بانک مقالات رشته علوم تربیتی

هدف اين پژوهش بررسي تاثير آموزش بخشودگي بر ميزان بخشودگي زوج ها بود. نمونه اين پژوهش، 30 زوج از زوج هاي مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر يزد در سال 1386 بوده كه به صورت نمونه گيري تصادفي در دو گروه آزمايش (15 زوج) و كنترل (15 زوج) جايگزين شده اند. متغير وابسته در اين پژوهش ميزان بخشودگي زوج ها بود كه با پرسشنامه بخشودگي اينرايت و همكاران (2000) ارزيابي شد. متغير مستقل، آموزش بخشودگي بود كه در هفت جلسه تنظيم و به گروه آزمايش آموزش داده شد. فرضيه پژوهش اين بود كه آموزش بخشودگي بر ميزان بخشودگي زوج ها و ابعاد آن (عاطفي، رفتاري، شناختي) موثر است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحليل شد. نتايج نشان داد كه آموزش بخشودگي، ميزان بخشودگي زوج ها را افزايش مي دهد F=25.18)، (P<0.01 و همچنين آموزش بخشودگي برابعاد عاطفي F=5.65)، (P<0.05، شناختي F=7.08)، (P=0.01 و رفتاري F=13.35)، (P<0.01 موثر است.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه انگيزش پيشرفت و سن با سبک رهبري مديران مدارس ابتدايي شهر تهران انجام شد. به اين منظور 430 نفر از مديران مدارس ابتدايي شهر تهران انتخاب و مطالعه شدند. اين نمونه به صورت تصادفي از مناطق مختلف نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند. براي گردآوري داده ها از پرسشنامه استفاده شد. در بخش سبک رهبري از پرسشنامه توصيف رفتار رهبر استفاده شد. در پژوهش حاضر روايي پرسشنامه سبک رهبري 0.76 که براي سبک رابطه مداري 0.62 و براي سبک وظيفه مداري 0.67 محاسبه شده است. براي سنجش انگيزش پيشرفت نيز از پرسشنامه انگيزش پيشرفت هرمنس، استفاده شد. در اين پژوهش نيز براي سنجش روايي از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده شد و مقدار آلفاي محاسبه شده 0.74 است که نشان دهنده روايي بالاي ابزار است. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش آماري رگرسيون چندگانه استفاده شد. نتايج حاصله حاکي از وجود رابطه (منفي) انگيزش پيشرفت و سبک رهبري است. ضرايب رگرسيوني منفي در هر دو معادله رگرسيوني با متغيرهاي رابطه مداري و وظيفه مداري سبک رهبري، نشان دهنده همبستگي معکوس بين انگيزش پيشرفت و سبک رهبري است و با افزايش انگيزش پيشرفت، ابعاد وظيفه مداري و رابطه مداري مديران کاهش مي يابد. لذا مي توان اذعان داشت، با افزايش انگيزش پيشرفت، سبک رهبري به سمتي گرايش پيدا مي کند که تاكيد کمتري بر رابطه مداري و وظيفه مداري دارد و به سمت سبک رهبري تفويض اختيار متمايل مي شود.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين مطالعه بررسي روابط موجود بين ابعاد الگوهاي ارتباطات ادراک شده در خانواده (جهت گيري گفت و شنود و جهت گيري همنوايي) و جهت گيري هاي مذهبي (جهت گيري مذهبي همانندسازي شده و جهت گيري مذهبي درون فكني شده) دانشجويان بود. در اين مطالعه، 172 دانشجو كه با روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي چندمرحله اي از ميان دانشجويان دانشگاه آزاد واحد مرودشت انتخاب شده بودند، ابزار تجديد نظر شده الگوهاي ارتباطات خانواده و پرسشنامه خودگرداني مذهبي را تكميل كردند. نتايج تحليل رگرسيون چندگانه حاكي از آن بود كه جهت گيري گفت و شنود خانواده پيش بيني كننده مثبت جهت گيري مذهبي همانندسازي شده است، اما پيش بيني كننده معناداري براي جهت گيري مذهبي درون فكني شده نيست. جهت گيري همنوايي خانواده به طور مثبت جهت گيري مذهبي همانندسازي شده و جهت گيري مذهبي درون فكني شده را پيش بيني مي كند و قدرت پيش بيني کنندگي آن درباره جهت گيري درون فكني شده بيشتر است.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش با هدف بررسي شاخص هاي سازمان هاي نوروتيک و رابطه آن با مولفه هاي جو سازماني و سبک مديريت انجام شد. جامعه آماري كاركنان سه کارخانه صنعتي در اصفهان (600 نفر) بودند که از ميان آنها 145 نفر به شيوه تصادفي از بخش هاي مختلف متناسب با جمعيت هر سازمان و پراکندگي مناسب در ويژگي هاي جمعيت شناختي (سن، سابقه، تحصيلات، ميزان درآمد و جنسيت) به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. پرسشنامه هاي سازمان هاي بيمار (a=0.86)، سبک رهبري باردنز و متزكاس (a=0.87) و جو سازماني سوسمن و ديپ (a=0.89) ابزار پژوهش بودند؛ نتايج نشان داد كه در جو سازماني، ابعاد وضوح اهداف و رضايت از پاداش با سازمان نمايشي، بين تمامي ابعاد جو سازماني با سازمان هاي افسرده و بين ابعاد وضوح اهداف، وضوح نقش، رضايت از پاداش و توافق بر رويه ها با سازمان اسكيزوئيد رابطه منفي معنادار به دست آمد. همچنين بين سبک رهبري وظيفه مدار با سازمان نمايشي رابطه منفي معنادار؛ بين سبک رهبري رابطه مدار و وظيفه مدار با سازمان افسرده و بين سبک رهبري رابطه گرا و سبک رهبري تلفيقي با سازمان اسكيزوئيد رابطه منفي معنادار به دست آمد. در ضمن بر اساس مطالعات رگرسيون، اثربخشي ارتباطات از ابعاد جو سازماني به پيش بيني معنادار (P<0.05 و B=0.54) سازمان افسرده قادر است. بين بقيه ابعاد جو سازماني و سبک رهبري با سازمان هاي نوروتيک رابطه معنادار مشاهده نشد.

 نسخه قابل چاپ

امروزه نظام هاي آموزشي هم خود را عمدتا به انتقال معلومات و مهارت ها معطوف داشته اند و حال آنكه نخستين رسالت نظام هاي آموزشي، آموزش «چگونه فكر كردن» است. از آنجا كه پرورش قوه تفكر، منوط به قدرت انديشه و ذهنيت فلسفي معلمان و نيز شيوه تدريس آنها است، پژوهش حاضر درصدد است تا نخست ذهنيت فلسفي معلمان را بسنجد سپس ارتباط هر يک از ابعاد سه گانه ذهنيت فلسفي معلمان (تعمق، جامعيت و انعطاف پذيري) را با نگرش آنها نسبت به روش هاي تدريس فعال بررسي كند. روش پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي و جامعه آماري كليه دبيران رياضي مدارس راهنمايي دخترانه شهر اصفهان (216 نفر) بود. با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي 88 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گيري پرسشنامه پيش ساخته ذهنيت فلسفي و نيز پرسشنامه محقق ساخته نگرش سنجش روش هاي تدريس فعال است. روايي پرسشنامه بر اساس آلفاي كرونباخ محاسبه شد. اين ضريب براي پرسشنامه ذهنيت فلسفي 84% و براي پرسشنامه نگرش به روش هاي تدريس فعال 77% به دست آمد. تجزيه و تحليل داده ها در دو سطح توصيفي و استنباطي انجام شد. در سطح توصيفي با استفاده از مشخصه هاي آمار توصيفي و در سطح آمار استنباطي از ضريب همبستگي، آزمون تي تک متغيره و رگرسيون چندگانه استفاده شد. بر طبق نتايج بين ذهنيت فلسفي و نگرش به روش هاي تدريس رابطه معنادار در سطح 0.01 وجود دارد. بين ابعاد ذهنيت فلسفي، بعد جامعيت باميانگين 4.136 سطح بالاتري را نسبت به دو بعد تعمق و انعطاف پذيري در ميان معلمان به خود اختصاص داد. همچنين بين هريک از ابعاد جامعيت، تعمق و انعطاف پذيري ذهنيت فلسفي و نگرش به روش هاي تدريس فعال رابطه معنادار وجود دارد، اما رابطه بين بعد انعطاف پذيري و نگرش به روش هاي حل مساله، اكتشافي و پروژه در مرتبه اول، قراردارد.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير داستان درماني شغلي بر رضايت شغلي و عزت نفس سازماني اجرا شد. روش پژوهش به صورت نيمه تجربي با پيش آزمون، پس آزمون و گروه كنترل بود. جامعه آماري كليه کارکنان آموزش و پرورش منطقه جرقويه استان اصفهان بودند. كه بر اساس نمونه گيري تصادفي 20 نفر انتخاب و در دو گروه آزمايش و گواه گمارده شده بودند. ابزار اندازه گيري در اين پژوهش فهرست توصيف شغلي اسميت و پرسشنامه عزت نفس سازماني پيرس و همکاران بود. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و با روش تحليل کوواريانس داده ها تجزيه و تحليل شد. يافته ها نشان داد كه داستان درماني شغلي بر رضايت شغلي و شاخص هاي آن جز کار در شغل فعلي و فرصت هاي ترفيع تاثير داشته است (P<0.01) و (P<0.05)، ولي داستان درماني شغلي بر عزت نفس سازماني تاثير نداشته است (P>0.05).

 نسخه قابل چاپ

مکتب اگزيستانسياليسم يکي از مکاتب فلسفي دوران معاصر و جديد است و يکي از نمونه هاي بارز فلسفه اگزيستانس، اگزيستانسياليسم الهي يا ديني مارتين بوبر آلماني يهودي است، او از مهمترين انديشمندان ديني در قرن بيستم به شمار مي آيد. اين مقاله ابتدا انسان شناسي اگزيستانسياليسم و بوبر را بررسي کرده، سپس درباره فلسفه اخلاق و مقايسه آرا سارتر و آرا بوبر در زمينه معيار ارزش هاي اخلاقي، رابطه آزادي و مسووليت، مسووليت اخلاقي بحث کرده و در پايان با بيان نقاط قوت و ضعف اخلاق موقعيتي بوبر نتيجه گيري کرده است.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش با هدف بررسي ميزان اثربخشي نظام يادگيري الکترونيکي دانشکده مجازي علوم حديث شهرري انجام شد. روش پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات پيمايشي بود. جامعه آماري آن را کليه دانشجويان مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته هاي مجازي دانشکده مذكور تشکيل مي داد که تعداد آنها در سال تحصيلي 89-1388، 1926 نفر بود و از اين ميان تعداد 325 نفر نمونه به شيوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوري اطلاعات در اين پژوهش «پرسشنامه سنجش ارزش - رضايتمندي از خصوصيات نظام هاي يادگيري الکترونيکي» لوي (2006)، بود. براي وارسي روايي از شيوه هاي روايي محتوايي، سازه و صوري و نيز براي تعيين ميزان پايايي آن از آزمون آلفاي کرونباخ استفاده شد و براي ابزار مذکور در سازه هاي ارزش و رضايتمندي ميزان پايايي به ترتيب 0.935 و 0.944 بود. نتايج نشان داد که هيچگونه رابطه معناداري بين سازه هاي ارزش و رضايتمندي وجود ندارد. همچنين نتايج حاصل از تحليل عاملي نشان داد که اين دو سازه ساختارهاي عاملي متفاوتي داشته و تحليل عاملي هر يک به استخراج عوامل متفاوت منجر شد. بر اين اساس تحليل عاملي تاييدي در سازه ارزش چهار عامل پشتيباني محيطي يادگيرنده ها؛ فن آوري؛ پشتيباني فني و همکلاسي ها و درس و استاد با واريانس تراکمي حدود %61.5؛ در سازه رضايت مندي به استخراج عوامل چهارگانه درس و استاد؛ دسترسي پذيري؛ فنآوري و پشتيباني فني؛ يادگيرنده و همکلاسي ها، با واريانس تراکمي حدود 50%، منجر شد. علاوه بر اين ها نتايج بررسي داده ها با استفاده از «ابزار تحليل ماتريسي شبكه ارزش رضايتمندي» نشان داد که وضعيت اثربخشي نظام يادگيري الکترونيکي مورد نظر (دانشکده مجازي علوم حديث) در هر يک از ابعاد چهارگانه و در ارتباط با کل نظام نيز نسبتا متوسط است. ضمنا، نتايج تحليل داده ها با «ابزار محک زني لويس» نيز نشان داد که وضعيت اثربخشي نظام يادگيري الکترونيکي مورد نظر، در هر يک از ابعاد چهارگانه نسبتا متوسط و در ارتباط با کل نظام نيز متوسط و تا حدي خوب است.

 نسخه قابل چاپ

مساله انتخاب دانش ارزشمند، که در گذشته بر واقعي بودن و عيني بودن متکي بود، در برنامه درسي پست مدرنيسم نقطه قابل اتکايي ندارد و حول هيچ مرکزي نمي گردد. به طور بنيادي تر در حوزه برنامه درسي پست مدرن مي توان از جانشيني اصطلاح «داوري» به جاي «انتخاب» دانش ارزشمند سخن گفت. استدلال اين است که عصر انتخاب برنامه هاي درسي با گسترش نامحدود دانش، افسانه اي شدن علم، تعبيري و تفسيري شدن حقيقت، حاکميت پول و قدرت و معرفي زبان به عنوان ناخودآگاه به نابودي نزديک شده است. چنين استدلالي در حوزه تعليم و تربيت بسيار وسوسه کننده، اما نادرست است. زيرا نابودي انتخاب در برنامه درسي خود با غايت تعليم و تربيت در تعارض است و تعليم و تربيت بدون انتخاب و جهت گيري، تقريبا از معنا تهي شده يا حداقل به آنارشي منتهي مي شود. هر چند براي متخصصان برنامه هاي درسي بسي ساده تر است که در مقام داوري برنامه هاي درسي انجام وظيفه کنند و سختي هاي فراوان انتخاب دانش ارزشمند را واگذارند. منظور از انتخاب اخلاقي برنامه هاي درسي، انتخابي است که هماهنگي انسان با غايت هاي نسل بشر، مانند صلح پايدار، حفظ محيط زيست و همزيستي مسالمت آميز را باعث شود. در اين مقاله تعارض موجود بين فراروايت هاي پست مدرنيستي و غايت هاي اخلاقي بزرگ تحليل مي شود. راه حل پيشنهاد شده در اين مطالعه اين است که با رجوع به غايت هاي اخلاقي بزرگ مانند صلح پايدار، حفظ محيط زيست و عدالت جهاني، که غايت نسل بشر محسوب مي شوند، بتوان راه حلي براي رشد و تعالي بشري از مسير آموزش و پرورش گشود. و به غايت هاي بزرگ بشري (و نه منطقه اي و محلي) نبايد، به عنوان فراروايت هاي بزرگ در برنامه درسي پست مدرن، حمله شود. در اينجا نوعي مسووليت اخلاقي براي مربيان و متخصصان برنامه درسي در تعهد به غايت هاي اخلاقي و جهان شمول احساس مي شود.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين مقاله، تبيين متغيرهاي ادراکي تفکر انتقادي و بعد شناختي پيشرفت تحصيلي است. جامعه پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر و پسر پايه هاي دوم و سوم راهنمايي مدارس استان فارس در سال تحصيلي 86-85 تشکيل داده که از ميان آنها نمونه اي متشکل از 430 مشارکت کننده (210 پسر و 220 دختر) به روش تصادفي ساده انتخاب شدند و بر اساس گروه بندي معدل محور به پرسشنامه محقق ساخته ابعاد ادراکي تفکر انتقادي پاسخ دادند. تبيين متغيرهاي ادراکي تفکر انتقادي با پيشرفت تحصيلي، با توجه به دو متغير سن و جنس، بررسي شد و داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون، آزمون t و رگرسيون چند متغيره تحليل شد. نتايج نشان داد که بين عناصر ترقي طلبي، ديد وسيع و کنجکاوي با پيشرفت تحصيلي ارتباط معنادار وجود دارد و ليکن بين عناصر ترديد منطقي و استقلال طلبي با پيشرفت تحصيلي ارتباط معنادار وجود ندارد و بين ابعاد ادراکي تفکر انتقادي و پيشرفت تحصيلي از لحاظ سن و جنس تفاوت وجود دارد.

 نسخه قابل چاپ

خلاقيت، به عنوان يکي از جلوه هاي عالي انديشه انسان، در جهان امروز اهميت بسياري دارد. فلاسفه اسلامي براي خيال ورزي و خلاقيت اهميت والايي قايل شده اند. در اين ميان ملاصدرا بنيانگذار حکمت متعاليه به عنوان فيلسوفي که در فرهنگ ايران رشد و نضج يافته است، نظريات نو و خلاقانه اي دارد، که مي تواند پاسخگوي بسياري از مسائل ديني و تربيتي حاضر باشد. هدف از اين تحقيق بررسي خلاقيت از ديدگاه ملاصدرا و استنباط دلالت هاي تربيتي در حوزه اصول و روش براي پرورش خلاقيت مي باشد. و با رويکردي تربيتي به فلسفه ملاصدرا در حوزه معرفت شناسي توجه شده است؛ از روش تحليلي - استنباطي استفاده شد و در بخش يافته ها با توجه به مباني معرفت شناسي ملاصدرا در هفت مبناي 1. مساوقت علم و وجود؛ 2. اتحاد عالم با معلوم؛ 3. پويايي شناخت انسان؛ 4. وجود ذهني؛ 5. عوالم انسان؛ 6. عالم خيال؛ 7. خيال فرارونده و خيال انحطاطي اصول و روش هايي براي پرورش خلاقيت استنباط شد. در قلمرو اصول، آفرينشگري، تفاوت هاي فردي، نو کردن مدام شناخت، شکوفايي نيروهاي آدمي، استعلا، توجه به عوالم انسان، تهذيب خيال از نابساماني ها به عنوان اصول و قواعد راهنماي عمل استخراج شد و به تبع آنها روش هاي روياپردازي، الهام گيري از طبيعت، تحريک عواطف متربيان، خيالي، پذيرا بودن تجربيات نو، پالايش نفس، غور در باطن، پرورش ذوق هنري تعالي يافته، روياپردازي، تجسم يک صورت خيالي استنباط شد.

 نسخه قابل چاپ

امروزه يکي از مسائل مهم در ارتباط با آموزش مديران مدارس آشنا کردن آنها با حقوق کودکان است. با توجه به اينکه وضع قوانين به تنهايي ضامن اجراي آنها نيست. بنابراين، آشنائي مديران مدارس با قوانين و حقوق مربوط به کودکان و اجراي آنها امري ضروري تلقي مي شود. اين پژوهش با هدف بررسي ميزان آگاهي مديران آينده مدارس کشور نسبت به حقوق دانش آموزان با استفاده از روش توصيفي انجام شد. جامعه اين پژوهش کليه دانشجويان نيمسال آخر رشته مديريت و برنامه ريزي آموزشي در مقطع کارشناسي بود. از بين دانشگاه هاي تهران، دو دانشگاه به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. يافته هاي اين تحقيق بيان کننده آن است که مديران آينده مدارس کشور نسبت به حقوق دانش آموزان آگاهي هاي لازم را ندارند و بر اين اساس پيشنهاد مي شود قوانين مربوط به حقوق دانش آموزان در برنامه هاي درسي رشته مديريت و برنامه ريزي آموزشي در قالب دو واحد درسي گنجانده شود.

 نسخه قابل چاپ

در اين بررسي تاثير روش يادگيري تا حد تسلط در يادگيري مفاهيم درس شيمي در مقطع متوسطه مدنظر قرار گرفته است. فرضيه اصلي پژوهش، آموزش با رويکرد يادگيري در حد تسلط نگرش و عملکرد يادگيرندگان در سطوح عالي يادگيري را بهبود مي دهد و فرضيه پسين آن، تاثير اين روش بر سطح انگيزشي دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمايشي بود و گروه نمونه به روش انتخاب تصادفي تعيين شد. در کنار اجراي پيش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه نگرش سنج شيمي (CLASS-Chem) نيز اجرا شد. پس از آن گروه آزمايش با روش يادگيري تا حد تسلط و گروه گواه به روش متداول آموزش ديدند. در پايان، آزمون پيشرفت و پرسشنامه نگرش سنج شيمي به صورت پس آزمون در ميان هر دو گروه اعمال شد و داده هاي جمع آوري شده با تحليل واريانس چندگانه بررسي شد. نتايج به دست آمده نشان داد «روش يادگيري تا حد تسلط با ايجاد تغييرهاي مثبت در نگرش دانش آموزان نسبت به شيمي و افزايش عملکرد آنها در سطوح بالاتر يادگيري شيمي، انگيزش دروني دانش آموزان را براي رسيدن به سطوح عالي يادگيري شيمي افزايش مي دهد».

 نسخه قابل چاپ

تحقيق حاضر با هدف بررسي رابطه بين جو سازماني با شادماني و سرزندگي اعضاي هيات علمي در دانشگاه الزهرا (س) انجام شد. روش توصيفي همبستگي بود؛ نمونه پژوهشي حاضر 80 نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاه الزهرا (س) را شامل بود که از طريق نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شده اند. براي اندازه گيري متغيرها، از سه پرسشنامه جو سازماني (??DQ)، پرسشنامه شادماني آکسفورد و پرسشنامه سرزندگي دسي ورايان استفاده شد و ضريب پايايي پرسشنامه ها به ترتيب 0.89، 0.91، 0.86 برآورد شد. تجزيه و تحليل داده ها در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي و از طريق نرم افزار SPSS انجام شد. نتايج اين تحقيق نشان داد که در سطح ??0.05 بين جو سازماني با ميزان شادماني اعضاي هيات علمي، بين جو سازماني با ميزان سرزندگي اعضاي هيات علمي و بين شادماني و سرزندگي اعضاي هيات علمي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. و بين شاخص هاي جو سازماني (صميميت، اعتماد) با شادماني و بين شاخص هاي جو سازماني (روحيه، سرپرستي نزديک) با سرزندگي رابطه معنادار وجود دارد، اما بين ساير شاخص هاي جو سازماني - سرپرستي نزديک، کناره گيري، مراعات، روحيه، بازدارندگي و فقدان جوشش - با شادماني و همچنين بين ساير شاخص ها - صميميت، اعتماد، کناره گيري، مراعات، بازدارندگي و فقدان جوشش - با سرزندگي رابطه معنادار وجود ندارد.

 نسخه قابل چاپ

اهميت ارسطو براي تعليم و تربيت موضوع جديدي نيست. او همچنين بر مباحث اخلاقي در تعليم و تربيت بسيار تاثيرگذار بوده است. فرونسيس در اخلاق نيکوماخوس مبحث مهمي را تشکيل مي دهد. مقاله حاضر ابتدا تفاسير مختلف اصطلاح فرونسيس در اخلاق عملي ارسطو را بررسي و سپس دلالت هاي آن را براي پژوهش در تعليم و تربيت استنتاج کرده است. اين مقاله نشان مي دهد که تفسير فرونسيس با توجه به عقلانيت، ادراک مبتني بر موقعيت و منش اخلاقي مي تواند منشا پژوهش هاي متفاوتي در تعليم و تربيت باشد. تفسير فرونسيس در ارتباط با عقلانيت منشا پژوهش هاي مرتبط با بررسي فرايندهاي تفکر، استدلال عملي و نيز و تعيين ميزان تبحر معلمان، تفسير اين واژه با توجه به ادراک مبتني بر موقعيت، پژوهش هاي مربوط به تعيين عوامل دخيل در موقعيت هاي منحصر به فرد در کلاس و تفسير فرونسيس با توجه به منش اخلاقي منشا پژوهش هاي مربوط به ويژگي هاي معلمان مي تواند قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ