بانک مقالات علوم اجتماعی

هدف از مطالعه حاضر، مقايسه ارزشيابي رفتار دانش آموزان از نظر خودشان، معلمان و والدين آنها است. بدين منظور از يک مطالعه بزرگ که 1784 دانش آموز (در مقطع ابتدايي و راهنمايي) در شهر شيراز را شامل مي شود، تعداد 220 دانش آموز که مقياس هاي درجه بندي رفتار به وسيله خود دانش آموز، معلم و والدين آنها تکميل شده بود، مورد بررسي قرار گرفتند. جهت کسب اطلاعات، از نيمرخ درجه بندي رفتار براون و هاميل (1978) يعني سه مقياس رفتار به وسيله خود دانش آموز، معلم و والدين، استفاده شد. پايايي و روايي مقياس هاي مورد استفاده در تحقيق حاضر مورد تأييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده نشان داد که ما بين زير مقياس هاي نمونه پرسشنامه دانش آموز (خانه، مدرسه و همسالان) همبستگي مثبت و معني داري (P<0.001) وجود دارد و حاکي از اعتبار سازه اي نمونه دانش آموز مي باشد. به علاوه ما بين ارزشيابي رفتار خود دانش آموز با ارزشيابي والدين با ارزشيابي معلم از رفتار دانش آموز همبستگي مثبت و معني داري (P<0.01) به دست آمد، در حالي که ما بين ارزشيابي والدين و ارزشيابي معلم از رفتار دانش آموز، رابطه معني داري به دست نيامد. جهت بررسي تفاوت ميانگين هاي ارزشيابي رفتار از نظر خود دانش آموز، معلم و والدين آنها، از تحليل واريانس چند متغيره طرح هاي تکراري (MANOVA) استفاده شد و تفاوت ما بين کليه ميانگين ها معني دار بود. هم چنين تفاوت هاي فوق در دو گروه دانش آموزان پسر و دختر به طور جداگانه مورد بررسي قرار گرفت و يافته ها نشان داد که بين (خود - ارزشيابي) رفتار دانش آموز با ارزشيابي والدين و ارزشيابي معلم از رفتار دانش آموز همبستگي وجود دارد. به عبارت ديگر، ارزشيابي والدين و معلم با خود ارزشيابي دانش آموز همسويي دارد. به منظور بررسي تفاوت نظرات سه گروه (دانش آموز، والدين و معلم) بررسي ميانگين نمرات ارزشيابي رفتار نشان داد که معلمان رفتار دانش آموزان را مطلوب تر از دو گروه ديگر ارزيابي مي کنند و برعکس، والدين ارزيابي پايين تري از رفتار فرزندانشان نسبت به معلمان و خود فرزندانشان دارند. در پايان نتايج مورد بحث و بررسي قرار گرفت و پيشنهادهاي لازم ارائه گرديد.

 نسخه قابل چاپ

مقاله حاضر به بررسي کارکردهاي مهارت هاي ارتباطي "غيرکلامي" و "گوش دادن مؤثر" در تحقق وظايف و بهبود روابط انساني در يک سازمان پرداخته است. روش تحقيق، نيمه تجربي و طرح "آزمون نهايي و يک گروه" بود. جمعيت نمونه 56 درصد کل جمعيت 80 نفري کارشناسان ميداني ادارات منابع طبيعي شهرستان استان فارس را شامل مي شد که پس از تقسيم بر مبناي محل جغرافيايي کار به صورت تصادفي همه در سه کارگاه آموزشي شرکت داده شدند جمع آوري داده ها، پاسخ به پرسش ها و مشاهده به طور منظم انجام گرفت. روايي پرسش ها با کمک متخصصان تعيين گرديد. هر کارگاه با يک پرسش باز پيرامون هر يک از دو مهارت ارتباطي آغاز گرديد. سپس آموزش پيرامون مهارت هاي ياد شده ارايه شد و پس از آن تمرين انجام مي گرفت. در انتهاي هر کارگاه، شرکت کنندگان به پرسش هاي مکتوب پيرامون کارکردهاي مهارت هاي دو گانه در تحقق وظايف سازماني و بهبود روابط انساني پاسخ مي دادند. براي تحليل پاسخ پرسش هاي باز، از تحليل محتوايي و پرسش هاي بسته از آمارهاي پارامتريک و غير پارامتريک استفاده شد. نتايج نشان مي دهند که وضعيت پيش از برگزاري کارگاه و پس از آن، تفاوت معني داري دارد. هم چنين نقش و مهارت "گوش دادن موثر" نسبت به مهارت "غيرکلامي" در تحقق وظايف سازماني و بهبود روابط انساني نقش مساعدتري داشته است. افراد در گروه سني (30-2) سال، پيرامون کارکردهاي مهارت "غيرکلامي" در گروه 41 سال به بالا در مورد کارکردهاي مهارت گوش دادن مؤثر داشته اند. کارشناسان ارشد سازماني، درباره کارکردهاي مهارت گوش دادن مؤثر و دارندگان مدرک رشته کشاورزي نظر مساعدتري پيرامون کارکرد مهارت غيرکلامي، داشتند. پيشنهاد مي شود که اين مهارت ها در قالب کارگاه آموزشي به افراد بيشتري آموزش داده شوند و ديگر مهارت هاي ارتباطي را نيز در بر گيرد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه راهبردهاي خود نظم ده ياد گيري (بر اساس الگوهاي ولترز، 1998) و پيشرفت تحصيلي دانشجويان است. در اين زمينه، به سه پرسش تحقيقاتي پرداخته شد: 1. دانشجويان از چه نوع راهبردهايي براي خود نظم دهي به مشکلات انگيزشي استفاده مي کنند؟ 2. آيا استفاده از اين راهبردها وابسته به موقعيت هاي آموزشي است؟3. رابطه خود نظم دهي هاي شناختي، فرا شناختي، ارادي و پيشرفت تحصيلي چگونه است؟ در اين تحقيق، تعداد 184 داوطلب دانشجو (98 دختر و 86 پسر) ثبت نام شده، در سه گروه درس رشد که توسط يک مدرس ارايه مي گرديد، شرکت نمود. دانشجويان در چهار موقعيت مشکل زاي آموزشي که موجب کاهش انگيزش مي شود، قرار گرفتند. سپس از آنها خواسته شد تا راهبردهايي که آنها در موقعيت ها به کار مي گيرند تا همچنان به تلاش خود ادامه دهند و موفق شوند را نام ببرند.
نتايج نشان داد که دانشجويان متناسب با نوع مشکل از راهبردهايي استفاده مي کنند موجب خود نظم دهي يادگيري آنان در آن موقعيت خاص گردد. نتايج همچنين نشان داد که انگيزش هاي دروني يا ذاتي به شکلي مثبت فرآيندهاي شناختي و پيشرفت تحصيلي را پيش بيني مي نمايد، در حالي که انگيزش هاي عمل کردي روابطي منفي با هر دو عامل ياد شده دارد. از مجموعه راهبرد هاي شناختي و فراشناختي در دو سطح ساده پيچيده، تنها راهبرد تمرين و تکرار بود که توانست پيشرفت تحصيلي را پيش بيني نمايد. پژوهش در انتها با چند پيش نهاد آموزشي خاتمه مي يابد.

 نسخه قابل چاپ

در مسير انتقال به شرايط نوين و متغير فن آوري هاي جديد صنعتي در هزاره سوم که بنيان هاي فلسفي، علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جوامع، دچار دگرگوني هاي عميق خواهد شد و جوامع بشري در عمل ويژگي هاي دوره "پست مدرنيسم" را در خود آشکار مي کنند، جوامع با چالش هاي متعدد ناشي از چنين تغييراتي مواجه خواهند شد. نظام آموزشي، مي تواند در همسان سازي، هماهنگي و ميانه گزيني دوباره جوامع با شرايط جديد نقش مهمي را ايفا نمايد. در اين رهگذر، يکي از مقولات مهم، رسالت بسيار اساسي نظام آموزشي در فراهم کردن شرايطي است که در آن نيروهاي دانش آموخته بتوانند از مهارت ها، توانايي ها و قابليت هاي کليدي و متناسب با نيازها و شرايط دنياي صنعت و بازار مشاغل فردا برخوردار باشند. بنابراين، اهتمام به اين امر و آسان سازي تحقق آن، مستلزم بازنگري دوباره اهداف آموزشي، محتواي برنامه هاي درسي و روش هاي اجراي آنها از سويي و سنجش دوباره نيازمندي هاي شغلي و حرفه اي مراکز اقتصادي و صنعتي کشور است. در اين مقاله، سعي مي شود تا با بررسي مجموعه مسايل موجود در مسير پيوند نظام آموزشي به بازار کار، ذهن سياست گزاران آموزشي کشور با آن دسته از مهارت ها، توانايي ها و قابليت هاي کليدي متناسب با نيازها و شرايط بازار کار آينده معطوف شود. به طوري که با تأکيد بر آنها در جهت آماده سازي دانش آموختگان به طور قابل توجهي زمينه بهبود و ارتقاي کارايي خارجي نظام آموزشي نيز فراهم گردد. بنابراين، پرسش اساسي در اين رابطه آن است که اساسي ترين توانايي ها و مهارت هايي که جوانان جامعه براي مشارکت پيوسته در فعاليت هاي مختلف اقتصادي و صنعتي آينده نياز دارند، کدامند؟ نظام آموزشي براي تاکيد بر چنين مهارت هايي چه کار بايد بکند؟ آيا با سطح فعلي استانداردهاي نظام آموزشي، مي توان به ترتيب افراد با آن قابليت ها اميدوار بود؟ و سرانجام به چه نوع نظام آموزشي با چه ويژگي هايي نياز داريم تا جوانان جامعه را در مسير توسعه مشارکت آنها، براي بهبود رشد و توسعه اقتصادي جامعه همراهي و ياري کنيم؟

 نسخه قابل چاپ

يکي از آزمون هايي که براي بررسي کارکردهاي شناختي در سال هاي اخير مورد استفاده فراوان قرار گرفته آزمون بازشناسي حافظه است. در اين آزمون محرک هاي ديداري يا شنيداري، با فاصله زماني مشخص، به آزمودني ارايه مي شود؛ سپس محرک هاي ارائه شده با محرک هاي مشابه مخلوط شده و از آزمودني خواسته مي شود که به بازشناسي محرک هاي قديمي، از محرک هاي جديد بپردازد. تجزيه و تحليل آماري اين گونه آزمون ها به صورت سنتي با استفاده از آزمون هاي  t، تحليل واريانس يک طرفه، تحليل واريانس دو طرفه و تحليل واريانس، با استفاده از اندازه هاي مکرر، بر مبناي تعداد پاسخ صحيح بين دو يا چند گروه انجام شده است.
تحقيقات جديد نشان داده است که استفاده از تعداد پاسخ صحيح که از آن، به حساسيت آزمودني (d?) تعبير شده، نمي تواند تنها معيار ارزيابي در اين گونه تحقيقات باشد و گاهي محقق را در نتيجه گيري دچار اشتباهات فاحش مي کند. بنابراين، پيشنهاد شده است که در اين گونه موارد، از روش آماري علامت يابي، قبل از استفاده از روش هاي آماري ياد شده استفاده شود. بر اساس اين نظريه، علاوه بر حساسيت پاسخ (d?) عامل مهم ديگري، به نام »سوگيري پاسخ« (بتا(? که از تمايل آزمودني به گفتن »بله« يا »خير« شکل گرفته؛ صرف نظر از نوع آزمون مي باشد، و اين عامل مي تواند نتايج تحقيق را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين، لازم است که نمرات خام قبل از هر گونه تجزيه و تحليل آماري، به نمرات معيار d? و ? تبديل شود. بر اساس اين روش آماري »حساسيت پاسخ بالا« بيانگر حساسيت يا توانايي بالاي آزمودني در جداسازي محرک هاي قديمي از محرک هاي جديد مي باشد. هم چنين، »سوگيري پاسخ بالا« (نمره ? بالا)، بيانگر ميزان محافظه کاري آزمودني در قبول بازشناسي محرک هاي جديد مي باشد و راهبردي نادرست از سوي آزمودني محسوب مي شود. در مجموع، مفيد بودن اين روش آماري در تحقيقات مربوط، به وسيله بسياري از محققان مورد تأييد قرار گرفته است (مثال، هالي و همکاران،.(1994
در اين مقاله، پس از ارائه تعريفي از حافظه بازشناسي، روش هاي علمي سنجش آن مورد بحث قرار خواهد گرفت. سپس عناصر اصلي روش آماري علامت يابي (SDT) که عبارت از: Miss, Hit, Correct Rejection, False Alarm مي باشد، معرفي و روش محاسبه d? و ? توصيف خواهد شد.

 نسخه قابل چاپ

ماهيت سازمان، به گونه اي است که زمينه مناسبي براي رشد و پرورش تعارض ها مي باشد. در مديريت امروز، وجود تعارض يک واقعيت سازماني است و مديران وظيفه دارند که اين تعارض ها را در جهت تحقق اهداف سازمان و حيات و پيشرفت آن هدايت کنند. اما لازمه چنين امري به شناخت مديران نسبت به جوانب اين موضوع بستگي دارد. بنابراين، بررسي زمينه هاي تعارض، ضرورت دارد. پژوهش حاضر از ميان علل و عوامل مرتبط و مؤثر بر پديده تعارض، رابطه فرهنگ را با تعارض هاي درون پرسنلي و در ميان مديران مياني مرد بانک هاي ملت شهر کرمان گزارش مي کند. به منظور تحقق اهداف تحقيق، فرهنگ جامعه آماري بر اساس الگوي هافستد و نحوه اداره تعارض هاي درون پرسنلي توسط آنها، بر اساس الگوي توماس، اندازه گيري شد. در مجموع، 49 آزمودني در تحقيق شرکت داشتند. روش تحقيق، روش تحقيق همبستگي دو متغيري مي باشد و هم چنين بر اساس داده هاي به دست آمده، ضريب همبستگي دو رشته اي، جهت تحليل داده ها به کار برده شد و نتايج به دست آمده به شرح زير است:
1. بين فاصله قدرت و استفاده از روش تطبيقي در مقابل مقام بالاتر در تعارض هاي سازماني رابطه مستقيم وجود دارد.
2.  بين فاصله قدرت و استفاده از روش اجباري در مقابل زيردست، رابطه مستقيم وجود دارد.
3. بين جمع گرايي و استفاده از روش اجتنابي در مقابل هم رديف، رابطه مستقيم وجود دارد.
4. بين پرهيز از عدم اطمينان و استفاده از روش همکاري در مقابل مقام بالاتر، رابطه مستقيم وجود دارد.
5. بين زن گرايي و استفاده از روش اجباري در مقابل زيردست، رابطه معکوس وجود دارد.
با توجه به يافته هاي تحقيق، به مديران سازمان ها پيشنهاد مي شود که در حل مسايل و مشکلات سازماني، به ويژه مساله تعارض، به موضوع فرهنگ توجه خاصي مبذول دارند.

 نسخه قابل چاپ

کارآيي بيروني يا موفقيت شغلي فرهيختگان کشاورزي، همواره مورد نظر برنامه ريزان و مسئولان بوده است. در اين خصوص پرسشي مطرح مي شود که آيا موفقيت تحصيلي، در موفقيت شغلي افراد مؤثر است يا خير؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ اين پرسش، چه عواملي موجب افزايش موفقيت تحصيلي دانشجويان مي شود؟
هدف پژوهش حاضر، بررسي عوامل مؤثر بر موفقيت تحصيلي دانشجويان کشاورزي مي باشد. اين پژوهش، به روش پيمايشي انجام شده است. جمعيت مورد مطالعه، دانش آموختگان سال هاي 1370 تا 1374 دانشکده کشاورزي دانشگاه شيراز بودند که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه بندي، دست کم 40 نفر از دانش آموختگان هر رشته يا طبقه، به صورت تصادفي انتخاب گرديدند. ابزار سنجش، پرسشنامه بود که روايي صوري آن، توسط استادان صاحب نظر و پايايي آن، پس از انجام يک مطالعه راهنما و محاسبه ضريب آلفاي کرونباخ مورد تأييد قرار گرفت.
يافته ها نشان داد که رشته تحصيلي دوره متوسطه، سهميه ورود به دانشگاه، سال ورود و سال فراغت از دانشگاه، با موفقيت تحصيلي دانش آموختگان همبستگي دارد. با توجه به نتايج آزمون ضريب همبستگي پيرسون، سطح سواد پدر دانش آموختگان، ميزان همکاري آنها با تشکل ها و انجمن هاي دانشجويي؛ ميزان ارتباط آنها با استادان دانشکده؛ اعتقاد آنها به ميزان مطلوبيت استادان مشاور، اعضاي هيأت علمي و درس هاي اختصاصي کشاورزي و هم چنين ميزان رضامندي آنها از دانشکده با موفقيت تحصيلي دانش آموختگان همبستگي مثبت و معني دار داشته است.
از آنجا که بر اساس يافته هاي اين پژوهش، موفقيت شغلي دانش آموختگان کشاورزي، با موفقيت تحصيلي آنها رابطه اي مثبت و معني دار دارد. توصيه مي شود که در گزينش و به کارگيري فرهيختگان کشاورزي، موفقيت دوران تحصيلي آنها مد نظر باشد و مؤسسات آموزشي نيز با توجه به اهميت موفقيت تحصيلي، اين امر را به دانشجويان تفهيم کنند و در تقويت و بهبود عوامل ياد شده و مؤثر در موفقيت تحصيلي توجه بيشتري مبذول دارند.

 نسخه قابل چاپ

ميان کودک، ادبيات کودک و نقد اين ادبيات رابطه اي چند سويه و ژرف برقرار است. نقد ادبيات کودک، آنگاه که متکي بر نظريه اي منسجم و در برگيرنده باشد مي تواند بر تعامل اين ادبيات و کودک تاثيري ژرف و گسترده داشته باشد. نظريه ادبيات کودک، اما، از آنجا که ناگزير از پرداختن به مقولاتي همچون «روش» و «هدف» در ادبيات کودک است، با فلسفه ادبيات کودک، همپوش و به تعبير اين پژوهش يکسان است. از اين رو کوشش در تدوين فلسفه ادبيات کودک بنيادي ترين وظيفه پژوهشگران در حيطه اين ادبيات است. پژوهش حاضر، نخست به روشن کردن موقعيت و ويژگي هاي ادبيات کودک پرداخته، سپس مهم ترين ويژگي ها و مسايل فلسفه ادبيات کودک را مطرح مي سازد. آنچه در اين مقاله عرضه مي گردد، در واقع مباني و بنيادهايي است که گمان مي رود، هر فلسفه ادبيات کودک ناگزير از پرداختن به آن و يا آغاز کردن آن است.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله به بررسي فن « ارزيابي متوازن» كه يكي از نوين ترين فن هاي حسابداري مديريت است، مي پردازد. ابتدا جنبه هاي اصلي آن تشريح مي گردد. سپس فرآيند ارزيابي متوازن و گام هاي لازم جهت پياده نمودن آن به گونه اختصار شرح داده مي شود. به منظور معرفي نمونه هاي عملي، پاره اي از كاربردهاي آن در صنايع گوناگون و كشورهاي مختلف ارايه شده و ضرورت و منابع آن نيز تشريح مي گردد. در پايان نتيجه گيري و پيشنهادها ارايه مي شود. چنين نتيجه گيري مي شود كه فن ارزيابي متوازن يكي از مهم ترين و نوين ترين فن هاي ارزيابي عمليات عملكرد سازمان است و مي تواند به عنوان چارچوبي جهت مديريت استراتژيك و نظامي در راستاي تغييرات سازماني به كاربرده شود و مكمل فن هاي فعلي حسابداري مديريت در اين زمينه مي باشد. با وجود اين، به كارگيري آن بايد بر اساس اصل هزينه و فايده و همچنين بر مبناي گام هايي باشد كه در اين مقاله ارايه گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

نتيجه تحقيقات تجربي انجام شده در مورد بازار سرمايه مويد اين مطلب است كه قيمت گذاري اوراق بهدار در بازار سرمايه به گونه اي بوده است كه كساني كه ريسك بيشتري پذيرفته اند، در دراز مدت بازده بيشتري نيز به دست آورده اند. يكي از مدل هاي رايج تبيين كننده رابطه بين ريسك و بازده، مدل قيمت گذاري دارايي هاي سرمايه اي (CAPM) مي باشد. در اين مقاله سعي شده است تا ضمن تشريح مباني نظري اين مدل و مروري بر آزمون هاي تجربي انجام شده، معلوم شود كه آيا بازار بورس اوراق بهادار تهران، بين ريسك سيستماتيك و بازده سهام عادي ارتباط خطي ساده و مثبت وجود دارد يا خير؟ براي اين منظور داده هاي مربوط به بازده سهام شركت هاي نمونه و بازده گرديد. نتايج به دست آمده نشان مي دهد ريسك سيستماتيك به تنهايي، تغييرات بازده سهام شركت ها را نمي تواند توجيه نمايد.

 نسخه قابل چاپ

امروزه، سازمان ها از اطلاعات و روش هاي متعددي در انجام وظايف مديريتي و استفاده بهينه از منابع استفاده مي كنند. يكي از مهمترين ابزار، تهيه اطلاعات مديريت مالي است كه وظيفه آن تامين نيازهاي اطلاعاتي مديران سطوح مختلف، در زمينه هاي برنامه ريزي و كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميم گيري است. اهميت نظام مديريت مالي در اداره شركت ها، انجام تحقيقات علمي را در اين زمينه توجيه مي نمايد. هدف اصلي پژوهش حاضر، شناسايي كاربرد مديريت مالي در شركت هاي تحت پوشش دولت در ايران مي باشد. اين تحقيق با نگرشي ويژه به بررسي ميزان كاربرد روشهاي مديريت مالي در زمينه هاي متنوع مي پردازد. نتايج آزمون فرضيات حاكي از آن است كه شركت هاي تحت پوشش دولت، جهت پيش بيني متغيرهاي مالي، از روش هاي صورت هاي مالي مقايسه اي، بررسي روند و تجزيه و تحليل نسبت هاي مالي استفاده مي كنند و براي ارزيابي طرح هاي بلند مدت (سرمايه اي) نيز روش دوره بازيافت سرمايه را بكار مي گيرند. افزون بر اين، جهت تأمين مالي بلند مدت، از دو روش افزايش سرمايه و استقراض استفاده مي نمايند، ليكن در شركت هاي ياد شده روش هاي صورت هاي مالي همگن شده، معكوس دوره بازيافت سرمايه، نرخ بازده حسابداري، ارزش فعلي خالص، نرخ بازده داخلي، تجزيه و تحليل حساسيت، حسابرسي طرح و روش هاي تأمين مالي، از طريق انتشار اوراق مشاركت و عقد مضاربه با شركت هاي ديگر به كار گرفته نمي شود. تحقيق حاضر، همچنين ديدگاه مديران مالي را در مورد ميزان كاربرد و اهميت روش هاي مديريت مالي مشخص مي نمايد. افزون بر اين، علل (موانع) عدم استفاده از روش هاي مديريت مالي را، از ديدگاه مديران مالي مورد شناسايي قرار مي دهد. بديهي است، شناسايي موانع ياد شده، زمينه ساز ايجاد بستر لازم براي به كارگيري روش هاي ياد شده خواهد بود.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين پژوهش، بررسي ميزان شيوع ناهنجاري هاي وضع قامت در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه شيراز بود. در اين تحقيق 13 مورد ناهنجاري هاي وضع قامت در 181 دانشجوي پسر و 194 دانشجوي دختر مورد بررسي قرار گرفت. شدت ناهنجاري ها به سه دسته شديد، متوسط و طبيعي تقسيم گرديد و براي وضعيت شديد يک امتياز، وضعيت متوسط 3 امتياز و وضعيت طبيعي، 5 امتياز منظور شد. در اين تحقيق، جهت تجزيه و تحليل نتايج آماري از نرم افزار اس.پي.اس استفاده گرديد. به منظور مقايسه ميزان ناهنجاري ها در دو گروه دختران و پسران، از آزمون مربع کاري استفاده شد. نتايج حاصل، حاکي از آن است که آزمون شونده ها، به يک يا چند انحراف مبتلا مي باشند. بر اساس آزمون مربع کاري، نتايج در بيشتر وضعيت ها، حاکي از تفاوت معني دار ميزان شيوع ناهنجاري ها در دو گروه دختران و پسران دانشجو مي باشد و در بيشتر موارد، ناهنجاري ها در دختران، بيشتر از پسران است. شايع ترين انحراف در دختران، با 73.2 درصد، مربوط به کف پاي صاف و در پسران، با 56.7 درصد مربوط به پشت گود است. کمترين انحراف، در دختران با 6.2 درصد، مربوط به پشت گود و در پسران، انحراف بالاي تنه به عقب با 0.6 درصد است. در اين تحقيق، از نمودار درجه بندي نيويورک جهت سنجش ناهنجاري هاي وضع قامت استفاده گرديد.

 نسخه قابل چاپ

يكي از مقوله هاي مهم در بحث كيفيت خدمت، اندازه گيري آن مي باشد. براي اين منظور ابزاري تحت نام «سروكوال» طراحي شده است كه از آن بطور گسترده براي اندازه گيري كيفيت خدمات استفاده مي شود. هدف از اين مقاله تشريح شيوه به كارگيري «سروكوال» در سنجش نظر بيماران از كيفيت خدمات درماني در استان فارس مي باشد. به همين منظور روايي و پايايي اين ابزار آزمايش شده و قابليت به كارگيري آن در بخش خدمات درماني استان فارس تجزيه و تحليل گرديده است. نتايج حاصله نشان مي دهد كه : الف- «سروكوال» ابزاري مناسب و قابل اطمينان براي اندازه گيري كيفيت خدمات درماني مي باشد. ب - عملكرد خدمات درماني نتوانسته است انتظارات بيماران را تامين نمايد. پاسخگويي سريع و به موقع، خدمات مطمئن و برخورد متناسب با بيماران جزء مولفه هاي عمده اي هستند كه بيماران از خدمات درماني انتظار دارند.

 نسخه قابل چاپ

با توجه به نقش و اهميت ارزيابي و كنترل رهبردي در طراحي و اجراي راهبردهاي پويا و منطبق بر شرايط تجاري متغير كنوني، دراين مقاله تلاش شده است كه چگونگي تدوين و طراحي يك نظام ارزيابي و كنترل راهبردي جامع و مناسب در جهت اجراي الگوي ميريت راهبردي طرح گرا در يكي از شركت هاي بزرگ صنعتي كشور تشريح شود. براي اين منظور ابتدا الگوي مديريت راهبردي طرحگرا مورد بحث قرار گرفته و پس از آن به مرور كارهاي انجام شده در زمينه ارزيابي و كنترل راهبردي پرداخته ايم. سپس براي آشنايي با محيطي كه طرح تحقيق در آن انجام يافته، تصويري كلي از شركت صنايع آذر آب ارايه گرديده است. پس از آشنايي مختصر با شركت مزبور، گام هايي كه جهت طراحي نظام ارزيابي و كنترل راهبردي اين شركت برداشته شده، به صورت مختصر توضيح داده شده است.

 نسخه قابل چاپ

اساسي ترين مفهوم در ارزيابي اندازه گيري هاي مربوط به وضعيت مالي و نتايج عملكرد موسسه‌ها، مفهوم حفظ سرمايه است. از اين ديدگاه، تحقق سود واقعي به معناي پديد آمدن مازادي است كه برداشت و مصرف غير توليدي خللي در سرمايه اصلي پديد نياورد. از آنجا كه هر موسسه تجاري بايد سالانه مبالغي به عنوان سهم سود، بهره وام و ماليات بر درآمد به صاحبان سرمايه، اعتبار دهندگان و مقامات دولتي بپردازد، تشخيص اين كه مبالغ توزيع شده بازده سرمايه است يا بازگشت سرمايه اهميت حياتي دارد. در تحقيق حاضر اثرات تورم بر روي سود و ماليات شركت هاي صنايع فلزي فابريكي و فلزات اساسي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسي قرار گرفت. ابتدا آمار و اطلاعات مورد نياز از صورت هاي مالي شركت هاي مربوطه، ماهنامه، گزارش هاي ادواري بورس و بانك مركزي استخراج شده و براساس روش گمانه زني ديويدسون، استيكني و ويل، تعديل گرديده و با صورت هاي مالي واقعي طي سال هاي (1376 تا 1378) مورد آزمون قرار گرفت. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه در سال هاي مورد بررسي، بين سود گزارش شده و تعديل شده، تفاوت معني داري وجود دارد. به عبارت ديگر، تورم باعث فرسايش سرمايه شركت ها گرديده است.

 نسخه قابل چاپ