پاسخ به:بانک مقالات تاریخ
1 : علوم انساني الزهرا بهار 1381; 12(41):1-16. |
|
تحليل و نقد نظريه اتحاد نفوس انساني با يكديگر پس از مرگ از ديدگاه سه حكيم مسلمان (فارابي - ابن سينا- صدرالمتأهلين) |
|
ارشدرياحي علي* |
|
* گروه الهيات دانشگاه اصفهان |
|
اين مسأله كه نفوس كدام انسان هائي بعد از مرگ باقي اند و آن نفوس آيا تعين خود را از دست خواهند داد و به يك نفس كلّي تبديل خواهند شد يا اينكه كثرت خود را حفظ خواهند كرد، مورد توجّه اين سه حكيم مسلمان بوده است. در اين مقاله كه موضوع اصلي آن تحليل و بررسي آراء اين سه حكيم پيرامون اين دو موضوع است، به مهم ترين كتب آنها مراجعه شده و پس از جمع آوري آراء آنها در زمينه دو موضوع مورد نظر و نقد و بررسي آنها اين نتيجه به دست آمده است كه فارابي نفوس برخي از انسان ها را فاني مي داند و اين خلاف ضرورت دين اسلام است، امّا دو حكيم ديگر نفوس تمام انسان ها را باقي ميدانند. پس از نقد و بررسي سه دليلي كه ابن سينا براي اثبات بقاء تمام نفوس اقامه كرده است و اشكال هاي صدرا به آنها، در اين مقاله ثابت شده است كه هيچ كدام از اشكال هاي صدرا به ادله ابن سينا وارد نيست و بطلان دو دليل از آن ادله به وسيله اشكال هاي جديدي اثبات شده است. در مورد اتحاد و اتصال نفوس به يكديگر بعد از مرگ و تشكيل نفس كلّي معلوم، شده است كه به خلاف نظر برخي از محققين، فارابي قائل به نفس كلّي به طوري كه نفوس تعيين و تعدد خود را از دست بدهند، نيست. در مورد اتحاد و اتصال نفوس انساني با عقل فعال از نظر ملاصدرا، در اين مقاله با روشي جديد و ابتكاري پس از تحليل و بررسي آراء او درباره تعقل، اين نتيجه به دست آمده است كه صدرا نيز نفس كلّي را قبول ندارد و كليّه اشكال هايي كه در ابتداء به نظريه اتصال نفوس با عقل فعال بعد از مرگ به نظر ميرسند، با دقت و تحليل در آراء او قابل پاسخ و دفع اند.
|
|
كليد واژه: |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 1:31 PM
تشکرات از این پست