پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
7 : رفاه اجتماعي بهار 1384; 4(16):155-183. |
|
رابطه بين رويكردهاي عدالت اجتماعي با مولفه هاي برابري سياسي |
|
عريضي ساماني سيدحميدرضا*,گل پرور محسن |
|
* دانشگاه اصفهان |
|
عدالت اجتماعي و سياسي از زمره مباحث و موضوعات محوري در مشارکت افراد جامعه در سياست هاي خرد و کلان هر جامعه اي است. بنا بر نظر فلاسفه سياسي، دو عامل اصلي درگير، در داوري هاي افراد جامعه در برابر عدالت خواهي سياسي، عدالت توزيعي و رويه اي است. اين دو رويکرد اصلي به عدالت اجتماعي به اشکال متعدد در تصميم گيري هاي افراد جامعه نسبت به مفيد بودن يا نبودن سياست هاي حکومت ها در راستاي جلب مشارکت مردم براي همراهي و همکاري در اجراي برنامه ها، همواره نقش با اهميتي را ايفا کرده و مي کند. رويکردهاي کنوني به عدالت اجتماعي توزيعي (نياز برابري، انصاف، اقتصادگرايي فردي) در سطح بسياري از جوامع توسط محققان حوزه هاي جامعه شناسي و روانشناسي مورد بررسي قرار گرفته و در عين حال بر پايه اين تحقيقات مشخص شده که بي توجهي به تصورات افراد هر جامعه اي نسبت به عدالت اجتماعي، مي تواند تبديل به معضلات جدي سياسي و اجتماعي شود. به باور انديشمنداني چون کلمن (1990) عناصر اصلي در عدالت سياسي، برابري عناصر و لوازم توسعه سياسي است که داراي سه مولفه اساسي شهروندي ملي، نظم حقوقي کليت گرا و هنجارهاي موفقيت هستند. اين مولفه ها، به طور کلي در يکي از چهار مولفه (برابري سياسي)، برابري توزيعي، فرصتي، قانوني و مشارکتي نمود خود را بجا مي گذارند. بر اساس اهميت ارتباط ميان رويکردها به عدالت اجتماعي (برابري، نياز، انصاف و فردگرايي اقتصادي) با مولفه هاي برابري سياسي (برابري توزيعي، قانوني، مشارکتي و فرصتي) در اين پژوهش رابطه بين رويکردهاي چهارگانه فوق به عدالت اجتماعي با چهار مولفه برابري سياسي مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه آماري تحقيق را، کليه افراد 16 سال بالاتر ساکن در شهر اصفهان تشکيل داده اند. از جامعه آماري مذکور 400 نفر (200 زن و 200 مرد) به عنوان گروه نمونه با استفاده از نمونه گيري دو مرحله اي از سطح خيابانهاي شهر اصفهان براي پاسخگويي به دو پرسش نامه عدالت اجتماعي راسينسکي و فلدمن و برابري سياسي يوسفي (1383) انتخاب شدند. لازم به ذکر است که 400 نفر گروه نمونه به منظور قابل مقايسه کردن نتايج پژوهش حاضر با پژوهش يوسفي، در اين حجم انتخاب شده اند. نتايج با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و ضرايب همبستگي متعارف (رويکردها به عدالت اجتماعي و عدالت اجتماعي کلي به عنوان متغير پيش بين و مولفه هاي برابري سياسي و برابري سياسي کلي به عنوان متغير ملاک در نظر گرفته شده اند) مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج بدست آمده نشان داد که بين فردگرايي اقتصادي با برابري فرصتي و مشارکتي (به ترتيب r=0.29 و r=0.32) در عدالت سياسي رابطه مندي معنادار وجود دارد. همچنين بين انصاف در عدالت اجتماعي و برابري فرصتي و مشارکتي (به ترتيب r=0.27 و (r=0.37 نيز رابطه منفي وجود داشت. بين برابري در عدالت اجتماعي و برابري توزيعي، برابري قانوني و برابري مشارکتي به ترتيب r=0.44) و r=0.47 و (r=0.46 رابطه مثبت معنادار بدست آمد. بين نياز در عدالت اجتماعي و برابري توزيعي و برابري مشارکتي (به ترتيب r=0.39 و r=0.42) و بين نياز در عدالت اجتماعي و برابري قانوني (r=0.32) به ترتيب رابطه منفي و مثبت معنادار به دست آمد. همبستگي هاي متعارف نيز نشان داد که رويکردهاي چهارگانه عدالت اجتماعي از طريق عدالت اجتماعي کلي قادر به پيش بيني ميزان برابرخواهي عدالت سياسي هستند.
|
|
كليد واژه: انصاف، برابري توزيعي، برابري سياسي، برابري فرصتي، برابري قانوني، برابري مشاركتي، عدالت اجتماعي، عدالت سياسي، فردگرايي اقتصادي، نياز |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391 3:06 PM
تشکرات از این پست