پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا
براي Barbus capito توسط (194?-194?) Berg و برخي ديگر از مولفان دو زيرگونه معرفي شده است. براي تشخيص اين 2 شکل بر روي 35 نمونه كه در حوزه جنوبي خزر جمع آوري شده بودند، اندازه گيري انجام شد. تمام اين نمونه ها در ناحيه جنوبي درياي خزر گردآوري شده اند و جزيي از نمونه هاي موجود در موزه تاريخ طبيعي کانادا(CMN) هستند. براي تحليل تفاوت هاي مورفولوژيک آنها از تحليل هاي آماري PCA و DFA استفاده شد. تفاوت هاي دو گروه در طول سر، طول باله دمي، طول سبيلك ها و طول باله پشتي پنهان است. بر مبناي اين تحليل ها، شواهد براي تفکيک اين دو زير گونه به دو گونه مستقل كافي نيست و با توجه به ساير اختلافات، طول سر به عنوان ويژگي ثابت و متمايزکننده اي قلمداد نشد. به هر حال، در نواحي جنوبي درياي خزر، علاوه بر زير گونه معمولي، واريته اي از اين گونه با سر بزرگتر و طول باله چنگالي بزرگتر و طول باله سينه اي بزرگتر يافت شده است. و اين دو گروه نيز به عنوان دو واريته يا دو فرم قلمداد شدند.
نسخه قابل چاپ
گونه هاي Potentilla balansae Sojak و Potentilla radiata Lehm. براي اولين بار از شمال و شمال شرق ايران گزارش مي شوند. گونه P. balansae، با گونه هاي P. anatolica و P. umbrosa قرابت دارد، اما به خاطر صفاتي، مانند: گلبرگ هاي کوچکتر، معدود بودن دندانه هاي برگچه ها و برگ هاي تقريبا شانه اي از دو گونه نام برده تفکيک مي شود. گونه P. radiata در اصل تاکسوني هيبريد (P. argentea × P. thuringiaca)است. شکل هاي مربوط به اين گزارش هاي جديد همراه با جزييات قطعات رويشي و زايشي (توسط ميکروسکوپ ديجيتالي)، تصاوير فرا ساختاري کرک (با استفاده از (SEM و نيز نقشه پراکنش ارايه شده است.
بررسي فلور هر منطقه از اهميت بالايي برخوردار است، زيرا فهرست گياهان، شناسنامه اي مفيد براي هر منطقه و پتانسيل هاي آن به حساب مي آيد. منطقه شكار ممنوع حنا به مساحت 20452 هکتار در قسمت جنوبي استان اصفهان واقع شده است. در اين مطالعه فلور، فرم زيستي و گونه هاي در معرض خطر منطقه شكار ممنوع حنا معرفي شده است. عمليات برداشت ميداني در سال 1386 و 1387 در منطقه اجرا شد. ابتدا با استفاده از نقشه هاي توپوگرافي 1:50000، محدوده اراضي منطقه روي نقشه ترسيم شد. سپس با جمع آوري گونه هاي گياهي موجود در منطقه و شناسايي آنها بر اساس منابع، تدوين فهرست گونه هاي گياهي انجام شد. بر اساس اين مطالعه، در اين منطقه 307 گونه گياهي متعلق به 209 جنس و 51 تيره گياهي شناخته شده است. بر اساس اين مطالعات، خانواده Asteraceae با تعداد 33 جنس و 52 گونه بيشترين گونه ها را داراست. بر اساس شكل زيستي رانكيه به ترتيب 50.5 درصد گونه هاي همي كريپتوفيت، 23.1 درصد تروفيت، 11.4 درصد گونه هاي كامفيت، 6.8 درصد گونه هاي فانروفيت، 8.1 درصد گونه هاي ژئوفيت در منطقه مي رويد. درصد بالاي گونه هاي همي كريپتوفيت و كامفيت نشان دهنده سازگاري گونه هاي چندساله به شرايط آب و هوايي و ادافيكي (خاكي) منطقه است. در منطقه شكار ممنوع حنا 76 گونه گياهي دارويي و صنعتي متعلق به 67 جنس و 29 خانواده وجود دارد. در فهرست خانواده هاي Asteraceae و Lamiaceae هر كدام با 13 و 12 گونه بيشترين تعداد نيز گونه هاي دارويي را به خود اختصاص داده اند. در منطقه مورد مطالعه، 41 گونه آسيب پذير و "در معرض انقراض" وجود دارد كه 28 گونه در فهرست LR (Lower Risk)، 9 گونه در فهرست گياهان آسيب پذير (Vulnerable) و 4 گونه از آنها در فهرست DD (Data Deficient) قرار مي گيرند.
در اين تحقيق، ويژگي هاي تشريحي دمگل آذين و اپيدرمي برگچه در 8 جمعيت از گونهTrigonella disperma در ايران مطالعه گرديد. برخي صفات مطالعه شده از اين قرار است: تعداد لايه كلانشيم، پارانشيم، فيبر اسكلرانشيم، تعداد دستجات آوندي، تراكم و اندازه روزنه در دو سطح برگچه، نوع روزنه، شكل سلول هاي اپيدرمي و غيره. جمعيت هاي مطالعه شده تنوع درخور توجهي را در صفات مطالعه شده نشان دادند. نتايج به دست آمده، به منظور نشان دادن تنوع مذكور با استفاده از نرم افزار MVSP ver3.1 آناليز شدند كه با توجه به گروه هاي فنتيكي، وجود تنوع درون گونه اي تاييد شد.
جنگل هاي مازي بن و سي بن با وسعت تقريبي بالغ بر 15000 هکتار در فاصله حدود 60 کيلومتري جنوب شهرستان رامسر، در گستره ارتفاعي 300 تا 2300 متر بالاتر از سطح دريا قرار دارد. وجود اکوسيستم هاي گوناگون رودخانه اي، جنگلي، مرتعي و گذار (اکوتون) در اين منطقه، شرايط زيست محيطي مناسبي براي حضور انواع گونه هاي گياهي و جانوري فراهم نموده است. به منظور حفظ ذخاير ژنتيکي موجود، منطقه مزبور در سال 1381 به عنوان منطقه شکار ممنوع معرفي شده است. مطالعه حاضر در سال هاي 1388-1389 در اين منطقه با استفاده از يک ترابرش نمونه برداري از ارتفاع پست تا کوهستاني (با حدود 2000 متر اختلاف ارتفاع) انجام شد و سه قطعه نمونه در هر فاصله ارتفاعي 100 متري برداشت شد و در نهايت، اطلاعات فلوريستيک از 63 قطعه نمونه جمع آوري گرديد. تعداد کل 339 آرايه متعلق به 235 جنس و 80 خانواده گياهي شناسايي شد. دولپه اي ها با 268 آرايه غني ترين گروه هستند و تک لپه اي ها با 58، نهانزادان آوندي با 11 و بازدانگان با 2 آرايه حضور دارند. ميزان تغييرات اشکال زيستي در طول شيب ارتفاعي بين چهار دامنه ارتفاعي بررسي شد. همي کريپتوفيت ها شکل زيستي چيره بودند و 40 درصد فلور منطقه را شامل مي شوند. از ميان آرايه هاي شناسايي شده 15 آرايه انحصاري يا تقريبا انحصاري بوده است. از نظر کورولوژي، بيشترين سهم مربوط به عناصر اروپا- سيبري (23.8 درصد) و پس از آن چند ناحيه اي (19.9 درصد)، اروپا-سيبري / ايراني-توراني (19.3 درصد) و اروپا- سيبري / ايراني-توراني / مديترانه اي (16.6 درصد) هستند.
حوزه آبخيز زنگلانلو در شمال شرق ايران و در 28 کيلومتري جنوب شرق شهر درگز، در مختصات جغرافيايي 59o8 تا 59o35 طول شرقي و 37o13 تا 37o27 عرض شمالي واقع شده است. وسعت اين منطقه 2482 هکتار است. زنگلانلو منطقه اي کوهستاني با ميانگين بارندگي سالانه 412.7 ميلي متر است. ميانگين حداكثر دما 20.8 درجه سانتي گراد در مرداد ماه و ميانگين حداقل دما 9- درجه سانتي گراد در دي ماه است. پوشش گياهي اين منطقه به روش فلوريستيک مطالعه و سپس شکل هاي زيستي و پراكنش جغرافيايي آنها تعيين شد. به طور كلي، در منطقه 64 تيره، 238 جنس و 286 گونه وجود دارد که از اين تعداد 8 گونه بوم زاد ايران هستند. بزرگترين تيره، Asteraceae با 40 جنس و 51 گونه و بزرگترين جنس،Astragalus از تيره پروانه آساها با 7 گونه است. شكل هاي زيستي عمده منطقه به ترتيب عبارتند از: همي كريپتوفيت ها با 114 گونه (39.87 درصد)، تروفيت ها با 89 گونه (31.12 درصد) و كريپتوفيت ها با 44 گونه (15.38 درصد). درصد بالاي همي كريپتوفيت ها نشان دهنده اقليم سرد و کوهستاني منطقه است. بيشترين پراكنش جغرافيايي گياهان با 146 گونه (51.05 درصد) مربوط به منطقه ايراني-توراني است.
جنگل پسته چهچهه واقع در شمال شرقي خراسان رضوي، در محدوده جغرافيايي36o 36’ تا 36o 35’ عرض شمالي و 60o 23’ تا 60o 21’ طول شرقي با مساحتي معادل 3000 هکتار، واقع شده است. ارتفاع منطقه بين 450 تا 1000 متر متغير بوده، بارندگي ساليانه 254.8 ميلي متر و متوسط درجه حرارت ساليانه 17.9 درجه سانتي گراد است. در نتيجه جمع آوري 1536 نمونه گياهي، تعداد 248 گونه متعلق به 159 جنس و 36 تيره شناسايي و معرفي شد. تيره هاي کاسنيان (Asteraceae) با 47 گونه، گندميان (Poaceae) با 30 گونه، باقلاييان (Fabaceae) با 24 گونه و کلميان (Brassicaceae) با 23 گونه مهمترين تيره هاي موجود در منطقه بودند. بزرگترين جنس هاي گياهي منطقه از نظر تعداد گونه عبارتند از Astragalus :و Cousinia با 8 گونه، Alyssum، Bromus،Polygonum و Centaurea هر يک با 5 گونه. تروفيت ها (55.6 درصد)، همي کريپتوفيت ها (26.4 درصد) و کامفيت ها (9.2 درصد) از مهمترين گروه هاي ساختار شکل زيستي منطقه بودند. بررسي کورولوژيک غلبه عناصر ايراني توراني (56.4 درصد) را نشان داد و بقيه متعلق به يک، دو، سه يا چند منطقه جغرافيايي و يا با پراکنش جهاني بودند. همچنين تعداد 6 گونه انحصاري در منطقه موجود بود که 2.41 درصد از کل گونه هاي منطقه و 0.33 درصد از کل گونه هاي انحصاري ايران را شامل مي شود.
بررسي فون سنجاقک شكلان (Odonata) استان فارس براي اولين بار در بخش زيست شناسي دانشگاه شيراز، طي پروژه اي تحقيقاتي به همين نام در سال 1380 آغاز شد. مقاله حاضر تنها بخشي از نتايج اين طرح است كه در ارتباط با بالغان آنهاست. توجه به منابع علمي در دسترس نشان داد كه تا زمان شروع اجراي طرح، هيچ گونه مطالعه مشروحي درباره اين گروه از حشرات، نه تنها در استان فارس كه درسطح كشور نيز انجام نشده بود. هر چند تعدادي نمونه از سال ها پيش در موزه حشرات بخش زيست شناسي دانشگاه شيراز جمع آوري و در گنجينه ارزشمند حشرات اين بخش حفظ شده است، با اين حال، براي مطالعه حاضر اقدام به جمع آوري هاي جديد از فرم بالغ سنجاقک شكلان از زيستگاه هاي مختلف استان گرديد. در طي يک سال نمونه برداري، تعداد 650 نمونه بالغ شامل 264 نمونه آسيابک (dragonfly) و 386 نمونه سنجاقک (damselfly) جمع آوري و شناسايي شدند. نمونه هاي جمع آوري شده متعلق به 22 گونه (15 گونه از زير راسته Anisoptera و 7 گونه از زير راسته Zygoptera) هستند. 9 گونه از آنها براي اولين بار از استان فارس توصيف و گزارش مي شوند. طراحي ها، عكس ها و نقشه هاي پراكنش گونه هاي معرفي شده به طور جداگانه تهيه شده است كه در اينجا براي نمونه تعدادي از آنها ارائه مي شود.
در اين مطالعه، تاکسونومي و ريخت شناسي 42 جمعيت از Salvia spinosa L. (Laniaceae) در ايران بررسي شده است. اين گونه در ايران از تنوع ريخت شناختي بالايي برخوردار است که اغلب در پوشش و تراکم کرک قاعده و سطح ساقه، شکل برگ، شکل حاشيه برگ و راس آن، پوشش کرک در سطح برگ، شکل حاشيه برگک هاي قاعده گل، ابعاد و رنگ براکته، طول کاسبرگ، طول خامه، و شکل و رنگ فندقه متمرکز شده است. به منظور تعيين روابط درون گونه اي، از تحليل خوشه اي با استفاده از ضريب فاصله اقليدسي (Euclidian Distance Coefficient) و نرم افزار SPSS V.11.5 بهره گرفته شد. نتايج حاصل از تحليل خوشه اي، حاکي از وجود تنوع در بين جمعيت هاي اين گونه است. بر اين پايه نتايج حاصل از اين مطالعه نشان مي دهد که شايد تغييرپذيري ريخت شناسي در اين گونه ناشي از چند شکلي، دو رگه گيري و يا وجود واريته هاي جديد باشد. بر اين پايه، کليه ويژگي هاي ريخت شناسي جمعيت هاي Salvia spinosa در ايران توصيف و طراحي شده است.
در اين مطالعه به منظور بررسي پارامترهاي رويشي جوامع گياهي مانگرو خليج گواتر در جنوب شرقي ايران در استان سيستان و بلوچستان (خور گواتر و خور باهو) اقدام به نمونه برداري به شيوه سيستماتيك-تصادفي با كمك هشت ترانسكت (خط ترابرش) و 37 پلات 100 متر مربعي گرديد. رويش هاي مانگرو در اين منطقه 672 هكتار وسعت داشته، جوامع خالصي از گونه هاي حرا را شامل مي شود. طبق اندازه گيري هاي انجام شده، ميانگين تراکم درختان در کل رويشگاه 1623 اصله در هکتار برآورد گرديد. ارتفاع متوسط درختان و ارتفاع متوسط تاج پوشش آنها به ترتيب264.90 و 180.58 سانتي متر به دست آمد. قطر متوسط تاج پوشش درختان 263.34 سانتي متر اندازه گيري شد و متوسط تراكم تاج پوشش54.60 درصد بود. ماهيت داده ها (پارامتري يا ناپارامتري) از طريق آزمون هاي مربوط به نرمال بودن داده ها و همگني واريانس ها بررسي شد و سپس هر داده متناسب با ماهيت خود تحليل گرديد. تحليل اطلاعات آماري با استفاده از نرم افزار SPSS 13 در قالب آمار توصيفي مولفه هاي رويشي و بررسي اختلاف ها و همبستگي هاي آماري بين پارامترها به انجام رسيد. نتايج نشان داد كه با وجود اينکه جنگل هاي مانگرو خليج گواتر تنها از يک گونه به نام حرا (Avicennia marina) تشکيل شده است، اين جنگل ها در بسياري از پارامترها بين دو خور، ترانسكت (خط ترابرش) هاي مختلف و در امتداد دريا به سمت خشكي اختلاف معني داري دارند كه بر ناهمگني توده هاي خالص حرا از نظر اين پارامترها گواهي مي داد.
ميكروارگانيسم هايي را كه قادر به زندگي در زيستگاه هايي با دماي بالا و پايين،pH قليايي و اسيدي، فشار هيدروستاتيك بالا و غلظت بالاي نمك هستند، اصطلاحا اكسترموفيل مي نامند. ميکروارگانيسم هاي نمك دوست يا تحمل کننده نمک گروهي از اكسترموفيل ها هستند كه قادر به رشد در محيط واجد نمك سديم كلرايد هستند و براي زندگي در محيط هاي شور تطابق يافته اند. براي جداسازي باكتري هاي نمك دوست نسبي نمونه گيري از آب خليج فارس و بخش هاي مختلف كارخانه چرم سازي (پوست نمک زده، روده نمک زده و پساب کارخانه) در شهريور ماه انجام شد. نمونه ها در محيط كشت اختصاصي نمك دوست ها غني سازي شد و باكتري ها به روش کشت خطي روي پليت خالص سازي و سپس شناسايي شدند. براي بررسي اثر تغييرات دما بر رشد آن ها، از روش قطره پليت (Drop plate method)، و براي بررسي اثر تغييرات pH بر رشد آن ها، از روش كدورت سنجي و دستگاه قرائت گر الايزا استفاده شد. در اين پژوهش 8 باكتري از كارخانه و 8 سويه از آب خليج فارس جداسازي شد و مطالعات فنوتيپي و بيوتيپي گسترده اي روي اين باكتري ها انجام گرديد. در بررسي رشد كلي باکتري هاي جدا سازي شده بر حسب درجه حرارت محيط کشت، برابر نتايج به دست آمده، درجه حرارت 37 درجه سانتي گراد مناسبترين درجه حرارت، براي باکتري هاي جدا شده از آب خليج فارس است. از طرف ديگر، مناسبترين درجه حرارت براي رشد باکتري هاي جدا شده از کارخانه، 28 درجه سانتي گراد و بهترين درجه pH براي رشد باکتري هاي جدا شده از آب خليج فارس و كارخانه 7.2 بوده است.
پارک ملي کياسر منطقه اي کوهستاني در البرز مركزي است که در بخش کياسر، در?? کيلومتري جنوب شهرستان ساري واقع شده است. متوسط بارندگي سالانه منطقه 650 ميلي متر و دماي متوسط سالانه 12 درجه سانتي گراد است. حدود 720 نمونه گياهي طي سال هاي 1386 و1387 جمع آوري شد که به 377 گونه، 321 جنس و 73 تيره تعلق دارند. بيشترين تعداد گونه ها در گروه دو لپه اي ها با 320 گونه و بعد از آن به ترتيب تك لپه اي ها با تعداد 49 گونه، بازدانگان 4 گونه و نهانزادان آوندي با 4 گونه قرار دارند. تيره هاي Asteraceae ( 43گونه) و Lamiaceae (33 گونه) و جنس هاي Astragalus،Salvia و Stachys داراي بيشترين غناي گونه اي هستند. در ميان گياهان منطقه 11 گونه انحصاري ايران وجود دارد. شكل زيستي گونه ها بر اساس روش طبقه بندي رونكيه مشخص شد. در اين منطقه، همي كريپتوفيت ها (37 درصد) شكل زيستي غالب بوده، پس از آن به ترتيب تروفيت ها (31 درصد) و كريپتوفيت ها (16 درصد) قرار دارند. با بررسي كورولوژي گونه ها مشخص گرديد که بيشترين عناصر به ناحيه ايران- توراني (120 گونه) تعلق دارند.
مطالعه ريخت شناسي گرده 20 گونه از بخش Onobrychis از جنس Heliobrychis در ايران انجام شد. دانه گرده نمونه هاي هرباريومي به روش استوليز آماده و با استفاده از ميکروسکوپ نوري 8 ويژگي در آن ها مطالعه شد. تحليل داده ها به روش خوشه اي و مولفه اصلي انجام شد. نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد که اگرچه دانه هاي گرده در گونه هاي اين بخش مشابه و همگي سه شياري و واجد تزيينات شبکه اي هستند، ليكن تنوع در خور توجهي در داده هاي کمي نشان مي دهند. قطر قطبي و قطر استوايي از جمله ويژگي هايي هستند که ارزشمند بوده، بر اساس آن ها مي توان گونه هاي اين بخش را به سه گروه تقسيم کرد.
دو مارکر چندشکلي BglII و EcoRI در اينترون 1 و اينترون 5 ژن فنيل آلانين هيدرکسيلاز (Phenylalanine | Hydroxylase, PAH) شناخته شدند. براي آزمودن اينکه آيا اين چندشکلي ها به مانند آلل هاي خنثي عمل مي کنند يا در معرض فشار انتخاب در جمعيت اصفهان قرار دارند، 110 فرد با روش PCR-RFLP تعيين ژنوتيپ گرديدند. فايل ورودي Arlequin با استفاده از اطلاعات هاپلوتيپي با فاز شناخته شده آماده شد و آزمون هاي Neutrality (آزمون D تاجيما و آزمون Fu’s Fs) با استفاده از برنامه Arlequin انجام شد. 42 فرد در هر دو چندشکلي هتروزيگوت بودند و فاز هاپلوتيپي آن ها ناشناخته باقي ماند. فاز هاپلوتيپي BglII-EcoRI فقط در 68 فرد شناخته شد که براي آماده سازي فايل ورودي استفاده گرديد. مقدار D تاجيما و مقدار Fs در جمعيت اصفهان به ترتيب 1.7 و 1.02 است. مقدار مثبت Fs وD>0 بيانگر آن است که اين چندشکلي ها در جمعيت اصفهان تحت انتخاب متعادل هستند. اگرچه اين چندشکلي ها در ناحيه غيرکدکننده ژن PAH قرار دارند، ولي آن ها آلل هاي خنثي نيستند و مقدار مثبت اين آزمون ها، شواهدي براي انتخاب متعادل اين چندشکلي ها در جمعيت اصفهان فراهم مي سازند. نتايج اين مطالعه مي تواند درک ما را از تاريخ تکاملي و ساختار جمعيت اصفهان بهبود بخشد.