0

بانک مقالات جغرافیا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 2 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) بهار 1390; -(75):15-29.
 
تغييرپذيري زماني و مكاني بيشينه بارش ماهانه در بخش هاي جنوبي درياي خزر
 
محمدي حسين,عزيزي قاسم,تقوي فرحناز,يوسفي يداله*
 
* دانشكده جغرافيا، دانشگاه تهران
 
 

تغييرپذيري دما و بارش از ويژگي هاي اصلي اقليم به شمار مي آيد. به ويژه بارش در مقياس هاي زماني و مكاني مختلف داراي تغييرات بسياري است. بررسي تغييرپذيري درون سالانه فراواني بارش بيشينه ماهانه در مناطق جنوبي درياي خزر موضوع مقاله حاضر است. براي اين منظور از داده هاي 32 ايستگاه (همديدي سازمان هواشناسي و باران سنجي وزارت نيرو) كه داراي 40 سال آمار پيوسته (2006-1967) است، استفاده شده است. بررسي اوليه نشان مي دهد كه به طور نسبي در ماه هاي سپتامبر، اكتبر و نوامبر بارش بيشينه ماهانه در بيشتر بخش هاي منطقه رخ مي دهد. به منظور بررسي دقيق تر و نشان دادن تناوب بارش از روش هارمونيك استفاده گرديد. روش هارمونيك نشان داد كه بيشترين درصد توضيح واريانس به وسيله هارمونيك اول به ميزان بيش از 70 درصد در بخش هاي ساحلي مناطق مركزي و غربي اين منطقه مشاهده مي شود. در اين بخش ها تغييرات درون سالانه بارش بيشينه ماهانه طي دوره مورد بررسي عموما به صورت سالانه صورت مي گيرد. در بخش هاي كوهستاني و شرقي به هارمونيك هاي سوم و چهارم براي توضيح واريانس نياز است و در بعضي از موارد تا هارمونيك ششم نيز براي توضيح واريانس به كار مي رود، كه نشان از تغييرپذيري زياد و عدم يكنواختي بارش در اين مناطق دارد. بيشترين PVR(1) به ميزان 82 درصد متعلق به ايستگاه رشت و كمترين ميزان PVR(1) به ميزان حدود 10 درصد مربوط به ايستگاه نمارستاق است. ميزان PVR كه نشان دهنده ميزان توضيح دهندگي واريانس است، در هارمونيك اول نشان دهنده تغييرات سالانه است. در ايستگاه رشت ـ به واسطه ميزان بالاي PVR هارمونيك اول ـ تغييرات درون سالانه مولفه بررسي شده داراي يكنواختي بيشتر و سالانه بوده و در ايستگاهي همچون نمارستاق تغييرات داراي نوسان بيشتري است و به هارمونيك هاي بالاتري براي توضيح واريانس نياز است.

 
كليد واژه: هارمونيك، ماهانه، بيشينه، تغييرپذيري، بارش، واريانس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 3 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) بهار 1390; -(75):31-46.
 
بررسي پتانسيل خطر وقوع سيل در مسير رودخانه هاي مئاندري، با استفاده از شاخص LFH مطالعه موردي: رودخانه شور (واقع در دامنه هاي شرقي كوهستان سهند)
 
بياتي خطيبي مريم*
 
* گروه پژوهشي جغرافيا، دانشگاه تبريز
 
 

مئاندرها از چشم اندازهاي بسيار زيبا و در عين حال از اشكال خطرناك ژئومورفولوژيكي ـ هيدرولوژيكي دشت هاي سيلابي مناطق كوهستاني محسوب مي شوند. عوامل مختلفي در تشكيل و توسعه و جابه جايي مسير كانال ها دخالت مي كنند. يكي از عوامل مهم در تشكيل اين پديده ها، وقوع سيلاب ها و مازاد انرژي در مسير جريان رودخانه هاست. حضور مئاندرها در مسير رودخانه ها در واقع از نشانه هاي مهم خطر وقوع سيلاب ها در محدوده تشكيل آنهاست. در مسير رودخانه شور، جاري در حوضه كوهستاني نيمه خشك (واقع در عرض شمالي 36005’ تا 37020’ و طول شرقي 46043’ تا 47015’) پيچ و خم هاي زياد و متوالي تشكيل مي گردد و متداول ترين مئاندرها مشاهده مي شود. در اين مقاله، براي بررسي اين پديده ها و همچنين با هدف مطالعه پتانسيل خطر وقوع سيلاب ها در طول قطعاتي از مسيرهاي مئاندري، از شاخص LFH استفاده شده است براي رسيدن به هدف از پارامترهاي خود مئاندرها ـ از جمله كمربند مئاندر، پهناي بستر و مانند اينها ـ استفاده شده است. نتايج به دست آمده از بررسي ها، نشان مي دهد كه مقدار LFH در كل طول مسير متفاوت است و با متوسط 0.77 مقدار آن بالاست. به عبارت ديگر، طبق اين شاخص، در طول مسير رودخانه شور، پتانسيل سيل خيزي در طول قطعاتي از مسيرهاي پيچ و خم دار بالاست. بررسي ها همچنين حاكي از آن اند كه جابه جايي قوس مئاندرها به طرف كناره ها باعث شده است كه فرسايش كناري در طول مسير رودخانه شور تشديد گردد و مخاطرات ناشي از آن نيز افزايش يابد.

 
كليد واژه: رودخانه، رودخانه شور، سيلاب ها، مئاندر، دامنه هاي شرقي كوهستان سهند، تاثيرات مئاندرها، خطر سيل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):1-16.
 
نقش تغييرات اقليمي کواترنر در تحول ژئومورفولوژيکي فروچاله هاي کارستي (مطالعه موردي: ناهمواري شاهو، غرب ايران)
 
قرباني محمدصديق*,محمودي فرج اله,يماني مجتبي,مقيمي ابراهيم
 
* گروه جغرافيا، دانشگاه پيام نور، مركز سنندج
 
 

ناهمواري شاهو توده اي کوهستاني و آهکي است که در حد فاصل استان هاي کردستان و کرمانشاه واقع شده است و از نظر ساختاري بخشي از زاگرس مرتفع محسوب مي شود. ساختار آهکي اين ناهمواري داراي شرايط مناسبي براي توسعه اشکال کارستي است. در تحول و توسعه کارست هاي منطقه، متغيرهاي اصلي سنگ شناسي، زمين ساخت، شيب و اقليم دخالت داشته اند که نحوه توزيع فروچاله ها با توجه به هر کدام از اين متغيرها مورد بررسي قرار گرفته است. ميزان تراکم سطحي فروچاله ها با استفاده از عکس هاي زميني و پيمايشي ميداني در نقاط مختلفي از ميدان هاي اصلي کارستي به صورت نمونه اي بررسي شده و 15 تا 20 فروچاله در کيلومترمربع برآورد گرديده است. با وجود اينکه در بخش هاي عمده اي از منطقه شرايط سنگ شناسي، زمين ساختي و شيب براي توسعه کارست فراهم است اما اثري از فروچاله هاي کارستي ديده نمي شود. حضور فروچاله هاي کارستي از ارتفاع مشخصي (1900 متر) به بالا و بررسي آثار و شواهد يخچالي همچون سيرک ها، دره ها و مورن هاي يخچالي و همچنين پديده هاي مجاور يخچالي شامل لايه هاي مختلف سولي فلکسيون در نقاط مختلف منطقه، نشان مي دهد که در دوره هاي سرد پلئيستوسن از ارتفاع 1800 متر (مرز برف دائمي) به بالا، شرايط براي توسعه انحلالي فروچاله هاي کارستي فراهم بوده است. در چنين شرايطي دولين هاي کارستي داراي نقش دوگانه سيرک دولين بوده اند و در ابعاد وسيع شکل گرفته اند. در شرايط اقليمي کنوني، کارستهاي منطقه تحت تاثير تخريب شديد مکانيکي قرار دارند.

 
كليد واژه: کارست، شاهو، ژئومورفولوژي، کواترنر، پلئيستوسن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 2 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):17-34.
 
الگوهاي روزانه گردش جو زمستانه تراز 500 هکتوپاسکال بر روي ايران و خاورميانه
 
رضييي طيب*,عزيزي قاسم,محمدي حسين,خوش اخلاق فرامرز
 
* پژوهشكده حفاظت خاك و آبخيزداري
 
 

براي شناسايي الگوهاي روزانه گردش جوي تراز 500 هکتوپاسکال بر روي خاورميانه و ايران در فصل زمستان (دسامبر تا مارس )، داده هاي ميانگين روزانه ارتفاع ژئوپتانسيل اين تراز براي دوره 1965-2000 از مرکز NCEP/NCAR دريافت گرديد و مورد استفاده قرار گرفت. به کمک آرايه S تحليل مولفه هاي اصلي  (PCA)خوشه بندي چند هسته اي تمامي روزهاي مورد مطالعه به 12 گروه طبقه بندي شد و ميانگين هر گروه به عنوان يک الگوي گردشي معرفي گرديد. به طور کلي الگوهاي گردشي به دست آمده را بر اساس جهت وزش بادهاي غربي بر روي ايران مي توان به سه دسته اصلي مداري، شمال غربي و جنوب غربي تقسيم کرد. در الگوهاي مداري هميشه جهت جريان بادهاي غربي بر روي ايران به صورت مداري و يا تقريبا مداري است، در حالي که در الگوهاي جنوب غربي همواره يک ناوه در غرب ايران (از مديترانه تا ايران) قرار دارد که جريان ها را به صورت نصف النهاري در مي آورد و آنها را با جهت جنوب غربي تا غربي به روي ايران روانه مي کند. تفاوت در محل، عمق و گسترش اين ناوه باعث تفاوت الگوهاي جنوب غربي از يکديگر و تفاوت در ميزان تاثيرگذاري آنها بر آب و هواي ايران مي شوند. بررسي ارتباط ميان الگوهاي گردش جوي و بارش در سطح کشور نشان داد که برخي از الگوها با ايجاد جريان جنوب غربي و ريزش هواي مرطوب و ناپايدار بر روي ايران سهم زيادي در توليد بارش سالانه کشور دارند. در اين گونه الگوها هر چه ناوه عميق تر و به ايران نزديک تر باشد، اثر آن بر اقليم کشور بيشتر است و بارش بيشتري را در پهنه گسترده تري از ايران سبب مي شود. عميق شدن اين ناوه باعث نصف النهاري شدن جهت جريان در اين الگوها مي شود و پتانسيل ايجاد بارش را در آنها افزايش مي دهد. در مقابل، در جريانهاي شمال غربي اين ناوه جاي خود را با پشته عوض مي کند و اين خود موجب ريزش هواي سرد عرض هاي شمالي و ايجاد هواي پايدار بر روي ايران مي گردد. همچنين مشخص شد که برخي از الگوها در سرتاسر کشور موجبِ بارش مي شوند و برخي ديگر تنها در بخش هايي از کشور. نتايج همچنين نشان از آن داشتند که توزيع فراواني برخي از الگوها در همه ماه هاي مورد مطالعه تقريبا يکسان است، در حالي که برخي ديگر در ماههاي خاصي بيشتر روي مي دهند. بررسي روند تغييرات الگوها نيز نشان داد که بيشتر الگوها با هيچ گونه روند کاهشي و يا افزايشي معني داري مواجه نبوده اند.

 
كليد واژه: الگوي گردش جو، نمايه PI، خوشه بندي چند هسته اي، تحليل مولفه هاي اصلي، تراز 500 هکتوپاسکال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 
پهنه بندي فرايندهاي هوازدگي سنگ ها بر اساس مدل هاي پلتير در شمال غرب ايران
 
مقصودي مهران*,خوش اخلاق فرامرز,حنفي علي,روستا ايمان
 
* گروه جغرافياي طبيعي، دانشكده جغرافيا، دانشگاه تهران
 
 

هوازدگي زماني رخ مي دهد که سنگ هاي سطحي زمين بر اثر فرايندهاي فيزيکي، شيميايي و يا بيولوژيکي شکسته مي شوند و يا تغيير شکل مي دهند. اين عمل مي تواند به وسيله باد، آب، اقليم، عوامل گياهي و جانوري صورت گيرد. اين مطالعه بر اساس مدل هاي لويس پلتير قرار دارد که در اين مدل ها از دو متغير متوسط دما و بارش سالانه استفاده شده است. پلتير با استفاده از اين دو متغير هفت مدل را مشخص کرد که مي توانند انواع مختلف پديده هاي هوازدگي را توصيف کنند. از بين اين مدل ها دو مدل مربوط به رژيم هاي هوازدگي و رژيم هاي مورفوژنتيکي در مورد شمال غرب ايران بررسي شد و رژيم هاي مربوط به هر ايستگاه از روي نمودارهاي مربوط تعيين گرديد. به منظور مطالعه و پهنه بندي وضعيت هوازدگي و مناطق ژئومورفولوژيکي در منطقه شمال غرب کشور داده هاي اقليمي شامل ميانگين بارش و دماي سالانه، 28 ايستگاه سينوپتيک که داراي داده و طول دوره آماري مناسب بودند، از سايت سازمان هواشناسي برگرفته شد و سپس در يک پايگاه داده در محيطGIS  ثبت گرديد. بعد از بررسي روند دما و بارش در منطقه مورد مطالعه، رژيم هاي مربوط به هر ايستگاه از روي مدل هاي پلتير تعيين شد و بعد از دادن ارزش ورني به آنها در پايگاه داده ثبت گرديد و سپس نقشه هاي مربوط در محيط Arc map توليد شدند. نتايج حاصل نشان داد که از نه وضعيت مورفوژنتيکي موجود در مدل پلتير، پنج وضعيت در شرايط اقليمي منطقه اتفاق مي افتد، به طوري که بيشتر بخش هاي شمال غرب کشور در منطقه نيمه خشک قرار مي گيرند. همچنين ايستگاه هاي واقع در سواحل جنوب غربي درياي خزر در استان گيلان و دامنه هاي غربي زاگرس در استان کردستان، رژيم معتدل و ساوان دارند. از نظر وضعيت هوازدگي نيز در بيشتر مناطق کوهستاني منطقه، هوازدگي ها بيشتر از نوع مکانيکي ضعيف و متوسط رخ مي دهد، در صورتي که در برخي از ايستگاه هاي واقع در سواحل جنوب غربي درياي خزر و دامنه هاي غربي زاگرس در استان کردستان هوازدگي شيميايي همراه با عمل يخبندان تا هوازدگي شيميايي متوسط و شديد اتفاق مي افتد.

 
كليد واژه: مناطق مورفوژنتيکي، رژيم هوازدگي، مدل پلتير، شمال غرب ايران
 
 
 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 4 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):47-62.
 
پيش بيني بارش پاييزه و زمستانه نيمه غربي ايران، با استفاده از SST مديترانه در فصول تابستان و پاييز
 
رضايي بنفشه مجيد,جهان بخش سعيد*,بياتي خطيبي مريم,زينالي بتول
 
* گروه جغرافياي طبيعي، دانشگاه تبريز
 
 

کشور ما به دليل واقع شدن در همسايگي منابع رطوبتي فراوان درياي مديترانه در غرب، خليج فارس و درياي عمان مناطق رطوبتي ياد SST در جنوب، درياي خزر در شمال، درياي سياه و اقيانوس هند تاثيرپذيري نسبتا زيادي از شده دارد . لذا بررسي و مطالعه اين تاثيرها بر مقدار بارش هاي کشور، نقش اساسي در شناخت نوسان هاي بارش و پيش بيني مقادير بارش آن دارد. از آنجا که خشکسالي و سيل خسارات زيادي به جوامع و بخش هاي مختلف اقتصادي در ايران وارد مي کند، لذا پيش بيني بارش داراي نقش اساسي در مديريت بهينه منابع آب و خاک، و نيز جايگزيني مديريت ريسک به جاي مديريت بحران و توسعه پايدار کشور است. در اين پژوهش ميزان تاثير فصلي بر  دماي سطح آب درياي مديترانه(Mediterranean SST)  بر بارش هاي فصلي نيمه غربي ايران بررسي شده است. ابتدا دوره هاي گرم و سرد و پايه (شرايط معمولي دماي سطح آب مديترانه) تعريف شد و سپس ميانه آماري بارش و و در هر دوره با عناوين به ترتيبRw ،Rc ، Rb محاسبه گرديد و از مقادير نسبت هاي Rc/Rw, Rb/Rc, Rb/Rw وRw/Rc  به منظور ارزيابي ميزان تاثير اين شرايط بر بارش استفاده شد. نتايج نشان داد زماني که در فصل پاييز  MedSSTسردتر از معمول باشد، بارش زمستانه منطقه مورد مطالعه افزايش مي يابد ولي دماي گرم تر از معمول آن در فصل تابستان باعث افزايش بارش پاييزه مي شود. همچنين بين نوسانات MedSST در فصل پاييز و بارش زمستانه ايستگاه هاي مورد مطالعه، همبستگي معني دار منفي وجود دارد، ولي بين نوسانات MedSST در فصل تابستان و بارش پاييزه ايستگاه هاي مورد مطالعه همبستگي معني دار مشاهده نشد؛ اما تمايل نسبتا مشخصي بين افزايش بارش پاييزه با دماي گرم مديترانه ملاحظه ميشود.

 
كليد واژه: پيش بيني، غرب ايران، نوسان بارش، مديترانه، SST
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 5 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):63-77.
 
ژئومورفومتري مگاياردانگ هاي لوت
 
احساني اميرهوشنگ*
 
* مركز تحقيقات بين المللي بيابان، دانشگاه تهران
 
 

ياردانگ ها لندفرم هاي منحصر به فردي در مناطق خشک دنيا (و احتمالا در زهره و کره مريخ) هستند که امروزه با پيشرفت فناوري دورسنجي و دسترسي به تصاوير ماهواره اي با دقت بسيار بالا، امکان استخراج اطلاعات از آنها فراهم آمده است. اطلاعات ماهواره اي موجود نشان مي دهند که مگاياردانگ ها در آسياي مرکزي (چين)، بيابان لوت در ايران، شمال عربستان سعودي، بيابان ناميبيا، بيابان ليبي در مصر، صحراي مرکزي، بيابان هاي پرو و شيلي و آرژانتين وجود دارند. در سال 2003 وزارت ملي هوا و فضاي امريکا داده هاي رادار SRTM با دقت 90 متر را براي تقريبا 80 درصد کره زمين ارايه کرد. آناليز توپوگرافي به واحدهاي همگن اراضي نقش بسيار مهمي در ارايه اطلاعات پايه براي برنامه ريزي ايفا مي کند. در ژئومورفومتري-روش اندازه گيري کمي و کيفي توپوگرافي-پارامترهاي مورفومتريک نظير شيب، منحني حداکثر، منحني حداقل يا منحني مقطع عرضي از مدل رقومي ارتفاعي استخراج مي گردد. در اين مقاله پهنه بندي ياردانگ هاي لوت از طريق آناليز مورفومتريک و استخراج پارامترهاي نماي اول (شيب) و نمناي دوم (مثل منحني مقطع عرضي، منحني حداکثر و حداقل) با کمک معادلات درجه دوم دو متغيري بر روي مدل رقومي ارتفاعي مستخرج از داده هاي رادار صورت گرفت. سپس اين پارامترها به عنوان ورودي شبکه عصبي مصنوعي-الگوريتم شبکه خود سازمانده مورد استفاده قرار گرفتند و با بهره گيري از پتانسيل اين الگوريتم ياردانگ هاي لوت به صورت نيمه اتوماتيک و با سرعت و دقت بالا پهنه بندي گرديد. نتايج آناليز مورفومتريک بيابان لوت نشان داد که لندفرم ياردانگ و راهروها 34 و 43 و اراضي مسطح با درجات شيب مختلف 23 درصد منطقه را شامل مي شوند.

 
كليد واژه: رادار، شبکه خود سازمانده، لوت، تصاوير ماهواره ها، مگاياردانگ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 6 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):79-94.
 
شناسايي الگوهاي فرارفت دمايي ايران در سال هاي سرد
 
منتظري مجيد*,مسعوديان سيدابوالفضل
 
* گروه جغرافيا، دانشگاه آزاد اسلامي نجف آباد
 
 

براي دستيابي به الگوهاي فرارفت دمايي در سال هاي سرد، ابتدا بر اساس متوسط دماي سالانه کشور، پنج سال سرد مشخص گرديد. سپس براي تعيين فرارفت هاي دمايي سه مولفه باد مداري، باد نصف النهاري و دماي هوا در تراز 1000 هکتوپاسکال، براي ساعت 12 GMT و در محدوده جغرافيايي 20 تا 50 درجه عرض شمالي و 35 تا 70 درجه طول شرقي، از پايگاه داده هاي اقليمي استخراج گرديد. فرارفت دمايي براي هر سال با استفاده از برنامه نويسي در محيط نرم افزار گرادس محاسبه گرديد و در مرحله بعد تحليل مولفه اصلي بر روي ماتريس داده هاي فرارفت دمايي انجام گرفت. اين تحليل نشان داد که با پانزده مولفه مي توان بيش از 93 درصد تغييرات داده ها را تبيين کرد. سپس تحليلي خوشه اي با روش ادغام وارد، بر روي ماتريس نمرات مولفه ها انجام گرفت و بر اساس مقادير پانزده مولفه در 1827 روز، دوازده الگوي فرارفتي شناسايي گرديد. براي هر الگوي فرارفتي يک روز نماينده مشخص شد که معرف فرارفت دمايي در زمان حاکميت آن الگوست. با مشخص شدن روز نماينده، نقشه هاي فرارفت دمايي اين روزها محاسبه و ترسيم گرديد. تحليل نقشه هاي روزهاي نماينده الگوهاي فرارفت دمايي نشان داد که در طي دوره مورد مطالعه، الگوهاي فرارفت سرد، به مراتب غلبه بيشتري دارند و از اين رو پايين بودن دما در سال هاي سرد ناشي از فراواني فرارفت هاي سرد و يورش توده هاي هواي سرد و گسترش آن بر پهنه ايران زمين بوده است. فرارفت هاي دمايي در قالب دو گروه فرارفت هاي شرقي ناشي از گسترش فراباري سيبري و فرارفت هاي غربي در نتيجه استقرار بادهاي غربي، کشور را در بر مي گيرند. بررسي نقشه هاي روز هاي نماينده، نشان مي دهد که فرارفت هاي شرقي سطحي اند و شدت بيشتري نيز دارند و در لايه هاي پايين جو جابه جا مي شوند. اين در حالي است که فرارفت هاي غربي، ملايم ترند و در ترازهاي مياني جو نمود بيشتري دارند. بررسي بسامد فرارفت هاي دمايي در ماه هاي سال، نشان داد که الگوهاي شماره 9 و 11 و 12 تابستانه اند و در 31 درصد موارد در دوره گرم حادث شده اند. از اين رو مي توان گفت که فرارفت هاي دمايي در دوره سرد سال بسامد بيشتري دارند.

 
كليد واژه: الگوي فرارفتي، تحليل خوشه اي، ايران، تحليل مولفه هاي اصلي، فرارفت دمايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 8 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):111-123.
 
بررسي نقش تغيير کاربري اراضي بر برخي از خصوصيات فيزيکي، شيميايي و فرسايش پذيري خاک
 
سليماني كريم*,آزموده علي
 
* دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري
 
 

تغيير کاربري جنگل به اراضي کشاورزي، عموما تاثير جدي بر ميزان ماده آلي و ديگر ويژگي هاي فيزيکي و شيميايي خاک مي گذارد. اين پژوهش با هدف بررسي نقش تغيير کاربري جنگل بر برخي از خصوصيات فيزيکي و شيميايي خاک و در ادامه شناخت شماري از متغيرهاي موثر خاک بر شاخص فرسايش پذيري در بخشي از حوضه آبخيز برنجستانک صورت گرفته است. بدين منظور سه کاربري جنگل، زراعت ديم (گندم) و باغ مورد بررسي قرار گرفت. نمونه هاي خاک از دو لايه سطحي 10-0 و 20-10 سانتي متر در قالب طرح بلوک کاملا تصادفي برداشته و مقايسه شد. نتايج نشان از آن داشتند که ميزان ماده آلي در اراضي زراعي و باغ، به ترتيب 44.24 و 45.45 درصد در لايه 10-0 سانتي متر، و 42.69 و 43 درصد در لايه 20-10 سانتي متر کمتر از اراضي جنگلي بوده است. حداکثر نيتروژن کل در لايه 10-0 سانتي متر در کاربري جنگل به ميزان 0.303 درصد و حداقل آن در لايه 20-10 سانتي متر در اراضي باغ به ميزان 0.190 درصد مشاهده شد که کاهشي معادل با 37.32 درصد را نشان مي دهد. وزن مخصوص ظاهري و اسيديته خاک طي تغيير کاربري جنگل افزايش يافت. اين در حالي است که تغيير کاربري جنگل به اراضي زراعي و باغ تاثير مشخص و معني داري بر درصد ذرات رس و سيلت نداشت و تنها در لايه 10-0 سانتي متر تفاوت معني داري از لحاظ درصد ذرات شن مشاهده شد. نتايج نشان داد که فرسايش پذيري خاک به دليل کاهش پوشش گياهي پايا، ماده آلي خاک، تخريب ساختمان خاک و پايداري خاکدانه ها طي تغيير کاربري جنگل، افزايشي حدود دو برابر داشته است. همچنين متغيرهاي رس، ماده آلي و نيتروژن کل داراي همبستگي معني دار منفي؛ و در مقابل، درصد سيلت و شن ريز نيز داراي ارتباط معني دار مثبت با ميزان فرسايش پذيري اند.

 
كليد واژه: فرسايش پذيري، حوضه برنجستانک، ماده آلي، خاک، تغيير کاربري اراضي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 9 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) زمستان 1389; 42(74):125-146.
 
بررسي تکتونيک فعال در قلمرو تراست زاگرس منطقه فارسان
 
سيف عبداله,خسروي قاسم*
 
* گروه جغرافيا، دانشگاه اصفهان
 
 

شناسايي مناطق داراي پتانسيل خطر زمين لرزه همواره از دغدغه هاي اصلي رشته هاي مرتبط با علوم زمين بوده است و محققان مختلف با نگرش هاي گوناگون آن را مورد مطالعه قرار داده اند. دانش تکتونيک ژئومورفولوژي نيز با روش شناسي خاص خود به مطالعه اين پديده محيطي پرداخته است. از اين رهگذر تعبير و تفسير شواهد بر جاي مانده از لرزه ها و حرکات تکتونيکي جديد بر چشم اندازها اصول موضوعه اين دانش نوپاست. شاخص هاي تکتونيک فعال از ابزارهاي کارآمد براي شناسايي وضعيت تکتونيکي و ارزيابي احتمالي مناطق لرزه خيز به شمار مي آيد. شاخص هايي چون سينوس جبهه کوهستان، شاخص هاي دره اي چون شاخص نسبت V شکل دره ها، شاخص پهنا به عمق دره ها، گراديان طولي رودخانه، شاخص هاي حوضه اي چون شاخص تقارن حوضه زهکش، شاخص نسبت V شکل و شاخص انتگرال هيپسومتري، از اين دست اند. از سويي هم ابرگسل زاگرس در زمره گسل هاي فعال و اصلي کشورمان است که همواره منشا لرزه هاي بسياري در حاشيه خود بوده است و مرز دو زون ساختاري سنندج-سيرجان و زاگرس مرتفع است. در اين پژوهش حوضه فارسان، که شامل دو زون سنندج-سيرجان و زاگرس مرتفع است، به وسيله شش شاخص متفاوت در محيط سيستم اطلاعات جغرافيايي (GIS) و از مدل رقومي ارتفاعي (DEM) با دقت 10 متر مورد آزمايش قرار گرفته و نرخ تکتونيک فعال آن سنجيده شده است. سپس نتايج به دست آمده، با بررسي ميداني مقايسه گرديده اند. نتايج شاخص هاي متفاوت تبديل به شاخص IAT شده اند و نقشه پهنه بندي تکتونيکي حوضه فارسان در چهار کلاس بسيار فعال، فعال، نيمه فعال و غيرفعال ترسيم گرديده است. نتيجه به دست آمده اين است که در اين حوضه گسلي فرعي منشعب از گسل اصلي زاگرس در طول حدود 8350 متر داراي فعاليت تکتونيکي در حد بسيار فعال است. همچنين بخش هاي زيادي از حاشيه اين گسل داراي تکتونيک متوسط است. دو شهر باباحيدر و فارسان در حاشيه گسل هاي فعال واقع شده اند.

 
كليد واژه: شاخص هاي تکتونيک فعال، سنندج-سيرجان، حوضه فارسان، شاخص IAT، زاگرس مرتفع، گسل اصلي زاگرس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 1 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) پاييز 1389; 42(73):1-20.
 
بررسي تداوم روزهاي يخبندان در ايران، با استفاده از مدل زنجيره ماركوف
 
عليجاني بهلول,محمودي پيمان*,ريگي چاهي اله بخش,خسروي پرويز
 
* دانشگاه سيستان و بلوچستان
 
 

يكي از عوامل مهم آب و هوايي كه در طي دوره سرد سال در بيشتر مناطق كشور بروز مي كند، پديده سرما و يخبندان است. براي مطالعه و بررسي تداوم روزهاي يخبندان در ايران زمين از مدل زنجيره ماركوف، مرتبه هاي يك و دو و سه حالته (يخبندان و غير يخبندان) بهره برده شد. با استفاده از اين مدل، ماتريس فراواني و ماتريس احتمالات انتقال براي يك دوره 15 ساله (2005-1991) از ماه اكتبر تا ماه مه در 58 ايستگاه مورد مطالعه محاسبه گرديد. سپس وابستگي روزهاي يخبندان و غير يخبندان به يكديگر، به همراه ايستايي و همگني مكاني آنها مورد آزمون قرار گرفت و نتايج در قالب نقشه هاي پهنه بندي تداوم هاي مختلف در گستره ايران زمين فراهم گرديد. از مهم ترين نتايج به دست آمده مي توان به اين موارد اشاره كرد: الف) وقوع روزهاي يخبندان در گستره ايران زمين، به جز نواحي شمالي و جنوبي كشور كه عموما فاقد يخبندان اند، ويژگي زنجيره ماركوف را دارا هستند. به عبارت ديگر، تداوم روزهاي يخبندان در ايران تصادفي نيست بلكه وقوع روز يا روزهاي يخبندان به شرايط اقليمي روزهاي گذشته وابسته است. ب) وقوع يخبندان هاي دو ماه اكتبر و مه، كه به ترتيب به يخبندان هاي زودرس پاييزي و يخبندان هاي ديررس بهاري مشهور هستند، داراي ويژگي زنجيره ماركوف مرتبه اول دو حالته اند؛ يعني وقوع يخبندان فقط به شرايط اقليمي روز گذشته مرتبط است. به عبارت ديگر، حاكميت با تداوم هاي دو روزه است. ج) توزيع فضايي تداوم هاي دو روزه در گستره ايران زمين در ماه اكتبر محدود به نواحي مرتفع غرب، شمال غرب و شمال شرق ايران است، در حالي كه اين نوع از تداوم در ماه مه فقط در نواحي مرتفع شمال غربي ايران مشاهده مي شود. د) ماه هاي نوامبر، دسامبر، ژانويه، فوريه، مارس و آوريل ماه هايي هستند كه به نسبت هاي متفاوت، با تداوم هاي دو يا سه و چهار روزه مواجه اند. از اين رو آزمون هاي آماري نشان مي دهند كه ويژگي زنجيره ماركوف وقوع روزهاي يخبندان ايستا از زمان هستند.

 
كليد واژه: ايران، تداوم يخبندان، ضريب تداوم، زنجيره مارکوف
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 

 2 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) پاييز 1389; 42(73):21-36.
 
بررسي و تحليل شواهد ژئومورفيك زمين ساخت فعال در حوضه رودبار از سرشاخه هاي دز
 
شريفي نجف آبادي رسول*,معيري مسعود,غيورنجف آبادي حسن علي,صفايي همايون,سيف عبداله
 
* دانشگاه اصفهان
 
 

مناطق فعال، قسمت هايي از پوسته زمين هستند كه در كواترنر پسين و به خصوص عهد حاضر داراي حركات زمين ساختي اند و در آينده نيز مستعد بروز خطر خواهند بود. اين مناطق را مي توان با شواهد و شاخص هاي ژئومورفولوژي تشخيص داد. بر همين اساس و با استفاده از شاخص نسبي فعاليت زمين ساختي (Iat) كه تركيبي از شاخص هاي انتگرال هيپسومتري، نسبت كشيدگي حوضه، تقارن آبراهه ها، نسبت عرض كف دره به ارتفاع آن و طول ـ گراديان رودخانه را شامل مي شود، به بررسي و شناخت وضعيت حوضه رودبار واقع در محدوده زاگرس مركزي اقدام شد. براي اين منظور، مدل رقومي ارتفاع از داده هاي توپوگرافي SRTM با دقت 90 متر براي كل منطقه تهيه شده و در محيط هاي نرم افزاري آرك مپ، آرك ويو و گلوبال مپر، ترسيم آبراهه ها، تقسيم بندي زيرحوضه ها، اندازه گيري شاخص ها، رقومي  كردن نقشه هاي زمين شناسي و تلفيق داده ها صورت گرفت. نتايج به دست آمده نشان مي دهند كه اين حوضه 2256 كيلومترمربعي را مي توان به 4 بخش ـ بسيار فعال، فعال، نيمه فعال و با فعاليت كم ـ تقسيم كرد. گسل هاي رورانده دهسور، وحدت آباد و زردكوه و همچنين گسل جوان زاگرس، چهار گسل مهمي هستند كه در بروز ناپايداري در اين حوضه نقش داشته اند. جابه جايي 500 متري كه در طي 40 تا 50 هزار سال گذشته در مسير سرشاخه هاي رودخانه هاي گشان و الوس صورت گرفته، حركت راستگردي را در قطعه اي از گسل جوان زاگرس كه بين دو قطعه دورود و اردل قرار گرفته است اثبات مي كند. در نتيجه اين حركت، يك سطح خرد شده و فرسايش پذير ايجاد شده كه رودخانه رودبار به سرعت در حال حفر آن است و سطح اساس منطقه را پايين مي برد. اين عمل به تجديد سيكل فرسايش منجر شده است. در زمان حاضر سد رودبار در قسمت خروجي اين حوضه و در مسير گسل جوان و فعال زاگرس در حال احداث است؛ بنابراين ممكن است اين سازه در معرض مخاطرات جدي قرار بگيرد.

 
كليد واژه: زمين ساخت فعال، حوضه رودبار، شاخص هاي ژئومورفولوژي، گسل جوان زاگرس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 3 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) پاييز 1389; 42(73):37-52.
 
تحليل فضايي تصادفات جاده اي با رويكرد مخاطرات اقليمي مطالعه موردي: محور كرج ـ چالوس
 
فرج زاده اصل منوچهر*,قلي زاده محمدحسين,ادبي فيروزجايي عظيم
 
* گروه جغرافيا، دانشگاه تربيت مدرس
 
 

تصادفات جاده اي از عوامل بسيار مهم مرگ و مير و صدمات شديد جاني و مالي به شمار مي آيند و آثار سنگين اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن جوامع بشري را به شدت مورد تهديد قرار داده اند. از ميان عواملي كه در بروز تصادفات جاده اي نقش دارند، سهم پديده هاي اقليمي چون لغزندگي در سطح جاده، برف، كولاك، مه، بهمن و يخبندان كم نيست. در اين پژوهش تاثيرات آب و هوا بر تصادفات جاده اي در محور كرج ـ چالوس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. محور كرج ـ چالوس به طول 70 كيلومتر، از مهم ترين راه هاي مواصلاتي است كه استان تهران را از طريق ارتفاعات البرز به مناطق شمالي كشور مرتبط مي سازد. در پژوهش حاضر پايگاه اطلاعات فضايي با استفاده از نقشه توپوگرافي به مقياس 1:250000 از جاده تشكيل گرديده و آمار تصادفات جاده اي پليس راه به اين پايگاه اضافه شده و از طريق آنها نقاط مخاطره آميز از لحاظ وقوع تصادفات در هر يك از شرايط جوي (آفتابي، ابري و جز آن) مورد بررسي قرار گرفته است. روش مطالعه در اين تحقيق برمبناي بررسي فراواني تصادفات در هر يك از مقاطع يك كيلومتري جاده مورد بررسي بوده است كه در آن همزماني بين وقوع تصادفات با رخدادهاي اقليمي با امكانات سيستم اطلاعات جغرافيايي و روش هاي آماري تحليل شده است. در همين زمينه بررسي ارتباط وقوع تصادفات جاده اي با شرايط توپوگرافي نيز صورت گرفته است. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد كه در شرايط هواي آفتابي كيلومترهاي 17، 20 و 41 و در شرايط هواي ابري كيلومتر 62 و در هنگام ريزش باران كيلومترهاي 40 و 70 و در هواي برفي كيلومترهاي 40، 60 و 62 و در هنگام هواي مه آلود كيلومترهاي 60، 62 و 65 حداكثر فراواني تصادفات را دارند و از اين لحاظ جزو نقاط خطرناك محسوب مي شوند. همچنين توزيع فضايي تصادفات نشان مي دهد كه هر چه محور كرج ـ چالوس از ارتفاعات بالاتري عبور مي كند، به علت شرايط نامساعد جوي، ميزان تصادفات در همان مقاطع افزايش مي يابد.

 
كليد واژه: ايمني جاده اي، تصادفات، محور كرج ـ چالوس، مخاطرات اقليمي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 4 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) پاييز 1389; 42(73):53-68.
 
پهنه بندي مناطق حساس و آسيب پذيري محيطي در ناحيه غرب فارس، با روش طبقه بندي فازي و فرايند تحليل سلسله مراتبي
 
شمسي پور علي اكبر*,شيخي محمد
 
* دانشكده جغرافيا، دانشگاه تهران
 
 

عوامل طبيعي همواره در طول تاريخ و در نقاط مختلف جهان خطرهايي را به محيط هاي مصنوع و طبيعي تحميل مي كنند. بروز رخدادهاي بحراني طبيعي از جمله زلزله، سيل، طوفان، ريزش و لغزش زمين، موجب بروز خسارت هاي جاني و مالي زيادي مي گردد. ناحيه غرب فارس واقع در منطقه زاگرس در كشور، از جمله مناطقي است كه به دليل ويژگي هاي طبيعي و جغرافيايي همچون ساختار خاص زمين شناسي و قرارگيري روي كمربند زلزله با گسل هاي فعال و اصلي، ويژگي كوهستاني با وضعيت اقليمي متغير و وجود رودخانه هاي سيلابي متعدد، و نظاير اينها داراي پتانسيل بالايي در بروز مخاطرات طبيعي به ويژه زلزله، سيل، رانش و لغزش زمين است. در اين مطالعه سعي گرديد با استفاده از داده هاي حاصل از مدل سازي معيارها و لايه هاي موثر محيطي با روش فرايند تحليل سلسله مراتبي (AHP) و طبقه بندي با روش فازي با كمك قابليت هاي مدل سازي و تحليل هاي فضايي بالاي سامانه اطلاعات جغرافيايي (GIS) ميزان آسيب پذيري محيطي ناحيه مورد توجه قرار گيرد و پهنه بندي گردد. بنابر نتايج محاسبات انجام شده در فرايند تحقيق و ويژگي هاي محيط طبيعي و انساني ناحيه، زمين لرزه، سيلاب و حركات دامنه اي به ترتيب بالاترين ميزان خطر و آسيب پذيري را دارند. به علاوه، بر پايه نتايج مدل سازي و پهنه بندي خطر در ناحيه غرب فارس بيش از 34 درصد محدوده ناحيه مطالعاتي با ويژگي آسيب پذيري نسبتا بالا تا بسيار بالا مشخص مي شوند كه به طور عمده مناطق كوهستاني و دامنه هاي آنها را در بخش هاي شمال شرق، شرق، محدوده كوه دراء و محور مركزي ناحيه در برمي گيرد، به طوري كه در مناطق مذكور، تمركز عوامل مختلف مخاطرات، شرايط پرخطري را فراهم مي سازد. دشت هاي مسطح و كم عارضه ناحيه ميزان آسيب پذيري پاييني دارند.

 
كليد واژه: آسيب پذيري محيطي، فرايند تحليل سلسله مراتبي (AHP)، طبقه بندي فازي، سامانه اطلاعات جغرافيايي، پهنه بندي، ناحيه غرب فارس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا

 5 : پژوهشهاي جغرافياي طبيعي (پژوهش هاي جغرافيايي) پاييز 1389; 42(73):69-82.
 
ارزيابي تغييرات طول دوره رشد و يخبندان ناشي از نوسانات اقليمي مطالعه موردي: خراسان رضوي
 
اسماعيلي رضا*,حبيبي نوخندان مجيد,فلاح قالهري غلامعباس
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد نجف آباد
 
 

استفاده از مدل هاي ريزمقياس نمايي آماري در مطالعات برآورد نوسانات اقليمي اين امكان را فراهم ساخته است كه بتوان داده هاي آب و هوايي را در مقياس مكاني و زماني مناسب توليد كرد. چنين قابليتي كمك شاياني به مطالعه نوسانات اقليمي در مقياس محلي ـ منطقه اي است. تشديد پديده هاي حدي را مي بايست به عنوان شاخصه هاي اصلي تغييرات اقليمي دانست كه درك و فهم چنين پديده هايي نسبت به ميانگين ها كه هيچ معناي فيزيولوژيكي و رواني ندارند براي افكار عمومي راحت تر است. در اين تحقيق طول دوره رشد و طول دوره يخبندان به عنوان شاخصه نوسانات اقليمي مورد بررسي قرار گرفته است. برحسب تعريف ارايه شده، اولين دوره 6 روزه با ميانگين دماي بالاي 5 درجه سانتيگراد بعد از آخرين يخبندان بهاره به عنوان آغاز دوره و آخرين دوره 6 روزه با ميانگين دماي زير 5 درجه سانتيگراد به عنوان خاتمه طول دوره رشد در نظر گرفته شده است و طول دوره يخبندان به فاصله زماني بين بروز اولين يخبندان پاييزه و آخرين يخبندان بهاره اطلاق مي شود. ارزيابي تغييرات اين شاخص ها، بين دو دوره اقليمي گذشته (1384-1355) و دوره اقليمي برآورد شده يا آينده (1418-1389) در سه ايستگاه همديد مشهد، تربت حيدريه و سبزوار در خراسان رضوي صورت گرفته است. نتايج حاكي از افزايش طول دوره رشد در ايستگاه هاي مشهد و سبزوار، و كاهش در ايستگاه تربت حيدريه در دوره اقليمي آينده است. اين تغييرات در شاخص حدي طول دوره يخبندان نيز مشاهده مي شود، به طوري كه در هر سه ايستگاه بررسي شده كاهشي بين 15 الي 16 روز رخ خواهد نمود، كه نتيجه اي منطقي از پديده گرمايش جهاني است. نتايج آزمون فرض مطرح شده، فقدان همبستگي بين طول دوره رشد ديده باني شده و برآورد شده و همچنين طول دوره يخبندان ديدباني شده و برآورد شده را، كه به وسيله ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن در سطح معني داري 5 درصد صورت گرفته است اثبات مي كند و نشان دهنده فقدان تغييرات معني دار در دوره گذشته و آينده است.

 
كليد واژه: نوسانات اقليمي، طول دوره رشد، طول دوره يخبندان، ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  11:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها