بانک مقالات رشته علوم تربیتی

اين تحقيق دو هدف عمده را دنبال مي کند که عبارتند از: 1) تعيين روابط بين موضوعي سازه هاي انگيزش تحصيلي مانند خودکارآمدي، ارزش تکليف، هدفهاي عملکرد گرا، عملکرد گريز و تبحري و پي بردن به اين مساله که اين سازه ها در يک موضوع تحصيلي چگونه به سازه هاي متناظر موضوعهاي تحصيلي ديگر مربوط مي شوند. 2) تعييين روابط درون موضوعي مربوط به سازه هاي انگيزشي و بررسي روابط متقابل اين سازه ها در چهار موضوع تحصيلي اصلي (رياضي، زيست شناسي، ادبيات و زبان انگليسي). براي تحقق بخشيدن به اين هدفها پرسشنامه اي با عنوان انگيزش تحصيلي در پنج بعد تهيه و تدوين شد و 430 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان که به صورت تصادفي از چهار ناحيه آموزش و پرورش شهر اهواز انتخاب شدند آن را براي چهار درس اصلي مورد پژوهش تکميل کردند. براي بررسي روابط بين موضوعي و درون موضوعي سازه هاي انگيزشي سه مدل بين موضوعي (مدل الف، ب و ج) و يک مدل درون موضوعي مطرح و با تکنيک تحليل عامل تاييدي مورد آزمون قرار گرفتند. همه سازه هاي انگيزشي تا اندازه اي هم وابسته به موضوع خاص و هم تعميم پذير بودند. البته شدت روابط بين موضوعي سازه هاي انگيزشي تفاوتهايي با هم داشتند. يک ساختار سلسله مراتبي با عامل سطح دوم کلي (مدل ج)، به طور بسيار موثري روابط بين سازه هاي انگيزشي را در چهار موضوع تحصيلي اصلي نشان داد. هدفهاي عملکردگرا و عملکردگريز در تمام موضوعها همبستگي بالايي داشتند، در حالي که ارزش تکليف و هدف تبحري در تمام موضوعها همبستگي پاييني را نشان دادند و باورهاي خودکارآمدي در تمام موضوعهاي تحصيلي همبستگي متوسط و متعادلي با هم داشتند. در بررسي روابط درون موضوعي سازه هاي انگيزشي، مشخص شد که روابط مثبت و معني دار بين اين سازه ها در دروس مختلف وجود دارد.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين تحقيق بررسي رابطه علي جنسيت، عملکرد قبلي رياضي، منابع خودکارآمدي ادراک شده رياضي، هدف گذاري، باورهاي خودکارآمدي رياضي و سبکهاي اسنادي با عملکرد بعدي رياضي در دانش آموزان سال دوم دبيرستانهاي شهر اهواز بود. 390 دانش آموز (192 پسر و 198 دختر) کلاسهاي دوم دبيرستان رشته هاي رياضي – فيزيک و علوم تجربي که رياضي (2) را گذارنده بودند و در زمان انجام پژوهش رياضي (3) را مي گذرانند به صورت تصادفي چند مرحله اي از بين دبيرستانهاي نواحي چهارگانه آموزش و پرورش شهر اهواز انتخاب شدند. در اين تحقيق از پرسشنامه منابع خودکارآمدي ادراک شده رياضي، مقياس باورهاي خودکارآمدي رياضي، مقياس هدف گذاري، پرسشنامه سبکهاي اسنادي و نمره قبلي و بعدي رياضي استفاده شده است. نتايج ضرايب پايايي آلفاي کرونباخ (و تنصيف) رضايتبخش بودند. در اين تحقيق جهت تحليل داده ها از روشهاي آمار توصيفي (ميانگين و انحراف معيار)و تحليل ساختاري استفاده شد. بر اساس نتايج اين پژوهش، مدل پيشنهادي تحليل مسير، رابطه علي جنسيت، عملکرد قبلي رياضي، منابع خودکارآمدي ادراک شده رياضي، هدف گذاري، باورهاي خودکارآمدي رياضي و سبکهاي اسنادي با عملکرد بعدي رياضي در دانش آموزان سال دوم دبيرستانهاي شهر اهواز، برازنده داده ها بود و بيان مي کند اين مدل در جامعه موجه است. گر چه مدل مناسب داده ها بود ولي چند مسير آن معني دار نبود و به اصلاحاتي دست زده شد و مسيرهاي غيرمعني دار حذف شدند. نتايج نشان دادند که مدل اصلاح شده بر مدل اصلي ارجحيت دارد. از نه فرضيه مستقيم، فرضيه (7)، يعني رابطه هدف گذاري با عملکرد بعدي رياضي معني دار نبود و فرضيه (9)، يعني رابطه باورهاي خودکارآمدي رياضي با عملکرد بعدي رياضي به صورت منفي معني دار بود که با فرضيه هاي مدل پيشنهادي تحليل مسير تحقيق هماهنگ نبودند.

 نسخه قابل چاپ

دو مطالعه براي بررسي اين که چگونه دانش آموزان از مثال و رويه در حل مسائل کلامي جبر استفاده مي کنند طراحي شد. در مطالعه اول تاثير آموزش از طريق مثال و رويه در حل مسال کلامي جبر بررسي گرديد. آزمودنيها 73 دانش آموز دختر دبيرستاني سال سوم رياضي- فيزيک بودند که به صورت تصادفي در سه گروه جايگزين شدند. يک گروه از طريق ارائه مثال ساده آموزش ديدند، گروه دوم با رويه و سومين گروه با رويه و مثال ساده آموزش ديدند. تحليل نتايج تفاوت معني داري را بين سه گروه نشان نداد. در مطالعه دوم سه موقعيت آموزشي جديد شامل مثال پيچيده، مثال پيچيده و مثال ساده، مثال پيچيده و رويه به دو گروه مطالعه اول يعني شرايط مثال ساده و رويه اضافه شد. آزمودنيها 122 نفر بودند و روند آزمايش شبيه مطالعه اول بود. نتايج نشان داد که استفاده از مثالها با سطوح دشواري متفاوت، توانايي آزمودنيها را در حل مسائل کلامي جبر بهبود مي بخشد و اين نتايج با پيشينه تجربي و نظري همخواني دارد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله با استفاده از روش تحليل استنادي، به بررسي رفتارهاي استنادي دانشجويان دوره هاي دکتري حرفه اي دامپزشکي دانشگاه شهيد چمران اهواز، طي سالهاي 1376-1380 پرداخته مي شود. در اين بررسي مجلات هسته شناسائي مي شوند، ميزان هزينه- سودمندي آنها برآورد شده، جايگاه مجلات هسته حاصل از اين مطالعه در ميان فهرست مجلات ISI نيز تعيين مي شود. موضوعات پايان نامه هاي مورد بررسي شناسائي و با فهرست موضوعي پايگاه اطلاعاتي VET CD تطبيق داده مي شود تا حوزه هاي موضوعي که احيانا کمتر مورد توجه بوده و روي آنها بايد کار انجام شود شناسائي شوند.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر مقايسه اثربخشي روشهاي باليني و بهبود خود به خودي براي درمان لکنت زبان و بررسي علل و عوامل آشکار کننده آن نزد کودکان واجد نارواني گفتار سنين سه تا هفت سال بوده است. نمونه مورد بررسي بيست و دو نفر از کودکان داراي نارواني گفتار بودند که همراه والدين خود به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختي توحيد شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه مورد مطالعه، در دو گروه همتاسازي شدند و بر مبناي روش باليني و روش بهبود خود به خودي با يکديگر مورد مقايسه قرار گرفتند. ابزار پژوهشي، شامل مصاحبه با والدين و ارزيابي نارواني گفتار کودک از طريق ضبط گفتار خود انگيخته بود. در اين پژوهش از آزمون غير پارامتري U مان- ويتني براي تحليل داده ها استفاده شد. سرعت گفتار بر حسب تعداد کل کلمات بيان شده در سه دقيقه و ميزان نارواني گفتار بر اساس ارزيابي درمانگر و والدين در پيش آزمون و پس آزمون در دو گروه مقايسه شدند. ضريب توافق (t کندال) به دست آمده نشان داد که ميزان نارواني ارزيابي شده توسط درمانگر و والدين در پيش آزمون معني دار بود. نتايج حاصل از مقايسه دو روش، تفاوت معني داري را نشان داده است، به اين معني که روش باليني نسبت به روش بهبود خود به خودي از اثربخشي بيشتري برخوردار بود.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش رابطه بين رفتار رهبري و عملکرد مديران را با رضايت و عملکرد کارکنان فولاد مبارکه بررسي مي کند. بيشتر پژوهشها در مورد رفتار مديران با نمونه هاي غربي به دو عامل براي رفتار آنها منجر شده است که ملاحظه کار و ساختده نام گرفته اند. در اين پژوهش 235 نفر از کارکنان مجتمع فولاد و سرپرستان آنها به ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه توصيف رفتار رهبري، شاخص توصيف شغل و پرسشنامه عملکرد پاسخ دادند و سنجشهاي رفتار اجتنابي شامل غيبت و تمايل به ترک خدمت نيز انجام گرفت. نتايج نشان مي دهند که رفتار مديران با رضايت و عملکرد کارکنان رابطه دارد اما دو عامل متفاوت از نمونه هاي غربي به دست آمد که به تبعيت از ايمن (1983) رفتار تسلط جويانه و پدرانه خيرخواهانه نامگذاري شد. يافته ها در چارچوب تفاوتهاي فرهنگي تفسير شده اند.

 نسخه قابل چاپ

تحقيق حاضر براي پاسخ دادن به اين سئوال انجام شده که: آيا مشکلات آموزشي درس انشا را مي توان شناسايي و دسته بندي کرد؟ براي پاسخ دادن به اين سئوال از بين کليه دانش آموزان دوره راهنمايي و دبيران درس انشا در استان خوزستان در سال تحصيلي 80-79، 1500 دانش آموز و 300 دبير از پايه هاي سه گانه به طور تصادفي چند مرحله اي انتخاب شدند. فهرست مشکلات با بررسي متون پژوهشي و نظرخواهي از دبيران و دانش آموزان طي دو پرسشنامه تدوين گرديد. سپس داده هاي بدست آمده از اجراي اين پرسشنامه ها با روش تحليل عوامل پردازش شدند. يافته هاي پژوهش نشان داد که مشکلات آموزشي درس انشا از ديدگاه دانش آموزان را مي توان در چهار عامل شامل: 1) مشکلات ساختاري، 2) مشکلات اجرايي، 3) مشکلات تدريس و 4) راهنمايي و انتخاب موضوع و همين مشکلات را از ديدگاه دبيران مي توان در سه عامل 1) مشکلات مربوط به نوشتن، 2) مشکلات مربوط به تدريس و 3) مشکلات آموزشي به ترتيب اولويت دسته بندي کرد. مهمترين اهداف درس انشا را دبيران پرورش نيروي تفکر و تخيل، توانايي نوشتن و فرصت ابراز عقايد و افکار دانسته اند.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر شناخت انگيزه ها، اهداف و منابع اطلاعاتي مورد استفاده متخصصان شاغل در شرکت توسعه نيشکر و صنايع جانبي استان خوزستان، و همچنين شناخت شيوه هاي کسب اطلاعات و موانع و مشکلات متخصصان در دستيابي به اطلاعات است. نوع تحقيق توصيفي و روش آن پيمايشي است. براي گردآوري اطلاعات پرسشنامه اي با 28 سوال بين متخصصان سطوح مختلف تحصيلي (دکترا، کارشناسي ارشد، کارشناسي) شاغل در واحدهاي هشتگانه شرکت توسعه نيشکر و صنايع جانبي استان خوزستان توزيع شد. از تعداد 250 پرسشنامه توزيع شده، 158 پرسشنامه (63.2 درصد) به طور کامل تکميل و برگردانده شد که در تجزيه و تحليل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتايج تحقيق نشان داد که متخصصان واحدهاي مختلف از نظر استفاده از منابع اطلاعاتي و از نظر رفتار اطلاع يابي تفاوت معني داري دارند. اين تحقيق همچنين نشان داد که انگيزه متخصصان از جستجوي اطلاعات، ارتقا سطح علمي و دانش تخصصي و استفاده از تکنولوژيهاي نوين براي پيشرفت شغلي، روزآمد کردن اطلاعات شخصي و افزايش معلومات عمومي بوده است. بيشترين موضوعات مورد مطالعه متخصصان مربوط به آثار و نوشته هاي کشاورزي، حسابداري، عمران و برق است. ميزان مطالعه متخصصان در حد متوسط است، و در استفاده از منابع اطلاعاتي: کتاب فارسي، مجله فارسي، کتاب لاتين، اسناد و گزارشها به ترتيب بيشتر از ساير منابع اطلاعاتي و نقشه ها، مجلات لاتين، پايان نامه ها، لوحهاي فشرده و ديسکتها کمتر از ساير منابع مورد استفاده قرار مي گيرند. در استفاده از روشهاي غير رسمي کسب اطلاعات، مشاوره با دوستان و آشنايان، شرکت در همايشها و سخنرانيها و پس از آن از ميان روشهاي رسمي اطلاعات، کتابخانه شخصي و مرکز اطلاعات علمي و فني نيشکر در اولويت قرار دارند. در حالي که بانکهاي اطلاعات کشاورزي کمترين استفاده را داشته است، طولاني بودن ساعات کار شرکت، بعد مسافت بين محل کار تا مرکز اطلاعات علمي و فني و کمبود وقت از مهمترين موانع دستيابي متخصصان به اطلاعات موجود در اين مرکز ذکر شده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساده و چندگانه استرسورهای دانشجویی (استرسورهای مربوط به شرایط تحصیلی، محیط آموزشی، فارغ التحصیلی و محیط خوابگاه) و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا، متوسط و پایین می باشد. نمونه پژوهش شامل 511 نفر (235 پسر و 276 دختر) از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرسورهای دانشجویی و پرسشنامه نگرش مذهبی جهت آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا (0.33-=r)، متوسط (r=-0.31)و پایین (r=-0.59) رابطه منفی دارد (p<0.001). بین ترکیب خطی متغیرهای پیش بین (استرسورهای دانشجویی) با متغیر ملاک (عملکرد تحصیلی) دانشجویان دارای نگرشهای مذهبی بالا (0.336=MR)، متوسط (0.334=MR) و پایین (0.661=MR) رابطه معنی داری وجود دارد (p<0.001). نتایج آزمون Z فیشر نشان داد که ضریب همبستگی چند متغیری استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی "دانشجویان دارای نگرش مذهبی پایین در مقایسه با دانشجویان دارای نگرش مذهبی متوسط" و "دانشجویان دارای نگرش مذهبی بالا" به طور معنی داری بیشتر است (p<0.05). بین ضریب همبستگی چند متغیری استرسورهای دانشجویی با عملکرد تحصیلی "دانشجویان دختر (0.535=MR) و دانشجویان پسر (0.436=MR)" تفاوت معنی داری به دست آمد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از انجام اين پژوهش، بررسي برازش مدل رابطه بين چهار متغير نگرشهاي مذهبي، خوشبيني، سلامت رواني و سلامت جسماني بود. نمونه تحقيق مشتمل بر 396 نفر دانشجوي دانشگاه شهيد چمران اهواز که در سال تحصيلي 81-80 به تحصيل اشتغال داشتند، مي باشد. در اين تحقيق از چهار پرسشنامه دينداري آرين، پرسشنامه سبکهاي اسنادي، فهرست 25 نشانه اي و مقياس شدت بيماريهاي جسماني استفاده شده است. پس از جمع آوري داده ها، از روشهاي آمار توصيفي، ضريب همبستگي پيرسون، تحليل مسير و آزمون t جهت تحليل داده ها استفاده شد. براساس نتايج اين پژوهش، مسيرهاي مستقيم از نگرشهاي مذهبي به خوشبيني، از خوشبيني به سلامت رواني و از سلامت رواني به سلامت جسماني معني دار بود. همچنين مسيرهاي غيرمستقيم از نگرشهاي مذهبي به سلامت رواني و جسماني و از خوشبيني به سلامت جسماني معني دار بود. اما مسيرهاي مستقيم بين نگرشهاي مذهبي و سلامت رواني و جسماني و بين خوشبيني و سلامت جسماني، معني دار نبود.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش به منظور مقايسه ويژگيهاي شخصيتي هنرمندان رشته هاي شعر و ادب، نمايش، موسيقي و هنرهاي تجسمي با افراد غيرهنرمند بر اساس آزمون شخصيتي نئو اجراء شده است. جامعه آماري مورد مطالعه مشتمل بر هنرمندان عضو انجمنهاي شعر و ادب، نمايش، موسيقي، هنرهاي تجسمي و کارکنان غيرهنرمند شاغل در اداره کل ارشاد اسلامي خوزستان، شهر اهواز و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بوده است. 320 هنرمند و 80 آزمودني غيرهنرمند به صورت تصادفي به عنوان نمونه تحقيق انتخاب گرديد. فرضيه اصلي اين پژوهش عبارت از اين است که بين آزمودنيهاي هر يک از چهار گروه هنري مورد مطالعه با افراد غيرهنرمند از نظر ويژگيهاي شخصيتي تفاوت وجود دارد. فرضيه با استفاده از تحليل واريانس چند متغيري (MANOVA) مورد بررسي قرار گرفت. مقدار F براي آزمونهاي پيلائيز، هتلينگز و ويلکس به ترتيب 7.44=F، 7.98=F، و 7.77=F به دست آمد، که فرضيه تحقيق در سطح معني داري 0.001= ?مورد تأييد قرار گرفت. همچنين، پنج فرضيه فرعي تدوين گرديد که عبارت بودند از: بين آزمودنيهاي هر يک از چهار گروه هنري مورد مطالعه با افراد غيرهنرمند از نظر عصبيت، برون گرايي، بازبودن، توافق و وجداني بودن تفاوت وجود دارد. نتايج فرضيه هاي فرعي نشان داد که به جز در شاخص عصبيت که مقدار 1.12=F و تفاوت مشاهده شده در گروههاي هنرمند و غيرهنرمند معني دار نشد، در ساير شاخصها، به ترتيب، برون گرايي با 22.32=F، توافق با 4.05=F و وجداني بودن با 5.73=F تفاوتهاي معني داري در گروههاي هنرمند با گروه غيرهنرمند مشاهده گرديد و فرضيه هاي تحقيق تأييد شدند. به دليل اين که پاسخ انسان به موقعيتها بر اساس آمادگيهايي به نام صفات صورت مي گيرد که در او وجود دارند، معني دار بودن فرضيه ها تبيين گرديد. نتايج با توجه به ديدگاه صفات کتل مورد بحث قرار گرفت.

 نسخه قابل چاپ

در پژوهش حاضر روابط ساده و چندگانه عدالت سازماني با خشنودي شغلي مورد بررسي قرار گرفت. در عدالت سازماني مطرح مي شود که بايد به چه شيوه هايي با کارکنان رفتار شود تا احساس کنند به صورت عادلانه با آنها رفتار شده است. عدالت سازماني شامل سه حيطه عدالت توزيعي، عدالت رويه اي و عدالت تعاملي است. طبق فرضيه هاي تحقيق عدالت سازماني با خشنودي شغلي کارکنان رابطه مثبت دارد. نمونه اين تحقيق 268 نفر از کارکنان يک کارخانه بودند که با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. روشهاي آماري ضريب همبستگي ساده و همبستگي چندگانه با روش ورود و مرحله اي براي تحليل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتايج تحقيق نشان مي دهند که عدالت سازمان کلي با خشنودي شغلي کلي ضريب همبستگي 0.61 دارد. علاوه بر آن، عدالت سازماني کلي و حيطه هاي مختلف آن با حيطه هاي مختلف خشنودي شغلي يعني خشنودي از کار، خشنودي از سرپرستي، خشنودي از همکاران، خشنودي از حقوق و خشنودي از ترفيع همبستگي مثبت معني دار داشتند. همچنين، نتايج تحليل رگرسيون چندگانه نشان مي دهند که سه نوع عدالت سازماني با خشنودي شغلي کلي و حيطه هاي آن همبستگي چندگانه معني دار دارند.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اجراي تحقيق حاضر اعتباريابي و مقايسه انتظارت خودکارآمدي شغلي در دانشجويان پسر و دختر دانشگاه شهيد چمران اهواز بود. براي اين منظور به تدوين و اعتباريابي مقياس راهنماي انتظارات خودکارآمدي شغلي براي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران نيز پرداخته شد. نتايج به دست آمده درباره پايايي کل مقياس و همچنين درباره خرده مقياسهاي نيازمنديهاي آموزشي، وظايف شغلي، مشاغل حيطه مردانه و مشاغل حيطه زنانه حاکي از پايايي بالاي مقياس مي باشند. ضرايب روايي همزمان بين مقياس انتظارات خودکارآمدي شغلي با مقياس خودکارآمدي عمومي و با خرده مقياسهاي نيازمنديهاي آموزشي و وظايف شغلي در کل نمونه و براي دانشجويان پسر و دختر همگي معني دار بودند. همچنين، تحليل واريانس عاملي با اندازه هاي مکرر بر روي عامل مشاغل ده گانه حيطه مردانه و زنانه از خرده مقياس نيازمنديهاي آموزشي در بين دانشجويان پسر و دختر تفاوت معني دار نشان داد، اما اين تفاوت در خرده مقياس وظايف شغلي معني دار نبود. به علاوه، ميزان انتظارات خودکارآمدي شغلي دانشجويان در مشاغل ده گانه حيطه مردانه و زنانه، در مقايسه با خرده مقياسهاي نيازمنديهاي آموزشي و وظايف شغلي، متفاوت مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر مقايسه سرسختي روانشناختي، هيجان خواهي و سنخ شخصيتي الف غيرسمي و سمي در ميان مردان و زنان مبتلا به سرطان و عادي مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درماني در شهر اهواز مي باشد. نمونه اين تحقيق 180 نفر بودند، که شامل 6 گروه: 30 مرد سرطاني، 30 زن سرطاني، 30 نفر برادران سرطاني، 30 نفر خواهران سرطاني، 30 نفر مرد هم محله اي و 30 نفر زن هم محله اي سرطانيها بودند. هدف اين تحقيق پيدا کردن علل روان شناختي سرطان و ارائه راهکارهايي به منظور پيشگيري از آثار منفي روانشناختي در افراد مبتلا به سرطان بود. براي مقايسه افراد سرطاني و عادي در چهار متغير شخصيتي فوق، از آزمونهاي سرسختي روانشناختي، آزمون سنخ شخصيتي الف غيرسمي، سنخ شخصيتي الف سمي و آزمون هيجان خواهي با روايي و پايايي قابل قبول استفاده شد. طرح تحقيق از نوع علي- مقايسه اي بود. يافته هاي تحقيق از ميان افراد سرطاني، خواهر، برادر و افراد هم محله سرطانيها در مراکز مشاوره و مراکز روان درماني در اهواز جمع آوري گرديد. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل واريانس چند متغيري (MANOVA) استفاده شد و تفاوت در ميانگينها با استفاده از آزمون پيگيري توکي بررسي گرديد. بر اساس يافته هاي به دست آمده در اين پژوهش مشخص گرديد که بين مردان و زنان از لحاظ متغيرهاي سرسختي روانشناختي، هيجان خواهي، سنخ شخصيتي الف غيرسمي و سمي تفاوت ديده نشد و فقط بين گروههاي سه گانه مردان و زنان سرطاني، برادران و خواهران سرطاني و برادران و خواهران عادي از لحاظ متغيرهاي هيجان خواهي و سنخ شخصيتي الف- سمي تفاوت وجود دارد.

 نسخه قابل چاپ

بررسي رابطه اخلاق با عقلانيت براي دست اندرکاران آموزش و پرورش و بخصوص آموزش و پرورش اخلاقي حائز اهميت ويژه است. بر همين اساس لازم است نظريه هاي اخلاقي با رجوع به معيار عقلانيت مورد ارزيابي قرار گيرند، زير فقط آن دسته از نظريه هاي اخلاقي مي توانند مبنايي براي آموزش و پرورش اخلاقي دانسته شوند که اخلاق را امري عقلاني دانسته و گزاره هاي اخلاقي را واجد بار شناختي بدانند. در اين نوشتار نظريه خودگرايي اخلاقي براساس معيار عقلانيت بررسي شده و با توضيح و تبيين ترديدها و ايرادهايي که در مورد عقلاني دانستن نظريه هاي خودگرا مطرح هستند، با بيان توجيهاتي منطقي درخصوص دفاع از عقلانيت اين نظريه پيشنهادهايي براي رفع مشکلات و ترديدهاي مطرح شده ارائه مي گردد و نهايتابا طرح قرائتي از خودگرايي اخلاقي که نه در مقابل نوع گرايي بلکه مصداقي از آن است از عقلانيت نظريه خودگرايي اخلاقي حمايت مي شود. بر اين اساس، اين نظريه اخلاقي مي تواند مبنايي براي ساخت نظريه ها در باب آموزش و پرورش اخلاقي به حساب آيد.

 نسخه قابل چاپ