پاسخ به:بانک مقالات تاریخ
مقاله حاضر، بحثي درباره مديريت اسناد الكترونيكي و سامانه هاي موجود در اين حوزه است و به صورت پيش در آمد، تعريف هايي را كه در فهم بهتر موضوع موثر است ارايه مي نمايد و از آن ميان مي توان رابطه بين فعاليت هاي كاري در هر سازمان، تعريف پيشينه، پيشينه هاي دولتي، تعريف رديف اسناد و اجزاي تشكيل دهنده سند را، نام برد.
نسخه قابل چاپ
چهل سال قبل در هفدهم ارديبهشت ماه سال 1349، قانون تاسيس سازمان اسناد ملي ايران، به تصويب مجلس سناي آن زمان رسيد. اين قانون- که پيش تر از تصويب مجلس شوراي ملي نيز گذشته بود- به تاسيس سازماني حکم مي داد که هدفش جمع آوري و حفظ اسناد ملي ايران در سازماني واحد بود تا بتواند شرايط و امکانات مناسب را براي حفظ، گردآوري و تنظيم اسناد ملي و همچنين دسترسي عموم مردم را به اين اسناد، فراهم آورد.
حوزه خليج فارس به عنوان منطقه اي راهبردي، از اهميت و جايگاه تاريخي ويژه اي همواره برخوردار بوده است. اين منطقه، از روزگار باستان تا کنون، به لحاظ تجارت و منابع غني خود، مورد توجه ديگر اقوام و ملل بوده و مي باشد. به همين دليل، در معرض رقابت و کشمکش کشورهاي ديگر قرار دارد. بوشهر، از جمله شهرهاي بندري خليج فارس است که بعد از سقوط صفويان در دوره هاي افشاريان و زنديان، پس از کاهش اهميت تجاري بندرعباس، مورد توجه دولت هاي خارجي قرار گرفت. در دوره قاجارها نيز، اين بندر به لحاظ ساحل، تشکيلات اداري و ارتباط با شيراز، از جايگاه ويژه اي در ميان بندرهاي جنوب برخوردار بود. همين موضوع، سبب شد تا شمار بسياري از کشورها، دست به تاسيس شرکت هاي تجاري و حتا کنسولگري در اين شهر ساحلي بزنند. اين مقاله، بر آن است تا به بررسي چرايي و چگونگي رونق و کسادي اقتصاد بندر بوشهر در سال هاي 1293- 1324 ش./ 1914- 1945 م. بپردازد و به روش توصيفي – تحليلي و با تکيه بر منابع کتابخانه اي، به تبيين تجارت و مسايل و مشکلاتي که در تجارت بوشهر و راه هاي تجاري آن از سال هاي 1293- 1324 ش./ 1914- 1945 م. وجود داشته، بپردازد.
اگرچه گليم بافي در گيلان يکي از هنرهاي دستي چندان مطرح نسبت به ساير دست ساخته هاي اين منطقه نمي باشد، اما آنچه هست نقش، رنگ و بافتي خيره کننده دارد که با بازنگري و کاوش در ويژگي هاي آن، مي توان به متن خواني و رمزگشايي بسياري از ناشکافته ها در خاستگاه هاي مردم منطقه دست يافت. اصولا نقوشِ گليم در هر منطقه اي از ايران، بيانگر روابط اجتماعي، مناسبات فرهنگي و تجلي باورها و بيان آرزوهاي مردم است و امري مهم براي تحقيقات مردم شناسي به حساب مي آيد. نقش گليم، بيان واضحي از شرايط محلي و اقليمي، آب و هواي محل زندگي، علايق و باورها، سلايق و آرزوهاي استادکاران بافنده را در خود نهفته دارد و حتا بيان دردها و آلام آنان است. در نقشينه هاي گليم گيلان نيز، مي توان نزديکي زيادي با نقوش گليم ديگر نقاط ايران جستجو کرد و تا حدودي شباهت هاي يکساني در آن ها برشمرد. اين نقش ها، همچون گنجي پنهان در درون خود اسرار بسياري از زيباشناسي عاميانه تا بيان روايي حس و حال هاي عاشقانه را نهفته دارد و آن ها را به عنوان اسنادي قابل اعتنا و دربردارنده فرهنگ و هنر عامه، مي توان به شمار آورد. در اين مقاله، اين مساله بيان مي شود که تنوع نقش هاي گليم گيلان، نشان دهنده زيباشناختي عاميانه منطقه است و همچنين، نشان از ذوقِ خلاق هنرمندان بومي دارد. در اين جا همچنين به طبقه بندي و تحليل نقشينه هاي گليم گيلان در سه وجه نقوش انتزاعي، نقوش تزئيني و نقوش تصويري (فيگوراتيو) مي پردازيم. بي ترديد شناخت اين نقشينه ها، هم به خلاقيت و نوآوري قشر جوياي هنر ناب و اصيل کمک مي رساند و هم تلاشي براي هويت بخشي به اين ميراث فرهنگي و معنوي کشور عزيزمان مي باشد.
هدف از انجام اين پژوهش -که به شيوه پيمايش توصيفي انجام شده- بهبود وضعيت ارزشيابي آرشيوها در ايران، از طريق بررسي فرايند ارزشيابي در معاونت اسناد ملي سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران (آرشيو ملي ايران) و بخش آرشيو کتابخانه و آرشيو کانادا (آرشيو ملي کانادا) است. فعاليت ارزشيابي، در دو بخش فرايند ارزشيابي و معيارهاي ارزشيابي، مورد بررسي قرار گرفته است. فرايند ارزشيابي آرشيو ملي ايران با درصد فراواني 30.80، در قياس با آرشيو ملي کانادا با در صد فراواني 84، وضعيت مطلوبي ندارد. در مورد معيارهاي ارزشيابي در شاخص تحليل عملکردي، آرشيو ملي ايران با درصد فراواني 33، در سنجش با آرشيو ملي کانادا با در صد فراواني 100، وضعيت مطلوبي ندارد. در مورد معيارهاي ارزشيابي در شاخص تحليل محتوا، هر دو سازمان با داشتن تمامي موارد، در سطح مطلوبي قرار دارند.
در عصر حاضر، نگاه سنتي به آرشيوها متحول شده است. يکي از مسايلي که امروزه مورد توجه آرشيوها قرار گرفته، مديريت منابع آرشيوي است؛ به گونه اي که کاربران بتوانند در حداقل زمان به اطلاعات مورد نياز خود دسترسي پيدا کنند. ليکن گزينش نرم افزار مناسب مراکز آرشيوي، امري پر چالش براي آرشيوداران شمرده مي شود. پژوهش حاضر، به بررسي تطبيقي نرم افزارهاي آرشيوي داخلي و خارجي پرداخته است. نکته اي که آشکارا مي توان در نرم افزارهاي داخلي مدعي مديريت منابع آرشيوي مشاهده کرد، اين است که اغلب آن ها بر مواد کتابخانه اي تاکيد و تمرکز دارند و تا حد بسيار اندکي نيز، نظري بر نيازهاي آرشيوداران داشته اند، بدون اين که از استانداردهاي ويژه مديريت منابع آرشيوي استفاده کنند. بنابراين، در اين خصوص پيشنهاد مي شود يا امکانات و قابليت هاي جديد نرم افزارهاي کتابخانه اي جهت مديريت منابع آرشيوي توسعه و گسترش يابند يا اين که اساسا نرم افزار مخصوص مديريت منابع آرشيوي بر اساس استانداردهاي موجود و نيازهاي مراکز آرشيوي، تهيه و در اختيار اين مراکز گذاشته شود. مقاله حاضر، در انتها پيشنهاد مي کند که مراکز آرشيوي ايران، براي اين که بتوانند به نرم افزار جامع و يکپارچه اي در حوزه مديريت منابع آرشيوي دست يابند، چه ملاک هايي را بايد مد نظر داشته باشند.