از آن گرفتهاند، اينها در چند ماه قبلش معلوم مىشد كه به فكر اين بودند كه از بين خواهند رفت، دنبال اين بودند كه همه چيز را ببرند و بردند همراه خودشان.
قيام براى خدا شكست ندارد
ولى خدا با ماست و خدا با شماست و كسى كه براى خدا كار مىكند، قيام براى خدا مىكند اين از هيچ چيز نبايد بترسد، يعنى از اينكه شكست هم بخورد نبايد بترسد. اين شكست نيست. ما براى خدا كار مىكنيم. سيدالشهدا هم شكست خورد اما براى خدا كار مىكرد و شكست داد، در عين حالى كه در صورت شكست خورد، شكست داد شما هم انشاءالله پيروز خواهيد شد و انشاءالله اميدواريم كه آنطورى كه ما مىخواهيم اسلام تحقق پيدا بكند، اسلام متحقق بشود وقتى كه متحقق شد همه چيزها درست خواهد شد.
و از مجلس خبرگان گله نكنيد آنها علماء هستند، آنها در فكر همه چيز هستند، طرح دارند آنها - خيال نكنيد - همين كسى كه از مجلس خبرگان و عضو آنها بود ديروز پيش من بود، طرح دادند اينها. خيال نكنيد كه اينها مىخواهند مستكبرين را دوباره سر كار بياورند، اصلاً مطرح نيست اين مسائل، نه در مجلس خبرگان مطرح است و نه پيش مسلمان. يك كسى كه مسلمانى فكر مىكند، مطرح است كه بخواهند دوباره بساط غارتگرهاى سابق و رباخورىهاى سابق و نمىدانم سوار شدن به دوش كشاورزها و اينها و آن بساطى كه خانها براى كشاورزها درست مىكردند؟ هيچ اين مطرح نيست و هيچ خوف اينها را نداشته باشيد و گول اينهائى كه از مجلس خبرگان هى تكذيب مىكنند، فريب نخورند، اينها همانها هستند كه مىخواهند كه مجلس خبرگان نتواند كار بكند و اين نهضت نتواند به نتيجه برسد و برگردد به آن حالى كه خودشان مىخواهند، آن حال، آنهائى كه خوبهايشان
صحيفه نور ج 10 صفحه 53
هستند يك جمهورى دموكراتيك مىخواهند منهاى اسلام، آنهائى كه وابسته هستند كه همان مسائل را مىخواهند.
ولايت فقيه مجرى قانون و مخالف ديكتاتورى است
در هر صورت، ما بايد خودمان، شما، همه ملتمان دست به دست هم بدهيم و همانى كه از اول فرياد مىكرديم كه آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، همين را تعقيب كنيم. جمهورى اسلامى، احكام، احكام اسلام، بايد احكام، احكام اسلام باشد. اين حرفهايى كه مىزنند كه خير، اگر چنانچه ولايت فقيه درست بشود ديكتاتورى مىشود، از باب اينكه اينها ولايت فقيه را نمىفهمند چيست. - اگر ولايت - ولايت فقيه نبايد بشود، براى اينكه بايد به حكومت ملت باشد. اينها ولايت فقيه را اطلاع از آن ندارند. مسائل اين حرفها نيست، ولايت فقيه مىخواهد جلوى ديكتاتورى را بگيرد، نه اينكه مىخواهد ديكتاتورى بكند. اينها از اين مىترسند كه مبادا جلو گرفته بشود. جلو دزدىها را مىخواهد بگيرد. اگر رئيس جمهور بايد با تصويب فقيه باشد، با تصويب يك نفرى كه اسلام را بداند چيست، درد براى اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمىگذارد اين رئيس جمهور يك كار خطا بكند. اينها اين را مىخواهند. اينها اگر يك رئيس جمهور غربى باشد همه اختيارات دستش بدهند هيچ مضايقهاى ندارند و اشكالى نمىكنند، اما اگر يك فقيهى كه يك عمرى را براى اسلام خدمت كرده، علاقه به اسلام دارد، با آن شرايطى كه اسلام قرار داده است كه نمىتواند يك كلمه تخلف بكند. اسلام دين قانون است، قانون، پيغمبر هم خلاف نمىتوانست بكند، نمىكردند، البته نمىتوانستند بكنند. خدا به پيغمبر مىگويد كه اگر يك حرف خلاف بزنى رگ و تينت قطع مىكنم. حكم قانون است، غير از قانون الهى كسى حكومت ندارد، براى هيچ كس حكومت نيست، نه فقيه و نه غير فقيه، همه تحت قانون عمل مىكنند، مجرى قانون هستند همه، هم فقيه و هم غير فقيه همه مجرى قانونند. فقيه ناظر بر اين است كه اينها اجراى قانون بكنند، خلاف نكنند، نه اينكه مىخواهد خودش يك حكومتى بكند، مىخواهد نگذارد اين حكومتهائى كه اگر چند روز بر آنها بگذرد برمىگردند به طاغوتى و ديكتاتورى، مىخواهد نگذارد بشود، زحمت براى اسلام كشيده شود. خونهاى جوانهاى شما در راه اسلام رفت، حالا ما دوباره بگذاريم كه اساسى كه اسلام مىخواهد درست بكند و زمان اميرالمومنين بوده و زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم بوده، بگذاريم اينها را براى خاطر چهار تا آدمى كه دور هم جمع مىشوند و پاهايشان را روى هم مىاندازند - عرض مىكنم - چائى و قهوه مىخورند و قلمفرسائى مىكنند، مگر ما مىتوانيم اينها را بزنيم، مگر ما مىتوانيم؟ قدرت جائر است براى كسى، براى يك مسلمان كه تمام اين خونهائى كه ريخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاريم كنار و چيزهائى هم كه ولايت فقيه يك همچو ولايت فقيهى نداريم خوب شما نمىدانيد، شما فقيه را اطلاع بر آن نداريد كه مىگويند ولايت فقيه نداريم. ولايت فقيه از روز اول تا حالا بوده، زمان رسول الله تا حالا بوده. اين حرفها چه است كه مىزنند اينها، همه اين اشخاص غير مطلع بر فقه، غير مطلع بر مجارى
صحيفه نور ج 10 صفحه 54
امور، اين حرفها را مىزنند و اذهان را مشوب مىكنند و اشخاص خيال مىكنند كه هى اينها نشستهاند اينجا براى سرمايهدارها، حالا اين هم يك حرفى بود كه حالا - شما - امروز من شنيده بودم كه براى سرمايهدارها. مساله اين حرفها نيست، اين مطالب تبليغات است. هيچ ابدا دنبال اين مطلب نباشيد كه اينها چيز بودند. اشخاص صالحند، دائما مشغول كار هستند و آنهائى كه از اسلام مىترسند البته بايد به همه چيز، چيز بكنند، اشكال، به همه چيز اشكال دارند، از آن طرف به هر فردى كه پيش مىآيد اشكال دارند و به هر جمعى كه پيش مىآيد اشكال دارند، هر كه بگويد اشكال، به او اشكال دارند. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد. من خدمتگزار همه شما هستم و ما انشاءالله اميدواريم كه به آن مقصدى كه همهمان داريم، مال همه است، اسلام مال همه است، به آن مقصد انشاءالله برسيم.