0

آفرينش اساطير به منظور حفظ طبيعت

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

آفرينش اساطير به منظور حفظ طبيعت

اساطير، داستان‌هاي اعجاب‌انگيزي هستند كه در باب مسائل لاينحل زندگي ساخته و پرداخته شده‌اند. اسطوره بيانگر مفهوم نمادين واقعيت‌هاي روزمره زندگي است كه انسان مدرن قادر است با آنها به شناخت انديشه انسان‌هاي كهني كه در گذشته زندگي مي‌كرده‌اند، نايل گردد. چراكه شكل و ساختار اسطوره در طول دوره‌هاي مختلف تاريخ اشكال مختلفي به خود گرفته و اين، بازگوكننده پيشرفت و رشد درك و فهم انسان از زندگي و محيط اطراف خود است.

شباهتي كه بين اساطير مختلف وجود دارد، اين سوال را براي آدمي مطرح مي‌سازد كه آيا اساطير از منبعي مشترك سرچشمه گرفته‌اند؟ براي پاسخ به اين سوال مهم بايد در نظر داشت كه بين دين و اسطوره قرابت خاصي وجود دارد. برخي از اديان از يك منبع مشترك گرفته شده‌اند مانند دين زرتشتي و آيين هندو كه بن‌مايه‌هايي مشترك دارند و هر دو دين، دين مردماني بوده‌اند كه در زماني خاص و در مكاني خاص در كنار يكديگر زندگي مي‌كردند و آداب و رسومي مشترك داشتند و برخي ديگر از اديان مانند اسلام كامل‌كننده دين‌هاي قبل از خود هستند. بنابراين با توجه به خصوصياتي كه بيان شد سرچشمه اغلب اساطير يكسان است.

در اساطير درباره آفرينش انسان سخن‌هاي بسياري گفته شده است كه تشابهات زيادي در بين آنها وجود دارد. در اين ميان فقط در برخي از اسطوره‌ها آمده كه آفرينش آدمي از گياه يا درخت بوده است. نخستين اسطوره‌اي كه در اين مورد به ذهن آدمي متبادر مي‌شود، آفرينش انسان در دين زرتشتي است. بر طبق اسطوره آفرينش انسان در بندهشن، نوع بشر از يك جفت گياه به نام‌هاي مشي و مشيانه آفريده شدند. در ابتدا اهورامزدا كيومرث را آفريد. ولي اهريمن او را نابود كرد و از نطفه يا جسد او درختي روييد كه از شاخه‌هايش مشي و مشيانه به شكل ريواس روييدند. (احتمال دارد ريشه اين دو نام كه به صورت مهري و مهريانه نيز ضبط شده است، به مهر گياه يا حتي مردم‌گيا ـ كه گياهي به شكل انساني سر و ته است ـ اشاره داشته باشد.) آفريده شدن نسل آدمي از گياه يا ساقه‌هاي يك درخت نشان‌دهنده اهميتي است كه دين زرتشتي براي گياهان قائل بوده است. اين اهميت به احترامي كه زرتشتيان براي كاشتن درخت قائل هستند نيز نمود پيدا كرده است.

بر طبق اين آيين، اگر فردي مرتكب گناهي مي‌شد، درختي مي‌كاشت تا به اين وسيله از آن گناه پاك و مطهر شود. اهميت گياهان و درختان براي مردمي كه از كوچ‌نشيني به شهرنشيني خو گرفته و به كشاورزي روي آورده بودند، امري بديهي به نظر مي‌رسد. آريايي‌ها كه اجداد زرتشتيان بودند،‌ از سرزميني سخت و سرد به ايران كه كشوري حاصلخيز بود كوچ كردند و توانستند كشاورزي كنند. به همين دليل است كه گياهان و درختان در نظر آنان اهميتي خاص داشته است.

آفرينش نخستين انسان از درخت در اساطير مردمان اسكانديناوي كه به توتون‌ها معروف هستند نيز آمده است. در اسطوره آفرينش اين مردم گفته شده است كه اسك و امبلا (Ask and Embla) نخستين مرد و زن هستند كه 3 خداي اودين (Odin)، ويلي (Vili) ‌و وِ (Vé)‌ آنها را از درخت آفريدند. (اودين يا وودن ايزد جنگ‌آوري و شعر و خرد است. او پدر همه خدايان محسوب مي‌شود. نام روز چهارشنبه در زبان انگليسي (Wednesday) برگرفته از نام اوست. ويلي و و 2 برادر اودين هستند كه ويلي به معناي اراده و وِ به معناي مقدس است. آنها در اساطير يونان با برادران زئوس يعني هادس و پوزئيدون مقايسه مي‌شوند.) درباره ريشه 2 نام اسك و امبلا چنين آمده است كه اسك يا اسكر در زبان نروژي كهن به معناي درخت زبان‌گنجشك است و نام امبلا به معناي درخت نارون يا تاك است. پس از آن كه زمين و تمامي موجودات روي زمين خلق شدند، اين سه برادر نخستين مرد و زن را از 2 درخت آفريدند. اودين به آنها دم زندگي و سلامتي بخشيد، ويلي به آن دو هوش، حس لامسه و حركت و وِ به آن دو شكل بخشيد، سخن گفتن آموخت و قواي بينايي و شنوايي عطا كرد. سپس اين سه برادر به آنها لباس پوشاندند و بر آنها نام نهادند. اسك و امبلا همانند مشي و مشيانه والدين نوع بشر هستند.

شباهت موجود در اين دو اسطوره آشكاركننده اين واقعيت است كه هر دو اسطوره منبعي مشترك داشته‌اند. بررسي تاريخ و سير حركت هندو ـ اروپاييان نشان مي‌دهد كه آنها طي حركتشان در بخش‌هايي از شمال اروپا، ايران و هند سكنا گزيدند. آنها با مهاجرت خويش آيين و آداب و رسوم مشترك خود را در مناطق مختلف دنيا اشاعه دادند. از اين‌روست كه مي‌بينيم در نزد مردم اسكانديناوي نيز حاصلخيزي زمين و كشاورزي اهميت زيادي داشته است و آنان نيز مانند زرتشتيان رابطه‌‌اي مستقيم با طبيعت داشته‌اند. نكته مهم ديگري كه در اين دو اسطوره وجود دارد، باور به جانمندانگاري (آنيميزم) موجودات است. انسان كهن براي تمامي موجودات روي زمين اعم از جاندار و بي‌جان روح قائل بوده است. بنابراين جانمندانگاري كه خود وجود اسطوره را محقق مي‌سازد، روشي است كه با آن مي‌توان چگونگي خلق نخستين انسان از گياهان را درك كرد: انسان كهن كه جانمايه خود را از گياهان تامين مي‌كرد، درصدد برآمد كه براي آنها روحي فناناپذير قائل شود تا بلكه به اين وسيله گياهان را براي خود و آيندگان خود حفظ كند و سنت رشد و پرورش گياهان را در بين آنها رواج دهد.

آفرينش انسان از درخت در سنت‌هاي مختلف و به شكل‌هاي گوناگون تكرار شده است. در اين ميان مي‌توان به خلق كودكي بي‌عيب و نقص از مردم‌گيا در داستان سلامان و ابسال و همچنين به خلق پينوكيو از تكه چوبي بي‌ارزش اشاره كرد. در كتاب عزيزالدين نسفي نيز از درختاني گفته شده كه شاخه‌هايش را انسان‌ها تشكيل مي‌دادند.

باور به اين نوع آفرينش نشان‌دهنده قداست طبيعت براي انسان كهن است. جزء‌جزء طبيعت براي انسان كهن معنايي خاص داشت و هر گياهي هرچند كوچك در چرخه حيات او موثر بود. انسان كهن در طبيعت به دنيا آمده بود و با طبيعت زندگي مي‌كرد. پس حفظ طبيعت و خلق داستان‌هايي كه در حفظ طبيعت موثر است براي او از ارزش والايي برخوردار بود.

احترام به طبيعت در اديان وحياني نيز سريان پيدا كرد و رسولاني مبعوث شدند تا قداست طبيعت و حفظ آن را به مردم تاكيد كنند. در نزد اين رسولان كل طبيعت و اجزاي آن آفريده‌هاي خداي متعالي بودند؛ خداوندي كه وراي عقل و فهم بود. در نظر آنها طبيعت حكايت «به هر سو رو كنيد آنجا روي [به] خداست» (بقره 115)‌ را داشت؛ آنها تمامي موجودات را تحت حاكميت خداوند مي‌دانستند و به طبيعت و تمامي موجودات از اين حيث كه مخلوقات خداوند بودند، احترام مي‌گذاشتند.

اين احترام و اهميت به زمين و موجودات آن در اسلام كه آخرين دين وحياني و مكمل اديان ابراهيمي پيش از خود بود، بيش از هر دين ديگري نمود پيدا كرده است. به گونه‌اي كه پيامبر اكرم در رسالت خويش برحفظ طبيعت و كشاورزي و حتي درختكاري تاكيد داشته است. احاديث زيادي درباره درختكاري از پيامبر(ص) ذكر شده كه نشان‌دهنده تداوم اين سنت بوده است: «هر كه درختي بكارد هر بار كه انساني يا يكي از مخلوقات خدا از آن بخورد براي وي صدقه‌اي محسوب مي‌شود.» و «كشاورزي و درختكاري كنيد. به خدا قسم كه آدمي هيچ عملي حلال‌تر و پاك‌تر از آن انجام نمي‌دهد.»

حفظ و نگهداري از گياهان و درختان كه در انديشه انسان كهن‌باوري ريشه‌دار محسوب مي‌شد به دوران‌هاي بعد نيز سريان يافت تا احترام و قداست طيبعت براي هميشه حفظ گردد.

هما شهرام‌بخت

 
 

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  2:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها