0

شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 به مناسبت سالروز شهادت شهید خلبان علی اکبر شیرودی

 

 
 
صاحبنظران جنگ های هوایی شهید شیرودی را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند . وی هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، شهید علی اکبر شیرودی در دیماه 1334 در روستای بالاشیرود تنکابن در استان مازندران چشم به جهان گشود . پدر این شهید بزرگوار در مورد خوابی که پیش از بدنیا آمدن علی اکبر دیده می گوید :" پیش از تولد علی اکبر در خواب دیدم که بر فراز بام خانه، ستاره درخشانی است که چشمها را خیره می کند به طوری که اهالی از اطراف برای تماشای آن می آمدند. علی اکبر که متولد شد، درشت تر از نوزادان دیگر بود و اعجاب اقوام و همسایگان را بر انگیخت".
 
هنگامی که شهید شیرودی طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثه ای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک می کرد.
 
در دوران جوانی همچنان از لحاظ ایمان، اخلاق و تحصیل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگی های اخلاقی علی اکبر می گوید : "اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه  او نشانه هایی از خصوصیات جوانی میرزا کوچک خان را مجسم می کرد."
 
شهید علی اکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات امام خمینی (ره) آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهای ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشته های شهید مطهری کرد.
 
 
 
شهید شیرودی، در سال1351 وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هلیکوپتر کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکایی ها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور می شد. وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با شهید احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.
 
این شهید بزرگوار در دوران مبارزات انقلاب اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) را در کرمانشاه پخش می کرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروه های ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن 24 سالگی به دلیل فداکاری های کم نظیر و تحرکات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.
 
شهید شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کننده ای در آزادسازی شهر ایفا کرد به طوری هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت : "شیرودی حق بزرگی در این کشور دارد." شهید چمران در خصوص رشادت های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: "هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد می کرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد".همرزمان این شهید بزرگوار در خصوص شخصیت والای خلبان شیرودی می گویند: روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.
 
شهید شیرودی پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزبان پاسدارش در 20 شهریور 1359 به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از 10 روز در تنکابن نماند، چراکه با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه منافقان و ضد انقلاب در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد خمینی هدیه گرفته بود در تنکابن تردد می کرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان می رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک می کرد.
 
 
با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به  دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : "ما می مانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم". در طول 12 ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های  بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9  مهر 1359 چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید".
 
 
شهید شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در 13 دی ماه 1359 وقتی خیانت های آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام شهید علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورایعالی دفاع از جمله آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در 6 دی ماه سال 1359 منتفی شد.
 
وی در مصاحبه ای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان می کند.
 
 
او به دلیل لیاقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانیاری به درجه سروانی ارتقاء یافت. شهیدعلی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: " شهید احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی".
 
آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. 
 
خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."
 
 
جنازه شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده می شود. از شهید شیرودی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام شهادت پدر 4ساله و یک ساله بودند به یادگار مانده است.
 
پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ 8 اردیبهشت 1360،  شخصیت های مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی نموده اند از جمله حضرت آیت الله خامنه ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدار کرده است، یاد می کند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف می کنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد وی می گوید: " من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم." همچنین شهید دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را « ستاره درخشان جنگ های کردستان» نامیده است. صاحب نظران جنگ های هوایی او را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند؛ چنان که شهید تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی می گوید: "ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکن ها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام (ره) دادم، امام در مورد وی فرمود:" او آمرزیده است".

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:09 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. 

خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."

 

 جنازه شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده می شود. از شهید شیرودی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام شهادت پدر 4ساله و یک ساله بودند به یادگار مانده است.  

 

 

پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ 8 اردیبهشت 1360،  شخصیت های مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی نموده اند از جمله حضرت آیت الله خامنه ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدار کرده است، یاد می کند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف می کنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد وی می گوید: " من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم." همچنین شهید دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را « ستاره درخشان جنگ های کردستان» نامیده است. صاحب نظران جنگ های هوایی او را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند؛ چنان که شهید تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی می گوید: "ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکن ها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام (ره) دادم، امام در مورد وی فرمود:" او آمرزیده است". 

 

شادی روحش صلواتی بر محمد و آل محمد

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:11 AM
تشکرات از این پست
hojat2222
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 وصيت نامه شهيد سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی

امیر سرافراز ارتش اسلام، سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی در فرازی از وصیت نامه خود می گوید: هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم. 
شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:12 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 اواسط بهار 1350 اخبار مربوط به برگزاری جشنهای شاهنشاهی 2500 ساله را شنيد. اين خبر انگيزه ای شد تا از روحانيون کسب تکليف کند. اوايل تابستان 1350 در قسمت نگهبانی يک ساختمانی مشغول به کار شد.سپس اتاق کوچکی در نزديکی دبيرستان شبانه ذوقی شماره 2 اجاره کرد و به تحصيل ادامه داد. در همين ايام از طريق برادرش با حسينية ارشاد آشنا شد. خبر انتشار اعلاميه امام خمينی در تحريم جشنهای 2500 را از همين طريق شنيد و تلاش کرد امام را بيشتر بشناسد. با کوششی پيگير و خستگی ناپذير به مطالعه معارف و تحولات صدر اسلام و ساير اديان و مکاتب غيرالهی پرداخت. ساعات بسياری را به مطالعه کتابهای دينی، فلسغی و سياسی به ويژه آثار آيت اللّه مطهری اختصاص می داد. در اواسط سال تحصيلی 1351 بيکار شد و تلاش او برای يافتن شغلی حتی کم در آمد بی ثمر ماند. بالاخره وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و مدتی بعد برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوانيروز اصفهان منتقل شد. در دوره آموزش خلبانی هليکوپتر کبری با مسايل پشت پرده خريد سلاحهای جنگی ايران از خارج بيشتر آشنا شد و به اطلاعاتی نيمه محرمانه دست يافت و آن اطلاعات را در اختيار روحانيون گذاشت. با اتمام دوره خلبانی هليکوپتر کبری به اين موضوع پی برد که نفوذ آمريکاييان در ارتش و فرهنگ کشور بيش از آن است که تصور می رود. علی اکبر شيرودی بعد از پايان دوره آموزشی خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانيروز کرمانشاه منتقل شد. در آنجا با خلبان احمد کشوری که فردی مسلمان، مومن و جوانمرد بود آشنا شد. خلبان کشوری دو سال از علی اکبر بزرگ تر بود. در همين ايام با خلبانان ديگری چون سروان سهيليان و اسماعيليان آشنا شد و با صحبتهای خود به روشنگری عليه رژيم حاکم می پرداخت. اعلاميه های حضرت امام خمينی (ره) را که به صورت شب نامه به ايران می رسيد برای پخش به کرمانشاه می برد. در 28 مرداد 1356 قرار بود خلبانان هوانيروز در مقابل جايگاه شاه مانور دهند. شيرودی قسم ياد کرد اگر مانور برگزار شود هليکوپتر خود را به جايگاه بکوبد اما به دلايلی اين مانور انجام نشد.

 
شيرودی در سال1356ازدواج کرد. در همين ايام با روی کار آمدن دولت ازهاری اعلاميه های ارسالی امام از تبعيد را به پادگان می برد و بين نظاميان که هنوز دو دل بودند به صفوف مردم مبارز بپيوندند، توزيع می کرد. در اواخر پاييز 1357 رهبری اعتصابات و راهپيماييهای مردم کرمانشاه را به عهده گرفت. بعد هم به فرمان امام پادگان را ترک کرد و با همکاری حجت الاسلام آل طاهر ، يک گروه چريکی به وجود آورد تا نگذارد ضد انقلاب از خلاء حاصله در نظام حکومتی سوء استفاده کند و حفاظت از کرمانشاه خصوصاً راديو و تلويزيون و ادارات مهم دولتی را به عهده گرفت. عمليات داخل شهر را به دست نيروهای مردمی سپرد و فعاليتهای خارج از شهر را به اتفاق حجت الاسلام آل طاهر رهبری کرد. برای تشکيل کميته کرمانشاه کوشيد و گروه گشت و حفاظت منطقه را شب و روز سرپرستی کرد. بعد از برقراری آرامش در شهر به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی غرب کشور در آمد و هر ازگاهی به پادگان هوانيروز می رفت تا بين سپاه و ارتش تفاهم بيشتری به وجود آورد. کوششهای او برای ايجاد هماهنگی بين سپاه و ارتش چنان بود که او را به جای ستوانيار، سپاهيار می خواندند. به محض اطلاع از شروع جنگ مسلحانه در کردستان، داوطلبانه به اين منطقه شتافت. در اين زمان گروه های ضد انقلاب در سنندج و در سالن ورزشی تختی و ساختمان انجمن اسلامی جوانان مستقر بودند و نيروهای مردمی را به اسارت گرفته و شکنجه می کردند و در مقابل آزادی آنها صدها هزار تومان پول طلب می کردند. وقتی به سنندج رسيد تا شب جنگيد؛ چند تانک و نفربر به سرقت رفته از ارتش را شکار کرد و تعدادی از آنها را مجبور به فرار کرد. با پرواز ساکن در ارتفاع پايين بر فراز خيابانها به نيروهای مردمی کمک کرد تا شعارهای ضد انقلاب را از ديوارها پاک کنند و عکس امام خمينی را به جای پوستر عزالدين حسينی يا قاسملو در معابر بچسبانند. روزی دير هنگام به پايگاه هوانيروز کرمانشاه بازگشت و لبخند زنان به پنجره های پودر شده و بدنه سوراخ سوراخ هليکوپترش نگريست و به مستقبلين گفت: «هر چند در اين پرواز شوق يک عاشق را در اميد به وصال معشوق احساس می کردم اما هنوز آن قدر خالص نشده ام که معشوق مرا به عرش اعلای ملکوت راه دهد.» ظرف سه هفته آغاز نبرد و عمليات نظامی و چريکی، نقش هوانيروز را از رده پشتيبانی نيروی زمينی به ساير عملياتها تا حد وظايف نيروی پياده و توپخانه توسعه داد. به خاطر فداکاری های کم نظير، تحرک خارق العاده، چندين مرحله سقوط و چند بار انفجار راکتهای دشمن در فاصله کم، همچنين نبوغ فرماندهی به عنوان فرمانده خلبانان هوانيروز انتخاب شد. نقل است: روزی در تعقيب ضد انقلاب وقتی می خواست راکتی شليک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با باد هليکوپتر طفل را ترساند و از آنجا راند، بعد برگشت و حمله کرد. در اواخر مرداد 1358 آتش توطئه در پاوه شعله ور شد و اين شهر در معرض سقوط قرار گرفت. شيرودی چنان نقش تعيين کننده ای در نجات شهر ايفا کرد حجت الاسلام رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری گفت: «شيرودی، حق بزرگی به گردن اين کشور دارد.» او بعد از سه روز مأموريت چريکی بسيار خطير در سرحدات غرب کشور به پادگان کرمانشاه بازگشته بود که از حوادث پاوه با خبر شد. ضدانقلاب تمام بلنديها و مناطق استراتژيک اطراف شهر را تصرف کرده و دکتر مصطفی چمران وزير دفاع در حلقه محاصره قرار گرفته بود. امام خمينی فرمان تاريخی خود را صادر کرد. شيرودی به سرعت سوختگيری کرد و شخصاً عمليات کنترل امنيتی هليکوپتر را انجام داد. با شناخت کاملی که از نقشه جغرافيايی کردستان داشت هليکوپتر را بر فراز محاصره کنندگان پادگان به پراز در آورد. تا ساعت دو بامداد 27 مرداد به همراه سپاهيان از محاصره در آمده و نيروهای مقاوم و خسته، محاصره شهر در هم شکست. سپس فرماندهی ادامه عمليات را به عهده گرفت و به قلع و قمع اشرار ادامه داد.
هرگاه فرصتی دست می داد به افشاگری دربارة ماهيت ضد انقلاب می پرداخت. سعی داشت با رسيدگی به وضع مالی خانواده های رزمندگان، روحيه افراد را بالا ببرد و نارساي هاي به جا مانده ازدولت موقت را خنثی کند. وقتی به پشت جبهه می آمد همراه با پاسداران انقلاب به استانداری، مسجد يا انجمن اسلامی هوانيروز می رفت و مايحتاج خانواده های جنگجويان را از مسئولان می خواست و اگر می ديد در اين مراکز بودجه کافی نيست ازحقوق ماهيانه خود و برادران سپاه و خلبانان داوطلب پولی فراهم کرده و به صورتی که غروری جريحه دار نشود ميان متقاضيان توزيع می کرد
او با انجام عمليات متهورانه به پايگاه بازمی گشت و به دنبال فعاليتهای پشت جبهه می رفت. به تدريج شهامت افسانه ای و شرح عمليات خیره کننده ی شيرودی به اطلاع همة مقامات بلند پايه جمهوری اسلامی رسيد و شناخته شد. در اوايل ارديبهشت 1359 وقتی شنيد گروهی با سازماندهی گروهکها از آتش بس دولت موقت سوء استفاده کرده و در استاديوم شهر نقده تظاهرات بر پا کرده اند، آتش بس يک جانبه دولت موقت را ناديده گرفت وبه اتفاق چند همسنگر عازم نقده شد. از نخستين ساعات بامداد دوم ارديبهشت با عمليات لوپس (پرواز با ارتفاع کم) مردم بی طرف نقده را ترساند و به خانه هايشان کشاند. سپس تابوتهای مملو از مهمات را که بر دوش عناصر ضدانقلاب در پوشش تشييع جنازه به خانه های تيمی برده می شد، به گلوله بست. پس از آن با لباس کردی به محل اختفای گروهکهای کمونيستی رفت و آنها را به گلوله بسته و دهها اسير از نيروهای مردمی را نجات داد. در اين زمان هرگاه می ديد برخی از همرزمانش در مبارزه عليه ضدانقلاب در مانده اند آنان را به سپاهيگری و جهاد تشويق می کرد. در عمليات نقده بسياری از دوستان شيرودی به شهادت رسيدند و کمک خلبانان او ابتدا کور و سپس زنده به گور شد. در جنگ نقده جنگ افزارهای نظامی و تجهيزات فنی فراوانی را به غنيمت گرفت مردم مسلمان و رنجيده روستاهای آزاد شده از او و همرزمانش استقبال شايانی به عمل آوردند و منطقه به تدريج رو به آرامش گذاشت
شيروی 20 شهريور1359 پس از سه سال مبارزه به خواهش چند روحانی و پاسدار انقلاب يک ماه مرخصی گرفت و به تنکابن رفت اما بيش از ده روز در آنجا نماند. در شهر منافقين ضدانقلاب در تعقيبش بودند ولی بدون محافظ و فقط با يک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد خمينی هديه گرفته بود، تردد می کرد. اغلب اوقات با لباس کار به ميان روستاييان می رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک می کرد؛ در مساجد به عبادت می پرداخت و با افراد در نهادهای انقلابی به گفتگو می نشست، شب های جمعه به زيارت سيد جلال الدين اشرف مشرف می شد
نيمه شب 31 شهرير 1359 وقتی خبر حمله عراق به ايران را شنيد با سرعت هر چه تمام تر لباس عوض کرد و خود را به مجتمع هوانيروز در پنج کيلومتری کرمانشاه رساند. مطلع شد فرودگاه اهواز و پايگاه هوايی و دريايی بوشهر و پادگان خسروآباد مورد حمله قرار گرفته و چندين لشکر مجهز عراق در مرز ايران مستقر شده اند. همچنين در مجتمع هوانيروز متوجه تخريب خانه خود شد اما حاضر نشد به آنجا سرکشی کند. هنگامی که شنيد بنی صدر دستور داده است پادگان تخليه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپيچی کرد و به دو خلبان مکتبی که تنها داوطلبان مقاومت بين خلبانان بودند، گفت: «ما می مانيم و با همين دو هلی کوپتر که در اختيار داريم مهمات دشمن را می کوبيم و مسئوليت تمرد را می پذيريم.» درطول دوازده ساعت پرواز بی نهايت خطرناک، خود به عنوان تنها موشک انداز، پيشاپيش دو خلبان ديگر به قلب دشمن يورش می برد. او در اين نبردها نتايج افتخار آفرينی به دست آورد که ابتدا در سطح کشور و سپس در تمام خبرگزاريهای مهم جهان انعکاس يافت. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد اما خلبان شيرودی درجة تشويقی را نپذيرفت. تنها خواسته اش اين که کارشکنيهای بنی صدر و بی تفاوتی بعضی از فرماندهان را به عرض امام برساند. هر وقت فرصتی دست می داد به کمک سرگرد کشوری، سروان سهيليان و خلبانان ديگر به شور می نشست تا راه کارهای درست را برای مقابله با دشمن بيابند. در همين گيرودار فرزند يک ماه او مريض شد و همسرش موضوع را به او خبر داد اما در جواب گفت: «وقتی روزانه تعدادی از بهترين سربازان اسلام را از دست می دهيم، مرگ يک فرزند در برابر اين واقعه هيچ ارزشی ندارد.» و به خانه باز نگشت. شيرودی در روزهای دوم و سوم مهر 1359 با همرزمی ساير خلبانان در سرپل ذهاب تانکهای بسياری را به همراه نيروی دشمن منهدم کرد، اما چون نيروهای کمکی به دليل خيانت بنی صدر به موقع اعزام نشدند، ارتش عراق فرصت يافت تا دوباره تانکهای به جا مانده را به تصرف در آورد
شيرودی عشق عجيبی به شهادت داشت و هگنامی که قرار شد در روز چهارم شهريور 1359 به دستور فرماندهان هوانيروز به اهواز اعزام شود، قبول نکرد. در همين ايام توسط فرماندهان چند درجه تشويقی گرفت. او که ستوانيار سوم خلبان بود در نتيجه قابليتهای فراوان و توان فرماندهی به درجه سروانی ارتقاء يافت تا بتواند مراتب ترقی و فرماندهی را طی کند. اما او طی نامه ای به فرمانده پايگاه هوانيروز کرمانشاه در تاريخ 9 مهر 1359 چنين نوشت
اينجانب که خلبان پايگاه هوانيروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احياء اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کليه جنگها شرکت نمودم منظوری جز پيروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزيزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجة تشويقی که به اينجانب داده اند پس گرفته ومرا به درجة ستوانيار سومی که قبلاً بوده ام، برگردانيد. در صورت امکان امر به به رسيدی اين درخواست بفرماييد
از 4 تا 16 مهر 1359 در تمام عملياتهای هوانيروز در جنوب شروع کننده بودو تلفات سنگينی به نيروها و تجهيزات وارد آورد. در نيمه شب نهم دی 1359 به تنهايی به شناسايی مواضع متجاوزين عراقی در نقاط استراتژيک قراويز، بازی دراز، گهواره کوره رش رفت. قوای عراق در اين مناطق مستقر بودن و او بخشی از راهلی کوپتر و بخشی ديگر را ميان برف و بوران پياده طی کرد. در حالی که دو فروند هلی کوپتر از او پشتيبانی می کردند در فاصله يک متری ازقله 1150 به حالت ثابت ايستاده و عمليات را رهبری کرد. دو هلی کوپتر ديگر به نزديک قله 1100 رسيدند و بعثی ها را به راکت و گلوله بستند. زمانی که خطر مرگ برای پياده نظام به کمترين ميزان رسيد با بی سيم اعلام کرد سپاهيان و بسيجيان و ارتشيان می توانند به پيش بروند. در اين عمليات حدود ششصد نفر ازنیروهای دشمن به اسارت در آمدند. او که می خواست تلفات بيشتری بر دشمن وارد کند سوخت هلی کوپتر نزديک به اتمام بود در لحظاتی که می خواست تصميم نهايی را برای تعيين محل اولين فرود اجباری بگيرد راکتی به سويش آمد. کمک خلبان به گمان اينکه شيرودی حواسش جای ديگر است موضوع را به او گفت، اما او خنديد و گفت: «محال است حادثه ای رخ دهد زيرا هنوز زمان شهادتم فرا نرسيده است.» راکت در چند کيلومتری هلی کوپتر خود به خود منفجر شد. در 13 دی 1359 وقتی خيانتهای آشکار بنی صدر را ديد به افشاگری پرداخت و از شنوندگان صحبتش خواست که با ايمان و اسلحه و چنگ و دندان از ميهن اسلامی دفاع کنند. در اوقات استراحت به عيادت مجروحين جنگ می رفت و خون می داد. در همين ايام او را به خاطر بازپس گيری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبيهی کردند. طوری که روحانيون متعهد و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرمانشاه با ناراحتی مراتب را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شوراي عالی دفاع از جمله رهبر معظم انقلاب و آيت اللّه هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در 6 دی 1359 منتفی شد. شيرودی پس از رفع بازداشت تنبيهی به صحنه جنگ بازگشت. در21 فروردين 1360 با مجلة پيام انقلاب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصاحبه کرد. او علت زنده ماندنش را بعد از چند هزار مأموريت هوايی انجام بالاترين پروازهای جنگی در دنيا و نجات يافتن از سيصد و شصت خطر مرگ مربوط به مشيت و عنايت الهی دانست. در محاصبه ای به خبرنگاران خارجی گفت: «برای درک بيشتر امدادهای غيبی به جبهه های نبرد حق عليه باطل برويد تا چهره های نورانی رزمندگان اسلام را از نزديک ببينيد و با آنان به گفتگو بنشينيد

شهادت:
آخرين عرصه ی عشق بازی او عمليات بازی دراز بود. او که در آغاز جنگ درجه ستوانياری داشت به خاطر شجاعت و رشادتهايی که در طول جنگ از خود نشان داده بود ظرف هفت ماه به درجه ستوان سومی، ستوان دومی و ستوان اولی و بالاخره به درجه سروانی ارتقا يافت.
پيوسته بر پشتيبانی مردمی تاکيد داشت و می گفت: «با پشتيبانی مردم و روحيه ای که به ما دادند و ايمانی که داشتيم جنگيديم و توانستيم پيروز شويم

با همين روحيه راهی آخرين پرواز جنگی شد. کسی که چهل بار هليکوپترش تير خورده بود همچنان مصمم به نبرد با دشمن بود. در آخرين روزها به يکی از روحانيون متعهد کرمانشاه گفته بود: «بيا از روی خاطر جمعی با تو خداحافظی کنم ، می دانم که بايد شهيد شوم
روزی قبل از شهادت گفت: شهيد کشوری را در خواب ديدم که به من گفت شيرودی يک جایگاه خيلی خوبی برايت گرفته ام بايد بيايی و در اين عمارت بنشينی
همچنين در مصاحبه ای در جواب سوالهای خبرنگاران گفته بود: «پيشرفت در جبهه غرب مديون هماهنگی سپاه وارتش است و ما هم در عمل پشتيبانی آتش و رساندن آذوقه و مهمات به برادران نظامی و سپاه کمک می کنيم.» خبرنگار راجع به محدوديتهای پرواز در رژيم گذشته سوال کرد و وی گفت
در رژيم گذشته پروازی نداشتيم و پروازهايی هم که بعضی افراد انجام می دادند، همه طبق استاندارد پروازی آمريکا بود که هيچ وقت موفق نبود. بايد بگويم وسيله مهم نيست، مهم کسی است که می خواهد از آن وسيله استفاده کند. هوانيروز که اين عمليات را از خود نشان داده فقط وسيله نبوده، اين فرد مومن بوده که پشت هليکوپتر نشسته و اين همه از خود رشادت نشان داده است. اميدوارم با هماهنگی بيشتر همگام با نيروهای ديگر از همين جبهة غرب دروازة بغداد را باز کنيم و صدام را به سقوط بکشانيم.
به يکی ازدوستانش سفارش کرد: «دعا کن تا شهيد شوم چرا که از جريانات سياسی دلم خيلی گرفته است.» 
آخرين عمليات پروازی خلبان شيرودی در بازی دراز صورت گرفت. گزارش داده شده بود که يک لشکر زرهی عراق قصد دارد برای باز پس گيری ارتفاعات بازی دراز از اطراف شهرک قره بولا به سوی سر پل ذهاب حمله کند. اين لشکر حدود دويست و پنجاه تانک در اختيار داشت و از پشتيبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی برخوردار بود. قرار شد هوانيروز فرماندهی عمليات در اين منطقه را به عهده گرفته و به کمک بقيه خلبانان اين حمله را خنثی کند. در همين زمان شيروی به پاس خدمات منحصر به فردش به درجه سروانی مفتخر شده بود. اما او به کسانی که برای عرض تبريک آمده بودند، گفت: «تبريک را به زمان ديگری موکول کنيد، زمانی که در اجرای فرمان امام و رسيدن به اللّه شهيد شوم. من شرف درجة حيات را در قربان کردن خويش می يابم.» سپس از آنجا به مرکز مخابرات رفت و با منزل برادرش اصغر شيرودی در تهران تماس گرفت ولی به وی گفته شد بنا به صحبت شب پيش برای آوردن همسر و بچه هايش عادله و ابوذر ـ تهران را به قصد کرمانشاه ترک کرده است. برادرش به ياد می آورد وقتی که از علی اکبر پرسيده بود می توانی پيش بينی کنی کی به شهادت می رسی؟ او پاسخ داده بود : «وقتی با تلفن از تو بخواهم فوراً به کرمانشاه بيايی و بچه ها را برای تفريح به تهران ببری.» 
در ساعت 30/5 بامداد روز 8 ارديبهشت در خط پرواز هلی کوپترهای پادگان سر پل ذهاب حضور يافت. بعد از سخنرانی برای خلبانان به اتفاق کمک خلبان ياراحمد آرش به پرواز در آمد و به منطقه عملياتی رفت
نحوه ی شهادت ایشان توسط همرزمش، یار احمد آرش اینگونه بیان شده است:
در آخرين نبرد هم جانانه جنگيد و بعد از آنکه چهارمين تانک دشمن را زديم ناگهان گلوله يکی از تانکهای عراقی به هلی کوپتر ما اصابت کرد. زمين و آسمان دور سر ما چرخيدند. در همان حال شيرودی که مجروح شده بود با مسلسل به تانکی که شليک کرده بود نشانه رفت و آن منهدم کرد. من بی هوش شدم و چون به هوش آمدم، ديدم از هلی کوپتر بيرون افتاديم؛ بين تانکهای خودی و دشمن سقوط کرده بوديم. او را صدا زدم اکبر اکبر ! اما جوابی نداد. در همان لحظه اول شهيد شده بود. گلوله از پشت کتف اصابت کرده و از جلوی سينه اش خارج شده بود. با تن زخمی به راه افتادم، لحظاتی بعد هلی کوپتری برای نجات ما آمد و مرا به بيمارستان پادگان آورد
جنازه شهيد شيرودی پس از تشييع پر شکوه در روستای شيرود تنکابن مازندران به خاک سپرده شد. از شهيد شيرودی دو فرزند يک دختر به نام "عادله" و يک پسر به نام "ابوذر" به يادگار مانده است.


 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:14 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 

به مناسب سالروز شهادت "ستاره هوانيروز"

كتابشناسي خلبان شهيد علي اكبر شيرودي

هشتم ارديبهشت، سي و يكمين سالروز شهادت خلبان علي اكبر قربان شيرودي (1334 ـ 1360) است. وي با دارابودن يكي از بالاترين آمار پرواز جنگي در جهان، در نخستين سال هاي دفاع مقدس و در غرب كشور، سرسختانه از حريم جمهوري اسلامي ايران دفاع كرد. مروري داريم بر آثاري كه تاكنون درباره اين شهيد منتشر شده اند.

به گزارش نويد شاهد،، علي اكبر قربان شيرودي دي ماه سال 1334 در قريه "بالا شيرود" واقع در حومه تنكابن به دنيا آمد.

شيرودي با اتمام تحصيلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و پس از طي دوره مقدماتي خلباني و دوره خلباني بالگرد كبرا، با درجه ستوانياري فارغ التحصيل شد.

وي در كرمانشاه و در زمان بازگشت امام خميني(ره) به ميهن نقش مهمي ايفا كرد و سرپرستي گروه گشت و حفاظت شهر كرمانشاه را بر عهده گرفت.

شيرودي پس از انقلاب از بنيان گذاران كميته انقلاب اسلامي در كرمانشاه بود.

وي با شروع جنگ تحميلي ساعتي از جبهه فاصله نگرفت و بارها بالگردش مورد اصابت گلوله هاي ارتش متجاوز صدام قرار گرفت.

علي اكبر قربان شيرودي با دارابودن بالاترين ساعت پرواز جنگي در جهان، ارتفاعات غرب كشور را جولانگاه خويش قرار داده بود و سرسختانه مي جنگيد.

خلبان شيرودي هشتم ارديبهشت سال 1360 در قره بلاغ دشت ذهاب پس از انهدام چندين تانك ارتش متجاوز صدام، مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسيد.

مهم ترين كتاب هايي كه تاكنون درباره شهيد علي اكبر قربان شيرودي منتشر شده اند، عبارتند از:
ـ پرواز به عرش اعلي / جهاددانشگاهي، دانشگاه مازندران‏. 
ـ راست قامتان تاريخ و خاطرات جبهه / حسن ايزدي / نداي اسلام (مشهد).
ـ شهيد شيرودي در جنگ تحميلي با عراق / علي كاظمي / نشر جبهه (قم) / 1361.
ـ شبيخون / سپاه پاسداران انقلاب اسلامي / 1367.
ـ صحبت عشق / وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ستاد امور جنگ / نشر هاد / 1369.
ـ سنجاقك ها روي آب‏ / عليرضا پوربزرگ وافي / سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيروي زميني / 1373.
ـ لحظه‏هاي اضطراب‏ / احمد دهقان‏ / دفتر ادبيات و هنر مقاومت‏ / 1373.
ـ مأموريت تمام‏ / احمد دهقان‏ / دفتر ادبيات و هنر مقاومت‏ / 1373.
ـ دروازه هاي عشق / ابوالحسن عمراني / حبيب(قم) / 1377.
ـ سيمرغ‏ / حجت شاه‏محمدي و سيدامير معصومي / نشر هفت‏ / 1378. 
ـ ستارگان آسمان گمنامي / محمدعلي صمدي / سازمان فرهنگي هنري شهرداري / 1378.
ـ بر بال هاي سيمرغ‏ / عبدالحميد موذن جامي / ارتش جمهوري اسلامي ايران، سازمان عقيدتي سياسي / 1385.
ـ شهيد شيرودي / راضيه تجار / مدرسه / 1386.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:16 AM
تشکرات از این پست
hojat2222
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

ده خاطره از شهید علی اکبر شیرودی

 

 

 1)شهید چمران در خصوص رشادت های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: "هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد می کرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد".همرزمان این شهید بزرگوار در خصوص شخصیت والای خلبان شیرودی می گویند: روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.

 
2)با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : "ما می مانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم". در طول ۱۲ ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید".
 
3) در مهر ماه سال 59 یکی دو فروند میگ عراقی که بر فراز پایگاه هوانیروز کرمانشاه به قصد حمله ظاهر شده بودند مورد هدف پدافند هوانیروز قرار گرفته و لاشه آن درست روی ساختمان محل زندگی شهید شیرودی سقوط کرده و ساختمان را ویران می کند .در آن زمان شیرودی ، عازم به ماموریتی بود .به او گفتند سری به منزلت بزن ببین چه بلایی سرش آمده .ولی در کمال تعجب وی با خنده و خونسردی کامل گفت :ترجیح می دهم به منطقه بروم ؛و رفت و کلید منزلش را فرستاد تا دوستانش بروند واگر اثاثیه ای مانده است به جای دیگر ببرند .بچه های انجمن اسلامی رفتند و داوطلبانه اثاثیه منزل او را به خانه دیگری منتقل کردند و شیرودی پس از انجام چند پرواز بر گشت و به منزل جدیدش سر زد . 
 
4) در یکی ار عملیات هایی هم که در کردستان داشتیم ،حین نبرد با دمکراتها ،علی اکبر پس از اتمام مهماتش می بیند که یک اتومبیل حامل دمکراتها در حال فرار است ؛فورا پایین می آید و اتومبیل را با« اسکیتهای» هلی کوپتر از زمین بلند کرده و به همراه سر نشینان با خود به پادگان می آورد ،بسیار سریع و برق آسا این کار را انجام می دهد .
 
5) در زمانی که طی یکی از عملیات ،ضد انقلاب پی در پی آماج حملات دشمن شکن شهید شیرودی قرار می گیرد و نجات خود را تنها در گرو خاموشی آتشباریهای هلی کوپتر علی اکبر می بیند ،برای شخص او پیغامی می فرستند ،بدین مضمون که ما دو راه در مقابل خلبان شیرودی قرار می دهیم ،یا به ما بپیوندد و در خدمت ما بجنگد که در این صورت ماهیانه صد هزار تومان – در سال 59 – به عنوان حقوق در یافت می نماید و یا به شهر خود بازگشته و تنها از حضور در جبهه ها خود داری کند که در آن صورت مبلغ سی هزار توما ن از ما در یافت می دارد .راه سومی هم هست .در صورت نپذیرفتن این دو راه خلبان شیرودی باید یقین داشته باشد که سر بریده اش را برای خانواده اش ارسال خواهیم کرد . در همان زمان که شیرودی مشغول پیکار با ضد انقلاب و متجاوزین بعثی بود ،جبهه ای دیگر نیز از سوی لیبرالها و عوامل دولت موقت و سپس بنی صدر در مقابل او تشکیل شد. قلب مهربان او که به عشق اسلام ،امام و امت می تپید ،همواره از کار شکنی ها و اخلال آن روباه صفتان به درد می آمد و روح بلندش آزرده می گشت ،اما طبق قول خودش اگر چه می تواند آنان را رسوا و افشا نماید ،اما به خاطر فرمان و اراده حضرت امام سکوت اختیار می کند .
 
به نقل از محمد علی صمدی
 
6)وقتی خبر شهادت شهید شیرودی را به حضرت امام رساندم ایشان شدیدا منقلب شد و متاثر گشت و پس از آنکه اشک از چشمانش سرازیر شد فرمود :«شیرودی آمرزیده است.»
 
به نقل ازشهید فلاحی
 
7)سروان شیرودی یک خلبان هوانیروز بود و انسانی همیشه آماده شهادت . به یکی از برادران از دوستان قدیمی اش و از روحانیون متعهد کرمانشاه است گفته بود ،فلانی بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم ،زیرا می دانم که باید شهید بشوم .این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی .گفته بود نه ،شهید کشوری را در خواب دیدم که به من گفت :شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام ،باید بیایی توی این عمارت بشینی ،لذا می دانم که رفتنی هستم .به یکی از برادران هم گفته بود که دعا کن تا شهید شوم ،از بعضی تاز جریانات سیاسی دلم گرفته است .درگیریهای سیاسی این جوان مومن را بسیار آشفته و ناراحت کرده بود .
 
مقام معظم رهبری
 
8)فرازهایی از خاطرات شهید شیرودی:
 
* 12 نفر آدم با 3 هلیکوپتر در پادگان ابوذر ،سه تا لشگر را لت و پار کردیم .یک ستون سوخته در مسیر گیلان غرب است ،یک ستون سوخته در مسیر قصر شیرین و سر پل ذهاب است ،یک ستون سوخته توی دشت ذهاب است ،باید یادم باشد وقتی رفتم از آنجا عکسی بردارم .این کارها یی بود که ما درست در عرض 48 ساعت انجام دادیم .این کارهایی بود که ما با سه تانک و فقط یک دانه آتشبار این کار را کردیم. سه تا تانک در مقابل 120 الی 150 تا تانک عراقی فقط در جبهه سر پل ذهاب . ما اینجا را در همان 48 ساعت اول گرفتیم .شما فکر می کنید این قدرت من است ؟نه ،این قدرت خداست ،که آنجا حکمفرما یی می کند .این قدرت حق است ،اینجاست که خداوند می فرماید اگر تو حرکت کنی برکت از من است .ما حرکت کردیم و این همه برکت به دست آوردیم .12 نفر حرکت کردیم و باور کنید 12 هزار نفر را عقب راندیم ،درست یک ماه هیچ کس پیش ما نیامد ،یک ماه تنها در آنجا بودیم و من فرمانده تیپ بودم ،فرمانده تیپ ما در رفته بود چون یک زره ایمان در این مرد نبود ،که خوشبختانه الان در زندان است .خلاصه ما ماندیم و این سه لشگر را عقب زدیم و این خاک را گرفتیم و حفظ کردیم تا عزیزان پاسدار آمدند به یاری ما .تا بسیج آمد به یاری ما .
 
* من علی اکبر شیرودی فرزند دهقان زاده شهسواری هستم . من روستا زاده افتخار می کنم که در خدمت شما هستم و این قدر هم که از من تعریف می کنید ،می ترسیم خودم را گم کنم و فکر کنم واقعا لیاقتش را ندارم .من خواهش می کنم من را بزرگ نکنید ،من لیاقت این همه بزرگی را ندارم ،من یک سرباز ساده اسلام هستم که هنوز نتوانسته ام خودم را در حد کمال قرار دهم ،یک سرباز ساده باشیم تاروزی که به شهادت برسیم و در آن روز خداوند بزرگترین در جه افتخار را به ما عنایت می فرماید .تا آن روز ما سرباز ساده ای هستیم و بهتر است که ما را بزرگ نفرمایید تا خودمان را گم نکنیم .
 
من نوکر آن کسی هستم که طرفدار امام باشد ،من نوکر کسی هستم که مطیع و مقلد امام است و در غیر این صورت سرور آن کس هستم.
 
...ما در اوایل جنگ کردستان تعدادمان کم بود ،به کمک اینها احتیاج داشتیم و آقایان لیبرال می گفتند ما درون مرزی نمی جنگیم . ما سربازیم و ارتشی و برون مرزی می جنگیم .ما برای ملت می جنگیم و اگر روزی یک کشوری خواست کشور ما را بگیرد آن وقت ما می جنگیم ،طرف فکر می کرد کردستان آن موقع جزو کشور ایران است .گفتیم خوب شما در کردستان نجنگید ،ما با بچه های سپاه در کردستان می جنگیم .شما نیایید .زمانی که جنگ مرزی شروع شد آقایانی که می گفتند ما ملی گرا هستیم در جنگ شرکت نکردند .من چند روزی اینجا بودم و بعد برگشتم و رفتم به کردستان .گفتند آی بیا به دادمان برس که عراق دارد می آید ،گفتم خوب شما که گفتید ما در منطقه مرزی می جنگیم ،بفرمایید بروید .من تو منطقه مرزی نمی جنگم ،آقایان ملی گرا ها برن تو مرز بجنگن ،من مذهبی هستم ،من داخل مرز می جنگم ،اما برای من ،تنکابن ،اصفهان ،کرمانشاه ،کردستان یا سر مرز ،برای من فرقی ندارد ،هر جا ،هر کس ،حتی درون خانه من کسی بخواهد علیه اسلام حرف بزند ،خفه اش می کنم ،هر کس در هر جایی که باشد و علیه اسلام قیام کند ،من هم او را خواهم کشت ،برای من شهر ،مکان و خانه مطرح نیست .اسلام مطرح است .
 
...در حال حاضر اگر تعریف نباشد فکر می کنم بالاترین ساعت پرواز جنگ در دنیا را داشته ام ( دو هفته پیش از شهادت ) تا به حال 360 بار از خطر گلوله های دشمن جان سالم به در برده ام .تیر خورده ام که البته همه آنها قابل تعمیر بوده و هم اکنون قابل استفاده اند .در حال حاضر فکر می کنم بیش از بیست هزار ماموریت انجام داده باشم و آنچه که مسلم است قدرت خداست که من تا به حال زنده ام و امیدوارم که تا روزی که اسلام به پیروزی می رسد زنده بمانم .
وقتی که پرواز می کنم حالتی دارد که یک نفر عاشق ،به طرف معشوق خود می رود . هر آن فکر می کنم که به معشوق خودم نزدیکتر می شوم و وقتی در حال برگشتن هستم هر چند که پروازم موفقیت آمیز بوده باشد ،باز مقداری غمگین هستم ،چون احساس می کنم هنوز آن طور که باید خالص نشده ام تا مورد قبول خدا قرار بگیرم.
 
...از شما مردم می خواهم که مواظب باشید ،مواظب شایعات باشید ،سپاه را بشناسید ،،ارتش را بشناسید و ببینید سپاهی که از قلب این ملت بر خاسته و ارتشی که این همه «حر» تحویل جامعه قهرمان پرور ایران داده تا به حال چه حماسه هایی آفریده اند ...ارتشی که پشتیبانش ملت باشد حتما پیروز است ،مخصوصا وقتی که این ارتش مکتبی باشد و ما امیدواریم که تمامی پرسنل ارتش ما روزی مکتبی باشند و ما امیدواریم که تمامی پرسنل ارتش ما روزی مکتبی بشوند و آن روز ،روزی است که آمریکا باید بر خودش بلرزد ،چون یک ارتش مکتبی می خواهد دنیا را به زانو در آورد .
 
... دوباره به همه ملتهای مسلمان جهان اعلام می کنم که من و همرزمانم سرباز اسلام هستیم و برای اسلام می جنگیم و نه برای هیچ چیز دیگر .ما برای احیای اسلام می جنگیم و من به نوبه خودم اگر برای اسلام نبود حتی اسلحه به دست نمی گرفتم .من بر می گردم به منطقه تا سنگر خالی نباشد .من برمی گردم تا آنجایی که نفس دارم بکوشم این مزدوران عراقی را از کشور عزیزمان بیرون کنیم و در عراق ساقطشان کنیم .ما به امید سقوط دادن رژیم عراق و همچنین رژیم های ظالم کشور های دیگر می جنگیم ،مکتب ما پیروز است ،مکتب ما قوی است .این مکتب است که سربازان را به جبهه می فرستد و این طور رشادت به خرج می دهند و این چنین از خودشان فقط مقداری خاکستر به جا می گذارند و اسم عزیز شان در ایران و در تاریخ کلیه جنگها ی جهان علیه ظلم زنده خواهد بود ... از قول من به امام بگویید :« امروز در جنگ ،مکتب است که می جنگد نه تخصص . »
 
9)آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند.
خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."
 
10)شهیدعلی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: " شهید احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی".

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  8:20 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 

 
به ياد اولين نظامي كه رهبر به او اقتدا كرد/
سردار شعباني: «شهيد شيرودي» جبهه را نقطه اتصال به امام و كشور مي‌دانست

خبرگزاري فارس: همرزم شهيد خلبان «علي‌اكبر شيرودي» گفت: شهيد شيرودي، جبهه‌هاي جنگ را نقطه اتصال به امام و كشور مي‌دانست و هميشه مي‌گفت «من بعد از انقلاب خود را شناخته‌ام و از اينكه جلوي قرآن و تمثال رهبرم رژه مي‌روم، افتخار مي‌كنم».

خبرگزاری فارس: سردار شعباني: «شهيد شيرودي» جبهه را نقطه اتصال به امام و كشور مي‌دانست

به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، پسري كه در سال 1334 در يكي از خانواده‌هاي متدين روستاي شيرود تنكابن به دنيا آمد، در 26 سالگي مسير حركت زندگي خود را كاملاً شناخته بود و مي‌دانست تنها راه سعادت و كمال راهي است كه خميني كبير چراغش را برافروخته است. مدت‌ها كاشت، داشت، و برداشت تا در نوجواني به خاطر كار پرزحمت كشاورزي، جسمي تنومند و قوي پيدا كرد كه براي روح بزرگش كالبدي مناسب بود. هوش سرشارش موجب پيشرفت او در درس‌ها مي‌شد. در پايان سال سوم متوسطه به تهران رفت تا هم كار كند و هم درس بخواند. دو سال بعد در ارتش استخدام شد و رؤياي پرواز را با هليكوپتر به واقعيت تبديل كرد. مردي بود متفاوت با هم‌رده‌هايش. پنهاني به تظاهرات مي‌رفت و در حمايت از انقلاب اسلامي مردم شعار مي‌داد و فعاليت مي‌كرد. پس از پيروزي انقلاب، غائله كردستان شروع شد. با دوست صميمي‌اش احمد كشوري كه او هم خلبان بود، پروازهاي عملياتي انجام مي‌داد و چنان كرد كه «شهيد فلاحي» او را «ستاره غرب» ناميد. در آغاز جنگ تحميلي با سه هليكوپتر و دوازده خدمه در مقابل يك لشگر مجهز عراق ايستاد و علاوه بر نجات پادگان سرپل ذهاب، دشمن را وادار به عقب‌نشيني كرد. وقتي خبر به مجلس شوراي اسلامي رسيد، آقاي هاشمي رفسنجاني او را «مالك اشتر» زمان لقب داد. در طول جنگ بارها مورد تشويق و ارتقاي درجه قرار گرفت، ولي هيچ كدام از آن تشويق‌نامه‌ها را نپذيرفت. مي‌گفت «همين كه مي‌دانم چرا و براي چه و كه مي‌جنگم، خود برايم تشويق است». هشتم ارديبهشت ماه 60 تانك‌هاي عراقي به طرف قره‌بلاغ دشت ذهاب حمله كردند و او پس از اقامه نماز براي پيروزي و طلب ياري خداوند، به سوي منطقه درگيري پرواز كرد و صبحگاه يك روز بهاري، روحش نيز مانند جسمش به آسمان پر گشود. امام خميني(ره) پس از شهادت او فرمودند: «شيرودي آمرزيده است» و رهبر معظم انقلاب نيز به ايمان آن شيرمرد «ايمان راسخ» داشتند و فرمودند: «شيرودي اولين نظامي‌اي است كه من در نماز به او اقتدا كردم». اما شيرودي اين سردار شجاع و خلبان نخبه كشور در نزد دوستان و همرزمانش نيز جايگاهي بس رفيع و ماندگار دارد: *سردار شعباني: شهيد شيرودي مطيع امر ولايت بود سردار ناصر شعباني عضو هيئت علمي دانشگاه‌ امام حسين (ع) در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس«توانا»، در خصوص رشادت‌هاي خلبان شهيد «علي‌اكبر شيرودي» در ارتفاعات «بازي‌دراز» اظهار داشت: شهيد شيرودي مطيع و ولايت مدار بود و در همه امور نظامي و اعتقادي خود به امام خميني(ره) اقتدا مي‌كرد. وي در ادامه افزود: ارتفاعات بازي‌دراز شاهد رشادت‌هاي او و همرزمانش است؛ علاقه زياد او به همكاري با نيروهاي سپاه كاملاً مشهود بود، جبهه‌هاي جنگ را نقطه وصلش با امام (ره) و كشورش مي‌دانست و هميشه مي‌گفت «من بعد از انقلاب خود را شناخته‌ام و از اينكه جلوي قرآن و تمثال رهبرم رژه مي‌روم افتخار مي‌كنم». *احمدي: تصرف قله‌هاي «بازي‌دراز» ممكن نمي‌شد مگر با رشادت‌هاي تكاوران ارتش احمدي از پژوهشگران و محققان دفاع مقدس كه به همراه شهيد شيرودي در عمليات «بازي‌دراز» بوده است، نيز مي‌گويد: تصرف قله‌هاي 1150 صخره‌اي در ارتفاعات «سرپل ذهاب» ممكن نمي‌شد مگر با رشادت‌هاي تكاوران ارتش هلي برد. وي افزود: شهيد شيرودي به همراه ديگر خلبانان شجاع ارتش، رزمندگاني را كه با مظلوميت تمام در اين ارتفاعات مقاومت كرده و مجروح يا شهيد مي‌شدند را به پشت جبهه انتقال مي‌يافتند. احمدي در ادامه افزود: در آخرين پرواز شهيد شيرودي كه به همراه همرزمش خلبان «ياراحمد آرش» در ارتفاعات بازي دراز صورت گرفت، پس از انتقال مجروحين و منهدم كردن چند تانك مورد اصابت مستقيم موشك تانك دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد و همرزمش احمد آرش نيز مجروح شد. *پاپيرزاده: نخستين شهيد بازي‌دراز «اكبر محمودي» است يدالله پاپيرزاده از روايتگران محلي و نيروهاي بومي دفاع مقدس در عمليات «بازي‌دراز» در خصوص رشادت‌هاي شهيد شيرودي خاطرنشان كرد: رزمندگان ايراني به همراهي نيروهاي بومي توانستند قله‌هاي بازي دراز را با كمترين تجهيزات نظامي فتح كنند و نخستين شهيد خود را به نام «اكبر محمودي» تقديم انقلاب نمايند، اما به دليل صعب‌العبور بودن و گرمي هوا ادامه مبارز، براي فتح تمام قله‌هاي باز‌ دراز سخت مي‌شد تا اينكه با رشادت‌هاي قهرمان منطقه غرب شهيد «علي‌اكبر شيرودي» در ارتفاعات بازي دراز، تنگه حاجيان و دشت ذهاب توانستيم دشمن را از پا درآوريم و موقعيت خود را دراين ارتفاعات تثبيت كنيم. *مرندي: ارتفاعات «بازي‌دراز» قتلگاه رزمندگان ايراني است مهدي مرندي از رزمندگان عمليات «بازي‌دراز» درباره ايثارگري و رشادت شهيد شيرودي گفت: به دليل مقاومت و ايستادگي در برابر دشمن بعثي ارتفاعات بازي‌دراز به قتلگاه رزمندگان ايراني تبديل شد؛ چرا كه همه با دست خالي در اين منطقه ايستادگي مي‌كرديم در شرايطي كه چيزي براي خوردن نداشتيم. وي در ادامه افزود: با تدبير نيروهاي رزمنده در خط پشتيباني، براي رساندن غذاي گرم به نيروهاي مبارز در ارتفاعات بازي‌دراز‌؛ گلوله‌هاي 150 ارتش را به عنوان ظرف غذا، خالي و شسته بودند و پس از پر كردن غذا و گذاشتن در محافظ بر روي آن؛ نيروهاي هوانيروز به فرماندهي شهيد سرافراز «علي‌اكبر شيرودي» با رساندن گلوله‌هاي غذا و ريختن آنها از آسمان بر سر ما، باعث افزايش روحيه‌ رزمندگان براي ادامه مبازره شد. به گزارش توانا، خلبان شهيد علي‌اكبر شيرودي با نجات يافتن از 360 خطر مرگ سرانجام در آخرين پرواز خود در هشتم ارديبهشت 1360در منطقه «بازي‌دراز» هنگامي كه لشكر عراق 250 تانك و پشتيباني توپخانه و خمپاره‌انداز و چند فروند جنگده روسي و فرانسوي را براي باز پس‌گيري «سر‌پل ذهاب» گسيل كرده بود، به مقابله با آنها پرداخت و پس از انهدام چندين تانك از پشت سر مورد اصابت گلوله‌هاي تانك قرار گرفت و به شهادت رسيد.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  10:46 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 

آلبوم تصاویر شهید شیرودی

 

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی
آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی
آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی
آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی

 

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

 

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی

آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی آلبوم تصاویر شهید شیرودی

 

آلبوم تصاویر شهید شیرودی ، شهید شیرودی به روایت تصویر ، عکس های شهید شیرودی ، آلبوم تصاویر شهید خلبان شیرودی ، خلبان شیرودی  
  آلبوم تصاویر شهید شیرودی

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  10:52 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  10:53 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 پاسخ به:شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 8 اردیبهشت 1391  11:00 AM
تشکرات از این پست
hojat2222
دسترسی سریع به انجمن ها