پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
2 : پژوهش زبان هاي خارجي بهار 1385; -(30):17-34. |
|
تفاوت ميان رئاليسم جادويي و رئاليسم شگفت انگيز و نقش زاويه ديد در آنها با بررسي آثار گابريل گارسيا ماركز و آلخو كارپنتير |
|
حق روستا مريم* |
|
* دانشكده زبان هاي خارجي دانشگاه تهران |
|
كشورهاي آمريكاي لاتين همواره در حال خلق سبك هاي هنري و ادبي بوده اند و با خلاقيت خود توانسته اند فرهنگ لاتيني خود را به جهانيان بشناسانند. مردمان اين سرزمينها سعي نموده اند هيچگاه ريشه و اصالت خود را از دست ندهند و همواره در جستجوي نوآوري و ابداع سبك هاي جديد ادبي پيش رفتهاند. در همين زمينه مي توان شاهد ظهورسبك هاي خاصي بود كه در تاريخ ادبيات ايران كشورها مي درخشند. حدود پنج دهه اخير دو سبك ادبي ويژه و شايان توجه به نام هاي رئاليسم جادويي و رئاليسم شگفت انگيز به منصه ظهور رسيده اند كه نظر همگان را جلب نمودهاند. اين دو سبك دو شيوه فكري متضاد را ارايه مي كنند كه عليرغم اين تضاد، عناصر جادو يا شگفت انگيز توانستهاند در كنار واقعيت قرار بگيرند. تنها راوي است كه با ديدگاه متفاوت خود (البته در كنار فضاي داستان) در هر سبك آفرينشگر اين دوگانگي است. بنابراين آنچه كه در اين تحقيق مد نظر است مراجعه به بعضي متون ادبي است تا بتوان به توجيه اين نامگذاري ها و تفاوت هاي موجود ميان اين دو سبك ادبي پرداخت. براي رسيدن به اين هدف دو اثر معروف با نام هاي صد سال تنهايي از گابريل گارسيا ماركزGabriel Garcia Marquez و قلمرو اين دنيا از آلخور كارپنتير Alejo Carpentier را انتخاب نموده تا بتوان به بررسي تفاوت هاي اين دو سبك مهم پرداخت. |
|
كليد واژه: |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
جمعه 1 اردیبهشت 1391 6:14 PM
تشکرات از این پست