پاسخ به:بانک مقالات رشته مدیریت
هدف اين تحقيق بررسي نقش سه متغير استرس زا، يعني ابهام نقش، تعارض نقش و اضافه بار نقش بر ميزان استفاده از سه تاکتيک اصلي مديريت تاثير يعني خود شيريني، جلب حمايت و ارعاب ميباشد. هم چنين اثر استفاده از اين سه تاکتيک بر دو متغير مهم شغلي، يعني فشار شغلي و ارزيابي عملکرد کارکنان بررسي شده است. مديريت تاثير، زيرمجموعه اي از رفتار هاي سياسي است که در طول آن افراد تلاش ميکنند تا تاثيراتي را که بر ديگران دارند کنترل و مديريت کنند و در واقع، تصوير مورد نظر از خود را در اذهان ديگران شکل داده و تصميم گيريها را به سمت منافع خود سوق دهند. اين تحقيق پيشنهاد ميکند که در واکنش به عوامل استرس زاي نقش، تاکتيک هاي مرتبط مديريت تاثير مورد استفاده قرار ميگيرد و اين تاکتيک ها به نوبه خود بر فشار شغلي ادراک شده کارکنان و نيز بر ارزيابي عملکرد آنها به وسيله سرپرستشان اثرگذار است. جامعه آماري تحقيق کليه کارمندان ادارات آموزش و پرورش استان قم مي باشد. روش تحقيق پيمايشي و از نوع همبستگي و به طور مشخص مبتني بر مدل سازي معادلات ساختاري است. اجراي مدل معادلات ساختاري، پذيرفته شدن اکثر فرضيه ها و معتبر بودن مدل مفهومي تحقيق را نشان مي دهد.
نسخه قابل چاپ
در اين بررسي، تاثير فرهنگ سازماني و ميزان تناسب اعضاي هيات علمي در دانشگاه مورد مطالعه، در راستاي تعيين پيامدهاي رفتاري آن ها مورد تحليل و بررسي قرار مي گيرد. سوال اساسي اين است که فرهنگ سازماني و ميزان تناسب (عدم تناسب) ميان اعضاي هيات علمي و دانشگاه تا چه حد مي تواند بر ميزان شهروندي سازماني و تمايل به ماندگاري آنها در راستاي پرورش نيرو هاي انساني مورد نياز، تاثير داشته باشد؟ اين مطالعه، از روش تحقيق توصيفي، پيمايشي و ابزار پرسشنامه باز و بسته، براي بررسي متغيرها و پاسخگويي به اين سوال، استفاده مي کند. جامعه آماري اين مطالعه، 393 نفر شامل کليه اعضاي هيات علمي تمام وقت دانشگاه شهيد باهنر کرمان در سال 1385 است که بر اساس مطالعه مقدماتي و با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي، تعداد 205 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتايج به دست آمده، به طور کلي تاثير تناسب فرد، سازمان بر رفتار اعضاي هيات علمي را مورد تاييد قرار دادند. همچنين، ميان تناسب ارزش ها و ميزان تمايل به خروج، تناسب اهداف و ميزان تمايل به خروج و تناسب محيط کاري و رفتارهاي سازماني (تابعيت سازماني و تمايل به ماندگاري) در سطح معني دار 5%، رابطه معني داري به دست نيامد. رابطه ميان نوع فرهنگ سازماني و تناسب فرد، سازمان نيز، مستقيم و تا حدي قوي نشان داده شده است.
با ظهور عصر جديد کسب و کار که تغيير را به عنوان يکي از خصوصيات اصلي با خود دارد، تضمين موفقيت و بقاي سيستم هاي توليد، سخت تر مي شود. در تقابل با اين شرايط متغير، سيستم توليد چابک به عنوان پيشرفته ترين سيستم يا به عبارتي پارادايم توليد، امروزه در حال ارايه خود به دنياي توليد است و در اين راستا توسعه متدهاي ارزيابي چابکي بنگاه ها نيز اهميت ويژه اي يافته است. شيوه هاي سنجش چابکي اساسا داراي يک نقص کلي هستند و آن عدم توجه به ميزان نيازمندي به چابکي، براي ارزيابي و مقايسه چابکي بنگاه ها با بنگاه هاي ديگر مي باشد. در واقع شدت تغييرات محيطي و تلاطم نيازمندي هاي مشتريان، تعيين کننده ميزان نياز به چابکي براي بنگاه ها مي باشد و با توجه به ماهيت و اندازه متفاوت اين تغييرات براي سازمان هاي مختلف، سطح مطلوب چابکي براي آن ها متفاوت خواهد بود. بنابراين شيوه هاي ارزيابي بايد ميزان چابکي را به صورت قدرت پاسخگويي مناسب به اين تغييرات مورد سنجش قرار دهند. در اين مقاله با هدف رفع اين نقيصه، تکنيک تحليل پوششي داده ها با تعريف ورودي ها و خروجي هاي چابکي، براي اررزيابي چابکي بنگاه هاي توليدي تعديل شده است. در پايان اين مدل اندازه گيري براي ارزيابي چابکي 20 بنگاه توليدي از 5 صنعت مختلف به کار گرفته شد و چابکي نسبي بنگاه ها و نيز ميزان بهبود در خروجي ها به منظور رسيدن به مرز کارايي سازمان هاي مختلف از نظر چابکي، تعيين و مسير بهبود براي آن ها ترسيم شد.
سايش اجتماعي يکي از دستاورد هاي منفي زندگي اجتماعي است که هزينه هاي سنگيني براي سازمان ها و جامعه دارد. اين مقاله در راستاي مساعدت به مديران براي تخفيف اثرات منفي سايش اجتماعي بر کارکنان تاليف شده است و هدف آن احصاي اجزاي مدل سايش اجتماعي در سازمان هاي مورد مطالعه و ايجاد هوشياري اجتماعي در مديران و کارکنان مي باشد. اين تحقيق در دو سازمان، يعني وزارت نفت و وزارت دارايي انجام شده است. در اين مقاله يک مدل مفهومي بر اساس تئوري انصاف طراحي شده که رابطه متغير مستقل (سايش اجتماعي) و متغير وابسته (پيامدهاي ارتباطات کارکنان) و نقش متغير ميانجي (ادراک عدالت) در تعامل بين اين دو متغير، با توجه به متغيرهاي تعديل گر (ابعاد فرهنگي فردي و وظايف سيستم مديريت منابع انساني) را از طريق روش تحليل مسير و ساب گروپ آزمايش نموده است. بر اساس نتايج حاصل از برازش مدل سايش اجتماعي براي سازمان هاي مورد مطالعه، نقش متغير ميانجي ادراک عدالت و متغير تعديل گر وظايف مديريت منابع انساني تاييد شده ولي نقش تعديل گر ابعاد فرهنگي فردي (بعد فاصله از قدرت) تاييد نشده است.
امروزه با گسترش روز افزون صنايع خدماتي، موضوع بازاريابي خدمات و کيفيت خدمات به مساله مهمي براي سازمان ها تبديل شده است. تلاش هاي فراوان سازمان ها در اين حوزه، شاهدي بر اين ادعاست. در سال هاي گذشته، سازمان ها سعي کرده اند از طريق مفاهيم و رويکردهاي بازاريابي بيروني، کيفيت خدمات مناسب و رضايت بهتر مشتريان بيروني خود را فراهم سازند. يکي از ويژگي هاي مهم خدمات، تعامل مستقيم کارکنان با مشتريان و نقش تعيين کننده رفتارهاي مشتري مدارانه آن ها در برخورد با مشتريان است. بنابراين براي داشتن کيفيت خدمات بر تر و در نهايت رضايت مشتريان بيروني، بايد کارکنان (مشتريان دروني) متعهد به اهداف و چشم اندازهاي شرکت و داراي رفتارهاي مشتري مدارانه داشته باشيم. امروزه با مطرح شدن ايده و مفهوم بازاريابي دروني،اهميت و نقش تعيين کننده مشتريان دروني سازمان ها (کارکنان) در موفقيت برنامه هاي بازاريابي بيروني بيش از پيش روشن تر شده است. تحقيقات گذشته نشان مي دهد که بايد بين بازاريابي بيروني و بازاريابي دورني تعامل و ارتباط تنگاتنگي وجود داشته باشد، لذا، تحقيق حاضر باهدف شناسايي تاثير اقدامات بازاريابي دروني بر رفتارهاي شهروندي سازماني و کيفيت خدمات انجام شده است. روش تحقيق مورد استفاده پيمايشي، همبستگي و به طور مشخص مبتني بر مدل معادلات ساختاري مي باشد. نتايج تحقيق حاضر نشان داد اقدامات بازاريابي دروني در شرکت ملي گاز ايران توانسته است بر طبق يک مدل مفهومي (تحليل مسير) رفتارهاي شهروندي سازماني کارکنان و د رنهايت، کيفيت خدمات را افزايش دهد.
بي ترديد موضوع رهبري در سازمان اهميت زيادي دارد و موفقيت يک سازمان به سبک رهبري مناسب و اثربخش وابسته است. در اين تحقيق تلاش شده است مدلي براي مديريت يک بيمارستان در لبنان طراحي شود. بدين منظور بيمارستان هاي بالاتر از 50 تخت انتخاب شد و مديران ارشد و مياني بيمارستان ها نسبت به تکميل پرسشنامه اقدام نمودند. درنهايت از مجموع 92 بيمارستان موجود، 68 مدير و «مشارکتي»،«حمايتي» ،«هدايتي» به پرسشنامه تحقيق جواب دادند. در اين تحقيق، چهار سبک رهبري «عوامل فرهنگي» ،«ويژگي هاي شخصيتي» ،«اقتضايي دروني» مورد توجه قرار گرفت و عوامل «عمل گرا» بررسي شد. عوامل اقتضايي دروني، شامل ساختار وظايف، اختيارات و تيم «عوامل اقتضايي کارکنان» و کار است. ويژگي هاي شخصيتي، شامل پنج بعدِ برونگرايي، تجربه پذيري، سازگاري يا اجتماعي بودن، وظيفه شناسي و ثبات عاطفي است. عوامل فرهنگي نيز شامل چهار متغير فردگرايي، مردسالاري، اجتناب از عدم اطمينان و فاصله قدرت است و درنهايت، عوامل اقتضايي کارکنان شامل توانايي و تمايل به کار است. سرانجام بر اساس يافته هاي پژوهش ، مدلي طراحي شد که هم با عوامل دروني حاکم در بيمارستان سازگار است و هم با شخصيت رهبران و ابعاد فرهنگي آن ها تناسب دارد.
يکي از مهم ترين موضوعات در مديريت دولتي همواره مربوط به گرايش هاي سياسي مديران و کارکنان دولتي و تاثير آن بر عملکرد آن ها بوده است که تحت عنوان دوگانگي سياست، اداره مورد بررسي قرار گرفته است. انديشمندان مديريت دولتي به دليل جلوگيري از ايجاد فساد در خدمات دولتي عنوان مي کنند که اداره نبايد وارد مجادلات سياسي و حزبي شود و سياستمداران نيز نبايد اقدام به انتصابات گسترده سياسي در همه سطوح مديريتي کنند. با اين وجود شاهد هستيم که در اغلب کشورهاي در حال توسعه با روي کار آمدن يک حزب و جناح سياسي، اقدام به تعويض و ج ابه جايي بسياري از مديران دولتي مي شود. مقاله حاضر در صدد است تا پيامدهاي اين امر را بررسي کند که چنين عملي موجب افزايش سياسي شدن فضاي سازمان هاي دولتي مي شود و به شدت بر رفتار و عملکرد فردي و سازماني تاثير مي گذارد. بدين منظور، پژوهش حاضر به بررسي تاثير گرايش هاي سياسي مديران و کارکنان دولتي بر رفتار شهروندي سازماني آن ها مي پردازد. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد که گرايش هاي سياسي بر رفتار شهروندي سازماني تاثير مي گذارد و مديران و کارکناني که به حزب حاکم گرايش دارند، رفتار شهروندي بالاتري از ديگران دارند و در مقابل، آن هايي که به حزب حاکم گرايش ندارند، رفتارهاي شهروندي سازماني چنداني از خود نشان نمي دهند.
هدف اصلي اين مقاله ارايه الگوريتمي بر پايه رويکرد تصميم گيري چند معياره فازي، به منظور اندازه گيري قابليت خدمت رساني زنجيره هاي تامين در راستاي افزايش رضايت مندي مشتريان است .براي اين منظور، در ابتدا شاخص هاي ارزيابي عملکرد از طريق مرور پيشينه تحقيق در خصوص عملکرد و خدمت رساني زنجيره هاي تامين، شناسايي شدند، سپس، براي انتخاب شاخص هاي مناسب به منظور اندازه گيري قابليت خدمت رساني زنجيره هاي تامين، از تکنيک غربال گري فازي استفاده شد .علاوه بر اين، ضريب اهميت نسبي هر يک از شاخص هاي منتخب با استفاده از تکنيک فرايند تحليل فازي براي رتبه بندي عملکرد زنجيره هاي تامين TOPSIS سلسله مراتبي فازي تعيين شد و از تکنيک در ايجاد رضايتمندي مشتري استفاده شد. در گام پاياني، ضمن قطعي سازي مقادير فازي شاخص هاي منتخب در قالب چهار مولفه اصلي، اندازه قابليت خدمت رساني هر زنجيره تامين بر روي نمودار چهار وجهي ترسيم گرديد. اجراي الگوريتم پيشنهادي در يک مطالعه موردي نشان داد که اين چارچوب از کارايي و اعتبار عملي بالايي برخوردار است.
امروزه بسياري از مديران ،نقش اساسي دانش را در کسب مزيت رقابتي و دنبال کردن اهداف استراتژيک سازمان درک کرده اند و مديريت دانش به صورت يک الزام رقابتي در سازمان ها درآمده است. با وجود اين اگر زيرساخت هاي مناسب و پيش نيازهاي لازم براي استفاده از چنين فرآيندي فراهم نباشد، حاصلي جز انزجار منابع انساني و اتلاف منابع مالي در پي نخواهد داشت. بنابراين، ضروري است که سازمان ها قبل از هر اقدامي، از آمادگي سازمان خود در ارتباط با استقرار آن اطمينان حاصل نمايند. براي رسيدن به چنين هدفي ارايه مدلي براي سنجش آمادگي سازمان براي مديريت دانش، اجتناب ناپذير است. در پژوهش حاضر، ابتدا مدلي فرضي ارايه شده و از طريق پرسشنامه اي در معرض اظهار نظر 50 نفر از صاحب نظران قرار گرفته است. بعد ازمشخص شدن مدل نهايي،براي تعيين وزن عوامل و شاخص هاي آن از روش ميانگين موزون استفاده شده است. در نهايت، ميزان کاربردي بودن مدل، در مرکز آمار ايران مورد آزمون قرار گرفته، وضعيت آمادگي آن در ابعاد مختلف مشخص شده و بر اساس وضعيت آن پيشنهادهايي ارايه شد.
در اين مقاله با استفاده از شبکه هاي عصبي مصنوعي و با در نظر گرفتن شاخص هاي اقتصادي و اجتماعي، تقاضاي انرژي بخش حمل و نقل کشور در سال هاي 1386 تا 1400 پيش بيني شده است. از شبکه هاي عصبي رو به جلو با ناظر براي پيش بيني و از الگوريتم پس انتشار براي آموزش شبکه ها استفاده شده است. براي بررسي تاثير شاخص هاي اقتصادي و اجتماعي بر تقاضاي انرژي بخش حمل و نقل، داده هاي مربوط به توليد ناخالص داخلي، جمعيت و تعداد خودرو طي سال هاي 1347 تا 1385 به کار گرفته شده است. نتايج حاصل از پيش بيني با اين روش در مقايسه با روش رگرسيون چند متغيره، نشان دهنده خطاي به مراتب کمتري است، به طوري که درصد ميانگين قدرمطلق خطا از 15.52% به 6.05% کاهش يافت.
محيط متحول و بازار رقابتي عصر حاضر، موجب کوتاه تر شدن دوره عمر محصول شده است. بنابراين سازمان ها اگر بخواهند در چنين محيطي به حيات خود ادامه دهند، ناچارند تا در معرفي محصولات منطبق با خواسته مشتري از رقباي خود عقب نمانند. ازطرف ديگر طراحي و ارايه محصول جديد به بازار در برخي از صنايع هزينه هاي هنگفتي را بر سازمان تحميل مي کند. صنعت خودروسازي از جمله اين صنايع به شمار مي رود. اين تحقيق با تمرکز بر محصول سمند و در شرکت ايران خودرو انجام شده است. معمولا ارايه يک محصول جديد به بازار با دو محدوديت فوريت انجام اين کار و نيز ناکافي بودن منابع مالي همراه است. تغيير طراحي نماي خودرو در نماي خارجي 1 راهکار مناسبي براي مساله مذکور مي باشد. بدين ترتيب در اين تحقيق هدف، تعيين قطعاتي است که با توجه به محدوديت هاي سرمايه گذاري درصورت تغيير طراحي خودرو، بهترين طرح نماي خارجي را براي مشتري دربرداشته باشد. به منظور تحقق هدف مذکور از دو ابزار مهندسي ارزش و تکنيک تحليل سلسله مراتبي، استفاده شده است. در اين تحقيق چهار جامعه آماري مشتريان، خبرگان، طراحان خودرو و برنامه ريزان استراتژيک شرکت مدنظر قرارگرفته است و براي جمع آوري داده ها از دو جامعه مشتريان و طراحان، از نمونه گيري استفاده شده است. درنهايت با انجام اين تحقيق و با توجه به محدوديت بودجه اي پيش روي شرکت، قطعاتي که در نتيجه طراحي مجدد آن ها بهترين و زيباترين طرح نماي خودروي سمند طراحي خواهد شد، مشخص شدند که به ترتيب اولويت شامل چهار قطعه سپر ها (جلو و عقب)، چراغ ها (جلو و عقب)، آينه بغل و زه هاي دور بدنه مي باشد.
رعايت ارزش ها و اشاعه آنها در محيط کار از عوامل موثر بر مسووليت اجتماعي و موفقيت سازمان ها است. موضوع مهم اين است که تا چه ميزان سازمان هاي داراي ضوابط اخلاقي، آنها را نهادينه کرده و مديران و کارکنان به آن ارزش ها متعهد و پاي بند مي باشند. با اهميت دادن و عمل به ارزش ها زمينه براي ظهور هدايت فطري فرد و اجتماع و ارضاي تمايلات از راه صحيح حاصل مي شود. بر اين اساس، امروزه براي مديران انجام وظايفي چون پاسخ گويي به نيازهاي جامعه و خواست شهروندان و مشتريان داخلي و خارجي سازمان ها و ذينفعان، از زمره وظايف با اهميت محسوب مي شود. پايبندي و عمل به مسووليت هاي اجتماعي نيز نيازمند تمرين است. در اين تمرين بايد که دل را پرداخت و با ويژگي هاي انساني در هم آميخت. اين پژوهش در سازمان هاي دولتي شهرستان رفسنجان انجام شده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد که بين ارزش هاي نظري، زيبايي شناسي، اجتماعي، سياسي و اعتقادي- مذهبي مديران و ايفاي نقش مسووليت اجتماعي آنها، رابطه معنا داري وجود دارد. در اين پژوهش بين ارزش اقتصادي مديران و ايفاي نقش مسووليت اجتماعي آنها رابطه معنا داري به دست نيامد.
مقاله حاضر، نتيجه تحقيقي است درخصوص بررسي نقش سه پارامتر فرهنگ سازماني، مشارکت در بودجه بندي و سيستم هاي حسابداري مديريت بر عملکرد مديران که در نهايت به تبيين نحوه اثرگذاري اين عوامل بر يکديگر مي پردازد. نتايج به دست آمده مويد وجود رابطه بين مشارکت در بودجه بندي، سيستم هاي حسابداري مديريت و عملکرد مديران و نيز اثرگذاري فرهنگ سازماني بر نوع اين رابطه است. به نحوي که مي توان نتيجه گرفت در جوامع يا سازمان هاي با فاصله قدرت زياد و جمع گرا، مشارکت دادن افراد در بودجه بندي حتي با وجود اطلاعات حسابداري مديريت مناسب، موجب موفقيت بالاي عملکردي مدير نمي شود. اما رابطه مثبتي بين سيستم حسابداري مديريت و عملکرد مدير در سازمانهاي فردگرا با فاصله قدرت کم وجود دارد.
صنعت بانکداري به خصوص در بخش بانکداري کوچک و متوسط در تمام دنيا به کسب و کاري کاملا رقابتي تبديل شده است. با توجه به اينکه محصولات اصلي و واقعي ارايه شده به مشتريان در همه بانک ها کما بيش همسان هستند، نياز شديد به متمايز سازي از رقبا اجتناب ناپذير است. يکي از روش هايي که بانک ها مي توانند به اين هدف دست پيدا کنند، قوت بخشيدن به ارتباط بلند مدت با مشتريان کليدي و استفاده از جلب اعتماد مشتريان است. در اين پژوهش کاربردي پيمايشي، نظرات 304 مشتري کليدي بانک کارآفرين در مورد عوامل موثر بر افزايش اعتماد آنها نسبت به بانک منظور گردآوري شد. آن گاه، بر اساس داده هاي جمع آوري شده و با استفاده از روش تحليل عاملي اکتشافي، اقدام به طراحي مدل "عوامل موثر بر افزايش اعتماد" مشتريان کليدي بانک مزبور شد. نتايج نهايي حاصل از تحليل عاملي داده ها موجب شناسايي و اولويت بندي 10 عامل شد که ارايه مشاوره هاي مفيد، کارکنان، به منزله سازمان، ارايه خدمات مکمل، شهرت و اعتبار سازمان در ذهن مشتريان، آمادگي براي پاسخگويي به مشتريان، فن آوري ها و فرايند هاي سازمان تجارب قبلي مشتريان برقراري ارتباط صميمانه با مشتريان، انعطاف پذيري در ارايه خدمات و رسيدگي به شکايت ها.
امروزه انتقال تکنولوژي هاي جديد و برتر يکي از راهکار هاي مهم حفظ مزيت رقابتي در بنگاه ها محسوب مي شود. با توجه به نرخ بالاي شکست پروژه هاي انتقال تکنولوژي در بسياري از بنگاه ها، توجه به شناسايي عوامل بازدارنده و تسريع کننده جذب و توسعه تکنولوژي از اهميت به سزايي برخوردار است. يکي از عوامل مهم در شکست پروژه هاي انتقال تکنولوژي، عوامل سازماني يا توان مندي سازماني بنگاه ها در ايجاد سازگاري بين تکنولوژي هاي تازه وارد با ساختار سازماني، فرهنگ سازماني و منابع سازماني مي باشد. در اين مقاله نقش توان مندي سازماني بر اثر بخشي انتقال تکنولــوژي در بنگاه هاي ايراني اندازه گيري شده است. براي نيل به اين هدف، ابتدا متغير ها يا شاخص هاي تشکيل دهنده توان مندي سازماني در بنگاه هاي ايرانــي شناسايي و سپس براي انــدازه گيري ميزان موفقيت بنگاه در جذب تکنولوژي، اقدام به شناسايي متغير هاي تشکيل دهنده اثر بخشي انتقال تکنولوژي در بنگاه هاي ايراني مورد نظر شده است. در نهايت آثار توان مندي سازماني و متغير هاي آن بر اثربخشي انتقال تکنولوژي و متغير هاي آن اندازه گيري شده است.