پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا
بررسي هاي صحرايي و پتروگرافي سازند شيرگشت، با سن اردويسين در دو برش کوه عاشقان و کوه راهدار، واقع در بلوک کلمرد در پهنه ايران مرکزي، به شناسايي 4 مجموعه رخساره ميکروسکپي کربناته و 7 رخساره سنگي سيليسي آواري منجر گرديد. مجموعه رخساره هاي مذکور، به انضمام حضور ايکنوفاسيسها (کروزيانا و اسکولايتوس) و همچنين نتايج کلسي متري، آناليز XRD و SEM نمونه هاي ريزدانه (شيلي)، محيط رسوبي نهشته هاي مورد نظر را جزاير سدي - لاگوني معرفي مي کنند. روند تغييرات سطح آب از پايين به بالا در هر دو برش مطالعه شده، افت نسبي سطح آب را نشان مي دهد. همچنين، بررسي هاي انجام شده نمايانگر آن است که تغييرات زماني - مکاني در ميزان ورود رسوب به حوضه بيشتر با سازوکارهاي ناحيه اي و محلي مانند فعاليت گسل پي سنگي کلمرد در ارتباط است.
نسخه قابل چاپ
به منظور مطالعه ديرينه شناسي مرجان هاي اجتماعي سازند تاربور در منطقه زاگرس (جنوب غرب ايران) و روشن شدن ارتباط آنها با فوناي نواحي مجاور، نمونه هاي جمع آوري شده از واحدهاي سنگ آهکي روديست دار اين سازند در برش سميرم مورد مطالعه قرار گرفته اند. در مجموع 8 گونه از 9 جنس مرجان هاي اسکلراکتينيا در قالب 8 خانواده شناسايي شده اند. محدوده چينه شناسي مشترک اين تاکسون ها و حضور فسيل هاي شاخص همراه، مويد سن کرتاسه پسين (ماستريشتين) براي لايه هاي مورد نظر مي باشد. مجموعه مرجاني شناسايي شده حاوي انواع گونه هاي بومي با گسترش منطقه اي و غيربومي داراي گسترش جهاني است. مقايسه بين انواع بومي موجود در اين لايه ها با فوناي گزارش شده از منطقه شرق تتيس (پلاتفرم عربي) نظير ترکيه، عربستان سعودي، امارات و عمان ارتباط فوني اين مناطق را در طي کرتاسه پاياني مشخص مي کند.
در اين مطالعه به منظور بررسي هاي رسوب شناسي و تعيين تغييرات تراز آب درياي خزر با استفاده از تغييرات ميزان پذيرفتاري مغناطيسي رسوبات بيشتر، پنج مغزه رسوبي از بخش جنوب شرقي درياي خزر گرفته شد. اين مغزه ها از نظر اندازه ذرات، محتوي کربن آلي، کربنات کلسيم، ترکيب کاني شناسي و ميزان پذيرفتاري مغناطيسي مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج حاصل نشان از ارتباط نزديک ميان تغييرات اندازه ذرات و ميزان پذيرفتاري مغناطيسي در رسوبات در نتيجه تغيير در ميزان ورودي مواد آواري ناشي از تغييرات سطح آب دريا در دوره هاي مختلف دارد، به طوري که افزايش ميزان پذيرفتاري مغناطيسي و اندازه ذرات در رسوبات همزمان با بالا آمدن سطح آب دريا و کاهش ميزان آنها همزمان با پايين آمدن سطح آب تفسير شده است. اگر چه بر خلاف انتظار چنين ارتباطي مابين پذيرفتاري مغناطيسي و تغييرات ميزان کربنات کلسيم و مواد آلي در رسوبات مشاهده نشد.
واحدهاي رسوبي آواري پالئوزوئيک تا ترياس پسين که در تنها رخنمون پي سنگ کپه داغ در ناحيه آق دربند ديده مي شوند شامل سه بخش عمده است. 1- رسوبات دگرگون شده پالئوزوئيک که بر اساس شواهد رسوبي بيشتر شامل رسوبات فليشي بوده و در اعماق نسبتا زياد و توسط جريان هاي توربيدايتي در محيط شيب قاره اي نهشته شده اند. 2- سازند قره قيطان كه تشكيل دهنده بيشترين رخنمون هاي سنگي در پنجره آق دربند است. اختصاصات رسوبي موجود در اين سازند (كانال هاي رودخانه اي، محيط رسوبي اكسيداسيوني قاره اي و پاراكنگلومراي فراوان)، نشانگر وجود جريان هاي واريزه اي در مخروط افكنه ها و پهنه هاي طغياني است. تمامي شواهد بيانگر اين است كه افق هاي كنگلومرايي سازند قره قيطان به ويژه در بخش هاي شمالي پنجره آق دربند توسط رودخانه هاي بريده بريده (Baraided stream) و در محيط نزديک به منشا (Proximal) و با جريان قديمه از شمال به سمت جنوب نهشته شده اند. ذرات تشکيل دهنده کنگلومراها بيشتر از نوع گرانوديوريت تا توناليت کالک آلکالن و قطعات آتشفشاني از نوع ريوليت تا داسيت كالک آلكالن با پتاسيم بالاست. آناليز ژئوشيميايي اين قطعات مويد منشا «نوع I» و نشان دهنده وجود کمان ماگمايي است که در شمال اين ناحيه و در زير رسوبات جوان مدفون شده است. 3- سازند سينا بيشتر شامل توالي شيل و ماسه سنگي است که توسط توربيدايت هاي كلاسيک و در محيط شيب قاره نهشته شده اند. ماسه سنگ هاي موجود در سازندهاي قره قيطان و سينا تركيب ليتيک آركوز تا فلدسپاتيک ليت آرنايت دارند كه بيشتر از يک كمان تقسيم شده(Dissected arc) تا حد واسط منشا گرفته اند. رسوبات آواري که در حد فاصل پالئوزوئيک مياني تا ترياس پسين در پي سنگ حوضه کپه داغ نهشته شده اند، حاصل رسوب گذاري در يک حوضه فورلندي هستند که در پيشاني کمان ماگمايي تشکيل شده است.
رسوبات سازند قم در ناحيه جزه، جنوب کاشان به سن روپلين - شاتين و 299 متر ضخامت شامل سنگ آهک هاي متوسط تا ضخيم لايه و توده اي، شيل و مارن بوده که با ناپيوستگي آذرين پي بر روي سنگ هاي ولکانيکي ائوسن قرار گرفته و در انتها توسط آبرفت پوشيده شده اند. با برداشت 230 نمونه از اين برش، مطالعه و بررسي بافت هاي رسوبي، پتروگرافي و مطالعه فوناي موجود، 10 ريزرخساره متعلق به دو زيرمحيط رسوبي درياي باز و لاگون شناسايي گرديد. بر اساس تجزيه و تحليل ريزرخساره ها و مشاهدات صحرايي، سازند قم در ناحيه مورد مطالعه در يک فلات باز نهشته شده است.
سازند سنگانه يکي از سازندهاي کرتاسه آغازي معرفي شده است. بر مبناي نمونه هاي برداشت شده از اين سازند در برش مزدوران و مطالعه آنها توسط ميکروسکوپ نوري پلاريزان، تعداد 15 جنس و 36 گونه از نانوفسيل هاي آهکي در اين سازند شناسايي شدند. با توجه به گسترش نانوپلانکتون هاي آهکي موجود در برش مورد مطالعه و اولين حضور گونه هاي شاخص و تجمع فسيلي همراه، 4 بايوزون (CC8 تا CC11) از زون بندي سيسينگ (1979) براي اين سازند پيشنهاد مي شود. بر مبناي اين بايوزون ها، سن بخش مطالعه شده آلبين - تورونين آغازي و مياني است.
رسوبات آهن دار متعلق به دونين پسين و عمدتا به سن فامنين در ايران مركزي داراي گسترش وسيعي است. طبقات آهن دار معمولا واجد اووئيد و آنكوئيدهاي غني از آهن هستند و بدين علت به عنوان لايه هاي آهن دار اووليتي شناخته مي شوند. آهن عمدتا به صورت هماتيت در سنگ هاي گرينستون، پكستون و به ندرت در گلسنگ ها نهشته شده است. هماتيت به صورت پوشش خارجي ذرات مختلف اينتراكلست و بيوكلست و يا اووئيدهاي از قبل تشكيل شده و همچنين به صورت ذرات پراكنده در ماتريكس سنگ ديده مي شود. اغلب دانه هاي آهن دار اووليتي داراي پوششي با لاميناسيون هاي هم مركز هستند كه بين آنها ميكرولامينه هايي از جنس رس و ذرات آلومينوسيليكات ديده مي شود. برخي لامينه ها به صورت موج دار (غيرمسطح) و ناپيوسته (منقطع) بوده و داراي ضخامت 2 تا 5 ميكرون هستند و در واقع ظاهري شبيه رشد ميكروبي سازنده آنكوئيدها دارند. لامينه هاي با شكل هاي لوله اي، چندين لايه از مراحل رشد ميكروبي را در اطراف هسته نشان مي دهند. ويژگي هاي ميكرومورفولوژيک و مينرالوژي دانه هاي اووليتي دلالت بر نقش اساسي عامل بيوژنيک در تمركز ذرات آهن به دور هسته دارد. اين عامل بيوژنيک مي تواند از طريق فرآيندهاي شيميايي و يا فيزيكي سبب جذب شيميايي آهن يا به تله انداختن ذرات آهن دار از آب دريا شود. علاوه بر وجود فعاليت هاي ميکروبي عامل مهم ديگر براي تشكيل اووئيدهاي آهن دار، وجود Fe به ميزان كافي در محيط رسوب گذاري است كه منشا آن مي تواند مستقيما از طريق فعاليت هاي ولكانيک زيردريايي بوده و يا از طريق هوازدگي و فرسايش سنگ هاي آهن دار موجود در خشكي و حمل آن به حوضه رسوبي باشد.
سازند شمشک در شمال روستاهاي غزنوي و فارسيان با مختصات جغرافيايي '26 360 عرض شمالي و '28 550 طول شرقي در مسير جاده شاهرود - آزادشهر به خوبي بيرون زدگي دارد. ضخامت واقعي سازند شمشک در اين ناحيه 1200 متر است که از تناوب ماسه سنگ، شيل، سيلت سنگ همراه با لايه هاي زغال تشکيل شده است. سازند شمشک در اين ناحيه با دگرشيبي فرسايشي روي رسوبات کربناته سازند اليکا و در بالا به طور هم شيب زير ماسه سنگ هاي صورتي رنگ و کرينوئيددار سازند فارسيان قرار دارد. اغلب افق هاي مربوط به سازند شمشک در اين ناحيه حاوي ماکروفسيل هاي گياهي فراوان با حفظ شدگي خوب از قبيل ساقه، برگ و اندام هاي توليدمثلي آنها مي باشد. در اين مطالعه تعداد 25 گونه (12 جنس) از قبيل Baiera gracilis، Baiera muensteroana، Cladophlebis cf. nebbensis، Cladophlebis denticulate، Cladophlebis raciborski، Clathropteris meniscoides، Ctenozamites iranica، Cycadatites sp.، Dictyophyllum sp.، Nilssonia cf. acuminate، Nilssonia feriziensis، Nilssonia tenuinervus، Nilssoniopteris vittata، Otozamites eichwaldi، Peterophyllum bavieri، Podozamaites lanceolatus، Pterophyllum braunianum، Pterophyllum tietzei و Scytophyllum persicum براي اولين بار از ناحيه مورد مطالعه شناسايي و گزارش مي شوند که به راسته هاي Bennetitales، Coniferales، Cycadales، Filicales، Ginkgoales، incertae sides ferns و Peltaspermales تعلق دارند. بر مبناي گونه هاي ماکروفسيل هاي گياهي مذکور زمان ترياس پسين (رتين) - ژوراسيک مياني در ناحيه مورد مطالعه براي سازند شمشک پيشنهاد مي شود. از طرف ديگر، بر مبناي ارزش حرارتي گونه هاي ماکروفسيل گياهي Dictyophyllum، Otozamites، Pterophyllum و Zamites آب و هواي نيمه استوايي و نسبتا مرطوب در زمان ته نشين شدن اين سازند حاکم بوده است.
عاشق جغرافیام