پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
ابداع و استفاده از شیوه های گوناگون آموزش زبان خارجی همواره به هدف افزایش کمی و کیفی در مهارت های چهار گانه کلاسیک صورت گرفته است. پیشرفت های تکنولوژیکی در بعد استفاده از رسانه ها و تحولات علمی در رشته های مرتبط با یادگیری به طور اعم و آموزش زبان به طور اخص، تأثیر مستقیم در مقوله های نظری و عملی آموزش زبان دارد. چگونگی انتقال دانش و ایجاد و تقویت مهارت های کتبی و شفاهی با استفاده از یک شیوه آموزشی ثابت و یا ترکیبی از پارامترهای گوناگون دو یا چند شیوه، بارها در بستر فیزیکی مورد مداقه و بررسی قرار گرفته است. در مقاله حاضر ضمن بررسی قابلیت شیوه انتقالی که خود روشی تلفیقی و حاصل ابتکار آلمانی ها می باشد، امکان به کارگیری این شیوه در بستر الکترونیکی و در مقایسه با بستر فیزیکی از منظر چگونگی تقطیع محتوا، نظارت بر نحوه انتقال و نگرش به زبان آموز مورد بحث قرار می گیرد.
نسخه قابل چاپ
«ضمير» ار جمله اقسام کلماتي است که تعابير متفاوتي در خصوص ماهيت و جايگاه ان در نظام اقسام کلمات از سوي زبان شناسان و دستورنويسان روس مطرح مي شود. اکثر زبان شناسان روس، با تأکيد بر نقش«اشاره يا کنايه اي» بودن ضمير به منزله يکي از مهمترين مشخصه هاي دستوري آن، از تعيين «ضمير» به عنوان يک قسم کلمه مستقل خودداري نموده اند و آن را بيشتر به عنوان «کلمه ضمير گونه» به اقسام کلمات مختلف نسبت مي دهند. در اين مقاله سعي شده است که در نتيجه بررسي مشخصه هاي صرفي و نحوي ضماير و انطباق اين مشخصه ها با معيار هايي که بر اساس آن ها وجود ديگر اقسام کلمات مستقل اثبات مي گردد، «ضمير» نيز به عنوان يک قسم کلمه مستقل و هم وزن با ديگر اقسام کلمات تعيين شود.
اضطراب آزمون يکي از ويژگي هاي شخصيتي است که مشخصاً و بيشتر براي دانشجويان پيش مي آيد. شايان ذکر است که اضطراب را، گاه با فشار و ترس مترادف مي گيرند. مدسن اظهار مي دارد که اکثر دانش آموزان يا دانشجويان پيش از زمان شرکت در يک آزمون دچار حالت اضطراب مي شوند. گاه ميزان اما مقدار کمي از اضطراب به حدي بالاست که تأثير منفي بر کنش آنان در آزمون مي گذارد. اما مقدار کمي ار اضطراب موجب تحرک و انگيزه بيشتري مي شود. ساراسون و سايرين معتقدند که اضطراب آزمون، همه را در تمام سطوح آموزشي تحت تأثير قرار مي دهد. بسياري از دانش آموزان / دانشجويان براي مقابله با تأثيرات منفي اضطراب، از راهبردهاي آزمون استفاده مي کنند و رضايي يکي از عواملي که باعث استفاده بيشتر شرکت کنندگان در آزمون سنجش يادگيري از راهبردهاي آزمون مي شود بروز اضطراب و ترس از پايين آمدن نمره آنان مي داند. مقاله حاضر به بحث تحليلي پيرامون اضطراب آزمون مي پردازد و برآن است تا نکاتي پيرامون راهبردهاي مقابله با آن را بررسي مي کند.
در زبان های فارسی و روسی، با توجه به ساختار نحوی، واژه در جمله می تواند نقش های زیادی ایفا کند. نقش اسم در جمله، بستگی به واژه ای دارد که از لحاظ نحوی تحت تأثیر آن قرار می گیرد. دستورنویسان زبان فارسی، با توجه به وظیفۀ اسم در جمله برای آن نقش های مختلفی را در نظر گرفته اند. این نقش ها، عموماً از لحاظ تعریف در یک چهار چوب قرار می گیرد. زبان شناسان روسی برای نقش های اسم، معمولاً از نام های یکسان استفاده می کنند؛ اخیراً دستور نویسان زبان فارسی، با پژوهش و مطالعاتشان توانسته اند، نقش های اسم را به طور کامل طبقه بندی کرده و برای هر کدام از این نقش ها، تعاریف مشخص و قابل درک ارائه دهند که در این مقاله به نقطه نظرات دستور نویسان زبان فارسی، از لحاظ تعداد نام گذاری نقش های اسم پرداخته خواهد شد.
اين تحقيق با توجه به اهميت راهبر فراشناختي در ايجاد زبان آموزان خود اتکا که از مسائل مطروحه در بحث هاي جديد آموزش زبان انگليسي است، در جهت بررسي روايي و پايايي خودارزيابي و تأثير توانش زبان، جنسيت و پيش آگاهي از سنجش عيني صورت گرفت. در اين تحقيق از دو گروه متفاوت آزمودني استفاده گرديد. کليه آزمودني ها، توان خود را در زمينه هاي مهارت شنيداري، ساختار زبان و مهارت خواندن بر حسب در صد خود ارزيابي کردند و سپس نتايج خود ارزيابي ها و نتايج حاصله از آزمون تافل تجزيه و تحليل آماري شد. نتايج حاصله نشان داد که خود ارزيابي از نظر پايايي و روايي قابل قبول است و بايد از اهميت بالاي در آموزش و ارزشيابي برخوردار باشد. ضمناً نتايج نشان داد که توانش زباني و جنسيت از نظر آماري تأثيري قابل تأمل در روايي و پايايي خود ارزيابي ندارند. ولي پيش آگاهي از آزموني که به منظور تطابق خود ارزيابي ها با نمرات عيني استفاده مي شود، تأثير قابل توجهي در روايي خودارزيابي دارد.
از نظر پيير گيرو، زبانشناس فرانسوي، همه چيز نشانه است و نشانهشناسي كه علم نشانههاست همه دانايي و تجربة انسان را در بر ميگيرد. بنابراين بسياري از حوزههاي فكر و انديشه را ميتوان در قالب اصول نشانهشناسي بررسي و تحليل كرد. شعر به لحاظ رمزگان هنري و پيام زيباشناختي آن، از نظام نشانهاي پيچيدهاي برخوردار است. مقاله حاضر، نگرشي است نشانهشناختي به شعر زيباي "زمستان" اخوان ثالث و بر اين اصل استوار است كه شاعر ابداعگر نشانههاست و از طريق نشانهها و روابط حاكم ميان آنها معنا را به خواننده منتقل ميكند. نوع نشانههاي به كار رفته در شعر "زمستان"، انسجام ساختاري، روابط همنشيني و جانشيني بين اين نشانهها و چينش و تلفيق تصاوير شاعرانه آن، همگي به طرف وحدت شعري حركت ميكند و شاعر را قادر ميسازد تا به زيباترين شكل، تجربه حسي و رواني خود را به خواننده القا كند.
در قرن هجدهم، ادبيات آلماني در پرتو انديشه روشنگري رشد و توسعه يافت و ثمرات دلنشين و آموزندهاي به بار آورد. در آغاز دوره ادبيات روشنگري، گوتشد تحت تأثير افكار عقلگرايانه لايب نيتس و ولف قرار داشت. او به تأسي از آن دو فيلسوف، رشد خرد را براي اخلاقي و سعادتمند شدن انسان ضروري ميدانست و لسينگ اديب و فيلسوف، ادبيات را در خدمت اشاعه بردباري ديني و انتقاد اجتماعي قرار داد. برخي از ادباي دوره روشنگري به تأليف حكايات حيوانات پرداختند، زيرا آنها اين حكايات را شيوهاي مناسب براي تربيت انسان و انتقادات اجتماعي تشخيص دادند. دوره روشنگري مساعدترين دوره براي خلق حكايات حيوانات است. در پايان اين دوره ويلاند افكار اپيكور را سرلوحه فعاليت ادبي خويش ساخت. در پايان بايد يادآوري كرد كه هدف مشترك تمام ادباي دوره روشنگري، تربيت اخلاقي و اجتماعي انسان است.
در انگلستان، دوره ويكتوريايي به عنوان دوره رمان شناخته شده است و موضوعات بحثبرانگيز مربوط به آشوبهاي اجتماعي و جامعه شالوده اين رمانها را تشكيل ميدهند. توماس هاردي، به دليل استفاده از مضامين داستاني متهورانهاي معروف شده كه پيش از او، نويسندگان جرأت اشاره بدان را نداشتهاند. با اين وجود، اين نويسنده شديداً تحت تأثير "اصالت انواع" داروين قرار داشت. مفاهيم سازگاري و بقاء، قويترين چارچوب رمانهاي او را تشكيل ميدهد. آثار او همچنين موضوعات عمده زمان و زنان را مورد بررسي قرار ميدهند. در اين مقاله، رمانهاي برجسته توماس هاردي مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاند و در ضمن، در اين آثار تفاوت زنان و مردان مورد تحليل قرار گرفته است. اين آثار نشاندهنده همدردي بيشتر نويسنده نسبت به شخصيتهاي اصلي مرد است و اين مسأله، سؤالي را براي منتقدان و خوانندگان پيش ميآورد: آيا هاردي زنستيز است و يا اين كه صرفاً ارزشهاي موجود و آشكار دوره ويكتوريايي را شكافته و بررسي ميكند.
اگر چه يوهان لودويك تيك Johann Ludwig Tieck ، اديب بزرگ قرن 19 آلمان براي ما نام آشنايي نيست، ولي در سرزمين آباء و اجدادي خود شخصيت سرشناسي است. او همانند برادران شلگل، نوواليس و آيشن دورف، در زمره نويسندگان و ادباي برجسته رمانتيك به شمار ميرود، حتي در برخي از انواع ادبي، به ويژه در حيطه افسانه ساختگي (يا تصنعي) بيرقيب است. رمان ناتمام سفرهاي فرانتس اشترن بالد در واقع محملي براي معرفي ايدهها و نظراتي است كه تيك در زمينه هنر بيان داشته است. وي در كتاب خود از زبان شخصيتهايي تخيلي يا واقعي كه در شرايط مطلوب و مورد نظر نويسنده ظاهر ميشوند، به معرفي اين نظرات پرداخته و از طبيعت و هنر به عنوان زبانهايي ياد ميكند كه يكي خاص خداوند و ديگري خاص انسانهاي برگزيده اوست. اين سرمنشاء مشترك هنر و طبيعت و بازگشت آنها به خداوند، علت دين محوري هنر مورد نظر تيك است.
باور كلي گروهي در ايران آنست كه مردم كشورهاي غربي، مخصوصاً دانشمندان، فلاسفه، و شخصيتهاي ادبي، افكار مادي داشته و از سكولاريزم حمايت ميكنند و انتظار ميرود كه در آثار ادبي نيز ماديگرايي و سكولاريزم تبليغ شود. به همين دليل بسيار شگفتانگيز است كه درون مايه اصلي داستان كوتاهي به قلم نويسندهاي غربي، رد ماديگرايي و افكار سكولار باشد و جهانآخرت را هم مورد بحث و مداقه قرار دهد. عنوان اين داستان زيبا، جذاب و كمنظير را به فارسي ميتوان "آن سوي بوتهها" ترجمه كرد. هدف اصلي نگارنده اين مقاله اثبات اين مدعا است كه نويسندة داستان فوقالذكر بينش ماديگرايي را يك نظام سياسي - اجتماعي غلط و بياعتبار دانسته و آن را سخت مورد نكوهش قرار ميدهد، وي با ظرافت خاصي نشان ميدهد كه چنين نظام فكري، با فطرت و ذات انسان بيگانه بوده و آشكارا با آن در تضاد است.
در ادبيات نوين، كه همزمان با آغاز دوره واقعگرايي است، ناهنجاري و بلاهت به عنوان نمونههايي از وضع بشر نشان داده ميشود. ادبيات واقعگرا يا رئاليسم، ادبيات نوين عصر حاضر است، كه سعي در نماياندن واقعيت دارد. واقعگرايي تنها يك سبك ميان سبكهاي ادبي ديگر نيست، بلكه زيربنايي است براي ساير سبكهاي ادبي كه به گرايشهاي گوناگون قابل تفكيكاند، براي نمونه: واقعگرايي به سبك كافكا، با مجازي كردن واقعيت، ايجاد ترس و دلهره و سعي در بيان و القاي مفهوم پوچي. يا واقعگرايي به سياق توماس مان، كه در عين توجه به مردم و حفظ جايگاه بورژوازي و شخصي نويسنده، به اوضاع نابسامان بشري با ديدي انتقادي مينگرد. يا سبك گوتفريد بن يعني به هيچ گرفتن مردم و يا سبك برتولدبرشت، كه در همنوايي با جبهه سوسياليسم و پيوستن به آن خود را مينماياند.
توجه بيش از حد شيوه "دستور - ترجمه" به متون ادبي و تأكيد آن بر انتقال و تعميق مهارتهاي كتبي خواندن و نوشتن، به عنوان مهارتهاي اصلي در آموزش زبان، به تدريج موجبات انتقاد نسبت به اين شيوه را فراهم آورد. تحولات قرن بيستم و تأثير آن بر اهداف آموزش زبان، ضرورت شيوه جديدي كه قابليت انطباق با نيازهاي به روز زبانآموزان و تأمين اهداف آموزشي آنان را داشته باشد، الزامي ساخته بود. با استفاده از مطالعات آواشناسي، به عنوان يكي از شاخههاي زبانشناسي و اولويت مهارتهاي شفاهي شنيدن و صحبت كردن در آموزش زبان، شيوه جديدي تحت عنوان شيوه "يادگيري مستقيم" ابداع شد. از آنجا كه اين شيوه تاكنون بيشتر در بستر آموزش سنتي و در كلاسهاي حضوري مورد استفاده قرار گرفته است، در تحقيق حاضر، قابليتهاي شيوه يادگيري مستقيم و چگونگي استفاده از آن، در دو بستر سنتي و الكترونيكي، مورد بررسي قرار ميگيرند.
زبان انگليسي و ترجمه از اين زبان، به عنوان جزء لا ينفك جامعه ايران و زبان فارسي در آمده است. كثرت و گستردگي ترجمه سبب شده تا زبان فارسي ْآماج آسيبها و صدمات متعدد و گوناگوني گردد. مقاله حاضر به دو موضوع توجه دارد: يكي آن كه آسيبشناسي زبان فارسي بايد از حد واژگان كه معمولاً بحث رايج محافل است، فراتر رفته و واحدهاي مهمتر و بزرگتري همچون عبارات و جملات نيز مد نظر قرار گيرد. مسئله ديگر آن كه تعامل با زبان انگليسي، لزوماً موجب تخريب زبان فارسي نخواهد شد، بلكه اگر از ويژگيهاي زيباييشناختي زبان انگليسي توسط مترجمان زبردست بهرهبرده شود، ميتواند حتي در غنابخشي به زبان فارسي مفيد واقع شود و اين همان چيزي است كه اديبان و شعراي ما با زبان عربي انجام دادهاند. در هر يك از اين زمينهها مثالهايي از مطبوعات رايج كشور ارائه شده است.
در تاريخ آموزش زبانها، روش سمعي بصري و رويكرد ارتباطي در ديدگاههاي خود نسبت به فرايند آموزش و يادگيري، چالشهاي پردامنهاي را برانگيختهاند. به ويژه آن كه رويكرد ارتباطي در تقابل با روشهاي آموزشي پيشين - روش دستور زبان ترجمه و روش سمعي بصري - تعريف ميشود. گسست و جدايي از اين شيوهها به نام ارتباط و كنش اجتماعي صورت ميپذيرد، مفهومي كه امروزه به عنوان هدف غايي يادگيري زبان، مورد پذيرش همگان است. تقابل ديدگاهها زاييدة پرسشهاي چندي است، از جمله اين كه آيا يادگيري اشكال و قواعد زبان خارجي و تقدم صورت بر معنا، هدف اصلي است يا ايجاد ارتباط. از ديگر سو تا چه اندازه دريافت رويكرد ارتباطي از نقش معلم، متعلم و ابزار آموزشي، با مفهوم آموزش و يادگيري در روش سمعي بصري قرابت دارد؟ مركزيت متعلم، در برابر مركزيت معلم و متد در بطن چالشهاي رويكرد ارتباطي جاي دارد. بنابراين گسست و نيز پيوند ديدگاههاي آموزشي ارتباطي و سمعي بصري در جنبههاي متفاوتي پديدار ميشوند كه در نوشتار حاضر مورد بررسي قرار ميگيرند.
رابطه بين فاعل، مفعول و متمم، بر اساس خاصيت تركيبپذيري فعل، و عدم وجود چنين رابطهاي (عدم وجود مفعول يا متمم) باعث ميشود كه افعال در زبان فارسي به دو گروه معلوم و مجهول تقسيم شوند. در زبان فارسي، افعال معلوم افعالياند، با خاصيت تركيبپذيري، باعث به وجود آمدن مفعول يا متمم در جمله ميشوند. بر عكس افعال معلوم، افعال مجهول به علت ماهيت تركيبپذيريشان، نميتوانند داراي مفعول باشند. در زبان فارسي در گذشته از افعال مجهول كمتر استفاده ميشد، اما در زبان فارسي معاصر از افعال مجهول، تحت تأثير زبانهاي بيگانه، استفاده بيشتري ميشود. در چنين ساختارهاست كه فاعل منطقي يا متمم فاعلي بيشتر به كار ميروند. در ساختارهاي جملة معلوم، فاعل و در جمله مجهول، متمم همراه با واژههايي از قبيل: به وسيله، به دست، از طريق، از سوي و غيره مورد استفاده قرار ميگيرند.