بانک مقالات رشته مدیریت

اين مقاله روش شناسي جهت معرفي «بهترين راه کارهاي استراتژيک» ارايه مي دهد. در اين مقاله بهترين راه کارهاي استراتژيک به عنوان روشهاي تجربه شده موفق بازطراحي فرايندها همسو با استراتژيها و جهت گيريهاي کلان سازمانها معرفي مي شوند. اين پژوهش ضمن مطالعه بهترين راه کارهاي موجود در ادبيات باز طراحي فرايندهاي کسب و کار، به تجزيه و تحليل آنها با توجه به استراتژيهاي سازمان مي پردازد. همچنين از يافته هاي پژوهشهاي پيشين که طي سالهاي 2003 الي 2005 منتشر شده اند، جهت تشکيل بانکي از بهترين راه کارهاي باز طراحي فرايندهاي کسب و کاري استفاده شده است. با تکيه بر 29 مورد از بهترين راه کارهاي گزارش شده در ادبيات پژوهش به ارايه روش شناسي پيشنهادي جهت انتخاب بهترين راه کارهاي استراتژيک پرداخته شده است. در نهايت مطالعه موردي فرايند ثبت نام يک دانشگاه جهت ارزيابي متدولوژي پيشنهادي گزارش شده است.

 نسخه قابل چاپ

آينده نگاري به عنوان ابزاري بسيار موثر جهت سياستگذاري (و بخصوص سياستگذاري علم و فناوري) به دولتها کمک مي کند تا در دنياي امروز به چالشهايي همچون جهاني شدن و رقابت فزاينده پاسخي مناسب ارايه و اقداماتي موثر انجام دهند. در انجام هر پروژه آينده نگاري ناگزير بايد انواع خاصي از ابعاد يک پروژه را انتخاب کرد که اين انتخاب با توجه به متغيرهاي مختلف انجام مي پذيرد. پژوهش حاضر تلاشي است جهت مشخص نمودن متغيرهاي تاثيرگذار بر برخي از ابعاد يک پروژه آينده نگاري، بگونه اي که در انتهاي پژوهش، فهرستي از اين متغيرها ارايه مي شود. در اين پژوهش از طريق مطالعه ادبيات، مصاحبه با خبرگان و پيمايش از طريق پرسشنامه، 21 متغير که بر ابعاد انتخابي اين پژوهش تاثير گذارند، شناسايي و ميزان اهميت آنها تعيين شد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله ميزان پذيرش بانکداري الکترونيک در ميان مشتريان شعب بانکهاي مختلف شهر شيراز مورد بررسي قرار مي گيرد. اطلاعات و داده هاي پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوري شده اند. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد که سهولت استفاده، مفيد بودن و اعتماد مشتريان در پذيرش بانکداري الکترونيک موثر است. ميزان تحصيلات مشتريان شعب بانکها تاثير مستقيمي در ميزان پذيرش بانکداري الکترونيک دارد. با اين حال رابطه معناداري بين ساير ويژگيهاي جمعيت شناختي و پذيريرش بانکداري الکترونيک مشاهده نشد.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله با هدف بررسي ارتباط بين نوع نگرش مصرف کنندگان به وب سايتها و اثربخشي تبليغات اينترنتي به آزمون چهار فرضيه، مي پردازد. جامعه آماري اين مقاله شامل 248 نفر از دانشجويان مقطع کارشناسي ارشد ناپيوسته دانشگاه شيراز (روزانه) در سال تحصيلي 86-85 مي باشد. گردآوري داده توسط پرسشنامه صورت گرفته است که در پرسشنامه از آنها خواسته شده تا نامهاي تجاري تبليغ شده در اينترنت را که به خاطر مي آورند و همچنين مزايا و معايبي را که در تبليغات اينترنتي مشاهده مي کنند نام ببرند. همچنين از آنها خواسته شده است که هر تبليغاتي را که در هر رسانه اي (اينترنتي و غير اينترنتي) به خاطر مي آورند نام برده و توضيح دهند که آيا به نظر آنان جالب بوده يا خير. آنچه از نتايج بر مي آيد اين است که مشاهده وب سايتها به مصرف کنندگان کمک مي کند تا نام تجاري تبليغ شده در اينترنت را به خاطر آورند و همچنين اين امر باعث ايجاد نگرش مثبت نسبت به نام تجاري تبليغ شده، شده است. مصرف کنندگاني که نگرش مثبت به وب سايتها داشته اند نسبت به مصرف کنندگاني که نگرش مثبت نداشته اند، مزاياي بيشتري را براي تبليغات اينترنتي قايل بوده اند از طرف ديگر آنها همچنين معايب بيشتري نيز براي تبليغات اينترنتي قايل شده اند. سرانجام مصرف کنندگان به تبليغات تلويزيوني بيشتر از تبليغات اينترنتي علاقه مندي نشان داده اند. يافته هاي اين پژوهش يک تصوير پيچيده اي از تبليغات اينترنتي را نشان مي دهد که اميد است براي تبليغ کنندگان اينترنتي مفيد واقع شود.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله اهميت نگاه راهبردي به تامين پيمانه اي را بررسي مي کند و به ارايه فرآيندي براي تصميم برون سپاري پيمانه ها در صنايع توليدي مي پردازد. اين مقاله حاصل مطالعات تئوريک و تجربه عملي در يک شرکت توليدي است. فرآيند تصميم ارايه شده در خصوص تامين پيمانه اي محصولات، شامل تعيين جهت گيريهاي راهبردي، انتخاب پيمانه ها، ارزيابي پيمانه ها، و اولويت بندي آنها است. اين مقاله با تاکيد بر اهميت معيارهاي ارزيابي، 5 عامل «اهميت براي مشتري»، «نرخ تغيير فناوري»، «جايگاه رقابتي شرکت»، «قابليت پايگاه تامين»، «روابط معماري» را به عنوان جامع ترين معيارهاي ارزيابي راهبردي تصميم برون سپاري در صنايع توليدي معرفي مي کند. به علاوه، ارزش افزوده اقتصادي هر پيمانه نيز که مهمترين معيار مالي محسوب مي شود به عنوان مکمل چارچوب تصميم برون سپاري پيشنهاد مي شود. در بخش ديگري از مقاله، فرآيند ارايه شده در مورد تصميم برون سپاري 28 پيمانه بدنه خودرو مورد استفاده قرار گرفته است.

 نسخه قابل چاپ

بخش قابل توجهي از مطالعات دانشگاهي در حوزه مديريت دولتي به بحرانهاي فکري در اين رشته اختصاص يافته است. اين بحرانها ناشي از بحثهاي مختلفي است که عموما تحت عنوان بحران هويت مطرح مي شوند و مشکلات و چالشهاي بنياديني را در مفهوم سازي دانش در حوزه دولت موجب شده اند. با اينکه واژه دانش، لغت باب روز مديريت دولتي شده، بحثهاي معاصر بيانگر درک ضعيف از چگونگي ايجاد و اعتبار بخشي دانش در اين رشته است. بنابراين پژوهشگران مديريت دولتي تلاشهاي بسياري کرده اند تا پاسخهاي مناسبي به بحران هويت رشته مديريت دولتي ارايه دهند. اين مقاله با بهره گيري از روشهاي توليد دانش در ساختارهاي علمي، بدنبال دسته بندي و بررسي اين پاسخها است و نهايتا بدين نتيجه مي رسد که راه حلهاي مبتني بر دانش فرا رشته اي در مديريت دولتي که بر مبناي درک نظري مشترک، تعامل شناخت شناسيهاي رشته اي و درک ماهيت زندگي و سطوح پيچيده واقعيتهاي آن قرار دارد، مي تواند چارچوب مناسبي براي هويت بخشيدن به رشته مديريت دولتي ايجاد کند.

 نسخه قابل چاپ

ورود به عصر دانايي و سير تغيير و تکامل ابعاد سازماني، تغييرات زيادي بوجود آورده است. پيشرفت فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي و اهميت يافتن دانش به عنوان يک عامل تعيين کننده در رقابت پذيري و بهره وري سازماني، الزامات خاصي را براي سازمان ايجاب مي کند. ادراکات سنتي بر عواملي تاکيد دارند که در مواجهه سازمان با پيچيدگيها و الزامات محيطي جديد با چالشي اساسي روبرو مي شوند. در چنين شرايطي، سازمانهاي پيشرو براي موفقيت و بقا، اقدام به تغييراتي گسترده و بنيادين در ساختار و فرآيندهاي خود مي کنند و تلاش مي کنند به سازمانهاي دانش محور تبديل شوند که بر اين اساس مديريت دانش وظيفه اصلي آنها محسوب خواهد شد.
در اين مقاله ضمن تشريح سير تکامل ابعاد ساختاري، از سنتي يا سلسله مراتبي تا اقتصاد دانش محور، به بررسي اين موضوع پرداخته مي شود که آيا علي رغم ورود تدريجي سازمانها به اقتصاد دانايي محور و تاکيد فزآينده آنان بر استفاده از کارکنان دانشي بعنوان يک مزيت رقابتي، تحول ساختاري مورد نياز در آنها صورت پذيرفته است يا خير؟ اين تحول تا چه اندازه بوده و چگونه مي توان آنرا اعتلا بخشيد.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله به دنبال آن است که نشان دهد مديران چگونه مي توانند با مديريت مناسب فرهنگ سازماني، اثر بخشي سازمانهاي خود را در بلند مدت بهبود بخشند. براي اين منظور با مروري بر مهمترين مطالعات و مدلهاي موجود دراين حوزه، يک مدل فرآيندي براي مديريت فرهنگ سازماني پيشنهاد شده است. به منظور اجرا و پياده سازي مدل مذکور، مدل مفهومي مشخصي طراحي شده که در آن سه عامل عمده يعني عوامل شکل دهنده فرهنگ، ويژگيهاي فرهنگ و پيامدها و نتايج فرهنگ به طور همزمان مورد توجه قرار گرفته است.
در اين مدل براي شناخت فرهنگ موجود و مطلوب از چارچوب ارزشهاي رقابتي استفاده شده است که چهار گونه فرهنگي را از هم متمايز مي سازد. بر مبناي اين مدل لازم است پس از تحليل شکاف، برنامه هاي مناسبي براي ايجاد تغييرات فرهنگي در سازمان طراحي و اجرا شده و اثربخشي آن مورد ارزيابي قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله، چهل و دو شاخص اصلي فناوري اطلاعات و ارتباطات با هدف پر کردن شکاف کمبود آمار و اطلاعات شاخصهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات و پوشش نقاط ضعف شاخصهاي اصلي موجود ارايه مي شود. براي اين منظور، شاخصهايي شناسايي و معرفي مي شوند که در مدلهاي مختلف اجماع بيشتري درباره آنها وجود دارد. اين امر با بکارگيري روشهاي آنتروپي، سنگريزه و پارتو انجام مي گيرد. براي استخراج شاخصهاي اصلي، در شرايط عدم وجود مقادير عددي از دانش و اطلاعات سي و نه مدل بين المللي ارزيابي آمادگي الکترونيکي استفاده شده است. اين شاخصها، ساير شاخصهاي اصلي فناوري اطلاعات و ارتباطات را با تقريب خوبي پوشش مي دهد و مي توان از آنها به منظور اندازه گيري ميزان توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات کشورها استفاده کرد. از مقايسه شاخصهاي اصلي فناوري اطلاعات و ارتباطات بدست آمده و شاخصهاي اصلي جهاني، مي توان نتيجه گرفت که در شاخصهاي اصلي جهاني به دو حوزه آموزش الکترونيکي و توانمند سازهاي دنياي شبکه اي تاکيد نشده است.

 نسخه قابل چاپ

در بازارهاي پر رقابت با نيازهاي متفاوت مشتريان، ادامه حيات سودآور و موفق يک سازمان پيشرو، منوط به عملکرد يکپارچه کليه زير سيستم ها و واحدهاي سازماني، مي باشد. عدم انطباق استراتژيک در خروجي فرايند واحدهاي مختلف در بلند مدت سازمان را از دستيابي به يک موقعيت رقابتي پايدار، باز مي دارد. واحدهاي بازاريابي و توليد از جمله کليدي ترين اجزا تشکيل دهنده سازمان مي باشند که انطباق استراتژيک آنها، پيشرفت و تعالي سازمان را تضمين مي کند. در اين مقاله مدلي کمي بر اساس عوامل «خلق ارزش بري مشتريان» و «نتايج کليدي عملکرد» و متغيرهاي مربوطه جهت سنجش يکپارچگي استراتژيک فرايندهاي توليد و بازاريابي در سازمان ارايه مي شود و با استفاده از تکنيک برنامه ريزي آماري روشي براي هدف گذاري کمي اين انطباق استراتژيک، معرفي مي شود.

 نسخه قابل چاپ

مقاله حاضر بر مبناي نظريه نقاط مرجع استراتژيک (SRP?s) الگويي را جهت هماهنگي بين استراتژي بازاريابي و استراتژي سطح کسب و کار ارايه مي دهد. در ادبيات تئوريهاي مديريت مي توان سه نوع الگوي هماهنگي را شناسايي کرد: الگوي عقلايي، الگوي طبيعي و الگوي همه جانبه. در اين مقاله بعد از مروري بر مباني فلسفي و منطقي نقاط مرجع استراتژيک دو نقطه مرجع به عنوان نقاط مرجع اعلم در نظر گرفته شدند که عبارتند از: ميزان کنترل (کم يا شديد) و کانون توجه (داخلي يا خارجي). بر مبناي نقاط مرجع استراتژيک استراتژي هاي بازاريابي و استراتژيهاي سطح کسب و کار تعيين شدند و سپس رابطه بين گونه هاي مختلف استراتژيهاي مذکور مورد بررسي قرار گرفت. جامعه آماري پژوهش صنعت دارويي کشور و نمونه آماري شرکتهاي زير مجموعه هولدينگ دارويي تامين (TPICO) مي باشد. نتايج پژوهش نشان مي دهد که بين استراتژي مرحله ورود به بازار با استراتژي فرصت جو، استراتژي بازار در حال رشد با استراتژي تحليل گر، استراتژي بازار بالغ با استراتژي مدافع تمايز طلب و استراتژي بازار در حال افول با استراتژي مدافع کم هزينه بر مبناي نقاط مرجع استراتژيک هماهنگي وجود دارد و در اين حالت عملکرد بهتري نسبت به ساير حالت ها مشاهده مي شود.

 نسخه قابل چاپ

اصطلاح «معنويت در سازمان»، که زماني واژه اي تابو قلمداد شده و بيشتر در ادبيات عامه پسند مطرح بود. امروزه در حال رخنه کردن در همه حوزه هاي مطالعاتي مديريت و سازمان است. نبود تعاريف، مقياس و روشهاي شفاف و روشن، پراکندگي در برداشت و ادراک از معنويت در سازمان را ايجاد نموده است. در يک سنخ شناسي با ماهيت کثرت گرايي، معنويت در چهار نوع طبقه بندي شده است: ديني، غير ديني، فراديني و رازورزانه، که تعاريف، ساختارها و روشها براي معنويت در سازمان مي تواند مبتني بر هر يک از آنها باشد. از منظري ديگر معنويت در برگيرنده چهار نوع ارتباط است: ارتباط فرافردي، ارتباط درون فردي، ارتباط ميان فردي و ارتباط برون فردي که هر يک از آنها با ابعاد وجودي انسان پيوند مي خورد. هدف اين مقاله دست يابي به يک چارچوب نسبتا جامع و قابل قبول از معنويت است که بتواند همه ابعاد وجودي انسان شامل؛ زيستي، اجتماعي، رواني و معنوي را در برگيرد. تاکيد اين مقاله بر نوع شناسي از سنخ معنويت فراديني با رويکرد شناختي است که بر اساس آن مدل مفهومي تحقيق براي تمهيد بستري جهت پژوهشهاي آينده ترسيم شده است.

 نسخه قابل چاپ

در ادبيات اداره امور عمومي، بوروکراسي که در معناي اصيل وبري، به عنوان تيپ ايده آل، بر عرفي، قانوني و عقلاني شدن سپهر اداره دلالت دارد، معاني سيالي مي يابد که غالبا با معناي اصيل آن متفاوت است. در اين مقاله با بازخواني تئوري اداره وبر از طريق ساختن يک نظام تاويل بر مبناي زندگي نامه، مساله، مفاهيم بنياني، رهيافت و ساختار کلي متن او، بر ساخته «بوروکراسي» در بافت جمعي متن مورد مطالعه هرمنوتيکي قرار مي گيرد، و با تمايز گذاري روح اداره از پيکره بندي مادي آن، چارچوب مفهومي لازم براي صورت بندي مساله اداره در جهان غير غربي، فراهم مي آيد. بر اين اساس فقدان روح اداره است که پيکره بندي مادي اداره را در جهان غير غربي، بي معنا و غير کارکردي مي سازد.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين مقاله تدوين ملي براي ارزيابي کيفيت زندگي کاري کارکنان در سازمانها مي باشد. براي رسيدن به اين هدف مباني نظري، پژوهشهاي انجام شده داخلي و خارجي و تجارب شرکتهاي بزرگ مورد بررسي قرار گرفت تا مواد اصلي مورد نياز براي ارايه مدل را به دست دهد. داده هاي پژوهش به وسيله پرسشنامه ساختمند از سه گروه نمونه که جمعا 455 نفر از مديران و کارشناسان جامعه آماري بوده اند، بدست آمد. از گروه اول و دوم براي ارزيابي مولفه هاي کيفيت زندگي کاري و اهميت هر يک از آنها استفاده شده و از گروه سوم براي ارزيابي وضعيت کيفيت زندگي کاري در جامعه آماري که بيانگر ادراک آنان نسبت به کيفيت زندگي کاري بود، استفاده شد. نتايج حاصل از تحليل عاملي، ابعاد مدل کيفيت زندگي کاري را در سه عامل ساختاري- مديريت، روانشناختي و اجتماعي خلاصه مي کند. نتايج بدست آمده، مولفه هاي متشکله مدل را براي ارزيابي وضعيت کيفيت زندگي کاري کارکنان سودمند و مناسب نشان داد. نتايج حاصله از تحليل واريانس تفاوت معني داري بين شاخص کيفيت زندگي کاري و متغيرهاي تعديل کننده (سن، جنسيت، تحصيلات، شغل و رده شغلي، سمت سازماني، درآمد، پاداش و زمان انجام کار) را در سطح آلفاي 5 درصد نشان داد.

 نسخه قابل چاپ

اخيرا هوش عاطفي به عنوان يك توانايي مهم مديران مطرح شده است،‌ زيرا روحيه رهبر و رفتار عاطفي او در محيط كار تاثير بسزايي بر جو سازماني وي دارد. از نظر گولمن (2001) هوش عاطفي داراي چهار مولفه خودآگاهي، خودمديريتي، آگاهي اجتماعي و مديريت روابط است. جو سازماني نمايي از ويژگيهاي ظاهري فرهنگ است كه از ادراك و نگرشهاي كاركنان در يك دوره حاضر خاص ناشي مي شود. ليمن (2003) متغيرهاي اعتبار، احترام، عدالت، افتخار و صميميت براي جو سازماني معرفي كرده است. پژوهشها نشان مي دهد كه بيش از هفتاد درصد درك كارمند از جو سازماني نتيجه مستقيم شيوه رهبري و رفتار مدير است. هدف اين پژوهش مطالعه تاثير هوش عاطفي مديران بر جو سازماني است. در اين پژوهش سي مدير از شركت هاي خصوصي توليد كننده قطعات ماشين بطور تصادفي انتخاب شدند و جو سازماني و هوش عاطفي هر مدير با استفاده از رويكرد بازخورد 360 درجه سنجيده شد. به اين ترتيب، گروه هاي مختلف (مديران، سرپرستاران، همكاران و زيردستان) مشتمل بر 170 نفر نمونه آماري پژوهش را تشكيل مي دهند. تحليل اطلاعات با استفاده از ضريب همبستگي و آزمون آنووا حاكي از اين است كه هوش عاطفي بالاي مديران با جو سازماني متعالي واحد او ارتباط مستقيم دارد. به علاوه تمامي مولفه هاي هوش عاطفي با مولفه هاي جو سازماني همبستگي دارند.
از يافته هاي فوق مي توان به اين نتيجه رسيد كه توانمنديهاي عاطفي مديران تاثير بسزايي در موفقيت آنان دارد و موجب رشد و تعالي جو سازماني مي شود. علاوه بر آن،‌ نتايج آماري نشان مي دهد كه از بين ابعاد هوش عاطفي، مولفه هاي خودآگاهي و آگاهي اجتماعي مدير بيشترين تاثير را بر جو سازماني دارند. همچنين از بين مولفه هاي جو سازماني، اعتبار مدير بيشترين تاثير را از هوش عاطفي وي مي گيرد.

 نسخه قابل چاپ