بانک مقالات علوم اجتماعی

 نسخه قابل چاپ

طراحي و استقرار مدل اندازه گيري ريسک اعتباري در نظام بانکي نقش کارآمدي را در راستاي بالا بردن بهره وري بانک هاي کشور در تخصيص بهينه منابع خواهد داشت. در اين مقاله تلاش شد تا کارآيي مدل هاي احتمالي خطي، لجستيک و شبکه هاي عصبي مصنوعي براي پيش بيني ريسک اعتباري مشتريان نظام بانکي کشور، مورد بررسي قرار گيرد. متغيرهاي پيش بيني کننده در اين مدل ها، نسبت هاي مالي وام گيرندگان بوده که معني داري ارتباط آن ها با ريسک اعتباري از آزمون هاي آماري مناسب تاييد شد. با استفاده از داده هاي مالي و اعتباري 316 نفر از مشتريان حقوقي بانک هاي کشور مدل هاي ياد شده طراحي و مورد آزمون کارآيي قرار گرفت. نتيجه هاي به دست آمده بيانگير اين است که ارتباط بين متغيرها در مدل پيش بيني ريسک اعتباري به صورت خطي نبوده و تابع هاي نمايي و سيگموئيد مناسب ترين مدل هاي پيش بيني ريسک اعتبار محسوب مي شوند. بيشترين کارآيي براي پيش بيني ريسک اعتباري به ترتيب مربوط به شبکه هاي عصبي مصنوعي و مدل لجستيک مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش رابطه بين برخي متغيرهاي بنيادي حسابداري و بازده سهام را بررسي و مدلي براي پيش بيني ارايه کرده است. داده هاي پژوهشي ترکيبي از متغيرهاي مالي و غيرمالي 51 شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در خلال 5 سال (60 ماه) اخير مي باشد. متغيرهاي پژوهش در بر گيرنده تغييرات در سودآوري، دارايي ها و نوع گزارش حسابرس مستقل مي باشد (روي هم نه متغير). تغيير در هر يک از متغيرهاي گزينشي براي هر شرکت در هر سال به علايم خوب (بد) طبقه بندي و امتياز يک (صفر) به آن ها اختصاص يافته است. مجموعه امتياز اکتسابي هر شرکت (بيشتر از 9 امتياز) وضعيت قوت شرکت را نشان مي دهد. اين مجموعه در مدل پژوهش امتياز مالي ناميده شده است. نتيجه پژوهش نشان داد که تغيير در سودآوري، جمع دارايي ها و نوع گزارش حسابرس با بازده غير عادي سهام رابطه معني داري دارد. سه متغير ياد شده 48 درصد تغيرات در بازده غيرعادي را توضيح مي دهند. هم چنين به منظور بهبود مدل ارايه شده، اثر تورم در سال هاي انتخابي نشان داد که در دوره هاي مالي با تورم بالا، ضريب تعديل شده همبستگي از 48 درصد به 59 درصد افزايش يافت، ولي در دوره هاي مالي با تورم پايين، ميزان همبستگي تغيير با اهميتي نکرد.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله، به بررسي ارتباط اطلاعات حسابداري با ريسک بازار شرکت ها در ايران پرداخته است. در اين تحقيق رابطه تعدادي از نسبت هاي مالي از جمله نسبت دارايي جاري به بدهي جاري، سود خالص به حقوق صاحبان سهام، فروش به حقوق صاحبان سهام و جمع دارايي ها که به عنوان نمادهايي از اطلاعات حسابداري انتخاب شده اند با ريسک بازار (سيستماتيک) شرکت هاي پذيرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران، مورد آزمون قرار گرفته است. فرضيه هاي تحقيق از طريق روش هاي آماري رگرسيون خطي ساده و چندگانه، آزمون تي استيودنت مورد آزمون قرار گرفته است.
نتايج تحقيق نشان مي دهد که بين اطلاعات حسابداري با ريسک بازار شرکت ها، رابطه معني داري وجود ندارد. اين موضوع نشان مي دهد که در ايران اطلاعات تاريخي حسابداري به طور کامل در قيمت اوراق بهادار انعکاس نمي يابند. به بيان ديگر بورس اوراق بهادار تهران، از کارآيي لازم برخوردار نيست.

 نسخه قابل چاپ

هدف اصلي اين مقاله، استفاده از روش تحليل پوششي داده ها، براي تعيين پرتفوي بهينه، از کارآترين شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي باشد. انتخاب پرتفوي، يکي از مسايل مهم مورد بحث حوزه مالي از ديرباز بوده و با تحقيقاتي که در اين زمينه صورت گرفته، الگوهايي نيز براي تعيين پرتفوي بهينه ارايه شده که به مرور زمان ايرادات هر کدام مشخص و الگويي ديگر، جايگزين الگوي قبلي گرديده است. از جمله مشکلات اساسي الگوهاي ارايه شده، ناديده گرفتن شاخص ها و ابعاد چندگانه، براي ارزيابي نهايي پرتفوي سهام مي باشد، و اين کاستي اعتبار نتايج ارزيابي را، زير سوال مي برد. کاستي ديگر که به اين الگوها وارد است، عدم شناسايي دلايل رد يا پذيرفته شده يک شرکت در پرتفوي بهينه مي باشد. براي رفع اين کاستي ها، از روش DEA که از جمله روش هاي تصميم گيري چند معياره است، استفاده مي شود. با استفاده از اين روش، مي توان شرکت هاي کارآ و ناکارآ را مشخص و شرکت هاي ناکارآ را رتبه بندي و براي آنها از بين شرکت هاي کارآ، مرجع (الگو) جهت رسيدن به مرز کارآيي مشخص کرد، هم چنين مي توان ميزان تاثير هر يک از متغيرها را، در ميزان کارآيي شرکت مشخص کرد. در اين تحقيق، از الگوي CCR، با ماهيت ورودي و با فرم پوششي استفاده شده است. نتايج تحقيق نشان داد که از بين 90 شرکت مورد بررسي تعداد 29 شرکت که در واقع 32 درصد کل شرکت ها را شامل مي گردند، کارآ و تعداد 61 شرکت، ناکارآ شناخته شدند.

 نسخه قابل چاپ

تاکنون در بيشتر تحقيقات انجام گرفته، در باب پيوند ميان متغيرهاي حسابداري و قيمت سهام شرکت هاي فرض کارآيي بازار پذيرفته شده است. پرسش اساسي در اين تحقيق آن است که آيا مساله ناکارآمدي (و يا احتمال ناکارآمدي) باعث ايجاد تفاوت در نتيجه تحقيقات پيشين خواهد شد. در اين تحقيق، ابتدا به تجزيه و تحليل تاثير ناکارآمدي بازار بر روي ضرايب رگرسيون به دست آمده از تحقيقات پرداخته مي شود. در ادامه، نمونه اي معرفي مي شود که هدف اصلي آن، کمک به دستيابي شواهد بهتر در روابط متغيرهاي حسابداري و بازده سهام شرکت ها است. سپس دو مطالعه انجام شده پيشين، به کمک الگوي جديد در بازار بورس اوراق بهادار تهران، مورد آزمون قرار مي گيرد. يکي سنجش دو متغير سود و ارزش دفتري و ديگري اجزاي نقدي و تعهدي سود با قيمت بازده سهام شرکت ها است. اطلاعات به دست آمده از 91 شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در طي سال هاي (1377-82) و روش استفاده از داده ها، ترکيبي است. نتايج نشان مي دهد که با وجود اين که توان سود نسبت به ارزش دفتري در سنجش با بازده و قيمت سهام بيشتر (کمتر) است؛ اما به جز يک مورد با تعديل متغير وابسته بر اساس الگوي جديد، نمي توان گفت که توان متغيرهاي مستقل سود، ارزش دفتري نسبت به متغير بازده تعديل يافته، افزايش يافته است. سنجش ميان اجزاي نقدي و تعهدي سود نيز نتيجه مشابهي را نشان مي دهد. بنابراين، الگوي جديد، داراي تاثير قابل ملاحظه اي بر روي ضرايب به دست آمده از رگرسيون هاي يک متغيره و چند متغيره در بازار ايران نيست.

 نسخه قابل چاپ

حسابداري، فرآيندي است که در سراسر تاريخ طولاني کسب و کار، پيوسته، راه شکوفايي را پيموده است. رسالت و هدف حسابداري فراهم آوردن نوعي اطلاعات در خور اعتماد براي استفاده کنندگان مي باشد.
اگر چه حسابداري و گزارشگري مالي، همانند علوم فيزيکي بر اساس قوانين طبيعي شکل نگرفته است؛ اما بايد مبتني بر مجموعه اي از قواعد و استانداردهايي باشد که براي نيل به اهداف مورد انتظار از حسابداري و گزارشگري مالي، طراحي شده اند. طي هفتاد سال گذشته، فرايند رسمي تدوين استاندارهاي حسابداري به وجود آمده است. بسياري از کشورها خود به تدوين استانداردهاي حسابداري پرداختند؛ هر چند که به تازگي بيشتر آن ها استانداردهاي بين المللي را پذيرفته اند.
هدف اصلي اين تحقيق، بررسي ميزان اهميت و اثر بخشي استانداردهاي حسابداري از ديدگاه حسابرسان مستقل است. از اين رو، با استفاده از متون و ادبيات حسابداري، ويژگي هاي اصلي اطلاعات استخراج گرديد و مبناي طراحي پرسش هاي ابزار اندازه گيري، قرار گرفت.
اطلاعات لازم براي تحقق بخشيدن به اهداف تحقيق، با استفاده از پرسش نامه کتبي جمع آوري شد. جامعه آماري شامل حسابرسان مستقل بود.
اين تحقيق، شامل سه فرضيه است: فرضيه اول و دوم تحقيق، مربوط به ميزان اهميت و اثربخشي اجراي استانداردهاي حسابداري مي باشد. نتايج آزمون فرضيه هاي اول و دوم که با استفاده از آزمون T و روش آماري بينوميال در سطح معني داري %5 انجام پذيرفت، نشان مي دهد که تدوين استانداردهاي حسابرسي اهميت دارد و به طور اثر بخش اجرا مي گردد.
فرضيه سوم مربوط به تفاوت بين ديدگاه هاي گروه هاي پرسش شونده است. نتايج آزمون اين فرضيه که با استفاده از تحليل آماري کاي – دو در سطح معني داري %5 انجام پذيرفت، نشان مي دهد که تفاوت معني داري بين ديدگاههاي گروه هاي پرسش شونده وجود ندارد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين مقاله، بررسي تاثير استانداردهاي ملي حسابداري بر کيفيت اظهارنظر حسابرسان مستقل است. به منظور آزمون کيفيت اظهارنظر حسابرسان مستقل، شش فرضيه ارايه شده است. ابزار مورد استفاده براي آزمون فرضيه هاي پژوهش، پرسش نامه است و براي آزمودن هر يک از فرضيه ها 6 تا 7 پرسش طراحي و بين جامعه آماري توزيع شد.
نتايج به دست آمده از پژوهش نشان مي دهد که استانداردهاي ملي حسابداري که سازمان حسابرسي آن را تدوين و وزارت امور اقتصادي و دارايي رعايت آن را الزامي کرده است، باعث افزايش کيفيت اظهارنظر حسابرسان مستقل شده است. به عبارت ديگر بر اساس نتايج حاصل از شش فرضيه، پنج فرضيه، تاثير تدوين استانداردهاي ملي حسابداري بر کيفيت اظهارنظر حسابرسان مستقل را تاييد کرده است و تنها يکي از فرضيه هاي پژوهش يعني فرضيه 4 اين موضوع را تاييد نکرده است. از آن جا که افزايش کيفيت اظهارنظر حسابرسان مستقل، به منزله بهبود نقش اعتباردهي آنان است، مي توان نتيجه گرفت که تدوين استانداردهاي ملي حسابداري گام مهم در جهت اعتلاي حرفه حسابرسي است و بايد اين کار با قوت هر چه بيشتر ادامه يابد.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله به بررسي کاربردهاي مهم تئوري نمايندگي (کارگزاري) در حسابداري مديريت مي پردازد. ابتدا ساختار نظريه تئوري نمايندگي مورد بحث قرار مي گيرد. سپس چهار کاربرد مهم آن تشريح مي شود: 1- جنبه هاي نظري 2- جنبه هاي عملي؛ 3- مدارک تجربي و 4- نقش فرهنگ. چنين نتيجه گيري مي شود که تئوري نمايندگي پيشرفت هاي زيادي در زمينه هاي تئوريکي و تعيين قراردادهاي استخدامي بهينه و ايجاد انگيزش نموده است. اين تئوري هم چنين مبناي علمي جهت به کارگيري فن هاي مهم حسابداري مديريت از قبيل ارزيابي عمليات مديران، اعطاي پاداش، بودجه بندي و تضاد منافع و مشارکت در ريسک را فراهم کرده است. تحقيقات تجربي تئوري نمايندگي مدارك و مستندات قوي وعلمي را نيز در زمينه هاي گوناگون حسابداري مديريت، ارايه نموده است. در اين ميان، نقش فرهنگ نيز مهم است و باعث شده تا بعضي از فرض هاي تئوري نمايندگي، مورد تجديد نظر قرار گيرند.

 نسخه قابل چاپ

اين تحقيق، به بررسي کاربرد روش هاي تحليلي در حسابرسي پرداخته است. بدين منظور، کاربرد روش هاي تحليلي در سه مرحله، برنامه ريزي، آزمون محتوا و بررسي نهايي صورت هاي مالي توسط حسابداران رسمي شاغل عضو جامعه حسابداران رسمي ايران مورد آزمون قرار گرفته است. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد که کليه اعضاي جامعه حسابداران رسمي به استثناي حسابداران رسمي شاغل انفرادي، کاربرد روش هاي ياد شده را، در مراحل برنامه ريزي، آزمون محتوا و بررسي نهايي صورت هاي مالي تاييد مي کنند؛ ولي حسابداران رسمي شاغل انفرادي، ضمن تاييد کاربرد روش هاي تحليلي در مراحل برنامه ريزي و آزمون محتوا، کاربرد روش هاي تحليلي را در بررسي نهايي صورت هاي مالي تاييد نکرده اند.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

موضوع شهيد وشهادت، درعرفان اسلامي، موضوعي است تازه و هنوزبه طور مستقل و جامع، درباره آن، تحقيقي صورت نگرفته است. با آن كه در شريعت مقدس اسلام، جايگاه شهادت و شهيد، به خوبي روشن و آشكار است و آيه و حديث فراواني دراين زمينه وجود دارد؛ اما در عرفان اسلامي تنها جمله هايي كوتاه، به صورت جسته و گريخته، در لابه لاي متون عرفاني و كتاب هاي صوفيه يافت مي شود كه به مفهوم شهادت باز مي گردد. در اين مقاله، سعي بر آن است كه پس از روشن كردن جايگاه شهادت و شهيد درنگاه شريعت، به شناسايي و بررسي شهادت و شهيد، در عرفان پرداخته شود وعامل هاي موثر در پديد آمدن شهادت در نگاه عرفان، مورد بررسي قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

قرن نهم در تاريخ ادب فارسي بسيار حائز اهميت است. در اين قرن، شاعران و نويسندگان زيادي به ظهور رسيدند و اشعار و نوشته هاي فراواني را خلق كردند. از آن جا كه اين قرن مقدمه اي براي شروع سبك هندي و آغازصنعت سازي و مضمون پردازي فراوان و انتزاعي در ادب فارسي است، تنوع زبان و مضمون در آثار اين دوره بسيار به چشم مي خورد. شاعران اين عصر، به انواع ادبي توجه خاصي مبذول داشتند و به خلق مضامين و انواعي پرداختند كه برخي از آنها كمتر مورد نظر شعراي اعصار گذشته بود. از جمله انواعي كه شاعران اين دوره بدان روي آوردند، حمد و مدح و منقبت، مرثيه، شكواييه، شعر اطعمه و اشربه، معما، ماده تاريخ و داستان سرايي است. برخي از اين انواع، از جمله شعر اطعمه و اشربه، ابتكار اين دوره است و پيش از آن سابقه نداشته است و برخي ديگر در ادوار گذشته كم و بيش ديده شده و پس از آن نيز به كار رفته است. ابتكاراتي كه در انواع شعر اين دوره صورت گرفته، بيشتر مربوط به شعر شاعران شيراز است؛ بنابراين عنوان تحقيق در اين مقاله، انواع ادبي در شعر شيرازعصر تيموري قرار داده شده تا به طور مشروح، به مهمترين انواع ادبي اين دوره پرداخته شود.

 نسخه قابل چاپ