بانک مقالات رشته مدیریت

در عصري كه روابط بين افراد و گروه ها شكننده و به سرعت در حال تغيير است، اعتماد موضوع محوري سازمان ها به منظور مديريت كارآمد و اثر بخش پويايي هاي محيطي است كه رشد و حيات آن ها را تضمين مي نمايد. با توجه به ضرورت پاسخگويي سريع به تحولات محيط متلاطم، ايجاد تيم هاي كاري هماهنگ يكي از وظايف مهم رهبران در سازمان ها مي باشد كه در واقع به معني فرايند تزريق تدريجي و تشويق اعتماد در سازمان مي باشد. به زعم فوكوياما، فرهنگ نيز از عوامل موثر بر اعتماد مي باشد. بدين منظور در اين پژوهش تاثير ابعاد فرهنگ سازماني معرفي شده توسط گلوب كه بسيار مورد توجه قرار گرفته بر اعتماد مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه رابطه مثبتي ميان اجتناب از عدم اطمينان، جمع گرايي بين گروهي، برابري جنسي، قاطعيت و نوع دوستي با اعتماد وجود دارد. از طرفي رابطه منفي ميان فاصله قدرت و آينده گرايي با اعتماد وجود دارد و در نهايت رابطه معناداري بين جمع گرايي درون گروهي و عملكردگرايي با اعتماد مشاهده نشده است.

 نسخه قابل چاپ

موفقيت جنبش نرم افزاري و توليد علم در كشور نيازمند رفتارهاي فرانقش اعضاي هيات علمي است. علي رغم تعدد مطالعات درباره رفتارهاي فرانقش سازماني در حوزه سازمان هاي تجاري و صنعتي، مطالعات اندكي در اين باره در دانشگاه ها انجام شده است. تحقيق حاضر با استفاده از روش كيفي با انجام مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته با بيست و دو نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاهي در شهر تهران كه به صورت تصادفي انتخاب شده بودند انجام گرديد. با توجه به تجزيه و تحليل مضمون (تم) پاسخ هاي ارايه شده به نظر مي رسد كه اين گونه رفتارها را بتوان در پنج حوزه اجرايي، دانشجويي، ترويجي ـ اجتماعي، آموزشي و پژوهشي دسته بندي كرد. همچنين در اين مقاله بر اساس يافته ها علل احتمالي بروز اين رفتارها در سطوح فردي، دانشكده اي و دانشگاهي پيشنهاد شده اند.

 نسخه قابل چاپ

ساختارهاي چندبعدي بسياري در ادبيات مديريت وجود دارند كه محققان ارتباطات بين ساختار كلي و ابعادش را مشخص نكرده اند. اين در حالي است كه نوع ساختار چندبعدي تاثير به سزايي در روش اعتبارسنجي و تفسير آن دارد. در اين نوشتار سعي شده است كه انواع ساختارهاي چندبعدي معرفي و انواع ارتباطات ميان آن ها و ابعادشان تشريح شود. هنگام طرح ريزي يك مطالعه، علاوه بر توجه به ارتباطات تئوريكي بين ساختار چندبعدي و ابعادش، ارتباطات بين ابعاد و شاخص ها نيز بايد بررسي شود. مشخص نكردن ارتباطات بين ابعاد و شاخص ها باعث افزايش خطاي اندازه گيري در اعتبارسنجي ساختار چندبعدي مي شود. در اين تحقيق، مدل هاي متفاوت ارتباطات بين ابعاد و شاخص ها نيز ارايه شده است. همچنين روش هاي گوناگون اعتبارسنجي ساختارهاي چندبعدي، به تفكيك انواع مدل ها بيان شده است. اين مقاله راهنمايي براي محققان و دانشجويان تحصيلات تكميلي به خصوص در رشته مديريت است تا ايشان را در مدل سازي هدايت كند و بر اعتبار نتايج و يافته هايشان بيافزايد.

 نسخه قابل چاپ

سازمان ها براي پيروزي در ميدان رقابت جهاني نياز به شناخت و پايش رفتار مشتريان خود دارند تا بتوانند براي نگهداري آن ها زودتر از ديگران تمايلات و رفتارهايشان را پيش بيني كنند. اين تحقيق به شناسايي خصيصه هاي منجر به رويگرداني مشتريان به مثابه گران قيمت ترين دارايي سازمان مي پردازد. براي اين كار، از داده هاي مربوط به رفتار يك ساله 3150 تن از مشتركين يكي از اپراتورهاي تلفن همراه اعتباري در ايران كه به طور تصادفي از پايگاه داده مركز تماس اپراتور استخراج شده اند، استفاده شده است. روش تحليلي مورد استفاده، روش لاجيستيك رگرسيون دو سطحي است. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه نارضايتي مشتري، ميزان استفاده از خدمات ارايه شده و نيز مشخصه هاي دموگرافيك مشترك مهم ترين تاثير را بر تصميم او مبني بر رويگرداني يا ماندگاري دارند. همچنين نشان مي دهند كه وضعيت مشتري (وضعيت فعال يا غير فعال)، ميان رويگرداني و ماندگاري، اثر واسطه اي دارد.

 نسخه قابل چاپ

هدف اصلي پژوهش حاضر اين است كه عوامل و متغيرهاي مختلفي را كه مي توانند بر توانمندسازي دانشگران در پژوهشگاه صنعت نفت تاثير داشته باشند، شناسايي و رتبه بندي كند. در اين پژوهش، توانمندسازي دانشگران به عنوان متغير وابسته در نظر گرفته شده است و مجموعه عواملي كه به عنوان متغيرهاي مستقل در نظر گرفته شده اند در پنج مقوله ويژگي هاي فردي، ماهيت شغل، سبك رهبري، فرهنگ سازماني و ساختار سازماني طبقه بندي شده اند. جامعه آماري اين تحقيق را 730 نفر دانشگر پژوهشگاه صنعت نفت تشكيل مي دهند و با توجه به نمونه گيري انجام شده، تعداد 202 نفر از اين جامعه مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتايج حاصل از پژوهش، متغيرهاي مرتبط با 5 عامل ماهيت شغل، سبك رهبري مديران، فرهنگ سازماني، ويژگي هاي فردي و ساختار سازماني بر عامل توانمندسازي دانشگران تاثير دارند. اطلاعات به دست آمده از طريق رگرسيون چند گانه، تحليل عاملي و تحليل معادلات ساختاري مورد تحليل قرار گرفت. بر اساس تحليل عاملي مشخص گرديد عوامل پنج گانه مجموعا 44.883 درصد از كل متغيرهاي اثر گذار بر ميزان توانمند سازي دانشگران را توجيه مي كنند و بر اساس نظريه هاي آماري اين رقم كاملا قابل قبول است و مي توان عوامل پنج گانه را عوامل موثر بر توانمندسازي دانست.

 نسخه قابل چاپ

امروزه دانش به عنوان يك منبع ارزشمند و راهبردي است. براي هدفمند كردن استفاده از دانش به عنوان يك مزيت رقابتي و راهبردي و نيز سازماندهي مراحل توسعه مديريت دانش در سازمان، شناخت وضعيت موجود سازمان در زمينه مديريت دانش و تعيين عوامل موثر بر تصميم گيري يك سازمان براي به كارگيري و بهبود مديريت دانش امري ضروري است. اين مقاله عوامل و شاخص هاي موثر بر بلوغ مديريت دانش را شناسايي كرده، و نيز اولويت بندي شاخص ها و تعيين وزن آن ها را مد نظر قرارمي دهد، سپس به توسعه يك مدل بلوغ مديريت دانش مبتني بر اين عوامل و شاخص ها مي پردازد و از طريق آن در عمل يك سازمان را مي سنجد. بررسي و تاييد عوامل و شاخص هاي استخراجي تحقيق و نيز سطح بندي عوامل و شاخص هاي تاييد شده در سطوح مدل بلوغ توسعه يافته مديريت دانش تحقيق از طريق پرسشنامه توسط خبرگان صورت پذيرفته، تجزيه و تحليل داده ها از طريق، آزمون دو جمله اي، آزمون فريدمن، آزمون كاي دو و روش ميانگين موزون بوده است. پس از اصلاح مدل بلوغ توسعه يافته مديريت دانش كه شامل سطوح، عوامل، اولويت ها و وزن هر يك از آن ها مي شد، با استفاده از پرسشنامه حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت و يك شركت توليد كننده نرم افزار همكار فناوري اطلاعات حوزه مربوطه مورد بررسي قرار گرفت و سطح بلوغ آن مشخص گرديد. مدل توسعه يافته اين تحقيق، نقاط قوت و ضعف سازمان نسبت به حالت ايده آل و مطلوب در هر عامل و شاخص را بيان مي كند، سطح بلوغ مديريت دانش در سازمان را تعيين مي كند و به شناخت وضعيت موجود سازمان در عوامل و شاخص هاي مورد نظر مدل كمك مي كند، و در راستاي بهبود وضعيت جاري سازمان، سازمان را با توجه به اولويت بندي شاخص ها و عوامل مدل آگاه مي كند تا با برنامه ريزي مناسب و دقيق تري وضعيت عوامل و شاخص هاي خود را بهبود دهد و بتواند به سطح بالاتر بلوغ دست يابد.

 نسخه قابل چاپ

موضوع توانمندي به ويژه رويكرد روانشناختي، از نگرش هاي نوين در مديريت منابع انساني به شمار مي آيد. كاركنان توانمند علاوه بر برخورداري از عملكرد سازماني موثرتر، شاخص هاي بالاتري از بهره وري را براي سازمان خود فراهم مي نمايند و آنان را در مقايسه با رقبايشان پيشرو تر و موفق تر مي سازند. هدف اصلي اين پژوهش شناسايي رابطه بين مولفه هاي توانمندي روانشناختي و عملكرد كاركنان صنعت قطعه سازي خودرو كشور در قالب يك الگوي يكپارچه مي باشد. ابتدا به منظور تعيين شاخصه ها و معيارهاي احساس توانمندي روانشناختي و عملكرد كاركنان متناسب با شرايط محيط بومي صنعت قطعه سازي خودرو كشور، نظرات متخصصين با روش دلفي كسب گرديد. سپس ارتباط همزمان شاخصه هاي بدست آمده از روش تحليل عاملي و تكنيك معادلات ساختاري (جهت دستيابي به تركيب بهينه اين عوامل) مورد بررسي و تحليل قرار گرفت. در نتيجه اين تحليل، الگوي بومي توانمندي كاركنان صنعت قطعه سازي خودرو در جهت ارتقا و بهبود عملكرد آنان شناسايي و به عنوان روشي كاربردي براي اين صنعت ارايه گرديد.

 نسخه قابل چاپ

«نظام نوآوري بخشي» كه يكي از سطوح سه گانه نظام نوآوري محسوب مي شود، شبكه اي از عوامل درگير در توليد، گسترش و بهره گيري از دانش جديد در بخش خاصي از اقتصاد است كه با محيط نهادي خود (مقررات، حقوق مالكيت، هنجارها و ديگر قوانين رسمي و غيررسمي) در تعامل است. براين اساس عناصر اصلي نظام هاي بخشي نوآوري عبارتند از: قلمرو دانش و فناوري، بازيگران و شبكه ها، و نهادها. هدف اين تحقيق بررسي نحوه تاثيرگذاري نهادها (اعم از نهادهاي رسمي و غيررسمي) بر كاركردهاي نوآوري (شامل راهبردهاي نوآوري، ايجاد ظرفيت نوآوري، تامين و تسهيل مالي، ايجاد زيرساخت ها، توسعه منابع انساني نوآور و ...) از طريق روابط دانشي در يكي از بخش هاي صنعتي كشور است. مدل مفهومي اوليه تحقيق پس از انجام مطالعه هاي اكتشافي و مصاحبه با تعدادي از خبرگان در بخش صنعتي مورد نظر، طراحي گرديد. سپس ابعاد و شاخص هاي مدل استخراج شدند و سوال هاي پرسشنامه بر اساس شاخص ها طراحي گرديدند. پرسشنامه بين 230 نفر از كارشناسان و پژوهشگران شاغل در زير مجموعه هاي بخش مورد نظر توزيع شد. با استفاده از تحليل يافته هاي پيمايش و مصاحبه نيمه ساختار يافته با تعدادي از مديران بخشي محققان به مدل نهايي روابط ميان نهادها، همكاري هاي دانشي و كاركردهاي نوآوري در جامعه مورد مطالعه دست يافتند. اين تحقيق مفهوم سازي جديدي را در حيطه نگرش بخشي به ادبيات نظام هاي نوآوري ارايه داده و گونه شناسي جديدي از نهادهاي موثر بر نظام نوآوري بخشي معرفي كرده است.

 نسخه قابل چاپ

امروزه پارادايم مديريت دولتي نوين با بكارگيري شيوه هاي مديريت بخش خصوصي در بخش دولتي و مولفه هايي چون ساختاردهي مجدد، كوچك سازي، خصوصي سازي، برون سپاري، در انديشه و تفكرات علمي و عملي مديريت ريشه دوانيده است. در قالب اين پارادايم، قرارداد روانشناختي با ويژگي هاي استخدام مادام العمر و امنيت شغلي به چالش كشيده شده است، و با جهت گيري به سمت استخدام قراردادي، موقتي و انعطاف پذيري، امنيت شغلي كاركنان را به خطر انداخته است. قابليت استخدام مفهومي است كه در اين مقاله براي مواجهه با عدم امنيت شغلي در استخدام مطرح شده و تا حدودي مي تواند جايگزين امنيت شغلي شود. بر اين اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به اين سوال است: عوامل فردي موثر بر قابليت استخدام كاركنان در سازمانهاي دولتي كدامند؟ براي پاسخ به اين سوال در اين مقاله تعريف جامعي از قابليت استخدام كاركنان مطرح مي شود و پس از بررسي مباني نظري، عوامل فردي موثر بر آن در سازمانهاي دولتي شناسايي و به كمك مدل معادلات ساختاري ارتباط آن عوامل با قابليت استخدام كاركنان تبيين مي شود.

 نسخه قابل چاپ

نيازهاي جديد محيط كسب و كار همواره شيوه هاي جديدي را براي رقابت پديد مي آورد كه بسته به قوت پشتوانه تئوريك و شدت نياز سازمان ها، فراگير مي شوند. توليد چابك به عنوان آخرين تفكر مديريت توليد، و بنا به نياز بازار مبني بر ارايه پاسخ سريع به تغييرات، از سال 1991 به دنياي توليد و عمليات معرفي شد. پژوهش هاي زيادي كه تاكنون در مورد اين مفهوم انجام شده، ‌علي رغم گستردگي دامنه مباحث، هنوز موفق به ارايه مدل كلان سازماني نشده است. در اين مقاله، ارتباط سازه هاي مديريت كيفيت فراگير، توليدناب، مديريت فناوري، مديريت منابع انساني، استراتژي و فناوري اطلاعات به عنوان سازه هاي توانمندساز چابكي بر چابكي سازماني بررسي و ارتباطات آن ها در قالب مدل چابكي سازماني ارايه شده است. بدين منظور ابتدا مقياس هاي سنجش اين سازه ها با استفاده از ادبيات پژوهش و مصاحبه با خبرگان استخراج و در قالب پرسشنامه اي پس از تاييد روايي محتوي براي شركت هاي الكترونيك در سراسر ايران ارسال شد. سپس اطلاعات گردآوري شده، پس از بررسي روايي هاي همگرا، واگرا و تك بعدي با استفاده از تحليل عاملي اكتشافي و تاييدي و پايايي با استفاده از آلفاي كرونباخ، براي آزمون فرضيه هاي پژوهش به كار گرفته شد و مدل نهايي ارايه شد. نتايج نشان داد كه موثرترين سازه ها بر چابكي مديريت كيفيت فراگير، مديريت فناوري و توليد ناب مي باشند، در ضمن هماهنگي بين اجرا و پياده سازي اين سازه ها به شكل معني داري با چابكي ارتباط دارد.

 نسخه قابل چاپ

بدليل مشكلات كنندگي امكان دارد مديران شركتها از منابع شركت در جهت افزايش ثروت سهامداران استفاده نكنند. صاحبنظران امروزه بهترين راه حل اين مشكل را در بهبود حاكميت شركتها مي دانند. حاكميت شركتي شامل معيارهايي است كه مي تواند با افزايش عدم تمركز در كنترل شركتها، از قدرت مديران در پيگيري منافع شخصي كاسته و باعث بهبود عملكرد شركتها شود. هدف اين پژوهش رتبه بندي شركتها از نظر حاكميت شركتي و بررسي اثر آن بر عملكرد شركت مي باشد. در اين پژوهش رتبه شركتهاي عضو نمونه با استفاده از پرسشنامه اي جامع حاوي 25 معيار از معيارهاي حاكميت شركتي، اندازه گيري شده است. اين معيارها برگرفته از مفاد آيين نامه نظام راهبري شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و در سه طبقه شفافيت اطلاعاتي، ساختار هيات مديره و ساختار مالكيت مي باشد. بدين منظور اطلاعات 1 ساله 90 شركت مورد بررسي قرار گرفت و با استفاده از روش رگرسيون، فرضيه هاي پژوهش آزمون شد. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه هيچگونه رابطه معناداري بين كيفيت حاكميت شركتي و عملكرد شركت وجود ندارد.

 نسخه قابل چاپ

عناصر مختلفي در توسعه صنعت جهانگردي تاثير گذارند كه يكي از آنها ارتباطات انساني و تاثيري است كه از نحوه اين نوع ارتباط در ذهن جهانگردان باقي مي ماند، هدف اين پژوهش راه كارهايي جهت توسعه صنعت جهانگردي است كه يكي از آن ها توسعه ارتباطات انساني است. به همين دليل در اين پژوهش متغيرهايي چون سطح سواد، سن، جنس، ارزشها، آداب و رسوم و غيره و به طور كلي آنچه كه در ارتباط چهره به چهره با توريست ها بيشترين تاثير را دارد، مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه مورد نظر در اين پژوهش افرادي مي باشند كه با صنعت جهانگردي سروكار دارند مثل توريست ها، كاركنان هتل و كاركنان دفاتر خدمات جهانگردي، بنابراين در اين پژوهش از طريق پرسشنامه متغيرهاي مختلفي مثل سطح فرهنگ، سواد، تسلط به زبان خارجي، سنت گرايي، كاربرد ارتباطات كلامي و غيركلامي و درصد رضايت مخاطبان از سازمانهاي مرتبط با صنعت جهانگردي و غيره مورد سوال قرار گرفتند كه نتايج حاصله نشان داده است كه از بعد جنس بيشتر توريستهايي كه به ايران وارد مي شود مذكر مي باشند و در اين راستا از بين ارتباطات غيركلامي بيشترين تاثير به عهده حركات سر و صورت و چشمها گذاشته شده و جهت كاربرد تبليغات براي توسعه صنعت جهانگردي نيز بيشترين تاثير به تبليغات چهره به چهره و اهميت آن اختصاص داده شده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف مقاله حاضر، سنجش عوامل ساختاري الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني در بخش تعاون و ارايه مدلي جهت مديريت بر چالش هاي موجود آن براي ايران به صورت عام و در بخش تعاوني هاي توليدي استان مازندران به صورت خاص بوده است. ضمن مروري مختصر و مستند بر ادبيات موضوعي مربوط و تاييد خبرگان، عوامل ساختاري و شاخص ها و معيارهاي ارزيابي ساختار بخش تعاون استخراج گرديد. در ادامه از ميان جامعه آماري 935 موردي، تعداد 164 شركت به عنوان نمونه، كه 87 شركت در بخش تعاوني هاي توليدي كشاورزي و تعداد 77 شركت در بخش تعاوني هاي توليدي صنعتي بوده اند كه به روش تصادفي طبقه بندي شده انتخاب، و داده هاي مورد نياز با استفاده از پرسشنامه جمع آوري شده اند. آزمون هاي آماري مورد استفاده شامل آزمون هاي دوجمله اي و نيز رگرسيون خطي متعامل در قال مدل هاي معادلات ساختاري (SEM) با استفاده از نرم افزارهاي SPSS و Lisrel بوده است. نتيجه پژوهش نشان داده است كه شركت هاي تعاوني توليدي استان مازندران از لحاظ متغيرهاي شناسايي و تاييد شده به وسيله خبرگان، در كليه عوامل ساختاري (محيط داخلي) از شرايط مطلوبي براي الحاق به سازمان تجارت جهاني برخوردار نيستند. آزمون هاي مدل معادلات ساختاري نتايج پژوهش نيز نشان داده است كه از بين عوامل ساختاري، متغير بازاريابي با %44 در تعاوني هاي صنعتي و متغير توليد در تعاوني هاي كشاورزي با %32 بيشترين ميزان تبيين كنندگي را داشته اند. اين در حالي است كه در مجموع، رابطه كلي، يك پارچه و تعاملي ميان آن ها مورد تاييد قرار گرفته است كه در مقاله حاضر به صورت مدل بومي به منظور سنجش عوامل ساختاري بخش تعاوني ج.ا.ا. (مورد خاص شركت هاي تعاوني توليدي) ارايه شده است. در پايان مقاله نيز در قالب جمع بندي، بحث، نتيجه گيري، پيشنهادهايي چند در رابطه با كاربردهاي نتايج مذكور در دنياي واقعي و نيز ادامه و پيگيري پژوهشهاي مشابه در آينده ارايه شده است.

 نسخه قابل چا

براي بازاريابان بين المللي بسيار حايز اهميت است كه بدانند براي بازارهاي مختلف كه داراي نيازهاي مختلف هستند و مي خواهند در هر بازار به حداكثر سهم بازار دست يابند، آيا بايد آميخته بازاريابي متفاوتي را متناسب با هر بازار طراحي كنند يا از همان استراتژي آميخته بازاريابي مورد استفاده در كشور خودي يا مبدا استفاده كنند.
اين پژوهش به اين سوال پاسخ مي دهد كه چگونه ابعاد محصول و عوامل تاثيرگذار خارجي بر طيف انتخاب استراتژي استانداردسازي و تعديل اثر مي گذارند و بازاريابان بين المللي را به سمت انتخاب يكي از استراتژيهاي متناسب با بازار كشور خارجي يا مقصد سوق مي دهند.
با انجام اين پژوهش در پنج شركت بين المللي خارجي در ايران و گردآوري و تجزيه و تحليل داده هاي مورد نياز تلاش كرديم تا صحت فرضيات خود را مورد آزمون قرار دهيم. يافته هاي پژوهش بيانگر آن است كه عوامل مربوط به ابعاد محصول و عوامل خارجي تاثيرگذار داراي رابطه معني داري با استراتژيهاي استانداردسازي و تعديل مي باشند و عامل هاي بر چسب زني محصول از عوامل ابعاد محصول و عوامل فرهنگي - اجتماعي و عوامل قانوني - سياسي از عوامل تاثيرگذار خارجي از جمله عواملي هستند كه تصميم گيران بين المللي شركتهاي مورد پژوهش را به سمت استفاده از استراتژي تعديل سوق داده اند.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله نتيجه مطالعه اي است كه طي يك سال و در دو مرحله، در صنعت فولاد ايران انجام شده است. روش مطالعه در هر دو مرحله، روش كيفي است. مرحله نخست شامل مصاحبه هاي عميق با مديران صنعت فولاد مي باشد؛ كه هدف آن تعيين ارتباط ديدگاه مبتني بر منابع سازمان و نوآوري سازماني است. از مصاحبه هاي مرحله نخست به همراه مرور ادبيات، چنين بر مي آيد كه مسووليت اجتماعي بنگاه در صنعت فولاد ايران در طي 8 ساله (از سال (76-1368 تاثير عظيمي بر نوآوري در اين صنعت داشته است. در مرحله دوم، به بررسي تعاملات پويا ميان مسووليت اجتماعي بنگاه، يادگيري سازماني و نوآوري سازماني پرداخته شده است. از نتايج حاصل از اين مرحله مشخص شد كه راهبردهاي مسووليت اجتماعي به توسعه توانمندي هاي يادگيري منتهي مي شود، كه به نوبه خود به نوآوري سازماني مي انجامد.

 نسخه قابل چاپ