پاسخ به:بانک مقالات رشته علوم تربیتی
اضطراب كتابخانه اي يكي از موانع پيشرفت تحصيلي دانشجويان در دانشگاههاي مختلف دنيا شناخته شده و در اين زمينه پژوهش هاي متعددي صورت گرفته است. مقاله حاضر، نتيجه پژوهشي در همين زمينه در دانشگاه علوم پزشكي اصفهان مي باشد كه بر روي نمونه اي شامل 280 نفر دانشجوي دختر و پسر انجام گرفته است. اين افراد از دانشكده هاي هفت گانه دانشگاه علوم پزشكي اصفهان به طور تصادفي انتخاب گرديدند. پرسشنامه محقق ساخته داراي سه بخش بود كه بخش اول آن بر اساس پرسشنامه اضطراب كتابخانه اي باستيك و دو بخش ديگر آن با مطابقت دادن با محيط فرهنگي دانشگاههاي ايران تنظيم گرديد. سوالات بخش اضطراب منابع الكترونيك و سوالات بخش آشنايي با كامپيوتر بر اساس سوالات مورد نياز محيط دانشگاهي ايران تهيه گرديد. پرسشنامه اضطراب كتل نيز براي تعيين اضطراب كلي مورد استفاده قرار گرفت. پس از تجزيه و تحليل پاسخ هاي دانشجويان با استفاده از نرم افزار spss، مشخص شد كه ميزان آشنايي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان با منابع الكترونيك و ميزان آشنايي آنها با كاربرد كامپيوتر پايين تر از حد معيار است، اما ميزان اضطراب كتابخانه اي و منابع الكترونيك در ميان آنها در حد معمول است. مواردي از قبيل سيستم كتابخانه، نقش عوامل دموگرافيك (مانند: سن، جنسيت) و آشنايي قبلي با كامپيوتر در ارتباط با اين موضوع نيز در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است.
نسخه قابل چاپ
روانكاوري كه روشي براي درمان بيماري هاي رواني است، مبتني بر نظريه اي درباره شخصيت و انگيزه كنش هاي آدمي است. در مكاتب روانكاوي فرويد و آدلر، براي تحليل شخصيت عمدتا به يك «عامل» تكيه مي شود و همه رفتارهاي آدمي مستقيم يا غيرمستقيم به آن عامل واحد ارجاع مي شود. اين نظريه هاي روانكاوي براي توجيه خود به توفيق عملي و موارد مويد كلينيكي تمسك مي كنند و وجود نمونه هاي متعدد تاييد استقرايي را ملاك «علمي» بودن مي شمارند. مقاله حاضر مي كوشد تا با تفكيك دو منظر استقرا گرايانه و نااستقرا گرايانه در فلسفه علم، ميزان آزمون پذيري و «علمي» بودن نظريه روانكاوي فرويد را بر اساس ديدگاه پوپر بررسي كند.
دانشگاه شهيد چمران اهواز در روزهاي بهاري 22 و 23 فروردين ماه سال جاري (1387) شاهد برگزاري همايشي ملي تحت عنوان فناوري آموزشي در عصر اطلاعات و ارتباطات بود. اين همايش كه با همكاري گسترده گروه هاي آموزشي علوم تربيتي و كتابداري و اطلاع رساني دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز برگزار شد، حاصل كوشش هاي چندماهه اعضا هيات علمي دو گروه فوق الذكر، همكاري و مساعدت حوزه معاونت پژوهشي دانشگاه و همياري و مساعي شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب بود. پيشنهاد اوليه برگزاري همايش پس از طرح در جلسات متعدد منفرد و مشترك دو گروه و در نهايت تحت عنوان بالا به تصويب جلسه مشترك دو گروه فوق الذكر رسيد و پس از انتخاب دبيران كميته هاي علمي و اجرايي جهت تصويب به حوزه معاونت آموزشي و هيات رئيسه محترم دانشگاه تقديم گرديد و نهايتا آقايان دكتر عبدالمهدي معرف زاده به عنوان دبير علمي و آقاي محمدحسن عظيمي به عنوان دبير اجرايي همايش از رياست محترم دانشگاه جهت انجام اقدامات بعدي حكم دريافت داشتند.
پژوهش حاضر به مقايسه پيوستگي، انطباق پذيري، سطح ارتباط و رضايت زناشويي متاهلين پرگذشت و كم گذشت مي پردازد. روش پژوهش از نوع علي مقايسه اي (پس رويدادي) است. نمونه پژوهش شامل 270 نفر از كاركنان متاهل اداره هاي دولتي شهر اهواز بود كه به صورت نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب شدند. در اين پژوهش از مقياس گذشت خانواده، مقياس پيوستگي و انطباق پذيري خانواده و پرسشنامه رضايت زناشويي انريچ استفاده شد. نتايج حاصل از تحليل واريانس نشان داد كه متاهلين پرگذشت در مقايسه با متاهلين كم گذشت به طور معناداري ميزان پيوستگي، انطباق پذيري، سطح ارتباط و رضايت زناشويي بيشتري دارند.
اين تحقيق با هدف بررسي چگونگي تحقق سياست هاي آموزش و پرورش شهر اهواز طي برنامه سوم توسعه (1379-1383) در مقطع متوسطه اجرا شده است. با استفاده از روش تحقيق كيفي و تحليل اسناد، داده هاي مورد نياز به روش مصاحبه نيمه باز و بررسي اسناد و مدارك (شاخص ها)، جمع آوري گرديد. جامعه آماري شامل: مديران اسنادي، كارشناسان سازمان و ادارات آموزش و پرورش شهر اهواز مي باشد. نتايج تحقيق نشان داد كه: الف- تغييرات و اصلاحات برنامه سوم توسعه در آموزش و پرورش شهر اهواز بر اساس تركيبي از الگوي برنامه ريزي شده، الگوي جدلي - سياسي و الگوهاي تكاملي، چرخه عمر سازمان، فرهنگي و شناخت اجتماعي بوده است. ب- ميزان موفقيت و عملكرد آموزش و پرورش شهر اهواز در مقطع متوسطه طي برنامه سوم توسعه در سال آخر نسبت به سال اول در زمينه مولفه هاي رقابت محور، مالي محور، عدالت محور و كيفيت محور مطلوب تر بوده است.
در پژوهش حاضر ميزان شيوع کودک آزاري در دخترهاي دوره راهنمايي شهر اهواز بررسي شده است. همچنين، سلامت عمومي والدين، سازگاري، عزت نفس و عملکرد تحصيلي دانش آموز و متغيرهاي جمعيت شناختي خانواده به عنوان پيش بين هاي کودک آزاري در دانش آموزان دختر آزار ديده و عادي دوره راهنمايي شهر اهواز بررسي شده است. فرضيه کلي تحقيق عبارت بود از: ترکيب خطي سلامت عمومي والدين، سازگاري، عزت نفس و عملکرد تحصيلي دخترهاي دوره راهنمايي و ويزگي هاي جمعيت شناختي خانواده کودک آزاري را پيش بيني مي کند. در اين پژوهش سه نوع نمونه، 350 نفر در مرحله اعتباريابي، 2000 نفر در مرحله شيوع و 400 نفر (200 نفر آزارديده و 020 نفر عادي)، در مرحله آزمون فرضيه ها، شرکت داشتند، که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده و چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزارهاي تحقيق شامل پرسشنامه هاي ضربه کودکي (CTQ)، سلامت عمومي (GHQ)، سازگاري دانش آموز (SAI)، عزت نفس کوير اسميت و پرسشنامه ويژگي هاي جمعيت شناختي محقق ساخته مي باشند. از معدل نيز به عنوان ملاک عملکرد تحصيلي استفاده شد. براي تحليل داده ها علاوه بر روش هاي آماري توصيفي، روش تحليل مميز نيز به کار رفت. بر اساس نتايج حاصل، حدود 18 درصد آزمودني ها در معرض کودک آزاري بالاتر از متوسط قرار گرفته اند. همچنين، کودک آزاري را مي توان از روي متغيرهاي سلامت عمومي والدين، سازگاري، عزت نفس و عملکرد تحصيلي دانش آموز و متغيرهاي جمعيت شناختي پيش بيني نمود.
تعيين جايگاه عقل و عقلانيت در نظامهاي تربيتي يکي از کارهاي اساسي در حوزه فلسفه تعليم و تربيت است. در اين نوشتار تلاش شده است تا بر مبناي آموزه هاي اسلامي موقعيت عقل را در يک نظام تربيتي اسلامي معلوم کنيم. براي اين منظور توضيح داده شده که اولا عقل به اعتبار منشا و متعلق هاي مختلف وجوه متفاوتي دارد؛ و ثانيا تعيين اين وجوه براي تعيين چيستي و جايگاه عقلانيت در ادبيات اسلامي اهميت دارد. علاوه بر آن، گفته شده است که داشتن درک کافي از ماهيت عقل در گرو پاسخگويي به برخي از سوالاتي است که نظريه هاي مختلف معمولا به آن ها توجه داشته اند. برخي از اين سوالات عبارتند از: امکانات و محدوديت هاي عقل، ماهيت فردي و اجتماعي عقل، نسبت و ارتباط عقل با احساس و عاطفه از سويي، و عمل و بخصوص عمل اخلاقي از سوي ديگر. در پايان با تاکيد بر برخي ويژگي هاي اساسي عقل که حاصل پاسخ به سوالات فوق است، به برخي از استلزامات تربيتي منبعث از آن ديدگاه درباره عقل، در قالب روش و برنامه، اشاره شده است.
هدف پژوهش حاضر، بررسي عملكرد شوراهاي آموزش و پرورش در زمينه فراهم كردن بستر مناسب براي نظارت مردم بر آموزش و پرورش و شناسايي موانع انجام اين وظيفه مي باشد كه در قالب پنج سوال مطرح شده است. جامعه آماري اين پژوهش، اعضاي شوراهاي آموزش و پرورش استان ها، شهرستان ها و مناطق آموزش و پرورش كشور طي سال هاي 81 تا 83 است. از ميان آنها، تعداد 41 نفر از اعضاي شوراي آموزش و پرورش استان هاي خوزستان، مازندران، آذربايجان شرقي، كردستان، كرمان و اصفهان و تعداد 313 نفر از اعضاي شوراهاي آموزش و پرورش شهرستان و مناطق استان هاي فوق به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. همچنين كليه صورتجلسات و مصوبات 29 استان كشور طي دو سال مذكور مورد بررسي قرار گرفته است. در اين پژوهش از سه ابزار فهرست وارسي تحليل محتوا، مصاحبه و پرسشنامه براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است. نتايج اين پژوهش حاكي است، در مجموع شوراهاي آموزش و پرورش در فراهم كردن زمينه نظارت مردم بر آموزش و پرورش، عملكرد ضعيفي داشته اند. از جمله دلايل آن، فعال نبودن انجمن اوليا و مربيان، تاثير مشكلات مالي، عدم آگاهي از وجود شورا، ضعف راهكارهاي قانوني و دستورالعمل هاي اجرايي، ديدگاه غلط مسوولان، تمركزگرايي، ضعف فرهنگ نظارت و فاصله ميان آموزش و پرورش و ساير بخش هاي جامعه بوده است. شوراها مي توانند با استفاده از فرصت هايي مانند وجود انجمن اوليا و مربيان در مدارس، حضور نمايندگان مردم و دولت در شورا و قوانين موجود در آموزش و پرورش، امكان نظارت هر چه بيشتر مردم بر آموزش و پرورش را فراهم كنند.
هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي تطبيقي جايگاه مشارکت دبيران در نظام تصميم گيري دبيرستان هاي نظري دولتي و غيرانتفاعي است. جامعه آماري اين تحقيق از کليه مديران و دبيران دبيرستانهاي نظري دولتي و غيرانتفاعي نواحي چهارگانه شهرستان اهواز اعم از پسرانه و دخترانه بوده و از اين ميان تعداد 320 نفر دبير (160 نفر دبير دبيرستانهاي دولتي و 160 نفر دبير دبيرستانهاي غيرانتفاعي) و تعداد 80 نفر مدير (40 نفر از مديران دبيرستانهاي دولتي و 40 نفر مدير از دبيرستانهاي غيرانتفاعي) به روش نمونه گيري مرحله اي تصادفي به عنوان دو نمونه اصلي تحقيق انتخاب شدند. جهت گردآوري داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و از مصاحبه نيمه سازمان يافته استفاده شد. در تجزيه و تحليل فرضيه هاي تحقيق از آزمون تحليل واريانس دو راهه ANOVA و آزمون t و در سطح معني داري 0.05 استفاده به عمل آمد. با توجه به نتايج اين پژوهش مي توان گفت که مديران دبيرستانهاي خصوصي در جلب مشارکت دبيران موفق نبوده اند. اين مساله به عنوان يکي از عوامل اصلي تاثيرگذار بر عملکرد مدارس غيرانتفاعي يعني مشارکت دادن معلمان در تصميم گيريها قابل تامل است.
پژوهش حاضر به شناسايي عوامل کاربست يافته هاي پژوهشهاي آموزشي در استان خوزستان مي پردازد. به همين منظور 200 نفر از بين کارکنان داراي مدرک تحصيلي کارشناسي ارشد و بالاتر و دارندگان مدرک تحصيلي کارشناسي آشنا با روشهاي پژوهش در استان با استفاده از روش نمونه گيري چند مرحله ايي تصادفي به عنوان نمونه تحقيق انتخاب شدند. با رعايت شرايط انجام تحليل عوامل، دو عامل از پرسشنامه محقق ساخته شامل عامل مديريت و برنامه ريزي پژوهش با 30 ماده و عامل تعامل تصميم گيرندگان و پژوهشگران با 28 ماه شناسايي گرديد؛ که 43.017 درصد از واريانس عوامل موثر بر کاربست يافته هاي پژوهشي را تبيين مي کنند. نتايج نشان مي دهند که به منظور کاربست يافته هاي پژوهشي بايد توجهات کافي به مراحل پيش، حين و پس از اجراي پژوهش مبذول گردد و پيشاپيش چشم اندازي از يافته هاي پژوهش و کاربرد آنها براي مخاطبان و تصميم گيران ترسيم گردد. در اين پژوهش با توجه به عوامل استخراجي، مدل يا الگوي کاربست يافته هاي پژوهشي ارايه و عناصر موجود در آن تبيين گرديده است. طراحي و پيشنهاد اين الگو، يافته کاربردي مهمي ارزيابي مي شود.
با توجه به تغيير سازمان كتابخانه هاي عمومي و قرار گرفتن آنها زير پوشش نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور، و در راستاي مشخص شدن مختصات اين كتابخانه ها و كتابداران براي مديران نهاد كتابخانه هاي عمومي جهت برنامه ريزي هاي جديد براي كتابداران و كتابخانه هاي عمومي، با استفاده از فرصت يك دوره آموزش ضمن خدمت براي كتابداران شاغل در كتابخانه هاي عمومي استان هاي خوزستان، بوشهر، كهگيلويه و بويراحمد و فارس، كوشش به عمل آمد تا با استفاده از قابليت هاي پرسشنامه شاخص توصيف شغل، رضايتمندي اين كتابداران از پنج زاويه سنجيده شود كه عبارتند از: مديريت، همكاران، حقوق ماهانه، ترفيع، و رضايت از شغل به طور كلي. نتايج بررسي ها نشان داد كه همه كتابداران، صرفنظر از استان، با وجود نارضايتي از بعضي ابعاد، به ويژه شرايط حقوقي و ارتقا شغلي، در مجموع از شغل كتابداري رضايت دارند. انجام آزمون تحليل واريانس يك راهه نشان داد كه بين كتابداران چهار استان، به جز از نظر حقوق ماهانه، از ساير جنبه ها از جمله از نظر شغل به طور كلي، هيچ تفاوت معني داري وجود ندارد. انجام آزمون پيگيري توكي نيز مشخص كرد كه تفاوت موجود فقط بين كتابداران استان خوزستان با سه استان ديگر است و بين بقيه استان ها از نظر رضايتمندي تفاوت معني داري مشاهده نمي شود. بر اساس نتايج به دست آمده، با توجه به مشكلات و اشكالات موجود، پيشنهاد مي شود كه ضمن اصلاح جداول حقوق و دستمزد، برنامه ريزي و اقدام لازم در خصوص جذب و استخدام كتابداران جديد صورت گيرد و فرصتي نيز به وجود آورند تا كتابداران قديمي تر تجربيات و دانسته ها و روش هاي كاري خود را به كتابداران جوان انتقال دهند.
ائمه اطهار (ع) بر مبناي جهانبيني توحيدي و وحي الهي به ارايه روش هاي تربيتي پرداخته اند. آنچه مسلم است اين است كه بعد از شناخت مسايل تربيتي، مهمترين فعاليت تربيتي شناخت روش هاي مناسب براي حل و فصل آن مسايل است. شناخت روش شناسي تربيتي ائمه اطهار (ع) و به كارگيري روش هاي مربوطه، مي توانند كمك بزرگي در پي ريزي يك نظام تربيتي دين محور باشد. لذا در اين مقاله سعي شده است تا روش شناسي تربيتي ائمه اطهار (ع) با تحقيق پيرامون مطالب زير تبيين و ارايه گردد: معنا و مفهوم روش، ضرورت و اهميت شناخت روش ها، چگونگي توليد و طراحي روش ها و مباني شناسايي آنها، ويژگي هاي روش شناسي تربيتي، جايگاه ارزشي روش ها و روش شناسي در تعليم و تربيت، نقش انسان در شناخت روش ها، انواع روش ها، جمعبندي و نتيجه گيري، پيشنهادها و استلزامات تربيتي.
منطقه محل زيست، يكي از شاخص هاي اساسي براي طبقه بندي انواع نابرابري هاي آموزشي است. در اين نوع نابرابري، بهره مندي فرد از آموزش و پرورش به دليل ويژگي هاي محل زندگي اش محدود مي شود. چون كنترل اين ويژگي ها، به وسيله افراد امكان پذير نيست، حق آنها براي دريافت آموزش برابر، تحت الشعاع تهديدها و فرصت هاي بيروني قرار مي گيرد. شواهد موجود درباره نابرابري هاي منطقه اي آموزش، يكي از چالش هاي جدي نظام هاي آموزشي از جمله در ايران به شمار مي آيد. اين مقاله با محور قراردادن اين نوع نابرابري، يافته هاي حاصل از پژوهشي پيمايشي درباره برابري فرصت هاي آموزشي در مناطق مرزي (محروم) و غيرمرزي (غيرمحروم) را به اختصار ارايه مي نمايد. پژوهش ياد شده در 45 مدرسه در 3 شهر منطقه مرزي و 39 مدرسه در 2 شهر منطقه غيرمرزي خراسان رضوي انجام گرفت، و با تحليل يافته هاي حاصل از جستجو در مدارك، مشاهده، و دو فرم پرسشنامه به اين نتيجه رسيد كه فرصت هاي ظاهري ميان مناطق مقايسه شده، در سه عنصر درون داد، فرايند و توليدات مدارس نشان دهنده نوعي نابرابري بحراني نيست.
مدرسه يكي از نهادهاي مهم آموزشي و تربيتي است كه نيازمند مشاركت فعال اولياي دانش آموزان مي باشد. به همين خاطر، تحقيق حاضر با هدف شناسايي عوامل موثر بر مشاركت اولياي دانش آموزان در فرايندهاي آموزشي و پرورشي فرزندانشان در مقطع متوسطه استان آذربايجان شرقي (سال تحصيلي (1384-1385، با تعداد جامعه آماري 204344 و نمونه انتخابي 600 نفر، به شيوه پيمايشي انجام يافته است. براي تبيين مشاركت، از تئوري هايي نظير تئوري وروم، كاپلان، مك فارلند، فيش باين و آيزين، هومنز، مازلو و نتايج تحقيقات پيشين، استفاده شده است. نتايج تحليل هاي چند متغيري رگرسيوني نشان داد كه متغير وابسته (ميزان مشاركت)، بيش از هر متغير ديگري، از عامل رواني تاثير پذيرفته است. بعد از اين متغير، به ترتيب، متغيرهاي ساختاري، درآمد، عامل رسانه اي و سن بر ميزان مشاركت، تاثيرگذار بوده اند.
هدف از پژوهش حاضر، هنجاريابي و تعيين روايي و پايايي فرم معلم مقياس درجه بندي کانرز، براي گروهي از دانش آموزان دبستاني شهر شيراز بود. بدين منظور تعداد 529 کودک (257 دختر و 272 پسر) 6 تا 11 ساله با روش نمونه گيري طبقه اي بر اساس سن و جنس انتخاب شدند و معلمان، آنها را مورد ارزيابي قرار دادند. ابتدا مقياس توسط گروه مترجمان ترجمه و با فرهنگ ايراني منطبق شد و در يک بررسي مقدماتي توسط معلمان مورد ارزيابي و داوري قرار گرفت. ساختار عاملي مقياس با استفاده از روش تحليل عوامل با مولفه هاي اصلي و سپس چرخش واريماکس بررسي شد. از تحليل عوامل 5 عامل مشکلات سلوک، بيش فعالي، بي توجهي - روياپردازي، اضطراب - خجالتي و انفعالي بودن به دست آمد. پايايي مقياس با روش بازآزمايي براي کل مقياس 0.76 و براي زير مقياس ها از 0.68، براي انفعالي بودن، تا 0.82، براي مشکلات سلوک، متغير بود. ضرايب آلفاي کرونباخ براي کل پرسشنامه معادل 0.86 و براي زير مقياس ها از 0.74 براي بيش فعالي تا 0.89 براي بي توجهي - روياپردازي متغير بود. در اين مطالعه، بين نمره هاي دو گروه سني، 6 تا 8 سال و 11 ماه و 9 تا 11 سال و 11 ماه، تفاوت معني داري وجود نداشت. مقايسه بين دو جنس نشان داد پسرها در نمره کل و در زير مقياس هاي مشکلات سلوک و بيش فعالي نمره هاي بيشتري، نسبت به دخترها کسب کردند. با توجه به يافته هاي فوق نمره هاي خام دخترها و پسرها به طور جداگانه به نمره هاي استاندارد T با ميانگين 50 و انحراف معيار 10 براي نمره کل و زير مقياس ها تبديل گرديد.