پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
نارضايتي شغلي اگر چه در ابتدا موجب کاهش کارآيي و افزايش هزينه ها در محل کار مي شود، اما تداوم آن سست شدن تعهد افراد نسبت به ارزش ها، هنجارها، اهداف نظام و اعتماد اجتماعي را در بر دارد. طي چند سال اخير بعضا شاهد بروز نارضايتي هايي در ميان معلمان به صورت اعتصابات و راهپيمايي بوده ايم. از آن جايي که پيامدهاي نارضايتي شغلي معلمان براي جامعه بسيار گرانبار است، بررسي ميزان و سرچشمه اين نارضايتي ها ضروري به نظر مي رسد. مقاله حاضر برگرفته از پژوهشي است به منظور شناخت ميزان نارضايتي شغلي معلمان و عوامل اجتماعي موثر بر آن. جامعه آماري تحقيق کليه معلمان شهر نيشابور به تعداد 4673 نفر هستند که از اين بين 209 نفر با استفاده از نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده اند. بر اساس يافته هاي تحقيق، 49 درصد معلمان در جمعيت نمونه از شغل خود ناراضي هستند. همچنين، ميان احساس محروميت، ميزان نيازهاي ارضا نشده، بي عدالتي در اداره، منزلت اجتماعي شغل و تحصيلات معلمان با نارضايتي شغلي آنان رابطه معناداري وجود دارد و اين متغيرها جمعا 63 درصد تغييرات نارضايتي شغلي را تبيين مي کنند.
نسخه قابل چاپ
اين مقاله به استناد اعداد و ارقام به نقد و تحليل پديده زندان پرداخته است. اهم مطالبي که در اين مقاله بررسي شده است عبارتند از: تاثيرات سياست هاي جهاني سازي نئوليبرال بر سياست هاي مجازات؛ بررسي رابطه ميان سياست هاي « جهاني کردن»، « ايجاد فقر»، « مجازات کردن» و تعيين مفهوم و چارچوب کلي فرآيند « اصلاح مجازات»؛ بررسي اصول اصلاح قوانين مجازات با روش هاي جديد و ابعاد اجتماعي، اقتصادي و سياسي آن؛ ارزيابي عملکرد دولت از حيث تاثير آن بر سياست هاي کنترل اجتماعي و قوانين مجازات سالب آزادي و شمار زندانيان که در سطح جهان رو به تزايد است؛ واکنش هاي اجتماعي گوناگون که امکان انتخاب آن ها فراروي يک دولت معين وجود دارد؛ بررسي و نقد شدت استثمار (بهره کشي) از دسترنج زنداني و خصوصي سازي سازمان زندان ها.
در مقاله حاضر لئو لوونت هال به مرور کارهاي قبلي خود در زمينه جامعه شناسي ادبيات مي پردازد. اين مقاله به لحاظ روشن کردن ديدگاه يکي از اعضاي برجسته مکتب فرانکفورت در باره نظريه انتقادي و کاربرد آن در جامعه شناسي ادبيات حائز اهميت است. نويسنده با اشاره به گروه هاي منزوي و در حاشيه، مانند فقيران بزهکاران، کولي ها و زنان، مي کوشد نشان دهد که از نظر او ادبيات هم پيمان با نظريه انتقادي پژواک صداي محرومان و رانده شدگان جامعه است. به باور وي نظام سرمايه داري نوپديد با توسل به فرهنگ توده اي سعي مي کند ادبيات را به صورت کالايي مصرفي درآورد و آن را چون ابزاري براي نظارت اجتماعي به کار برد.
مقاله حاضر بر اساس بخشي از اطلاعات مأخوذ از پيمايش جوانان و زنان روستايي در روستاهاي استان آذربايجان شرقي تنظيم يافته است جامعه آماري را 11798 خانوار روستايي ساکن در 60 روستاي استان آذربايجان شرقي تشکيل مي دهد. بر اساس قواعد تعيين حجم نمونه 240 نفر از جوانان و زنان روستايي به طريق نمونه گيري طبقه اي با دقت احتمالي مطلوب 5% (d = 0.05) و ضريب اطمينان 95 درصد انتخاب شده اند. نتايج حاصل از آزمون فرضيات تحقيق و نيکويي برازش مدل تحليلي نشان مي دهد: - ميزان انگيزش به کار بر حسب گروه هاي سني آزمودني ها تغيير مي کند. - با افزايش ميزان آنومي (بي هنجاري اجتماعي)، انگيزش به کار در آزمودني ها کاهش مي يابد. - انگيزش به کار با افزايش نياز به موفقيت (N-Ach) در آزمودني ها افزايش مي يابد. - ميان انگيزش به کار و جنسيت رابطه معني داري به دست نيامد. بدين ترتيب انگيزش به کار بر حسب جنسيت تغيير نمي کند. - ميزان انگيزش به کار بر حسب وضعيت اجتماعي- اقتصادي (SES) پاسخگويان تغيير مي کند. - ميزان انگيزش به کار با افزايش انگيزه اقتصادي در آنان افزايش مي يابد. - احساس خوداثربخشي همخواني معناداري با انگيزش به کار نشان مي دهد. با توجه به نيکويي برازش مدل تحليلي از طريق کاربرد رگرسيون چندگانه و تحليل مسير نتايج حاصل نشان مي دهد که بر حسب ارزش بتا (Beta) متغيرهاي نياز به موفقيت، انگيزه اقتصادي، فردگرايي، آرزوها و ترجيحات شغلي، وضعيت اجتماعي- اقتصادي، رضايت از زندگي، آنومي اجتماعي و التزام به کار به عنوان تعيين کننده ترين عوامل تاثير گذار بر انگيزش به کار مطرح اند.
فقر از ديرباز يکي از مسائل و مشکلات مهم براي دولت ها به ويژه برنامه ريزان بوده است که در اين ميان فقر در جوامع روستايي يکي از چالش هاي مهم به شمار مي رود. در سطح ملي کليه گروه ها و اقشاري را که نزديک خط فقر قرار دارند جزو گروه هاي فقير قلمداد مي کنند. از حيث تاريخي مطالعات علمي در باره فقر و مبارزه با آن، به اواخر قرن نوزدهم باز مي گردد که تحقيقات بوث در سال 1897 و روانتري در سال 1901 در انگلستان نقطه شروع براي اين نوع مطالعه است. در ايران براي نخستين بار، در اواسط دهه 1320 و با تأسيس وزارت کار در ايران مطالعاتي در زمينه فقر صورت گرفت. در اين مقاله مفهوم فقر نسبي مدنظر مي باشد که از طريق آن درآمد افراد نسبت به يکديگر سنجيده مي شود و افرادي که درآمد کمتري دارند، نسبت به افراد با درآمد بالاتر فقير محسوب مي شوند و چگونگي توزيع جمعيتي آن در قالب خط فقر مورد بررسي قرار مي گيرد. جامعه آماري اين بررسي ساکنان روستاهاي تابعه شهرستان آزادشهر واقع در استان گلستان مي باشد. بر اساس نتايج به دست آمده از اين بررسي، در توزيع خانوارهاي مورد مطالعه بر اساس خط فقر 27.6 درصد اين خانوارها زير خط فقر قرار دارند. نتايج تحليل رگرسيون چند متغيره نشان مي دهد که از بين متغيرهاي مستقلي که در اين پژوهش به عنوان نشانگرهاي فقر در نظر گرفته شده اند، وسيله نقليه، مسکن، اشتغال، سطح زيرکشت، وابستگي به دولت، تقديرگرايي، دسترسي به رسانه ها، همدلي و سطح آرزوها ارتباط معني داري با متغير وابسته داشته اند و 48 درصد واريانس آن را تبيين مي نمايند.
اين مقاله تحقيقي در پي بررسي اثر پروژه هاي عمراني بر رفاه در مناطق روستايي استان فارس است. کانون توجه در اين تحقيق خانوارهاي روستايي و روستاها بوده است. بنا به ماهيت تحقيق از دو روش پيمايشي و شبه تجربي سود برده شده. بدين صورت که تعدادي روستا به عنوان روستاهاي تجربي انتخاب شدند، داده هاي تحقيق از طريق دو دسته پرسشنامه خانوار (300 پرسشنامه خانوار) و روستا (40 روستاي نمونه که 20 روستاي آن تجربي و 20 روستا کنترل بوده است) تکميل گرديد. در اين تحقيق شش فرضيه مطرح شد. تحليل اين فرضيات تفاوت معناداري بين روستاهاي تجربي و کنترل به لحاظ شاخص هاي متفاوت رفاهي را نشان داده است. پنج فرضيه از شش فرضيه مطرح شده در سطح اطمينان 95 درصد مورد تاييد قرار گرفتند و يک فرضيه هم معنادار نشد.
در اين مقاله، با استفاده از الگوي نظري استرم در باره دارايي مشترک مشاع، نظام آبياري مبتني بر زمان آبي "تشته" تحليل شده است و با نشان دادن ارتباط سه سطح قواعد گزينش اساسي، جمعي و عملي در آن کارايي الگوي مذکور در شناخت انواع دارايي هاي مشترک مشاع نشان داده شده است. علاوه بر آن، به طور مشخص در باره روستاي داوران، دلايل انعطاف پذيري و کارايي نظام آبياري مذکور- در مقابل روند رو به افزايش کوچک شدن و پراکنده شدن اراضي کشاورزي- بر اساس قوانين تقسيمات ارثي اسلامي تحليل شده است.
انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 در شرايطي به پيروزي رسيد كه در كشور حاكميت چندگانه ايجاد شده بود و گروه هاي مختلفي مي توانستند حاكميت جامعه را به دست گيرند. ارتش شاهنشاهي يكي از گروه هايي بود كه فرصت تسلط بر اوضاع متشنج آن زمان را داشت. در مقاله حاضر بر آن هستيم تا علل اعلان بي طرفي ارتش را در آن موقعيت حساس بررسي كنيم. اين امر مستلزم بررسي ساختار دستگاه سركوب رژيم پهلوي است. در اين مقاله،اعلام بي طرفي ارتش به عنوان يكي از شاخص هاي ضعف دستگاه و رابطه آن با مواردي از قبيل تمرد نظاميان، فرار نظاميان از پادگان ها، اعلام همبستگي نظاميان با امام و … مورد بررسي قرار مي گيرد. بر اساس نتايج حاصل از اين تحقيق، علل و عوامل عمده ضعف دستگاه سركوب رژيم عبارتست از: 1.ساختار فرماندهي متمركز و متكي به فرد حاكم بر دستگاه كه عملا موجب انفعال سياسي دستگاه در حضور شاه و از هم گسيختگي دستگاه در شرايط عدم حضور شاه مي شود.اين گسيختگي به وسيله انقلابيون تشديد و موجب ضعف دستگاه سركوب شد. 2. تغيير نقش ارتش شاهنشاهي از نقش حافظ امنيت ملي و داخلي به عامل سياست بين المللي و ژاندارم منطقه اي-كه خود تابعي از رابطه ايران و آمريكا بود-كه نتيجه آن عدم توانايي تسلط بر اوضاع متشنج داخلي و كنترل انقلاب شد.
در اين مقاله پس از بيان موضوع و مباحث نظري مربوط به سرمايه اجتماعي، در بحث روش شناسي به روش تحقيق و تکنيک ها و ابزار تحقيق، دو نوع جامعه آماري و چگونگي تعيين حجم نمونه اشاره شده، و سپس به بررسي ويژگي هاي منطقه تحقيق از بعد جمعيت شناختي، توسعه يافتگي، وضعيت فرهنگي و قوميتي و تاثير آن در تشکل هاي توليدي پرداخته شده است. نظام هاي بهره برداري عشيره اي و ويژگي هاي آن در سطح بيت و بين بيوتات مورد مطالعه قرار گرفته و نتايج تحقيق نشان داده که حسن اعتماد در ميان اعضاي بيت، هنجارهاي معامله متقابل در بين اعضا و اعتماد، اطاعت و احترام رهبران محلي نقش مثبت و تاثيرگذاري بر واحد توليدي بيت در ابعاد تصميم گيري بهتر، اعمال مديريت توليد به نحو مطلوب و افزايش ميزان مشارکت هاي توليدي داشته است. اين شعاع اعتماد و سرمايه اجتماعي درون گروهي در سطح بيت همراه با نوع ديگري از روابط و شبکه هاي بين بيت ها در سطح طايفه باعث شده که سرمايه اجتماعي بين گروهي بستر مناسبي براي برنامه ريزي و سياست گذاري توسعه اي تشکل هاي توليدي در بعد ارشادي، ترويجي، خدماتي از طريق سرمايه اجتماعي بين بيتي در سطح طايفه و بعد مشارکتي و توليدي از طريق سرمايه اجتماعي درون بيتي فراهم نمايد.
دين در ((وضعيت انقلابي)) موضوع مطالعه اي است كه در آن نقش و عملكرد دين در دو تجربه انقلابي فرانسه و ايران مورد بررسي و مقايسه قرار مي گيرد. مروري گذرا بر زمينه ها و روند شكل گيري انقلاب 1789 فرانسه و جريانات و حوادث متعاقب آن نشان مي دهد كه كليساي كاتوليك و باور مسيحي به عنوان يكي از اجزاي برپا دارنده نظام حاكم و حافظ وضع موجود مورد تعرض و ادبار انقلابيون قرار داشت. به بيان ديگر، مسيحيت نه تنها هيچ نقشي در فرايند بسيج انقلابي فرانسه بازي نكرد، بلكه در مرحله راديكاليزه شدن انقلاب بعضا مواضع ضد بسيج نيز به خود گرفت.همين مساله در انقلاب ايران صورت كاملا متفاوتي يافت؛ تا جايي كه دين با احراز موقعيت ايدئولوژيك توانست رهبري و سازماندهي بسيج انقلابي را نيز به عهده بگيرد و تجربه جديدي را در سلسله انقلابات به ثبت برساند. از بررسي تطبيقي تجربه انقلابي فرانسه و ايران چنين به دست مي آيد كه به جز عوامل و شرايط ساختاري تاثير گذار، تفاوت هاي اين دو انقلاب را اولا در تمايزات آموزه اي اسلام و مسيحيت و ثانيا در عملكرد گذشته و مواضع سياسي- اجتماعي همان وقت متوليان اين دو دين بايد جست.
اين مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظريه جان فوران در خصوص گشايش در نظام جهاني و تاثير آن بر انقلاب اسلامي، ارزش علمي و عملي اين نظريه را به محك آزمون گذارد. نتيجه اي كه ازاين بررسي حاصل شده آن است كه گشايش در نظام جهاني، به طور نسبي، زمينه را براي بروز انقلاب اسلامي در ايران فراهم كرد. سياست حقوق بشر كارتر، رياست جمهوري كليدي ترين قدرت جهان، به گونه اي غير مستقيم بر جامعه ايران اثر گذاشت، و در باز شدن فضاي سياسي ايران و كاهش اختناق نقش عمده اي ايفا كرد. و بالاخره بخشي از نظريه فوران، كه در آن بر بي عملي آمريكا در رويارويي با انقلاب اسلامي ايران تأكيد مي گردد، با استفاده از منابع معتبر به روشني رد و ابطال مي گردد.
انقلاب اسلامي ايران داراي چه تاثير و بازتابي در نظريه هاي انقلاب بوده است؟ اين سوالي است كه مقاله حاضردر صدد پاسخگويي بدان است. پس از سيري گذرا به نظريات انقلاب در زمان وقوع انقلاب اسلامي ايران كه با استناد به دو اثر مهم جك گلدستون (1980) و ستان تيلور (1984) صورت مي گيرد، نويسنده بازتاب اين انقلاب را در دو حوزه پي مي گيرد: بازتاب انقلاب اسلامي ايران در نسل سوم تئوري هاي انقلاب و مهم تر از همه تولد و شكل گيري نسل چهارم نظريات انقلاب، نظرياتي كه نقطه عزيمت آن ها و منشا شكل گيري شان انقلاب اسلامي ايران است. اين رهيافت هاي چهارگانه نوين برخاسته از انقلاب اسلامي ايران عبارتند از: رهيافت هاي فرهنگي (كه قائلان فراواني دارد)، رهيافت انقلاب هاي اجتماعي جهان سومي جان فوران، رهيافت معنويت گرايانه ميشل فوكو و بالاخره رهيافت ماوراي طبيعت گرايانه يا عرفاني ليلي عشقي. در متن پيش رو اين چهار رهيافت به طور نسبتا مفصل و گويا توضيح داده مي شود. به اين ترتيب اين مقاله علاوه بر مقدمه و نتيجه گيري داراي دو بخش اصلي با عناوين نظريه هاي انقلاب قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران،كه شامل آثار كلاسيك و آثار و نظريات مدرن مي گردد، و نظريه هاي انقلاب بعد ازانقلاب اسلامي ايران مي باشد كه خود داراي دو زير مجموعه تجديد نظر تعدادي از نظريه پردازان نسل سوم در تئوري هاي خويش و تولد نسل چهارم تئوري هاي مدرن انقلاب مي باشد. در اين قسمت آخر است كه رهيافت هاي چهار گانه فرهنگي،جهان سومي، معنويت گرايانه و عرفاني به تفصيل مورد شرح و تفسير قرار مي گيرد.
ايدئولوژي هاي جديد يا تجددي مطابق دركي كه اكنون تقريبا بين اهل نظر اجماعي است جايگزين اديان سنتي بوده و ديانت هاي دنيا گرا مي باشند. با اين حال اين ديانت هاي دنيايي در قياس با ديانت هاي كه تلاش داشته و دارند تا جايگزين آن ها شوند از جهات متعددي دچار مشكل و نقصان و دشواري اند. از مهم ترين اين نقص ها و دشواري ها عدم توانايي اين ايدئولوژي ها در ايجاد جنبش هاي اجتماعي، بسيج سياسي مردم، نفوذ گسترده، جاگير و پايدار در ميان آن ها، جلب همكاري شان و به ويژه ترغيب انسان ها به فداكاري، ايثار و جانفشاني است. اما از اين حيث در ميان تمامي ايدئولوژي هاي تجددي يك استثنا هم وجود دارد. با اين كه در قياس با اديان، ملي گرايي همچنان در رتبه پايين تر قرار دارد و بخش مهمي از توانايي و قوت خود در ايجاد حبس هاي اجتماعي و نفوذ ميان مردم، بسيج آن ها، ترغيب شان به فداكاري، گذشت و جانفشاني را وام دارآن هاست، اما به هر حال تفاوت اين ايدئولوژي در جهات مورد بحث با ساير ايدئولوژي هاي دنيا گرايانه كاملا برجسته تا حد استثنا مي باشد. بر پايه همين ويژگي هاست كه از قوت ملي گرايي در ايجاد جنبش هاي اجتماعي و تاثير تاريخي در قياس با ساير ايدئولوژي هاي تجددي سخن گفته مي شود. اين مقاله با بررسي ويژگي هاي ايدئولوژي هاي ملي گرا استدلال مي كند يك چنين تصوري در باب ايدئولوژي ملي گرايي علي رغم اين حقيقت، به خطا و اشتباه شكل گرفته است. از اين رو به جاي آن كه برله ((قوت ملي گرايي)) استدلال كند بر عليه آن و برله آن چه ((ضعف ملي گرايي)) خوانده شده به اقامه برهان مي پردازد.
انقلاب اسلامي در حالي ربع قرن از عمر خويش را پشت سر مي گذارد كه پس از مواجهه با چالش هاي گوناگون هم اكنون با موج بلند و فرآيند پيچيده و پويايي به نام جهاني شدن روبرو شده است. اهميت فرآيند مذكور به گونهاي است كه به نظر مي رسد سرنوشت بسياري از نظام هاي سياسي، مكاتب فكري و جنبش هاي اجتماعي به چگونگي تعامل و مواجهه آن ها با اين فرآيند بستگي خواهد داشت. مقاله حاضر در پي تبيين آرمان هاي انقلاب اسلامي و تحليل جنبه هاي احتمالي جهاني شدن و ارائه راه كارهاي پيشنهادي براي گذار موفقيت آميز انقلاب اسلامي از اين مقطع تاريخي مي باشد. ماهيت و آرمان هاي انقلاب اسلامي عمدتا با تاكيد بر ديدگاه ها و انديشه امام خميني (ره) و ابعاد مختلف فرآيند جهاني شدن با تكيه بر ديدگاه هاي صاحب نظران مطرح در اين عرصه استخراج شده است. مقاله حاضر ضمن احصاء و تحليل چالش هاي احتمالي بين جهاني شدن و انقلاب اسلامي راه كارهايي را پيشنهاد مي دهد تا در عصري كه اصلي ترين و با ثبات ترين ويژگي آن تحول و دگرگوني است، حاملان انقلاب اسلامي موفق شوند تا به تحكيم و ترويج آرمان ها و ارزش هاي انقلابشان مبادرت ورزند.