0

بانک مقالات علوم اجتماعی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 3 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):30-59.
 
بررسي اثر پذيري و موارد الگوبرداري از ايران پيش از اسلام در عصر قاجار با تکيه بر نقش برجسته هاي قاجاري
 
حاجي عليلو سولماز*
 
* دانشگاه تهران
 
 

از منظر باستان شناسي نقش برجسته ها يکي از قابل استفاده ترين منابع مطالعه و شناخت جوامع گذشته به شمار مي روند. اين دسته از آثار بازتابي از عقايد، ارزش ها و رويدادهاي تاريخي عصر خود و در نگاهي عميق تر بازگوکننده شاخصه هاي فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي حاکم بر حکومت و جامعه اي که زاييده آن اند مي باشند. علي رغم کثرت نقش برجسته هاي باقي مانده از ايران پيش از اسلام - که بيشترين آن ها از ساسانيان برجاي مانده است - پس از ورود اسلام به ايران و تحريم کشيدن نگاره هاي انساني و حيواني، هيچ نقش برجسته اي از فرمانروايان اين سرزمين در فضاي آزاد تا دوره قاجاريه شناسايي نشده است. احيا سنت ساخت نقوش برجسته از شخص شاه در عصر قاجار در پي گرايش فتحعلي شاه دومين شاه قاجاري به فرهنگ و تمدن پيش از اسلام ايران بوده است. اين گرايشات که نه تنها توسط شاه قاجار بلکه ديگر اقشار جامعه آن روز ايران دنبال مي شد، بر هنر اين عصر تاثير گذارده و منجر به همانند سازي و الگوبرداري از عناصر هنري ايران باستان به ويژه هنر دوره ساساني شده است. در اين مقاله مقدمتا سعي شده است تا عوامل موثر در گرايش فتحعلي شاه به ايران پيش از اسلام و اهداف مدنظر وي از احيا هنر سنگ تراشي پس از يک وقفه طولاني شناسايي شود. همچنين با توجه به شکل گيري نقوش برجسته قاجار تحت تاثير نقش برجسته هاي ساساني، مشخص شود که آيا تاثيرپذيري فتحعلي شده از ساسانيان به الگوبرداري از آثار هنري ساساني محدود شده و يا موارد ديگري همچون ساختار اداري و اجتماعي عصر قاجار را نيز تحت تاثير قرار داده است؟ و از آن جا که نقش برجسته ها يکي از منابع معتبر در شناخت ماهيت عصر خود به شمار مي آيند، امکان پاسخ به اين پرسش بر اساس نقش برجسته هاي دو دوره نيز مورد بررسي قرار مي گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 4 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):60-85.
 
فرهنگ، نيازها و انتظارات فرهنگي بازماندگان کارکنان سازمان تامين اجتماعي
 
شياني مليحه,محمدي محمدعلي
 
 
 

انسان ها داراي دامنه نامحدودي از نيازها هستند که برحسب شرايط زماني، مکاني و سطوح فرهنگي - اجتماعي تنوع مي پذيرد. اين نيازها به مثابه نيرويي برخاسته از ذهنيات و ادراک، انديشه و رفتارهاي افراد را در جهت تغيير وضعيت موجود براي پاسخ به انتظارات تنظيم مي کنند. بنابراين، نيازها در سلسله مراتب خود انتظارات خاصي را به وجود مي آورند که جامعه بايد به آن ها پاسخ دهد. نحوه پاسخگويي به نيازها در طول تاريخ و در جوامع مختلف يکسان نبوده و از شيوه هاي سنتي و غيررسمي در قالب امور خيريه اي به شيوه هاي رسمي و سازماني تبديل شده است. در فرآيند تحول حمايت هاي اجتماعي، سازمان تامين اجتماعي در ساختار رسمي مسووليت ارايه خدمات را در جهت رفع نيازها عهده دار شده است. در ايران نيز سازمان تامين اجتماعي جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده و به ويژه در مورد کارکنان خود نه فقط به عنوان بيمه گر بلکه کارفرما ايفاي نقش مي کند. بر همين اساس، در اين نوشتار ضمن ارايه تعاريف و طبقه بندي متفاوت از نيازها با نقد رويکردهاي سنتي و کليشه اي به فرهنگ، بر جنبه هاي مادي فرهنگ و ضرورت پاسخ به آن ها جهت نيل به اهداف فرهنگي والاتر تاکيد شده است.
در اين مقاله که با استناد به يافته هاي پژوهشي تنظيم شده، تلاش شده تا پيوند ميان مباحث نظري و تجربي در ميان بخشي از اعضاي جامعه - بازماندگان کارکنان سازمان تامين اجتماعي - برقرار شود. اين مطالعه با روش کمي و کيفي اطلاعات مورد نياز را گردآوري و سپس مورد توصيف و تحليل قرار داده است.
نتايج به دست آمده نشان مي دهد که در ميان خانواده هاي بازماندگان سازمان تامين اجتماعي نيازها و نتظارات معيشتي و بهبود رفاه زندگي از اولويت برخوردار بوده و نيازهاي غيرمادي در صورت رفع آن ها معنادار مي شوند. بديهي است توجه به نيازهاي فرهنگي صرفا با رويکرد فرهنگ معنوي در مراتب و اولويت هاي ثانويه، پاسخگوي انتظارات افراد نبوده و مي تواند زمينه را براي بروز مسايل و مشکلات اجتماعي متعدد فراهم سازد.

 
كليد واژه: فرهنگ، نيازها، انتظارات، بازماندگان سازمان تامين اجتماعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 5 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):86-106.
 
رهيافتي براي تجديدنظر در نظريه هاي حاکم بر علوم تجربي و انساني
 
محمدي محمدعلي*
 
 
 

براي رفع فاصله و تقابل موجود ميان نظريه هاي حاکم بر علوم تجربي و انساني، ضمن تاکيد بر استقرا به عنوان ويژگي مبنايي انسان شناسي و رشته هاي مشابه آن بايد نقش زيبايي شناسي را به عنوان عامل جهت بخش فعاليت هاي بشري مورد تاکيد قرار داد و توجه داشت که چيستي زيبايي و انسان را نمي توان از موضوع علم خارج کرد. مروري بر ديدگاه هاي تجديدنظر طلبانه توصيف گرايان و بن بست هايي که بر اثر تبعيت علوم انساني از نظريه هاي علوم تجربي رخ نموده اند و نيز اعترافات دانشمندان علوم تجربي به ابهاماتي که براي گريز از آن ها به دين و فلسفه تمسک جسته اند، شناسايي نيروي عظيمي را که در کنار غريزه در وجود انسان ايفاي نقش مي کند بيش از هميشه الزامي ساخته و تنها با پذيرش دو کانوني بودن وجود انسان مي تواند به تعريف زيبايي نزديک شد؛ آن گاه مي توان ارتباط مقولاتي چون الهيات ،اخلاق و حقوق با توانايي هاي رهايي بخش زيبايي را مورد تاکيد قرار داد و نقطه عزيمتي براي رفع دو آليسم بازدارنده نظريه هاي موجود و دست يابي به تعريف مناسب تري از انسان شناسي و ساير علوم انساني فراهم ساخت که در برگيرنده و پاسخگوي الزامات گرايش به استقرا و پرهيز از قياس گرايي نيز باشد.

 
كليد واژه: انسان، زيبايي، غريزه، فطرت، فيکسيسم، ترانسفورميسم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 6 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):107-118.
 
پيمان پري و آپسارا با آدمي
 
محمديان مغاير زهره*
 
 
 

پريان در افسانه هاي ايراني و آپسارا در «ريگ ودا» زناني آب پيکرند با خويش کاري مشترک. بررسي تطبيق نشان مي دهد که اين دو در ذات واحدند و هر دو با آب پيوندي تمام دارند، اما گويي پري ايراني در طول دگرديسي اش و نيز آميختن با تخيل پوياي ايراني بدل به زن - ايزدي شده در کمال جادوکاري ولي آپساراي هندي ايزد - زني است که تنها چندي در جلد زنان به زمين مي آيد.
پريان و آپساراها هر دو در نهايت غيب مي شوند: يکي به بهشت (پري) و ديگري به آسمان (آپسارا) باز مي گردند و سبب نيز برافتادن رازي است که از خرد ماورايي آنان سرچشمه مي گيرد و فاش شدنش حريم خداي گونه آنان را به روي آدميزاده فاني مي گشايد، اما فاني را صبر و دانش آن سر نيست.
در اين حيطه افسانه هايي که در سرتاسر ايران از «خضر نبي» روايت مي شود مشترکاني با اين تيپ افسانه هاي پريان دارند ...

 
كليد واژه: پري، آپساران، خرد ماورايي، حريم ماورايي، خضر نبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 7 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):119-139.
 
الگوي پيشنهادي رده بندي داستان هاي پريان بر بنياد اسطوره ها
 
مختاريان بهار*
 
 
 

در اين مقاله تلاش شده است، بنابر مقوله لوي - استروس که نقدي بر رده بندي داستان هاي پريان پروب است، ارتباطي ميان اسطوره سياوش و داستان پريان کره اسب دريايي برقرار شود. لوي - استروس در آن مقاله بر اين باور است، تا وقتي در رده بندي داستان هاي پريان، پيوند آن ها با اسطوره ها روشن نشود، رده بندي صرف آن ها بر پايه فرم بي نتيجه است. زيرا ما درگير فرم مي مانيم، نه محتوا که همان ساختار است. در ايران نه رده بندي صوري داستان هاي پريان به طور کامل انجام گرفته و نه پيوند آن ها با اسطوره ها مطرح شده است. اما داستان هاي پريان و اسطوره ها با دو رويکرد و هدف متفاوت در شيوه روايت و ساخت، بن مايه واحدي را باز مي نمايانند. کشف اين بن مايه در چنين داستان هايي ما را به دريچه هايي نو در پژوهش فرهنگ عاميانه رهنمون مي سازد. در اين مقاله کوشيده شده است، برخي داستان هاي پريان ايراني را که بن مايه مشابهي با اسطوره سياوش دارند، شناسايي و همگي در زير گروه رده بن مايه تقابل آبي/ گياهي با خشکسالي/ مرگ قرار داده شوند.

 
كليد واژه: داستان پريان، کره اسب، اسطوره، سياوش، گياه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 8 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):140-171.
 
پژوهشي در آيين دينداري و دين ورزي طريقت قادريه در مناطق کوهستاني
 
موسائي ميثم,عزيزياني فر جمال
 
 
 

اين نوشتار حاصل پژوهشي ميداني در ميان دراويش طريقت قادريه در مناطق مختلف استان کردستان است که با روش و فنون متداول انسان شناسي - مصاحبه، مشاهده مشارکتي و منابع کتابخانه اي - صورت گرفته است. براي گردآوري اطلاعات، محققان به مدت يک سال در تکيه هاي دراويش طريقت قادريه در ايام مختلف سال و در مواقع برگزاري مراسم خاص دراويش شرکت نموده اند. در اين مقاله کل دين ورزي دراويش قادريه با موقعيت هاي متفاوت مورد بررسي قرار گرفته است. مشايخ طريقت قادريه نفس و خلق را دو مانع مشاهده حق دانسته و يگانه راه وصول به حق را در ترک خويش مي دانند. با توجه به اين که حوزه دينداري افراد بسته به موقعيت اجتماعي آن ها متفاوت است و مي توان گفت که شرايط زماني - مکاني و شرايط اجتماعي - فرهنگي در نوع دين ورزي تاثير غيرقابل انکاري دارد. بنابراين شرايط و موقعيت هاي مختلف اجتماعي اقتضاي نوعي خاص از دين ورزي را دارد و همين شرايط و موقعيت اجتماعي، گونه خاصي از دين ورزي را چه در سطح جمعي و چه در سطح فردي تشويق مي کند. در اين مقاله سعي شده تا با مطالعه ميداني اين مراتب به طور دقيق مورد بررسي قرار گيرند.

 
كليد واژه: دراويش قادريه، دين ورزي، تصوف و عرفان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 9 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):175-185.
 
سندي از روستاي خاوه ورامين
 
صفي نژاد جواد*
 
* گروه انسان شناسي، دانشکده علوم اجتماعي، دانشگاه تهران
 
 

روستاي خاوه در حاشيه کوير سياه کوه در منطقه بهنام غرب که در جنوب شرقي ورامين واقع شده، در زمان ناصرالدين شاه قاجار (سلطنت 1264-1313 ه.ق.) يکي از معتبرترين روستاهاي خالصه ورامين به شمار ميرفت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 10 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):189-195.
 
انسان شناسي رسانه ها
 
لرافشار احسان*
 
* دانشگاه زاهدان
 
 

کتاب انسان شناسي رسانه ها شامل مجموعه مقالاتي از نويسندگاه و نظريه پرداران مختلف از رشته هاي انسان شناسي و ارتباطات است؛ مجموعه اي که در چهار بخش نتطيم شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 11 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) پاييز و زمستان 1384; 4(8):213-215.
 
علي محمد کاردان
 
كتبي مرتضي*
 
 
 

همي گفتم که خاقاني دريغاگوي من باشد                       دريغا من شدم آخر دريغاگوي خاقاني
علي محمد کاردان مردي بود کاردان، معلمي هوشيار، پيري بيدار، انساني پرکار و پربار، ... او راه دانش را پيش گرفته بود و علم تربيت را برگزيده بود. ابتدا آموزش و پرورش را با فرزندان خود در خانه تجربه کرد و سپس در بيرون خانه با فرزندان ميهن به کار برد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 1 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):11-39.
 
فرآيند و پيامدهاي نوسازي و تغيير و تحولات اجتماعي مطالعه موردي شهرستان سردشت
 
ايمان محمدتقي,محمدپور احمد
 
 
 

هدف اين تحقيق بررسي فرآيند و پيامدهاي نوسازي و تغيير و تحولات اجتماعي در شهرستان سردشت از سال 1300 تا سال 1379 هجري شمسي مي باشد. روش اين تحقيق کيفي و ميداني بوده است که در آن محقق با استفاده از روش هاي تحقيقي کيفي مبادرت به گردآوري و تحليل يافته ها کرده است. اين تحقيق ميداني حدود 5 ماه طول کشيده است.
اکثر ساکنان شهرستان سردشت تا پيش از آغاز فرآيند نوسازي به کشاورزي –دامداري اشتغال داشتند و ده نشين بودند، و گروه هاي کوچ نشين هم در مناطق کوهستاني به سر مي برند. نظام اجتماعي – سياسي، مبتني بر نظام قبيله اي و ارباب رعيتي بود و مالکيت زمين عامل اساسي در قشربندي اجتماعي به شمار مي آمد. بنابراين، پايگاه اجتماعي افراد با توجه به مالکيت زمين و نسبت تعيين مي شد.
تا پيش از آغاز فرآيند نوسازي، تمام منطقه فاقد شهر بود. با اين حال دهکده سردشت مرکز داد و ستد بود و فرآورده هاي کشاورزي – دامي و بعضي کالاها به طور محدود مبادله مي شد. فرايند نوسازي به تدريج بسياري از جنبه هاي فرهنگ و جامعه سنتي را دگرگون ساخته است. استقرار ادارات دولتي در منطقه، اجراي اصلاحات ارضي، ورود تکنولوژي نوين از جمله وسايل، ابزارها، تاسيس مدارس نوين، احداث جاده ها و بالاخره تبديل دهکده سردشت به شهر سردشت باعث دگرگوني درنظام اجتماعي – سياسي و فعاليت هاي اقتصادي گرديده است. الغاي نظام ارباب – رعيتي و انتقال قدرت از ايل و قبيله به دولت، ساختار سياسي منطقه را تغيير داده و در نتيجه سران ايلات قدرت سنتي را از دست داده اند، هر چه اعضاي خانواده هاي آن ها اکنون در ادارات دولتي نفوذ کرده و از موقعيتي مناسب برخوردارند. فرصت هاي شغلي جديد و دستيابي به آن ها از طريق سوادآموزي نوين، باعث تحرک اجتماعي گرديده است، به طوري که پايگاه اجتماعي افراد اکنون به صورت اکتسابي است. فعاليت هاي اقتصادي متنوع گرديده است، هر چند بسياري از اهالي هنوز به کشاورزي – دامداري اشتغال دارند. به طور کلي، تمام جنبه هاي زندگي مردم اين سامان دچار دگرگوني شده است، به اين حال بسياري از جنبه هاي فرهنگ سنتي به ويژه در روستاها کمتر تغيير يافته اند.

 
كليد واژه: نوسازي، تغييرات اجتماعي، كردستان ايران، سردشت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 2 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):40-64.
 
جايگاه رشته هاي مختلف علوم اجتماعي در مطالعات روستايي
 
طالب مهدي*
 
* گروه توسعه روستايي، دانشگاه تهران
 
 

در زمينه مطالعات مربوط به جامعه روستايي رشته اي مختلفي از علوم اجتماعي فعاليت مي کنند. در سال هاي اخير با توجه به گسترش رشته ها و گرايش هاي علوم اجتماعي و حتي علوم کشاورزي و محيط زيست مشاهده مي شود که در اين رشته ها هريک به مطالعات روستايي علاقه مند شده و پژوهش دراين قلمرو را اجتناب ناپذير مي دانند، مطالعات روستايي ديگر در حيطه و قلمرو هيچ يک از رشته هاي علمي قرار ندارد بلکه حالتي بين رشته اي و فرا رشته اي به خود گرفته است.
واقعيات جامعه روستايي که هنوز در کشورهاي در حال توسعه و از جمله ايران از نوعي در هم تنيدگي و يکپارچگي برخوردار است، قلمرو مطالعاتي هر رشته را در رابطه با رشته ديگر دچار مشکلاتي کرده است.
مساله اصلي اين مقاله سعي در يافتن راهکاري منطقي و عملي است که تعامل لازم را بين رشته هاي مختلف درگير در مسايل روستايي همراه با کشورهاي مبدع اين مطالعات فراهم آورد. سعي شده است اين مقاله که با بررسي پيشينه هر يک از رشته هاي وابسته به مطالعات روستايي و تحولاتي که در چند دهه اخير از سر گذرانده اند، در جست و جوي وضعيت کنوني اين رشته ها و تعاملات آن ها در اروپا، که خاستگاه اصلي آن ها بوده است، باشد و راه هاي همگرايي و هم آهنگي مربوط را با تفاوت هايي که در برخي از کشور ها وجود دارد تا حدودي به دست دهد.
در اين مقاله و ضعيت مطالعات روستايي در ايران و نقش و جايگاه هر يک از رشته ها علوم اجتماعي نيز مورد بررسي قرار گرفت است. اين مطالعه مي تواند پژوهشگران و متخصصان حوزه روستايي را در جهت هم آهنگي و تعامل اصولي بدون تعصب رشته اي ياري نمايد و زمينه اي لازم را براي مطالعات جامع روستايي و يا «روستا شناسي» فراهم آورد.
در اين مقاله همچنين به بررسي اجمالي برخي از اين رشته ها و مناسباتشان با مطالعات روستايي پرداخته شده است.

 
كليد واژه: مطالعات روستايي، روستا شناسي، جامعه شناسي روستا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 3 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):65-98.
 
مردم شناسي قاليچه هاي گل برجسته دره جوزان ملاير
 
فرهادي مرتضي*
 
* گروه مطالعات فرهنگي، دانشکده علوم اجتماعي، دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مقاله حاضر نتيجه کاري ميداني و اکتشافي در حدود دو دهه پيش است، که با پژوهش کتاب خانه اي آميخته و پرورده شده است. در قسمت نخست نوشته، کوشيده ايم تا نو بودن بافت اين نوع قالي در ايران را مورد بررسي قرار دهيم. با وجود محدوديت بسيار در منابع، به مدارک و اسنادي دست يافتيم که نشان مي دهد، حداقل، بافت اين نوع قالي از زمان سلجوقيان رواج داشته و اوج آن در عصر صفوي بوده است. و دنباله آن، چه به صورت قاليچه يا به صورت تابلو فرش، و تابلو فرش خط برجسته و غيره، در ملاير و قم و کاشان و اصفهان و به ويژه در تبريز تا به امروز ادامه يافته است.
برجسته بافي گل و باغ و ريحان در قاليچه هاي گل برجسته و وفور اين نقوش در صنايع و هنرهاي مختلف ايراني نويسنده را به رديابي تاريخي و ريشه يابي فرهنگي و سبب جويي اني گل خواهي و گل سازي و گل افشاني واداشته است. همچنين پس از معرفي قاليچه هاي نقش (گل) برجسته دره جوزان شيوه بافت، انواع رنگ ها و نام نقش ها و اندازه ها، و ذکردلايل فني و تاريخي گزينش اين نقش ها در اين نوع قاليچه، سعي کرده ايم معاني و رازو رمزهاي تاريخي و سرچشمه هاي فرهنگي آن ها را بکاويم.
گفتني است نگارنده در اين نوشته، افزون بر معرفي قاليچه هاي نقش برجسته دره جوزان، به مناسبت از برخي مراکز بافت و برخي کارهاي مشاهده شده و در دو دهه گذشته نيز اشاراتي کرده است، به اميد آن که تحقيات بيشتري درباره قاليچه هاي گل برجسته و تابلو فرش هاي نقش برجسته ايران به کمک موزه فرش ايران و سازمان ها و وزارت خانه هاي مربوط به آن به انجام رسد.

 
كليد واژه: برجسته بافي، قالي گل (نقش) برجسته، قالي صاف قيچي، تابلو فرش، تابلو فرش خط برجسته، رديابي تاريخي گل نقش ها، سرچشمه هاي فرهنگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 4 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):99-120.
 
بررسي فرايند بلوغ دختران شهر اراك از ديدگاه انسان شناسي
 
فرخ نيا رحيم,كزازي اعظم
 
 
 

اين پژوهش با رويکرد انسان شناسي به بررسي فرايند بلوغ در ميان دو اجتماع شهر اراک به منظور کشف تاثير تفاوت هاي فرهنگي برفرايند پرداخته است. فرايند بلوغ توسط پژوهشگران رشته هايي چون روان شناسي، روان پزشکي، زيست شناسي و مردم شناسي مورد بررسي قرار گرفته است. البته رويکرد مردم شناسي بلوغ، بيشتر متاثر از مکتب اصالت فرهنگ است که در آن احساسات همراه مرحله بلوغ مانند اضطراب، ترس و ...، و شيوه برخورد فرهنگ فرد با مساله ارتباط پيدا مي کند. اما، در مقابل اين ديدگاه، نظريه «جبرگرايي زيستي» قرار دارد که منشا احساسات همراه بلوغ را ناشي از فعل و انفعالات شيميايي خاص اين مرحله مي داند.
تحقيق حاضر از تاثير رويکرد جبرگرايي زيستي نيز غافل نبوده است. به طوري که، از يک سو، تاثير جنبه هاي فرهنگي دو اجتماع در شهر اراک بر فرايند بلوغ سنجيده شده و، از سوي ديگر، تاثير متغيرهاي زيستي مانند گروه هاي خوني بر فرايند بلوغ آزموده شده اند.
نتيجه اين تحقيق نشان مي دهد که فرايند بلوغ هم متاثر از پديده هاي فرهنگي و هم متاثر از عوامل زيستي است، اما نقش عوامل فرهنگي چشمگيرتر مي باشد.

 
كليد واژه: فرايند بلوغ، تفاوت فرهنگي، تفاوت زيستي، جبرگرايي زيستي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 5 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):121-168.
 
مدل انسان شناختي بررسي تغييرات فني، فرهنگي و اجتماعي مطالعه موردي: يك منطقه روستايي در شرق گيلان
 
محب حسيني محدثه*
 
* وزارت علوم، تحقيقات و فناوري
 
 

انسان شناسي اشيا و فن آوري يکي از عرصه هاي جديد انسان شناسي است که از دهه هاي اخير در اروپا و امريکا رواج يافته است که با تاکيد بر بررسي تحولات عناصر مختلف فرهنگ مادي جامعه، در چارچوب فنون واشيا و آثار آن بر سازمان اجتماعي جوامع، تحولات اجتماعي ناشي از جهاني شدن را در مورد تحليل و تبيين قرار مي دهد. مقاله حاضر با ارائه يک مدل عملي از تغييرات فني و اجتماعي در يکي از مناطق روستايي شمالي ايران در پي درک مناسبات اساسي بين «رويداد فني» و «رويداد اجتماعي» است. طي سال هاي گذشته انتقال فنون و اشياي نوين به اين منطقه منجر به ناپديدي استقلال ساکنان درفرايندهاي متفاوت فعاليت هاي کشاورزي، دامداري و ابريشم کاري شده و اقتصاد بومي و محلي را به اشيا و فنون صنعتي وارداتي وابسته کرده است. اين دگرگوني ها به نوبه خود به تغييراتي بنيادي در جنبه هاي ديگر زندگي اجتماعي انجاميده است. در اين پژوهش، محقق با اتخاذ يک ديدگاه بين رشته اي در حوزه هاي انسان شناسي، جامعه شناسي و فن شناسي از طريق يک ابزار روش شناختي نوين و تطبيقي، «زنجيره عمل فني» در پي شناخت عوامل موثر بر تحولات فنون کشاورزي و دامداري جامعه قاسم آباد، به عبارت ديگر، نقش «فن» و «جامعه» در دگرگوني هاي اجتماعي است، بر اين اساس وي اين تحولات را از دهه دوم قرن بيستم تا دوره معاصر با توجه به عوامل اجتماعي – اقتصادي جامعه ايراني که در تغييرات اين جامعه روستايي دخيل بوده اند مورد بررسي و تحليل قرار مي دهد.
مقاله با طرح نظرات انديشمندان اجتماعي و فن آوري در خصوص نقش فن و جامعه در فرآيند تغييرات اجتماعي آغاز مي شود. سپس فنون کشاورزي و دامداري به عنوان دو جنبه از فرهنگ مادي مبنا قرار گرفته و نگارنده با مشخص ساختن تحولات عناصر متفاوت اين فنون (ابزارها، حرکات و عاملان) از طريق مدل زنجيره عمل فني آن ها را در سه حوزه نوآوري، ناپديدي و تحول طبقه بندي نموده و با تاکيد بر نظرات آندره لوراگوران در مورد قرض گيري فني به تحليل راهکارهاي تغييرات اين جامعه روستايي مي پردازد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی

 6 : مجله انسان شناسي (نامه انسان شناسي) بهار و تابستان 1383; 3(5):169-196.
 
مدرنيته، بازانديشي و تغيير نظام ارزشي در طايفه دهدار
 
مقدس علي اصغر,غفاري نسب اسفنديار
 
 
 

هدف اين تحقيق بررسي تغيير نظام ارزشي طايفه دهدار در فارس بوده است. ابتدا به بررسي مباني نظري پرداخته ايم و در اين زمينه مساله اشاعه و رابطه بين سنت و مدرنيته از ديدگاه هايي همچون مدرنيته پيوندي و بازانديشانه و جهان – محلي شدن مورد بررسي قرار گرفته است. در اين پژوهش از روش تحقيق ميداني استفاده شده است. افراد مورد مصاحبه عميق قرار گرفته اند. اين مصاحبه هاي مبناي اصلي داده ها بوده است. تحليل داده ها نيز از طريق يکي از شيوه هاي تحقيق کيفي، يعني تحليل چارچوب، صورت گرفته است. يافته ها حاکي از اين است که ارزش هاي متعلق به فرهنگ بومي نه تنها از ميان نرفته اند، بلکه همچنان به حيات خود ادامه داده و با ارزش هاي مدرن در آميخته و ترکيبي جديدي پديد آورده اند که برخي آن را فرافرهنگ ناميده اند.

 
كليد واژه: مدرنيته، بازانديشي، نظام ارزشي، طايفه، مدرنيته پيوندي، جهان – محلي، اشاعه، سنت، جهان وطني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391  7:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها