پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
در چهار دهه گذشته، زنان ايراني شاهد تغييرات اجتماعي شگرفي بوده اند. پيش از انقلاب اسلامي، در چارچوب نظريه نوسازي و در سايه استراتژي رشد و تصميم گيري هاي سطوح بالاي مديريت كشور براي مردم (رهيافت از بالا به پائين)، تغييراتي ايجاد شد. نتيجه اين دسته از دگرگوني ها، پيدايش قشر كوچكي از زنان تحصيلكرده در جامعه اي بود كه ويژگي بارز آن را مي توان در نابرابريهاي اجتماعي- اقتصادي خلاصه كرد. در بيست سال گذشته، شاخص هاي حساس به جنسيت، پيشرفت ها و عقب ماندگيهايي را نشان ميدهد. تغييرات در وضعيت زنان را مي توان در دو طبقه اجتماعي جستجو كرد: 1) نخبگان؛ زنان با تحصيلات دانشگاهي، غالباً شاغل و روابط اجتماعي گسترده تر و 2) توده زنان سنتي؛ اغلب خانه دار، مذهبي تر و با سطح آموزشي پايين تر. در تغييرات پيش آمده هم نيروي بيروني موثر بوده اند و هم نيروهاي درون زا؛ كه آموزش دختران جوان و نقش رسانه ها، در مجموعه نيروهاي دروني، اهميت بيشتري دارد. پيامد اين تغييرات براي طبقه اوّل تعادلهاي شناختي و در طبقه دوم الگوهاي متفاوتي از هنجارها و شبكه گسترده تري از روابط اجتماعي بوده است. به طوري كه هم اكنون جامعه زنان خواستار پايگاه اجتماعي بالاتر و مشاركت در تصميم گيريهاي جامعه است. اين فرآيندي است كه تازه آغاز شده و در دهه هاي آينده جامعه با انتظارات ارتقا يافته زنان ايراني رو به رو خواهد شد.
نسخه قابل چاپ
در اين مقاله مشاركت روستاييان در بازسازي مناطق زلزله زده و نيز نظام بازسازي مساكن و بناهاي تخريب شده، در جريان وقوع زلزله، در سه دوره مختلف و در طول 50 سال گذشته، بررسي شده است. واقع شدن بخش عمده اي از ايران روي كمربند زلزله سبب شده است كه زلزله هاي ويرانگر در دهه هاي اخير صدمات و خسارات بيشتري به مناطق روستايي و مردم روستانشين وارد كند. عدم استفاده از مصالح ساختماني مرغوب و مستحكم از يك طرف و فقدان دانش مناسب براي احداث بناها از طرف ديگر موجب بروز خسارات فراواني به ساختمان هاي روستايي شده است. در 90 سال گذشته در ايران حدود 90 بار زلزله نسبتا شديد به وقوع پيوسته كه تلفات انساني آن بيش از دهها هزار نفر بوده است. براي نمونه در 25 سال گذشته زلزله حدود 60 هزار نفر از هموطنانمان را به كام مرگ برده است (عملكرد سال 1371 ستاد حوادث غير مترقبه). بازسازي مناطق آسيب ديده، خاصه در مناطق روستايي، همواره نياز به كمك ديگران داشته است، زيرا روستاييان به هنگام بروز سوانح، به علّت نامناسب بودن وضعيت اقتصاديشان و گرفتاري هاي ناشي از مصائبي كه به دليل مصدوميت و يا فوت بستگان و عزيزان خود و ضرورت رسيدگي به امور مزرعه و … پيدا مي كنند، نيازمند كمك و مساعدت ديگران مي شوند. معمولا دولت و يا مردم در اين مواقع به كمك آنها مي شتابند. تجربه بازسازي در اين مقاله در سه دوره متمايز يعني دوره ارباب و رعيتي، دوره پس از اصلاحات ارضي ودوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در نهايت مشاركت روستاييان در زمينه بازسازي بررسي شده است.
در اين مقاله، تاثير گذراندن درسهاي پيش نياز زبان و رياضي بر موفقيت تحصيلي دانشجويان درسهاي مرتبط (اصلي) با اين درسها بررسي شده است. جامعه آماري اين پژوهش سيصد نفر از دانشجويان سال آخر دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران هستند كه درسهاي مرتبط (اصلي) با درسهاي پيش نياز زبان و رياضي را گذرانده اند. فرضيه كلي تحقيق عبارت بود از درسهاي پيش نياز زبان و رياضي هيچ تاثيري بر موفقيت تحصيلي دانشجويان در درس هاي مرتبط (اصلي) با اين درس ها ندارد." نتايج اين پژوهش بر خلاف فرضيه تحقيق، حاكي از آن است كه گذراندن درسهاي پيش نياز زبان بر موفقيت دانشجويان در درس زبان عمومي موثر و مثبت بوده است؛ در حالي كه بر درس زبان تخصصي تاثير ندارد. همچنين نتايج به دست آمده نشان مي دهد، درس پيش نياز رياضي، براي دانشجوياني كه ملزم به گذراندن اين درس مي باشند، بر موفقيت آنها در اكثر درسهاي مرتبط (اصلي) مثل رياضيات پايه، آمار مقدماتي، آمار در علوم اجتماعي و اقتصاد خرد، كلان و اصول علم اقتصاد تاثير مثبت دارد.
در اين مقاله چگونگي پيوند بين اعتماد اجتماعي و مشاركت اجتماعي بررسي و تحليل شده است. هدف اين بررسي بيان خاستگاه فكري و نظري اين دو مفهوم به منزله مفاهيم كليدي و نرم ادبيات علوم اجتماعي از حيث نظري و نيز چگونگي سنجش عملي آنها و در نهايت آزمون تجربي ارتباط بين آن دو در حوزه مورد مطالعه است. در آغاز با بيان سرچشمه هاي فكري اين دو مفهوم جايگاه آنها در انديشه برخي از نظريه پردازان علوم اجتماعي مشخص شده است. سپس ابعاد نظري اعتماد و مشاركت اجتماعي در ادبيات جامعه شناسي كاوش شده است كه اغلب گواهي بر وجود نوعي رابطه متعامل بين اين دو مفهوم است. با بيان مؤلفه هاي مربوط به اعتماد در دو سطح اعتماد بين افراد و اعتماد به نهادها و سازمان ها و نيز تعيين اجزاي مربوط به مشاركت اجتماعي تعريف عملي و آزمون تجربي آنها امكان پذير و در نهايت با جمع آوري داده هاي لازم از حوزه مورد مطالعه ارتباط بين آن دو اندازه گيري شده است. استنباط آماري از داده ها نشان دهنده وجود نوعي همبستگي معنادار، در سطح اطمينان 99 درصد، بين دو متغير اعتماد اجتماعي و مشاركت اجتماعي است.
در ارتباط با بهره برداري از مراتع، سه نوع نظام بهره برداري سنتي، طرح هاي مرتع داراي و نظام تعاوني وجود دارد كه از كارآيي اجتماعي متفاوتي برخوردارند. هدف از انجام اين پژوهش سنجش كارايي اجتماعي هر يك از نظام هاي بهره برداري موجود به منظور دست يابي به يك الگوي بهينه است. نتايج حاصله از تحليل هاي آماري اين پژوهش كه بر اساس ديدگاه هاي نظري جامعه شناختي انجام گرفته است، با كارآيي اجتماعي كه متشكل از مؤلفه هاي مشاركت اعضاء پايداري گروهي، سازگاري شغلي و رفاه اجتماعي در ارتباط است. خلاصه نتايج آزمون ميان كارايي اجتماعي و نوع نظام بهره برداري حاكي از معني دار بودن روابط در سطح بالاي 0.995 است. نمره كارايي در واحدهاي تعاوني بالاتر از طرح هاي مرتع داري و در هر دو بالاتر از واحدهاي سنتي و روند آن از سنتي به تعاوني حالتي فزاينده داشته است.
هدف ما از اين تحقيق تعيين ميزان شايستگي هاي كانوني در بين دانشجويان بوده است. با بررسي موضوع و مصاحبه با مديران واحدهاي صنعتي، فهرستي از ويژگي هايي كه بايد دانشجويان آموزش عالي در همه رشته ها دارا باشند، به عنوان "شايستگي هاي كانوني" تعيين شد. اين تحقيق از نظر روش شناسي از نوع پيمايش بوده و براي جمع داده هاي آن از تكنيك پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماري آن دانشجويان سال آخر رشته هاي فني و مهندسي و علوم انساني دانشگاه هاي صنعتي شريف، تهران و مازندران در سال 1379 بوده اند و در نمونه گيري از روش طبقه بندي متناسب استفاده و حجم نمونه با فرمول كوكران محاسبه شده است. پس از نمونه گيري و جمع آوري اطلاعات، ميزان تسلط دانشجويان بر هر يك از شايستگي هاي كانوني، بر حسب نمره هاي كسب شده، تعيين شده است. در زمينه هر شايستگي، نمره هاي دانشجويان بر حسب متغير جنس، سن، نوع ديپلم تحصيلي، نوع رشته تحصيلي در دانشگاه، معدل تحصيلي، اشتغال يا عدم اشتغال در دوران تحصيل، نوع اشتغال، طبقه اجتماعي و محل تحصيل مورد مقايسه قرار گرفته و تفاوت هاي معنادار نمره هاي شايستگي ها در زمينه هر متغير مشخص شده است. مهمترين متغيرهايي كه سبب تفاوت معنادار در ميزان شايستگي هاي دانشجويان شده اند، معلوم شده است. در نهايت ميزان شايستگي هاي كانوني دانشجويان سه دانشگاه ايران ارزيابي شده است.
جامعه ايران در دهه دوم انقلاب اسلامي (1380-1370)دو جريان نوسازي اقتصادي (سازندگي) و سياسي (اصلاحات) را پشت سرگذاشته است . اين تغييرات شتابان اقتصادي و سياسي آثار مختلفي بر جامعه ايران بر جاي گذاشته اند. به نظر مي رسد يکي از اين آثار، تشديد نابسامانيها در صحنه سياسي ايران باشد. اين مقاله با طرح مفهوم آنومي سياسي و با تکيه بر نظريه آنومي سياسي دورکيم، علل موثر بر اين وضع را توضيح مي دهد.
مساله مورد بررسي اين تحقيق پي بردن به علل و عوامل عمده خشونت در فوتبال است. مي خواهيم بدانيم (از نظر تماشاگران) تا چه حد خشونت فوتبال از فقر فرهنگي و اجتماعي نشات مي گيرد. با توجه به نظريه هاي كم و بيش مشخصي كه در مورد هيجانات سنين جواني و برخوردهاي احتمالي جوانان كه اغلب در بين جمعيت تماشاگر و برگزار كننده فوتبال بروز مي كند، بعضي از سوالاتي كه تعيين كننده ظهور خشونت بوده است پاسخگيري شده است و درجه تطابق يافته هاي تحقيق با فرضيات مد نظر، مورد آزمون قرار گرفته است. از جمله دست آوردهاي اين تحقيق اين است كه به دليل هيجان آفريني ورزش فوتبال، نسل هاي جوان تر كه پرشور و پر تحرك هستند از اين مسابقات هيجان آميز فوتبال كه تنها ورزش و سرگرمي ارزان قيمت براي محصلين و جوانان غير شاغل نيز ميباشد استقبال بيشتري به عمل ميآورنده اند ليكن وجود اين هيجان در جواني لزوما دليلي بر بروز خشونت آنها نميتواند باشد. ارتقاء فرهنگ عمومي خاصه وسايل ارتباط جمعي و جرايد ورزشي، ايجاد زمينه هاي متعدد تفريح هيجان زا و نيز اشتغال جوانان، برنامه ريزي براي تربيت هيجانات (به ويژه جوانان) با جلب مشاركت نيروي امنيتي و تنظيم برنامه براي تعيين روز خشونت زدايي فوتبال و مطلوب سازي نحوه بروز هيجان در دوره جواني از جمله پيشنهادات اين تحقيق است.
در اين مقاله، فوتبال به عنوان متن نوسازي فرهنگي اجتماعي مورد توجّه قرار مي گيرد. از نظر نويسنده، فوتبال متن فراگيري است كه به طور داوطلبانه و از طريق نيروهاي جديد اجتماعي مطرح و مورد حمايت قرار مي گيرد. فوتبال در عصر كنوني، بيش از آنكه به عنوان بازي مطرح باشد، به مثابه متن زندگي در نظر گرفته ميشود. در پايان ، نويسنده بر اساس رويكرد وبري، به دنبال آن است كه نشان دهد شرايط جديد به چه معناست؟ يا ماهيت اتفاق جديد چيست؟
پس از اعلان مشروطيت ابتدا در شهر تبريز و سپس در اغلب شهرها (و نيز پاره اي از مناطق روستايي) انجمنهايي به نام انجمنهاي رسمي و غير رسمي (آزاد) تاسيس شد. انجمنهاي مزبور با اقبال بي سابقه مردم مواجه شده و در حوادث و جريانات دو ساله نخستين عصر مشروطه نقش چشمگيري در حيات سياسي و اجتماعي کشور ايفا کرد. مردم ايران که تا قبل از اعلان مشروطه فاقد حقوق سياسي و اجتماعي بودند و رعاياي سلطان مستبد بشمار مي رفتند، با فعاليت در چهارچوب انجمنها و در حول و حوش آنها نخستين تجربه هاي خود را در زمينه مشارکت سياسي و فعاليت سازمان يافته دستجمعي کسب کردند.
اين مقاله فوتبال را از منظر دانش انسان شناسي به عنوان يك واقعه تام اجتماعي مورد مطالعه قرار ميدهد و مي كوشد تا رفتارهاي جمعي و كارناوالي مرتبط با فوتبال را به عنوان يك خرده فرهنگ مورد بررسي و مطالعه قرار داده و پيوند آن را با ساير پديده هاي اجتماعي و فرهنگي جامعه پديدار سازد. مطالعات ميداني، در اين تحقيق جلوه هاي خرده فرهنگ كارناوالي در ايران را اين گونه نشان ميدهد: رقص و پايكوبي، كاربرد مواد منفجره، شكستن و خرد كردن اشياء، دگرگوني مدل پوشش زنان، از ميان رفتن فاصله هاي اجتماعي، بهره گيري از سمبوليسم ممنوع، استفاده از زبان طنز آلود و غير جدّي و گاه ركيك. اين جلوه ها سعي در ساختار زدايي از وضعيت هاي رسمي در فرهنگ جامعه دارند. خرده فرهنگ كارناوالي فوتبال در ايران، خود را در قالب پرچم، لباس، آرايش، آرايه، بوق و صدا، رقص، پايكوبي و صدا و گاه آشوبگري موقت در نظم اجتماعي نشان ميدهد. مطالعات انسان شناسي نشان ميدهد كه بكارناوال فوتبال نمي توان از منظر يك ضد فرهنگ نگريست بلكه كارناوال هاي فوتبال در واقع گونه هاي يك خرده فرهنگ منتقد هستند كه تنها در نتيجة بسته بودن مفهوم فرهنگ تبديل به يك ضد فرهنگ مي شوند و با خشونت مي آميزند.
مقاله حاضر، ضمن تعريف مفهومي پرخاشگري و خشونت و تمايز مفهومي اين دو، به بررسي نظريه هاي مربوط به خشونت و پرخاشگري ورزشي مي پردازد. سؤال اساسي اين است كه خشونت ورزشي چيست و چه عواملي در بروز آن مؤثر هستند؟ رهيافت زيست شناختي و تئوري ناكامي- پرخاشگري بيشتر معطوف به ماهيت عام خشونت و پرخاشگري است امّا در نظريه هاي جامعه شناسي بيشتر به عوامل اوباشگري و خشونت در ورزش توجّه ميشود. تأكيد مقاله حاضر بر توجّه دادن به كاستي هاي هر يك از اين نظريه هاست. در نهايت محققين با تلفيق ديدگاه هاي آسيب شناختي كلارك و ديدگاه كاركرد گرايي ساختاري، مدل علي- توصيفي خود را براي مطالعه ابعاد آسيب شناختي رفتار تماشاگران فوتبال در ايران پيشنهاد مي كنند.
در اين مقاله ماهيت خشونت فوتبال مورد بررسي قرار مي گيرد. نويسنده تماشاگران فوتبال را بر اساس چارچوب مفهومي رفتار جمعي، مورد بررسي قرار مي دهد؛ جماعتي بي شكل، خلق الساعه و با رفتاري هيجاني. مقاله حاضر همچنين فوتبال را جايي براي تخليه و خروج هيجانات و احساساتي مي داند كه در جامعه مدرن متراكم شده است.
در اين مقاله گذار از نظام صنعتي فورديستي به پسافورديستي در جوامع صنعتي را طي دهه هاي اخير بررسي مي كند و توجّه خاصي به يكي از ابعاد اين تحول يعني پايين آمدن ميزان ادغام عمودي در سازمان هاي بزرگ صنعتي و گسترش روابط تامين كنندگي و پيمانكاري مي شود. همچنين اهميت نهادهاي اجتماعي در شكل گيري روابط پيمانكاري و ديدگاه هاي جامعه شناسان اقتصادي در مورد چگونگي عملكرد اين نهادها بررسي مي شود. در قسمت دوم مقاله، روند شكل گيري روابط پيمانكاري واحدهاي صنعتي كشور با استفاده از آمار "دريافتي بابت خدمات صنعتي" طي دوره 1355 - 1376 و همچنين دلايل محدود ماندن اين روابط، از ابعاد اقتصادي و اجتماعي بررسي مي گردد.
گسترش دامنه و پيچيدگي ابعاد و اجزاي حوزه هاي مختلف علم، فعاليت هاي مشترك انديشمندان و پژوهشگران و نياز به تجمع مهارت ها و تخصصهاي متنوع براي پاسخگويي به سوالهاي روز افزون، كاوش درباره مسائل جديد را اجتناب ناپذير ساخته و هم انديشي، هم پژوهي، هم نويسي و هم آفريني را ويژگي مهم و شاخص جامعه علمي كرده است. اعتقاد نظري و التزام عملي به تفوق عقلانيت و تعميم مسئوليت به مقبوليت آداب و هنجارهاي علمي چون كليت گرايي، مالكيت جمعي، بي طرفي و نقادي و شكوفايي استعدادهاي هميارانه در ساحت ارجمند علم مي انجامد. هم انديشي، هم پژوهي و هم نويسي انديشمندان و پژوهشگران به هم آفريني منتهي و توليد جمعي، ادب و اقتضاي فرآيند هاي بالنده معرفتي ميشود. نبود چنين وضعيتي اسباب دغدغه فكري و نگراني هوشياراني خواهد شد كه رشد و توسعه علم و معرفت را دليل پيش افتادگي برخي جوامع و علّت واماندگي كثيري ديگر مي دانند. پرسشي كه غالباً در اين گونه مواقع مطرح مي شود،اين است كه اگر رشد و توسعه دانش به رشد و توسعه پژوهش وابسته است و اگر چنين توسعه اي به همياري، هم پژوهي و هم گرايي انديشمندان و پژهشگران نياز دارد، چرا اين همه واگرايي؟ همين سؤال، پژوهشي را موجب شده كه در اين مقاله سعي كرده ايم پاسخي مناسب براي آن بيابيم.