0

بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 4 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي بهار 1387; 8(1 (پياپي 27)):43-52.
 
بررسي كاربرد هنرهاي نمايشي در رشد اجتماعي دانش آموزان كم توان ذهني
 
لاريجاني زرين سادات*,رازقي نرگس
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تفرش
 
 

هدف: كودكان كم توان ذهني به لحاظ فكري، جسمي، عاطفي و رفتاري با همسالان خود متفاوت هستند و بر همين اساس براي شكوفايي استعدادهاي نهاني شان به كمك ويژه و شيوه هاي آموزشي خاص نياز دارند. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير شيوه هاي آموزش نمايشي (وانمود سازي تخيلي و نمايش عروسكي) بر رشد اجتماعي كودكان كم توان ذهني آموزش پذير مي باشد.
روش: پژوهش حاضر از نوع كاربردي و روش آن نيمه تجربي و با شماي طرح سه گروهي با پيش آزمون- پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه كليه دانش آموزان كم توان ذهني آموزش پذير 11- 9 ساله مدارس استثنايي شهر تهران است. نمونه مورد پژوهش متشكل از 36 دانش آموز كم توان ذهني آموزش پذير 11-9 ساله است كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي انتخاب و در سه گروه 12 نفري شامل 2 گروه آزمايشي و يك گروه كنترل جايابي شدند؛ بدين ترتيب تاثيرات آموزش با شيوه هاي نمايشي كه شامل نمايش وانمود سازي تخيلي و نمايش عروسكي است بر روي رشد اجتماعي كودكان كم توان ذهني آموزش پذير مورد بررسي قرار مي گيرد. تعامل مربي- كودك در اين شيوه، تعاملي جذاب و پويا مي باشد، ضمن آنكه فراهم كردن فضاي گرم و صميمي كه كودك آزادانه بتواند بدون ارزيابي و قضاوت ابراز وجود كند، موجب افزايش توان رفتاري كودك مي گردد. در اين تحقيق جهت سنجش بهره ذهني از آزمون ريون سياه و سفيد كودكان و براي اندازه گيري ميزان رشد مهارت هاي اجتماعي از مقياس رشد اجتماعي واينلند استفاده شده است.
يافته ها: يافته ها نشان داد شيوه هاي آموزش نمايشي در سطح اطمينان 99% موجب افزايش رشد اجتماعي كودكان كم توان ذهني آموزش پذير 9 تا 11 ساله مي شود و از طرف ديگر با توجه به ميانگينهاي محاسبه شده مشخص مي گردد كه شيوه آموزش وانمودسازي تخيلي در مقايسه با شيوه آموزش نمايش عروسكي موثرتر است.
نتيجه گيري: با توجه به تاثيرات مثبت شيوه هاي آموزش نمايشي در افزايش رشد اجتماعي كودكان كم توان ذهني آموزش پذير، در نظر گرفتن واحد خاصي تحت اين عنوان در برنامه آموزشي ويژه اين كودكان جهت آموزش مهارتهاي اجتماعي مفيد مي باشد
.

 
كليد واژه: كودكان كم توان ذهني آموزش پذير، رشد اجتماعي، روش آموزش نمايشي، نمايش عروسكي، روش وانمود سازي تخيلي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 5 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي بهار 1387; 8(1 (پياپي 27)):53-68.
 
مقايسه بهزيستي روان شناختي مادران با و بدون دانش آموزان ابتدايي کم توان ذهني: اثر سبکهاي مقابله اي
 
ميكاييلي منيع فرزانه*
 
* گروه علوم تربيتي، دانشگاه اروميه
 
 

هدف: هدف مطالعه حاضر بررسي وضعيت بهزيستي روان شناختي مادران کودکان کم توان ذهني و مقايسه آن با مادران کودکان عادي و بررسي نقش سبکهاي مقابله به عنوان يک متغير ميانجي در تعيين بهزيستي روان شناختي بود.
روش: براي دستيابي به اين مهم 75 نفر مادر کودک کم توان ذهني که بعنوان آموزش پذير و تربيت پذير شناسايي شده و در مدارس ابتدايي استثنايي شهر اروميه در سال تحصيلي 86-85 مشغول به تحصيل بودند، انتخاب شدند. جهت مقايسه 75 نفر مادر کودک عادي که از نظر سن و جنس فرزندان، تحصيلات و طبقه اقتصادي- اجتماعي با گروه نخست همتا شده بودند، انتخاب گرديدند. پس از توجيه، آزمون هاي بهزيستي روان شناختي ريف و سبكهاي مقابله اندلر و پارکر اجرا شد. آزمونهاي آماري تحليل رگرسيون گام به گام،
t گروههاي مستقل و آزمون مجذور خي براي تجزيه و تحليل يافته ها استفاده شدند.
يافته ها:
t بدست آمده از مقايسه وضعيت بهزيستي روان شناختي دو گروه برابر 5.34 بود که در سطح 0.01 معنادار و ميانگين مادران عادي (356.96) بالاتر از مادران کودکان کم توان ذهني (333.60) بود. آزمون مجذور خي متغير سبكهاي مقابله دو گروه مادران برابر 44.46 بدست آمد که نشان داد تفاوت فراواني مشاهده شده بين سبكهاي مقابله اي مورد استفاده معنادار است و هر دو گروه عمدتا از سبک مقابله مساله محور استفاده مي کنند. نتايج تحليل واريانس و مشخصه هاي آماري رگرسيون بين ميانگين بهزيستي روان شناختي و متغيرهاي پيش بين وضعيت مادران حاکي از اين بود که F مشاهده شده (14.91) فقط براي وضعيت مادران معنادار است و اين متغير قادر است چهل درصد از تغييرات واريانس مربوط به بهزيستي روان شناختي را تبيين کند و سبک مقابله نمي تواند به صورت معنادار متغير فوق را پيش بيني کند.
نتيجه گيري: نتايج حاکي از پايين بودن وضعيت بهزيستي روان شناختي مادران کودکان کم توان ذهني است که مي توان نتيجه گرفت احتمالا وجود کودک کم توان ذهني به عنوان عامل آسيب زننده به اين متغير مي تواند عمل کند و سبكهاي مقابله که متغيري شخصيتي به شمار مي رود متغير تعيين کننده اي در تعيين بهزيستي روان شناختي مادران هيچ يك از گروهها به شمار نمي رود
.

 
كليد واژه: بهزيستي روان شناختي، سبكهاي مقابله اي، مادران کودکان کم توان ذهني، مادران کودکان عادي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 7 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي بهار 1387; 8(1 (پياپي 27)):85-97.
 
الگوي گرفتن قلم در دانش آموزان کم توان ذهني
 
هداوندخاني فاطمه*,بهرامي هادي,بهنيا فاطمه,فرهبد مژگان,صالحي مسعود
 
* دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، اوين، بلوار دانشجو، بن بست كودكيار
 
 

هدف: هدف از اين پژوهش بررسي الگوي گرفتن قلم در دانش آموزان کم توان ذهني و رابطه آن با برخي عوامل مهم است.
روش: در اين پژوهش که از نوع مطالعات همبستگي است 157 دانش آموز در پايه هاي اول تا پنجم مدارس استثنايي دخترانه و پسرانه شهرري در سال تحصيلي 85-1384 مورد بررسي قرار گرفته و پس از کنار گذاشتن دانش آموزاني که متغيرهاي کنترل (مشکلات آناتوميکي، نورولوژيکي، ارتوپدي، عيوب بينايي که با عينک قابل اصلاح نباشند، عيوب شنوايي که با سمعک قابل اصلاح نباشند، رشدي و رفتاري) در آنان مشاهده شده بود، 126 کم توان ذهني آموزش پذير (53 دختر و 73 پسر) در دامنه سني 9 تا 19 سال در تحقيق شرکت کردند و چک ليست دست نويسي محقق ساخته براي آنان اجرا شد.
يافته ها: آزمون همبستگي نشان داد كه الگوي گرفتن قلم با دست نويسي
(p<0.0001, r=0.381) رابطه مثبت معنادار دارد. رابطه معناداري بين الگوي گرفتن قلم و سرعت دست نويسي اين دانش آموزان وجود ندارد. الگوي گرفتن قلم بين دانش آموزان راست دست و چپ دست، بين دختران و پسران، بين دانش آموزان داراي نشانگان داون و بدون اين نشانگان، تفاوت معنا دار ندارد.
نتيجه گيري: با توجه به وجود رابطه بين دست نويسي و الگوي گرفتن قلم، احتمالا يکي از راههاي بهبود دست نويسي دانش آموزان کم توان ذهني تسهيل الگوي گرفتن قلم صحيح است
.

 
كليد واژه: 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 8 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي بهار 1387; 8(1 (پياپي 27)):98-109.
 
بررسي ميزان شيوع اختلالات رفتاري دانش آموزان دوره ابتدايي شهر تهران
 
اسلاميه محمدمهدي*
 
* پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، بلوار کشاورز، ابتداي خيابان وصال شيرازي، کوچه شهيد حجت دوست
 
 

هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسي ميزان شيوع اختلالات رفتاري دانش آموزان دوره ابتدايي شهر تهران انجام شده است.
روش: اين پژوهش از نوع همه گيرشناسي است. جامعه مورد مطالعه شامل كليه دانش آموزان دوره ابتدايي مدارس دولتي شهر تهران در سال 1385 است. حجم نمونه 1420 نفر با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شد. جهت جمع آوري داده ها از پرسشنامه علايم مرضي كودكان
(CSI-4) استفاده شد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها، آمار توصيفي و استنباطي (آزمون دو نسبت مستقل) به کار بسته شد.
يافته ها: نتايج اين پژوهش نشان داد كه: 1. بيشتر دانش آموزان دوره ابتدايي (
68.9 درصد) فاقد اختلالات رفتاري و 31.1 درصد از آنان داراي اختلالات رفتاري هستند. 2. ميزان ترس مرضي دانش آموزان دختر به طور معناداري بيشتر از دانش آموزان پسر است. 3. ميزان اختلال تيك صوتي و تيك حركتي دانش آموزان پسر به طور معناداري بيشتر از دانش آموزان دختر است. 4. ميزان اختلال اضطرابي دانش آموزان دختر به طور معنادار بيشتر از دانش آموزان پسر است. 5- ميزان اختلال نافرماني (بي اعتنايي مقابله اي) در دانش آموزان پسر بطور معنادار بيشتر از دانش آموزان دختر است.
نتيجه گيري: از يافته هاي به دست آمده مي توان نتيجه گيري کرد يک سوم از دانش آموزان دوره ابتدايي شهر تهران داراي اختلالات رفتاري هستند
.

 
كليد واژه: اختلالات رفتاري، دوره ابتدايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 1 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):367-384.
 
رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا
 
حسينيان سيمين,پورشهرياري مه سيما,نصراله كلانتري فاطمه*
 
* تهران، ده ونك، دانشگاه الزهرا
 
 

هدف: اين تحقيق با هدف بررسي و مقايسه رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا در مقطع متوسطه شهر تهران، انجام پذيرفته است.
روش: روش تحقيق توصيفي با تاكيد بر همبستگي است و نمونه آماري شامل 69 دانش آموز دختر ناشنوا و 82 دانش آموز دختر شنواي مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود كه با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند. براي جمع‌‌ آوري اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس كوپراسميت و پرسشنامه شيوه هاي فرزندپروري بامريند استفاده شد و به منظور تجزيه و تحليل داده ها از آزمون هاي آماري
t استودنت براي گروه هاي مستقل و ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد.
يافته ها: نتايج نشان داد كه بين شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معناداري وجود ندارند
(P<0.01) بيشتر مادران هر دو گروه نمونه از شيوه فرزندپروري مقتدرانه بهره مي گيرند. بين عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.01)، بين شيوه فرزندپروري مقتدرانه مادران با عزت نفس فرزندان در هر دو گروه ناشنوا و شنوا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.05).
نتيجه گيري: از آنجا كه يافته هاي پژوهش حاكي از وجود رابطه مثبت و معنادار بين شيوه هاي فرزندپروري و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست، ارايه آموزش هاي لازم به والدين اين دانش آموزان براي رابطه بهتر و موثرتر با آنها، ضرورتي موكد است.

 
كليد واژه: فرزندپروري، عزت نفس، ناشنوايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 6 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي بهار 1387; 8(1 (پياپي 27)):69-84.
 
اثربخشي درمانگري رفتاري و شناختي- رفتاري بر کاهش نشانه هاي باليني اختلال نارسايي توجه/ فزون کنشي کودکان
 
ميرنسب ميرمحمود*,منصور محمود,افروز غلامعلي,غباري بناب باقر,به پژوه احمد
 
* دانشگاه تبريز، دانشكده روان شناسي و علوم تربييتي
 
 

هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسي اثربخشي درمانگري رفتاري و شناختي- رفتاري بر کاهش نشانه هاي باليني اختلال نارسايي توجه/ فزون کنشي کودکان در طول زمان و در خلال موقعيتهاي اصلي تظاهر نشانه ها انجام گرفت.
روش: در فرايند روش شناختي، تعداد هشت آزمودني از دو موقعيت آموزش ويژه انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودني با آزمودنيهاي مختلف، نخست داده هاي حاصل از مشاهده رفتاري مکرر هر آزمودني در مرحله خط پايه گردآوري شد. سپس در مرحله درمانگري تعداد چهارآزمودني تحت درمانگري رفتاري و چهار آزمودني ديگر در معرض درمانگري شناختي- رفتاري قرار گرفتند. رفتار آزمودنيها بعد از مداخله درمانگري در جلسات مرحله پيگيري نيز مورد مشاهده دقيق قرار گرفت.
يافته ها: نتايج حاصل از تحليل نقاط داده ها در مراحل آزمايشي، کاهش نشانه هاي رفتار تکليف گريز اختلال نارسايي توجه/ فزون کنشي را در سه آزمودني درمانگري رفتاري و چهار آزمودني درمانگري شناختي- رفتاري در مرحله مداخله درمانگري نسبت به خط پايه نشان داد، اما تداوم اثربخشي در طول زمان مرحله پيگيري ملاحظه نشد.
نتيجه گيري: يافته هاي اين مطالعه، الزامهايي را براي بررسي اثربخشي دراز مدت درمانگريهاي رفتاري و شناختي- رفتاري بر کاهش نشانه هاي باليني اصلي اختلال نارسايي توجه/ فزون کنشي و تعميم آنها از موقعيت مدرسه محور به موقعيت خانه دارد.

 
كليد واژه: اختلال نارسايي توجه/ فزون کنشي، درمانگري رفتاري، درمانگري شناختي- رفتاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

2 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):385-406.
 
مقايسه بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني و مادران آنها
 
هاشمي نسب سيده مريم,آقايوسفي عليرضا*,علي پور احمد
 
* قم، دانشگاه پيام نور
 
 

هدف: اين پژوهش به منظور بررسي رابطه بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني و مادران آنها اجرا شده است.
روش: براي رسيدن به اهداف و آزمون فرضيه هاي مربوط، از ميان كودكان كم توان ذهني در شمال شهر تهران در جايگاه حوزه اي جغرافيايي با امكانات اقتصادي نسبتا گسترده تر و شهر همدان به مثابه شهري متوسط و دورتر از مركز شهر، يك نمونه 356 نفري انتخاب شدند كه از اين تعداد نمونه،
43.8 درصد نمونه از شهر همدان و 56.2 درصد نمونه از شمال تهران از طريق روش نمونه گيري تصادفي در شمال تهران و همه اعضاي جامعه در همدان انتخاب شدند و داده ها از طريق پرسشنامه هاي نشانگر بهزيستي شخصي - مقياس بزرگسالان (PWI-A) و نشانگر بهزيستي شخصي- مقياس نارسايي هاي شناختي (PWI-ID) جمع آوري شدند.
يافته ها: نتايج به دست آمده بر حسب توزيع
t نشان داده است كه بين بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني در دو جنس دختر و پسر، تفاوت معناداري وجود ندارد، اما بين نمرات بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني در شهر همدان به گونه اي معنادار، بيشتر از همتايان آنها در شمال تهران است. نتايج همچنين نشان دادند كه بهزيستي شخصي مادران در دو شهر همدان و تهران نيز يكسان هستند. با اين حال، محاسبه ضريب همبستگي پيرسون، حاكي از وجود رابطه اي مستقيم بين بهزيستي شخصي مادران و كودكان آنها بود؛ به اين معنا كه با افزايش بهزيستي شخصي در مادران، اين شاخص در كودكان كم توان ذهني آنها نيز افزايش خواهد يافت. اين يافته با آنچه در پژوهش هاي مشابه در ديگر كشورها به دست آمده، يكسان است.
نتيجه گيري: بهزيستي شخصي مادران با بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني ارتباط دارد، اما بهزيستي شخصي كودكان كم توان ذهني پسر و دختر متفاوت نيست.

 
كليد واژه: بهزيستي شخصي، كودكان كم توان ذهني، مادران كودكان توان ذهني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 4 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):425-448.
 
مقايسه اثربخشي دو روش آموزش دو نيمكره مغز و آموزش موسيقي در بهبود عملكرد حساب نارسايي دانش آموزان دختر
 
استكي مهناز*,عشايري حسن,برجعلي احمد,تبريزي مصطفي,دلاور علي
 
* تهران، خيابان دماوند، مجتمع آموزشي وليعصر، دانشكده روان شناسي
 
 

هدف: پژوهش حاضر به مقايسه دو روش آموزش دو نيمكره مغز و آموزش موسيقي با توجه به سازماندهي مجدد مدارهاي عصبي مغز در كاهش علايم حساب نارسايي دانش آموزان دختر پرداخته است.
روش: با استفاده از روش آزمايشي پيش آزمون - پس آزمون سه گروهي، از ميان دانش آموزان حساب نارساي پايه دوم و سوم دبستان (مناطق 6 و 7) و بهره گيري از روش غربالگري با چك ليست وارسي تشخيصي حساب نارسايي
DSMVI كليه دانش آموزان مشكوك به نارسايي شناسايي شدند، سپس آزمون هوشي و كسلر كودكان، نقشه برداري مغزي با دستگاه بايومد و آزمون پيشرفت رياضي ايران كي - مت اجرا و از ميان كساني كه حساب نارسا تشخيص داده شدند، به صورت تصادفي 20 دانش آموز انتخاب و در سه گروه (آموزش موسيقي، آموزش دو نيمكره مغز و كنترل) جايگزين شدند. گروه هاي آزمايشي به مدت 16 جلسه آموزشي (هر جلسه 1.5 ساعت) تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجراي آموزش ها مجددا همه آزمون ها در سه گروه اجرا شد. نتايج با استفاده از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (مانوا، T و كروسكال واليس) تحليل شد.
يافته ها: تحليل نتايج نشان داد كه بين كاهش علايم حساب نارسايي گروه هاي آزمايشي در مقايسه با گروه كنترل تفاوت معنادار وجود دارد. همچنين آموزش موسيقي و آموزش دو نيمكره سبب تغييرات فعاليت هاي بيوالكتريك و فعال شدن مناطق پيشاني، آهيانه و برخي ديگر مراكز مغزي درگير با رياضيات شد و آموزش دو نيمكره مغز سبب كاهش علايم حساب نارسايي دانش آموزان شد و در همه حيطه هاي مربوط به حساب نارسايي (مفاهيم، كاربرد و عمليات) تاثير داشت.
نتيجه گيري: گروه هاي آزمايشي عملكرد بالاتري نسبت به گروه كنترل در رياضي نشان دادند و با استفاده از روش هاي يادشده مي توان سازمان دهي مجدد مدارهاي نوروني در مغز به وجود آورد و علايم مربوط به حساب نارسايي را كاهش داد.

 
كليد واژه: حساب نارسايي، آموزش موسيقي، آموزش دو نيمكره مغز، نقشه برداري مغزي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 5 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):449-466.
 
تاثير مداخلات كاردرماني بر يكپارچگي بينايي - حركتي كودكان با اختلال ويژه يادگيري
 
ماندني بتول*,سازمند علي حسين,فرهبد مژگان,كريملو مسعود,ماندني ماشااله
 
* تهران، اوين، بلوار دانشجو، بن بست كودكيار
 
 

هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسي تاثير مداخلات كار درماني بر يكپارچگي بينايي - حركتي كودكان با اختلال ويژه يادگيري است.
روش: در اين پژوهش كه از نوع مداخله اي است، 58 نفر از مراجعين به مركز مشكلات ويژه يادگيري شهر تهران با آزمون مهارت هاي بينايي - حركتي
(TVMS-R) مورد ارزيابي قرار گرفتند و از بين آنها مراجعين پايه دوم، سوم و چهارم به تعداد 23 نفر، براي ارايه مداخلات كاردرماني انتخاب شدند. اين كودكان از نظر بينايي و شنوايي سالم و بهره هوشي آنها طبيعي بود. نمونه ها به روش بلوك هاي تصادفي به دو گروه مداخله (11 نفر) و مقايسه (12 نفر) تقسيم شدند. در مرحله بعد، مداخلات كاردرماني به مدت 16 جلسه در گروه مداخله صورت گرفت و مجددا با آزمون TVMS-R ارزيابي هر دو گروه انجام شد. آزمون TVMS-R مشتمل بر 8 طبقه است و بر اساس كپي كردن تصاوير هندسي ارزيابي را انجام مي دهد. اين آزمون در سال 1381 در پژوهشكده كودكان استثنايي، استاندارد شده است.
يافته ها: در بررسي نمره كل آزمون
TVMS-R، آزمون t زوجي اختلاف معناداري را در گروه مقايسه، قبل و بعد از مداخله نشان نداد. (P=0.4) اما در گروه مورد اختلاف معناداري ديده شد (P=0.001). آزمون t مستقل نيز اختلاف معناداري را قبل از مداخله بين دو گروه مورد و شاهد نشان نداد (P=0.07) در صورتي كه بعد از مداخله، اختلاف معنادار بود (P=0.001).
نتيجه گيري: نتايج نشان مي دهد كه مداخلات كاردرماني بر مهارت هاي يكپارچگي
بينايي - حركتي در كودكان با اختلال ويژه يادگيري مراجعه كننده به مركز مشكلات ويژه يادگيري، به طور معناداري موثر بوده است.

 
كليد واژه: مداخلات كاردرماني، يكپارچگي بينايي - حركتي، كودكان با اختلال ويژه يادگيري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 6 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):467-492.
 
مقايسه مشكلات دوره بلوغ دختران نوجوان كم توان ذهني با دختران نوجوان عادي
 
اكرمي ليلا*,ميرزماني بافقي سيدمحمود,داورمنش عباس,محمدي محمدرضا,بيگلريان اكبر
 
* تهران، خيابان اوين، بلوار كودكيار، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
 
 

هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسي مشكلات دوره بلوغ (رفتاري و جنسي) دختران كم توان ذهني و مقايسه آن با مشكلات دوره بلوغ در دختران عادي در شهر تهران است.
روش: اين پژوهش مطالعه اي تحليلي از نوع مقطعي است. تعاد 90 نفر دختر كم توان ذهني و 90 نفر دختر عادي با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي، به صورت گروه نمونه انتخاب شدند. در اين پژوهش، براي بررسي مشكلات رفتاري در دوره بلوغ از چك ليست رفتاري آخنباخ (فرم
CBCL) و براي بررسي مشكلات جنسي از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
يافته ها: نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده ها به وسيله آزمون هاي آماري
t مستقل، يومن ويتني، خي دو، ضريب همبستگي پيرسون و اسپيرمن مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه دختران كم توان ذهني در دوره بلوغ حالت هايي چون گوشه گيري، اضطراب/ افسردگي، پرخاشگري، مشكلات اجتماعي، مشكلات توجه،‌ دروني سازي و مشكلات جنسي در آنها نسبت به دختران عادي بيشتر مشاهده مي شود و در مقياس هاي شكايت جسماني، مشكلات تفكر، رفتار بزهكارانه و بروني سازي بين دو گروه، تفاوتي مشاهده نشد.
نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان مي دهد كه دختران كم توان ذهني در مقايسه با دختران عادي با داشتن بهره هوشي پايين و اختلال در رفتار سازشي، در حل مشكلات فردي و اجتماعي نقص عمده دارند؛ بنابراين بلوغ و تغييرات همراه با آن مي تواند مشكلاتي را براي اين افراد و خانواده هاي آنها ايجاد كند.

 
كليد واژه: كم توان ذهني، نوجواني، بلوغ، مشكلات رفتاري، مشكلات جنسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 3 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي زمستان 1386; 7(4 (پياپي 26)):407-424.
 
مقايسه اثربخشي آموزش اسنادي و آموزش راهبردهاي فراشناختي- اسنادي بر درك مطلب دانش آموزان نارساخوان دختر
 
دهقاني مرضيه*,اميري شعله,مولوي حسين
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي
 
 

هدف: اين پژوهش به بررسي تاثير آموزش اسنادي و آموزش راهبردهاي فراشناختي- اسنادي بر درك مطلب دانش آموزان نارساخوان دختر پايه چهارم ابتدايي در دبستان هاي منطقه 3 آموزش و پرورش اصفهان پرداخته است.
روش: اين پژوهش به شيوه نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل انجام شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان نارساخوان دختر پايه چهارم ابتدايي مدارس دولتي شهر اصفهان در سال تحصيلي 1386-1385 تشكيل مي داد. نمونه هاي پژوهش 30 نفر از دانش آموزان نارساخوان دختر بودند كه پس از اجراي آزمون سنجش توانايي خواندن، چك ليست نارساخواني، آزمون درك مطلب و فرم
B آزمون هوشي كتل، بر اساس دو ملاك نارسايي در خواندن و درك مطلب انتخاب شدند و افراد گروه نمونه به طور تصادفي در سه گروه 10 نفري، دو گروه آزمايشي (آموزش اسنادي و آموزش راهبردهاي فراشناختي - اسنادي) و يك گروه كنترل جايگزين شدند. سپس دو گروه آزمايشي در 8 جلسه 45 دقيقه اي به مدت يك ماه و نيم تحت آموزش قرار گرفتند و در پايان جلسات، پس آزمون درك مطلب بر روي سه گروه انجام گرفت.
يافته ها: تحليل و مقايسه اطلاعات به دست آمده از نتايج تحليل كواريانس نشان داد كه بين ميانگين نمرات پس آزمون درك مطلب سه گروه آموزش اسنادي، آموزش راهبردهاي فراشناختي - اسنادي و كنترل تفاوت معناداري وجود دارد
(P<0.001). تفاوت ميانگين ها نشان داد كه نمرات پس آزمون درك مطلب گروه آموزش راهبردهاي فراشناختي - اسنادي از گروه آموزش اسنادي بيشتر بود.
نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي به دست آمده، مي توان اين احتمال را مطرح كرد كه آموزش راهبردهاي فراشناختي - اسنادي در مقايسه با آموزش اسنادي، تاثير بيشتري بر درك مطلب دانش آموزان نارساخوان داشته است.

 
كليد واژه: آموزش اسنادي، راهبردهاي فراشناختي - اسنادي، درك مطلب، نارساخوان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 1 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي پاييز 1386; 7(3 (پياپي 25)):247-264.
 
تاثير برنامه آماده سازي بر ميزان پذيرش دانش آموزان عادي نسبت به دانش آموزان واجد اختلال حسي- حرکتي در مدارس فراگير و عادي
 
اديب سرشكي نرگس*,پورمحمدرضاي تجريشي معصومه,ميرزماني بافقي سيدمحمود
 
* تهران، اوين، بلوار دانشجو، بن بست کودکيار، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
 
 

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير برنامه آماده سازي بر ميزان پذيرش دانش آموزان عادي مدارس فراگير و عادي نسبت به کودکان واجد اختلال حسي حرکتي صورت گرفته است.
روش: با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي، از جامعه آماري دانش آموزان عادي پايه هاي تحصيلي سوم تا پنجم ابتدايي در مدارس فراگير و عادي در سال تحصيلي 85-84 نمونه اي به حجم 435 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه مقياس پذيرش ولتز (1980) نگرش افراد هر دو گروه قبل و بعد از اجراي برنامه آماده سازي مورد ارزيابي و مقايسه قرار گرفت. يافته هاي حاصل، با استفاده از آزمون آماري
t مستقل و تحليل واريانس دو راهه تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: نتايج بيانگر آن بود که ميزان پذيرش دانش آموزان گروه آزمايش در مدارس فراگير و عادي پس از شرکت در برنامه آماده سازي، در مقايسه با گروه گواه به طور معنادار افزايش يافته است. همچنين نتايج بيانگر آن است که بين ميانگين ميزان پذيرش دانش آموزان گروه آزمايش با توجه به نوع مدرسه فراگير و عادي تفاوت معنادار وجود ندارد. در نهايت اثر متقابل گروه آزمايش و نوع مدرسه بر ميزان پذيرش دانش آموزان معنادار نيست.
نتيجه گيري: شرکت دانش آموزان گروه آزمايش در برنامه هاي آماه سازي ميزان پذيرش آنها را نسبت به دانش آموزان داراي اختلال حسي- حرکتي در مقايسه با گروه گواه افزايش داده است.

 
كليد واژه: پذيرش، مدارس فراگير، دانش آموزان واجد اختلال حسي حرکتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 2 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي پاييز 1386; 7(3 (پياپي 25)):265-286.
 
ويژگيهاي روان سنجي سياهه ارزيابي آمادگي تحصيلي کودکان پش دبستاني در حيطه رويکردها به يادگيري
 
راغب حجت اله*
 
* تهران، خيابان انقلاب، خيابان شهيد برادران مظفر، ساختمان شماره 5 آموزش و پرورش، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، پژوهشكده كودكان استثنايي
 
 

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسي ويژگيهاي روان سنجي سياهه ارزيابي آمادگي تحصيلي کودکان پيش دبستاني در حيطه رويکرد به يادگيري براي دانش آموزان پيش دبستاني دختر و پسر عادي و کم توان ذهني اجرا شد.
روش: نمونه مورد مطالعه در اين پژوهش تعداد 1193 دانش آموز پيش دبستاني (1022 دانش آموز عادي و 171 دانش آموز کم توان ذهني) دختر و پسر سازمانهاي آموزش و پرورش شهر تهران، شهرستانهاي تهران، آذربايجان شرقي، اردبيل، گيلان، مازندران، مرکزي، همدان و سمنان بود که با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي تصادفي انتخاب و سياهه مذکور در مورد آنها تکميل شد. براي تحليل سوالها و برآورد ويژگيهاي روان سنجي مولفه هاي پرسشنامه، از مدل کلاسيک آزمون استفاده شد. همساني دروني مقياسها با استفاده از فرمول آلفاي کرونباخ برآورد شد.
يافته ها: ضرايب همساني دروني مولفه هاي پرسشنامه به ترتيب براي مولفه کنجکاوي و علاقه
0.95، مولفه پايداري و توجه 0.95، مولفه خلاقيت و نوآوري 0.96، تعمق و تفسير 0.95 و کل پرسشنامه 0.98 است. در خصوص روايي نيز تحليلهاي مختلفي صورت گرفت از جمله اين تحليلها مي توان به تمايزگذاري گروهي اشاره کرد. تفاوت بين ميانگين نمرات کودکان عادي و گروه کودکان کم توان ذهني پيش دبستاني در همه مولفه ها و کل پرسشنامه در سطح 0.001 معني دار بود.
نتيجه گيري: به طور کلي يافته هاي حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد که مولفه ها و کل پرسشنامه، از اعتبار و روايي مطلوب و بالايي برخوردارند و با اطمينان مي توان از آنها براي سنجش عملکرد کودکان پيش دبستاني در حيطه رويکردها به يادگيري استفاده کرد.

 
كليد واژه: آمادگي تحصيلي، پيش دبستاني، اعتبار، روايي، روان سنجي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 3 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي پاييز 1386; 7(3 (پياپي 25)):287-298.
 
بررسي ساختار عاملي مقياس رفتار انطباقي بزرگسالان (ABS-RC: 2): يک تحليل ثانويه
 
مينايي اصغر*
 
* تهران، خيابان انقلاب، خيابان شهيد برادران مظفر، ساختمان شماره 5 آموزش و پرورش، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، پژوهشكده كودكان استثنايي
 
 

هدف: پژوهش حاضر، ساختار عاملي مقياس رفتار انطباقي بزرگسالان (ABS-RC: 2) مورد بررسي قرار گرفت.
روش: مطالعه حاضر يک تحليل ثانويه است که با بهره گيري از داده هاي حاصل از نمونه هنجاري
ABS-RC: 2 صورت گرفت. نمونه هنجاري ABS-RC: 2 شامل 4103 فرد بزرگسال (18 سال به بالا) مبتلا به ناتوانيهاي رشدي است که در اجتماعات محلي مانند: محيط خانواده، يا محيطهايي با جمعيت کمتر از 16 نفر و يا در مراکز نگهداري شبانه روزي زندگي مي کردند. ماتريس همبستگي 18 حيطه مورد سنجش اين مقياس از ني هيرا، للاند و لمبرت (1993، ص 40) اقتباس شد.
يافته ها: نتايج حاصل از تحليل جداگانه و مرکب حيطه هاي
ABS-RC: 2، نشان داد که حيطه هاي مقياس رفتار انطباقي بزرگسالان بر روي دو مولفه (عامل) عمده با نام استقلال شخصي و رفتار اجتماعي بار مي شوند.
نتيجه گيري: در تفسير نمرات
ABS-RC: 2 به جاي 5 عامل و 18 حيطه که مولفان مقياس مطرح کرده اند، بايد بر دو مولفه مفهومي عمده، يعني استقلال شخصي و رفتار اجتماعي تمرکز شود.

 
كليد واژه: مقياس رفتار انطباقي، تحليل عاملي اکتشافي، ساختار عاملي، تحليل ثانويه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته کودکان استثنایی

 4 : پژوهش در حيطه كودكان استثنايي پاييز 1386; 7(3 (پياپي 25)):299-316.
 
رابطه جرات ورزي و عزت نفس با پيشرفت تحصيلي در دانش آموزان تيزهوش و عادي
 
غباري بناب باقر*,حجازي مسعود
 
* تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بعد از تقاطع چمران، دانشکده روان شناسي و علوم تربيتي
 
 

هدف: پژوهش حاضر به منظور مقايسه ميزان جرات ورزي، عزت نفس و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان تيزهوش و عادي و همچنين بررسي روابط موجود بين اين متغيرها صورت گرفت.
روش: اين پژوهش از نوع همبستگي است. بدين منظور 60 دانش آموز تيزهوش (30 پسر و 30 دختر) و 60 دانش آموز عادي (30 پسر و 30 دختر) به صورت تصادفي انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جرات ورزي گمبريل و ريچي و پرسشنامه عزت نفس کوپراسميت و همين طور معدل درسي مورد بررسي قرار گرفتند. براي تحليل داده ها از روشهاي آماري تحليل واريانس چند متغيره، ضريب همبستگي دو متغيره و تحليل رگرسيون استفاده شد.
يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد که دانش آموزان تيزهوش در هر سه متغير جرات ورزي، عزت نفس و پيشرفت تحصيلي بر دانش آموزان عادي برتري داشتند، اما تفاوتي بين متغيرهاي فوق در دو جنس ملاحظه نشد. از سوي ديگر هر سه متغير جرات ورزي، عزت نفس و پيشرفت تحصيلي در دانش آموزان عادي داراي رابطه معنادار بودند، اما در دانش آموزان تيزهوش تنها بين دو متغير جرات ورزي و عزت نفس رابطه وجود داشت. همچنين نتايج تحليل رگرسيون نشان داد که جرات ورزي و عزت نفس، توانايي پيش بيني پيشرفت تحصيلي دانش آموزان عادي را داشتند.
نتيجه گيري: برتري دانش آموزان تيزهوش بر دانش آموزان عادي در سه متغير: جرات ورزي، عزت نفس و پيشرفت تحصيلي مورد تاييد قرار گرفت. بعلاوه پيشرفت تحصيلي دانش آموزان از روي داده هاي جرات ورزي و عزت نفس قابل پيش بيني است.

 
كليد واژه: جرات ورزي، عزت نفس، پيشرفت تحصيلي، دانش آموزان تيزهوش
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 1 اردیبهشت 1391  2:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها