0

بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

10 : المپيک بهار 1389; 18(1 (پياپي 49)):117-126.
 
تاثير تمرينات استقامتي، قدرتي، و موازي بر عملکرد قلب دختران دانشگاهي
 
حسيني معصومه*,پيري مقصود,آقاعلي نژاد حميد
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، تهران شرق
 
 

هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسي تاثير تمرينات استقامتي، قدرتي، و موازي بر عملکرد قلب دختران دانشگاهي. 39 دانشجوي دختر غير ورزشکار با ميانگين سن 24±2.58 سال، قد 161±8.2 سانتي متر، و وزن 56.8±14.61 کيلوگرم با سلامت کامل قلبي- عروقي به صورت تصادفي در چهار گروه کنترل (9 نفر(C:، تمرين استقامتي (10 نفر(E:، تمرين قدرتي (10 نفر(S:، و تمرين موازي (10 نفر (SE:قرار گرفتند. برنامه استقامتي در هفته اول شامل دويدن با شدت 65% ضربان قلب بيشينه (MHR) روي نوارگردان الکتريکي به مدت 16 دقيقه بود که هفته هشتم به تدريج به  MHR 80% و مدت 30 دقيقه رسيد. برنامه تمرين قدرتي عبارت بود از اجراي حرکات پرس پا، پرس سينه، کشش زير بغل، و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفته اول با 50 % يک تکرار بيشينه (1RM) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 1RM 80% در 3 نوبت با 6 تکرار در هفته هشتم رسيد. برنامه تمرين موازي، ترکيب تمرينات استقامتي و قدرتي در هر نوبت تمرين بود. برنامه تمرين گروه ها سه روز در هفته انجام شد. در شرايط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازه فواصل PR و QT، فاصله قطعه ST از خط پايه، زمان افت سرعت (DT)، و درصد کسر تخليه اي آزمودني ها با روش الکتروکارديوگرافي و اکوکارديوگرافي اندازه گيري شد. فشار خون دياستولي‏‏‏، سيستولي و Vo2max (با استفاده از نوارگردان و برنامه تمريني بروس) نيز ارزيابي شد. يافته ها نشان داد کاهش ضربان قلب و فشار خون سيستولي، افزايش فاصله PR و Vo2max، کاهش فشار دياستولي گروه استقامتي معنادار بود که در مقايسه بين گروهي در 4 متغير اول تفاوت ها معنادار شد (p?0.05) .در گروه قدرتي ضربان قلب و فشار خون سيستولي افزايش معناداري نشان داد که در مقايسه بين گروهي تفاوت ها معنادار شد (p?0.05). در گروه موازي مقدار Vo2max افزايش معناداري داشت (p?0.05)، که در مقايسه بين گروهي تفاوت معنادار بود. انجام تمرين استقامتي پس از تمرين قدرتي موجب ظهور ترکيبي از سازگاري هاي حاصل از تمرينات استقامتي و قدرتي در قلب و حذف برخي تاثيرات ناخواسته تمرينات قدرتي بر قلب مي شود.

 
كليد واژه: زمان افت سرعت، ضربان قلب، فاصله PR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

11 : المپيک بهار 1389; 18(1 (پياپي 49)):127-140.
 
نيمرخ آمادگي جسماني بازيکنان زبده فوتبال ايران
 
فرامرزي محمد*,قراخانلو رضا,چوبينه سيروس
 
* دانشگاه شهركزد
 
 

هدف اين پژوهش عبارت است از تعيين نيمرخ آمادگي جسماني بازيکنان زبده فوتبال ايران. بدين منظور 40 بازيکن زبده ليگ برتر فوتبال ايران (سن 24.92±3.64 سال، وزن 78.24±4.89 کيلوگرم، قد 179.07±4.90 سانتي متر) انتخاب شدند. شاخص هاي ترکيب بدني شامل وزن، BMI، درصد چربي، و WHR با استفاده از دستگاه تجزيه و تحليل ترکيبات بدني اندازه گيري شد. شاخص هاي آمادگي جسماني شامل انعطاف پذيري با استفاده از آزمون خمش به جلو، سرعت با استفاده از آزمون 40 يارد، چابکي با استفاده از آزمون ايلينويز، و توان بي هوازي با استفاده از دستگاه ارگوجامپ پس از پايان نيم فصل اول ليگ سنجش شدند. توان هوازي با استفاده از دستگاه تجزيه و تحليل گازهاي تنفسي (k4b2) اندازه گيري شد. نتايج اين تحقيق نشان داد ميانگين درصد چربي 13.93±2.63، 24.28±1.26BMI کيلوگرم بر مترمربع، 0.81±0.002WHR، انعطاف پذيري 35.02±5.36 سانتي متر، رکورد سرعت در 40 يارد 4.91±0.16 ثانيه، چابکي 16.29±0.57 ثانيه، توان بي هوازي 49.12±6.01 وات به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن،  46.29±4.30 Vo2max ميلي ليتر بر کيلوگرم وزن بدن در دقيقه بود. به طور کلي، به نظر مي رسد ميانگين درصد چربي بازيکنان زبده ايران (13.93 درصد) بالاتر از استانداردهاي بين المللي است و انعطاف پذيري آن ها در حد مطلوبي قرار دارد. ميانگين کل توان هوازي بازيکنان زبده ايران حتي در مقايسه پست هاي بازي پايين تر از بازيکنان زبده ساير کشورهاست. در مورد توان بي هوازي، شاخص سرعت و چابکي نيز در پست هاي مختلف بازي تفاوت معناداري نداشت.

 
كليد واژه: توان بي هوازي، توان هوازي، ويژگي هاي فيزيولوژيکي بازيکنان فوتبال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

12 : المپيک بهار 1389; 18(1 (پياپي 49)):141-154.
 
تغييرات نيمرخ سايتوکين هاي ژيمناست هاي پسر نوجوان در طول 8 هفته تمرين پس از تزريق واکسن آنفلوانزا
 
فرزانگي پروين,آذربايجاني محمدعلي*,آقاعلي نژاد حميد,رسايي محمدجواد
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي
 
 

فعاليت ورزشي موجب کاهش پاسخ ايمني و افزايش وقوع بيماريهاي عفوني و تشديد اين بيماريها در ورزشکاران نخبه مي شود. اثربخشي تزريق واکسن به عنوان يک استراتژي پيشگيري از بيماري هاي عفوني در انسان نياز به بررسي بيشتري دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسي نيمرخ استراحتي سايتوکين هاي IL-2،  IL-6و INF? ژيمناست هاي پسر نوجوان در طول هشت هفته تمرين پس از تزريق واکسن آنفلوانزا بود. 30 ژيمناست پسر نوجوان با ميانگين سن 9.8±0.8 سال؛ قد139.19±8  سانتي متر؛ توده بدن 33.79±7.15 کيلوگرم و 32.89±4 Vo2max ميلي ليتر بر کيلوگرم بر دقيقه به طورتصادفي به دو گروه تمرين (n=15) و ترکيب تمرين - واکسن (n=15) تقسيم شدند. يک گروه از افراد هم سن نيز به عنوان گروه کنترل غير ورزشکار (n=15) که فقط تزريق واکسن را تجربه نمودند مورد مطالعه قرار گرفتند. دو گروه ترکيب تمرين واکسن و تمرين برنامه تمريني منتخب ژيمناستيک را با شدت 80-60 درصد ضربان قلب بيشينه به مدت هشت هفته اجرا کردند. به منظور تعيين تغييرات نيمرخ سايتوکين هاي مورد مطالعه، نمونه گيري خوني از کليه آزمودني ها در آغاز دوره، هفته چهارم و هشتم در حالت استراحت به عمل آمد. تزريق واکسن آنفلوانزا در گروه ترکيب تمرين – واکسن و واکسن پيش از خون گيري در هفته آغازين، اولين تزريق واکسن و تزريق ياد آور آن درانتهاي هفته چهارم انجام شد. .سايتوکين هابا استفاده از کيت هاي اختصاصي و به روش الايزا اندازه گيري شدند. تحليل داده ها با روش آماري تحليل واريانس در اندازه هاي تکراري  (ANOVA)نشان داد هشت هفته تمرين موجب کاهش در غلظت هاي IL-6  و INF? به ترتيب (p=0.000, F=69.93, p=0.000, F=26.17) در هر سه گروه شد، در حالي که هيچ تغييري در غلظت  IL-2مشاهده نشد (p=0.043, F=3.51). همچنين مقايسه بين گروهي پاسخ سايتوکين هاي سرمي پس از هشت هفته نشان داد، غلظت IL-2 فقط بين گروه ترکيب تمرين واکسن وگروه واکسن تفاوت معني داري وجود دارد (p=0.012, F=5.12)، غلظت  IL-6فقط بين گروه ترکيب تمرين – واکسن و گروه تمرين تفاوت معني داري مشاهده شد (p=0.021, F=3.46) و بين غلظت IFN? درگروه هاي سه گانه تفاوت معني داري مشاهده نشد (p=0.726, F=0.323) .اين يافته ها نشان داد تمرين همراه با تزريق واکسن تاثير قابل توجهي بر دستگاه ايمني وميزان پاسخ واسطه هاي التهابي ژيمناست هاي پسر نوجوان ندارد.

 
كليد واژه: INFγ IL-2 IL-6 ژيمناستيک، واکسن آنفلوانزا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 1 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):7-17.
 
برآورد VO2max دانش آموزان از طريق آزمون هشت ضلعي هوازي
 
ذوالاكتاف وحيد,مروي ناهيد*,احمدي بهزاد,مرندي سيدمحمد,هوسپيان ولگا
 
* دانشگاه اصفهان
 
 

هدف اين تحقيق عبارت است از بررسي روايي برآورد VO2max دانش آموزان سالم از طريق آزمودن هشت ضلعي هوازي (AOT). 80 پسر و 102 دختر به صورت لايه اي هدفدار بر اساس ملاک سن انتخاب شدند و در دو آزمون AOT و آزمون معيار به فاصله يک هفته شرکت کردند. آزمودني ها در قالب هشت گروه سني 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، و 17سال و در هر گروه حداقل 10 پسر و 10 دختر انتخاب شدند. اطلاعات آزمون معيار از طريق دستگاه تحليل گازي به طور مستقيم از دويدن روي تردميل به دست آمد. تحليل هاي آماري از رگرسيون چند عاملي انجام شد. ميانگين (انحراف معيار±)وزن، قد، ضربان بيشينه، VO2max، و BMI پسران به ترتيب 17±55 کيلوگرم، 15±163 سانتي متر، 8±201 ضربان در دقيقه، 6±38 ميلي ليتر بر کيلوگرم بر دقيقه، و 3.84±20.19 کيلوگرم بر متر مربع به دست آمد. اين اندازه ها در دختران به ترتيب برابر 10±46 کيلوگرم، 9±156  سانتي متر، 9±199 ضربان در دقيقه، 4±34 ميلي ليتر بر کيلو گرم بر دقيقه، و 2.95±18.60 کيلوگرم بر متر مربع به دست آمد. نتايج نشان داد در دختران همبستگي سن با VO2max نسبي معنادار نيست، ولي در پسران اين رابطه معنادار نبود (P?0.01). با افزايش BMI در هر دو گروه، در VO2max و ضربان قلب بيشينه تمرين کاهش نسبي مشاهده شد. فرمول هاي تخمين VO2max از طريق آزمون ميداني AOT و پروتکل آزمايشگاهي روي تردميل در دختران و پسران توليد شد. در مقايسه با تحقيقات مشابه، فرمول هاي به دست آمده توجيه علمي داشت و برآرودها از دقت کافي برخوردار است. با توجه به بالا بودن ضريب تعيين فرمول ها (حداقل %45 و حداکثر %65) و خطاي استاندارد برآورد آن ها (حداقل 2.97 و حداکثر 3.78 ميلي ليتر در دقيقه) مي توان به مقادير VO2max برآورد شده از طريق فرمول هاي مختلف برآمده از تحقيق اطمينان نسبي کرد. البته بايد در نظر داشت که به طور کلي، ضرايب تعيين فرمول هاي برآورد VO2max نوجوانان از بزرگسالان کمتر است.

 
كليد واژه: آزمون هشت ضلعي هوازي (AOT)، برآورد VO2max، حداکثر اکسيژن مصرفي (VO2max)، دانش آموزان دختر و پسر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

2 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):19-27.
 
بررسي رابطه فرهنگ سازماني و استقرار مديريت دانايي در ادارات تربيت بدني استان آذربايجان غربي
 
محرم زاده مهرداد*,سيدعامري ميرحسن,اسدي فريده
 
* دانشگاه اروميه
 
 

هدف اين پژوهش عبارت است از بررسي رابطه بين فرهنگ سازماني و استقرار مديريت دانايي در ادارات تربيت بدني استان آذربايجان غربي. پژوهش حاضر توصيفي و از نوع همبستگي است و به شيوه ميداني انجام گرفت. براي گردآوري اطلاعات از پرسش نامه مشخصات فردي، پرسش نامه فرهنگ سازماني داراي پايايي a=0.84، و پرسش نامه مديريت دانايي داراي پايايي a=0.93 استفاده شد. جامعه آماري در اين پژوهش شامل تمامي کارکنان مرد و زن ادارات تربيت بدني استان آذرباجان غربي به تعداد 156 نفر بود. نمونه آماري در اين پژوهش برابر با جامعه آماري تحت بررسي است که به دليل عدم برگشت چند پرسش نامه، تعداد نهايي نمونه آماري برابر 146 نفر شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون همبستگي اسپيرمن استفاده شد. پاسخ دهندگان وضعيت فرهنگ سازماني و مديريت دانايي در ادارات تربيت بدني استان آذربايجان غربي را متوسط ارزيابي کردند. نتايج يافته ها حاکي از آن است که بين فرهنگ سازماني و مولفه هاي آن (حمايت مديريت، تعلق سازماني، خلاقيت فردي، سازش با پديده تعارض و سبک رهبري) با استقرار مديريت دانايي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد (p<0.01). ارتباط بين فرهنگ سازماني و مديريت دانايي مبين آن است که مديريت دانايي زماني به طور موفقيت آميز در سازمان اجرا مي شود که از قبل زمينه فرهنگي مناسب با اين نظام بستر سازي شده باشد، چرا که هدايت دانايي موجود در سازمان امري مردمي و تابعي از فرهنگ کارکنان سازمان است. لذا، سازمان ها بايد براي اجراي موفق مديريت دانايي، فرهنگ متناسب با آن را ايجاد و بر اساس آن عمل کنند.

 
كليد واژه: ادارات تربيت بدني استان آذربايجان غربي، فرهنگ سازماني، مديريت دانايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 3 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):29-39.
 
ارتباط انگيزه مشارکت ورزشي با سوگيري ورزشي دانشجويان ورزشکار
 
فولاديان جواد*,سهرابي مهدي,عطارزاده حسيني سيدرضا,فارسي عليرضا
 
* دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

هدف از پژوهش حاضر عبارت است از تعيين ارتباط انگيزه مشارکت ورزشي با سوگيري ورزشي دانشجويان ورزشکار دانشگاه فردوسي مشهد. نمونه ها عبارت بودند از 417 دانشجوي واجد شرايط (215 دانشجوي پسر و 202 دانشجوي دختر) از دانشجويان دختر و پسر شرکت کننده در مسابقات ورزشي دانشجويي سال تحصيلي 86-1385. ملاک انتخاب براي حضور در مسابقات ورزشي دانشجويي، حداقل يک سال سابقه ورزشي و دو جلسه تمرين منظم در هفته در نظر گرفته شد. روش تحقيق نيمه تجربي و همبستگي و طرح تحقيق از نوع علي – مقايسه اي (پس رويدادي) بود. اطلاعات با پرسش نامه انگيزه مشارکت ورزشي (PMQ) گيل و همکاران (1983) و پرسشنامه سوگيري ورزشي (SOQ) گيل و ديتر (1988) جمع آوري شد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از آزمون t گروه هاي مستقل و ضريب همبستگي پيرسون انجام شد. نتايج نشان داد بين مولفه هاي سوگيري ورزشي (رقابت طلبي، ميل به پيروزي و هدف گرايي) و مولفه هاي انگيزه مشارکت ورزشي ارتباط مستقيم و معناداري وجود دارد. همچنين، نتايج تحقيق نشان داد بين انگيزه مشارکت ورزشي دانشجويان ورزشکار دختر و پسر و دانشجويان ورزشکار رشته هاي ورزشي انفرادي و گروهي تفاوت معناداري وجود دارد، به گونه اي که ورزشکاران پسر (P=0.044) و ورزشکاران رشته هاي گروهي از انگيزه مشارکت ورزشي بيشتري برخوردار بودند (p=0.011). در نهايت، نتايج نشان داد بين انگيزه مشارکت ورزش دانشجويان ورزشکار رشته هاي تحصيلي تربيت بدني و غير تربيت بدني تفاوت معنادار وجود ندارد (P=0.117).

 
كليد واژه: انگيزه مشارکت ورزشي، دانشجويان ورزشکار، سوگيري ورزشي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

4 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):41-53.
 
روايي سنجي برخي متغيرهاي فيزيولوژيکي آزمون بي هوازي دوي سرعت (RAST) و آزمون وينگيت در بازيکنان تيم ملي فوتسال
 
شيرازي اباذر*,رجبي حميد,آقاعلي نژاد حميد
 
* دانشگاه تربيت معلم تهران
 
 

هدف اين تحقيق عبارت است از سنجش روايي متغيرهاي فيزيولوژيکي آزمون بي هوازي دوي سرعت (RAST) با توجه به آزمون وينگيت. 25 بازيکن تيم ملي فوتسال مردان با سن 23.21±3.24 سال، 23.35±1BMI کيلوگرم بر مترمربع، و چربي بدن 12.93±1.84 درصد آزمون هاي وينگيت 30 ثانيه و RAST را براي برآورد شاخص هاي توان بي هوازي (اوج، حداقل، ميانگين توان بي هوازي، و شاخص خستگي) به فاصله چهار روز از يکديگر اجرا کردند. همچنين، تغييرات ضربان قلب و لاکتات خون بلافاصله، 30 ثانيه، و 2 دقيقه پس از دو آزمون با ضربان سنج پولار و دشتگاه لاکتومتر تعيين شد. روايي هم زمان متغيرهاي آزمون RAST در برابر آزمون وينگيت با استفاده از آزمون هاي ضريب همبستگي پيرسون و t استيودنت در گروه هاي هم بسته تعيين شد. يافته هاي تحقيق نشان داد بين حداکثر، حداقل، و ميانگين توان بي هوازي دو آزمون همبستگي متوسط و معناداري وجود دارد (p<0.01 r=0.49,p<0.01 r=0.52,p<0.01 r=0.5) ولي بين شاخص خستگي دو آزمون همبستگي معناداري مشاهده نشد (r=0.15). ميزان لاکتات خون بلافاصله، 30 ثانيه، و 2 دقيقه (r=0.12,r=0.08,r=0.16) همچنين ضربان قلب بلافاصله و 30 ثانيه پس از دو آزمون همبستگي معناداري نداشتند (r=0.22,r=0.35). اما ضربان قلب 2دقيقه پس از دو آزمون همبستگي معناداري داشتند (p<0.01 r=0.39). هرچند اختلاف معناداري بين شاخص هاي اوج، حداقل، و ميانيگن توان بي هوازي، شاخص خستگي، و ضربان قلب بلافاصله و 30 ثانيه پس از دو آزمون مشاهده شد (p<0.05)، اما عدم وجود اختلاف معنادار بين لاکتات خون زمان هاي منتخب پس از دو ازمون نشان دهنده ميزان فشار فيزيولوژيکي تقريبا مشابه در اين دو آزمون است. با توجه به يافته هاي تحقيق مي توان از آزمون RAST نيز که ويژگي بيشتري با رشته فوتسال دارد، براي تمرن و برآورد توان بي هوازي بازيکنان فوتسال استفاده کرد اما با توجه به تفاوت هاي موجود نمي توان کاملا آن را جايگزين آزمون وينگيت کرد.

 
كليد واژه: آزمون وينگيت، آزمون RAST، توان بي هوازي، فوتسال، لاکتات، نخبه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

5 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):51-61.
 
تاثير تمرين مقاومتي بر شاخص هاي التهابي سيستميک در مردان مسن
 
سهيلي شهرام*,گائيني عباس علي,سوري رحمان
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد شهريار
 
 

هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثير تمرين مقاومتي بر شاخص هاي التهابي سيستميک در مردان مسن، به همين منظور 20 مرد داوطلب سالم با دامنه سني 60 تا 70 سال انتخاب و به صورت تصادفي به دو گروه تمرين مقاومتي و کنترل تقسيم شدند. برنامه تمرين مقاومتي به صورت دايره اي، به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با 50 تا 65% يک تکرار بيشينه بود. قبل و بعد از 8 هفته تمرين از همه آزمودني ها در حالت ناشتا خون گيري (5 سي سي) به عمل آمد. با استفاده از آزمون آماري t مستقل و هم بسته نشان داده شد تمرين مقاومتي سبب کاهش معنادار CRP سرم و فيبرينوژن پلاسما در مردان مسن مي شود (p<0.05). بنابراين، مي توان گفت انجام تمرين هاي مقاومتي سبب کاهش شاخص هاي التهابي و احتمالا کاهش خطر حوادث قلبي – عروقي بعدي در مردان مسن مي شود.

 
كليد واژه: تمرين مقاومتي، شاخص التهابي، مرد مسن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

6 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):63-72.
 
بررسي وضعيت باشگاه هاي ورزشي خصوصي شهر ايلام با تاکيد بر اشتغال زايي
 
شمسايي نبي*,عبدي هادي,بلوچي رامين
 
* دانشگاه ايلام
 
 

هدف تحقيق حاضر عبارت است از بررسي وضعيت باشگاه هاي خصوصي شهر ايلام و نيز تحليل ويژگي هاي اشتغال در اين باشگاه ها. در اين تحقيق ضمن توصيف ويژگي هاي اشتغال، رابطه بين متوسط شهريه دريافتي و تعداد مراجعان و شاغلان و نيز ارتباط بين سرمايه گذاري اوليه، درآمد خالص باشگاه، و تعداد شاغلان بررسي شد. بدين منظور تمام باشگاه هاي ورزشي بخش خصوصي شهر ايلام (n=36) بررسي شدند (روش تمام شماري). براي جمع آوري اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. داده هاي آماري با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي تجزيه و تحليل شدند. نتايج نشان داد در اين باشگاه ها در مجموع 83 شغل در ورزش هاي مختلف و با عناوين مختلف ايجاد شده است. همچنين، مشخص شد بين ميزان شهريه و تعداد مرجعان (p=0.052,r=0.353) و شاغلان (p=0.156,r=0.261) ارتباطي وجود ندارد؛ بين تعداد شاغلان و تعداد مراجعان ارتباط معناداري وجود دارد (p0.002,r=0.543)؛ بين تعداد شاغلان و سرمايه گذاري اوليه باشگاه ها ارتباط مثبتي وجود دارد اما اين ارتباط معنادار نيست (p=0.666,r=0.081)؛ همچنين، بين تعداد شاغلان و درآمد خالص باشگاه (p=0.884,r=0-.027) ارتباط منفي ناچيزي وجود دارد.

 
كليد واژه: اشتغال، ايلام، باشگاه خصوصي، شهريه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 7 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):73-82.
 
اثر تمرين استقامتي پيوسته بر IFN-γ ,IL-4و نسبت +CD4+/CD8 در موش هاي مبتلا به تومور سرطان سينه
 
توفيقي اصغر*,آقاعلي نژاد حميد,محمدحسن زهير,كيواني فاطمه,قاسمي علي
 
* گروه تربيت بدني و علوم ورزشي، دانشگاه اروميه
 
 

هدف از اين پژوهش عبارت است از بررسي اثر تمرين استقامتي پيوسته بر ميزان IL-4، IFN-g، و نسبت CD4+/CD8+ در موش هاي مبتلا به تومور سرطان سينه. بدين منظور 80 سر موش بالب سي ماده (4 تا 5 هفته با ميانگين وزني 17.67±1.54 گرم) خريداري و به شکل تصادفي در چهار گروه 20 تايي ورزش – تومور - ورزش، ورزش – تومور - استراحت، استراحت – تومور - ورزش، استراحت – تومور - استراحت تقسيم شدند. تمرين استقامتي قبل از ايجاد تومور به شکل پيوسته و با شدت سبک تا متوسط به مدت هشت هفته روي دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. اين تمرينات در دو هفته اول با شدت 50 درصد VO2max و به مدت 20 دقيقه شروع شد و در نهايت در هفته هشتم به 75 درصد VO2max و مدت زمان 60 دقيقه در هر جلسه تمريني رسيد. تمرين استقامتي بعد از ايجاد تومور نيز به شکل پيوسته و با شدت سبک (50 درصد VO2max) به مدت 20 دقيقه تا چهار هفته روي دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. بعد از اتمام تمرينات و جداسازي طحال موش، تست الايزا براي سنجش ميزان IL-4 و IFN-g سرم و تست فلوسايتومتري براي سنجش نسبت CD4+/CD8+ انجام شد. نتايج آماري نشان داد ميزان توليد IL-4 به شکل معناداري در گونه هاي توموري به دنبال انجام ورزش استقامتي پيوسته کاهش يافت (p<0.05). با اين حال ميزان تغييرات IFN-g و نسبت CD4+/CD8+ به دنبال انجام ورزش استقامتي به لحاظ آماري معنادار نبود (p<0.05). طبق يافته هاي پژوهش حاضر در گونه هاي توموري، اجراي ورزش استقامتي پيوسته در کاهش عوامل التهابي توده سرطاني موثر است ولي به تنهايي قادر نيست اعمال افکتوري لنفوسيت هاي T را بهبود بخشد.

 
كليد واژه: تمرين استقامتي پيوسته، تومور سرطان سينه، موش بالب سي ماده، CD4+/CD8+، IFN-γ ,IL-4
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 8 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):83-91.
 
تفاوت هاي جنسيتي در ميزان جذب نيروي عمودي عکس العمل زمين در حرکت پرش - فرود
 
عباسي علي*,صادقي حيدر,خالقي تازجي مهدي,حسيني مهر سيدحسين
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد کازرون
 
 

هدف مطالعه حاضر عبارت است از بررسي تفاوت هاي جنسيتي در ميزان حداکثر نيروي عمودي عکس العمل زمين (VGRF) و ميزان بار (ROL) در حرکت پرش – فرود. 44 دانشجوي ورزشکار سالم رشته تربيت بدني و علوم ورزشي، شامل 22 مرد (وزن 75.89±3.22 کيلوگرم، قد 177.84±4.52 سانتي متر، و سن 24±3 سال) و 22 زن (وزن 64.17±2.85 کيلوگرم، قد 164.20±5.58 سانتي متر، و سن 22±2 سال) به طور داوطلبانه در اين تحقيق شرکت کردند. آزمودني ها حرکت پرش - فرود را روي صفحه نيرو انجام دادند. حداکثر VGRF و ميزان بار آزمودني ها با استفاده از اطلاعات نيروهاي عکس العمل زمين در حين فرود محاسبه شد. به منظور مقايسه اين پارامترها بين دو گروه از روش آماري تحليل واريانس چند متغيره با سطح معناداري a?0.05 استفاده شد. نتايج تحليل واريانس چند متغيره تفاوت معناداري را در ميزان با بين زنان و مردان نشان داد p?0.05) و LambdaWilks=0.372 و F1,41=5.627). ميزان بار در زنان 15.85 درصد بيشتر از مردان بود (479.10±113.30 در زنان و 403.20±98.50 در مردان)، اما تفاوت حداکثر VGRF در بين دو گروه معنادار نبود (p>0.05 و F1,41=2.818). با توجه به نتايج تحقيق، به نظر مي رسد افزايش ميزان بار در زنان به طور ثانوي ميزان بار را در مفصل زانوي آن ها افزايش مي دهد. در نتيجه احتمال بروز صدمات مفصل زانو، خصوصا ليگامنت متقاطع قدامي زانو (ACL) در آنان افزايش مي يابد. دليل احتمالي افزايش ميزان بار در زنان را مي توان به تفاوت در الگوي فرود آمدن زنان يا کنترل عصبي - عضلاني آنان نسبت داد.

 
كليد واژه: تفاوت هاي جنسيتي، حرکت پرش - فرود، نيروي عمودي عکس العمل زمين، ميزان بار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

9 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):93-102.
 
تاثير مکمل ال کارنيتين بر IL-6 و CRP طي يک دوره تمرينات شنا در شناگران مرد
 
اكبري حمزه*,ترتيبيان بختيار,اميرساسان رامين
 
 
 

هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثير مکمل ال کارنيتين بر سطوح ال کارنيتين آزاد، سايتوکين التهابي (IL-6)، و CRP متعاقب يک دوره تمرينات فزاينده شنا در دانشجويان پسر شناگر. بدين منظور 19 دانشجوي داوطلب شناگر دانشگاه اروميه با ميانگين سن 22.12±1.2 سال، وزن 72.1±7.2 کيلوگرم، و حداکثر اکسيژن مصرفي 50.2±3.1 ميلي ليتر / کيلوگرم / دقيقه انتخاب و به طور تصادفي به دو گروه تجربي (10 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسيم شدند. آزمودني ها مدت 6 هفته تمرينات فزاينده شنا (2000-3500 متر در روز، سه روز در هفته) انجام دادند؛ گروه تجربي (مکمل) روزانه 1000 ميلي گرم مکمل ال کارنيتين خوراکي به مدت 6 هفته و گروه کنترل (دارونما) در مدت مشابه دارونما (نشاسته) مصرف کردند. نمونه هاي خوني به منظور بررسي سطوح ال کارنيتين آزاد، IL-6، و CRP سرم قبل از شروع دوره و در پايان هفته ششم بعد از فعاليت جمع آوري شدند. نتايج تجزيه و تحليل آماري داده ها که با آزمون t مستقل و وابسته انجام گرفت، نشان داد در گروه مکمل در پايان هفته ششم غلظت ال کارنيتين آزاد سرم نسبت به سطوح اوليه 27 درصد افزايش (p?0.01) يافت که در مقايسه با گروه دارونما معنادار بود (p?0.001) و در گروه مکمل غلظت IL-6 و CRP سرم در پايان دوره نسبت به مقادير قبل از شروع تمرينات تغييرات معناداري نداشت، ولي در گروه دارونما افزايش معناداري مشاهده نشد. افزايش غلظت IL-6 و CRP در پايان هفته ششم در گروه دارونما در مقايسه با گروه مکمل از لحاظ آماري معنادار بود (p?0.02 و p?0.001). به نظر مي رسد مصرف مکمل ال کارنيتين باعث کاهش پروتئين هاي التهابي IL-6 و CRP سرم در شناگران مي شود. به طور کلي، مي توان نتيجه گرفت که مکمل کارنيتين عملکرد سيستم ايمني و ضد اکسايشي ورزشکاران را بهبود مي بخشد.

 
كليد واژه: ال کارنيتين، التهاب، سايتوکين هاي التهابي، CRP و شناگران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 10 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):103-112.
 
تاثير يک دوره فعاليت استقامتي بر سطوح ابستاتين پلاسما و معده موش هاي صحرايي نژاد ويستار
 
جعفري اكرم*,قنبري نياكي عباس,مرادي چالشتري محمدرضا,فتحي رزيتا
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد شهرکرد
 
 

ابستاتين پپتيدي موثر بر تعادل انرژي است که در سال 2005 شناسايي شد و تحقيقات زيادي روي آن انجام نشده است. هدف تحقيق حاضر بررسي سطوح ابستاتين پلاسما و معده در پاسخ به يک دوره تمرين استقامتي در موش هاي صحرايي نژاد ويستار است. 14 موش (12-14 هفته اي، 235-250 گرمي) به طور تصادفي به دو گروه مساوي تقسيم شدند. گروه تجربي با سرعت 25 متر در دقيقه، به مدت 60 دقيقه، 5 روز در هفته و براي 6 هفته روي نوارگردان دويدند. سپس معده، کبد، و پلاسماي آن ها جدا شد و سطوح ابستاتين، ATP، و گليکوژن به روش آنزيم لينک ايمنواسي اندازه گيري شد. از آزمون هاي t مستقل و t وابسته براي بررسي تفاوت ميانگين هاي متغيرهاي وابسته در گروه هاي تجربي و کنترل و در هر گروه استفاده شد. نتايج نشان داد سطوح ابستاتين معده به طور معناداري در گروه تجربي کمتر از گروه کنترل است. گليکوژن کبد به طور معناداري در گروه تجربي بيشتر بود (P<0.05). سطوح ابستاتين پلاسما و ATP معده بين گروه ها تفاوتي نداشت. يافته ها نشان داد تمرين استقامتي باعث کاهش ابستاتين معده مي شود که اين امر با افزايش گليکوژن کبد در موش هاي گروه تجربي همراه بود. ورزش ممکن است از طريق بهبود سطح انرژي در تعديل ابستاتين معده نقش داشته باشد.

 
كليد واژه: ابستاتين، تمرين استقامتي، موش هاي صحرايي نژاد ويستار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

 11 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):113-122.
 
تاثير ريتم شبانه روزي بر پاسخ کورتيزول و انرژي مصرفي در مردان چاق و لاغر
 
رحماني نيا فرهاد,محبي حميد,عزيزي محمد*
 
 
 

هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسي تاثير ريتم شبانه روزي بر پاسخ کورتيزول و انرژي مصرفي مردان چاق و لاغر. 12 دانشجوي پسر غير ورزشکار در دو گروه چاق (n=6؛ شاخص توده بدن 31.08±1.8kg/m2؛ حداکثر اکسيژن مصرفي 35.45±3.9ml/kg/min) و لاغر (n=6؛ شاخص توده بدن 18.2±1.3kg/m2؛ حداکثر اکسيژن مصرفي 45.86±3ml/kg/min) آزمودني هاي اين تحقيق بودند. از t-student براي مقايسه متغيرها در دو گروه چاق و لاغر، و از ANOVA با اندازه گيري مکرر براي ارزيابي کورتيزول و انرژي مصرفي در حالت استراحت و وهله هاي مختلف بعد از فعاليت در سطح  (p<0.05)استفاده شد. آزمون دويدن روي نوارگردون شامل 30 دقيقه دويدن با شدت %65VO2max بود، که پس از 8 ساعت ناشتايي در ساعات 8 صبح و 6 بعدازظهر انجام شد. نتايج نشان داد بين سطح پايه کورتيزول دو گروه تفاوتي وجود ندارد، درحالي که غلظت کورتيزول گروه چاق بلافاصله، 15، و 30 دقيقه بعد از فعاليت بالاتر از گروه لاغر بود (p<0.05). در هر گروه ميانگين انرژي مصرفي و اکسيژن مصرفي در 30 دقيقه فعاليت در عصر بالاتر از صبح بود (p<0.05). بنابراين، مي توان نتيجه گيري کرد افراد چاق هنگام فعاليت انرژي مصرفي بيشتر و سطح کورتيزول بالاتري نسبت به افراد لاغر دارند. همچنين، ريتم شبانه روزي بر ميزان انرژي مصرفي و اکسيژن مصرفي تاثير دارد و در عصرها مصرف انرژي به طور معناداري بيشتر از صبح هاست. لذا، در برنامه هاي کاهش وزن مي توان آن را لحاظ کرد.

 
كليد واژه: انرژي مصرفي، چاق و لاغر، ريتم شبانه روزي، کورتيزول
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات رشته تربیت بدنی

12 : المپيک زمستان 1388; 17(4 (پياپي 48)):123-134.
 
تاثير مصرف کافئين بر توان بي هوازي، آنزيم LDH و يون کلسيم پلاسماي فوتباليست هاي جوان هنگام فعاليت بيشينه و متناوب ارگومتري
 
ناظم فرزاد*,صمديان بابك
 
* دانشگاه بوعلي سيناي همدان
 
 

پژوهش حاضر اثر مصرف 6mg/kg کافئين برتوان بي هوازي، آنزيم LDH، و يون کلسيم پلاسماي فوتباليست هاي جوان را هنگام اجراي فعاليت بيشينه و متناوب ارگومتري (پرايس) بررسي مي کند. روش پژوهش از نوع نيمه تجربي و جامعه آماري آن 380 فوتباليست جوان شرکت کننده در مسابقات قهرماني باشگاه هاي شهر همدان بودند. از بين آن ها 22 نفر با ميانگين سني 15-17 سال و ميانگين هاي وزن 62.5±7.2 کيلوگرم و قد 171±5.3 سانتي متر به روش تصادفي انتخاب شدند و در گروه همسان تجربي و گواه جاي گرفتند. سپس، اندازه گيري هاي آنتروپومتري و برآورد حجم عضلات بدن انجام شد. هر دو گروه تجربي و گواه آزمون هاي تخمين شدت کار استورر - ديويس و برنامه وينگيت را اجرا کردند. مقدار مجاز مصرف کافئين و پلاسيبو (نشاسته) 6mg/kg يک ساعت قبل از اجراي پروتکل پرايس بود. اين پروتکل ظرف 30 دقيقه با 10 تکرار 3 دقيقه اي روي ارگومتر مدل تنتوري اجرا شد. بلافاصله پس از اتمام آزمون از افراد خون گيري به عمل آمد و دوباره غلظت آنزيم LDH و يون کلسيم پلاسما به روش هاي استاندارد اندازه گيري شدند. ارزش توان بي هوازي مطلق و نسبي گروه تجربي افزايش معناداري نسبت به گروه کنترل داشت (p<0.05). همچنين، بين ميانگين يون کلسيم دو گروه کنترل و تجربي پس از اجراي پروتکل پرايس اختلاف معناداري به دست آمد (p<0.05) ولي غلظت آنزيم LDH در دو گروه اختلاف معناداري نداشت (p<0.05). يافته ها نشان داد احتمالا مصرف 6mg/kg کافئين قبل از فعاليت شديد و متناوب ارگومتري باعث افزايش معنادار يون کلسيم مي شود و بدين ترتيب احتمالا افزايش توان بي هوازي فوتباليست ها طي فعاليت بيشينه و متناوب پرايس را در پي دارد.

 
كليد واژه: آنزيم LDH، پروتکل پرايس، توان بي هوازي، فوتبال، کافئين، Ca+2
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  4:45 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها