بانک مقالات راهنمایی و مشاوره

در پژوهش حاضر به رابطه بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت روان در دانشجويان و مقايسه آن بين گروه هاي دختر و پسر پرداخته شد. با توجه به مساله پژوهش، فرضيه هاي تحقيق به اين صورت مطرح گرديد: بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت روان دانشجويان رابطه معناداري وجود دارد. همچنين بين اين رابطه در گروه هاي دختر و پسر تفاوت معناداري وجود دارد. براي آزمون فرضيه هاي مذكور به كمک روش تحقيق همبستگي و با استفاده از پرسش نامه هاي كارايي خانواده (FAD) و دينداري و سلامت روان اطلاعات لازم جمع آوري شد. آزمودني هاي اين پژوهش 120 نفر بودند شامل 60 دختر و 60 پسر دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي كه به صورت روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب گرديدند. پس از جمع آوري داده ها و اطلاعات مورد نياز با استفاده از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت دانشجويان رابطه معناداري وجود دارد. اما بين اين رابطه در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معناداري وجود نداشت.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله بر مبناي پژوهش هاي كمي و كيفي انجام شده در سه كشور ايران، كانادا، سوئد سعي دارد تا توجه خواننده را به راهنمايي تحصيلي- شغلي به عنوان وسيله اي براي پيشگيري از بيكاري و نارضايتي هاي تحصيلي- شغلي جلب نمايد. نتايج اين بررسي، كه نظام آموزش و پرورش تحصيلي- شغلي رسمي و غيررسمي دو كشور غربي (كانادا و سوئد) و كشوري در خاورميانه (ايران) را مقايسه كرده است، حاكي از اين است كه آموزش رسمي تحصيلي- شغلي در هيچ يك از اين سه كشور دانش آموزان را به گونه اي آماده نمي سازد كه براي زندگي تحصيلي- شغلي آتي خود به طور موثر برنامه ريزي كنند. بنابراين يافته، پيشنهاد اين پژوهش اين است كه در ايجاد اين آمادگي به منظور پيشگيري از بيكاري يا نارضايتي هاي تحصيلي- شغلي جوانان از خدمات راهنمايي و مشاوره گروهي تحصيلي- شغلي كه به صورت يك كارگاه آموزشي سيستماتيك در سال هاي نهم و يازدهم دبيرستان ارايه مي شود و توام با فعاليت هاي شغلي منتخب و آزمايشي دانش آموزان است حمايت مي شود.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به بررسي سبك تربيت جنسي خانواده هاي شهر تهران بر اساس الگوي كركلر پرداخته است. روش پژوهش توصيفي و جامعه آماري نيز، شامل كليه خانواده هاي شهر تهران در سال 1384 بوده اند. به منظور نمونه گيري، پس از برآورد آماري نمونه، تعداد 850 خانواده از شهر تهران با بهره گيري از روش نمونه گيري خوشه اي و طبقه اي تصادفي انتخاب شده اند. ابزار اندازه گيري، پرسش نامه 48 سوالي محقق ساخته بر اساس الگوي كركلر (2000) بوده است. به منظور تجزيه و تحليل آماري داده ها از شاخص هاي آمار توصيفي و آزمون هاي آماري استنباطي چون؛ «t تك متغيره»، «F تحليل واريانس چند متغيره» و آزمون تطبيقي توكي استفاده شده است.
نتايج بيانگر آن است كه؛‌ 1- ميانگين ميزان توجه خانواده هاي شهر تهران به حيطه آگاهي هاي جنسي در تربيت جنسي فرزندان، پايين تر از سطح متوسط بوده به علاوه «t تك متغيره» در خصوص ميزان مذكور در سطح a=0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 2- ميانگين ميزان توجه خانواده هاي شهر تهران به حيطه اخلاق جنسي در تربيت جنسي فرزندان، پايين تر از سطح متوسط بوده به علاوه «t تك متغيره» در خصوص ميزان مذكور در سطح a=0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 3- ميانگين ميزان توجه خانواده هاي شهر تهران به حيطه آينده جنسي در تربيت جنسي فرزندان پايين تراز سطح متوسط بوده به علاوه «t تك متغيره» در خصوص ميزان مذكور در سطح a=0.05 و در حد بالاتر از متوسط معنادار نبوده است. 4- «F» محاسبه شده در سطح P£0.05 مبين وجود تفاوت معنادار در توجه خانواده ها به حيطه هاي تربيت جنسي بوده به طوري كه بالاترين ميانگين ميزان توجه در حيطه آينده جنسي و كمترين ميزان در حيطه آگاهي هاي جنسي بوده است. 5- «F» محاسبه شده در سطح P£0.05 مبين وجود تفاوت معنادار بين ميزان توجه خانواده هاي شهر تهران به سه حيطه تربيت جنسي بر اساس برخي متغيرهاي تعديل كننده چون؛ سطح تحصيلات، سن، شغل و سطح درآمد خانواده بوده و آزمون توكي تفاوت بين گروه هاي مذكور را دقيق تر نشان داده است.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش براي مقايسه و اثربخشي مشاوره گروهي به شيوه معنادرماني و مشاوره فردي به روش چندالگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در آسايشگاه هاي تهران انجام شد. نمونه شامل 90 نفر از جامعه آماري سالمندان زن و مرد آسايشگاه هاي تهران بود كه پس از اجراي آزمون GDS روي تعداد زيادي از سالمندان، آنهايي كه نمره 15 يا بيشتر از اين آزمون گرفتند به طور تصادفي در 5 گروه آزمايشي و 4 گروه كنترل جايگزين شدند. فرضيه ها حاكي از اثربخشي هر كدام از روش هاي ذكرشده بر كاهش افسردگي سالمندان آسايشگاه هاي دولتي و خصوصي بود. با استفاده از آزمون آماري تحليل كواريانس پس آزمون نتايج نشان داد كه گرچه افسردگي گروه هاي آزمايش پس از اجراي روش درماني و مشاوره كاهش يافته است اما اين كاهش در سطح 95 درصد معنادار نبوده است يعني روش هاي ذكرشده موثر واقع نشده اند و همچنين بين ميزان تاثير روش ها نيز تفاوت معناداري مشاهده نشد. يافته هاي حاصل نشان داد استفاده از روش هاي فوق براي سالمندان آسايشگاه ها كارايي لازم را ندارد و پيشنهاد مي شود از روش هاي ديگر مشاوره و درمان استفاده شود.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف بررسي ميزان اثربخشي مشاوره گروهي با استفاده از تجارب با ساختار بر روابط متعارض بين خواهران صورت گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 32 نفر از دانش آموزان سال اول دبيرستان شهر مشهد كه دامنه نسبي آنها بين 14 تا 16 سال بوده مي باشد. از اين سي و دو نفر تعداد 16 نفر به صورت تصادفي در گروه آزمايشي و 16 نفر در گروه كنترل جايگزين شدند. ملاك انتخاب براي قرارگرفتن در نمونه، نتايج به دست آمده از پرسش نامه خواهر و برادر و پرسش نامه تاكتيك هاي رفع تعارض بوده است. متغير مستقل در اين پژوهش مشاوره گروهي با تكيه بر استفاده از تجارب با ساختار بوده است. فرضيه هاي اين پژوهش عبارت بودند از: 1- مشاوره گروهي بر كاهش روابط متعارض بين خواهران و برادران موثر است. 2- ميزان استفاده از تاكتيك هاي تعارض در بين خواهران و برادران شركت كننده و شركت نكرده در جلسات مشاوره اي متفاوت است. نتايج بررسي و آزمون فرضيه يك تفاوت معناداري (P<2.042) را بين ميانگين هاي گروه هاي آزمايشي و گواه نشان داده است. همچنين فرضيه دوم نيز تفاوت معناداري (P<6.72) را نشان داده است.
نتايج بررسي هاي فرضيه هاي فرعي از طريق آزمون شفه نيز تفاوت هاي معناداري را در مورد استفاده از شيوه هاي متفاوت تاكتيك هاي رفع تعارض بين دو گروه كنترل و آزمايش را نشان داده است.
استفاده از استدلال كلامي پس از برگزاري جلسات مشاوره گروهي افزايش معناداري (P<6.53) داشته و ميزان استفاده از پرخاشگري فيزيكي (P<-8.31) و كلامي كاهش معناداري (P<-6.42) را داشته است.

 نسخه قابل چاپ

هدف اصلي اين پژوهش مقايسه ميزان تاثير دو رويكرد روان درماني گروهي شناختي- رفتاري و معنوي در كاهش ميزان افسردگي دانشجويان دختر دانشگاه هاي تهران است. آزمودني هاي پژوهش از طريق اطلاعيه كه در مركز مشاوره و خوابگاه دانشگاه تربيت معلم حصارك و شهيد بهشتي زده شده بود به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. سپس از آنها‌ آزمون افسردگي بك به عنوان پيش آزمون گرفته و آنگاه با مصاحبه تشخيصي افسردگي آنها تاييد شد. سپس به طور تصادفي در سه گروه كه دو گروه آزمايشي و يك گروه كنترل بود قرار گرفتند. افراد انتخاب شده هيچ كدام دارو مصرف نمي كردند. يك گروه آزمايشي در ده جلسه گروه درماني شناختي- رفتاري و گروه ديگري در ده جلسه معنويت درماني شركت نمودند، و گروه گواه هيچ مداخله روانشناختي دريافت نكردند. در پايان مداخله درمان هر سه گروه بار ديگر با آزمون يادشده مورد ارزيابي قرار گرفتند. داده هاي به دست آمده با استفاده از آزمون t وابسته و مستقل و تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هاي پژوهش نشان داد كه: در مقايسه ميانگين نمرات افسردگي سه گروه قبل از درمان تفاوت معناداري وجود ندارد. گروه درماني شناختي- رفتاري و معنويت درماني به طور معناداري (P<0.01) در كاهش افسردگي دانشجويان موثر بوده است. در مقايسه ميانگين نمرات افسردگي پس آزمون گروه درماني شناختي و معنويت درماني با مقايسه با گروه كنترل تفاوت معناداري (P<0.01) در كاهش افسردگي دانشجويان به وجود آمده است و اثربخشي روش دوم بارزتر بوده است، ولي در مقايسه دو روش آزمايشي با هم تفاوت معناداري مشاهده نشد.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به منظور بررسي ساختار عاملي پرسش نامه مقياس هاي اساسي آدلري براي موفقيت بين فردي - نسخه بزرگسالان (آزمون شيوه زندگي) (BASIS-A)، و دستيابي به ابزاري دقيق در سنجش شيوه زندگي براي نمونه جمعيت ايراني اجرا گرديد. در اين پژوهش با به كارگيري روش تحليل عاملي ساختار پرسشنامه مزبور در نمونه جمعيت ايراني بررسي شد و همچنين به مقايسه اين نمونه با توجه به جنس پرداخته شد. در نهايت نيمرخ نمونه مورد نظر ارايه گرديد. بدين منظور اطلاعات پرسش نامه هاي نمونه تحقيق شامل 513 نفر زن و مرد در تهران كه 46.4 درصد مرد و 53.6 درصد زن و 65.5 درصد متاهل و 34.1 درصد مجرد بودند و از نظر تركيب سني در دامنه 18 تا 40 سال قرار داشتند، و از ميانگين سني 29.4 و انحراف استاندارد 7 برخوردار بودند، مورد مطالعه قرار گرفت و براي پاسخ گويي به سوال هاي پژوهش، داده هاي حاصل به كمك روش تحليلي عاملي مورد تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از اين مطالعه ضمن ارايه هنجار ايراني پرسش نامه BASIS-A، نشان داد كه اين پرسش نامه در نمونه جمعيت ايراني همانند نسخه اصلي داراي 5 عامل اصلي تحت عنوان نياز به تاييد، كنار آمدن، مسووليت پذيري، محتاط بودن و تعلق- علاقه اجتماعي است و از 5 عامل فرعي به دست آمده چهار عامل با عامل هاي پرسش نامه اصلي همبستگي بالا داشت و تحت عنوان كوشش براي رسيدن به كمال، مستحق بودن، مورد علاقه هم بودن و ملايمت نام گذاري شد و فقط يكي از عامل ها با عامل پرسش نامه اصلي همبسته نبود ولي به دليل همبستگي سوال هاي آن با پرسش نامه اصلي به عنوان عامل فرعي جانبي در پرسش نامه نگه داشته شد. به عنوان نتيجه گيري كلي مي توان از آزمون BASIS-A براي ارزيابي شيوه زندگي در فرآيند روان درماني، مشاوره خانواده و مشاوره و هدايت شغلي و تحصيلي استفاده كرد.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش به مقايسه سخت رويي و رضايت شغلي در بين اعضاي هيات علمي و دبيران آموزش و پرورش مي پردازد. يكي از اهداف اصلي پژوهش تعيين رابطه سخت رويي و رضايت شغلي و مقايسه آن در بين اعضاي هيات علمي و دبيران است. نمونه مورد مطالعه اين پژوهش 100 نفر بود كه 50 نفر از اعضاي هيات علمي و 50 نفر از دبيران آموزش و پرورش به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. براي اندازه گيري سخت رويي از مقياس بررسي ديدگاه هاي شخصي كوباسا و براي اندازه گيري رضايت شغلي از آزمون رضايت شغلي ديويس، لافكوسيت و ويس استفاده شد. فرضيه هاي پژوهش با استفاده از روش هاي آماري ضريب همبستگي و آزمون t مورد آزمون قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه بين سخت رويي و رضايت شغلي در هر دو گروه (اعضاي هيات علمي و دبيران) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.01). بين رضايت شغلي اعضاي هيات علمي و دبيران تفاوت معناداري وجود ندارد. بين سخت رويي اعضاي هيات علمي و دبيران تفاوت معناداري وجود دارد و تفاوت ميانگين دو گروه نشان داد كه اعضاي هيات علمي از ميزان سخت رويي بالايي برخوردارند (P<0.05).
همچنين نتيجه تحقيق نشان داد كه بين هر يك از مولفه هاي سخت رويي (تعهد، كنترل، چالش) و رضايت شغلي در بين اعضاي هيات علمي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. اما در مورد دبيران رابطه معناداري بين چالش و رضايت شغلي مشاهده نشد. براي پيش بيني رضايت شغلي از روي مولفه هاي سخت رويي از تحليل رگرسيون گام به گام استفاده شد و نتيجه نشان داد كه مولفه تعهد حدود 23 درصد از واريانس رضايت شغلي را تبيين مي كند.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف شناسايي متغيرها و عوامل آموزشي مرتبط با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سوم راهنمايي در درس علوم (بر اساس داده ها و نتايج مطالعه تيمز - آر)، و ارائه الگوي مناسب جهت تاثير هر يک از عوامل بر پيشرفت تحصيلي صورت گرفت. به همين منظور، کل 5301 نفر دانش آموز سوم راهنمايي شرکت کننده در مطالعه تيمز - آر، به صورت سرشماري به عنوان نمونه انتخاب شده اند و داده هاي مربوط به آنها تجزيه و تحليل شده است. يافته هاي حاصل از پژوهش نشان داد که از مجموع 15 متغير پيش بين آموزشي، 13 متغير داراي ضريب همبستگي معناداري (در سطح (a<0.01 با متغير پيشرفت تحصيلي بودند. همچنين، مدل تحليل مسير بررسي تاثير هر يک از عوامل موردنظر بر پيشرفت تحصيلي استفاده گرديد. بيشترين تبيين واريانس متغير پيشرفت تحصيلي ( (R²=0.49مربوط به تجارب آموزشي و ويژگيهاي معلم بوده است.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله، ضمن نقد و بررسي اصلاحات برنامه درسي در عصر پست مدرنيسم، با طرح ديدگاه هاي فلسفي پست مدرن و ارايه رويکردهاي اصلاح برنامه درسي، ويژگي هاي برنامه هاي درسي منتج از اين ديدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. نتايج به دست آمده حاکي از آن است که هر گونه تغيير در برنامه هاي درسي، از قبيل: اصلاح مديريت اجراي تغيير برنامه هاي درسي، کنترل آن، اجراي برنامه هاي درسي مدرسه محور و يا مشارکتي، با درنظر داشتن تفکر مدرنيستي نمي تواند به تغييرات اساسي و تاثيرگذار منتج گردد. عمده اين اصلاحات، پروژه هايي هستند که با گذر از فضاي مدرنيستي به دنياي پست مدرنيسم، پاسخ گوي نيازهاي واقعي فراگيران نيستند. پست مدرنيسم، با داشتن دو ابزار شالوده شکني و نظريه پردازي خود انعکاسي و بنابراين با به چالش کشاندن چگونگي برنامه درسي مدرنيسم، بر تنوع رشته هاي درسي، توجه به برابري و تفاوت ها، بازتوليد قدرت مسلط بر جامعه و تاثير فناوري هاي نوين در برنامه درسي تاکيد مي کند که پاسخگوي نيازهاي فراگيران در عصر کنوني (پست مدرنيسم) بشمار مي آيند.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي مداخلات زودهنگام آموزشي - روان شناختي بر بهبود کارکردهاي اجرايي و توجه کودکان با ناتوانيهاي يادگيري عصب - روان شناختي انجام گرفته است. به منظور انجام اين پژوهش، 40 نفر کودک با ناتواني يادگيري عصب - روان شناختي از ميان جامعه کودکان شش ساله پيش از دبستان شهر اصفهان به شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي، انتخاب و با روش تصادفي به گروههاي آزمايشي و کنترل گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). روش پژوهش آزمايشي بود. مداخلات زودهنگام آموزشي روان شناختي بر روي گروه آزمايش انجام گرفت. ابزارهاي مورد استفاده، آزمون عصب - روان شناختي نپسي (NEPSY)، مقياس هوش کودکان پيش از دبستان وکسلر و فهرست وارسي تشخيص کودکان با ناتواني يادگيري عصب - روان شناختي بود. داده هاي بدست آمده با روش آماري تحليل کواريانس چند متغيري (مانکوا) تجزيه و تحليل گرديد. نتايج پژوهش نشان داد که مداخلات زودهنگام آموزشي بر بهبود کارکردهاي اجرايي و توجه کودکان با ناتوانيهاي يادگيري عصب - روان شناختي موثر است (P=0.001).

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق، اثربخشي رهبري مديران ايران و هندوستان در سال تحصيلي 88-1387 بررسي گرديد. اين پژوهش توصيفي از نوع پيمايشي است. ششصد دبير از 120 دبيرستان از شهرهاي اصفهان و ميسور از طريق روش نمونه گيري تصادفي طبقه بندي شده دو مرحله اي انتخاب شدند. انتخاب مدارس و دبيران به طور مساوي از هر دو نوع مدارس دولتي و خصوصي.غيرانتفاعي انجام گرفت. براي جمع آوري داده ها، از مقياس اثربخشي رهبري (LES) تاج (2001) استفاده گرديد و از تحليل واريانس (ANOVA) دو سويه براي تحليل داده ها استفاده گرديد. يافته ها، حاکي از آن است که تفاوت معناداري بين دو کشور در زمينه همه ابعاد اثربخشي رهبري مديران وجود دارد. طبق ارزيابي دبيران، مديران ايران هر شش بعد اثربخشي رهبري را بيشتر از مديران هند دارا هستند(F=58.450; P<.001) . در رابطه با جنسيت(F=16.092; P<.001)  ميانگين نمرات اثر بخشي در زنان بيشتر از مردان بود و نوع مدرسه(F=9.180; P<.003) ، ادراک دبيران را درباره اثربخشي رهبري مديران در هر دو کشور به طور معناداري تحت تاثير قرار داده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين پژوهش معرفي کاربرد آزمون آرايش تصادفي روابط منظم فرض شده، براي اعتباريابي مدلهاي مبتني بر ارائه نظم در روابط بين مولفه ها مي باشد. براي ارايه نمونه اي از کاربرد اين روش، مدل شش ضلعي تيپ شناسي شغلي هالند انتخاب و با اجراي فرم رجحان به مشاغل سياهه کروي فردي در نمونه اي 300 نفري از دانشجويان دانشگاه اصفهان، اعتبار آن در مقايسه با رغبتهاي شغلي جامعه دانشجويي دانشگاه اصفهان مورد آزمون قرارگرفت. همخوان با بسياري از مطالعات بين فرهنگي ديگر، بنابر نتايج بدست آمده، مدل هالند از اعتبار ساختاري مناسبي در تبيين ساختار رغبتهاي شغلي دانشجويان دانشگاه اصفهان برخوردار بود (CI=0.71, P=0.02). اين نتايج همچنين بر شواهد روايي ساختاري فرم رجحان به مشاغل سياهه کروي فردي افزود. کاربردهاي منحصر به فرد، مزايا، و محدوديت هاي اين روش و همچنين برخي پيشنهادات پژوهشي در قسمت بحث و نتيجه گيري مطرح شده است.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به منظور اعتباريابي آزمونهاي طبقه بندي استعدادهاي فلانگان (FACT) انجام گرفت. انتخاب بهترين کارکنان در سازمان، مساله اي است که مديران و کارکنان بخش گزينش پيوسته با آن مواجه اند. بنابراين، براي حل مساله فوق پژوهشگران اين مجموعه آزمونها را که با توجه به پيشينه پژوهشي داراي اعتبار پيش بين بالايي در مشاغل مختلف بوده اند، اعتباريابي کردند. اين آزمون ها شامل چهار دسته آزمون هاي رواني حرکتي، فضايي ديداري، توانايي خاص و توانايي شناختي عمومي است. براي رسيدن به هدف فوق، در مرحله اول پژوهش 272 نفر و در مرحله دوم 185 نفر از دانشجويان رشته هنر دانشگاههاي تهران و اصفهان با روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. اعتبار ملاکي آزمون در دو مرحله که در مرحله اول اعتبار همزمان مجموعه آزمونها در دو ترم پاييز و بهار و در مرحله دوم اعتبار پيش بين آزمونها در دو ترم پاييز و بهار از طريق ضرايب همبستگي ساده و رگرسيون گام به گام محاسبه شد. همچنين ضرايب همبستگي ساده براي مقايسه اعتبار همزمان و اعتبار پيش بين و معناداري تفاوت آنها به Z فيشر تبديل و مقايسه شدند. اکثر ضرايب همبستگي ساده بين آزمونهاي طبقه بندي استعداد فلانگان و متغير ملاک (معدل) در هر دو مرحله معنادار بودند، يعني آزمونهاي طبقه بندي استعداد فلانگان از اعتبار ملاکي خوبي برخورداربوده است. همچنين، با مقايسه اعتبار همزمان و اعتبار پيش بين، تفويض اعتبار پيش بين بر اعتبار همزمان در پيش بيني ملاک تاييد شد. با توجه به ضرايب اعتبار پيش بين بالاي اين آزمونها به سازمانها، اين مجموعه آزمون براي گزينش کارکنان و پيش بيني موفقيت آنها در مشاغل مختلف پيشنهاد مي شود.

 نسخه قابل چاپ

اين تحقيق به بررسي ديدگاه تربيتي دريدا و نقد آن پرداخته و کوشيده است دلالت هاي تربيتي دريدا در زمينه ويژگي هاي تعليم و تربيت، برنامه درسي و روش هاي تدريس را استنباط کند. همچنين سعي داشته است اين دلالت ها را به بوته نقد و بررسي بگذارد. بررسي ها نشان مي دهد که انديشه هاي دريدا، رهنمودهايي را براي تعليم و تربيت در پي داشته است، از جمله اينکه هيچ کس نمي تواند اهداف، برنامه و روش هاي از پيش تعيين شده را بر فراگيران تحميل کند. اين فراگيران هستندکه با توجه به نيازها، علايق و توانايي خود به تعيين هدف مي پردازند و برنامه درسي متناسب با شرايط خود را تدوين مي کنند. هيچ روش برتري وجود ندارد و انتخاب يک روش وابسته به وضعيت خاص هر فرد و موقعيت يادگيري وي دارد. با وجود اين، مي توان استنباط کرد که دريدا به تعليم و تربيتي انتقادي، عادلانه، چند فرهنگ گرا، جامع و منطقه اي بها مي دهد. همچنين، روش ساخت شکني و انتقادي را براي شرايط کنوني مناسب مي بيند. انديشه هاي تربيتي دريدا را مي توان از جهت، زير سوال بردن ارزش هاي اخلاقي، جزئي نگري بيش از حد، نفي تمام مرزبندي هاي موجود و نداشتن ملاک مشخص براي ارزشيابي، زير سوال برد.

 نسخه قابل چاپ