0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 271

تاريخ: 17/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ورزشكاران باستانى

عدم دقت در تعيين افراد شوراها خطر براى وجاهت اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خوشوقتم كه امروز با دو دسته از ورزشكارها و پهلوان‏ها مواجه شدم و چون آقايان از شهرهاى مختلف هستند من لازم مى‏دانم كه مسأله‏اى كه الان محل ابتلاء ماست با آقايان بگويم كه در شهرهاى خودشان كه رفتند تبليغ كنند، به برادران خودشان بگويند و آن مسأله شوراهاى شهر است. اين شوراها بايد باشد در شهرها، بعدهم در ساير نقاط انشاء الله تأسيس بشود اين شوراها سرنوشت هر شهرستانى، هر شهرى كه اين شوراها در آن هست باخود اين شوراهاست كه از طرف مردم تعيين بشوند افرادش. آن چيزى كه الان لازم است بر همه آقايان، بر همه شما جوانان، بزرگان و بر همه قشرهاى ملت، اين است كه چشم‏هايشان راباز كنند با مطالعه، با دقت، افرادى كه براى شوراها تعيين مى‏كنند صفات خاصى را داشته باشند. اول اينكه مومن باشند، مؤمن به اين نهضت باشند. جمهورى اسلامى را بخواهند، طرفدار مردم باشند، امين باشد، اسلامى باشند، شرقى و غربى نباشند، انحرافات مكتبى نداشته باشند تا آنكه كارهائى كه مى‏كنند براى نفع ملت، براى نفع خود شهرستان باشد. اگر چنانچه خداى نخواسته در امر كوتاهى بشود و شياطينى كه دوره مى‏افتند و مى‏خواهند افرادى را جا بزنند به مردم، آن افراد منحرف يك وقتى تعيين بشوند براى شوراهاى شهر، اين براى خود شهر خطر دارد، براى كشور خطر دارد - براى كشور خطر دارد براى اسلام خطر دارد. از اين جهت اين مسؤوليتى الان گردن همه ملت هست كه شما هم از همان ملت هستيد و بحمدالله پهلوان‏هاى ملت هستيد و بعدها هم پهلوانتر انشاءالله بشويد. اين مسؤوليت بزرگ است كه ما الان در يك وقتى واقع هستيم كه بسيارى از ريشه‏هاى رژيم فاسد سابق در بين مردم هستند و ممكن است كه خودشان را با ظاهرسازى جا بزنند، بايد شناسائى بشوند و هر شهر و شهرستانى كه ده، پانزده نفر مثلاً هستند آن عددى كه بايد تعيين بكنند در آنجا، بايد انتخاب بشوند، بايد اين شناسائى بشود. در بين روحانيون يك نفر هست، خوب هر كسى در شهرش مى‏داند كه كدام روحانى، كسى است كه صلاحيت دارد براى اين كار، دلسوز براى ملت است و از كسبه مثلاً از اصناف، از تجار، از كارگرها، از كشاورزها سابقه‏اش درست بايد مردم بدانند كه اين در زمان طاغوت چكاره بوده است و سوابقش، سوابق خانوادگيش چطور بوده است. اگر چنانچه دقت در اين نشود و مردم توجه به اين امر نكنند، مسؤولند پيش خدا. اگر

صحيفه نور ج 9 صفحه 272

فردا يك گرفتارى براى ملت به واسطه اينها پيش بيايد، ماها كه خواهيم تعيين كنيم افراد را، مسؤول هستيم. مسؤوليت ما بزرگ است. امروز وجاهت اسلام ممكن است در خطر باشد. اگر يك افراد نابابى در جمهورى اسلامى مقدرات يك شهرى را در دست بگيرند - بعد بعد كارهاى خلاف بكنند، علاوه بر اينكه براى خود آن شهر مضر است، وجهه جمهورى اسلام را بد نمايش مى‏دهد و آنهائى كه با شما و با ما و با اسلام غرض دارند، اينها مى‏خواهند كه يك افرادى باشند كه اين افراد هر چه مى‏توانند كار را از اسلام جداكنند، مطالب را از اسلام جدا كنند و شما و ما مى‏خواهيم كه هر چه كار مى‏شود كار اسلامى باشد. بنابراين آن چيزى كه شايد از فردا و پس فردا اين كانديدها معرفى بشوند، و شماها بايد رأى به كسى بدهيد كه اين در شوراى شهرستان باشد. خيال نكنيد كه شوراى شهر يك چيز آسانى است، يك چيز كمى است. شوراى شهر يعنى همه كارهاى شهر دست اينهاست، شهردارى راهم تعيين مى‏كند، كارهاى ديگر شهر را، همه را اينها انجام مى‏دهند و نظارت بر بازار، نظارت بر همه جا دارند، اينها اختياراتى دارند و ممكن است كه خداى نخواسته يك وقتى افراد ناباب تعيين بشود، رأى داده بشود به آنها و براى شهر مضر، براى اسلام هم مضر. بنابراين يك مسأله مهمى است كه بايد شما توجه به آن داشته باشيد و برسانيد به دوستان خودتان، به شهرستان‏هائى كه مى‏رويد به دوستانتان، به اهل علم آنجا برسانيد كه مردم آگاه بشوند و با آگاهى رأى بدهند. اين يك مطلبى بود كه الان مورد نظر است و لازم است انشاء الله عمل بشود. بعد ما يك مراحل ديگرى هم داريم كه در مورد خودش بايد از آن بحث بكنيم: يكى، يك قضيه مجلس شوراست كه در همه مقدرات مملكت بايد رأى بدهد، يكى هم رئيس جمهور است كه اينها هم ديگر بعد انشاء الله بشود.

پرورش دو قوه جسمانى و روحانى از وظائف ورزشكاران‏

و من اميدوارم كه اين مراحل را با همت همه قشرها و همت شما جوان‏ها اين مراحل را طى بكنيم و آنهائى كه مخالف با اين هستند همانطورى كه در رفراندم شكست خوردند، در اين مسائل هم باز شكست بخورند و پيروزى مال ملت اسلام باشد و خداوند همه شما را انشاء الله حفظ بكند. و همانطورى كه ايشان گفتند و خوب هم تشريح كردند و صحبت كردند، آن ورزشكارها دو وظيفه دارند: يك ورزش جسمانى براى قوه پيدا كردن و قدرت پيدا كردن. وقتى قدرت جسمانى پيداشد دفاع از مملكت توانند بكنند، دفاع در برابر مخالفينى كه مى‏خواهند به آنها حمله بكنند، مى‏توانند بكنند. و يكى هم پرورش روحانى كه اگر پرورش روحانى در انسان پيدا بشود آنوقت قدرت جسمانى‏اش هم مضاعف مى‏شود و شما كوشش كنيد كه آن قدرت را هم كه قدرت الهى است و قدرت هم به بركت اسلام و به بركت مولا اميرالمومنين سلام الله عليه در شما پيدا بشود كه يك مرد روحانى قوى و جسمانى قوى بشويد كه هم جانب روح‏تان قوى باشد و هم جانب جسم‏تان قوى باشد. من هم دعا به همه‏تان مى‏كنم و خدمتگزار همه‏تان هم هستم. خدا همه‏تان را انشاء الله حفظ كند.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 276

تاريخ: 18/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اعضاى ستاد جهاد سازندگى شهرستان يزد

قصد دموكرات‏ها خدمت به اجانب و ايجاد فتنه و فساد است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول راجع به اين قضيه ناگوار كردستان چند كلمه عرض كنم. قضاياى كردستان نه اين است كه قابل حل نيست و نه اين است كه دولت يا ملت عجز دارند از اينكه اشرار را سركوب كنند، لكن براى اينكه ما ملت كرد را از خود مى‏دانيم چنانچه ملت كرد هم ماها را از خود مى‏داند، جدا نيستيم از هم، اگر بخواهيم با يك شدت زيادى رفتار كنيم، خوب، خوف اين است كه برادران كرد هم خيلى صدمه ببينند ولهذا ما خواهيم كه به طور متوسط، نه ملايمت و نه سختگيرى به طور سركوبى عمومى اين خائنين را سركوبى كنيم وانشاء الله مى‏شود اين. و اين را بدانيد كه اينها چيزى نيستند، اينها الان يك حال دفاعى به خودشان گرفتند، چريكى بسيار ناقص كه مى‏آيند چند نفر را مى‏كشند و فرار مى‏كنند توى جنگل‏ها وانشاء الله از اين جنگل‏ها هم كلكشان كنده مى‏شود و قواى دولتى و مجاهدين و همه يعنى آنهائى كه تتمه قواى دولتى هستند، اينها همه پيشروى مى‏كنند و انشاء الله سرحدات گرفته مى‏شود، بسته شود و راه اينكه به آنها كمك كنند، بسته مى‏شود. و من به ملت كرد اين مطلب را تذكر مى‏دهم كه در عين حالى كه ما تمام افراد را الا آن طبقه بالاى خائن را عفو كرديم مع الاسف ديده مى‏شود كه بعضى از اين افراد بازى خوردند از اين دموكرات‏ها و خيال مى‏كنند كه اينها براى آنها يك خدمتى مى‏خواهند بكنند. اينها بايد بدانند كه آنها جز خرابكارى كارى از آنها نمى‏آيد، ماهيت گروه‏ها آنطور نيست كه اينها بخواهند به ملت كرد خدمت بكنند. اينها روابطشان با اجانب، با صهيونيسم، با آمريكا، با رژيم سابق ثابت است و اينها دارند براى آنها كار مى‏كنند. آنها مى‏خواهند ملت كرد را تا آخر وابسته به خارج و تحت فشار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ايران هم همان كار را بكنند، يعنى تمام ايران را. بايد ملت كرد بيدار بشود و اينها را معرفى كند و خودش هم كمك كند به قواى دولتى تا اينها پاكسازى بشوند و نمى‏خواهيم يك شدتى و يك قدرت فوق‏العاده‏اى عمل بشود كه خداى نخواسته برادرهاى كرد ما هم زير پا بروند، والا براى ما اين معنا كه در يك روز و در دو روز حل كنيم اين قضايا را، تمام اينها را از بين ببريم، اين كارى ندارد، اما اين محظور هست كه برادرها و خواهرهاى آنها اگر جدا بشوند از آنها و آنها را از خودشان جدا بكنند كه آنها بروند بيرون شهرها، بروند در جنگل‏ها آنوقت جنگل‏ها را ممكن است كه ما با يكى دو روز

صحيفه نور ج 9 صفحه 277

تمام كنيم قضيه را.

در هر صورت بايد برادر كردمان برادران كرد ما متوجه باشند، كه اينها يك طايفه‏اى هستند اخلال مى‏خواهند بكنند، نه اينكه مى‏خواهند خدمت بكنند. همين‏ها هستند كه شماها را در فشار قرار دادند و همين‏ها هستند كه جوان‏هاى ايران را مى‏كشند و همين‏ها هستند كه خرمن را آتش مى‏زنند و همين‏ها هستند كه كارگرها را از كار باز مى‏دارند و مى خواهند اصل چرخ اقتصادى مملكت گردش نكند و قصد اينها خدمت به اجانب است و ايجاد فتنه و فساد است. انشاء الله اميدوارم كه به زودى قطع بشود اين ريشه‏ها.

اميدوارم كه با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود

و اما جهاد سازندگى، من از همه برادرها و خواهرانى كه در اين راه مجاهده كردند و مى‏كنند و گاهى من در تلويزيون مى‏بينم كه اينها كارها انجام مى‏دهند و بسيار از اين جهت من خرسند مى‏شوم كه ببينم برادرها و خواهرها نسبت به طوايف ضعيف خدمتگزارى مى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه آنها را، قدرتشان را چند برابر كند، وقتى كه ببينند شماها مى‏رويد در آنجا برايشان كار مى‏كنيد آنها هم خودشان تشويق مى‏شوند به اينكه كارهاى زيادتر بكنند. و اميدوارم كه با همين قدرت كه قدرت اسلام است، يعنى آن قوه اسلام از اول همراه بوده است كه كارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشاء الله خواهد رساند. اميدوارم كه با اين قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و اين تحولى كه در جوان‏هاى ما، در خواهرها و برادرهاى ما حاصل شده است كه اينطور حس تعاون، حس خدمت به ملت، خدمت به اسلام پيدا شده است، اين خيلى اميدوار مى‏كند انسان را به اينكه با اين قدرت ايمانى كه الان در ملت ماهست وانشاء الله باقى مى‏ماند، همه كارها انجام بگيرد.

انتخاب افراد متعهد و مؤمن براى نمايندگى شوراهاى روستائى‏

اميدوارم كه آقايان در هر جا و در هر محلى كه هستند راجع به اين مسائلى كه الان پيش است، قضيه اين شوراها، جديت كنند كه مبادا يك افراد فاسدى در اين شوراها پيدا شود، براى اينكه اين شوراها تمام مقدرات يك شهرستان دست آنهاست و اگر خداى نخواسته يك اشخاص فاسد در اين شوراها پيدا بشود ممكن است كه شهرستان را، بلكه ايران، بلكه اسلام را به فساد بكشند. بايد درست متوجه باشيد و اشخاصى كه انتخاب مى‏كنيد سوابق‏شان رامطالعه كنيد، بدانيد خوب هر شهرى مى‏داند كه افراد معتمد، افراد صحيح كى‏ها هستند. در يك شهر، ده پانزده افرادى كه شناسا باشند از هر تيپى هستند، از هر جمعيتى كه هستند شناسائى كامل، در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگى‏شان چه هست، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست. در هر شهرى بايد يك اشخاص مؤمن، معتقد، مؤمن به نهضت اسلامى، جمهورى اسلامى و منحرف نبودن به يكى از اين مكتب‏هاى فاسد انتخاب

صحيفه نور ج 9 صفحه 278

كنند تا انشاء الله مقدرات شهر را در دست بگيرند و كارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشاء الله اجرا بكنيد.

و من از همه شما متشكر هستم و از اين حس تعاونتان خيلى حظ مى‏برم و خيلى ميل هم من خودم داشتم كه بروم يك دفعه در اين جهاد سازندگى من هم خدمت بكنم، اما خوب محظور اتم زياد است و خدمتى هم از من نمى‏آيد ديگر من خدمت همين است كه من دعا كنم به شما. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، مؤفق باشيد، مويد باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 279

تاريخ: 18/7/58

بيانات امام خمينى در جمع خواهران مكتب توحيد

بيدار شدن از خواب غفلت وقيام لله كردن، از موعظه‏هاى خداوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى وفرادى خداوند تعالى فرمايد كه به مردم ابلاغ كن كه من شما را به يك دعوت مى‏كنم، موعظه به يك چيز، واعظ خدا، واسطه رسول اكرم و ملت، همه ملت‏ها،همه مخلوق، طرف موعظه قهرا ماها هستيم و آن يك موعظه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و انبيا و اوليا و همين طور هم هست، اين يك موعظه اينست كه ان تقوموالله قيام كنيد و نهضت كنيد براى خدا.

اهل معرفت (شما طلبه هستيد، بايد با زبان طلبگى هم با شما عرض كنم) اهل معرفت مى‏گويند كه اول منزل سلوك يقظه است، يعنى بيدارى و به همين آيه تمسك مى‏كند. خواجه عبدالله انصارى از منازل الصالحين كه منازل اهل سلوك را ذكر مى‏كند اول منزل را منزل يقظه منزل بيدارى ذكر مى‏كند و اين آيه شريفه را هم شاهد مى‏آورد. خدا فرموده است كه ان تقوموالله ايشان تعبيرش اين است كه بيدار بشويد، بيدار شدن هم يك قسم از قيام است و تمام نهضت‏هائى كه در عالم واقع مى‏شود آن هم قيام است، قيام از خواب، قيام بعد از بيدارى. قيام از خواب براى ماها كه خواب هستيم و باز بيدار نشديم، ماها كه براى شكر طبيعت بيهوش هستيم، در خواب غفلت هستيم و چشم و گوشمان همه‏اش متوجه به عالم طبيعت است، موعظه خدا به حسب قول اين مرد سالك اين است كه يك موعظه هست و آن اينكه بيدار بشويد از اين غفلت و از اين خوابى كه سنگين است، خوابى كه طبيعت غلبه كرده است بر ما و ما را خواب كرده است اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم توجه كنيم به اينكه عالم طبيعت چى هست و ما در عالم طبيعت به كجا مى‏رويم؟ در مسير هستيم همه؟ اين مسير به كجا منتهى مى شود؟ اين اول قدمى است كه براى كسانى كه سلوك الى الله كنند، اول قدم اين است كه بيدار بشوند غفلت را كنار بگذارند، توجه به معنويات بكنند، به ماوراء طبيعت بكنند. اين راه، يك راه طولانى است كه ما در اوائلش واقع هستيم و بايد سير بكنيم و تا آخر سير بكنيم. اگر در حال غفلت ما را سير دادند و ما بيدار شديم و راه رفتيم و راه را يافتيم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقيم است، راه الى الله است، ما آن راه را طى كرديم از انحرافات كناره گرفتيم، توجه به خدا، توجه به احكام خدا كرديم. اين راهى كه قهرا ما را مى‏برند با قدم اختيار، آن مقدارى كه مربوط به‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 280

اختيار است طى كرديم، وقتى كه از اينجا منتقل شديم به عالم ديگر همه آنها سعادت، همه آنها نور و اين عالم‏دار ظلمت است ظلمات بعضها فوق بعض اگر ما تكليف خودمان را دانستيم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم الى الله بايد مجاهده كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، و در همه ابعادى كه هستيم و داريم با تكليف خودمان، تكليف‏هائى كه خداى تبارك و تعالى به وسيله انبيا براى ما بيان فرموده است عمل بكنيم، راه مستقيم را طى بكنيم منتهى بشويم به سعادت. يكى از قيام‏ها همان قيامى است كه ارباب سلوك مى‏گويند كه راجع به سير معنوى است. آيه را هم به حسب نظر آنها يا ناظر به آن است يا بعضى از مفاد آن است و يكى از چيزهائى كه ظاهر آيه است اين است كه نهضت‏هائى كه مى‏كنيد، قيام كه مى‏كنيد لله، باشد، ان تقوموالله. انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى يعنى خودتان هستيد، قيام كنيد لله جمعيت هم كه هستيد، گروه‏ها هم كه هستيد باز قيامتان لله باشد، فقط قيام نباشد اين قيام، را و اين نهضت را همه گروه‏هائى كه در عالم هستند، چه اشخاصى كه انحراف دارند و چه اشخاصى كه ندارند، يك نهضت‏هائى دارند، لكن آنكه مورد موعظه است و خداى تبارك و تعالى به آن يك چيز موعظه كرده است بشر را، اين است كه قيامتان لله باشد، آلوده نباشد.

شركت بانوان در نهضت عامل تشجيع مردها

الان اين نهضتى كه شمادر پيش داريد و بايد تشكر كنيم از خانم‏ها كه در اين نهضت يك قدم راسخى داشتيد و يك كمك بزرگى به ملت كردند و اين خانم بودند وقتى كه به خيابان‏ها و كوچه‏ها ريختند و فرياد زدند، تشييع كردند، تشجيع كردند مردها را و قدرت‏هاى آنها را چند مقابل كردند، لهذا علاوه بر اينكه خودتان قدرتمندى كرديد، ديگران را هم قدرتمند كرديد. چنانچه در اين جهاد سازندگى كه گاهى وقت‏ها مى‏بينيم خانم‏ها رفتند و مشغول شدند. خوب، البته از خانم‏ها ساخته نيست كه مثل يك رعيتى، مثل اشخاصى كه ورزيده‏اند در امور كار كنند، لكن همان رفتنشان در بين آن رعايا و بين اين كشاورزان، همان رفتن و اشتغال پيدا كردن به همان مقدارى كه مى‏توانند، اين باعث مى‏شود كه قدرت آنها چند مقابل بشود. وقتى آنها ببينند كه از شهرها خانم‏هاى محصل، خانم‏هاى محترم آمدند و در دهات مشغول كمك هستند به برادرهاى خودشان، قدرت آنها چند مقابل مى‏شود و اين يك عمل بسيار ارزنده‏اى است ولو عمل خودش به حسب حجمش كوچك باشد، لكن حجم معنوى خيلى زياد است.

چنانچه آمدن و رفتن محصلين مدارس مرد هم در بين همين رعيت‏ها و در بين كشاورزها آن هم يك قدرتى به آنها مى‏دهد وقتى ببينند كه همه قشرها پشتيبان هستند، از اين پشتيبانى آنها قدرتشان خيلى زياد خواهد شد. آن چيزى كه حجم عمل را زياد مى‏كند ولو حجم ماديش كم است، و آن لله بودن و اخلاص است.

يك عمل ممكن است به حسب حجم ماديش بسيار كم باشد، لكن به حسب معنا از همه اعمال

صحيفه نور ج 9 صفحه 281

از اكثر اعمال حجم معنويش زيادتر باشد لا اله الا الله يك كلمه، چند عبارت، يك كلمه‏اى است، لكن عظمتش بر تمام اذكار يا همه يا اكثر از كار زيادتر و حجم معنويش از همه بيشتر است. فعال وقتى كه اخلاص همراهش باشد، اخلاص به منزله روح عمل است.

همانطورى كه انسان به اين حجم مادى انسان نيست، اين حجم مادى را ساير چيزها هم، حيوانات، بسيارى از حيوانات هم بيشتر اين حجم را از انسان دارند آنكه اسباب امتياز انسان است از ساير حيوانات آن جهت معنويت انسان است، آن جهت روح انسان است. روح مهذب، روحى كه تربيت شده باشد به تربيت‏هاى الهى آن ارزش انسان را زياد مى‏كند و حجم معنوى را بالا مى‏برد.

اول معنويت‏تان را و بعد نهضت را تقويت كنيد.

كوشش كنيد كه آن حجم زياد بشود كوشش كنيد كه معنويتتان بر مادياتتان غلبه كند در خلال تحصيل، درخلال زحمت كشيدن، در تحصيل علوم. خداوند همه شما را مؤفق كند، كوشش كنيد مهذب باشيد، عمل كنيد به آن چيزى كه شما را به او دعوت كردند، اخلاقتان را، آدابتان را، معنوياتتان را تقويت كنيد به طورى كه يك انسانى باشيد كه به همه عالم محبت داشته باشيد.

پيغمبر اكرم اينطور بوده است كه حتى كفار را هم وقتى كه ملاحظه مى‏فرمود كه اينها مسلم نمى‏شوند، غصه مى‏خورد بر آنها كه چرا اينها بايد مسلم نشوند و بعد به آن شقاوت‏ها و به آن عذاب‏ها برسند. كوشش كنيد كه با خواهران خودتان، با برادران خودتان با محبت باشيد، علاقه‏مند باشيد. كوشش كنيد اين نهضت را همه با هم به پيش ببريد كه اگر اين نهضت به آخر برسد انشاء الله مؤفق بشويم و بشويد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند و مملكت ايران از آن گرفتارى‏هائى كه داشت بيرون برود، يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود، اين مملكت الگو خواهد شد از براى ممالك اسلامى ديگر، بلكه براى همه ممالك كوشش كنيد كه اين نهضت را تقويت كنيد وانشاء الله به آخر برسانيد و تمام احكام اسلام زنده بشود، عصر، عصرى باشد كه احكام اسلام تجديد و زنده بشود با كوشش شماها.

خداوند همه شماها را حفظ كند و سلامت باشيد، سعادتمند باشيد، به علم و تقوى آراسته بشويد.

والسلام عليكم ورحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 282

تاريخ: 19/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با علما و روحانيون منطقه تجريش

لزوم بيدارى و هوشيارى برادران كرد در معرفى خائنين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قضيه اين پاسدارهاى شهيد اگر چه تالم‏آور است و اين تالم براى اين است كه چرا بايد جامعه اينقدر منحط باشد و افراد اينقدر زبون باشند و از خدا بيخبر كه اينطور جنايات را انجام بدهند، در صورتى كه اسلام براى همه است و اسلام در نفع جامعه مستضعفين است، لكن مع الاسف اينها باز اسلام را نفهميده‏اند، نه اسلام را فهميدند و نه مستضعفين را. توجه داريد كه در اين حال كه آن قضايا، قضاياى اسف‏انگيزى است لكن حكايت مى‏كند از ضعف آنها، شما گمان نكنيد كه اين كارهاى آنها دليل بر اين است كه يك كارى انجام مى‏دهند. مثل يك دزدهائى مى‏مانند كه قايم شدند، يك جائى مخفى شدند كه كار اساسى نمى‏توانند انجام بدهند و شكست خوردند، شكست فاحش خوردند و سرانشان فرار كردند و يك عده‏اى‏شان هم كه هستند همين مثل دزدهائى مى‏مانند كه به طور ناگهان مى‏زنند و تتمه‏شان هم در خواهند رفت انشاء الله. و ملت ما بايد همانطورى كه تاكنون پيش آمده است از حالا به بعد هم پيش برود و قوى باشد. ملتى كه با مشت محكم تو دهن امپراطورها، تو دهن ابر قدرت زد، براى يك همچو كارهاى جزئى كه يك دسته دزد و يك دسته قاچاقچى انجام مى‏دهند، هيچ ابداً خوفى به خودتان راه ندهيد. اينها چنانچه ملاحظه اين معنا نبود كه كردستان برادرهاى ما هستند و اگر بخواهيم شدت عمل انجام بدهيم ممكن است اين برادرها، خداى نخواسته يك صدماتى ببينند، اگر اين ملاحظه نبود در دو روز اينها كلكشان كنده مى‏شد، لكن مع الاسف چون مخلوط به مردم هستند، از اين جهت نمى‏شد اين شدت عمل را چيز داد مگر اينكه اينها پناهنده بشوند به كوه‏ها و پناهنده بشوند به جنگل‏ها كه آن وقت بود عمل با آنها عمل مى‏شد. لكن بايد برادران كرد متوجه باشند كه اينها خائن هستند، اينها مى‏خواهند مملكت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. بايد اينها بيدار باشند و نگذارند اينها رشد بكنند و نگذارند كه اينها خرابكارى كنند. اينها را معرفى بكنند تا اينكه قواى دولتى اينها را اخذ كند و به سزايشان برساند. خداوند انشاء الله اسلام و مسلمين را از شر اين فاسدها نجات بدهد.

صحيفه نور ج 9 صفحه 283

عمل به موازين شرعى الهى از وظايف سنگين نهادهاى انقلابى‏

و اما راجع به مسائل خودتان. البته با مرور زمان اين بار را همه به مقصد برسانيد و مهم اين است كه در هر جا هر كميته‏اى هست، در هر جا پاسدار هست و در هر جا هر دادگاه انقلابى هست چون اينها به اسم اسلام است، الان به اسم جمهورى اسلام است، از اين جهت وظيفه مهم براى آقايان علما كه در رأس هستند و هم براى پاسدارهاى محترم كه برادر هستند و هم براى دادگاه‏ها و كميته‏ها يك وظيفه سنگين اسلامى است. اگر حالا در يك همچو موقعى كه همه چيز بايد اسلامى باشد و در خارج و داخل جمهورى اسلامى ثبت شده است، اگر چنانچه حالا خداى نخواسته يك چيزى واقع بشود از بعض كميته‏ها، از بعض دادگاه‏ها، از بعض پاسدارها و اينها، خصوصاً اگر چنانچه خداى نخواسته از بعض مثلاً كسانى كه ملبس به لباس روحانيت هستند، اين يك بهانه‏اى دست دشمن‏ها مى‏دهد كه اسلام را با آن بهانه و با اين ترتيب يك طور ديگرى معرفى كنند. الان در مطبوعات خارجى به واسطه همين اجانبى كه مى‏خواستند ببرند از اينجا و منافعشان در خطر است وانشاء الله ديگر به دست آنها نخواهد رسيد، اينها مشغول يك تبليغاتى شدند، مشغول يك حرف‏هاى باطلى شدند و گاهى راجع به اعدام‏هائى كه شده است مثلاً اشكال مى‏كنند، گاهى راجع به مسائل ديگر. البته آنها بايد صدايشان در آيد لكن ما نبايد بهانه دست آنها بدهيم ما بايد روى موازين الهى، موازين شرعى عمل كنيم. امروز از يكى از آقايان علماء شيراز يك كاغذى براى من آمد كه من حالا مطالعه كردم و ايشان راجع به اين حدودى كه در مناطق مختلف جارى مى‏شد ايشان شكايت داشتند كه اين حدود موافق موازين عمل نمى‏شود و تخلفات مى‏شود، از اين جهت خوب است كه بگذارند اين را وقتى كه‏يك موازين شرعى پيدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممكن است كه الان بر خلاف موازين شرعى اجرا بشود از اين جهت خوب است كه يك توقفى بشود كه مبادا خداى نخواسته حدود بر خلاف آن چيزى كه شارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود بايد در نظر، تحت نظر مجتهد عادل انجام بگيرد و با آن موازينى كه شارع مقدس فرموده است، كه شايد آن موازين اگر ملاحظه بشود كم اتفاق مى‏افتد كه ثابت بشود. يك خيانتى از قبيل مثلاً فرض بفرمائيد زنا كه چهار نفر عادل شهادت بدهند من ديدم كالميل فى المكحله و چطور ممكن است كه يك همچو امرى ثابت بشود و اگر به اقرار رسيد بايست چهار دفعه اقرار بكند آن هم قاضى موعظه‏اش بكند كه تو اگر اقرار بكنى حد جارى مى‏شود، شايد اشتباهى مى‏كنى. يك جورى كه شارع مى‏خواهد يك همچو مسائلى چه نشود - واقع نشود. آنكه تا يك مطلبى مى‏شود، تا يك تهمتى زده مى‏شود يك وقتى خداى نخواسته دست به يك همچو اعمالى زده بشود، اين برخلاف رضايت خداست و بر خلاف مسير اسلام است، بر خلاف نهضت است و موجب اين مى‏شود كه آبروى نهضت از بين برود، موجب اين مى‏شود كه خداى نخواسته اسلام يك طور ديگرى جلوه بكند و آن اينكه اسلام آنطور كه بيان فرموده است و حدود را تعيين كرده، با آن شرائط كم اتفاق مى‏افتد كه ثابت بشود همان وقت هم بايد تحت نظر مجتهد عادل باشد، هرج و مرج نباشد كه هر كه در هر گوشه يك چيزى درست كرده است حدود جارى بكند، حدود را نمى‏توانند جارى بكنند و چيز بشود. اينها بايد

صحيفه نور ج 9 صفحه 284

مراعات بشود كه مبادا خداى نخواسته چهره اسلام خداى نخواسته به جور ديگر جلوه بكند، دشمن‏هاى ما چهره اسلام را طور ديگرى جلوه بدهند. اينها از امورى است كه بايد مراعات بشود، بسيار مراعات بشود. مؤظفيم همه مان. الان يك وقتى است كه در يك حالى ما هستيم كه اسلام بين اين است، درست جلوه بكند، كه اگر درست جلوه كند اميد اين هست كه همه رو به او بياورند. اگر ما نتوانيم يك همچو كارى انجام بدهيم و خداى نخواسته يك طور ديگر بشود، خوب شكست خورديم و شكست، شكست هميشگى است، نه شكست موقت. اگر ما حالا نتوانيم يك كارى انجام بدهيم ديگر هيچ وقت نمى‏توانيم.

خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من از همه‏تان متشكرم و دعاگوى همه و خدمتگزار همه هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 285

تاريخ: 20/7/58

بيانات امام خمينى در جمع دادستان‏ها و حكام شرع دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى

مسأله قضاوت، يك مسأله بسيار خطيرى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول به طور كلى عرض كنم كه مسأله قضاوت يك مسئله بسيار خطيرى است و شماها كه قاضى هستيد بسيار برايتان خطرناك است، اگر ملاحظه روايات را كرده باشيد مى‏بينيد كه مسأله چقدر مشكل است، شما با اعراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم سر و كار داريد و اگر چنانچه خداى نخواسته به طور دقيق به طور شايسته عمل نشود، علاوه بر مسؤوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه يك مسؤوليت بزرگترى هم هست و آن اين است كه شما قاضى در جمهورى اسلامى هستيد و ممكن است كه جمهورى اسلامى در خطر بيفتد يعنى وجهه‏اش يك وجهه ناشايسته‏اى بشود. شما مى‏دانيد كه الان اشخاص مختلف با اغراض شيطانى در صدد اين هستند كه اين چهره اسلامى جمهورى را مشوه كنند. يكى از راه مشوه شدن همين دادگاه‏هاست كه اگر خداى نخواسته در دادگاه‏ها يك امر بر خلافى واقع بشود اين فقط به دادگاه صدمه نمى‏زند، به جمهورى فقط صدمه نمى‏زند، به اسلام ضربه مى‏زند، صدمه، صدمه به اسلام است، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحيح نبود اما باز مطلبى بود، اما وقتى كه شما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را، وجهه نورانى، آنطور كه هست جلوه بدهيد يا خداى نخواسته بر خلاف آنطورى كه اسلام هست جلوه بدهيد، آنوقت دشمن‏ها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب، يك وقتى ما گرفتار زمان رژيم سابق بوديم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستيم. البته آنها، شما هر چه هم كار خوب بكنيد حرفشان را مى‏زنند، لكن بهانه دست دادن مسأله ديگر است. ما از اينكه آنها صحبتى بكنند، چيزى بنويسند، از آتش باكى نداريم، اينها بايد البته به حسب چيز خودشان مصالح خودشان كه همان مصالح شيطانى است و از دستشان رفته است آن چيزهايى كه از آن استفاده مى‏كردند، البته بايد آنها صدايشان در آيد، چه آنهائى كه در داخل هستند و چه آنهائى كه در خارج هستند، البته آنها خواهند اين صحبت‏ها را كرد، لكن يك وقت صحبتى است بى پايه، يك وقت يك چيزى دستشان ما دهيم كه وقتى يك چيز دست آنها آمد ديگر به آن هر طورى كه دلشان بخواهد زيادش مى‏كنند، قطرش را زياد مى‏كنند، كيفيتش را زياد مى‏كنند. حالا كه شما يك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مى‏دانستند اينها جنايتكارند، به سزايشان رسانديد، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها، اين‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 286

صحبت‏هايى كه ديديد، مى‏كنند و ما توقع اين را هم نداريم كه كسانى كه همه چيزشان را از دست داده‏اند با ما به طور مصالحه عمل بكنند هيچ همچو توقعى نيست. البته بايد از نصيرى، اينها حمايت كنند و از هويدا حمايت كنند و از محمدرضا حمايت كنند از باب اينكه اينها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اينها نشان داده بودند و اينها هم كمك بودند براى آنها و آنها هم كمك بودند براى اينها و چپاول مى‏كردند. ما توقع اين را نداشته باشيم كه اينها براى نصيرى نوحه سرايى نكنند يا براى هويدا يا براى امثال اينها، لكن ما يك وظيفه خطيرى داريم كه بايد يك چيزى دست آنها ندهيم يك مطلب خلافى واقع نشود در اين دادگاه‏ها و با دست مثلاً قضات يا خداى نخواسته آقايان، يا خداى نخواسته دادستان‏ها، يا پاسبان‏ها، يا امثال اينها كه همه اينها الان عضو جمهورى اسلامى هستند. عضو جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. مسأله قضا هم كه مى‏دانيد چقدر مسأله مهمى است در شرع و سر و كار شما با چه چيزهايى هست كه همه حيثيت آن اشخاص در دست شماست، بايد البته با كمال احتياط و با كمال قدرت، هم احتياط بايد در كار باشد، هم قدرت بايد در كار باشد، كسى كه مجرم است بايد به جزاى خودش برسد و توصيه از احدى قبول نبايد بشود. من اين را كراراً گفته‏ام اگر از من توصيه براى كسى آمد، از دفتر من براى كسى توصيه آمد، از كسانى كه به من مربوطند، توصيه آمد بزنيد به ديوار. قاضى نبايد تحت تأثير كسى باشد، قاضى، آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند. توصيه‏ها را هيچ به آن اعتنا نكنيد، اگر يك وقت توصيه بحقى است كه خوب، آنوقت شما البته بايد توصيه بحق را رسيدگى بكنيد يا چه، بر فرض كه توصيه هم نشود بايد رسيدگى بكنيد. اگر خداى نخواسته يك توصيه‏اى است كه ناحق است هيچ نبايد به آن اعتنا كرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش بايد نظر بدهد، لكن خدا را شاهد ببيند، اين قلمى كه دست مى‏گيرد، اين قلمى است كه ممكن است كه آبروى يك مسلمى را از بين ببرد. و ممكن است احقاق حقى بكند و همين طور در همه امور بايد خداى تبارك و تعالى را ناظر، حاضر ببينيد. در قضيه جرم‏هائى كه مى‏شود البته آنهائى كه مربوط به دادگاه‏هاى انقلاب است آن امور انقلابى است كه تشخيص‏اش را شماها خودتان مى‏دانيد. يك امور ديگرى هست مثل كذب‏هائى كه مى‏شود كه در شرع حد دارد اينها ثبوتش بسيار مشكل است مثلاً در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد... خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اين امور زود كشف نشود، هم حفظ حيثيت اشخاص بشود ولو به حسب واقع هم گناهكارند و هم حفظ جهات در جامعه بشود يا اگر اقرار بكند يك دفعه اقرارش را اعتنا به آن نكنند، نصحيتش كنند به او بگويند اگر چنانچه اين ثابت بشود تو چه خواهى شد، تو خواهى رذل شد، تو خواهى مقتول شد. بعد مهلت به او بدهند. ثانياً اگر آمد و اقرار كرد باز ثانياً توصيه به او بكنند كه... نكن، اين كار درست نيست، فلان. و اگر باز چنانچه آمد اقرار كرد آنوقت وقت اين است كه حد بزند آن هم حاكم شرع، مجتهد عادل. آن طور نباشد كه از اطراف به ما هجوم بياورند كه به طور هرج و مرج واقع بشود. يكى از علماى شيراز، علماى محترم شيراز به من كاغذ نوشت، ديروز، پريروز بود نوشته بود كه در اين دادگاه‏ها و در اين چيزها راجع به اين مسائل مثل مسائل فحشا خيلى زود حد زده مى‏شود و ملاحظه

صحيفه نور ج 9 صفحه 287

حدود و جهات شرعى‏اش نمى‏شود و شما يك فكرى بكنيد. خوب، حالا كه آقايان تشريف دارند اينجا بهترين موقعيت حالاست كه ما بگوئيم كه اينطور امور را سرسرى نگيريد يا از باب اينكه اين امور مربوط به انقلاب نيست گوش نكنيد به حرف و كنار برويد، هيچ كارى به آن نداشته باشيد يا اگر مبتلا شديد روى موازين شرع به آن طورى كه شارع مقدس فرموده است، نه اينكه حالا چون انقلاب است ما هر كس را دلمان خواست بزنيم، هر كس را دلمان خواست شلاق بزنيم، هر كس را دلمان خواست حبس بكنيم، هر كس را دلمان خواست خداى نخواسته اعدام بكنيم. مسأله اينها نيست، مسأله اعزاض مسلمين است بايد حفظ بشود اين اعراض... به اينكه يكى آمده مى‏گويد كه فلان، فلان كار را كرد خوب، اولاً اين عادل است كه اين را مى‏گويد؟ بيست نفر هم باشند بگويند اعتنا نمى‏شود كرد، بايد عادل باشد، روى موازين شرع عدالت داشته باشد تا اينكه از او شهادت قبول بشود والا فرض كنيد ده نفر از آدم‏هاى غيرثابت العداله، يك وقت اين است كه شهرت همچو هست كه، اما يك همچو شهرتى امكان ندارد. راجع به دزدى كه رفته است سرگردنه كرده آنجا ممكن است يك وقت شهرت پيدا بكند، اما راجع به اين فحشائى كه بسيار در جاهاى مختلف اين كار انجام بگيرد اينها همچو شهرتى حاصل نمى‏شود كه علم پيدا بشود. باقى مى‏ماند شهادت شهود يا اقرار خودش. اقرار خودش هم در بسيارى از اينها يك دفعه فايده ندارد بايد مكرر بشود بعد از اينكه نصيحت بشود كه بخواهيم برگردد، آن حد جارى نشود حتى‏الامكان. همچو نباشد كه خداى نخواسته هر كه هر كارى كرد فوراً يا هر كه هر چه شنيد فوراً پاسبان برود در خانه‏اش و چه بكند. پاسبان‏ها نبايد بروند خانه مردم مگر با دستورى كه از طرف دادستان، از طرف دادگاه صادر مى‏شود، روى موازين شرعيه، رفتن در حرز مردم خلاف شرع است، اهانت كردن به يك آدمى ولو اين آدم هم خودش يك آدم مخالف مثلاً چه باشد باز حق اهانت نيست اين حق است كه جزايش را به او بدهند ديگر اهانت چرا به او بكنند؟ رفتن منزل، به خانواده‏اش تعرض كردن، به بچه‏هايش تعرض كردن اينها امورى است كه نبايد بشود. ما مى‏خواهيم اسلام باشد، ما نبايد يك كارى بكنيم كه بگويند كه دادگاه‏ها در زمان طاغوت هم اين كارها را نمى‏كردند. خوب، به ما مى‏گويند اين حرف‏ها را ما چه مى‏دانيم. بايد شما آقايان علاج بكنيد مسأله را، اگر نمى‏توانيد علاج بكنيد، علاج بكنيد بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى‏توانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى‏توانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بايد بكنيد اگر چنانچه نمى‏توانيد واقعاً مى‏بينيد كه معذور دارد، نمى‏شود عرض مى‏كنم كه قدرت نداريد برويد جلو گيريد خوب، مى‏توانيد كنار برويد. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است نه از باب اينكه خود قضا مهم، خودش بسيار مهم است اما قضا يك وقت در يك محيطى است نداريم اشخاصى كه بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند آنجا بايد بگوئيم قضا بسيار مهم است و قاضى بايد چه باشد و اينها. يك وقت وضع وضعى است كه صدمه به اسلام مى‏خواهند بزنند، اين ديگر چند برابر مى‏شود اهميتش، بايد همه چه قضات، چه دادستان‏ها، چه عرض مى‏كنم پاسبان‏ها، چه پاسدارها و چه كميته‏ها همه اينها بايد روى موازين شرع عمل بكنند، البته پاسدار حق ندارد بدون

صحيفه نور ج 9 صفحه 288

اينكه قاضى يا فرض كنيد دادستان اجازه به او بدهد كارى بكند وقتى هم به او اجازه، امر كرد بايد انجام بدهد، حق ندارد تخلف بكند، هرج و مرج نبايد باشد حالا، حالا كه ما انقلاب كرديم بايد هرج و مرجى باشيم! خوب، انقلاب كرديم، انقلاب كه نبايد هرج و مرج باشد، انقلاب روى موازين اسلام بايد باشد، نبايد ما يك كلمه انقلاب بگذاريم و هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم بگوئيم كه انقلابى است، انقلابى، انقلابى يعنى چه؟ مگر اسلام عوض مى‏شود در انقلاب؟ اسلام همان اسلام است. شما يك قدرت طاغوتى را كنار گذاشتيد حالا مى‏گويى اسلام را مى‏خواهيد پياده بكنيد، احكام اسلام را مى‏خواهيد پياده بكنيد. بايد با تمام احتياطات لازم، با تمام دقت‏هاى لازم در اين امور بررسى بشود يك وقت يك بيگناهى خداى نخواسته عرض مى‏كنم كه يك مقاصدى كه يك كسى ممكن است داشته باشد بيايد تهمت به او بزند، خداى نخواسته يك آدم بيگناهى چى بشود. و امروز هم اين طورى كه ملاحظه مى‏كنيد روز تهمت است، اين وضع من نمى‏دانم چه جور شده است كه هر كه به هر كس دلش مى‏خواهد هر چى مى‏گويد، نمى‏داند كه تهمت زدن به مومن جزايش چى هست پيش خدا، نمى‏داند غيبت كردن از مؤمن چى هست، نمى‏داند كه هتك حرمت مؤمن، هتك حرمت الله است، اينها را نمى‏دانند، هر كه هر چه دلش مى‏خواهد حالا به هر كس، نه به يك نفر، نه به دو نفر به اشخاصى متقى تهمت مى‏زنند. خوب، البته يك دسته هم هستند كه مى‏خواهند تهمت بزنند، اينها از يك اشخاصى ترس دارند، خوف دارند. ما اولى كه آمديم در اينجا و اينها خيال كردند كه ما اين اشخاص را، بعض اين اشخاص را نمى‏شناسيم شروع كردند راجع به چند نفرى كه بيست سال من با آنها آشنا بودم، مثل آقاى دكتر يزدى، آقاى بنى صدر، آقاى قطب‏زاده اينهائى كه من بيست سال با آنها آشنا بودم و اينها بيست سال در خارج خدمت كردند، به ضد اينها، به ضد رژيم عمل كردند به مجرد اينكه اينها آمدند فوراً هى كاغذ مى‏آمد كه اينها امريكا هستند، اينها اصلاً مگر فارسى هم بلدند؟ نسبت به آقاى يزدى مى‏گويند مگر فارسى بلد است اين؟! اينكه آمريكائى است. آخر چرا بايد اينطور انسان باشد. حالا از اينها يك قدرى سست شده، حالا افتادند به جان يك قشر ديگر. يك نفر آدمى را كه من بيست و چند سال است از نزديك مى‏شناسم، او پيش من درس خوانده، با من معاشر بوده، من همه چيزش را مى‏دانم، حالا افتادند به جان مثل آقاى دكتر بهشتى. آقاى دكتر بهشتى را از او مى‏ترسند اينها براى اينكه يك فرد لايقى است و اينها نمى‏خواهند اينطور افراد باشند، مى‏خواهند يكى يكى، نوبت همه‏تان شايد برسد، يكى يكى هر كس را يك جائى ببينند يك كارى انجام مى‏دهد مى‏خواهند او را هتكش بكنند يا او را ساقطش بكنند. الان، امروز آمدند به من گفتند كه نسبت به ايشان خيلى چى مى‏شود، ايشان من بيست و چند سال است، بيست و چند سال است كه من ايشان را از نزديك مى‏شناسم، اينها خيال كردند اينها از خارج آمدند و حالا من تازه اينها را ديدم و اينها نمى‏دانم اينها كى هستند. من مى‏شناسم اينها را، مردم متقى هستند اينها، مردمى هستند كه براى اسلام كار از آنها مى‏آيد. خوب، اين مردمى كه براى اسلام كار از آنها مى‏آيد يكى يكى را كنار بگذارم، كنار بگذارند و همه را خلع سلاح بكنند آن وقت كى ديگر باقى مى‏ماند؟ الان هر كس كه در دولت باشد به او مى‏گويند، هر كس كه در شورا

صحيفه نور ج 9 صفحه 289

باشد به او مى‏گويند، هر كس كه در - عرض مى‏كنم كه چيزها باشد دادگاه‏ها باشد برايش مى‏گويند. رايج شده است يك همچو مطلبى كه بى‏خود براى اشخاص يك مطالبى را مى‏گويند، بيجا براى اشخاص يك چيزهائى مى‏گويند، بايد يك احتراز بكنند. من نمى‏دانم اين مردم چه مردمى هستند. و مع‏الاسف در بين جوان‏هاى ما هم اشخاصى هستد زود باور، به مجرد اينكه مى‏گويند فلانى بله، امريكايى است، مى‏بينيم كه يك عده از جوان‏ها هم باورشان مى‏آيد آمريكايى است. فلانى انگليسى است فلان اصلاً خود برنامه خود امريكايى‏ها و انگليسى‏ها اين است كه مردم را، اشخاص صحيح را به اسم انگليسى و به اسم امريكايى ضايعش كنند چون مى‏دانند خودشان ضايع هستند، مى‏دانند ملت پيش آنها چه جور هست به اسم انگليسى بودن. يك مطلبى بود كه از سى سال، چهل سال پيش از اين من يادم است كه آخوندها را وقتى مى‏خواستند، روحانيون را مى‏خواستند طرد كنند مى‏گفتند اينها انگليسى‏اند. خود آنها تزريق مى‏كردند كه بگويند انگليسى‏اند براى ضايع كردن. الان هم امريكايى بيشتر هست در كار. الان هم اشخاص صحيح را خود آنها تزريق مى‏كنند يا عمال آنها تزريق مى‏كنند كه بگوئيد اين امريكايى است، مع‏الاسف بعضى از اشخاص هم كه حسن نيت دارند، سوء نيت ندارند باورشان مى‏آيد و آنها هم مى‏گويند اين مطلب را بدون اينكه بررسى بكنند، يك كسى را كه من سى سال است مى‏شناسم. مثلاً همين آقاى دكتر يزدى و آقاى دكتر بهشتى را در يك جايى من ديدم نوشته است كه اينها پيش فلانى رفتند و خواستند كه بختيار را ايشان چه بكند. اما آقاى دكتر يزدى كه هميشه مخالف بختيار بود كه من در آنجا بودم. آقاى دكتر بهشتى يك دفعه آمده پيش من راجع به بختيار يك كلمه نگفته. خوب، چرا بايد مسلمان اينطور باشد؟ چرا بايد يك مسلمى را، من از باب اينكه من ميل نداشتم اشخاص را اسم ببرم لكن وظيفه من مى‏بينم كه يك كسى را كه مى‏خواهند هتكش كنند، يك كسى را كه مى‏خواهند ضايعش كنند براى اينكه نتواند خدمت بكند، اسلام، من وظيفه شرعى مى‏دانم كه يك وقتى دفاع بكنم از يك مسلمانى كه به درد ما مى‏خورد، به درد اسلام مى‏خورد و خدمت كرده است، بيست سال پيش هم خدمت كرده حالا بخواهند اين را - عرض مى كنم - تضييعش كنند و چى بكنند. فردا به شما هم مى‏گويند، به آنها هم مى گويند فلان تا كى نوبت ما هم برسد. مسأله اين طورى است، مى‏خواهند اينها اصلاً خلع سلاح كنند ما را، يكى يكى كنار بروند، كنار بروند، كنار بروند چه بمانند؟ آنها بمانند كه مفسدند و فاسد هستند. اينها بايد ملاحظه بشوند - من - ملت ايران بايد بدانند اينها را كه يك اشخاص مفسدى آمدند، جوان‏هاى دانشگاهى بدانند اين معنا را كه اينهايى كه در دانشگاه مى‏آيند تبليغات سوءى مى‏كنند و از اشخاص مثلاً محترم آبروريزى مى‏كنند اينها نظر سوء دارند، اينها مى‏خواهند اين نهضت به آخر نرسد، اينها مى‏خواهند كه همان مسائل برگردد. بايد دانشگاهى‏ها به آن توجه بكنند و ساير قشرهاى ملت بايد توجه به اين معانى بكنند. من اميدوارم كه نتوانند اين قشرهاى فاسد يك صدمه اساسى به نهضت ما بزنند و با جديت آقايان همه، روحانيون، ساير طبقات و اين دادگاه‏ها و اين دادستانى‏ها و اينها، اين مسائل حل بشود و اسلام انشاء الله آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد در خارج تحقق پيذا بكند. اين كلمه را من بگويم خداى‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 290

متعال مى‏داند كه من نسبت به آخوندهاى فاسد آنقدر شديد هستم كه نسبت به ساير مردم نيستم. ساواكى ها پيش من محترم‏تر است از آخوندهاى فاسد و خداى تعالى و خداى متعال مى‏داند اين قضيه را كه قضيه دادگاه ويژه اگر باشد براى اين نيست كه دفاع باشد، براى اين است كه يك دسته اشخاص فاسد مى‏خواهند اشخاص آبرومند را از بين ببرند و اينكه آقايان طرح كرده‏اند كه در محيط خود اينها باشد براى اينكه خودشان هم مى‏شناسند اينها را والا ما ابدا ظر نداريم به اينكه اينها فرق داشته باشند با سايرين. خير، فرق دارد فرق اين است كه شيطنت ملعنت‏شان بيشتر از ديگران است. آن قدر صدمه‏اى كه اسلام از يك آخوند فاسد مى‏خورد از محمد رضا نمى‏خورد. در روايات هست كه آخوند فاسد و ملاى فاسد در جهنم از بوى تعفنش - مردم - اهل جهنم در عذاب هستند. در اين دنيا از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا در عذاب است. ما طر فدارى از عمامه نمى‏كنيم، ما طرفدارى از اسلام مى‏كنيم. اين اسلام پيش شما باشد معظم هستيد و پيش هر كس باشد معظم است و عمل نكردن به اسلام و خيانت كردن به اسلام معمم باشد بدتر است از آن كسى كه غير معمم باشد براى اينكه ضررش به اسلام بيشتر از ديگران است. اما قضيه اينكه يك مطلبى باسد نيست، مى‏خواهند هم همان دادگاه‏هاى عمومى باشد هيچ فرقى به حال ما ندارد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 291

تاريخ: 20/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آمدن بانوان محترم، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من، تشكر مى‏كنم و خوش آمد عرض مى‏كنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم. شما خواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نسبت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر كنم و چون در بين راه هستيم و باز مراحلى هست كه اين مراحل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تتمه اين راه را با قدرت و با ايمان طى بكنيد تا اينكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است، در ايران و در ساير مناطق پياده بشود. راه مستقيم الهى انسان را از نقص به كمال مى‏برد در رأس همه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كه اشخاصى كه در قوه دارند چيزهائى را، انبيا آمدند كه اين قوه‏ها را بالفعل كنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عقائد، و به صراط مستقيم كنند. شما خواهران، آنى كه متكفل بچه‏هاست توجه كنند كه بچه‏ها را تربيت انسانى بكند و آن كه متكفل يك جمعيت است، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كه مى‏تواند انسان را از نقص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت‏ها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند. كارهائى كه انحرافى است ظلمات است، اخلاق زشت ظلمت است، اعمال زشت ظلمت است. نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.

اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه‏

كوشش كنيد كه احكام اسلام را، هم عمل كنيد و هم وادار كنيد كه ديگران عمل كنند. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، مؤظف است كه ديگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند. جامعه

صحيفه نور ج 9 صفحه 292

ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بود كه جوان‏هاى ما را، چه جوان‏هاى مرد و چه جوان‏هاى زن، اينها را رو به تباهى كشيدند و در اين پنجاه سال، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم، رژيم منحط از بين رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسلامى كنيم و تربيت تربيت تربيت‏هاى اسلامى باشد و تربيت‏هاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.

اگر بخواهيد مملكت خودتان، كشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گرفتارى اجانب بيرون بيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صداهاى الله اكبر كه شما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها محفوظ باشد و اين علاقه‏هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.

راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده ام، لكن به اين مؤسسه كه شما ذكر مى‏كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به اين مؤسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند. انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 5

تاريخ: 22/7/58

گفتگوى امام خمينى با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطين

بسم الله الرحمن الرحيم

امام: آقاى ابوعمار چگونه است؟

ابوجهاد: الحمدلله، در جو مبارزه قرار دارند و پيوسته از جائى به جاى ديگر سير انقلابى دارند.

امام: اميدوارم كه انشاءالله به زودى در قدس مستقر شوند.

ابوجهاد: انشاءالله ما اميدواريم قدس از جاهائى باشد كه به زودى بتوانيم از شما در آنجا استقبال به عمل آوريم.

امام: قدس مال همه مسلمانان است.

ابوجهاد: انشاءالله و اين آرزوى همه ماست كه با پيگيرى و مقاومت مى‏توان به اين آرزو رسيد. عزم راسخ مسلمين و ايمانشان ما را به موفقيت خواهد رساند.

امام: و با وحدت كلمه مسلمان‏ها و خصوصا سران آنها. اما اين گرفتارى‏هائى كه در اين مدت طولانى براى برادرهاى ما در قدس پيدا شده است، در اثر سهل‏انگارى روساى اعراب بوده است. و من بيش از بيست سال در خطابه‏هايم، در گفتارم به اينها توصيه كردم، به سران دولت‏ها كه اين اختلافات محلى جزئى را كنار بگذارند و براى اسلام و براى پيشبرد اهداف اسلام باهم همفكرى كنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من بايد بگويم كه اظهار خجلت مى‏كنم كه در مقابل بيش از صد ميليون جمعيت عرب و صد ميليون جمعيت مسلم، هشتاد ميليون تقريبا جمعيت مسلم، يك عده معدودى بيايند و در مقابل اينها آنطور كارها را بكنند و اين هم نمى‏شود عذر باشد كه پشتيبان آمريكاست، براى اينكه آمريكا پشتيبان شاه هم بود، لكن وقتى كه يك ملت اجتماع كردند بر يك مطالبى، نه قدرت شيطانى شاه توانست مقاومت كند نه پشتيبانى

صحيفه نور ج 10 صفحه 6

ابر قدرت‏ها، بلكه مطلق قدرت‏ها اگر اتحاد پيدا بكنند، جمعيت عرب و سران مهم اين جمعيت‏ها اگر اتحاد پيدا بكنند، شكى نيست كه نه امريكا مى‏تواند در مقابل‏شان كارى انجام بدهد و نه ديگر قدرت‏ها. و اين مع‏الاسف مطلبى است كه مشكل است كه تحقق پيدا كند، لكن من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه يك همچو مشكلى را با قدرت خودش حل كند. و اضافه كنيد به اينكه در عين حال كه ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربيت نظامى و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامى بودند، معذلك چون شعب واحد بودند و قوه واحده بودند و مهمتر اينكه استناد به خداى تبارك و تعالى داشتند و با فرياد الله اكبر زن و مرد و بچه و بزرگ پيش رفتند به طورى كه همه قدرت‏ها در هم شكسته شد. و دولت‏هاى اسلامى مجهز به جهازات هستند، معذلك در مقابل يك همچو عنصرى قيام نمى‏كنند، بلكه بعضى از آنها خيانت هم بكنند. خداوند انشاءالله آنها را بيدار كند و مسلمين را پيروز.

ما چون مبتلاى به مشكلاتى شبيه به مشكلات شما هستيم مى‏دانيم كه وضع شما و مشكلات شما چيست. ما الان مبتلا هستيم به نظير همين مشكلات مثل مشكلاتى كه در كردستان ايجاد كردند و دول خارجى به وسيله عمال‏شان در خوزستان براى ما آنهمه اشكالات ايجاد كردند كه ما باز مبتلاى به آن هستيم و در سيستان و بلوچستان هم ممكن است كه ايجاد اين مشكلات را بكنند.

البته جهاد براى خداى تبارك و تعالى مشكلات دارد. بيشتر از اين مشكلات، مشكلاتى بود كه پيغمبر اكرم در صدر اسلام داشت و مسلمين داشتند، لكن چون قدرت ايمان داشتند توانستند كه اسلام را قبل از گذشت نيم قرن، در تقريبا تمام آن كره كه آنوقت معموره بود مستقر كنند و شما با تمام مشكلات كه داريد يك مطلب داريد و آن اينكه ايمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشيد و اين استناد به خدا تمام مشكلات را انشاءالله حل خواهد كرد. مشكلات زياد است لكن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خداى تبارك و تعالى مشكلات را آسان مى‏كند. و ما هم اميدواريم كه همه مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى‏خواهيم كه ما را متوجه به خداى تبارك و تعالى بكند، و هم مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى‏خواهيم كه شما را بيشتر از پيش متوجه به قدرت لايزال الهى بكند و با استناد به خداى تبارك و تعالى باكى نيست و نصر با شماست انشاالله و با ما. و البته هر مسلمى بايد با مسلم ديگر برادر باشد و با مشكلات سهيم باشد و ما هم با شما سهيم هستيم در اين مشكلات چنانچه سابقا بوديم من راجع به مشكلات مادى هم بعضى اقدامات كردم. و من اميدوارم كه ما بتوانيم هم مشكلات معنوى و هم مادى را به خواست خداى تبارك و تعالى، هم از شما و هم از خودمان، با هم رفع بكنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 8

تاريخ: 28/7/58

بيانات امام خمينى در جمع روشندلان

انسان، با بصيرت انسان است نه با بصر

بسم الله الرحمن الرحيم

من از شما روشندلان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد از نزديك شما را ببينم. و من روى اسلامى نورانى شما را مى‏بينم و به شما مژده مى‏دهم كه خداى تبارك و تعالى يار شماست، يار همه است و از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت شما را خواستارم. و اين معنا را بايد بدانيد كه انسان به روح انسان است، انسان به بصيرت، بصيرت قلبى انسان است. اين آلات ظاهرى، آلاتى است كه وسيله است و اينها از بين رفتنى است. آنچه باقى مى‏ماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ايجاد مى‏كند بصيرت انسان است. و من اميدوارم كه شماها بصيرت به طور كامل داشته باشيد و خداى تبارك و تعالى به شما توفيق و سعادت عنايت كند.

تلاش بى‏ثمر مغرضين و شايعه‏سازان به منظور متوقف ساختن نهضت‏

و چيزى كه مى‏خواهم به شما آقايان عرض بكنم اين است كه ما امروز مبتلا هستيم به يك شايعه‏هائى كه روى آن شايعه‏ها مى‏خواهند اين نهضت را نگذارند تحقق پيدا كند. يكى از شايعه‏ها كه شايعه‏سازان نشرش مى‏دهند و گاهى براى ما مى‏نويسند، گاهى در نطق‏هاى اشخاصى ديده مى‏شود حتى شنيدم كه ديشب هم در مسجد امام يك آقايى همين معنا را گفته است، اين است كه فلانى اصلا دست به او نمى‏رسد، هيچ كس نمى‏تواند با او ملاقات كند، فقط چند تا اهل علم، چند تا معمم، همين يك كانال است و آن كانال معممين، مردم ديگر اصلا ملاقات با ايشان نمى‏كنند. شما الان آقايانى هستيد كه روشندل هستيد و آمديد اينجا و از نزديك داريد مرا مى‏بينيد و هر روز قريب چند صد نفر در اينجا مى‏آيند و بسياريشان مى‏آيند در اين منزل، در اين اطاق به اندازه‏اى كه گنجايش دارد اينجا از اشخاص مختلف، اينطور نيست كه اينها مى‏گويند، مغرضين مى‏گويند كه يك كانال فقط فلانى دارد. من هيچ كانال خاصى ندارم، من هيچ اصحابى ندارم، من با همه مردم، با همه قشرها ملاقات مى‏كنم، مطالب همه را مى‏شنوم، كاغذها به من مى‏رسد و همه اخبار كه در ايران واقع مى‏شود آنهائى كه مهم است و بايد به ما برسد مى‏رسد. من، هم گوش مى‏كنم راديو را در وقتى كه اخبار را پخش مى‏كند و هم نگاه مى‏كنم تلويزيون را، هم تمام يعنى اكثر مطبوعات اينجا آنهائى كه مورد اهميت است مى‏آيند و هم

صحيفه نور ج 10 صفحه 9

خلاصه اينها براى من نوشته مى‏شود مى‏آيد و هم اخبار همه جا به وسيله وزير ارشاد براى من مى‏آيد و هم اخبار مملكت به وسيله ژاندارمرى كل و رئيس ارتش و عرض مى‏كنم كه جاهاى ديگر، شهربانى براى من مى‏آيد، من بى‏خبر نيستم از اوضاع مملكت.

اينها يك دسته مغرض هستند كه خيال مى‏كنند كه مرا توى تخته‏اى، چيزى، جعبه‏اى گذاشته‏اند در آن را هم قفل كرده‏اند در آن را هم يكى دو تا معمم باز مى‏كنند و مرا مى‏بينند و ديگر مردم ديگر نمى‏بينند. شما الان مى‏بينيد و مى‏شنويد كه بيرون اين خانه چه اشخاص و چه جمعيتى هستند (گوش كن آقا، گوش كن) چه اشخاصى هستند، چه جمعيت‏هائى هستند كه من بايد گاهى در اين اطاق، گاهى در بيرون، بله اگر توقع اين است كه من با يكى يكى افرادى كه روزى چند هزار نفر در اينجا مجتمع مى‏شوند، من با يكى يكى وقت خاصى بدهم، خلوت بدهم، من وقت خلوت ندارم كه بدهم هميشه از صبح كه من پا مى‏شوم تا ظهر جمعيت‏هاى متعدد هى مى‏آيند، عده كثيرى هم در اين اطاق مى‏آيند با من ملاقات مى‏كنند. حتى منتشر كردند كه اين كسى كه گفتند ديشب در مسجد امام صحبت كرده است كه آقاى نجفى هم حتى آمدند منزل ايشان، راهشان ندادند. آقاى نجفى ديشب پيش من بودند، چه كسى راهشان نداده است؟ مگر آقاى نجفى را مى‏شود كسى راه نداد؟ ديشب آقاى نجفى قريب سه ربع ساعت، يك ساعت اينجا من خدمتشان بودم. من نصيحت مى‏كنم به اين آقايان، من عرض مى‏كنم به اين آقايان كه يا تحت تاثير اشخاص و گفته‏هاى اشخاص واقع نشوند يا اعمال غرض نكنند. بعصى از اشخاص غرضمندند لكن بعضى‏ها اينطور نيست فقط كنار نشسته‏اند، هر كس هر چه مى‏گويد باورشان مى‏آيد و آنوقت هم منتشر مى‏كنند. خوب، اين خلاف انسانيت است، خلاف اسلاميت است كه انسان هر چه شنيد فورا پخشش كند در همه جا كه فلانى هيچ كس با او ملاقات نمى‏كند، آقاى نجفى هم رفتند آنجا، راهش نداده‏اند. خوب، اين اهانت به يك مسلمانى است مثل آقاى نجفى، به يك عالمى است كه شما بگوئيد كه راهش نداده‏اند آنجا. اين چه حرف نامربوطى است كه گفته شده است. من از كسانى كه با من ملاقات دارند، مى‏بينند من را و هر روز دارند مى‏آيند مى‏بينند، خواهش مى‏كنم كه اينها را بگويند به مردم كه ما در خانه‏مان باز است من از بس كه ملاقات مى‏كنند خسته مى‏شوم. خوب، من يك پيرمرد 80 ساله هستم، ضعف دارم، معذلك خوب، وقت دارم براى مردم و مردم با من ملاقات مى‏كنند. اخبار مردم به من مى‏رسد، احتياجات مردم به من مى‏رسد، لكن البته مشكلاتشان زياد است مشكلات همه زياد است و براى رفع اشكالات يك اشخاصى هستند كه آنها مشغولند و قشرهائى هستند كه مشغول رفع اشكالات هستند و دولت هم مشغول است لكن كار زياد است، اشكالات زياد است و خوب است كه آقايانى كه يك قدرى توجه دارند، گويندگان و آنهائى كه حرفشان در راديوها پخش مى‏شود، يك قدرى ملاحظه كنند، خلاف واقع نگويند يا باور نكنند خلاف واقع‏ها را كه فلانى يك كانال دارد، اى امام حرف‏هاى مردم را گوش بكن. آقا حرف‏هاى مردم پيش من است، شما هر حرفى را كه مى‏خواهيد بپرسيد كه من از مملكت اطلاع دارم، همه جهات را گزارش كردستان هر روز براى من مى‏آيد. شما اين چه حرف‏هاى نامربوطى است كه مى‏زنيد و چه تبليغات سوئى كه مى‏كنيد و

صحيفه نور ج 10 صفحه 10

غرضمندانه فرياد مى‏زنيد؟

خداوند همه‏تان را انشاءالله اصلاح كند و خداوند انشاءالله اين نهضت را به پيروزى برساند و اشخاصى كه غرضمند هستند هدايتشان كند خداى تبارك و تعالى، و مسلمين نصرت و اسلام را قوت بدهد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 11

تاريخ: 29/7/58

بيانات امام خمينى در جمع شوراى پنج نفرى صدا و سيماى جمهورى اسلامى

اگر اين دستگاه (راديو و تلويزيون) اصلاح بشود، اميد است يك مملكت اصلاح شود

بسم الله الرحمن الرحيم

دستگاه راديو تلويزيون چنانچه من كرارا گفته‏ام، يك دستگاهى است كه حساسترين دستگاه‏هاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مى‏كنند و آنطورى كه به راديو و تلويزيون - به تلويزيون - توجه مى‏كنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمى‏كنند، از دستگاه كوچكى كه براى بچه‏ها گذارده تا آن برنامه‏هايى كه براى ديگران.

اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامه‏هاى آن برنامه‏هاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود و اگر اين دستگاه يك دستگاهى باشد كه نظير زمان همان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مى‏مانند. از وظائف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضا محترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مى‏شناسيم ايشان را، هستند، وظيفه مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.

تحقق جمهورى اسلامى در گرو اسلامى شدن مراكز ملى و دولتى‏

ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى، راى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست، بايد دستگاه‏هاى اطلاعاتيش، روزنامه‏هايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانه‏ها، بايد طورى بشود كه هر كسى وارد اينجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام، بايد قدم اسلام در همه اين دستگاه‏ها باشد و آن چيزهائى كه برخلاف موازين اسلامى است، برخلاف جمهورى اسلامى است كه همه بر خلاف مصالح ملت است، اگر باشد، اينها بايد از بين برود. مثلا در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلم‏هاست، اين فيلم‏هابايد يك فيلمهاى آموزنده باشد. فيلم‏هائى كه وقتى نگاه كنند جوان‏هاى ما، منحرف بشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد.

اگر چنانچه يك وقتى اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجام بدهند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 12

اگر نصيحت مى‏شود بكنيد، نصيحت كنيد اگر نه تصفيه بايد بشود. يك مسووليت بزرگى است مسووليت شما، و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مى‏رانيد به واسطه تبليغاتتان، به واسطه نمايش‏هايى كه در آنجا داده مى‏شود، فيلم‏هائى كه در آنجا داده مى‏شود و يا به عقب مى‏رانيد، اين خيلى مسووليت بزرگى است. ما تا بخواهيم اين كاركن‏هاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيم كه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است.

اينها گمان مى‏كنند كه وقتى كه در راديو تلويزيون مثلا آمريكا يك جورى بود، انگلستان يك طورى بود، ما هم بايد از آنها تقليد بكنيم، هر چه آنها كردند، ما بكنيم. چنانچه اين يك مساله‏اى است كه تقريبا ما مواجه با آن هستيم و در همه جا كه گمان مى‏كنند كه بايد فرم ممالك ما هم، فرم آنجا باشد تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بفهمانيم به همه قشرها كه نبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان، در آرائمان مستقل باشيم، اين طولانى است.

بايد اشخاصى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى باشند، در راس كارها قرار دهيد

الان شما موظفيد كه همه اين كسانى كه در اين كارها هستند و راس كار هستند در تلويزيون (البته بنگاه بزرگى است) مراقبت كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند و به اسلام و معتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه، محتوايش بايد اسلامى باشد، بايد آنها را در راس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران، در همه جا و برنامه‏هايتان، آنهائى كه گفتنى است گويندگانى پيدا بكنيد و خيلى‏ها حاضرند كه بيايند آنجا صحبت بكنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفكر، اشخاص هر طبقه‏اى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد و بايد هم اين كار بشود.

و آنچه راجع به ديدنى‏هاست و فيلم‏هاست توجه كنيد كه فيلم‏ها يك فيلمهاى انحرافى نباشد، فيلم‏هايى نباشد كه مثلا فرض كنيد كه يك منظره‏هائى كه سابقا بود و انحرافات براى جوان‏هاى ما ايجاد مى‏كرد، نباشد. ما اگر اين جوان‏هايمان را و اين بچه‏هايمان را، حتى آنچه كه براى بچه‏ها نمايش داده مى‏شود بايد يك جورى باشد كه اين بچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر، مستقيم باشد و متعهد بار بيايد و همين طور فيلم‏هاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارت بكنيد، نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص، بايد به آنها حالى كنيد، اگر نمى‏شود، تصفيه كنيد و اين يك امر ضرورى و لازم است.

سرتاسر اين مملكت، فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم‏

و از مسائلى كه لازم است من تذكر بدهم، اين است كه اين انقلابى كه در ايران حاصل شد، اين انقلاب پيروزيش در اثر دو مطلب بود: يك مطلب مهمش كه از همه مطالب بالاتر بود اين بود كه مردم

صحيفه نور ج 10 صفحه 13

با اسلام پيش رفتند، يعنى سرتاسر اين مملكت فريادشان، فرياد اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم. از آن رژيم سابق كه يك رژيم فاسد بود، مردم بدى ديدند در طول عمرشان، جوان‏هاى ما در تمام عمرشان از آنوقت كه چشم باز كردند، بدى ديدند و اين رژيم را فاسد مى‏دانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقيده داشتند. از اين جهت - فريادها - ما هر مطلبى را از يك ملتى بخواهيم اخذ بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مى‏خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مى‏خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم كه اين ملت ما فلان چيز را مى‏خواهد، اين حرف غلطى است، حرف صحيح اين است كه ما مطالعه كنيم در حال ملت، گوش بدهيم به صداى ملت ببينيم چه مى‏خواهد؟ يك ملتى كه همه فرياد مى‏زنند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، نه شرقى و نه غربى، جمهورى اسلامى ما ديگر حق نداريم كه بنشينيم بگوئيم كه نه، اين ملتى كه قيام كرده‏اند، براى اين قيام كرده‏اند كه دموكراسى باشد، در اسلام همه چيز هست به معناى سالمش، اما ما مى‏بينيم كه همه مردم دارند مى‏گويند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، ما حق نداريم كه تاويل كنيم و بنشينيم خودمان هر چه دلمان مى‏خواهد بگوئيم كه نخير، مردم كه اين حرف‏ها را دارند مى‏زنند، يك چيز ديگر را ما گردنشان بگذاريم. اين خلاف واقع است.

امر دومى كه بود، اين بود كه همه قشرها با هم متحد شدند، در اين مساله همه متحد بودند، اگر يك اشخاصى هم بودند كه يك انحرافى داشتند، در اين شورى كه مردم داشتند، آنها ساكت بودند، كارشكنى نمى‏كردند، همه با هم مجتمعا عمل كردند و پيش رفتند و همه با هم اسلام را مى‏خواستند، اين دو تا مطلب اساس پيروزى اين مملكت بود. و

هوشيارى در مقابل اعمال آلوده خائنين به اسلام و مملكت‏

و اگر چنانچه ما خيال كنيم كه الان ما تا آخر مساله را حل كرده‏ايم يك خيال باطل است. ما الان اگر اوائل راه نباشيم، بين راه هستيم، باز نرسيده‏ايم به آن مقصدى كه داريم. خوب مقصد بزرگ ما اين بود كه اينهائى كه تصرف در مملكت ما داشتند، مستشارانشان در مملكت ما كار مى‏كردند، همه چيز ما را آنها نظارت مى‏كردند، دستور از آنجا صادر مى‏شد و دولت‏ها عمل مى‏كردند، خود محمدرضا اين را اقرار كرد كه از سفارتخانه‏ها تعيين مى‏كردند كه وكلائى باشند و ما هم عمل مى‏كرديم، منتها اين را كه گفت، مى‏خواست بگويد كه نه، حالا ديگر ما اينطور نيستيم، در عين حالى كه پدرش را اينطورى معرفى مى‏كرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اينجورى معرفى مى‏كرد، لكن اينكه گفت، روى ناشيگرى كرد، روى اين نظر گفت كه مى‏خواست حالا بگويد كه من ديگر حالا آنطور نيستم و بعد هم كه همه فهميدند كه در زمان اين بسيار بدتر بود وابستگيش به خارج از زمان پدرش، اين وابستگى كه اين داشت، بسيار زيادتر بود از آن وابستگى‏هائى كه او داشت، او هم وابسته بود نه به اندازه اين. و آنى كه براى ما همه چيز را آورد، اين دو مطلب بود: اسلام، وحدت كلمه. مع‏الاسف بعد از اينكه اين انقلاب اين قدم اول را برداشت و پيروز شد و اين سد را شكستش، اين اشخاصى كه آن وقت هم مخالف

صحيفه نور ج 10 صفحه 14

بودند، لكن حرف نمى‏زدند و آن اشخاصى كه تحت تاثير تبليغات سوء غربى‏ها و اينها واقع شدند، اينها شروع كردند يك جبهه‏هائى درست كردن، جبهه‏هاى مختلف، در صورتى كه صلاح نبود، صلاح اين بود كه جبهه‏ها همه با هم باشند تا اينكه ما اين مساله را وقتى كه به آخر رسانديم آنوقت هر جبهه‏اى دلش بخواهد عليحده، هر حزبى بخواهد عليحده، هر چيزى عليحده. اما به اين زودى كه ما باز در بين راه هستيم بيائيم متفرق بشويم، اين صحيح نبوده است، لكن خوب، شده است.

و الان در آذربايجان شما گمان نكنيد كه ملت آذربايجان از اسلام رويش را برگردانده، آنها هميشه توجه به اسلام داشتند، هميشه متوجه به مصالح كشور بودند، هميشه پيشقدم بوده است آذربايجان، هميشه خون جوانانش را داده‏اند براى اسلام، اينجور نيست كه حالا گفته بشود كه نه ديگر آذربايجانى ديگر كارى به اسلام ندارد، پشت كرده به اسلام و دولت اسلام را دارد مى‏شكند، آذربايجانى رفته است و تلويزيون را گرفته است، رفته است و استاندار را بيرون كرده است. اين كارهائى است كه مسلمان نمى‏كند، اين كارهائى است كه اشخاصى مى‏كنند كه توطئه‏گرند و از امريكا دستور مى‏گيرند يا از جاهاى ديگر دستور مى‏گيرند. ملت آذربايجان همچو كارى نمى‏كند و لهذا آنها فرياد مى‏كنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم.

ما احتمال اين معنا را كه ملت آذربايجان يك چنين كارى بكند آنهم نسبت بدهند به يك كسى كه خودش مى‏گويد دروغ است اين حرف‏ها، در راديوهايشان بخوانند به اينكه لشگر هم به ما پيوست، قواى انتظامى به ما پيوست، اين مساله همان مسائلى است كه يك مملكت ديگرى است كه به ما پيوست، اين از حلقوم كسى بيرون مى‏آيد كه اصلا به اسلام اعتقاد ندارد، از حلقوم كسى بر مى‏آيد كه خائن به اين مملكت است. اينهائى كه رفتند الان تلويزيون را گرفتند و به خيال خودشان يك فتحى كردند، اينها همان دست نشانده‏هائى هستند كه پرونده‏هاى بعضى‏شان موجود است. بايد آذربايجانيها توجه داشته باشند، يك وقتى تحت تاثير واقع نشوند كه خداى نخواسته براى آذربايجانى يك لكه ننگى بشود تا ابد كه آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بود، حالا اينها به اسم اينكه ما مثلا چه مى‏خواهيم و چه مى‏خواهيم، بر خلاف مصالح اسلام، بر خلاف دولت اسلام. اين مساله، قيام بر ضد اسلام است، قيام بر ضد دولت اسلام است.

ما نمى‏خواهيم كه خونريزى بشود، ما نمى‏خواهيم كه برادركشى بشود والا اين پوسيده‏ها كه نمى‏توانند اين كارها را انجام بدهند. ما اگر يك روز بگوئيم به مردم، خود مردم آذربايجان كار را اصلاح مى‏كنند، لكن بايد ملتفت باشند، لااقل پشت كنند به اين اشخاص. و بايد اين مطلب را برادرهاى آذربايجانى ما، برادرهاى كردستانى ما، برادر بلوچستانى ما عرض مى‏كنم سيستانى ما، هر كجا كه هستند، بختيارى‏ها، همه جا بايد اين معنا را بدانند كه يك مملكتى مال خودتان است، خودتان بايد اداره‏اش كنيد. تا حالا مال شما نبود اين مملكت، هيچ چيز دست شما نبود، همه چيز دست ديگران بود.

حالا كه اين زحمت‏ها كشيده شده است اين خون‏ها ريخته شده است، اين نابسامانى‏ها براى

صحيفه نور ج 10 صفحه 15

يك مملكت پيدا شده، حالا مى‏خواهيم بگوئيم دست خود شما بايد باشد، حالا يك دسته مغرض يك دسته انگل هستند، اينها آمده‏اند و ميدان افتاده‏اند و هر جا يك فسادى ايجاد مى‏كنند. بايد اهالى هر منطقه‏اى خودش توجه به اين داشته باشد كه آلوده‏اش نكنند اينها، يك وقت خداى نخواسته هر جا يك صدائى بلند بشود و هر جا يك مساله‏اى، غائله‏اى درست بشود و نتوانند ديگر اصلاحش بكنند.

در هر صورت بايد توجه به اين معنا داشت و يكى از وظائف تلويزيون و راديو اين است كه مسائل را آنطورى كه هست، به مردم بفهمانند كه مسائل چيست، اصلا از كى صدا دارد بلند مى‏شود. اعلام كردند كه گروه فرقان هم به ما متصل شده چريك‏هاى خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان كى‏اند؟ چريك‏هاى خلق كى‏اند؟ هر آدمى و هر گروهى را بايد از رفقايش فهميد كه كى‏ها هستند تا بفهميم اينجا چكار هستند. آن كس كه مى‏گويد گروه فرقان به ما گرايش پيدا كرد، چريك‏هاى خلق به ما متصل شد، اين همان است مقصدش، همان‏ها هستند، اينهايى كه اينها را دارند اداره مى‏كنند، همان قضايا همان‏ها هستند، همان‏هايند كه روابطشان با غير، الان بعضى‏شان معلوم شده است. بازى نخورند برادرهاى ما، توجه داشته باشند كه هيچ مسلمانى با اين امر موافق نيست، هيچ ملائى با اين امر موافق نيست، هيچ مرجعى با اين امر موافق نيست و هرگز همچو چيزى را به مراجع نسبت ندهند، كه آنها موافق نيستند با يك مساله خلاف اسلامى.

قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است

قيام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام است بالضروره. حكومت الان حكومت اسلامى است. قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. اين را نمى‏شود بگوئيم كه يك ملائى عقيده‏اش اين است كه بايد بر خلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است كه يك ملائى بگويد، يك ملائى عقيده داشته باشد به اين معنا كه بر خلاف اسلام بايد عمل كرد، بايد شكست اسلام را. اينها نسبت مى‏دهند به بعضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرف‏ها، هرگز نخواهند گفت. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود كه معاويه قيام مى‏كرد، حضرت امير قتلش را واجب مى‏دانست قيام بر ضد حكومت اسلامى يك چيز آسانى نيست و اينها الان قيام كرده‏اند بر ضد حكومت اسلامى. در هر صورت من اميدوارم كه سر عقل بيايند همه و از اين مفسده‏ها دست بردارند و همه علما بلاد، اينها را نصيحت كنند. مراجع اينجا، مراجع جاهاى ديگر، علما بلاد اينها را نصيحت كنند كه دست از اين كارهاى خلاف بردارند، بر ضد حكومت اسلامى قيام نكنند، خيال نكنند كه نمى‏شود آنها را دفع كرد، ما نمى‏خواهيم، ما نمى‏خواهيم كه يك برادركشى در ايران بشود، چنانچه در كردستان هم نخواستيم و نمى‏خواهيم و دلمان مى‏خواهد كه با آرامش و با صحت درست بشود.

در هر صورت يكى از وظائف راديو و تلويزيون اين است كه مسائل را آنطورى كه هست پخش بكنند. اختيار را دست اشخاصى كه مى‏خواهند مسائل را معوج، كج و معوج عرضه بكنند، اختيار را

صحيفه نور ج 10 صفحه 16

دست آنها نبايد آقايان بدهند و بايد درست توجه كنند و راديو تلويزيون سرتاسر مملكت را همچو كنند كه همه‏اش محتوا، محتواى اسلامى، موافق مصالح كشور، موافق مصالح اسلام. امروزى كه ما با يك همچو قدرت بزرگى مواجه هستيم و آنها پى توطئه‏ها مى‏گردند، از خارج، از داخل، حالا مبادا يك وقتى ملت ما غفلت از اين دشمن عظيم بكند، از اين دشمن شيطان بكند و مشغول بشود به اين كارهائى كه در يك وقت فرصت هم مى‏شود اين كارها را بكنيد. در يك همچو موقعيتى كه ما هستيم، هر ندائى كه بر خلاف پيدا بشود، هر ندائى كه موجب تضعيف بشود، اين ندا از كفر است و اين ندا از زندقه است و بايد ملت ما توجه به آن داشته باشد.

خداوند همه شما را موفق كند كه حالا كه اين دستگاه در شوراى شما هست، به خوبى انجام وظيفه بدهيد و همه برنامه‏هاتان را رسيدگى كنيد كه از چيزهائى كه بر خلاف اسلام است، برخلاف مصالح اسلام است، اجتناب بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 33

تاريخ: 1/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران

اين آقايان روشنفكر كه حالا در اقليت واقع شده‏اند، مى‏خواهند بگويند راى اكثريت ميزان نيست!

بسم الله الرحمن الرحيم

انسان بايد به تدريج تجربه پيدا كند. ما قبل از انقلاب نمى‏دانستيم كه بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتيم. حالا كه انقلاب شده است مى‏بينيم كه يكى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است، هر كس هر چه دلش مى‏خواهد مى‏گويد، هر كس هر عملى را كه مى‏خواهد انجام مى‏دهد و ابدا در فكر اين نيستند كه آيا اين حرفى كه مى‏زنند در مسير ملت است، آنكه ملت خواسته بود و راى مثبت به او داد يعنى راى اكثريت قاطع كه تمام مخالفين وقتى يك طرف شدند و ملت هم يك طرف، صد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفين، و ملت ما با فرياد و با راى، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى كه ملت ما مى‏خواهد اين است كه محتواى اين جمهورى احكام اسلام باشد و تمام مملكت روى احكام اسلام اداره بشود و آنچه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم و به ما رسيده است به وسيله ائمه اطهار، آنها تحقق پيدا بكند. حالا كه راى مردم دادند و تمام كارها با نظر مردم انجام گرفته است، مى‏بينيم كه گروه‏هاى مختلفى پيدا شده‏اند و هر كس هر جور دلش مى‏خواهد صحبت مى‏كند، وقتى هم كه از آنها سوال بكنند، برهانش اين است كه انقلاب شده است و چون انقلاب شده است ديگر بايد همه انقلابى باشند و معنى انقلابى اين است كه ديگر موازين ندارد و ميزان عقلى، ميزان انسانى و ميزان اسلامى در كار نيست. نطق‏ها مى‏شود، كاغذها نوشته مى‏شود، قلم‏ها به كار افتاده است در گوشه و كنار كشور و هر كس هر چه به نظرش مى‏آيد مى‏نويسد و مى‏خواهد تحميل كند به يك ملت سى و چند ميليونى. همين آقايانى كه فرياد مى‏زنند كه بايد دموكراسى باشد، بايد آزادى باشد، همين آقايان مى‏نشينند دور هم و يك چيزى پيش خودشان مى‏گويند و مى‏خواهند تحميل كنند به يك ملت سى و چند ميليونى. مثلاً مجلس خبرگان با اكثريت ملت رفته است و مشغول كار است حالا مى‏بينيم كه يك دسته چند نفرى دور هم جمع مى‏شوند و مى‏گويند مجلس خبرگان بايد منحل بشود.

من نمى‏دانم كه اين آقايان بايد منحل بشود چكاره‏اند كه مى‏گويند بايد منحل بشود. براى چه منحل بشود؟ براى اينكه اين آقايان اهل علم هستند؟! براى اينكه آقايان به اسلام عقيده دارند و احكام

صحيفه نور ج 10 صفحه 34

اسلام را دارند جمع مى‏كنند؟! چون گفتند كه ولايت فقيه بايد باشد و نظارت فقيه بايد باشد؟! اينها از نظارت فقيه در امور مى‏ترسند، مى‏گويند قدرتمند مى‏شود فقيه، وقتى قدرتمند شد هرج و مرج مى‏شود و - عرض مى‏كنم كه - از آن مسائل كه مى‏گويند، لكن مضايقه ندارند كه مثلاً يك قدرتى دست نخست وزير باشد، يك قدرتى دست رئيس جمهور باشد لكن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مى‏خواهد باشد. منطق تقريبا به حسب واقع اين، لكن صورت يك صورت ديگر است. ما مى‏گوئيم كه شما مى‏توانيد كه، يك اقليت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مى‏تواند كه حالا بگويد ملت راى داده است به جمهورى اسلامى، لكن بايد جمهورى باشد، نه اسلامى؟ اين بايد يعنى چه؟ بايد اين كار بشود، اين بايد، اين صد نفر، هزار نفر چكاره‏اند كه در مقابل يك ملت بايد مى‏گويند؟ مجلس خبرگان را مردم تعيين كردند، تهران بيش از دو ميليون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بيش از دو ميليون به آقاى منتظرى راى دادند، قريب دو ميليون به ديگران راى دادند يك ميليون و چقدر به ديگران راى دادند، اكثريت آوردند، در شهرهاى ديگر اكثريت آوردند، اكثريت قاطع آوردند و ديگران در اقليت بودند، حالا كه در اقليت واقع شدند، اين آقايان روشنفكر و اين آقايانى كه ادعاى دموكراسى مى‏كنند، حالا كه در اقليت واقع شدند، مى‏خواهند كه بگويند نه، راى اكثريت ميزان نيست، بايد منحل بشود.

من مى‏پرسم از اين آقايان كه چرا بايد منحل بشود، چه شده است؟ چطور شما بايد مى‏گوئيد؟ شمائى كه مدعى اين هستيد كه بايد آزادى باشد، شما مى‏گوئيد راى آزاد ندادند مردم؟! شما مى‏گوئيد كه مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!

فرض اين است كه از اول شما اين مطلب را نگفتيد آن وقتى كه مردم راى دادند و همه مردم هم ديدند كه راى آزاد مردم دادند اينها خيال مى‏كنند كه اگر مجلس منحل بشود، مجلس ديگر نمى‏خواهيم يا دوباره از سر بايد انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمايشان را انتخاب مى‏كنند صد مرتبه، اگر صد مرتبه انحلال پيدا كند مجلس و دوباره مردم چيز باشند، مردم اشخاصى كه متدينند و اشخاصى كه شناخته شده‏اند و اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - غربزده نيستند و اشخاصى كه توجه به اسلام دارند، اينها را تعيين مى‏كنند. شما باورتان بيايد كه اينطور نيست كه شما خيال مى‏كنيد كه اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمى‏شود، كسى حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانيا اگر منحل بشود يك وقت بگوئيد كه خوب، ما قانون ديگر نمى‏خواهيم، بس است، خوب، شما حق يك همچو چيزى نداريد. يك وقت مى‏گوئيد كه قانون مى‏خواهيم، قانون هم ملت بايد تعيين كند. مجلس موسسان باشد. ملت متدينين را، علمايشان را، متدينين‏شان را تعيين مى‏كند. و كلاهم، وكلاء دارالشورا هم باشد، باز همين طور است. شماها بايد عزا بگيريد براى اينكه نه در مجلس خيلى راه داريد و نه در مجلس موسسان خيلى راه داريد و نه در جاهاى ديگر راه داريد و علتش اين است كه يك ملتى است فرياد زده است كه ما اسلام را مى‏خواهيم و دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، وقتى دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، صد دفعه هم كه شما آن را به هم بزنيد (با اينكه نمى‏توانيد به هم بزنيد) صد دفعه هم كه آن را به هم بزنيد باز مردم مى‏گويند همان اسلام. بله، مى‏توانيد شما تبليغ كنيد كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 35

يك وقتى مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مى‏افتد، اما مادامى كه مردم فرياد مى‏زنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم، هر روز هم دارند باز داد مى‏كنند كه ما اسلام و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، مادامى كه اين مساله هست، ديگر نمى‏شود اين را تغييرش داد و معنا ندارد كه يك اقليتى بخواهد تحميل كند به يك اكثريتى، اين خلاف دموكراسى است كه شما به او عقيده داريد، خلاف آزادى است، خلاف همه انسانيت است بخواهند يك عده معدودى كه اقليت هستند تحميل كنند بر يك عده، اين همان است كه زمان رضاخان هم بود كه يك عده معدودى بودند و با سر نيزه تحميل كردند بر ملت يك چيزها را، حالا سر نيزه تبديل شده است به منطق و تبديل شده است - عرض مى‏كنم - به قلم و تبديل شده است به توطئه و اينها، و اينطور مى‏خواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند، چيز بشود، آن هيچ نيست.

نصيحتى به مخالفين براى بازگشت به مسير ملت و پرهيز از توطئه و هرج و مرج

من اعتقادم اين است كه آقايان بايد فكر بكنند، آقايانى كه علاقه مى‏گويند داريم به اسلام، علاقه مى‏گويند داريم به ملت، علاقه داريم به كشور، بايد فكر بكنند، بايد در همين مسيرى كه اين سيل دارد مى‏رود، خودشان را وادار كنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسير بروند سيل آنها را خواهد برد از بين. اينها بر همان مسير ملت راه بروند و خيال نكنند كه اين ملت نمى‏فهمد چيزى، نخير، ملت بهتر از ماها مى‏فهمد، همانطور راه خودش را پيدا كرده و دارد مى‏رود و آن معنايى كه شما خيال كرديد كه اينها تحصيل نكرده‏اند، تحصيل اگر كدورت در ذهن‏ها و در قلوب اشخاص بياورد، معلوم نيست كه آن تحصيل‏هائى كه شما مى‏گوئيد، يك هدايتى بكند. مردم هدايت شدند و هدايت كردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند كه چه مى‏خواهند بگويند. يك وقت مى‏گوئيد نمى‏دانند چه مى‏خواهند. آخر مردم مطلعند كه چه مى‏خواهند. اگر چنانچه ولايت فقيه را كه معنايش اين است كه آنى كه خداى تبارك و تعالى براى نظارت در امور و تعيين مراكز قدرت مشخص كرده آن عبارت از فقيه جامع‏الشرائط است، اگر همين را شما به رفراندم ملت بگذاريد، همان رايى كه او آورد، اين راى را هم خواهد آورد. مردم همين را مى‏خواهند، مردم آن چيزى كه خدا مى‏خواهد، آن چيزى كه پيغمبر خدا فرموده، مى‏خواهند. بيخود دست و پا مى‏كنند، بايد به مسير ملت بيايند و اگر واقعاً علاقه‏مندند كه اين مملكت يك مملكت صحيحى بشود بگذارند يك آرامشى پيدا بشود، بگذارند كه يك آرامشى پيدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مركز، در كردستان و در ساير جاها نشود تا يك آرامشى پيدا بشود، وقتى كه اين آرامش پيدا شد آنوقت همه چيز ملت به جاى خودش هست، همه چيز ملت درست مى‏شود، دست اجانب كوتاه مى‏شود و نمى‏گذارند ديگر برگردند. اما الان يك دسته در تهران توطئه كنند، يك دسته در بلوچستان توطئه كنند، هر دسته در يك جائى ممكن است يك وقتى به اينطور چيزها يك نهضت خداى نخواسته شكست بخورد و اگر شكست بخورد همه چيزمان از بين خواهد رفت. همه با هم باشيد، همه ملت باشيد، همه دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه از اول هم اين نهضت را آنهائى كه شركت

صحيفه نور ج 10 صفحه 36

داشتند، نهضت را رساندند تا اينجا، باز هم با هم باشيد تا اين نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چيزى را كه خدا و رسول خدا مى‏خواهد و آن چيزى را كه قرآن مجيد مى‏خواهد، اين چيزها عملى بشود و اين صلاح دين و دنياى همه ملت است و صلاح همه مملكت است. و هيچ وقت خيال نكنيد كه ديكتاتورى در اسلام است، يا ديكتاتورى در روحانيت است، يا ديكتاتورى در اينطور چيزها، ابدا اين حرف‏ها در كار نيست، ديكتاتورى در كار نيست. شماها ديكتاتورى نكنيد، ملت ما ديكتاتور نيستند، ملت ما هم ديكتاتور نيستند، علماء ما هم ديكتاتور نيستند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 44

تاريخ: 2/8/58

بيانات امام خمينى در جمع افسران فارغ‏التحصيل‏

افسران ارشد با زيردستان خود همان كنند كه پيغمبر (ص) مى‏فرمود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان توجه دارند كه انتقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى. توجه دارند كه رژيم تبهكار سلطنتى مبدل شد به رژيم جمهورى اسلامى كه عدل در او سرلوحه تمام برنامه‏هاست. توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت كه ارتش، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى كه موظفند سلسله مراتب را حفظ كنند، بزرگترها، صاحب منصب‏ها و افسرهاى ارشد موظفند كه با ساير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حالا كه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم. اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مى‏كنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوق‏هاى خود و حفظ نظام را بكنيد و من سفارش مى‏كنم به افسرهاى ارشد و ديگر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زير دستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مى‏فرمود و امير المومنين سلام الله عليه.

توجه به اسلام، ضامن استقلال مملكت

الان شما در آغوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظائف اسلامى را عمل كنيم، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهيد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرت‏ها تا آخر خارج بشويد به اسلام توجه كنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزادى‏ها و استقلال را فراهم مى‏كند و در سايه اسلام ما مى‏توانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم. شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى، لكن داشتن ايمان بر تمام ابرقدرت‏ها كه پشتيبانى مى‏كردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم.

اكنون كه لشكر اسلام هستيد، در خدمت اسلام باشيد

و من اميدوارم كه شما برنامه‏تان، برنامه اسلامى باشد، در زندگانى شخصى در زندگانى نظامى،

صحيفه نور ج 10 صفحه 45

در برخورد با ملت. برخوردهاى سابق، برخوردهاى دشمنى بود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت، براى اينكه آنها را وادار مى‏كردند به اينكه به ملت ظلم كنند و ملت هم وادار مى‏شد به اينكه به آنها پشت كند. لكن اكنون كه شما لشگر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، ملت پشتيبان شماست و شما هم بايد پشتيبان ملت باشيد. مرزهاى خودتان را بايد حفظ كنيد، مرزدارى كنيد. بايد نظم را حفظ كنيد، سلسله مراتب بايد حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 46

تاريخ: 3/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل پايگاه نيروى هوائى آذربايجان شرقى

با حفظ وحدت و اتكال به اسلام نهضت را پيش ببريد

بسم الله الرحمن الرحيم

من از شما تشكر مى‏كنم كه از نزديك آمديد با هم ملاقات كنيم، ملاقات برادرانه و ذكر گرفتارى‏هائى كه داريم، البته مطمئن باشيد كه گرفتارى‏ها يك انگيزه اساسى كه جلوى اين نهضت را بگيرد ندارد. آن نهضتى كه نهضت ملتى كه ابرقدرت‏ها را از پا درآورد و به عقب كشاند نمى‏شود كه با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقيمانده‏هاى رژيم سابق يا دست نشانده‏هاى امريكا و صهيونيسم بتوانند بر اين نهضت غلبه كنند. غلبه با شماست. شما همانطور كه با كمك ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشكلات بزرگ غلبه كرديد، انشاءالله از اين به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتكال به اسلام و احكام اسلام اين مقصد را به پيش خواهيد برد و من اميدوارم كه يك مملكت اسلامى كه در هر جا شما برويد اسلام را ببنيد و هر جا قدم رسول الله را ببينيد و همه‏مان با هم در هر جاى مملكت برويم رفاه ملت را ببينيم و عظمت مملكت را، عظمت كشورهاى اسلامى را ببينيم، انشاءالله اميد است متحقق شود. خداى تبارك و تعالى با شماست.

تكليف اقشار ملت در رفع و بازسازى خرابى‏ها و عقب‏ماندگى‏هاى حاصل از رژيم شاهنشاهى

البته تكليف‏هائى است، الان بر ما و شما و همه ملت هست. ما الان در بين راه هستيم سد بزرگ را شكستيم، لكن فسادهائى كه آنها به جا گذاشتند و گرفتارى‏هائى كه آنها به جا گذاشتند بازمانده است. خرابى‏ها مانده است، آشفتگى‏ها مانده است، عقب‏ماندگى‏ها مانده است، ما وارث يك مملكتى هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار امريكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرت بوده است و به صورت خرابه‏اى در آمده است كه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه نيروى انسانيش عقب مانده است، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروى انسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه مى‏خواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتى هستيم كه جنگزده هستيم، مملكتى هستيم كه پنجاه سال فساد در آن بوده است، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين برود و همه با هم دست به هم بدهيم و اين بار را به محل خودش برسانيد و اين نهضت را ثمر بخش كنيد. و تكليف همه ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 47

اين است كه همه در هر محلى كه هستيم به تكليف خودشان عمل بكنند، تكاليف شخصى، تكاليف اجتماعى و تكاليف سياسى، شما كه در ارتش هستيد (و اميدوارم كه نيروى شما هر روز بيشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشيد براى اصلاح امور.

نيروهاى نظامى بايد اسلامى شوند

ارتش اساس يك مملكت است، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش، اسلامى و فكرش اسلامى بشود، مملكت را به كمال مطلوب مى‏رساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظ حدود كشور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگان‏هاى شما اسلام حكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست، چه نيروهاى نظامى و چه نيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا بكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است.

از تشبثات و تبليغات ضد انقلابيون نهراسيد

توجه داشته باشيد اين قدرتى كه داشتيد حفظ بكنيد، وحدت كلمه را حفظ بكنيد، با هم باشيد، همه گرفتارى‏هايى كه بعد از هر انقلاب است، خيلى به نظر نياوريد. بعد از هر انقلاب البته گرفتارى‏هاى زيادى است خصوصاً يك انقلابى كه وارث يك مملكتى است كه پنجاه سال كوبيدند آن مملكت را و همه چيزش را از بين بردند. شما وارث يك همچو مملكتى هستيد. بعد از هر انقلابى يك بيمارى در ملت‏ها پيدا مى‏شود و بحمدالله اين انقلاب ما از همه انقلاب‏هائى كه تاكنون اتفاق افتاده است پاكتر و صافتر و بايد اين را انقلاب سفيد اسمش را گذاشت و من اميدوارم كه چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسلام بوده است و با فرياد الله اكبر اين انقلاب به پيروزى رسيد، خداى تبارك و تعالى با ما باشد و انشاءالله هست و خداى تبارك و تعالى پشتيبان شما و پشتيبان ما پشتيبان ملت‏هاى اسلامى، پشتيبان ملت ايران باشد و همه با هم به پيش برويد و گرفتارى‏ها را انشاءالله رفع كنيد قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرف‏هائى كه زده مى‏شود، از اين قلمفرسائى‏هائى كه مى‏شود و از اين چيزهائى كه در مثلاً بعض مكتوبات گفته مى‏شود كه ايران حالا شلوغ شده و چطور است، خصوصاً چيزهاى خارجى هيچ از اينها نترسيد، هيچ خبرى نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است. اين چهار نفر و چند نفرى هم كه مفسده مى‏كنند، اينها هم به قبرستان فرستاده مى‏شوند. شما انشاءالله باقى هستيد و باقى بمانيد انشاءالله. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 39

تاريخ: 2/8/58

بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شهردارى قائم شهر (شاهى سابق)

هيچ يك از اين خرابى‏ها از نهضت نيست‏

بسم الله الرحمن الرحيم

همانطور كه تذكر داديد، ملت ايران وارث يك مملكتى است كه پنجاه و چند سال در زير فشار و صدماتى از داخل و خارج بوده است و يك مملكت خرابه تحويل دادند و رفتند. هم خزانه‏هاى اينجا را خالى كردند و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد كشاندند و هم با اسم تمدن بزرگ خرابكارى كردند و الان كه آنها رفتند، يك كشور به هم ريخته در هر جهت و خرابه، نه اقتصاد سالم دارد و نه جهات ديگرش سالم است و مردم در فقر و فاقه فرو رفته‏اند و همه اين فقر و فاقه‏ها و نابسامانى‏ها ارثى است كه به شماها رسيده است و هيچ يك از اين خرابى‏ها از نهضت نيست، از آنهاست، حتى در وقتى هم كه نهضت شد و انقلاب شد، خرابى‏ها را نسبت به مردم آنها كردند. و يك مملكت به ظلم كشيده دو هزار و پانصد سال و به خراب كشيده و ظلم كشيده پنجاه سال كه ما شاهد آن بوديم، نمى‏شود با يك ماه، دو ماه، يك سال، دو سال تعميرش كرد. لكن مردم ايران، مثل يك سى و پنج ميليون جمعيت محبوس كه در حبس را باز كردند و ريختند بيرون و از آن حبس كه بيرون آمدند ناراحتى‏هاى ايام حبس را هم در بيرون دارند.

الان ناراحتى‏هايى كه اين ناراحتى‏ها هم همان ارث رژيم سابق است، يعنى اشخاصى كه پنجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است، الان يكدفعه خودشان را آزاد مى‏بينند، ناراحت بودند حالا خودشان را مى‏بينند آزادند، حالا كه آزادند فكر اين معنا را نمى‏كنند كه از اين حبس كه بيرون آمدند، خودش يك نعمت بسيار بزرگى بود كه محتاج به تشكر است از خداى تبارك و تعالى كه ما را از يك همچو قيد و بندى، از همچو زجرى خلاص كرده، لكن به جاى اينكه تشكر كنند، به جاى اينكه همراهى كنند، همه دست به هم بدهند براى تعمير اين خرابه، مع‏الاسف يك دسته‏اى كارشكنى مى‏كنند، يك دسته‏اى باور. دستجاتى از منحرفين، از اشخاصى كه آنها هم باز مانده، باقيمانده رژيم سابقند و طرفداران او و مى‏خواهند نگذارند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند، بين مردمى كه از حبس بيرون آمدند مى‏افتند و مردم هم عقده‏هاى حبس را دارند و عقده‏هاى پنجاه و چند ساله در آنها هست، مى‏افتند بين آنها آن عقده‏هايى كه مردم از رژيم سابق برايشان باقى مانده است، اينها به حساب دولت حالا و رژيم حالا و نهضت مى‏آورند و مع‏الاسف بسيارى از جوان‏هاى پاك ما باورشان مى‏آيد، كمك به آنها مى‏كنند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 40

تكليف بر ملت در تلاش جهت نيل به خودكفائى و استقلال با استفاده از ذخائر خداداد

ملت ما بايد بدانند كه يك نعمتى خداى تبارك و تعالى به او اعطا كرد كه همه دنيا الان نظر دارند و با اعجاب به آن نگاه مى‏كنند. خداى تبارك و تعالى يك نظر عنايتى به اين ملت فرمود كه اين سد بزرگ شيطانى را كه همه قدرت‏ها با او موافق بودند شكسته شد و شكستند و ملت ما با قدرت ايمان اين سد را شكستند و كسانى كه آنها را غارت مى‏كردند و همه اموالشان را به غارت مى‏بردند و خرابى كردند و بدتر از آن نيروهاى انسانى را نمى‏گذاشتند رشد بكنند، اينها رفتند، حالا ملت فكر نمى‏كند كه دزدها رفتند و چپاولگرها بيرون رفتند. الان يك چيزى است كه مال خودتان است مثل اينكه هر كسى موظف است به حسب وجدان خودش كه عائله خودش را خدمت به او بكند و اداره بكند، الان به حسب وجدان، ما همه موظفيم كه يك مملكتى كه از حلقوم ديگران بيرون آورديم و مال خودمان شده است، خودمان خدمت به آن بكنيم، نرويم كنار بنشينيم بگوئيم كه شما از چنگال ديگران بيرون آورديد، خودتان درستش بكنيد، نمى‏شود. اين ديگر همچو چيزى است. شماها بيرون آورديد، ملت بيرون آورده. همين ملتى كه يك همچو نهضتى كرد و يك همچو پيروزى برايش حاصل شد، بايد اين مملكت را خود ملت اداره بكند، هر كس به هر اندازه‏اى كه مى‏تواند، البته يك قشر نمى‏تواند، دو قشر نمى‏تواند، روحاينت نمى‏تواند، دولت نمى‏تواند - عرض مى‏كنم كه - كارگر تنها نمى‏تواند، صنعتگر تنها نمى‏تواند، لكن هر كدام يك گوشه آن را بايد بگيرند. هر كس در هر كارى كه مشغول است، آن كار را خوب انجام بدهد.

اينهمه خرابى‏ها كه هست و اينهمه گرفتارى‏هائى كه هست الان براى ملت شما كه مع‏الاسف گنج‏ها زير پايشان بود و خودشان گرسنگى مى‏خوردند، ذخيره‏ها زير پايشان بود خودشان نشسته بودند گرسنگى مى‏خوردند و اينطور برنامه بود، حالا كه اين مملكت مال خودتان شده است، حالا بايد كوشش بكنيد، خصوصاً در امر زراعت بايد كوشش بكنند، سستى به خرج ندهند، اگر بخواهند سستى به خرج بدهند در امر كشت و زرع و اينها، باز ما اين پيوستگى كه به آمريكا و ساير جاها داشتيم، اين پيوستگى را باز هم بايد ادامه بدهيم. وقتى يك مملكتى مال خودتان شد، يك مملكتى كه قابل است، يك مملكتى است كه همه چيزش خوب است، غنى است مملكت ما، منتها دست خائن‏ها افتاده بود، حالا كه دست خودتان افتاده، كشاورزى اين مملكت كه بايد علاوه بر اينكه اداره خود مملكت را بكند، صادرات هم داشته باشد، نبايد به يك روزى بيفتد كه باز دست ما طرف آمريكا دراز باشد به اينكه گندم بده، جو بده - نمى‏دانم - چه بده و اگر يك روز نخواهند بدهند، ما گرسنه بمانيم. بايد خود كفا بشويم، ما بايد بيدار بشويم، بايد خدمت كنيم به اين مملكت. خدمت به اين است كه كشاورزها در زمين‏هايى كه دستشان است زرع بكنند، كشت بكنند، آبيارى بكنند و همت به خرج بدهند و اين معنى را هم بايد تذكر بدهم كه غصب نبايد بكنند مال مردم را. اينكه بعضى‏ها گفتند كه نخير هر كس هر چه دستش آمد بكارد، خير، بايد زمين‏ها روى موازين شرعى روى موازين الهى، مالكينى كه دارد، آنها كشت و زرع بكنند و كسانى كه متكفل كشت و زرع هستند، روى موازين كشت و زرع بكنند، مسامحه نكنند در اين مطلب تا

صحيفه نور ج 10 صفحه 41

بلكه انشاالله در ظرف يكى دو سال، دو سه سال ديگر ما خودمان لااقل خودكفا بشويم و بتوانيم خودمان سرپا بايستيم.

اگر ما مسامحه بكنيم و وابسته به خارج باشيم، اين وابستگى اقتصادى به خارج قهرا وابستگى سياسى مى‏آورد، قهرا وابستگى اجتماعى مى‏آورد و ما همان اسيرها خواهيم بود كه بود و به ما همان‏ها حكومت خواهند كرد كه كردند. ما بايد از اين جهت اقتصادى فارغ بشويم، يعنى دستمان پيش ديگران دراز نباشد كه بده به من، كه هر وقت جلو آن را بخواهد بگيرد ما فلج بشويم. بايد ما خودمان و اين مواد غذايى كه لازم داريم كه مواد اوليه‏اى است كه هر مملكتى احتياج به آن دارد، اين مواد اوليه‏مان را به دست بياوريم و تغذيه‏مان با خودمان باشد و اين به اين است كه كشاورزها در سرتاسر ايران الان كه پائيز است، كشت‏هاى پائيزى را بكنند، وقتى كه بهار شد، كشت‏هاى بهارى را بكنند و همه دست به هم بدهند و دولت هم كمك بكند و مى‏كند كمك و بايد كمك بكند. با كمك دولت و كمك خودتان و مردم ديگر هم به آنها كمك بكنند. اين يك مساله حياتى است براى مملكت ما كه به هم زدند همه كشاورزيش را و از بين بردند. حالا بخواهيم ادامه حيات داشته باشيم بايد احيائش بكنيم. احيائش به اين است كه همه با هم دست به هم بدهند و اداره بكنند مملكت‏شان را و همين طور در هر شهرى كه اين شهردارى‏ها و اينها هستند و اين شوراى شهر هست كمك كنند مردم به آنها، نمى‏توانند. الان امروز همين اهالى شوراى شهر قم آقايان آمده بودند اينجا و اظهار مى‏كردند كه اينقدر خرابى هست كه ما نمى‏توانيم بدون اينكه يك كمك‏هايى باشد از طرف دولت، از طرف مردم، از همه اطراف باشد، نمى‏توانيم ما اداره بكنيم اينجا را. خرابى‏ها زياد است، اشكالات زياد است، فقر زياد است. اين بايد در هر شهرى اهالى شهر كمك بكنند. اينها بندگان خدايند كه گرفتار هستند. خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به بندگان خودش. اين مستمندها، فقيرها عيال خدا هستند، اداره بايد اينها بشوند، فقرا را خداى تبارك و تعالى امر كرده است كه اداره‏شان بايد بكنيم، يك دسته غنى بنشينند كنار و اينها، بيچاره‏ها به فقر بگذرانند. من پيشتر به اين كارخانه‏دارها و اين متمكنين كه گاهى مى‏آمدند اينجا و بعضى‏شان هم مى‏خواستند من را اغفال بكنند، به آنها گفتم آقا اين نمى‏شود كه همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. يك دسته آن بالاها بنشينند و مرفه و هر چه بخواهند هرزگى بكنند، يك دسته هم اين زاغه‏نشين‏هاى تهرانى كه همه‏تان مى‏بينيد و در شهرهاى خودتان هم هست امثالش، اين نمى‏شود، اين عملى نيست. من اخطار كردم، اين يك خطرى براى مردم هست. اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى نتواند جبران كند اين مسائل اقتصادى را كه اول مرتبه زندگى مردم است و مردم مايوس بشوند از جمهورى اسلامى و مايوس بشوند از اينكه اسلام هم براى آنها بتواند در اينجا كارى انجام بدهد، اگر در اين محيط يك انفجار حاصل بشود، ديگر نه من و نه شما و نه هيچ كس، نه روحانيت و نه اسلام نمى‏تواند جلويش را بگيرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل مى‏شد، ماها مى‏توانستيم با نصيحت، با موعظه، با امر، مهارش كنيم، اما اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود، مردم با ياس از جمهورى اسلامى منفجر بشوند، ديگر قابل مهار نيست. اين ثروتمندها بفهمند اين مطلب را كه اگر خداى

صحيفه نور ج 10 صفحه 42

نخواسته يك وقت يك انفجارى كه نشود مهارش كرد در يك ملتى پيدا بشود، همه اين بزرگ‏ها و همه اين ثروتمندها و اينها تر و خشك با هم خواهند سوخت. فكر بكنند، بنشينند براى اين ملت فكر بكنند، هى ننشينند آن كنار و خودشان هر طورى بخواهند عمل بكنند و هر طورى بخواهند زندگى بكنند و تماشا كنند اين زاغه‏نشين‏ها و تماشا كنند اين مردمى كه نمى‏شود اسمش را گذاشت. اين زندگى است كه اينها مى‏كنند؟ زندگى است كه من وقتى نگاه مى‏كنم حيوانات هم بهتر از اينها زندگى مى‏كنند، حيوانات را هم در اين تلويزيون نشان مى‏دهند، خيلى خوب در اين جنگل‏هايى كه دارند زندگى مى‏كنند، خيلى هم خوب زندگى مى‏كنند. و در ضمن جهاد سازندگى كه هست، خانه‏هايى كه مردم در آنها زندگى مى‏كنند، آنها را هم نشان مى‏دهند خيلى زندگى آنها بهتر از اينهاست، يعنى اصلاً طرف نسبت نيست. چرا بايد اينطور باشد؟ بايد همه دست به هم بدهند. ملت، دولت، ثروتمندها، كارخانه‏دارها، همه اينها دست به هم بدهند و اين مشكله را حلش بكنند. اگر اين مشكله حل نشود و خداى نخواسته يك انفجارى در متن اسلام، در متن جمهورى اسلام پيدا بشود، اين ديگر قابل مهار نيست، هيچ كس نمى‏تواند جلويش را بگيرد. قبل از اينكه يك همچو مسائلى پيش بيايد و خصوصاً كه خوب، دشمن‏هاى اسلام و دشمن‏هاى مسلمين و دشمن‏هاى كشور اسلامى هم از خارج و داخل مشغول شدند به - عرض مى‏كنم - توطئه كردن.

محاكمه شاه و استرداد اموال به يغما رفته از طريق وى

و اخيراً هم كه شاه رفته آمريكا و پذيرفتند او را منتها به اسم اينكه سرطان دارد و انشاالله صحيح باشد اين، منتها ديروز كه آقاى يزدى اينجا بودند و گفتند كه يك همچو كارى شده است و ما هم شرايطى كرديم، لكن بردند او را به اسم اينكه در مريضخانه بايد بخوابد و ديگر هم قابل علاج نيست. من به ايشان گفتم كه خوب، پس پول‏هاى ما چه مى‏شود، خوب، او بميرد، پول‏هاى ما چه مى‏شود؟ ايشان گفتند كه بايد در محاكمه اينجا پرونده‏ها جمع بشوند و در محاكم اينجا محكمه تشكيل بشود و تعيين بشود، اين پرونده‏هايشان رسيدگى بشود تا آن پرونده‏ها را در خارج كه ببريم دادگسترى‏هاى آنجا رسيدگى مى‏كنند و آنوقت ممكن است كه ما به دست بياوريم و بنابراين است كه پرونده‏ها را اشخاصى كه اطلاع بر آن دارند، هر كس اطلاع دارد، هر بنگاهى كه اطلاع دارد، وزارتخانه‏ها كه اطلاع دارند، اينها را جمع بكنند و دادگاه جمع‏آورى بكنند و بعد هم به توسط وكلائى كه در آنجا قرار مى‏دهند اين رسيدگى بشود كه نرود از بين. مرحوم مدرس خدا رحمتش كند يك وقتى كه رضاخان رفته بود و در يك جايى در يك سفرى و برگشته بود، ايشان گفته بود كه من به شما دعا كردم، تعجب كرده بود كه خوب، ايشان دشمن سر سخت من است چطور به من دعا كرده؟ گفته بود نكته‏اش اين است كه اگر تو در اين سفر از بين مى‏رفتى پول‏هاى ما از بين مى‏رفت، ما براى حفظ پول‏هايمان به تو دعا كردم. حالا ما دعا نمى‏كنيم به اين، اما انشاءالله اميدواريم كه نتوانند. اين پول‏ها را و اين ثروتى را كه اينها بردند، يك چيز كوچكى نيست. ديشب اين آقا مى‏گفت كه پول، پولى كه مال

صحيفه نور ج 10 صفحه 43

خود اين شخص است پول يك سال نفت است، يك سال نفت، الان در بعضى از اين بانك‏هاى خارجى پول شخصى اين است كه خودش شخصا گذاشته است كه ميلياردها دلار است. در هر صورت، اينها خراب كردند اينجا را و خوردند و بردند، نه خود او تنها، اقشار ديگرى كه اطراف او بودند.

اعمال رسواى جاسوسان به اصطلاح فدائى خلق‏

الان هم اينها كه هستند و فدايى خلق، فداى خلق و با فدايى خلق، خلق را به باد فنا دارند مى‏دهند و خرمن‏ها را آتش مى‏زنند و كارخانه‏ها را از كار باز مى‏دارند و همه خرابكارى‏ها را دارند مى‏كنند و جاسوسى‏شان هم ثابت است و ارتباطشان هم با - عرض مى‏كنم كه - با صهيونيسم و اينها ثابت است، اينها الان افتاده‏اند بين مردم و به اسم اينكه ما فداى شما هستيم، ما چه، فداى اينها هستند لكن خرمنشان را آتش مى‏زنند!! فدائى اينها هستند، لكن در كردستان آنقدر آدم مى‏كشند و الان هم در كردستان مشغول همين فتنه‏گرى هستند!! فدائى‏هاى اينطورى هستند.

ضرورت همكارى مردم در اداره مملكت بر حسب وظيفه الهى‏

در هر صورت مملكت بايد با دست خود مردم، با دست خود اشخاص اداره بشود و شهرها بايد به توسط خودتان اداره بشود، به توسط خودتان آباد بشود. ننشينيد كنار بگوئيد كه شوراى شهر درست شد و برويم كنار. شوراى شهر خودش كارى نمى‏تواند، چند نفر آدمى است كه مثل ساير ديگران ضعيف است و نمى‏تواند كارى بكند. تا همه با هم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمى‏شود اين كارها انجام بگيرد. و اين وظيفه انسانى ماست، وظيفه الهى ماست كه كمك كنيم همه به هم، معاونت كنيم همه با هم تا بلكه انشاءالله كارها اصلاح بشود. خداوند همه شما را موفق و مؤيد كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 17

تاريخ: 29/7/58

بيانات امام در ديدار با كاركنان بخش زبانهاى خارجى راديو تلويزيون

راديو تلويزيون حساسترين دستگاه كشور است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من كرارا به آقايانى كه از راديو تلويزيون اينجا آمدند تذكر دادم كه اين دستگاهى كه شماها اداره مى‏كنيد حساسترين دستگاهى است كه در اين كشور است.

ساير رسانه‏ها از قبيل مطبوعات و اينها موثرند، لكن در يك قشر خاصى، اولا تيراژشان آنقدر زياد نيست كه به همه كشور و به همه افراد برسد و ثانيا بسيارى از افراد كشور ما هستند كه سواد ندارند تا بتوانند استفاده كنند، لكن از آن طرف تا آمده است كه روزنامه‏ها به دست اشخاصى كه دور هستند برسد باز دو سه روزى، دو روزى طول مى‏كشد. اما راديو يك دستگاهى است كه همه قشرهاى ملت و همه افراد چه باسواد و چه بيسواد از آن استفاده مى‏كنند و راديو تلويزيون علاوه بر اينكه جهت سمعى دارد استفاده سمعى، استفاده بصرى هم دارد و الان هم وضع طورى است كه در همه دهات كشور ما، بلكه ساير همه كشورها هم در دهات كوچكش هم، اين راديو و تلويزيون هست، مثل سابق نيست كه به يك دسته‏اى منحصر باشد، اشخاصى هم كه مثلا ضعيف هستند از حيث ماديات، معذلك كوشش مى‏كنند كه از مخارج خودشان كاهش بدهند و يك راديو بخرند در صورتيكه شايد بسيارشان هم تلويزيون هم داشته باشند و شما هر حرفى را كه منعكس كنيد در راديو، همان آن، به همه كشور و به همه جاهائى كه موج راديو مى‏رسد، همان آن، مى‏رسد و اگر اين دستگاه يك دستگاه صحيح باشد، اين مى‏تواند يك خدمت بسيار بزرگى بالاتر از همه خدمت‏ها به مملكت بكند.

هيچ واعظى نمى‏تواند حرف خودش را جز در آن چهار ديوارى كه او هست (اگر راديو نباشد) نمى‏تواند برساند و هيچ گوينده‏اى نمى‏تواند حرفش را بيش از آن جائى كه محيط خودش هست يا حالا بلندگو هم كه هست يكقدرى زيادتر، اما اين دستگاه دستگاهى است كه حرفها را تا اعماق دهات و شهرستان‏ها و خارج و اينها مى‏رساند. اگر يك دستگاهى باشد كه آموزنده باشد، دستگاهى باشد كه تربيت كننده باشد، مسائل كشور را به آنطورى كه هست طرح كند، مشكلات را به آنطورى كه هست بگويد، از انحرافات پرهيز كنند، از آن اشخاصى كه توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد كشور دارند و با گفتارشان اگر در راديو واقع بشود، مردم را منحرف مى‏كند و كشور را به تباهى مى‏كشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بكنند كه هم در جانب برنامه‏هائى كه مى‏خواهند پخش بكنند دقت بكنند كه چه

صحيفه نور ج 10 صفحه 18

برنامه‏هائى باشند و هم در جانب احتراز از آن چيزهائى كه مضر به حال كشور است مضر به حال ملت است و موجب تباهى كشور مى‏شود، اگر چنانچه از آنها احتراز بكنند خدمت بزرگى است كه به كشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام مى‏توانند بكنند. اگر خداى نخواسته از آن طرف واقع بشوند مثل آن دستگاه در زمان طاغوت كه در خدمت او بود و همه دستگاه‏ها انحراف در آن باشد، عكس‏هائى كه جوان‏ها را به تباهى مى‏كشد، برنامه‏هائى كه بر ضد نهضت اسلامى مردم ماست، برنامه‏هائى كه بر ضد انقلاب اسلامى است كه اين جوان‏هاى ما خونشان را در راهش دادند، اگر خداى نخواسته يكوقت اين دستگاه يك همچو كارهائى را بكند، يك خيانت بسيار بزرگى است كه از همه دستگاه‏ها، خيانت اين اثرش بيشتر است.

اصلاح راديو تلويزيون اصلاح جامعه است‏

بنابراين اصلاح اين دستگاه‏ها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه‏ها واقع بشود، فساد جامعه است. مسووليت بسيار بزرگ است، مسووليت شماها بسيار بزرگ است، خصوصا شماهائى كه به زبان‏هاى مختلف دنيا پخش مى‏كنيد مسائل را، مى‏توانيد كه مسائلى را كه خارج پخش مى‏كنيد طورى باشد كه به اين نهضت، به اسلام، به كشور خدمت بكند و مى‏شود هم خداى نخواسته يك مسائلى باشد كه در خارج كه منعكس بشود اسلام را يك جور ديگرى، نهضت را يك جور ديگرى تحقير بكند، خوب مع‏الاسف ما الان در وضعى واقع هستيم كه دشمن‏هاى ما از همه اطراف براى اينكه منافعشان به خطر افتاده است يا دستشان از منافع ما كوتاه شده است اينها از همه اطراف كوشش دارند كه به هر طورى شده است، يك تشنجى ايجاد كنند مثلا يكى از مسائلى كه خوب اخيرا به آن مبتلا هستيد و هستيم مسائل كردستان است در كردستان اشخاصى كه منحرف هستند، مى‏روند و تبليغات مى‏كنند كه اينها اصلا كردها را مى‏خواهند نباشند. اينها مى‏خواهند - به - كردها را، همه را مى‏خواهند از بين ببرند - تبليغات مختلفى - آن اشخاصى تبليغ مى‏كنند كه با، نه كرد رفيق هستند و نه ترك و نه فارس اينها عمال خارج هستند و براى آنها مى‏خواهند كار بكنند.

اسلام مرز ندارد

ما كرارا عرض كرديم به همه برادرهاى كردمان كه آمدند اينجا، برادرهاى بلوچمان كه آمدند اينجا كه اسلام اينطور مرزهائى كه در ساير مسلك‏ها هست، ندارد اسلام با صراحت مى‏گويد كه آنى كه پيش خدا كرامت دارد، آدم متقى است، آدمى است كه روشش صحيح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و كرد و ترك و اينها بطور على‏السوا به همه نظر دارد. همانطورى كه خداى تبارك و تعالى در ايجاد يك طايفه با طايفه ديگرى فرق ندارد، همه را نعمت - ايجاد - داده است و همه را نعمتهائى در دستشان گذاشته است كه خودشان بايد فعاليت، البته موادش را گذاشته است، فرق نگذاشته است بين اين ناحيه كه كرد مى‏نشيند، آن ناحيه كه ترك

صحيفه نور ج 10 صفحه 19

مى‏نشيند آن ناحيه كه عرب است، آن ناحيه عجم است، اين حرف‏ها در كار نيست.

پيغمبر اكرم (ص) در عين حالى كه خودشان عرب بودند، از ايشان نقل مى‏كنند كه فرموده‏اند كه فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نيست و از عجم بر عرب نيست، هيچكدام به ديگرى تفوقى ندارد، همه آنها از يك پدرند و از يك مادرند و على‏السوا هستند، در عين حالى كه اسلام اين معنا را مى‏گويد، جمهورى اسلامى هم همين معنا را مى‏خواهد پياده بكند، ما همين معنا را در راس برنامه‏هايمان هست معذلك خوب، تبليغات مى‏كنند، در خارج ايران به يك جور تبليغ مى‏كنند، در داخل ايران به يك جور تبليغ مى‏كنند، در خارج ماها را يك ديكتاتورى كه مثل هيتلر يا بدتر از هيتلر معرفى مى‏كنند كه اين يك آدمى است كه پستان‏هاى زن‏ها را داده بريده‏اند، خوب البته آنها تبليغ مى‏كنند - اما اين خوب - كردستان كه پيش ماست، اينجا هم كه در آغوش ماست، پيش ماست، اينجا هم مع‏الاسف تبليغ مى‏كنند و يكدسته‏اى از مردم ساده باور مى‏كنند.

تبليغات مفسدين در كردستان‏

ما برادر همه هستيم، آنها برادر ما هستند، آنها حمله مى‏كنند و برادرها را مى‏كشند، از اين طرف مى‏روند براى دفاع از اين كردستان كه نگذارند كه مفسدين كه از خارج الان دارند هم فوج فوج مى‏آيند و هم اسلحه مى‏فرستند و هم مبلغ مى‏فرستند و هم چريك درست مى‏كنند و مى‏فرستند و مى‏خواهند يك منطقه را به آتش بكشند، از اين طرف وقتى كه مى‏روند براى دفع آنها، تبليغات مى‏كنند به اينكه اينها اصلا مى‏خواهند جوان‏هاى كرد را بكشند - اينها - خود آنها مى‏ريزند مى‏كشند، وقتى اينها دفاع از آنها مى‏كنند، همان معنائى كه خودشان كردند، گردن اين طرف مى‏گذارند.

در بيمارستان‏ها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اينها رفتند جلوگيرى كردند، عين همين معنا را به اينطرف نسبت دادند، همين ديروز چند تا ورقه با امضاى چريكهاى فدائى خلق اينجا پيش آوردند كه اينها را منتشر كردند در آنجا چه چيزهائى را نسبت دادند به جمهورى اسلامى، چه حرف‏هايى نسبت دادند، خوب جمهورى اسلام، اگر اسلام نباشد كه ديگر جمهورى اسلام معنا ندارد. ما همه فريادمان و همه ملت‏مان فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم.

رفع نابسامانى‏هاى كشور با اجراى احكام اسلام

ما هم الان تمام كوششمان اينست كه احكام اسلام را پياده كنيم، مى‏خواهيم تفاوت ما بين طبقات را كه يكى مثلا كرد است در كردستان است به او نرسيدند سابق، آن يكى فرض كنيد كه جاى ديگر است به او نرسيدند سابق و آقا مى‏گويند كه كردستان از همه جا عقب‏تر است و من اين را كرارا عرض كردم كه شما كردستان را فقط اطلاع داريد - كه شما - بختيارى‏ها هم كه پيش ما مى‏آيند، مى‏گويند كه بختيارى از همه جا عقب مانده‏تر است براى اينكه آنها همان محيط را ديدند، بلوچى هم وقتى كه مى‏آيد، مى‏گويند از همه عقب افتاده‏تر و گرسنه‏تر و بيچاره‏تر بلوچها هستند براى اينكه آنها

صحيفه نور ج 10 صفحه 20

هم همين جا را ديدند.

تبليغات آنها به گوششان خورده، آنى كه وجدانا ديدند كه كردستان هيچ برايش كارى انجام گرفته نشده است، نه بيمارستان دارد، نه اسفالت دارند، نه چه دارد، خيال مى‏كنند كه فقط اينجا ندارد، جاهاى ديگر همه آن تبليغات را كه كردند، همه را درست كردند، اينجا را نكردند، بلوچ‏ها هم خيال مى‏كنند كه اين تبليغاتى كه شده است و آنى كه خودشان به چشم مى‏بينند، عينا مى‏بينند، مى‏بينند كه اينها خوب با هم مخالف است، مى‏گويند پس جاهاى ديگر درست است و حال آنكه در مدتى كه ما به ايران آمديم و طوائف مختلفه آمدند اينجا و همه اين مسائل را گفتند، من گفتم، درست شما مى‏گوئيد براى اينكه يك چيزى آدم با چشمش مى‏بيند، يك چيزى را مى‏شنود، شما گوش‏هايتان پر شده از تبليغاتى كه تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوش‏ها را پر كرده، از آنطرف مى‏بينيد كه خوب، اينجا كه نيست، خيال مى‏كنيد كه همينجا نيست، ديگر جاها تمدن بزرگ رسيده، آنها هم خيال مى‏كنند همه جا هست الا اينجا، وقتى بگرديم مى‏بينيم هيچ جائى، خوب از تهران، تهران كه پايتخت است شما برويد تهران در اين زاغه‏ها ببينيد كه كردها و عرض كنم بلوچ‏ها كارشان بدتر است يا اين زاغه‏نشين‏هاى اطراف تهران، اينهائى كه الان در حاشيه تهران هستند، من اينها را گاهى وقت‏ها در تلويزيون مى‏بينم خانه‏شان را نشان مى‏دهند، سوراخ‏هائى كه از اين سوراخ‏ها بيرون مى‏آيند، بچه‏هاشان، زندگيشان را، اينها را من بايد بگويم خيلى بدتر از كردستان، خيلى بدتر از بلوچستان، در حاشيه تهران هستند. آقا بنابراين بود كه اين مملكت را اينطورى بزرگ كنند نگذارند اصلا يك رشدى بكند، اصلا بنابراين بود كه ما ذخائر زير پايمان را آنها ببرند، ذخائر ما را ببرند و ملت ما خودشان گرسنگى بخورند، خودشان بدبختى بكشند. شما گمان نكنيد كه كردستان بدتر از همه جاست، بلوچستان از كردستان مى‏گويند بدتر است، بلوچ مى‏گويد بلوچستان بدتر، شما مى‏گوييد كردستان بدتر، هر دو درست مى‏گوييد براى اينكه مى‏بينيد قضايا را مى‏گوئيد، مى‏بينيد از بدتر كه چيزى نمى‏شد و من كه اطراف تهران را از نجف كه بودم به من هى اطلاع دادند، اينجا هم كه آمدم در تلويزيون چند دفعه تا حالا ديدم، ديگر زندگى از اين بدتر؟ بايد چه بگوييم اسمش را؟ يك سوراخ آدم مى‏بيند كه يك مرد آمد بيرون، يك زن آمد بيرون، چند تا بچه آمدند، يك سوراخ، اصلا بنا بر اين بوده است كه اينطور بكنند و حالا هم بنا بر اين است كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، برنامه‏هائى كه در اسلام هست پياده بشود، چه كنند كه نمى‏گذارند، مى‏روند در هر جا كه ببينند چند تا گوش هست، آنها به آن مى‏خوانند به اينكه، نه اين اسلام بدتر از سابق، اينها همان مسائل است - اسمش - اسم رويش گذاشتند، اينها ديكتاتورتر هستند از ديگران، ديكتاتورى عمامه بدتر از ديكتاتورى كذا، كدام ديكتاتورى؟ خوب من يك عمامه‏اى هستم، كدام از ما، چه ديكتاتورى؟ همه آقايان ديدند كه دارند ترويج مى‏كنند، البته اينها - مى‏خواهند - چيزهائى كه داشتند از دستشان رفته و مى‏خواهند تبليغ كنند بر ضد ما.

صحيفه نور ج 10 صفحه 21

آنان كه بر ضد ما تبليغ مى‏كنند، از اسلام مى‏ترسند

مع‏الاسف برادرهائى كه در عراق هم هستند به گوششان همين مسائل فرو رفته است از بس كه در چيزهاى عراق، در روزنامه‏هاى عراق، همين امروز يك آقائى كه از عراق آمده بود به من گفت كه اينقدر در روزنامه‏ها به ايران تاخت مى‏كنند و به انقلاب ايران تاخت مى‏كنند و انقلاب ايران را مثلاً انقلاب غير اسلامى مى‏دانند، انقلاب فاشيستى مى‏دانند، از اين مسائل اينها مى‏گويند، شايد بسيارى از برادرهاى عراقى ما باورشان بيايد، لكن برنامه اين است كه نگذارند، ترسيدند از اينكه نبادا اسلام تحقق پيدا كند، آنها از اسلام مى‏ترسند، اينهائى كه تمام ذخائر شما را به چپاول بردند و هر چه هم اينجا جواهر داشت و ارز داشت، هر چه داشت بار كردند و بيرون رفتند، اينها مى‏ترسند، اتباع اينها مى‏ترسند، اينهائى كه عرض مى‏كنم كه دارند اين آشوب‏ها را مى‏كنند، مى‏ترسند كه نبادا يكوقت اسلام تحقق پيدا كند و كلاه اينها پس معركه باشد.

از برنامه‏هاى انحرافى پرهيز كنيد

آقا من دارم عرض مى‏كنم، به كردها عرض مى‏كنم، به ترك‏ها عرض مى‏كنم، به بلوچ‏ها عرض مى‏كنم، به همه قشرها عرض مى‏كنم گول اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند نخوريد. بگذاريد اين خونى كه از جوان‏هاى ما رفته است به ثمر برسد، كارى نكنيد كه تمام خون‏ها هدر برود و ما باز گرديم به رژيمى كه يا مثل آن رژيم شاهنشاهى يا بدتر از او بيايد و حكومت كند اينجا باز كردستانش تا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب، همه جا عقب. بايد همه بنشينيد، با هم فكر كنيد، توجه كنيد، گول اين حرف‏هائى كه اينها مى‏آيند مى‏زنند نخوريد، اينها هستند كه، همين‏هائى كه هى مى‏گويند خلق، خلق، براى خلق عرض مى‏كنم كه دارند نوحه‏سرائى مى‏كنند، خوب همين‏هايند كه خرمن‏ها را از آتش مى‏زنند! همين‏هايند كه يك كشاورزى، يك عمر براى خودش، يك سال زحمت مى‏كشد يك خرمن درست مى‏كند كه نان بچه‏هايش را بدهد، يك كبريت مى‏زنند آتشش مى‏زنند، همين‏ها مى‏گويند ما براى خلق داريم چه مى‏كنيم و چه مى‏كنيم، گول اينها را نخوريد.

و من از همه شما تقاضا دارم به اينكه برنامه‏هايتان را اصلاح كنيد، برنامه‏هائى باشد كه مفيد باشد براى جامعه، برنامه‏هائى باشد كه مسائل و مشكلات جامعه را بگويد، از برنامه‏هاى انحرافى پرهيز بكنيد. گاهى من مى‏بينم كه در راديو هست چيزهائى كه انحرافى است و مع‏الاسف آن انحرافى را چند دفعه مى‏گذارند و آن چيزى كه صحيح است يا نمى‏گذارند و يا منحرفش مى‏كنند و مى‏گذارند. خوب اين يك خيانت بزرگى است ما چه بايد، چقدر بايد به اينها بگوئيم، من كراراً گفتم كه شما بايد خدمت بكنيد به اين دستگاه، به اين كشور - نه اينكه كشور - نه اينكه يك اشخاص منحرفى را در آنجا راه بدهيد كه برنامه‏هاى انحرافى را اگر يك كسى يك صحبت انحرافى بكند، مكرر، مكرر تمامش مى‏گذارند، در راديو مى‏گذارند، در اين راديو و تلويزيون هم مى‏گذارند همين كه يك مساله انحرافى شد در راديو مى‏گذارند، در تلويزيون هم مى‏گذارند، اگر يك كسى جواب اين انحراف را

صحيفه نور ج 10 صفحه 22

بدهد يا نمى‏گذارند اصلاً و يا اگر بگذارند بطور انحراف مى‏گذارند.

ضد انقلاب مى‏خواهد كردستان را از ايران جدا كند

اين مصيبت‏هائى است كه ما الان به آن مبتلا هستيم، من مصيبت‏هاى زياد دارم و لكن نمى‏توانم همه مصيبت‏هايم را بگويم شما فكر بكنيد، شما توجه بكنيد، اينها مى‏خواهند كردستان را از ايران اصلاً كنار بگذارند و ببرند سراغ يك چيزهاى ديگرى نمى‏خواهند خدمت به شماها بكنند. قصد خدمت نيست، قصد اين است كه ايران را تكه‏تكه بكنند، بعد همه يك كودتا درست كنند و تمامش كنند و همه‏اش تحت نظر ديگران و همان برنامه‏هاى سابق و همان بساط سابق را مى‏خواهند درست بكنند. بيدار بشويد، ملت ما بايد بيدار بشود، ملتى كه توانست با توانائى خودش و با مشت محكم خودش توى دهن تمام قدرتمندها زد، اين ملت قدرتمند است، لكن بايد وحدتش را حفظش بكند، اگر وحدتش را حفظ كند قدرتمند است يعنى خدا همراه او است. اگر شما وحدتتان را حفظ كنيد يدالله مع‏الجماعه ، با جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بين خواهيد برد. نترسيد از اين هياهوى اينها، اين چهار تا از اشخاص منحرف هستند كه مى‏شود بزودى اينها را از بين برد.

ما نمى‏خواهيم برادركشى بشود

من اين را گفتم قبلاً كه قضيه كردستان اگر نبود، اختلاط اينها با برادرهاى كرد كه اگر بخواهند يكوقتى اينها از بين ببرند، بسيارى از زن و بچه كرد از بين مى‏رود اينها يك روز، ده روز، چند روز از بين مى‏رفتند. لكن ما چه بكنيم، اينها حالا مختلط شدند و جمعيتشان در بين جمعيت اينها مختلط است. اگر بخواهند خداى نخواسته يك كارى بكنند، خوب همه افراد از بين مى‏روند و ما نمى‏خواهيم يك چنين چيزى بشود. ما مى‏خواهيم كردها محفوظ بمانند. مسلمان‏ها را ما مى‏خواهيم حفظشان بكنيم و اينها مع‏الاسف چون مختلط با آنهاست، ما دستمان الان بسته است كه نمى‏توانيم بطور قاطع عمل بكنيم والا كارى ندارد اينها را از بين بردن. از اطراف ايلات، بعضى ايلات و عشاير به من مى‏نويسند كه شما بگوئيد ما مى‏رويم كار را انجام مى‏دهيم و من چه بكنم؟ خوب ما به ايلات بگوئيم برويد بجنگيد، يكوقت يك جنگ برادركشى بشود؟ ما نمى‏خواهيم اين كار بشود، خود كردستان بايد اينها را تصفيه بكند. راهشان ندهد توى دهاتشان، راهشان ندهد توى شهرستانهاشان، خودشان بايد اين كار را بكنند، نگذارند كه يكوقتى خداى نخواسته ديگر كارد به استخوان برسد و يك كشتارى بشود كه ديگر تر و خشك خداى نخواسته با هم بسوزد. بايد خودشان جلوگيرى كنند، خودشان اين اشخاص را معرفى كنند. ما گفتيم كه غير از يك چند نفر از اين سران كه ديگر خيانتكار و آدمكش - و اين - هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهاى ما هستند، آنها هم كه در حزب دموكرات هستند، برادرهاى ما هستند، بيايند برگردند به آغوش ملت، بيايند با خود ملت بشوند، شلوغى نكنند، اينقدر كارهاى خلاف نكنند، اينقدر گمان نكنند كه نمى‏شود اينها را از بين برد، نمى‏خواهيم كه يكوقت

صحيفه نور ج 10 صفحه 23

خداى نخواسته در بين آنها اشخاصى كه گناه ندارند، زن و بچه مردم كرد كه از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمى‏خواهيم كه صدمه به آنها وارد بشود والا كارى ندارد كه اينها را از بين بردن هم ارتش قوى است، هم ژاندارمرى قوى است و هم سپاه پاسداران. اين سپاه پاسداران از اطراف يكوقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مى‏ريزند و كار را تصفيه مى‏كنند.

ما نمى‏خواهيم كه برادركشى بشود، ما مى‏خواهيم با مسالمت، با ملايمت، با برادرى كارها درست بشود، شما اين عده فاسدى كه نمى‏گذارند زندگى شما زندگى صحيح باشد و مى‏خواهند كردستان را به خون بكشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اينها را تصفيه كنيد، نگذارند كه كسى ديگر بيايد و تصفيه كند. خودتان، جوان‏هاى محترم خودشان، جوان‏هاى برومند خودتان تصفيه كنيد اينها را.

خداوند انشاالله همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد و باز هم تكرار مى‏كنم كه برنامه‏هايتان را برنامه‏هاى خوب قرار بدهيد، برنامه‏هاى (پلتيك) قرار بدهيد، درست با زبان (پلتيك) مسائل را بگوئيد براى آنها، اين مفاسدى كه در آنجا هست، آن اشخاصى كه در آنجا مفسده‏جو هستند، مسائل، مسائل مفسده هستند، اينها را بگيريد و معرفى كنيد، اينها نمى‏خواهند كه آرامش در اين مملكت پيدا بشود. به زبان‏هاى خارجى اگر چنانچه پخش مى‏كنيد بگوئيد مسائل ايران را مسائل ايران، مسائلى نيست كه مثلاً يك مسائلى باشد كه بخواهند مردم را زير بار ستم مثلاً چه بكنند، همين چند وقتى بود كه باز اسلام تحقق پيدا نكرده است، مهلت نمى‏دهند كه برنامه‏هاى اسلامى تحقق پيدا بكند، مگر مى‏شود يك جايى را اصلاح كرد وقتى شلوغ است و بهم ريخته، وقتى جنگ است در يك جايى كه نمى‏شود رفت خانه ساخت، نمى‏شود رفت اسفالت كرد، نمى‏شود رفت مريضخانه درست كرد، خوب نمى‏گذارند اينها، اينها را بيرون كنيد از مناطق خودتان، آنوقت ببينيد چه خواهد شد در اينجا و همينطور ساير مناطق، شما هم كه هر كدامتان برنامه‏هاى خارجى داريد، مسائل ايران را درست آنطورى كه هست بگوئيد، مطالبى كه آنها در روزنامه‏هايشان مى‏نويسند، مطالبى كه آنها در راديوهايشان مى‏گويند بفهمانيد به مردم خارج كه اينها دروغ دارند مى‏گويند، اينها همان عمال ساواكى سابق يا از اجانب هستند، از ابرقدرت‏ها هستند كه مى‏خواهند كه مملكت ما به همان حال باشد و اينها همه چيز آن را ببرند، از اين جهت اينطور تبليغات را مى‏كند.

انشاالله خداوند همه‏تان را تاييد كند و مؤيد و موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 26

تاريخ: 30/7/58

بيانات امام خمينى در جمع علماى غرب تهران

هدف اصلى مخالفت‏ها و توطئه‏هاى دشمنان، از بين بردن اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من بايد از آقايان تشكر كنم كه تشريف آورده‏اند و از نزديك - يك - با هم ملاقات مى‏كنيم و مسائلى كه داريم طرح مى‏كنيم، شما فرموديد و ما هم بعضى عرائض را عرض مى‏كنيم.

من مى‏دانم كه شما آقايان و ساير اهل علم هميشه از اول، از اول نهضت تا حالا در اين نهضت شركت داشتيد و مردم را شماها واداشتيد به عمل و از اين به بعد هم اميد به شماست و اميدوارم كه از اين به بعد هم موفق باشيد براى خدمت به اسلام. چيزى كه الان هست، تشكلى كه اهل باطل دارند باهم پيدا مى‏كنند. كسانى كه سابق با هم متفرق بودند و در اين مدت‏ها كنار بودند، دخالت نداشتند در اين نهضت، نشسته بودند كنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است، قلم‏هايشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است، مجالسشان آزاد شده است. متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مجتمعات اهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مى‏شوند.

ما بايد آن اشخاصى كه، گروه‏هائى كه در مسير اسلام نيستند، در مسير نهضت اسلامى نيستند، در مسير ملت نيستند، آنها را از مقالاتشان، از گفتارشان، از كردارشان بشناسيم و شما كه بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست، روحانيون كه زمامدار امور اسلامى هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم، مردم را توجه بدهند به اين تشكل‏ها، تشكل‏هائى كه مشغولند شياطين و مجالس درست مى‏كنند و حرف‏ها مى‏زنند اينها از يك مطلب مى‏ترسند و آن اسلام است. مخالفين ما از اسلام مى‏ترسند. هر چه وابسته به اسلام است، اينها اگر از آنها انتقاد مى‏كنند، آن نقطه اصلى كه آنها مى‏خواهند حمله كنند خود اسلام است. همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث، از اسلام چون خارجى‏ها مى‏ترسيدند، اينها را وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه با روحانيت مخالفت كنند، با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند. در اين پوشش‏ها، اسلام نقطه نظر بود، براى اينكه آنها از شما اگر بترسند، براى اينكه شما كارمند اسلام هستيد، شما طرفدار اسلام هستيد. از اين جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است. تشكلات آنها الان همان نحوى كه در سابق بوده است و آنها با قلدرى عمل مى‏كردند، حالا اينها با تشكل و با قلم‏هاى زهر آگين و صحبت‏هاى انحرافى مشغول شده‏اند. آنها سابق با سر نيزه اهل علم را،

صحيفه نور ج 10 صفحه 27

اهل تقوا را، مومنين را مى‏كوبيدند، با سر نيزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزادارى بر شهدا را مى‏كوبيدند، اينها با قلم. قلم اينها همان سر نيزه سابق است، آن سرنيزه به صورت قلم در آمده ساواك به منزله، به صورت يك گروه‏هاى ديگر در آمده و مقصد همان مقصد است. بايد بيدار بشود ملت ما.

به صورت‏هاى مختلف با اسلام مخالفت مى‏كنند، در مجلس خبرگان به مجرد اينكه صحبت ولايت فقيه شد، شروع كردند به مخالفت حتى در آخر، در اين اخيراً، در همين دو روز سه روز پيش از اين، در يكى از مجالسشان اين منحرفين (اينهائى كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارند، اينهايى كه مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند كه اين مجلس خبرگان بايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براى آن تظاهر كردند. اينها از مجلس خبرگان مى‏ترسند براى اينكه مجلس خبرگان مى‏خواهند ولايت فقيه را اثبات كنند، مجلس خبرگان مى‏خواهند تصويب كنند آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و اينها از او مى‏ترسند. اينها خيال مى‏كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه پيش بيايد، قضيه قلدرى پيش مى‏آيد و ديكتاتورى پيش مى‏آيد، در صورتى كه در اسلام اين حرف‏ها نيست. خير، اينها حرف مى‏زنند، اينكه مى‏گويند كه ديكتاتورى پيش مى‏آيد، نه اين است كه ندانند اينطور نيست، لكن اينها از اسلام متنفرند. اينها بايد بفهمند اين را كه تا اين محراب و منبر هست و تا اين خطابه‏خوان‏ها و اين اسلام و مسلمين و اين بازار اسلام و اين جوانان مسلمان هستند، نمى‏توانند كارى بكنند. اينها بايد بفهمند اين را كه در خدمت رژيم سابق يا در خدمت ارباب‏هاى رژيم سابق دارند كار مى‏كنند، اگر فهميده هستند، از روى فهم مى‏كنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روى بى‏اطلاعى و جهالت هست، جاهل هستند.

ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است‏

قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است، همان ولايت رسول الله است و اينها از ولايت رسول الله هم مى‏ترسند. شما بدانيد كه اگر امام زمان سلام الله عليه حالا بيايد، باز اين قلم‏ها مخالفند با او و آنها هم بدانند كه قلم‏هاى آنها نمى‏تواند مسير ملت ما را منحرف كنند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده است و مسائلى كه شما طرح مى‏كنيد ملت مى‏فهمد، متوجه مى‏شود، دست و پا نزنيد، خودتان را به ملت ملحق كنيد، بيائيد در آغوش ملت. قلم‏هاى شما از تفنگ‏هاى آن دموكرات‏ها به اسلام بيشتر ضرر دارد. نطق‏هاى شما به اسلام ضررش بيشتر از آن توپ‏هائى است كه آنها به جوانان ما مى‏بندند و تفنگ‏هائى كه آنها مى‏بندند، ضررش به اسلام بيشتر است براى اينكه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت‏هاى مخفى به ميدان مى‏آييد. قلم‏هاى شما از سر نيزه‏هاى رضاخان بدتر است براى اسلام و شما مضرتر هستيد از رضاشاه و محمدرضا براى اسلام براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مى‏شناختند آنها را مخالفت مى‏كردند با آنها، مقاومت مى‏كردند. شما در پوشش اسلام، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام داريد عمل مى‏كنيد. ملت شما را

صحيفه نور ج 10 صفحه 28

مى‏شناسد و شما نمى‏توانيد اين نهضتى را كه به دست ملت بپا شده است و اين نهضتى را كه با خون جوان‏هاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه كارهائى كه انجام دادند آنها و مقاومت كردند اينها، اين نهضت را به اينجا رساندند، شما نمى‏توانيد، كوچكتر از آن هستيد كه اين نهضت را منحرف كنيد، بيخود كوشش نكنيد. اگر همه ملت مجتمع شدند كه ما نمى‏خواهيم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفته‏اند، خودشان هم مى‏توانند برگردند، اما شما چكاره هستيد؟ شما چند نفر آدم كه يكى‏تان مى‏گويد و باقى‏تان هم دست مى‏زند. اينها همان‏هائى است كه در زمان رضاخان هم، در زمان محمدرضا هم يكى مى‏گفت و باقى دست مى‏زدند، شماها نمى‏توانيد در مقابل ملت بايستيد، شما راى نداشتيد، هيچ يك از شما وارد نشده است در اين مجلس خبرگان، اگر وارد شده هم، يكى دو تاى منحرف وارد شده است كه كارى از او نمى‏آيد، از اين جهت است كه شما وحشت‏تان برداشته است. مگر شما نمى‏توانيد كه مجلس خبرگانى كه ملت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده، با يك كلمه‏اى كه شما مى‏گوئيد ما مى‏گوئيم كه منحل باشد مگر با اين حرف‏ها شما مى‏توانيد، مگر شما قابل آدم هستيد. اگر چنانچه ولايت فقيه بشود، ديگر همه قدرت‏ها دست فقيه مى‏آيد پس بنابراين عزا بايد بگيريد.

اينها اگر همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور مثلاً كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور باشد. اگر همه قدرت‏ها دست يك نخست وزير مثلاً منحرفى بيايد، آن هم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت، نه آن قدرتى كه قدرت شيطانى است، اينكه نظارت بر امور مملكت است كه مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت، باز هم راى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هيات‏هائى را كه مثلاً مى‏خواهند درست بكنند، با راى ملت درست مى‏شود، با اكثريت. شماها در اقليت هستيد، نشسته‏ايد آنجا با قلم مى‏خواهيد حكومت كنيد بر اكثريت. شماها قلدر هستيد، او با سر نيزه حكومت مى‏كرد، شما با قلم خواهيد حكومت كنيد و سر نيزه او شكست، قلم شما هم مى‏شكند. بيدار باشيد آقايان و بيدار باشند ملت ما كه اين منحرف‏ها در كنار نشسته‏اند و با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مى‏خواهند ملت ما را منحرف كنند و نهضت ما را اينها خيال دارند سركوب كنند ولكن بدانيد كه نمى‏توانند و همه آنها با تمام طوائفشان يك عده معدودند كه در قضيه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بيخود اينها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است، بازار همان بازار است، دانشگاه همان دانشگاه است، مدارس علمى همان مدارس علمى است، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماء بلاد هستند، هيچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است. گمان نكنيد كه اين حرف‏هاى شما تزلزل، بلكه تصميم را زيادتر مى‏كند، قوت مى‏دهد به اينهائى كه براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام برداريد، اين جمعيت مصمم‏تر مى‏شود. بيخود آبروى خودتان را نبريد. بيخود هى مقاله ننويسيد، بيخود هى صحبت نكنيد، زحمت به خودتان ندهيد، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مى‏روند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 29

ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است، نه ديكتاتورى‏

شما از ولايت فقيه نترسيد، فقيه نمى‏خواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهى بخواهد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حكومت مى‏كند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى، توانست تخلف بكند. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى بر خلاف آن چيزى كه من مى‏گويم تو بگوئى من ترا اخذ مى‏كنم و وتينت را قطع مى‏كنم، به پيغمبر مى‏فرمايد. اگر پيغمبر يك شخص ديكتاتور بود و يك شخصى بود كه از او مى‏ترسيدند كه مبادا يك وقت همه قدرت‏ها كه دست او آمد ديكتاتورى بكند، اگر او شخص ديكتاتور بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند باشد. اگر اميرالمومنين سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند ديكتاتور باشد. ديكتاتورى در كار نيست، مى‏خواهيم جلوى ديكتاتور را بگيريم. ولايت فقيه ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودش بيرون برود، نظارت كند بر مجلس، بر رئيس جمهور كه مبادا يك پاى خطائى بردارد، نظارت كند بر نخست وزير كه مبادا يك كار خطائى بكند، نظارت كند بر همه دستگاه‏ها، بر ارتش كه مبادا يك كار خلافى بكند. جلو ديكتاتورى را ما مى‏خواهيم بگيريم، نمى‏خواهيم ديكتاتورى باشد، مى‏خواهيم ضد ديكتاتورى باشد، ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است نه ديكتاتورى. چرا اينقدر به دست و پا افتاده‏ايد و همه‏تان خودتان را پريشان مى‏كنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمى‏آيد. من صلاحتان را مى‏بينم كه دست برداريد از اين حرف‏ها و از اين توطئه‏ها و از اين غلط كارى‏ها. برگرديد به دامن همين ملت، همانطورى كه توصيه به دموكرات‏ها كردم به شما هم مى‏كنم و شما و آنها را مثل هم مى‏دانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنهاست.

من توصيه مى‏كنم به شماها اينقدر اجتماع نكنيد و اينقدر حرف نزنيد. هر روزى يك چيزى درست كنيد و هر روز يك كاغذ بنويسيد و هر روز يك نشريه‏اى بدهيد، نه، اينها غلط است، اينها اسباب اين مى‏شود كه نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما كوچكتر از آن هستيد) اگر اين نهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهايى كه البته پيوسته به خارجى‏ها هستند و پيوسته به رژيم هستند، آنها در صف بالا مى‏نشينند و باز پارك‏ها و باز بساط را درست مى‏كنند، اما ملت ما چه مى‏شود حالش؟ اين ملت ضعيفى كه دو هزار و پانصد سال زير يوغ آنها بوده كه شما برايشان مرثيه خوانى مى‏كنيد و پنجاه سال زير يوغ اين پدر و پسر، پنجاه و چند سال زير يوغ اين پدر و پسر بودند كه شما حالا داريد طرفدارى از آنها مى‏كنيد، منتها با صورت و طرفدارى از تزشان مى‏كنيد، طرفدارى از مقصدشان مى‏كنيد، اين ملت ما حالش چه مى‏شود؟ اين مملكت ما حالش چه مى‏شود؟ اين اسلام حالش چه مى‏شود؟ شما داريد كمك مى‏كنيد به دشمن‏هاى كشور ما، به دشمن‏هاى ملت ما و خودتان يا ملتفت نيستيد يا از روى التفات مى‏كنيد، بعضى‏تان از روى التفات است، بعضى‏تان هم التفات نداريد به مساله. اينقدر هياهو درست نكنيد.

هر چند روزى كه يك اجتماعى مى‏شود يكى مى‏ايستد صحبت مى‏كند، يا نوار مى‏گويد و هر چه

صحيفه نور ج 10 صفحه 30

مى‏گويد همه‏اش خلاف واقع، مى‏گويند كه فلانى را اصلاً هيچ كسى ملاقات نمى‏كند. اين فلانى كه از صبح (من را مى‏گويند) كه از صبح كه بيدار مى‏شوم تا ظهر اينهمه جمعيت كه شما بيرونش را مى‏بينيد، آن حياطش را مى‏بينيد، اينجايش را مى‏بينيد و حالا هم شما همه مجتمع هستيد، قبلاً اين طايفه‏اى كه عليل بودند، بودند پيش من و قبلش هم يك عده‏اى، بعد هم يك عده‏اى تا ظهر هم همين طور، مى‏گويند ايشان، كسى با او ملاقات نمى‏كند. مقصود اينها اين است كه نگذارند يك نضجى پيدا كند اين، مايوس كنند مردم را. خير هيچ راهى ديگر، راهى بر فلانى نيست حتى ديشب از قرارى كه گفتند، يكى از گويندگان كه البته سوء نيت ندارد، لكن سوء ادراك دارد، يكى از گوينده‏ها در مسجد امام گفته است كه فلانى را هيچ اصلش نمى‏شود ديگر ملاقات كرد. الان، الان من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از اين هم نداشتم؟! و بعد از اين هم ندارم؟! - عرض مى‏كنم - ملاقات هيچ ما نداريم؟! با مردم هم همين مى‏گويند كه فلانى را نمى‏گذارند با او ملاقات كنند. آن آقايى كه هر روزى كه فرصت پيدا كند، صحبت مى‏كند، آن هم همين طور دنبال اينكه فقط يك راه، يك كانال هست براى فلانى، يك چند نفرى هستند كه همان‏ها مى‏توانند، اما ساير مردم اصلش راهى ندارند. اين جمعيت، مردم نيستند؟! و اين اطاق كه هر ساعت پر مى‏شود از جمعيت، از زن، از مرد و همه طوائف مختلف، اينها همه‏اش موهومات است؟! واقعيت ندارد؟! اين فرمايشات آنها صحيح است كه يك مطلب است. اينها مى‏خواهند كه مردم را بترسانند، تضعيف كنند از آن طرف من را تضعيف كنند و روحانيت را تضعيف كنند، از آن طرف مردم را تضعيف كنند. مردم را نمى‏توانند تضعيف كنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعيفم اشكالى ندارد و من چهار روز ديگر مى‏ميرم و همه شما هستيد و همه شما پيش مى‏بريد، اين حرف نيست.

در هر صورت بيدار بشويد آقايان، توجه داشته باشيد دشمن‏ها در صدد هستند و قلم‏ها در صدد هستند، قدم‏ها در صدد هستند، زبان‏ها در صدد هستند، اغفال مى‏خواهند بكنند مردم را، ملت را، بيدار باشيد و گول اينها را نخوريد و توجه به مسائل بكنيد، مسائل را درست حل بكنيد.

نقش مجالس سوگوارى و گريه بر شهيد در زنده نگه داشتن قيام كربلا و حفظ اسلام‏

و اما قضيه‏اى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب، اين را من باز هم گفته‏ام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم) اسلام را تا حالائى كه شما مى‏بينيد، اينجا ما نشسته‏ايم، سيدالشهدا زنده نگه داشته است. سيدالشهدا سلام الله عليه تمام اين چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال كه نداشت)، هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام، مخالفت با ظلم، قيام كرد، مخالف با امپراطورى آن روز كه از امپراطورى‏هاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد غلبه كرد، غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.

صحيفه نور ج 10 صفحه 31

ما كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و به سفارش ائمه هدى عليهم‏السلام، ما بپا مى‏كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مساله را داريم مى‏گوييم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران، ما زنده نگه داشتيم، خطباى ما زنده نگه داشتند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ) در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ. گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه‏دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريه‏دار خودش را چيز مى‏كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گريه‏دار به خودش مى‏دهد، اين نهضت را دارد حفظ مى‏كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مى‏كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مامورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طورى نبود. رضاخان همچو نبود كه اصل مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهائى كه كارشناس بودند، آنهائى كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن‏هاى ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملت‏ها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مى‏ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحه‏سرائى‏هاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طورى كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاى خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آنطور سر نيزه به يك جور ديگر اين طايفه را مى‏خواستند كنار بگذارند، حالا هم همان‏ها، منتها جوان‏هاى ما را بازى مى‏دهند، همان مساله است، همان مساله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد.

حالا يك دسته‏اى آمدند مى‏گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمى‏فهمند اينها كه روضه يعنى چه، اينها ماهيت اين عزادارى را نمى‏دانند چيست. نمى‏دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعى است از آن نهضت، نمى‏دانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين، زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه، دستور است براى همه: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و نه گفت هر روز بايد در هر جا اين نه محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين نه را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوان‏هاى ما خيال نكنند كه مساله، مساله ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند براى اينكه گريه‏اى است كه گريه بر مظلوم است،

صحيفه نور ج 10 صفحه 32

فرياد مقابل ظالم است، دسته‏هائى كه بيرون مى‏آيند، مقابل ظالم هستند، قيام كرده‏اند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود، اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرام‏هاى انحرافى مى‏خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند و اينها مى‏بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصرى مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى‏كنند به اين كشور، خدمت دارند مى‏كنند به اسلام، توجه ندارند جوان‏هاى ما. بازى اين بزرگ‏ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايى كه تزريق مى‏كنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مى‏كنند. بزرگ‏هايشان و ارباب‏هايشان از اين گريه‏ها مى‏ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مى‏گفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام و يكى از راه‏هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوان‏هاى ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتى مى‏كنند مى‏روند توى مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مى‏گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم‏ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.

قلمفرسائى مغرضين بر عليه روحانيت، اين طليعه‏داران آزادى

بازى نخوريد از اين حرف‏هاى نامربوطى كه مى‏زنند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اسلام را از بين ببرند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اين نهضت را از بين ببرند، گاهى روحانيتش را از بين مى‏برند، گاهى چه. اين روحانيون بودند كه شما را آزاد كردند، حالا قلم‏هايتان را به ضد روحانيون قلمفرسائى مى‏كنيد؟! شما كجا بوديد آنوقتى كه روحانيون حبس مى‏رفتند؟ آنوقتى كه پاى روحانى ما را اره كردند. شما كجا بوديد؟ آنوقتى كه با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما كجا بوديد؟ حالا سر درآورديد و حرف مى‏زنيد و - نمى‏دانم - به ولايت فقيه اشكال مى‏كنيد؟ - نمى‏دانم - مجلس را مى‏خواهيد منحل بكنيد؟ مگر شما قدرت اين را داريد؟ توى دهنتان مى‏زنم من. دست برداريد از اين حرف‏ها، از اين مزخرفات، وارد بشويد در جرگه اسلام، وارد بشويد در جرگه مسلمين بگذاريد كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. او در كردستان، دموكرات در كردستان خلاف مى‏كند، آقايان در تهران. بس است ديگر، كفايت كرد.

خداوند همه شمارا انشاءالله مويد و منصور و نهضت را به پيش ببريد. از هيچ چيز نترسيد، هيچ خوف به خودتان راه ندهيد. تا اتكال به خدا داريد، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهيد، كسى نمى‏تواند به شما تعدى كند. خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند. موفق باشيد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها